۱۴۲ - (و او كسى است كه ) از چهارپايان براى شما حيوانات باربر و حيوانات كوچك آفريد، از آنچه او به شما روزى داده است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى ننمائيد كه او دشمن آشكار شما است .
And of the cattle, some are for carrying burdens, and others for slaughter. Eat of that which Allah has provided you with and do not follow in satan's footsteps; he is your open enemy. (142)
۱۴۳ - هشت جفت از چهارپايان (براى شما آفريد) از ميش دو جفت و از بز دو جفت بگو آيا خداوند نرهاى آنها را حرام كرده يا مادهها را؟ يا آنچه رحم ماده هاى آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئيد (و بر تحريم آنها دليلى داريد) به من خبر دهيد.
(He has given you) eight couples, a pair of sheep and a pair of goats. Say: 'Of these, has He forbidden you the males, the females, or what the wombs of the two females contain? Tell me with knowledge, if you are truthful. ' (143)
۱۴۴- و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفريد) بگو كداميك از اينها را خدا حرام كرده است ؟ نرها را يا ماده ها را؟ و يا آنچه رحم ماده ها را در برگرفته ؟ و آيا شما گواه (اين تحريم ) بوديد، هنگامى كه خدا به اين موضوع توصيه كرد؟ بنابراين چه كسى ستمكارتر است از آنها كه بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هيچگاه ستمگران را هدايت نخواهد كرد! .
Then a pair of camels and a pair of cattle. Say: 'Of these, has He forbidden you the males, the females, or what the wombs of the two females contain? Were you witnesses when Allah charged you with this? Who is more harmful than he who, without knowledge, invents a lie about Allah to mislead people? Allah does not guide the harmdoers. (144)
تفسیر اين آيات همانطور كه اشاره شد در پى نفى احكام خرافى مشركان در زمينه زراعت و چهارپايان است ، در آيه قبل سخن از انواع زراعتها و ميوه هاى خداداد در ميان بود، و در اين آيات درباره حيوانات حلال گوشت و خدمات آنها سخن مى گويد. نخست مى گويد: خداوند كسى است كه از چهارپايان براى شما حيوانات بزرگ و باربر و حيوانات كوچك آفريد (و من الانعام حمولة و فرشا). حمولة به معنى جمع است ، و چنانكه علماى لغت گفته اند، مفرد از جنس خود ندارد، و به معنى حيوانات بزرگ باربر مانند شتر و اسب و نظاير آنها است . فرش به همان معنى معروف است ، ولى در اينجا به معنى گوسفند و نظير آن از حيوانات كوچك تفسير شده است و ظاهرا نكته اش اين است كه اينگونه حيوانات بسيار به زمين نزديك هستند، و در برابر حيوانات بزرگ باربر همانند فرشى محسوب مى شوند، هر گاه به بيابانى كه گوسفندانى در آن مشغول چرا هستند از دور بنگريم درست به فرشى مى مانند كه روى زمين گسترده شده است ، در حالى كه گله شتران هيچگاه از دور چنين منظرهاى ندارد. تقابل حمولة با فرش نيز اين معنى را تاييد مى كند. اين احتمال را نيز بعضى از مفسران داده اند كه منظور از اين كلمه ، فرشهائى است كه مردم از حيوانات درست مى كنند، يعنى بسيارى از حيوانات هم براى باربرى مورد استفاده قرار مى گيرند و هم براى تهيه فرش ، ولى احتمال اول نزديكتر به معنى آيه است . سپس چنين نتيجه مى گيرد، اكنون كه همه اينها مخلوق خدا است و حكم آن به دست اوست ، به شما فرمان مى دهد كه از آنچه او به شما روزى داده است بخوريد (كلوا مما رزقكم الله ). اينكه نمى گويد از اين حيوانات بخوريد، بلكه مى گويد از آنچه به شما داده است تناول كنيد، به خاطر آن است كه حيوانات حلال گوشت منحصر به چهارپايان نيستند بلكه حيوانات ديگرى نيز حلال گوشتند كه در جمله فوق از آنها ذكرى نشده است . و براى تاكيد اين سخن و ابطال احكام خرافى مشركان ، مى فرمايد: از گامهاى شيطان پيروى نكنيد، كه او دشمن آشكار شما است (دشمنى كه از آغاز خلقت آدم با شما اعلان جنگ داده است ) (و لا تتبعوا خطوات الشيطان انه لكم عدو مبين ). اشاره به اينكه اينگونه احكام و مقررات بى دليل كه صرفا از پندارهاى خام و هوى و هوسها و جهل و نادانى سرچشمه گرفته ، يك سلسله وسوسه هاى شيطانى بيش نيست ، كه شما را گام به گام از حق دور كرده و در بيراهه ها سرگردان مى سازد. در ذيل آيه 168 سوره بقره درباره اين جمله توضيح جالبى داده شد. در آيه بعد به عنوان توضيح ، قسمتى از حيوانات حلال گوشت و قسمتى از حيواناتى را كه هم باربرند و هم براى تغذيه انسان قابل استفاده اند، شرح مى دهد و مى گويد: خداوند هشت جفت از چهارپايان را براى شما آفريد، از گوسفند و ميش يك جفت (نر و ماده ) و از بز يك جفت (نر و ماده ) (ثمانية ازواج من الضان اثنين و من المعز اثنين ). پس از ذكر اين چهار زوج بلافاصله به پيامبرش دستور مى دهد كه از آنها صريحا بپرسد: آيا خداوند نرهاى آنها را حرام كرده يا ماده ها را (قل آلذكرين حرم ام الانثيين ) يا حيواناتى كه در شكم ميشها يا بزهاى ماده است (اما اشتملت عليه ارحام الانثيين ) بعد اضافه مى كند: اگر راست مى گوئيد و بر تحريم هر يك از اين حيوانات از روى علم و دانش دليلى داريد به من خبر دهيد (نبئونى بعلم ان كنتم صادقين ). در آيه بعد چهار زوج ديگر را بيان مى كند و مى فرمايد: از شتر، دو زوج (نر و ماده ) و از گاو هم دو زوج (نر و ماده ) قرار داديم ، بگو كداميك از اينها را خدا حرام كرده است ، نرها يا ماده ها را و يا حيواناتى كه در شكم شترها يا گاوهاى ماده است (و من الابل اثنين و من البقر اثنين قل آلذكرين حرم ام الانثيين اما اشتملت عليه ارحام الانثيين ). از آنجا كه حكم به حلال بودن يا حرام بودن اين حيوانات تنها به دست خداوندى است كه آفريننده آنها و آفريدگار بشر و تمام جهان هستى است ، بنابراين كسى كه ادعاى تحليل يا تحريم كند، يا بايد از طريق گواهى عقل باشد، و يا شخصا وحى بر او نازل گردد، و يا به هنگام صدور اين فرمان از ناحيه پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) حضور داشته باشد. در آيه قبل تصريح شده بود كه هيچگونه دليل علمى و عقلى براى تحريم اين حيوانات در اختيار مشركان نبود، و چون آنها ادعاى نبوت و وحى نيز نداشتند، بنابراين تنها احتمال سوم باقى مى ماند كه ادعا كنند به هنگام صدور اين فرمان ، از پيامبران الهى ، حاضر و گواه بوده اند، لذا مى فرمايد: آيا شما شاهد و گواه اين مطلب بوديد، هنگامى كه خداوند به اين موضوع توصيه كرد (ام كنتم شهداء اذ وصاكم الله بهذا). و چون جواب اين سؤ ال نيز منفى بوده ، ثابت مى شود كه آنها جز تهمت و افتراء در اين باره سرمايه اى نداشتند. لذا در پايان آيه اضافه مى كند: چه كسى ستمكارتر است از آنها كه بر خدا دروغ مى بندند تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، مسلما خداوند هيچگاه ستمگران را هدايت نخواهد كرد (فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا ليضل الناس بغير علم ، ان الله لا يهدى القوم الظالمين ). از آيه فوق استفاده مى شود كه دروغ بستن به خدا يكى از بزرگترين ستمها است ، ستم به مقام مقدس پروردگار، و ستم به بندگان خدا، و ستم به خويشتن و همانطور كه سابقا گفته ايم ، تعبير به ستمكارترين در اينگونه موارد جنبه نسبى دارد، بنابراين مانعى ندارد كه عين اين تعبير در مورد بعضى از گناهان كبيره ديگر ذكر شود. و نيز از اين آيه استفاده مى شود كه هدايت و اضلال الهى جنبه اجبارى ندارد بلكه عوامل و مقدمات آن از خود انسان شروع مى شود، هنگامى كه كسى دست به ظلم و ستم زد، خداوند حمايت خود را از او دريغ مى دارد و در بيراهه ها سرگردان خواهد شد.
اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت بگير! جايگاهشان جهنّم است و بد فرجامى است!
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- بدهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) که وعدهای بود بالغ بر هشتادهزار درهم، علی (علیه السلام) آنها را ادا کرد. و از جمله دَین هایی که به جای وی ادا نمود دَین به خدا بود که بزرگ تر است و شامل اموری می شد که خداوند انجام آن ها را بر وی فرض کرده بود و آن حضرت پیش از ادای آن ها رحلت فرمود و به علی (علیه السلام) وصیّت نمود آن ها را از جانب او به جای آورد و این خود کلام خدای متعال است که فرمود: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمنافِقِینَ پس آن حضرت در حیات خود با کفّار جهاد فرمود و به علی (علیه السلام) امر کرد پس از وفاتش با منافقان جهاد کند، پس علی (علیه السلام) با ناکثین، قاسطین و مارقین جهاد نمود و بدین ترتیب دَین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به خدا ادا نمود. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۴۶ بحار الأنوار، ج۳۸، ص۷۴
نفی نشدن خشونت قانونی در اسلام حضرت آیت الله امام خامنه ای: اگر در مقابل متجاوز خشونت اعمال نشود، تجاوز در جامعه زیاد خواهد شد. اینجا خشونت لازم است. یک خشونت هم خشونت غیر قانونی است. مثلاً یک نفر بیجا، خودسر، خودرأی، بر طبق میل خود، برخلاف قانون و بر خلاف دستور، نسبت به کسی اعمال خشونت میکند؛ یک سیلی به گوش کسی میزند. آیا این خوب است یا بد است؟ معلوم است که این بد است. در این شکّی نیست. اسلام دربارهی معاشرت و اخلاق فردی پیامبر میفرماید: «فبما رحمة من اللَّه لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضوا من حولک». پیامبر را به خاطر نرمش او و به خاطر لینتش در برخورد با مردم، ستایش میکند و میگوید تو غلیظ و خشن نیستی. همین قرآن در جای دیگر به پیامبر میگوید: «یا ایّها النّبی جاهد الکفّار والمنافقین و اغلظ علیهم»؛ با کفّار و منافقان با خشونت رفتار کن. همان مادهی غلظ که در آیهی قبلی بود، در اینجا هم هست؛ منتها آنجا با مؤمنین است، در معاشرت است، در رفتار فردی است؛ اما اینجا در اجرای قانون و ادارهی جامعه و ایجاد نظم است؛ آنجا غلظت بد است؛ اینجا غلظت خوب است. آنجا خشونت بد است؛ اینجا خشونت خوب است ... ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است؛ و چه بد سرنوشتی دارند!
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دستور جهاد با کفار و منافقین به پیامبر(ص) از جانب خداوند
گاهی جهاد، جهاد سیاسی است، گاهی جهاد فرهنگی است، گاهی جهاد نرم است، گاهی جهاد سخت است، گاهی با سلاح است، گاهی با علم است؛ همهی اینها جهاد است امّا در همهی اینها باید توجّه داشت که این جهاد، علیه دشمن است، علیه دشمن بشریّت است، علیه دشمنانی است که به اتّکاء قدرت خود و زر و زور خود، وجود سنگین و مطامع خودشان را بر بشریّت تحمیل میکنند. سازش با آنها معنا ندارد؛ اِتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ المُنٰفِقین.۱۳۹۵/۰۹/۲۷
کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار میکنند، و میخواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و میگویند: «به بعضی ایمان میآوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و میخواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند...
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دین حدّاقلّی و اکتفای به حدّاقلها، از نظر اسلام قابل قبول نیست ... آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی و مشخّصاً جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند - گاهی میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم - [همین است]. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ این معنای تغییر رفتار است. تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفتهها و نوشتهها تعبیر میشود به دین حدّاقلّی؛ یعنی کاستن از آرمانها که بهمعنای نابودی سیرت دین است. این دین حدّاقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن. حالا در چنین وضعیّتی هدف ما این است و خطّمشی قطعی ما باید این باشد که دنبال اسلامِ تمام و کامل باشیم؛ یعنی دنبال این باشیم که واقعاً تا آنجایی که در قدرت ما است تلاش کنیم - حالا خدای متعال بیش از آنچه در توان ما و در قدرت ما است، از ما توقّع نمیکند - امّا تلاش ما این باشد و هدفگذاری ما این باشد که همهی اسلام - اسلام به کامله، بتمامه - در جامعهی ما تحقّق پیدا کند. وقتی هدف این شد، فوراً یک مسئلهای پیش میآید و آن مسئلهی «اسلامهراسی» است که امروز در دنیا رایج است. بهنظر من در برابر پدیدهی اسلامهراسی مطلقاً نباید منفعل شد؛ بله، اسلامهراسی وجود دارد؛ عدّهای دارند مردم را، جوامع را، جوانان را، اذهان را از اسلام میترسانند؛ اینها چه کسانی هستند؟ درست که مسئله را میشکافیم و در مسئله دقّت میکنیم، میبینیم که اینها همان اقلّیّت قلدر و زیادهخواهی هستند که از حاکمیّت اسلام میترسند؛ از اسلام سیاسی میترسند؛ از حضور اسلام در متن زندگی جوامع میترسند؛ علّت ترسشان هم این است که منافع آنها لطمه خواهد خورد ... ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
