براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 5 فروردين 1403
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
*****************
انقلاب اسلامی ایران به روایت قرآن و حدیث
اگر ایمان در ثریا باشد، ایرانیان به آن دست می یابند
رمز پیروزی ملت مسلمان ایران بر طاغوت و ابرقدرت های استثمارگر، ایمان و شهادت طلبی آنان بود که پیامبرگرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله وسلم و قرآن مجید به آن اشاره کرده اند. در آیه 38 سوره محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم خطاب به اعراب آمده است: «... و…ن تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم» «اگر شما به اسلام پشت کنید، خداوند قومی را جایگزین شما می کند که مانند شما نباشد». ابوهریره در تفسیر این آیه می گوید: جمعی از یاران رسول خدا صلی اللّه علیه وآله وسلم گفتند: یا رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلم این قوم که خداوند در کتابش از آنان یاد کرده است، کیانند؟ جناب سلمان رحمت اللّه علیه کنار پیامبراکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم بود، حضرت دست روی زانوی سلمان زده و فرمودند: این مرد و قوم او هستند، اگر ایمان در ستاره ثریا باشد، مردانی از فارس به آن دست یابند. تفسیر صافی 5/173، مجمع البیان 10/429.
منبع (ادامه مطلب...):
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
,
:: برچسبها:
سوره محمد ,
اسلام ,
انقلاب اسلامی ایران ,
قرآن ,
حدیث ,
علم ,
ستاره ,
ثریا ,
مردان ,
فارس ,
ستاره ثریا ,
ایرانیان ,
رمز پیروزی ,
رمز ,
پیروزی ,
ملت مسلمان ایران ,
طاغوت ,
ارقدرت ,
استعمارگر ,
استثمارگر ,
ایمان ,
شهادت طلبی ,
سلمان فارسی ,
سلمان محمدی ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 104
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 29 اسفند 1402
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
*****************
حضرت آیتالله امام خامنهای:
* وضعیت منافقان در زمان پیامبر و حضرت علی علیهما السلام
وضع امیرالمؤمنین، حقیقتاً هم خیلی مشکل بوده است. زمان پیامبر، جنگها، صفکشیها و جناحبندیها، جناحبندیهای واضحی بود؛ کفر بود و ایمان، شرک بود و توحید. شرک واضح بود، منافقانی هم که بودند، منافقان شناختهشدهیی بودند، پیامبر منافقان خودش را هم میشناخت؛ منافقانی که در مدینه بودند، منافقانی که از مدینه فرار کردند و به طرف مکه رفتند؛ «فمالکم فیالمنافقین فئتین والله ارکسهم بما کسبوا»(۱). انواع و اقسام منافقان در زمان پیامبر بودند؛ منافقانی که تا اشتباهی میکردند، دربارهشان آیهیی نازل میشد و حقایق روشن میگردید؛ پیامبر بیان میکرد، همه میفهمیدند؛ اشتباهی در کار نمیماند. اما در زمان امیرالمؤمنین، بزرگترین مشکل، وجود یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همهی شعارهای اسلامی، اما در اساسیترین مسألهی دین منحرف بود؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.۱۳۷۰/۰۱/۲۶
۱ ) سوره مبارکه النساء آیه ۸۸
فَما لَکُم فِی المُنافِقینَ فِئَتَینِ وَاللَّهُ أَرکَسَهُم بِما کَسَبوا ۚ أَتُریدونَ أَن تَهدوا مَن أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَمَن یُضلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبیلًا
ترجمه:
چرا درباره منافقین دو دسته شدهاید؟! (بعضی جنگ با آنها را ممنوع، و بعضی مجاز میدانید.) در حالی که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملاً وارونه کرده است! آیا شما میخواهید کسانی را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالی که هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی یافت.
* ولایت، اساسیترین مسألهی دین
اساسیترین مسألهی دین، مسألهی ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایهی توحید است. ولایت، یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعهی اسلامی متعلق به خداست، و از خدای متعال به پیامبر، و از او به ولىّ مؤمنین میرسد. آنها [یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همهی شعارهای اسلامی، اما در اساسیترین مسألهی دین منحرف؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.] در این نکته شک داشتند، دچار انحراف بودند و حقیقت را نمیفهمیدند؛ هرچند ممکن بود سجدههای طولانی هم بکنند! همان کسانی که در جنگ صفین از امیرالمؤمنین رو برگرداندند و رفتند به عنوان مرزبانی در خراسان و مناطق دیگر ساکن شدند، سجدههای طولانىِ یک شب یا ساعتهای متمادی میکردند؛ اما فایدهاش چه بود که انسان امیرالمؤمنین را نشناسد، خط صحیح را - که خط توحید و خط ولایت است - نفهمد و برود مشغول سجده بشود! این سجده چه ارزشی دارد؟
بعضی از روایات باب ولایت نشان میدهد که اینطور افرادی اگر همهی عمرشان را عبادت بکنند، اما ولىّ خدا را نشناسند، تا به دلالت او حرکت بکنند و مسیر را با انگشت اشارهی او معلوم نمایند، این چه فایدهیی دارد؟ «و لم یعرف ولایة ولىّالله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته»(۱). این، چه طور عبادتی است؟! امیرالمؤمنین با اینها درگیر بود.۱۳۷۰/۰۱/۲۶
منبع (ادامه ...):
بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سیدمحمود موسوی:
همیشه پشت سر رهبر قدم بردارید، چون سخنان رهبر بدون تردید حق است ...
کلامتان کلام رهبر باشد و از زبان او بشنوید، چون کلام و زبان رهبر، کلام و زبان آقا امام زمان (عج) است، پس همیشه حامی و پشتیبان رهبر باشید؛ زیرا دل رهبر به شما خوش است و همواره برای سلامتی او دعا کنید ...
اگر میخواهید از فتنه آخرالزمان در امان باشید، فقط پشت سر ولایت فقیه باشید
منبع (ادامه ...):
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
,
:: برچسبها:
وضعیت ,
منافقان ,
منافق ,
نفاق ,
زمان پیامبر صلی الله علیه و آله ,
پیامبر ,
حضرت علی علیه السلام ,
کفر ,
ایمان ,
شرک ,
توحید ,
مدینه ,
مکه ,
سوره نساء ,
سوره مبارکه نساء ,
سوره النساء ,
اشتباه ,
قرآن کریم ,
نزول قرآن ,
حقایق ,
روشنگری ,
زمان امیرالمومنین ,
مسلمان ,
دین ,
منحرف ,
انحراف ,
ولایت ,
اساسی ,
نماز ,
سجده ,
شهید مدافع حرم ,
شهید سید محمود موسوی ,
شهید موسوی ,
سخن حق ,
کلام ,
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ,
رهبر ,
رهبری ,
سلامتی ,
فتنه ,
آخرالزمان ,
ولایت فقیه ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور امام مهدی علیه السلام ,
ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ,
اللهم عجل لولیک الفرج ,
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 6 بهمن 1402
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
*****************
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود این ۵ کلمه را از من فرابگیرید؛
شرح حدیث توسط امام خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه
عَن اَمیرِ المُؤمِنین (عَلَیهِ السَّلام) اَنَّهُ قالَ: خُذوا عَنّی کَلِماتٍ لَو رَکِبتُمُ المَطِیَّ فَاَنضَیتُموها لَم تُصیبوا مِثلَهُنَّ اَلا لا یَرجو اَحَدٌ اِلَّا رَبَّهُ وَ لا یَخافَنَّ اِلَّا ذَنبَهُ وَ لا یَستَحیِی العَالِمُ اِذا لَم یَعلَم اَن یَتَعَلَّمَ وَ لا یَستَحیی اِذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقولَ اللهُ اَعلَمُ وَ اعلَموا اَنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فی جَسَدٍ لا رَأسَ لَه.(۱)
خُذوا عَنّی کَلِماتٍ لَو رَکِبتُمُ المَطِیَّ فَاَنضَیتُموها لَم تُصیبوا مِثلَهُنَّ
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود که این پنج کلمه را، این پنج مطلب را، از من فرا بگیرید؛ پنج کلمهای که هر چه سِیر کنید در این دنیا، نخواهید توانست بهتر از این کلمات حکمتآمیز را پیدا کنید. تعبیر حضرت این است که «لَو رَکِبتُمُ المَطی»؛ «مطی» جمع «مطیّه» است؛ یعنی چهارپایان و مراکبِ آن روزِ دنیا؛ حالا شما بفرمایید هواپیما و اتومبیل. فَاَنضَیتُموها؛ یعنی فرسوده کنید؛ [یعنی اگر] آن قدر سواری بکشید از این شتر یا این اسب که از پا بیندازید او را؛ یعنی این قدر پیش بروید؛ راه بروید. خلاصه، کنایه از این معنا است که هر چه بگردید، نخواهید توانست مثل این کلمات را در حکمت پیدا کنید. این پنج کلمه [برای هر کس] این است:
اَلا لا یَرجو اَحَدٌ اِلَّا رَبَّه
[اوّل:] امیدی به غیر خدا نداشته باشد؛ پشت سر همهی عوامل مادّی، ارادهی الهی را ببیند. گاهی همهی وسایل مادّی هم فراهم است امّا نتیجهبخش نمیشود. همهی این سلسلهی علل و معالیلی که در این عالَم طبیعت گذاشته شده است، قوامش و تأثیرش به ارادهی الهی است. این را آدم بفهمد و امید او به خدا باشد؛ امید او به این عوامل ظاهری، یعنی به این جسمهای بیروح و این کالبدهای بیجان نباشد. همهی این علل و عوامل، بدون ارادهی الهی کالبدی هستند بیجان؛ جان آنها، روح آنها، حقیقت آنها عبارت است از ارادهی الهی. پس در همه چیز دنبال امید به خدا باشید؛ این، کار انسان را خیلی آسان و گوارا میکند.
وَ لا یَخافَنَّ اِلَّا ذَنبَه
[دوّم:] از هیچ چیز هم جز گناهِ خود نترسد. این گناه، آثار دنیوی و اخروی دارد. وَ ما اَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَت اَیدیکُم؛(۲) این همان گناهان ما است، خطاهای ما است؛ ما هستیم که با سوء تدبیر خودمان، با سوء عمل خودمان، با تنبلی خودمان، با دخالت دادن هواهای نفْسانی خودمان، کارها را خراب میکنیم و میوهی تلخ آن، کام ما را تلخ میکند. پس آنچه باید واقعاً از آن بترسیم، خطای خود ما، گناه خود ما، تخلّف خود ما است. این دوّمی موجب میشود که انسان مراقب باشد که در همهی امور زندگی خطا نکند، مواظب باشد که درست بیندیشد، درست فکر کند، درست عمل کند و خواستها و هواها را در تصمیمگیریهای گوناگون در زندگی خودش اثر ندهد. همین جور هم هست؛ در زندگیتان [اگر] نگاه کنید، خواهید دید همه چیز همین جور است.
وَ لا یَستَحیِی العَالِمُ اِذا لَم یَعلَم اَن یَتَعَلَّم
[سوّم:] شخصی که عالم است، خجالت نکشد از اینکه بیاموزد آن چیزی را که نمیداند. مرحوم کیوان سمیعی -مرد بافرهنگِ فرهیختهای بود به قول امروز؛ مرحوم کیوان سمیعی چند سال پیش فوت کرد- میگفت مرحوم حاج آقا حسین قمی در سفری که از عتبات آمده بود برای زیارت و برمیگشت، آمد کرمانشاه -مرحوم آقای حاج آقا حسین قمی مرجع تقلید بود آن وقت- یک مسئلهای در قبله محلّ اختلاف شد بین علما، مرحوم سردار کابلیِ معروف که اهل نجوم و این چیزها بود، آمد نشست برای حاج آقا حسین شرح داد؛ میگوید من در مجلس بودم، دیدم حاج آقا حسین وقتی فهمید که این مردِ واردی است، با اینکه سردار کابلی، هم سنّاً، هم رتبهی علمیاش و رتبهی حوزویاش خیلی پایینتر از مرحوم حاج آقا حسین بود -البتّه او هم عالم بود، فاضل بود- حاج آقا حسین مثل یک شاگرد گفت شما فردا هم تشریف بیاورید؛ فردا هم آمد برایش شرح داد مسئلهای را در باب قبله و تبیین کرد برای او. شما عالم هستید، امّا این مطلب را وقتی نمیدانید، از اینکه بروید یاد بگیرید شرم نکنید. آنچه حالا انسان میخواهد یاد بگیرد و بنا دارد که یاد بگیرد، نگویید «من بروم یاد بگیرم با این شأن و با این مقام و با این شهرت؟» ببینید این دایرهی علمآموزی و گسترش علم تا کجاها همین طور گسترده میشود! تمامشدنی نیست یاد گرفتنِ انسان.
وَ لا یَستَحیی اِذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقولَ اللهُ اَعلَم
[چهارم:] یک چیزی هم که از شما پرسیدند، وقتی نمیدانید، خجالت نکشید از اینکه بگویید: من نمیدانم، خدا میداند. حالا در این روایت دارد «اللهُ اَعلَمُ»؛ در یک روایت دیگر با یک سند دیگری همین مطلب نقل شده که دارد «اَن یَقولَ لا اَعلَم». آدم چیزی را که نمیداند، خجالت نکشد از اینکه بگوید من نمیدانم آن را؛ علم را با جهل مخلوط نکنید. الان خیلیها از این کسانی که مدّعیانِ علم هستند در عرصههای مختلف ــ نه فقط عمامهایها؛ عمامهای و غیر عمامهای؛ دیگر حالا غیر عمامهایها شلوغتر کردهاند تا عمامهایها ــ اینها وقتی یک چیزی را نمیدانند، ننگشان میکند که بگویند نمیدانیم، رشتهی ما نیست، کار ما نیست، بلد نیستیم، تحقیق نکردهایم، درسش را نخواندهایم؛ ننگشان میکند که این را بگویند؛ یک چیزی حتماً در جواب افاده میکنند، افاضه میکند، غلط؛ یعنی جهل را میریزند در عرصه و سفرهی علم، مخلوط میکنند، علم را خراب میکنند.
وَ اعلَموا اَنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فی جَسَدٍ لا رَأسَ لَه
[پنجم:] همه چیزِ ایمان صبر است. صبر یعنی تحمّل کردن، استقامت کردن، پای فشردن در راه صحیح؛ به این میگویند صبر، که پشتوانهی همهی حرکتها و تلاشهای انسان هم صبر است.
۱) خصال، ج ۱، ص ۳۱۵؛ «على (علیه السّلام) فرمود: کلماتى از من فرا گیرید که اگر بر چهارپایان سوار شوید و در راهپیمایى آنها را از پاى درآورید، مانند آن کلمات را نخواهید یافت. هان که هیچ کس جز به پروردگارش امید نبندد و بجز از گناهِ خویش نهراسد و چون چیزى نداند از فرا گرفتنش خجالت نکشد و چون چیزى از او سؤال شد که نمیداند، خجالت نکشد و بگوید خدا بهتر میداند، و بدانید که شکیبایى براى پیکرهی ایمان همچون سر است براى بدن، و بدنى که سر ندارد خیرى در او نیست.»
۲) سورهی شوریٰ، بخشی از آیهی ۳۰؛ «و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شما است ...»
منبع (ادامه مطلب ...):
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
,
:: برچسبها:
امیرالمؤمنین علیه السلام ,
امام علی علیه السلام ,
هواپیما ,
اتومبیل ,
شتر ,
اسب ,
خدا ,
امید ,
اراده الهی ,
گناه ,
گناهان ,
ترس ,
عالم ,
خجالت ,
اللهُ اَعلَمُ ,
ایمان ,
صبر ,
تحمل ,
استقامت ,
تلاش ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنهای ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 11 شهريور 1402
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
اگر فضیلت زیارت امام حسین(ع) را می دانستید از اشتیاق، جان میدادید!
امام باقر (ع) فرمود: اگر مردم میدانستند که چه ثوابی در زیارت امام حسین (ع) است جان میدادند و از حسرت زیارت امام حسین(ع) قالب تهی میکردند. کتاب کامل الزیارت، ص۱۴۲
#اربعین #حدیث_اربعین
نشانۀ بهشتی بودن، اهل زیارت حسین(ع) بودن است! امام باقر (ع): کسی که میخواهد بداند آیا اهل بهشت است یا نه پس دوستی ما را بر دلش عرضه کند، اگر پذیرفت، مؤمن است و کسی که دوستدار ماست، باید مشتاق و شیفته زیارت حسین (ع) باشد. پس هر کس اهل زیارت حسین (ع) باشد، او را محب خود میدانیم و از اهل بهشت خواهد بود و کسی که اهل زیارت حسین (ع) نباشد، ایمانش کاستی و کمی دارد. کامل الزیارات، صفحه ۱۹۳
منبع ...: ble.ir/masjedf
استقامت؛ راز ماندگاری
حضرت آیتالله امام خامنهای: «هر ملّتی، در سایهی استقامت و ایستادگی، هویّت پیدا میکند. آن چیزی که به ملّتها هویّت میدهد، شخصیّت میدهد، عظمت میدهد، به حفاظت از خود ملّتها و فرهنگ آنها کمک میکند، استقامت آنها و ایستادگی آنها است. استقامت یعنی چه؟ یعنی آن خطّ مستقیمی را که انسان پیدا کرده، ادامه بدهد؛ نگذارد زاویه پیدا بشود... باید خسته نشد، باید ناامید نشد، باید از عربدههای دشمن خوف نکرد. برادران عزیز، خواهران عزیز! راز ماندگاری اینها است.» ۱۴۰۱/۱۱/۲۶
حضرت آیتالله امام خامنهای:
... یاد شهدا، افتخارات شهدا، عزت شهدا را همه باید نصبالعین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود. شما غفلت کنید، نیروهای انقلاب غفلت کنند، نیروهای مؤمن غفلت کنند، نفوذیهای دشمن از آن طرف وارد میشوند و چیزی هم طلبگار میشوند. «فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحّة علی الخیر اولئک لم یؤمنوا فاحبط اللَّه اعمالهم»؛ وقتی که روز خطر است، در لانهها خزیدند و نفسشان در نیامد. وقتی خطر برطرف شد؛ مردان خطرپذیر در مقابل خطر سینه سپر کردند و خطر را برطرف کردند، اینها از لانههاشان بیرون میآیند؛ زبانهای دراز، زبانهای تیز، طلبگار هم میشوند! مگذارید دشمنان انقلاب، دشمنان امام، دشمنان خط جهاد، دشمنان خط ایمان باللَّه، طلبگار بشوند.
بیانات در دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران خراسان ۱۳۸۶/۰۲/۲
منبع ...:
https://farsi.khamenei.ir/
************
هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی با این وبلاگ ندارد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
شوق زیارت ,
امام باقر ,
زیارت امام حسین علیه السلام ,
جان دادن ,
اشتیاق ,
زیارت ,
پیاده روی اربعین ,
بهشت ,
ثواب ,
زیارت حسین علیه السلام ,
اهل بهشت ,
مشتاق ,
ایمان ,
کامل الزیارات ,
استقامت ,
راز ,
ماندگاری ,
ایستادگی ,
هویت ,
شخصیت ,
عظمت ,
حفاظت ,
فرهنگ ,
عربده ,
دشمن ,
خوف ,
برادران ,
خواهران ,
شهدا ,
غفلت ,
دشمنان ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 16 بهمن 1401
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
ویژه نامه میلاد حضرت علی اصغر علیه السلام
منبع (ادامه ...)
امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر کس هنگام بارش باران این سوره را قرائت نماید خداوند به تعداد قطرات باران گناهانش را می آمرزد.
مستدرک الوسائل، ج6، ص210
فضیلت و خواص سوره انسان سوره «انسان» یا «دهر» یا «هل أتی» ( درمان با قرآن، ص133) هفتاد و ششمین سوره قرآن کریم است که مدنی و 31 آیه دارد. شأن نزول این سوره از امام باقر علیه السلام روایت شده است: امام حسن و امام حسین علیهم السلام در دوران کودکی بیمار شدند پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم از آنها عیادت کرد و به امام علی علیه السلام فرمود: ای ابالحسن اگر برای فرزندانت نذری کنی خداوند به ایشان عافیت می بخشد. امام علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها و فضه نذر کردند که سه روز روزه بگیرند تا بیماری حسنین شفا یابد. در روز اول هنگام افطار مسکینی به در خانه آمد و تقاضای غذا کرد. ایشان غذای خود را به او دادند. روز دوم هنگام افطاریتیم و اسیری به در خانه آمدند و آنها غذای خود را به آنها دادند. روز بیست و پنجم ماه ذی الحجه بود که سوره هل أتی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نازل شد. (مناقب آل ابی طالب، ج3، ص149) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر کس سوره انسان را قرائت نماید پاداش او بهشت و حوریان بهشتی خواهد بود. (مجمع البیان، ج10, ص206) امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر که سوره انسان را قرائت نماید خداوند او را با تعداد زیادی از حوریان بهشتی تزویج نماید و در سرای باقی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خواهد بود. (ثواب الاعمال، ص121) در سیره امام رضا علیه السلام آمده است: ایشان در نماز صبح روز دوشنبه و پنجشنبه در رکعت اول سوره حمد و انسان و در رکعت دوم بعد از حمد سوره غاشیه را قرائت می نمود و می فرمود: هر کس در نماز صبح روز دوشنبه و پنجشنبه اینگونه نماز بخواند خداوند در این دو روز ایشان را از شرور در امان می دارد. (من لا یحضره الفقیه، ج1، ص308) امام صادق علیه السلام همچنین فرمودند: من ضامنم برای هر یک از شیعیانم که در نماز صبح روز پنجشنبه سوره انسان را بخواند و اگر در آن شب یا روز بمیرد با امنیت و بدون حساب از گناهانی که انجام داده وارد بهشت می شود و دیوان حسابرسی برای او باز نمی شود و در قبر از او پرسشی نخواهد شد و اگر زنده بود در حفظ و امان الهی است و آفات دنیا از او برداشته می شود و چیزی از جنبنده های زمینی تا پنجشنبه بعد به او آسیبی نمی رساند. (الاصول السته عشر، ص3)
آثار و برکات سوره انسان موجب قدرت روح، اعصاب، قلب از رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم نقل شده است: هر کس بر قرائت سوره انسان مداومت ورزد اگر روحش ضعیف باشد دارای قدرت روحی می شود و اگر این سوره را بنویسند و پس از شستن، آب شسته شده آن را بنوشند برای درد قلب سودمند است و تنش سلامت می یابد و بیماری هایش خوب می شود. (تفسیرالبرهان، ج5،ص543) امام جعفر صادق علیه السلام نیز فرمودند: قرائت سوره انسان موجب تقویت و نیرومندی روح و قوی شدن اعصاب و آرامش یافتن اضطراب مفید است و اگر کسی که در قرائت آن ضعیف است و نمی تواند آن را بخواند این سوره را بنویسد و پس از شستن آب آن را بنوشد از ضعف نفس جلوگیری می کند و نتیجه بخش است. (تفسیرالبرهان، ج5،ص543)
رسول خدا (ص) فرمودهاند: هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمیکند و همچنین موی سر و مچ خود را نمایان نمیسازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است؛ و همچنین زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیر شوهر نمیگذارد و در غیاب شوهر، خود را خوشبو نمیکند که اگر چنین کند، دینش را تباه و خدا را به خشم آورده است. برای زن، جایز نیست مچ پا را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد، اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت میکند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ میشود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت میکنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است. (مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۵۴۹)
پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله فرمودند : أیُّما امراةٍ آذَت زَوجَها بِلِسانِها لَم یَقبَلِ اللهُ مِنها صَرفاً وَ لا عَدلاً وَ لا حَسَنَةً مِن عَمَلِها حَتَّی تُرضیهُ وَ إن صامَت نَهارَها وَ قامَت لَیلَها ... وَ کانَت فی أوَّلِ مَن تَرِدُ النّارَ وَ کَذَلِکَ الرَّجُلُ إذا کانَ لَها ظالِما هر زنی که شوهر خود را بیازارد،خداوند هیچ انفاق و عوض و کار نیکی را نمی پذیرد تا او را راضی کند، حتی اگر روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت بگذراند و ... چنین زنی اولین کسی است که وارد آتش خواهد شد، و همچنین است اگر مرد به زنش ستم روا دارد. وسائل الشیعه، ج20، ص211
تأثیر حبّ اهل بیت (ع) بر حسن عاقبت. آقا رسول الله (ص) فرمودند: مَاٰ أحَبَّنَا أهْلَ الْبَيتِ (ع) أحَدٌ فَزَلَّتْ بِهِ قَدَمٌ إلاّ ثَبَّتَ اللهُ قَدَمٌ اُخْرَىٰ حَتَّىٰ يُنْجِيَهُ اللهُ يَومَ الْقِيَامَةِ. هيچ كس نيست كه ما اهل بيت (ع) را دوست داشته باشد و از ما متابعت کند، مگر اين كه هرگاه مرتکب لغزش شود، خداوند گام ديگر او را، اصلاح نماید و این خطای بنده و الهام خداوند، آنقدر ادامه یابد، تا سرانجام منجر به حسن عاقبت او شده و در روز قيامت جزء نجاتیافتگان باشد. الاحکام، ج ۲، ص ۵۵۵. میزان الحکمة، ج ۱، ص ۱۳۶. مودة اهل البیت ع، ص ۱۲۰. احقاق الحق، ج ۲۴، ص ۴۳۱.
مردى به حضرت امام رضا علیه السلام عرض کرد که اندازه حُسن خلق چقدر است؟ فرمودند: همان را که براى خودت از مردم انتظار دارى، همان را براى مردم بگوئى. سپس عرض کرد پس اندازه توکل چقدر است؟ فرمودند: جز از خدا از هیچ کس نترسى. عرض کرد من دوست دارم بدانم که شما مرا چقدر دوست دارى؟ فرمودند: مراجعه به دلت کن، ببین تو مرا چقدر دوست دارى، من هم همان اندازه تو را دوست دارم. کتاب «مفاتیح الحیات»
قال مولانا الهادی علیه السلام:
اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ،
و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً ما لَم یَعلَم ذالِکَ منه.
امام هادی علیه السلام فرمودند:
در زمانی که عدل غالب بر ظلم و جور است، حرام است که کسی به احدی گمان بد ببرد، مگر آن که بدی او را بداند؛
و در زمانی که ظلم و جور بر عدل غلبه دارد، مبادا کسی به احدی گمان خیر ببرد، مگر به کسی که خیر او را بداند.
مستدرک الوسائل، ج9 ص 146
فضیلت استغفار در ماه رجب امام علی علیه السلام فرمودند: درماه رجب زیاد استغفارنمائید چون در هر لحظه از این ماه ، خداوند مقداری از بندگانش را از جهنم آزاد می کند. و هر شخص در این ماه زیاد استغفرالله گوید فرشتگان بر او مژده بهشت را می دهند. فضيلت کمک به دیگران در ماه رجب هرکس در این ماه مشکل مؤمنی را حل کند و یا مسلمانی را از غم و غصه آزاد سازد خداوند متعال به او بهشت فردوس را می دهد. و پایان سخن اینکه، ماه رجب ماه کشت (انجام اعمال صالح) "شعبان"ماه آبیاری (بااشک) و رمضان ماه دروی رحمت است. (منبع: فضایل دوازده ماه قمری)
عبادت تجار، بندگان و آزادگان امام حسین علیه السلام فرمودند: إِنّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ التّجّارِ وَ إِنّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللّهَ شُکراً فَتِلْک عِبَادَةُ الاَحْرَارِ وَ هِىَ اَفْضَلُ الْعِبَادَةِ. گروهى خدا را از روى میل به بهشت عبادت مى کنند، که این عبادت تجارت کنندگان است و گروهى خدا را از ترس دوزخ مى پرستند و این عبادت بردگان است، و گروهى خدا را به سبب شایستگى مى پرستند، و این عبادت آزادگان است که برترین عبادت است. تحف العقول: ص ۲۷۹
امام سجاد علیه السلام فرمودند: … فیکون موته بِاشَّد حَسْرَهً واَعْظَمُ اَسَفٍ؛ (وقتی ملک الموت منازل عذاب کافر را به او می نمایاند) مرگش با شدیدترین حسرت و عظیمترین افسوس همراه خواهد شد.» بحار الانوار، ج 6، ص 190.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: وَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِکَ: فَتَعْلَمَ اَنَّه مِنْکَ وَ مُضافٌ اِلَیْکَ فی عاجِلَ الدُّنْیا بِخَیْرِهِ و شَرِّهِ وَ أَنَّکَ مَسْؤُولٌ عَمَّا وَلِّیْتَهُ مِنْ حُسْنِ الاَدَبِ وَ الدِّلالَهِ عَلی رَبِّهِ وَالمَعُونَهِ لَهُ عَلی طاعَتِهِ فِیْکَ وَ فِی نَفْسِهِ فَمُثابٌ عَلی ذَلِکَ وَ مُعاقِبٌ، فَاعْمَلْ فِی اَمْرِهِ عَمَلَ المُتَزَیِّنِ بِحُسْنِ اَثَرِهِ عَلَیهِ فی عاجِلِ الدِّنْیا المعذُورِ اِلی رَبِّهِ فیما بَیْنَکَ و بَیْنَهُ بِحُسْنِ القِیامِ عَلَیْه وَ الاَخْذِ لَهُ مِنْهُ؛ و اما حق فرزندت؛ آن است که بدانی او از تو است و در این دنیا به تو وابسته است، خوب باشد یا بد. و تو باید پاسخگوی سرپرستی او باشی درباره تربیت و راهنمایی او به سوی پروردگارش و یاری او به اطاعت وی درباره خودت و درباره خودش، پس بر عمل او ثواب می بری و در صورت کوتاهی کیفر خواهی دید. پس درباره او کاری کن که در دنیا اثر نیکو داشته باشد و خود را بدان بیارایی و در نزد پروردگارش نسبت به او معذور باشی به سبب سرپرستی خوبی که از او کردی و نتیجه الهی که از او گرفتی. تحف العقول، ص 269.
سرمایه ارزشمند امام سجاد علیه السلام فرمودند: ... وِ أمّا حَقُّ ألْمالِ فَأَنْ لاتأخُذَهُ إلاّ مِنْ حِلّهِ وَ لاتُنفِقَهُ إلّا فَی حِلّهِ... حق مال این است که آن را تنها از راه حلال تحصیل کرده و فقط در راه مباح و شایسته هزینه نمایی. تحف العقول، ص 191. شرح حدیث: هر سرمایه و تولیدی ارزش ندارد. سرمایه و تولید باید از راه مشروع و قانونی تحصیل شود و در راه حلال و شایسته هم هزینه گردد، تا حق آن ادا شود. مالی که از راه تولید شراب، مواد مخدّر و محصولات ضداخلاقی به دست می آید، نه تنها ارزش مالی ندارد بلکه حرام است و اصل آن مواد و محصولات هم باید از بین برود.
تولید، نشانه مروت امام سجاد علیه السلام فرمودند: اِسْتنماءُ (استثمار) ألْمالِ، تَمامُ الْمُروَّۀِ؛ فراهم ساختن زمینه برای نمو و افزایش دارایی ها، کمال مردانگی و مروّت است. بحارالانوار، ج 78، ص 78، تحف العقول، ص 287. شرح حدیث: از راه های مهم افزایش و نموّ اموال، سرمایه گذاری آنها در بخش تولید است.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: قَالَ سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام مَنْ أَفْصَحُ النَّاسِ قَالَ: ال_ْمُجِیبُ ال_ْمُسْکِتُ عِنْدَ بَدِیهَهِ السُّؤَالِ؛ از علی بن أبی طالب علیه السلام درباره فصیح ترین مردم سؤال شد؟ آن حضرت فرمود: کسی است که در برابر سؤال ناگهانی، پاسخ ساکت کننده داشته باشد. (مخاطب را قانع کند) بحار الانوار، ج2، ص 56.
حق پدر بر فرزند امام سجاد علیه السلام فرمودند: وَ أَمّا حَقُّ أَبیکَ فَتَعْلَمَ أَنَّهُ اَصْلُکَ وَ أَنَّکَ فَرْعُهُ و أنَّکَ لَوْلاهُ لَمْ تَکُنْ، فَمَهْما رَأَیْتَ فی نَفْسِکَ ما یُعْجِبُکَ، فَاعْلَمْ أَنَّ أَباکَ اَصْلُ النِعْمَهِ عَلَیکَ فِیهِ وَ احْمَد اللّه َ وَ اْشْکُرهُ عَلی قَدْرِ ذلِکَ؛ و امّا حق پدرت آن است که بدانی که او ریشه توست و تو شاخه او هستی و بدانی که اگر او نبود تو نبودی، پس هر گاه در وجود خود چیزی دیدی که دوست داشتی بدان که از پدرت داری و حمد خدای را به جا آور و او را به همان اندازه شکر کن. تحف العقول، ص 269
پاکی امام امام سجاد علیه السلام فرمودند: الإمامُ مِنّا لایَکُونُ إلاَّ مَعْصُومَا، وَ لَیْسَتِ الْعِصْمَهُ فی ظاهِرِ الْخِلْقَهِ فَیُعْرَفَ، وَ لِذلِکَ لایَکُونُ إلاّ مَنْصُوصَا؛ امامی از ما (اهل بیت) نیست مگر این که معصوم باشد و عصمت به ظاهر خلقت (و صورت) نیست تا (به چشم و ظاهر) شناخته شود و به این خاطر کسی امام نیست مگر به نص و تصریح (پیشوایان قبلی). معانی الأخبار، ص 132.
قرآن و امام امام سجاد علیه السلام فرمودند: الإمامُ یَهْدی إلَی الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَهْدی إلی الإمامِ؛ امام (مردم را) به قرآن راهنمایی می کند و قرآن به امام هدایت می کند. معانی الأخبار، ص 132.
آرزوی فرزند سالم درباره سیره امام سجاد علیه السلام در روایت آمده: إذَا بُشِّرَ [علی بن الحسین علیهماالسلام ] بِوَلَدٍ لا یَسْأَلْ أَذَکَرٌ هُوَ أَمْ أُنْثَی حَتَّی یَقُولُ : أَسَوِیٌّ؟ فَإِذَا کَانَ سَوِیّاً قَالَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَمْ یَخْلُقْ مِنِّی شَیْئاً مُشَوَّهاً؛ هنگامی که حضرت سجاد علیه السلام را به ولادت مولودی بشارت می دادند، پیش از آن که از پسر یا دختر بودن او سؤال کند از سالم بودن او جویا می شد ، پس اگر فرزند، سالم بود، می گفت: خدای را شکر که از من، فرزندی زشت و ناسالم نیافرید. مکارم الاخلاق، ص 228؛ عده الداعی، ص 88.
قداست سرزمین کربلا امام سجاد علیه السلام فرمودند: تزهر أرض کربلا یوم القیامه کالکوکب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسه الطیبه المبارکه التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنه. زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مى درخشد و ندا مى دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. کامل الزیارات، ص ۲۶۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای: امام خمینیِ عزیز بزرگ ما، افتخاربزرگش این بودکه یک امت بتواندعامل به سخن پیامبر اسلام باشد. حبّ اهل بیت درهمهی عالم اسلام، عمومی است. وقتی عدالت و عبودیّت خدا نباشد،جامعه پوک و ذهنها خراب میشود. هرکس بتواند جامعهی اسلامی را ثروتمند کند و کارهای بزرگی انجام دهد، ثواب بزرگی کرده است. ماجرای امام حسین(علیه السلام)، نجات بخشیِ یک ملت ویا یک امّت نبود؛ نجات بخشی یک تاریخ بود. امام حسین، خواهرش زینب و اصحاب و دوستانش، با این حرکت، تاریخ را نجات دادند. ولایت، یعنی حكومتی كه همراه با محبت، همراه با پیوستگی با مردم وهمراه با عاطفهی نسبت به آحاد مردم است. در اين كشور، پرچم اسلام و پرچم انقلاب بلند است و نام امام زنده و جاودانه است. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
در اين كشور، پرچم اسلام و پرچم انقلاب بلند است و نام امام زنده و جاودانه است. ما مردم اين زمان، بحمدالله به فضل پروردگار، اين توفيق را پيداكردهايم كه آن راه را مجددا برويم و اسم اسلام را در دنيا زنده كنيم و پرچم اسلام و قرآن را برافراشته نماييم. در دنيا اين افتخار نصيب شما ملت شد. ملت ايران حاضر نيست اين قلدرى را كه امريكا بهخرج مىدهد، قبول كند. درس عاشورا، درس فداکارى و دیندارى و شجاعت و مواسات و درس قیام لله و درس محبت و عشق است. درسهاى عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیرى است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابىعبدالله الحسین علیهالسلام انجام دادید. نام امام حسین علیهالسلام را خدا بزرگ کرده است و اوست که حادثهى کربلا را در تاریخ نگه داشته است.
۱۳۷۷/۰۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای: اوّل و آخر، تقواست و توصیه اصلی به توشهگیری از تقواست. کسی مثل حسینبنعلی علیهالسّلام که خودش تجسّم ارزشهاست، قیام میکند، برای اینکه جلوِ انحطاط را بگیرد امام حسین میایستد، قیام میکند، حرکت میکند و یکتنه در مقابل سراشیب سقوط جامعه قرار میگیرد. «و انا من حسین»؛ یعنی دین پیامبر، زنده شده حسینبنعلی است. حادثه کربلا، عظیم و حماسه پُرشور و ماجرای عاشقانه است که واقعاً جز با منطق عشق و با چشم عاشقانه، نمیشود قضایای کربلا را فهمید. باید با چشم عاشقانه نگاه کرد تا فهمید حسینبنعلی در این تقریباً یک شب و نصف روز، چه کرده و چه عظمتی آفریده است! لذاست که در دنیا باقی مانده و تا ابد هم خواهد ماند. ماجرای امام حسین، نجاتبخشىِ یک ملت نبود، نجاتبخشىِ یک امّت نبود؛ نجاتبخشی یک تاریخ بود. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امام حسین، خواهرش زینب و اصحاب و دوستانش، با حرکت خود، تاریخ را نجات دادند. در دوران حیات پیامبر اکرم، امام حسین کودک نور دیده سوگلی پیامبر است. حسینبنعلی؛ عزیزترین عزیزان پیامبر است ؛ کسی که رئیس دنیای اسلام، حاکم جامعه اسلامی و محبوب دل همه مردم، او را در آغوش میگیرد و به مسجد میبرد. همه میدانند که این کودک، محبوب دلِ این محبوبِ همه است. حسینِ جوان، بالنده، عالم و شجاع است، هر جایی که موج اسلام رفته است، مثل خورشیدی میدرخشد. همه برای او احترام قائلند. امام حسین میایستد، قیام میکند، حرکت میکند و یکتنه در مقابل سرعت سراشیب سقوط قرار میگیرد، جان خودش را، جان عزیزانش را، جان علی اصغرش را، جان علی اکبرش را و جان عباسش را فدا میکند؛ اما نتیجه میگیرد. وقتی که امام حسین علیهالسّلام به شهادت رسید، در روایتی از امام صادق علیهالسّلام نقل شده است که فرمود: «فلما ان قتل الحسین صلواتاللَّهعلیه اشتدّ غضب اللَّه تعالی علی اهل الارض»؛ وقتی که حسین علیهالسّلام کشته شد، غضب خدا درباره مردم شدید شد. معصوم است دیگر. بنابراین، جامعه مورد نعمت الهی، به سمت غضب سیر میکند. امام حسین در دوران کودکی، محبوب پیامبر بود؛ خود او هم پیامبر را بینهایت دوست میداشت. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای: عاشورا غیر از درسهایش، عبرتهایی دارد که مخصوص زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد. درسهای عاشورا، یک بحث زنده و جاودانه و همیشگی است و مخصوص زمان معیّنی نیست. درس عاشورا، درس فداکاری و دینداری و شجاعت و مواسات و درس قیام للَّه و درس محبّت و عشق است. یکی از درسهای عاشورا، انقلاب عظیم و کبیری است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابیعبداللَّه الحسین علیهالسّلام انجام دادید. حادثه عاشورا را باید فهمید که چقدر بزرگ است، تا دنبال عللش بگردیم. حادثه عاشورا، خیلی عظیم است. فاجعه، خیلی تکان دهنده و بینظیر است. وقتی که امام حسین علیهالسّلام به شهادت رسید، در روایتی از امام صادق علیهالسّلام نقل شده است که فرمود: «فلما ان قتل الحسین صلواتاللَّهعلیه اشتدّ غضب اللَّه تعالی علی اهل الارض»؛ وقتی که حسین علیهالسّلام کشته شد، غضب خدا درباره مردم شدید شد. معصوم است دیگر. بنابراین، جامعه مورد نعمت الهی، به سمت غضب سیر میکند. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای: عدالت، یعنى هر چیزى را به جاى خود گذاشتن و به هر کسى حق او را دادن. تربیت انسانها کار تدریجی است؛ کار دفعی نیست ولایت، یعنی حکومتی که همراه با محبّت، همراه با پیوستگی با مردم ، همراه با عاطفه نسبت به آحاد مردم است، فقط فرمانروایی و حکمرانی نیست. نام امام زنده و جاودانه است. حضرت زینب، آن کسی است که از لحظه شهادت امام حسین، این بار امانت را بر دوش گرفت و شجاعانه و با کمال اقتدار؛ آنچنان که شایسته دختر امیرالمؤمنین است، در این راه حرکت کرد. اینها توانستند اسلام را جاودانه کنند و دین مردم را حفظ نمایند. ماجرای امام حسین، نجاتبخشىِ یک ملت و امّت نبود؛ نجاتبخشی یک تاریخ بود. امام حسین، خواهرش زینب و اصحاب و دوستانش، با حرکت خودشان، تاریخ را نجات دادند. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ارزشها تهیدست میشود و به نقطهای میرسد که فقط یک پوسته ظاهری باقی میماند. ناگهان یک امتحان بزرگ پیش میآید؛ مانند امتحان قیام ابیعبداللَّه و جامعه در این امتحان مردود میشود. کسی مثل حسینبنعلی علیهالسّلام که خودش تجسّم ارزشهاست، قیام میکند، برای اینکه جلوِ انحطاط را بگیرد امام حسین میایستد، قیام میکند، حرکت میکند و یکتنه در مقابل سراشیب سقوط جامعه قرار میگیرد. «و انا من حسین»؛ یعنی دین پیامبر، زنده شده حسینبنعلی است. حادثه کربلا، عظیم و حماسه پُرشور و ماجرای عاشقانه است که واقعاً جز با منطق عشق و با چشم عاشقانه، نمیشود قضایای کربلا را فهمید. باید با چشم عاشقانه نگاه کرد تا فهمید حسینبنعلی در این تقریباً یک شب و نصف روز، چه کرده و چه عظمتی آفریده است! لذاست که در دنیا باقی مانده و تا ابد هم خواهد ماند. خیلی تلاش کردند که حادثه عاشورا را به فراموشی بسپارند؛ اما نتوانستند ... در روز عاشورا راویانی بودند که ماجراها را مینوشتند و ثبت میکردند. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
باید با چشم عاشقانه نگاه کرد تا فهمید حسینبنعلی در این تقریباً یک شب و نصف روز، چه کرده و چه عظمتی آفریده است! لذاست که در دنیا باقی مانده و تا ابد هم خواهد ماند. خیلی تلاش کردند که حادثه عاشورا را به فراموشی بسپارند؛ اما نتوانستند ... در روز عاشورا راویانی بودند که ماجراها را مینوشتند و ثبت میکردند ... بدانید که حتی جزئیات حادثه کربلا هم ثبت شده است؛ چه کسی کدام ضربه را زد، چه کسی اوّل زد، چه کسی فلان چیز را دزدید؛ همه اینها ذکر شده است. آن کسی که مثلاً قطیفه حضرت را دزدید و به غارت برد، معلوم است؛ یعنی خاندان پیامبر و دوستانشان نگذاشتند که این حادثه در تاریخ گم شود. در قضایای کربلا زیاد میبینید که امام حسین گریه کرد. این گریه، گریه جزع نیست؛ همان شدّت عاطفه است؛ چون اسلام عاطفه را در فرد رشد میدهد. ماجرای امام حسین، نجاتبخشىِ یک ملت نبود، نجاتبخشىِ یک امّت نبود؛ نجاتبخشی یک تاریخ بود ... امام حسین، خواهرش زینب و اصحاب و دوستانش، با حرکت خود، تاریخ را نجات دادند. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای: شهیدان ما نیز مانند بانوی بزرگوار اسلام در راه حق درخشانی به شهادت رسیدند، که برای کتمان و اخفاء آن، از همهی ابزارها و وسائل زمان، استفاده میشد. سنت لایتغیر الهی نگذاشت، که زهرای مرضیه، در پشت حجاب غلیظ اوهام پنهان بماند، و آن ستاره درخشان خونین، درگذشت زمان به خورشیدی تابان بدل شد. و امروز نام او و یاد مظلومیت او، از همهی حصارهای کتمان، عبور کرده است، و به اعتماد دلها و جانها رسیده است. و این درخشندگی و فزایندگی، ادامه خواهد داشت: انا اعطیناک الکوثر... ۱۳۷۷/۰۷/۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امروز، دستهای مجرم، که از آغاز انقلاب و بخصوص در دوران دفاع مقدس همه سعی شان این بود، که حقانیت درخشان و مظلومانهی یاوران خمینی عزیز را، کتمان کنند در کار آنند که خاطرههای دوران جنگ را، به دست تند با دهای تبلیغات مغرضانه بسپرند، و آنها را در وادی فراموشی رها کنند، ولی بیشک موفق نخواهند شد. همت و غیرت و ایمان صادقانهی خیل عظیم مؤمنان انقلاب و اسلام بخصوص جوانان غیور و صالح که بدنهی عظیم ملت ایران را تشکیل میدهند، یکبار دیگر در تاریخ تجربهی احیاء نام و یاد آن حق مظلوم را، تکرار خواهند کرد. و به توفیق الهی خورشید فروزان شهادت، همهی حجابهای تحریف و فریب را، خواهد شکافت. ۱۳۷۷/۰۷/۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای: نام و یاد شهیدان عزیز ما نیز، همانند سیدهی عالمیان، با گذشت زمان نورانیتر و نافذتر خواهد شد. پروردگارا شهیدان را در جامعهی ما روز به روز عزیزتر فرما و همهی مشتاقان شهادت را توفیق پیوستن، به آن کاروان مبارک در سیر عرشی و ربوبیاش، عنایت کن، و دعای حضرت بقیه الله ارواحنا فداه را، سایهی سر آنان قرار ده، و روح امام راحل عظیمالشأن را با آنان محشور فرما. آمین با رب العالمین. ۱۳۷۷/۰۷/۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حجاب یک ضرورت شریعتی است؛ شریعت است؛ ضرورت شرعی است؛ یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد؛ این را همه باید بدانند. این که حالا خدشه کنند، شبهه کنند که آیا حجاب هست، لازم است، ضروری است، نه، جای خدشه و شبهه ندارد؛ یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود، منتها آن کسانی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند، اینها را نباید متّهم کرد به بیدینی و ضدانقلابی. (14/10/1401)
بخشهایی از وصیت نامه شهید احمد دشتی رحمت آبادی
شهادت: بهمن 1359 در سوسنگرد
برادران من حتى فرصت نيافتم حضور امام امت برسم، اگر توانستيد حتما براى من به حضور امام برويد و به ايشان بگوييد که از خدا برايمان طلب آمرزش کند و از ايشان براى اينکه واقعا ما را در راه الله قرار داد تشکر کنيد برادران و خواهران من اميدوارم که همگى به اماممان خمينى عزيز ايمان داشته باشيم و گوش به فرمان اين رهبر بزرگ و رهبرى که هميشه خارى در چشم امپرياليسم شرق و غرب بوده و خواهد بود ... ملت ايران نبايد از شهيد دادن وحشتى داشته باشند و بگويند که جوان هايمان را از دست دادهايم. نه اين درست نيست، درخت اسلام خون مىخواهد تا بتواند رشد کند همه مىدانند که اين انقلاب براى حفظ قرآن و اسلام بوده است و روى اين اصل خدا ما را يارى خواهد کرد و تا زمانى که خدا را داريم از هيچ چيز و هيچ ابرقدرتى وحشت نداريم ... اميدوارم که برادران پاسدار در تشييع جنازه برادر کوچکشان شرکت کرده و راه پاک شهيدان اسلام را ادامه دهند و هميشه در پشت سر امام و روحانيون مبارز که همان راه اسلام اصيل است قدم بردارند و هر عمل ضد انقلابى را که هر مفسدى مىخواهد بر عليه انقلاب و ولايت فقيه انجام دهد در نطفه خفه کنند والسلام.
فرازهایی از وصیتنامه شهید علیرضا نهروانحیدرآبادی
شهادت: بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴ در اروندرود
به نام آن کسی که انسانها را روی بهترین رختخوابها میمیراند به نام آن کسی که انسانها را روی بهترین رختخوابها میمیراند، ولی انسان دیگری را در میان میلیونها گلوله حفظ میکند. به نام آن کسی که به شما هدیهای عطا میکند و پس از چندی آن را از شما پس میگیرد و به امید ظهور هرچه سریعتر منجی عالم بشریت حضرت حجت، مهدی موعود (عج). شهادت را از دست ندهید آنقدر به جبههها میروم و میجنگم، تا این که شهید شوم و یا اسلام پیروز شود. ما در این دنیا مثل مسافر هستیم و حتماً باید بگذریم، چه بخواهیم و چه نخواهیم؛ پس بهتر است قبل از این که مرگ، ما را در رختخواب غافلگیر کند ما برویم و در راه خدا کشته شویم و ما او را غافلگیر کنیم. نگذاریم که چنین شهادتی را از دست بدهیم. استغفار و دعا، بهترین درمانها برای تسکین دردها است پدر و مادر عزیزم! من به شما و خواهران و برادران، خیلی علاقه داشتم و به خدا قسم شما را از آنچه روی زمین بود از همه بیشتر دوست داشتم؛ ولی عشق خدا و دفاع از اسلام از اینها خیلی بالاتر است. برادران! استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردها است. آنها باید از مردن بترسند که مرگ را فنا میدانند در خاتمه سخنی با بدخواهان: گمان نکنید که جوانان ما از مُردن و از شهادت میترسند. شهادت ارثی است که از اولیا به ما رسیده است. آنها باید از مردن بترسند که مرگ را فنا میدانند؛ ولی ما که بعد از مرگ را حیات اخروی میدانیم، ترس و هراسی نداریم. این خائنان هستند که باید بترسند.
شهید اصغر موسیزاده يكم بهمن 1349، در شهرستان بندرعباس ديده به جهان گشود ... تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. روحاني بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هفتم بهمن 1365، در شلمچه بر اثراصابت تركش به سر و پا، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است. متن وصیت نامه شهید اصغر موسیزاده: مساجد را خالی نگذارید. این جبههها با پایبندی مساجد پایبند میباشد. در مراسم مذهبی شرکت کنید.
شهید سید عبدالحسین موسویپور شهواری
شهادت: هفتم بهمن 1365، در شلمچه
وصیت نامه شهید سید عبدالحسین موسویپور شهواری: شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز میشود. شهید قلب تاریخ است. همچنان که قلب به رگهای خشک اندام خون حیات و زندگی میدهد. جامعهای که رو به مردن میرود، جامعهای که فرزندانش ایمان خویش را از دست دادهاند و جامعهای که به مرگ تدریجی گرفتار است تسلیم را تمکین کرده است. جامعهای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت بازمانده است. شهید همچون قلبی به اندامهای خشک مرده بی رمق جامعه خون خویش را میرساند. بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل ایمان جدید به خویشتن را میبخشد. شهید حاضر است و همیشه جاوید. امام حسین(ع) یک درس بزرگتر از شهادتش را به ما داده است و آن نیمه گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است، حجی که همه اجدادش و پدرانش برای احیای این سنّت جهاد کردند، این حج را نیمه تمام میگذارد و شهادت را انتخاب میکند.
بخشی از وصیت نامه شهید ستار مظفری
شهادت: هشتمین روز از بهمن ماه 1362 با سلام و درود بر امام زمان (عج) و نايب بر حقش حضرت امام خمينى بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، بهتر است وصيت نامهام را با سخنى از رسولاكرم (ص) آغاز كنم كه فرمودهاند: خونى كه در راه خدا ريخته شود با ارزش ترين خون هاست و همچنين حضرت امام فرمودهاند: شهادت فوزى بس عظيم است. من پاى به اين سرزمين مقدس گذاشتهام تا در راه اسلام با كفار بجنگم، و از حريم مملكت اسلامى دفاع كنم، و اگر هم خدا قبول كرد در اين راه شهيد شدم، يعنى به آرزوى هميشگى خود رسیده ام. دوستان خوبم اگر من شهيد شدم مرا از ياد نبريد، حتماً نماز را سروقت بخوانيد و يادتان نرود كه به نماز جمعه برويد، زندگى نامه و وصيتنامههاى شهدا را بخوانيد از آنها درس عبرت بگیرید، امام را دعا كنيد و او را تنها نگذاريد، در تشييع پیکر شهدا و مجالس مذهبی شرکت کنید. سخنى چند با خانواده عزيزم و در حقيقت وصيتى چند به خانوادهام: از خداوند منان مى خواهم كه هميشه سالم و تندرست باشيد، در مرگ من هيچ گاه ناراحت نباشيد و افتخار كنيد كه شما هم شهيدى را به اسلام بزرگ و اين انقلاب اسلامى تقديم نمودهاید همانند كوه استوار باشيد زيرا از استوارى و پابرجايى خانواده های شهداست كه وحدت و يكپارچگى بين امت اسلام حكم فرماست. از خواهران عزیزم می خواهم برای شهادت من گریه نکنند، برای مظلومیت امام حسین(ع) گریه کنید، براى بهشتىها، رجائىها، باهنرها گریه کنید که مظلوم از دنیا رفتند. پدر و مادر عزیزم اگر سرزمين مقدس عراق به دست سپاهيان اسلام از دست بعثيان كافر آزاد شد وان شاءالله كه مىشود شما هم به كربلا مىرويد و امام حسين و ديگر ائمه را زيارت مىكنيد و از آنها بخواهيد كه اين شهيدى كه به اسلام هديه نمودهايد قبول كنند ... بخشی از وصیت نامه شهید کریم کُلمی شهادت: هفتم مهرماه سال 1363 در منطقه عملیاتی میمک من از تمام ملت مسلمان ایران میخواهم که امام را تنها نگذارند و همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشند و از ملت به پا خواسته ایران میخواهم که راه این شهیدان را ادامه دهند زیرا این انقلاب با خون این شهیدان به اینجا رسیده است ما باید از خون این شهیدان دفاع کنیم ... ما تا آخرین قطره خونی که داریم در راه این انقلاب و این شهیدان خواهیم جنگید و همیشه امام را دعا کنید.
بخشی از وصیت نامه شهید علی محمد دهقانی
شهادت: 9 آذر 1360 در بستان
به شما خواهرانم توصیه می کنم که از این به بعد باید بار مسئولیت و رسالت پیام خون را بدوش بگیرید و زینب گونه عمل کنید زیرا آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی اند. در اینجا لازم دانستم که این چند نکته را به عرض برادران و خواهران دینی برسانم شما که در پشت جبهه هستید و این گونه ایثار و فداکاری می کنید قدر این رهبر عظیم الشان را بدانید و در این زمان که فریاد حسین گونه اش به گوش شما می رسد او را یاری کنید و همیشه وحدت را که ضامن پیروزی است حفظ کنید و برای تحقق اسلام و آگاه کردن نسل جوان جامعه از هیچ کوششی دریغ نورزید و از انقلاب اسلامی که با خون شهیدانی همچون مطهری ، بهشتی ، رجایی و باهنرها آبیاری شده حراست کنید. و پیام خون این شهیدان عزیز و همه از جان گذشتگان راه دین را به گوش جهانیان برسانید و این را بدانید و ابرقدرتها بدانند تا پیروزی انقلاب و برقراری حکومت عدل اسلامی در جهان از پای نخواهیم نشست و از خدا می خواهم که انقلابمان را به حکومت مهدی (عج) متصل کند به امید چنین روزی.
شهید مدافع حرم شهید «سعید علیزاده»
بخشی از وصیت نامه شهید صمد بيات
شهادت: بيست و یکم دي 1365، در شلمچه
... از برادران خود میخواهم در كارهاي نيك همديگر را ياري كنند و نيز نماز را حتماً فراموش نكنند، چون ما براي نماز جنگ مي كنيم. از شما خواهشمندم در آخر نماز خود براي طول عمر اين امام امّت و اين بت شكن قرن و اين پير رشيد جماران و منجي ايران دعا كنيد و خواستار سلامتي ايشان باشيد. ديگر اينكه در آخر هر نماز براي رزمندگان پيروز، پيروزي عظيمتر و بزرگتر را خواستار باشيد و منافقان و كساني كه به اين انقلاب توهين كرده و ضرر مي زنند را راهنمایي كنيد. برادران عزيز! اميدوارم هميشه در زندگي با ايمان و تقواي قوي خودتان بر دشواري ها غلبه كنيد و با صبر و روحيهاي عالي در زندگي پيشروي كنيد.
شهید "سیدمحمد حسینی"
شهادت: هنهم بهمن ماه 1364
بخشی از وصیت نامه:
سلام و درود خداوند بر پيامبر بزرگ اسلام. خداوند سایهی اين رهبر بزرگ را از سر این امت شهیدپرور کوتاه نکند تا صاحب اصلي اين حرکت و مملکت ظهور کند؛ امت شهیدپروري که بهراستی ایثارگریشان نشانهی پربار بودنشان از معنويات اسلام است. امتي که هرلحظه بودنشان در جبهه نشانهی رشد مذهبي و انقلابي آنها است. اي امتي که فرزندان پاک و مخلص خود را تقديم انقلاب اسلامي کرديد! شما که به کافران دين خدا نه گفتيد و لباس ذلت را به درآورديد و لباس خونين اباعبدالله لايه را به تن کرديد و لحظاتی از نبرد با الحاد و کفر نايستاديد؛ شما که هميشه فريادتان با خميني است و دعايتان بر خميني است و راهتان با خميني است؛ اين پيروزي را بر شما تبريک ميگويم. شما را به کلام خدا قسم! شمارا به پيامبر بزرگ اسلام قسم تا ظهور حضرت مهدي شبيه امام عزيزمان را ياري کنيد؛ مرجع عزيزمان را ياري کنيد؛ وگرنه موجب برانگيختن غضب و خشم الهي خواهيد شد. امت حزبالله! زمان، زمانحساس است. جنگ ميان حق و باطل با تمام قوا ادامه دارد. دشمنان داخلي و خارجي عليه اين انقلاب توطئه میکنند. کساني که در لواي اسلام ولي مخالف ولایتفقیه توطئه میکنند، بر شماست که درصحنه باشيد و شجاعانه و صبورانه با اين عوامل کفر بستیزید و به دشمن امان ندهيد. پيروزي از آن اسلام است. خداوندا! از گناهان اين حقير و بیچاره درگذر و اگر سعادت شهادت نصیبم شد، چند وصيت دارم: مادرم! مرا ببخشيد که نتوانستم خدمات زياد شمارا جبران کنم. از خداوند برایم طلب مغفرت کن. برايم دعا کن که در آتش دوزخ نسوزم. مرا ببخشي مادر مهربان و عزيزم. برادران و خواهران عزيزم مرا ببخشيد و اين بندهاي گناهکار را دعا کنيد. عيال عزيزم! مرا بخش که همسر خوبي برائت نبودم. خداوند به شما صبر دهد. مقاوم و استوار با کمک خداوند ايستادگي کنيد و مرا دعا کنيد. شما آگاه بوديد که من آگاهانه در جبهه حضور داشته و هیچکس و هيچ تبليغي مرا به جبهه نکشاند، مگر یاریکردن اسلام عزيز ...
بخشی از وصیت نامه شهید «اسماعیل برهانی»
شهادت: هفتم بهمن ۱۳۶۶ در ارتفاعات گوجار
«خواهرم! زینب زمان باش و با ناملایمات، دست و پنجه نرم کن، در برابر سختیها و دشواریها استوار باش و حجاب و پاکدامنی را سرلوحه زندگیات قرار بده.»
اسلام به من فهماند که چگونه بیندیشم برادران عزیز! شما را به تقوی سفارش میکنم. خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) میکنم. افتخارم این است مسلمانم؛ زیرا اسلام به من فهماند که چگونه بیندیشم و چگونه راهم را انتخاب کنم. این دفاع موقعیتی بود که عاشورای حسینی، بار دیگر در این سرزمین زنده شود و نشان داد که هنوز هم حسینیها هستند که حکومت الله را در سراسر جهان برقرار سازند.
امروز در راه عقیدهای جهاد میکنیم که به حقانیت آن آگاهیم من با کمال میل به جبهه آمدم؛ زیرا ما فقط به خودمان تعلق نداریم، یعنی خلق نشدیم که راحت طلب باشیم و فقط درپی آسایش دنیوی، بلکه برای آزمایش آفریده شدیم تا با سربلند بیرون آمدن از این آزمون به زندگی جاوید آن جهان دست یابیم. جوانان عزیز! درخت انقلاب احتیاج به خون دارد تا سیراب بماند. اکنون که صدای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان به گوش میرسد، بر همه ملت مسلمان واجب است که لبیک بگوییم. امروز در راه عقیدهای جهاد میکنیم که به حقانیت آن کاملاً آگاهیم و غیر از این برای ما راهی نیست، یا پیروز میشویم و یا با شهادتمان اسلحهای مرگبار بر فرق دشمنان اسلام فرود میآوریم. «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین [۱] را خداوند به بندگان صالح خود وعده داده است.»
رمز جاودانگی در خون شهید نهفته است و بانگ تکبیر از قطرهقطره خون او بلند است راه و حرکت ما تازه آغاز نشده، بلکه از تاریخ هابیل و قابیل شروع شده است. ما با نثار خون خود، زمینه حکومت حضرت مهدی (عج) را فراهم میکنیم. عزیزان! نمیتوانیم در این دنیایی که هر لحظه، خون بیگناهی به دست اربابان مزدوری چون کارتر، صدام و دیگر جنایتکاران به زمین میریزد، ساکت باشیم و حرفی نزنیم. باید در صف حق قرار گیریم، چه بهتر که در این راه شهادت نصیب ما بشود. رمز جاودانگی در خون شهید نهفته است و بانگ تکبیر از قطرهقطره خون او بلند است. راه ولایت فقیه استمرار راه انبیاست.
خدایا! تو خودت به من جان دادی و خودت هم جانم را خواهی گرفت، پس مرا در صراطی قرار بده که در لحظه جان دادن حسرت نخورم. بارالها! آنقدر گناه کردم و از فرمانت سرپیچی نمودم، که شرمندهام و از تو میخواهم مرا از آمرزیدگان درگاهت قرار بدهی و شهادت در راهت را نصیبم کنی. پروردگارا! اسلام و مسلمین را یاری ده و پیروزی را هر چه زودتر برای مسلمین نایل گردان. خدایا! از تو میخواهم در ظهور امام زمان تعجیل کنی و بر سلامتی نایبش بیفزایی و عمرش را افزون گردانی.
بخشی از وصیت نامه شهید محمدرضا قریببلوک
شهادت: پنجم تیر ۱۳۶۱
مسئول خون شهدا باشید مسئول خون شهدا باشید. اگر در راه نبرد علیه کفر، سستی کنید، مدیون هستید و باید راه شهدا را ادامه دهید. ای مادرم! ناراحت نباش، چون پسر خود را در راه اسلام دادهای. نگو من پسرم را داماد نکردم. مگر خون ما از خون قاسم و علی رنگینتر است. مادرم! برادران مرا خوب تربیت کن و کمک به مستمندان بکنند. برای من گریه نکنید، برای حسینبنعلی گریه کنید و سیاه نپوشید و برای امام حسین (ع) سیاه بپوشید. ای خواهرانم! مانند زینب باشید که چگونه مصیبت حسین (ع) را تحمل کرد و حجاب خود را حفظ کنید. اگر من شهید شدم، دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه مردم بدانند که من از دنیا چیزی را با خود نبردم و چشمهایم را باز بگذارید تا همه بفهمند که من کورکورانه کشته نشدهام.
شهید مدافع حرم شهید نوید صفری
دستنوشته شهید: زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه نصیبم نشد و بدانید هرکه 40 روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم. حتی یک عاشورا هم قیامت میکند با روضه ارباب از زبان مادر و خواهرش. انشاءالله شرمنده شما نباشم.
بسیجی شهید داوود جاودانیان از بسیجیان تیپ 48 فتح کهگیلویه و بویراحمد
شهادت: 1401/11/13 در ارتفاعات شمالغرب و در حین انجام ماموریت
شهید «شهرام حیدری» رئیس پلیس اطلاعات شهرستان جوانرود
شهادت: 1401/11/14 درگیری با قاچاقچیان
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
نماز ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
ماه رجب المرجب ,
,
:: برچسبها:
حضرت علی اصغر علیه السلام ,
هنگام بارش باران ,
سوره انسان ,
زن ,
روز قیامت ,
ایمان ,
آتش ,
پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله ,
حب اهل بیت (علیهم السلام) ,
امام رضا علیه السلام ,
امام هادی علیه السلام ,
استغفار ,
ماه رجب ,
تجار ,
عبادت ,
بندگان ,
آزادگان ,
امام سجاد علیه السلام ,
امام حسین علیه السلام ,
نام و یاد شهیدان ,
حجاب ,
شهید احمد دشتی رحمت آبادی ,
شهید علیرضا نهروانحیدرآبادی ,
شهید اصغر موسیزاده ,
مساجد ,
شهید سید عبدالحسین موسویپور شهواری ,
شهید ستار مظفری ,
شهید کریم کُلمی ,
شهید علی محمد دهقانی ,
شهید مدافع حرم شهید سعید علیزاده ,
شهید مدافع حرم ,
شهید سعید علیزاده ,
شهید صمد بيات ,
شهید سیدمحمد حسینی ,
شهید اسماعیل برهانی ,
شهید محمدرضا قریببلوک ,
خون شهدا ,
شهید نوید صفری ,
شهدای مدافع حرم ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 7 مهر 1401
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
منبع (ادامه ...)
ویژه نامه 28 صفر
ویژه نامه شهادت (ثامن الائمّه) امام علی بن موسی الرّضا علیه السلام
آیات قرآن که دلالت بر امر به معروف و نهی از منکر می کنند فراوان است که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم: 1- « وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر ... » [1] باید از میان شما ،جمعی دعوت به نیکی ، و امر به معروف ونهی از منکر کنند!... 2- « یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ ...» [2] پسرم ! نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهی ازم نکرکن ،... 3- « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّه » [3] . ، شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده اند ؛(چه اینکه) امر به معروف و نی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید . 4- « یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر ... » [4] به خدا و روز دیگر ایمان می آورند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛... 5- «... یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ ... » [5] آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز می دارد ؛اشیاء پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد،... 6- « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ و .. . » [6] . مردان و زنان با ایمان ، ولی ( و یار و یاور ) یکدیگرند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ نماز را بر پا میدارند و... . 7- « ... اْلآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ » [7] .آمران به معروف، نهی کنندگان از منکر، و حافظان حدود (و مرزهای ) الهی ،(مؤمنان حقیقی اند)؛ و بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان! 8- « الَّذینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی اْلأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَر... » [8] همان کسانیکه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا میدارند، و زکات می دهند ، و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. [1] سوره آل عمران ، آیه 104 . [2] سوره لقمان ، آیه 17 . [3] سوره آل عمران، آیه 110. [4] سوره آل عمران، آیه 114. [5] سوره اعراف، آیه 157 . [6] سوره توبه، آیه 71. [7] سوره توبه، آیه 112. [8] سوره حج، آیه 41.
منبع ادامه ...:
https://hawzah.net/fa/Question/View/12418
علوم مورد نیاز برای فهم و تفسیر قرآن کریم:
مفسر قرآن برای تدبّر، نیازمند آگاهی وسیع و جزیی از جایگاهِ مباحث و موضوعاتِ مطرح شده در قرآن میباشد از این رو ...:
منبع ادامه ...:
https://hawzah.net/fa/Article/View/98733
پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر:
ترک این مسئولیت مهم اجتماعی، پیامدهایی را در پی دارد که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می شود:
1. وارونه شدن شخصیت فرد ترک امر به معروف، موجب می شود ارزشهای فرد تغییر کنند. امام علی (ع) می فرماید: فَمَنْ لَمْ یعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ ینْکرْ مُنْکراً قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاه[1] و آن که به دل، کار نیکی را نستاید و کار زشت، او را ناخوش نیاید، طبیعتش دگرگون شود و زشتی هایش آشکار و نیکویی هایش ناپدیدار می شود.
2. شریک شدن در گناه گناهکاران سکوت درباره انجام معاصی و ترک واجبات، به معنای رضایت از آن وضعیت است و فرد برای این که نارضایتی خود را نشان دهد باید به هر صورت ممکن، ناخوشایندی خود را از آن وضع اعلام و ابراز کند و اگر می تواند، در اصلاح آن وضع بکوشد. لذا کسانی که توان اظهار تنفر و اقدام اصلاحی دارند و اقدام نمی کنند، با ترک این وظیفه خطیر، در گناهِ گناهکاران شریک خواهند شد. امام صادق (ع) فرمود: مَنْ کانَ لَهُ جَارٌ یعْمَلُ بِالْمَعَاصِی فَلَمْ ینْهَهُ فَهُوَ شَرِیکه[2] هر کس همسایه گنهکاری داشته باشد و او را از گناه منع نکند، با او شریک جرم است.
3. شیوع فساد انسان، هم از اجتماع تأثیر می پذیرد و هم بر اجتماع تأثیر می گذارد. این تأثیر و تأثر، هم در جهت خوبی هاست و هم در جهت بدی ها. بنای اسلام بر آن است که محیط جامعه پاک باشد وگناه و فحشا وجود نداشته یا حداقل آشکار نباشد و در مقابل تقوا، پاکی و خوبی قرار نگیرد تا افراد در محیطی پاک رشد یابند و ناپاکی های روحی و روانی زمینه رشد پیدا نکنند. دعوت اسلام به پوشاندن گناهان افراد، مبارزه با غیبت و افشا کردن گناهان در همین راستاست. پوشاندن گناه، یعنی جلوگیری از گسترش دایره فساد و محدود کردن آن. پیامبر (ص) فرمود: إِنَّ الْمَعْصِیةَ إِذَا عَمِلَ بِهَا الْعَبْدُ سِرّاً لَمْ تَضُرَّ إِلَّا عَامِلَهَا فَإِذَا عَمِلَ بِهَا عَلَانِیةً وَ لَمْ یغَیرْ عَلَیهِ أَضَرَّتْ بِالْعَامَّة[3] اگر معصیت، پنهانی انجام شود فقط به خود شخص آسیب می رساند و اگر علنی و آشکارا انجام شود و با او برخورد نشود، همه آسیب می بینند. قرآن در داستان ها و ماجراهای مختلف به این حقیقت اشاره کرده است. در اینجا به چند نمونه از آن اشاره می شود:
1. امام باقر (ع) فرمود: «خداوند به حضرت شعیب پیامبر فرمود: صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم نمود، چهل هزار نفر از بدها و شصت هزار نفر از خوبان. حضرت شعیب عرض کرد: خدایا! عذاب بدها معلوم است اما خوبان را چرا عذاب خواهی کرد؟ خداوند به او وحی نمود: چون آنها با گناهکاران سازش کردند و به خاطر خشم و غضب من، به گناهکاران خشم نکردند.»[4]
2. ناقه حضرت صالح را یک نفر پی کرد و کشت؛ اما قرآن می فرماید: تمام قوم ثمود عذاب شدند چرا که با او مقابله نکردند.
3. در داستان اصحاب قلم آمده است: باغی به چند برادر رسیده بود و آنان تصمیم گرفتند حق فقرا را ندهند. تمام باغ سوخت، گرچه برخی از آنان مخالف تصمیم برادران خود بودند، اما به صورت جدی مقابله نکردند.
کشور اسپانیا که در جنوب غربی اروپا قرار دارد و از کشورهای حاصل خیز و خوش آب و هوای اروپاست، در سال 711 میلادی به دست مسلمانان فتح شد و یکی از پایگاه های تمدن اسلامی گردید و هشتصد سال در اختیار مسلمانان قرار داشت. در طول این مدت بارها مسیحیان به نبرد با مسلمانان پرداختند و با تمام تجهیزات به میدان جنگ آمدند ولی هربار با تحمل ضربه ای سخت تر از گذشته مجبور به عقب نشینی شدند. سرانجام با رواج منکرات در بین مسلمانان به هدف خود دست یافتند و آنچه را که طی صدها سال با جنگ و دادن تلفات فراوان به دست نیاورده بودند، در زمان کوتاه و با تزریق آلودگی های اخلاقی به دست آوردند. آنها مشروبات الکلی را به میزان زیاد و رایگان در اختیار جوانان مسلمان گذاشتند. دختران فاسد اروپایی را وارد شهرهای مسلمان نشین کرده و در تفریح گاه های عمومی در کنار جوانان مسلمان قرار دادند. سرانجام پس از رواج عیاشی و بی بند و باری با یک حمله گسترده به حکومت مسلمانان در اسپانیا پایان دادند و مراکز علم و فرهنگ را به آتش کشیدند.[5]
پیامبر (ص) فرمود: کیفَ بِکمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُکمْ وَ فَسَقَ شَبَابُکمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکرِ فَقِیلَ لَهُ وَ یکونُ ذَلِک یا رَسُولَ اللَّهِ- فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِک کیفَ بِکمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْکرِ وَ نَهَیتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِیلَ لَهُ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ یکونُ ذَلِک قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِک کیفَ بِکمْ إِذَا رَأَیتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکراً وَ الْمُنْکرَ مَعْرُوفا[6] چگونه اید هنگامی که زنان شما فاسد و جوانانتان تبهکار شوند و امر به معروف و نهی از منکر نکنید؟ پرسیدند: ای پیامبر خدا! آیا چنین می شود؟ فرمود: آری، بدتر از این نیز خواهد شد. چگونه اید آن گاه که امر به منکر و نهی از معروف کنید؟ پرسیدند: ای پیامبر خدا! آیا چنین می شود؟ فرمود: آری، بدتر از این هم خواهد شد. چگونه اید وقتی که معروف را منکر و منکر را معروف ببینید؟ پی نوشت ها [1] . نهج البلاغه، قصار 375. [2] . لئالي الاخبار، ج 5، ص 263؛ مجموعه ورام، ج 1، ص 2. [3] . بحارالانوار، ج 98، ص 98؛ تفصيل وسائل الشيعه، ج 16، ص 136. [4] . أَنِّي مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَه أَلْفٍ أَرْبَعِينَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّينَ أَلْفاً مِنْ خِيَارِهِمْ فَقَالَ يَا رَبِّ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْيَارِ- فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِي فَلَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي؛ بحارالانوار، ج 10، ص 94. [5] . خاطره سقوط آندلس، احمد رائف، ص 78. [6] . تفصيل وسائل الشيعه، ج 16، ص 117.
