الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



درهاى نیکوکارى ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 

درهاى نیکوکارى
امام علی علیه السلام فرمودند:
ثَلاثٌ مِنْ اَبْوابِ الْبِرِّ: سَخاءُ النَّفْسِ، وَ طیبُ الْکَلامِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الاَْذى؛
سه چیز از درهاى نیکوکارى محسوب مى شود: سخاوت نفس، خوش زبانى و صبر در مقابل ناملایمات.
بحار الانوار، جلد 68، صفحه 89.

 

شرح حدیث:

بِرّ، به معنى نیکوکارى، مفهوم بسیار گسترده اى دارد و تمام نیکوکارى ها را شامل مى شود; نیکوکارى هاى معنوى، مادّى، فردى، اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى، سیاسى، اجتماعى و مانند آن. این که خداوند متعال در آیه شریفه 44 سوره بقره مى فرماید: (أتَأمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ و تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ)؛ «آیا مردم را به نیکى دعوت مى کنید، امّا خودتان را فراموش مى نمایید؟!» معناى وسیعى دارد.

یکى از لغویّین مى گوید: «بِرّ» از «بَرّ» به معنى بیابان گرفته شده است و از آن جا که بیابان وسیع و گسترده است، بدین جهت عرب به هر کارى که زندگى انسان را وسیع کند و گسترش دهد «بَرّ» مى گوید. «بَرّ» یکى از صفات خداوند متعال است: (اِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحیمُ)(1).

به هر حال حضرت على (علیه السلام) سه کار را به عنوان در ورودى ابواب برّ معرّفى کرده است:

اوّل: سخاوت نفس
منظور از سخاوت نفس این است که این فضیلت اخلاقى به گونه اى در قلب انسان ریشه دار شود که قلباً از سخاوت خوشحال شود. چون گاهى انسان سخاوت را بر خویشتن تحمیل مى کند، براى درک ثواب بخشش مى کند، ولى با اکراه؛ امّا گاهى به هنگام سخاوت قلبش شاد مى گردد و وجودش آرام مى شود، چنین سخاوتى در درون جان انسان نفوذ کرده و بسیار عالى است.

ما نباید فراموش کنیم که خداوند حوایج بسیارى از بندگانش را به وسیله ما انجام مى دهد و تصوّر نکنیم که هر چه داریم مخصوص خود ماست؛ بلکه گاه ما تنها واسطه هستیم. و خوشا به حال بندگانى که واسطه بین خداوند و نیازمندان هستند. خداوند متعال این مطلب را به صورت زیبایى در آیه هفتم سوره حدید چنین بیان کرده است:
(آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِه وَ اَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ); «به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید».

شرح مسأله انفاق در زندگى ائمّه اطهار (علیهم السلام) کتاب جداگانه اى مى طلبد، برخى از ائمّه (علیهم السلام) در طول عمر بابرکتشان چندین بار تمام اموال خود را با فقرا تقسیم کردند(2) و داستان سوره دهر نمونه بارز این ادّعا است(3).

دوم: خوشی زبانی
سخن نرم و اخلاق خوش سرمایه اى است که تمام نمى شود. سرمایه مالى انسان محدود و توقّع و نیاز نیازمندان نامحدود است، و روشن است که محدود پاسخ گوى نامحدود نیست. امّا خداوند حکیم سرمایه نامحدودى به نام زبان خوش به انسان داده تا در مقابل توقّع نامحدود نیازمندان پاسخگو باشد. باید با آنان با زبان خوش و به دور از خشونت و تندى برخورد کرد. اگر نمى توان از نظر مادّى کمک کرد باید به نرمى و ملاطفت جواب آن ها را گفت. کارى که ادب مى کند ده ها استدلال نمى کند. طیب کلام، مخصوصاً در زمان ما، که ما را متّهم به خشونت مى کنند، جاذبه عجیبى دارد.