یک عدهای اسلام را فقط مسألهی فردی دانستند و سیاست را از اسلام گرفتند. این، چیزی است که امروز در بسیاری از جوامع اسلامی و در معارف دنیای مهاجمِ مستکبرِ مستعمرِ غربی، ترویج میشود که: اسلام از سیاست جداست! سیاست را از اسلام گرفتند؛ در حالی که نبی مکرم اسلام در آغاز هجرت، در اولی که توانست خود را از دشواریهای مکه نجات دهد، اولین کاری که کرد، سیاست بود. بنای جامعه اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی، تشکیل نظام اسلامی، تشکیل قشون اسلامی، نامهی به سیاستمداران بزرگ عالم، ورود در عرصهی سیاسی عظیم بشری آن روز، سیاست است. چطور میشود اسلام را از سیاست جدا کرد؟! چطور میشود سیاست را با دست هدایتی غیر از دست هدایت اسلام، معنا و تفسیر کرد و شکل داد؟! «الّذین جعلوا القرآن عضین»؛ بعضی قرآن را تکه پاره میکنند. «یؤمن ببعض و یکفر ببعض»؛ به عبادت قرآن ایمان میآورند؛ اما به سیاست قرآن ایمان نمیآورند! «و لقد أرسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط». قسط چیست؟ قسط یعنی استقرار عدالت اجتماعی در جامعه. چه کسی میتواند این کار را انجام دهد؟ تشکیلِ یک جامعهی همراهِ با عدالت و قسط، یک کار سیاسی است؛ کارِ مدیران یک کشور است. این، هدف انبیاست. نه فقط پیغمبر ما، بلکه عیسی و موسی و ابراهیم و همهی پیغمبران الهی برای سیاست و برای تشکیل نظام اسلامی آمدند. آن وقت یک عدهای از روی مقدسمآبی عبایشان را جمع کنند و بگویند: ما به سیاست کاری نداریم! مگر دین از سیاست جداست؟! آن وقت تبلیغات خباثتآمیزِ غربی هم دائم دامن بزنند به این حرف، که: دین را از سیاست جدا کنید؛ دین را از دولت جدا کنید. اگر ما مسلمانیم، دین و دولت به یکدیگر آمیخته است؛ نه مثل دو چیزی که به هم وصل شده باشند. دین و دولت یک چیز است ... ۱۳۸۵/۰۵/۳۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امروز امت اسلامی به حکومت اسلامی به معنای واقعی کلمه نیازمند است. حکومت اسلامی یعنی آن حکومتی که به دل انسانها و ملتها میپردازد؛ به مغز آنها و دانش آنها و پیشرفت علمی آنها میپردازد؛ به دست و بازوی قدرتمند آنها میپردازد؛ به ادارهی سیاستِ صحیح در میان آنها میپردازد. این، امروز نیاز امت اسلامی است ... ۱۳۸۵/۰۵/۳۱
محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند
حضرت آیتالله خامنهای:
«جمهوری اسلامی نیرومند است با معنویتش، با فکرش، با انسان های فداکارش، با ایمانش، با پدر و مادر های مؤمن، با همسر های مؤمن و با جوانان مؤمن. کشور را این ها نگه داشته اند؛ نیرومندی انقلاب به وجود یک چنین انسانهایی و یک چنین ایمانهایی است. دشمن نمیفهمد.» ١٣٩٧/٩/٢١
قیچی اختلاف افکنی
حضرت آیتالله امام خامنهای:
«شیعهی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبهی یک قیچی هستند... استکبار میخواهد خطوط فاصل در دنیای اسلام را پُررنگ کند با جنگ شیعه و سنّی، جنگ عرب و عجم، گاهی جنگ شیعه - شیعه و جنگ سنّی ـ سنّی... یک خطّ فاصل، خطّ فاصل برجسته است و آن مقابلهی بین دنیای اسلام و دنیای کفر و استکبار است؛ بقیّه خطوط فاصل باید کمرنگ بشود.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲ و ۱۳۹۵/۰۹/۲۷
در فرازی از وصیتنامه شهید «اسماعیل خانزاده» آمده است: پیرو خط مبارك ولایت فقیه باشید و خدای متعال را بخاطر این نعمت بزرگ شاكر باشید كه چه بسا اگر نعمت بزرگ ولایت نبود مشخص نبود كه چه مصیبتی برسر ما و نوامیس ما میآمد ...
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
اگر ایمان در ثریا باشد، ایرانیان به آن دست می یابند
رمز پیروزی ملت مسلمان ایران بر طاغوت و ابرقدرت های استثمارگر، ایمان و شهادت طلبی آنان بود که پیامبرگرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله وسلم و قرآن مجید به آن اشاره کرده اند. در آیه 38 سوره محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم خطاب به اعراب آمده است: «... و…ن تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم» «اگر شما به اسلام پشت کنید، خداوند قومی را جایگزین شما می کند که مانند شما نباشد». ابوهریره در تفسیر این آیه می گوید: جمعی از یاران رسول خدا صلی اللّه علیه وآله وسلم گفتند: یا رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلم این قوم که خداوند در کتابش از آنان یاد کرده است، کیانند؟ جناب سلمان رحمت اللّه علیه کنار پیامبراکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم بود، حضرت دست روی زانوی سلمان زده و فرمودند: این مرد و قوم او هستند، اگر ایمان در ستاره ثریا باشد، مردانی از فارس به آن دست یابند. تفسیر صافی 5/173، مجمع البیان 10/429.
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
وقتی در معراج بودم مواردی دیدم، پرسیدم اینها چیستند؟
گفتند: اینها نشانههای آخرالزمان هستند.
پرسیدم: الهی فمتی یکون ذلک؟
خدایا چه هنگام آخرالزمان است؟
فاوحی الی عزوجل،
پس وحی نازل شد و خداوند فرمودند:
«یکون ذلک اذا رفع العلم و ظهرالجهل و کثرالقراء و قل العمل و کثر الفتک و قل الفقهاء الهادون و کثر فقهاء الضلالة الخونه و کثرالشعراء.»
یعنی:
آخرالزمان وقتی است که علم محو شود و جهل ظاهر گردد و قاریان قرآن زیاد شوند و عمل کاهش یابد و ترور زیاد شود و فقهای هدایتگر اندک و فقهای گمراه و خیانتکار زیاد و شاعران فراوان گردند.
* بحار الانوار، ج۵۲،ص۲۷۷
✔️ کلمه «فتک» به معناى کشتن غافلگیرانه و در لفظ کنونی به معنای ترور است و از نظر فقه اسلامى کشتن انسانهاى بیگناه - از هر فرقه یا مذهب و در هر مکانى که باشد - حرام است و ازدیاد این امر یکی از نشانههای آخرالزمان است.
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
حدیث حضرت فاطمه الگوی امام زمان امام زمان علیه السلام فرمودند: وَ فی إِبْنَةِ رَسُولِ اللّهِ صلّى الله علیه و آله و سلم لی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛
دختر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلم (فاطمه زهرا علیها السلام) براى من، اسوه و الگویى نیکو است. الغیبة طوسى، ص286، ح245 ؛ احتجاج، ج2، ص279 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص180، ح9 . شرح حدیث: شیخ طوسى رحمه الله، در کتاب الغیبة خویش، قصّهى مشاجرهى ابن ابى غانم قزوینى با جماعتى از شیعه دربارهى امر جانشینى امام عسکرى علیه السلام را نقل کرده است. ابن ابى غانم، به جانشینى براى حضرت امام عسکرى علیه السلام اعتقادى نداشت. عدّهاى از شیعیان نامهاى به حضرت مىنویسند و در آن مشاجرهاى را که میان ابن ابى غانم و جماعت شیعه ایجاد شد، یادآور مىشوند.
حضرت، در جواب نامه به خطّ مبارک خود، بعد از دعا براى عافیت شیعیان از ضلالت و فتنهها و درخواست روح یقین و عاقبت بخیرى آنان و تذکر به امورى چند، مىفرماید: فاطمه زهرا علیها السلام، دختر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلم، براى من، در این مسأله، الگوى خوبى است.
