الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۴ - تفسیر نور:

تفسیر این آیه در ادامۀ آیه ۱۶۳ آمده است.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ» و بعضی از مردم کسانی هستند که معبودهایی غیر از خداوند برای خود برمی‌گزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست می‌دارند؛ امّا آنان که ایمان دارند، عشق‌شان به خدا (از عشق مشرکان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها که (با پرستش بت به خود) ستم کردند، هنگامی‌که عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و او دارای عذاب شدید است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵:

امام باقر علیه‌السّلام می‌‏فرماید: مراد از «دون‌اللَّه» و «انداد» در این آیه، بت‌‏ها نیستند؛ بلکه مراد پیشوایان ستمکار و گمراه هستند که مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. «کافی، ج ۱، ص ۳۷۴»

از جهت ادبی نیز کلمۀ «هم» در «یُحِبُّونَهُمْ»، برای انسان به کار می‏ رود، نه اشیاء.

ریشۀ محبّت، کمال‌دوستی و جمال‌دوستی است. مؤمنان تمام کمالات و جمال‌‏ها را در خداوند می‌بینند، لذا بیشترین عشق را به او ابراز می‌‏دارند.

عشق و محبّت مؤمنین، بر اساس شایستگی و لیاقت معشوق است و هرگز به سردی و خاموشی نمی‌‏گراید. امّا عشق مشرکان، بر اساس خیال و جهل و تقلید و هوس‌های بیهوده است.
پیام‌های سورۀ بقرۀ - آیۀ ۱۶۵:

۱. پرستش و محبّت غیر خدا، ممنوع است. «یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ»

۲. احساسات باید در رابطه با اعتقادات باشد. «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»

۳. برخی از مردم تا وقتی پرده‌ها کنار نرود و قیامت را مشاهده نکنند، به پوچی و بیهودگی راه و فکر خویش پی نمی‌‏برند. «وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ»

۴. قدرت در جذب نیرو مؤثر است «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»؛ پس جذب غیر او نشوید.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶ - تفسیر نور:

«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» در آن هنگام که عذاب را مشاهده کنند و پیوند میان‌شان بریده (و دست‌شان از همه چیز قطع) گردد، پیشوایان (کفر)، از پیروان خود بیزاری جویند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

به هوش باشیم که رهبرمان کیست و محبّت و عشق چه کسی را در دل داریم؟

بدانیم طاغوت‌ها و غیر خدا، ما را برای خودشان می‌خواهند تا با قدرت و ارادت ما، به هوس‌ها و آرزوهای خود در دنیا برسند، ولی در قیامت همه را رها و از ما اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

۱. هر عشق و علاقه، که مایه‌ای از عقل و فطرت نداشته باشد، دیر یا زود به سردی گراییده و یا به دشمنی کشیده می‌شود. «یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ» «تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۲. محبّت، زمینۀ تبعیّت است. «یُحِبُّونَهُمْ» «اتُّبِعُوا»

۳. آینده‌‏نگری لازمۀ عقل است. به کسی عشق و محبّت بورزیم که قدرت داشته باشد و در روز خطر، ما را حمایت کند. «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۴. معیار اصالت یا بی ‏اصل بودن علاقه‌ها و محبّت‌ها، دیدن عذاب در روزهای خطرناک است. «رَأَوُا الْعَذابَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷ - تفسیر نور:

«وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» و (در آن موقع) پیروان گویند: ای کاش بار دیگری برای ما بود (که به دنیا برمی‌گشتیم) تا از این پیشوایان بیزاری جوییم، همان‌گونه که آنها (امروز) از ما بیزاری جستند. بدین‌سان خداوند اعمال آنها را که مایۀ حسرت آنهاست، به آنها نشان می‌دهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون‌آمدنی نیستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

به فرمودۀ روایات، در قیامت صحنه‌‏ها و مواقف متعدّدی است. در برخی از آنها مُهر سکوت بر لب‌ها زده می‌شود و تنها با نگاه‏‌های پرحسرت به یکدیگر نگریسته و گریه می‌کنند.

در بعضی موارد، از همدیگر استمداد کرده و در صحنه‌‏ای نسبت به هم ناله و نفرین می‌‏کنند. در این آیه می‌خوانیم که پیروان کفر نیز از حمایت‌‏ها و عشق‌ورزی‌های خود نسبت به رهبران‌شان به شدّت پشیمان می‌‏شوند.

ولی دیگر کار از کار گذشته و تنها حسرتی است که در دل دارند و با زبان می‌گویند: اگر ما بار دیگر برگردیم، هرگز دنباله‌رو آنها نخواهیم بود. کسانی‌که اینقدر بی‌وفا هستند که از ما در این روز تبرّی می‌جویند، ما هم اگر به دنیا برگردیم، از آنان تبرّی خواهیم جست. آنها حسرت می‌خورند، ولی مگر از حسرت، کاری ساخته است.

در آیات متعدّد، کلمۀ «خلود» در مورد عذاب به کار رفته است.

بعضی «خلود» را مدّت طولانی معنا می‌کنند، ولی از جملۀ «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» در این آیه استفاده می‌شود که «خلود» به‌معنای ابدیّت است، نه مدّت طولانی.

در روایات، نمونه‌‏هایی از حسرت گنهکاران در قیامت به چشم می‌‏خورد که از جمله: کسانی هستند که اموال زیادی را برای وارثان خود می‏‌گذارند و خود در زمان حیات، کار خیری نمی‌‌کنند.

آنان در آن روز مشاهده می‌کنند که اگر وارث از ارث او کار خوبی انجام داده، در نامۀ وارث ثبت شده و اگر کار بدی کرده، شریکِ جرم وارث قرار گرفته است. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۱»

نمونۀ دیگر اهل حسرت، آنان‌که عبادات بسیار دارند، ولی رهبری و ولایت علیّ بن ابی طالب علیهماالسّلام را نپذیرفته‌‏اند. «بحار، ج ۲۷، ص ۱۸۴»

انسان، دارای اختیار است. اگر چنین نبود، پشیمانی و حسرت و تصمیم مجدّد در او راه نداشت. پشیمانی و حسرت، نشانۀ آن است که می‌توانستیم کار دیگری انجام دهیم. و تصمیم مجدّد، رمز آن است که انسان می‌تواند با اراده و اختیار، هر راهی را که صلاح بداند، انتخاب کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

۱. طاغوت‌ها را رها کنیم. تا آنان ما را در قیامت رها نکرده‌اند، آنها را در دنیا رها کنیم. «فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ»

۲. در قیامت، چشم انسان حقیقت‌بین شده و بر کارهای خود، حسرت می‌خورد. «یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ»

۳. آرزوی برگشت هست، ولی برگشتی نیست. «لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً» «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین» ای مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گام ‏های (وسوسه‌انگیز) شیطان، پیروی نکنید. به‌راستی که او دشمن آشکار شماست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

اسلام، همواره مردم را به بهره ‏بردن از نعمت‌های پاک و حلالِ خداوند، سفارش نموده و با هر گونه رهبانیّت و زهد بی‏جا مبارزه می‌نماید.