منبع ادامه ...:
https://hawzah.net/fa/LifeStyle/View/54794
تجزیه ایران
امام خامنه ای:
آن کسانی که از وابستگی و عقبماندگی ملت ایران منتفع میشدند، امروز دشمن خونی جمهوری اسلامی هستند. ممکن است یک وقتی این دشمنی از بین برود اما شرطش این است که دشمن ناامید شود ...
امروز محافل انگلیسی برای منطقه و ایران اسلامی نقشه میکشند؛ یکی از نقشهها تجزیهی کشورهای منطقه است. میگویند دوران یک عراق، یک سوریه، یک لیبی و یک یمن گذشته است. اسم ایران را نمیآورند چون از افکار عمومی ایران میترسند؛ مثل محمدرضا که گفت بعد من، ایران، ایرانستان میشود؛ اینها هم همین را میخواهند. 1395/10/19
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای: قرآن در ستایش مجاهدان راه حق، کارکرد آنان را پس از پیروزی، اقامهی صلات و ایتاء زکات و امر به معروف و نهی از منکر میداند و درحقیقت، نخستین و مهمترین وظایف آنان را در هنگام تشکیل حکومت معیّن میکند. 1396/09/09
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیهی قرآن میفرماید یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر ائمّه (علیهمالسّلام) بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند.
نظام اسلامی متّکی است به اقامهی صلات، ایتاء زکات، امر به معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی 1394/01/01
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امر به معروف یعنى شما همه مسئولید که معروف را، نیکى را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهى از منکر [یعنى] زشتى را، بدى را، پلشتى را نهى کنید؛ جلوى آن را بگیرید با شیوههاى مختلف. 1393/09/06
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اسلام، مظهر اعتدال است. این «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» اعتدال است؛ «قتِلوا الَّذینَ یَلونَکُم مِنَ الکُفّار» اعتدال است؛ امربهمعروف و نهیازمنکر اعتدال است - اعتدال اینها است دیگر - معنای اعتدال این نیست که ما از کارهای احساس وظیفهای که فرد مؤمن، جریان مؤمن، مجموعهی مؤمن انجام میدهد، جلوگیری کنیم. 1393/04/16
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ما اگر بخواهیم در مقاصد دنیوى هم پیروز بشویم، بایستى ایمان خودمان را، اعتقاد خودمان را، عمل خودمان را، براى آنسوى مرز مردن تقویت کنیم. امیرالمؤمنین میفرماید من میخواهم مردم را به بهشت برسانم؛ این وظیفهى ما است. نهى از منکر باید بکنیم، امر به معروف باید بکنیم، وسائل عمل خیر و حسنات را در کشور فراهم کنیم، وسائل شُرور و آفات را از دسترسها برداریم؛ این وظائف مسئولین حکومت است. 1393/02/23
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
رفق و مدارا در امر به معروف و نهی از منکر [چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائهی فرهنگهای غلط در دانشگاهها دغدغهی بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمهی کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرتعالی چیست؟] قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ اینکه درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمیکنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی میخواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی»؛(۱) با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن - بکن، نکن - غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم اینطوری باید عمل شود.۱۳۸۲/۰۲/۲۲ بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی
امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام علی(علیه السلام)
امام تبیین و قیام حضرت آیتالله خامنهای: امام حسین (ع) را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین (ع) است. ایشان را به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او خطاب به علما، خطاب به نخبگان و مردم باید شناخت. در میدان جنگ در کربلا هم حضرت اهل تبیین بودند، از هر فرصتی استفاده میکردند. البته بعضی خواب بودند، بیدار شدند؛ بعضی خودشان را به خواب زده بودند و آخر هم بیدار نشدند. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دستهای دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینی عقب بنشاند، بلکه روزبهروز این احساسات تندتر و این معرفت عمیقتر شده است. 1389/07/27
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ملتی كه بانشاط و باایمان باشد، ملتی كه اسلام را از بن دندان قبول داشته باشد، ملتی كه خود را باور داشته باشد، به خدای خود اعتماد داشته باشد، هیچ مانعی نمیتواند از پیمودن راه كمال در برابر او جلوگیری كند.۱۳۸۹/۰۳/۱۸
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
مردم ما به توفيق الهى، به هدايت الهى، به دستگيرى الهى، مردم مومنى هستند؛ هم آگاهند، هم مومنند، هم حاضر در صحنهاند، پا به ركابند در هر جائى كه لازم باشد. 1388/04/07
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
آن ملتى كه دل به اسلام سپرده است، با قرآن پيوند بسته است و هيچ قدرتى قادر نيست اين كشور و اين ملت را شكست دهد.۱۳۸۲/۰۱/۰۱
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
پایبندی مردم ایران به دین حضرت آیت الله امام خامنه ای: دشمنی دشمنان با ملت ایران بهخاطر طرفداری از اسلام و ایستادگی در پای نظام اسلامی و دفاع جانانه از آن است. 1381/10/19
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
مردم، ایمان و پایبندی خود را به دین، اعتقادات و ارزشهای والای اسلامی نشان دادهاند و امروز از الفاظ به ظاهر زیبایی که دشمنان این ملت بر زبان جاری میکنند، فریب نمیخورند.۱۳۸۱/۰۵/۰۵
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ملت بزرگ ما نشان داده که پای اسلام و انقلاب و ارزشهای اسلامی ایستاده است.۱۳۸۱/۰۵/۰۵
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
این ملت با همه وجود به اسلام پایبند است. بعد از پنجاه سال تلاش برای دینزدایی، یک ملت آن حرکت عظیم را پشت سر امام بزرگوار و عالم دین و مرجع تقلیدش به راه انداخت و این نظام اسلامی را سرِ کار آورد. اسلام همان چیزی است که وقتی نام و پرچم آن در ایران بلند شد، هرجا مسلمان مطّلع و آگاهی پیدا شد، احساس هویّت و شخصیت و عزّت کرد. ۱۳۷۹/۰۴/۱۹
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اساسيترين پايههاى قدرت در اين كشور - يعنى مردم - دلبستهى اسلام و انقلاب و راه امام و ارزشهاى الهى و اسلامىاند.۱۳۷۸/۰۹/۲۶
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
واللَّه هیچ قدرتی امروز در دنیا نمیتواند ملت ایران را از راه پرافتخار اسلام و قرآن برگرداند. کسانی که غیر ازاین گمان میکنند، چه فکر میکنند؟۱۳۷۶/۰۲/۰۳
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اسلام و عمل به قرآن و پایبندی به این دو، رمز بقای نظام اسلامی و اقتدار آن است.۱۳۷۳/۰۶/۰۴
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ملت ایران با همهی وجود به اسلام و قرآن متمسك است.۱۳۷۳/۰۳/۱۷
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
از نقاط قوّتِ بزرگ ملت ایران، ایمان و دینباوری، معرفت دینی و مذهبی و علاقهی شدید به مسائل الهی و معنوی است. این هم نقطهی قوّتی است که کسی نمیتواند انکارش کند. همیشه بزرگترین کارها را کسانی کردهاند که با منبع غیبی در ارتباط بودهاند. این، امر واضحی است. به عنوان مثال، در جهاد هشتسالهی ملت ایران، اگر توسّل و توجّه و تکیه به غیب و اتکا به خدا به عنوان منشأ تمام قدرتهای عالم وجود نداشت، آن پیروزیهای درخشان به دست نمیآمد.
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
امام خامنه ای
آیین اسلام از مهمترین ارکان فرهنگ ملی ماست امروز ملت ایران پس از گذشت چهارده قرن افتخار میکند که فرهنگ، زبان و عادات او با اسلام آمیخته شده است. آداب، سنن و فرهنگ اسلامی جزء فرهنگ ماست و در این مسأله برای ما ملی بودن عین اسلامی بودن است و هرگز در مقابل یکدیگر قرار ندارند ... 1372/05/12
حضرت آیت الله امام خامنه ای
حجاب شرط اول است در نظام اسلامی زنان باید از درک سیاسی برخوردار باشند، فن خانه داری و همسرداری را بدانند و در صحنه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و خدمات، مظهر عصمت، طهارت و مناعت باشند و به این مهم توجه کنند که #حجاب شرط اول است. زیرا بدون حجاب، زن فراغت لازم را برای دستیابی به مراتب بالا بدست نخواهد آورد.
حجاب
امام خامنه ای:
اینکه چهار دختر فریب بخورند و در خیابان حجابشان را بردارند، مسئله حقیری است. آن چیزی که من را حساس میکند طرح مسئله «حجاب اجباری» از دهان یک گروهی از خواص است. یعنی یک عدهای همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته بود آن را به نتیجه برساند/ آنچه که حرام شرعی است، نباید بصورت آشکار صورت بگیرد. شارع مقدس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود. 1396/12/17
امام خامنه ای:
زن در منطق اسلام، موجودی است که دارای ایمان و عفاف است، متصدی مهمترین بخش تربیت است، در اجتماع اثرگذار است، رشد علمی و معنوی دارد، مدیر کانون بسیارمهم خانواده و مایه آرامش مرد است. اینها در کنار خصوصیات زنانه مانند لطافت و آمادگی دریافت انوار الهی است/ امروز، الگوی انحرافی زن، زن غربی است؛ شاخصه او برهنگی، و خصوصیتش جلب نظر مردان و موجب التذاذ مرد شدن است. 1396/12/17
خیانت به زن حضرت آیتالله امام خامنهای:«کسانی که کانون خانواده را تحقیر میکنند، خیانت میکنند؛ هم به ملّت، هم به جامعهی زنان. کسانی که وانمود میکنند عدالت جنسیّتی به این است که در همهی میدانهایی که مردها وارد میشوند، زنها هم باید وارد بشوند، اینها به اعتماد، حرمت، شخصیّت و هویّت زن خیانت میکنند.» ۹۶/۱۲/۱۷
بررسی مولفه های فرهنگ ایثار و شهادت در اندیشه ی شهید مطهری
... شهید حاج قاسم سلیمانی / سپاه قدس / جبهه مقاومت / سپهبد قاسم سلیمانی / شهید قاسم سلیمانی / قاسم سلیمانی
شهید حاج قاسم سلیمانی
بخشی از وصیت نامه: امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکری:
بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید، پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید، اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند ...
شهید باکری: چرا دشمن از ما مسلمانان میترسد؟
دشمنان اسلام، اسلام را خوب شناختهاند و فهمیدهاند که اگر یک لحظه از مقابله با اسلام ما غافل بشوند همگی محو و نابود خواهند شد ان شاءالله؛ پس ما را خوب شناختهاند. در نتیجه شب و روز در تلاش هستند که راه اسلام را سد کنند، به همین جهت این تکلیف شرعی به عهده ما مسلمین میباشد، مسلمینی که تسلیم خداوند متعال هستند، خداوندی که نابودکننده ستمگران و یار مستضعفین است. بنابراین خداوند متعال راه راست و خط ما را دقیقاً مشخص کرده و امامی را که برایمان قرار داده است ایشان هم راه ما را مشخص کردهاند، و راه قدس، راه کربلا کلماتی که به زبان ما آمده اند شعار نیستند و ما مکلف هستیم که به گفتههایمان عمل کنیم.
عملیات خیبر به روایت شهید مهدی زینالدین
شهید علی مراد ناصری پور شهادت: 27 اسفند1359
بخشی از وصیت نامه: کنار رهبر، تحت امر او مبارزه با تهاجم فرهنگی را تشدید کنید. هرکَس بتواند کمک بکند و نکند خداوند از او نمی گذرد. در مدارس، مساجد و پایگاههای فرهنگی به تربیت نسل جدید و انقلابی همت گمارید که خدا یارتان باد
شهید اصغر نوروزی شهادت: نوزدهم دی ماه 1365
بخشی از وصیت نامه: مى گوییم اى حسین جان اگر در کربلا نبودیم که لبیک به نداى هل من ناصر ینصرنى شما بگوییم. ولى جواب فرزندت روح خدا را مىدهیم و تا آخرین قطره خون بدنمان در راه خدا اسلام قرآن و در راه شما جانفشانى کرده و پیرو خط سرخ ولایت فقیه خواهیم رفت ...
شهید اصغر نوروزی شهادت: نوزدهم دی ماه 1365
بخشی از وصیت نامه:
پرچم انقلاب را باید به دست صاحب عصر امام زمان«عج» برسانیم ... امیدوارم که پرچم انقلاب جمهورى اسلامى ایران به پرچم انقلاب حضرت مهدى «عج» بپیوندد و حکومت عدل الهى در تمام جهان بر سر مظلومان سایه گستراند و سر بلند و استوار باشد ...
شهید مدافع حرم شهید مسلم خیزاب
بخشی از دست نوشته شهید: از آن جهت که آفرینش زن زینتبخش وجود انسان است و افق روح او تجلیگاه رحمت و دامان پرمهرش جایگاه رشد مردان بزرگ است و همچنین از آن جا که اصلاح جامعه در گرو پاکی، پرهیزگاری و پاکدامنی زن بوده و ایشان به عنوان مربی بشر نقش بسیار اساسی در جامعه ایفا میکنند ...
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
امام علی بن موسی الرّضا علیه السلام ,
آیات قرآن ,
امر به معروف و نهی از منکر ,
دعوت به نیکی ,
پسرم ,
نماز ,
خدا ,
ایمان ,
معروف ,
دستور ,
اشیاء ,
پاکیزه ,
حلال ,
مردان ,
زنان ,
با ایمان ,
یار و یاور ,
آمران به معروف ,
نهی کنندگان از منکر ,
حافظان ,
بشارت ,
زمین ,
قدرت ,
زکات ,
سوره حج ,
سوره توبه ,
سوره اعراف ,
سوره آل عمران ,
سوره لقمان ,
تفسیر قرآن کریم ,
علوم ,
مفسر قرآن ,
مسئولیت اجتماعی ,
شخصیت ,
امام علی علیه السلام ,
گناه ,
گناهکاران ,
شریک گناه ,
امام صادق علیه السلام ,
همسایه ,
گنهکار ,
شریک جرم ,
شیوع فساد ,
معصیت ,
آسیب ,
امام باقر علیه السلام ,
خداوند ,
حضرت شعیب پیامبر ,
عذاب ,
بدها ,
خوبان ,
شعیب پیامبر ,
شعیب ,
خدایا ,
خداوند ,
وحی ,
سازش ,
خشم ,
غضب ,
خشم خدا ,
ناقه حضرت صالح ,
قرآن ,
قوم ثمود ,
ناقه ,
حضرت صالح ,
مقابله ,
اصحاب قلم ,
باغ ,
چند برادر ,
حق فقرا ,
سوخت ,
مخالف ,
تصمیم برادران ,
تصمیم ,
برادران ,
جدی ,
به صورت جدی ,
کشور اسپانیا ,
جنوب غربی اروپا ,
جنوب غربی ,
اروپا ,
حاصلخیز ,
حاصل خیز ,
خوش آب و هوا ,
میلادی ,
فتح ,
تمدن اسلامی ,
مسلمانان ,
مسیحیان ,
نبرد ,
تجهیزات ,
میدان جنگ ,
عقب نشینی ,
منکرات ,
رواج منکرات ,
صدها سال ,
جنگ ,
تلفات ,
آلودگی ,
آلودگی اخلاقی ,
جوانان مسلمان ,
فاسد ,
شهرهای مسلمان نشین ,
تفریح ,
عیاشی ,
بی بند و بار ,
حمله ,
حمله گسترده ,
حکومت مسلمانان ,
علم ,
فرهنگ ,
آتش ,
پیامبر (صلی الله علیه و آله) ,
سقوط آندلس ,
سقوط ,
آندلس ,
نهج البلاغه ,
بحارالانوار ,
وسائل الشيعه ,
وابستگی ,
عقبماندگی ,
ملت ایران ,
دشمن خونی ,
جمهوری اسلامی ,
ناامید ,
دشمن ,
محتفل ,
انگلیسی ,
ایران اسلامی ,
عراق ,
سوریه ,
لیبی ,
یمن ,
افکار عمومی ,
ایران ,
مجاهدان ,
راه حق ,
نظام اسلامی ,
صلات ,
ایتاء زکات ,
انسجام ,
ارتباط اجتماعی ,
آحاد مردم ,
پلشتی ,
گسترش ,
اعتدال ,
اعتقاد ,
مردن ,
تقویت ,
قاطعیت ,
تبیین ,
قیام ,
امام حسین علیه السلام ,
تبلیغات دشمن ,
پایبندی مردم ایران به دین ,
بانشاط ,
باایمان ,
توفيق الهى ,
هدايت الهى ,
دستگيرى الهى ,
شکست ,
ایستادگی ,
پایبندی ,
فریب ,
ایستاده ,
ارزشهای اسلامی ,
تلاش ,
دلبسته ,
گمان ,
اقتدار ,
اسلام و قرآن ,
متمسک ,
معرفت دینی ,
مدهبی ,
معنوی ,
آیین اسلام ,
حجاب ,
حرام شرعی ,
حرام الهی ,
منطق اسلام ,
زن ,
آرامش ,
خیانت ,
شهید مطهری ,
شهید حاج قاسم سلیمانی ,
سپاه قدس ,
جبهه مقاومت ,
سپهبد قاسم سلیمانی ,
شهید قاسم سلیمانی ,
قاسم سلیمانی ,
قرارگاه حسینبن علی ,
بدانید جمهوری اسلامی حرم است ,
حرم ابراهیمی ,
حرم محمّدی (ص) ,
شهید مهدی باکری ,
بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست ,
تنها راه نجات ,
ترس دشمن ,
شهید مهدی زینالدین ,
روایت ,
عملیات خیبر ,
مبارزه با تهاجم فرهنگی ,
شهید علی مراد ناصری پور ,
شهید اصغر نوروزی ,
کربلا ,
نداى هل من ناصر ینصرنى ,
هل من ناصر ینصرنى ,
خط سرخ ولایت فقیه ,
خط سرخ ,
ولایت فقیه ,
پرچم انقلاب ,
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ,
عدل الهی ,
مظلومان ,
سربلند ,
استوار ,
شهید مدافع حرم شهید مسلم خیزاب ,
شهید مدافع حرم ,
شهید مسلم خیزاب ,
مردان بزرگ ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 12 مرداد 1401
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
دشمن با فشار اقتصادی و لجنپراکنی مردم ایران را هدف گرفته است
اینها با دروغپردازی به ارکان انقلاب تهمت میزنند. یک روز به مجلس، یکروز به شورای نگهبان و امروز نوبت سپاه و شهیدسلیمانی است. اگر جرئت میکردند به امام هم اهانت میکردند.
فشار اقتصادی با تلاش و تولید داخلی و خنثیکردنِ تحریم و تلاش دیپلماسی متوقف میشود. باید لجنپراکنیهای رسانهای دشمن هم خنثی شود. 1400/11/28
سوره انعام آیات ۲۱تا۲۴ ... | گریه بر مصیبتهاى حضرت زینب (ع) ... | باید لجنپراکنیهای رسانهای دشمن هم خنثی شود ... | شهید کربلا ... | شهید مدافع حرم ... | شهید میری: بر عقیده و ایمان خود استوار باشید
ادامه مطلب (کلیک بر روی این متن یا یکی از تصاویر بالا)
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه انعام ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
استوار ,
ایمان ,
تلاش دشمنان ,
خنثی ,
رسانه ,
رسانهای ,
سوره انعام ,
شهید مدافع حرم ,
شهید میری ,
شهید کربلا ,
عقیده ,
لجنپراکنی ,
مصیبت ,
مصیبتهاى حضرت زینب (ع) ,
گریه ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 12 مرداد 1401
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۲۱تا۲۴ و من اءظلم ممن افترى على الله كذبا اءو كذب باياته انه لا يفلح الظالمون (۲۱) و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين اءشركوا اءين شركاؤ كم الذين كنتم تزعمون (۲۲) ثم لم تكن فتنتهم إلا اءن قالوا و الله ربنا ما كنا مشركين (۲۳) انظر كيف كذبوا على اءنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون(۲۴) ترجمه : ۲۱ - چه كسى ستمكارتر از كسى است كه بر خدا دروغ بسته (و شريك براى او قائل شده است ) يا آيات او را تكذيب نموده ، مسلما ظالمان روى رستگارى نخواهند ديد. ۲۲ - آن روز كه همه آنها را محشور ميكنيم ، به مشركان ميگوئيم : معبودهايتان كه آنها را شريك خدا مى پنداشتيد كجا هستند؟ (و چرا به يارى شما نمى شتابند؟). ۲۳ - سپس پاسـخ و عذر آنها چيزى جز اين نيست كه مى گويند به خداوندى كه پروردگار ما است سوگند كه ما مشرك نبوديم . ۲۴ - ببين چگونه به خودشان (نيز) دروغ مى گويند و آنچه را به دروغ شريك خدا مى پنداشتند از دست ميدهند. تفسیر بزرگترين ظلم در تعقيب برنامه كوبيدن همه جانبه (شرك و بت پرستى ) در نخستين آيه بالا با صراحت به صورت استفهام انكارى مى گويد: (چه كسى ستمكارتر از مشركانى است كه بر خدا دروغ بسته و شريك براى او قرار داده و يا آيات او را تكذيب نموده اند). (و من اظلم ممن افترى على الله كذبا او كذب باياته ). در حقيقت جمله اول اشاره به انكار توحيد است ، و جمله دوم اشاره به انكار نبوت ، و به راستى ظلمى از اين بالاتر نمى شود كه انسان جماد بى ارزش و يا انسان ناتوانى را همتاى وجود نامحدودى قرار دهد كه بر سراسر جهان هستى حكومت ميكند، اين كار از سه جهت ظلم محسوب ميشود: ظلم نسبت به ذات پاك او كه شريكى براى او قائل شده ، و ظلم بر خويشتن كه شخصيت و ارزش وجود خود را تا سر حد پرستش يك قطعه سنگ و چوب پائين آورده ، و ظلم بر اجتماع كه بر اثر شرك گرفتار تفرقه و پراكندگى و دور شدن از روح وحدت و يگانگى شده است . مسلما هيچ ستمگرى - مخصوصا چنين ستمگرانى كه ستم آنها همه جانبه است - روى سعادت و رستگارى نخواهند ديد (انه لا يفلح الظالمون ). البته در آيه فوق صريحا كلمه شرك ذكر نشده ولى با توجه به آيات قبل و آيات بعد كه همگى پيرامون مسئله شرك صحبت مى كند روشن مى شود كه منظور از كلمه افتراء در اين آيه همان تهمت شريك قائل شدن براى ذات خدا است . قابل توجه اينكه : در 15 مورد از قرآن مجيد افرادى به عنوان ظالمترين و ستمكارترين مردم معرفى شده اند كه همه با جمله استفهاميه و من اظلم يا فمن اظلم (چه كسى ستمكارتر است ) شروع شده است ، گر چه بسيارى از اين آيات درباره شرك و بت پرستى و انكار آيات الهى سخن مى گويد، يعنى ناظر به اصل توحيد است ، ولى بعضى از آنها نيز درباره مسائل ديگر ميباشد مانند و من اظلم ممن منع مساجد الله ان يذكر فيها اسمه چه كسى ستمكارتر است از آنهائى كه مانع ذكر نام خدا در مساجد شوند؟ (بقره - 114). و در مورد ديگر ميخوانيم : و من اظلم ممن كتم شهادة عنده من الله : چه كسى ستمكارتر است از آنها كه كتمان شهادت ميكنند؟ (بقره - 140) در اينجا اين سوال پيش مى آيد: چگونه ممكن است هر يك از اين طوائف ستمكارترين مردم باشند؟ در صورتى كه ظالمترين تنها بر يك طائفه از آنها صدق مى كند. در پاسـخ ميتوان گفت : همه اين امور در حقيقت از يكجا ريشه ميگيرد و آن مسئله شرك و كفر و عناد است زيرا منع مردم از ذكر خدا در مساجد و سعى و كوشش در ويران ساختن آنها نشانه كفر و شرك است ، و همچنين كتمان شهادت كه ظاهرا منظور از آن كتمان شهادت بر حقايقى است كه موجب سرگردانى مردم در وادى كفر ميشود از چهره هاى گوناگون شرك و انكار خداوند يگانه است . در آيه بعد پيرامون سرنوشت مشركان در رستاخيز بحث ميشود، تا روشن گردد آنها با اتكاء به مخلوقات ضعيفى همچون بتها نه آرامشى براى خود در اين جهان فراهم ساختند و نه در جهان ديگر و مى گويد: آن روز كه همه اينها را يكجا مبعوث مى كنيم به مشركان مى گوئيم معبودهاى ساختگى شما كه آنها را شريك خدا مى پنداشتيد كجا هستند؟ و چرا به يارى شما نمى شتابند؟ چرا هيچگونه اثرى از قدرتنمائى آنها در اين عرصه وحشتناك ديده نميشود؟ (و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين اشركوا اين شركائكم الذين كنتم تزعمون ). مگر بنا نبود آنها در مشكلات شما را يارى كنند؟ و شما به اين اميد به آنها پناه مى برديد؟ پس چرا كمترين اثرى از آنها ديده نمى شود؟. آنها در بهت و حيرت و وحشت عجيبى فرو مى روند و پاسـخى در برابر اين سؤ ال ندارند جز اينكه سوگند ياد كنند كه به خدا قسم ما هيچگاه مشرك نبوديم به گمان اينكه در آنجا نيز ميتوان حقائق را انكار كرد (ثم لم تكن فتنتهم الا ان قالوا و الله ربنا ما كنا مشركين ). در اينكه (فتنه ) در آيه فوق به چه معنى است ، ميان مفسران گفتگو است ، بعضى آن را به معنى پوزش و معذرت و بعضى به معنى پاسـخ و بعضى به معنى شرك گرفته اند. اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه منظور از فتنه و افتنان همان دلباختگى به چيزى است يعنى نتيجه دلباختگى آنها به شرك و بت پرستى كه پرده اى بر روى انديشه و خرد آنها افكنده اين شده است ، كه در قيامت كه پرده ها كنار مى رود متوجه خطاى بزرگ خود بشوند و از اعمال خود بيزارى جويند و به كلى انكار كنند. و اصل فتنه در لغت چنانكه (راغب ) در (مفردات ) مى گويد: آن است كه طلا را در آتش بيفكنند و زير فشار حرارت قرار دهند تا باطن آن آشكار گردد و معلوم شود خالص است يا ناخالص ؟ اين معنى را در آيه فوق مى توان به عنوان يك تفسير ديگر پذيرفت ، زيرا آنها هنگامى كه در روز رستاخيز در فشار سخت و وحشتهاى آن روز فرو مى روند بيدار مى شوند و به خطاى خود واقف مى گردند و براى نجات خود اعمال گذشته را انكار مى كنند.
در آيه بعد براى اينكه مردم از سرنوشت رسواى اين افراد عبرت گيرند مى گويد: درست توجه كن ببين اينها كارشان به كجا مى رسد كه به كلى از روش و مسلك خويش بيزارى جسته و آن را انكار مى كنند و حتى به خودشان نيز دروغ مى گويند (انظر كيف كذبوا على انفسهم ). و تمام تكيه گاههائى كه براى خود انتخاب كرده بودند و آنها را شريك خدا مى پنداشتند همه را از دست مى دهند و دستشان به جائى نمى رسد (و ضل عنهم ما كانوا يفترون ). نكته ها در اينجا به چند نكته بايد توجه داشت ۱ - منظور از انظر (نگاه كن ) مسلما نگاه كردن با ديده عقل است نه ديده حس . زيرا صحنه هاى قيامت در دنيا قابل مشاهده نيست . ۲- اينكه مى گويد: آنها بر خودشان دروغ بستند يا به معنى اين است كه آنها در دنيا خود را فريب دادند و از راه حق بيرون رفتند، و يا اينكه در جهان ديگر كه سوگند ياد مى كنند كه ما مشرك نبوده ايم در حقيقت به خودشان دروغ مى بندند زيرا مسلما آنها مشرك بودند. ۳- در اينجا سؤالى باقى مى ماند و آن اينكه : از آيه فوق استفاده مى شود كه مشركان ، سابقه شرك خود را در روز قيامت انكار مى كنند، و حال آنكه وضع روز قيامت و مشاهده حسى حقائق طورى است كه هيچكس به خود اجازه نمى دهد سخنى بر خلاف حق بگويد، درست مثل اينكه در روز روشن هيچ دروغگوئى را نمى بينيم كه در برابر آفتاب بايستد و بگويد هوا تاريك است ، به علاوه از بعضى از آيات ديگر چنين استفاده مى شود كه آنها روز قيامت صريحا به شرك خود اعتراف مى كنند و هيچ حقيقتى را كتمان نمى نمايند و لا يكتمون الله حديثا (نساء - 42). در پاسـخ اين سؤ ال دو جواب مى توان گفت : نخست اينكه در روز قيامت مراحلى وجود دارد، در مراحل نخستين مشركان خيال مى كنند مى توانند با دروغ گفتن از كيفرهاى دردناك الهى رهائى يابند لذا طبق عادت ديرينه خويش متوسل به دروغ مى شوند، ولى در مراحل بعد كه مى فهمند روزنه اى براى فرار از اين طريق وجود ندارد، به اعمال خود اعتراف مى نمايند. در حقيقت گويا در روز رستاخيز پرده ها تدريجا از مقابل چشم انسان كنار مى رود، در آغاز كه مشركان هنوز به دقت پرونده هاى خود را بررسى نكرده اند متوسل به دروغ مى شوند، اما در مراحل بعد كه پرده ها بالاتر مى رود، و همه چيز را حاضر مى بينند، چاره اى جز اعتراف ندارند، درست مانند افراد مجرمى كه در آغاز بازجوئى همه چيز، حتى آشنائى با دوستان خود را انكار مى كنند، اما هنگامى كه اسناد و مدارك زنده جرم به آنها ارائه داده مى شود، مى بينند مطلب به حدى روشن است كه جاى انكار نيست ، لذا اعتراف مى كنند و همه چيز را مى گويند. اين پاسـخ در حديثى از امير مؤ منان على (عليه السلام ) نقل شده است . ديگر اينكه آيه فوق در مورد كسانى است كه واقعا خود را مشرك نمى ديدند همانند مسيحيان كه قائل به خدايان سه گانه اند و در عين حال خود را موحد مى پندارند، يا كسانى كه دم از توحيد مى زدند ولى عمل آنها بوى شرك مى داد زيرا دستورات پيامبران را زير پا گذاشته بودند و به غير خدا تكيه داشتند، و ولايت اولياى الهى را انكار مى كردند و در عين حال خود را موحد مى پنداشتند، اينها در روز قيامت قسم ياد مى كنند كه ما موحد بوده ايم ولى به زودى به آنها مى فهمانند كه آنها در باطن جزء مشركان بودند - اين پاسـخ نيز در روايات متعددى از على (عليه السلام ) و امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است . و هر دو پاسـخ قابل قبول است .
منبع (کانال فضیلتها):
https://t.me/fazylatha
پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) : من بَکى عَلى مُصابِ هذِهِ البِنتِ (زینب بنتِ عَلِیٍ علیها السلام) کانَ کَمَن بَکى عَلى أخَوَیهَا الحَسَنِ و الحُسَینِ علیهماالسلام. هر کس بر مصیبت هاى این دختر (حضرت زینب علیها السلام) بگرید، همانند کسى است که بر برادرانش، حسن و حسین علیهما السلام گریسته باشد. وفيات الأئمه ص۴۳۱
منبع (کانال فضیلتها):
https://t.me/fazylatha
زیارتنامه حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّةِ ، وَحَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ ، وَ اَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّکُمْ ، وَسَقانا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِب ، صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ ، اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیکُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ ، وَاَنْ یَجْمَعَنا وَ اِیّاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ ، اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبِّکُمْ ، وَ الْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ ، وَالتَّسْلیمِ اِلَی اللهِ راضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِر وَ لا مُسْتَکْبِر وَعَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ ، وَ بِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدی ، اَللّهُمَّ وَرِضاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ ، یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ ، اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ ، فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ ، اَللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ ، فَلا تَسْلُبْ مِنّی ما اَنَا فیهِ ، وَلا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ ، اَللّهمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ ، وَ بِرَحْمَتِکَ وَعافِیَتِکَ ، وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ اَجْمَعینَ ، وَ سَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
منبع (کانال فضیلتها):
https://t.me/fazylatha
عید غدیر؛ بزرگترین عید، برترین تبیین
حضرت آیتالله امام خامنهای: «روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحهای و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و لذا بود که دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰
غدیر؛ وسیله اجتماع امت اسلامی
بزرگترین عید
حضرت آیتالله خامنهای:
«حادثهی غدیر جزو حوادث تردیدناپذیر است، حالا در جزئیاتش بعضی سعی کردند تردیدهایی ایجاد کنند، لکن اصل این واقعه که رسول مکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این حادثه امیرالمؤمنین را با این عنوان «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَولَاه» معرفی کرد، در این هیچ تردید نیست.» ۱۴۰۰/۰۵/۰۶
افطاری صدهزار پیامبر
امام علی علیهالسلام: کسی که مؤمن روزهداری را در غدیر افطار دهد، مانند این است که صد هزار پیامبر (ص) صدیق و شهید را افطار داده است، پس چگونه خواهد بود فضیلت کسی که جمعی از مؤمنین و مؤمنات را تکفل کند.
عید غدیر، عید اکبر حضرت آیتالله امام خامنهای: «عید غدیر را فرمودهاند: «عیدالله الاکبر»؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است.» ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
غدیر، راهگشاست حضرت آیتالله امام خامنهای: «خودِ مسأله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است -یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است- اصل مسأله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنی ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سر دهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد گشت.» ۱۳۷۹/۰۱/۰۶
غدیر وسیله وحدت اسلامی حضرت آیتالله امام خامنهای: حادثهى غدیر وسیلهى وحدت امت اسلامى است... همه ببینند مسئلهى تشیع برآمدهى از یک اعتقاد صحیحِ سالمِ خالصِ نسبت به وحى الهى است، اعتقاد به ارزشها و معیارهاست... مسئلهى غدیـر خط بطلان مىکشد بر همهى تهمت ها علیه تشیع. ۸۸/۹/۱۵
موارد مرتبط:
عید غدیر؛ بزرگترین عید، برترین تبیین / عیدالله الاکبر/ عید غدیر/ غدیر خم/ بزرگترین عید
مسئله غدیر
عید غدیر / اعیاد اسلامی/ولایت / هجدهم ذیالحجة/ غدیر خم/
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=50233
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار امیر قطر و هیئت همراه 22 /اردیبهشت/ 1401:
توقع از جهان عرب ورود صریح به میدان عمل سیاسی در مقابل جنایات رژیم اشغالگر است ...
صهیونیستها هر جا پا میگذارند فساد ایجاد میکنند و هیچ قدرت و امتیازی نیز نمیتوانند به کشورها بدهند ...
https://www.leader.ir/fa/content/25775
تلاش برای جوانی جمعیت وظیفه ضروری همه است حضرت آیتالله امام خامنهای در پیامی به فعالان حوزه جمعیت: «تلاش برای افزایش نسل، و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروریترین فرائض مسئولان و آحاد مردم است. این فریضه دربارهی افراد و مراکز اثرگذار و فرهنگساز، تأکید بیشتر مییابد.»
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار اعضای ستاد کنگره بزرگداشت چهار هزار شهید روحانی: 4 /خرداد/ 1401
توصیهی من به دوستان و برادران عزیزی که این بزرگداشتها را برگزار میکنند، این است که به عنوان هدف به اینها نگاه نشود؛ اینها وسیلهاند، اینها ابزارند؛ دنبالهی این بزرگداشتها باید کارهای فراوانی انجام بگیرد. پیدا کردن شیوههای عمل و شیوههای کار احتیاج به گروههای فکری دارد؛ مجموعههای اهل فکر، کسانی که اهل فکرند، اهل فرهنگند، اهل هنرند، بنشینند راههای مختلف را پیدا کنند؛ ... ترویج نامهای اینها، ترویج عکسهای اینها، بیان شرححالهای اینها، ترویج و تکثیر وصیّتنامههای اینها و بیان موقعیّتهایی که اینها در آن قرار داشتند و در آن موقعیّتها دست به این جهاد زدند، کارهای خیلی مهمّی است؛ اینها را باید تکثیر کرد و انشاءالله همه در مقام استفادهی از معنویّت این بزرگواران باشند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 4 /خرداد/ 1401:
ما گفتیم «مجلس انقلابی»! یک عدّهای خوششان نیامد؛ ولی ما حقیقت را گفتیم؛ حالا بعضیها خوششان میآید، بعضیها خوششان نمیآید عیبی ندارد. حقیقت همین بود که این مجلس با شعارهای انقلاب تشکیل شد... البتّه برادران عزیز، خواهران عزیز! یک نکتهی اساسی انقلابی ماندن است. شعارهای انقلاب بهنفع کشور است، برخلاف کسانی که میخواهند وانمود کنند که آقا انقلاب دردسرِ برای کشور است، نه بعکس انقلاب و شعارهای انقلابی و آرمانهای انقلابی و توجه به این آرمانها و رفتن به سمت این آرمانها دوای درمان دردهای کشور است؛ دردسر نیست، رفع دردسر است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 4 /خرداد/ 1401:
فتح خرمشهر تغییر یک معادله تلخ به یک معادله شیرین بود؛ ملت ایران نجات پیدا کرد. این نجات ناشی از جهاد، از خودگذشتگی، عزم راسخ، ابتکار عمل و روح همه اینها هم اخلاص و توکل بود. در همه حوادث کشور میتوان پیروز شد به کمک همین چند عامل: مجاهدت در راه خدا و عمل جهادی، اخلاص لله، عزم راسخ، ابتکار عمل و امثال اینها.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 4 /خرداد/ 1401:
میتوان پیروز شد...
در همهی حوادث گوناگون کشور که شماها با آن مواجهید و حالا عرض خواهم کرد که مواجه خواهید بود، عامل اصلی همین است؛ یعنی انسان با توکّل، با اخلاص وارد میدان بشود، بعد، ازخودگذشتگی داشته باشد، مجاهدت کند، عزم راسخ داشته باشد، دنبال ابتکار عمل باشد و راههای نو را جستجو کردن، پیدا کردن، در همهی امور این [طور] است؛ اگر این چیزها بود، قطعاً پیروزی پشت سر این است؛ قطعاً.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار رئیسجمهور تاجیکستان
9 /خرداد/ 1401:
... اگر تحریمها نبود، این پیشرفتها به دست نمیآمد زیرا تحریمها باعث شد تا به نیرو و ظرفیتهای داخلی خود اتکا کنیم ...
آن چیزی که این اسلحه را از کار میاندازد، توجه به نیروها و ظرفیتهای درونی است ...
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در مراسم سیوسومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 14 /خرداد/ 1401:
گرایش امروز مردم به انقلاب و دین از روز اول انقلاب یقیناً بیشتر است
تشییع میلیونیِ بدنِ قطعهقطعه شهید سلیمانی و بزرگداشت آن مرد انقلابی، مبارز و مجاهد، و تشییع جنازه و ابراز احساسات مردم به درگذشت مراجع و فقهای عالیقدری همچون آیتالله صافیگلپایگانی و آیتالله بهجت با گرامیداشت هیچ شخصیت سیاسی و هنری دیگر در کشور قابل مقایسه نیست و نشاندهنده اعتقاد مردم به روحانیت، دین، جهاد و مقاومت است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در مراسم سیوسومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 14 /خرداد/ 1401
نشان وفاداری مردم
گاهی میشنویم در نوشتههای اینترنتی یا در رسانهها و روزنامهها که اظهار نظر میکنند که بله، مردم نسبت به روحانیّت بیاعتقاد شدهاند، نسبت به دین بیاعتقاد شدهاند؛ اینها را اینجا در داخل هم میشنویم. خب، این یکی از آن محاسبات صد درصد غلط است؛ امروز گرایش مردم به انقلاب و به دین از روز اوّل انقلاب یقیناً بیشتر است. اگر کسی میخواهد گرایش مردم به انقلاب و مبارزات و مجاهدتها را بفهمد، به تشییع میلیونی شهید قاسم سلیمانی نگاه کند. بدن قطعهقطعهشدهی شهید سلیمانی به وسیلهی میلیونها انسان بدرقه شد؛ یک فرد انقلابی، یک فرد مبارز و مجاهد که برای جمهوری اسلامی جان خودش را کف دستش گرفته بود؛ مردم این جور از او بزرگداشت و احترام کردند؛ این یک نمونه؛ نمونههای دیگر هم زیاد دارد؛ [مثلاً] علما. مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی یک مرجع تقلید بود، یک فقیه بود؛ شما ببینید در تشییع جنازهی این مرد چه حرکت عظیمی مردم نشان دادند. مرحوم آیتالله بهجت، یک فقیه عارف و معنوی بود؛ در تشییع جنازهی او، در بدرقهی او به سوی بهشت، مردم قم، قم را لبریز از احساسات کردند؛ از جاهای مختلف دیگر هم به قم رفتند برای تشییع. شما به من بگویید در بین آحاد برجستهی کشور، از سیاسی، از هنرمند، از ورزشکار و دیگر چهرهها چه کسی هست که وقتی از دنیا برود، مردم این جور برایش احساسات به خرج میدهند؟ این نشانهی چیست؟ این نشانهی بیاعتقادی مردم به روحانیّت است؟ این نشانهی بیاعتقادی مردم به دین و به جهاد و به مقاومت است؟ تحلیلهایشان این جوری است؛ این جوری تحلیل میکنند ...
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در مراسم سیوسومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 14 /خرداد/ 1401
نشان وفاداری مردم
گاهی میشنویم در نوشتههای اینترنتی یا در رسانهها و روزنامهها که اظهار نظر میکنند که بله، مردم نسبت به روحانیّت بیاعتقاد شدهاند، نسبت به دین بیاعتقاد شدهاند؛ اینها را اینجا در داخل هم میشنویم. خب، این یکی از آن محاسبات صد درصد غلط است؛ امروز گرایش مردم به انقلاب و به دین از روز اوّل انقلاب یقیناً بیشتر است ...
شما ببینید در همین سرودی که این روزها پخش شده که اظهار ارادت به ولیّامر، ولیّعصر (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و روحنا فداه) و سلام به حضرت بقیّةالله است، مردم چه کار دارند میکنند؛ چه اظهار شوقی، چه همراهیای، چه اظهار ارادتی! پیر، جوان، نوجوان، کودک، زن، مرد، همه، در سرتاسر کشور، در تهران یک جور، در مشهد یک جور، در اصفهان یک جور، در یزد یک جور، در شهرهای مختلف یک جور؛ این دلیلِ چیست؟ این دلیل روگردانی مردم از دین است؟ یا بعکس. ما اوّلِ انقلاب این جور چیزها را نداشتیم؛ ما اوّلِ انقلاب هجوم دانشجویان جوان به سمت مراکز اعتکاف را نداشتیم، این اجتماعات عظیم مذهبی را نداشتیم؛ امروز اینها هست؛ نخیر، دربارهی ملّت ایران اشتباه کردند. یا راهپیماییهای بیستودوّم بهمن؛ 43 سال است که در بیستودوّم بهمن و در روز قدس، مردم راهپیمایی میکنند با این عظمت! این دلیل رویگردانی مردم از انقلاب است؟ این دلیل وفاداری مردم است، این دلیل مقاومت مردم است، این دلیل ایستادگی مردم است، این دلیل تأثیر درس امام در این ملّت بزرگ و بزرگوار است ...
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در مراسم سیوسومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 14 /خرداد/ 1401
خمینی عظیم
آن دست قدرتمند، آن شخصیّت فولادین، آن دل مطمئن، آن زبان ذوالفقارگونه که توانست میلیونها انسان را از قشرهای مختلف وارد میدان کند، اینها را در میدان نگه دارد، یأس و نومیدی را از اینها دور کند، جهت حرکت را به اینها تعلیم بدهد، عبارت بود از امام بزرگوار؛ او عبارت بود از خمینی عظیم!
خوابهای آشفته حضرت آیتالله امام خامنهای: «بنده هیچ نظامی را سراغ ندارم که به قدر جمهوری اسلامی دربارهی آن، پیشبینی زوال و نابودی و فروپاشی شده باشد.۱۴۰۰/۰۳/۱۴ دشمنان از اوّل انقلاب وعده میدادند که جمهوری اسلامی شش ماه بیشتر عمر نخواهد کرد و سقوط خواهد کرد. از این ششماههها بیش از هشتاد شش ماه گذشته. مثل محاسبهشان در قضیّهی جنگ تحمیلی، همهی اینها محاسباتی بود که آمریکاییها و غربیها کردند و همه غلط بود.» ۱۴۰۱/۰۳/۱۴
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
جوان های ما عزیزان ما به تقویت بنیه معنوی نیاز دارند ... این ارتباط با خدا به زندگی شما برکت میبخشد به کشور هم برکت میبخشد به آینده انقلاب هم برکت میبخشد ... 1400/11/28
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
امروز انقلاب زنده و زاینده است ... زندهبودن انقلاب، یعنی دلبستگی نسلهای جدید کشور به آرمانهای انقلاب. آرمانهای انقلاب هم یعنی استقلال ملی، عزت ملی، رفاه ملی، عدالت اجتماعی، تحقق جامعه اسلامی و درنهایت ایجاد تمدن نوین اسلامی. مردم ما امروز به این اهداف دلبستهاند. 1400/11/28
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
کسانیکه دم از تسلیم در برابر آمریکا میزنند نمیتوانند به اهداف انقلاب پایبند باشند ...
برخی برای اینکه دلبستگی خود به انقلاب را نشان دهند میگویند نظام از اهدافش دور شده است. من نه حرف و نه دلبستگی این افراد را قبول ندارم. کسیکه زندگی اشرافی دارد، نمیتواند شعار حمایت از مستضعفان را قبول داشته باشد. 1400/11/28
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
دشمن با فشار اقتصادی و لجنپراکنی مردم ایران را هدف گرفته است
اینها با دروغپردازی به ارکان انقلاب تهمت میزنند. یک روز به مجلس، یکروز به شورای نگهبان و امروز نوبت سپاه و شهیدسلیمانی است. اگر جرئت میکردند به امام هم اهانت میکردند.
فشار اقتصادی با تلاش و تولید داخلی و خنثیکردنِ تحریم و تلاش دیپلماسی متوقف میشود. باید لجنپراکنیهای رسانهای دشمن هم خنثی شود. 1400/11/28
https://imamhussain.org/persian/31216
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
سعد (غلام عمرو بن خالد صیداوی)
سَعد غلام عَمرو(عُمر) بن خالد صَیداوی (شهادت: عاشورای سال 61 قمری) از شهدای کربلا. سعد در واقعه کربلا به همراه مولایش عمرو بن خالد صیداوی، در عذیبالهجانات به کاروان امام حسین(ع) پیوست. وی در روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید.
شهید مدافع حرم شهید حمید محمد رضایی (ابومجید) تاریخ شهادت : 1394/02/24 | محل شهادت : تدمر - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
خداوندا تو را شاکرم که توفیق یافتم در عصری نفس بکشم که معطر بر بوی امامی است که سرچشمه همه خوبیها بوده است و لیاقت سربازی رهبری را دارم که پیرو حقیقی اسلام و آرمانهای آن پیر سفر کرده است.
شهید محمدرضا سلطانبی شهادت: 4 تیر 1363، با سمت تخریبچی در کوشک
بخشی از وصیت نامه:
خوشا به حال کسى که در راه دین و قرآن به سوى خدا برود و این هم هست که مرگ در رختخواب براى ما ننگ است و شهادت افتخار ماست.
شهید علی زنگی آبادی شهادت: ششم تير1361، با سمت ديدهبان در كوشك
بخشی از وصیت نامه:
ای ملت عزیز امام امت و یاور مستضعفان جهان را تنها نگذارید و تا می توانید هدفتان پیروی از احکام متعالی امام عزیزتان باشد، فقط با این عمل است که اسلام پیروز می شود.
وصیت نامه شهید بهشتی:
ما بیشناسنامه نیستیم
بخشی از وصیت نامه:
اگر دنیا از یزید لبریز شود پشت به سالار شهیدان نکنیم، امام را تنها نگذارید و جبههها را پر کنید.
...
به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی. صله رحم را فراموش نکنید و همواره از حق مظلوم و مستمند دفاع نمائید.
بخشی از وصیت نامه:
امروز روز دفاع مقدس از حريم انقلاب، اسلام و خون شهيدان است
... بهپاخيزيد و گوش به فرمان امام دهيد كه امام عزيزمان فرمود: حسينيان بهپاخيزيد و امروز ايران كربلاست رو به جبهه ها كنيد در اين موقع حساس مملكت كه دشمنان اسلام با سرسپردگي آمريكا جلاد و نوكرانش دست به دست هم داده اند و با تمام قوای و تجهيزات خود بر ما حملهور میشوند بر هر فرد مسلمانی از زن و مرد و بچه واجب میباشد. امروز روز دفاع مقدس حريم انقلاب و اسلام و خون شهيدان است. امروز روز استقامت و روز سلحشوري در ميدان جنگ است. امروز روز حمايت از قرآن و اسلام است و امروز روز لبيك گفتن به نداي امام عزيزمان است. ياوران امام! بسيجيان دلاور! سپاهيان قهرمان! امام را ياری كنيد و امام را تنها نگذاريد و پشتيبان جنگ باشيد و هميشه صبر داشته باشيد كه خداوند با صابران است و مرگ در بستر براي من و تو سپاهی و بسيجی ننگ میباشد.
عکس نوشت | گزیدهای از وصایای شهدای هفته دوم تیرماه استان مرکزی
بخشی از وصیت نامه:
عزيزانم! باز هم سفارش مىكنم كه پشتيبان اسلام و امام عزيزمان باشيد تا پاى جان و تمام مراسم اسلامى را شركت نماييد. ان شاءالله عروسىهاى خود را اسلامى برپا نماييد ...
شهید شهید حسن حشمتیفر شهادت: یازدهم اسفند ماه 1361 طی عملیات بیت المقدس
بخشی از وصیت نامه:
شهادت مى دهم كه انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام عزيز زمينه ساز انقلاب جهانى يعنى ظهور امام عصر (عج) مى باشد و نبايد نشست تا جامعه را فساد فرا گيرد تا امام معصوم ظهور نمايد بلكه بايد در راه و هدف حضرت ولى عصر قدم و زمينه اى فراهم كرد تا ظهور ايشان صورت گيرد ...
شهید علیرضا عابدی داورانی شهادت: هشتم تير 1364، در شرق دجله
بخشی از وصیت نامه:
به عنوان يك فرزند كوچك اسلام به شما مسلمين اعلام ميدارم كه از امام عزيز و رهنمودهاى ايشان پيروى كنيد كه موجب خوشنودى خدا و پيروزى اسلام و مسلمين است و به كسانى كه در سر راه انقلاب اسلامى مى ايستند و سد راه مى كنند هشدار مى دهم كه نابود خواهند شد و به آنها توصيه مى كنم كه تاريخ 6 ساله انقلاب را مرور كنند و ببينند با چه مسائلى روبرو شده است و هميشه پيروز و سر بلند بوده و هست.
پیغامی از بهشت: سیری در کلام شهید «موسیالرضا باروز»
شهید «خداکرم سلیمانی» شهادت: دهم تير 1365، در مهران
بخشی از وصیت نامه:
تنها توصیه من به شما این است که در تعلیم و تربیت بچه ها کوشا بوده و آنها را کاملا با فرایض و مقررات اسلامی که توسط پیامبر اسلام در قرآن برای ما آمده آشنا کنید.
شهید حسین نمازی شهادت: ششم مرداد 1369 در بیمارستان آلمان بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت
بخشی از وصیت نامه: درخواستم از شما این است که بعد از ما اسلام را یاری کنید ...
بنا بر وظیفه شرعی که هر مسلمان باید وصیتنامه داشته باشد، وصیتم را روی کاغذ میآورم. من لیاقت شهادت در راه خدا را در خود نمیبینم، اما رحمت خدا شامل حال بندگان گناهکارش هم میشود. انشاءالله خداوند به ما ایمانی عطا کند که مردم را دعوت به حق کنیم و اگر صلاح دانست در این راه به شهادت برسیم.
از کسانی که این وصیت را میخوانند درخواست دارم که بعد از ما اسلام را یاری کنند و در راه قرآن گام بردارند تا زمانی که اسلام جهانگیر شود. ای جوانان و ای مردم! بدانید که ما صاحبالزمان داریم، سعی کنید که بین خود و ایشان اتصال برقرار کنید که این کار خیلی آسان است.
شهید حسین نمازی شهادت: ششم مرداد 1369 در بیمارستان آلمان بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت
بخشی از وصیت نامه:
تمام توطئههای این شیاطین برای از بین بردن اسلام است ...
ای مردم! اگر حوادث انقلاب و پس از انقلاب را در نظر بگیرید، میبینید که تمام توطئههای این شیاطین برای از بین بردن اسلام است. این همه سر و صدا و جنگهای زرگری آنها چیزی جز تضعیف ولایت فقیه نیست؛ چون ولایت فقیه دشمن اصلی آمریکا است.
شهید حسین نمازی شهادت: ششم مرداد 1369 در بیمارستان آلمان بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت
بخشی از وصیت نامه:
خواهران مسلمان! سیاهی چادر شما رنگینتر از سرخی خون من است ...
... دلم میخواهد دستورات اسلام را مو به مو اجرا کنید. مصمم و قاطع عمل نمایید و امام را دعا کنید و او را رها نکنید تا دشمنان و ابلهان بدانند که ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند ... خواهران مسلمان! سیاهی چادر شما رنگینتر از سرخی خون من است. برادران! سنگرها را خالی نکنید.
کلیپ | وصیت نامه شهید «ماشالله جعفری»
گذری بر زندگی نخستین شهید شهرستان بوشهر در حادثه پرواز هواپیما ۶۵۵
شهید «سیاوش کنشلو» شهادت: بیست و هفتم اسفند 1366 در بمباران شیمیایی ماووت
بخشی از وصیت نامه:
چه زیبا است شهادت مردان حق در دامان امامان اطهار
چه زیباست تنومند شدن شجره طیبه اسلام به وسیله خون محبان علی (ع) و چه غمانگیز است خالی ماندن بیت اسلام از یاوران قرآن، چه زیباست رنگین کمان نقش بسته بر آسمان شهادت به وسیله اشعه خون شهیدان و چه غمانگیز است غروب خورشید شهامت به وسیله شهادت غیورمندان، و ای صدها غم و اندوه دیگر، ولی چه زیبا است شهادت مردان حق در دامن امامان اطهار و در خیل شهیدان غوطه به خون خویش خوردن. شهیدان انوار مقدس تاریکیهای دنیا هستند، شهیدان ابدان مطهر خاکهای جهانند، شهیدان سفینه نجات برای نسلهای رو به زوالند، شهیدان کمال انسانهای محرومند و شهیدان گلان سر سبد امت رسولالله هستند و شهید شعله فروزان انقلاب.
شهید «سیاوش کنشلو» شهادت: بیست و هفتم اسفند 1366 در بمباران شیمیایی ماووت
بخشی از وصیت نامه:
خط رسول الله متجلی در خط امام است
اما سخنی درباره زعیم عالیقدر جامعالفقها و رهبر عظیمالشان انقلاب، امام خمینی: «قلم به لرزه خواهد افتاد و دل به تپش خواهد گرایید و روح به هیجان. اگر خواسته باشی سخنی برایش بگویی سخن این است و صراط مستقیم «إِنَّ اَلْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ اَلْأَنْبِیَاءِ» خط رسول الله متجلی در خط امام است و گفتهها در غالب گفتههای امام. بیایید به تقلید از فرمایشات آن مرد الهی، کشتی در گرداب مانده را نجات دهیم و به ساحل پیروزی نایل آییم.
شهید عبدالرسول وحید نیا شهادت: بیست و سوم تیرماه سال 1361 در منطقه کوشک
بخشی از وصیت نامه:
انقلاب ما خون بهای شهيدان عزيزمان است
برادرانم اين انقلاب خون بهای شهيدان عزيزمان است كه با خون خود اين انقلاب را به پيروزی رساندهاند، پس در حفظ و نگهداری آن كوشا باشيد و از آن پاسداری نمائيد حتی اگر چند برابر روزهای اول شهيد بدهيد ...
ویژهنامه شهید «مجید عبدوس» منتشر شد
شهید نعمت نادعلیزاده پانزدهم تیرماه 1345 در شهرستان بهشهر به دنیا آمد. دانشآموز سوم متوسطه در رشته انسانی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نوزدهم اسفندماه 1364 در اروندرود به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سیزدهم تیرماه 1376 پس از تفحص در گلزار فردوسرضای شهرستان دامغان به خاک سپرده شد.
شهید بشیر داودیان شهادت: پانزدهمین روز از تیرماه 1366 در ارتفاعات سلیمانیه
بخشی از وصیت نامه:
ما وظیفه داریم با استکبار جهانی مبارزه کنیم ...
همانطوری که شهید مطهری گفت: در دریای شهادت شنا می کنیم تا اینکه ساحل پیروزی را درک کنیم. و این راه همان راه پیامبران و امامان و راه امام حسین(ع) است که در روز عاشورا، ندا زد آیا کسی هست مرا یاری کند؟ و این سخن در تمام دوران می پیچید، تا اینکه انقلاب به رهبری امام خمینی که بزرگترین انقلاب اسلامی است در سراسر جهان صورت گرفت. و این انقلاب دنباله قیام امام حسین(ع) است.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ بار خدایا گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را بپوشان و ما را با نیکان محشور بگردان. با درود و سلام به تمام عزیزانی که جز رضای خدا و خشنودی امام زمان (عج الله) عملی انجام نداده و نمیدهند، ای خدای بزرگ، سه چیز از درگاه بینیازت میخواهم: 1- به تمام مؤمنین توفیقی ده که تا آخر عمر افرادی باشند مفید برای اسلام عزیز 2- ای خداوند سبحان، ظهور حضرت مهدی(عج الله)، را برای نابود کردن ظلم و ستم و هدایت کردن مومنین برای تقرب به در گاهت و برای نابود کردن منافقین و مفسدین و برای بر پایی حکومت جهانی اسلام تعجیل فرما 3- الهی به من ضعیف و معصیت کار، توفیقی ده تا بتوانم انتقام خون شهداء را البته نه برای احساساتم و هوای نفسم بلکه برای رضایی تو، از دشمنان اسلام بگیرم و به من ضعیف بخششی عطاء فرما تا در راه اسلام مقدس تو شهد شهادت نوشم.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
و اما ای جامعۀ اسلامی، مسلمانان ایران، ای مسلمانان جهان، ای عاشقان مهدی(عج الله)،از شما میخواهم که همیشه در خط اسلام و مرجعیت و رهبریت امام عزیز خمینی کبیر باشید، بدانید که امروزه در حالت آزمایش عظیم الهی قرار گرفتهاید. بدانید و هوشیار باشید که منافقین و مفسدین، در بین شما رخنه نکنند.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
افراد ریاست طلب و فرصت طلب را بشناسید و آنان که فرهنگ آمریکایی در مغزشان فرو رفته است را ارشاد کنید، چنانچه ساخته شدند و انشاء الله در رحمت الهی به روی بندگانش باز است و در غیر این صورت اشداء علی الکفار آنها را مجال پایداری ندهید.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
شما را به خون شهداء قسم میدهم که امام عزیز را فراموش نکنید،مخلصانهتر و صادقانهتر و بدون انحراف ادامه دهید، مواظب باشید که عملمان خدایی نکرده طوری نباشد که «خسر الدنیا و الاخرة شویم.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
مواظب باشید افرادی با چهرههای 100 در صد ضد اسلامی در میان شما نفوذ نکنند که ممکن است خدایی نکرده فاجعه به وجود آورند و راه خود را با قدرت الهی و تعهد به اسلام بزرگ و قوت ایمانی و روحی ادامه دهید و به هیچ چیز الا مصالح اسلام و مسلمین فکر نکنید. چرا که در این صورت خداوند با شماست.
شهید علی ابوالحسنی شهادت: بيست و یکم تير 1367، در زبيدات
بخشی از وصیت نامه:
درهر زمان پشتیبان ولایت فقیه باشید. خانوادههای شهدارا خیلی احترام بگذارید. همچنین بسیجیها را که شهدای آینده از میان آن ها یافت میشود را احترام کنید. از خدا بخواهید توفیق علم وعمل به وظیفه را نصیبشان کند.
شهید عبدالامیر امیدی
شهادت: اولین روز از بهمن ماه سال 1365 طی عملیات کربلای 5، منطقه عملیاتی شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
از برادرم می خواهم که افراد خانواده را تربیت اسلامی صحیح دهد و از خواهرانم می خواهم حجاب را رعایت کنند زیرا حجاب حافظ خون شهداست.
شهید محمد نصیرمجنی
شهادت: پنجم بهمن 1366 با سمت جهادگر در روستای حیاط میل مرزی سردشت
بخشی از وصیت نامه:
شما خواهرانم! با حجاب، صبر و شکیبایی دشمنان را برنجانیـد. همیشـه سـخن از حـق بگویید، قرآن بخوانید و زینبگونه زندگی کنید.
شهید یحیی یاری
شهادت: چهارمین روز از مهر ماه سال 1366 در منطقه شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم به خاطر احترام به خون شهیدان حجابتان را رعایت کنید.
شهید رحمتالله بهرامی
شهادت: سیزدهم اسفندماه سال 1363 در تپه دوقلوی بانه
بخشی از وصیت نامه:
خداوندا؛ تو را قسمت میدهم به سر بریده امام حسین این امام عزیزمان را این رهبر عزیزمان را تا ظهور آقا امام زمان حفظ و در کنار او محافظت بگردان و طول عمر نصیب ایشان بگردان. خداوندا؛ تو میدانی که من برای رضای تو به جبهه آمدم و بخاطر تو میجنگم و نه به خاطر بهشت. فقط برای رضای تو از تو میخواهم که شهادت در راه خودت را نصیب من بکنی.
شهید رحمتالله بهرامی
شهادت: سیزدهم اسفندماه سال 1363 در تپه دوقلوی بانه
بخشی از وصیت نامه:
مبادا از بسیج بیرون بروید که مشکل است روز قیامت جواب خون شهدا را دادن و برادران بسیجی که از مسجد رفتهاید بدانید که فردای قیامت جواب خون شهدا را دادن بسیار مشکل است فردای قیامتی هم وجود دارد.
شهید رحمتالله بهرامی
شهادت: سیزدهم اسفندماه سال 1363 در تپه دوقلوی بانه
بخشی از وصیت نامه:
امت حزب الله بیشتر درباره امام دقت کنید و سعی کنید عظمت او را دریابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاق خود را همچنان مثل او سازید. اگر به فیض شهادت نائل گشتم آنان که پیرو سرخ خط امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقادی ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند.
شهید رحمتالله بهرامی شهادت: سیزدهم اسفندماه سال 1363 در تپه دوقلوی بانه
بخشی از وصیت نامه:
سلام مرا به رهبر عزیز برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. خداوندا؛ با تو پیمان میبندم در تمامی عاشوراها و در تمامی کربلاها با حسین همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامیکه همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلام و امام زمان (عج) اجرا گردد.
شهید غلامرضا میرزائی شهادت: بیست و هشتم دی 1366 با سمت آرپیجیزن در ماووت
بخشی از وصیت نامه:
ای امت ایثارگر! وحدت و انسجام خود را حفظ کنید شما امت حزبالله و شـهیدپرور را دعـوت بـه صـبر و پایـداری در مقابـل مشکلات میکنم و از شما میخواهم همـواره در خـط اسـلام و ولایـت فقیـه بمانیـد و از حمایت امام امت دست برندارید.
شهید غلامرضا میرزائی شهادت: بیست و هشتم دی 1366 با سمت آرپیجیزن در ماووت
بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم! با حجاب خود از خون شهدا حفاظت کنید از خواهران خـودم مـیخـواهم کـه زینبوار زندگی کنند و با حجاب خود و توصیه این واجب الهی به دیگر خواهران مسلمان از خون شهدا حفاظت کنند، و توصیه من به تو برادرم این است که به نمـاز اهمیـت زیـادی بـدهی و درسهایت را خوب بخوانی و اسلحه بر زمین افتاده مرا برگیری و از سنگر اسلام دفاع کنی.
شهید کاظم صالحآبادی شهادت: بیست و نهم اردیبهشت 1365 با سمت آرپیجیزن در مهران
بخشی از وصیت نامه:
خط امام همان خط امام علی (ع) در غدیر خم است ای امت شهیدپرور! تداوم بخش راه شهدا باشید و با رفتارتان جامعه را بسازید و همچنین در برابر خدا شکرگزار این احسن نعمات (وجود امام خمینی) باشید و از شما میخواهم که روحانیت را فراموش نکنید و آنها را یاری کنید؛ زیرا همین روحانیت بودند که باعث احیای اسلام شدند. ای خواهران و برادران عزیز! حجت بر شما تمام شده، به خاطر چند روز خوشی کردن این دنیا، زندگی آخرت را تباه نکنید. گوش به فرمان امام عزیز و بزرگوارمان باشید که خط امام، همان خط حضرت علی (ع) در روز عید غدیر خم و بقیه راهها، همان راههای انحرافی است.
شهید کاظم صالحآبادی شهادت: بیست و نهم اردیبهشت 1365 با سمت آرپیجیزن در مهران
بخشی از وصیت نامه:
بخشی از وصیت نامه:
تربیت فرزندان شما اى خواهران گرامیام! ... پایبندتر از قبل گوش به فرمان امام باشید و خودتان را آماده کنید و باشید تا فرزندانى خوب تربیت کنید که در دل آنها عشق به خدا باشد. شما اى برادرم! سعى کن تا موقعى که نمىتوانى اسلحه به دست بگیرى و بجنگى درسَت را خوبتر از قبل ادامه دهى تا بتوانى خدمت بیشترى به اسلام و مسلمین کنى.
شهید سید علی نور آدینه
شهادت: اولین روز از اسفندماه 1362 عملیات پیروزمند والفجر 5 در كربلاي مهران(چنگوله)
بخشی از وصیت نامه:
مرگ حق است و سرانجام زندگی گذر از این معبر است، اما چه زیباست مرگ در راه خدا و جهاد در راهش، چه زیباست که به دور از دلهره های گناه از بندگی و بردگی غرور و خود خواهی در آسمان عشق الهی پرواز نمودن و در قرب نگاه حق در حریم عشق به لقاء الله رسیدن.
شهید غلامرضا یزدانی احمدآبادی
شهادت: 12 تیر ماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران
بخشی از وصیت نامه:
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
خدایا! در این عالم و جهان جز تو کسی را نداریم. خدایا! هرچه هست تو هستی، وجودم از توست و سستیام برای توست و خودت فرمودی که تو را آفریدم و ساختم برای خودم.
شهید غلامرضا یزدانی احمدآبادی
شهادت: 12 تیر ماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران
بخشی از وصیت نامه:
خدایا! اکنون آماده نبرد هستم
خدایا! در این دنیا از تو یک چیز میخواهم و آن محبت و عشق به توست. بارها و بارها در نمازهایم از تو میخواستم که مرا محب خویش قرار بدهی؛ زیرا در آن موقع برای خودم بیخودی را احساس نخواهم کرد. با خودم گفتم که راه محبت واقعی مطیع امر مولا بودن است، آن را نیز از تو خواستم و در راه اطاعت هر مشکلی را باید تحمل کرد، برای همین پا گذاشتم به صحنه و خشنود شدم به درخواست خودت دربارهام. اکنون آماده نبرد هستم به خاطر اینکه مرا امر به جهاد و نبرد الهی نمودی. ای خدای بزرگ! ما رو سیاهان درگاه تو هستیم، خودت عنایتی فرما.
شهید غلامرضا یزدانی احمدآبادی
شهادت: 12 تیر ماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران
بخشی از وصیت نامه:
مهدی جان، ای فرمانده عزیزم! از دل و جان تو را دوست دارم و به تو عشق میورزم. گاهگاهی که در مشکلات قرار میگرفتم، یادم میآمد که فرماندهی به نام حجهبنالحسن العسگری(عجلالله) دارم و دلم تسلی میگرفت.
شهید غلامرضا یزدانی احمدآبادی
شهادت: 12 تیر ماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران
بخشی از وصیت نامه:
پشتیبان ولایت فقیه باشید
ای مردم فداکار و سلحشور! درودتان باد که محل فرود نعمتهای عظیم الهی قرار گرفتید. قدر و منزلت امام را بدانید، قدر ولایت فقیه را بدانید و شکر این نعمت عظیم را بکنید. حضرت علی(ع) میفرمایند: «هنگامی که نعمتی به شما رسید، آن را فرار ندهید با کم شکر کردن. مردم! پشتیبان ولایت فقیه باشید. یاران امام را پشتیبانی کنید، موقعیت اسلام و جهان را درک کنید و با خدا رابطه کامل برقرار کنید که رابطه با خدا مکمل همه خوبیهاست.
شهید غلامرضا یزدانی احمدآبادی
شهادت: 12 تیر ماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران
بخشی از وصیت نامه:
مسائل اخلاقی و اسلامی را بپرسید و عمل کنید
ای مادر عزیزم! هر وقت که دلت برایم گرفت، برایم دعای خیر بنما و از خدا بخواه که خدا مرا در شب اول قبر تنها نگذارد. مادر جان! نمیخواستم حتی مقدار کمی ناراحت شوید، برای همین نگفتم به جبهه میروم. مادر جان! اینجا محل شهادت یاران است. پدر جان! اگر خدا اجازه داد، میآیم و در محل کارت دستهایت را بوسه میزنم. پدر عزیزم! انشاءالله تمام زحمات شما را در آن دنیا جواب میدهم. به مردم و خانوادهام وصیت میکنم که مسائل اخلاقی و اسلامی را بپرسید و عمل کنید.
شهید مسعود رضایی شهادت: 15 مرداد 1366 در سردشت
بخشی از وصیت نامه:
پیروزیهای ما، مدیون ایمانمان بوده است
این جنگ، جنگ بین خون و شمشیر است. جنگ بین سلاح و ایمان است و تاکنون پیروزی های ما مدیون ایمان ما بوده است، نه سلاح لذا هر چه دشمن به سلاح های پیشرفته تری مسلح می شود، به همان اندازه باید ایمان ما بیشتر شود ...
این را بدانید که همه باید فدای اسلام شویم ...
شهید «بهروز رشیدی» شهادت: يازدهم اسفند 1364 در سليمانيه
بخشی از وصیت نامه:
به ثمر رساندن انقلاب یک تکلیف شرعی است ...
ما مسئول هستیم این انقلاب را که نهالی نوشکفته است با خون خود به ثمر برسانیم و این یک تکلیف شرعی است ...
شهید «اسماعیل همرنگ کیلوندانی» شهادت: 13 تیر ماه 1365
بخشی از وصیت نامه:
خون میدهیم تا اسلام جاودانه بماند
اماما! ما برای كوچكترين فرمان تو آمادهايم و اگر لازم باشد خون میدهيم تا دين اسلام جاودانه شود و هميشه پا برجا بماند
شهید «طهماسب رستمی نامداری» شهادت: 12 اسفند 1364 در سليمانيه
بخشی از وصیت نامه:
بازگشت همه به سوی اوست. بار خدایا تو را سوگند می دهم به حق اولیا و انبیاء و مقربان درگاهت مرگ مرا شهادت در راه خود به رهبری پیر جماران که مانند جدش حسین (ع) درس شهادت را به ما آموخت، قرار ده، خداوندا تو را سپاس می گویم از اینکه توانستم پیرو خط امام و درخدمت جمهوری اسلامی ایران باشم.
شهید «طهماسب رستمی نامداری» شهادت: 12 اسفند 1364 در سليمانيه
بخشی از وصیت نامه:
همسرم! مادری باش که بتوانی بچه هایمان را خوب به اسلام تحویل دهی، تا برای اسلام و رضای خدا کار کنند. امام را دعا کنید و پیرو خط امام باشید.
شهید «طهماسب رستمی نامداری» شهادت: 12 اسفند 1364 در سليمانيه
بخشی از وصیت نامه:
ادامه دهنده راهم باشید ...
فرزندانم! چنانچه سعادت شهادت نصیبم شد، ادامه دهنده راهم باشید و همیشه از انقلاب و دستاوردهای آن پاسداری کنید. واجبات خود را به جا آورید و سعی کنید شخص مفیدی برای انقلاب و جامعه باشید.
شهید احمد کاشی شهادت: نهم اسفند ماه سال 1364
بخشی از وصیت نامه:
پیام من به امت حزبالله این است که کارى نکنید خون شهیدان پایمال شود و روز آخرت نتوانید جوابگو باشید.
شهید احمد کاشی شهادت: نهم اسفند ماه سال 1364
بخشی از وصیت نامه:
از شما مىخواهم همیشه دنباله رو امام و گوش به فرمان او باشید و وحدت خودتان را حفظ کنید تا منافقین و کسانى که علیه انقلاب کارشکنى مىکنند، نابود شوند.
شهید احمد کاشی شهادت: نهم اسفند ماه سال 1364
بخشی از وصیت نامه:
به تمامى امت شهیدپرور توصیه مىکنم: از گروه گرایى که بر خلاف اسلام و مسلمین است، پرهیز کنید. ما باید کارى کنیم که دشمنان انقلاب نتوانند کوچکترین ضربهاى به انقلاب بزنند. در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید که تمام پیروزى ما از همین نماز و دعاهاست.
شهید رضا قاسمی شهادت: بیست و دوم فروردین ماه سال 1362 در شرهانی
بخشی از وصیت نامه:
مسجد مدرسه انسان سازی است ...
از برادران در مسجد خیلی خوشم آمد و از آن مسجد سربلند بیرون آمدم چون در آن مسجد یاد گرفتم که چگونه نماز و روزه بگیرم و بخوانم چگونه رفتار کنم و چگونه با خدای بزرگ و بزرگان گفتگو کنم ...
شهید رضا قاسمی شهادت: بیست و دوم فروردین ماه سال 1362 در شرهانی
بخشی از وصیت نامه:
این وصیت نامهها انسان را میلرزاند و بیدار میکند. امام را دعا کنید. این پیر جماران را این ستاره درخشان را این پیری که مثل خورشید درخشانت است این پیری که مثل کوه استوار است این پیری که مثل دریا خروشنده است تنهایش مگذارید و همیشه اماممان را دعا کنید.
فتوکلیپ/ وصیتنامه شهدای عرفه فلاورجان
معرفی کتاب؛ «حجاب و عفاف از نگاه شهدای استان ایلام» در بازار کتاب
شهید «محمود نیکوحرف تمیز» شهادت: 22 تیر ماه 1367 در ابوقریب
بخشی از وصیت نامه:
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
«مپنداريد كسانی كه در راه خدا كشته شدند مردگانند بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.» پروردگارا! به من توفيق بده كه شهادت را برای خود هدف قرار ندهم، بلكه هدفم قرب تو باشد و در اين راه تا پای مرگ فداكاری كنم و شهادت و مرگ در راه تو را سعادت بدانم.