در این که حضرت کدام گفتار یا رفتار حضرت زهرا علیها السلام را سرمشق خویش قرار دادهاند، احتمالهاى مختلفى بیان شده است. که در اینجا به سه مورد از آنها اشاره مىشود:
1. حضرت زهرا علیها السلام تا پایان عمر شریفش، با هیچ حاکم ظالمى بیعت نکرد. حضرت مهدى علیه السلام هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد.
2. شأن صدور این نامه این است که برخى از شیعیان، امامت ایشان را نپذیرفتهاند. حضرت مىفرمایند: اگر مىتوانستم و مُجاز بودم، آن چنان مىکردم که حق بر شما کاملاً آشکار شود به گونهاى که هیچ شکّى براى شما باقى نماند؛ ولى مقتداى من حضرت زهرا علیها السلام است. ایشان، با این که حق حکومت از حضرت على علیه السلام سلب شد، هیچ گاه براى بازگرداندن خلافت، از اسباب غیرعادى استفاده نکرد. من نیز از ایشان پیروى مىکنم، و براى احقاق حقّم در این دوران، راههاى غیرعادى را نمىپیمایم.
3. حضرت در پاسخ نامه فرموده است: اگر علاقه و اشتیاق فراوان ما به هدایت و دستگیرى از شما نبود، به سبب ظلمهایى که دیدهایم از شما مردمان روى گردان مىشدیم. حضرت، با اشاره به حضرت زهرا علیها السلام مىخواهند بفرمایند، همان طورى که اذیت و آزارى که دشمنان نسبت به حضرت فاطمه علیها السلام روا داشتند و سکوتى که مسلمانان پیشه کردند، هیچ کدام سبب نشد که ایشان از دعا براى مسلمانان دست بکشد، بلکه دیگران را بر خود مقدم مىداشت، من نیز این ظلمها و انکارها را تحمّل مىکنم و از دلسوزى و راهنمایى و دعا و ... براى شما، چیزى فرو نمىگذارم.
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى علیه السلام، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
حدیث حق با ما اهل بیت است امام زمان(علیه السلام) می فرمایند: الْحَقُّ مَعَنا فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا، وَنَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَالْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا
حق با ما اهل بیت است و کناره گیرى عده اى از ما هرگز سبب وحشتمان نمى شود؛ چرا که ما دست پرورده هاى پروردگاریم، و دیگر مخلوقین خداوند، دست پرورده هاى ما هستند. الغیبة، شیخ طوسى، ص285، ح245 ؛ احتجاج، ج2، ص278 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص178، ح9 . شرح حدیث: این حدیث شریف را شیخ طوسى(رحمه الله)، با سند معتبر، از ابوعمرو عمرى، از امام زمان(علیه السلام) نقل کرده است.حضرت(علیه السلام) در این فقره از حدیث، به سه نکته اشاره مى فرماید: 1. تمام حقّ و حقیقت، با اهل بیت(علیهم السلام) و همراه با آنان است. باید توجه داشت که جمله ى «الحقّ معنا» با جمله ى «اهل البیت مع الحق» فرق مى کند؛ زیرا مفهوم جمله ى نخست آن است که اهل بیت(علیهم السلام) محور اساسى براى تشخیص حقّ از باطل اند و براى شناخت این دو از هم دیگر باید به سنّت و رفتار و کردار آنان رجوع کرد؛ بر خلاف مفهوم جمله ى دوم. همین معنا، از حدیث «علیّ مع الحقّ والحقّ مع علیّ»[1] نیز استفاده مى شود. 2. کسى که حقّ با اوست نباید از اِعراض دیگران از او و تنها ماندنش، به وحشت بیفتد و به کمى یا زیادى طرف داران خود نگاه کند. حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) به هشام مى فرماید: اى هشام! اگر در دست تو گردویى است و همه ى مردم مى گویند که آن دُرّ است، براى تو نفعى ندارد؛ زیرا تو مى دانى که در دستت گردو است؛ و نیز اگر در دست تو دُرّ است، و مردم مى گویند گردو است، به تو ضررى نمى رسد؛ زیرا تو مى دانى که آن چه در دست توست دُرّ است[2]. هم چنین امام على(علیه السلام) مى فرماید: در راه هدایت، از کمى اهل آن وحشت نکنید[3]. 3. درباره ى جمله ى سومى که در این حدیث آمده است، دو تفسیر متفاوت وجود دارد که مانعى در جمع این دو نیست. در ذیل به آن ها اشاره مى کنیم: الف) همانا اهل بیت(علیهم السلام)، در عقاید و اعمال دینى، محتاج به مردم نیستند، و آن چه از جانب خداوند به واسطه ى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به آنان رسیده است، آنها را کفایت مى کند؛ در حالى که امّت، در این امور، محتاج به اهل بیت اند، و تنها رجوع به کتاب و سنّت، آنان را کفایت نمى کند، و بدون مراجعه به اهل بیت(علیهم السلام) قطعاً گمراه و هلاک مى شوند. ب) نعمت هاى خداوند بر اهل بیت(علیهم السلام)، مباشرتاً و بدون واسطه ى کسى نازل مى گردد، در صورتى که نعمت هایى که خداوند بر مردم نازل مى کند، بدون واسطه ى اهل بیت(علیهم السلام)نخواهد بود.
پی نوشت ها: [1]. احتجاج، ج1، ص97 ؛ بحارالأنوار، ج29، ص243، ح11 . [2]. تحف العقول، ص386 ؛ بحارالأنوار، ج75، ص300، ح1 . [3]. نهج البلاغه، حکمت201 ؛ بحارالأنوار، ج64، ص158، ح1 . منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
اوصیا کسانى هستند که خداوند متعال، دینش را با آنان زنده مى کند، و نورش را با آنان کاملاً مى گسترد و سیطره مى دهد. خداوند میان آنان و برادران و عموزادگان و دیگر خویشاوندانشان تفاوت آشکارى گذاشته است که به سبب آن، حجّت از غیر حجّت، و امام از مأموم، شناخته مى شود. آن تفاوت آشکار این است که آنان را از گناهان محفوظ و مصون داشته، از عیوب مبرّا کرده، از پلیدى پاک گردانیده، از اشتباه منزهشان داشته، آنان را خزانه داران علم و حکمت و پرده داران سرّ خود قرار داده و آنان را با دلیل ها تأیید کرده است. اگر این گونه نبود، همه ى مردم با هم یکسان بودند و هر کس مى توانست ادعاى امامت کند که در این حال، حقّ از باطل و عالم از جاهل، تشخیص داده نمى شد. الغیبة، طوسى، ص288، ح246؛ احتجاج، ج2، ص280؛ بحارالأنوار، ج53، ص194و195، ح21. شرح حدیث: این کلمات، از جمله مطالبى است که امام زمان(علیه السلام) در جواب نامه ى احمد بن اسحاق مرقوم داشته است. آن حضرت(علیه السلام) بعد از اشاره به نکاتى چند، به حقیقت و شأن و مقام امامت و امام پرداخته و خصوصیاتى را براى امام بیان فرموده است، تا سبب تمایز امام حق از مدعى دروغین امامت باشد: 1. امام کسى است که به سبب او دین خدا زنده خواهد ماند؛ زیرا او است که در هنگام اختلافات و وقوع فتنه ها و شبهه ها، حقّ را از باطل تشخیص مى دهد و مردم را به دین واقعى هدایت مى کند. 2. نور خدا که با رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) شروع شد، با امام تمام و کامل مى شود. 3. خداوند متعال، در ذریه ى پیامبر، براى تمیز امام از بقیه ى افراد، اوصافى اختصاصى براى امام قرار داده است، تا مردم، در امر امامت، دچار شبهه نشوند، خصوصاً هنگامى که بعضى از ذریه ى پیامبر، ادعاى دروغین امامت مى کنند. برخى از این ویژگى ها، عصمت از گناهان، دورى از عیوب، طهارت از پلیدى، نزاهت و پرهیز از اشتباه و ... است. اگر این ویژگى ها نبود، هر کس مى توانست ادعاى امامت کند و بدین سان، حق و باطل جدا شدنى نبودند و در نتیجه، دین الهى بر جهانیان حاکم نمى شد.