لذا هم خوردنی‌های ناسالم را از شیطان می‏‌داند «إِنَّمَا الْخَمْرُ» «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» «مائده، ۹۰»

و هم نخوردن نابه‌جا را گام شیطان می‌‏داند «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» زیرا در برخی از نقل‌‏های تاریخی آمده است که بعضی از طوائف عرب، قسمتی از زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند و گاهی نیز این تحریم‌ها را به خداوند نسبت می‌‏دادند. آیه نازل شد تا رفع ابهام شود.

اسلام، به زندگی مادّی انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهای غذایی است که در این مورد، ده‌ها آیه و صدها حدیث آمده است.

یکی از وظایف انبیاء نیز بیان خوردنی‌ها و آشامیدنی‏‌های حلال و حرام برای مردم است.

معمولًا قرآن در کنار اجازۀ مصرف، شرطی را بیان کرده است.

مثلًا در اینجا می ‏فرماید: «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» همچنین می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا» «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» «بقره، ۶۰» بخورید و بیاشامید ولی در زمین فساد نکنید.

در آیۀ دیگر می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «اعراف، ۳۱» بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.

و در جای دیگر می‌فرماید: «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «حج، ۲۸» بخورید و اطعام کنید.

در تفسیر برهان از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که شخصی به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگی راهبانه‌‏ای داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشیطان» این از گام‌‏های شیطان است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

۱. شرط اساسی در مصرف، دو چیز است: حلال بودن، پاکیزه و دل ‌پسندبودن. «کُلُوا»، «حَلالًا طَیِّباً»

۲. اسلام با بعضی ریاضت‌ها مخالف است. «کُلُوا»

۳. بهره‌‏گیری از محرّمات و چیزهای پلید و ناپاک، پیروی کردن از شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۴. نیازهای طبیعی بشر، زمینه‌ای برای انحراف و تسلّط شیطان است. باید ضمن تأمین نیاز، به لغزش‏‌های آن توجّه داشت. «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ»

۵. شیطان، انسان را قدم‌به‌قدم منحرف می‌کند. باید از همان قدم اوّل مواظبت کرد. «خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۶. شیطان برای انحراف مردم، از راه‌های گوناگونی وارد می‌‏شود. «خُطُواتِ»

۷. وادار نمودن مردم به استفاده از حرام‌ها و بازداشتن آنان از نعمت‌های حلال، نمودی از دشمنی آشکار شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹ - تفسیر نور:

«إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» همانا (شیطان)، شما را فقط به بدی و زشتی فرمان می‌دهد و اینکه بر خداوند چیزهایی بگویید که به آن آگاه نیستید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:
مراحل وسوسۀ شیطان:

در تفسیر روح‌البیان آمده است که شیطان در وسوسۀ خود، مراحلی را طی می‌‏کند:

ابتدا به کفر دعوت می‌نماید. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان کبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به کارهای مباح به جای عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتی دعوت می‏ کند که پایین‌تر است؛ تا شخص از مرحلۀ بالاتر باز بماند.

فرمان شیطان، همان وسوسه‌های اوست. نه آنکه از انسان سلب اختیار کند تا انسان مجبور به گناه شود.

تأثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هر گاه انسان ضعیف شد، وسوسه‌های شیطان را همچون فرمان مولا می‌‏پذیرد «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» «نحل، ۱۰۰» وگرنه اولیای خدا، در مرحله‌‏ای هستند که شیطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» «حجر، ۴۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:

۱. نشانۀ دشمنی شیطان، وسوسه برای انجام فحشا و افترا به خداوند است. «عَدُوٌّ مُبِینٌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ»

۲. شیطان، هم دستور به گناه می‌‏دهد، هم راه توجیه آن را نشان می‌‏دهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجیه گناه است. «یَأْمُرُکُمْ» «وَ أَنْ تَقُولُوا»

۳. اظهار نظر درباره احکام دین و فتوا دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

۴. حتّی در مقام تردید و شک، نباید چیزی را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردی که بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست. بنابراین باید در تفسیر قرآن و بیان احکام دقّت کرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

منبع: تفسیر نور ، محسن قرائتی ، ج ۱ ، ص ۲۵۱ - ۲۵۸.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۸تا۹۰

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده و لو اءشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون (۸۸)
اءولئك الذين ءاتيناهم الكتب و الحكم و النبوة فإن يكفر بها هؤلاء فقد وكلنا بها قوما ليسوا بها بكافرين (۸۹)
اءولئك الذين هدى الله فبهدئهم اقتده قل لا اءسلكم عليه اءجرا إن هو إلا ذكرى للعالمين(۹۰)

ترجمه :
۸۸ - اين هدايت خدا است كه هر كس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمائى ميكند، و اگر آنها مشرك شوند آنچه را عمل مى كردند نابود ميگردد.
۸۹ - آنها كسانى هستند كه كتاب و حكم و نبوت به آنان داديم و اگر نسبت به آن كفر ورزند (مهم نيست زيرا) كسانى را نگاهبان آن ساخته ايم كه نسبت به آن كافر نيستند.
۹۰- آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده پس به هدايت آنان اقتدا كن (و) بگو در برابر اين (رسالت و تبليغ ) پاداشى از شما نمى طلبم . اين رسالت چيزى جز يك يادآورى براى جهانيان نيست (و آگاه ساختن و بيدار كردن وظيفه من است و در برابر انجام وظيفه مزد معنى ندارد).