شهید «محمود نیکوحرف تمیز» شهادت: 22 تیر ماه 1367 در ابوقریب
بخشی از وصیت نامه:
با شهادت سعادت ابدی نصیبم میشود
خدايا! به خودت قسم اين واقعيت را میدانم كه ايمانم ضعيف است و هنوز به آن درجه از اخلاص نرسيدهام كه بتوانم معنی واقعی شهادت را بفهمم و درک كنم ولی تو ايمان مرا محكم گردان. تو را به كَرَمت قسم اگرچه ممكن است در آن لحظه از مرگ هراس داشته باشم ولی تو مرا به اين درجه رفيع نائل گردان زيرا میدانم كه سعادت ابدی نصيبم خواهد گشت. خدايا! دوست دارم عاشقت شوم ولی راهش را نمیدانم، اين راه را به من بياموز. «اللهم الرزقنا توفيق شهاده فی سبيلك و الرزقنا شفاعه الحسين» خدايا! به من لياقت و توفيق ده كه رهرو راه مولايم حسين باشم و در راه هدف او كشته شوم.
شهید «محمود نیکوحرف تمیز» شهادت: 22 تیر ماه 1367 در ابوقریب
بخشی از وصیت نامه:
خدایا! دلهای نسل آینده را با نور قرآن و ایمان روشن کن خدايا! از بركت خون اين شهيدان و عاشقان درگهت تو را به عزيزانت قسم اين ملت و خاک را سامانى بده. دلهای نسل آينده اين كشور را با نور قرآن، ايمان و معرفت روشن نما و آنان را دنبالهرو راه شهيدان قرار ده. به آنان بياموز كه حسين(ع) و يارانش و شهيدان ديگر كه مكتبشان مكتب مولايشان حسين(ع) بود براى چه و چگونه كشته شدند.
خدايا! امام امت اين پير مبارز و خستگیناپذير را برای اين ملت تا فرج حضرت ولىعصر(عجالله) و حتی در كنار آن حضرت نگهدار و انتقام او را از اين نامردان تاريخ بگير.
شهید «محمود نیکوحرف تمیز» شهادت: 22 تیر ماه 1367 در ابوقریب
بخشی از وصیت نامه:
امیدوارم خدا با پیروزی رزمندگان شما را امیدوارتر سازد
خانواده عزيزم! سلام و درود بیپايان به شما عزيزان كه راه درست زندگی كردن را به من آموختيد. سلام به آن عزيزان كه برای رضای الله از فرزند خود، از جگرگوشه خود گذشتند و همچون ابراهيم خليل(ع) آماده قربانی نمودن فرزند خود در پيشگاه حضرت حق شدند كه خداوند پاداش بزرگی برای آنان در نظر گرفته و انشاالله آن زندگى جاودان در كنار فرزند خود و ائمه اطهار(ع) در رضوان الله است
شهید «علی میرزاخانی»
شهادت: 28 تیر ماه 1367
بخشی از وصیت نامه:
بردباری شما باعث افسرگی دشمنان اسلام است ...
سفارش بنده آن است كه صبر كنيد و اجر ببريد. بردبارى شما موجب آرامش من خواهد بود و مقاوم بودن شما باعث خوشحالی آقا امام زمان(عجالله)، خرسندی رهبر كبير انقلاب، شادی مردمِ خداجوی ميهن و موجب افسردگی دشمنان اسلام خواهد بود.
شهید «محمد جواد میری»
شهادت: 29 تیر ماه 1361 در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
جان خود را در راه خدا نثار کردیم
اكنون كه در ميان شما نيستم و خداوند لياقت شهادت را نصيب من كرد، چنان كه خود را لايق نمیدانستم، اين پيام و سفارشم را با صدای بلند به گوش منافقان و دشمنان اسلام برسانيد كه از كوری دل خود ما را نا آگاه میخوانند، به آنها بگویيد كه ما آگاهانه و بيدار بدون هيچ جبر و زوری كه تنها بر شما وارد است در اين راه قدم نهاديم و خون خود ريختيم كه ناچيز بود كه اگر هزاران جان هم میداشتيم در راه خدا و «الله اكبر» و «لا اله الا الله» و امامان كه پيشرو اين راه هستند نثار میكرديم.
شهید «محمد جواد میری»
شهادت: 29 تیر ماه 1361 در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
بر عقیده و ایمان خود استوار باشید
تو ای خواهر و برادر مسلمان! بيدار باش و هوشيار كه فريب اين از خدا بیخبران را نخوريد و با چهره هزار چهرهشان شک وشبههای در دل تو ايجاد ننمايند كه همواره بيداريد. روىِ سخن من با افرادی است كه در گوشه و كنار زمزمهای مأيوسانه سر میدهند و میگويند بايد امام زمان(عجالله) بيايد و كارها را درست كند، منتظران او بايد بدانيدكه اول امام زمان(عجالله) منتظر شهادت هستند تا شما را بشناسد، قلب خود را پاك كنيد و همچنان قرص و محكم بر عقيده و ايمان خود استوار باشيد و زمان را براى ظهور حضرتش آماده و مهيا سازيد تا خداى ناكرده تحت تأثیر افكار نادرست منافقان و كافران قرار نگيريد و دست از ياری امام امت برنداريد و بدانيد كه زمان، زمانِ آزمايش و امتحان است. خداوندا! تو گواهی كه هدف ما در اين جنگ اعتلای كلمه حق و سرنگونی ستمگران است، اين مردم جوانانی را از دست دادهاند كه جزء بهترين جوانان بودند و هدفشان حفظ و برقراری اسلام و قرآن است.
شهید «محمد جواد میری»
شهادت: 29 تیر ماه 1361 در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
خدایا مرگم، شهادت در راه تو باشد!
چقدر شهادت را دوست میدارم. مدتهاست كه هميشه دعا میكنم خدايا مرگم شهادت در راه تو باشد و وقتی آقای خامنهای فرمود: «من به خدا پناه میبرم ازاينكه مرگم شهادت در راه خدا نباشد.» واقعا حرف دل من را نيز زد. هميشه رنج میبرم و احساس حقارت میكنم از اينكه به طور عادی بميرم، هرچند در هر حال راضی به رضای خدایيم اما مشيت الهی نيز بر اين است كه از پيشگاه با عظمتش هميشه چيزهای خوب را بخواهيم تا اگر شايستگیاش را داشتيم عطا فرمايد، دوست دارم كه شما نيز برايم دعا كنيد تا مرگم شهادت در راه خدا باشد.
شهید «محمد جواد میری»
شهادت: 29 تیر ماه 1361 در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
با ایمان به خدا در راه جهاد آمدم
... من با ايمان به خدا و كلام حق او و اتمام حجتی كه بر من شده با يقين در اين راه به جهاد فیسبيلالله آمدم و چنان آرامش قلبی دارم كه آخرتی كه خداوند وعده داده به آن مشتاقترم تا از اين دنيای پر فريب و ريا. شما هم تحت رهبری امام، اسلام را ياری كنيد ...
به اميد پيروزی اسلام بر كفر و پاسداری از خون شهدا ...
برخی پیوندها و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today
A great and glorious soldier
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه انعام ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
استوار ,
ایمان ,
تلاش دشمنان ,
خنثی ,
رسانه ,
رسانهای ,
سوره انعام ,
شهید مدافع حرم ,
شهید میری ,
شهید کربلا ,
عقیده ,
لجنپراکنی ,
مصیبت ,
مصیبتهاى حضرت زینب (ع) ,
گریه ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 18 فروردين 1401
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۹۰تا۹۲ يَاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّمَا الخَْمْرُ وَ الْمَيْسرُ وَ الأَنصاب وَ الأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(۹۰) إِنَّمَا يُرِيدُ الشيْطانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فى الخَْمْرِ وَ الْمَيْسرِ وَ يَصدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصلَوةِفَهَلْ أَنتُم مُّنتهُونَ(۹۱) وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسولَ وَ احْذَرُوافَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلى رَسولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ(۹۲) ترجمه: ۹۰ -اى كسانى كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و بتها و ازلام ( كه يك نوع بخت آزمائى بوده ) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد . ۹۱ -شيطان مىخواهد در ميان شما بوسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند ، و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد آيا ( با اينهمه زيان و فساد و با اين نهى اكيد ) خوددارى خواهيد كرد ؟! ۹۲ -و اطاعت خدا و اطاعت پيامبر كنيد و ( از مخالفت فرمان او ) بترسيد ، و اگر روى برگردانيد ( و مخالفت نمائيد مستحق مجازات خواهيد بود ) و بدانيد بر پيامبر ما جز ابلاغ آشكار چيز ديگرى نيست ( و اين وظيفه را در برابر شما انجام داده است). شان نزول: در تفاسير شيعه و اهل تسنن شان نزولهاى مختلفى درباره آيه نخست ذكر شده است ، كه تقريبا با يكديگر شباهت دارند از جمله اينكه در تفسير در المنثور از سعد بن وقاص چنين نقل شده كه مىگويد : اين آيه در باره من نازل گرديد ، مردى از انصار غذائى تهيه كرده بود و ما را دعوت كرد ، جمعى در مجلس ميهمانى او شركت كردند ، و علاوه بر صرف غذا شراب نوشيدند و اين قبل از تحريم شراب در اسلام بود ، هنگامى كه مغز آنها از شراب گرم شد شروع به ذكر افتخارات خود كردند ، كم كم كار بالا گرفت و به اينجا رسيد كه يكى از آنها استخوان شترى را برداشت و بر بينى من كوبيد و آن را شكافت ، من خدمت پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) رسيدم و اين جريان را عرض كردم در اين موقع آيه فوق نازل شد . از مسند احمد و سنن ابى داود و نسائى و ترمذى چنين نقل شده است كه عمر ( كه طبق تصريح تفسير فى ظلال جلد سوم صفحه 33 علاقه شديد به نوشيدن شراب داشت ) دعا مىكرد ، و مىگفت : خدايا بيان روشنى در مورد خمر براى ما بفرما ، هنگامى كه آيه سوره بقره ( يسئلونك عن الخمر و الميسر ... ) ( بقره - 219 ) نازل شد پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) آيه را براى او قرائت كرد ولى او باز به دعاى خود ادامه مىداد ، و مىگفت : خدايا بيان روشنترى در اين زمينه بفرما ، تا اينكه آيه سوره نساء ( يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى ) ( نساء 43 ) نازل شد ، پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) آن را نيز بر او خواند ، باز به دعاى خود ادامه مىداد ! ، تا اينكه سوره مائده ( آيه مورد بحث ) كه صراحت فوق العادهاى در اين موضوع دارد ، نازل گرديد ، هنگامى كه پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) آيه را بر او خواند ، گفت : انتهينا انتهينا ! از نوشيدن شراب خوددارى مىكنيم ، خوددارى مىكنيم ! . تفسیر حكم قطعى درباره شراب و مراحل تدريجى آن همانطور كه در جلد سوم اين تفسير صفحه 396 ذيل آيه 43 سوره نساء اشاره كرديم ، شرابخوارى و ميگسارى در زمان جاهليت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت يك بلاى عمومى در آمده بود ، تا آنجا كه بعضى از مورخان مىگويند عشق عرب جاهلى در سه چيز خلاصه مىشد : شعر و شراب و جنگ ! ، و نيز از روايات استفاده مىشود كه حتى بعد از تحريم شراب مساله ممنوعيت آن براى بعضى از مسلمانان فوق العاده سنگين و مشكل بود ، تا آنجا كه مىگفتند : ما حرم علينا شىء اشد من الخمر : هيچ حكمى بر ما سنگينتر از تحريم شراب نبود . روشن است كه اگر اسلام مىخواست بدون رعايت اصول روانى و اجتماعى با اين بلاى بزرگ عمومى به مبارزه برخيزد ممكن نبود ، و لذا از روش تحريم تدريجى و آماده ساختن افكار و اذهان براى ريشه كن كردن ميگسارى كه به صورت يك عادت ثانوى در رگ و پوست آنها نفوذ كرده بود ، استفاده كرد ، به اين ترتيب كه نخست در بعضى از سوره هاى مكى اشاراتى به زشتى اين كار نمود ، چنانكه در آيه 67 سوره نحل مىخوانيم و من ثمرات النخيل و الاعناب تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا از ميوه هاى درخت نخل و انگور ، مسكرات و روزيهاى پاكيزه فراهم مىكنيد . در اينجا سكر يعنى مسكر و شرابى را كه از انگور و خرما مىگرفتند درست در مقابل رزق حسن قرار داده است ، و آن را يك نوشيدنى ناپاك و آلوده شمرده است. ولى عادت زشت شرابخورى از آن ريشه دارتر بود ، كه با اين اشاره ها ريشه كن شود ، بعلاوه شراب بخشى از درآمدهاى اقتصادى آنها را نيز تامين مىكرد لذا هنگامى كه مسلمانان به مدينه منتقل شدند و نخستين حكومت اسلامى تشكيل شد ، دومين دستور در زمينه منع شرابخوارى به صورت قاطعترى نازل گشت ، تا افكار را براى تحريم نهائى آماده تر سازد ، در اين موقع بود كه آيه 219 سوره بقره نازل گرديد يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما - در اين آيه ضمن اشاره به منافع اقتصادى مشروبات الكلى براى بعضى از جوامع همانند جامعه جاهليت ، اهميت خطرات و زيانهاى بزرگ آن را كه به درجات از منافع اقتصادى آن بيشتر است يادآورى مىشود .به دنبال آن در آيه 43 سوره نساء يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون به مسلمانان صريحا دستور داده شد كه درحال مستى هرگز نماز نخوانند تا بدانند با خداى خود چه مىگويند. البته مفهوم اين آيه آن نبود كه در غير حال نماز ، نوشيدن شراب مجاز بود ، بلكه برنامه همان برنامه تحريم تدريجى و مرحله به مرحله بود ، و به عبارت ديگر اين آيه نسبت به غير حال سكوت داشت و صريحا چيزى نمىگفت. آشنائى مسلمانان به احكام اسلام و آمادگى فكرى آنها براى ريشه كن ساختن اين مفسده بزرگ اجتماعى كه در اعماق وجود آنها نفوذ كرده بود ، سبب شد كه دستور نهائى با صراحت كامل و بيان قاطع كه حتى بهانه جويان نيز نتوانند به آن ايراد گيرند نازل گرديد ، كه همين آيه مورد بحث بوده باشد. جالب توجه اينكه در اين آيه با تعبيرات گوناگون ممنوعيت اين كار مورد تاكيد قرار گرفته است: ۱ -آيه با خطاب يا ايها الذين آمنوا شروع شده اشاره به اينكه مخالفت با اين حكم با روح ايمان سازگار نيست. ۲ -بعد از آن كلمه انما كه براى حصر و تاكيد است به كار رفته. ۳ -شراب و قمار همرديف انصاب بتهائى كه شكل مخصوصى نداشتند و تنها قطعه سنگى بودند ) ذكر شده است و نشان مىدهد ، خطر شراب و قمار به قدرى زياد است كه در رديف بت پرستى قرار گرفته ، به همين دليل در روايتى از پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) مىخوانيم شارب الخمر كعابد الوثن : شرابخوار همانند بت پرست است : ۴ -شراب و قمار و همچنين بت پرستى و ازلام ( يك نوع بختآزمائى ) همگى به عنوان رجس و پليدى شمرده شده اند ( انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس). ۵ -تمام اين اعمال جزء اعمال شيطانى قلمداد شده است ( من عمل الشيطان). 6 -سرانجام فرمان قاطع براى اجتناب از آنها را صادر كرده ومىفرمايد ( فاجتنبوه). ضمنا بايد توجه داشت كه اجتناب مفهومى رساتر از نهى دارد ، زيرا معنى اجتناب فاصله گرفتن و دورى كردن و نزديك نشدن است كه بمراتب از جمله ننوشيد رساتر مىباشد . ۷ -در پايان اين آيه مىگويد : اين دستور به خاطر آن است كه شما رستگار شويد ( لعلكم تفلحون). يعنى بدون آن رستگارى ممكن نيست. ۸ -در آيه بعد به پاره اى از زيانهاى آشكار شراب و قمار پرداخته نخست مىگويد : شيطان مىخواهد از طريق شراب و قمار در ميان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذكر خدا باز دارد ( انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوة ) ۹ -در پايان اين آيه به عنوان يك استفهام تقريرى ، مىگويد : آيا شما خود دارى خواهيد كرد ؟ ( فهل انتم منتهون). يعنى پس از اينهمه تاكيد باز جاى بهانه جوئى يا شك و ترديد در مورد ترك اين دو گناه بزرگ باقى مانده است ؟ ! و لذا مىبينيم كه حتى عمر كه تعبيرات آيات گذشته را بخاطر علاقه اى كه ( طبق تصريح مفسران عامه ) به شراب داشت وافى نمىدانست پس از نزول اين آيه ، گفت كه اين تعبير كافى و قانع كننده است. ۱۰ -و در آيه سوم به عنوان تاكيد اين حكم نخست به مسلمانان دستور مىدهد كه خدا و پيامبرش را اطاعت كنند و از مخالفت او بپرهيزند ( و اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و احذروا). و سپس مخالفان را تهديد مىكند كه اگر از اطاعت فرمان پروردگار سر باز زنند ، مستحق كيفر و مجازات خواهند بود و پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) وظيفه اى جز ابلاغ آشكار ندارد ( فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبين). اثرات مرگبار شراب و قمار گرچه در ذيل آيه 219 بقره جلد دوم تفسير نمونه صفحه 74 تا 79 بحثهاى فشرده اى پيرامون ضررهاى اين دو بلاى اجتماعى ذكر شده است ، ولى در اينجا نيز براى تاكيد مطلب - به عنوان اقتدا به قرآن مجيد - لازم است نكات ديگرى را ياد آور شويم ، اين نكات مجموعهاى است از آمارهاى مختلف كه هر كدام به تنهائى به اندازه یك بحث مشروح براى بيان عمق و عظمت اين زيانها گويا است: ۱ -به موجب آمارى كه در انگلستان درباره جنون الكلى انتشار يافت ، و اين جنون با جنونهاى ديگر در آن مقايسه شده بود ، چنين بدست آمده كه در برابر 2249 ديوانه الكلى فقط 53 ديوانه به علل ديگر وجود داشته است! ۲ -به موجب آمار ديگرى كه از تيمارستانهاى آمريكا بدست آمده 85 درصد از بيماران روانى آنها را بيماران الكلى تشكيل مىدهد ! ۳ -يكى از دانشمندان انگليسى به نام بنتام مىنويسد : مشروبات الكلى در كشورهاى شمالى انسان را كودن و ابله ، و در كشورهاى جنوبى ديوانه مىكند ، سپس مىافزايد : آئين اسلام تمام انواع نوشابه هاى الكلى را تحريم كرده است و اين يكى از امتيازات اسلام مىباشد. ۴ -اگر از كسانى كه در حال مستى دست به انتحار يا جنايت زده و خانه هائى را ويران ساخته و خانمان هائى را بر باد داده اند آمارى تهيه شود ، رقم سرسام آورى را تشكيل مىدهد. ۵ -در فرانسه ، هر روز 440 نفر جان خود را فداى الكل مىكنند ! ۶ -طبق آمار ديگرى تلفات بيماريهاى روانى آمريكا در يكسال دو برابر تلفات آن كشور در جنگ جهانى دوم بوده است و به عقيده دانشمندان در بيماريهاى روانى آمريكا مشروبات الكلى و سيگار نقش اساسى داشته اند! ۷ -به موجب آمارى كه توسط يكى از دانشمندان به نام هوگر به مناسبت بيستمين سالگرد مجله علوم ابراز شد 60 درصد قتلهاى عمدى ، 75 درصد ضرب و جرح ، 30 درصد جرائم ضد اخلاقى ( از جمله زنا با محارم ! ) 20 درصد جرائم سرقت مربوط به الكل و مشروبات الكلى بوده است و به موجب آمارى از همين دانشمند 40 درصد از اطفال مجرم داراى سابقه اثر الكليت هستند . ۸-از نظر اقتصادى تنها در انگلستان زيانهاى ناشى از طريق غيبت كارگران از كار به خاطر الكليسم به 50 مليون دلار در سال ( تقريبا 1750 مليون تومان ) برآورد شده است ، كه اين مبلغ بتنهائى مىتواند هزينه ايجاد هزاران كودكستان و دبستان و دبيرستان را تامين كند ۹ -به موجب آمارى كه در باره زيانهاى مشروبات الكلى در فرانسه انتشار يافته : الكل 137 ميليارد فرانك در سال بر بودجه فرانسه غير از خسارات شخصى به شرح زير تحميل مىكند : 60 ميليارد فرانك خرج دادگسترى و زندانها . 40 ميليارد فرانك خرج تعاون عمومى و خيريه. ۱۰ ميليارد فرانك مخارج بيمارستانها براى الكليها. 70 ميليارد فرانك هزينه امنيت اجتماعى ! و به اين ترتيب روشن مىشود كه تعداد بيماران روانى و بيمارستانها و قتلها و نزاعهاى خونين و سرقتها و تجاوزها و تصادفها با تعداد ميخانه ها تناسب مستقيم دارد. ۱۰ -بزرگترين مؤسسات آمارگيرى آمريكا ثابت كرده است كه قمار در 30 درصد جنايتها دخالت مستقيم دارد. و به موجب آمار ديگرى كه در زمينه جرائم قماربازان منتشر شده با نهايت تاسف مىبينيم كه 90 درصد جيب برى . 50 درصد جرائم جنسى. 10 درصد فساد اخلاق. 30 درصد از طلاقها. 40 درصد از ضرب و جرحها. و 5 درصد از خودكشيها بخاطر قمار صورت گرفته است.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
رسول خدا صلیالله علیهوآله: يا فَاطِمَةُ أَبْشِرِي فَلَكِ عِنْدَ اَللَّهِ مَقَامٌ مَحْمُودٌ تَشْفَعِينَ فِيهِ لِمُحِبِّيكِ وَ شِيعَتِكِ فَتُشَفَّعِينَ ای فاطمه بشارت باد که در نزد خدا جایگاه شایستهای داری، (که در آن جایگاه) برای دوستدارانت و شیعیانت شفاعت میکنی، و شفاعتت پذیرفته میشود بحارالانوار ج۲۹ص۳۴۶
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۹۳ لَيْس عَلى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَّ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوا وَّ ءَامَنُوا ثُمَّ اتَّقَوا وَّ أَحْسنُواوَ اللَّهُ يحِب المُْحْسِنِينَ(۹۳) ترجمه: ۹۳ -بر كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند گناهى در آنچه خورده اند نيست ( و نسبت به نوشيدن شراب قبل از نزول حكم تحريم مجازات نمىشوند ) مشروط بر اينكه تقوا پيشه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند ، سپس تقوا پيشه كنند و ايمان آورند ، سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند ، و خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد . شان نزول در تفسير مجمع البيان و تفسير طبرى و تفسير قرطبى و بعضى ديگر از تفاسير چنين آمده است كه پس از نزول آيه تحريم شراب و قمار ، بعضى از ياران پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) گفتند : اگر اين دو كار اينهمه گناه دارد پس تكليف برادران مسلمان ما كه پيش از نزول اين آيه از دنيا رفته اند و هنوز اين دو كار را ترك نكرده بودند چه مىشود ؟ آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت . تفسیر در اين آيه در پاسخ كسانى كه نسبت به وضع گذشتگان قبل از نزول تحريم شراب و قمار و يا نسبت به وضع كسانى كه اين حكم هنوز به گوش آنها نرسيده ، و در نقاط دور دست زندگى داشتند مىگويد : آنهائى كه ايمان و عمل صالح داشته اند و اين حكم به آنها نرسيده بوده ، اگر شرابى نوشيده اند و يا از درآمد قمار خورده اند گناهى بر آنها نيست ( ليس على الذين آمنوا و عملوا الصالحات جناح فيما طعموا ) . سپس اين حكم را مشروط به اين مىكند كه آنها تقوا را پيشه كنند و ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند ( اذا ما اتقوا و آمنوا و عملوا الصالحات ) بار ديگر همين موضوع را تكرار كرده ، مىگويد : سپس تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند ( ثم اتقوا و آمنوا). و براى سومين بار با كمى تفاوت همين موضوع را تكرار نموده ، مىگويد : سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند ( ثم اتقوا و احسنوا). و در پايان آيه مىفرمايد : خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد ( و الله يحب المحسنين. درباره تكرار اين سه جمله ميان مفسران قديم و جديد گفتگو بسيار است بعضى آنها را حمل بر تاكيد كرده اند ، زيرا اهميت موضوع تقوا و ايمان و عمل صالح ايجاب مىكند كه روى آن بطور جدى و مكرر تكيه و تاكيد شود . ولى جمعى از مفسرين معتقدند كه هر يك از اين سه جمله ناظر به حقيقت جداگانه اى است و در زمينه تفاوت آنها احتمالات متعددى داده اند كه بسيارى از آنها دليل و شاهدى ندارد. شايد بهترين سخن در اين زمينه اين است كه گفته شود : منظور از تقوا كه نخستين بار ذكر شده همان احساس مسئوليت درونى است كه انسان را به سوى تحقيق و بررسى درباره دين و نگاه كردن در معجزه پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) و جستجو در باره حق مىكند و نتيجه آن ايمان و عمل صالح است ، و به تعبير ديگر تا مرحله اى از تقوا در وجود انسان نبوده باشد به فكر تحقيق و جستجوى حق نمىافتد ، و بنابر اين نخستين بار كه در آيه فوق سخن از تقوا به ميان آمده اشاره به اين مرحله از تقوا است و اين منافات با آغاز آيه كه مىگويد ليس على الذين آمنوا و عملوا الصالحات ... ندارد ، زيرا ايمان در آغاز آيه ممكن است به معنى تسليم ظاهرى بوده باشد ولى ايمانى كه بعد از تقوا به وجود آيد ايمان واقعى است . و دومين بار كه سخن از تقوا به ميان آمده اشاره به تقوائى است كه در درون جان انسان نفوذ مىكند و اثر آن عميقتر مىگردد و نتيجه آن ايمان مستقر و ثابتى است كه عمل صالح جزء آن است ، لذا در جمله دوم پس از ذكر ايمان سخنى از عمل صالح به ميان نيامده تنها مىفرمايد : ثم اتقوا و آمنوا ... يعنى اين ايمان بقدرى نافذ و ثابت است كه نيازى به ذكر عمل صالح در تعقيب آن نيست. و در مرحله سوم كه گفتگو از تقوا مىكند منظور تقوائى است كه به مرحله عالى خود رسيده بطورى كه علاوه بر دعوت به انجام وظائف حتمى ، دعوت به احسان يعنى كارهاى نيك نيز مىكند حتى كارهائى كه از واجبات نيست . خلاصه اينكه هر يك از اين سه تقوا اشاره به مرحلهاى از احساس مسئوليت و پرهيزگارى است ، مرحله ابتدائى ، مرحله متوسط ، و مرحله نهائى و هر يك قرينهاى در خود آيه دارد كه به اتكاى آن مىتوان مقصود را دريافت. بر خلاف احتمالاتى كه بعضى از مفسرين در تفاوت اين سه تقوا و سه ايمان دادهاند كه فاقد قرينه و شاهد است.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۹۴تا۹۶ يَاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشىْءٍ مِّنَ الصيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِك فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ(۹۴) يَاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَقْتُلُوا الصيْدَ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ وَ مَن قَتَلَهُ مِنكُم مُّتَعَمِّداً فَجَزَاءٌ مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ هَدْيَا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طعَامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِك صِيَاماً لِّيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سلَف وَ مَنْ عَادَ فَيَنتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ(۹۵) أُحِلَّ لَكُمْ صيْدُ الْبَحْرِ وَ طعَامُهُ مَتَاعاً لَّكُمْ وَ لِلسيَّارَةِوَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صيْدُ الْبرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُماًوَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى إِلَيْهِ تحْشرُونَ(۹۶) ترجمه: ۹۴ -اى كسانى كه ايمان آورده ايد خداوند شما را به مقدارى شكار كه ( به نزديكى شما مىآيند و ) دستها و نيزه هاى شما به آنها مىرسد ، مىآزمايد ، تا معلوم شود چه كسى از خدا به وسيله ايمان به غيب مىترسد ، و هر كس بعد از آن تجاوز كند مجازات دردناكى خواهد داشت. ۹۵ -اى كسانى كه ايمان آورده ايد شكار را در حال احرام به قتل نرسانيد و هر كس از شما عمدا آنرا به قتل برساند بايد كفاره اى معادل آن از چهار پايان بدهد ، كفاره اى كه دو نفر عادل از شما معادل بودن آنرا تصديق كنند ، و به صورت قربانى به ( حريم ) كعبه برسد ، يا ( بجاى قربانى ) اطعام مستمندان كند يا معادل آن روزه بگيرد تا كيفر كار خود را بچشد ، خداوند از آنچه در گذشته واقع شده عفو كرده است و هر كس تكرار كند خداوند از او انتقام مىگيرد و خداوند توانا و صاحب انتقام است. ۹۶ -صيد دريا و طعام آن براى شما حلال است تا شما و مسافران از آن بهره مند شويد ، ولى مادام كه محرم هستيد صيد صحرا براى شما حرام است واز ( نافرمانى ) خدائى كه به سوى او محشور مىشويد بترسيد . شان نزول بطوريكه در كتاب كافى و بسيارى از تفاسير نقل شده ، هنگامى كه پيامبر اسلام (صلىالله عليه وآله وسلّم) و مسلمانان در سال حديبيه براى عمره با حال احرام حركت كردند. در وسط راه با حيوانات وحشى فراوانى روبرو شدند ، بطورى كه مىتوانستند آنها را با دست و نيزه ها صيد كنند!. اين شكارها بقدرى زياد بودند كه بعضى نوشته اند دوش بدوش مركبها و از نزديك خيمه ها رفت و آمد مىكردند ، نخستين آيات فوق در اين هنگام نازل شد و مسلمانان را از صيد آنها بر حذر داشت ، و به آنها اخطار كرد كه اين يك نوع امتحان براى آنها محسوب مىشود . تفسیر احكام صيد در حال احرام اين آيات ناظر به يكى از احكام عمره و حج يعنى مساله شكار حيوانات صحرائى و دريائى در حال احرام مىباشد. نخست اشاره به جريانى كه مسلمانان در سال حديبيه با آن روبرو بودند ، كرده ، مىگويد : اى كسانيكه ايمان آورده ايد ، خداوند شما را با چيزى از شكار مىآزمايد ، شكارهائى كه بقدرى به شما نزديك مىشوند كه حتىبا نيزه و دست مىتوانيد آنها را شكار كنيد ( يا ايها الذين آمنوا ليبلونكم الله بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم) از تعبير آيه چنين استفاده مىشود كه مىخواسته به عنوان يك پيشبينى مردم را از جريانى كه در پيش داشتند آگاه سازد ، و نيز معلوم مىشود كه وجود اين همه شكار در دسترس مردم آنجا يك امر بىسابقه بوده است ، و اين يك نوع آزمايش الهى براى مسلمانان محسوب مىشده ، مخصوصا با توجه به نيازى كه آنها به تهيه غذا از گوشت حيوانات داشته اند ، و با توجه به اينكه اين حيوانات به شكل وسوسه انگيزى در اطراف خيمه ها و در گرداگرد آنها رفت و آمد داشته اند ، تحمل محروميت از چنين غذاى آماده آنهم در آن عصر و زمان و براى آن مردم مىتوانست يك آزمايش بزرگ بوده باشد . بعضى گفته اند منظور از اين جمله : كه با دست شما قابل صيد خواهند بود ، اين است كه با دام و تور مىتوانستند آنها را بگيرند ، ولى ظاهر آيه اين است كه حقيقتا ممكن بوده آنها را با خود دست شكار كنند. سپس به عنوان تاكيد مىفرمايد : اين جريان براى آن بوده است كه افرادى كه از خدا با ايمان به غيب مىترسند ، از ديگران شناخته شوند. (ليعلم الله من يخافه بالغيب ) همانطور كه در جلد اول صفحه 356 ذيل آيه 143 سوره بقره گفتيم ، منظور از تعبير به لنعلم ( تا بدانيم ) يا ليعلم ( تا خدا بداند ) و امثال آن ، اين نيست كه خداوند چيزى را نمىدانسته ، و مىخواهد بوسيله آزمايش و امتحان و امثال آن بداند ، بلكه منظور اين است كه مىخواهيم به واقعيت علمى خود جامه عمل و تحقق خارجى بپوشانيم ، زيرا نيتهاى درونى و آمادگىهاى اشخاص به تنهائى كافى براى تكامل و پاداش و كيفر نيست ، بلكه بايد به صورت افعال خارجى پياده شوند تا اين آثار را داشته باشد ، ( براى توضيح بيشتر به ذيل همان آيه مراجعه فرمائيد ) . و در پايان آيه كسانى را كه با اين حكم الهى مخالفت ورزند ، تهديد به عذاب دردناك كرده است. (فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم). گرچه جمله اخير از آيه اجمالا دلالت بر تحريم صيد در حال احرام دارد ، ولى در آيه بعد با صراحت و قاطعيت بيشتر و بطور عموم فرمان تحريم صيد را در حال احرام صادر كرده ، مىگويد : اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حال احرام شكار نكنيد ( يا ايها الذين آمنوا لا تقتلوا الصيد و انتم حرم). آيا تحريم صيد ( كه به قرينه آيه بعد شكار صحرائى است ) تمام انواع حيوانات صحرائى را شامل مىشود اعم از حلال گوشت و حرام گوشت يا اختصاص به حلال گوشت دارد ؟ در ميان مفسران و فقها در اين زمينه اتفاق نظر نيست ، ولى مشهور در ميان فقهاء و مفسرين اماميه عموميت حكم است ، و رواياتى كه از طريق اهل بيت (عليهم السلام) وارد شده است اين مطلب را تاييد مىكند ، و اما فقهاى اهل تسنن بعضى مانند ابو حنيفه با ما در اين زمينه موافقند ، ولى بعضى ديگر مانند شافعى آنرا مخصوص حيوانات حلال گوشت دانسته اند ، اما در هر حال حيوانات اهلى را شامل نمىشود ، زيرا به حيوانات اهلى صيد و شكار گفته نمىشود. قابل توجه اينكه در روايات ما نه تنها صيد كردن در حال احرام تحريم شده ، بلكه حتى كمك كردن و اشاره كردن و نشان دادن صيد در حال احرام تحريم گرديده است. ممكن است بعضى تصور كنند كه صيد و شكار شامل حيوانات حرام گوشت نمىشود ، در حاليكه چنين نيست ، زيرا شكار حيوانات به منظورهاى مختلف انجام مىگردد ، گاهى به منظور استفاده از گوشت و گاهى پوست و گاهى براى رفع مزاحمت آنها انجام مىگردد ، شعر معروفى كه از على (عليه السلام) نقل شده است ، نيز مىتواند شاهدى براى تعميم باشد ، آنجا كه فرمود : صيد الملوك ارانب و ثعالب و اذا ركبت فصيدى الابطال ! شكار سلاطين خرگوش و روباه است ولى شكار من به هنگامى كه وارد ميدان نبرد مىشوم ، قهرمانانند ! ( براى توضيح بيشتر در زمينه اقسام و احكام صيدهاى حرام در حال احرام به كتب فقهى مراجعه شود). سپس به كفاره صيد در حال احرام اشاره كرده ، مىگويد : كسى كه عمدا صيدى را به قتل برساند ، بايد كفاره اى همانند آن از چهار پايان بدهد ( يعنى آن را قربانى كرده و گوشت آن را به مستمندان بدهد). (و من قتله منكم متعمدا فجراء مثل ما قتل من النعم ) . در اينجا منظور از مثل آيا همانندى در شكل و اندازه حيوان است ، به اين معنى كه مثلا اگر كسى حيوان وحشى بزرگى را همانند شتر مرغ صيد كند ، بايد كفاره آنرا شتر انتخاب نمايد ، و يا اگر آهو صيد كند ، براى كفاره ، گوسفند كه تقريبا به اندازه آن است ، قربانى نمايد ، و يا اينكه منظور از مثل همانندى در قيمت است ؟ مشهور و معروف ميان فقهاء و مفسران ، همان معنى اول است ، و ظاهر آيه نيز با آن سازگارتر مىباشد ، چه اينكه با توجه به تعميم حكم نسبت به حيوانات حلال گوشت و حرام گوشت بسيارى از اين حيوانات ، قيمت ثابت و مشخصى ندارند ، كه بتوان همانند آنرا از حيوانات اهلى انتخاب كرد . و در هر حال اين در صورتى است كه همانندى از نظر شكل و اندازه براى آن پيدا بشود ، و در غير اين صورت چاره اى جز اين نيست كه به نوعى تعيين قيمت براى آن شكار نموده ، و همانند آنرا از نظر قيمت از حيوانات اهلى حلال گوشت انتخاب كنند. و از آنجا كه ممكن است مساله همانندى براى بعضى مورد شك و ترديد واقع شود ، قرآن در اين زمينه دستور داده است كه بايد اين موضوع زير نظر دو نفر از افراد مطلع و عادل انجام پذيرد ( يحكم به ذوا عدل منكم). و درباره اينكه اين كفاره در كجا بايد ذبح شود ، دستور مىدهد كه به صورت قربانى و هدى اهداء به كعبه شود و به سرزمين كعبه برسد ( هديا بالغ الكعبة). ضمنا بايد توجه داشت كه مشهور ميان فقهاى ما اين است كه بايد كفاره صيد حال احرام عمره در مكه ذبح شود و صيد حال احرام حج در منى و قربانگاه ، و اين با آيه فوق منافات ندارد ، زيرا همانطور كه گفتيم آيه در مورد احرام عمره نازل شده است. سپس اضافه مىكند كه لازم نيست حتما كفاره به صورت قربانى باشد ، بلكه دو چيز ديگر نيز هر يك مىتوانند جانشين آن شوند ، نخست اينكه معادل پول آن را در راه اطعام مساكين مصرف كند ( او كفارة طعام مساكين ) . و يا معادل آن روزه بگيرد ( او عدل ذلك صياما). گرچه در آيه سخنى از تعداد مساكين كه بايد اطعام شوند و تعداد روزهاى روزه به ميان نيامده است ، ولى قرار گرفتن اينها در كنار يكديگر از يكسو ، و تصريح به لزوم موازنه ميان روزه از سوى ديگر ، نشان مىدهد كه منظور آن نيست كه هر چند نفر مسكين را مىخواهد اطعام كند ، بلكه منظور آن است به مقدار قيمت قربانى بايد بوده باشد ، و اما اينكه معادله ميان روزه و اطعام مسكين چگونه برقرار مىشود از بعضى از روايات استفاده مىشود كه در مقابل هر يك مد طعام ( يعنى تقريبا معادل 750 گرم گندم و مانند آن ) يك روز روزه بگيرد ، و از پاره اى ديگر از روايات استفاده مىشود در مقابل هر دو مد يك روز روزه بگيرد ، و اين در حقيقت به خاطر آن است كه در ماه مبارك رمضان اشخاصى كه قادر بر روزه نيستند بجاى هر روز يك يا دو مد طعام به مستمندان مىدهند ( توضيح بيشتر درباره اين موضوع را در كتب فقهى مطالعه فرمائيد). درباره اينكه آيا شخصى كه مرتكب صيد در حال احرام شده مخير در ميان اين سه چيز است يا بايد ترتيب را در آن رعايت كند ، نخست قربانى نمايد و اگر نتوانست ، اطعام مسكين ، و اگر آن هم ميسر نشد روزه بگيرد ، در ميان مفسران و فقهاء گفتگو است ، اما ظاهر آيه تخيير است. اين كفارات به خاطر آن است كه كيفر كار خلاف خود را ببيند ( ليذوق و بال امره). اما از آنجائى كه هيچ حكمى معمولا شامل گذشته نمىشود ، تصريح مىكند كه خدا از تخلفاتى كه در اين زمينه در گذشته انجام داده ايد ، عفو فرموده است ( عفى الله عما سلف). و هر گاه كسى به اين اخطارهاى مكرر و حكم كفاره اعتنا نكند و باز هم مرتكب صيد در حال احرام شود ، خداوند از چنين كسى انتقام خواهد گرفت و خداوند توانا است ، و به موقع انتقام مىگيرد ( و من عاد فينتقم الله منه و الله عزيز ذو انتقام ) . در ميان مفسران گفتگو است كه آيا كفاره صيد با تكرار آن تكرار مىشود يا نه ؟ ظاهر آيه اين است كه در صورت تكرار تنها تهديد به انتقام الهى شده و اگر كفاره نيز تكرار مىشد مىبايست تنها به ذكر انتقام الهى قناعت نشود و تكرار كفاره نيز تصريح گردد ، در رواياتى كه از طريق اهلبيت (عليهم السلام) به ما رسيده اين موضوع آمده است.در آيه بعد پيرامون صيدهاى دريا سخن به ميان آورده ، مىگويد : صيد دريا و طعام آن براى شما ( در حال احرام ) حلال است ( احل لكم صيد البحر و طعامه ) .در اينكه منظور از طعام چيست ؟ بعضى از مفسران احتمال داده اند كه مراد ماهيانى است كه بدون صيد ميميرند و بروى آب مىمانند ، در حالى كه مىدانيم اين سخن درست نيست ، زيرا ماهى مرده خوردنش حرام است ، اگر چه در بعضى از روايات اهل تسنن تصريح به حليت آن شده است. آنچه بيشتر از ظاهر آيه استفاده مىشود اين است كه منظور از طعام همان خوراكى است كه از ماهيان صيد شده ترتيب داده شود ، زيرا آيه مىخواهد دو چيز را مجاز كند نخست صيد كردن و ديگر غذاى صيد شده خوردن .ضمنا از مفهوم اين تعبير فتواى معروفى كه در ميان فقهاى ما وجود دارد ، نيز اجمالا استفاده مىشود كه در مورد حيوانات صحرائى نه تنها اقدام به صيد كردن حرام است بلكه خوردن گوشت حيوانات صيد شده نيز مجاز نيست.سپس به فلسفه اين حكم اشاره كرده مىگويد : اين بخاطر اين است كه شما و مسافران بتوانيد بهره ببريد( متاعا لكم و للسيارة). يعنى بخاطر اينكه در حال احرام براى تغذيه به زحمت نيفتيد و بتوانيد از يكنوع صيد بهرهمند شويد ، اين اجازه در مورد صيد دريا به شما داده شده است.و از آنجا كه معمولا مسافران اگر بخواهند ماهى صيد شده را با خود ببرند آن را با نمك آميخته و به صورت ماهى شور در مىآورند ، بعضى از مفسران جمله فوق را به اينگونه تفسير كرده اند كه افراد مقيم مىتواننداز ماهى تازه و مسافران ازماهى شور استفاده كنند.اشتباه نشود اينكه در آيه فوق مىخوانيم صيد دريا براى شما حلال شده مفهومش يك حكم كلى و عمومى درباره صيدهاى دريا نيست ، آنچنانكه بعضى پنداشته اند ، زيرا آيه نمىخواهد اصل حكم صيدهاى دريا را بيان كند ، بلكه هدف آيه اين است كه به محرم اجازه دهد صيدهاى دريا كه قبل از احرام براى او حلال بوده در حال احرام از آن استفاده كند ، و به تعبير ديگر آيه اصل تشريع قانون را بيان نمىكند ، بلكه ناظر به خصوصيات قانونى است كه قبلا تشريع شده است ، و به اصطلاح در مقام بيان از نظر عموميت حكم نيست ، بلكه فقط احكام محرم را بيان مىكند.ولى بار ديگر به عنوان تاكيد به حكم سابق بازگشته ، مىگويد : مادام كه در حال احرام هستيد صيدهاى صحرائى بر شما حرام است ( و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرما ) .و در پايان آيه براى تاكيد تمام احكامى كه ذكر شد مىفرمايد : از خداوندى كه در قيامت در پيشگاه او محشور خواهيد شد بپرهيزيد و با فرمان او مخالفت ننمائيد ( و اتقوا الله الذى اليه تحشرون).فلسفه تحريم صيد در حال احرام مىدانيم حج و عمره از عباداتى است كه انسان را از جهان ماده جدا كرده و درمحيطى مملو از معنويت فرومىبرد.تعينات زندگى مادى ، جنگ و جدالها ، خصومتها ، هوسهاى جنسى ، لذات مادى ، در مراسم حج و عمره به كلى كنار مىروند و انسان به يكنوع رياضت مشروع الهى دست مىزند ، و به نظر مىرسدكه تحريم صيد در حال احرام نيز به همين منظور است. از اين گذشته اگر صيد كردن براى زوار خانه خدا كار مشروعى بود ، با توجه به اينهمه رفت و آمدى كه هر سال در اين سرزمينهاى مقدس مىشود ، نسل بسيارى از حيوانات در آن منطقه كه به حكم خشكى و كم آبى ، حيواناتش نيز كم است ، بر چيده مىشد ، و اين دستور يكنوع حفاظت و ضمانت براى بقاى نسل حيوانات آن منطقه است.مخصوصا با توجه به اينكه در غير حال احرام نيز صيد حرم ، و همچنين كندن درختان و گياهان آن ممنوع است ، روشن مىشود كه اين دستور ارتباط نزديكى با مساله حفظ محيط زيست و نگهدارى گياهان و حيوانات آن منطقه از فنا و نابودى دارد.اين حكم بقدرى دقيق تشريع شده كه نه تنها صيد حيوانات ، بلكه كمك كردن حتى نشان دادن و ارائه صيد به صياد نيز تحريم گرديده چنانكه در روايات وارده از طريق اهل بيت (عليهم السلام) مىخوانيم كه امام صادق (عليه السلام) به يكى از يارانش فرمود : لا تستحان شيئا من الصيد و انت حرام و لا و انت حلال فى الحرم و لا تدلن عليه محلا و لا محرما فيصطاده و لا تشر اليه فيستحل من اجلك فان فيه فداء لمن تعمده : هرگز چيزى از صيد را در حال احرام حلال مشمر ، و همچنين صيد حرم را در غير حال احرام ، و نيز صيد را به شخص محرم و غير محرم نشان مده كه آن را شكار كند و حتى اشاره به آن مكن ( و دستور مده ) تا به خاطر تو صيد را حلال بشمرد زيرا اين كار موجب كفاره براى شخص متعمد مىشود .
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
منبع (ادامه مطلب)
https://www.leader.ir/
سایر موارد (پیوندها و ...):
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
ادعیه و اعمال ماه شعبان المعظم
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/
https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه مائده ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ,
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۹۰تا۹۲ ,
تفسیر سوره مبارکه مائده ,
شراب ,
قمار ,
ایمان ,
عمل شیطان ,
پلید ,
رستگار ,
شیطان ,
عداوت ,
ذکر خدا ,
نماز ,
زیان ,
فساد ,
اطاعت خدا ,
اطاعت پیامبر ,
مجازات ,
پیامبر ,
ابلاغ ,
آشکار ,
انصار ,
رسول خدا صلی الله علیه و آله ,
فاطمه ,
بشارت ,
شایسته ,
نزد خدا ,
جایگاه ,
شیعیان ,
شفاعت ,
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۹۳ ,
تفسیر ,
سوره مبارکه مائده ,
عمل صالح ,
تقوا ,
نیکی ,
نیکوکاران ,
خداوند ,
آيه تحريم شراب ,
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۹۴تا۹۶ ,
ايمان به غيب ,
غیب ,
مجازات دردناک ,
دردناک ,
شکار ,
احرام ,
قتل ,
کفاره ,
چهارپایان ,
معادل ,
عادل ,
دو نفر عادل ,
تصدیق ,
قربانی ,
حریم ,
کعبه ,
اطعام مستمندان ,
اطعام ,
مستمندان ,
روزه ,
کیفر ,
عفو ,
انتقام ,
گذشته ,
توانا ,
صاحب انتقام ,
صید دریا ,
طعام ,
حلال ,
مسافران ,
بهره مند ,
محرم ,
صید صحرا ,
نافرمانی ,
محشور ,
ترس ,
کتاب کافی ,
تفاسیر ,
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلّم) ,
مسلمانان ,
سال حديبيه ,
عمره ,
حديبيه ,
حيوانات وحشى ,
دست ,
نیزه ,
خیمه ,
مرکب ,
اخطار ,
امتحان ,
شهید عباس بابا پیرعلی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 8 فروردين 1401
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ویژه نامه حضرت رقیه سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم زنِ اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان، عفاف و متصدّی مهمترین بخشِ تربیتِ انسان، اثرگذارِ در اجتماع، دارای رشد علمی و معنوی، مدیر کانون بسیار مهمّ خانواده و مایهی آرامش جنس مرد است؛ خصوصیّاتی که پیغمبر اکرم در بیانات متعدّد بهمناسبت تمجید از فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) یا خدیجهی کبرا بیان کرده است. بیانات مقام معظم رهبری
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مولودیه حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها)
به قلم شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) زد ليلى حسن قدم در بزم حدوث قدم يا سينه سينا زد از سر انا الله دم يا شاهد هستى شد در جلوه ز غيب حرم يا از افق عصمت رخشان شده بدراتم يا گوهر درج شرف تابيده بحر كرم روئيده گل خود رو از آب و گل آدم وز لاله گلشن جان گيتى شده باغ ارم يا صبح از ل طالع از ناصيه خاتم يا كلك عنايت كرد طغراى وجود، رقم آنصنع بديع كه شد ز آرايش لوح و قلم يا زهره زهرا زدبر قبه عرش ، علم بانوى ملك حشمت خاتون ملوك خدم ناموس جمال ازل طاوس رياض قدم كاندر حرم لاهوت جز او نبود محرم ام الخلفا كه بود پيوسته پناه امم هم قبله اهل دعاهم كعبه اهل همم مشكوه نبوت را مصباح منير ظلم انوار ولايت را چرخ فلك اعظم افلاك امامت را او محور مستحكم اسرار حقايق را سرچشمه و بحر خضم هم معدن صدق و صفا هم گنج علوم و حكم انسيه حورا اونى آسيه و مريم صديقه كبرى او او سيده عالم در ستر و عفاف و حيا با سرّ قِدم توأم در عزم و مشيت او حكم ازلى مدغم فرمان قضا و قدر در محكمه اش محكم از قلزم جودش چه اين هر دو جهان ؟ يك نم جز دست وجودش كو غارتگر ملك عدم ؟
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
برخی پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
وبلاگ 2:
https://qaem14.blog.ir/
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir
ادعیه و اعمال ماه شعبان المعظم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
حجاب ,
ماه شعبان المعظم ,
,
:: برچسبها:
زنِ اسلامی ,
ایمان ,
عفاف ,
تربیت انسان ,
اجتماع ,
رشد علمی ,
معنوی ,
خانواده ,
مایه آرامش ,
پیغمبر اکرم ,
حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 12 بهمن 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۹تا۵۰ وَ أَنِ احْكُم بَيْنهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوك عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْك فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبهُم بِبَعْضِ ذُنُوبهِم ْوَ إِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ لَفَسِقُونَ(۴۹) أَ فَحُكْمَ الجَْهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ(۵۰) ترجمه: ۴۹ -و بايد درميان آنها ( اهل كتاب ) طبق آنچه خداوند نازل كرده حكم كنى و از هوسهاى آنان پيروى مكن و بر حذر باش كه مبادا تو را از بعض احكامى كه خدا بر تو نازل كرده منحرف سازند ، و اگر آنها ( از حكم و داورى تو ) روى گردانند بدان خداوند مىخواهد آنها را بخاطر پاره اى از گناهانشان مجازات كند و بسيارى از مردم فاسقند . ۵۰-آيا آنها حكم جاهليت را ( از تو ) مىخواهند ، و چه كسى براى افراد با ايمان بهتر از خدا حكم مىكند ؟ شان نزول بعضى از مفسران در شان نزول اين آيه از ابن عباس چنين نقل كردهاند : جمعى از بزرگان يهود توطئه كردند و گفتند نزد محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) مى رويم شايد بتوانيم او را از آئين خود منحرف سازيم ، پس از اين تبانى ، نزد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) آمدند و گفتند : ما دانشمندان و اشراف يهوديم و اگر ما از تو پيروى كنيم مطمئنا ساير يهوديان به ما اقتدا ميكنند ولى در ميان ما و جمعيتى ، نزاعى است ( در مورد يك قتل يا چيز ديگر ) اگر در اين نزاع به نفع ما داورى كنى ما به تو ايمان خواهيم آورد ، پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از چنين قضاوتى ( كه عادلانه نبود ) خود دارى كرد و آيه فوق نازل شد . تفسیر در اين آيه بار ديگر خداوند به پيامبر خود تاكيد مىكند كه در ميان اهل كتاب بر طبق حكم خداوند داورى كند و تسليم هوا و هوسهاى آنها نشود . (و ان احكم بينهم بما انزل الله و لا تتبع اهوائهم) .تكرار اين دستور يا به خاطر مطالبى است كه در ذيل آيه آمده ، يا به خاطر آن است كه موضوع اين داورى با موضوع داورى آيات گذشته تفاوت داشته است ، در آيات پيش ، موضوع زناى محصنه بود و در اينجا موضوع ، قتل يا نزاع ديگر بوده است . سپس به پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) هشدار ميدهد كه اينها تبانى كرده اند تو را از آئين حق و عدالت منحرف سازند مراقب آنها باش .(و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما انزل الله اليك) . و اگر اهل كتاب در برابر داورى عادلانه تو تسليم نشوند ، بدان اين نشانه آن است كه گناهان آنها دامانشان را گرفته است و توفيق را از آنها سلب كرده و خدا ميخواهد آنها را به خاطر بعضى از گناهانشان مجازات كند . (فان تولوا فاعلم انما يريد الله ان يصيبهم ببعض ذنوبهم) .ذكر بعض گناهان ( نه همه آنها ) ممكن است به خاطر آن باشد كه مجازات همه گناهان در زندگى دنيا انجام نمى شود و تنها قسمتى از آن دامن انسان را ميگيرد و بقيه به جهان ديگر موكول ميشود .در اينكه كدام كيفر دامن آنها را گرفت ، در آيه صريحا ذكرى از آن به ميان نيامده ، ولى احتمال دارد اشاره به همان سرنوشتى باشد كه دامان يهود مدينه را گرفت و به خاطر خيانتهاى پى در پى مجبور شدند ، خانه هاى خود را رها كرده و از مدينه بيرون روند و يا اينكه عدم توفيق آنها خود يكنوع مجازات براى گناهان پيشين آنها بود ، زيرا سلب موفقيت خود يكنوع مجازات محسوب ميشود ، به عبارت ديگر گناهان پى در پى و لجاجت ، كيفرش محروم ماندن از احكام عادلانه و سرگردان شدن در بيراهه هاى زندگى است . و در پايان آيه ميفرمايد : اگر آنها در راه باطل اينهمه پافشارى ميكنند ، نگران مباش زيرا بسيارى از مردم فاسقند . (و ان كثيرا من الناس لفاسقون) . ممكن است ايراد شود كه آيه فوق دليل بر اين است كه امكان انحراف از حق در باره پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) تصور ميشود و لذا خداوند به او هشدار ميدهد ، آيا اين تعبير با مقام معصوم بودن پيامبران سازگار است ؟ معصوم بودن هرگز به اين معنى نيست كه گناه براى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) و امام محال ميگردد ، و گرنه فضيلتى براى آنها محسوب نميشود بلكه منظور اين است كه آنها با توانائى بر گناه مرتكب گناه نميشوند ، هر چند اين عدم ارتكاب به خاطر تذكرات الهى بوده باشد و به عبارت ديگر ياد آوريهاى خداوند جزئى از عامل مصونيت پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از گناه ميباشد . توضيح بيشتر در باره مقام عصمت پيامبران و امامان به خواست خدا در ذيل آيه تطهير ( آيه 33 احزاب ) خواهد آمد .در آيه بعد به عنوان استفهام انكارى ميفرمايد آيا اينها كه مدعى پيروى از كتب آسمانى هستند انتظار دارند با احكام جاهلى و قضاوتهاى آميخته انواع تبعيضات در ميان آنها داورى كنى . (ا فحكم الجاهلية يبغون) .در حالى كه هيچ داورى براى افراد با ايمان بالاتر و بهتر از حكم خدا نيست .(و من احسن من الله حكما لقوم يوقنون) . همانطور كه در ذيل آيات سابق گفتيم در ميان طوائف يهود نيز تبعيضات عجيبى بود مثلا اگر كسى از طايفه بنى قريظه فردى از طايفه بنى نضير را به قتل ميرساند قصاص مىشد ، و در صورت عكس ، قصاص نميكردند ، و يا به هنگام گرفتن ديه دو برابر ديه ميگرفتند ، قرآن ميگويد اين گونه تبعيضات نشانه احكام جاهليت است ، و در ميان احكام الهى هيچگونه تبعيض در ميان بندگان خدا نيست . در كتاب كافى از امير مؤمنان على (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: (الحكم حكمان حكم الله و حكم الجاهلية فمن اخطا حكم الله حكم بحكم الجاهلية : حكم دو گونه بيشتر نيست يا حكم خدا است يا حكم جاهليت و هر كس حكم خدا را رها كند به حكم جاهليت تن در داده است . و از اينجا روشن ميشود ، مسلمانانى كه با داشتن احكام آسمانى به دنبال قوانين ساختگى ملل ديگرى افتاده اند ، در حقيقت در مسير جاهليت گام نهاده اند .
حضرت زهرا سلام الله علیها
هرکَس عبادت خالص خود را بهسوی خداوند بالا فرستد (و پیشکش آستان او کند)، خدا هم بهترین مصلحت خود را بر او فرو میفرستد.
(منْ أَصْعَدَ إِلَى اَللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اَللَّهُ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ)
تنبيه الخواطر و نزهة النواظر ج2 ص108
تفسیر سوره مائده آیات ۵۱تا۵۳ يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيهُودَ وَ النَّصرَى أَوْلِيَاءَبَعْضهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ مَن يَتَوَلهَّم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنهُم ْإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظالِمِينَ(۵۱) فَترَى الَّذِينَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسرِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نخْشى أَن تُصِيبَنَا دَائرَةٌفَعَسى اللَّهُ أَن يَأْتىَ بِالْفَتْح أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصبِحُوا عَلى مَا أَسرُّوا فى أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ(۵۲) وَ يَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَ هَؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانهِم ْإِنهُمْ لمََعَكُمْ حَبِطت أَعْماَلُهُمْ فَأَصبَحُوا خاسرِينَ(۵۳) ترجمه: ۵۱ -اى كسانى كه ايمان آورده ايد يهود و نصارى را تكيه گاه خود قرار ندهيد ، آنها تكيه گاه يكديگرند و كسانى كه از شما بانها تكيه كنند از آنها هستند خداوند جمعيت ستمكار را هدايت نمىكند . ۵۲ -مشاهد مىكنى افرادى را كه در دلهايشان بيمارى است در ( دوستى با ) آنان بر يكديگر پيشى مىگيرند ، و مىگويند مىترسيم حادثه اى براى ما اتفاق بيفتد ( و نياز به كمك آنها داشته باشيم)شايد خداوند پيروزى يا حادثه ديگرى از ناحيه خود ( به نفع مسلمانان ) پيش بياورد و اين دسته از آنچه در دل پنهان داشتند پشيمان گردند . ۵۳ -و آنها كه ايمان آورده اند مىگويند آيا اين ( منافقان ) همانها هستند كه با نهايت تاكيد سوگند ياد كردند كه با شما هستيم ؟ ( چرا سرانجام كارشان به اينجا رسيد ) اعمالشان نابود گشت و زيانكار شدند . شان نزول: بسيارى از مفسران نقل كرده اند كه بعد از جنگ بدر ، عبادة بن صامت خزرجى خدمت پيامبر رسيد و گفت : من هم پيمانانى از يهود دارم كه از نظر عدد زياد و از نظر قدرت نيرومندند ، اكنون كه آنها ما را تهديد به جنگ ميكنند و حساب مسلمانان از غير مسلمانان جدا شده است من از دوستى و هم پيمانى با آنان برائت مىجويم ، هم پيمان من تنها خدا و پيامبر او است ، عبد الله بن ابى گفت : ولى من از هم پيمانى با يهود برائت نميجويم ، زيرا از حوادث مشکل ميترسم و به آنها نيازمندم ، پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) به او فرمود : آنچه در مورد دوستى با يهود بر عباده ميترسيدم ، بر تو نيز ميترسم ( و خطر اين دوستى و هم پيمانى براى تو از او بيشتر است ) عبد الله گفت : چون چنين است من هم ميپذيرم و با آنها قطع رابطه ميكنم ، آيات فوق نازل شد و مسلمانان را از هم پيمانى با يهود و نصارى بر حذر داشت . تفسیر آيات فوق مسلمانان را از همكارى با يهود و نصارى به شدت بر حذر ميدارد ، نخست ميگويد : اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، يهود و نصارى را تكيه گاه و هم پيمان خود قرار ندهيد ( يعنى ايمان به خدا ايجاب ميكند كه به خاطر جلب منافع مادى با آنها همكارى نكنيد) . (يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود و النصارى اولياء) . اولياء جمع ولى از ماده ولايت بمعنى نزديكى فوق العاده ميان دو چيزاست كه به معنى دوستى و نيز به معنى هم پيمانى و سرپرستى آمده است. ولى با توجه به شان نزول آيه و ساير قرائنى كه در دست است ، منظور از آن در اينجا اين نيست كه مسلمانان هيچگونه رابطه تجارى و اجتماعى با يهود و مسيحيان نداشته باشند بلكه منظور اين است كه با آنها هم پيمان نگردند و در برابر دشمنان روى دوستى آنها تكيه نكنند . مساله هم پيمانى در ميان عرب در آن زمان رواج كامل داشت و از آن به ولاء تعبير ميشد . جالب اينكه در اينجا روى عنوان اهل كتاب تكيه نشده بلكه به عنوان يهود و نصارى از آنها نام برده شده است ، شايد اشاره به اين است كه آنها اگر به كتب آسمانى خود عمل ميكردند هم پيمانان خوبى براى شما بودند ، ولى اتحاد آنها به يكديگر روى دستور كتابهاى آسمانى نيست بلكه روى اغراض سياسى و دسته بندى هاى نژادى و مانند آن است . سپس با يك جمله كوتاه ، دليل اين نهى را بيان كرده ميگويد : هر يك از آن دو طايفه دوست و هم پيمان هم مسلكان خود هستند .(بعضهم اولياء بعض) . يعنى تا زمانى كه منافع خودشان و دوستانشان مطرح است ، هرگز به شما نمىپردازند .روى اين جهت ، هر كس از شما طرح دوستى و پيمان با آنها بريزد ، از نظر تقسيم بندى اجتماعى و مذهبى جزء آنها محسوب خواهد شد . (و من يتولهم منكم فانه منهم) . و شك نيست كه خداوند چنين افراد ستمگرى را كه به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خيانت كرده و بر دشمنانشان تكيه ميكنند ، هدايت نخواهد كرد .(ان الله لا يهدى القوم الظالمين) . در آيه بعد اشاره به عذرتراشى هائى ميكند كه افراد بيمار گونه براى توجيه ارتباط هاى نامشروع خود با بيگانگان ، انتخاب ميكنند ، و ميگويد : آنهائى كه در دلهايشان بيمارى است ، اصرار دارند كه آنان را تكيه گاه و هم پيمان خود انتخاب كنند ، و عذرشان اين است كه ميگويند : ما مىترسيم قدرت به دست آنها بيفتد و گرفتار شويم . (فترى الذين فى قلوبهم مرض يسارعون فيهم يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة) . قرآن در پاسخ آنها ميگويد : همانطور كه آنها احتمال ميدهند روزى قدرت به دست يهود و نصارى بيفتد اين احتمال را نيز بايد بدهند كه ممكن است سرانجام ، خداوند مسلمانان را پيروز كند و قدرت به دست آنها بيفتد و اين منافقان ، از آنچه در دل خود پنهان ساختند ، پشيمان گردند .(فعسى الله ان ياتى بالفتح اوامر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم نادمين ) .در حقيقت ، در اين آيه از دو راه به آنها پاسخ گفته شده است : نخست اينكه اين گونه افكار از قلبهاى بيمار بر ميخيزد و از كسانى كه ايمانشان متزلزل و نسبت به خدا سوء ظن دارند و گرنه يك فرد با ايمان اين گونه فكر به خود راه نميدهد ، و ديگر اينكه بفرض كه چنين احتمالى باشد آيا احتمال پيروزى مسلمين در كار نيست ؟ بنابر آنچه ما گفتيم كلمه عسى كه مفهوم آن احتمال و اميد است ، به همان معنى اصلى كه در همه جا دارد باقى ميماند ، ولى مفسران معمولا آن را بعنوان يك وعده قطعى در اينجا از طرف خداوند به مسلمانان گرفته اند كه با ظاهر كلمه عسى سازگار نيست . منظور از جمله اوامر من عنده كه بعد از كلمه فتح ذكر شده اين است كه ممكن است در آينده مسلمانان بر دشمنان خود يا از طريق جنگ و پيروزى غلبه كنند و يا بدون جنگ آنقدر قدرت بيابند كه دشمن بدون جنگ تسليم گردد و به عبارت ديگر كلمه فتح اشاره به پيروزيهاى نظامى مسلمانان است و امر من عنده اشاره به پيروزيهاى اجتماعى و اقتصادى و مانند آن ميباشد . ولى با توجه به اينكه خداوند بيان چنين احتمالى ميكند و او عالم و آگاه از وضع آينده است ، اين آيه اشاره به پيروزيهاى نظامى و اجتماعى و اقتصادى مسلمانان خواهد بود .و در آخرين آيه به سرانجام كار منافقان اشاره كرده ميگويد : در آن هنگام كه فتح و پيروزى نصيب مسلمانان راستين شود ، و كار منافقان بر ملا گردد مؤمنان از روى تعجب ميگويند آيا اين افراد منافق همانها هستند كه اين همه ادعا داشتند و با نهايت تاكيد قسم ياد ميكردند كه با ما هستند ، چرا سرانجام كارشان به اينجا رسيد .(و يقول الذين آمنوا ا هؤلاء الذين اقسموا بالله جهد ايمانهم انهم لمعكم ) و به خاطر همين نفاق ، همه اعمال نيك آنهابر باد رفت زيرا از نيت پاك و خالص سرچشمه نگرفته بود ، و به همين دليل زيانكار شدند ، هم در اين جهان و هم در جهان ديگر . (حبطت اعمالهم فاصبحوا خاسرين) . در حقيقت جمله اخير ، شبيه پاسخ سؤال مقدرى است ، گويا كسى ميپرسد بالاخره پايان كار آنها به كجا خواهد رسيد ؟ در جوابشان گفته ميشود ، اعمالشان به كلى بر باد رفت و خسران و زيان دامنگيرشان شد .يعنى آنها اگر اعمال نيكى هم از روى اخلاص انجام داده باشند ، چون سرانجام به سوى نفاق و شرك روى آوردند ، نتائج آن اعمال نيز بر باد ميرود همانطور كه در جلد دوم صفحه 69 ذيل آيه 217 سوره بقره بيان كرديم . تكيه بر بيگانه گرچه در شان نزول آيات فوق سخن از دو نفر يعنى عبادة بن صامت و عبد الله بن ابى در ميان آمده ولى جاى ترديد نيست كه اينها فقط به عنوان دو شخص تاريخى مورد نظر نيستند ، بلكه نماينده دو مكتب فكرى و اجتماعى ميباشند ، يك مكتب ميگويد از بيگانه بايد بريد و زمام كار خود را به دست او نداد و به كمكهاى او اطمينان نكرد .ديگرى ميگويد : در اين دنياى پرغوغا ، هر شخص و ملتى تكيه گاهى ميخواهد ، و گاهى مصلحت ايجاب ميكند كه اين تكيه گاه از ميان بيگانگان انتخاب شود ، دوستى آنها با ارزش است و روزى ثمر بخش خواهد بود . قرآن مكتب دوم را به شدت ميكوبد و مسلمانان را از اين طرز تفكر با صراحت و تاكيد برحذر ميدارد ، اما متاسفانه بعضى از مسلمانان ، اين فرمان بزرگ قرآن را به دست فراموشى سپردند و تكيه گاههائى از ميان بيگانگان براى خود انتخاب نمودند ، و تاريخ نشان ميدهد كه بسيارى از بدبختيهاى مسلمين از همين جا سرچشمه گرفته است ! اندلس تابلو زنده اى براى اين موضوع است و نشان ميدهد كه چگونه مسلمانان به نيروى خود درخشانترين تمدنها را در اندلس ديروز و اسپانياىامروز به وجود آوردند ، اما به خاطر تكيه كردن بر بيگانه چه آسان آنرا از دست دادند . امپراطور عظيم عثمانى كه در مدت كوتاهى همانند برف در فصل تابستان به كلى آب شد ، شاهد ديگرى بر اين مدعا است ، در تاريخ معاصر نيز ضربه هائى كه مسلمانان به خاطر انحراف از اين مكتب خورده اند كم نيست ، اما تعجب در اين است كه چگونه هنوز بيدار نشده ايم ! در هر حال بيگانه ، بيگانه است و اگر يك روز منافع مشتركى با ما داشته باشد و در گامهاى محدودى همكارى كند سرانجام در لحظات حساس نه تنها حساب خودرا جدا ميكند ، بلكه ضربه هاى كارى نيز به ما ميزند ، امروز مسلمانان بايد بيش از هر وقت به اين نداى قرآن گوش دهند و جز به نيروى خود تكيه نكنند . پيامبر اسلام (صلىالله عليه وآله وسلّم) به قدرى مراقب اين موضوع بود كه در جنگ احد هنگامى كه سيصد نفر از يهوديان براى همكارى با مسلمانان در برابر مشركان اعلام آمادگى كردند ، پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) آنها را از نيمه راه باز گرداند و كمك آنها را نپذيرفت ، در حالى كه اين عدد در نبرد احد ميتوانست نقش مؤثرى داشته باشد ، چرا ؟ زيرا هيچ بعدى نداشت كه آنها در لحظات حساس جنگ با دشمن همكارى كنند و باقيمانده ارتش اسلام را نيز از بين ببرند.
حضرت زهرا سلام الله علیها
خداوند ایمان را مایه ی پاکسازی از شرک قرار داد و نماز را وسیله دور ساختن شما از تکبر، و زکات را برای تزکیه نفس و افزایش رزق و روزی و روزه را برای استوار سازی اخلاص و حج را برای تقویت و استحکام دین.
وسائل الشیعه ج1 ص22 تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۴ يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسوْف يَأْتى اللَّهُ بِقَوْمٍ يحِبهُمْ وَ يحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلى الْكَافِرِينَ يجَهِدُونَ فى سبِيلِ اللَّهِ وَ لا يخَافُونَ لَوْمَةَ لائمٍ ذَلِك فَضلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشاءُوَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(۵۴) ترجمه: ۵۴ -اى كسانى كه ايمان آوردهايد هر كس از شما از آئين خود باز گردد ( به خدا زيانى نمىرساند ) خداوند در آينده جمعيتى را مىآورد ، كه آنها را دوست دارد و آنها ( نيز ) او را دوست دارند ، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر كافران نيرومندند ، آنها در راه خدا جهاد ميكنند و از سرزنش كنندگان هراسى ندارند . اين فضل خدا است كه بهر كس بخواهد ( و شايسته ببيند ) مىدهد و ( فضل ) خدا وسيع و خداوند داناست . تفسیر پس از بحث درباره منافقان ، سخن از مرتدانى كه طبق پيشبينى قرآن بعدها از اين آئين مقدس روى بر مىگرداندند به ميان مىآورد و به عنوان يك قانون كلى به همه مسلمانان اخطار مىكند : اگر كسانى از شما از دين خود بيرون روند ، زيانى به خدا و آئين او و جامعه مسلمين و آهنگ سريع پيشرفت آنها نمىرسانند ، زيرا خداوند در آينده جمعيتى را براى حمايت اين آئين برمىانگيزد . (يا ايها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتى الله بقوم ) سپس صفات كسانى كه بايد اين رسالت بزرگ را انجام دهند ، چنين شرح مىدهد: ۱ -آنها به خدا عشق مىورزند و جز به خشنودى او نمىانديشند هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند .(يحبهم و يحبونه) . ۲ و ۳- در برابر مؤمنان خاضع و مهربان و در برابر دشمنان و ستمكاران ، سرسخت و خشن و پرقدرتند . (اذلة على المؤمنين اعزة على الكافرين) . ۴ -جهاد در راه خدا به طور مستمر از برنامه هاى آنها است .(يجاهدون فى سبيل الله) . ۵ -آخرين امتيازى كه براى آنان ذكر مىكند اين است كه در راه انجام فرمان خدا و دفاع از حق ، از ملامت هيچ ملامت كنندهاى نمىهراسند . (و لا يخافون لومة لائم) . در حقيقت علاوه بر قدرت جسمانى ، چنان شهامتى دارند كه از شكستن سنتهاى غلط و مخالفت با اكثريت هائى كه راه انحراف را پيش گرفته اند ، و با تكيه بر كثرت عددى خود ديگران را به باد استهزاء مىگيرند ، پروائى ندارند . بسيارى از افراد را مىشناسيم كه داراى صفات ممتازى هستند ، اما در مقابل غوغاى محيط و هجوم افكار عوام و اكثريتهاى منحرف بسيار محافظه كار ، ترسو ، و كم جرئتند ، و زود در برابر آنها ميدان را خالى مىكنند ، در حالى كه براى يك رهبر سازنده و افرادى كه براى پياده كردن افكار او وارد ميدان مىشوند ، قبل از هر چيز چنين شهامتى لازم است ، عوامزدگى ، محيط زدگى ، و امثال آن كه همگى نقطه مقابل اين امتياز عالى روحى هستند ، سد راه بيشتر اصلاحات محسوب مىگردند . و در پايان مىگويد : بدست آوردن اين امتيازات ، ( علاوه بر كوشش انسان ) مرهون فضل الهى است كه به هر كس بخواهد و شايسته ببيند ميدهد . (ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء) . او است كه دايره فضل و كرمش ، وسيع و به آنها كه شايستگى دارند آگاه است . (و الله واسع عليم) . درباره اينكه آيه فوق اشاره به چه اشخاصى مىكند و منظور از اين ياوران اسلام كيانند كه خدا آنها را به اين صفات ستوده است ؟ در روايات اسلامى و سخنان مفسران بحث بسيار ديده مىشود .در روايات زيادى كه از طرق شيعه و اهل تسنن وارد شده مىخوانيم كه اين آيه در مورد على (عليه السلام) در فتح خيبر ، يا مبارزه با ناكثين و قاسطين و مارقين ( آتش افروزان جنگ جمل ، و سپاه معاويه ، و خوارج ) نازل شده است و لذا مىبينيم كه پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) بعد از عدم توانائى عده اى از فرماندهان لشگر اسلام براى فتح خيبر ، يك شب در مركز سپاه اسلام رو به آنها كرد و فرمود : لاعطين الراية غدا رجلا ، يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله ، كرارا غير فرار ، لا يرجع حتى يفتح الله على يده : به خدا سوگند پرچم را فردا به دست كسى مىسپارم كه خدا و پيامبر را دوست دارد و خدا و پيامبر نيز او را دوست دارند ، پى در پى به دشمن حمله مىكند و هيچگاه از برابر آنها نمىگريزد و از اين ميدان باز نخواهد گشت ، مگر اينكه خدا به دست او پيروزى را نصيب مسلمانان مىكند . در روايت ديگرى مىخوانيم هنگامى كه از پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) در باره اين آيه سؤال كردند دست خود را بر شانه سلمان زد و فرمود : اين و ياران او و هموطنان او هستند . و به اين ترتيب از اسلام آوردن ايرانيان و كوششها و تلاشهاى پرثمر آنان براى پيشرفت اسلام در زمينه هاى مختلف ، پيشگوئى كرد .سپس فرمود : لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء الفارس : اگر دين ( و در روايت ديگرى اگر علم ) به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد ، مردانى از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت . و در روايات ديگرى مىخوانيم اين آيه در باره ياران مهدى (عليه السلام) نازل شده است كه با تمام قدرت در برابر آنها كه از آئين حق و عدالت مرتد شده اند مىايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد مىكنند .شكى نيست كه اين روايات كه در تفسير آيه وارد شده با هم تضاد ندارد ، زيرا اين آيه همانطور كه سيره قرآن است يك مفهوم كلى و جامع را بيان مىكند كه على (عليه السلام) يا سلمان فارسى مصداق هاى مهم آن مىباشند و كسان ديگرى كه اين برنامه ها را تعقيب مىكنند نيز شامل مىشود ، هر چند در روايات از آنها ذكرى نشده باشد . ولى متاسفانه تعصب هاى قومى در مورد اين آيه به كار افتاده و افرادى را كه هيچگونه شايستگى ندارند و هيچيك از صفات فوق در آنها وجود نداشته به عنوان مصداق و شان نزول آيه شمرده اند ، تا آنجا كه ابوموسى اشعرى كه با حماقت كم نظير و تاريخى خود ، اسلام را به سوى پرتگاه كشانيد ، و پرچمدار اسلام ، على (عليه السلام) را در تنگناى سختى قرار داد از مصاديق اين آيه شمرده اند ! اصلاح قسمت اخير اين جلد ، در جوار خانه خدا ، در مكه مكرمه هنگام تشرف براى مراسم پرشكوه عمره انجام گرفت در حالى كه قلم را به زحمت مىتوانستم بدست بگيرم و دستم ناراحت بود .جالب اينكه همان تعصبها را كه در كتب علمى مىبينيم به طرز شديد - ترى در ميان افراد عامى و حتى دانشمندان آنها در اينجا مشاهده مىكنيم گويا دستى در كار است كه مسلمانان هيچگاه متحد نشوند ، اين تعصب حتى به تاريخ پيش از اسلام نيز سرايت كرده و خيابانى كه نزديك خانه كعبه به عنوان شارع ابوسفيان جلب توجه مىكند در حال حاضر از شارع ابراهيم الخليل بنيانگزار مكه شكوهمندتر است ! نسبت شرك دادن به بسيارى از مسلمانان ، براى يك دسته از متعصبين اين سامان مساوى با آب خوردن است ، تكان بخورى فرياد مشرك مشرك بلند مىشود گويا اسلام دربست از آنها است و آنها متوليان قرآنند و بس ، و اسلام و كفر دگران به ميل آنها واگذار شده كه با يك كلمه هر كس را بخواهند مشرك و هر كس را بخواهند مسلمان بگويند ! در حالى كه در آيات فوق خوانديم خداوند به هنگام غربت اسلام سلمان و امثال او را براى عظمت اين آئين بزرگ بر مىانگيزد ، و اين بشارتى است كه پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) داده است . شگفت انگيز اين است كه مساله توحيد كه بايد رمز وحدت مسلمين گردد دستاويزى شده براى تشتت صفوف مسلمين و نسبت دادن مسلمانان به شرك و بت پرستى .تا آنجا كه يكى از افراد مطلع به بعضى از متعصبان آنها گفته بود ببينيد كار ما و شما به كجا رسيده كه اگر اسرائيل بر سر ما مسلط شود جمعى از شما خوشحال مىشوند و اگر شما را بكوبد جمعى از ما ! آيا اين همان چيزى نيست كه آنها مىخواهند ؟ ! ولى از انصاف نبايد گذشت با تماسهاى مكررى كه با عده اى از علماى آنها داشتم روشن شد كه فهميده ها غالبا از اين وضع ناراحتند مخصوصا يكى از علماى يمن در مسجد الحرام در بحثى كه در زمينه حد و حدود شرك بود در حضور بعضى از بزرگان مدرسين حرم مىگفت مساله نسبت دادن اهل قبله به شرك گناه بسيار بزرگى است كه پيشينيان آنرا بسيار مهم مىشمردند ، اين چه كارى است كه افراد غير وارد مرتبا مردم را متهم به شرك مىكنند آيا آنها نمىدانند چه مسؤليت بزرگى را بر عهده مىگيرند .
