حقیقت نماز در کلام معصومین ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



حقیقت نماز در کلام معصومین ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 19 فروردين 1401

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

#الله

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»


حضرت السلطان علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودند :

إنَّ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَيْنِ إِلَى بَيَاضِهَا

همانا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» نزديكتر است به اسم اعظم خداوند از سياهى چشم به سپيدى آن.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲ ص۵

حقیقت نماز در کلام معصومین "علیهم السلام":

قالَ:
صِلَةُ اللَّهِ لِلْعَبْدِ بِالرَّحْمَةِ وَ طَلَبُ الْوِصَالِ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْعَبْدِ،
إذَا كَانَ يَدْخُلُ بِالنِّيَّةِ وَ يُكَبِّرُ بِالتَّعْظِيمِ وَ الْإِجْلَالِ وَ يَقْرَأُ بِالتَّرْتِيلِ وَ يَرْكَعُ بِالْخُشُوعِ وَ يَرْفَعُ بِالتَّوَاضُعِ وَ يَسْجُدُ بِالذُّلِّ وَ الْخُضُوعِ وَ يَتَشَهَّدُ بِالْإِخْلَاصِ مَعَ الْأَمَلِ وَ يُسَلِّمُ بِالرَّحْمَةِ وَ الرَّغْبَةِ وَ يَنْصَرِفُ بِالْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ؛
فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ أَدَّاهَا بِالْحَقِيقَةِ.
ثُمَّ قِيلَ: مَا أَدَبُ الصَّلَاةِ؟
قَالَ:
حضُورُ الْقَلْبِ وَ إِفْرَاغُ الْجَوَارِحِ وَ ذُلُّ الْمُقَامِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ يَجْعَلُ الْجَنَّةَ عَنْ يَمِينِهِ وَ النَّارَ يَرَاهَا عَنْ يَسَارِهِ وَ الصِّرَاطَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ اللَّهَ أَمَامَهُ...
وَ قِيلَ إِنَّ الصَّلَاةَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ لِلَّهِ وَ هِيَ أَحْسَنُ صُورَةٍ خَلَقَهَا اللَّهُ فَمَنْ أَدَّاهَا بِكَمَالِهَا وَ تَمَامِهَا فَقَدْ أَدَّى وَاجِبَ حَقِّهَا وَ مَنْ تَهَاوَنَ فِيهَا ضُرِبَ بِهَا وَجْهُهُ.

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۸۱، ص ۲۴۶

امام (علیه السلام) فرمودند:
نماز صله و موهبتى است از طرف خداوند به بنده اش با رحمت و طلب وصال خدا از سوى بنده،
هرگاه با نيّت وارد نماز شود و با تعظيم و اجلال تكبير گويد و شمرده قرائت كند و با خشوع به ركوع رود و با تواضع سر از ركوع بردارد و با خوارى و خضوع سجده كند و با اخلاص و اميد، تشهّد گويد و با رحمت و رغبت سلام دهد و با بيم و اميد نمازش را تمام كند؛
كه هرگاه چنين كند حقيقتِ نماز را به جا آورده است.
عرض شد: آداب نماز چيست؟
فرمود: حضور قلب و فارغ كردن اعضاى بدن [از هر حركتى، جز حركات نماز] و به خوارى ايستادن در برابر خداوند تبارك و تعالى و بهشت را در سمت راست خود قرار دادن و دوزخ را در سمت چپ خود ديدن و صراط را جلو خود و خداوند را در برابر خويش دانستن،
همانا نماز بهترين عبادات است و آن زيباترين شكلى است كه خداوند آن را آفريده، پس كسى كه به طور كامل و تمام آن را به جا آورد، حق واجب آن را ادا كرده و كسى كه در انجام آن كوتاهى كند خدا آن را به صورتش مى زند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حقیقت صلاة را در این روایت امام (علیه السّلام)صله عبد و معبود تعبیر می فرمایند؛

به عبارتی دیگر، عبد، صلاة را بجا می آورد برای صلة الله.
زیرا صلة ارتباط و پیوندی دو جانبه است که دو طرف اتصال را به هم پیوند می دهد.
پس إقامه صلاة؛ پیوند معبود با عبدش و همچنین طلب وصال معبود از سوی عبد است.
البته این پیوند از جانب معبود به صله ای رحمانی تعبیر شده؛ یعنی این پیوند به واسطه رحمت معبود است و اگر این رحمت قدسی او نبود هرگز این وصال هم نبود؛ رحمت اوست که عبد فقیر را بر درگاه معبود غنی و بی نیاز ، بواسطه صلاة می خواند.
«و اعلم انه غير محتاج الى خدمتك، و هو غنى عنك و عن عبادتك و دعائك، و انما دعاك بفضله يرحمك».