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
حدیث ائمه پناهگاه خلق امام زمان(علیه السلام) أَوَ ما رَأَیْتُمْ کَیْفَ جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ مَعاقِلَ تَأْوُونَ إِلَیْها، وَأَعْلاماً تَهْتَدُونَ بِها مِنْ لَدُنْ آدَمَ(علیه السلام
آیا ندیدید که چگونه خداوند براى شما، ملجأهایى قرار داد که به آنان پناه برید و عَلَم هایى قرار داد تا با آنان هدایت شوید، از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تا کنون. الغیبة، شیخ طوسى، ص286، ح245 ؛ احتجاج، ج2، ص278 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص179، ح9 . شرح حدیث: این عبارت، قسمتى از توقیعى است که از ناحیه ى حضرت، به خاطر اختلاف میان ابن أبى غانم قزوینى و جماعتى از شیعیان صادر شده است. ابن ابى غانم معتقد بود که براى امام حسن عسکرى(علیه السلام) جانشینى نیست و امامت به ایشان ختم شده است. گروهى از شیعیان، به حضرت مهدى(علیه السلام)نامه مى نویسند و داستان را باز مى گویند. از ناحیه ى حضرت نامه اى صادر مى شود که حدیث فوق بخشى از آن است. امام زمان(علیه السلام) بعد از سفارش هاى زیاد در دورى از تردید و شک در امر امامت و وصایت و جانشینى، مى فرمایند: مسئله ى وصایت، در طول تاریخ بشریت، ثابت است و تا انسان وجود دارد، زمین، خالى از حجّت نیست. حضرت مى فرماید: تاریخ را بنگرید! آیا زمانى را خالى از حجّت دیده اید که اینک اختلاف کرده اید؟ حضرت، در این قسمت از حدیث، براى امامت، دو فایده برشمرده است: یکى، ملجأ و پناه مردم در گرفتارى ها، و دیگرى هدایت کردن مردم به دین الهى؛ زیرا امام معصوم(علیه السلام) نه تنها هدایتگر مردم به شریعت و دین الهى است، بلکه در مسائل مادّى و دنیوى نیز حلاّل مشکلات مختلف آنان خواهد بود.
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
حدیث وجوه سه گانه علم ائمه امام زمان(علیه السلام) می فرمایند: عِلْمُنا عَلى ثَلاثَةِ أَوْجُه: ماض وَغابِر وَحادِث، أَمَّا الْماضی فَتَفْسیرٌ، وَأَمَّا الْغابِرُ فَمَوْقُوفٌ، وَأَمَّا الْحادِثُ فَقَذْفٌ فیِ الْقُلُوبِ، وَنَقْرٌ فی الاَْسْماعِ، وَهُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنا، وَلا نَبیَّ بَعْدَ نَبِیِّنا
علم ما اهل بیت(علیهم السلام) بر سه نوع است: علم به گذشته و آینده و حادث. علم گذشته، تفسیر است؛ علم آینده، موقوف است و علم حادث، انداختن در قلوب، و زمزمه در گوش هاست. این بخش، بهترین علم ماست و بعد از پیامبر ما، رسول دیگرى نخواهد بود. دلائل الإمامة، ص524، ح495 ؛ مدینة المعاجز، ج8، ص105، ح2720 . شرح حدیث: این عبارت، بخشى از جواب امام زمان(علیه السلام) به سؤال على بن محمّد سمرى درباره ى علم امام است. مرحوم مجلسى(رحمه الله) در مرآة العقول، در تفسیر این سه نوع علم مى فرماید: علم ماضى یعنى علمى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)براى اهل بیت(علیهم السلام)تفسیر کرده اند؛ نیز شامل علومى است از وقایع گذشته درباره ى انبیا و امّت هاى پیشین، و حوادثى که براى آنان اتّفاق افتاده و خبر از شروع امور و عوالم است. مراد از «غابر»، علومى است که به امور آینده تعلّق مى گیرد؛ زیرا، غابر به معناى «باقى» است. مراد از غابر خبرهاى حتمى است که مربوط به آینده ى جهان است. و بدین سبب امام آن را به «موقوف» تفسیر کرده اند که علومى که تعلق به آینده ى جهان دارد، مختصّ به اهل بیت(علیهم السلام)است. موقوف، یعنى «مخصوص». مراد از علم حادث، علمى است، که به تجدد احوال موجودات، تجدّد پیدا مى کند، ویا تفصیل مجملات است ... مراد از «قذف در قلوب»،الهام الهى بدون واسطه ى ملک است. مراد از «نقر در اسماع» الهام الهى است به واسطه ى ملک. دلیل افضلیّت نوع سوم این است که الهام ـ با واسطه یا بدون واسطه ـ به اهل بیت(علیهم السلام)اختصاص دارد. از آن جا که ادعاى الهام الهى، ممکن است انسان را به توهّم نبوّت بیندازد، حضرت در پایان به این نکته اشاره دارد که پس از پیامبر ما، پیامبرى نخواهد آمد[1].
پی نوشت: [1]. ر.ک: مرآة العقول، ج3، ص136و137 . منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
دل هاى ما ظروفى براى خواست خداوند است. اگر خدا چیزى را اراده کند و بخواهد، ما نیز اراده کرده، خواهیم خواست. خداوند متعال مى فرماید: و شما نمى خواهید مگر این که خداوند بخواهد. الغیبة طوسى، ص247، ح216 ؛ الهدایة الکبرى، ص359 ؛ کشف الغمة، ج3، ص303 ؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص459 ؛ دلائل الامامة، ص506 ؛ بحارالأنوار، ج25، ص337، ح16. شرح حدیث: امام زمان(علیه السلام) در این کلام، در ردّ مقصِّره[1] و مفوّضه[2]، خطاب به کامل بن ابراهیم مى فرماید: آنان دروغ مى گویند، بلکه قلوب ما ظرف هایى است از براى خواست خداوند. هر چه او بخواهد، ما مى خواهیم، و در مقابل خواست خداوند، از خود اراده و خواست مستقلى نداریم. در حدیثى از امام کاظم(علیه السلام) آمده است: همانا خداوند قلوب امامان را در مسیر اراده ى خود قرار داده است؛ پس هر گاه خداوند متعال چیزى را بخواهد، آنان آن چیز را مى خواهند؛ و این سخن خداوند متعال است که مى فرماید: و شما نمى خواهید مگر این که خداوند بخواهد.[3] از این کلامِ امام زمان(علیه السلام) نکاتى استفاده مى شود که به چند مورد از آن ها اشاره مى کنیم: 1. قلب ها ظروف واردات خواسته هاى الهى یا شیطانى است. 2. امامان معصوم اند؛ زیرا اراده ى اهل بیت(علیهم السلام)، همان اراده ى الهى است، کسى که چنین باشد، از مقام عصمت برخوردار است. 3. اراده ى اهل بیت(علیهم السلام) بر اراده ى خداوند پیشى نمى گیرد و نیز از آن تأخیر نمى افتد. ما نیز باید نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) چنین باشیم. 4. بدون تعلّق اراده ى خداوند به چیزى، اهل بیت(علیهم السلام)اراده ى آن چیز را ندارند.