امام حسین (علیه السلام):
فلَمَّا حَضَرَتْهَا اَلْوَفَاةُ وَصَّتْ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْ يَتَوَلَّى أَمْرَهَا وَ يَدْفِنَهَا لَيْلاً وَ يُعَفِّيَ قَبْرَهَا فَتَوَلَّى ذَلِكَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا
وقتى زمان ارتحال فاطمه(سلام الله علیها) فرا رسيد ، به اميرالمؤمنين (عليه السلام) وصيت كرد كه او خود كارش را عهده دار شود، و شبانه دفنش كند، و قبرش را صاف و بى نشان سازد. اميرالمؤمنين عليه السلام آن را خود به عهده گرفت، و او را دفن كرد و قبر فاطمه را صاف و بى نشان ساخت.
الأمالي ج1ص281
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۵ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ راَكِعُونَ(۵۵) ترجمه: ۵۵ -سرپرست و رهبر شما تنها خدا است ، و پيامبر او ، و آنها كه ايمان آورده اند و نماز را بر پا مىدارند و در حال ركوع زكات مىپردازند . شان نزول آيه ولايت در تفسير مجمع البيان و كتب ديگر از عبد الله بن عباس چنين نقل شده : كه روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) حديث نقل مىكرد ناگهان مردى كه عمامه اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانيده بود نزديك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پيغمبر اسلام (صلىالله عليه وآله وسلّم) حديث نقل ميكرد او نيز با جمله قال رسول الله حديث ديگرى از پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) نقل مىنمود . ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى كند ، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم ! هر كس مرا نمىشناسد بداند من ابوذر غفارى هستم با اين گوش هاى خودم از رسول خدا (صلىالله عليه وآله وسلّم) شنيدم ، و اگر دروغ مىگويم هر دو گوشم كر باد ، و با اين چشمان خود اين جريان راديدم و اگر دروغ مىگويم هر دو كور باد ، كه پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) فرمود : على قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله . على (عليه السلام) پيشواى نيكان است ، و كشنده كافران ، هر كس او را يارى كند ، خدا ياريش خواهد كرد ، و هر كس دست از ياريش بردارد ، خدا دست از يارى او برخواهد داشت .سپس ابوذر اضافه كرد : اى مردم روزى از روزها با رسول خدا (صلىالله عليه وآله وسلّم) در مسجد نماز مىخواندم ، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد ، ولى كسى چيزى به او نداد ، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت : خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد ، در همين حال على (عليه السلام) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد .سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد ، پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) كه در حال نماز بود اين جريان را مشاهده كرد ، هنگامى كه از نماز فارغ شد ، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت : خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درك كنند ، و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و بوسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى .خداوندا ! من محمد پيامبر و برگزيده توام ، سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز ، از خاندانم على (عليه السلام) را وزير من گردان تا بوسيله او ، پشتم قوى و محكم گردد . ابو ذر مىگويد : هنوز دعاى پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) گفت : بخوان ، پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) فرمود : چه بخوانم ، گفت بخوان انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا ... البته اين شان نزول از طرق مختلف ( چنانكه خواهد آمد ) نقل شده كه گاهى در جزئيات و خصوصيات مطلب با هم تفاوتهائى دارند ولى اساس و عصاره همه يكى است . تفسیر اين آيه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنى انحصار مىآيد شروع شده و مىگويد : ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است : خدا و پيامبر و كسانى كه ايمان آورده اند ، و نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند . (انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون) .شك نيست كه ركوع در اين آيه به معنى ركوع نماز است ، نه به معنى خضوع ، زيرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامى كه ركوع گفته مىشود به همان معنى معروف آن يعنى ركوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آيه و روايات متعددى كه در زمينه انگشتر بخشيدن على (عليه السلام) در حال ركوع وارد شده و مشروحا بيان خواهيم كرد ، ذكر جمله يقيمون الصلاة نيز شاهد بر اين موضوع است ، و ما در هيچ مورد در قرآن نداريم كه تعبير شده باشد زكات را با خضوع بدهيد ، بلكه بايد با اخلاص نيت و عدم منت داد . همچنين شك نيست كه كلمه ولى در آيه به معنى دوست و يا ناصر و ياور نيست زيرا ولايت به معنى دوستى و يارى كردن مخصوص كسانى نيست كه نماز مىخوانند ، و در حال ركوع زكات مىدهند ، بلكه يك حكم عمومى است كه همه مسلمانان را در بر مىگيرد ، همه مسلمين بايد يكديگر را دوست بدارند و يارى كنند حتى آنهائى كه زكات بر آنها واجب نيست ، و اصولا چيزى ندارند كه زكات بدهند ، تا چه رسد به اينكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند ، آنها هم بايد دوست و يار و ياور يكديگر باشند .از اينجا روشن مىشود كه منظور از ولى در آيه فوق ولايت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است ، بخصوص اينكه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يك جمله ادا شده است . و به اين ترتيب ، آيه از آياتى است كه به عنوان يك نص قرآنى دلالت بر ولايت و امامت على (عليه السلام) مىكند . ولى در اينجا بحثهاى مهمى است كه بايد به طور جداگانه ، مورد بررسى قرار گيرد: شهادت احاديث و مفسران و مورخان همانطور كه اشاره كرديم در بسيارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن ، روايات متعددى دائر بر اينكه آيه فوق در شان على (عليه السلام) نازل شده نقل گرديده كه در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشيدن انگشتر در حال ركوع نيز شده و در بعضى نشده ، و تنها به نزول آيه در باره على (عليه السلام) قناعت گرديده است .اين روايت را ابن عباس و عمار ياسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهيل و انس بن مالك و عتبة بن حكيم و عبد الله ابى و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصارى و ابو ذر غفارى نقل كرده اند . و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود على (عليه السلام) نيز اين روايت در كتب اهل تسنن نقل شده است . جالب اينكه در كتاب غاية المرام تعداد 24 حديث در اين باره از طرق اهل تسنن و 19 حديث از طرق شيعه نقل كرده است .کتابهاى معروفى كه اين حديث در آن نقل شده از سى كتاب تجاوز مىكند كه همه از منابع اهل تسنن است ، از جمله محب الدين طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوكانى در تفسير فتح القدير جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سيوطى صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الابصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسير طبرى صفحه 165 و در كتاب الكافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتيح الغيب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسير در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردويه و مسند ابن الشيخ و علاوه بر اينها در صحيح نسائى و كتاب الجمع بين الصحاح السته و كتابهاى متعدد ديگرى اين احاديث آمده است . با اينحال چگونه مىتوان اين همه احاديث را ناديده گرفت ، در حالى كه در شان نزول آيات ديگر به يك يا دو روايت قناعت مىكنند ، اما گويا تعصب اجازه نمىدهد كه اين همه روايات و اين همه گواهى دانشمندان در باره شان نزول آيه فوق مورد توجه قرار گيرد . و اگر بنا شود در تفسير آيه اى از قرآن اين همه روايات ناديده گرفته شود ما بايد در تفسير آيات قرآنى اصولا به هيچ روايتى توجه نكنيم ، زيرا در باره شان نزول كمتر آيهاى از آيات قرآن اينهمه روايت وارد شده است .
اين مساله بقدرى روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت شاعر معروف عصر پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) مضمون روايت فوق را در اشعار خود كه در باره على (عليه السلام) سروده چنين آورده است : فانت الذى اعطيت اذ كنت راكعا زكاتا فدتك النفس يا خير راكع فانزل فيك الله خير ولاية و بينها فى محكمات الشرايع يعنى : تو بودى كه در حال ركوع زكات بخشيدى ، جان بفداى تو باد اى بهترين ركوع كنندگان . و به دنبال آن خداوند بهترين ولايت را در باره تو نازل كرد و در ضمن قرآن مجيد آنرا ثبت نمود . پاسخ به هشت ايراد مخالفان بر آيه ولايت جمعى از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند كه ايرادهاى متعددى به نزول اين آيه در مورد على (عليه السلام) و همچنين به تفسير ولايت به عنوان سرپرستى و تصرف و امامت بنمايند كه ما ذيلا مهمترين آنها را عنوان كرده و مورد بررسى قرار مىدهيم : ۱ -از جمله اشكالاتى كه نسبت به نزول آيه فوق در مورد على (عليه السلام) گرفته اند اين است كه آيه با توجه به كلمه الذين كه براى جمع است ، قابل تطبيق بر يك فرد نيست ، و به عبارت ديگر آيه مىگويد : ولى شما آنهائى هستند كه نماز را بر پا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند ، اين عبارت چگونه بر يك شخص مانند على (عليه السلام) قابل تطبيق است ؟ . پاسخ در ادبيات عرب مكرر ديده مىشود كه از مفرد به لفظ جمع ، تعبيرآورده شده است از جمله در آيه مباهله مىبينيم كه كلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتى كه منظور از آن طبق شان نزولهاى متعددى كه وارد شده فاطمه زهرا (عليهاالسلام) است ، و همچنين انفسنا جمع است در صورتى كه از مردان غير از پيغمبر كسى جز على (عليه السلام) در آن جريان نبود و در آيه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد مىخوانيم . الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا . و همانطور كه در تفسير اين آيه در جلد سوم ذكر كرديم بعضى از مفسران شان نزول آنرا در باره نعيم بن مسعود كه يك فرد بيشتر نبود مىدانند . و همچنين در آيه 52 سوره مائده مىخوانيم يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة در حالى كه آيه در مورد عبد الله ابى وارد شده است كه تفسير آن گذشت و همچنين در آيه اول سوره ممتحنه و آيه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبيراتى ديده مىشود كه عموما به صورت جمع است ، ولى طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن يك فرد بوده است . اين تعبير يا بخاطر اين است كه اهميت موقعيت آن فرد و نقش مؤثرى كه در اين كار داشته روشن شود و يا بخاطر آن است كه حكم در شكل كلى عرضه شود ، اگر چه مصداق آن منحصر به يك فرد بوده باشد ، در بسيارى از آيات قرآن ضمير جمع به خداوند كه احد و واحد است به عنوان تعظيم گفته شده است . البته انكار نمىتوان كرد كه استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرينه جايز نيست ، ولى با وجود آن همه رواياتى كه در شان نزول آيه وارد شده است ، قرينه روشنى بر چنين تفسيرى خواهيم داشت ، و حتى در موارد ديگر به كمتر از اين قرينه نيز قناعت مىشود . ۲ -فخر رازى و بعضى ديگر از متعصبان ايراد كرده اند كه على (عليه السلام) با آن توجه خاصىكه در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود ( تا آنجا كه معروف است پيكان تير از پايش بيرون آوردند و توجه پيدا نكرد ) چگونه ممكن است صداى سائلى را شنيده و به او توجه پيدا كند ؟ پاسخ - آنها كه اين ايراد را ميكنند از اين نكته غفلت دارند كه شنيدن صداى سائل و به كمك او پرداختن توجه به خويشتن نيست ، بلكه عين توجه بخدا است ، على (عليه السلام) در حال نماز از خود بيگانه بود نه از خدا ، و مىدانيم بيگانگى از خلق خدا بيگانگى از خدا است و به تعبير روشنتر : پرداختن زكات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است .نهانجام يك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبير ديگر آنچه با روح عبادت سازگار نيست ، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسير رضاى خدا است ، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكيد ميكند ، ذكر اين نكته نيز لازم است كه معنى غرق شدن در توجه به خدا اين نيست كه انسان بى اختيار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خويش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نيست بر مىگيرد . جالب اينكه فخر رازى كار تعصب را بجائى رسانيده كه اشاره على (عليه السلام) را به سائل براى اينكه بيايد و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بيرون كند ، مصداق فعل كثير كه منافات با نماز دارد ، دانسته است در حالى كه در نماز كارهائى جايز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از اين اشاره بيشتر است و در عين حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتى مانند مار و عقرب و يا برداشتن و گذاشتن كودك و حتى شير دادن بچه شير خوار را جزء فعل كثير ندانسته اند ، چگونه يك اشاره جزء فعل كثير شد ، ولى هنگاميكه دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مىشود اينگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نيست ! . ۳ -اشكال ديگرى كه به آيه كرده اند در مورد معنى كلمه ولى است كه آنرا به معنى دوست و يارى كننده و امثال آن گرفته اند نه بمعنى متصرف و سرپرست و صاحب اختيار . پاسخ -همانطور كه در تفسير آيه در بالا ذكر كرديم كلمه ولى در اينجا نمىتواند به معنى دوست و يارى كننده بوده باشد ، زيرا اين صفت براى همه مؤمنان ثابت است نه مؤمنان خاصى كه در آيه ذكر شده كه نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند ، و به عبارت ديگر دوستى و يارى كردن ، يك حكم عمومى است ، در حالى كه آيه ناظر به بيان يك حكم خصوصى مىباشد و لذا بعد از ذكر ايمان ، صفات خاصى را بيان كرده است كه مخصوص به يك فرد مىشود . ۴-مىگويند على (عليه السلام) چه زكات واجبى بر ذمه داشت با اينكه از مال دنيا چيزى براى خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است كه به آن زكات گفته نمىشود ؟ ! پاسخ - اولا به گواهى تواريخ على (عليه السلام) از دسترنج خود اموال فراوانى تحصيل كرد و در راه خدا داد تا آنجا كه مىنويسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود ، بعلاوه سهم او از غنائم جنگى نيز قابل ملاحظه بود ، بنابراين اندوخته مختصرى كه زكات به آن تعلق گيرد و يا نخلستان كوچكى كه واجب باشد زكات آنرا بپردازد چيز مهمى نبوده است كه على (عليه السلام) فاقد آن باشد ، و اينرا نيز مىدانيم كه فوريت وجوب پرداخت زكات فوريت عرفى است كه با خواندن يك نماز منافات ندارد . ثانيا اطلاق زكات بر زكات مستحب در قرآن مجيد فراوان است ، در بسيارى از سوره هاى مكى كلمه زكات آمده كه منظور از آن همان زكات مستحب است ، زيرا وجوب زكات مسلما بعد از هجرت پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) به مدينه ، بوده است ( آيه 3 سوره نمل و آيه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غير اينها ) . ۵ -مىگويند : ما اگر ايمان به خلافت بلا فصل على (عليه السلام) داشته باشيم بالاخره بايد قبول كنيم كه مربوط به زمان بعد از پيامبر ( صلىالله عليه وآله وسلّم) بوده ، بنابراين على (عليه السلام) در آنروز ولى نبود ، و به عبارت ديگر ولايت در آن روز براى او بالقوه بود نه بالفعل در حالى كه ظاهر آيه ولايت بالفعل را مىرساند . پاسخ - در سخنان روز مره در تعبيرات ادبى بسيار ديده مىشود كه اسم يا عنوانى به افرادى گفته مىشود كه آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حيات خود وصيت مىكند و كسى را به عنوان وصى خود و قيم اطفال خويش تعيين مىنمايد و از همان وقت عنوان وصى و قيم به آن شخص گفته مىشود ، در حالى كه طرف هنوز در حيات است و نمرده است ، در رواياتى كه در مورد على (عليه السلام) از پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) در طرق شيعه و سنى نقل شده مىخوانيم كه پيامبر (صلىالله عليهوآله وسلّم) او را وصى و خليفه خود خطاب كرده در حالى كه هيچيك از اين عناوين در زمان پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) نبود - در قرآن مجيد نيز اينگونه تعبيرات ديده مىشود از جمله در مورد زكريا مىخوانيم كه از خداوند چنين تقاضا كرد . هب لى من لدنك وليا يرثنى و يرث من آل يعقوب . در حالى كه مسلم است منظور از ولى در اينجا سرپرستى براى بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسيارى از افراد جانشين خود را در حيات خود تعيين مىكنند و از همان زمان نام جانشين بر او مىگذارند با اينكه جنبه بالقوه دارد . ۶-مىگويند : چرا على (عليه السلام) با اين دليل روشن شخصا استدلال نكرد ؟ پاسخ - همانطور كه در ضمن بحث پيرامون روايات وارده در شان نزول آيه خوانديم اين حديث در كتب متعدد از خود على (عليه السلام) نيز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردويه و ابى الشيخ و كنز العمال - و اين در حقيقت بمنزله استدلال حضرت است به اين آيه شريفه . در كتاب نفيس ( الغدير ) از كتاب سليم بن قيس هلالى حديث مفصلى نقل مىكند كه على (عليه السلام) در ميدان صفين در حضور جمعيت براى اثبات حقانيت خود دلائل متعددى آورد از جمله استدلال بهمين آيه بود . و در كتاب غاية المرام از ابو ذر چنين نقل شده كه على (عليه السلام) روز شورى نيز به همين آيه استدلال كرد . ۷ -مىگويند : اين تفسير با آيات قبل و بعد سازگار نيست ، زيرا در آنها ولايت به معنى دوستى آمده است . پاسخ - بارها گفته ايم آيات قرآن چون تدريجا ، و در وقايع مختلف نازل گرديده هميشه پيوند با حوادثى دارد كه در زمينه آن نازل شده است ، و چنان نيست كه آيات يك سوره يا آياتى كه پشت سر هم قرار دارند همواره پيوند نزديك از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسيار مىشود كه دو آيه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسير آنها بخاطر پيوند با آن حوادث از يكديگر جدا مىشود . با توجه به اينكه آيه انما وليكم الله بگواهى شان نزولش در زمينه زكات دادن على (عليه السلام) در حال ركوع نازل شده و آيات گذشته و آينده همانطور كه خوانديم و خواهيم خواند در حوادث ديگرى نازل شده است نمىتوانيم روى پيوند آنها زياد تكيه كنيم . به علاوه آيه مورد بحث اتفاقا تناسب با آيات گذشته و آينده نيز دارد زيرا در آنها سخن از ولايت به معنى يارى و نصرت و در آيه مورد بحث سخن از ولايت به معنى رهبرى و تصرف مىباشد و شك نيست كه شخص ولى و سرپرست و متصرف ، يار و ياور پيروان خويش نيز خواهد بود . بعبارت ديگر يار و ياور بودن يكى از شئون ولايت مطلقه است . ۸ -مىگويند : انگشترى با آن قيمت گزاف كه در تاريخ نوشته اند ، على (عليه السلام) از كجا آورده بود ؟ ! بعلاوه پوشيدن انگشترى با اين قيمت فوق العاده سنگين اسراف محسوب نمىشود ؟ آيا اينها دليل بر عدم صحت تفسير فوق نيست ؟ پاسخ - مبالغه هائى كه در باره قيمت آن انگشتر كرده اند بكلى بى اساس است و هيچگونه دليل قابل قبولى بر گرانقيمت بودن آن انگشتر نداريم و اينكه در روايت ضعيفى قيمت آن معادل خراج شام ذكر شده به افسانه شبيه تر است تا واقعيت و شايد براى بى ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است ، و در روايات صحيح و معتبر كه در زمينه شان نزول آيه ذكر كرده اند اثرى از اين افسانه نيست ، بنابراين نمىتوان يك واقعيت تاريخى را با اينگونه سخنان پرده پوشى كرد .
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://khamenei.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیام رهبرفرزانه انقلاب اسلامی به مناسبت تشییع شهدای گمنام در روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بسماللهالرحمنالرحیم سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصهی افلاکیان. فداکارانی که پس از گذشت سالیان دراز از لحظهی شهادتشان کشور را با رائحهی معنویت و جهاد، معطّر میسازند و پرچم افتخار به خونهای ریخته شده در راه اسلام و قرآن را، بیش از پیش به اهتزاز در میآورند. تقارن تشییع پیکر این مسافرانِ به خانه برگشته، با روز شهادت صدیقهی طاهره سلاماللهعلیها مبشّر ابدیّت یاد و خاطرهی آنان و مژدهبخش خیر کثیری است که از ناحیهی آنان برای کشور امام زمان روحیفداه فراهم خواهد آمد انشاءالله. به ارواح طیبهی این شهیدان و به چشمها و دلهای منتظر پدران و مادران و همسران آنان سلام و درود میفرستم و فضل و رحمت فزایندهی پروردگار را برای همهی آنان مسألت میکنم. سید علی خامنهای
شهید عباس گرمابدری
گزیدهای از وصیتنامه عارفانه شهید مدافع حرم «رسول خلیلی»
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today
A great and glorious soldier
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه مائده ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۹تا۵۵ ,
اهل کتاب ,
خداوند ,
نارل ,
حکم ,
هوس ,
پیروی مکن ,
بر حذر باش ,
مبادا ,
احکام ,
خدا ,
منحرف ,
حکم ,
داوری ,
گناهان ,
مجازات ,
فاسق ,
جاهلیت ,
افراد با ایمان ,
با ایمان ,
ایمان ,
حضرت زهرا سلام الله علیها ,
عبادت خالص ,
پیشکش ,
بهترین مصلحت ,
بهترین ,
مصلحت ,
يهود و نصارى ,
تكيه گاه ,
جمعيت ستمكار ,
جمعيت ,
ستمكار ,
هدایت ,
بیمار ,
دل ,
دوستی ,
حادثه ,
کمک ,
نیاز ,
پیروزی ,
مسلمانان ,
پنهان ,
پشیمان ,
منافقان ,
سوگند ,
نابودی اعمال ,
زیانکار ,
پاکسازی ,
شرک ,
نماز ,
تکبر ,
زکات ,
تزکیه نفس ,
افزایش رزق و روزی ,
رزق و روزی ,
تخلاص ,
استوار ,
حج ,
تقویت ,
استحکام دین ,
دین ,
استحکام ,
آئين ,
زیان ,
دوست ,
مومنان ,
متواضع ,
کافران ,
جهاد ,
در راه خدا ,
سرزنش ,
هراس ,
فضل خدا ,
شایسته ,
وسیع ,
دانا ,
امام حسین (علیه السلام) ,
ارتحال ,
فاطمه (سلام الله علیها) ,
اميرالمؤمنين (عليه السلام) ,
وصیت ,
شبانه ,
دفن ,
قبر ,
صاف ,
بی نشان ,
اميرالمؤمنين عليه السلام ,
قبر فاطمه سلام الله علیها ,
سرپرست ,
رهبر ,
پیامبر ,
رکوع ,
زکات ,
ابوذر غفارى ,
ابن عباس ,
حدیث ,
آيه ولايت ,
على (عليه السلام) ,
پيشواى نيكان ,
كشنده كافران ,
یاری ,
ابوذر ,
مسجد ,
سائل ,
جواب مساعد ,
تقضای کمک ,
موسی ,
تقاضا ,
روح ,
وسیع ,
آسان ,
گره ,
زبان ,
مردم ,
گفتار ,
درک ,
هارون ,
وزیر ,
یاور ,
شریک ,
محمد ,
پیامبر ,
برگزیده ,
سینه ,
گشاده ,
پشت ,
قوی ,
محکم ,
جبرئيل ,
تشییع شهدای گمنام ,
تشییع ,
شهدای گمنام ,
سلام بر شهیدان گمنام ,
گمنام ,
خاکیان ,
معروف ,
افلاکیان ,
شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ,
خیر کثیر ,
سید علی خامنهای ,
شهید عباس گرمابدری ,
شهید مدافع حرم رسول خلیلی ,
رسول خلیلی ,
شهید رسول خلیلی ,
شهید مدافع حرم ,
شهدای مدافع حرم ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 21 دی 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
گزیدهای از بیانات امام خامنه ای درباره جایگاه و ابعاد حادثه ۱۹ دی قم مبدأ تاریخِ تحولات جدید دنیا «اگر ما حادثهی نوزدهم دی را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا بدانیم، شگفتآور نیست و سخنی به گزاف گفته نشده است.» ۱۳۹۰/۱۰/۱۹ این عبارات حضرت آیتالله خامنهای به روشنی، اهمیت و جایگاه تاریخی قیام مردم قم در ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ را نشان میدهد. حادثهای که برآمده از «ایمان دینی مردم» و برخوردار از عنصر «بصیرت و موقعشناسی» بود و به نوبهی خود مبدأ تحولات مهمِ منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ شد. * نقطه شروع حرکتِ عمومىِ ملّت ایران نوزدهم دى مبدأ یک حرکت عمومى در میان ملّت ایران شد. این آتش، زیر خاکستر بود، روزبهروز هم گسترش پیدا میکرد، امّا بُروز آن و شعلهور شدن آن، از نوزدهم دى شد، بهدست قمىها شد؛ بعد منتهى شد به حرکتهاى گوناگون؛ و ملّت ایران یکپارچه وارد میدان شدند، لبّیک گفتند به امام عزیز و شجاع و الهى و معنوىشان و گلاویز شدند با رژیم فاسد. ۱۳۹۳/۱۰/۱۷ * مبدأ تاریخِ تحولات جدید دنیا! اگر ما حادثهی نوزدهم دی را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا بدانیم، شگفتآور نیست و سخنی به گزاف گفته نشده است. حوادث جامعهی بشری و این عالم بزرگ، متأثر از قانون تأثیر متقابل است. حوادث بر روی هم تأثیر میگذارد و زنجیرهی حوادث تاریخی، وقایع بزرگ را به وجود میآورد. اگر اینجور تصویر کنیم صورت مسئله را، که حرکت مردم قم در روز نوزدهم دی در سال ۵۶ یک جرقهای بود در فضای ظلمانیِ عجیبِ خفقانِ آن روز - که شرح اختناقی که آن روز در کشور وجود داشت و همه دنیای بهاصطلاح طرفدار آزادی، پشتیبان آن خفقان بودند و از حکمرانان و سلطهگران مستبد و دیکتاتور با همهی وجودشان دفاع میکردند، کتابهای زیادی لازم دارد - در یک چنین فضائی، این خونهای پاکی که در چهارمردان قم ریخته شد و حرکت عظیم مردم قم را در روز نوزدهم دی پدید آورد، جرقهای بود که در حقیقت اصابت کرد به انبار و آذوقهی ذخیرهی عظیم ایمانیِ این مردم، و ناگهان فضا را منقلب کرد. ۱۳۹۰/۱۰/۱۹ * نشانه هویت اسلامیِ نهضت روز نوزدهم دی بدون شک یکی از ایاماللَّه است. این روز در تاریخِ بعد از خود و مسیر حرکت در طول انقلاب و نهضت، تأثیر اساسی داشت. اگر قیام مردم قم در طلیعهی این نهضت و در پیشانی انقلاب ثبت نمیشد، به گمان زیاد بدخواهان ملتِ ایران و دشمنان انقلاب حتّی هویت اسلامی نهضت را هم ممکن بود انکار کنند. با این کار، قم مظهر قیام مؤمنانهی مردم، مظهر اعتصام به حبلاللَّه و مظهر «تقوموا للَّه مثنی و فرادی» شد. بنابراین روز نوزدهم دی نقطهی عزیمت در نهضت و انقلاب اسلامی ایران است. ۱۳۸۲/۱۰/۱۸ * مردم قم اهمیت حادثه را فهمیدند! مسئلهی نوزدهم دی، صرفاً یک حادثهی تاریخیِ گذرا نیست. اهمیت این حادثه از آنجاست که بخشی از ملت ایران- که مردم عزیز قم بودند- حادثهای را پیش از وقوع آن حس کردند. حس بیداری و هوشیاری این مردم به کمک آنها آمد، تا یک جریان عظیمی را در کشور شروع کنند. قضیهی اهانت به امام بزرگوار در یک روزنامه و به قلم یک مزدور دربار طاغوت، از نظر خیلی از مردم سطحینگر و ظاهربین، آن روز چندان اهمیتی نداشت؛ عمق این قضیه و بخش پنهانی این توطئه را احساس نمیکردند؛ درک نمیکردند. وقتی یک توطئهای را انسان احساس نکند، طبعاً عکسالعملی هم در مقابل آن نشان نمیدهد. مردم قم، جوانان قم، احساس کردند؛ درک کردند؛ اهمیت حادثه را فهمیدند. این مهمترین بخش از این حادثهای است که در تاریخ انقلاب ما اتفاق افتاد. ۱۳۸۷/۱۰/۱۹ * قم، محور اساسی انقلاب در حرکت تاریخی [نوزدهم دی]، هم مردم قم و هم حوزه معظّم و جلیلالقدر علمیه قم نقش داشتند. جوانان و مرد و زن قم، قبل از آن حرکت و با آن حرکت، نشان دادند که پایبندی آنها به اسلام، لقلقه زبان نیست و حوزه علمیه قم و مراجع معظّم قم در آن روز نیز ثابت کردند که ظرفیت و استعداد هدایت یک موج عظیم مردمی را در این اقیانوس بیکران دارا هستند. اینها چیزهایی نیست که زایل شود. امروز هم همان ایمان، همان مردم و همان حوزه علمیه در قم استوار است؛ لذا قم محور اساسی انقلاب بوده و خواهد بود. ۱۳۸۲/۱۰/۱۸ * تجلیِ بصیرت، دشمنشناسی و مجاهدت حادثه [نوزدهم دی] از ابعاد مختلفی قابل توجه و تأمل است: هم بصیرت در این حادثه موج میزند، هم موقعشناسی، هم دشمنشناسی، هم مجاهدت و اقدام و فداکاری؛ اینها ابعاد این حادثهی عظیمی است که در نوزدهم دی سال ۵۶ به وقوع پیوسته است. ۱۳۸۸/۱۰/۱۹ * درک صحیح از حادثه نقطهی شروع خیلی مهم است. و نقطهی شروع یک چیز تصادفی نیست، ناشی از فهم کردن و درک کردن یک حادثهای است که بسیاری از ابعاد آن پوشیده است؛ از چشمها پنهان است. این هنر را حادثهی نوزده دی قم داشت و نشان داد که این درک صحیح را از قضیهای که پیش آمده بود، دارد؛ توطئه را میفهمد؛ میداند که پشت سر این مقالهای که علیه امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) در روزنامه درج شده است، چه چیزهائی باید اتفاق بیفتد و اتفاق میافتد. چون توطئه را فهمید، وادار به عکسالعمل شد. امروز هم درس همین است. شمّ انسانی و عمیق یک ملت باید حوادث را قبل از وقوع آن احساس کند و بفهمد که چه اتفاقی دارد میافتد، و عکسالعمل نشان بدهد. ۱۳۸۷/۱۰/۱۹ * ایمان و بصیرت همراه با اقدام روزی که جوانهای قم از طلبه و غیرطلبه و اقشار گوناگون و مردم مؤمن آمدند در کوچه و خیابان قم و به دفاع از امام، به دفاع از حقیقت، به دفاع از پرچم برافراشتهی مبارزهی علیه طاغوت و در مقابل گلولههای مزدوران رژیم طاغوت قرار گرفتند و خونشان روی آسفالتهای خیابان ریخته شد، هیچکس از آن مردم و از حولوحوش آن مردم هرگز گمان نمیکرد که این حادثه چه اثری خواهد گذاشت. احساس تکلیف کردند، نیروی خودشان را و آنچه داشتند روی دست گرفتند، آمدند میدان. [مردم قم] فکر میکردند که نوزده دی منشأ این تحوّل عظیمِ زنجیرهی مبارزات و اعتراضات بشود و منتهی بشود به خیزش بزرگ عمومی مردم و کار را تمام کند؟ مردم قم فکر میکردند کاری که دارند میکنند اینقدر برکت داشته باشد؟ فکر نمیکردند؛ امّا: وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین. عامل پیروزی این است که یک جماعتی - در یک مقیاس بزرگ، یک ملّتی - ایمان درستی داشته باشد، و این ایمان راسخ باشد، و این ایمان با بصیرت همراه باشد، و این ایمان و بصیرت با عمل و اقدام همراه باشد؛ اینها وقتی روی هم گذاشته شد، نصرت قطعی است. ۱۳۹۲/۱۰/۱۹ * عملِ بههنگام مردم قم در آن مقطع [حادثهی ۱۹ دی سال ۵۶]، بهنگام عمل کردند. همیشه کار وقتیکه در وقت خود انجام گرفت، تأثیر میکند یا تأثیر آن افزایش پیدا میکند. همان کار را اگر گذاشتیم بیات شد، مدّتی گذشت و بعداً انجام گرفت، گاهی اثر نمیکند یا اثر کمی میکند. هنر قمیها این بود که نکته را فوراً گرفتند، دشمنی را فوراً شناختند و در همان وقت اوّل به آن پاسخ دادند، وَالّا اگر بعد از آنکه آن رفتار خباثتآمیزِ توطئهآمیزِ دشمن نسبت به امام بزرگوار انجام گرفت، این دست آن دست میکردند، [میگفتند] حالا میکنیم، فردا میکنیم، یک ماه دیگر میکنیم، این حوادث بعدی اصلاً به وجود نمیآمد. فریضه وقت دارد، در وقت خود باید فریضه را انجام داد؛ بهترین وقت انجام فریضه هم اوّل وقت -وقت فضیلت- است. خب، بعضی اصلاً فریضه را انجام نمیدهند، [میگویند] بیخیال؛ بعضی انجام میدهند امّا با تأخیر؛ بعضی میگذارند وقت که گذشت انجام میدهند... کار را در وقت باید انجام داد. خب، اگر بخواهیم کار را در وقت انجام بدهیم، بایستی فریضه را بشناسیم، بدانیم چه کاری باید انجام داد تا آن را در وقت خود انجام بدهیم.۱۳۹۵/۱۰/۱۹ * جلوه نصرت الهی هنوز مسئلهی مهمّ حادثهی نوزدهم دی درخور تأمّل و تدقیق است؛ ابعادی در این حادثه وجود دارد که قابل بازگو کردن و درس گرفتن است؛ یکی از این ابعاد این است که حادثهی نوزده [دیِ] قم، مظهر و نماد این آیهی شریفه است: فَانتَقَمنا مِنَ الذینَ اَجرَموا وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین؛ در آیهی قرآن، در سورهی مبارکهی روم، به تعبیر خداوند متعال نصرت مؤمنین حقّی است بر عهدهی خداوند؛ چند جا در قرآن کریم این تعبیر به کار رفته است - [مثل] عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرءان، و موارد دیگری - و یکی اینجا است که میفرماید این حقّی است بر عهدهی ما یعنی بر عهدهی ذات اقدس پروردگار عالَم که مؤمنین را نصرت بدهیم. خب، این در چه شرایطی است؟ در چه شرایطی گفتهاند که مؤمنین نصرت پیدا میکنند؟ این در آن شرایطی است که هیچ روزنهی امیدی به حسب ظاهر وجود ندارد. ملاحظه کنید همین آیات را؛ آن وقتی است که دشمنِ جبههی ایمان با قدرت ظاهری و با سرپنجههای قوی در مقابل مؤمنین ایستاده است؛ یک مبارزهی جبههایِ عظیمی بهوجود آمده است؛ در یک چنین شرایطی میفرماید: وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین. ۱۳۹۲/۱۰/۱۹ * فتحِ دژِ تسخیرناپذیرِ دشمن اگر مردم قم در نوزدهم دیماه سال ۱۳۵۶ قیام نمیکردند و آن حوادث عظیم را پیدرپی به وجود نمیآوردند، احتمالًا حوادث به سمت و سوی دیگری میرفت؛ اما آنها ابتکار بهخرج دادند و مرد و زن و جوان و پیر و روحانی و غیر روحانی، در این حرکت سهیم شدند؛ هرچند نقطهی اصلی ثقل این کار بر دوش جوانها بود؛ چون فطرت پاک و پایبند نبودن به تعلّقات مادی، جوان را راحتتر به وسط میدانِ انجام وظیفه میبَرَد. همهی ملت ایران در دوران انقلاب، این منش و کار بزرگ را نشان دادند؛ یکی زودتر، یکی دیرتر؛ اما جلوتر از همه قم بود. نتیجه این شد که دژ تسخیرناپذیری که دربست در اختیار دشمنان ملت ایران و غارتگران و زورگویان و راهزنان بینالمللی بود دژ حکومت ایران به وسیلهی مردم از دست آنها خارج شد و مردم آن را فتح کردند. ۱۳۷۹/۱۰/۱۹ * اگر حادثهی نوزده دی قم نبود... اگر حادثهی نوزده دی قم نمیبود، آن حوادث گوناگون شهرستانها و سلسلهی اربعینها که مردم را به میدان مبارزه کشاند، به وجود نمیآمد. اگر آن تحولات و آن حوادث نبود، ۲۲ بهمن به وجود نمیآمد، انقلاب اسلامی به پیروزی نمیرسید. انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، چالش با استکبار شروع شد، هیبت استکبار شکست، هیبت آمریکا و صهیونیسم شکست. اگر این شکسته شدن هیبت پوشالی ابرقدرتها - که با هیبتِ خودشان بیش از واقعیت وجود خودشان در دنیای انسانها تصرف میکنند - مسلمانها را در کشورهای مختلف به فکر انداخت و بیدار کرد، ایستادگی مردم ایران، مظلومیت ملت ایران در حوادث مختلف، در جنگ تحمیلی، در دوران سختِ توأمان دفاع مقدس و تحریم - اینکه ملت ایران اینجور محکم ایستادند، با ثبات پیش رفتند - ملتها را تکان داد. اگر این ثبات نبود، اگر این ایستادگی نبود، اگر این به چالش کشیدن هیبت دروغین ابرقدرتها نبود، ملتها وارد میدان نمیشدند؛ بیداری اسلامی به وجود نمیآمد. ۱۳۹۰/۱۰/۱۹ * شناخت ریشه تاریخی حرکتِ انقلاب مسئلهی نوزدهم دی و به یاد نگهداشتن این خاطره، یک مسئلهی صرفاً تکراری یا برخاستهی از عادت نیست؛ یک مسئلهی اساسی و اصولی است. همهی مناسبتهای بزرگ تاریخی ما همین طور است. اولاً نسل جوان و جدید که مسئولیت جوانانِ آن روز را امروز بر دوش گرفتهاند، ریشهی تاریخی و سابقهی تاریخی حرکت خودشان را با این یادآوریها میشناسند، آن را احساس میکنند؛ ثانیا قدر مجاهدتهائی که برای رسیدن ملت ایران به امروز تحمل شده است، سختیهائی که تحمل شده، خطرهائی که مردم با آن سینه به سینه مواجه شدهاند، دانسته میشود؛ اینها بیان میشود، روشن میشود که آنچه امروز ملت ایران در اختیار دارند، یک نعمتِ آسان به دست آمده نیست؛ یک حادثهی تصادفی نیست. «رو خطر کن ز کام شیر - باید گفت ز کام گرگ - بجوی». ملت ایران خطر کردند، زحمت کشیدند، جان دادند، در مقابل پلیس شقىِ جبارِ رژیم طاغوت ایستادگی کردند، کشته دادند، شهید دادند، مجروح دادند، تا توانستند این کاروان عظیمِ مصممِ بااراده را به راه بیندازند و به اینجا برسانند. ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ * حراست از حماسه از خود آن حماسه [نوزدهم دی] بایستی حراست کنیم و نگهبانی کنیم، چون این یکی از نقطههای اوج حیات ملّت ایران بود. ملّتها نقاط اوج و نقاط حضیض دارند؛ نقاط اوج را بایستی زنده نگه داشت. نقاط اوج، آنهایی هستند که زنده بودن و پای کار بودن و با اراده و عزم بودن یک ملّت را و بصیرت یک ملّت را در این مواقع حسّاس نشان میدهند؛ نوزدهم دی این جوری بود. نقطهی اوج را باید زنده نگه داشت، چون هم به آیندگان روحیه میدهد، هم مایهی افتخار و عزّت ملّی است. این نقطههای اوج در تاریخ ثبت میشود و راه آینده را برای آیندگان روشن میکند. بنابراین، خود این حادثه را نباید گذاشت کهنه بشود و همین طور که تا امروز بحمدالله این حادثه زنده و پُرنشاط باقی مانده، همچنان باقی بماند. ۱۳۹۹/۱۰/۱۹ * درسهای حادثه ۱۹ دی برای امروز ما درس امروزِ من و شما از حادثهی نوزدهم دی این باشد که بدانیم باید دشمن را شناخت، شیوه و سمتوسوی کار دشمن را دانست و بهنگام، بوقت با هر وسیلهای که در اختیار من و شما هست، در مقابل او باید ایستاد. اگر این کار را کردیم، بدانید دشمنان جهانی و بینالمللی ما - از آمریکا و انگلیس و صهیونیسم و کمپانیهای بینالمللی و زرسالاران بینالمللی و دشمنان عنود- در مقابل ملّت ایران هیچ غلطی نخواهند توانست بکنند. ۱۳۹۵/۱۰/۱۹ * استمرار در صراط مستقیم جوانان قم نقش و سهم بسیار بزرگ خود را فراموش نکنند. آن روز [روز نوزدهم دی]، روز شروع بود؛ امروز، روز استمرار در صراط مستقیم است. اگر آن روز آن حرکت مهم بود، امروز هم دقّت و احتیاط برای زاویه نخوردن به صراط مستقیم و منحرف نشدن مهم است. خداوند متعال به پیغمبر و اصحاب پیغمبر فرمود: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا»؛ یعنی در این راه بمانید و استقامت کنید؛ راه را گم نکنید؛ خط را اشتباه نکنید؛ هدف را فراموش نکنید. این خطاب به ما و خطاب به همه ملت ایران است. وقتی با همان نیّت و با همان عزم، یک ملت راه خود را استمرار بخشید و از تاب و توان نیفتاد - که نمیافتد - دروازههای مدینه موعود الهی - مدینه سعادت - به روی مردم باز خواهد شد. بعد از پیروزی انقلاب همه همّت دشمنان انقلاب و مستکبران در این متمرکز بود که حالا که کار از دستشان دررفت، شاید بتوانند راه این راهروان را منحرف کنند؛ همچنان که در قیام مشروطه کردند. ۱۳۸۲/۱۰/۱۸ منبع:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49369
**************
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
,
:: برچسبها:
بیانات امام خامنه ای ,
حادثه ۱۹ دی قم ,
نقطه شروع ,
حرکتِ عمومىِ ,
ملّت ایران ,
مبدأ تاریخِ ,
تحولات جدید دنیا ,
نشانه ,
هویت اسلامیِ ,
نهضت ,
مردم قم ,
اهمیت ,
حادثه ,
قم ,
محور اساسی ,
انقلاب اسلامی ,
تجلیِ بصیرت ,
دشمن شناسی ,
مجاهدت ,
درک صحیح ,
ایمان ,
بصیرت ,
اقدام ,
عمل به هنگام ,
جلوه ,
نصرت الهی ,
فتحِ ,
دژِ ,
دشمن ,
شناخت ,
ریشه تاریخی ,
حرکتِ انقلاب ,
حراست ,
حماسه ,
درسهای حادثه ۱۹ دی ,
حادثه 19 دی ,
19 دی ,
دی ماه ,
دی ,
استمرار ,
صراط مستقیم ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 19 دی 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۱تا۴۲ يَأَيُّهَا الرَّسولُ لا يحْزُنك الَّذِينَ يُسرِعُونَ فى الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا ءَامَنَّا بِأَفْوَهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هَادُواسمَّاعُونَ لِلْكذِبِ سمَّاعُونَ لِقَوْمٍ ءَاخَرِينَ لَمْ يَأْتُوك يحَرِّفُونَ الْكلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَ إِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِك لَهُ مِنَ اللَّهِ شيْئاًأُولَئك الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطهِّرَ قُلُوبَهُمْ لهَُمْ فى الدُّنْيَا خِزْىٌوَ لَهُمْ فى الاَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ(۴۱) سمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكالُونَ لِلسحْتِ فَإِن جَاءُوك فَاحْكُم بَيْنهُمْ أَوْ أَعْرِض عَنهُمْ وَ إِن تُعْرِض عَنْهُمْ فَلَن يَضرُّوك شيْئاًوَ إِنْ حَكَمْت فَاحْكُم بَيْنهُم بِالْقِسطِ إِنَّ اللَّهَ يحِب الْمُقْسِطِينَ(۴۲) ترجمه: ۴۱ -اى فرستاده ( خدا ) آنها كه با زبان مىگويند ايمان آورده ايم و قلب آنها ايمان نياورده و در مسير كفر بر يكديگر سبقت مىجويند تو را اندوهگين نكنند و ( همچنين ) از يهوديان ( كه اين راه را مىپيمايند ) آنها زياد به سخنان تو گوش مىدهند تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند ، آنها جاسوسان جمعيت ديگرى هستند كه خود آنها نزد تونيامده اند ، آنها سخنان را از محل خود تحريف مىكنند ، و مىگويند اگر اين را ( كه ما مىخواهيم ) به شما دادند ( و محمد بر طبق خواسته شما داورى كرد ) بپذيريد و الا دورى كنيد ( و عمل ننمائيد ) و كسى را كه خدا ( بر اثر گناهان پى در پى ) بخواهد مجازات كند قادر به دفاع از او نيستى ، آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند ، در دنيا رسوائى و در آخرت مجازات بزرگ نصيب آنان خواهد شد . ۴۲ -آنها بسيار به سخنان تو گوش مىدهند تا آنرا تكذيب كنند ، مال حرام فراوان مىخورند اگر نزد تو آمدند در ميان آنان داورى كن يا ( اگر صلاح بود ) آنها را بحال خود واگذار و اگر از آنها صرف نظر كنى به تو زيان نمىرسانند و اگر ميان آنها داورى كنى با عدالت داورى كن كه خدا عادلان را دوست دارد. شان نزول در شان نزول اين آيه ، روايات متعددى وارد شده كه از همه روشنتر ، روايتى است كه از امام باقر (عليه السلام) در اين زمينه نقل گرديده كه خلاصه اش چنين است : يكى از اشراف يهود خيبر كه داراى همسر بود ، با زن شوهردارى كه او هم از خانواده هاى سرشناس خيبر محسوب مىشد عمل منافى عفت انجام داد ، يهوديان از اجراى حكم تورات ( سنگسار كردن ) در مورد آنها ناراحت بودند ، و به دنبال راه حلى مىگشتند كه آن دو را از حكم مزبور معاف سازد در عين حال پاىبند بودن خود را به احكام الهى نشان دهند ، اين بود كه به هم مسلكان خود در مدينه پيغام فرستادند كه حكم اين حادثه را از پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) بپرسند ( تا اگر در اسلام حكم سبكترى بود آن را انتخاب كنند و در غير اين صورت آنرا نيز بدست فراموشى بسپارند و شايد از اين طريق مىخواستند توجه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) را نيز به خود جلب كنند و خود را دوست مسلمانان معرفى نمايند ) به همين جهت جمعى از بزرگان يهود مدينه به خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) شتافتند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود : آيا هر چه حكم كنم مىپذيريد ؟ آنها گفتند : بخاطر همين نزد تو آمده ايم ! در اين موقع حكم سنگباران كردن كسانى كه مرتكب زناى محصنه مىشوند نازل گرديد ولى آنها از پذيرفتن اين حكم ( به عذر اينكه در مذهب آنها چنين حكمى نيامده شانه خالى كردند ! ) پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) اضافه كرد ، اين همان حكمى است كه در تورات شما نيز آمده آيا موافقيد كه يكى از شما را به داورى بطلبم و هر چه او از زبان تورات نقل كرد بپذيريد ، گفتند : آرى . پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) گفت : ابن صوريا كه در فدك زندگى مىكند چگونه عالمى است ؟ گفتند : او از همه يهود به تورات آشناتر است ، به دنبال او فرستادند و هنگامى كه نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) آمد به او فرمود : ترا به خداوند يكتائى كه تورات را بر موسى (عليهالسلام) نازل كرد و دريا را براى نجات شما شكافت و دشمن شما فرعون را غرق نمود و در بيابان شما را از مواهب خود بهره مند ساخت سوگند مىدهم بگو آيا حكم سنگباران كردن در چنين موردى در تورات بر شما نازل شده است يا نه ؟ او در پاسخ گفت : سوگندى به من دادى كه ناچارم بگويم آرى چنين حكمى در تورات آمده است . پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) گفت : چرا از اجراى اين حكم سرپيچى مىكنيد ؟ او در جواب گفت : حقيقت اين است كه ما در گذشته اين حد را در باره افراد عادى اجرا مىكرديم ولى در مورد ثروتمندان و اشراف خود دارى مىنموديم ، اين بود كه گناه مزبور در طبقات مرفه جامعه ما رواج يافت تا اينكه پسر عموى يكى از رؤساى ما مرتكب اين عمل زشت شد ، و طبق معمول از مجازات او صرفنظر كردند ، در همين اثنا يك فرد عادى مرتكب اين كار گرديد ، هنگامى كه مىخواستند او را سنگباران كنند ، خويشان او اعتراض كردند و گفتند : اگر بنا هست اين حكم اجرا بشود بايد در مورد هر دو اجرا بشود به همين جهت ما نشستيم و قانونى سبكتر از قانون سنگسار كردن تصويب نموديم و آن اين بود كه به هر يك چهل تازيانه بزنيم و روى آنها را سياه كرده و وارونه سوار مركب كنيم و در كوچه و بازار بگردانيم ! در اين هنگام پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دستور داد كه آن مرد و زن را در مقابل مسجد سنگسار كنند . و فرمود : خدايا من نخستين كسى هستم كه حكم ترا زنده نمودم بعد از آنكه يهود آن را از بين بردند . در اين هنگام آيات فوق نازل شد و جريان مزبور را به طور فشرده بيان كرد . تفسیر داورى ميان دوست و دشمن از اين آيه و چند آيه بعد از آن استفاده مىشود كه قضات اسلام حق دارند با شرايط خاصى در باره جرائم و جنايات غير مسلمانان نيز قضاوت كنند كه شرح آن طى اين آيات بيان خواهد شد . آيه فوق با خطاب يا ايها الرسول ( اى فرستاده ! ) آغاز شده اين تعبير تنها در دو جاى قرآن ديده مىشوديكى در اينجا و ديگرى در آيه 67 همين سوره كه مساله ولايت و خلافت مطرح است مىباشد ، گويا به خاطر اهميت موضوع و ترس و واهمه اى كه از دشمن در كار بوده مىخواهد حس مسئوليت را در پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) بيشتر تحريك كند و اراده او را تقويت نمايد كه تو صاحب رسالتى آنهم رسالتى از طرف ما ، بنابراين بايد در بيان حكم استقامت بخرج دهى . سپس به دلدارى پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به عنوان مقدمه اى براى حكم بعد پرداخته و مىفرمايد : آنها كه با زبان ، مدعى ايمانند و قلب آنها هرگز ايمان نياورده و در كفربر يكديگر سبقت مىجويند هرگز نبايد مايه اندوه تو شوند ( زيرا اين وضع تازگى ندارد) . (لا يحزنك الذين يسارعون فى الكفر من الذين قالوا آمنا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم) . بعضى معتقدند تعبير يسارعون فى الكفر با تعبير يسارعون الى الكفر تفاوت دارد زيرا جمله اول در باره كسانى گفته مىشود كه كافرند و در درون كفر غوطه ور ، و براى رسيدن به مرحله نهائى كفر بر يكديگر سبقت مىجويند ، ولى جمله دوم در باره كسانى گفته ميشود كه در خارج از محدوده كفر به سوى آن در حركتند و بر يكديگر سبقت ميگيرند . بعد از ذكر كارشكنى هاى منافقان و دشمنان داخلى به وضع دشمنان خارجى و يهود پرداخته و ميگويد : همچنين كسانى كه از يهود نيز اين مسير را مىپيمايند نبايد مايه اندوه تو شوند ( و من الذين هادوا) . بعد اشاره به پاره اى از اعمال نفاق آلود آنان كرده ، مى گويد : آنها زياد به سخنان تو گوش ميدهند اما اين گوش دادن براى درك اطاعت نيست بلكه براى اين است كه دستاويزى براى تكذيب و افترا بر تو پيدا كنند ( سماعون للكذب) . اين جمله تفسير ديگرى نيز دارد ، آنها به دروغهاى پيشوايان خود فراوان گوش ميدهند . ولى حاضر به پذيرش سخن حق نيستند . صفت ديگر آنها اين است كه نه تنها براى دروغ بستن به مجلس شما حاضر ميشوند بلكه در عين حال جاسوسهاى ديگران كه نزد تو نيامده اند نيز ميباشند . (سماعون لقوم آخرين لم ياتوك) . و به تفسير ديگر آنها گوش بر فرمان جمعيت خودشان دارند و دستورشان اين است كه اگر از تو حكمى موافق ميل خود بشنوند بپذيرند و اگر بر خلاف ميلشان بود مخالفت كنند ، بنا بر اين اينها مطيع و شنواى فرمان بزرگان خود هستند نه فرمان تو ، در چنين حالى مخالفت آنها نبايد مايه اندوه تو گردد. زيرا از آغاز به قصد پذيرش حق نزد تو نيامدند. ديگر از صفات آنها اين است كه سخنان خدا را تحريف مىكنند ( خواه تحريف لفظى و يا تحريف معنوى ) هر حكمى را بر خلاف منافع و هوسهاى خود تشخيص دهند آن را توجيه و تفسير و يا بكلى رد مىكنند . (يحرفون الكلم من بعد مواضعه) . عجبتر اينكه آنها پيش از آنكه نزد تو بيايند تصميم خود را گرفته اند ، بزرگان آنها به آنان دستور داده اند كه اگر محمد حكمى موافق خواست ما گفت بپذيريد و اگر بر خلاف خواست ما بود از آن دورى كنيد . (يقولون ان اوتيتم هذا فخذوه و ان لم تؤتوه فاحذروا ) . اينها چنان در گمراهى فرو رفته اند و افكارشان بقدرى متحجر شده كه بدون هر گونه انديشه و مطالعه آنچه را كه بر خلاف مطالب تحريف شده آنان باشد رد ميكنند ، و به اين ترتيب اميدى به هدايت آنها نيست ، و خدا ميخواهد به اين وسيله آنها را مجازات كرده و رسوا كند و كسى كه خدا اراده مجازات و رسوائى او را كرده است هرگز تو قادر بر دفاع از او نيستى . (و من يرد الله فتنته فلن تملك له من الله شيئا) . آنها بقدرى آلوده اند كه قابل شستشو نمىباشند بهمين دليل آنها كسانى هستند كه خدا نمىخواهد قلب آنها را شستشو دهد . (اولئك الذين لم يرد الله ان يطهر قلوبهم) . زيرا كار خدا هميشه آميخته با حكمت است و آنها كه با اراده و خواست خود يك عمر كجروى كرده اند و به نفاق و دروغ و مخالفت با حق و حقيقت و تحريف قوانين الهى آلوده بوده اند ، بازگشت آنها عادتا ممكن نيست ، و در پايان آيه ميفرمايد : آنها هم در اين دنيا رسوا و خوار خواهند شد و هم در آخرت كيفر عظيمى خواهند داشت . (لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم) . در آيه دوم بار ديگر قرآن تاكيد مىكند كه آنها گوش شنوا براى شنيدن سخنان تو و تكذيب آن دارند ( و يا گوش شنوائى براى شنيدن دروغهاى بزرگانشان دارند ) . (سماعون للكذب) . اين جمله به عنوان تاكيد و اثبات اين صفت زشت براى آنها تكرار شده است . علاوه بر اين آنها زياد اموال حرام و ناحق و رشوه مىخورند .(اكالون للسحت) . سپس به پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) اختيار مىدهد كه هر گاه اين گونه اشخاص براى داورى به او مراجعه كردند مىتواند در ميان آنها داورى به احكام اسلام كند و مىتواند از آنها روى گرداند . (فان جاؤك فاحكم بينهم او اعرض عنهم) . البته منظور اين نيست كه پيغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) تمايلات شخصى را در انتخاب يكى از اين دو راه دخالت دهد بلكه منظور اين است شرائط و اوضاع را در نظر بگيرد اگر مصلحت بود دخالت و حكم كند و اگر مصلحت نبود صرفنظر نمايد . و براى تقويت روح پيغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) اضافه مىكند اگر صلاح بود كه از آنها روى بگردانى هيچ زيانى نمىتوانند بتو برسانند . (و ان تعرض عنهم فلن يضروك شيئا) . و اگر خواستى در ميان آنها داورى كنى حتما بايد اصول عدالت را رعايت نمائى زيرا خداوند افراد دادگرو عدالت پيشه را دوست دارد . (و ان حكمت فاحكم بينهم بالقسط ان الله يحب المقسطين ) در اينكه اين حكم يعنى تخيير حكومت اسلامى ميان داورى كردن به احكام اسلام در باره غير مسلمانان و يا صرفنظر كردن از داورى ، نسخ شده و يا به قوت خود باقى است در ميان مفسران گفتگو است . بعضى معتقدند كه در محيط حكومت اسلامى هر كس زندگى مىكند ، خواه مسلمان باشد يا غير مسلمان از نظر حقوقى و جزائى مشمول مقررات اسلام هست ، بنابراين حكم آيه فوق يا نسخ شده و يا مخصوص به غير كفار ذمى است ( يعنى كفارى كه به عنوان يك اقليت در كشور اسلامى زندگى ندارند بلكه با مسلمانان پيمانهائى برقرار ساخته و با آنان رفت و آمد دارند ) . ولى بعضى ديگر معتقدند كه حكومت اسلامى هم اكنون نيز در باره غير مسلمانان اين اختيار را دارد كه شرائط و اوضاع را در نظر گرفته چنانچه مصلحت ببيند طبق احكام اسلام در باره آنها رفتار كند و يا آنها را به قوانين خودشان رها سازد ( تحقيق و توضيح بيشتر در باره اين حكم را در بحث قضاء در كتب فقهى بخوانيد)
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://khamenei.ir/
دوران دفاع مقدس
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه مائده ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۱تا۴۲ ,
تفسیر سوره مبارکه مائده ,
سوره مبارکه مائده ,
سوره مائده ,
تفسیر ,
فرستاده خدا ,
زبان ,
ایمان ,
قلب ,
کفر ,
سبقت ,
اندوهگین ,
یهودیان ,
سخنان ,
وش دادن ,
دستاویز ,
تکذیب ,
جاسوسان ,
تحریف ,
داوری ,
خدا ,
گناهان ,
مجازات ,
دفاع ,
دل پاک ,
رسوائی ,
آخرت ,
مجازات بزرگ ,
نصیب ,
مال حرام ,
حرام خواری ,
صلاح ,
صرف نظر ,
زیان ,
عدالت ,
عادلان ,
امام باقر علیه السلام ,
اشراف یهود ,
همسر ,
زن شوهردار ,
عمل منافی عفت ,
یهودیان ,
حکم تورات ,
سنگسار ,
تورات ,
حکم ,
ناراحت ,
راه حل ,
معاف ,
احکام الهی ,
هم مسلک ,
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ,
پرسش ,
اسلام ,
فراموشی ,
دوست ,
مسلمانان ,
یهود ,
مدینه ,
سنگباران ,
زنای محصنه ,
ابن صوريا ,
فدک ,
عالم ,
حضرت موسی علیه السلام ,
دریا ,
نجات ,
دشمن ,
فرعون ,
غرق ,
بیابان ,
مواهب الهی ,
ثروتمندان ,
اشراف ,
گناه ,
طبقات مرفه ,
رواج گناه ,
تازیانه ,
وارونه ,
اسب ,
کوچه و بازار ,
مسجد ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 آذر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۲ ۲يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْم أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَديدُ الْعِقابِ ترجمه ۲ ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شعائر و حدود الهى (و مراسم حج را محترم بشمريد! و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد! و نه ماه حرام را، و نه قربانى هاى بى نشان، و نشاندار را، و نه آنها را كه به قصد خانه خدا براى به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او مى آيند. اما هنگامى كه از احرام بيرون آمديد، صيد كردن براى شما مانعى ندارد. و خصومت با جمعيتى كه شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) باز داشتند، نبايد شما را وادار به تعدى و تجاوز كند! و (همواره) در راه نيكى و پرهيزگارى با هم تعاون كنيد. و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همكارى ننمائيد! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد كه مجازات خدا شديد است! تفسیر در اين آيه، چند دستور مهم از آخرين دستوراتى كه بر پيامبر(صلى الله عليه وآله)نازل شده، بيان گرديده، كه همه يا اغلب آنها مربوط به حج و زيارت خانه خدا است: 1 ـ نخست خطاب به افراد با ايمان كرده مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شعائر الهى را نقض نكنيد! و حريم آنها را حلال نشمريد» (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّهِ). در اين كه منظور از «شعائر الهى» چيست؟ در ميان مفسران گفتگوى بسيار است، ولى به تناسب قسمت هاى ديگر اين آيه، و با توجه به سال نزول آن (سال دهم هجرى) كه سال حجة الوداع پيغمبر(صلى الله عليه وآله) بود، چنين به نظر مى رسد كه: منظور از «شعائر»، «مناسك و برنامه هاى حج» باشد كه مسلمانان موظفند احترام همه آنها را نگاه دارند. شاهد اين تفسير اين كه در قرآن كلمه «شعائر» معمولاً در مورد مراسم حج به كار رفته است 2 ـ احترام ماه هاى حرام را نگاه داريد و از جنگ كردن در اين ماه ها خوددارى كنيد، لذا مى فرمايد: «و نه ماه هاى حرام را» (وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ). 3 ـ «قربانيانى را كه براى حج مى آورند، اعم از اين كه بى نشان باشند (هَدْى) و يا نشان داشته باشند (قَلائِد) حلال نشمريد و بگذاريد كه به قربانگاه برسند و در آنجا قربانى شوند» (وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلائِدَ) - 3 4 ـ تمام زائران خانه خدا بايد از آزادى كامل در اين مراسم بزرگ اسلامى بهره مند باشند، و هيچ گونه امتيازى در اين قسمت در ميان قبائل و افراد و نژادها و زبان ها نيست، بنابراين نبايد مزاحم كسانى شويد كه براى خشنودى پروردگار و جلب رضاى او و حتى به دست آوردن سود تجارى به قصد زيارت بيت اللّه حركت مى كنند، مى فرمايد: «و نه آنها كه به قصد خانه خدا براى به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او مى آيند» (وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً)، خواه با شما دوست باشند يا دشمن، همين اندازه كه مسلمانند و زائر خانه خدا مصونيت دارند. بعضى از مفسران و فقهاء معتقدند: جمله فوق عام است و حتى غير مسلمانان را نيز شامل مى شود، يعنى اگر مشركان هم به قصد زيارت خانه خدا بيايند نبايد مورد مزاحمت قرار گيرند. ولى با توجه به اين كه در سوره «توبه» كه معروف است در سال نهم هجرت نازل شده در آيه 28 دستور جلوگيرى از آمدن مشركان به مسجد الحرام داده شده; و با توجه به اين كه سوره «مائده» در اواخر عمر پيامبر(صلى الله عليه وآله) در سال دهم هجرت نازل گرديده و طبق روايات شيعه و اهل تسنن هيچ حكمى از آن نسخ نشده، چنين تفسيرى صحيح نيست، و حق آن است كه حكم بالا مخصوص به مسلمانان است. 5 ـ تحريم صيد، محدود به زمان احرام است، لذا مى فرمايد: «اما هنگامى كه از احرام حج يا عمره بيرون آمديد، صيد كردن براى شما مُجاز است» (وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا). 6 ـ اگر جمعى از بت پرستان در دوران جاهليت (در جريان حديبيه) مزاحم زيارت شما از خانه خدا شدند و نگذاشتند مناسك زيارت خانه خدا را انجام دهيد، نبايد اين جريان سبب شود كه بعد از اسلام آوردن آنها، كينه هاى ديرينه را زنده كنيد و مانع آنها از زيارت خانه خدا شويد، لذا مى فرمايد: «و كينه و دشمنى نسبت به گروهى كه شما را از زيارت مسجد الحرام مانع شدند نبايد سبب تعدّى شما شود» (وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْم أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا) اين حكم گر چه در مورد زيارت خانه خدا نازل شده است، ولى در حقيقت يك قانون كلّى از آن استفاده مى شود كه مسلمان نبايد «كينه توز» باشد، حوادثى را كه در زمان هاى گذشته واقع شده بار ديگر در فكر خود زنده كند و در صدد انتقام بر آيد. و با توجه به اين كه يكى از علل نفاق و تفرقه در هر اجتماعى همين مسأله است، اهميت اين دستور اسلامى براى جلوگيرى از شعلهور شدن آتش نفاق، در ميان مسلمانان آن هم در آستانه غروب آفتاب عمر پيامبر(صلى الله عليه وآله)آشكارتر مى شود. 7 ـ سپس براى تكميل بحث گذشته مى فرمايد: شما به جاى اين كه دست به هم بدهيد تا از دشمنان سابق و دوستان امروز خود انتقام بگيريد، «بايد دست اتحاد در راه نيكى ها و تقوا به يكديگر بدهيد و تعاون و همكارى بر گناه و عدوان ننمائيد»! (وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ). 8 ـ و در پايان آيه براى تحكيم و تأكيد احكام گذشته مى فرمايد: «پرهيزكارى را پيشه كنيد! و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد! كه مجازات و كيفرهاى خدا شديد است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَديدُ الْعِقابِ). آنچه در آيه فوق در زمينه تعاون آمده، يك اصل كلّى اسلامى است كه سراسر مسائل اجتماعى، حقوقى، اخلاقى و سياسى را در بر مى گيرد. طبق اين اصل، مسلمانان موظفند در كارهاى نيك تعاون و همكارى كنند ولى همكارى در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم، مطلقاً ممنوع است، هر چند مرتكب آن دوست نزديك يا برادر انسان باشد. اين قانون اسلامى، درست بر ضد قانونى است كه در جاهليت عرب ـ و حتى در جاهليت امروز نيز ـ حكومت مى كرد كه: أُنْصُرْ أَخاكَ ظالِماً أَوْ مَظْلُوماً: «برادر (يا دوست و هم پيمانت) را حمايت كن خواه ظالم باشد يا مظلوم»! 1 در آن روز اگر افرادى از قبيله اى به افراد قبيله ديگر حمله مى كردند، بقيه افراد قبيله به حمايت از آنها بر مى خاستند بدون اين كه تحقيق كنند حمله عادلانه بوده است يا ظالمانه. اين اصل، در مناسبات بين المللى امروز نيز حكومت مى كند و غالباً كشورهاى هم پيمان، و يا آنها كه منافع مشتركى دارند، در مسائل مهم جهانى به حمايت يكديگر بر مى خيزند، بدون اين كه اصل عدالت را رعايت كنند و ظالم و مظلوم را از هم تفكيك نمايند! اسلام، بر اين قانون جاهلى خط بطلان كشيده است و دستور مى دهد: تعاون و همكارى مسلمين با يكديگر بايد «تنها» در كارهاى نيك و برنامه هاى مفيد و سازنده باشد، نه در گناه و ظلم و تعدّى. جالب توجه اين كه: «بِرّ» و «تقوا» هر دو در آيه فوق با هم ذكر شده اند، كه يكى جنبه اثباتى دارد و اشاره به اعمال مفيد است، و ديگرى جنبه نفى دارد و اشاره به جلوگيرى از اعمال خلاف مى باشد. و به اين ترتيب، تعاون و همكارى بايد هم در دعوت به نيكى ها و هم در مبارزه با بدى ها انجام گيرد. در فقه اسلامى از اين قانون در مسائل حقوقى استفاده شده، و پاره اى از معاملات و قراردادهاى تجارى كه جنبه كمك به گناه دارد، تحريم گرديده، همانند فروختن انگور به كارخانه هاى شراب سازى و يا فروختن اسلحه به دشمنان حق و عدالت، و يا اجاره دادن محل كسب و كار براى معاملات نامشروع و اعمال خلاف شرع (البته اين احكام شرائطى دارد كه در كتب فقهى بيان شده است). اگر اين اصل، در اجتماعات اسلامى به جريان افتد و مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصى، نژادى و خويشاوندى با كسانى كه در كارهاى مثبت و سازنده گام بر مى دارند همكارى كنند، و از همكارى با افراد ستمگر و متعدّى در هر گروه و طبقه اى كه باشند، خوددارى نمايند، بسيارى از نابسامانى هاى اجتماعى سامان مى يابد. همچنين اگر در مقياس بين المللى دولت هاى دنيا، با متجاوز ـ هر كس و هر دولتى بوده باشد ـ همكارى نكنند، تعدّى و تجاوز و استعمار و استثمار از جهان برچيده خواهد شد. اما هنگامى كه مى بينيم پاره اى از آنها به حمايت متجاوزان و ستمگران بر مى خيزند و با صراحت اعتراف مى كنند اشتراكِ منافع، آنها را دعوت به اين حمايت كرده، نبايد انتظار وضعى بهتر از اين داشته باشيم. در روايات اسلامى درباره اين اصل تأكيدهاى فراوانى وارد شده كه به چند نمونه اشاره مى كنيم: 1 ـ از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: إِذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ نادى مُناد أَيْنَ الظَّلَمَةُ؟ وَ أَعْوانُ الظَّلَمَةِ؟ وَ أَشْباهُ الظَّلَمَةِ؟ حَتّى مَنْ بَرَءَ لَهُمْ قَلَماً وَ لاقَ لَهُمْ دَواتاً؟ قالَ: فَيُجْتَمَعُونَ فِى تابُوت مِنْ حَدِيْد ثُمَّ يُرْمى بِهِمْ فِى جَهَنَّمَ: «هنگامى كه روز قيامت بر پا شود، منادى ندا در مى دهد كجا هستند ستمكاران؟ و كجا هستند ياوران آنها؟ و كسانى كه خود را شبيه به آنها ساخته اند؟ حتى كسانى كه براى آنها قلمى تراشيده اند و يا دواتى را ليقه 2 كرده اند؟ همه آنها را در تابوتى از آهن قرار مى دهند سپس آنها را در ميان جهنم پرتاب مى كنند» 2 ـ در روايتى از «صفوان جمّال» كه از ياران امام كاظم (عليه السلام) بود نقل شده مى گويد: خدمت امام رسيدم فرمود: اى صفوان! همه كارهاى تو خوب است جز يك كار! عرض كردم: فدايت شوم! چه كار؟ فرمود: اين كه شتران خود را به اين مرد يعنى «هارون» كرايه مى دهى! گفتم: به خدا سوگند در مسيرهاى عياشى، هوس بازى و صيد حرام، به او كرايه نمى دهم، تنها در اين راه، يعنى راه «مكّه» ، در اختيار آنها مى گذارم، تازه خودم همراه شتران نمى روم، بعضى از فرزندان و كسانم را با آنها مى فرستم، فرمود: اى صفوان! آيا از آنها كرايه مى گيرى؟! عرض كردم: بله. فرمود: آيا دوست دارى كه زنده بمانند، بر سر كار باشند تا كرايه تو را بپردازند؟ گفتم: بلى. فرمود: كسى كه بقاى آنها را دوست بدارد. از آنها است و هر كسى از آنها باشد در آتش دوزخ خواهد بود. صفوان مى گويد: من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم. اين خبر به گوش هارون رسيد، به دنبال من فرستاده گفت: صفوان! شنيده ام شترانت را فروخته اى؟ گفتم: آرى. گفت: چرا؟ گفتم: پير شده ام، فرزندان و كسانم نمى توانند از عهده اداره آنها بر آيند! گفت: چنين نيست، چنين نيست! من مى دانم چه كسى اين دستور را به تو داده است، آرى موسى بن جعفر(عليه السلام) به تو چنين دستورى داده است. گفتم: مرا با موسى بن جعفر چه كار؟ هارون گفت: اين سخن را بگذار! به خدا سوگند اگر سوابق نيك تو نبود، دستور مى دادم گردنت را بزنند! 4 3 ـ در حديث ديگرى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم كه به على(عليه السلام)فرمود: يا عَلِىُّ كَفَرَ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيْمِ مِنْ هذِهِ الأُمَّةِ عَشَرَةٌ... وَ بايَعَ السِّلاحَ مِنْ أَهْلِ الْحَرْبِ: «ده طايفه از اين امت به خدا كافر شده اند... يكى از آنها كسى است كه به دشمنان اسلام كه با آنها در حال جنگند اسلحه بفروشد»
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
در فضیلت سکوت حضرت امام صادق علیه السلام لا يَزَالُ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ يُكْتَبُ مُحْسِناً مَا دَامَ سَاكِتاً فَإِذَا تَكَلَّمَ كُتِبَ مُحْسِناً أَوْ مُسِيئاً تازمانی که مؤمن ساکت است، نیکوکار نوشته می شود؛ آنگاه که سخن بگوید یا نیکوکار است و یا بدکار. «الخصال» ج ۱ ص ۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام)
عُنْوَانُ صَحِيفَةِ الْمُؤْمِنِ حُسْنُ خُلُقِهِ
سر لوحه نامه [اعمال ]مؤمن ، اخلاق خوب اوست
صحیفة الرضا (ع): حدیث122
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
ایثار، یعنی ندیدن و به حساب نیاوردن خود. این، اوّلین موضعگیرىِ شهید است. 1376/02/17
شهید مدافع حرم، شهید حاج مهران خالدی
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46544
https://www.mashreghnews.ir/news/1283346
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه مائده ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۲ ,
تفسیر سوره مبارکه مائده ,
سوره مبارکه مائده ,
سوره مائده ,
قرآن کریم ,
ایمان ,
شعائر الهی ,
حدود الهی ,
مراسم حج ,
محترم ,
مخالفت ,
حلال ,
ماه حرام ,
قربانی ,
خانه خدا ,
فضل پروردگار ,
خشنودی خدا ,
خشنودی ,
احرام ,
صید کردن ,
خصومت ,
مسجد الحرام ,
حدیبیه ,
تعدی ,
تجاوز ,
نیکی ,
پرهیزگاری ,
تعاون ,
گناه ,
تعدی ,
همکاری ,
فرمان ,
فرمان خدا ,
مجارات ,
مجازات خدا ,
سکوت ,
حضرت امام صادق علیه السلام ,
امام صادق علیه السلام ,
مؤمن ,
ساکت ,
نیکوکار ,
سخن ,
بدکار ,
الخصال ,
امام رضا (علیه السلام) ,
سرلوحه ,
نامه اعمال ,
اخلاق خوب ,
ایثار ,
موضع گیری ,
شهید ,
شهید مدافع حرم ,
شهید حاج مهران خالدی ,
شهدای مدافع حرم ,
شهید خالدی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 12 آذر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۰ ۱۷۰ يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً ترجمه ۱۷۰ـ اى مردم! پيامبر (ى كه انتظارش را مى كشيديد،) حق را از جانب پروردگارتان آورد; به او ايمان بياوريد كه براى شما بهتر است! و اگر كافر شويد، (به خدا زيانى نمى رسد; زيرا) آنچه در آسمان ها و زمين است از آنِ خداست، و خداوند، دانا و حكيم است. تفسیر در آيات گذشته، به سرنوشت افراد بى ايمان اشاره شد، و اين آيه دعوت به سوى ايمان آميخته با ذكر نتيجه آن مى كند، و با تعبيرات مختلفى كه شوق و علاقه انسان را بر مى انگيزد، همه مردم را به اين هدف عالى تشويق مى نمايد. نخست مى گويد: «اى مردم! همان پيامبرى كه در انتظار او بوديد و در كتب آسمانى پيشين به او اشاره شده بود با آئين حق به سوى شما آمده است» (يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ) - 2 پس از آن مى فرمايد: «اين پيامبر از طرف آن كس كه پرورش و تربيت شما را بر عهده گرفته آمده است» (مِنْ رَبِّكُمْ). بعد اضافه مى كند: «اگر ايمان بياوريد به سود شما است به ديگرى خدمت نكرده ايد، بلكه به خودتان خدمت نموده ايد» (فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ). سپس توجه مى دهد: فكر نكنيد اگر شما راه كفر پيش گيريد به خدا زيانى مى رسد، چنين نيست; زيرا خداوند مالك آنچه در آسمان ها و زمين است مى باشد، مى فرمايد: «و اگر كافر شويد (به خدا زيانى نمى رسد) آنچه در آسمان ها و زمين است ملك خدا است» (وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرْضِ). به علاوه، چون خداوند، عالم و حكيم است دستورهائى را كه به شما داده و برنامه هائى را كه تنظيم كرده همگى روى فلسفه و مصالحى بوده و به سود شما است; زيرا «خداوند همواره دانا و حكيم است» (وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً). بنابراين، اگر پيامبران و برنامه هائى فرستاده، نه به خاطر نياز خود بوده، كه به خاطر علم و حكمتش بوده است. با توجه به تمام اين جهات، آيا سزاوار است كه راه ايمان را رها كرده و به راه كفر گام نهيد؟!