تفسیر
سه امتياز مهم

به دنبال ذكر نام گروههاى مختلفى از پيامبران الهى در آيات گذشته ، در اينجا اشاره به خطوط كلى و اصلى زندگانى آنها شده ، نخست ميفرمايد: اين هدايت خدا است كه بوسيله آن هر كس از بندگانش را بخواهد هدايت و رهبرى ميكند
(ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده ).
يعنى گرچه آنها مردان صالحى بودند و با نيروى عقل و انديشه و با تمام وجود خود در طريق هدايت گام بر مى داشتند، ولى باز اگر توفيق الهى شامل حال آنها نمى شد و دست پر مهر او، زير بازوى آنها را نمى گرفت ، امكان لغزش درباره همه آنها و هر كس ، وجود داشته و دارد.
سپس براى اينكه كسى تصور نكند آنها به اجبار در اين راه گام گذاشتند و همچنين كسى تصور نكند كه خداوند نظر خاص و استثنائى و بى دليل در مورد آنها داشته است ، مى فرمايد: اگر فرضا اين پيامبران با آنهمه مقام و موقعيتى كه داشتند مشرك ميشدند، تمام اعمالشان بر باد ميرفت (و لو اشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون ).
يعنى آنها نيز مشمول همان قوانين الهى هستند كه درباره ديگران اجرا ميگردد و تبعيضى در كار نيست .
در آيه بعد به سه امتياز مهم كه پايه همه امتيازات انبياء بوده اشاره كرده اينها كسانى بودند كه كتاب آسمانى به آنان داده ايم و هم مقام حكم و هم نبوت (اولئك الذين آتينا هم الكتاب و الحكم و النبوة ).
البته منظور اين نيست كه همه آنها داراى كتاب آسمانى بودند بلكه چون سخن از مجموع آنها در ميان است كتاب به مجموع نسبت داده شده ، درست مثل اين است كه ميگوئيم : در فلان كتاب دانشمندان و كتب آنها معرفى شده است ، يعنى كتب آنهائيكه كتابى تاليف كرده اند.
ضمنا در اينكه منظور از حكم چيست ، سه احتمال وجود دارد:
۱- حكم به معنى عقل و فهم و درك يعنى علاوه بر اينكه كتاب آسمانى در اختيار آنها گذاشتيم قدرت درك و فهم آن را به آنها بخشيديم زيرا وجود كتاب بدون وجود درك و فهم قوى و كامل ، اثرى نخواهد داشت . ۲ - مقام داورى ، يعنى آنها در پرتو قوانين آسمانى كه از كتاب الهى استفاده مى كردند ميتوانستند در ميان مردم قضاوت كنند و شرائط يك قاضى و دادرس عادل همگى در آنها بطور كامل جمع بود.
۳- حكومت و زمامدارى ، زيرا آنها علاوه بر مقام نبوت و رسالت ، داراى مقام حكومت نيز بودند. شاهد بر معانى فوق علاوه بر اينكه معنى لغوى حكم با تمام اين معانى تطبيق مى كند اين است كه در آيات مختلف قرآن نيز حكم در اين معانى بكار رفته است . و هيچ مانعى ندارد كه حكم در آيه فوق در يك معنى جامع كه همه مفاهيم سه گانه فوق را شامل شود، استعمال شده باشد، زيرا حكم در اصل - آنچنان كه راغب در كتاب مفردات ميگويد به معنى منع و جلوگيرى است ، و از آنجا كه عقل جلو اشتباهات و خلافكاريها را ميگيرد، همچنين قضاوت صحيح مانع از ظلم و ستم است ، و حكومت عادل جلو حكومتهاى نارواى ديگران را ميگيرد، در هر يك از اين سه معنى استعمال مى شود.
البته همان گونه كه اشاره كرديم كه همه انبياء داراى اين همه مقامات نبودند ولى هنگامى كه احكامى به جمعى اسناد داده ميشود، لزومى ندارد كه همه افراد آن جمع داراى تمام آن احكام باشند، بلكه ممكن است بعضى از آنها فقط داراى بعضى از آن احكام باشند و لذا موضوع كتاب آسمانى كه تنها براى عده اى از انبياى نامبرده وجود داشته مشكلى براى ما در فهم آيه فوق ايجاد نميكند.
سپس مى فرمايد: اگر اين جمعيت ، يعنى مشركان و اهل مكه و مانند آنها، اين حقايق را نپذيرند، دعوت تو بدون پاسـخ نمى ماند، زيرا ما جمعيتى را ماموريت داده ايم كه نه تنها آن را بپذيرند بلكه آن را محافظت و نگهبانى كنند جمعيتى كه در راه كفر گام بر نميدارند و در برابر حق تسليمند (فان يكفر بها هؤلاء فقد وكلنا بها قوما ليسوا بها بكافرين ).
در تفسير المنار و تفسير روح المعانى از بعضى از مفسران نقل شده كه منظور از اين جمعيت ، ايرانيان هستند، (كه به زودى اسلام را پذيرفتند و در پيشرفت آن با تمام قوا كوشيدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامى كتابهاى فراوان تاليف كردند).
در آخرين آيه ، برنامه اين پيامبران بزرگ را يك سرمشق عالى هدايت به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) معرفى كرده ، و مى گويد: اينها كسانى هستند كه مشمول هدايت الهى شده اند و به هدايت آنها اقتدا كن (اولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده ).

اين آيه بار ديگر تاكيد مى كند كه اصول دعوت همه پيامبران الهى يكى است ، اگر چه از نظر ويژگيها و خصوصيات ، به تناسب نيازمنديهاى مختلف هر زمان تفاوتهاى قابل ملاحظه اى داشته اند، و آئين هاى بعدى كاملتر از آئين هاى قبلى بوده اند كلاسهاى علمى و تربيتى ، تا به آخرين آنها كه برنامه نهائى است ، يعنى اسلام ، رسيده است .
در اينكه منظور از اين هدايت كه بايد سرمشق پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) قرار گيرد چيست ؟ بعضى از مفسران احتمال داده اند كه همان صبر و پايدارى در مقابل مشكلات ، و بعضى گفته اند مقصود توحيد و تبليغ رسالت است ، ولى ظاهرا هدايت مفهوم وسيعى دارد كه هم توحيد و ساير اصول اعتقادى را شامل مى شود و هم صبر و استقامت ، و هم ساير اصول اخلاق و تعليم و تربيت .
از آنچه گفتيم روشن مى شود كه آيه فوق هيچ منافاتى با اين ندارد كه اسلام ناسخ اديان و شرايع پيشين باشد، زيرا نسخ تنها شامل قسمتى از احكام ميشود،
نه اصول كلى دعوت آنها.
سپس به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور داده مى شود كه به مردم بگويد: من هيچگونه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از شما تقاضا نمى كنم ، همانطور كه پيامبران پيشين چنين درخواستى نكردند، من هم از اين سنت هميشگى پيامبران پيروى كرده و به آنها اقتدا ميكنم (قل لا اسئلكم عليه اجرا).
نه تنها اقتداء به پيامبران و سنت جاويدان آنها ايجاب مى كند كه پاداشى مطالبه نكنم بلكه از آنجا كه اين آئين پاك كه براى شما آورده ام يك وديعه الهى است كه در اختيار شما قرار ميدهم ، در برابر رساندن وديعه الهى به شما اجر و پاداش ، مفهومى ندارد.
به علاوه اين قرآن و رسالت و هدايت يك بيدار باش و يادآورى به همه جهانيان است (ان هو الا ذكرى للعالمين ).
و چنين نعمت عمومى و همگانى ، همانند نور آفتاب و امواج هوا و بارش باران است كه جنبه عمومى و جهانى دارد، و هيچگاه خريد و فروش نمى شود و كسى در برابر آن اجر و پاداشى نمى گيرد، اين هدايت و رسالت نيز جنبه خصوصى و اختصاصى ندارد كه بتوان براى آن پاداش قائل شد، (با توجه به آنچه در تفسير اين جمله گفته شد پيوند آنها با يكديگر و با آيات قبل كاملا روشن ميگردد).
ضمنا از جمله اخير به خوبى استفاده مى شود كه آئين اسلام جنبه قومى و و منطقهاى ندارد و يك آئين جهانى و همگانى است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت وجود امام حتّی در زمان غیبت

علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین طباطبائی قدّس سرّه

وظيفۀ امام تنها بيان صورى معارف و راهنمايى ظاهرى مردم نيست؛

و امام چنان‏ كه وظيفه راهنمايى صورى مردم را به عهده دارد همچنان ولايت و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد و اوست كه حيات معنوى مردم را تنظيم مى‏كند و حقايق اعمال را به سوى خدا سوق مى‏دهد.

بديهى است كه حضور وغيبت جسمانى امام دراين باب تأثيرى ندارد وامام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد.