پی نوشت: [1]. «مقصّره» کسانى هستند که براى اهل بیت، از ولایت خدا، چیزى را قائل نیستند. [2]. «مفوّضه» گروهى از مسلمانان اند که معتقدند، خداوند، بعد از خلقت عالم، اراده ى خود را به امامان واگذار کرده و آنان، به هر نحو که بخواهند، در این عالم تصرّف مى کنند. [3]. تفسیر على بن ابراهیم، ج2، ص409 ؛ بصائر الدرجات، ص537، ح47 ؛ بحارالأنوار، ج5، ص114، ح44 . منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
حدیث نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاک بمال امام زمان(علیه السلام) می فرمایند: ما أَرْغَمَ أَنْفَ الشَّیْطانِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلاةِ، فَصَلِّها وَأَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ
هیچ چیز به مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى ساید، پس نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاک بمال. کمال الدین، ج2، ص520، ح49 ؛ فقیه، ج1، ص498، ح1427 ؛ تهذیب الأحکام، ج2، ص175، ح155 ؛ الإستبصار، ج1، ص291، ح10 ؛ الغیبة، طوسى، ص296، ح250 ؛ احتجاج، ج2، ص298 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص182، ح11 ؛ وسائل الشیعة، ج4، ص236، ح5023 . شرح حدیث: این کلام از پاسخ هایى است که از ناحیه ى مقدّس امام زمان(علیه السلام)، در جواب مسائل ابى الحسین جعفر بن محمّد اسدى، صادر شده است. از این حدیث استفاده مى شود که به خاک مالیدن بینى شیطان (غلبه بر شیطان) اسباب متعدّدى دارد که بهترین آنها نماز است؛ زیرا نماز، مشتمل بر انقطاع از خلق و توجه تامّ به خداوند متعال و ذکر و یاد اوست. خداوند متعال مى فرماید: (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری)[1]؛ نماز را براى یاد من برپا دار. نمازى که چنین باشد، انسان را از فحشا و منکرات باز مى دارد، و در نتیجه، انسان بر هواى نفس و شیطان غالب مى گردد.
پی نوشت: [1]. سوره ى طه، آیه ى 14 . منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
عقوبت به تاخیر انداختن نماز صبح امام زمان(علیه السلام) می فرمایند: مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَداةَ إِلى أَنْ تَنْقَضیِ الْنُجُومْ
ملعون و نفرین شده است کسى که نماز صبح را عمداً تأخیر بیندازد، تا موقعى که ستارگان ناپدید شوند.». الغیبة، طوسى، ص271، ح236 ؛ احتجاج، ج2، ص298 ؛ بحارالأنوار، ج52، ص16، ح12 ؛ وسائل الشیعة، ج4، ص201، ح4919 . شرح حدیث: این حدیث قسمتى از توقیعى است که در جواب سؤال محمّد بن یعقوب از ناحیه ى مقدسه رسیده است. امام زمان(علیه السلام)در این توقیع تأکید فراوانى بر نماز اوّل وقت کرده و کسانى را که تا روشن شدن هوا و ناپدید شدن ستاره ها نماز صبح را به تأخیر مى اندازند، نفرین شده دانسته است. از این حدیث و احادیث دیگر استفاده مى شود که نماز سه وقت دارد: 1. وقت فضیلت: که همان اول وقت نماز است و از آن در روایات به «رضوان اللّه» تعبیر شده و بهترین وقت براى نماز همین وقت است؛ زیرا: الف) در این وقت است که دستورِ به جاى آوردن نماز از جانب خداوند متعال صادر شده و اهمیّت دادن به دستورهاى الهى و زودتر انجام دادن آن مطلوب است. ب) نماز در حقیقت ارتباط موجود محدود و سراپا محتاج با موجود نامحدود، و بهره بردارى از اوست، که این در حقیقت به نفع انسان است، و سرعت و فوریت در آن مطلوب است. ج) امام زمان(علیه السلام) در اوّل وقت نماز مى خواند، و کسانى که در این موقع نماز بخوانند، به برکت نماز آن حضرت(علیه السلام)، خداوند نمازشان را قبول خواهد کرد؛ البته اختلاف افق ها تأثیرى در این موضوع ندارد؛ به عبارت دیگر، منظور انجام نمازها در زمان واحد نیست، بلکه مقصود اتحاد در یک عنوان واحد، یعنى «اداى نماز در اول وقت» است، منتها هر کسى بر حسب افق خودش. 2. آخر وقت: که در روایات با تعبیر «غفران اللّه» آمده است. تأخیر نماز از اوّل وقت به آخر وقت، مذموم است؛ لذا امام زمان(علیه السلام) چنین شخصى را ملعون و دور از رحمت خدا دانسته است. در روایتى دیگر از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم: به جاى آوردن نماز در اول وقت موجب خشنودى خداست و به جاى آوردن آن در آخر وقت گناه، ولى مورد عفو و مغفرت خداوند است.[1] 3. خارج از وقت: به جا آوردن نماز در خارج از وقت آن است، که اصطلاحاً از آن به «قضا» تعبیر مى شود. اگر کسى نماز خود را در داخل وقت آن به جاى نیاورد، باید قضاى آن را به جاى آورد؛ و این به امر و دستور جدید است. حال اگر عمداً نماز را تا پایان وقت به تأخیر انداخته معصیت کرده است و باید از آن توبه کند و الاّ مورد عقوبت خداوند متعال قرار مى گیرد؛ ولى اگر از روى سهو و نسیان بوده و در آن قصورى نداشته باشد، مورد عقوبت الهى نخواهد بود.