سوّم: تحمّل ناملایمات
دنیا محلّ مشکلات و سختى ها و ناملایمات است; مصیبت، خشکسالى، قحطى، زلزله، سیل، بیمارى هاى مختلف و مانند آن، همگى ناملایمات این دنیاست. بچّه هاى همسایه ایجاد مزاحمت مى کنند، در نانوایى نوبت را مراعات نمى کنند، در رانندگى برخوردهایى به وجود مى آید و ناملایمات دیگرى که همه روزه با آن روبرو هستیم، باید همه این ها را تحمّل کرد و با زبان خوش تذکّر داد، تا بتوان به دروازه هاى نیکوکارى رسید.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره طور، آیه 28.
2. مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى در منتهى الآمال، جلد اوّل، صفحه 417، به نقل از امام صادق (علیه السلام)مى گوید: «امام حسن (علیه السلام) سه مرتبه تمام دارایى خویش را با فقرا تقسیم کرد، نصف آن را براى خود برداشت و نصف دیگر را به فقرا داد!».
3. مشروح این داستان را به نقل از منابع اهل سنّت در کتاب «آیات ولایت در قرآن» آورده ایم.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم,

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: نیکوکارى , سخاوت , خوش زبانی , ناملایمات , معنوی , مادی , اجتماعی , اخلاقی , فردی , اقتصادی , سیاسی , خداوند متعال , نیکی , فراموش , وسیع , گسترده , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای , امام علی علیه السلام ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اسرائیل غاصب موجودیت خودش چیست که دیگران بخواهند به او آویزان شوند

مکتب حاج قاسم در ایران اسلامی و کشورهای اسلامی ملیونها پیرو دارد،

اگر فقط ملت ایران یک ریگ کوچک به سمت اسرائیل جنایتکار پرتاب کنند ، اسراییل زنده زنده در زیر ربگها دفن خواهد شد،

أللّهُمَّ اشغَلِ الظّالِمِینَ بِالظّالِمِینَ وَ اجعَلنَا مِن بَینِهِم سَالِمِین وَ احفَظ حُمَاةَ الدّینِ وَ أَیِّدِ المُرَوِّجِینَ وَ اجعَلنَا مِنهُم. أللّهُمَّ انصُرِ الإسلَامَ وَ أهلَهُ وَ اخذُلِ الکُفرَ وَ أهلَهُ.
.
أللّهُمَّ انصُر جُیُوشَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ ارحَم زَعِیمَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ أیِّد وَ سَدِّد قَائِدَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. اللّهُمَّ عَجَّل لِوَلیِّکَ الفَرَجَ وَ العَافِیةَ وَ النَّصرَ وَ اجعَلنَا مِن أعوَانِهِ وَ أنصَارِهِ وَ شِیعَتِهِ. بِمَنِّکَ وَ جُودِکَ و کَرَمِکَ یَا أرحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

سخنان سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در خصوص شهید مصطفی صدرزاده

یک جوان تو دل برویی بود ، آدم لذت می برد نگاهش کند من واقعا عاشقش بودم.. این جوان چون ما راهش نمی دادیم بیاید اینجا رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده بود تا به اینجا برسد ، زرنگ به این می گویند! به ما و امثال ما که دنبال مال جمع کردن و … هستیم نمی گویند! با ذکاوت کسی است که اینطور کار را بدست می آورد و بالاتـریـن بهره را از آن می گیرد و به نحو احسن از فرصت استفاده می کند، چرا این کار را کرد؟! چون قیمت داشت. ان الله یحب یقاتلون فی سبیل الله … خدا کسی را که در راهش جهاد می کند دوست دارد ،اگر کسی را خدا دوست داشته باشد محبتش را، عشقش را ،عاطفه اش را و همه چیزش را در دلها پراکنده می کند. امثال سید ابراهیم در خیابان ها خیلی زیاد هستند،اما آن چیزی که سید ابراهیم را عزیز کرد و به این نقطه رساند همین راه بود....

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۷۸ تا ۷۹

۷۸ أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في بُرُوج مُشَيَّدَة وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً ۷۹ ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَة فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللّهِ شَهيدا

ترجمه
ً ۷۸ـ هر جا باشيد، مرگ شما را درمى يابد; هر چند در برج هاى محكم باشيد! و اگر به آنها (منافقان) حسنه (و پيروزى) برسد، مى گويند: «اين، از ناحيه خداست». و اگر سيئه (و شكستى) برسد، مى گويند: «اين، از ناحيه توست». بگو: «همه اينها از ناحيه خداست». پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنى را درك كنند؟! ۷۹ ـ (آرى،) آنچه از نيكى ها به تو مى رسد، از طرف خداست; و آنچه از بدى به تو مى رسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستاديم; و گواهى خدا در اين باره، كافى است!