«شیعه در اسلام» ص ۱۹۸

https://old.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

امام رضا علیه السلام :

اِنَّ یَومَ الغَدیرِ فِی السَماءِ اَشهَرُ مِنهُ فِی الاَرضِ؛

روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6، ص 24 ، ح 52

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
سلام و رحمت خداوند بر آن شهیدان والا مقام
بزرگداشت شهدای عزیز و احیاء یاد و نام آنان وظیفه‌ئی مقدس است که خداوند توفیق آن را به شما عنایت فرموده است. سعی کنید سیره‌ی این بندگان شایسته‌ی خدا را فرهنگ عمومی و شخصیت آنان را الگوی جوانان خود قرار دهید.

والسلام علیکم و رحمة الله
سیدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۲/۰۳/۰۱

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهیدان سبزوار و نیشابور:
باید با شیوه‌های خلاقانه و جذاب، یاد، سلوک و مجاهدت شهدا به نسل جوان منتقل شود
۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۲

روایت کربلا

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=48478

شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏

شبيب قهرمانى دلير بود و همراه سيف و مالك پسران سريع آمد و پيش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

تاریخ شهادت : 1395/08/09 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم والله اگر تو کمک نمیکردی و تو یاریم نمیکردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستار العیوبی را بر میداشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند. هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و به مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو … اللهم ارزقنی توفیق شهادت فی سبیلک – آمین

شهید مدافع حرم شهید احمد محمد مشلب (غریب طوس)

شهادت : 10/12/1394 ... محل شهادت : سوریه - ادلب

بخشی از وصیت نامه:

«السلام علیک یا اباعبدالله، یا مظلوم کربلا رحمة الله و برکاتُه. سلام بر حضرت زینب سلام‌الله علیها و برادرش ابوالفضل العباس علیه‌السلام، سلام بر امام مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و با آرزوی تعجیل در فرجش و درود بر نائب بر حق او، امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و درود بر روح امام راحل بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، درود بر مرد مقاومت و استقامت سید حسن نصرالله (حفظه الله)، درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد ...

قطعاً شهادت گل رُز زیبایی است که هنگامی‌که فکرمان به آن نزدیک می‌شود آرزوی مشاهده‌ی آن را داریم و زمانیکه شهادت را مشاهده می‌کنیم آرزو داریم رایحه‌ی خداوند را استشمام کنیم و هنگامی‌که آن رایحه‌ی الهی را استشمام کردیم صفحات روحمان به جهان جاودانگی کشیده می‌شود و این می‌تواند یک آغاز باشد. بسیاری از ما از آن‌ها (شهدا) درس شهادت را فراگرفته‌ایم و سعی کردند شهادت را برای ما مجسم کنند؛ بسیاری آرزوی شهادت دارند و منتظر آن هستند ...

ای برادرانم، ای مجاهدان راه خدا، باید هرکدام از شما عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی‌تان با شهادت خاتمه یابد و به خدا قسم که پایان زندگی نمی‌شود،‌ به‌جز شهادت باشد. دنیا را همه می‎توانند تصاحب کنند، اما آخرت را فقط با اعمال نیک می‌توان تصاحب کرد. می‌گویم من نیز این مسیر را طی کردم که بسیاری فکر می‌کنند سخت است، اما اگر از دید خدایی به آن بنگریم چیزی به‌جز آسانی در آن نمی‌بینی و من این مسیر را برای رسیدن به خدا و نزدیکی به او طی کردم. این راه امتداد مسیر کربلاست و ادامه‌دهنده‌ی این راه هستم و در این مسیر گام خواهم برداشت ...

به مادرم که خون رگ‌هایم از اوست؛ مادرم! به تو دعایی همراه با لبخند برای دیدار پروردگارم هدیه می‌کنم. مادرم! ای نور چشمانم، ای مهربان، آیا می‌توان لحظه‌ای بهتر و شیرین‌تر از شهادت به دست آورد؟

ای اولین کلمه‌ای که از زبانم خارج شد؛ ای اولین آموزگار مکتب شهادت، که با شیر خود جهاد درراه خدا را به من یاد دادی، ای کسی که با دستانش مرا تکان داد، ای کسی که مرا بزرگ کرد تا مردی از مردان صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشم، سلام! گرم‌ترین سلام‌ها بر تو زن صبور باد. ای کسی که درراه شهادت، بیشتر از من پرسیدی و در این راهِ کربلایی تأکید کردی به قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام تمسک بجوی؛‌ مرا در دعایت فراموش نکن، که دعای تو مستجاب می‌شود و امیدوارم که تو را در جوار سرور زنان، حضرت فاطمه سلام‌الله علیها روسفید کنم ...

ای مادرم! صحبت با تو خیلی خوب است ولی وقت تنگ است. مرا ببخش و از تقصیراتم بگذر. مادرم! دوستت دارم و تو خسته شدی و زحمت کشیدی تا مرا بزرگ کردی. می‌خواهم به تو بگویم که مثل حضرت زینب سلام‌الله علیها صبر کنی. مثل ام‌البنین سلام‌الله علیها که چهار پسر تقدیم کرد و صبور ماند و برای پسرانش ناراحت نشد و برای امام حسین علیه‌السلام ناراحت شد. تو یک پسر تقدیم کرده‌ای و باید پسران بیشتر و جوانان بیشتری تقدیم کنی و صبور باشی. قطعاً باید صبور و مؤمن باشی، چون تو مرا در این خط بزرگ کردی و برای تو عجیب نیست که پسرت شهید شود. تو بودی که برای شهادتم دعا کردی و مرا برای آن تربیت کردی. پس صبور و مؤمن باش و مرا ببخش و برایم دعا کن. می‌خواهم به تو بگویم؛ دوری سخت است ولی دوباره همدیگر را در بهشت ملاقات می‌کنیم. از من راضی باش و مرا ببخش ...

پدر عزیزم؛ سلام بر تو ای مرد راستگو و ای رفیق، ای کسی که عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شهادت را به من یاد دادی، از تو ممنونم ای پدرم، زیرا تو بودی که این راه را به من نشان دادی ...

خواهرم! ... در خط اهل‌بیت علیهم‌السلام باش، مواظب دین و نماز و حجاب ... خود باش ...

سلام بر شما ای برادران! مرا ببخشید و دعا کنید و صبر کنید و بدانید که دنیا فانی است و من در کنار پروردگار هستم. به جوانان توصیه می‌کنم که نماز خود را در اول وقت بخوانید، قرآن بخوانید زیرا که بسیار مهم است. مواظب نماز و دین خود باشید. محرم و عاشورا را زنده نگه‌دارید و زیارت عاشورا را بخوانید که بسیار مهم است، حتی شده روزی یک‌بار، زیرا بسیار مهم است. مواظب خود باشید و برای ما دعا کنید و مرا ببخشید ...