پی نوشت: [1]. فقیه، ج1، ص217، ح651 ؛ بحارالأنوار، ج79، ص351، ح23 . منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
سجده ى شکر، از لازم ترین و واجب ترین مستحبات الهى است ... همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعاى بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است. احتجاج، ج2، ص308 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص161، ح3 ؛ و وسائل الشیعة، ج6، ص490، ح8514 . شرح حدیث: حدیث شریف، قسمتى از پاسخ امام مهدى(علیه السلام) به سؤال هاى محمّد بن عبداللّه حمیرى است. حضرت، در این کلام، به اهمیّت یکى از مستحبات، یعنى سجده ى شکر اشاره مى کند و بعد از آن به دعا و تسبیح بعد از فرایض پرداخته، فضیلت آن را مانند فضیلت فریضه بر نوافل مى داند و نیز اصل سجده و قرار دادن پیشانى بر خاک را در اجر و ثواب به منزله ى دعا و تسبیح مى داند. از بررسى آیات و احادیث به دست مى آید که همه ى واجبات و یا همه ى مستحبات، در یک سطح و اندازه نیستند؛ مثلاً اهمیّت نماز، در میان واجبات، از همه بیش تر است؛ زیرا، قبولى اعمال، به قبول شدن نماز بستگى دارد. در میان مستحبات ـ برابر این حدیث ـ اهمیّت سجده ى شکر، از همه ى مستحبات بیش تر است. شاید علّت، این باشد که سجده ى شکر، کلید افزایش و تداوم نعمت است؛ یعنى هر گاه انسان با دیدن و یا رسیدن به نعمتى، شکر گزارد، آن نعمت تداوم مى یابد و نعمت هاى دیگر نیز نازل مى گردند. این نکته در قرآن به صراحت آمده است: (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ)[1]؛ اگر شکر نعمت به جاى آورید، بر نعمت شما مى افزایم. حضرت(علیه السلام) در این حدیث به چند نکته اشاره مى فرماید: 1. سجده ى شکر، زمان و مکان خاصّى ندارد، ولى با توجّه به این حدیث، بهترین زمان براى این کار بعد از نمازهاى واجب و نوافل است. 2. سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است، در این هنگام است که انسان خود را نمى بیند و تمام عظمت و بزرگى را از آن خداوند مى داند؛ لذا این حالت، بهترین حالت براى بنده است، خصوصاً هنگامى که توأم با ذکر و شکرگزارى لفظى و قلبى باشد. 3. ثواب دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب، از ثواب دعا و تسبیح پس از نمازهاى نافله خیلى بیش تر است، همان گونه که فضیلت فرایض از نوافل بیش تر است. 4. حضرت(علیه السلام) با بیان این که سجده، دعا و تسبیح است، مى فهماند که خود سجده هم یک نوع تسبیح و دعاست و همان گونه که ذکرِ پس از نماز، مطلوب است، سجده کردن هم کارى مستحب است؛ زیرا غایت و هدف از دعا و تسبیح، خضوع و خشوع و تذلّل براى خداوند متعال است، و شکّى نیست که این غایت، در سجده، به نحو اتمّ و اکمل است.
پی نوشت: [1]. سوره ى ابراهیم، آیه ى7 . منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
در فضیلت تسبیح تربت امام زمان(علیه السلام) می فرمایند: مِنْ فَضْلِه، أَنَّ الرَّجُلَ یَنْسى التَّسْبیحَ وَیُدیرُ السُّبْحَةَ فَیُکْتَبُ لَهُ التَّسْبیحُ
از فضایل تربت حضرت سیّدالشهداء(علیه السلام)آن است که چنان چه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود، ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گر چه دعایى هم خوانده نشود. احتجاج، ج 2، ص 312؛ بحار الأنوار، ج 53، ص 165، ح4. شرح حدیث: این حدیث از جمله پاسخ هایى است که امام زمان(علیه السلام) در جواب سؤال هاى محّمد بن عبداللّه حمیرى بیان فرموده اند. او در سؤالى از حضرت(علیه السلام) مى پرسد: آیا جایز است که از خاک قبر امام حسین(علیه السلام)تسبیح بسازیم؟ آیا در آن فضیلتى هست؟ حضرت(علیه السلام) ابتدا در جواب سؤال مى فرماید: تسبیح خود را از تربت مزار امام حسین(علیه السلام)بسازید و با آن خداوند را تسبیح نمایید؛ زیرا براى تسبیح، چیزى بهتر از تربت امام حسین(علیه السلام)نیست. از جمله فضایل این تربت این است که اگر کسى ذکر را فراموش کند و تسبیح تربت را فقط در دست خود بگرداند، براى او ثواب ذکر تسبیح نوشته مى شود. درباره ى فضیلت تسبیح با تربت حسینى، شایسته است به دو نکته اشاره کنیم: 1. تربت امام حسین(علیه السلام) از جمله تربت هایى است که خداوند متعال آن را مبارک گردانیده است؛ زیرا از قطعه زمینى است که جسد پاک و مطهّر حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) را در برگرفته است. از جمله اغراض و مقاصد عالى در استحباب تسبیح با تربت حسینى، آن است که وقتى شخص تسبیح کننده ى با تربت، آن را در دست مى گیرد، به یاد فداکارى امام حسین(علیه السلام) در پیشگاه خداوند مى افتد و این که چگونه یک انسان مى تواند در راه عقیده و مبدأ، این گونه فداکارى و با ظالمان مقابله کند. انسان در این حال به یاد آن ارواح پاک و مقدّس و مطهّرى مى افتد که در راه معشوق حقیقى فدا شدند و به ملکوت اعلى پرکشیدند. در این هنگام و با این تفکّر، حالت خضوع و خشوع در او ظاهر شده، دنیا و آن چه در آن است در نظر او حقیر جلوه مى کند، و حالت عرفانى و معنوى خاصّى در نفس او پدید مى آید و این به خاطر توسل و ارتباط با امام حسین(علیه السلام)از طریق تربت اوست؛ از این رو در روایات مى خوانیم که سجده بر تربت حسینى حجاب هاى هفت گانه را پاره مى کند. 2. یکى دیگر از آثار و برکات تسبیح با تربت امام حسین(علیه السلام) ـ که اهل بیت(علیهم السلام)در پى آن بودند ـ شناساندن مظلومیّت امام حسین(علیه السلام) به مردم است؛ زیرا شخص نمازگزار هر روز بعد از نماز و بهره مندى از آن، هنگامى که چشمش به تربت حسینى مى افتد، به یاد امام حسین(علیه السلام)و فداکارى هاى او و اصحاب و اهل بیتش مى افتد؛ و معلوم است که یادآورى چنین الگوهایى ـ از حیث روان شناسى ـ اثر تربیتى و معنوى عجیبى در نفس انسان مى گذارد، انسان ها را حسینى بار مى آورد و روح و خون حماسه ى حسینى را در وجود انسان به جنبش مى آورد.
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ مِنْ کَنْزِ الْجَنَّهًِْ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) خداوند با [نازلکردن] سورهی حمد، از گنج بهشت بر من منّت نهاد. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۳۸/ مستدرک الوسایل، ج۴، ص۱۶۶/ نورالثقلین
مؤسس داعش کیست؟
حضرت آیتالله امام خامنهای: «بهوجود آورندهی داعش و این جریان تکفیریِ فعّالِ اسلحهبهدست، آمریکا است؛ این را خود همین شخص در زمان مبارزات انتخاباتیاش بِصراحت گفت؛ یکی از اشکالاتی که بر دموکراتها وارد میکرد این بود که داعش را شما به وجود آوردید! خودش اعتراف کرده! خب حالا شما توقّع دارید آن نیرویی که جلوی داعش را توانسته بگیرد مبغوض اینها نباشد؟ اینها داعش را برای یک هدفی به وجود آوردند. شما حالا میبینید سخنرانی میکند، نعره میکشد علیه سپاه پاسداران که جلوی داعش را توانسته سد کند؛ خب این چیز طبیعیای است دیگر. وقتی شما شناختید طرف مقابل را، [این] خیلی به نظرتان طبیعی میآید.» ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
پرچم عدالت و معنویت
حضرت آیتالله امام خامنهای: «پرچم جمهوری اسلامی پرچم عدالت و معنویّت است؛ یعنی چیز مبهمی اینجا وجود ندارد. پرچم جمهوری اسلامی همان پرچمی است که انبیا برداشتند، ائمّه برداشتند.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲
«امروز، سالروز شهادت شهید کاوه، یکى از سرداران عزیز، مؤمن، معصوم و جانبرکفِ این مجموعهى خدمتگزار و پُرشور است. البتّه ما نمیتوانیم دربارهى شهداى عزیزى که هر کدام از آنها حقیقتاً یک ستارهى درخشانى در تاریخ این ملّت و در آسمان معارف این ملّت محسوب میشوند، خیلى سخن بگوییم و حقایقى را که به آنها دسترسى نداریم، بیان کنیم. مقام شهیدان، بسیار والاتر از آن است که ذهنهاى ما، دلهاى ما، زبانهاى ما، بتواند به آن برسد ولى همین اظهار نام این بزرگواران، امروز، هم وظیفه است، هم براى دلبستگان به حرکت اسلامى و نظام اسلامى، یک راهنما است، یک شاخص است.» 1378/6/10
شهید محمود کاوه این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه الله الاعظم (عج) یازدهم شهریور ماه 1365 در عملیات کربلای2 بر بلندای قله 2519 حاج عمران بر اثر اصابت ترکش خمپاره در حالیکه فقط 25 سال داشت به شهادت رسید.