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۱ ۱۷۱ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرْضِ وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً ترجمه ۱۷۱ ـ اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد! و درباره خدا، غير از حق نگوئيد! مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا، و كلمه (و مخلوق) اوست; كه او را به مريم القاء نمود; و روحى (شايسته) از طرف او بود. به خدا و پيامبران او، ايمان بياوريد; و نگوئيد: «(خداوند) سه گانه است»! (از اين سخن) خوددارى كنيد كه براى شما بهتر است. خدا، تنها معبود يگانه است; او منزّه است كه فرزندى داشته باشد; (بلكه) از آن اوست آنچه در آسمان ها و در زمين است; و براى تدبير و سرپرستى آنها، خداوند كافى است. تفسیر در اين آيه، و آيه بعد به تناسب بحث هائى كه درباره اهل كتاب و كفار بود، به يكى از مهمترين انحرافات جامعه مسيحيت يعنى «مسأله تثليث و خدايان سه گانه» اشاره كرده و با جمله هاى كوتاه و مستدل آنها را از اين انحراف بزرگ بر حذر مى دارد. نخست به آنان اخطار مى كند كه در دين خود راه غلوّ را نپويند و جز حق درباره خدا نگويند، مى فرمايد: «اى اهل كتاب! در دين خود غلوّ نكنيد و درباره خدا جز حق نگوئيد» (يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ). مسأله «غلوّ» درباره پيشوايان، يكى از مهمترين سرچشمه هاى انحراف در اديان آسمانى بوده است. از آنجا كه انسان به خود علاقه دارد، ميل دارد كه رهبران و پيشوايان خويش را هم بيش از آنچه هستند بزرگ نشان دهد تا بر عظمت خود افزوده باشد. گاهى نيز اين تصور، كه غلوّ درباره پيشوايان، نشانه ايمان به آنان و عشق و علاقه به آنها است، سبب گام نهادن در اين ورطه هولناك مى شود. «غلوّ» همواره يك عيب بزرگ را همراه دارد و آن اين كه: ريشه اصلى مذهب يعنى خداپرستى و توحيد را خراب مى كند. به همين جهت، اسلام درباره غلات سختگيرى شديدى كرده و در كتب «عقائد» و «فقه» غلات از بدترين كفار معرفى شده اند. پس از آن، به چند نكته كه هر كدام در حكم دليلى بر ابطال تثليث و الوهيت مسيح(عليه السلام) است اشاره مى كند: در آغاز مى گويد: «عيسى(عليه السلام) فقط فرزند مريم(عليها السلام) بود» (إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ). اين تعبير (ذكر نام مادر عيسى در كنار نام او) كه در شانزده مورد از قرآن مجيد آمده است ، خاطر نشان مى سازد كه مسيح(عليه السلام) همچون ساير افراد انسان در رحم مادر قرار داشت، دوران جنينى را گذراند و همانند ساير افراد بشر متولد شد، شير خورد و در آغوش مادر پرورش يافت، يعنى تمام صفات بشرى در او بود. چگونه ممكن است چنين كسى كه مشمول و محكوم قوانين طبيعت و تغييرات جهان مادّه است خداوند ازلى و ابدى باشد. مخصوصاً كلمه «اِنَّما» كه در آيه مورد بحث آمده است، به اين توهّم نيز پاسخ مى گويد كه: اگر عيسى(عليه السلام) پدر نداشت، مفهومش اين نيست كه فرزند خدا بود، بلكه فقط فرزند مريم بود! در دومين نكته مى فرمايد: «عيسى(عليه السلام) فرستاده خدا بود» (رَسُولُ اللّهِ). اين موقعيت نيز، تناسبى با الوهيت او ندارد، قابل توجه اين كه قسمتى از سخنان مختلف مسيح(عليه السلام) كه در «اناجيل» كنونى موجود است، همگى حاكى از نبوت و رسالت او براى هدايت انسان ها است، نه الوهيت و خدائى او. در سومين نكته مى فرمايد: «عيسى(عليه السلام) كلمه خدا بود كه به مريم القاء شد» (وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ). در چند آيه قرآن از عيسى(عليه السلام) تعبير به «كلمه» شده است و اين تعبير، به خاطر آن است كه اشاره به مخلوق بودن مسيح(عليه السلام) كند. همان طور كه كلمات، مخلوق ما است، موجودات عالم آفرينش هم، مخلوق خدا هستند. و نيز همان طور كه «كلمات» اسرار درون ما را بيان مى كند و نشانه اى از صفات و روحيات ما است، مخلوقات اين عالم نيز، روشنگر صفات جمال و جلال خدايند. به همين جهت، در چند مورد از آيات قرآن به تمام مخلوقات «كلمه» اطلاق شده است (مانند آيات 109 كهف و 27 لقمان). منتها اين كلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسيار برجسته و بعضى نسبتاً ساده و كوچكند، و عيسى(عليه السلام) مخصوصاً از نظر آفرينش (علاوه بر مقام رسالت) برجستگى خاصى داشت; چرا كه بدون پدر آفريده شد. در چهارمين نكته مى گويد: «عيسى(عليه السلام) روحى است كه از طرف خدا آفريده شد» (وَ رُوحٌ مِنْهُ). اين تعبير كه در مورد آفرينش آدم(عليه السلام) و به يك معنى آفرينش تمام بشر، نيز در قرآن آمده است اشاره به عظمت آن روحى است كه خدا آفريد و در وجود انسان ها عموماً و مسيح و پيامبران خصوصاً قرار داد. گر چه بعضى خواسته اند از اين تعبير سوء استفاده كنند كه: عيسى(عليه السلام) جزئى از خداوند بود و تعبير «مِنْهُ» را گواه بر اين پنداشته اند. ولى مى دانيم: «مِنْ» در اين گونه موارد براى تبعيض نيست، بلكه به اصطلاح «مِنْ» نشويه است كه بيان سرچشمه و منشأ پيدايش چيزى مى باشد. جالب توجه اين كه: در تواريخ مى خوانيم: «هارون الرشيد» طبيبى نصرانى داشت كه روزى با «على بن حسين واقدى» ـ كه از دانشمندان اسلام بود ـ مناظره كرده، گفت: در كتاب آسمانى شما آيه اى وجود دارد كه مسيح(عليه السلام) را جزئى از خداوند معرفى كرده، سپس آيه فوق را تلاوت كرد. «واقدى» بلافاصله در پاسخ او اين آيه از قرآن را تلاوت نمود: وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الأَرْضِ جَمِيْعاً مِنْهُ: «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است مسخّر شما كرده و همه از ناحيه اوست» و اضافه كرد: اگر كلمه «مِنْ» جزئيت را برساند، بايد تمام موجودات زمين و آسمان طبق اين آيه جزئى از خدا باشند. طبيب نصرانى با شنيدن اين سخن، مسلمان شد. «هارون الرشيد» از اين جريان خوشحال گشت و به «واقدى» جايزه قابل ملاحظه اى داد به علاوه، شگفت انگيز است كه مسيحيان تولد عيسى(عليه السلام) را از مادر بدون وجود پدر دليلى بر الوهيت او مى گيرند، در حالى كه فراموش كرده اند آدم(عليه السلام)بدون پدر و مادر وجود يافت و اين خلقت خاص را هيچ كس دليل بر الوهيت او نمى داند! سپس قرآن به دنبال اين بيان مى فرمايد: «اكنون كه چنين است به خداى يگانه و پيامبران او ايمان بياوريد و نگوئيد خدايان سه گانه اند، و اگر از اين سخن بپرهيزيد، به سود شما است» (فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ). بار ديگر تأكيد مى كند كه: «تنها خداوند معبود يگانه است» (إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ). يعنى شما قبول داريد كه در عين تثليث، خدا يگانه است در حالى كه اگر فرزندى داشته باشد، شبيه او خواهد بود و با اين حال يگانگى معنى ندارد. چگونه ممكن است خداوند فرزندى داشته باشد در حالى كه او از نقيصه احتياج به همسر و فرزند و نقيصه جسمانيت و عوارض جسم بودن مبرّا است؟ لذا مى فرمايد: «او منزّه است از اين كه فرزند داشته باشد» (سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ). به علاوه، او مالك آنچه در آسمان ها و زمين است مى باشد، همگى مخلوق اويند و او خالق آنها است، و مسيح(عليه السلام) نيز يكى از اين مخلوقات او است، چگونه مى توان يك حالت استثنائى براى وى قائل شد، آيا مملوك و مخلوق مى تواند فرزند مالك و خالق خود باشد، مى فرمايد: «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است از آنِ او است» (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرْضِ). بنابراين، چه نيازى به همسر و فرزند دارد. و در پايان اعلام مى دارد: خداوند نه تنها خالق و مالك آنها است «بلكه مدبّر و حافظ و رازق و سرپرست آنها نيز مى باشد» (وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً). اصولاً خدائى كه ازلى و ابدى است، و سرپرستى همه موجودات را از ازل تا ابد بر عهده دارد، چه نيازى به فرزند دارد؟ مگر او همانند ما است كه فرزندى براى جانشينى بعد از مرگ خود بخواهد؟!
در ميان انحرافاتى كه جهان مسيحيت به آن گرفتار شده، هيچ يك بدتر از انحراف تثليث نيست; زيرا آنها با صراحت مى گويند: خداوند سه گانه است و نيز با صراحت مى گويند در عين حال يگانه است! يعنى هم وحدت را حقيقى مى دانند و هم سه گانگى را واقعى مى شمرند، و اين موضوع مشكل بزرگى براى پژوهشگران مسيحى به وجود آورده است. اگر حاضر بودند يگانگى خدا را «مجازى» بدانند و تثليث را «حقيقى» مطلبى بود. و اگر حاضر بودند تثليث را «مجازى» و توحيد را «حقيقى» بدانند، باز هم مسأله، ساده بود. ولى عجيب اين است كه: هر دو را حقيقى و واقعى مى دانند! و اگر مى بينيم در پاره اى از نوشته هاى تبليغاتى اخير كه به دست افراد غير مطلع داده مى شود، دم از سه گانگى مجازى مى زنند، سخن رياكارانه اى است كه به هيچ وجه با منابع اصلى مسيحيت و اعتقاد واقعى دانشمندان آنها نمى سازند. اينجا است كه مسيحيان خود را با يك مطلب غير معقول مواجه مى بينند; زيرا معادله «1 = 3» را هيچ كودك دبستانى هم نمى تواند بپذيرد، به همين دليل معمولاً مى گويند: اين مسأله را نبايد با مقياس عقل پذيرفت بلكه با مقياس تعبد و دل! بايد پذيرفته شود. و از اينجا است كه مسأله بيگانگى «مذهب» از «منطق عقل» شروع مى شود و مسيحيت را به اين وادى خطرناك مى كشاند كه مذهب جنبه عقلانى ندارد، بلكه صرفاً جنبه قلبى و تعبدى دارد. و نيز از اينجا است كه بيگانگى علم و مذهب و تضاد اين دو با هم از نظر منطق مسيحيت كنونى آشكار مى شود; زيرا علم مى گويد: عدد 3 هرگز مساوى با يك نيست، اما مسيحيت كنونى مى گويد هست! در مورد اين عقيده به چند نكته بايد توجه كرد: 1 ـ در هيچ يك از «اناجيل» كنونى اشاره اى به مسأله تثليث نشده است به همين دليل، محققان مسيحى عقيده دارند: سرچشمه تثليث در «اناجيل»، مخفى و ناپيدا است «مستر هاكس» آمريكائى مى گويد: «ولى مسأله تثليث در عهد عتيق و عهد جديد مخفى و غير واضح است» و همان طور كه بعضى از مورخان نوشته اند، مسأله تثليث از حدود قرن سوم به بعد در ميان مسيحيان آشكار گشت، و اين بدعتى بود كه بر اثر غلوّ از يكسو و آميزش مسيحيان با اقوام ديگر از سوى ديگر ، در مسيحيت واقعى وارد شد. بعضى احتمال مى دهند: اصولاً «تثليث نصارى» از «ثالوث هندى» (سه گانه پرستى هندوها) گرفته شده است 2 ـ تثليث، مخصوصاً به صورت «تثليث در وحدت» (سه گانگى در عين يگانگى) مطلبى است كاملاً نامعقول و بر خلاف بداهت عقل، و مى دانيم كه مذهب هرگز نمى تواند از عقل و علم جدا شود، علم حقيقى با مذهب واقعى، هميشه هماهنگ است و دوش به دوش يكديگر سير مى كنند. اين سخن كه مذهب را بايد تعبداً پذيرفت، سخن بسيار نادرستى است; زيرا اگر در قبول اصول يك مذهب، عقل كنار برود و مسأله «تعبد كور و كر» پيش بيايد، هيچ تفاوتى ميان مذاهب، باقى نخواهد ماند، در اين موقع، چه دليلى دارد كه انسان خداپرست باشد نه بت پرست؟! و چه دليلى دارد كه مسيحيان روى مذهب خود تبليغ كنند نه مذاهب ديگر؟! بنابراين، امتيازاتى كه آنها براى مسيحيت فكر مى كنند و اصرار دارند مردم را به سوى آن بكشانند خود دليلى است بر اين كه مذهب را بايد با منطق عقل شناخت. و اين درست بر خلاف ادعائى است كه آنها در مسأله تثليث دارند، يعنى «مذهب» را از «عقل» جدا مى كنند. به هر حال، هيچ سخنى براى درهم كوبيدن بنيان مذهب بدتر از اين سخن نيست كه بگوئيم: مذهب جنبه عقلانى و منطقى ندارد بلكه جنبه تعبدى دارد! 3 ـ دلائل متعددى كه در بحث توحيد براى يگانگى ذات خدا آورده شده است هر گونه دوگانگى، سه گانگى و تعدّد را از او نفى مى كند، خداوند يك وجود بى نهايت از تمام جهات است، ازلى، ابدى و نامحدود از نظر علم و قدرت و توانائى است و مى دانيم: در بى نهايت، تعدّد و دوگانگى تصور نمى شود. زيرا اگر دو بى نهايت فرض كنيم، هر دو متناهى و محدود مى شوند چون وجود اول فاقد قدرت، توانائى و هستى وجود دوم است، و همچنين وجود دوم فاقد وجود اول و امتيازات او است، بنابراين ، هم وجود اول محدود است و هم وجود دوم. به عبارت روشن تر: اگر دو «بى نهايت» از تمام جهات فرض كنيم، حتماً «بى نهايت اول» به مرز «بى نهايت دوم» كه مى رسد تمام مى گردد، و بى نهايت دوم كه به مرز بى نهايت اول مى رسد، آن هم تمام مى گردد، پس هر دو محدود هستند و متناهى. نتيجه اين كه: ذات خداوند كه يك وجود غير متناهى است هرگز نمى تواند متعدد باشد. همچنين اگر معتقد باشيم، ذات خدا مركّب از «سه اقنوم» (سه اصل يا سه ذات) است، لازم مى آيد كه هر سه محدود باشند، نه نامحدود و نامتناهى. به علاوه، هر «مركّبى» نيازمند به «اجزاى» خويش است، و وجودش معلول وجود آنها است و لازمه تركيب در ذات خدا اين است كه او نيازمند و معلول باشد، در حالى كه مى دانيم او بى نياز و علت نخستين عالم هستى است. 4 ـ از همه اينها گذشته، چگونه ممكن است، ذات خدا در قالب انسانى آشكار شود و نياز به جسم، مكان، غذا، لباس و مانند آن پيدا كند؟ محدود ساختن خداى ازلى و ابدى در جسم يك انسان، و قرار دادن او در جنين مادر، از بدترين تهمت هائى است كه ممكن است به ذات مقدس او بسته شود. همچنين نسبت دادن فرزند به خدا كه مستلزم عوارض مختلف جسمانى است يك نسبت غير منطقى و كاملاً نامعقول محسوب مى شود، به دليل اين كه هر كس در محيط مسيحيت پرورش نيافته و از آغاز طفوليت با اين تعليمات موهوم و غلط خو نگرفته است از شنيدن اين تعبيرات كه بر خلاف الهام فطرت و عقل است مشمئز مى شود، و اگر خود مسيحيان از تعبيراتى مانند: «خداى پدر» و «خداى پسر» ناراحت نمى شوند، به خاطر آن است كه از طفوليت با اين مفاهيم غلط انس گرفته اند! 5 ـ اخيراً ديده مى شود جمعى از مبلّغان مسيحى براى اغفال افراد كم اطلاع در مورد مسأله تثليث، متشبث به مثال هاى سفسطه آميزى شده اند، از جمله اين كه: وحدت در تثليث (يگانگى در عين سه گانگى) را مى توان تشبيه به «جرم خورشيد» ، «نور» و «حرارت» آن كرد كه سه چيز هستند و در عين حال يك حقيقتند، و يا تشبيه به موجودى كرد كه عكس آن در سه آينه بيفتد با اين كه يك موجود بيشتر نيست، سه موجود به نظر مى رسد! و يا آن را تشبيه به مثلثى مى كنند كه از بيرون سه زاويه دارد و اما اگر زوايا را از درون امتداد دهيم به يك نقطه مى رسند. با كمى دقت روشن مى شود اين مثال ها ارتباطى با مسأله مورد بحث ندارد; زيرا «جرم خورشيد» مسلماً با «نور آن» دو تا است، و «نور» كه امواج مافوق قرمز است با «حرارت» كه امواج مادون قرمز است از نظر علمى كاملاً تفاوت دارند، و اگر احياناً گفته شود: اين سه چيز يك واحد شخصى هستند، مسامحه و مجازى بيش نيست. و از آن روشن تر مثال «جسم» و «آينه ها» است; زيرا عكسى كه در آينه است، چيزى جز انعكاس نور نيست، انعكاس نور مسلماً غير از خود جسم است، بنابراين ، اتحاد حقيقى و شخصى در ميان آنها وجود ندارد و اين مطلبى است كه هر كس فيزيك كلاس هاى اول دبيرستان را خوانده باشد مى داند. در مثال مثلث نيز مطلب همين طور است: زواياى مثلث قطعاً متعددند، و امتداد منَصِّف الزاويه ها و رسيدن به يك نقطه در داخل مثلث ربطى به زوايا ندارد. شگفت انگيز اين كه: بعضى از مسيحيان شرقى با الهام از «وحدت وجود صوفيه خواسته اند توحيد در تثليث را با منطق «وحدت وجود» تطبيق دهند، ولى ناگفته پيدا است اگر كسى عقيده نادرست و انحرافى وحدت وجود را بپذيرد، بايد همه موجودات اين عالم را جزئى از ذات خدا بداند، بلكه عين او تصور كند، در اين موقع سه گانگى معنى ندارد، بلكه تمام موجودات از كوچك و بزرگ، جزء يا مظهرى براى او مى شوند. بنابراين، تثليث مسيحيت هيچگونه ارتباطى با وحدت وجود نمى تواند داشته باشد، اگر چه در جاى خود وحدت وجود صوفيه نيز ابطال شده است. 6 ـ گاهى بعضى از مسيحيان مى گويند: اگر ما مسيح(عليه السلام) را «ابن اللّه» مى گوئيم درست مانند آن است كه شما به امام حسين(عليه السلام) «ثار اللّه» و «ابن ثاره» (خون خدا و فرزند خون خدا) مى گوئيد و يا در پاره اى از روايات به على(عليه السلام) «يد اللّه» اطلاق شده است، ولى بايد گفت: اوّلاً ـ اين اشتباه بزرگى است كه بعضى «ثار» را به معنى «خون» كرده اند; زيرا «ثار» هيچ گاه در لغت عرب به معنى خون نيامده است، بلكه به معنى «خون بها» است، (در لغت عرب به خون، «دم» اطلاق مى شود). بنابراين «ثار اللّه» يعنى اى كسى كه خون بهاى تو متعلق به خدا است و او خون بهاى تو را مى گيرد. يعنى تو متعلق به يك خانواده نيستى كه خون بهاى تو را رئيس خانواده بگيرد. و نيز متعلق به يك قبيله نيستى كه خون بهاى تو را رئيس قبيله بگيرد، تو متعلق به جهان انسانيت و بشريت مى باشى، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاك خدائى، بنابراين خون بهاى تو را او بايد بگيرد. و همچنين تو فرزند على بن ابى طالب(عليه السلام) هستى كه شهيد راه خدا بود و خون بهاى او را نيز خدا بايد بگيرد. و ثانياً ـ اگر در عبارتى در مورد مردان خدا تعبير مثلاً به «يد اللّه» شود، قطعاً يك نوع تشبيه، كنايه و مجاز است، اما آيا هيچ مسيحى واقعى حاضر است «ابن اللّه» بودن مسيح(عليه السلام) را يك نوع مجاز و كنايه بداند؟ مسلماً چنين نيست; زيرا منابع اصيل مسيحيت «ابن» را به عنوان «فرزند حقيقى» مى شمرند و مى گويند: اين صفت مخصوص مسيح(عليه السلام) است نه غير او، و اين كه در بعضى از نوشته هاى سطحى تبليغاتى مسيحى ديده مى شود كه «ابن اللّه» را به صورت كنايه و تشبيه گرفته اند، بيشتر جنبه عوام فريبى دارد، براى روشن شدن اين مطلب عبارت زير را كه نويسنده كتاب «قاموس مقدس» در واژه «خدا» آورده با دقت توجه كنيد: «و لفظِ پسرِ خدا يكى از القاب منجى و فادى ما است كه بر شخص ديگر اطلاق نمى شود مگر در جائى كه كه از قرائن معلوم شود كه قصد از پسر حقيقى خدا نيست»
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۷۲تا۱۷۳ ۱۷۲ لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَميعاً ۱۷۳فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَليماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً ترجمه ۱۷۲ ـ هرگز مسيح از اين ابا نداشت كه بنده خدا باشد; و نه فرشتگان مقرّب او (از اين ابا دارند). و آنها كه از عبوديت و بندگى او، روى برتابند و تكبّر كنند، به زودى همه آنها را (در قيامت) نزد خود جمع خواهد كرد. ۱۷۳ ـ اما آنها كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پاداششان را به طور كامل خواهد داد; و از فضل و بخشش خود، بر آنها خواهد افزود. و اما آنها كه ابا كردند و تكبّر ورزيدند، مجازات دردناكى خواهد كرد; و براى خود، غير از خدا، سرپرست و ياورى نخواهند يافت. شان نزول جمعى از مفسران در شأن نزول اين آيه، چنين روايت كرده اند: طايفه اى از مسيحيان «نجران» خدمت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) رسيده، عرض كردند: چرا نسبت به پيشواى ما خرده مى گيرى؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: من چه عيبى بر او گذاشته ام؟ گفتند: تو مى گوئى او بنده خدا و پيامبر او بوده است. آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. تفسیر گر چه آيات فوق شأن نزول خاصى دارد، ولى با اين حال پيوند و ارتباط آن با آيات گذشته كه درباره نفى الوهيت مسيح(عليه السلام) و ابطال مسأله تثليث بود، آشكار است. نخست، با بيان ديگرى مسأله الوهيت مسيح(عليه السلام) را ابطال كرده، مى گويد: شما چگونه معتقد به الوهيت عيسى(عليه السلام) هستيد در حالى كه: «مسيح از عبوديت و بندگى پروردگار استنكاف نداشت و فرشتگان مقرّب پروردگار نيز استنكاف ندارند»؟ (لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ). مسلّم است كسى كه خود عبادت كننده است معنى ندارد كه معبود باشد. مگر ممكن است كسى خود را عبادت كند؟ يا اين كه عابد، معبود، بنده و خدا يكى باشد؟! جالب اين است كه: در حديثى مى خوانيم: امام على بن موسى الرضا (عليه السلام)براى محكوم ساختن مسيحيان منحرف كه مدعى الوهيت او بودند به «جاثليق» بزرگ مسيحيان فرمود: عيسى(عليه السلام) همه چيزش خوب بود، تنها يك عيب داشت و آن اين كه عبادت چندانى نداشت. مرد مسيحى برآشفت و به امام گفت: چه اشتباه بزرگى مى كنى؟ اتفاقاً او از عابدترين مردم بود. امام(عليه السلام) فوراً فرمود: او چه كسى را عبادت مى كرد؟ آيا كسى جز خدا را مى پرستيد؟ بنابراين، به اعتراف خودت، مسيح بنده و مخلوق و عبادت كننده خدا بود، نه معبود و خدا، مرد مسيحى خاموش شد و پاسخى نداشت پس از آن اضافه مى كند: «كسانى كه از عبادت و بندگى پروردگار امتناع ورزند، و اين امتناع از تكبر و خودبينى سرچشمه بگيرد، خداوند همه آنها را در روز رستاخيز در دادگاه عدل خود حاضر خواهد ساخت» (وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَميعاً) و به هر كدام كيفر مناسب خواهد داد. در آيه بعد، نحوه برخورد با محشور شدگان را چنين بيان مى كند: «در آن روز آنها كه داراى ايمان و عمل صالح بوده اند پاداششان را به طور كامل خواهد داد، و از فضل و رحمت خود بر آنها خواهد افزود» (فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ). «اما آنها كه از بندگى خدا امتناع ورزيدند و راه تكبّر را پيش گرفتند به عذاب دردناكى گرفتار خواهد كرد و غير از خدا هيچ سرپرست، حامى و ياورى نخواهند يافت» (وَ أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَليماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً). ۱- استنكاف به معنى امتناع و انزجار از چيزى است و بنابراين، مفهوم وسيعى دارد كه با ذكر جمله «اسْتَكْبَرُوا» به دنبال آن محدود مى شود; زيرا امتناع از بندگى خدا گاهى سرچشمه آن جهل و نادانى است و گاهى به خاطر تكبّر، خودبينى و سركشى است گرچه هر دو كار خلافى است، ولى دومى به مراتب بدتر است. 2 ـ ذكر عدم استنكاف ملائكه از عبوديت پروردگار، يا به خاطر آن است كه مسيحيان قائل به سه معبود بودند ( اب ، ابن و روح القدس و يا به تعبير ديگر خداى پدر و خداى پسر و واسطه ميان آن دو) بنابراين ، در اين آيه مى خواهد معبود ديگر، يعنى «مسيح» و «فرشته روح القدس» هر دو را نفى كند تا توحيد ذات پروردگار ثابت شود. و يا به خاطر آن است كه آيه، ضمن پاسخگوئى به شرك مسيحيان، اشاره به شرك بت پرستان عرب كرده كه فرشتگان را فرزندان خدا مى دانستند و جزئى از پروردگار، و به آنها نيز پاسخ مى گويد. با توجه به اين دو بيان، ديگر جائى براى اين بحث باقى نمى ماند كه آيا آيه فوق دليل بر افضليت فرشتگان بر انبياء هست يا نه؟ زيرا آيه فقط در مقام نفى «اقنوم سوم» و يا «معبودهاى مشركان عرب» است، نه در صدد بيان افضليت فرشتگان نسبت به مسيح(عليه السلام).
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره نسا آیات ۱۷۴تا۱۷۵ ۱۷۴ يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً ۱۷۵ فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ في رَحْمَة مِنْهُ وَ فَضْل وَ يَهْديهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقيماً ترجمه ۱۷۴ ـ اى مردم! دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمد; و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم. ۱۷۵ ـ اما آنها كه به خدا ايمان آوردند و به آن (كتاب آسمانى) چنگ زدند، به زودى همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت; و در راه راستى، به سوى خودش هدايت مى كند.
تفسیر در تعقيب بحث هائى كه درباره انحرافات اهل كتاب از اصل توحيد و اصول تعليمات انبياء در آيات سابق انجام يافت، در اين دو آيه سخن نهائى گفته شده و راه نجات مشخص گرديده است. نخست عموم مردم جهان را مخاطب ساخته، مى گويد: «اى مردم از طرف پروردگار شما پيامبرى آمده است كه براهين و دلائل آشكارى دارد و همچنين نور آشكارى به نام قرآن با او فرستاده شده كه روشنگر راه سعادت شما است» (يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً). «برهان» به عقيده بعضى از دانشمندان از ماده «بَرَه» (بر وزن فرح) به معنى سفيد شدن است و از آنجا كه استدلالات روشن، چهره حق را براى شنونده نورانى، آشكار و سفيد مى كند، به آن «برهان» گفته مى شود. منظور از «برهان» در آيه فوق چنان كه جمعى از مفسران گفته اند و قرائن گواهى مى دهد، شخص پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) است. و منظور از «نور»، قرآن مجيد است كه در آيات ديگر نيز از آن تعبير به نور شده است. در احاديث متعددى كه از طرق اهل بيت(عليهم السلام) در تفسير «نور الثقلين» ، «على بن ابراهيم» و «مجمع البيان» به ما رسيده، «برهان» به پيامبر(صلى الله عليه وآله) تفسير شده و «نور» به على(عليه السلام) ، اين تفسير با تفسيرى كه در بالا گفتيم منافات ندارد; زيرا ممكن است از «نور»، معنى وسيعى اراده شود كه هم قرآن و هم امير مؤمنان على(عليه السلام) را كه حافظ قرآن و مفسر و مدافع آن بود در برگيرد. در آيه بعد، نتيجه پيروى از اين برهان و نور را چنين شرح مى دهد: «اما آنها كه به خدا ايمان آوردند و به اين كتاب آسمانى چنگ زدند، به زودى در رحمت واسعه خود وارد خواهد كرد، از فضل و رحمت خويش بر پاداش آنها خواهد افزود و به صراط مستقيم و راه راست هدايتشان مى كند» (فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ في رَحْمَة مِنْهُ وَ فَضْل وَ يَهْديهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقيماً).
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم
از خصوصیّات شیعه حقیقی حضرت امام زین العابدین علیه السلام ▫️إنَّمَا شِيعَتُنَا يُعْرَفُونَ بِعِبَادَتِهِمْ .... الْمُسَبِّحُونَ إِذَا سَكَتَ النَّاسُ وَ الْمُصَلُّونَ إِذَا نَامَ النَّاسُ وَ الْمَحْزُونُونَ إِذَا فَرِحَ النَّاس شیعیان ما تنها با عبادتشان شناخته می شوند... در وقتی که دیگران ساکتند، آنها تسبیح پروردگار می گویند، و هنگامی که مردم در خواب هستند، آنها مشغول نماز هستند، و در حالی که مردم در خوشی هستند، آنها محزون و غصّه دارند. «صفات الشیعه» ص ۲۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم
خیر تضمین شده حضرت امام صادق علیه السلام
من اسْتَخَارَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَرَّةً وَاحِدَةً وَ هُوَ رَاضٍ بِمَا صَنَعَ اللَّهُ لَهُ خَارَ اللَّهُ لَهُ حَتْماً هر کس یک مرتبه از خداوند عزّوجلّ طلب خیر کند و نسبت به قضاء الهی راضی باشد، خداوند خیر را برای او بصورت قطعی رقم می زند. «المحاسن» ج ۲ ص ۵۹۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شقاوت انسان بی محبّت عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ▫️جاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله وسلّم، فَقَالَ مَا قَبَّلْتُ صَبِيّاً قَطُّ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ هَذَا رَجُلٌ عِنْدِي أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی به محضر پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم آمد، عرض کرد: من تا کنون هیچ کودکی را نبوسیده ام! وقتی آن مرد رفت، رسول خدا فرمودند: این مرد در نظر من از اهل آتش است. «الکافی» ج ۶ ص ۵۰
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
هشدار امام راحل (ره) در خصوص باقی ماندن طاغوتیان در ادارات... اکنون نیز تفاله های نفاق جدید و افساد طلبان در بدنه دولت و برخی مشاغل مهم باقی مانده اند و چوب لای چرخ دولت میگذارند و ملت را اذیت میکنند، ضرورت دارد دولت مردمی فعلی آنها را از ادارات برکنار کند (آذر ماه 1400)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
فرازی از وصیتنامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی عزت دستِ خداست و بدانید اگـر گمنامترین هم باشید، ولی نیتِ شما یاری مردم باشد میبینید خدٰاوند؛ چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش میگیرد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شهید حسن عشوری اهل شهرستان رودسر و از سربازان گمنام امام زمان (عج) بود که در درگیری با تروریستها به شهادت رسید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#عقلهای_تعطیل ✒️درج اینگونه اخبار در روزنامه دولتی ایران ،از این دولت مورد انتظار نبوده و نیست ، بهره سیاسی از هنر پیشه یاسلبریتی ها و غیره در فرهنگ سازی یک نظام اسلامی که متوسل به ذوات مقدسه خاندان عصمت وطهارت هچون فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و زینب کبری( سلام الله علیها ) دو اسوه بزرگ عفت و پاکدامنی والگوی زنان انقلابی در دوران انقلاب اسلامی ،و اندک زنان و دختران مومنه ومحجبه باقی مانده در جامعه فعلی میباشند ، باآموزه های شیعی وروح انقلاب اسلامی منافات دارد، رفتار و پوشش و زندگی خصوصی وپشت صحنه اکثر این جماعت باصطلاح بازیگر، ساختگاه وبستر فرهنگ سازی غربی و مقابله با عفت وحجاب فاطمی وزینبی بوده ، وآثارش در جامعه کاملا مشهود است، چرا مسئولین فرهنگی وغیره در این نظام نمی خواهند بفهمند که پوشش و رفتار و سبک حجاب و نماد های منافی با عفت رایج در جامعه فعلی ،همه برگرفته از زندگی حقیقی و پوشش وزندگی واقعی وپشت صحنه بازیگران سریالها و فیلمهاست، نه برگرفته از آن شخصیتی که در فیلم بجایش بازی میکنند...! و نتیجه الگو برداری از زندگی حقیقی سلبریتی ها همین بساطی است که جامعه را بشکلی در اورده که هیچ سنخیتی با انقلاب اسلامی و زندگی پاک وعفیف شیعی ندارد، فقط کافی است نام یک بازیگر را سرچ کنید، با انبوهی از تصاویر حقیقی و پشت صحنه و زندگی واقعی شان روبرو خواهید شد که برای نسل جوان بسیار پر جاذبه تر بوده و اهمیت بیشتری دارد، تا نقشی که بازی کرده اند، و این یعنی تبلیغ و رواج الگوهای و مدلهای غربی برای نسل جوان کشور...! یک نکته به مسئولین فرهنگی: شاید بگویید ساده اندیشی نویسنده است که نمیداند ، فعلا برای حفظ اصل انقلاب ، سیاست این است که از هر ابزاری که سرگرم کننده است باید بهره برد، اما در پاسخ باید گفت: شیر بی یال و دم و اشکم که دید این چنین شیری خدا کی آفرید نظام با رفتار و زندگی ساده و پاک و بدون رانت و بدون دریافت حقوق های نجومی و پایین شهر نشینی مسئولینش حفظ میشود ، نه با استفاده ابزاری از جماعتی که هیچ سنخیتی با نظام اسلامی ندارند، البته مشروط به اینکه مسئولین نظام اسلامی هم مشی و زندگی ساده رهبر فرزانه انقلاب وفرزندانش و رفتار واندیشه شهید عزیز حاج قاسم را الگوی زندگی خود و آقا زاده هایشان قرار دهند ، نه تجمل گرایی و رفاه طلبی و غیره.! اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
سردار قاآنی: با کوچکترین حرکت دندانتان را خرد میکنیم فرمانده مقتدر نیروی قدس سپاه خطاب به آمریکا: به آمریکاییان میگوییم هنوز از جغرافیای اطراف ما وقت دارید که با ذلت بیرون بروید و گرنه از تمام این جغرافیا بدتر از افغانستان اخراج میشوید. سالهای سال آمریکا حرف از تحریم روی میز و زیر میز میزند اما توان و ظرفیت نرمافزاری وسختافزاری و اقتدار و عزت این ملت به حدی رسیده که میدانند اگر کوچکترین حرکتی کنید دندانهای شما در دهانتان خورد میشود. دورانی که هر کاری میخواستید انجام میدادید گذشت.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
مردم ,
پیامبر ,
حق ,
پروردگارتان ,
پروردگار ,
ایمان ,
کافر ,
زیان ,
خدا ,
آسمان ,
زمین ,
دانا ,
حکیم ,
اهل کتاب ,
دین ,
غلو ,
زیاده روی ,
مسیح ,
عیسی بن مریم ,
فرستاده خدا ,
کلمه ,
مخلوق ,
مریم ,
القاء ,
پیامبران ,
معبود یگانه ,
منزه ,
تدبیر ,
سرپرستی ,
فرشتگان ,
مقرب ,
فرشتگان مقرب ,
قیامت ,
اعمال صالح ,
پاداش ,
فضل ,
بخشش ,
تکبر ,
مجازات ,
دردناک ,
سرپرست ,
یاور ,
مسیحیان نجران ,
نجران ,
دلیل روشن ,
آشکار ,
کتاب آسمانی ,
رحمت ,
هدایت ,
شیعه ,
حقیقی ,
شیعیان ,
ساکت ,
تسبیح ,
خواب ,
نماز ,
خوشی ,
محزون ,
غصه ,
امام سجاد علیه السلام ,
صفات شیعه ,
امام صادق علیه السلام ,
طلب خیر ,
قضاء الهی ,
راضی ,
خیر ,
قطعی ,
کودک ,
بوسیدن ,
رسوب خدا ,
اهل آتش ,
طاغوت ,
دولت مردمی ,
ادارات ,
امام خمینی رحمه الله علیه ,
شهید سلیمانی ,
حاج قاسم سلیمانی ,
حاج قاسم ,
عزت ,
گمنان ,
نیت ,
یاری مردم ,
خداوند ,
عظمت ,
آغوش ,
شهید حسن عشوری ,
رودسر ,
سربازان گمنام امام زمان (عج) ,
تروریست ,
شهادت ,
عقل ,
تعطیل ,
سردار قاآنی ,
نیروی قدس سپاه ,
ذلت ,
اخراج ,
آمریکا ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 27 آبان 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#سید_الکریم
مانند زیارت سیّدالشهداء علیه السلام
دخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ عَلَیه السَّلام فَقَالَ أَیْنَ کُنْتَ فَقُلْتُ زُرْتُ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیه السَّلام فَقَالَ أَمَا إِنَّکَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِیمِ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زَارَ الْحُسَیْن
یکی از اهل ری می گوید: خدمت امام هادی علیه السلام مشرّف شدم؛ فرمودند: کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حضرت حسین بن علی علیهما السلام رفته بودم. فرمودند: اگر به زیارت قبرِ عبدالعظیم که نزد شماست، می رفتی، مانند زائران سیدالشهداء علیه السلام بودی.
کامل الزیارات ص 324
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#مشاور
حضرت امام کاظم (علیه السلام):
مشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ یُمنٌ وَ بَرَکَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه؛
مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست.
تحف العقول ص 398
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۲۷
۱۲۷وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً
ترجمه ۱۲۷ـ از تو درباره حکم زنان سؤال مى کنند; بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسخ مى دهد: آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان را به آنها نمى دهید، و نمى خواهید با آنها ازدواج کنید، و نیز آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما بیان شده است، (قسمتى از سفارش هاى خداوند در این زمینه مى باشد; و نیز به شما سفارش مى کند که) با یتیمان به عدالت رفتار کنید! و آنچه از نیکى ها انجام مى دهید، خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شایسته مى دهد)».
تفسیر آیه فوق به پاره اى از سؤالات و پرسش هائى که درباره زنان (مخصوصاً دختران یتیم) از طرف مردم مى شده است پاسخ مى گوید، مى فرماید: «اى پیامبر! از تو درباره احکام مربوط به حقوق زنان، سؤالاتى مى کنند بگو: خداوند در این زمینه به شما فتوا و پاسخ مى دهد» (وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ). پس از آن اضافه مى کند: «آنچه در قرآن مجید درباره دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در اختیار مى گرفتید، به آنها نمى دادید و علاقه به ازدواج با آنها نداشتید، قسمت دیگرى از سؤالات شما است که پاسخ مى دهد و زشتى این عمل ظالمانه را آشکار مى سازد» (وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ) سپس درباره پسران صغیر که طبق رسم جاهلیت از ارث ممنوع بودند توصیه کرده، مى فرماید: «خداوند فتوا مى دهد که حقوق کودکان ضعیف را رعایت کنید» (وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ). و بار دیگر درباره حقوق یتیمان به طور کلى تأکید کرده، مى گوید: «و خدا به شما توصیه مى کند که در مورد یتیمان به عدالت رفتار نمائید» (وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَـتامى بِالْقِسْطِ). و در پایان به این مسأله توجه مى دهد که: «هر گونه عمل نیکى مخصوصاً درباره یتیمان و افراد ضعیف، از شما سر زند از دیدگاه علم خداوند مخفى نمى ماند، و پاداش مناسب آن را خواهید یافت» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً). و از آنجا که در این میان کسانى بوده اند که علاوه بر رعایت حقوق آنان، احسان و نیکى به آنها نیز مى نموده اند، آن را یادآور شده است. ضمناً باید توجه داشت: جمله «یَسْتَفْتُونَکَ» در اصل، از ماده «فتوى» و «فتیا» گرفته شده که به معنى پاسخ به مسائل مشکل است و از آنجا که ریشه اصلى این لغت «فَتى» به معنى جوان نورس مى باشد، ممکن است نخست در مسائلى که انسان پاسخ هاى جالب و تازه و نورسى براى آن انتخاب کرده به کار رفته باشد، سپس در مورد پاسخ به تمام مسائل انتخاب شده است. از مجموع آیه چنین استفاده مى شود که آنها درباره حقوق زنان اعم از دختران یتیم و غیره، سؤالاتى داشته اند که به چند مورد آن پاسخ داده شده: در مورد دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در تصرف داشتند، ولى به آنها نمى سپردند و از طرفى حاضر به ازدواج با آنها نیز نبودند، هم چنین در مورد حقوق کودکان مستضعف که حقوق آنها را نیز به نحوى پایمال مى کردند و سرانجام در مورد همه ایتام اعم از دختر و پسر.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام علی علیه السلام:
الاِْیمانُ عَلی اَرْبَعَهِ اَرْکان: ▫️التَّوَکُّلِ عَلَی اللّهِ،▫️ و التَّفْویضِ إِلَی اللّهِ ▫️و التَّسْلیمِ لاَِمْرِللّهِ، ▫️و الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ. ️ایمان چهارپایه دارد:
1_ توکّل بر خدا، 2_ واگذاردن کار به خدا، 3_ تسلیم به امر خدا و 4_ رضا به قضای الهی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمومنین(علیه السّلام) فرمودند:
السَّعیدُ مَن سَعِدَتْ بِهِ رَعیَّتُهُ وَالشَّقىُّ مَن شَقیَتْ بِهِ رَعیَّتُهُ.
خوشبخت کسى است که زیردستانش به واسطه او خوشبخت شوند و بدبخت کسى است که زیردستانش به واسطه او بدبخت شوند.
مناقب آل ابی طالب (علیه السّلام) ج1 ، ص370
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#انسان
اللَّهُالَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَایَشَاءُ وَهُوَالْعَلِیمُالْقَدِیرُ
خداوند آن کسی است که شما را در ابتدا از جسم ضعیف (نطفه) بیافرید آنگاه پس از ضعف و ناتوانی (کودکی) توانا کرد و باز از توانایی (و قوای جوانی) به ضعف و سستی و پیری بر گردانید، که او هر چه بخواهد و مشیّتش تعلق گیرد میآفریند، و او دانا و تواناست.
سوره مبارکه روم آیه 54
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۲۸
۱۲۸ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً
ترجمه ۱۲۸ ـ و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پاره اى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است; اگر چه مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید (و به خاطر صلح، گذشت نمائید)، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد). در بسیارى از تفاسیر اسلامى و کتب حدیث، در شأن نزول آیه، چنین نقل شده: «رافع بن خدیج» دو همسر داشت یکى مسن و دیگرى جوان، (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عدّه، تمام نشده بود به او گفت: اگر مایل باشى با تو آشتى مى کنم، ولى باید اگر همسر دیگرم را بر تو مقدم داشتم صبر کنى. و اگر مایل باشى صبر مى کنم، مدت عدّه تمام شود و از هم جدا شویم. زن پیشنهاد اول را قبول کرد و با هم آشتى کردند، آیه شریفه نازل شد و حکم این کار را بیان داشت.
تفسیر همان طور که در ذیل آیه 34 همین سوره گفتیم «نُشُوز» در اصل، از ماده «نشز» به معنى «زمین مرتفع» مى باشد و هنگامى که در مورد زن و مرد به کار مى رود به معنى سرکشى و طغیان است. در آیات مزبور 2 احکام مربوط به «نشوز زن» بیان شده بود، ولى در اینجا اشاره اى به مسأله نشوز مرد کرده، مى فرماید: «هر گاه زنى احساس کند شوهرش بناى سرکشى و اعراض دارد، مانعى ندارد که براى حفظ حریم زوجیت، از پاره اى از حقوق خود صرف نظر کند، و با هم صلح نمایند» (وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً). از آنجا که گذشت کردن زن از قسمتى از حقوق خود، روى رضایت و طیب خاطر انجام شده، و اکراهى در میان نبوده است، گناهى ندارد، تعبیر به لا جُناحَ: «گناهى ندارد» نیز اشاره به همین حقیقت است. ضمناً از آیه با توجه به شأن نزول، دو مسأله فقهى استفاده مى شود: نخست این که: احکامى مانند تقسیم ایام هفته در میان دو همسر، جنبه حق دارد، نه حکم، و لذا زن مى تواند با اختیار خود، از این حق به طور کلى یا به طور جزئى صرف نظر کند، دیگر این که: عوض صلح، لازم نیست مال بوده باشد، بلکه مى تواند «اسقاط حقى» عوض صلح واقع شود. سپس براى تأکید موضوع مى فرماید: «به هر حال، صلح کردن بهتر است» (وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ). این جمله کوتاه و پر معنى گرچه در مورد اختلافات خانوادگى در آیه فوق ذکر شده، ولى بدیهى است یک قانون کلى و عمومى و همگانى را بیان مى کند که در همه جا، اصل نخستین، صلح و صفا و دوستى و سازش است، و نزاع، کشمکش و جدائى بر خلاف طبع سلیم انسان و زندگى آرام بخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنائى نباید به آن متوسل شد. بر خلاف آنچه بعضى از مادى ها مى پندارند که اصل نخستین در زندگى بشر همانند سایر جانداران، تنازع بقاء و کشمکش است و تکامل از این راه صورت مى گیرد، و همین طرز تفکر، شاید سرچشمه بسیارى از جنگ ها و خونریزى هاى قرون اخیر شده است. در حالى که انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حیوانات درنده جدا است، و تکامل او در سایه تعاون صورت مى گیرد نه تنازع ، و اصولاً «تنازع بقاء» حتى در میان حیوانات، یک اصل قابل قبول براى تکامل نیست. و به دنبال آن اشاره به سرچشمه بسیارى از نزاع ها و عدم گذشت ها کرده، مى فرماید: «مردم ذاتاً و طبق غریزه حبّ ذات، در امواج بخل قرار دارند، و هر کسى سعى مى کند تمام حقوق خود را بى کم و کاست دریافت دارد، و همین سرچشمه نزاع ها و کشمکش ها است» (وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ). بنابراین، اگر زن و مرد به این حقیقت توجه کنند که سرچشمه بسیارى از اختلافات، بخل است، و بخل یکى از صفات مذموم است، سپس در اصلاح خود بکوشند و گذشت را پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلافات خانوادگى از بین مى رود، که بسیارى از کشمکش هاى اجتماعى نیز پایان مى گیرد. ولى، در عین حال براى این که مردان از حکم فوق سوء استفاده نکنند، در پایان آیه روى سخن را به آنها کرده، توصیه به نیکوکارى و پرهیزکارى نموده و به آنان گوشزد مى کند: مراقب اعمال و کارهاى خود باشند و از مسیر حق و عدالت منحرف نشوند; زیرا خداوند از همه اعمال آنها آگاه است، مى فرماید: «و اگر نیکى کنید و تقوا پیشه نمائید، خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید آگاه است» (وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً).
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از صفات سعادتمندان
حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام یا أَیُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ
ای مردم! خوشا به حال آنکه رسیدگی به عیب خودش طوری او را مشغول کند که او را از پرداختن به عیوب دیگران بازدارد.
«نهج البلاغة» خطبۀ ۱۷۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مؤمنانی که قبل از ظهور امام زمان علیه السّلام از دنیا می روند
حضرت امام صادق علیه السلام إذَا قَامَ أُتِیَ الْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ فَیُقَالُ لَهُ یَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُکَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی کَرَامَةِ رَبِّکَ فَأَقِم
وقتی حضرت مهدی علیه السلام قیام می فرمایند، به مؤمن در قبر گفته می شود: امام تو ظهور کرده است؛ اگر میخواهی به ایشان ملحق شوی ملحق شو؛ و اگر میخواهی در کرامتِ پروردگارت بمانی، بمان.
«الغیبه» شیخ طوسی ص ۲۵۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیامی خاص و مهم به مومنین صالح و انقلابی، نسل حاضر در این برهه تاریخی بسیار حساس و تعیین کننده ...
از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) «المُبید» است ...
کارنامه ۱۰۰ روزه عالی ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۲۹تا۱۳۰
۱۲۹ وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً ۱۳۰ وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً
ترجمه ۱۲۹ ـ شما هرگز نمى توانید (از نظر محبت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمائید; ولى تمایل خود را به کلى متوجه یک طرف نسازید که دیگرى را به صورت زنى که شوهرش را از دست داده در آورید! و اگر راه اصلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. ۱۳۰ ـ (اما) اگر (راهى براى اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بى نیاز مى کند; و خداوند، داراى فضل و کرم، و حکیم است.
تفسیر از جمله اى که در پایان آیه قبل گذشت، و در آن دستور به احسان، تقوا و پرهیزگارى داده شده بود، یک نوع تهدید در مورد شوهران استفاده مى شود، که آنها باید مراقب باشند کمترین انحرافى از مسیر عدالت در مورد همسران خود پیدا نکنند، تمام حقوق آنها را ادا کنند، بلکه احسان و نیکى نمایند. در اینجا این توهّم پیش مى آید که مراعات عدالت حتى در مورد محبت و علاقه قلبى نیز باید رعایت گردد، این که امکان پذیر نیست، بنابراین در برابر همسران متعدد چه باید کرد؟ آیه مورد بحث به این سؤال پاسخ مى گوید که عدالت از نظر محبت، در میان همسران امکان پذیر نیست، مى فرماید: «هرگز نمى توانید (در محبت قلبى) در میان زنان عدالت به خرج دهید، هر چند کوشش فراوان نمائید» (وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ). از جمله «وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» استفاده مى شود: در میان مسلمانان، افرادى بودند که در این زمینه سخت کوشش مى کردند و شاید علت کوشش آنها دستور مطلق به عدالت در آیه 3 همین سوره بوده است، آنجا که مى فرماید: فَاِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً: «.. و اگر مى ترسید عدالت را رعایت نکنید، یک همسر بگیرید...». بدیهى است: یک قانون آسمانى نمى تواند بر خلاف فطرت باشد، و یا تکلیف به «ما لا یطاق» کند. از آنجا که محبت هاى قلبى، عوامل مختلفى دارد که بعضاً از اختیار انسان بیرون است، دستور به رعایت عدالت در مورد آن داده نشده است، ولى نسبت به اعمال، رفتار و رعایت حقوق در میان همسران که براى انسان، امکان پذیر است روى عدالت تأکید شده است. در عین حال، براى این که مردان از این حکم، سوء استفاده نکنند، به دنبال این جمله مى فرماید: «اکنون که نمى توانید مساوات کامل را از نظر محبت، میان همسران خود، رعایت کنید، لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یکى از آنان نسازید، که دیگرى به صورت شخصى بلا تکلیف در آید و حقوق او نیز عملاً ضایع شود» (فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ). و در پایان آیه به کسانى که پیش از نزول این حکم، در رعایت عدالت میان همسران خود کوتاهى کرده اند هشدار مى دهد که: «اگر راه اصلاح و تقوا پیش گیرند و گذشته را جبران کنند خداوند آنها را مشمول رحمت و بخشش خود قرار خواهد داد» (وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً). در روایات اسلامى مطالبى درباره رعایت عدالت در میان همسران نقل شده که عظمت این قانون را مشخص مى سازد، از جمله این که: در حدیثى مى خوانیم: على(علیه السلام) در آن روزى که متعلق به یکى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه دیگرى نمى گرفت و درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: حتى به هنگام بیمارى در خانه یکى از همسران خود، توقف نمى کرد و درباره «معاذ بن جبل» نقل شده که: دو همسر داشت، هر دو در بیمارى طاعون با هم از دنیا رفتند، او حتى براى مقدم داشتن دفن یکى بر دیگرى از قرعه استفاده کرد، تا کارى بر خلاف عدالت انجام نداده باشد سپس در آیه بعد به این حقیقت اشاره مى کند: اگر ادامه همسرى براى طرفین طاقت فرسا است، و جهاتى پیش آمده که افق زندگى براى آنها تیره و تار است و به هیچ وجه اصلاح پذیر نیست، آنها مجبور نیستند چنان ازدواجى را ادامه دهند، و تا پایان عمر با تلخ کامى در چنین زندگى خانوادگى زندانى باشند بلکه مى توانند از هم جدا شوند. در این موقع باید شجاعانه تصمیم بگیرند، از آینده وحشت نکنند; زیرا «اگر با چنین شرائطى از هم جدا شوند خداوند بزرگ هر دو را با فضل و رحمت خود بى نیاز خواهد کرد و امید است همسران بهتر و زندگانى روشن ترى در انتظار آنها باشد» (وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ). «زیرا خداوند همواره فضل و رحمت وسیع و آمیخته با حکمت داشته و دارد» (وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً).
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ازدیاد رزق
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَة
با صدقه، فرود آمدن روزی را بطلبید.
«نهج البلاغه» حکمت 137
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
لازمۀ ایمان حقیقی
حضرت امام صادق علیه السلام
ما آمَنَ بِاللَّهِ وَ لَا بِمُحَمَّدٍ وَ لَا بِعَلِیٍّ مَنْ إِذَا أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِی حَاجَةٍ لَمْ یَضْحَکْ فِی وَجْهِه
به خدا و به حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله و حضرت علی علیه السلام ایمان نیاورده است کسی که وقتی برادر مؤمنش برای نیازی به نزد او بیاید، با روی باز با او مواجه نشود.
«بحار الأنوار» ج 72 ص 176
*****
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرموند:
اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ،
رزق و روزی را با صدقه فرو آورید.
نهج البلاغه حکمت 13
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند :
إنَّ العَبدَ إذا أذنَبَ ذَنبا اُجِّلَ مِن غُدوَةٍ إلَى اللَّیلِ ؛ فَإِنِ استَغفَرَ اللّهَ لَم یُکتَب عَلَیهِ"
هر گاه بنده، گناهى مرتکب شود، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر از خدا آمرزش خواست، آن گناه برایش نوشته نمى شود.
کافی ج 2 ص 437
نکته:
در روایت داریم ملائک به امر حق تعالی ثبت گناه را تا چهل روز به تاخیر می اندازند، ️اما اعمال خیر وثواب همان لحظه ای که نیت کرده شود بعنوان ثواب برای نیت کننده ثبت می گردد ،حتی اگر موفق به انجام آن عمل خیر نشود ، خدای متعال پاداشش را میدهد،
نیت المومن خَیرُُ مِن عَمَلِه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۳۱تا۱۳۴
۱۳۱ وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً ۱۳۲وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً ص۱۳۳ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً ۱۳۴مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً
ترجمه ۱۳۱ ـ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانى که پیش از شما، کتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش مى کنیم که از (نافرمانى) خدا بپرهیزید! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانى نمى رسد; زیرا) براى خداست آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است; و خداوند، بى نیاز و ستوده است. ۱۳۲ ـ براى خداست آنچه در آسمان ها و زمین است; و کافى است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. ۱۳۳ـ اى مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را (به جاى شما) مى آورد; و خداوند، بر این کار تواناست. ۱۳۴ـ کسانى که پاداش دنیوى بخواهند، (و در قید نتایج معنوى و اخروى نباشند، در اشتباهند; زیرا) پاداش دنیا و آخرت نزد خداست; و خداوند، شنوا و بیناست.
تفسیر در آیه قبل، به این حقیقت اشاره شد: اگر ضرورتى ایجاب کند که دو همسر از هم جدا شوند، و چاره اى از آن نباشد، اقدام بر این کار بى مانع است و نباید از آینده بترسند; زیرا خداوند آنها را از فضل و کرم خود بى نیاز خواهد کرد. در این آیه اضافه مى کند: ما قدرت بى نیاز نمودن آنها را داریم; زیرا «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ). کسى که ملک بى انتها و قدرت بى پایان دارد از بى نیاز ساختن بندگان خود عاجز نخواهد بود، پس از آن براى تأکید درباره پرهیزگارى در این مورد و هر مورد دیگر، مى فرماید: «به یهود و نصارا و کسانى که قبل از شما داراى کتاب آسمانى بودند و همچنین به شما سفارش کرده ایم که پرهیزگارى را پیشه کنید» (وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ). تقوا مایه پیشرفت فرد و جامعه است، جامعه اى که لباس تقوا در تن داشته باشد، جامعه اى است مترقّى که مى تواند از همه مواهب الهى در جهان آفرینش استفاده کند. بعد از آن روى سخن را به مسلمانان کرده، مى گوید: اجراى دستور تقوا به سود خود شما است، و خدا نیازى به آن ندارد اما «اگر سرپیچى کنید و راه طغیان و نافرمانى پیش گیرید، زیانى به خدا نمى رسد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او است، و او بى نیاز و در خور ستایش است» (وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً). در حقیقت، غنى و بى نیاز به معنى واقعى، خدا است; زیرا او «غنى بالذات»است و بى نیازى غیر او به کمک او است و گرنه ذاتاً همه محتاج و نیازمندند. همچنین او است که بالذات شایسته «ستایش» است، چه این که کمالاتش که شایستگى ستایش به او مى دهد، درون ذات او است نه همانند کمالات دیگران که عاریتى است، و از ناحیه دیگرى مى باشد. خداوند همه را از سر رحمت آفریده و هر چه را لازمه زندگى آنها دانسته، به آنها عنایت کرده، اگر کفران کنند، این نعمت ها سلب خواهد شد. در آیه بعد، براى سومین بار، روى این جمله تکیه مى کند که «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است و خدا آنها را محافظت و نگهبانى و اداره مى کند» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً). بر این اساس، هم ملکیت آنها از آنِ او است، و هم حفاظت و مراقبت آنها. در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا در این فاصله کوتاه، یک مطلب، سه بار تکرار شده است؟ آیا تنها براى تأکید است؟ یا اشارات دیگرى در آن نهفته شده؟ دقت در مضمون آیات نشان مى دهد هر بار، نکته اى داشته، در نخستین بار چون به دو همسر وعده مى دهد که: پس از متارکه، خداوند آنها را بى نیاز مى کند، براى اثبات توانائى بر وفاى به این عهد، مالکیت خود بر پهنه زمین و آسمان را متذکر مى شود. در بار دوم که پس از توصیه به تقوا و پرهیزگارى است، براى این است که توهم نشود اطاعت این فرمان سودى براى خداوند دارد، و یا مخالفت با آن زیانى به او مى رساند. و در حقیقت این سخن شبیه همان است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» در آغاز خطبه «همّام» فرموده است: اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حِیْنَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لاَِنـَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ وَ لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ: «خداوند متعال انسان ها را آفرید در حالى که از اطاعت آنها بى نیاز و از نافرمانى آنها در امان بود; زیرا نه معصیت گنهکاران به او زیانى مى رساند، و نه طاعت مطیعان به او سودى مى دهد» و سومین بار به عنوان مقدمه اى براى بعد است، به همین دلیل، مالکیت خود بر سراسر جهان هستى را یادآور مى شود.
لذا با توجه به آیه قبل، در آیه سوم توجه مى دهد: براى خدا هیچ مانعى ندارد که شما را از بین ببرد، و جمعیتى آماده تر و مصمم تر جانشین شما کند، که در راه اطاعت او کوشاتر باشند، توانائى بر این کار از دیده هیچ مخلوقى پنهان نیست، مى فرماید: «اى مردم اگر او بخواهد شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را مى آورد و خداوند توانائى بر این کار را دارد» (إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً). در تفسیر «تبیان» و «مجمع البیان» از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده است: وقتى این آیه نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست خود را به پشت «سلمان» زده، فرمود: «آن جمعیت، اینها مردم عجم و فارس هستند» این سخن در حقیقت پیشگوئى از خدمات بزرگى مى کند که ایرانیان مسلمان، به اسلام کردند. مفهوم این سخن امروز براى ما ملموس است; زیرا مطالعه تاریخ اسلام مى گوید: برترین دانشمندان اسلامى و خدمت گزاران به این آئین پاک، مسلمانان ایران زمین و فارسیان بوده و هستند، جمع آورى کتب علمى اسلامى، آمارگیرى از خدمات عام اجتماعى و فداکارى در راه اسلام شهود صدق این عرائض اند. و در آخرین آیه، سخن از کسانى به میان آمده که دم از ایمان به خدا مى زنند، در میدان هاى جهاد شرکت مى کنند و دستورات اسلام را به کار مى بندند، بدون این که هدف الهى داشته باشند، بلکه منظورشان به دست آوردن نتایج مادى همانند غنائم جنگى و مانند آن است، مى فرماید: «کسانى که تنها پاداش دنیا مى طلبند، در اشتباهند; زیرا در نزد پروردگار پاداش دنیا و آخرت، هر دو مى باشد» (مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ). پس چرا به دنبال هر دو نمى روند؟ و در پایان این آیه مى افزاید: «و خداوند از نیات همگان آگاه است، هر صدائى را مى شنود، و هر صحنه اى را مى بیند و از اعمال منافق صفتان اطلاع دارد» (وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً). این آیه، بار دیگر این حقیقت را بازگو مى کند که اسلام تنها ناظر به جنبه هاى معنوى و اخروى نیست، بلکه براى پیروان خود هم سعادت مادى را مى خواهد و هم معنوى را.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۳۵
۱۳۵ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً
ترجمه
۱۳۵ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند، بنابراین، از هوا و هوس پیروى نکنید; که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمائید، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است.
تفسیر به تناسب دستورهائى که در آیات گذشته درباره اجراى عدالت در خصوص یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه، یک اصل اساسى و یک قانون کلّى درباره اجراى عدالت در همه موارد، بدون استثناء ذکر مى کند و به تمام افراد با ایمان فرمان مى دهد که قیام به عدالت کنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً به عدالت قیام کنید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ). «قَوّامین» جمع «قوّام» «صیغه مبالغه» به معنى «بسیار قیام کننده» است، یعنى باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید، به گونه اى که این عمل خلق و خوى شما شود، و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد. تعبیر به «قیام» در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که انسان براى انجام کارها معمولاً باید به پا خیزد، و به دنبال آنها برود، بنابراین «قیام به کار» کنایه از تصمیم، عزم راسخ و اقدام جدى درباره آن است، اگر چه آن کار همانند حکم قاضى احتیاج به قیام و حرکتى نداشته باشد. و نیز ممکن است: تعبیر به «قیام» از این نظر باشد که قائم معمولاً به چیزى مى گویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافى به هیچ طرف نداشته باشد، یعنى باید آن چنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکند. پس از آن براى تأکید مطلب، مسأله «شهادت» را عنوان کرده، مى فرماید: «به خصوص در مورد شهادت، باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما، یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ). این موضوع در همه اجتماعات و مخصوصاً در اجتماعات جاهلى وجود داشته و دارد، که معمولاً در شهادت دادن، مقیاس را حبّ و بغض ها و چگونگى ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار مى دهند، و حق و عدالت براى آنها مطرح نیست. مخصوصاً از حدیثى که از «ابن عباس» نقل شده استفاده مى شود که: افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به «مدینه» به خاطر ملاحظات خویشاوندى از اداى شهادت هائى که به ضرر بستگانشان مى شد، خوددارى مى کردند، آیه فوق نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار دارد ولى ـ همان طور که آیه اشاره مى کند ـ این کار با روح ایمان سازگار نیست، مؤمن واقعى کسى است که در برابر حق و عدالت، هیچگونه ملاحظه اى نداشته باشد و حتى منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراى آن نادیده بگیرد. ضمناً از این جمله استفاده مى شود: بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر این که قرائن اتهام به طرفدارى و اِعمال تعصب در کار بوده باشد). آنگاه به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت، اشاره کرده مى فرماید: نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران; زیرا اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام مى شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاه تر است، نه صاحبان زر و زور مى توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى «عدالت» گرسنه مى ماند، لذا مى فرماید: «اگر آنها بى نیاز یا مستمند باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند» (إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما).
و باز براى تأکید، دستور مى دهد: «بنابراین از هوا و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا) از این جمله به خوبى استفاده مى شود: سرچشمه مظالم و ستم ها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت! و بار دیگر، به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده، مى فرماید: «اگر مانع رسیدن حق، به حق دار شوید و یا حق را تحریف نمائید و یا پس از آشکار شدن حق، از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً) در حقیقت جمله «إِنْ تَلْوُوا» اشاره به تحریف حق و تغییر آن است، در حالى که جمله «تُعْرِضُوا» اشاره به خوددارى کردن از حکم به حق مى باشد و این همان چیزى است که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است جالب توجه این که: در ذیل آیه تعبیر به «خبیر» شده است نه «علیم» ; زیرا «خبیر» معمولاً به کسى مى گویند که از جزئیات و ریزه کارى هاى یک موضوع آگاه است. اشاره به این که: خداوند کوچک ترین انحراف شما را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاویزى که باشد ـ حتى در آنجا که لباس حق به جانب بر آن مى پوشانید ـ مى داند و کیفر آن را خواهد داد! آیه فوق، توجه فوق العاده اسلام به مسأله عدالت اجتماعى را در هر شکل و هر صورت کاملاً روشن مى سازد و انواع تأکیداتى که در این چند جمله به کار رفته است، نشان مى دهد که: اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالى اسلامى، فاصله از زمین تا آسمان است! و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنها است.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
إمام حسن عسکری (علیه السلام) :
ادفَعِ المَسألَةَ ما وَجَدتَ التَّحَمُّلَ یُمکِنُکَ فإنّ لِکُلِّ یَومٍ رِزقا جَدید. و اعلَمْ أنّ الإلحاحَ فی المَطالِبِ یَسلُبُ البَهاءَ ، و یُورِثُ التَّعَبَ و العَناءَ ، فاصبِرْ حتّى یَفتَحَ اللّه ُ لکَ بابا یَسهُلُ الدُّخولُ فیهِ، فَما أقرَبَ الصَّنِیعَ مِنَ المَلهوفِ ، و الأمنَ مِنَ الهارِبِ المَخُوفِ.
تا جایى که مى توانى تحمّل کنى دست نیاز دراز مکن ؛ زیرا هر روز ، روزىِ تازه اى دارد .
بدان که پافشارى در درخواست ، هیبت آدمى را مى بَرد و رنج و سختى به بار مى آورد ؛ پس صبر کن تا خداوند دَرى به رویت بگشاید که براحتى از آن وارد شوى ؛ که چه نزدیک است «احسان»، به آدم اندوهناک، و «امنیت» ، به آدم فرارى وحشتزده.
بحار الأنوار ج۴ ص۳۷۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۳۶
۱۳۶ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً
ترجمه ۱۳۶ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش، و کتابى که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانى) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید! کسى که خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهى دور و درازى افتاده است.
شان نزول از «ابن عباس» نقل شده: این آیه، درباره جمعى از بزرگان اهل کتاب مانند: «عبداللّه بن سلام» ، «اسد بن کعب» و برادرش «اسید بن کعب» و جمعى دیگر نازل گردید; زیرا آنها در آغاز، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفتند: ما به تو و کتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عُزیر ایمان مى آوریم، ولى به سایر کتاب هاى آسمانى و همچنین سایر انبیاء ایمان نداریم، این آیه نازل شد و به آنها تعلیم داد: باید به همه ایمان داشته باشند.
تفسیر با توجه به شأن نزول، روى سخن در آیه به جمعى از مؤمنان اهل کتاب است که پس از قبول اسلام روى تعصب هاى خاصى تنها به مذهب سابق خود و آئین اسلام اظهار ایمان مى کردند و بقیه پیامبران و کتب آسمانى را قبول نداشتند. اما قرآن به آنها توصیه مى کند: مى بایست تمام پیامبران و کتب آسمانى را به رسمیت بشناسند; زیرا همه یک حقیقت را تعقیب مى کنند، به دنبال یک هدف هستند و از طرف یک مبدأ مبعوث شده اند ـ اگر چه همانند کلاس هاى مختلف تعلیم و تربیت، سلسله مراتب داشته اند و هر کدام آئینى کامل تر از آئین پیشین آورده اند ـ . بنابراین، معنى ندارد که بعضى از آنها را بپذیرند و بعضى را نپذیرند. مگر یک حقیقت واحد تبعیض بردار است؟ و مگر تعصب ها مى تواند جلو واقعیات را بگیرد؟ لذا آیه فوق مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش (پیامبر اسلام) و کتابى که بر رسولش نازل فرموده، و کتب آسمانى پیشین، همگى ایمان بیاورید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ). قطع نظر از شأن نزول فوق، این احتمال نیز در تفسیر آیه هست که روى سخن به تمام مؤمنان باشد، مؤمنانى که ظاهراً اسلام را پذیرفته اند، اما هنوز در اعماق جان آنها نفوذ نکرده است، از آنها دعوت مى شود که از صمیم دل و در درون جان مؤمن شوند. و نیز این احتمال وجود دارد که روى سخن به همه مؤمنانى باشد که اجمالاً به خدا و پیامبر ایمان آورده اند، اما به جزئیات و تفاصیلِ معتقدات اسلامى آشنا نشده اند. اینجا است که قرآن دستور مى دهد: مؤمنان واقعى باید به تمام انبیاء، کتب پیشین و فرشتگان الهى ایمان داشته باشند; زیرا عدم ایمان به اینها مفهومش انکار حکمت خداوند است. آیا ممکن است خداوندِ حکیم، انسان هاى پیشین را بدون رهبر و راهنما گذاشته باشد تا در میدان زندگى سرگردان شوند؟! و در پایان آیه، سرنوشت کسانى که از این واقعیت ها غافل بشوند را بیان کرده، چنین مى فرماید: «کسى که به خدا و فرشتگان، و کتب الهى، و فرستادگان او، و روز بازپسین، کافر شود، در گمراهى دور و درازى افتاده است» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً). آیا منظور از ایمان به فرشتگان تنها فرشتگان وحى است، که ایمان به آنها از ایمان به انبیاء و کتب آسمانى غیر قابل تفکیک است؟ و یا همه فرشتگان؟ زیرا همان طور که بعضى از آنان در امر وحى و تشریع دست اندر در کارند، جمعى هم مأمور تدبیر عالم تکوین هستند، و ایمان به آنها در حقیقت گوشه اى از ایمان به حکمت خدا است. بر این اساس، ایمان به خالق و ایمان به برنامه ها و کتاب هاى او و ایمان به واسطه هائى که این برنامه ها را براى هدایت ارائه مى دهند، و ایمان به آخرت یعنى هدف اصلى از خلقت بر هر مسلمانى واجب شمرده شده است. در حقیقت، در این آیه، ایمان به پنج اصل لازم شمرده شده، یعنى علاوه بر ایمان به مبدأ و معاد، ایمان به کتب آسمانى و انبیاء و فرشتگان نیز لازم است. تعبیر به ضَلال بَعِیْد: «گمراهى دور» تعبیر لطیفى است، یعنى چنین اشخاصى آن چنان از جاده اصلى پرت شده اند که بازگشتشان به شاهراه اصلى به آسانى ممکن نیست.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) :
إنَّ لَنا حَرَماً و هُوَ بَلَدَةُ قُمَّ و سَتُدفَنُ فیها امْرَأةٌ مِن أولادِی تُسَمّی فاطِمَةَ ، فَمَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ
ما را حرمی است و آن قم است و به زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد. هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب شود.