و به دختران مسلمان! اینکه مواظب حجاب خود باشید که این مهم‌ترین چیز است. در اجتماع ما کسی به فکر رعایت حجاب و اخلاق نیست، ولی شما به فکر باشید و زینبی برخورد کنید. سه‌چهارم دختران حال حاضر حجابشان حجاب نیست و چیزهایی که می‌پوشند واقعاً حجاب نیست. ممکن است عبا بپوشند ولی عبایشان دارای مُد و زرق‌وبرق است که من برای اولین بار است که می‌بینم و حجابشان حجاب نیست. (چرا) ما داریم به سراغ بدعت‌ها می‌رویم. برخی حجاب دارند ولی بدن‌نما و یا حجاب دارند ولی به مردان نگاه می‌کنند. باید چشمان خود را به زمین بدوزند و احترام عبایی را که بر سردارند را نگه‌دارند. ما باید از فاطمه زهرا سلام‌الله علیها الگو بگیریم. حضرت زینب سلام‌الله علیها به‌گونه‌ای بود که غیر از حضرت علی علیه‌السلام کسی او را نمی‌دید. عده‌ای حجاب بر سردارند ولی همراه با مدل‌های جدید،‌یا صورت‌ها را آرایش می‌کنند! ...

الآن همه‌ی رابطه‌ها در موبایل است و روابط بین دختر و پسر بسیار زیاد شده است، عجیب است که این‌ها از کجا می‌آیند؟ همه می‌دانند که من از موبایل و فیس‌بوک استفاده می‌کنم و همه‌ی مردم مرا می‌شناسند که در فیس‌بوک از نکته‌های طنز و عکس استفاده می‌کنم؛ ولی هیچ‌گاه اموری که در حال وقوع است برای من رخ نمی‌دهد. من هم مثل جوان‌های دیگر هستم و من هم جوان هستم و فیس‌بوک و همه‌ی چیزهای دیگر را دارم و از اغلب برنامه‌های اجتماعی و دنیای مجازی استفاده می‌کنم ولی ...

حضرت صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدا به شما صبر دهد،‌ زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم. هنگامی می‌شود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ‌گاه ظهور نخواهد کرد. اما صادق علیه‌السلام می‌فرماید: از تقصیرهای بر گردنم گریه می‌کنم و به سؤالی که در قبر قرار است از من پرسیده شود. اگر از من در قبر بپرسند که تو برای جبهه و این راه چه کرده‌ای چه خواهی جواب بدهی، می‌گویی که می‌توانستم در این راه گام بردارم؟ می‌توانستی؟ چرا نرفتی؟ باید بیدار شد... می‌توانی و نمی‌آیی؟ من خواب بودم بیدار شدم...!

اکنون جهاد کردم و به جبهه آمدم،‌زیرا از تو سؤال می‌شود که چه می‌کنی و چه کرده‌ای برای این راه؟ این راهی است که امام حسین علیه‌السلام و اهل‌بیت علیهم‌السلام ویارانش برای آن شهید شدند و ما الآن داریم آن را ادامه می‌دهیم ولی مردمی را می‌بینی که به این راه ایمان ندارند، واقعاً چرا این‌طور می‌شود؟ می‌گویند چگونه این‌ها می‌روند؟ این راه امام حسین علیه‌السلام است و او به خاطر ما و دین و ناموس‌مان شهید شد و الآن جوانان به جبهه می‌آیند و می‌جنگند و برای دین و ناموس‌شان شهید می‌شوند ... می‌خواهم با عناصر حزب‌الله سخن بگویم ... پیرو ولی و بزرگان باشید ... این راه و افراد و عناصرش زمینه‌ساز ظهور صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و راهی که در پیش داریم راهی است در مسیر خدا و با شهادت به خدا خواهیم رسید ...

خدا به شما عافیت بدهد و از تمامی مخاطبان این وصیت‌نامه تشکر می‌کنم و آخرین دعا این است؛‌ خدا را شکر می‌گویم. خداوند من و شما را از مجاهدین در راهش و از عمل‌کنندگان به وعده (الهی) و ازجمله شهیدان قرار دهد و بدن‌هایمان غرق در خون به‌سوی دنیای دیگر و اباعبدالله علیه‌السلام برود ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه بقره , روز غدیر , غدیر , راه کربلا , خلاقانه , جذاب , یاد , سلوک , مجاهدت , شهدا , نسل جوان , منتقل , شهدای کربلا , شهید مدافع حرم , احمد محمد مشلب , غریب طوس , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهیدان سبزوار و نیشابور:
باید با شیوه‌های خلاقانه و جذاب، یاد، سلوک و مجاهدت شهدا به نسل جوان منتقل شود

۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۲

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) تبیین کردند:
۱۴ / خرداد / ۱۴۰۲
«ایمان» و «امید» نرم‌افزار امام(ره) برای ایجاد ۳ تحول بزرگ
تقویت ایمان و امید وظیفه نخبگان، هسته‌های انقلابی و فعالان حوزوی و دانشگاهی
غربی‌ها در اغتشاشات اخیر تصور کردند کار تمام شده، احمق‌ها باز هم اشتباه کردند