حضرت آیتالله امام خامنهای: «ما یاد رئیسعلی دلواری را از این جهت گرامی میداریم که این مرد شجاع، در راه اعتقاد دینی خود، تنها و در غربت با دشمنان جنگید... یک مرد جوان، در همین سنین جوانیِ شما جوانان، در مقابل انگلیسیها ایستادگی کرد. البته امروز با آن روز خیلی فرق کرده است؛ امروز همهی ملت ایران در مقابل قدرتهای متجاوز ایستادهاند.» ۱۳۷۰/۱۰/۱۳
حضرت آیتالله امام خامنهای:
ما میخواهیم علم با اخلاق پیش برود. دانشگاه همچنان كه مركز علم است، مركز دین و معنویت هم باشد. ما در تمدن اسلامی و در نظام مقدس جمهوری اسلامی که به سمت آن تمدن حرکت میکند، این را هدف گرفتهایم که دانش را همراه با معنویت پیش ببریم.
۱۳۷۶/۰۶/۱۹
حضرت آیتالله امام خامنهای:
امروز علّت اینکه دانشِ پیشرفتهی فوقِ مدرنِ تمدّن و دنیای غرب قادر نیست بشریّت را نجات دهد، همین است که با انسانیت همراه نیست. ممکن است در زمینههای گوناگون و در برخی از سیاستهای اجرایی کشور، سلایق مختلف باشد. طبیعت بشر است؛ مانعی ندارد و غیر از این نمیشود توقّع داشت. این نظام، یکی از بزرگترین خاصیتهایش، مقابله با استکبار و تفرعن قدرتهای مستکبر عالم است. نظام اسلامی، در مقابل زورگوییِ هیچ قدرتی، یک لحظه کوتاه نخواهد آمد.
۱۳۷۶/۰۶/۱۹
حضرت آیتالله امام خامنهای:
استکبار و تفرعنِ بشری و استبداد نسبت به ملتها، در عالم باقیماندنی نیست. طبیعت عالم این است که حق پیروز میشود، به شرط اینکه اهل حق دنبال آن بایستند و مبارزه کنند و برای آن تلاش نمایند.
حضرت آیتالله امام خامنهای: «در برنامههای اقتصادی اولویّتهایی وجود دارد، بعضی را گفتیم؛ مثلاً بخش مسکن یکی از اولویّتها است. مسکن خیلی مسئلهی مهمّی است. اوّلاً خود حرکت در بخش مسکن، ایجاد اشتغال میکند؛ خود ورود در قضیّهی مسکن، برای یک تعداد زیادی از افرادی که کارشناس این مسائل هستند شغل ایجاد میکند. ثانیاً در مسئلهی مسکن، ما وابستگی نداریم به خارج؛ زمینش مال خودمان است، مصالحش مال خودمان است، طرّاحی اینها مال خودمان است. بنابراین، به مسئلهی مسکن باید رسید. ما در قضیّهی مسکن خیلی عقبیم، نتایجش را هم دارید میبینید: قیمت خانه و اجارهی خانه سرسامآور است، مردم واقعاً در زحمتند. یکی از اولویّتهای قطعی در مسائل اقتصادی، بخش مسکن است.» ۱۴۰۱/۰۶/۰۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت آیت الله امام خامنه ای: ملت ما در راه حاكميت اسلام قيام كرد و براى اسلام جان داد ... 1369/02/22
شهید مدافع حرم شهید «عباس دانشگر»
شهید عباس دانشگر متولد سال 72 و یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) بود که داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم عازم سوریه شد و بیستم خرداد ماه 1395 در شهر حلب به شهادت رسید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت آیت الله امام خامنه ای: ما باید قوی باشیم، تا امید در دل ملتها باقی بماند ... 1369/02/22
در حدیث مناجات موسی علیه السلام با خداوند آمده است که فرمود:
خدایا چه چیز موجب شد تا اُمَّت محمد صلّی الله علیه و آله و سلم را بر سایر امّتها برتری دهی؟ خداوند بزرگ مرتبه فرمود: آنان را به خاطر ده ویژگی برتری دادم.
موسی علیه السلام عرض نمود: آن خصلتها چیست که انجام میدهند تا بنیاسرائیل را به انجام دادن آنها دستور دهم؟
خداوند بزرگ مرتبه فرمود: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، جمعه و جماعت و قرآن و علم و عاشورا.
یک عدّهای در دنیا دارند پول خرج میکنند برای اسلام هراسی، برای اینکه چهره ی اسلام را در دنیا خراب کنند، [آنوقت] ما هم در درون خودمان سعی کنیم چهره ی یکدیگر را خراب کنیم، تخریب کنیم، مردم را از یکدیگر بترسانیم! این خلاف حکمت است، خلاف سیاست است. 1393/10/19
تاریخ شهادت : 1394/04/04 | محل شهادت : ادلب - سوریه
بخشی از وصیت نامه شهید
ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که 1400 سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.
تاریخ شهادت : 1394/07/16 | محل شهادت : حلب – سوریه
بخشی از وصیت نامه:
باید مقاومت را ادامه داد ...
چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و 10 سال در اردوگاههای حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد. خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع).
مثل شهیدانمان لبیک بگوییم ...
مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامهدهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.
شهید مدافع حرم شهید حسین همدانی (ابو وهب)
تاریخ شهادت : 1394/07/16 | محل شهادت : حلب – سوریه
بخشی از وصیت نامه:
خدا را هزاران شکر به خاطر نعمتهایش ...
خدا را هزاران شکر به خاطر نعمتهایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شدهاند. زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئهها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملتها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند.
مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم ...
مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامهدهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.
شهید مدافع حرم شهید حسین همدانی (ابو وهب)
تاریخ شهادت : 1394/07/16 | محل شهادت : حلب – سوریه
بخشی از وصیت نامه:
عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد ...
... سفارش میکنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کممهریها صبر داشته باش و مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.
حفظ ارزشهای اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی
حجاب برتر بر شما واجب است ...
فرزندانم را سفارش میکنم و تأکید بر حفظ ارزشهای اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزشهایش میتوانند تأثیرگذار و مدل و الگو باشند، حجاب برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزشهاست. سعادتمندی و عاقبت به خیری شما را از خدای مهربان خواستارم.
برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه ی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.