مصباح الشريعة، متن، ص ۵۵


این صلة الله آدابی دارد که اهمّ آن
خضوع و خشوع قلب است،
زیرا عابد بتمامه ذلّ است و ربش بتمامه عزّ .

در روایات آمده است چون حضرت مولانا امیرالمومنین علی (علیه السلام) شبانه در نخلستان به إقامه نماز برمی خاست، صدای ضجه، ناله و مناجات حضرت تمام نخلستان را می لرزاند، وقتی به رکوع می رفتند، گویی تمام نخلستان با آن حضرت به رکوع می رفتند، و آنگاه که به سجده می رفتند، گویی تمام نخلستان سبوح و قدوس می گفتند. سپس صیحه ای زده و مثل چوب خشک روی زمین میفتادند. یکی از صحابه که ناظر بر این مناجات حضرت بود، تا این حال حضرت مولی (علیه السلام) را می بیند، سراسیمه خدمت حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام) می رود تا قضیه را اطلاع دهد.
آنگاه حضرت صدیقه (علیها السلام) می فرمایند: این کار هر شب علی (علیه السلام) است.

الأمالي (للصدوق)، النص، ص۷۹

سپس ذیل روایت فوق الذکر (حقیقت نماز)، معصوم (علیه السلام) به شرطی انحصاری تصریح می فرمایند و منطوق آن شرط این است که حق نماز که بر ذمه مکلف واجب است تنها زمانی ادا می شود که مکلف صلاتش را تماما و کمالا أدا کند.
بعد به سبب اهمیت این بحث، مولی خود به مفهوم مخالف شرط اشاره می فرماید که تهاون در حق صلاة چه حکمی در پی دارد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

نماز، ولایت امیرالمومینن علی (علیه السلام)

«وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعين‏»- سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵_

امیرالمومینن علی (علیه السلام) در تفسیر ذیل آیه کریمه فرمودند:

« الصَّلَاةُ إِقَامَةُ وَلَايَتِي ... فَمَنْ أَقَامَ وَلَايَتِي فَقَدْ أَقَامَ الصَّلَاة، و مَنْ أَقَامَ الصَّلَاة، أَقَامَ وَلَايَتی ‏»

یعنی نماز اقامه ولایت من است، پس هر آنکه ولایت مرا إقامه کند، نماز را إقامه کرده و هر آنکه نماز را إقامه کند، ولایت مرا إقامه کرده است.

نیز در خطبه مبارکه افتخار فرمودند:
« أنا الصلاة ‏».

المناقب (للعلوي) / الكتاب العتيق، ص ۶۹

مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، ص ۲۶۱

نتیجه اینکه ( از جمله ) حقیقت نماز، ولایت مولانا أمیرالمومنین‏ علی بن ابیطالب (علیه السلام) است.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرالمومینن علی (علیه السلام) حقیقت اذان

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در روایتی فرمودند:

«كُنْتُ أَنَا الْأَذَانَ فِي النَّاس»؛
من حقیقت اذان در میان مردم هستم.

نیز خطبه مبارکه افتخار فرمودند:
«أنا حیّ على الصلاة، أنا حیّ على الفلاح».

علل الشرائع، ج‏ ۲، ص ۴۴۲؛ الفضائل، ص ۸۴

همانطور که ملاحظه می شود در این احادیث شریف، أمیرالمومنین علی (علیه السلام) خود را با ضمیر متکلم وحده ( أنا ) معرفی فرمودند.
در شرح این مهم، باید بر این نکته توجه داشت که :

" أنا " ضمیر متکلم وحده، معرفه و حاضر و معروف نزد متکلم می باشد.
ضمیر متکلم وحده از مخاطب و غائب، أعرف است.
وحدانیت یا فردانیت ضمیر متکلم، دلالت بر فاعلیت ذات یا همان حقیقتِ وجود و شیئیت آن دارد.
در این استعمال، متکلم، اراده دارد تا ذات خویش را بی واسطه و صریح معرفی کند.