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

زندگی‌نامه:
امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی،فرزند زیاد، در روز چهارم خرداد ماه سال 1323 در شهرستان «درگز» از توابع استان خراسان به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت، درگرگان به دبستان «منوچهری» رفت و دوره متوسطه را تا سال سوم در دبیرستانهای «هدایت» و «فخرالدین اسعد گرگانی» در شهرهای شاهرود و گرگان طی نمود. در خرداد ماه سال 1342 از دبیرستان امیر کبیر در تهران در رشته ریاضی دیپلم متوسطه گرفت. یک سال بعد درآزمون ورودی دانشکده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم نظامی پرداخت. سه سال بعد، در مهر ماه سال 1346 با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه فارغ التحصیل شد. پس از فراغت از تحصیل در شیراز دوره رنجر و چتربازی را با رتبه عالی گذراند، در اصفهان دوره تخصصی توپخانه را دید و از سال 1348 به لشگر زرهی تبریز پیوست و خدمت رسمی خود را در نیروی زمینی آغاز نمود. اولین سمت او «افسر دیده بان توپخانه و معاون آتشبار» بود. اما تخصص در جنگ سرنیزه، مدیریت علمی و مقتدرانه از سویی ایمان و اعتقاد قلبی به عنایات خاصه الهی حاصل از تمسک به نماز، عزتی را برای «ستوان دوم جوان» فراهم ساخته بود که اقبال و ارادت ویژه سپهبد یوسفی ـ فرمانده لشگر تبریز ـ و سایر افسران و همکاران به او از نشانه های آن است. در پایان 9 ماه حضور وی در تبریز، لشگر مزبور منحل گردید، علت اصلی آن فرماندهی لشگر بود که به قول امیر صیاد: «فرمانده محکمی که نه اعلیحضرت می گفت و نه هیچی». پس از انحلال لشگر تبریز در اسفند ماه سال 1349، به لشگر 81 زرهی کرمانشاه منتقل و در گردان 317 توپخانه به عنوان «فرمانده آتشبار» مشغول به خدمت شد. وی در همان سال اقامت در کرمانشاه ـ 1350ـ با دختر عموی خود ازدواج نمود. اوایل سال 1351 در آزمون اعزام به خارج دانش آموختگان دانشکده افسری شرکت کرد و پس از قبولی برای تکمیل تخصص توپخانه به آمریکا اعزام شد. وی دوره سه ماهه تخصص «هواسنجی بالستیک» را در شهر «فورت سیل» ایالت «اوکلاهما» با نمره عالی و احراز رتبه اول از میان 20 افسر آمریکایی و ایرانی به پایان رسانید. پس از بازگشت به میهن،در اواخر سال 1352 به اصفهان رفت و در دانشکده توپخانه مشغول تدریس گردید و در کنار انجام وظایف نظامی و شغلی، به تدریس زبان انگلیسی به طلاب حوزه علمیه «حاج حسن امامی» می پرداخت. او همزمان شخصیت سیاسی خود را نیز قوام بخشید، ارتباط با شهید کلاهدوز و اقارب پرست با توجه به عضویت ایشان در گروه مخفی ارتش از نمونه های فعالیت سیاسی او در اصفهان است. وی به عنوان یک نظامی موضع کاملاً مشخصی نسبت به حرکت امام خمینی (ره) و انقلاب داشت، چنانکه به مدت سه روز از نوزدهم بهمن سال 57 تا شامگاه پیروزی انقلاب اسلامی (بیست و دوم بهمن) به اتهام تحریک جوانان و سربازان به شورش و آشوب در پادگان در بازداشت بود و در روزهای پر التهاب و حساس اولیه پیروزی انقلاب با همکاری آیات عظام خادمی و طاهری به سوق دادن اوضاع بسوی آرامش و امنیت ایفای نقش نمود. سروان صیاد شیرازی از ابتدای پیروزی انقلاب تا مهر ماه سال 58 در اصفهان بود، در این مدت با همکاری نیروهای نظامی و دوستان انقلابی ـ که بعداً پاسدار شدند ـ گروه سی نفره ای را تشکیل داده و به حفظ و حراست از پادگان پرداخت. در مهر ماه سال 1358 اخبار ناگواری از کردستان می رسید، «سقوط پادگان مهاباد و غارت تیپ»، خصوصاً «قتل عام 23 نفر از پاسداران» که در پانزدهم مهر ماه در حوالی سردشت توسط ضد انقلاب صورت گرفته بود. دکتر چمران، سروان صیاد شیرازی، و سرتیپ فلاحی ـ فرمانده وقت نزاجا ـ به بانه آمدند، تیمسار در بانه ماند و سایر نفرات با هلیکوپتر به پادگان سردشت رفتند (21 مهر ماه). در مدت 17 روز حضور در منطقه سردشت با فرماندهی دکتر چمران 9 عملیات چریکی با موفقیت صورت گرفت، حضور وزیر دفاع در صحنه نبرد انگیزه های مضاعفی برای خدمت بوجود می آورد و نتیجه این همکاری سلب آسایش و عقب نشینی نیروهای ضد انقلاب می گردد. در زمستان سال 1358، «قرارگاه عملیاتی غرب» در کرمانشاه با فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی تشکیل شد. لشگر 81 زرهی کرمانشاه، لشگر 16 زرهی قزوین، لشگر 28 کردستان و تیپ 23 نیروی مخصوص و تعدادی از پاسداران انقلاب اسلامی هسته اصلی تشکیل قرارگاه بودند. شهید ناصر کاظمی فرماندار پاوه و فرمانده سپاه آنجا نیز ارتباطی تنگاتنگ با قرارگاه برقرار نمود. اولین عملیات پس از تشکیل قرارگاه «آزادسازی مریوان» و پاکسازی کلیه محورهای مراسلاتی به آن بود. در همان ایام با بروز برخوردهای سیاسی در میان مسئولین رده بالا (شهید بهشتی و روحانیت با بنی صدر) و کشیده شدن این اختلافات به میان مردم، قرارگاه عملیاتی غرب با هدف متوجه ساختن مسئولین به مسائل کردستان اعلامیه ای صادر کرد و خواستار وحدت و یکپارچگی مسئولین و حمایت از مبارزات در کردستان شد. بنی صدر احساس کرد قرارگاه در حمایت از شهید بهشتی درآمده و بدین طریق نسبت به عزل سرهنگ از فرماندهی قرارگاه غرب مصمم شد و سرهنگ عطاریان معدوم را بجای او منصوب کرد. سرهنگ صیاد به فرماندهی کردستان منصوب شد، اما عملاً به انزوا کشیده شده بود، طرح «والعادیات» را نوشت اما رئیس جمهور موافقت نکرد. در مدت 44 روز حضور در منطقه، شهرهای اشنویه و بوکان آزاد و امنیت نسبی در شمال غرب کشور حکمفرما گردید. صحنه اصلی جنگ در خوزستان ـ هدف اصلی و اساسی عراق ـ در جریان بود، آبادان نزدیک به یک سال در حال محاصره و در شرف سقوط بود، نیروهای عراقی به شرق کارون نفوذ نموده و در حال تحکیم موقعیت و پدافند بودند، پنجم مهر ماه سال 1360 یعنی تقریباً یک سال پس از آغاز تجاوز عراق، اولین عملیات آفندی بزرگ ارتش جمهوری اسلامی ایران ـ با نام ثامن الأئمه ـ به اجرا درآمد، در یک یورش برق آسا، در مدت دو روز شکست سختی به نیروهای متجاوز وارد شد و با انهدام کامل لشگر 3 زرهی عراق در شرق کارون، محاصره آبادان را در هم شکستند و رؤیای رژیم بغداد برای تصرف آبادان و کنترل آب راه اروند رود برای همیشه نقش بر آب شد. پس از اجرای موفقیت آمیز عملیات ثامن الأئمه، جمعی از فرماندهان عالی رتبه نظامی از جمله سرتیپ فلاحی جانشین ستاد مشترک ارتش، سرهنگ فکوری فرمانده نیروی هوایی، سرهنگ نامجوی وزیر دفاع، سرگرد یوسف کلاهدوز، قائم مقام عملیاتی سپاه پاسداران و محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر، در حالی که با یک فروند هواپیمای «سی130» از خوزستان به تهران باز می گشتند در اثر سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسیدند. با شهادت فرماندهان عالی رتبه، تغییراتی در کادر بالای ارتش بوجود آمد و با انتصاب سرتیپ ظهیرنژاد ـ فرمانده وقت نیروهای زمینی ـ به ریاست ستاد مشترک و سرهنگ توپخانه علی صیاد شیرازی به «فرماندهی نیروی زمینی» منصوب شد. اینک او پس از آزاد سازی اشنویه و بوکان و برقراری امنیت در مناطق آشوب زده شمال غرب کشور با انتصاب به فرماندهی نزاجا به عنوان نخستین اقدام فوری، «قرارگاه مشترک ارتش و سپاه» را در اهواز تشکیل داده و بر مبنای تدبیر کلی و طرح ابلاغی مبنی بر اجرای عملیات در خوزستان بررسی های مقدماتی را آغاز نمود. عملیات طریق القدس در شامگاه هشتم آذر سال 1360 در منطقه عمومی بستان آغاز گردید و پس از چهار شبانه روز حمله همه جانبه زمینی و هوایی، شهر بستان و حدود 600 کیلومتر از مناطق اشغالی آزاد و ارتباط میان نیروهای دشمن در شمال و جنوب قطع گردید و رزمندگان اسلام به مرزهای بین المللی در منطقه شیب و هورالعظیم رسیدند. عملیات طریق القدس نقطه عطف و مقدمه فتح المبین شد، نیروی استثنایی که از حیث وجود روحیه شهادت