تفسیر
با توجه به آيات قبل و آيات بعد، چنين استفاده مى شود: اين دو آيه نيز مربوط به جمعى از منافقان است كه در صفوف مسلمانان جاى گرفته بودند. همان طور كه در آيات قبل خوانديم، آنها از شركت در ميدان جهاد وحشت داشتند و هنگامى كه دستور جهاد صادر گرديد ناراحت شدند، قرآن به آنها در برابر اين طرز تفكر سه پاسخ مى گويد: پاسخ اول همان بود كه در آيه قبل گذشت، كه اينها از مردم بيشتر از خدا مى ترسند. و پاسخ دوم اين كه: زندگى دنيا زودگذر است و پاداش هاى جهان ديگر براى پرهيزكاران بهتر. و پاسخ سوم اين است كه در آيه مورد بحث مى خوانيم و آن اين كه: فرار از مرگ چه سودى براى شما مى تواند داشته باشد؟ شما در هر كجا كه باشيد مرگ به دنبالتان مى شتابد و بالاخره روزى شما را در كام خود فرو خواهد برد، حتى اگر در برج هاى محكم باشيد، پس چه بهتر كه اين مرگ حتمى و اجتناب ناپذير در يك مسير سازنده و صحيح همچون جهاد انسان را دريابد، نه بيهوده و بى اثر. مى فرمايد: «هر كجا باشيد مرگ شما را مى گيرد، اگر چه در برج هاى محكم باشيد» (أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في بُرُوج مُشَيَّدَة). جالب توجه اين كه: در آيات متعددى از قرآن مجيد همانند آيه 99 سوره «حجر» و آيه 47 سوره «مدثر» از مرگ تعبير به «يقين» شده است، اشاره به اين كه: هر قوم و جمعيتى، هر عقيده اى داشته باشند و هر چيز را بتوانند انكار كنند، اين واقعيت را نمى توانند منكر شوند كه زندگى بالاخره پايانى دارد، و از آنجا كه بعضى از افراد به خاطر عشق به حيات، و يا به گمان اين كه: مرگ را با فنا و نابودى مطلق مساوى مى دانند، همواره از نام آن و مظاهر آن گريزانند. اين آيات به آنها هشدار مى دهد و آيه مورد بحث با تعبير (يُدْرِكْكُم) به آنها گوشزد مى كند كه: فرار از اين واقعيت قطعى عالم هستى، بيهوده است; زيرا معنى ماده «يُدْرِكْكُم» اين است كه: كسى از چيزى فرار كند و آن به دنبالش بدود و بدون ترديد اگر مرگ در پى كسى درآيد، او را خواهد گرفت. امير مؤمنان(عليه السلام) در «نهج البلاغه» مى فرمايد: اِذا كُنْتَ فِى اِدْبار وَ الْمَوْتُ فِى اِقْبال، فَما أَسْرَعَ الْمُلْتَقى!: «هنگامى كه تو عقب مى روى و مرگ به جلو مى آيد، چه زود با يكديگر ملاقات خواهيد كرد»! در آيه 8 سوره «جمعه» نيز اين حقيقت به صورت آشكارترى بيان شده، مى فرمايد: قُلْ اِنَّ الْمَوْتَ الَّذِى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَاِنَّهُ مُلاقِيْكُمْ: «بگو: مرگى كه از آن فرار مى كنيد بالاخره به شما مى رسد». آيا با توجه به اين واقعيت، عاقلانه است انسان خود را از صحنه جهاد و نيل به افتخار شهادت كنار بكشد، و در خانه در ميان بستر بميرد؟ به فرض كه با عدم شركت در جهاد، چند روز بيشترى عمر كند و مكررات را تكرار نمايد و از پاداش هاى مجاهدان راه خدا بى بهره شود، آيا اين به عقل و منطق نزديك است؟! اصولاً مرگ يك واقعيت بزرگ است و بايد براى استقبال از مرگ توأم با افتخار آماده شد. نكته ديگرى كه بايد به آن توجه داشت اين است: آيه فوق مى گويد: «هيچ چيز حتى برج هاى محكم» (بُرُوج مُشَيَّدَة ) نمى تواند جلو مرگ را بگيرد، سرّ آن نيز روشن است; زيرا مرگ بر خلاف آنچه تصور مى كنند از بيرون وجود انسان نفوذ نمى كند، كه معمولاً از درون انسان سرچشمه مى گيرد; چرا كه استعدادهاى دستگاه هاى مختلف بدن خواه و ناخواه، محدود است، و روزى به پايان مى رسد. البته مرگ هاى غير طبيعى از بيرون به سراغ انسان مى آيند، ولى مرگ طبيعى از درون، و لذا برج هاى محكم و قلعه هاى استوار نيز نمى توانند مانع آن شوند. درست است كه قلعه هاى محكم گاهى جلو مرگ هاى غير طبيعى را مى گيرند، ولى بالاخره چه سود؟ مرگ را به طور كلّى نمى توانند از بين ببرند، چند روز ديگر مرگ طبيعى به سراغ آدمى خواهد آمد. قرآن به دنبال آن، در ذيل همين آيه به يكى ديگر از سخنان بى اساس و پندارهاى باطل منافقان اشاره كرده كه هر گاه به پيروزى برسند و نيكى ها و حسناتى به دست آورند، مى گويند: از طرف خدا است، يعنى ما شايسته آن بوده ايم كه خدا چنين مواهبى را به ما داده، مى فرمايد: «اگر به آنها حسنه اى برسد مى گويند: از ناحيه خدا است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ).