پس آن حضرت در این فرازها ذات خویش را صریح و بی واسطه، به دیگران می شناسانند.

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته علی ابن ابی طالب و الائمه المعصومین علیهم السلام

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون (۱)

سوره مبارکه مومنون، آیات ۱و۲:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون، الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون‏»؛
به تحقيق مؤمنان رستگار شده‌اند آنان كه در نمازشان خشوع دارند.


این آيه شريفه به صورت اولی ظهور در وجوب صلاة دارد، ليكن دلالت معنا و حجيت ظاهر اين كريمه بر مشروط بودن فلاح مومن به خشوع در صلاة است.
تفصیل این بحث در ذیل آمده است.

قدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون

این آیه شریفه با حرف تحقیق «قد» آغاز شده که مثبِت للتوقع است؛ یعنی آنچه که مورد توقع یا انتظار بوده را اثبات می کند.
از آنجا که آیه شریفه تصریح بر بشارت مومنین دارد و این بشارت با "قد" آغاز شده،
یعنی به تحقیق که مومنین به فلاح و رستگاری نائل خواهند شد.

و به بیانی دیگر مومنون با وعده الهی انتظار فلاحشان را داشتند
و خداوند تبارک و تعالی با این بیان، آنچه متوقع ایشان بود را به قطعیت ثابت می دارد؛
که «إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْميعاد»؛ میعاد الهی لایتغیر است.


فلاح به معنای فوز، نجات و ظفر و بنا بر نظر برخی بقاء فی الخیر می باشد
و چون تحصیل سعادت منوط به شکافتن موانعی است، از اینرو موضوع له رستگاری برای فلاح وضع شده است.
إفلاح، بلوغ فلاح و صیرورت و دخول به سعادت و رستگاری است.
به همین دلیل مولی "فلح" را در باب إفعال و به هيئت ماضى إستعمال فرمود تا بر حتمیت، دوام و ثبات رستگاریِ مومنین تاکید فرماید.


فاعل فلاح در این آیه شریفه "مومنون" می باشد که اسم فاعل در هیئت صفت است؛
یعنی کسانی که متصف به ایمان باشند و حمل ایمان کرده باشند، فلاح برای آنان ثابت می باشد.
این بشارت قطعی به مومنان داده شده، و اختصاصی به ذکور ندارد، بلکه مشتمل بر اعم از ذکور و إناث است، مگر اینکه قرینه خاص ظهور مومن را مختص ذکور کند که مفاد این آیه فاقد چنین قرینه ای است.

به این ترتیب نتیجه آیه مبارکه اول به این فایده منتهی می شود که:
قطعا مومنین که متصف به خشوع در صلاتند، مفلح اند.
و مفهوم مخالف این عبارت آن می شود که عصاة و کفار هرگز از مفلحین نخواهند بود.
به عبارت دیگر حکم فلاح با انتفاء ایمان، منتفی خواهد شد.
و مثبِت این استنباط قول خداوند تبارک و تعالی در این سوره مبارکه است که آن را با "قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ" افتتاح و با "إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ‏" به اختتام رسانید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون (۲)


الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون

آیات بعدی این سوره مبارکه، در مقام بیان اوصاف مومنین است،
لذا آغاز آیات بعدی با "الَّذينَ"؛ نعت مومنون می باشد.
البته باید این نکته را اضافه کرد که علت موصول آوردن مسند اليه،
إشعار به تبیین علت حكم دارد، و چه بسا تناسب حكم و موضوع اين معنا را متعين سازد.

نکته قابل توجه آن است که أهم أوصاف مومنون در نخستین جمله صله یعنی آیه دوم ظهور می یابد که إشعار به حکم صلاة دارد؛ "الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون".

شارع صلاة را در این آیه کریمه در هیئت جملة اسمية جعل فرمود و موضوعِ حكم را که در جمله سابق اسم ظاهر بود، در اینجا بر ضمير منفصل مترتب نمود که إفاده حصر خبر و متعلقش در آن را می کند.

«الذين هم في صلاتهم‏ خاشِعُونَ»؛ «مؤمنين در نمازشان خاشع هستند».
(في صلاتهم) متعلّق به خبر یعنی خاشع و مقدم بر آن است.
تقدم متعلق (جارومجرور) بر خبر دلالت بر أهمیت صلاة در اتصاف انسان به صفت ایمان دارد.