طلبی و ایثار و اخلاص، قابل مقایسه با جنگ های صدر اسلام بود. حرکت به سوی خرمشهر از مناسبترین محور یعنی جاده خرمشهر به اهواز و شرق آن ـ رودخانه عرایض ـ آغاز شد، از سپاه پاسداران تیپ 27 محمد رسول الله (ص)، تیپ 14 امام حسین (ع)، تیپ 8 نجف اشرف و از ارتش تیپ یک لشگر 21 حمزه سید الشهداء به فرماندهی سرتیپ شاهین راد و تیپ سه از لشگر 77 خراسان،حضور داشتند. دهم اردیبهشت ماه، مرحله نهایی از دو محور آغاز شد، شهید جاوید الاثر احمد متوسلیان و شهید خرازی نقش بسزایی در پیش روی نیروها داشتند. شهید خرازی با اجازه مستقیم فرمانده نیروی زمینی با هفتصد نفر به خونین شهر حمله کرد و در نهایت خونین شهر در ساعات اولیه صبح روز سوم خرداد ماه سال 1361آزاد شد. عملیات رمضان در 1361/4/22 انجام و سه قرارگاه (فجر، فتح، نصر) حملات موج گونه شبانه ای را به سوی بصره انجام دادند، عراق برای اولین بار از دفاع متحرک استفاده می کردند و با توجه به اینکه در خاک خود دفاع می کرد و از تانک پیشرفته «تی 72» بهره می برد، توانست پس از تحمل تلفات بسیار پدافند نموده و در نهایت خلاء بوجود آمده در جناح شمالی نیروهای ایرانی، موجب شد تا عراق از بزرگترین شکست نظامی نجات پیدا کند. پس از عملیات رمضان، ارتش و سپاه پاسداران در سراسر جبهه ها اقدام به تقویت نیرو و تجدید سازماندهی و تجهیز قوا نموند، پس از سه ماه در نهم مهر سال 61 عملیات هجومی جدیدی به نام «مسلم بن عقیل(ع)» با فرماندهی فرمانده نیروی زمینی در محور سومار آغاز شد، این عملیات یک آفند ضربتی پر توان بود و دو یگان ضربتی ارتش و سپاه هسته اولیه آن بودند، تیپ 27 محمد رسول الله نیز به فرماندهی سردار رشید اسلام شهید حا ج ابراهیم همت حضوری فعال داشت. تصرف ارتفاعات مشرف بر منطقه استراتژیک و رزمی و اخراج کامل دشمن از منطقه سو مار حاصل این حمله بود. پس از عملیات بدر و در اوایل سال 1364 با تصویب شورای عالی دفاع سازمان ارتش و سپاه جدا شد و مقرر گردید، هر یک از دو نیروها با اختیار تام، عملیات مستقل انجام دهند. در این مقطع نیز تابستان سال 1365 فرمانده نیروی زمینی همراه با حرکت کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمن به عنوان عنصری تعین کننده و رکن اصلی طراحی و اجرای عملیات مطرح بود. به هر حال فرمانده لایق نیروی زمینی، پس از حدود 5 سال انجام وظیفه در مسئولیت خطیر فوق در تیر ماه سال 1365 از سمت خود استعفا داد و بلافاصله با پیشنهاد آیت الله العظمی خامنه ای ـ ریاست جمهوری وقت ـ و تصویب رهبر فقید انقلاب به سمت نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد. در روز 18 اردیبهشت ماه 1366 به همراه تعداد دیگری از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و موافقت امام (ره) به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت. اگر چه تا پایان جنگ تحمیلی، تنها موضوع جنگ و حضور مستمر و مفید در جبهه در اندیشه صیاد شیرازی دور می‌زد، اما عمده فعالیت شاخص نظامی او در پایان جنگ و درگیری با ضد انقلاب در عملیات مرصاد شکل گرفت. او ضد انقلاب را از کردستان می‌شناخت، ضد انقلاب نیز او را به خوبی می‌شناختند، او همان افسری بود که قبل از آغاز جنگ مانع از تجزیه کردستان شده بود و در نهایت علت اصلی شهادت او همان؛ مبارزات و ضربات مهلکی بود که بر پیکره ضد انقلاب وارد آورده بود. پس از پذیرش هوشیارانه قطعنامه 598 سازمان ملل از سوی حضرت امام (ره) به تشخیص مصلحت ایشان، عراق با منافقین مسلح همراه شده و در تاریخ 1367/3/5 از طریق سر پل ذهاب به طرف شهر «کرند» حرکت نمود. سرتیپ صیاد شیرازی سریعاً خود را به کرمانشاه رسانده و با فعال نمودن هوا نیروز و سازما‌ندهی نیروها و طراحی عملیات به همراه فرماندهان سپاه به مقابله با منافقین برخاست و در عملیات مرصاد نقش فوق‌العاده‌ای در پیروزی نهایی ایفا نمود. انهدام منافقین و شکست دشمن، فصل شیرینی پایان جنگ هشت ساله بود. ایران در مقابل نیمی از ارتش دنیا در پوشش حزب بعث،به شکل قهرمانانه‌ای از مرزهای تاریخی خود دفاع نمود، انقلاب در جنگ صدور یافت، مظلومیت ایران انقلابی در جنگ ثبوت یافت، پرده از چهره تزویر جهانخواران برداشته شدوایران دوستان و دشمنان خود را شناخت. بعد از پایان جنگ تحمیلی سرتیپ صیاد شیرازی در کمیسیونهای شورای عالی دفاع نقشی فعال داشت، به طور جامع و علمی به مسائل اساسی مرتبط با نیروهای مسلح و دفاع مقدس پرداخته و با مطالعه و تحقیق راهکارهای مناسبی در رابطه با بهبود یافتن وضعیت دفاعی و تجهیز یگانهای مختلف ارتش ارائه می‌نمود، حضور او در شورا باعث تحرک و پویایی مجموعه شد، از جمله مواردی که به پیشنهاد او جلسات متعدد و اقدامات مثبتی در سطح نیروهای مسلح صورت گرفت می‌توان به طرح استراتژی کلی نظام درباره منافقین در چگونگی برخورد با ایشان نیز بهبود بخشیدن به وضعیت دفاعی و عمرانی جزایر و سواحل مناطق دریایی و مسایل کردستان اشاره کرد. شهید صیاد ضمن تدریس در دانشگاه افسری با مشورت با محققین حوزه و دانشگاه سعی در بررسی تطبیقی جنگ تحمیلی و جنگهای صدر اسلام داشت و به طور جدی در این رابطه به تحقیق پرداخت. در عین حال او خواستار ثبت تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی بود و هیأت معارف جنگ در همین راستا توسط علی صیاد شیرازی تاسیس گردید. سرتیپ صیاد شیرازی در مهر ماه سال 1368به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و موافقت مقام معظم رهبری به «معاونت بازرسی کل نیروهای مسلح» انتخاب گردید و در شهریور ماه سال 1372 با حکم فرمانده معظم کل قوا به سمت «جانشینی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح» منصوب شد و در 16 فروردین 1378 همزمان با عید خجسته غدیر خم به دست مقام معظم رهبری به درجه سرلشگری نایل آمد. سرانجام در روز بیست و یکم فروردین ماه 1378 در مقابل درب منزل مسکونی خود در تهران مورد هدف عناصر ضد انقلاب قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد. در نگاهی اجمالی به شخصیت شهید صیاد شیرازی، مجموعه‌ای کاملاً منسجم از یک انسان کامل دیده می‌شود، او از نظامی بودن، شیعه بودن، ایرانی بودن و بسیجی بودن هیچ کم نداشت؛ بدون ذره‌ای تلاش برای مطلع شدن، بدون کوچکترین ادعایی برای بودن و بدون حتی اشاره‌ای به افتخارات و 70 درصد جانبازی پهلوانانه. انسان متعهدی که برای ساختن جهان بینی کلی خود نسبت به جهان هستی حداقل 25 سال وقت گذاشت، مطالعه کرد و محاسبه نمود. انقلاب اسلامی و امام، گمشده ایدئولوژی او بودند و با یافتن آنها به یقین رسید و مخلصانه تا آخرین لحظه حیات، مجاهدت نمود. صیاد شیرازی با حمایت از پاسداران انقلاب، شرکت دادن ایشان در مسائل نظامی و آموزش­های تخصصی‌ لازم، بستر اصلی تشکیل قطب نیرومند نظامی دیگری بنام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» از ایران بعد از انقلاب را فراهم ساخت. یکی از روحیات خاص شهید، گرایش به وحدت و پرهیز از اختلافات بود، او این اعتقاد را در کلیه شئون زندگی خود سرایت داده بود و در بعد نظامی و در زمان جنگ نیز هدف او در کنار هم جنگیدن رزمندگان بود. در راستای همین پرهیز از اختلاف، شهید صیاد بعد از جنگ تحمیلی نیز هیچ گاه وارد احزاب و گروه‌های سیاسی نشده و در خط واحد ولایت بود. در باب امور فرهنگی و اجتماعی چنانکه از خاطرات نزدیکان و یادداشتهای خود او به دست می‌آید وی در عین مشغله کاری فراوان با برنامه ریزی مناسب به مطالعه تفاسیر قرآن مجید و مطالعات علمی و اجتماعی پرداخته و حداقل هفته‌ای یک بار به دیدار علما می‌رفت. کمک به خانه و خانواده، تربیت فرزندان با تزریق روحیه اعتماد به نفس و آموزش عملی اصول و مبانی عالیه و اصیل اسلامی در سرلوحه برنامه‌های او بود. روحش شاد و یادش گرامی باد