بحار الأنوار ، ج 60
*****
امام خامنه ای
بدون تردید نقش حضرت معصومه (س) در قم شدن قم و عظمت یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۳۷تا۱۳۹
۱۳۷ إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً ۱۳۸بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً ۱۳۹ الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً
ترجمه ۱۳۷ ـ کسانى که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دگر بار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. ۱۳۸ـ به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آنهاست! ۱۳۹ـ همان ها که کافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى کنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان مى جویند با این که همه عزت ها از آنِ خداست؟!
تفسیر به تناسب بحثى که در آیه گذشته درباره کافران و گمراهى دور و دراز آنها بود، در این آیات اشاره به حالت جمعى کرده که هر روز شکل تازه اى به خود مى گیرند. روزى در صف مؤمنان. روز دیگر در صف کفار. باز در صف مؤمنان. و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار مى گیرند، خلاصه همچون «بت عیار» هر لمحه به شکلى و هر روز به رنگى در مى آیند و سرانجام در حال کفر و بى ایمانى جان مى دهند! نخستین آیه از آیات فوق درباره سرنوشت چنین کسانى مى گوید: «آنها که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند و بار دیگر راه کفر پیش گرفتند و سپس بر کفر خود افزودند، هرگز خداوند آنها را نمى آمرزد و به راه راست هدایت نمى کند» (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً). این تغییر روش هاى پى در پى، و هر روز به رنگى در آمدن، یا مولود تلوّن و عدم تحقیق کافى در مبانى اسلام بود، و یا نقشه اى بود که افراد منافق و کفار متعصب اهل کتاب، براى متزلزل ساختن مؤمنان واقعى، طرح و اجرا مى کردند که با این رفت و آمدهاى پى در پى، مؤمنان واقعى را در ایمان خود متزلزل سازند، چنان که در آیه 72 سوره «آل عمران» شرح آن گذشت. البته آیه فوق هیچگونه دلالتى بر عدم قبول توبه این گونه اشخاص ندارد، بلکه موضوع سخن در آیه، تنها آن دسته اى هستند که در حال شدت کفر، سرانجام چشم از جهان مى پوشند، چنین افرادى به مقتضاى بى ایمانى و عملشان، نه شایسته آمرزشند و نه هدایت، مگر این که در کار خود تجدید نظر کنند. سپس در آیه بعد مى گوید: «به این دسته از منافقان بشارت بده که عذاب دردناکى براى آنها است» (بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً). تعبیر «بشارت» در موردى که سخن از «عذاب الیم» است، یا به عنوان استهزاء نسبت به افکار پوچ و بى اساس آنها است. و یا به خاطر آن است که کلمه «بشارت» که در اصل، از «بشرة» به معنى «صورت»، گرفته شده، معنى وسیعى دارد، و هر گونه خبرى را که در صورت انسان اثر بگذارد و آن را مسرور یا غم آلود کند، شامل مى شود. و در آخرین آیه، این دسته از منافقان را چنین توصیف مى کند: «آنها کافران را به جاى مؤمنان دوست خود انتخاب مى کنند» (الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ). پس از آن مى گوید: هدف آنها از این انتخاب چیست؟ «آیا راستى مى خواهند آبرو و حیثیتى از طریق این دوستى براى خود کسب کنند»؟! (أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ). در حالى که «تمام عزت ها مخصوص خدا است» (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً). چرا که سرچشمه عزت همواره «علم» و «قدرت» است و اینها که قدرتشان ناچیز و علمشان نیز همانند قدرتشان ناچیز است، کارى از دستشان ساخته نیست که بتوانند منشأ عزتى باشند. این آیه به همه مسلمانان هشدار مى دهد که عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و مانند آن ـ در دوستى با دشمنان اسلام ـ نجویند، بلکه تکیه گاه خود را ذات پاک خداوندى قرار دهند که سرچشمه همه عزت ها است، که دشمنان اسلام نه عزتى دارند که به کسى ببخشند و نه اگر مى داشتند قابل اعتماد بودند; زیرا هر روز که منافع آنها اقتضاء کند، فوراً صمیمى ترین متحدان خود را رها کرده و به سراغ کار خویش مى روند، آن چنان که گوئى هرگز با هم آشنائى نداشتند، همه تاریخ و بالاخص تاریخ معاصر شاهد بسیار گویاى این واقعیت است!
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام باقر(علیه السلام):
«انّأَوَّلَمَایُحَاسَبُبِهِالْعَبْدُالصَّلَاةُ،فَإِنقُبِلَتْقُبِلَمِاسِواها...»
اولین چیزی که بنده در قیامت از آن سوال میشود نماز است، پس اگر قبول شود اعمال دیگرش نیز قبول میشود.
(کافی، ج3، ص268)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
در روایتی صفوان جمّال روایت کرده است: وقتی امام صادق(ع) به حیره (منطقهای بود در کوفه) تشریف آوردند گفتم: فدایت شوم آیا قبر جد بزرگوارتان حسین(ع) را زیارت میکنید؟
آن حضرت فرمود: چگونه آن را زیارت نکنم و حال آنکه خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و پیامبران و اوصیاء به زمین هبوط کرده و او را زیارت میکنند.
منبع: کاملالزیارات، صفحه 122
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیهالسلام):
کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش دنیا باشد، خداوند متعال فقر را در برابر چشمانش قرار دهد و کارش را پریشان سازد و از دنیا جز به آنچه خداوند قسمتش کرده است نرسد و کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش آخرت باشد خداوند دلش را بىنیاز گرداند و کارش را سامان دهد.
الکافی، ج2
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
انواع و اقسام ظلم
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله):
اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لایَغْفِرُهُ اللّه ُ وَظُلْمٌ یَغْفِرُهُ وَظُلْمٌ لایَتْرُکُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لایَغْفِرُ اللّه ُ فَالشِّرْکُ قالَ اللّه ُ: «إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» وَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى یَغْفِرُهُ اللّه ُفَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فیما بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَتْرُکُهُ اللّه ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛
ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمىآمرزد، ظلمى که مىآمرزد و ظلمى که از آن نمیگذرد.
اما ظلمى که خدا نمى آمرزد، شرک است. خداوند مى فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مىآمرزد، ظلم بندگان به خودشان میان خود و پروردگارشان است؛ اما ظلمى که خدا از آن نمیگذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.
نهج الفصاحه، ح ۱۹۲۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام هادی(علیهالسلام) خطاب به یکی از اهالی ری فرمودند:
بدان که اگر قبر عبدالعظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسینبنعلى(علیهالسلام) را زیارت کرده باشد.
میزان الحکمه/حدیث 7984
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسن عسکری علیهالسلام:
مواظب باش که طلب روزی، تو را از کار و اعمال واجب باز ندارد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
خوش اخلاقی با مردم
حضرت آیتالله امام خامنهای(مدظلهالعالی):
اینکه پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم میکردند، اما او با مردم ملاطفت و خوشاخلاقی میکرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمیشد که او پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. 1370/7/5
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp
https://hajj.ir/fa/83918
https://navideshahed.com/fa/vip/list/*/%D8%A7
{إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ} (مائده: 55)
سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانان که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
آنچه که این کشور را نجات مىدهد، اسلام است؛ همچنان که در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.
شهید قربان علی آئیش شهادت: 1364 | فاو
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شهید حاج قاسم سلیمانی:
افتخار میکنم که در زندگی پدرم یک گندم حرامی وارد نشده، شهادت میدهم این را با ضرس قاطع و این در تمام عمر من تاثیر گذاشت.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 127 الی 139 ,
سید الکریم ,
زیارت سیّدالشهداء علیه السلام ,
اهل ری ,
امام هادی علیه السلام ,
مشاور ,
مشورت ,
عاقل ,
برکت ,
رشد ,
حکم ,
زنان ,
یتیم ,
ازدواج ,
کودکان ,
صغیر ,
ناتوان ,
ایمان ,
توکل بر خدا ,
تسلیم ,
امر خدا ,
رضا ,
قضای الهی ,
خوشبخت ,
بدبخت ,
امیرالمومنین علیه السلام ,
انسان ,
طغیان ,
سرکشی ,
شوهر ,
بیم ,
اعراض ,
صلح ,
نیکی ,
پرهیزگاری ,
خداوند ,
آگاه ,
پاداش ,
شایسته ,
تفاسیر اسلامی ,
کتب حدیث ,
مسن ,
جوان ,
سعادتمندان ,
عیوب ,
مومنان ,
ظهور امام زمان علیه السلام ,
محبت قلبی ,
عدالت ,
اصلاح ,
آمرزنده ,
مهربان ,
فضل ,
کرم ,
حکیم ,
ازدیاد ,
رزق ,
صدقه ,
روزی ,
ایمان حقیقی ,
امام صادق علیه السلام ,
گناه ,
ملائکه ,
آسمان ,
زمین ,
سفارش ,
کافر ,
حافظ ,
شنوا ,
بینا ,
قیام ,
شهادت ,
گواهی ,
زیان ,
پدر ,
مادر ,
نزدیکان ,
غنی ,
فقیر ,
حمایت ,
هوا و هوس ,
منحرف ,
تحریف ,
تحمل ,
درخواست ,
هیبت ,
رنج ,
قم ,
بانو ,
فاطمه ,
دفن ,
زیارت ,
بهشت ,
واجب ,
نماز ,
شهید سلیمانی ,
امام باقر علیه السلام ,
اعمال ,
قبولی اعمال ,
قیامت ,
شب جمعه ,
فرشتگام ,
پیامبران ,
اوصیاء ,
هبوط ,
صفوان جمال ,
اخرت ,
هم و غم ,
سامان ,
ظلم ,
شرک ,
پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم ,
نهج الفصاحه ,
طلب روزی ,
اعمال واجب ,
مردم ,
ملاطفت ,
خوش اخلاق ,
دوزان دفاع مقدس ,
اسلام ,
نجات ,
ملت ,
شهید قربان علی آئیش ,
فاو ,
شهید مدافع حرم ,
شهید مهدی صابری ,
شهید صابری ,
گندم ,
حرام ,
افتخار ,
نان حلال ,
حدیث ثقلین ,
حوض کوثر ,
کتاب خدا ,
اهل بیت ,
تمسک ,
شیرین ,
تلخ ,
آب شور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 11 آبان 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48266
https://hajj.ir/fa/83918
شهدای گیلانی مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام
{إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ} (مائده: 55)
سرپرست و ولي شما تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند؛ همانان كه نماز را برپا ميدارند و در حال ركوع زكات ميدهند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
نمازی که برای ساخته شدن انسان و به تَبَع، ساختن محیط پیرامون انسان نباشد و در انسان آن اثر سازنده را نگذارد، آن نماز، نماز واقعی نیست ...
در اسلام این جور نیست که ما عبادت و غیر عبادتمان فرق داشته باشد، یعنی بگوییم عبادت را برای خدا انجام میدهیم و کارهای غیر عبادی را برای خاطر مقاصد دیگر؛ تمام کارهایی که از یک مسلمان سر میزند و یک انسان معتقد به اسلام و به توحید انجام میدهد، باید در جهتگیری و در آن روح و معنا مثل نماز باشد یعنی برای خدا باشد. 1356/01/11
شهید عباس یوسفی نژاد شهادت: بمباران هوایی جنگنده های اسرائیلی در لبنان در روز 13خرداد1364
Why did Lady Zeinab (sa) insist they go to Karbala upon returning from Shaam? Feb 16, 2009 The late Sayyid Ibn Tawus and other luminaries have maintained that when the captives - namely, Zeinab (s.a.) and the others - entered the desert of Karbala on Arba'een, Jabir Ibn Abdullah Ansari and Atiyyah Oofi were not the only people there. Some people from the Bani Hashem tribe and some of the companions of Imam Hussein (a.s.) had gathered at his shrine to welcome Zeinab (s.a.). Maybe that was why Zeinab insisted that they go to Karbala on their return from Shaam: She wanted this small but important gathering to be formed there. Some scholars have argued that they could not have made it to Karbala by Arba'een. The late Ayatollah Ghazi has explained in detail in one of his works how it was possible for them to arrive in Karbala by Arba'een. Source:
https://english.khamenei.ir/Opinions/AshuraUprising
لطفا جهت ورود به ادامه مطلب بر روی تصویر زیر کلیک نمایید
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
,
:: برچسبها:
سوره مبارکه مائده ,
سرپرست ,
ولی ,
خدا ,
پيامبر ,
ایمان ,
نماز ,
رکوع ,
زکات ,
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم ,
امام خامنه ای ,
نماز واقعی ,
اسلام ,
عبادت ,
عبادی ,
کارهای غیر عبادی ,
غیر عبادی ,
مقاصد ,
مسلمان ,
انسان ,
معتقد ,
معتقد به اسلام ,
توحید ,
روح ,
معنا ,
برای خدا ,
شهید عباس یوسفی نژاد ,
بمباران هوایی ,
جنگنده های اسرائیلی ,
لبنان ,
Lady Zeinab (sa) ,
Karbala ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 15 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از فضائل زائران سیّدالشهداء علیه السلام حضرت امام صادق علیه السلام إنَّ أَيَّامَ زَائِرِي الْحُسَيْنِ عَلَیهِ السَّلَامُ لَا تُحْسَبُ مِنْ أَعْمَارِهِمْ وَ لَا تُعَدُّ مِنْ آجَالِهِمْ روزهای زیارت امام حسین علیه السلام از عمر زائران به حساب نمی آید و از اجل هایشان شمرده نمی شود. کامل الزیارات ص ۱۳۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ضرورت حسن ظن به خداوند متعال حضرت امام رضا علیه السلام أحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا گمانت را به خداوند نیکو بگردان، چرا که خدای عزّوجلّ میفرماید: من نزد گمان بنده ام هستم که به من ایمان دارد، اگر گمانش خیر باشد، (رفتار من با او نیز) خیر است، و اگر شرّ باشد، شر خواهد بود. «کافی» ج ۲ ص ۷۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (عليه السلام) : من فَرَّجَ عن مُؤمِنٍ كُربَةً مِن كُرَبِ الدنيا فَرَّجَ اللّه ُ عَنهُ كُربَةً مِن كُرَبِ الآخِرَةِ . هر كه غمى از غمهاى دنيا را از دل مؤمنى برطرف سازد، خداوند غمى از غمهاى آخرت را از دلش بزدايد . بحار الأنوار ج۷۴ ص۲۳۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۶۴ ۶۴ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحیماً ترجمه: ۶۴ ـ ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مى کردند (و فرمان هاى خدا را زیر پا مى گذاردند)، به نزد تو مى آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى کردند، و پیامبر هم براى آنها استغفار مى کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند.
تفسیر قرآن در آیات گذشته، مراجعه به داوران جور را شدیداً محکوم نمود، و در این آیه به عنوان تأکید این سخن مى گوید: «ما هیچ پیامبرى را که نفرستادیم، مگر براى این که به فرمان خدا از آنها اطاعت شود». و هیچگونه مخالفتى نسبت به آنها انجام نگردد (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ). زیرا آنها هم رسول و فرستاده خدا بوده اند و هم رئیس حکومت الهى، بنابراین مردم موظف بوده اند، هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگى اجراى آن از آنها پیروى کنند، و تنها به ادعاى ایمان قناعت نکنند. از این جمله، به خوبى استفاده مى شود: هدف از فرستادن پیامبران، اطاعت و فرمانبردارى همه مردم بوده است، حال اگر بعضى از مردم از آزادى خود سوء استفاده کردند و اطاعت ننمودند، تقصیر متوجه خود آنها است. بنابراین، آیه فوق عقیده جبریّون ـ که مى گویند: بعضى از مردم از آغاز، موظف به اطاعت، و بعضى محکوم به عصیان و مخالفت هستند ـ را نفى مى کند. ضمناً از تعبیر «بِاِذْنِ اللّهِ» استفاده مى شود: پیامبران الهى هر چه دارند از ناحیه خدا است و به عبارت دیگر، وجوب اطاعت آنها بالذات نیست، بلکه آن هم به فرمان پروردگار و از ناحیه اوست. پس از آن، در دنباله آیه، راه بازگشت را به روى گناهکاران و آنها که به طاغوت مراجعه کردند، و یا به نحوى از انحاء مرتکب گناهى شدند، گشوده، مى فرماید: «اگر آنها هنگامى که به خویش ستم کردند، به سوى تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى نمودند، و پیامبر هم براى آنها طلب آمرزش مى نمود، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحیماً). قابل توجه این که: قرآن به جاى این که بگوید: نافرمانى خدا کردند و مراجعه به داوران جور نمودند، مى گوید: اِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ: «هنگامى که به خویش ستم کردند»! اشاره به این که: فایده اطاعت فرمان خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) متوجه خود شما مى شود، و مخالفت با آن در واقع یک نوع ستم به خویشتن است; زیرا زندگى مادى شما را بر هم مى ریزد و از نظر معنوى مایه عقب گردى شما است. در ضمن از این آیه، پاسخ کسانى که توسل جستن به پیامبر و یا امام را یک نوع شرک مى پندارند روشن مى شود; چرا که این آیه صریحاً مى گوید: آمدن به سراغ پیامبر(صلى الله علیه وآله) و او را بر درگاه خدا شفیع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براى گنهکاران، مؤثر، و موجب پذیرش توبه، و رحمت الهى است. اگر وساطت، دعا، استغفار و شفاعت خواستن از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شرک بود، چگونه ممکن بود قرآن چنین دستورى را به گنهکاران بدهد! منتها افراد خطاکار باید نخست خود توبه کنند و از راه خطا برگردند، سپس براى قبول توبه خود از استغفار پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز استفاده نمایند. بدیهى است: پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمرزنده گناه نیست، او تنها مى تواند از خدا طلب آمرزش کند، و این آیه پاسخ دندان شکنى است به آنها که این گونه وساطت را انکار مى کنند (دقت کنید). جالب توجه این که: قرآن نمى گوید: تو براى آنها استغفار کن بلکه مى گوید: «رسول» براى آنها استغفار کند، این تعبیر گویا اشاره به آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از مقام و موقعیتش استفاده کند و براى خطاکارانِ توبه کننده، استغفار نماید. این معنى (تأثیر استغفار پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى مؤمنان) در آیات دیگرى از قرآن نیز آمده است مانند: آیه 19 سوره «محمّد» و آیه 5 سوره «منافقون» و آیه 114 سوره «توبه» که درباره استغفار ابراهیم نسبت به پدرش (عمویش) اشاره مى کند، و آیات دیگرى که نهى از استغفار براى مشرکان مى کند و مفهومش این است که استغفار براى مؤمنان بى مانع است. و نیز از بعضى از آیات استفاده مى شود: فرشتگان براى جمعى از مؤمنان خطاکار در پیشگاه خداوند استغفار مى کنند خلاصه این که: آیات زیادى از قرآن مجید حکایت از این معنى مى کند که: پیامبران یا فرشتگان و یا مؤمنان پاکدل مى توانند براى بعضى از خطاکاران استغفار کنند، و استغفار آنها در پیشگاه خدا اثر دارد. این خود یکى از معانى شفاعت کردن پیامبر و یا فرشتگان و یا مؤمنان پاکدل براى خطاکاران است، ولى همان طور که گفتیم چنین شفاعتى نیازمند به وجود زمینه، شایستگى و آمادگى در خود خطاکاران است. شگفت انگیز این که از پاره اى از کلمات بعضى از مفسران استفاده مى شود که: خواسته اند استغفار پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آیه فوق را مربوط به تجاوز به حقوق شخصى خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) بدانند، و بگویند: چون نسبت به خود پیغمبر(صلى الله علیه وآله) ستم کرده بودند، لازم بود رضایت او را به دست آورند، تا خداوند از خطاى آنها بگذرد! ولى روشن است: ارجاع داورى به غیر پیامبر(صلى الله علیه وآله) ستمى به شخص پیغمبر نیست، بلکه مخالفت با منصب خاص او و یا به عبارت دیگر مخالفت با فرمان خدا است و به فرض که ستمى بر شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد، قرآن روى آن تکیه نکرده است، بلکه تکیه قرآن روى این مطلب است که آنها بر خلاف فرمان خدا رفتار کردند. به علاوه، اگر ما به کسى ستم کنیم، رضایت او کافى است، چه نیازى به استغفار او در پیشگاه خدا است؟ و از همه گذشته، به فرض که چنین تفسیرى براى آیه فوق کنیم، در مورد آن همه آیات دیگر که استغفار پیامبران، فرشتگان و مؤمنان را در حق خطاکاران مؤثر مى داند چه خواهیم گفت؟ آیا در مورد آنها نیز پاى حقوق شخصى در میان بوده است؟!.
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
زیارت امام حسین علیه السلام ,
امام صادق علیه السلام ,
عمر ,
زائران ,
اجل ,
ضرورت ,
حسن ظن ,
خداوند متعال ,
گمان ,
نیکو ,
بنده ,
ایمان ,
خیر ,
کامل الزیارات ,
کامل ,
امام رضا علیه السلام ,
غم ,
غمهای دنیا ,
دل مومن ,
مومن ,
آخرت ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۶۴ ,
پیامبر ,
فرمان خدا ,
اطاعت ,
طلب آمرزش ,
استغفار ,
توبه ,
مهربان ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 15 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
جایگاه رفیع دین شناسی حضرت امام باقر علیه السلام متَفَقِّهٌ فِي الدِّينِ أَشَدُّ عَلَى الشَّيْطَانِ مِنْ عِبَادَةِ أَلْفِ عَابِد یک نفر که در دین به فهم عمیق رسیده باشد، برای شیطان از عبادت هزار عابد مضرّتر است. بصائر الدرجات» ج ۱ ص ۷ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بندگان خاصّ خدا چگونه به درگاه او حاضر می شوند؟ حضرت امام صادق علیه السلام فیمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ علیه السلام أَنْ قَالَ لَهُ...يَا ابْنَ عِمْرَانَ هَبْ لِي مِنْ قَلْبِكَ الْخُشُوعَ وَ مِنْ بَدَنِكَ الْخُضُوعَ وَ مِنْ عَيْنَيْكَ الدُّمُوعَ فِي ظُلَمِ اللَّيْلِ وَ ادْعُنِي فَإِنَّكَ تَجِدُنِي قَرِيباً مُجِيباً از جملۀ آنچه خداوند عزّوجلّ در نجوا به موسی بن عمران فرمود این بود: .... ای پسر عمران؛ در تاریکیهای شب: از ناحیۀ قلبت خشوع (احساس کوچکی در برابر عظمت خدا) و از بدنت افتادگی و خضوع و از چشمانت اشک به درگاه من بیاور و مرا بخوان که حتماً مرا نزدیک و اجابت کننده خواهی یافت. الأمالی» شیخ صدوق ص ۳۵۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
علامه حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه : خروس در سحر به ذکر (سبوح قدوس) در خروش است ! کم از خروس مباش! چون به خروش آمدی بدان که بهترین عطای دوست لقاء اوست.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نسا آیه ۶۰ ۶۰ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیداً ترجمه: ۶۰ ـ آیا ندیدى کسانى را که گمان مى کنند به آنچه (از کتاب هاى آسمانى که) بر تو و به آنچه پیش از تو نازل شده، ایمان آورده اند، ولى مى خواهند براى داورى نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با این که به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. اما شیطان مى خواهد آنان را گمراه کند. و به بیراهه هاى دور دستى بیفکند. شان نزول یکى از یهودیان «مدینه» با یکى از مسلمانان منافق اختلافى داشت، بنا را بر این گذاشتند که یک نفر را به عنوان داور در میان خود انتخاب کنند. مرد یهودى چون به عدالت و بى نظرى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) اطمینان داشت گفت: من به داورى پیامبر(صلى الله علیه وآله) شما راضیم. ولى مرد منافق یکى از بزرگان یهود به نام «کعب بن اشرف» را انتخاب کرد; زیرا مى دانست مى تواند با هدیه، نظر او را به سوى خود جلب کند، و به این ترتیب، با داورى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مخالفت کرد، آیه شریفه نازل شد و چنین افرادى را شدیداً سرزنش کرد بعضى از مفسران شأن نزول هاى دیگرى نیز در ذیل این آیه نقل کرده اند که نشان مى دهد، بعضى از تازه مسلمان ها، طبق عادت زمان جاهلیت، در آغاز اسلام داورى هاى خود را نزد دانشمندان یهود، و یا کاهنان مى بردند، آیه فوق نازل شد و شدیداً آنها را نهى کرد. تفسیر آیه فوق در واقع مکمل آیه گذشته است; زیرا آیه پیش، مؤمنان را به اطاعت فرمان خدا، پیامبر و اولوا الامر و به داورى طلبیدن کتاب و سنت دعوت مى نمود و این آیه از اطاعت، پیروى و داورى طاغوت، نهى مى نماید. آیه فوق، مسلمانانى را که براى داورى به نزد حکام مى رفتند ملامت مى کند، و مى فرماید: «اى پیامبر! آیا نمى بینى کسانى که خود را مسلمان مى پندارند و مى گویند: به تمام کتب آسمانى که بر تو و انبیاء پیشین نازل شده است، ایمان آوردیم، در عین حال داورى هاى خود را به نزد طاغوت مى برند، در حالى که به آنها دستور داده شده: هرگز فرمان طاغوت را نبرند»؟! (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ). همان طور که سابقاً هم اشاره کرده ایم، «طاغوت» از ماده «طغیان» است و این کلمه با همه مشتقاتش به معنى سرکشى و شکستن حدود و قیود، و یا هر چیزى که وسیله طغیانگرى و یا سرکشى است مى باشد. بنابراین، آنها که داورى به باطل مى کنند «طاغوت» هستند; زیرا حدود و مرزهاى الهى و حق و عدالت را شکسته اند. در حدیثى نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: اَلطّاغُوتُ کُلُّ مَنْ یُتَحاکَمُ اِلَیْهِمِمَّنْ یَحْکُمُ بِغَیْرِ الْحَقِّ: «هر کس به غیر حق حکم کند و مردم او را به داورى بطلبند، طاغوت است» سپس قرآن اضافه مى کند: «مراجعه به طاغوت یک دام شیطانى است که مى خواهد انسان ها را از راه راست به بیراهه هاى دوردستى بیفکند» (وَ یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیداً). ناگفته پیدا است: آیه فوق همچون سایر آیات قرآن، یک حکم عمومى و جاودانى را براى همه مسلمانان در سراسر اعصار و قرون بیان مى نماید، و به آنان اخطار مى کند: مراجعه کردن به حکّام باطل، و داورى خواستن از طاغوت، با ایمان به خدا و کتب آسمانى سازگار نیست. به علاوه، انسان را از مسیر حق به بیراهه هائى پرتاب مى کند که فاصله آن از حق، بسیار زیاد است، مفاسد چنین داورى ها، در به هم ریختن سازمان اجتماعى بشر بر هیچ کس پوشیده نیست، و یکى از عوامل عقب گرد اجتماعات محسوب مى شود. منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
حوزههای علمیه ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۶۰ ,
گمان ,
کتابهاى آسمانى ,
کتاب ,
آسمانی ,
کتاب آسمانی ,
نازل ,
ایمان ,
داوری ,
طاغوت ,
باطل ,
جکام باطل ,
کافر ,
شیطان ,
گمراه ,
بیراهه ,
دوردست ,
علامه حسن زاده آملی ,
خروس ,
سبوح قدوس ,
لقاء ,
بندگان خاص خدا ,
امام صادق علیه السلام ,
موسی بن عمران ,
تاریکی شب ,
خشوع ,
خضوع ,
قلب ,
اشک ,
چشم ,
اجابت ,
دین شناس ,
فهم عمیق ,
شیطان ,
عبادت ,
عابد ,
مضر ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 15 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اشک بر سیّدالشهداء علیه السلام حضرت امام صادق علیه السلام و مَنْ ذُكِرَ الْحُسَيْنُ عَلیهِ السَّلامُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ هر کس در نزد او امام حسین علیه السلام یاد شود، و از چشم او به اندازۀ بال مگسی اشک خارج شود، ثواب او به عهدۀ خداوند عزّوجلّ است، و به کمتر از بهشت برای او راضی نمی شود. کامل الزیارات» ص ۱۰۰
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسین علیه السلام:
إلهي! اُطلُبني بِرَحمَتِكَ حَتّى أصِلَ إلَيكَ، وَاجذِبني بِمَنِّكَ حَتّى اُقبِلَ عَلَيكَ
خداى من ! مرا با رحمتت بطلب تا به تو برسم و با نعمتت جذبم كن تا به تو روى آورم الإقبال(طبعة دار الكتب الإسلاميّة) صفحه ۳۴۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) : احدى نيست در روز قيامت مگر اینکه آرزو مىكند از زوّار امام حسين(علیه السلام) بوده باشد ، زيرا می بیند که خدا با زائران امام حسین(علیه السلام) چه برخورد کریمانه ای میکند. کامل الزیارت ، ص۱۳۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسن عسکری (علیه السلام) : علاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ : صلاةُ الخَمسينَ ، وزِيارَةُ الأَربَعينَ ، وَالتَّخَتُّمُ فِي اليَمينِ ، وتَعفيرُ الجَبينِ ، وَالجَهرُ بِ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ). «نشانه هاى مؤمن ، پنج چيز است : پنجاه ركعت نماز ، زيارت اربعين ، انگشتر به دست راست كردن ، بر خاك سجده کردن و (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ) را در نماز بلند گفتن . تهذيب الأحكام ، ج۶ ، ص۵۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
رهبر انقلاب: با انتشار افکار صحیح در فضای مجازی به معنای واقعی کلمه جهاد کنید رهبر انقلاب، در پایان مراسم عزاداری روز اربعین حسینی(ع) خطاب به دانشجویان: شما امروز در فضای مجازی میتوانید افکار درست و صحیح را منتشر کنید و به مسائل پاسخ دهید و میتوانید به معنای واقعی کلمه جهاد کنید البته اصل قطعی در این باب پیروی از شیوهی اخلاقی است. باید از این کاری که بعضی افراد با دشنام و فریب و دروغ دربرابر افکار عمومی مواجه میشوند، اجتناب کرد. باید منطق را به اخلاق مزیّن کرد حقایق را منتشر کرد. امروز همه باید در این میدان حرکت کنیم. ۱۴۰۰/۷/۵
خودتان را آماده کنید که در میدان تبیین وارد شوید/ با معارف حسینی خواهید توانست کشور را به قلههای سعادت معنوی و مادی برسانید رهبر انقلاب، در پایان مراسم عزاداری روز اربعین حسینی(ع): جوانهای ما امروز مجهز به فکر و معنویت و آگاهیهای فراوان هستند. خودتان را آماده کنید که در میدان تبیین و افشاگری یعنی راهی که زینب کبری در این چهل روز طی کرد، وارد شوید. راه امام حسین راه شیرین و موفقی است که به نتیجه قطعی میرسد. با استفاده از معارف حسینی خواهید توانست کشور را به قلههای سعادت معنوی و مادی برسانید؛ راه این است.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۵۹ ۵۹یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً ترجمه: ۵۹ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوا الامر (اوصیاى پیامبر) را! و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. تفسیر این آیه و چند آیه بعد، درباره یکى از مهمترین مسائل اسلامى، یعنى مسأله رهبرى بحث مى کند و مراجع واقعى مسلمین را در مسائل مختلف دینى و اجتماعى مشخص مى سازد. نخست، به مردم با ایمان دستور مى دهد: از خداوند اطاعت کنند، بدیهى است براى یک فرد با ایمان همه اطاعت ها باید به اطاعت پروردگار منتهى شود، و هر گونه رهبرى باید از ذات پاک او سرچشمه گیرد، و طبق فرمان او باشد; زیرا حاکم و مالک تکوینى جهان هستى او است، و هر گونه حاکمیت و مالکیت باید به فرمان او باشد، لذا در آغاز آیه مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! از خدا اطاعت کنید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ). در مرحله بعد، فرمان به پیروى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دهد، مى فرماید: «و از رسول خدا اطاعت نمائید» (وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ). پیامبرى که معصوم است و هرگز از روى هوا و هوس، سخن نمى گوید. پیامبرى که نماینده خدا در میان مردم است و سخن او سخن خدا است، و این منصب و موقعیت را خداوند به او داده است. بنابراین، اطاعت از خداوند، مقتضاى خالقیت و حاکمیت ذات او است، ولى اطاعت از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مولود فرمان پروردگار است و به تعبیر دیگر: خداوند واجب الاطاعة بالذات است، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) واجب الاطاعه بالغیر و شاید تکرار «أَطِیْعُوا» در آیه، اشاره به همین موضوع یعنى تفاوت دو اطاعت دارد. و در مرحله سوم، فرمان به اطاعت از «أُولُوا الأَمْر» مى دهد که از متن جامعه اسلامى برخاسته و حافظ دین و دنیاى مردمند، مى فرماید: «و از اولوا الامر که از خود شما است اطاعت کنید» (وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ). آن گاه به یک مسأله مهم سرنوشت ساز براى جوامع اسلامى پرداخته، مى فرماید: «هر گاه در امرى نزاع و کشمکش داشتید، آن را به خدا و رسول ارجاع دهید، اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده اید» (فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ). با این بیان، راه حل کلیه منازعات جوامع اسلامى را مشخص ساخته که حق رجوع به هیچ محکمه اى جز محکمه خدا و پیامبر ندارند، اختلافات امت اسلامى چه بر سر مسائل بزرگ چون ولایت و رهبرى و یا کوچک، مى بایست به محاکم تعیین شده از سوى خدا و پیامبر ارجاع گردد، تا دست هیچ تبهکارى بالاى سر مسلمانان نباشد. و در پایان آیه مى فرماید: «این براى شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکو است» (ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً). نتیجه این برنامه، استقلال، احساس هویت و شخصیت جوامع اسلامى و زمینه محور قرار گرفتن امت اسلام خواهد شد. درباره این که منظور از «اولوا الامر» چیست؟ در میان مفسران اسلام سخن بسیار است که مى توان آن را در چند جمله خلاصه کرد: الف ـ جمعى از مفسران اهل تسنن معتقدند: منظور از «اولوا الامر» زمامداران، حکام و مصادر امورند، در هر زمان و در هر محیط، و هیچگونه استثنائى براى آن قائل نشده اند و نتیجه آن این است که مسلمانان موظف باشند از هر حکومتى به هر شکل پیروى کنند، حتى اگر حکومت مغول باشد. ب ـ بعضى دیگر از مفسران مانند نویسنده تفسیر «المنار» و تفسیر «فى ظلال القرآن» و بعضى دیگر، معتقدند: منظور از «اولوا الامر» نمایندگان عموم طبقات، حکام، زمامداران، علما و صاحب منصبان در تمام شئون زندگى مردم هستند، اما نه به طور مطلق و بدون قید و شرط، بلکه اطاعت آنها مشروط به این است که بر خلاف احکام و مقررات اسلام عملى را انجام ندهند. ج ـ به عقیده بعضى دیگر منظور از «اولى الامر» زمامداران معنوى و فکرى یعنى علما و دانشمندانند ، دانشمندانى که عادل باشند و از محتویات کتاب و سنت آگاهى کامل داشته باشند. د ـ بعضى از مفسران اهل تسنن معتقدند: منظور از این کلمه، منحصراً خلفاى چهارگانه نخستین اند ، و غیر آنها را شامل نمى شود، و بنابراین در اعصار دیگر، «اولى الامر» وجود خارجى نخواهد داشت. هـ ـ بعضى دیگر از مفسران، «اولوا الامر» را به معنى صحابه و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى دانند و ـ احتمال دیگرى که در تفسیر «اولوا الامر» گفته شده، این است که: منظور فرماندهان لشکر اسلامند ز ـ همه مفسران شیعه در این زمینه اتفاق نظر دارند که منظور از «اولوا الامر»، امامان معصوم(علیهم السلام) مى باشند ، که رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى، در تمام شئون زندگى از طرف خداوند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آنها سپرده شده است، و غیر آنها را شامل نمى شود. البته کسانى که از طرف آنها به مقامى منصوب شوند و پستى را در جامعه اسلامى به عهده بگیرند، با شرایط معینى اطاعت آنها لازم است نه به خاطر این که اولوا الامرند، بلکه به خاطر این که نمایندگان اولوا الامر مى باشند. اکنون به بررسى تفاسیر فوق به طور فشرده مى پردازیم: شک نیست تفسیر اول به هیچ وجه با مفهوم آیه و روح تعلیمات اسلام سازگار نیست و ممکن نیست پیروى از هر حکومتى بدون قید و شرط در ردیف اطاعت خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد، و به همین دلیل علاوه بر مفسران شیعه، مفسران بزرگ اهل تسنن نیز آن را نفى کرده اند. و اما تفسیر دوم نیز با اطلاق آیه شریفه سازگار نیست; زیرا آیه اطاعت اولوا الامر را بدون قید و شرط، لازم و واجب شمرده است. تفسیر سوم یعنى تفسیر اولوا الامر به علما و دانشمندان عادل و آگاه از کتاب و سنت نیز با اطلاق آیه سازگار نیست; زیرا پیروى از علما و دانشمندان، شرائطى دارد از جمله این که: گفتار آنها بر خلاف کتاب و سنت نباشد. بنابراین، اگر آنها مرتکب اشتباهى شوند (چون معصوم نیستند و اشتباه مى کنند) و یا به هر علت دیگر از حق منحرف شوند، اطاعت آنها لازم نیست، در صورتى که آیه، اطاعت اولوا الامر را به طور مطلق، همانند اطاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، لازم شمرده است. به علاوه، اطاعت از دانشمندان در احکامى است که از کتاب و سنت استفاده کرده اند بنابراین چیزى جز اطاعت خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) نخواهد بود، و نیازى به ذکر ندارد. تفسیر چهارم (منحصر ساختن به خلفاى چهارگانه نخستین) مفهومش این است که امروز مصداقى براى اولوا الامر در میان مسلمانان وجود نداشته باشد، به علاوه، هیچگونه دلیلى براى این تخصیص در دست نیست. تفسیر پنجم و ششم یعنى اختصاص دادن به صحابه و یا فرماندهان لشکر نیز همین اشکال را دارد، یعنى هیچگونه دلیلى بر این تخصیص نیز در دست نیست. جمعى از مفسران اهل تسنن مانند «محمّد عبده» دانشمند معروف مصرى به پیروى از بعضى از کلمات مفسر معروف «فخر رازى» خواسته اند، احتمال دوم (اولوا الامر همه نمایندگان طبقات مختلف جامعه اسلامى اعم از علماء، حکام و نمایندگان طبقات دیگر) را با چند قید و شرط بپذیرند، از جمله این که: الف ـ مسلمان باشند (آنچنان که از کلمه «مِنْکُم» در آیه استفاده مى شود). ب ـ حکم آنها بر خلاف کتاب و سنت نباشد. ج ـ از روى اختیار حکم کنند نه اجبار. د ـ موافق با مصالح مسلمین حکم نمایند. هـ ـ از مسائلى سخن گویند که حق دخالت در آن داشته باشند (نه مانند عبادات که مقررات ثابت و معینى در اسلام دارند). و ـ در مسأله اى که حکم مى کنند، نص خاصى از شرع نرسیده باشد. ز ـ علاوه بر همه اینها به طور اتفاق، نظر بدهند. و از آنجا که آنها معتقدند مجموع امت یا مجموع نمایندگان آنها گرفتار اشتباه و خطا نمى شوند و به عبارت دیگر مجموع امت معصومند، نتیجه این شروط آن مى شود که اطاعت از چنین حکمى به طور مطلق و بدون هیچگونه قید و شرط همانند اطاعت از پیامبر(صلى الله علیه وآله) لازم باشد، (و نتیجه این سخن حجت بودن «اجماع» است) ولى باید توجه داشت که این تفسیر نیز اشکالات متعددى دارد، زیرا: اولاً: اتفاق نظر در مسائل اجتماعى در موارد بسیار کمى روى مى دهد، بنابراین یک بلا تکلیفى و نابسامانى در غالب شئون مسلمین به طور دائم وجود خواهد داشت. و اگر بخواهند آنها نظریه اکثریت را بپذیرند، این اشکال پیش مى آید که اکثریت هیچ گاه معصوم نیست، و بنابراین اطاعت از آن به طور مطلق لازم نمى باشد. ثانیاً: در علم اصول ثابت شده، هیچگونه دلیلى بر معصوم بودن «مجموع امت»، منهاى وجود امام معصوم، در دست نیست. ثالثاً: یکى از شرائطى که طرفداران این تفسیر ذکر کرده اند: این است که حکم آنها بر خلاف کتاب و سنت نباشد. اما باید دید تشخیص این موضوع که حکم مخالف سنت است یا نیست با چه اشخاصى است؟ حتماً با مجتهدان و علماى آگاه از کتاب و سنت است، و نتیجه این سخن آن خواهد بود که اطاعت از اولوا الامر بدون اجازه مجتهدان و علماء جایز نباشد، بلکه اطاعت آنها بالاتر از اطاعت اولوا الامر باشد، و این با ظاهر آیه شریفه سازگار نیست. درست است که آنها علما و دانشمندان را نیز جزء اولوا الامر گرفته اند، ولى در حقیقت مطابق این تفسیر، علما و مجتهدان به عنوان ناظر و مرجع عالى تر از سایر نمایندگان طبقات شناخته شده اند، نه مرجعى در ردیف آنها; زیرا علما و دانشمندان باید بر کار دیگران از نظر موافقت با کتاب و سنت، نظارت داشته باشند و به این ترتیب، مرجع عالى آنها خواهند بود و این با تفسیر فوق سازگار نیست. بنابراین، تفسیر فوق از جهات متعددى مواجه با اشکال است. و تنها تفسیرى که از اشکالات گذشته سالم مى ماند تفسیر هفتم یعنى تفسیر اولوا الامر به رهبران و امامان معصوم است; زیرا این تفسیر، با اطلاق وجوب اطاعت که از آیه فوق استفاده مى شود، کاملاً سازگار است، چون مقام «عصمت» امام، او را از هر گونه خطا، اشتباه و گناه حفظ مى کند، و به این ترتیب، فرمان او همانند فرمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بدون هیچگونه قید و شرطى واجب الاطاعة است، و سزاوار است که در ردیف اطاعت او قرار گیرد و حتى بدون تکرار «أَطِیْعُوا» عطف بر «رسول» شود. جالب توجه این که: بعضى از دانشمندان معروف اهل تسنن از جمله مفسر معروف «فخر رازى» در آغاز سخنش در ذیل این آیه، به این حقیقت اعتراف کرده، مى گوید: «کسى که خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد، حتماً باید معصوم باشد; زیرا اگر معصوم از خطا نباشد، به هنگامى که مرتکب اشتباهى مى شود، خداوند اطاعت او را لازم شمرده، و پیروى از او را در انجام خطا لازم دانسته، و این خود یک نوع تضاد در حکم الهى ایجاد مى کند; چرا که از یک طرف انجام آن عمل ممنوع است، و از طرف دیگر پیروى از «اولوا الامر» لازم است، و این موجب اجتماع «امر» و «نهى» مى شود. بنابراین، از یک طرف مى بینیم خداوند اطاعت فرمان اولوا الامر را بدون هیچ قید و شرط لازم دانسته و از طرف دیگر اگر اولوا الامر معصوم از خطا نباشند، چنین فرمانى صحیح نیست، از این مقدمه چنین استفاده مى کنیم که اولوا الامر که در آیه فوق به آنها اشاره شده، حتماً باید معصوم بوده باشند» «فخر رازى» سپس چنین ادامه مى دهد: «این معصوم یا مجموع امت است و یا بعضى از امت اسلام، احتمال دوم قابل قبول نیست; زیرا ما باید این بعض را بشناسیم و به او دسترسى داشته باشیم، در حالى که چنین نیست و چون این احتمال از بین برود، تنها احتمال اول باقى مى ماند که معصوم مجموع این امت است، و این خود دلیلى است بر این که اجماع و اتفاق امت حجت و قابل قبول است، و از دلائل معتبر محسوب مى شود» همان طور که ملاحظه مى شود «فخر رازى» با این که معروف به اشکال تراشى در مسائل مختلف علمى است، دلالت آیه را بر این که «اولوا الامر» باید افراد معصومى باشند پذیرفته است، منتها از آنجا که با مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و امامان و رهبران این مکتب آشنائى نداشته، این احتمال را که اولوا الامر اشخاص معینى از امت بوده باشند نادیده گرفته است، و ناچار شده که اولوا الامر را به معنى مجموع امت (یا نمایندگان عموم طبقات مسلمانان) تفسیر کند. در حالى که این احتمال قابل قبول نیست; زیرا همان طور که گفتیم: اولوا الامر باید رهبر جامعه اسلامى باشد و حکومت اسلامى و حل و فصل مشکلات مسلمین به وسیله او انجام شود و مى دانیم: حکومت دسته جمعى عموم و حتى نمایندگان آنها به صورت اتفاق آراء عملاً امکان پذیر نیست; چرا که در مسائل مختلف اجتماعى و سیاسى و فرهنگى و اخلاقى و اقتصادى که مسلمانان با آن رو به رو هستند، به دست آوردن اتفاق آراء همه امت یا نمایندگان آنها غالباً ممکن نیست، و پیروى از اکثریت نیز، پیروى از اولوا الامر محسوب نمى شود. بنابراین، لازمه سخن «فخر رازى» و کسانى که از دانشمندان معاصر عقیده او را تعقیب کرده اند، این مى شود که: عملاً اطاعت از اولوا الامر تعطیل گردد، و یا به صورت یک موضوع بسیار نادر و استثنائى در آید. از مجموع بیانات فوق نتیجه مى گیریم: آیه شریفه تنها رهبرى پیشوایان معصوم ـ که جمعى از امت را تشکیل مى دهند ـ اثبات مى کند (دقت کنید). در اینجا ایرادهائى به تفسیر فوق شده که از نظر رعایت بى طرفى در بحث باید مطرح گردد: الف ـ اگر منظور از «اولوا الامر»، امامان معصوم باشند، با کلمه «أُولُوا» که به معنى جمع است سازگار نیست; زیرا امام معصوم در هر زمان یک نفر بیش نمى باشد. پاسخ این سؤال چنین است: امام معصوم در هر زمان اگر چه یک نفر بیش نیست ولى در مجموع زمان ها افراد متعددى را تشکیل مى دهند و مى دانیم آیه تنها وظیفه مردم یک زمان را تعیین نمى کند. ب ـ اولوا الامر مطابق این معنى در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) وجود نداشته، و در این صورت چگونه فرمان به اطاعت از وى داده شده است؟ پاسخ این سؤال از گفته بالا نیز روشن مى شود; زیرا آیه منحصر به زمان معینى نیست و وظیفه مسلمانان را در تمام اعصار و قرون روشن مى سازد. به عبارت دیگر مى توانیم چنین بگوئیم: اولوا الامر در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود; زیرا پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) هم منصب «رسالت» داشت، که در آیه به عنوان «أَطِیْعُوا الرَّسُولَ» از او یاد شده، و هم منصب «رهبرى و زمامدارى امت اسلامى» که قرآن به عنوان «أُولِى الأَمْر» از آن یاد کرده، بر این اساس، پیشوا و رهبر معصوم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که علاوه بر منصب رسالت و ابلاغ احکام اسلام، این منصب را نیز بر عهده داشت، و شاید تکرار نشدن «أَطِیْعُوا» در بین «رسول» و «اولوا الامر» خالى از اشاره به این معنى نباشد. به عبارت دیگر، منصب «رسالت» و منصب «اولوا الامرى» دو منصب مختلف است که در وجود پیامبر(صلى الله علیه وآله) یک جا جمع شده، ولى در امام از هم جدا شده است و امام تنها منصب دوم را دارد. ج ـ اگر منظور از «اولوا الامر» امامان و رهبران معصوم است، پس چرا در ذیل آیه که مسأله تنازع و اختلاف مسلمانان را بیان مى کند، مى گوید: فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فِى شَىْء فَرُدُّوهُ اِلَى اللّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیْلاً: «اگر در چیزى اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) ارجاع دهید اگر ایمان به پروردگار و روز بازپسین دارید، این براى شما بهتر و پایان و عاقبتش نیکوتر است». که در اینجا سخنى از اولوا الامر به میان نیامده و مرجع حل اختلاف تنها خدا (کتاب اللّه، قرآن) و پیامبر (سنت) معرفى شده است. در پاسخ این ایراد باید گفت: اولاً ـ این ایراد مخصوص تفسیر دانشمندان شیعه نیست، بلکه به سایر تفسیرها نیز با کمى دقت متوجه مى شود. ثانیاً ـ شکى نیست که منظور از اختلاف و تنازع در جمله فوق، اختلاف و تنازع در احکام است نه در مسائل مربوط به جزئیات حکومت و رهبرى مسلمین; زیرا در این مسائل مسلماً باید از اولوا الامر اطاعت کرد (همان طور که در جمله اول آیه تصریح شده). بنابراین، منظور از آن اختلاف در احکام و قوانین کلى اسلام است که تشریع آن با خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) است; زیرا مى دانیم امام فقط مجرى احکام است، نه قانونى وضع مى کند، و نه نسخ مى کند، بلکه همواره در مسیر اجراى احکام خدا و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. و لذا در احادیث اهل بیت(علیهم السلام) مى خوانیم که فرموده اند: «اگر از ما سخنى بر خلاف کتاب اللّه و سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کردند، هرگز نپذیرید، محال است ما چیزى بر خلاف کتاب اللّه و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بگوئیم» بنابراین، نخستین مرجع حل اختلاف مردم در احکام و قوانین اسلامى خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که بر او وحى مى شود و اگر امامان معصوم بیان حکم مى کنند، آن نیز از خودشان نیست، بلکه از کتاب اللّه و یا علم و دانشى است که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آنها رسیده است و به این ترتیب علت عدم ذکر اولوا الامر در ردیف مراجع حل اختلاف در احکام روشن مى گردد. منابع اسلامى نیز احادیثى وارد شده که تفسیر «اولوا الامر» به امامان اهل بیت(علیهم السلام) را تأیید مى کند از جمله: الف ـ مفسر مشهور اسلامى «ابو حیان اندلسى مغربى» (متوفى سال 756) در تفسیر «بحر المحیط» مى نویسد: این آیه در حق على(علیه السلام) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام)نازل گردیده است ب ـ دانشمند اهل تسنن «ابوبکر بن مؤمن شیرازى» در رساله «اعتقاد» (طبق نقل مناقب کاشى) از «ابن عباس» نقل مى کند: آیه فوق درباره على(علیه السلام)نازل شده، در آن هنگام که پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را (در زمان عزیمت به غزوه تبوک) در «مدینه» به جاى خود گذارد، على(علیه السلام) عرض کرد: اى پیامبر! آیا مرا در بین زنان و کودکان در شهر قرار مى دهى؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: أَما تَرْضى أَنْ تَکُونَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى حِیْنَ قالَ اخْلُفْنِى فِى قَوْمِى وَ أَصْلِحْ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ (وَ أُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ): «آیا دوست ندارى نسبت به من همانند هارون (برادر موسى) نسبت به موسى(علیه السلام) بوده باشى؟ آن زمانى که موسى به او گفت: در میان بنى اسرائیل جانشین من باش و اصلاح کن، سپس خداوند عزوجل فرمود: وَ أُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ» ج ـ «شیخ سلیمان حنفى قندوزى» که از دانشمندان معروف اهل تسنن است در کتاب «ینابیع المودة» از کتاب «مناقب» از «سلیم بن قیس هلالى» نقل مى کند: روزى مردى به خدمت على(علیه السلام) آمده، پرسید: «کمترین چیزى که انسان در پرتو آن جزء مؤمنان خواهد شد چه چیز است؟ و نیز کمترین چیزى که با آن جزء کافران و یا گمراهان مى گردد کدام است؟ امام(علیه السلام) فرمود: اما کمترین چیزى که انسان به سبب آن در زمره گمراهان در مى آید، این است که: حجت و نماینده خدا و شاهد و گواه او را که اطاعت و ولایت او لازم است نشناسد. آن مرد گفت: یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ آنها را به من معرفى کن! على(علیه السلام) فرمود: همان ها که خداوند در ردیف خود و پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار داده و فرموده: «یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا أَطِیْعُوا اللّهَ وَ أَطِیْعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ». آن مرد گفت: فدایت شوم باز هم روشن تر بفرما. على(علیه السلام) فرمود: همان هائى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در موارد مختلف و در خطبه روز آخر عمرش از آنها یاد کرده، فرمود: اِنِّى تَرَکْتُ فِیْکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوابَعْدِى اِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما کِتابَ اللّهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَیْتِى: «من در میان شما دو چیز بیادگار گذاشتم، که اگر دست به دامن آنها بزنید، هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و خاندانم» د ـ و نیز همان دانشمند در کتاب «ینابیع المودة» مى نویسد: صاحب کتاب «مناقب» از تفسیر «مجاهد» نقل کرده که: این آیه درباره على(علیه السلام) نازل شده است هـ ـ روایات متعددى در منابع شیعه، مانند کتاب «کافى» و تفسیر «عیاشى»و کتب «صدوق» و غیر آن نقل شده که: همگى گواهى مى دهند: منظور از «اولوا الامر» ائمه معصومین(علیهم السلام) مى باشند و حتى در بعضى از آنها نام امامان یک، یک صریحاً ذکر شده است.
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
,
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۵۹ ,
ایمان ,
اطاعت ,
خدا ,
پیامبر خدا ,
اولوا الامر ,
اوصیاى پیامبر ,
پیامبر ,
نزاع ,
داوری ,
روز رستاخیز ,
رستاخیز ,
عاقبت ,
پایان ,
نیکو ,
افکار صحیح ,
فضای مجازی ,
معارف حسینی ,
کشور ,
سعادت ,
معنوی ,
مادی ,
زيارت اربعين ,
انگشتر ,
خاک ,
سجده ,
نماز ,
مومن ,
امام حسن عسکری علیه السلام ,
اشک ,
بال مگس ,
ثواب ,
امام صادق علیه السلام ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 14 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت امام صادق علیه السلام إنَّ الْبُكَاءَ وَ الْجَزَعَ مَكْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِي كُلِّ مَا جَزِعَ- مَا خَلَا الْبُكَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍ عَلَيْهِمَا السَّلَام فَإِنَّهُ فِيهِ مَأْجُور گریه و بی تابی برای بندۀ خدا در هر امر ناگواری ناپسند است؛ مگر گریه و بی تابی بر حسین بن علی علیهما السلام که شخص نسبت به آن اجر دارد. کامل الزیارات» ص ۱۰۰
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از آثار وضعی اطاعت و معصیت حضرت امام صادق علیه السلام منْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَار افرادی که بخاطر گناهان می میرند، بیشتر از کسانی هستند که با اجل طبیعی از دنیا می روند. و کسانی که به واسطۀ کارهای خیر عمر می کنند بیشتر از کسانی هستند که با عمر طبیعی زندگی می کنند. الأمالی» شیخ طوسی (ره) ص ۳۰۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۵۶ تا ۵۷ ۵۶ إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلیهِمْ ناراً کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَزیزاً حَکیماً ۵۷ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً لَهُمْ فیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلیلاً ترجمه: ۵۶ ـ کسانى که به آیات ما کافر شدند، به زودى آنها را در آتشى وارد مى کنیم که هر گاه پوست هاى تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوست هاى دیگرى به جاى آن قرار مى دهیم، تا کیفر (الهى) را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است (و روى حساب، کیفر مى دهد). ۵۷ ـ و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، به زودى آنها را در باغ هائى از بهشت وارد مى کنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است; همیشه در آن خواهند ماند; و همسرانى پاکیزه براى آنها خواهد بود; و آنان را در سایه هاى گسترده (و فرح بخش) جاى مى دهیم. تفسیر در تعقیب آیات گذشته، در این دو آیه، سرنوشت افراد با ایمان و بى ایمان تشریح شده است، آیه نخست مى گوید: «کسانى که به آیات ما کافر شدند، به زودى آنها را در آتشى وارد مى کنیم که هر گاه پوست هاى تنشان در آن بریان گردد، پوست هاى دیگرى به جاى آن قرار مى دهیم تا کیفر الهى را بچشند» (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلیهِمْ ناراً کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ) علت این تبدیل پوست ها ظاهراً این است که به هنگام سوخته شدن پوست، ممکن است درد کمتر احساس شود اما براى این که مجازات آنها تخفیف نیاید و درد و الم را کاملاً احساس کنند، پوست هاى تازه اى بر بدن آنها مى روید و این نتیجه اصرار در زیر پا گذاشتن حق و عدالت و انحراف از فرمان خدا است. و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند نسبت به انجام این گونه مجازات ها هم قادر و توانا است و هم حکیم است و روى حساب کیفر مى دهد» (إِنَّ اللّهَ کانَ عَزیزاً حَکیماً) و در آیه بعد، پاداش گروه مقابل را بیان کرده، به افرادى که ایمان و عمل صالح دارند وعده مى دهد که به زودى در باغ هاى بهشت که نهرها از پاى درختانش جریان دارد زندگى خواهند داشت، یک زندگى جاویدان و ابدى علاوه بر این، همسران پاکیزه اى به آنها مى دهد که مایه آرامش روح و جسم آنها است و در زیر سایه درختانى زندگى خواهند کرد که بر خلاف سایه هاى نا پایدار این جهان همیشگى است و هیچ گاه بادهاى داغ، و سوز سرما، به آن راه ندارد، مى فرماید: «و کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، به زودى آنها را در باغ هائى از بهشت وارد مى کنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است، همیشه در آن خواهند ماند، و همسرانى پاکیزه براى آنان خواهد بود، و آنان را در سایه هاى گسترده جاى مى دهیم» (وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً لَهُمْ فیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلیلاً) از مطالب قابل توجهى که از مقایسه این دو آیه با هم استفاده مى شود، گسترش رحمت الهى و پیشى گرفتن رحمت او بر غضب او است; زیرا در آیه نخست وعده مجازات کافران را با کلمه «سوف» ذکر کرده، در حالى که وعده پاداش افراد با ایمان در آیه دوم را با کلمه «س» (سَنُدْخِلُهُمْ) بیان نموده است و همان طور که در ادبیات عربى گفته شده است: «سوف» معمولاً براى آینده دور و «س» براى آینده نزدیک به کار مى رود، با این که مى دانیم هر دو آیه مربوط به عالم رستاخیز است، و مجازات بدکاران و پاداش نیکوکاران در آن جهان از نظر فاصله زمانى نسبت به ما یکسان است. این تفاوت تعبیر، براى این است که: اشاره اى به سرعت و وسعت رحمت خدا و دورى و محدودیت خشم پروردگار بوده باشد، و این مانند همان تعبیرى است که در دعاها مى خوانیم: یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ: «اى کسى که رحمت تو بر غضبت پیشى گرفته است» ـ گناه پوست هاى جدید چیست؟ ممکن است بعضى ایراد کنند: آیات فوق مى گوید: هنگامى که پوست تن بدکاران مى سوزد، ما پوست هاى تازه اى به جاى آن قرار مى دهیم، تا کیفر الهى را بچشند در حالى که پوست هاى اصلى گناهکارند و مجازات پوست هاى تازه با اصل عدالت سازگار نیست؟ پاسخ: درست عین همین پرسش را «ابن اَبِى العَوجاء» آن مرد مادى معروف معاصر امام صادق(علیه السلام) از آن حضرت کرد و پس از تلاوت آیه فوق گفت: ما ذَنْبُ الْغَیْرِ: «یعنى گناه آن پوست هاى دیگر چیست»؟ امام(علیه السلام) پاسخى کوتاه و پر معنى به او داده، فرمود: هِىَ هِىَ وَ هِىَ غَیْرُها: «یعنى پوست هاى نو همان پوست هاى سابق و در عین حال غیر آن است»! «ابن ابى العوجاء» که مى دانست در این عبارت کوتاه سرى نهفته شده است، گفت: مَثِّلْ لِى ذلِکَ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ الدُّنیا: «در این زمینه مثالى براى من بزن»! امام(علیه السلام) گفت: أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَخَذَ لَبِنَةً فَکَسَرَها، ثُمَّ رَدَّها فِى مَلْبَنِها، فَهِىَ هِىَ، وَ هِىَ غَیْرُها: «این همانند آن است که کسى خشتى را بشکند و خرد کند، دو مرتبه آن را در قالب بریزد و به صورت خشت تازه اى درآورد، این خشت دوم همان خشت اول است و در عین حال خشت نوى مى باشد» (ماده اصلى محفوظ است و تنها صورت آن تغییر کرده است) از این روایت استفاده مى شود: پوست هاى جدید از همان مواد پوست هاى پیشین تشکیل مى گردد. ضمناً باید توجه داشت: پاداش و کیفر در حقیقت با روح و قوه درک انسان ارتباط دارد، و جسم همواره وسیله اى است براى انتقال پاداش و کیفر به روح انسان.
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۵۶ تا ۵۷ ,
آیات ,
کافر ,
آتش ,
پوست ,
تن ,
بریان ,
سوختن ,
بسوزد ,
کیفر الهی ,
خداوند ,
توانا ,
حکیم ,
حساب ,
کیفر ,
ایمان ,
کارهای شایسته ,
شایسته ,
باغ ,
بهشت ,
نهر ,
درختان بهشتی ,
بهشتی ,
همسر ,
پاکیزه ,
سایه ,
گسترده ,
فرح بخش ,
امام صادق علیه السلام ,
آثار وضعی ,
اثر وضعی ,
اطاعت ,
معصیت ,
گناهان ,
مردن ,
اجل طبیعی ,
دنیا ,
کارهای خیر ,
عمر ,
عمز طبیعی ,
زندگی ,
گریه ,
بی تابی ,
بنده خدا ,
حسین بن علی علیه السلام ,
اجر ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 13 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مؤمنی که برای کار خیر پول ندارد... حضرت امام صادق علیه السلام إنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِيرَ لَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي حَتَّى أَفْعَلَ كَذَا وَ كَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهِ الْخَيْرِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِيَّةٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ مَا يَكْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيم گاهی بندۀ مؤمن فقیر می گوید: خدایا به من روزی عنایت کن تا فلان کار از کارهای نیک را انجام دهم؛ پس وقتی خداوند عزّوجلّ دید که او با نیّت راستین این درخواست را دارد، اجری که در صورت انجام آن کار نصیبش می شد را برای می نویسند؛ چرا که خداوند آسان گیر و بزرگوار است. کافی» ج ۲ ص ۸۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اي كاش نخ فرش شبستان تو باشم يا آجري از گوشه ي ايوان تو باشم اي كاش سحر وقت اذان بادل عاشق در بند تو و دست بدامان تو باشم با آه جگر سوز ببوسم در و ديوار گريان تو و جمع شهيدان تو باشم در صحن و سرايت بزنم دست به سينه مجنون تو و بي سر و سامان تو باشم اي ماه ترين ماه ترين ماه ترينم اي كاش كه خاك ره و قربان تو باشم امسال نيامد به سرم گردِ مسيرت صد حيف نشد گرم ز باران تو باشم گريان غريبي در اين شهر غريبم جامانده ترين خسته و گريان تو باشم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۵۱ تا ۵۲ ۵۱أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ أُوتُوا نَصیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذینَ آمَنُوا سَبیلاً ۵۲ أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیراً ترجمه: ۵۱ ـ آیا ندیدى کسانى را که بهره اى از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال،) به «جبت» و «طاغوت» (بت و بت پرستان) ایمان مى آورند، و درباره کافران مى گویند: «آنها، از کسانى که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند»؟ ۵۲ ـ آنها کسانى هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است; و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاورى براى او نخواهى یافت. شان نزول بسیارى از مفسران در شأن نزول آیات فوق، چنین گفته اند: بعد از حادثه «احد»، یکى از بزرگان یهود به نام «کعب بن اشرف» به اتفاق هفتاد نفر از یهودیان به سوى «مکّه» آمد، تا با مشرکان «مکّه» بر ضد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) هم پیمان شوند، و پیمانى را که با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) داشتند بشکنند. «کعب» به منزل «ابوسفیان» وارد شد، «ابوسفیان» او را گرامى داشت و یهودِ همراه وى، در خانه هاى قریش به طور پراکنده میهمان شدند. یکى از اهل «مکّه» به «کعب» گفت: شما اهل کتابید و محمّد نیز داراى کتاب است، حقیقت این است که ما احتمال مى دهیم این کار توطئه اى باشد که براى از بین بردن ما چیده شده است، اگر مى خواهید با شما هم پیمان شویم، نخستین شرط این است که در برابر این دو بت (اشاره به دو بت بزرگ کردند)، سجده کنید و به آنها ایمان بیاورید، و آنان چنین کردند. سپس «کعب» به اهل «مکّه» پیشنهاد کرد: سى نفر از شما و سى نفر از ما به کنار خانه «کعبه» برویم، شکم هاى خود را بر دیوار خانه کعبه بگذاریم و با پروردگار کعبه عهد کنیم که در نبرد با محمّد کوتاهى نکنیم. این برنامه نیز انجام شد، و پس از پایان آن، «ابوسفیان» رو به «کعب» کرده، گفت: تو مرد دانشمندى هستى و ما بى سواد و درس نخوانده!، به عقیده تو، «ما» و «محمّد» کدام به حق نزدیک تریم؟ «کعب» گفت: آئین خود را براى من کاملاً تشریح کن! «ابوسفیان» گفت: ما براى حاجیان، شتران بزرگ قربانى مى کنیم، و به آنها آب مى دهیم، میهمان را گرامى مى داریم، اسیران را آزاد کرده، و صله رحم به جا مى آوریم، و خانه پروردگار خود را آباد نگه مى داریم، و بر گرد آن طواف مى کنیم، و ما اهل حرم خدا سرزمین مکّه ایم، ولى محمّد از دین نیاکان خود دست برداشته، قطع پیوند خویشاوندى کرده، و از حرم خدا بیرون رفته، در حالى که دین ما کهن است و آئین محمّد آئینى است تازه و نوپا. «کعب» گفت: به خدا سوگند آئین شما از آئین محمّد بهتر است! در این هنگام آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. تفسیر این آیه، با توجه به شأن نزولى که در بالا گفته شد، یکى دیگر از صفات ناپسند یهود را منعکس مى کند، که آنها براى پیشبرد اهدافشان آن چنان سازشکارى با هر جمعیتى نشان دادند که حتى براى جلب نظر بت پرستان در برابر بت هاى آنها سجده کردند و آنچه را که درباره عظمت اسلام و صفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) دیده یا خوانده بودند، زیر پا گذاشتند، و حتى براى خوش آیند بت پرستان آئین خرافى و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح دادند، با این که اهل کتاب بودند و قدر مشترکشان با اسلام به مراتب بیش از بت پرستان بود. لذا آیه فوق به عنوان تعجب مى فرماید: «آیا ندیدى کسانى را که سهمى از کتاب خدا داشتند، اما در برابر بت سجده کردند و به طغیانگران اظهار ایمان نمودند؟» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ أُوتُوا نَصیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ). به این هم قناعت نکردند، «بلکه به کسانى که کافر شده اند، مى گویند: راه اینها از مسلمانان به هدایت نزدیک تر است» (وَ یَقُولُونَ لِلَّذینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذینَ آمَنُوا سَبیلاً). در این که منظور از این دو کلمه (جبت و طاغوت) در آیه مورد بحث چیست؟ مفسران تفسیرهاى مختلفى دارند: بعضى گفته اند: اینها نام دو بت بوده که جمعیت یهود در داستان فوق در برابر آنها سجده کردند. بعضى گفته اند: «جبت» در اینجا به معنى «بت» و «طاغوت» به معنى «بت پرستان» و یا حامیان بت است که به عنوان سخنگوى بت ها، مطالبى را از قول بت ها نقل کرده و به دروغ به آنها مى بستند، تا مردم را فریب دهند و این معنى با آنچه در شأن نزول و تفسیر آیه گفته شد سازگارتر است; زیرا یهود، هم در برابر بت ها سجده کردند و هم در برابر بت پرستان تسلیم شدند. سپس در آیه بعد، سرنوشت این گونه سازشکاران را بیان کرده مى فرماید: «آنها کسانى هستند که خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته و کسى که خدا او را از رحمت خویش دور کند، هیچ یاورى براى او نخواهى یافت» (أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیراً). همان طور که این آیه مى گوید، یهود از سازشکارى هاى ننگین نتیجه اى نبردند و سرانجام با ناکامى گرفتار شکست شدند و پیش بینى قرآن درباره آنها به حقیقت پیوست. یادآورى این نکته لازم است که: آیات فوق، گرچه درباره جمعیت خاصى نازل شده ولى مسلماً اختصاصى به آنها ندارد و تمام افراد سازشکار را که براى نیل به مقاصد پست، شخصیت و حیثیت خود و حتى ایمان و اعتقاد خویش را قربانى مى کنند، شامل مى شود. این گونه سازشکاران در دنیا و آخرت از رحمت خداوند دورند و غالباً با شکست مواجه مى شوند. جالب توجه این که: روحیه ناپسند فوق در این قوم هنوز هم به شدت باقى است، و مى بینیم براى رسیدن به اهداف خود، از هیچ گونه سازشکارى در تحت هر شرائطى روى گردان نیستند، و به همین دلیل گرفتار شکست ها در طول تاریخ گذشته و امروز خود، شده اند. واژه «جِبْت» تنها در همین آیه از قرآن مجید به کار رفته، اسم جامد است و هیچگونه مشتقاتى ندارد. مى گویند: در اصل، یک لغت حبشى بوده که به معنى «سحر»، یا «ساحر» و یا «شیطان» به کار مى رفته، سپس در لغت عرب وارد شده و به همین معنى یا به معنى بت و هر معبودى غیر از خدا استعمال مى شود. و گفته مى شود: در اصل «جبس» بوده و سپس «س» آن تبدیل به «ت» شده است. واژه «طاغوت» در هشت مورد از قرآن مجید به کار رفته و همان طور که در جلد دوم این تفسیر، ذیل آیه 256 سوره «بقره» گفتیم، صیغه مبالغه از ماده «طغیان» به معنى تعدى و تجاوز از حدّ و مرز است و به هر چیزى که موجب تجاوز از حدّ شود (از جمله بت ها) گفته مى شود. به همین جهت شیطان، بت، حاکم جبار و متکبر و هر معبودى غیر از خدا و هر مسیرى که به غیر حق منتهى شود، طاغوت نامیده مى شود، ـ این بود معنى دو واژه فوق به طور کلى ـ .