همچنین در عبارت «فِي صَلٰاتِهِمْ»؛ ضمیر "هم" به صلاة اضافه شده که حاکی از انتساب صلاة به مومنین است؛
زیرا مولی از آن بی نیاز است و این عبد است که به دلیل فقر ذاتی اش نیازمند عبادت مولایش می باشد.
پس اضافه صلاة به مومنین برای بیان اختصاص نماز به ایشان است.
این مومنون اند که باید برای إقامه صلاة و إصطبار بر آن قیام کنند.

و همچنین نکته دیگری از این اضافه حاصل می آید و آن اینکه شرط صحت و قبولی نماز منوط است به ایمان در مصلی و خشوع در صلاة.
چون مولی که در مقام بیان بود می توانست صلاة را به امر دیگری اضافه فرماید، حال آنکه نماز را به مقید به صفت ایمان نمود و نیز صلاة را متعلق خشوع.

حال که این نکات تبیین شد، نوبت به بیان این مطلب می رسد که مستفاد از تعلق جارومجرور به خبر این فایده است که مطلوب مولی در صلاة صفت خشوع است و این مطلب وجه تمایز این آیه شریفه با آیات دیگریست که ظهور در وجوب داشتند.

پس از دلالت این آیه شریفه به دست می آید که إقامه صلاتی مطلوب مولی است که متصف به خشوع باشد.
یعنی فلاح مومنین مشروط به خشوع در صلاة است.
پس صلاة و خشوع در آن واجب است، لتعلق الفلاح به.
یعنی تحقق فلاح متوقف بر خشوع در نماز مومنین است، به همین دلیل صرف إقامه صلاة امتثال مأموربه عند الشارع نیست، بلکه مأتی به باید مقید به وصف دیگری باشد که آن خشوع است.

از اینکه خشوع در این آیه کریمه در هیئت فاعلی استعمال شد، این مطلب استفاده می شود که مکلف در همه زمانها باید ملتزم خشوع در صلاة باشد.
زیرا فاعل دلالت بر ذات دارد، یعنی مانند مصدر نیست که دلالت بر تحقق نسبت و وقوع آن امر داشته باشد؛ پس تنها با قیام حدث بر ذات دلالت می کند.

در خبر صحیحه ای چنین وارد شده است: «أنّ أمير المؤمنين في يوم أحد أصابته سهام كثيرة و من غاية الوجع كانوا لا يقدرون على إخراجها، فوصل الخبر إلى فاطمة الزهراء (علیها السلام) فقالت: إذا شرع في صلاته فاعملوا به ما شئتم.
فلما دخل في الصلاة جاؤوا بجرّاح فأخرجها من بدنه الشريف و لما فرغ من صلاته رأى الدماء على مصلّاه فسأل منه، فبيّنوا له الأمر، فقال بأبي و أمّي فو اللّه الذي نفسي بيده ما التفتّ في أيّ زمان شرعتم و أيّ وقت فرغتم».

«خٰاشِعُونَ» یعنی خاضعون متواضعون متذلّلون.
مبتنی بر برخی روایات (که شرح آن در مباحث علل الشرایع رفت) خشوع در صلاة، علت تشریع و معنای آن تلقی شده است.
پس خشوع در ظواهر مصلی کفایت نمی کند، بلکه خشوع باید در باطن او نیز راه یافته باشد و از رسولخدا (صلی الله علیه و آله) آمده است:
«ما زاد خشوع الجسد على ما في القلب فهو عندنا نفاق‏».

در این قسمت، اطلاق آیه شریفه مشتمل بر فروعات مسئله خشوع می شود؛
خشوع اعضا و جوارح، خشوع قلب و بصر و نظر که هر یک دربردارنده احکامی از فرائض، مندوبات و ... می باشند.

أخبار بسیاری نیز در این باره وارد شده مانند این روایت حضرت مولی (علیه السلام) که فرمودند:
«لَا تُجَاوِزْ بِطَرْفِكَ فِي الصَّلَاةِ مَوْضِعَ سُجُودِكَ الْحَدِيثَ».

بنابراین مستنبط از مفاد این کریمه، فوائد ذیل است:
فلاح برای مومنین امری حتمی و قطعی است.
فلاح مختص مومنین است، پس عصاة و کفار تخصصا از شمول فلاح خارج اند.