وصیت‌نامه:
بسم الله الرحمن الرحیم، ارحم ‌الراحمین، رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین انالله و اناالیه راجعون هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق‌ الله و رسوله اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا اشهد ان لا اله‌ الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین‌ الحق و ان الصدیقة‌ الطاهره فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی‌بن‌الحسین و محمّد‌بن‌علی و جعفربن‌محمّد و موسی‌بن‌جعفر و علی‌بن‌موسی و محمّد‌بن‌علی و علی‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علی و الحجة ‌القائم‌ المنتظر صلوات‌ الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبر و أن ‌الموت و النشر حق و الساعة آتیة لاریب فیها و أن‌ الجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین. خداوندا ! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا! تو خود می‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود. پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمی‌دانم چه موقع خواهم رفت ولی می‌دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم‌ خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم. از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردنم دارند، می‌خواهم که مرا ببخشند؛ من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبت به خیر شوند. از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر می‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است. آنچه از دنیا برایم باقی می‌ماند، حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه آنهایی که از من بد دیده‌اند، می‌خواهم که مرا به بزرگی خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیکدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و کتاب من برسند و با برادران دیگر چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریک مساعی نمایند. خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین. من الله التوفیق علی صیاد شیرازی 19 دی 1371

خاطرات:
خاطره‌ای از شفا گرفتن شهید صیاد شیرازی در دوران کودکی‌اش مادر شهید صیاد شیرازی روز عاشورا بچه در بغل، همراه زنان دیگر در یکی از خیابان‌های نزدیک حرم علی‌بن‌موسی الرضا(ع) به تماشای دسته‌های سینه‌زنی ایستاده بود. ناگهان صدای گریه کودک برخاست، اما دنباله صدا نیامد، لحظاتی گذشت، دهان بچه همچنان باز بود، نفسش بند آمده بود و رنگش هر لحظه کبود و کبودتر می‌شد. فذیاد زن‌ها بلند شد، زنی بچه را از دست مادر قاپید و صورت کوچک او را زیر سیلی گرفت، باز خبری نشد. مادر علی شنید که می‌گویند: «طفلکی تمام کرد، خفه شد!». او رو به حرم گرداند و گفت: «حاشا به غیرتت!» بعد چشم‌هایش سیاهی رفت و به زمین افتاد؛ در عالم دیگر دید که در مجلس عزاداری است؛ کسی روی منبر نشسته و روضه می‌خواند؛ در بالای مجلس سیدی نورانی است که با دست به او اشاره می‌کند پیش آی! عزاداران راه باز کردند تا رسید به نزدیکی‌های آن سید نورانی، که حالا می‌دانست امام رضا(ع) است. امام دعایی خواند و بعد گفت: «تو نگران علی نباش!». به صدای گریه فرزندش چشم گشود؛ صدای صلوات زن‌ها بلند شد؛ بچه را که به بغل گرفت و بر سینه‌اش فشرد، اشک امانش نداد. به طرف گنبد طلایی برگشت و گفت: «آقاجان من را ببخش، بی‌ادبی کردم». زن‌ها هریک چیزی می‌گفتند و داروهایی تجویز می‌کردند و دعانویس‌هایی را نشانی می‌دادند؛ از میان صداها شنید: «بیچاره هم خودش غشیه، هم بچه‌ش!»؛ علی تا 2 روز تب داشت، اما مادر هیچ نگران نبود و می‌دانست نگهدار علی کسی دیگری است. ایشان علی را نگه داشت تا اینکه او را به بالاترین مقام یعنی شهادت رساند

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: امام حسین علیه السلام , حضرت علی اکبر علیه السلام , خلاقانه , جذاب , یاد شهدا , سلوک شهدا , مجاهدت شهدا , نسل جوان , منتقل , تقویت ایمان و امید , وظیفه نخبگان , حوزوی , دانشگاهی , غربی , اغتشاشات , احمق‌ , اشتباه , شهید علی صیاد شیرازی , فیض شهادت , امام خامنه ای , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها , یا علی , حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 7066
:: باردید دیروز : 69
:: بازدید هفته : 7179
:: بازدید ماه : 23970
:: بازدید سال : 71643
:: بازدید کلی : 71643

RSS

Powered By
loxblog.Com