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۵۱ تا ۵۲ ,
کتاب خدا ,
جبت ,
طاغوت ,
بت ,
بت پرستان ,
ایمان ,
کافران ,
هدایت یافته ,
هدایت ,
خداوند ,
رحمت ,
یاور ,
مفسران ,
شان نزول ,
آیات قرآن ,
احد ,
بزرگان ,
یهود ,
کعب بن اشرف ,
هفتاد نفر ,
یهودیان ,
مکه ,
مشرکان ,
مکه ,
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ,
هم پیمان ,
پیمان ,
کعب ,
ابوسفیان ,
یهود ,
قریش ,
اهل کتاب ,
توطئه ,
سجده ,
اهل مکه ,
خانه کعبه ,
مکه ,
کعبه ,
پروردگار ,
عهد ,
نبرد ,
دانشمند ,
بیسواد ,
درس نخوانده ,
شتران ,
قربانی ,
حاجیان ,
آب ,
میهمان ,
گرامی ,
اسیران ,
آزاد ,
صله رحم ,
طواف ,
اهل حرم ,
نیاکان ,
دین ,
قطع پیوند ,
خویشاوندی ,
کهن ,
آئین محمد ,
تازه ,
نوپا ,
سوگند ,
آیات قرآن ,
نازل ,
پاسخ ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام مهدی ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 31 شهريور 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قرآن و حدیث
قرآن / انس با قرآن/تلاوت قرآن/حفظ قرآن / کتابالله/ کتاب هدایت
أهمّیت تربیت در سنین کودکی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام إنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْه قلب کودک و نوجوان مثل زمین دست نخورده است که هر بذری در آن قرار داده شود را می پذیرد. «نهج البلاغه» ص ۳۹۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
نزدیکترین حالت بنده به خدا حضرت امام رضا علیه السلام أقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِب* نزدیکترین حال بنده نسبت به خداوند عزّوجلّ زمانی است که در سجده است؛ و این است معنای کلام خدا تبارک و تعالی: «سجده کن و نزدیک شو» «عیون أخبار الرضا علیه السلام» ج ۲ ص ۷ *سورۀ العلق، آیة ۱۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۴۷ ۴۷ یا أَیُّهَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ کانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولاً ترجمه ۴۷ـ اى کسانى که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم ـ و هماهنگ با نشانه هائى است که با شماست ـ ایمان بیاورید، پیش از آن که صورت هائى را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» (گروهى از تبهکاران بنى اسرائیل) را دور ساختیم; و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنى است! تفسیر به دنبال بحثى که در آیات سابق درباره اهل کتاب بود، در اینجا روى سخن را به خود آنها کرده، مى فرماید: «اى کسانى که کتاب آسمانى به شما داده شده! به آنچه نازل کرده ایم ـ و هماهنگ با نشانه هائى است که در کتب شما است ـ ایمان بیاورید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ). مسلماً شما با داشتن این همه نشانه، از دیگران سزاوارترید که به این آئینِ پاک بگروید. پس از آن، آنها را تهدید مى کند که سعى کنید پیش از آن که گرفتار یکى از دو عقوبت شوید، در برابر حق تسلیم گردید. نخست این که: «صورت هائى را به کلى محو کرده (و تمام اعضائى که به وسیله آن حقایق درک مى شوند را از میان برده) سپس آنها را به پشت سر بازگردانیم» (مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها) شاید نیاز به یادآورى نداشته باشد که منظور از این جمله، از کار افتادن عقل، هوش، چشم و گوش آنها از نظر عدم درک واقعیات زندگى و انحراف از صراط مستقیم است، چنان که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «منظور از آن محو کردن وجوه آنها در مسیر هدایت و بازگرداندن آنها به عقب در مسیر گمراهى و ضلالت است» توضیح این که: اهل کتاب، مخصوصاً یهود، هنگامى که با آن همه نشانه هاى روشن در برابر حق تسلیم نشدند، و آگاهانه به لجاجت و عناد برخاستند، و در صحنه هاى مختلف این خلافگوئى و خلافکارى آگاهانه را تکرار کردند، این حالت تدریجاً به صورت یک طبیعت ثانوى براى آنها شد، گوئى به کلى افکارشان مسخ و چشم و گوششان کور و کر شد. چنین کسانى به جاى این که در زندگى به پیش بروند به قهقرا و عقب باز مى گردند و این است جزاى آنهائى که حق را دانسته انکار مى کنند. این در حقیقت شبیه همان چیزى است که در آغاز سوره «بقره» آیه 6 به آن اشاره شده است. بنابراین، منظور از «طمس و محو و بازگرداندن به عقب» در آیه فوق، همان محو فکرى و روحى و عقب گرد معنوى است. و اما در مورد مجازات دوم که به آن تهدید شده اند، مى فرماید: «پیش از این که آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان طور که اصحاب سبت را دور ساختیم» (أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنّا أَصْحابَ السَّبْتِ). در اینجا سؤالى پیش مى آید که: این دو تهدید چه تفاوتى با هم دارد که با لفظ «أَو» به معنى «یا» عطف به یکدیگر شده اند؟ بعضى از مفسران معتقدند: تهدید نخست، جنبه معنوى دارد و تهدید دوم، جنبه ظاهرى و مسخ جسمانى، به قرینه این که خداوند مى فرماید: «همان طور که اصحاب سبت را از رحمت خود دور ساختیم اینها را نیز از رحمت خود دور خواهیم ساخت» و مى دانیم اصحاب سبت (چنان که به خواست خدا در سوره «اعراف» خواهد آمد) از نظر ظاهرى مسخ شدند. بعضى دیگر معتقدند: این لعن و دورى از رحمت خدا نیز جنبه معنوى خواهد داشت، با این تفاوت که: تهدید اول، اشاره به انحراف، گمراهى و عقب گرد آنها است. و تهدید دوم، به معنى نابودى و هلاکت (یکى از معانى لعن همان هلاکت است). خلاصه این که: اهل کتاب با اصرار و پافشارى در مخالفت با حق، عقب گرد و سقوط مى کنند و یا نابود مى شوند. سؤال دیگرى در اینجا پیش مى آید و آن این که آیا این تهدید درباره آنها عملى شد یا خیر؟ شک نیست تهدید اول در مورد بسیارى از آنها و تهدید دوم درباره بعضى از آنها عملى گردید و حداقل جمع زیادى از آنها در جنگ هاى اسلامى در هم کوبیده شدند و قدرتشان بر باد رفت. تاریخ دنیا نشان مى دهد: آنها بعد از آن نیز در کشورهاى مختلفى تحت فشار شدید قرار گرفتند و نفرات زیادى را از دست دادند، و هم اکنون نیز، در شرائط بسیار نامساعد و خطرناکى زندگى مى کنند. و در پایان آیه، براى تأکید این تهدیدها مى فرماید: «فرمان خدا در هر حال انجام شدنى است» و هیچ قدرتى مانع از آن نخواهد بود (وَ کانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولاً).
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)
طاغوت
حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرتهای عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
به یاد شهدا ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
برخی پیوندها:
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه نشر معارف قرآن و ولایت
http://islamicworld.ir/fa/
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
بخش فیلم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۴۷ ,
کتاب خدا ,
کتاب ,
خدا ,
پیامبر ,
هماهنگ ,
نشانه ,
ایمان ,
محو ,
پشت سر ,
صورت ,
رحمت ,
اصحاب سبت ,
,
تبهکاران ,
بنی اسرائیل ,
دور ,
فرمان خدا ,
فرمان ,
انجام شدنی ,
تربیت ,
کودک ,
تربیت کودک ,
امیرالمؤمنین علیه السلام ,
قلب ,
قلب کودک ,
زمین ,
دست نخورده ,
بذر ,
نهج البلاغه ,
نزدیکترین ,
بنده ,
سجده ,
کلام خدا ,
نزدیک شو ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
صلوات خاصه امام حسین علیه السلام ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 30 شهريور 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۴۳ سوره مبارکه نساء ۴۳ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى حَتّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاّ عابِری سَبیل حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَر أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدیکُمْ إِنَّ اللّهَ کانَ عَفُوّاً غَفُوراً ترجمه ۴۳ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! در حال مستى به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه مى گوئید! و همچنین هنگامى که جنب هستید ـ مگر این که مسافر باشید ـ تا غسل کنید، و اگر بیمارید، یا مسافر، و یا «قضاى حاجت» کرده اید، و یا با زنان آمیزش جنسى داشته اید، و در این حال، آب (براى وضو و غسل) نیافتید، با خاک پاکى تیمم کنید! (به این طریق که) صورت ها و دست هایتان را با آن مسح نمائید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است. تفسیر در آیات پیش، سخن از گواهى انبیاء بر اعمال امت در روز قیامت بود، و نیز از این سخن در میان بود که: کفار و کسانى که دستورات پیامبران را عصیان کرده بودند، دوست داشتند خاک باشند، در آیه مورد بحث به چند دستور مهم از دستورات پیامبر اشاره نموده، تا روشن شود چه کسى اطاعت مى کند و چه کسى عصیان، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! در حال مستى به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه مى گوئید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى حَتّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ). از این آیه، چند حکم اسلامى استفاده مى شود که تحت شماره به آنها مى پردازیم: یعنى افراد مست نمى توانند مشغول اداء فریضه نماز شوند و نماز آنها در این حال باطل است، فلسفه آن هم روشن است، زیرا نماز گفتگوى بنده و راز و نیاز او با خدا است و باید در نهایت هوشیارى انجام گردد و افراد مست از این مرحله دور و بیگانه اند. این موضوع نیز لازم به یادآورى است که در روایات متعددى که در کتب شیعه و اهل تسنن وارد شده، آیه فوق به «مستى خواب» تفسیر شده، یعنى در حالى که هنوز کاملاً بیدار نشده اید، شروع به نماز نکنید، تا بدانید چه مى گوئید ولى چنین به نظر مى رسد: این تفسیر از مفهوم جمله «حَتّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» استفاده شده است، اگر چه در معنى «سُکارى» داخل نباشد. به عبارت دیگر، از جمله «تا بدانید چه مى گوئید» استفاده مى شود، نماز خواندن در هر حالى که انسان از هشیارى کامل برخوردار نباشد، ممنوع است، خواه حالت مستى باشد یا باقى مانده حالت خواب. در ضمن از این جمله نیز مى توان استفاده کرد: بهتر است در حال کسالت و کمى توجه نیز انسان نماز نخواند; زیرا حالت فوق به صورت ضعیف در او وجود دارد و شاید به همین جهت است که طبق روایتى، امام باقر(علیه السلام) فرمود: «در حالتى که کسل هستید یا چرت آلود یا سنگین، مشغول نماز نشوید; زیرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستى نهى کرده است» مى فرماید: «همچنین در حال جنابت به نماز نزدیک نشوید» (وَ لا جُنُباً). سپس استثنائى براى این حکم بیان فرموده، مى گوید: «مگر این که مسافر باشید» (إِلاّ عابِری سَبیل). یعنى اگر در مسافرت گرفتار بى آبى شوید، مى توانید نماز بخوانید که البته نماز خواندن در این حال، به شرط تیمم است که در ذیل آیه خواهد آمد. ولى در روایات و اخبار، تفسیر دیگرى براى آیه نیز آمده است و آن این که: منظور از «صلوة» در آیه، محل نماز گذاردن و مسجد است، یعنى در حال جنابت وارد مساجد نشوید، سپس کسانى که عبوراً از مسجد مى گذرند را استثناء فرموده و مى گوید: «اِلاّ عابِرى سَبِیل» یعنى مى توانید در حال جنابت عبوراً از مسجد بگذرید. و از بعضى روایات استفاده مى شود: جمعى از مسلمانان و صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) خانه هائى در اطراف مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) ساخته بودند که درهاى آن به مسجد گشوده مى شد، (و اجازه داشتند که در حال جنابت از مسجد بگذرند، بدون این که در آن توقف کنند) اما باید توجه داشت: لازمه تفسیر فوق این خواهد بود که کمله «صلوة» در آیه به دو معنى آمده باشد یکى به معنى خود «نماز» و دیگر به معنى «محل نماز»; زیرا دو حکم مختلف در آیه فوق بیان شده: یکى خوددارى از نماز در حال مستى و دیگرى خوددارى جنب از ورود در مساجد، البته استعمال یک لفظ در دو معنى یا بیشتر چنان که در اصول گفته ایم، مانعى ندارد، ولى خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست، گر چه ممکن است روایات فوق قرینه آن باشد. چنان که مى فرماید: «به نماز نزدیک نشوید تا غسل کنید» (حَتَّى تَغْتَسِلُوا). چنان که مى فرماید: «به نماز نزدیک نشوید تا غسل کنید» (حَتَّى تَغْتَسِلُوا). در جمله بعد که در حقیقت تمام موارد تشریع تیمم جمع است، موارد عذر براى غسل کردن را بر شمرده است: نخست به موردى که آب براى بدن ضرر داشته باشد، اشاره کرده، مى فرماید: «اگر بیمار باشید و یا در سفر» (وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَر). پس از آن به مواردى که انسان به آب دسترسى ندارد، یا استعمال آب برایش ممکن نیست، اشاره کرده، مى فرماید: «یا هنگامى که از قضاى حاجت برگشتید و یا با زنان آمیزش جنسى داشتید» (أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ). «و دسترسى به آب نداشتید» (فَلَمْ تَجِدُوا ماءً). «در این موقع با خاک پاکیزه اى تیمم کنید» (فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً). سپس طرز تیمم را بیان فرموده، مى گوید: «سپس صورت و دست هاى خود را مسح کنید» (فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدیکُمْ). و در پایان آیه اشاره به این حقیقت مى کند که دستور مزبور، یک نوع تسهیل و تخفیف براى شما است، «چون خداوند بخشنده و مهربان است» (إِنَّ اللّهَ کانَ عَفُوّاً غَفُوراً). ۱-آیا مفهوم جمله هاى آغاز آیه، جواز شرب مسکرات در غیر نماز است؟ ممکن است کسانى در اینجا سؤال کنند: آیا مفهوم آیه فوق این نیست که نوشیدن مشروبات الکلى فقط در صورتى ممنوع است که مستى تا حال نماز باقى بماند و دلیل ضمنى بر جواز آن در سایر حالات مى باشد؟! پاسخ این سؤال ـ به خواست خدا ـ به طور تفصیل در تفسیر آیه 90 سوره «مائده» خواهد آمد، اما به طور اجمال این است که: اسلام براى آماده کردن و به جریان انداختن بسیارى از احکام خود، از روش «تدریجى» استفاده کرده، مثلاً همین مسأله تحریم مشروبات الکلى را طى چند مرحله اعلام نموده است: نخست آن را به عنوان یک نوشیدنى نامطلوب و نقطه مقابل «رِزْقاً حَسَناً» پس از آن، در صورتى که مستى آن در حال نماز باشد جلوگیرى کرده (آیه فوق). و بعد، منافع و مضار آن را با هم مقایسه نموده و غلبه زیان هاى آن، بیان شده است و در مرحله آخر، نهى قاطع و صریح از آن نموده است اصولاً براى ریشه کن ساختن یک مفسده اجتماعى و اخلاقى که محیط به طور عمیق به آن آلوده شده است، راهى بهتر از این روش نیست که افراد را تدریجاً آماده کنند و سپس حکم نهائى اعلام گردد. ضمناً باید توجه داشت، آیه فوق به هیچ وجه دلالت بر اجازه نوشیدن خمر ندارد، بلکه تنها درباره مستى در حال نماز سخن گفته، و در مورد غیر نماز سکوت اختیار کرده تا مرحله نهائى حکم فرا رسد. البته با توجه به این که اوقات پنجگانه نماز مخصوصاً در آن زمان که معمولاً در پنج وقت انجام مى شد فاصله چندانى با هم ندارند، خواندن نماز در حال هشیارى، لازمه اش این بوده که در فاصله این اوقات از نوشیدن مایعات مست کننده به کلى صرف نظر شود; زیرا غالباً مستى آن تا موقع نماز ادامه مى یابد، و حالت هشیارى پیدا نمى شود، بنابراین، حکم آیه فوق شبیه یک تحریم همیشگى و مستمر است. 2 ـ جمله «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً» که به اصطلاح با فاء تفریع شروع شده، مربوط به جمله «أَوْ عَلى سَفَر» است، یعنى هنگامى که در مسافرت باشید ممکن است، آب پیدا نکنید و نیازمند به تیمم شوید ـ زیرا هنگامى که انسان در شهر و آبادى است کمتر چنین اتفافى مى افتد ـ و از اینجا روشن مى شود، سخن بعضى از مفسران مانند نویسنده «المنار» که گفته است: «مسافرت به تنهائى براى تیمم کردن به جاى وضو کافى است، حتى اگر انسان آب در اختیار داشته باشد» سخن بى اساسى است; زیرا کلمه فاء تفریع در «فَلَمْ تَجِدُوا» این سخن را ابطال مى کند، چون مفهوم آن این است که مسافرت گاهى موجب عدم دسترسى به آب مى گردد، در اینجا باید تیمم کرد، نه این که مسافرت به تنهائى مجوز تیمم است. و عجب این است که نویسنده مزبور به فقهاى اسلام در این زمینه حمله کرده، در حالى که حمله او هیچ موردى ندارد. 3 ـ کلمه «أَوْ» در «أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ» به معنى «واو» است; زیرا تنها بیمار بودن یا مسافر بودن، سبب تیمم نمى شود، بلکه در چنین حالى اگر موجبات وضو یا غسل حاصل شود، تیمم واجب مى گردد. 4 ـ عفت بیان قرآن در این آیه همانند بسیارى از آیات دیگر کاملاً مشهود است; زیرا هنگامى که مى خواهد از قضاى حاجت سخن بگوید، تعبیرى را انتخاب مى کند که هم مطلب را بفهماند و هم واژه صریح و نامناسبى به کار نبرده باشد، مى گوید: «أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ». توضیح این که: «غائط» بر خلاف مفهومى که امروز از آن مى فهمند ، در اصل، به معنى زمین گودى است که انسان را از انظار دور مى دارد و افراد بیابان گرد و مسافر در آن زمان براى «قضاى حاجت» آنجا مى رفتند، تا از دیدگاه مردم دور باشند. بنابراین، معنى جمله چنین مى شود: «اگر یکى از شما از مکان گودى آمده باشد...» که روى هم رفته کنایه از قضاى حاجت است. و جالب این که: به جاى «شما»، «یکى از شما» به کار رفته، تا عفت بیان آن بیشتر باشد (دقت کنید). همچنین آنجا که از آمیزش جنسى سخن مى گوید با تعبیر: أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ: «یا با زنان تماس گرفته باشید...» مطلب را مى فهماند، و واژه «لمس» کنایه زیبائى از آمیزش جنسى است. درباره سایر خصوصیات تیمم از جمله «صَعِیْداً طَیِّباً» در ذیل آیه 6 سوره «مائده» به خواست خدا مشروحاً بحث خواهیم کرد.
۵-فلسفه تیمم بسیارى مى پرسند دست زدن به روى خاک و کشیدن به پیشانى و پشت دست ها، چه فایده اى مى تواند داشته باشد؟ به خصوص این که مى دانیم بسیارى از خاک ها آلوده اند و ناقل میکرب ها. در پاسخ این گونه ایرادها باید به دو نکته توجه داشت: الف ـ فایده اخلاقى: تیمم یکى از عبادات است، و روح عبادت به معنى واقعى کلمه در آن منعکس مى باشد; زیرا انسان پیشانى خود را که شریف ترین عضو بدن او است، با دستى که بر خاک زده، لمس مى کند تا فروتنى و تواضع خود را در پیشگاه او آشکار سازد، یعنى پیشانى من و همچنین دست هاى من در برابر تو تا آخرین حد، خاضع و متواضعند، و به دنبال این کار متوجه نماز و یا سایر عباداتى که مشروط به وضو و غسل است مى شود، و به این ترتیب در پرورش روح تواضع و عبودیت و شکرگزارى در بندگان اثر مى گذارد. ب ـ فایده بهداشتى: امروز ثابت شده خاک به خاطر داشتن باکترى هاى فراوان، مى تواند آلودگى ها را از بین ببرد، این باکترى ها که کار آنها تجزیه کردن مواد آلى و از بین بردن انواع عفونت هاست، معمولاً در سطح زمین و اعماق کم که از هوا و نور آفتاب بهتر مى توانند استفاده کنند، فراوانند. به همین دلیل، هنگامى که لاشه هاى حیوانات و یا بدن انسان پس از مردن زیر خاک دفن شود و همچنین مواد آلوده گوناگونى که روى زمین ها مى باشد، در مدت نسبتاً کوتاهى تجزیه شده و بر اثر حمله باکترى ها کانون عفونت از هم متلاشى مى گردد. مسلّم است اگر این خاصیت در خاک نبود، کره زمین در مدت کوتاهى مبدل به یک کانون عفونت مى شد. اصولاً خاک خاصیتى شبیه مواد «آنتى بیوتیک» دارد و تأثیر آن در کشتن میکرب ها فوق العاده زیاد است. بنابراین، خاک پاک نه تنها آلوده نیست، که از بین برنده آلودگى ها است و مى تواند از این نظر تا حدودى جانشین آب شود، با این تفاوت که آب حلاّل است، یعنى میکرب ها را حل کرده و با خود مى برد، ولى خاک میکرب کش است. اما باید توجه داشت خاک تیمم کاملاً پاک باشد، همان طور که قرآن در تعبیر جالب خود مى گوید: (طَیِّباً). قابل توجه این که: تعبیر به «صَعِید» که از ماده «صعود» گرفته شده، اشاره به این است که بهتر است خاک هاى سطح زمین براى این کار انتخاب شود، همان خاک هائى که در معرض تابش آفتاب و مملوّ از هوا و باکترى هاى میکرب کش است. اگر چنین خاکى طیب و پاکیزه نیز بود، تیمم با آن اثرات فوق را دارد بدون این که کمترین زیانى داشته باشد (در ذیل آیه 6 سوره «مائده» نیز در این باره سخن خواهیم گفت).
منبع:
کانال فضیلتها: https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها: https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه: https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز): https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی: https://raisi.ir/service/election
وبلاگ: http://qaem14.blog.ir استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۴۳ سوره مبارکه نسا ,
اخلاص ,
پیاده روی اربعین ,
ایمان ,
مست ,
مستی ,
نماز ,
بدانید چه می گویید ,
همگتم ,
جنب ,
مسافر ,
غسل ,
جنابت ,
غسل جنابت ,
بیمار ,
قضای حاجت ,
زنان ,
آمیزش ,
جنسی ,
آمیزش جنسی ,
وضو ,
خاک پاک ,
تیمم ,
خاک ,
صورت ,
دست ,
مسح ,
بخشنده ,
آمرزش ,
آمرزنده ,
خداوند ,
یا زهراء سلام الله علیه ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 17 شهريور 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قرآن و حدیث
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ضرورت عمل به دانسته ها جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَیهِمَا السَّلَامُ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَأَجَابَ ثُمَّ عَادَ لِيَسْأَلَ عَنْ مِثْلِهَا فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهما السلام مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ لَا تَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَا تَعْلَمُونَ وَ لَمَّا تَعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا لَمْ يُعْمَلْ بِهِ لَمْ يَزْدَدْ صَاحِبُهُ إِلَّا كُفْراً وَ لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً مردی خدمت حضرت علیّ بن الحسین علیهما السلام رسید و دربارۀ مسائلی از حضرت سؤال کرد و حضرت جواب او را دادند. سپس دوباره برگشت تا از اموری شبیه آن مسائل سؤال کند، حضرت علیّ بن الحسین علیهما السلام فرمودند: در انجیل نوشته شده است: در حالی که هنوز به آنچه می دانید عمل نکرده اید، به دنبال دانستن آنچه نمی دانید نباشید؛ چرا که وقتی به علم عمل نشود، به صاحبش جز کفر و دوری اضافه نمی شود. «کافی» ج ۱ ص ۴۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمؤمنين امام علی علیه السلام: قلوبُ العِبادِ الطّاهِرَةُ مَواضِعُ نَظَرِ اللّهِ سبحانَهُ، فمَن طَهَّرَ قَلبَهُ نَظَرَ إلَيهِ دلهاى پاکِ بندگان، نظرگاه خداى سبحان است. پس هر كه دل خويش را پاک گرداند خداوند به آن نظر افكند. غررالحكم حدیث ۶۷۷۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمومنین امام علی (علیهالسلام) : انَّ رَأيَكَ لا يَتَّسِعُ لِكُلِّ شَئٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمَّ. فكر تو گنجايش هر چيز را ندارد ، پس آن را براى آنچه مهم است، فارغ گردان. غررالحكم ، ج 2 ، ص 606
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۲۹ تا ۳۰ سوره مبارکه نساء ۲۹ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراض مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً ۳۰ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسیراً ترجمه ۲۹ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید; مگر این که تجارتى با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشى نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. ۳۰ ـ و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، به زودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت; و این کار براى خدا آسان است.
تفسیر این آیه در واقع زیر بناى قوانین اسلامى در مسائل مربوط به «معاملات و مبادلات مالى» را تشکیل مى دهد، و به همین دلیل، فقهاى اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال مى کنند. آیه به افراد با ایمان خطاب کرده، مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را از طرق نابه جا و غلط و باطل نخورید!» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ). به این ترتیب، هر گونه تصرف در مال دیگرى که بدون حق و بدون یک مجوز منطقى و عقلانى بوده باشد، ممنوع شناخته شده و همه را تحت عنوان «باطل» که مفهوم وسیعى دارد، قرار داده است. مى دانیم «باطل» در مقابل «حق» است و هر چیزى را که ناحق، بى هدف و بى پایه باشد در برمى گیرد. در آیات دیگرى از قرآن نیز با عباراتى شبیه عبارت فوق، این موضوع تأکید شده، مثلاً: به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال زشت آنها مى فرماید: وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ: «آنها اموال مردم را بدون مجوز و به ناحق تصرف مى کردند و مى خوردند» و در آیه 188 سوره «بقره»، جمله «لا تَأکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ» را به عنوان مقدمه اى براى نهى از کشاندن مردم به وسیله ادعاهاى پوچ و بى اساس به سوى دادگاه ها و خوردن اموال آنها ذکر فرموده است. بنابراین، هر گونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوى، معاملاتى که حد و حدود آن کاملاً نامشخص باشد، خرید و فروش اجناسى که فایده منطقى و عقلائى در آن نباشد، خرید و فروش وسائل فساد و گناه، همه در تحت این قانون کلى قرار دارند، و اگر در روایات متعددى کلمه «باطل» به «قمار» ، «ربا و مانند آن تفسیر شده، در حقیقت معرفى مصداق هاى روشن این کلمه است نه آن که منحصر به آنها باشد. شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که تعبیر به «أَکْل» (خوردن) کنایه از هر گونه تصرف است، خواه به صورت خوردن معمولى باشد یا پوشیدن یا سکونت و یا غیر آن، و این تعبیر علاوه بر زبان عربى در فارسى امروز نیز کاملاً رائج است. در جمله بعد، به عنوان یک استثنا، مى فرماید: «مگر این که تصرف شما در اموال دیگران از طریق داد و ستدى باشد که از رضایت باطنى دو طرف سرچشمه بگیرد» (إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراض مِنْکُمْ). این جمله، استثنائى است از قانون کلى سابق، ولى به اصطلاح «استثناء منقطع» است یعنى آنچه در این جمله آمده مشمول قانون سابق، از آغاز نبوده است و تنها به عنوان یک تأکید و یادآورى ذکر شده، آن هم به نوبه خود یک قانون کلى است. طبق این بیان، تمام مبادلات مالى و انواع تجارت ها که در میان مردم رایج است چنانچه از روى رضایت طرفین صورت گیرد و جنبه معقول و منطقى داشته باشد، از نظر اسلام مجاز است (مگر در مواردى که به خاطر مصالح معینى، نهى صریح از آن شده است). سپس در پایان آیه، مردم را از قتل نفس بازمى دارد و ظاهر آن به قرینه آخرین جمله آیه، نهى از خودکشى و انتحار کرده، مى فرماید: «خویشتن را نکشید، خداوند نسبت به شما مهربان است» (وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً). یعنى خداوند مهربان نه تنها راضى نمى شود، دیگرى شما را به قتل برساند، بلکه به خود شما هم اجازه نمى دهد که با رضایت خود خویشتن را به دست نابودى بسپارید. در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز آیه فوق به همین معنى (انتحار) تفسیر شده است اکنون این سؤال پیش مى آید که: چه ارتباطى میان مسأله «قتل نفس» و «تصرف باطل و ناحق در اموال مردم» وجود دارد؟! پاسخ این سؤال روشن است، در حقیقت قرآن با ذکر این دو حکم پشت سر هم، اشاره به یک نکته مهم اجتماعى کرده است و آن این که: اگر روابط مالى مردم بر اساس صحیح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پیش نرود، و در اموال یکدیگر به ناحق تصرف کنند، جامعه گرفتار یک نوع خودکشى و انتحار خواهد شد. علاوه بر این که انتحارهاى شخصى افزایش خواهد یافت، انتحار اجتماعى هم از آثار ضمنى آن است. حوادث و انقلاب هائى که در جوامع مختلف دنیاى معاصر روى داده، شاهد گویاى این حقیقت مى باشد، و از آنجا که خداوند نسبت به بندگان خود، مهربان است به آنها هشدار مى دهد و اعلام خطر مى کند که: مراقب باشند مبادا مبادلات مالى نادرست و اقتصاد ناسالم، اجتماع آنها را به نابودى و سقوط بکشاند.
در آیه بعد، به مجازات کسانى که از قوانین الهى سرپیچى کنند، اشاره کرده که: هر کس (از این فرمان سرپیچى کند و) خود را آلوده خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشى زند، نه تنها به آتش این جهان مى سوزد که در آتش قهر و غضب پروردگار نیز خواهد سوخت، مى فرماید: «و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، به زودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت» (وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً) و در پایان مى فرماید: «و این کار براى خدا آسان است» (وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسیراً).
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی
تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...
پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)
طاغوت
حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرتهای عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
به یاد شهدا ...
شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
برخی پیوندها:
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
بخش فیلم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۲۹ تا ۳۰ سوره مبارکه نساء ,
ایمان ,
اموال ,
باطل ,
نامشروع ,
تجارت ,
رضایت ,
خودکشی ,
خداوند ,
مهربان ,
عمل ,
تجاوز ,
ستم ,
آتش ,
خدا ,
آسان ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 شهريور 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قرآن و حدیث
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام كاظم عليهالسلام: خداوند در زمين بندگانى دارد كه براى برآوردن نيازهاىمردم مىكوشند؛ اينان ايمنى يافتگان روز قيامتاند. کافى ج ۲، ص ۱۹۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۹ سوره مبارکه نساء ۱۹ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً ترجمه ۱۹ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! براى شما حلال نیست که از زنان، از روى اکراه (و ایجاد ناراحتى براى آنها،) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتى از آنچه را به آنها داده اید (از مهر)، تملک کنید! مگر این که آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند. و با آنان، به طور شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها (به جهتى) کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدائى نگیرید;) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد! شان نزول در تفسیر «مجمع البیان» از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که این آیه درباره کسانى نازل گردیده که همسران خود را بدون این که همچون یک همسر با آنها رفتار کنند، نگه مى داشتند، به انتظار این که آنها بمیرند و اموالشان را تملک کنند و از «ابن عباس» نقل شده که: آیه فوق درباره افرادى نازل شده که همسرانشان مهر سنگین داشتند و در عین این که تمایل به ادامه زناشوئى با آنها نداشتند، به خاطر سنگین بودن مهر، حاضر به طلاق آنها نمى شدند، و آنها را تحت فشار قرار مى دادند تا مهرشان را ببخشند و طلاق گیرند جمعى از مفسران براى آیه فوق شأن نزول دیگرى نقل کرده، که متناسب با این آیه نیست، بلکه متناسب با آیه 22 است که ما آن را به خواست خدا در ذیل همان آیه خواهیم آورد.
تفسیر در آغاز سوره گفتیم آیات این سوره با بسیارى از اعمال نارواى دوران جاهلیت مبارزه مى کند، آیه مورد بحث به چند عادت ناپسند آن دوران اشاره کرده و به مسلمانان هشدار داده که آلوده آنها نشوند: از جمله همان طور که در شأن نزول گفته شد، یکى از رفتارهاى ظالمانه مردان، در دوران جاهلیت این بود که با زنان ثروتمندى که از زیبائى بهره اى نداشتند ازدواج مى کردند، سپس آنها را به حال خود وامى گذاردند، نه آنها را طلاق مى دادند و نه همچون یک همسر با آنها رفتار مى نمودند، به امید این که مرگشان فرا رسد و اموالشان را تملک کنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! براى شما حلال نیست که از زنان از روى اکراه و ایجاد ناراحتى، ارث ببرید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً). و به این ترتیب، عمل فوق را محکوم ساخته است. و یکى دیگر از عادات نکوهیده آنها این بود که زنان را با وسائل گوناگون، تحت فشار مى گذاشتند تا مهر خود را ببخشند و طلاق گیرند، این کار مخصوصاً بیشتر در موقعى بود که زن مهریه سنگینى داشت، آیه فوق این کار را ممنوع ساخته، مى فرماید: «و آنها را تحت فشار قرار ندهید، به خاطر این که قسمتى از آنچه را به آنها پرداخته اید، تملک کنید» (وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ). ولى این حکم استثنائى دارد که در جمله بعد به آن اشاره شده است و آن این که: اگر آنها مرتکب عمل زشت و ننگینى گردند، شوهران مى توانند آنها را تحت فشار قرار دهند، تا مهر خود را حلال کرده و طلاق بگیرند، مى فرماید: «مگر این که آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند» (إِلاّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة). در حقیقت این کار یک نوع مجازات و شبیه گرفتن غرامت در برابر کارهاى نارواى این دسته از زنان بود. آیا منظور از فاحِشَة مُبَیِّنَة: «عمل زشت آشکار» در آیه فوق، خصوص اعمال منافى عفت است، یا هر گونه ناسازگارى شدید؟ در میان مفسران گفتگو است. اما در حدیثى که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده، تصریح گردیده: مراد «نشوز» است گر چه مرحوم «طبرسى» مى گوید: اولى این است که هر گونه معصیتى را شامل شود. و بعید نیست منظور هر گونه مخالفت شدید زن، نافرمانى و ناسازگارى را شامل شود، نه هر مخالفت جزئى; زیرا در مفهوم کلمه «فاحشة» اهمیت و فوق العادگى افتاده است و ذکر کلمه «مُبَیِّنَة» نیز آن را تأکید مى کند. سپس دستور معاشرت شایسته و رفتار انسانى مناسب با زنان را صارد مى کند، مى فرماید: «با آنها به طور شایسته معاشرت کنید» (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ). و به دنبال آن، اضافه مى کند: حتى اگر به جهاتى از همسران خود رضایت کامل نداشته باشید و بر اثر امورى آنها در نظر شما ناخوشایند باشند، فوراً تصمیم به جدائى و یا بد رفتارى نگیرید و تا آنجا که در قدرت دارید مدارا کنید; زیرا ممکن است شما در تشخیص خود گرفتار اشتباه شده باشید، و آنچه را نمى پسندید خداوند در آن خیر، برکت و سود فراوانى قرار داده باشد، مى فرماید: «و اگر از آنها (به جهتى) کراهت داشتید (فوراً تصمیم به جدائى نگیرید) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد» (فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً). بنابراین، تا کارد به استخوان شما نرسد، سزاوار است معاشرت به معروف و رفتار شایسته را ترک نکنید، به خصوص این که بسیار مى شود همسران درباره یکدیگر گرفتار سوء ظن هاى بى دلیل و حب و بغض هاى بى جهت مى گردند و قضاوت هاى آنها در این حال، غالباً نادرست مى باشد، تا آنجا که خوبى ها در نظرشان بدى و بدى ها در نظرشان خوبى جلوه مى کند، ولى با گذشت زمان و مدارا کردن، تدریجاً حقایق آشکار مى شود. ضمناً باید توجه داشت تعبیر «خَیْراً کَثیراً» در آیه، مفهوم وسیعى دارد که یکى از مصادیق روشن آن فرزندان صالح، با لیاقت و ارزشمند است.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی
تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...
پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)
طاغوت
حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرتهای عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
به یاد شهدا ...
شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
برخی پیوندها:
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
بخش فیلم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۹ سوره مبارکه نساء ,
امام كاظم عليهالسلام ,
خداوند ,
بندگان ,
نیاز مردم ,
ايمنى يافتگان روز قيامت ,
ایمنی ,
قیامت ,
روز قیامت ,
ایمان ,
حلال ,
زنان ,
اکراه ,
ناراحتی ,
ارث ,
تحت فشار ,
مهر ,
تملک ,
عمل زشت ,
آشکار ,
شایسته ,
رفتار ,
رفتار شایسته ,
کراهت ,
جدائی ,
تصمیم ,
خوشایند ,
خیر فراوان ,
خیر ,
فراوان ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 11 شهريور 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
برخی از احادیث ائمه معصومین علیهم السلام و ... (1)
لطفا به ادامه مطلب مراجعه نمایید
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
حوزههای علمیه ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
مؤمن ,
استعداد ,
سکوت ,
دعای سمات ,
بهشت ,
دشمنان خدا ,
مهربان ,
عارف ,
دانا ,
متقین ,
صلوات ,
گنجشک ,
شيطان ,
تیر ,
ایمان ,
شیرینی ,
شهوات ,
گنهكاران ,
مژده ,
صديقان ,
ترس ,
هلاک ,
عذاب ,
گريه ,
خنده ,
ترسان ,
عابد ,
گناه ,
پشيمان ,
مواسات ,
حلال و حرام ,
گرگ ,
خسارت ,
جاه طلبى ,
شهر بغداد ,
فاسق ,
مسجد ,
صدیق ,
توبه ,
آمرزش ,
تبریز ,
ارواح ,
افلاطون ,
بهلول ,
خلیفه ,
فقر ,
پريشانى ,
آخرت ,
توانگری ,
منظم ,
بی نیازی ,
همت ,
استقامت ,
کبوتر ,
الهام ,
سیر و سلوک ,
قبرستان ,
عقبی ,
غایب ,
فقیر ,
اعتقاد ,
اعتماد ,
امید ,
مسافر ,
عالم ,
ارث ,
شیعیان ,
اعمال صالح ,
شادمان ,
استغفار ,
جمعه ,
غم و اندوه ,
دنیا ,
وضو ,
دو ركعت نماز ,
صبر ,
نماز ,
نـادان ,
پست ,
غیبت ,
بدگویی ,
آهن ,
ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ,
ابلیس ,
فرعون ,
سحر و جادو ,
خوشه انگور ,
مروارید ,
استادی و مهارت ,
بندگی ,
حماقت ,
نفرين پدر ,
نفرین ,
مستجاب ,
دعای پدر ,
شمشیر ,
درهای بهشت ,
درهای جهنم ,
اطاعت ,
مخالفت ,
راه حق ,
باطل ,
ویتامین ,
قند خون ,
خستگی ,
تاری دید ,
تشنگی ,
زخم ,
ورزش ,
سبزیجات ,
زكام ,
برص ,
درد چشم ,
سرفه ,
فلج ,
گوش ,
شنوایی ,
استخوان ,
تقویت ,
عيبجويى ,
غم ,
روزی ,
امیدوار ,
پادشاهی ,
مکر ,
ایمن ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
:: ادامه مطلب ...
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 30 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۲۰۰ سوره مبارکه آل عمران ۲۰۰یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون ترجمه َ ۲۰۰ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! (در برابر مشکلات) استقامت کنید، و در برابر دشمنان (نیز،) پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید، و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!
تفسیر این آیه آخرین آیه سوره «آل عمران»، و محتوى یک برنامه جامع چهار ماده اى که ضامن سربلندى و پیروزى مسلمین است، مى باشد. 1 ـ نخست روى سخن را به همه مؤمنان کرده و به اولین ماده این برنامه اشاره مى کند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! در برابر حوادث ایستادگى کنید» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا ). صبر و استقامت در برابر مشکلات، هوس ها و حوادث، در حقیقت ریشه اصلى هر گونه پیروزى مادى و معنوى را تشکیل مى دهد، و هر چه درباره نقش و اهمیت آن در پیشرفت هاى فردى و اجتماعى گفته شود کم است، این همان چیزى است که على(علیه السلام) در کلمات قصارش آن را به منزله سر در برابر بدن معرفى کرده: «اِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاِیْمانِ کَالْرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ» خطاب «یا أَیُّها» در آیه مى رساند که این برنامه، همگانى و براى عموم مسلمانان است. 2 ـ در مرحله دوم قرآن به افراد با ایمان دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد، مى فرماید: «و در برابر دشمنان نیز استقامت به خرج دهید» ( وَ صابِرُوا ). «صابِرُوا» از «مُصابَرَه» (از باب مفاعله) به معنى صبر و استقامت در برابر صبر و استقامت دیگران است. بنابراین، قرآن نخست به افراد با ایمان دستور استقامت مى دهد (که هر گونه جهاد با نفس و مشکلات زندگى را شامل مى شود). و در مرحله دوم ، دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد، و این خود مى رساند که تا ملتى در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف درونى پیروز نشود، پیروزى او بر دشمن ممکن نیست و بیشتر شکست هاى ما در برابر دشمنان به خاطر شکست هائى است که در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف خود دامن گیر ما شده است. ضمناً از دستور «صابِرُوا» استفاده مى شود: هر قدر دشمن بر استقامت خود بیفزاید ما نیز باید بر پایدارى و استقامت خود بیفزائیم. 3 ـ در جمله بعد، به مسلمانان دستور آماده باش در برابر دشمن و مراقبت دائم از مرزها و سرحدّات کشورهاى اسلامى را مى دهد، مى فرماید: «از مرزهاى خود، مراقبت به عمل آورید» ( وَ رابِطُوا ). این دستور به خاطر آن است که مسلمانان هرگز گرفتار حملات غافلگیرانه دشمن نشوند، و نیز به آنها دستور آماده باش و مراقبت همیشگى در برابر حملات شیطان و هوس هاى سرکش مى دهد، تا غافلگیر نگردند. لذا در بعضى از روایات از على(علیه السلام) این جمله به مواظبت و انتظار نمازها یکى بعد از دیگرى تفسیر شده است زیرا کسى که با عبادت مستمر و پى در پى، دل و جان خود را بیدار مى دارد، همچون سربازى است که در برابر دشمن حالت آماده باش به خود گرفته است. جمله «رابِطُوا» از ماده «رِباط» گرفته شده، و آن در اصل به معنى بستن چیزى در مکانى است (مانند بستن اسب در یک محل) و به همین جهت به کاروانسرا «رباط» مى گویند و «ربط قلب» به معنى آرامش دل و سکون خاطر است، گویا به محلى بسته شده است و «مرابطه» به معنى مراقبت از مرزها آمده است; زیرا سربازان و مرکب ها و وسائل جنگى را در آن محل نگاهدارى مى کنند. خلاصه این که «مرابطه» معنى وسیعى دارد که هر گونه آمادگى براى دفاع از خود و جامعه اسلامى را شامل مى شود. در فقه اسلامى نیز در باب جهاد بحثى تحت عنوان «مرابطه» یعنى آمادگى براى حفظ مرزها در برابر هجوم احتمالى دشمن دیده مى شود که احکام خاصى براى آن بیان شده است. (براى کسب اطلاع بیشتر به کتب فقهى مراجعه شود). در بعضى از روایات به علماء و دانشمندان نیز «مرابط» گفته شده است، امام صادق(علیه السلام) طبق روایتى مى فرماید: عُلَماءُ شِیْعَتِنا مُرابِطُونَ فِى الثَّغْرِ الَّذِى یَلِى اِبْلِیْسَ وَ عَفارِیْتَهُ وَ یَمْنَعُونَهُ عَنِ الْخُرُوجِ عَنْ ضُعَفاءِ شِیْعَتِنا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ اِبْلِیْسُ : «دانشمندانِ پیروان ما همانند مرزدارانى هستند که در برابر لشکر ابلیس صف کشیده اند و از حمله آنها به افرادى که قدرت دفاع از خود ندارند جلوگیرى مى کنند» در ذیل این حدیث، مقام و موقعیت آنها، برتر و بالاتر از افسران و مرزدارانى که در برابر هجوم دشمنان اسلام پیکار مى کنند شمرده شده است و این به خاطر آن است که آنها نگهبانان عقائد و فرهنگ اسلامند در حالى که اینها حافظ مرزهاى جغرافیائى هستند. مسلماً ملتى که مرزهاى عقیده اى و فرهنگى او، مورد حملات دشمن قرار گیرد و نتواند به خوبى از آن دفاع کند در مدت کوتاهى از نظر سیاسى و نظامى نیز شکست خواهد خورد. 4 ـ بالاخره، آخرین دستور که همچون چترى بر همه دستورات سابق سایه مى افکند، دستور به پرهیزکارى است، مى فرماید: «تقواى الهى پیشه کنید» ( وَ اتَّقُوا اللّهَ ). «استقامت»، «مصابره» و «مرابطه»، باید آمیخته با تقوا و پرهیزکارى باشد و از هر گونه خودخواهى و ریاکارى و اغراض شخصى به دور گردد. در پایان آیه مى فرماید: «شما در سایه به کار بستن این چهار دستور، مى توانید رستگار شوید . ـ سؤال: گاهى سؤال مى شود: چرا در قرآن جمله هائى با کلمه «لعلّ» شروع شده است؟ مانند جمله لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: «شاید رستگار شوید». و لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونِ: «شاید پرهیزکار شوید». و لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ: «شاید مشمول رحمت شوید». در حالى که کلمه «لعلّ» نوعى تردید را مى رساند که از مقام خداوند داناى به همه چیز، دور است. این جمله اتفاقاً دست آویزى براى پاره اى از دشمنان اسلام شده و مى گویند: اسلام به کسى وعده نجات قطعى نمى دهد و وعده آن آمیخته با تردید است; زیرا بسیارى از این وعده ها با کلمه «لعل» شروع شده است. پاسخ: اتفاقاً این تعبیر یکى از نشانه هاى عظمت، واقع بینى و واقع گوئى قرآن مجید است; زیرا قرآن این کلمه را در جائى به کار مى برد که گرفتن نتیجه احتیاج به شرائطى دارد که به وسیله کلمه «لعل» اشاره اجمالى به آن شرائط شده است. مثلاً سکوت کردن به هنگام شنیدن آیات قرآن و گوش فرا دادن به مضمون آیات به تنهائى کافى نیست، که انسان مشمول رحمت الهى شود، بلکه علاوه بر آن، درک و فهم آیات و به کار بستن آنها نیز لازم است و لذا قرآن مى گوید: وَ اِذا قُرِءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ: «هنگامى که قرآن خوانده مى شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید شاید مشمول رحمت شوید» اگر قرآن مى گفت: حتماً مشمول رحمت خواهید بود، دور از واقع بینى بود; زیرا همان طور که گفتیم این موضوع شرائط دیگرى هم دارد ولى هنگامى که مى گوید: «شاید»، سهم سایر شرایط محفوظ مانده است، اما عدم توجه به این حقیقت، موجب خرده گیرى بر این آیات شده و حتى بعضى از دانشمندان ما نیز معتقد شده اند که «لعلّ» در این گونه موارد معنى «شاید» نمى دهد، در حالى که این سخن نیز یک نوع خلاف ظاهر و بدون دلیل است (دقت کنید). در آیه مورد بحث، با این که اشاره به چهار ماده مهم از عالى ترین دستورهاى اسلامى شده باز براى این که از بقیه برنامه هاى سازنده اسلامى غفلت نشود، کلمه «لعلّ» را به کار برده است. اگر مسلمانان امروز، آیه فوق را به عنوان یک شعار اسلامى در برنامه زندگى خود پیاده کنند بسیارى از مشکلاتى را که اکنون با آن مواجه هستند حل خواهند نمود، امروز ضرباتى بر پیکر اسلام و مسلمین بر اثر زیر پا گذاشتن و یا فراموش کردن همه یا بعضى از این دستورهاى چهارگانه وارد مى شود که بسیار دردناک است. اگر روح استقامت و پایمردى در مسلمانان زنده شود. اگر در برابر افزایش تلاش و کوشش دشمنان، مسلمانان تلاش و کوشش بیشترى از خود نشان دهند. و اگر طبق فرمان مرابطه، مراقبت کافى از مرزهاى جغرافیائى و فرهنگى و عقیده اى بنمایند و هماره در برابر نقشه هاى دشمنان، حالت آماده باش داشته باشند. علاوه بر همه اینها، با تقواى فردى و اجتماعى، گناه و فساد را از جامعه خود دور کنند، پیروزى آنها تضمین خواهد شد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۲۰۰ سوره مبارکه آل عمران ,
ایمان ,
مشکلات ,
استقامت ,
دشمنان ,
پایدار ,
مرز ,
مراقبت ,
مخالفت ,
فرمان ,
فرمان خدا ,
خدا ,
پرهیز ,
رستگار ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 30 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۹۹ سوره مبارکه آل عمران ۱۹۹ وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعینَ لِلّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَریعُ الْحِسابِ ترجمه ۱۹۹ ـ و از اهل کتاب کسانى هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گردیده، ایمان دارند; در برابر (فرمان) خدا خاضعند; و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمى فروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سریع الحساب است. (تمام اعمال نیک آنها را به سرعت حساب مى کند، و پاداش مى دهد). شان نزول این آیه به گفته بیشتر مفسران درباره مؤمنان اهل کتاب است، آنهائى که دست از تعصب هاى ناروا برداشتند و به صفوف مسلمانان پیوستند، که تعداد قابل ملاحظه اى از مسیحیان و یهود را تشکیل مى دادند. ولى به عقیده جمعى از مفسران، آیه در مورد نجاشى زمامدار رعیت پرور حبشه نازل گردید، اگر چه مفهوم آن یک مفهوم وسیع است. در سال نهم هجرى در ماه رجب «نجاشى» وفات یافت، خبر درگذشت او با یک الهام الهى در همان روز به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مسلمانان فرمود: یکى از برادران شما در خارج از سرزمین حجاز از دنیا رفته است، حاضر شوید تا به پاس خدماتى که در حق مسلمانان کرده است بر او نماز گذاریم. بعضى سؤال کردند او کیست؟ فرمود: نجاشى ; آن گاه به اتفاق مسلمانان به قبرستان بقیع آمد و از دور بر او نماز گذاشت و براى او طلب آمرزش کرد و به یاران خود دستور داد آنها نیز چنین کنند. بعضى از منافقان گفتند: محمّد(صلى الله علیه وآله) بر مرد کافرى که هرگز او را ندیده است نماز مى گذارد، و حال آن که آئین او را نپذیرفته است، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت از این روایات استفاده مى شود: نجاشى اسلام را به طور کامل پذیرفته بود، اگر چه به آن تظاهر نمى کرد.
تفسیر سابقاً گفتیم: قرآن در بحث هائى که پیرامون مذاهب دیگر مى کند، هیچ گاه همه را به یک چشم نمى نگرد و رنگ ضدیت با نژاد و جمعیتى به خود نمى گیرد، بلکه داورى او بر اساس برنامه هاى آنهاست، و لذا سهم اقلیت هاى با ایمان و درستکارى را که در میان یک اکثریت گمراه هستند، فراموش نمى کند. در اینجا نیز بعد از سرزنش بسیارى از اهل کتاب به خاطر کتمان آیات خداوند و طغیان و سرکشى آنها، که در آیات سابق به آن اشاره شد، سخن از اقلیتى به میان مى آورد که دعوت پیغمبر را اجابت کردند، و براى آنها پنج صفت ممتاز بیان مى کند، مى فرماید: 1 ـ «آنها کسانى هستند که از جان و دل به خدا ایمان مى آورند» ( وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ ). 2 ـ «آنها به قرآن و آنچه بر شما مسلمانان نازل شده است، ایمان مى آورند» ( وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ ). 3 ـ ایمان آنها به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در حقیقت از ایمان واقعى به کتاب آسمانى خودشان و بشاراتى که در آن آمده است سرچشمه مى گیرد بنابراین: «آنها به آنچه بر خودشان نازل شده نیز ایمان دارند» ( وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ ). 4 ـ «آنها در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند» ( خاشِعینَ لِلّهِ ). و همین خضوع آنهاست که انگیزه ایمان واقعى شده و میان آنها و تعصب هاى جاهلانه، جدائى افکنده است. 5 ـ «آنها هرگز آیات الهى را به بهاى ناچیز نمى فروشند» ( لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلیلاً ). آنها همانند بعضى از دانشمندان یهود که به خاطر حفظ موقعیت خود و ادامه حکومت بر آن جمعیت، و گرفتن رشوه ها، آیات خدا را تحریف مى کردند نیستند، بدیهى است نه تنها به بهاى نا چیز نمى فروشند، که به هیچ بهائى نخواهند فروخت، و اگر تنها اشاره به بهاى ناچیز شده، منظور این است که همانند آن دسته از دانشمندان دنیاپرست دون همت نیستند. به علاوه، اصولاً در برابر آیات خدا انسان هر چیز دریافت کند بى ارزش است. اینها با داشتن آن برنامه روشن و زنده و صفات عالى انسانى، «پاداش خود را در نزد پروردگار خواهند داشت» ( أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ). تعبیر به رَبِّهِمْ: «پروردگارشان» اشاره به نهایت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنها است، و نیز اشاره به این است که خداوند آنها را در مسیر هدایت پرورش مى دهد و یارى مى کند. در پایان آیه مى فرماید: «خداوند با سرعت حساب بندگان را رسیدگى مى کند» ( إِنَّ اللّهَ سَریعُ الْحِسابِ ). بنابراین، نه نیکوکاران براى دریافت پاداش خود گرفتار مشکلى مى شوند، و نه مجازات بدکاران به تأخیر مى افتد. این جمله، هم بشارتى است به نیکوکاران و هم تهدیدى است براى بدکاران. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۹۹ سوره مبارکه آل عمران ,
اهل کتاب ,
خدا ,
نازل ,
ایمان ,
فرمان ,
خاضع ,
بهای ناچیز ,
آیات خدا ,
پاداش ,
پروردگار ,
خداوند ,
سریع الحساب ,
اعمال ,
نیک ,
اعمال نیک ,
به سرعت ,
سرعت ,
حساب ,
مفسران ,
مومنان ,
تعصب ,
ناروا ,
مسلمانان ,
قابل ملاحظه ,
مسیحیان ,
یهود ,
عقیده ,
نجاشی ,
زمامدار ,
رعیت ,
حبشه ,
نماز ,
خدمات ,
برادارن ,
سرزمین حجاز ,
سرزمین ,
حجاز ,
قبرستان ,
بقیع ,
قبرستان بقیع ,
طلب آمرزش ,
آمرزش ,
منافقان ,
کافر ,
اسلام ,
پیامبر ,
حضرت محمد صلی الله علیه و آله ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 30 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مهدویه «أيْنَ جامِعُ الْكَلِمَةِ عَلَى التَّقْوىٰ؟!» کجاست گردآورنده سخن بر پایه تقوا (فرازی از دعای شریف ندبه) تقوا از ریشۀ (وقی) به معنای حفظ و صیانت است، و اسم فاعل آن «التّقی» بمعنای صاحب تقوا، از القاب مبارک حضرت بقیة الله الأعظم (أرواحنا له الفداء) می باشد. چنانچه در حدیث قدسی لوح محفوظ از وجود مبارک آن حضرت با القابی چون «إِمَامٌ تَقِي» یاد شده است. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۳۶، ص ۲۰۸ نیز در فرازی از دعای غیبت حضرت قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) به این لقب مبارک اشاره شده است: «فَإِنَّهُ الْهَادِي وَ الْمُهْتَدِي وَ الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ الطَّاهِرُ التَّقِيُّ»؛ او امام هدايت كننده و هدايت شونده، حضرت قائم، مهدی، پاك و باتقوا است. كمال الدين و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۳ لذا شیعیان حضرتشان، «متّقین» می باشند؛ چنانچه امام باقر (علیه السلام) در تفسیر آیه مبارکه «هُدًى لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» فرمودند: «فَالْآیَتَانِ لِشِیعَتِنَا هُمُ الْمُتَّقُون، الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ هُوَ قِيَامُ الْقَائِمِ»؛ شیعیان همان متقیانِ امام تقی هستند که به حضرت غیب یعنی وجود مبارک حضرت أباصالح المهدی (أرواحنا فداه) و قیام او ایمان دارند. بحارالأنوار، ج ۲۴، ص ۳۵۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۹۶ تا ۱۹۸ سوره مبارکه آل عمران ۱۹۶ لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ ۱۹۷ مَتاعٌ قَلیلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ ۱۹۸ لکِنِ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لِلاْ َبْرارِ ترجمه ۱۹۶ ـ رفت و آمد (پیروزمندانه) کافران در شهرها، تو را نفریبد! ۱۹۷ ـ این متاع ناچیزى است; و سپس جایگاهشان دوزخ است، و چه بد جایگاهى است! ۱۹۸ ـ ولى کسانى که (ایمان دارند، و) از پروردگارشان مى پرهیزند، براى آنها باغ هائى از بهشت است، که از زیر درختانش نهرها جارى است; همیشه در آن خواهند بود. این، (نخستین) پذیرائى است که از سوى خداوند به آنها مى رسد; و آنچه در نزد خداست، براى نیکان بهتر است! شان نزول بسیارى از مشرکان «مکّه» تجارت پیشه بودند، و از این راه ثروت قابل ملاحظه اى به دست آورده، در ناز و نعمت به سر مى بردند. و نیز یهودیان «مدینه» در تجارت مهارت داشتند، و از سفرهاى تجارى خود غالباً با دست پر باز مى گشتند، در حالى که مسلمانان در آن زمان به خاطر شرائط خاص زندگى و از جمله مسأله مهاجرت از «مکّه» به «مدینه» و محاصره اقتصادى از ناحیه دشمنان نیرومند، از نظر وضع مادى بسیار در زحمت بودند، و به عسرت زندگى مى کردند. مقایسه این دو حالت این سؤال را براى بعضى طرح کرده بود که: چرا افراد بى ایمان این چنین در ناز و نعمتند، اما افراد با ایمان در رنج و عذاب، و فقر و پریشانى زندگى مى کنند؟ آیات فوق نازل شد و به این سؤال پاسخ گفت.
تفسیر سؤالى که در شأن نزول بالا براى جمعى از مسلمانان عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله)، مطرح بود یک سؤال عمومى و همگانى براى بسیارى از مردم در هر عصر و زمان است، آنها غالباً زندگى مرفه و پر ناز و نعمت گردنکشان و طغیانگران و فراعنه و افراد بى بند و بار را، با زندگى پر مشقت جمعى از افراد با ایمان مقایسه مى کنند و مى گویند: چرا آنها با آن همه جنایت و آلودگى، زندگى مرفه اى دارند، و اما اینها با داشتن ایمان و تقوى در سختى به سر مى برند؟ و گاهى این موضوع در افراد سست ایمان ایجاد شک و تردید مى کند. این سؤال اگر به دقت بررسى شود و عوامل مطلب در دو طرف تجزیه و تحلیل گردد، پاسخ هاى روشنى دارد، که آیه فوق به بعضى از آنها اشاره کرده است و با دقت و مطالعه، به بعضى دیگر مى توانیم دست یابیم. آیه مى فرماید: «رفت و آمد پیروزمندانه کافران در شهرهاى مختلف هرگز تو را نفریبد» ( لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ ). گرچه مخاطب در آیه شخص پیامبر است ولى روشن است منظور عموم مسلمانان مى باشند. در آیه بعد مى فرماید: «این پیروزى ها و درآمدهاى مادى بى قید و شرط، پیروزى هاى زودگذر و اندک اند» ( مَتاعٌ قَلیلٌ ). سپس اضافه مى کند: به دنبال این پیروزى ها، عواقب شوم و مسئولیت هاى آن، دامان آنها را خواهد گرفت و جایگاهشان دوزخ است چه جایگاه بد و آرامگاه نامناسبى» ( ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ ). آیه فوق در حقیقت اشاره به دو نکته مى کند: نخست، این که بسیارى از پیروزى هاى طغیانگران و ستمکاران ابعاد محدودى دارد، همان طور که محرومیت ها و ناراحتى هاى بسیارى از افراد باایمان نیز، محدود است، نمونه زنده این موضوع را در وضع مسلمانان آغاز اسلام و دشمنان آنها مى توانیم مشاهده کنیم، حکومت اسلام چون در آن زمان به شکل نهالى نوخاسته بود، و از طرف دشمنان نیرومندى که همچون طوفان بر او مى تاختند تهدید مى شد، بسیار پر و بال بسته بود، به خصوص این که مهاجرت مسلمانان «مکّه» آنها را که در اقلیت بودند، به کلى از هستى ساقط کرده بود، و این وضع، مخصوص آنها نبود، بلکه تمام طرفداران یک انقلاب بنیادى و روحانى در یک جامعه فاسد، یک دوران محرومیت شدید در پیش خواهند داشت. ولى مى دانیم این وضع زیاد طولانى نشد، حکومت اسلام ریشه هاى محکمى پیدا کرد و شاخه هاى آن نیرومند و قوى شد، سیل ثروت به کشور اسلام سرازیر گردید و دشمنان سرسخت که در ناز و نعمت بودند به خاک سیاه نشستند، این همان چیزى است که با جمله «مَتاعٌ قَلِیْلٌ» در آیه به آن اشاره شده است. دیگر این که: موفقیت هاى مادى جمعى از افراد بى ایمان بر اثر این است که در جمع آورى ثروت هیچ گونه قید و شرطى براى خود قائل نیستند، و از هر طریقى خواه مشروع، یا نا مشروع، و حتى با مکیدن خون بینوایان براى خود ثروت اندوزى مى کنند، در حالى که مؤمنان براى رعایت اصول حق و عدالت، محدودیت هائى دارند و باید هم داشته باشند. بنابراین، نمى توان حال این دو را با هم مقایسه کرد، اینها احساس مسئولیت مى کنند، در حالى که آنها هیچگونه مسئولیتى براى خود احساس نمى کنند، و از آنجا که عالم، عالم اختیار و آزادى اراده است، خداوند هر دو دسته را آزاد گذاشته تا سرانجام، هر یک به نتیجه اعمال خود برسند. و این همان است که در آیه فوق به آن اشاره شده: «ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ»
سرانجام در سومین آیه مورد بحث، پایان کار پرهیزکاران چنین بیان مى گردد و مى فرماید: «ولى کسانى که تقواى الهى را پیشه کردند (و براى رسیدن به سرمایه هاى مادى موازین حق و عدالت را در نظر گرفتند، و یا به خاطر ایمان به خدا از وطن هاى خود آواره شدند و در محاصره اجتماعى و اقتصادى قرار گرفتند) در برابر این مشکلات، خداوند باغ هائى از بهشت در اختیار آنان مى گذارد که نهرهاى آب از زیر درختان آن جارى است و جاودانه در آن مى مانند» ( لکِنِ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها ). پس از آن مى افزاید: «باغ هاى بهشت با آن همه مواهب مادى، نخستین وسیله پذیرایى از پرهیزکاران مى باشد» ( نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللّهِ ). «نُزُل» در لغت، به معناى چیزى است که براى پذیرائى میهمان آماده مى شود و بعضى گفته اند: نخستین چیزى که به وسیله آن از مهمان پذیرائى مى شود ـ همانند شربت یا میوه اى است که در آغاز ورود براى میهمان مى آورند ـ . و اما پذیرائى مهم تر و عالى تر همان نعمت هاى روحانى و معنوى است که در پایان آیه به آن اشاره شده، مى فرماید: آنچه در نزد خداست براى نیکان بهتر است» ( وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لِلاْ َبْرارِ ). یکى دیگر از علل پیشرفت بعضى از افراد بى ایمان، و عقب ماندگى جمعى از مؤمنان این است که: دسته اول در عین نداشتن ایمان گاهى نقاط قوتى دارند که در پرتو آن پیروزى هاى چشمگیرى به دست مى آورند، و دسته دوم، در عین داشتن ایمان نقاط ضعفى دارند که همان موجب عقب افتادگى آنان مى شود. مثلاً: افرادى را مى شناسیم که در عین بیگانگى از خدا در کارهاى زندگى جدى، مصمم، داراى پشتکار، استقامت، هماهنگى با یکدیگر و آگاهى از وضع زمان هستند. این افراد، در زندگى مادى مسلماً پیروزى هائى به دست مى آورند، و در حقیقت یک سلسله از برنامه هاى اصیل دینى را بدون استناد به دین پیاده مى کنند. در مقابل افرادى هستند که پایبند به عقائد مذهبى هستند، ولى بسیارى از دستورات عملى را فراموش کرده اند آنها افرادى بى حال، کم شهامت، فاقد استقامت، پشتکار و کاملاً پراکنده و از هم جدا مى باشند، مسلماً آنها در زندگى مواجه با شکست هاى پى در پى مى شوند. ولى این شکست ها نه به خاطر ایمان است، که به خاطر نقاط ضعفى است که دارند، آنها گاهى چنین تصور مى کنند: تنها با خواندن نماز و گرفتن روزه باید در همه کارها پیروز شوند در حالى که دین یک سلسله برنامه هاى عملى براى پیشرفت در زندگى آورده که فراموش کردن آنها با شکست و ناکامى همراه است. خلاصه هر یک از این دو دسته، داراى نقاط ضعف و قوتى هستند، که هر کدام از اینها آثارى دارد منتهى هنگام محاسبه، گاهى این آثار با یکدیگر اشتباه مى شوند. مثلاً: فرد بى ایمانى داراى جدیت و پشتکار است، چون بى ایمان است آرامش دل و جان و هدف عالى انسانى و عواطف پاک مردمى ندارد، اما چون جدى و با استقامت است در زندگى مادى پیش مى رود. در اینجا بعضى سؤال مى کنند: چرا این فرد بى ایمان در زندگى پیروز شده؟ مثل این که خیال مى کنند عامل پیروزى چیز دیگرى بوده است. این موضوع، هم درباره یک فرد صادق است، و هم مى توان آن را در سطح یک کشور نیز پیاده کرد. ضمناً عوامل سه گانه اى (محدودیت پیروزى ها، عدم رعایت قید و شرط در جمع ثروت، جدیت و پشتکار، هماهنگى و...) که براى پیروزى افراد بى ایمان و شکست بعضى از افراد با ایمان گفته شد، همه در یک جا صدق نمى کند بلکه هر کدام مخصوص به موردى است. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۹۶ تا ۱۹۸ سوره مبارکه آل عمران ,
رفت و آمد ,
پیروزمندانه ,
کافران ,
شهر ,
فریب ,
متاع ,
ناچیز ,
جایگاه ,
دوزخ ,
بد ,
ایمان ,
پروردگار ,
پرهیز ,
باغ ,
بهشت ,
درختان ,
نهر ,
جاری ,
همیشه ,
خدا ,
نیکان ,
مشرکان ,
مکه ,
مدینه ,
ثروت ,
تجارت ,
یهودیان ,
مهارت ,
سفر تجاری ,
سفر ,
تجاری ,
محاصره ,
اقتصادی ,
محاصره اقتصادی ,
ئشمنان ,
نیرومند ,
وضع مادی ,
مادی ,
زحمت ,
عسرت ,
زندگی ,
ناز و نعمت ,
بی ایمان ,
با ایمان ,
رنج ,
عذاب ,
فقر ,
پریشانی ,
شیعیان ,
تقوا ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 28 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
محرّم ـآغاز ایّام حسینی اوّلین روز از ماه حزن و اندوه آل محمّد علیهم السلام است که همه ی انبیاء و ملائکه و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام محزون اند. باید گفت : ماه حزن و اندوه تمام عالم است، چرا که همه ساله از اوّل محرّم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره سیّد الشهداء علیه السلام را از عرش خدا رو به زمین می آویزند و حزن و اندوه عالم را فرا می گیرد. (۱) همچنین آغاز مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله علیه السلام است، که مردم را به امور اعتقادی خویش آشنا می کند، و دستورات دین خود را از حسینیه ها و تکایا و مساجد به خانه های فکر و دل خود به ارمغان می برند. شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام و اشک بر سیّد الشهداء علیه السلام، از وظایف ما در زمان غیبت امام زمان علیه السلام است. منبع : ۱. خصائص الزینبیه : ص ۴۹ (۱۳۱)، خصیصه نوزدهم.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مرحوم میرزا جوادآقای ملکی تبریزی رضوان الله تعالی علیه درباره مراقبات ماه محرم مینویسد : «سزاوار است حال دوستان آل محمد - که رحمت خدا بر آنان باد - به حکم دوستى و وفا و ایمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول کریم، در #دهه_اول_محرم تغییر کرده و در دل و سیماى خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهاى بزرگ و دردناک را آشکار کنند. باید مقدارى از لذائذ زندگى را که از خوردن و نوشیدن و حتى خوابیدن و گفتن به دست مىآید ترک کرده و مانند کسى باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است. نباید احترام خود و نزدیکانشان باشد و لازم است که خدا و پیامبر و امامش - رحمت خداوند بر آنان باد - را بیش از خود، فرزندان و نزدیکانش دوست داشته باشد. بنابراین دوستانش باید کارهایى را که مناسب این مصیبت بزرگ است، به خاطر مواسات با آن حضرت در این مصیبت ، انجام دهند؛ به گونهاى که گویا این مصیبت بر خود، عزیزان و فرزندان یا خویشان آنان وارده شده است. زیرا امام به فرموده جدش(ص) سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان است و به این جهت که او این مصیبتها را پذیرفت و وجود شریف خود را فداى پیروان خود کرد تا آنها را از عذاب دردناک رهایى بخشد.» . منبع : کتاب المراقبات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۹۰ تا ۱۹۴ سوره مبارکه آل عمران ۱۹۰ إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآَیات لاِ ُولِی الأَلْبابِ ۱۹۱ الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ ۱۹۲ رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصار ۱۹۳رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلاْ ِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الأَبْرارِ ۱۹۴ رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ ترجمه ۱۹۰ ـ مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه هاى (روشنى) براى خردمندان است. ۱۹۱ ـ همان ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد مى کنند; و در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین مى اندیشند; (و مى گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار. ۱۹۲ ـ پروردگارا! هر که را تو (به خاطر اعمالش) به آتش افکنى، او را خوار و رسوا ساخته اى; و براى افراد ستمگر هیچ یاورى نیست! ۱۹۳ ـ پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت مى کرد که: «به پروردگار خود، ایمان بیاورید»! و ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدى هاى ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران! ۱۹۴ ـ پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچ گاه از وعده خود، تخلف نمى کنى. تفسیر آیات قرآن تنها براى خواندن نیست، بلکه براى فهم و درک مردم نازل شده و تلاوت و خواندن آیات، مقدمه اى است، براى اندیشیدن، لذا در آیه فوق نخست اشاره به عظمت آفرینش آسمان و زمین کرده، مى فرماید: «در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز، نشانه هاى روشنى براى صاحبان خرد و اندیشمندان است» ( إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآَیات لاِ ُولِی الأَلْبابِ ) و به این ترتیب، مردم را به اندیشه در این آفرینش بزرگ، جلب و جذب مى کند، تا هر کس به اندازه پیمانه استعداد و تفکرش از این اقیانوس بى کران سهمى ببرد و از سرچشمه صاف اسرار آفرینش، سیراب گردد. به راستى، جهان آفرینش، و نقش هاى بدیع و طرح هاى زیبا و دل انگیز آن و نظامات خیره کننده اى که بر آنها حکومت مى کند کتاب فوق العاده بزرگى است که هر حرف و کلمه آن دلیل بسیار روشن، بر وجود و یکتائى آفریدگار جهان است نقشه دلربا و شگفت انگیزى که، در گوشه و کنار این جهان و در پهنه هستى به چشم مى خورد، آن چنان قلوب صاحبان خرد را به خود جذب مى کند، که در جمیع حالات خود، چه ایستاده و چه نشسته و چه در حالى که در بستر آرمیده، و به پهلو خوابیده اند، به یاد پدید آورنده این نظام و اسرار شگرف آن مى باشند، لذا در آیه بعد مى فرماید: «خردمندان آنها هستند که در حال قیام و قعود و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، خدا را یاد مى کنند و در اسرار خلقت آسمان ها و زمین مى اندیشند» ( الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ). یعنى همیشه و در همه حال، غرق این تفکر حیات بخشند. در این آیه، نخست اشاره به «ذکر» و سپس اشاره به «فکر» شده است، یعنى تنها یادآورى خدا کافى نیست، آن گاه این یادآورى ثمرات ارزنده اى خواهد داشت که آمیخته با تفکر باشد، همان طور که تفکر در خلقت آسمان و زمین اگر آمیخته، با یاد خدا نباشد، نیز به جائى نمى رسد. چه بسیارند دانشمندانى که در مطالعات فلکى خود و تفکر مربوط به خلقت کرات آسمانى، این نظام شگفت انگیز را مى بینند اما چون بیاد خدا نیستند، و عینک توحید بر چشم ندارند و از زاویه شناسائى مبدأ هستى به آنها نگاه نمى کنند، از آن نتیجه لازم تربیتى و انسانى را نمى گیرند. همانند کسى که غذائى مى خورد که تنها جسم او را قوى مى کند، و در تقویت اندیشه و فکر و روح او اثرى ندارد. تفکر و اندیشه، در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین به انسان آگاهى خاصى مى دهد، و نخستین اثر آن توجه به بیهوده نبودن خلقت است; زیرا جائى که انسان در هر موجود کوچکى، از این جهان بزرگ، هدفى مى بیند، آیا مى تواند باور کند مجموعه جهان، بى هدف باشد. در ساختمان مخصوص اعضاى پیکر یک گیاه، هدف هاى روشنى مى بینیم، قلب انسان، حفره ها و دریچه هاى آن هر کدام برنامه و هدفى دارند، ساختمان طبقات چشم هر کدام به خاطر منظورى است، حتى مژه ها و ناخن ها هر یک، نقشى معین بر عهده دارند. آیا ممکن است ذرات یک موجود، هر کدام داراى هدف خاصى باشد، اما مجموعه آن، مطلقاً هدفى نداشته باشد؟! لذا خردمندان، با توجه به این حقیقت، همواره این زمزمه را سر مى دهند: «خداوندا! این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدى» ( رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً ). بار الها! این جهان بى نهایت بزرگ، و این نظام شگفت انگیز، همه روى حکمت، مصلحت و هدف صحیح آفریده شده اند، همگى نشانه وحدانیت تو است و تو از کردار عبث و بیهوده منزهى! صاحبان عقل و خرد، پس از اعتراف به وجود هدف در آفرینش، بلافاصله به یاد آفرینش خود مى افتند و مى فهمند انسان که میوه این جهان هستى است، بیهوده آفریده نشده و هدفى جز تربیت و پرورش و تکامل وى در کار نبوده او تنها براى زندگى زودگذر و کم ارزش این جهان آفریده نشده است، بلکه سراى دیگر در پیش دارد که در آنجا پاداش و کیفر اعمال در برابر او قرار مى گیرد، و در این موقع است که متوجه مسئولیت هاى خود مى شوند، و از خدا تقاضاى توفیق انجام آنها را مى طلبند، تا از کیفر او در امان باشند و لذا مى گویند: خداوندا! «تو پاک و منزهى، ما را از عذاب آتش نگاهدار» ( سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ) اولوا الالباب با مطالعه و دقت در نظام جهان آفرینش با همان حال و هوا چنین ادامه مى دهند: «بار الها! هر که را تو (بر اثر اعمالش) به دوزخ افکنى، او را خوار و رسوا ساخته اى، و این گونه افراد ستمگر، یاورى ندارند» ( رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصار ). از این جمله استفاده مى شود، خردمندان بیش از آنچه از آتش دوزخ مى ترسند، از رسوائى وحشت دارند، و همین است حال افراد با شخصیت، آنها حاضرند همه گونه رنج و ناراحتى را تحمل کنند، اما حیثیت و آبروى آنها محفوظ بماند. بنابراین، دردناک ترین عذاب رستاخیز، براى این دسته، همان رسوائى در پیشگاه خدا، و بندگان خدا است. نکته نهفته در جمله «ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصار» این است که: خردمندان، پس از آشنائى با اهداف تربیتى انسان، به این حقیقت مى رسند که تنها وسیله پیروزى و نجات انسان، اعمال و کردار اوست، و بنابراین، افراد ستمگر نمى توانند یاورى داشته باشند; زیرا یاور اصلى که همان عمل پاک است را از دست داده اند. و تکیه روى کلمه ظلم یا به خاطر اهمیت این گناه از میان گناهان است و یا به خاطر آن است که تمام گناهان بازگشت به ظلم و ستم بر خویشتن مى کند. البته این آیه، منافاتى با مسأله «شفاعت» (به معنى صحیح) ندارد; زیرا همان طور که در بحث شفاعت گفتیم، شفاعت ، نیاز به آمادگى خاصى در شفاعت شونده دارد، و این آمادگى، در پرتو پاره اى از اعمال نیک پیدا مى شود. صاحبان عقل و خرد، پس از دریافت هدف آفرینش، به این نکته نیز متوجه مى شوند که این راه پر فراز و نشیب را هرگز نمى توانند بدون رهبران الهى بپیمایند. به همین دلیل، همواره مترصد شنیدن صداى منادیان ایمان و راستین هستند که به محض شنیدن نخستین نداى آنها، به سرعت به سوى آنها بشتابند، و پس از کنجکاوى و بررسى لازم، دعوت آنها را پاسخ گویند، و با تمام وجود خود، ایمان آورند. و در چنین حالى است که به پیشگاه پروردگار خود، عرض مى کنند: «بار الها! ما صداى، منادى توحید را شنیدیم که ما را به سوى ایمان دعوت مى کرد، که به پروردگار خود ایمان آورید و ما به دنبال آن ایمان آوردیم» ( رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلاْ ِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا ). بار الها! اکنون که چنین است و ما با تمام وجود خود، ایمان آورده ایم، اما از آنجا که در معرض وزش طوفان هاى شدید غرائز گوناگون قرار داریم، گاهى لغزش هائى از ما سر مى زند و مرتکب گناهانى مى شویم، «خداوندا! ما را ببخش! گناهان ما را بیامرز! لغزش هاى ما را پوشیده دار و ما را با نیکان و در راه و رسم آنان، بمیران!» ( رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الأَبْرارِ ). آنها آن چنان به اجتماع انسانى پیوسته اند و از تکروى و فردپرستى، بیزارند که از خدا مى خواهند نه تنها حیات و زندگى آنها با نیکان و پاکان باشد، که مرگ آنها، اعم از مرگ طبیعى یا شهادت در راه خدا، در جمع نیکان و با راه و رسم آنها صورت گیرد، که مردن در میان جمع بدان، مرگى مضاعف است. در اینجا سؤالى پیش مى آید که با تقاضاى آمرزش گناهان، پوشیدن سیئات و بخشش آنها چه معنى دارد؟. با توجه به سایر آیات قرآن پاسخ این سؤال روشن مى شود; زیرا از آیه 31 سوره «نساء»: اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرُ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ: «اگر از گناهان کبیره دورى کنید ما سیئات شما را مى پوشانیم و از بین مى بریم» چنین استفاده مى شود که سیئات به گناهان صغیره گفته مى شود. بنابراین، خردمندان نخست از خدا تقاضاى عفو از لغزش هاى بزرگ مى کنند و به دنبال آن تقاضاى از بین رفتن آثار گناهان صغیره دارند.