فلاح مشروط و معلولِ خشوع مومنین در صلاتشان است.
وجوب صلاة نیز مقید به خشوع است، پس صلاة بلا خشوع، صلاة تلقی نمی شود، زیرا فاقد فلاح است.

إقامه صلاة از اوصاف بارز مومنین است.
و شرط صحت و قبولی صلاة نیز دوام اتصاف مصلّی به ایمان و خشوع است.

اطلاق آیه شریفه نیز دلالت دارد بر همه اقسام خشوع؛ اعم از خشوع در ظواهر (مانند اقسام شَغل نظر و بصر و ... در صلاة) و خشوع باطنی.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ليْسَ شَيْ‏ءٌ مِنْ خِدْمَة اللَّهِ يَعْدِلُ الصَّلَاةَ

امام صادق (عليه السّلام) فرمودند:
«إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خِدْمَتُهُ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ يَعْدِلُ الصَّلَاةَ فَمِنْ ثَمَّ نَادَتِ الْمَلَائِكَةُ زَكَرِيَّا (عليه السّلام)‏ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْراب»؛

من لا يحضره الفقيه، ج‏۱، ص ۲۰۸

طاعت خداوند عزّ و جلّ همانا به او خدمت كردن در روى زمين است و هيچ خدمتى از خدمات نسبت به خداوند نيست كه با نماز برابرى كند، و به همين سبب است كه فرشتگان، زكريّا (عليه السّلام) را هنگامى كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود، بشارت فرزند فرستادند.


شرح الحدیث

طاعة الله، انقیاد ماسوی الله از ساحت کبریایی خداوند تبارک و تعالی وخدمت او بر روی زمین است.
ذات أقدس ربوبی غنی مطلق، مالک کل شیء، ربّ العالمین و الواحد القهار است،

▫️و الْخَلْقُ كُلُّهُمْ عِيَالُ اللَّه‏
با اینحال خدمت کردن به آن قادر متعال وجه ممیزه ای دارد و آن این است که او قادر متعال، بی نیاز از این طاعات و خدمات است.

و نیز نوع خدمت عیال الله به او متمایز می باشد.
چنانچه در اینجا اشاره می فرماید: هیچ خدمتی از خدمات نزد خداوند با نماز برابرى نمى‏ كند؛
زیرا قربی که با إقامه صلاة برای مکلف حاصل می شود، از هیچ عبادت دیگری به دست نمی آید.

از اینرو آن حضرت (علیه السلام) تعلیل کلام را به این آیه کریمه عطف می فرمایند که:
فرشتگان حضرت زكريا را آنگاه به فرزند بشارت دادند كه او در محل عبادت خود نماز مى‏ گزارد.

یعنی استجابت دعا و بشارت به حضرت زكريا از جانب ذات باریتعالی و توسط ملائکه در صلاة شرف صدور يافت.
چون در آیه شریفه از واو حالیه استفاده شده است؛ یعنی درحالیکه او در نماز بود این بشارت و استجابت به او رسید.

بنابراین، روايت شريفه از لسان مبارك امام صادق (علیه السلام) إشعار به حكمت و علت ديگری از تشریع وجوب اقامه صلاة براي عبد دارد که آن خدمت به ساحت ربوبي است. از اين خدمت تنها بنده حقير محتاج، ذی نفع است و ذات باری تعالی غنی مطلق.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وجوب إقامة صلاة بر جمیع مکلفین


اتَّقُوهُ وَ أقيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين


سوره مبارکه روم، آیه ۳۱ می فرماید:
«وَ اتَّقُوهُ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين»؛‏
تقوای الهی پیشه کنید و نماز را برپا كنيد و از مشركان مباشيد.

خطاب آیه شریفه ظهور بر وجوب أقامه صلاة دارد.
این خطاب در کریمه تعمیمی است و مشتمل بر جمیع مکلفین می شود.

آیه شریفه متشکل از جملات متعاطفینی است که هریک از آنها دلالت معنای حکم صلاة را واضح می کند و شرح آن از این قرار است:

حجیت ظهور اتَّقُوهُ

مستفاد از قراین متصله در آیه شریفه، امر به تقوا در اینجا دلالت بر امتثال از جمیع مأمورات و إجتناب از جمیع منهیات می کند.