آنها در آخرین مرحله و پس از پیمودن راه توحید و ایمان به رستاخیز و اجابت دعوت پیامبران و انجام وظائف و مسئولیت هاى خویش از خداى خود تقاضا مى کنند و مى گویند اکنون که ما به پیمان خویش وفا کردیم «بار الها! آنچه را به وسیله پیامبران وعده و مژده دادى به ما مرحمت کن، و ما را در روز رستاخیز رسوا مگردان; زیرا تو هرگز از آنچه وعده مى دهى تخلف نمى کنى» ( رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ ). تکیه کردن روى عنوان «رسوا نشدن» بار دیگر این حقیقت را تأکید مى کند که آنها به خاطر اهمیتى که براى شخصیت خویش قائلند، رسوائى را از دردناکترین مجازات ها مى دانند و لذا انگشت روى آن مى گذارند. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: «هر کسى را که کار مهمى پیش آید پنج بار بگوید: «رَبَّنا» خداوند او را از آنچه مى ترسد رهائى مى بخشد و به آنچه امید دارد نائل مى گرداند. عرض کردند: چگونه پنج بار «رَبَّنا» بگوید؟ فرمود: این آیات را که مشتمل بر پنج «رَبَّنا» است بخواند و به دنبال آن اجابت پروردگار است; زیرا مى فرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ...» نا گفته پیداست تأثیر واقعى و عمیق این آیات، در صورتى است که زبان انسان هماهنگ با دل و عمل انسان باشد. مضمون آیات که طرز تفکر خردمندان و عشق و علاقه آنها را به خدا و توجه آنها را به مسئولیت ها و انجام اعمال نیک مى رساند، در جان آنها جایگزین شود. و همان حال خضوع و خشوع را پیدا کنند که خردمندان با ایمان، به هنگام مناجات با خداى خود، پیدا مى کردند. تمام آیات قرآن داراى اهمیت است; زیرا همگى کلام خداست، و براى تربیت و نجات بشریت نازل شده است، ولى در میان آنها بعضى درخشندگى خاصى دارد، از جمله پنج آیه فوق، از فرازهاى تکان دهنده قرآن است، که مجموعه اى از معارف دینى آمیخته با لحن لطیف مناجات و نیایش، در شکل یک نغمه آسمانى مى باشد، و لذا در احادیث و روایات، اهمیت خاصى به این آیات داده شده است. «عطاء بن ابى ریاح» مى گوید: روزى نزد «عایشه» رفتم، از او پرسیدم: شگفت انگیزترین چیزى که در عمرت از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، دیدى چه بود؟ گفت: کار پیامبر همه اش شگفت انگیز بود. ولى از همه عجیب تر این که: شبى از شب ها که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در منزل من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود، از جا برخاست، لباس پوشید، وضو گرفت و به نماز ایستاد. و آن قدر در حال نماز و در جذبه خاص الهى اشک ریخت، که جلو لباسش از اشک چشمش تر شد، سپس سر به سجده نهاد، و چندان گریست که زمین از اشک چشمش تر شد. و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود. هنگامى که «بلال» او را به نماز صبح خواند، پیامبر را گریان دید. عرض کرد: چرا چنین گریانید؟ شما که مشمول لطف خدا هستید؟ فرمود: أَ فَلا أَکُونُ لِلّهِ عَبْداً شَکُوراً: «آیا نباید بنده شکرگزار خدا باشم»؟ چرا نگریم؟ خداوند در شبى که گذشت، آیات تکان دهنده اى بر من نازل کرده است. و سپس شروع به خواندن پنج آیه فوق کرد. و در پایان فرمود: وَیْلٌ لِمَنْ قَرَأَها وَ لَمْ یَتَفَکَّرْ فِیْها: «واى به حال آن کس که آنها را بخواند و در آنها نیندیشد» جمله اخیر که افراد را با تأکید فراوان به تفکر ـ هنگام تلاوت این آیات ـ امر مى کند، در روایات متعددى با عبارات گوناگون نقل شده است. در روایتى از على(علیه السلام) نقل شده که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) هر گاه، براى نماز شب برمى خاست، نخست مسواک مى کرد، و سپس نظرى باسمان مى افکند، و این آیات را زمزمه مى نمود در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز دستور داده شده هر کس براى نماز شب برمى خیزد این آیات را تلاوت کند «نوف بکّالى»، که از یاران خاص على(علیه السلام) بود، مى گوید: «شبى در خدمتش بودم، هنوز چشم مرا خواب نگرفته بود، دیدم امام(علیه السلام) برخاست، و شروع به خواندن این آیات کرده. سپس مرا صدا زده، گفت: اى نوف! خوابى، یا بیدار؟ عرض کردم: بیدارم، و صحنه آسمان را تماشا مى کنم. فرمود: خوشا آنان که آلودگى هاى زمین را نپذیرفتند و به این راه آسمان، پیش رفتند (از چهار دیوار عالم ماده بیرون پریدند و روح بلند آنها ملکوت آسمان ها را سیر مى کند)» منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۹۰ تا ۱۹۴ سوره مبارکه آل عمران ,
آفرینش ,
آسمان ,
شب و روز ,
خردمندان ,
خدا ,
ایستاده ,
نشسته ,
پهلو ,
اسرار ,
اندیشه ,
عذاب ,
آتش ,
پروردگارا ,
خوار ,
رسوا ,
ستمگر ,
یاور ,
منادى ,
ایمان ,
دعوت ,
پروردگار ,
گناهان ,
بخشش ,
بدی ,
پوشاندن ,
نیکان ,
مردن ,
پیامبر ,
وعده ,
روز رستاخیز ,
رستاخیز ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 18 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اباعبدالله «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» {جن و انس را جز براى عبادت خود نيافريدهام} (سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۶) طبق کلام نورانی حضرت امیر عالَم علی (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام) از قدیم (ازل) مکنّی به «اباعبدالله» شده اند: يا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ! أُسْوَةٌ أَنْتَ قُدُما یا اباعبدالله! تو اسوه و مقتدای (جاویدان) عباد از قدیم می باشی. كامل الزيارات، النص، ص ۷۲ کنیه «اباعبدالله» اشاره به قائمه و ریشه و اساس عبودیت دارد و این حقیقت در وجود مقدس حضرت امام حسین (علیه السلام) تعریف می شود؛ بدین معنا که حمل معرفت کربلای حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) کمال عبودیت است و وجود مقدس آن حضرت أس و اساسِ عبودیت در عالَم می باشند و جز از طریق معرفت به کربلای ایشان نمی توان به عبودیت رسید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۸۳ تا ۱۸۴ سوره آل عمران ۱۸۳ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُول حَتّى یَأْتِیَنا بِقُرْبان تَأْکُلُهُ النّارُ قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ۱۸۴ فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ جاؤُ بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنیر ترجمه ِ ۱۸۳ ـ (اینها) همان کسانى (هستند) که گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبرى ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد) یک قربانى بیاورد، که آتش (صاعقه آسمانى) آن را بخورد»! بگو: «پیامبرانى پیش از من، براى شما آمدند; و دلایل روشن، و آنچه را گفتید آوردند; پس چرا آنها را به قتل رساندید اگر راست مى گوئید»؟! ۱۸۴ ـ پس اگر تو را تکذیب کنند، (چیز تازه اى نیست;) رسولان پیش از تو (نیز) تکذیب شدند; (پیامبرانى) که دلایل آشکار، و نوشته هاى متین و محکم، و کتاب روشنى بخش آورده بودند. شان نزول جمعى از بزرگان یهود به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفتند: تو ادعا مى کنى خداوند تو را به سوى ما فرستاده و کتابى هم بر تو نازل کرده است، در حالى که خداوند در تورات از ما پیمان گرفته است به کسى که ادعاى نبوت کند، ایمان نیاوریم، مگر این که براى ما حیوانى را قربانى کند و آتش (صاعقه اى) از آسمان بیاید و آن را بسوزاند، اگر تو نیز چنین کنى ما به تو ایمان خواهیم آورد. آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. تفسیر یهود، براى این که از قبول اسلام، سر باز زند، بهانه هاى عجیبى مى آورد، از جمله همان است که در آیه فوق، به آن اشاره شده، آنها مى گفتند: «اینها همان کسانى هستند که مى گفتند: خداوند از ما پیمان گرفته به هیچ پیامبرى ایمان نیاوریم، تا براى ما قربانى بیاورد که آتش، آن را بخورد» ( الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُول حَتّى یَأْتِیَنا بِقُرْبان تَأْکُلُهُ النّارُ ). مفسران گفته اند: یهود ادعا مى کرد پیامبران الهى براى اثبات حقانیت خود باید حتماً داراى این معجزه مخصوص باشند، حیوانى را قربانى کنند و به وسیله صاعقه آسمانى در برابر مردم سوخته شود. اگر به راستى یهود، این کار را به عنوان یک معجزه مى خواستند، نه لجاجت و بهانه جوئى، مطلبى بود، ولى تاریخ گذشته آنها و همچنین برخوردهاى مختلفى که با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) داشتند، این حقیقت را به خوبى اثبات مى کرد که منظور آنها هرگز، تحقیق حق نبود، بلکه آنها هر روز براى فرار از پذیرش اسلام، در برابر فشار محیط و استدلالات روشن قرآن، پیشنهاد جدیدى مى کردند و اگر هم انجام مى شد باز ایمان نمى آوردند، به دلیل این که آنها در کتاب هاى خود تمام نشانه هاى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را خوانده بودند و با این حال از قبول حق، سرباز مى زدند. قرآن به پیامبر مى فرماید: در پاسخ این بهانه جوئى ها به آنها «بگو: گروهى از پیامبران بنى اسرائیل پیش از من آمدند و نشانه هاى روشنى با خود آوردند و حتى چنین قربانى براى شما آوردند، اگر راست مى گوئید چرا به آنها ایمان نیاوردید و چرا آنها را کشتید» ( قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ). اشاره به زکریا و یحیى و جمع دیگرى از پیامبران بنى اسرائیل است که به دست خود آنان به قتل رسیدند. بعضى از مفسران اخیر (مانند نویسنده تفسیر «المنار» ) احتمال دیگرى درباره مسأله قربانى داده است که خلاصه آن این است: منظور آنها این نبوده که حیوانى ذبح شود و آتشى به طرز اعجازآمیز از آسمان فرود آید و آن را بسوزاند، بلکه منظور این بوده که در دستورات مذهبى آنها یک نوع قربانى به نام قربانى سوختنى بوده، حیوانى را سر مى بریدند و با مراسم مخصوصى آن را آتش مى زدند، که شرح این مراسم در فصل اول سفر لاویان از تورات آمده است. آنها مدعى بودند: خدا با ما عهد کرده این دستور «قربانى سوختنى» در هر آئین آسمانى خواهد بود، و چون در آئین اسلام نیست ما به تو ایمان نمى آوریم! 1 ولى این احتمال در تفسیر آیه، بسیار بعید است; زیرا: اولاً ـ این جمله در آیه فوق عطف بر «بیّنات» شده که گواهى مى دهد منظور از آن یک کار اعجازآمیز است که با این تفسیر تطبیق نمى کند. ثانیاً ـ کشتن یک حیوان و سپس سوزاندن آن یک عمل خرافى است و نمى تواند جزء دستورات آسمانى انبیاء باشد. در آیه بعد، خداوند پیامبر خود را دلدارى مى دهد که: «اگر این جمعیت سخنان تو را نپذیرند نگران نباش، زیرا این موضوع سابقه بسیار دارد، پیامبرانى پیش از تو آمدند و آنها را تکذیب کردند» ( فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ ). «در حالى که آن پیامبران هم نشانه هاى روشن و معجزات آشکار با خود داشتند» ( جاؤُ بِالْبَیِّناتِ ). «و هم کتب محکم و عالى» ( وَ الزُّبُرِ ). «و هم کتاب هاى روشنى بخش» ( وَ الْکِتابِ الْمُنیرِ ). باید توجه داشت: «زبر» جمع «زبور» به معنى کتابى است که با استحکام نوشته شده است; زیرا این ماده در اصل به معناى نوشتن است، اما نه هر گونه نوشتن، بلکه نوشتنى که با استحکام توأم باشد. و اما تفاوت «الزُّبُر» و «الْکِتابِ الْمُنِیْر» با این که هر دو از جنس کتاب مى باشد ممکن است از این جهت باشد که اولى اشاره به کتب پیامبران قبل از موسى(علیه السلام) است، و دومى به تورات و انجیل ; زیرا قرآن در سوره «مائده» آیات 44 و 46 از آنها به عنوان «نور» یاد کرده است: إِنّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیها هُدىً وَ نُورٌ: «ما تورات را نازل کردیم، در حالى که در آن، هدایت و نور بود». وَ آتَیْناهُ الإِنْجیلَ فیهِ هُدىً وَ نُورٌ : «و انجیل را به او دادیم که در آن هدایت و نور بود». بعضى از مفسران احتمال داده اند: «زبور» ، تنها به آن قسمت از کتب آسمانى گفته مى شود که محتوى پند، اندرز و نصیحت است (همان طور که زبورِ منسوب به داود(علیه السلام) که اکنون در دست است سراسر پند و اندرز مى باشد). ولى کتاب آسمانى یا کتاب منیر به آن قسمت گفته مى شود که داراى احکام و قوانین و دستورات فردى و اجتماعى مى باشد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۸۳ تا ۱۸۴ سوره آل عمران ,
اباعبدالله ,
خداوند ,
پیمان ,
پیامبر ,
ایمان ,
معجزه ,
قربانى ,
آتش ,
صاعقه آسمانی ,
پیامبران ,
دلایل روشن ,
قتل ,
تکذیب ,
رسولان ,
دلایل آشکار ,
متین ,
محکم ,
کتاب روشنى بخش ,
ظهور ,
یا زهراء سلام اله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 16 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۷۹ سوره مبارکه بقره
۱۷۹ ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ ترجمه ۱۷۹ ـ چنین نبود که خداوند، مؤمنان را به همان گونه که شما هستید واگذارد; مگر آن که ناپاک را از پاک جدا سازد. و (نیز) چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب آگاه سازد (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید;) ولى خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمى گزیند; پس به خدا و رسولان او ایمان بیاورید! و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگى براى شماست.
تفسیر قبل از حادثه احد موضوع «منافقان» ، در میان مسلمانان، زیاد مطرح نبود به همین دلیل آنها بیشتر، «کفار» را دشمن خود مى دانستند، اما بعد از شکست احد و تضعیف موقتى مسلمانان راستین و آماده شدن زمینه براى فعالیت منافقان، فهمیدند دشمنانى خطرناک تر دارند که باید کاملاً مراقب آنها باشند و آنها منافقانند و این، یکى از مهمترین نتائج حادثه احد بود. آیه فوق، آخرین آیه اى است که در اینجا از حادثه احد بحث مى کند، این حقیقت را به صورت یک قانون کلى بیان نموده، مى فرماید: «چنین چیزى ممکن نیست که خداوند مؤمنان را به همان شکل که شما هستید بگذارد و آنها را تصفیه نکند و «طیب» (و پاک) را از «خبیث» (و نا پاک) متمایز نسازد» ( ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ ). این یک حکم عمومى و همگانى است و یک سنت جاودانى پروردگار محسوب مى شود که هر کس ادعاى ایمان کند و در میان صفوف مسلمین براى خود جائى باز کند به حال خود رها نمى شود، بلکه با آزمایش هاى پى در پى خداوند، بالاخره اسرار درون او فاش مى گردد. در اینجا ممکن بود سؤالى مطرح شود (و طبق پاره اى از روایات چنین سؤالى در میان مسلمانان نیز مطرح بود) و آن این که: خدا از اسرار درون همه کس آگاه است، چه مانعى دارد که مردم را از وضع آنها آگاه کند و از طریق علم غیب، مؤمن از منافق شناخته شود؟ قسمت دوم آیه، به این سؤال پاسخ مى گوید که: «هیچ گاه خداوند اسرار پنهانى و علم غیب را در اختیار شما نخواهد گذارد» ( وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ ). زیرا آگاهى بر اسرار نهانى ـ به عکس آنچه بسیارى خیال مى کنند ـ مشکلى را براى مردم، حل نمى کند، بلکه در بسیارى از موارد باعث هرج و مرج و از هم پاشیدن پیوندهاى اجتماعى، خاموش شدن شعله هاى امید و از بین رفتن تلاش و کوشش در میان توده مردم مى گردد. و از همه مهمتر این که باید ارزش اشخاص از طریق اعمال آنها روشن گردد، نه از راه دیگر و مسأله آزمایش و امتحان پروردگار نیز، چیزى جز این نیست، بنابراین راه شناسائى افراد، تنها اعمال آنها است سپس پیامبران خدا را، از این حکم استثناء کرده و مى فرماید: «خداوند هر زمان بخواهد از میان پیامبرانش، کسانى را انتخاب مى کند و گوشه اى از «علم غیب» بى پایان خود و اسرار درون مردم را که شناخت آن براى تکمیل رهبرى آنها لازم است در اختیار آنان قرار مى دهد» ( وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ ). ولى در هر حال، قانون کلى و عمومى و جاودانى براى شناخت اشخاص، اعمال آنها است. از این جمله استفاده مى شود: پیامبران ذاتاً عالم به غیب نیستند و نیز استفاده مى شود: آنها بر اثر تعلیم الهى قسمتى از اسرار غیب را مى دانند، بنابراین افرادى هستند که از غیب آگاه مى شوند و همچنین مقدار آگاهى آنها بسته به مشیت خداوند است. نا گفته پیدا است: منظور از مشیت ، و خواست خدا در این آیه، همانند آیات دیگر، همان «اراده آمیخته با حکمت» است، یعنى: خدا هر کس را شایسته ببیند و حکمتش اقتضا کند، از اسرار غیب آگاه مى سازد. در پایان آیه، خاطر نشان مى سازد، اکنون که میدان زندگى، میدان آزمایش و جداسازى پاک از نا پاک و مؤمن از منافق است، پس شما براى این که از این بوته آزمایش، خوب به در آئید «به خدا و پیامبران او ایمان آورید» ( فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ ). اما تنها به ایمان آوردن اکتفا نمى کند، بلکه مى فرماید: «اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، اجر و پاداش بزرگ در انتظار شما است» ( وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ ). این نکته، در آیه قابل توجه است که از مؤمن، تعبیر به «طَیِّب» (پاکیزه) شده است و مى دانیم پاکیزه، چیزى است که بر همان آفرینش نخست باقى بماند، و اشیاء خارجى و بیگانه، آن را «خبیث و ناپاک» نسازد، آب پاکیزه، جامه پاکیزه و مانند آن، چیزى است که عوامل آلوده خارجى به آن نرسیده باشد و از این استفاده مى شود که ایمان داشتن، فطرت و آفرینش نخستین انسان است. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۷۹ سوره مبارکه بقره ,
خداوند ,
مومنان ,
پاک ,
ناپاک ,
جداسازی ,
اسرار غیب ,
اسرار ,
غیب ,
منافقان ,
شناسایی ,
رسولان ,
گزینش ,
خدا ,
ایمان ,
تقوا ,
پاداش بزرگ ,
پاداش ,
بزرگ ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 15 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۷۶ تا ۱۷۷ سوره مبارکه آل عمران ۱۷۶ وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً یُریدُ اللّهُ أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِی الآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ ۱۷۷ إِنَّ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ ترجمه ۱۷۶ ـ کسانى که در راه کفر، شتاب مى کنند، تو را غمگین نسازند! به یقین، آنها هرگز زیانى به خداوند نمى رسانند. (به علاوه) خدا مى خواهد (آنها را به حال خودشان واگذارد; و در نتیجه،) بهره اى براى آنها در آخرت قرار ندهد. و براى آنها مجازات بزرگى است! ۱۷۷ ـ (آرى،) کسانى که ایمان را دادند و کفر را خریدارى کردند، هرگز به خدا زیانى نمى رسانند; و براى آنها، مجازات دردناکى است! تفسیر در نخستین آیه مورد بحث، روى سخن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که به دنبال حادثه دردناک احد، خداوند او را تسلیت مى گوید، مى فرماید: «اى پیامبر! از این که مى بینى جمعى در راه کفر بر یکدیگر پیشى مى گیرند، و گویا با هم مسابقه گذاشته اند، هیچ گاه غمگین مباش»! ( وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ ). «زیرا آنها هرگز هیچگونه زیانى به خداوند نمى رسانند» ( إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً ). بلکه خودشان در این راه زیان مى بینند، اصولاً نفع و ضرر، و سود و زیان براى موجوداتى است که وجودشان از خودشان نیست، اما خداوند ازلى و ابدى که از هر جهت بى نیاز است و وجودش نا محدود، کفر و ایمان مردم و کوشش ها و تلاش هاى آنها در این راه چه اثرى براى خداوند مى تواند داشته باشد؟ آنها هستند که در پناه ایمان، تکامل مى یابند و به خاطر کفر، تنزل و سقوط مى کنند. به علاوه خلافکارى هاى آنها فراموش نخواهد شد و به نتیجه اعمال خود خواهند رسید. و اگر مى بینى آنها به اراده خود راه کفر را در پیش مى گیرند «خدا مى خواهد (آنها را در این راه، آزاد بگذارد و چنان به سرعت راه کفر را بپویند) که کمترین بهره اى در آخرت نداشته باشند، بلکه عذاب عظیم در انتظار آنها باشد» ( یُریدُ اللّهُ أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِی الآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ ). در حقیقت آیه مى گوید: اگر آنها در راه کفر بر یکدیگر پیشى میگیرند، نه به خاطر این است که خدا نمى تواند جلو آنها را بگیرد، بلکه خدا آزادى عمل به آنها داده تا هر چه مى توانند انجام دهند و نتیجه اش محرومیت کامل آنها از مواهب جهان دیگر است، بنابراین، آیه نه تنها دلالت بر جبر ندارد، بلکه یکى از دلائل آزادى اراده است. و در آیه بعد، مطلب را به طور وسیع تر، عنوان کرده، مى فرماید: نه تنها افرادى که به سرعت در راه کفر، پیش مى روند چنین هستند، «بلکه تمام کسانى که به نوعى راه کفر را پیش گرفته اند و ایمان را داده و در مقابل آن، کفر خریدارى نموده اند، هرگز به خدا زیان نمى رسانند» و زیان آن، دامنگیر خودشان مى شود ( إِنَّ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً ). و در پایان آیه مى فرماید: «و براى آنها عذاب دردناکى است» ( وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ ). این تفاوت در تعبیر که در اینجا «عذاب الیم» و در آیه قبل «عذاب عظیم» ذکر شده، به خاطر آن است که آنها در مسیر کفر با سرعت بیشترى پیش مى رفتند.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر قرآن کریم ,
تفسیر آیات ۱۷۶ تا ۱۷۷ سوره مبارکه آل عمران ,
کفر ,
شتاب ,
غمگین ,
یقین ,
زیان ,
خداوند ,
آخرت ,
مجازات ,
ایمان ,
خریداری ,
دردناک ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 7 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب:
در این دولت معلوم شد اعتماد به غرب جواب نمیدهد رهبر انقلاب، صبح امروز در آخرین دیدار دولت دوازدهم: دیگران باید از تجربههای شما استفاده کنند. یک تجربه را من به خصوص یادداشت کردهام. حرفی است که من مکرر با شما و مردم تکرار کردم حالا هم همان حرف را تکرار میکنم. این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب. آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب:
غربیها به ما کمک نمیکنند. هرجا بتوانند ضربه میزنند. جایی که ضربه نمیزنند آنجایی است که امکانش را ندارند. هرجا امکان داشتند ضربه زدند. این تجربه بسیار مهمی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول و منوط کرد. چون قطعاً شکست میخورد، قطعاً ضربه میخورد. شماها هم هرجایی که کارهایتان را منوط کردید به غرب ناموفق ماندید، هرجایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد علم کردید و حرکت کردید، موفق شدید. اینجور است دیگر. نگاه کنید کارکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم اینجوری است. هرجا شما موضوعات را به توافق با غرب و با مذاکره با غرب و با آمریکا و اینها موکول کردید، آنجا ماندید، نتوانستید پیش بروید. چون آنها کمک نمیکنند دیگر، دشمناند دیگر. هرجا شما از آنها قطع نظر کردید، خودتان راه افتادید از شیوههای مختلف هزار تا راه وجود دارد اینجور نیست که یک راه. نه راههای مختلف وجود دارد. انسانها فکر کنند راههای گوناگونی برای زندگی شخصی و اجتماعی و مدیریتی پیدا خواهند کرد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷ سوره مبارکه آل عمران ۱۶۶ وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنینَ ۱۶۷ وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ نافَقُوا وَ قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاْ یمانِ یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ ترجمه ۱۶۶ ـ و آنچه در روزى که دو دسته (مؤمنان و کافران) با هم رو به رو شدند به شما رسید، به فرمان خدا بود; تا آن که مؤمنان را مشخص کند. ۱۶۷ ـ و نیز براى این بود که منافقان شناخته شوند; آنهایى که به ایشان گفته شد: «بیائید در راه خدا نبرد کنید! یا (حداقل) از حریم خود، دفاع نمائید»! گفتند: «اگر مى دانستیم جنگى روى خواهد شد، از شما پیروى مى کردیم. (اما مى دانیم جنگى نمى شود)» آنها در آن هنگام، به کفر نزدیک تر بودند تا به ایمان; به زبان خود چیزى مى گویند که در دل هایشان نیست! و خداوند به آنچه کتمان مى کنند، آگاه تر است. تفسیر آیه مورد بحث، این نکته را تذکر مى دهد، هر مصیبتى (مانند مصیبت احد) که پیش مى آید، علاوه بر این که بدون علت نیست، وسیله آزمایشى است براى جدا شدن صفوف مجاهدان راستین از منافقان و یا افراد سست ایمان. لذا در قسمت اول آیه، مى فرماید: «و آنچه در روزى که دو دسته (مؤمنان و کافران) با هم رو به رو شدند به شما رسید، به فرمان خدا بود» ( وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ ). آرى، آنچه در روز احد آن روز که جمعیت مسلمانان با بت پرستان بهم درآویختند بر شما وارد شد به فرمان خدا بود و طبق خواست و اراده او صورت گرفت. زیرا هر حادثه اى طبق قانون عمومى آفرینش علت و سبب مخصوصى دارد و اساساً عالم روى یک سلسله علل و اسباب پى ریزى شده است و این یک اصل ثابت و همیشگى است. روى این اصل، هر لشگرى که در میدان جنگ سستى کند و به مال و ثروت و غنیمت دل ببندد و دستور فرمانده دلسوز خود را فراموش نماید محکوم به شکست خواهد بود. بنابراین، منظور از اِذْنِ اللّهُ: «فرمان خدا» همان اراده و مشیت او است که به صورت قانون علیت در عالم هستى منعکس شده است. و در پایان آیه مى فرماید: «و براى این که مؤمنان را مشخص کند» ( وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنینَ ). آرى، یکى دیگر از آثار این جنگ، این بود که صفوف مؤمنان و منافقان از هم مشخص شود و افراد با ایمان، از سست ایمان شناخته گردند. گاه، در آیه بعد، به اثر دیگرى اشاره کرده، مى فرماید: «و تا کسانى که نفاق ورزیدند شناخته شوند» ( وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ نافَقُوا ). به طور کلى در حادثه احد ، سه گروه مشخص در میان مسلمانان پیدا شدند: گروه اول، افراد معدودى بودند که تا آخرین لحظات، پایدارى نمودند و در برابر انبوه دشمنان، تا آخرین نفس ایستادگى به خرج دادند: بعضى شربت شهادت نوشیدند. و بعضى جراحات سنگین برداشتند. گروه دیگر، تزلزل و اضطراب در دل هاى آنها پدید آمد و نتوانستند تا آخرین لحظه، استقامت کنند و راه فرار را پیش گرفتند. گروه سوم، منافقان بودند که در اثناء راه، به بهانه هائى که اشاره خواهد شد از شرکت در جنگ، خوددارى کرده، به «مدینه» بازگشتند، که آنها «عبداللّه بن ابى سلول» و سیصد نفر از یارانش بودند. اگر حادثه سخت احد نبود، هیچ گاه صفوف به این روشنى مشخص نمى شد و افراد هر کدام با صفات ویژه خود در صف معینى قرار نمى گرفتند و هر کس ممکن بود، هنگام ادعا، خود را بهترین فرد با ایمان بداند. در حقیقت در آیه، اشاره به دو چیز شده: نخست، علت فاعلى شکست احد. و دیگر، علت غائى و نتیجه نهائى آن. تذکر این نکته نیز لازم است که در آیه فوق مى فرماید: وَ لِیَعْلَمَ الَّذِیْنَ نافَقُوا: «تا کسانى که نفاق ورزیدند شناخته شوند» و نمى فرماید: لِیَعْلَمَ الْمُنافِقِیْنَ: «تا منافقان شناخته شوند». و به عبارت دیگر، نفاق به صورت «فعل» ذکر شده نه به صورت «وصف» ، این تعبیر گویا بدان جهت است که نفاق، هنوز در همه آنان به صورت صفت ثابتى در نیامده بود، لذا در تاریخ اسلام مى خوانیم بعضى از آنان، بعدها موفق به توبه شدند و به صف مؤمنان پیوستند. سپس قرآن گفتگوئى که میان بعضى از مسلمانان و منافقین، قبل از جنگ رد و بدل شده، به این صورت بیان مى کند که: بعضى از مسلمانان ـ طبق نقل «ابن عباس» ، «عبداللّه بن عمرو بن حرّام انصارى» بوده است ـ هنگامى که دید «عبداللّه بن ابى سلول» با یارانش خود را از لشگر اسلام کنار کشیده و تصمیم بازگشت به «مدینه» دارند به آنها گفت: چرا باز مى گردید؟ بیائید یا به خاطر خدا و در راه او پیکار کنید و یا لا اقل در برابر خطرى که وطن و خویشان شما را تهدید مى کند دفاع نمائید. مى فرماید: «به ایشان گفته شد بیایند در راه خدا نبرد کنند یا ـ حداقل ـ از حریم خود دفاع نمائید» ( وَ قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا ). ولى آنها به یک بهانه واهى دست زده، «گفتند: ما اگر مى دانستیم جنگ مى شود بى گمان از شما پیروى مى کردیم» ( قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ ). و بنا به تفسیر دیگر، منافقان گفتند: اگر ما این را، «جنگ» مى دانستیم با شما همکارى مى کردیم، یعنى به نظر ما این جنگ نیست بلکه یک نوع انتحار و خودکشى است; زیرا با عدم توازنى که میان لشگر اسلام و کفار دیده مى شود، جنگ کردن با آنها عاقلانه نیست. به خصوص این که لشکرگاه اسلام در نقطه نامناسبى قرار گرفته است. به هر ترتیب، اینها بهانه اى بیش نبود، هم وقوع جنگ حتمى بود و هم مسلمانان در آغاز پیروز شدند و اگر شکستى دامنگیرشان شد، بر اثر اشتباهات و خلافکارى هاى خودشان بود، خداوند مى گوید: آنها دروغ مى گفتند: «آنها در آن روز به کفر نزدیک تر از ایمان بودند» ( هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاْ یمانِ ). در ضمن از این جمله استفاده مى شود که کفر و ایمان داراى درجاتى است که بعقیده و طرز عمل انسان بستگى دارد. لذا مى افزاید: «آنها به زبان چیزى مى گویند که در دل ندارند» ( یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ ). آنها به خاطر لجاجت روى پیشنهاد خود، دائر به جنگ کردن در خود «مدینه» ، یا ترس از ضربات دشمن و یا بى علاقگى به اسلام از شرکت در میدان، خوددارى کردند. «ولى خداوند به آنچه منافقان کتمان مى کنند آگاه تر است» ( وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ ). هم در این جهان پرده از چهره آنان برداشته و قیافه آنها را به مسلمانان نشان مى دهد و هم در آخرت به حساب آنها رسیدگى خواهد کرد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷ سوره مبارکه آل عمران ,
اعتماد ,
دولت ,
غرب ,
دسته ,
مؤمنان ,
کافران ,
فرمان خدا ,
منافقان ,
در راه خدا ,
نبرد ,
حریم ,
دفاع ,
جنگ ,
پیروی ,
کفر ,
ایمان ,
زبان ,
دل ,
خداونئ ,
کتمان ,
آگاه ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
آزمایش ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 4 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از آیت الله بهجت پرسیدند لطفاً دستورات عملی بدهید تا عمل نمایم و به لطف الهی به درجات عالیه نائل شوم؟ جواب دادند : «ألا أخبرکم بدائکم ودوائکم، داؤُکم الذنوب ودواؤُکم الإستغفار؛ آیا شما را از درد و درمانتان آگاه نسازم!! درد شما گناهان و درمانتان #استغفار است»، کلمه «أستغفراللّه» را تا میتوانید از روی اعتقاد کامل، صمیمانه، با التزام به لوازم حقیقیه معلومهاش، تکرار نمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۵۶ تا ۱۵۸ سوره مبارکه آل عمران ۱۵۶ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لاِ ِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزّىً لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللّهُ ذلِکَ حَسْرَةً فی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ یُحْیی وَ یُمیتُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ ۱۵۷ وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ ۱۵۸ وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لاَ ِلَى اللّهِ تُحْشَرُونَ ترجمه ۱۵۶ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! همانند کافران نباشید که چون برادرانشان به مسافرتى مى روند (و از دنیا مى روند)، یا در جنگ شرکت مى کنند، مى گویند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمى مردند و کشته نمى شدند»! (شما از این گونه سخنان نگوئید) تا خدا این حسرت را بر دل آنها (کافران) بگذارد. خداوند، زنده مى کند و مى میراند; (و زندگى و مرگ به دست اوست;) و خدا به آنچه انجام مى دهید، بیناست. ۱۵۷ ـ اگر هم در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، (زیان نکرده اید; زیرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها (در طول عمر خود) جمع آورى مى کنند، بهتر است. ۱۵۸ـ اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوى خدا محشور مى شوید. تفسیر حادثه احد از دو نظر براى مسلمانان فوق العاده اهمیت داشت: نخست این که: آئینه تمام نمائى بود که مى توانست چهره واقعى مسلمانان آن زمان را منعکس سازد، و آنها را وادار به اصلاح وضع خود و بر طرف ساختن نقاط ضعف بنماید و به همین جهت قرآن به طور فوق العاده روى آن تکیه کرده، و در آیات بسیارى که در گذشته خواندیم و در آینده نیز خواهیم خواند، از آن استفاده تربیتى مى کند. از سوى دیگر، این حادثه زمینه را براى سمپاشى دشمنان و منافقان آماده ساخت و به همین دلیل، آیات زیادى براى خنثى کردن این سمپاشى ها نازل گردید که آیات فوق از آنها است. این آیات به منظور در هم کوبیدن فعالیت هاى تخریبى منافقان و هشدار به مسلمانان، نخست خطاب به افراد با ایمان مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! شما همانند کسانى که کافر شده اند نباشید که چون برادرانشان به مسافرتى مى روند و یا در صف مجاهدان قرار مى گیرند و کشته مى شوند مى گویند: افسوس اگر نزد ما بودند نمى مردند و کشته نمى شدند» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لاِ ِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزّىً لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا ). گرچه آنها این سخنان را در لباس دلسوزى ایراد مى کنند، اما نظرى جز مسموم ساختن روحیه شما ندارند و نباید شما تحت تأثیر این سخنان مسموم قرار گیرید و چنین جمله هائى بر زبان آرید. اگر شما مؤمنان تحت تأثیر سخنان گمراه کننده آنان قرار گیرید، و همان حرف ها را تکرار کنید، طبعاً روحیه شما ضعیف گشته و از رفتن به میدان جهاد و سفر در راه خدا خوددارى خواهید کرد، و آنها به هدف خود نائل مى شوند، ولى شما این کار را نکنید و با روحیه قوى به میدان جهاد بروید، «تا این حسرت بر دل منافقان براى همیشه بماند» ( لِیَجْعَلَ اللّهُ ذلِکَ حَسْرَةً فی قُلُوبِهِمْ ). سپس قرآن به سمپاشى آنها سه پاسخ منطقى مى دهد: نخست این که: مرگ و حیات در هر حال به دست خدا است، مى فرماید: «خداوند زنده مى کند و مى میراند، و نسبت به آنچه انجام مى دهید بینا است» ( وَ اللّهُ یُحْیی وَ یُمیتُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ ). مسافرت و یا حضور در میدان جنگ نمى تواند مسیر قطعى آن را تغییر دهد و خدا از همه اعمال بندگان با خبر است. دیگر این که: «تازه اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید (و به گمان منافقان مرگ زودرس دامن شما را بگیرد چیزى از دست نداده اید) آمرزش و رحمت پروردگار از تمام اموالى که شما یا منافقان با ادامه حیات براى خود جمع آورى مى کنند بالاتر است» ( وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ ). اصولاً نباید این دو را با هم مقایسه کرد ولى در برابر افکار پستى که چند روز زندگى و ثروت اندوزى را بر افتخار جهاد و شهادت مقدم مى داشتند راهى جز این نیست که گفته شود: آنچه را شما از طریق شهادت یا مردن در راه خدا به دست مى آورید بهتر است از آنچه کافران از راه زندگى نکبت بار و آمیخته با شهوات و دنیاپرستى خویش جمع آورى مى کنند. سوم این که: از همه گذشته، مرگ به معنى فنا و نابودى نیست که این قدر از آن وحشت دارید بلکه دریچه اى است به سوى زندگانى دیگرى در سطحى بسیار وسیع تر و آمیخته با ابدیت، لذا مى فرماید: «و اگر بمیرید و یا کشته شوید به سوى خدا بازمى گردید» ( وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لاَ ِلَى اللّهِ تُحْشَرُونَ ). قابل توجه این که: در آیات فوق مردن در مسافرت در ردیف شهادت در راه خدا ذکر شده است; زیرا منظور از آن مسافرت هائى بوده که در راه خدا و براى خدا انجام مى دادند، مانند سفر به سوى میدان جنگ و یا سفرهاى تبلیغى و مانند آن و چون مسافرت در آن زمان آمیخته با مشکلات و خطرات و بیمارى هاى فراوان بوده، لذا مرگ و میر در آن گاهى کمتر از مرگ و میر در میدان جنگ نبود. و اما این که بعضى از مفسران احتمال داده اند: منظور از مسافرت در اینجا مسافرت هاى تجارتى است، از معنى آیه بسیار دور است; زیرا کافران هرگز از چنین چیزى تأسف نمى خوردند بلکه این خود راه جمع آورى اموال بود. به علاوه این موضوع تأثیرى در تضعیف روحیه مسلمانان بعد از جنگ احد نداشت و نیز عدم هماهنگى مسلمانان با کفار در این مورد حسرتى براى آنها ایجاد نمى کرد، بنابراین ظاهراً منظور، مردن در اثناء سفر به سوى میدان جهاد و یا سایر برنامه هاى اسلامى بوده است.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۵۶ تا ۱۵۸ سوره مبارکه آل عمران ,
استغفار ,
ایمان ,
کافران ,
برادران ,
مسافرت ,
دنیا ,
جنگ ,
کشته ,
سخنان ,
حسرت ,
زنده ,
مردن ,
مرگ ,
زندگی ,
بینا ,
در راه خدا ,
زیان ,
آمرزش ,
رحمت خدا ,
خدا ,
طول عمر ,
محشور ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 30 تير 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر آیات ۱۴۹ تا ۱۵۱ سوره مبارکه آل عمران ۱۴۹ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تُطیعُوا الَّذینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرینَ ۱۵۰ بَلِ اللّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النّاصِرینَ ۱۵۱ سَنُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظّالِمینَ ترجمه ۱۴۹ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از کسانى که کافر شده اند اطاعت کنید، شما را به گذشته هایتان باز مى گردانند; و سرانجام، زیانکار خواهید شد. ۱۵۰ـ (آنها تکیه گاه شما نیستند،) بلکه ولىّ و سرپرست شما، خداست; و او بهترین یاوران است. ۱۵۱ ـ به زودى در دل هاى کافران، به خاطر این که بدون دلیل، چیزهائى را براى خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس مى افکنیم; و جایگاه آنها، آتش است; و چه بد جایگاهى است جایگاه ستمکاران!.
تفسیر این آیات همانند آیات گذشته بعد از جنگ احد ، و براى تجزیه و تحلیل روى حوادث جنگ نازل گردیده است، وضع آیات گذشته و این آیات نیز گواه بر این حقیقت است. چنین به نظر مى رسد بعد از پایان جنگ احد ، دشمنان اسلام با یک سلسله تبلیغات مسموم کننده در لباس نصیحت و دلسوزى تخم تفرقه در میان مسلمانان مى پاشیدند، و با استفاده از وضع نا مساعد روانى عده اى از مسلمانان تلاش مى کردند، آنها را نسبت به اسلام بدبین کنند. شاید یهود و مسیحیان نیز در این قسمت با منافقان همکارى داشتند، همان طور که در میدان احد نیز با دامن زدن به شایعه بى اساس کشته شدن پیغمبر(صلى الله علیه وآله)، براى تضعیف روحیه مسلمانان کوشش مى کردند. آیه نخست به مسلمانان اخطار مى کند و از پیروى آنها بر حذر مى دارد، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از کسانى که کافر شده اند اطاعت کنید شما را به گذشته هایتان باز مى گردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تُطیعُوا الَّذینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرینَ ). پس از پیمودن راه پر افتخار تکامل معنوى و مادى در پرتو تعلیمات اسلام، به نقطه اول که نقطه کفر و فساد بود سقوط مى کنید و در این موقع بزرگ ترین زیانکارى دامنگیر شما خواهد شد. چه زیانى از این بالاتر که انسان اسلام را با کفر، و سعادت را با شقاوت و حقیقت را با باطل معاوضه کند. پس از آن، در آیه بعد تأکید مى کند که شما بالاترین پشتیبان و بهترین یاور را دارید، مى فرماید: «خدا پشتیبان و سرپرست شما است و او بهترین یاوران است» ( بَلِ اللّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النّاصِرینَ ). یاورى است که هرگز مغلوب نمى شود و هیچ قدرتى با قدرت او برابرى ندارد در حالى که یاوران دیگر ممکن است گرفتار شکست و نابودى شوند. در آخرین آیه به نجات معجزآساى مسلمانان بعد از جنگ احد اشاره مى کند و یکى از موارد حمایت و نصرت خود از آنان را بازگو مى نماید و آنها را نسبت به آینده دلگرم مى سازد و وعده پیروزى مى دهد، مى فرماید: «ما به زودى در دل کفار رعب و وحشت مى افکنیم» ( سَنُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ ). یعنى همان طور که در پایان جنگ احد افکندیم و نمونه آن را با چشم خود دیدید، بنابراین به آینده خویش امیدوار باشید. همان طور که در داستان «احد» گفتیم، بت پرستان «مکّه» با این که در جنگ احد پیروزى چشمگیرى پیدا کرده بودند و لشکر اسلام ظاهراً از هم متلاشى شده بود، مى بایست در بازگشت به سوى میدان و از بین بردن باقى مانده قدرت مسلمین و حتى غارت کردن «مدینه» و کشتن شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ که از بى اساس بودن شایعه شهادت او آگاه شده بودند ـ کمترین تردیدى به خود راه ندهند. اما خداوند ترس و وحشت عجیبى در دل هاى آنها افکند، ترس و وحشت بى دلیلى که خاصیت کفر و بت پرستى و خرافه پرستى بود، سراسر وجود آنان را فرا گرفت به طورى که در روایات مى خوانیم: آنها هنگامى که از احد بازگشتند و به نزدیکى «مکّه» رسیدند درست شکل و قیافه یک لشکر شکست خورده را داشتند. جالب این که: علت افکندنِ رعب و ترس در دل هاى آنها را چنین بیان مى کند: «به این جهت که آنها چیزهائى را بدون دلیل شریک خدا قرار داده بودند» ( بِما أَشْرَکُوا بِاللّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً ). در حقیقت مردمى که خرافى هستند، تابع دلیل و برهان نمى باشند، کاهى را در نظر خود کوه مى کنند و سنگ و چوبى را معبود و پروردگار خویش مى دانند در برابر حوادث بسیار نا توانند; زیرا خیلى زود گرفتار اشتباه محاسبه مى شوند و اگر یک حادثه جزئى در زندگى آنها رخ دهد و مثلاً بشنوند مسلمانان «مدینه» همراه مجروحان میدان احد بار دیگر به میدان نبرد برمى گردند، این موضوع، در نظرشان بسیار بزرگ جلوه مى کند و سخت از آن به وحشت مى افتند، همان طور که در دنیاى امروز نیز افراد قدرتمندى را مشاهده مى کنیم که از کوچک ترین حادثه وحشت دارند و از کاه کوهى مى سازند; زیرا تکیه گاه محکمى در زندگى براى خود انتخاب نکرده اند. و در پایان آیه به سرنوشت این افراد اشاره کرده، مى فرماید: این افراد به خود و به اجتماع خود ستم کرده اند و بنابراین «جایگاهى جز آتش نخواهند داشت و چه بد جایگاهى است»! ( وَ مَأْواهُمُ النّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظّالِمینَ) در روایات متعددى مى خوانیم: پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مى فرمود: یکى از امتیازاتى که خداوند به من داده است این است که مرا به وسیله انداختن ترس در دل دشمن پیروزى داده است این موضوع اشاره به یکى از عوامل مهم پیروزى در جنگ ها مى کند که مخصوصا امروز بسیار مورد توجه است; زیرا یکى از مهمترین عوامل پیروزى، روحیه سرباز است و آن قدر که روحیه عالى سربازان در پیروزى تأثیر دارد کم و کیف آنها و چگونگى سلاح آنها اثر ندارد، اسلام با تقویت روح ایمان، عشق به جهاد و افتخار به شهادت و اتکاى به خداوند قادر منان این روح را در مجاهدان خود به عالى ترین وجهى پرورش داد. در حالى که بت پرستان خرافى که تکیه گاهشان بت هاى بى اراده و بى جان بود و عقیده به معاد و زندگى پس از مرگ نداشتند، و خرافات، افکار آنها را آلوده کرده بود روحیه اى ضعیف و ناتوان داشتند و یکى از عوامل مؤثر پیروزى مسلمانان بر آنها همین تفاوت روحیه بود. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۴۹ تا ۱۵۱ سوره مبارکه آل عمران ,
ایمان ,
کافر ,
اطاعت ,
سرانجام ,
زیانکار ,
سرپرست ,
کافران ,
رعب ,
ترس ,
جایگاه ,
آتش ,
ستمکاران ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 27 تير 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر آیات ۱۳۹ تا ۱۴۳سوره مبارکه آل عمران
۱۳۹ وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ ۱۴۰إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمینَ ۱۴۱ وَ لِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرینَ ۱۴۲ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّابِرینَ ۱۴۳ وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ترجمه ۱۳۹ـ و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!. ۱۴۰ ـ اگر (در میدان احد) به شما جراحتى رسید (و ضربه اى وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در میدان بدر)، جراحتى همانند آن وارد گردید. و ما این روزها (ى پیروزى و شکست) را در میان مردم مى گردانیم; (ـ و این خاصیت زندگى دنیاست ـ) تا خدا، افرادى را که ایمان آورده اند، بداند (و شناخته شوند); و خداوند از میان شما، شاهدانى بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمى دارد. ۱۴۱ ـ و تا خداوند، افراد با ایمان را خالص گرداند (و ورزیده شوند); و کافران را به تدریج نابود سازد. ۱۴۲ ـ آیا چنین پنداشتید که (تنها با ادعاى ایمان) وارد بهشت خواهید شد، در حالى که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟! ۱۴۳ ـ و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را، پیش از آن که با آن رو به رو شوید، آرزو مى کردید; سپس آن را با چشم خود دیدید، در حالى که به آن نگاه مى کردید (و حاضر نبودید به آن تن در دهید)!. شان نزول درباره شأن نزول این آیات، روایات متعددى وارد شده است، از مجموع آنها استفاده مى شود که این آیات دنباله آیاتى است که قبلاً درباره جنگ احد داشتیم. در حقیقت این آیات، تجزیه و تحلیلى است روى نتائج جنگ احد و عوامل پیدایش آن به عنوان یک سرمشق بزرگ براى مسلمانان. و در ضمن وسیله اى است براى تسلى، دلدارى و تقویت روحى آنها; زیرا همان طور که گفتیم: جنگ احد بر اثر نافرمانى و عدم انضباط نظامى جمعى از سربازان اسلام، در پایان به شکست انجامید و جمعى از شخصیت ها و چهره هاى برجسته اسلام از جمله «حمزه» عموى پیامبر، در این میدان شربت شهادت نوشیدند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) همان شب با یاران خود به میان کشتگان رفت و براى بزرگداشت ارواح شهداء بر سر جنازه یکایک آنها مى نشست، اشک مى ریخت و طلب آمرزش مى نمود، و سپس اجساد همه آنها در دامنه کوه احد در میان اندوه فراوان بخاک سپرده شد. در این لحظات حساس که مسلمانان نیاز شدید به تقویت روحى و هم استفاده معنوى از نتائج شکست داشتند آیات فوق نازل گردید.
تفسیر در آیه اول از آیات فوق، نخست به مسلمانان هشدار داده شده که مبادا از باختن یک جنگ، سستى به خود راه دهند، غمگین گردند و از پیروزى نهائى مأیوس شوند!; زیرا افراد بیدار همان طور که از پیروزى ها استفاده مى کنند از شکست ها نیز درس مى آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى را که سرچشمه شکست شده، پیدا مى کنند و با بر طرف ساختن آن براى پیروزى نهائى آماده مى شوند، مى فرماید: «سست نشوید و غمگین نگردید! شما برترید اگر ایمان داشته باشید» ( وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ ). «تَهِنُوا» از ماده «وهن» گرفته شده که در لغت به معنى هر نوع سستى است، خواه در جسم و تن باشد، و یا در اراده و ایمان. جمله وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ: «شما برترید اگر ایمان داشته باشید»، جمله بسیار پر معنى است، یعنى: شکست شما در حقیقت براى از دست دادن روح ایمان و آثار آن بوده، شما اگر فرمان خدا و پیامبر را در این میدان زیر پا نمى گذاشتید گرفتار چنین سرنوشتى نمى شدید، اما باز هم غمگین نباشید، اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید پیروزى نهائى از آن شما است، و شکست در یک میدان، به معنى شکست نهائى در جنگ نیست. بنابراین، با دقت و هوشیارى نقاط ضعف را جبران کنید، نقاط قوت را تقویت نمائید، بر آگاهى ها و تجهیزات خود بیفزائید، آماده پذیرش بى چون و چراى فرمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ـ که فرمان خدا است ـ باشید و بدانید پیروزى و برترى از آن شما است. در آیه بعد، درس دیگرى براى رسیدن به پیروزى نهائى به مسلمانان داده شده است و آن این که: شما نباید از دشمنان کمتر باشید، آنها در میدان «بدر» شکستى سخت و سنگین از شما خوردند و هفتاد نفر کشته، و تعداد زیادى مجروح و اسیر دادند و با آن همه از پاى ننشستند، و در این میدان شکست خود را بر اثر غفلت شما جبران کردند. شما هم اگر در این میدان گرفتار شکست شدید باید از پاى ننشینید تا آن را جبران کنید، و لذا مى فرماید: «اگر به شما جراحتى رسید به آنها هم جراحتى همانند آن رسید» بنابراین سستى و اندوه شما براى چیست؟ ( إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ). «قَرْح» به معنى جراحتى است که در بدن بر اثر برخورد با یک عامل خارجى پیدا مى شود. بعضى از مفسران آیه را اشاره به جراحاتى که بر کفار در میدان احد نشست مى دانند، ولى اولاً ـ این جراحات مانند جراحات مسلمین نبود بنابراین با کلمه «مِثْلُهُ» سازگار نیست. و ثانیاً ـ با جمله بعد که تفسیر آن خواهد آمد تناسب ندارد. در قسمت بعد، نخست اشاره به یکى از سنن الهى شده است که در زندگى بشر حوادث تلخ و شیرینى رخ مى دهد که هیچکدام پایدار نیست، شکست ها، پیروزى ها، قدرت ها، عظمت ها و ناتوانى ها، همه در حال دگرگونى هستند. بنابراین، نباید شکست در یک میدان و آثار آن را پایدار فرض کرد، بلکه باید با بررسى عوامل و انگیزه هاى شکست از سنت تحول، استفاده نمود، و آن را به پیروزى تبدیل کرد، دنیا فراز و نشیب دارد و زندگى در حال دگرگونى است، لذا خداوند مى فرماید: «این ایام را در میان مردم به طور مداوم گردش مى دهیم» ( وَ تِلْکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ ) تا سنت تکامل از لابلاى این حوادث آشکار شود. سپس اشاره به نتیجه این حوادث ناگوار کرده، مى فرماید: «اینها به خاطر آن است که افراد با ایمان، از مدعیان ایمان، شناخته شوند» ( وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا ). و به عبارت دیگر: تا حوادث دردناک در تاریخ ملتى روى ندهد، صفوف از هم مشخص نخواهند شد; زیرا پیروزى ها خواب آور و اغفال کننده است در حالى که شکست ها براى افراد آماده، بیدار کننده و نشان دهنده ارزش ها است. و در جمله بعد مى فرماید: «یکى از نتائج این شکست دردناک این بود که: شما شهیدان و قربانیانى در راه اسلام بدهید» ( وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ ) و بدانید: این آئین پاک را ارزان به دست نیاورده اید تا در آینده ارزان از دست بدهید. اصولاً ملتى که قربانى در راه اهداف مقدس خود ندهد، همیشه آنها را کوچک مى شمرد، اما به هنگامى که قربانى داد، هم خود او، و هم نسل هاى آینده، به دیده عظمت به آن مى نگرند. ممکن است: منظور از «شهداء» در اینجا گواهان باشد، یعنى خدا مى خواست با این حادثه، گواهانى از شما بگیرد که چگونه نافرمانى ها به شکست هاى دردناکى مى انجامد، و این گواهان در آینده معلمانى خواهند بود «نُداوِلُها» از «مُداوَلَة» به معنى این است که چیزى را در میان عده اى یکى بعد از دیگرى گردش دهند. براى مردم در برابر حوادث مشابهى که در پیش دارند. در پایان آیه مى فرماید: «خداوند ستمگران را دوست نمى دارد» ( وَ اللّهُ لایُحِبُّ الظّالِمینَ ). و بنابراین از آنها حمایت نخواهد کرد.
پس از آن، به یکى دیگر از نتائج طبیعى شکست جنگ احد اشاره شده است، و آن این که: این گونه شکست ها نقاط ضعف و عیوب جمعیت ها را آشکار مى سازد و وسیله مؤثرى است براى شستشوى این عیوب، قرآن مى فرماید: «خدا مى خواست در این میدان جنگ، افراد با ایمان را خالص گرداند و نقاط ضعفشان را به آنها نشان بدهد» ( وَ لِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا ). «لِیُمَحِّصَ» از ماده «تمحیص» به معنى پاک نمودن چیزى است از هر گونه عیب. آنها مى بایست براى پیروزى هاى آینده در چنین بوته آزمایشى قرار گیرند و عیار شخصیت خود را بسنجند و همان طور که على(علیه السلام) مى فرماید: فِى تَقَلُّبِ الأَحْوالِ یُعْلَمُ جَواهِرُ الرِّجالِ: «دگرگونى هاى روزگار و حوادث سخت زندگى حقیقت اشخاص را روشن مى سازد آنها به عیار شخصیت خود واقف گردند. اینجا است که گاهى پاره اى از شکست ها آن چنان سازنده است که به مراتب اثر آن در سرنوشت جوامع انسانى از پیروزى هاى خواب کننده ظاهرى بیشتر است. جالب این که نویسنده تفسیر «المنار» از استادش «محمّد عبده» مفتى بزرگ مصر، نقل مى کند: پیامبر را در خواب دید و به او فرمود: «اگر مرا در میان پیروزى و شکست در میدان احد مخیر ساخته بودند من در خصوص آن میدان، شکست را ترجیح مى دادم; زیرا این شکست عامل سازنده اى در تاریخ اسلام شد» جمله بعد در حقیقت نتیجه اى است براى جمله قبل; زیرا هنگامى که مؤمنان در کوره حوادث پاک شدند، آمادگى کافى براى از بین بردن تدریجى شرک، کفر و پاک ساختن جامعه از این آلودگى ها پیدا مى کنند، یعنى: نخست باید پاک شد و سپس پاک کرد، لذا مى فرماید: «و کافران را به تدریج نابود سازد» ( وَ یَمْحَقَ الْکافِرینَ ). «یَمْحَق» از ماده «محق» (بر وزن مرد) به معنى کم شدن تدریجى چیزى است و به همین مناسبت شب پایان ماه را (محاق) مى گویند; زیرا روشنى ماه کم کم کاسته شده و از بین مى رود. در حقیقت همان طور که ماه با آن جلوه گرى و فریبندگى مخصوص خود، تدریجاً کم نور شده و در محاق فرو مى رود همچنین شکوه و عظمت کفر و شرک و حامیان آنها با تصفیه و پاک شدن مسلمانان به زوال و نیستى مى گراید. آن گاه با استفاده از حادثه احد براى تصحیح یک اشتباه فکرى مسلمانان اقدام مى کند، مى فرماید: «آیا چنین پنداشتید که (با ادعاى ایمان) وارد بهشت خواهید شد در حالى که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است»؟! ( أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّابِرینَ ). آیا بدون جهاد و استقامت در راه خدا مى توانید در بهشت برین جاى گیرید؟ آیا گمان کردید داخل شدن در عمق آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و یا عقیده بدون عمل ممکن است؟ اگر چنین بود مسأله بسیار ساده بود، ولى هرگز چنین نبوده است و تا اعتقادات واقعى در میدان عمل پیاده نشود کسى بهره اى از آن سعادت ها نخواهد برد، در اینجا است که باید صفوف از هم مشخص شود، و مجاهدان و صابران از افراد بى ارزش شناخته شوند.
بر اساس آنچه در تاریخ و روایات آمده، بعد از جنگ بدر و شهادت پر افتخار جمعى از مسلمانان، عده اى در جلسات، مى نشستند و پیوسته آرزوى شهادت مى کردند که اى کاش! این افتخار در میدان بدر نصیب ما نیز شده بود. مطابق معمول در میان آنها جمعى صادق بودند و عده اى متظاهر و دروغگو، و یا در شناسائى خود در اشتباه، اما چیزى طول نکشید که جنگ وحشتناک احد پیش آمد، مجاهدان راستین با شهامتِ فوق العاده جنگیدند و شربت شهادت نوشیدند و به آرزوى خود رسیدند. اما جمعى از دروغگویان هنگامى که آثار شکست را در ارتش اسلام مشاهده کردند از ترس کشته شدن، فرار کردند، قرآن ضمن یک آیه، آنان را چنین سرزنش مى کند: «شما کسانى بودید که آرزوى مرگ و شهادت در راه خدا را در دل مى پروراندید، سپس آن را با چشم خود دیدید و به آن نگاه مى کردید» ( وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ). پس چرا وقتى محبوب خویش را در برابر خود دیدید، فرار کردید؟ در آیات فوق تعبیرات جالبى به چشم مى خورد، که هر کدام از آنها پرده از روى یکى از اسرار شکست احد بر مى دارد، به طور خلاصه، چند عامل مهم دست به دست هم دادند و این حادثه غم انگیز و در عین حال عبرت آور را به وجود آوردند: 1 ـ نخستین عامل، اشتباه در محاسبه براى بعضى از تازه مسلمانان این درک نادرست از مفاهیم اسلام پیدا شده بود، که آنها خیال کنند تنها ابراز ایمان براى پیروزى کافى است و بنا، بر این است که خداوند در تمام میدان هاى جنگ به وسیله امدادهاى غیبى از آنها حمایت کند، و به این ترتیب سنت الهى را در عوامل پیروزى طبیعى و انتخاب نقشه هاى صحیح و تهیه وسائل لازم، به دست فراموشى سپردند. 2 ـ دومین عامل مهم، عدم انضباط نظامى و مخالفت با فرمان مؤکد پیغمبر(صلى الله علیه وآله) دائر به ماندن تیراندازان در سنگر حساس خود براى این شکست. 3 ـ سومین عامل، دنیا پرستىِ جمعى از مسلمانان تازه کار. آنان جمع آورى غنائم جنگى را بر تعقیب دشمن ترجیح دادند، اسلحه را بر زمین گذاشته براى این که از دیگران عقب نمانند به تلاش در به دست آوردن غنائم پرداختند. این شکست براى این پیش آمد تا بدانند در راه خدا و به هنگام جهاد مقدس، باید مسائل مادى را به کلى فراموش کنند. 4 ـ و چهارمین عامل غرور ناشى از پیروزى درخشان میدان «بدر» بود، تا آنجا که فکر قدرت دشمن را از سر بیرون کرده بودند و تجهیزات او را نا چیز مى پنداشتند. اینها نقاط ضعفى بود که مى بایست در آب جوشان این شکست شستشو شود، و مسلمانان فرا گیرند که به هنگام نبرد با دشمنان، کلیه این عوامل را از خویشتن دور سازند، تا همواره در صحنه هاى رویاروئى، شاهد پیروزى را در آغوش گیرند.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۳۹ تا ۱۴۳سوره مبارکه آل عمران ,
سست ,
غمگین ,
برتر ,
ایمان ,
جراحت ,
پیروزی ,
احد ,
شکیت ,
بهشت ,
مجاهدان ,
شهادت ,
مرگ ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 24 تير 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر آیات ۱۳۰ تا ۱۳۲ سوره مبارکه آل عمران ۱۳۰ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ۱۳۱وَ اتَّقُوا النّارَ الَّتی أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ ۱۳۲وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون ترجمه َ ۱۳۰ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید!. ۱۳۱ ـ و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است!. ۱۳۲ ـ و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول رحمت شوید!
تفسیر آیات گذشته ـ چنان که دانستیم ـ درباره «غزوه احد» و حوادث مربوط به آن، و درس هاى گوناگونى است که مسلمانان از آن حادثه فرا گرفتند، ولى این سه آیه و شش آیه بعد از آن، محتوى یک سلسله برنامه هاى اقتصادى، اجتماعى و تربیتى است. در نخستین آیه روى سخن را به مؤمنان کرده، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! ربا (و سودِ پول) را چند برابر نخورید» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً ) مى دانیم: روش قرآن در مبارزه با انحرافات ریشه دار اجتماعى این است که: تدریجاً زمینه سازى مى کند، افکار عموم را تدریجاً به مفاسد آنها آشنا مى سازد، و آن گاه که آمادگى براى پذیرفتن تحریم نهائى حاصل شد، قانون را به صورت صریح اعلام مى نماید (مخصوصاً در مواردى که آلودگى به گناه زیاد و وسیع باشد). و نیز مى دانیم: عرب، در زمان جاهلیت آلودگى شدیدى به ربا خوارى داشت و مخصوصا محیط «مکّه» محیط رباخواران بود، و سرچشمه بسیارى از بدبختى هاى اجتماعى آنها نیز همین کار زشت و ظالمانه بود، به همین دلیل، قرآن براى ریشه کن ساختن رباخوارى، حکم تحریم را در چهار مرحله بیان کرده است: 1 ـ در آیه 39 سوره «روم» نخست درباره ربا به یک پند اخلاقى قناعت شده، آنجا که مى فرماید: وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فی أَمْوالِ النّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاة تُریدُونَ وَجْهَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُون: «آنچه به عنوان ربا مى پردازید تا در اموال مردم فزونى یابد، نزد خدا فرونى نخواهد یافت، و آنچه را به عنوان زکات مى پردازید و تنها رضاى خدا را مى طلبید (مایه برکت است و) کسانى که چنین کنند داراى پاداش مضاعفند». و بدین طریق اعلام مى کند تنها از دیدگاه افراد کوته بین است که ثروت رباخواران از راه سود گرفتن افزایش مى یابد، اما در پیشگاه خدا چیزى بر آنها افزوده نمى شود، بلکه زکات و انفاق در راه خدا است که ثروت ها را افزایش مى دهد. 2 ـ در سوره «نساء» آیه 161 ضمن انتقاد از عادات و رسوم غلط یهود به عادت زشت رباخوارى آنها اشاره کرده، مى فرماید: وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ: «یکى دیگر از عادات بد آنها این بود که ربا مى خوردند با این که از آن نهى شده بودند». 3 ـ در سوره «بقره» آیات 275 تا 279 نیز هر گونه رباخوارى به شدت ممنوع اعلام شده و در حکم جنگ با خدا ذکر گردیده است. 4 ـ و بالاخره در آیه مورد بحث، حکم تحریم ربا صریحاً ذکر شده، اما تنها به یک نوع از انواع ربا و نوع شدید و فاحش آن است اشاره شده است. در این آیه اشاره به تحریم رباى فاحش شده و با تعبیر «أَضْعافاً مُضاعَفَهً» بیان گردیده است. منظور از رباى فاحش این است که: سرمایه به شکل تصاعدى در مسیر ربا سیر کند یعنى سود در مرحله نخستین با اصل سرمایه ضمیمه شود و مجموعاً مورد ربا قرار گیرند، و به همین ترتیب در هر مرحله، «سود به اضافه سرمایه»، سرمایه جدیدى را تشکیل دهد، و به این ترتیب در مدت کمى از راه تراکم سود، مجموع بدهى بدهکار به چندین برابر اصل بدهى افزایش یابد و به کلى از زندگى ساقط گردد. به طورى که از روایات و تواریخ استفاده مى شود، در زمان جاهلیت معمول بود که اگر بدهکار در رأس مدت نمى توانست بدهى خود را بپردازد از طلبکار تقاضا مى کرد مجموع سود و اصل بدهى را به شکل سرمایه جدیدى به او قرض بدهد و سود آن را بگیرد!، در عصر ما نیز در میان رباخواران این رباخوارى بسیار ظالمانه فراوان است. و در پایان آیه مى فرماید: «تقوا پیشه کنید شاید رستگار شوید» ( وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ). اگر مى خواهید رستگار شوید باید تقوا را پیشه کنید و از این گناه یعنى رباخوارى بپرهیزید. در آیه بعد، مجدداً روى حکم تقوا تأکید کرده، مى گوید: «و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است» ( وَ اتَّقُوا النّارَ الَّتی أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ ). از تعبیر «کافران » استفاده مى شود اصولاً رباخوارى با روح ایمان سازگار نیست و رباخواران از آتشى که در انتظار کافران است سهمى دارند! و نیز استفاده مى شود آتش دوزخ اصولاً براى کافران آماده شده و گناهکاران و عاصیان به همان مقدار که شباهت و هماهنگى با کافران دارند سهمى از آن خواهند داشت. در سومین آیه تهدید آیه سابق را با تشویقى براى مطیعان و فرمانبرداران تکمیل مى نماید، مى فرماید: «فرمان خدا و پیامبر را اطاعت کنید و رباخوارى را ترک گوئید تا مشمول رحمت الهى شوید» ( وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ). آیات گذشته ـ چنان که دانستیم ـ درباره «غزوه احد» و حوادث مربوط به آن، و درس هاى گوناگونى است که مسلمانان از آن حادثه فرا گرفتند، ولى سه آیه اى که تفسیر آن گذشت و شش آیه بعد، محتوى یک سلسله برنامه هاى اقتصادى، اجتماعى و تربیتى است، و پس از این نُه آیه، مجدداً حوادث مربوط به جنگ احد عنوان مى گردد. این طرز بیان ممکن است براى بعضى مایه تعجب گردد، ولى با توجه به یک اصل اساسى حقیقت امر روشن مى شود، و آن این که: قرآن یک کتاب کلاسیک نیست که داراى فصول و ابوابى باشد و نظام تألیفى خاصى در میان ابواب و فصول آن در نظر گرفته شده باشد، بلکه قرآن کتابى است که در مدت بیست و سه سال «نجوماً» (تدریجاً) طبق نیازمندى هاى گوناگون تربیتى در زمان ها و اماکن مختلف نازل شده: یک روز داستان احد پیش مى آمد و برنامه هاى مختلف جنگى در ضمن آیات متعدد اعلام مى گشت. روز دیگر احساس نیاز به یک مسأله اقتصادى همچون ربا یا یک مسأله حقوقى مانند احکام ازدواج، یا یک مسأله تربیتى و اخلاقى مانند توبه، مى شد و آیات متعددى طبق آن نازل مى گشت. از این سخن، چنین نتیجه گرفته مى شود: ممکن است در بسیارى از موارد پیوند خاصى در میان آیات قبل و بعد نبوده باشد، و نباید مانند بعضى از مفسران در این گونه موارد اصرارى در یافتن رابطه در میان آنها داشت. نباید خود را به زحمت بیندازیم و در میان قضایائى که خداوند اتصال و ارتباطى نخواسته با تکلف، وجه ارتباطى درست کنیم; زیرا این کار با روح قرآن و چگونگى نزول آن در حوادث مختلف و طبق نیازمندى هاى گوناگون در شرایط و ظروف جداگانه، سازش ندارد. البته تمام سوره ها و آیات قرآن از یک نظر به هم مربوطند و آن این که همگى یک برنامه انسان سازى و تربیتى را در یک سطح عالى تعقیب مى کنند و براى ساختن یک جامعه آباد، آگاه، امن و امان و پیشرفته از نظر مادى و معنوى نازل شده اند. بنابراین، اگر آیات نُه گانه فوق رابطه خاصى با آیات قبل و بعد ندارد به همین دلیل است. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۳۰ تا ۱۳۲ سوره مبارکه آل عمران ,
ایمان ,
سود پول ,
خدا ,
رستگار ,
آتش ,
کافران ,
خدا ,
پیامبر ,
اطاعت ,
رحمت ,
ظهور ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 15 تير 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلسَّلامُ عَلَيکمْ يا اَهْلَ بَيتِ النُّبُوَّة يا زهرا سلام الله عليها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسير آيات 106تا 107سوره مبارکه آل عمران 106 يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ 107 وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي رَحْمَتِ اللّهِ هُمْ فيها خالِدُونَ ترجمه 106ـ (آن عذاب عظيم) روزى خواهد بود که چهره هائى سفيد، و چهره هائى سياه مى گردد; اما آنها که صورت هايشان سياه شده (به آنها گفته مى شود:) آيا بعد از ايمان، (و اخوت و برادرى در سايه آن) کافر شديد؟! پس بچشيد عذاب را، به سبب آنچه کفر مىورزيديد! 107 ـ و اما آنها که چهره هايشان سفيد شده، در رحمت خداوند خواهند بود; و جاودانه در آن مى مانند. تفسير به دنبال هشدارى که در آيات سابق درباره تفرقه، نفاق و بازگشت به آثار دوران کفر و جاهليت داده شد، در اين دو آيه به نتايج آنها اشاره مى شود که چگونه کفر و تفرقه و نفاق و بازگشت به جاهليت، موجب روسياهى است؟ و چگونه اسلام و ايمان و اتحاد و صميميت موجب رو سفيدى است؟ نخست مى فرمايد: «در روز رستاخيز چهره هائى نورانى و چهره هائى تاريک و سياه خواهد بود» ( يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ ). آن گاه مى افزايد: به آنها که چهره هائى سياه و تاريک دارند گفته مى شود: «چرا بعد از ايمان، راه کفر را پيموديد (؟) و چرا بعد از اتحاد در پرتو اسلام، راه نفاق و جاهليت را پيش گرفتيد؟ پس اکنون بچشيد عذاب را در برابر آنچه کفر ورزيديد» ( فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ ). ولى در مقابل آنها مؤمنان متحد، غرق در درياى رحمت الهى خواهند بود و جاودانه در آن زندگى آرام بخش به سر مى برند. بارها يادآور شده ايم که حالت و کيفيات زندگى انسان و پاداش و کيفرهاى او در جهان ديگر، تجسمى از اعمال و روحيات و افکار او در اين جهان است، و به تعبير ديگر: هر کارى که از انسان در اين جهان سر مى زند آثار وسيع و گسترده اى در روح انسان باقى مى گذارد که در اين دنيا ممکن است به آسانى درک نشود، ولى در رستاخيز، پس از دگرگونى ها و تکامل هائى که در آن رخ مى دهد با واقعيت حقيقى خود جلوه مى کند و چون در آنجا حاکميت و تجلى روح بيشتر است آثار آن حتى در جسم منعکس خواهد شد. همان طور که ايمان و اتحاد در اين جهان مايه رو سفيدى است، و به عکس، ملت پراکنده و بى ايمان، مردمى رو سياهند، در جهان ديگر اين رو سياهى و رو سفيدى «مجازى » دنيا شکل «حقيقى » به خود مى گيرد، و صاحبان آنها با چهره هاى سفيد و درخشان، و يا سياه و تاريک محشور مى گردند. در آيات ديگر قرآن نيز به اين حقيقت اشاره شده از جمله درباره کسانى که پشت سر هم مرتکب گناه مى شوند مى خوانيم: کَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً: «گوئى صورت آنها را پاره هاى تاريک شب پوشانيده است . و درباره آنهائى که بر خدا دروغ مى بندند مى فرمايد: وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذينَ کَذَبُوا عَلَى اللّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ: «در روز رستاخيز کسانى را که بر خدا دروغ بستند مى بينى که چهره هايشان سياه است»! و همه اينها باز تابى است از اعمال آنها در دنيا. سپس به نقطه مقابل اين گروه در آيه بعد اشاره کرده، مى فرمايد: «اما آنها که چهره هايشان سفيد و نورانى است در رحمت خداوند جاودانه مى مانند» ( وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي رَحْمَتِ اللّهِ هُمْ فيها خالِدُونَ ). آرى، ايمان مايه رو سفيدى در دنيا و آخرت و سبب آرميدن در رحمت الهى در هر دو جهان است.
منبع (کانال فضيلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فيلم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
حوزههای علمیه ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسير آيات 106 تا 107سوره مبارکه آل عمران ,
زندگى انسان ,
پاداش ,
اعمال ,
روحیات ,
افکار ,
روح انسان ,
رستاخیز ,
ایمان ,
اتحاد ,
روسفید ,
روسیاه ,
جاودانه ,
رحمت خداوند ,
ایمان ,
دنیا و آخرت ,
رحمت الهی ,
جهان ,
ظهر ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد
|
|
آمار مطالب
:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0
آمار کاربران
:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0
کاربران آنلاین
آمار بازدید
:: بازدید امروز : 5561
:: باردید دیروز : 69
:: بازدید هفته : 5674
:: بازدید ماه : 22465
:: بازدید سال : 70138
:: بازدید کلی : 70138
|