ذکر خواص بعد از عام
حجیت ظهور أقيمُوا الصَّلاةَ
سپس در میان جمیع اوامر الهی، امر به إقامه صلاة شده است.
و در میان تمام نواهی، نهی از شرک می شود.
و اینها از باب ذکر خاص بعد از عام می باشد؛

زیرا صلاة أغلب و أبرز المصادیق برای امتثال اوامر الهی است.
چنانچه امام صادق (عليه السّلام) می فرمایند:
«إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خِدْمَتُهُ فِي الْأَرْضِ، وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ يَعْدِلُ الصَّلَاةَ»
(شرح این حدیث در مبحث ۸ علل الشرایع بیان شد).
نیز صلاة وجه دین، مناط قبولی عبادات، جامع العباداة، عمود الدین می باشد.


لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين
پس از امر به اقامه صلاة که مهمترین در میان أوامر الهی بود، از شرک نفی می فرماید؛
علت اینکه در میان تمام منهیات، به شرک اشاره شد، این مطلب است که شرک از همه گناهان كبيره بزرگتر است. آيه شریفه «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ» مستند این استنباط است. وفق کریمه همه گناهان کبیره مورد بخشش خداوند قرار می گیرد جز شرک.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 اتَّقُوهُ وَ أقيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين


بیان شد که آیه ۳۱ سوره مبارکه روم دلالت بر وجوب إقامه صلاة دارد.
وجوب إقامه الصلاة در این کریمه مسبوق به امر عام اتَّقُوا بود.
و دلیل ذکر خاص بعد عام، أهمیت صلاة به عنوان بارزترین مصداق عبودیت بود.
نیز بیان شد که مولی پس از امر به صلاة، از شرک نهی می کند و این تقابل بنوعی بیانگر حکم ترک صلاة محسوب می شد. به بیانی دیگر ترک متعمدانه صلاة مصداق شرک و کفر تلقی می شود.
▫️در ادامه بررسی این آیه شریفه، به بررسی حجیت ظهور و دلالت معنای آن بر وجوب اقامه نماز می پردازیم.


حجیت ظهور أقيمُوا الصَّلاةَ بر وجوب

حال که ظواهر آیه مورد بررسی قرار گرفت، نوبت به تبیین حکم آیه و حجیت آن می رسد.

علت اینکه در آیه کریمه امر را در ماده (قوم- قام) بیان فرمود، این است که امتثال امر الهی متوقف بر صرف نماز گزاردن نیست،
زیرا مولی هیئت امر را در ماده أقم استعمال فرمود.

بررسی آیات حضرت قرآن مثبت این مطلب است که صرف نماز مأمور به شارع نیست، بلکه حکم وجوب صلاة متعلقی دارد که آن نیز مورد امر واجب می باشد. این متعلق در بسیاری از آیات "إقامه" است، یعنی برای نماز از فعل إقامه و هم خانواده های آن استفاده شده است.

در زبان عربی وقتی برای کاری از «قام بالامر و أقامه» استفاده می شود که شخص آن را به پا داشته و با جديّت و تلاش آن کار را انجام دهد.

اقامه صلاة یعنی أدای آن به وجه أکمل و أتم، به گونه ای که از ارکان، اجزاء و شروط آن با اهتمام کامل مراقبت و محافظت شود.

به این ترتیب صلاتی مصیب و ممتثل عند الله خواهد بود که به وجه أتم و أکمل آن إقامه شود.

همچنین از اینکه "أقیموا" در قالب جمع استعمال شد، عمومیت خطاب به جمیع مکلفین أعم از ذکور و اناث استنباط می شود.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/sharheser

شهید علی اکبر علیئی

منبع (ادامه مطلب ...):

http://www.asr-entezar.ir/archives/70772

وبلاگ 1: https://qaem14.blog.ir/     |     وبلاگ 2: http://yamahdi788.loxblog.com/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا





:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: حقیقت نماز , کلام معصومین علیهم السلام , نماز , صله , موهبت , خداوند , بنده , رحمت , وصال , نیت , نيّت , تعظيم , اجلال , تكبير , شمرده , قرائت , خشوعوزکوع , تواضع , خواری , خضوع , سجده , اخلاص , امید , تشهد , رغبت , سلام , بیم , حضور قلب , بهترین عبادات , نماز بهترين عبادات , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4429
:: باردید دیروز : 69
:: بازدید هفته : 4542
:: بازدید ماه : 21333
:: بازدید سال : 69006
:: بازدید کلی : 69006

RSS

Powered By
loxblog.Com