ولى هنگامى كه شكستى دامنگير آنها شود و يا در ميدان جنگ آسيبى ببينند، مى گويند: «اينها بر اثر سوء تدبير و عدم كفايت نقشه هاى نظامى تو بوده است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يـَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ) و مثلاً شكست جنگ اُحُد را معلول همين موضوع مى پنداشتند. بعضى از مفسران احتمال داده اند: آيه فوق درباره يهود است، و منظور از «حسنة» و «سيئة» همه حوادث خوب و حوادث بد است; زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر(صلى الله عليه وآله) حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مى دادند و حوادث بد را از قدم پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى پنداشتند ولى ارتباط آيه با آيات قبل و بعد كه درباره منافقان است نشان مى دهد: اين آيه بيشتر مربوط به آنها است در هر حال، قرآن به آنها پاسخ مى گويد كه: از نظر يك موحّد و خداپرست تيزبين، همه اين حوادث، پيروزى ها و شكست ها از ناحيه خدا است كه بر طبق لياقت ها و ارزش هاى وجودى مردم به آنها داده مى شود، مى فرمايد: «بگو: همه اينها از ناحيه خدا است» (قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ). و در پايان آيه به عنوان اعتراض به عدم تفكر و تعمق آنها در موضوعات مختلف زندگى مى گويد: «پس چرا اينها حاضر نيستند حقايق را درك كنند»؟! (فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً).
سپس در آيه بعد در مورد اين مسأله، يك نظر صريح بيان مى دارد و چنين مى فرمايد: «تمام نيكى ها و پيروزى ها و حسناتى كه به تو مى رسد از ناحيه خدا است و آنچه از بدى ها و ناراحتى ها و شكستها دامنگير تو مى شود، از ناحيه خود تو است»! (ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَة فَمِنْ نَفْسِكَ). توضيح اين معنى را ذيل نكته اى خواهيد خواند. و در پايان آيه به آنها كه شكست ها و ناكامى هاى خود را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت مى دادند و به اصطلاح در اثر قدم پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى دانستند، با خطاب به پيامبر چنين پاسخ مى گويد: «ما تو را فرستاده خود به سوى مردم قرار داديم و خداوند گواه بر اين مطلب است و گواهى او كافى است» (وَ أَرْسَلْناكَ لِلنّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللّهِ شَهيداً). آيا ممكن است فرستاده خدا سبب شكست و ناكامى و بدى براى مردم باشد؟

مطالعه اين دو آيه كه در قرآن پشت سر هم قرار گرفته، سؤالى را در ذهن ترسيم مى كند كه: چرا در آيه اول، همه نيكى ها و بدى ها (حسنات و سيئات) به خدا نسبت داده شده، در حالى كه آيه دوم فقط نيكى ها را به خدا نسبت مى دهد و بدى ها و سيئات را به مردم؟! قطعاً در اينجا نكته اى نهفته است و گرنه چگونه ممكن است دو آيه پشت سر همديگر اختلاف به اين روشنى داشته باشد؟ با مطالعه و دقت در مضمون دو آيه به چند نكته برخورد مى كنيم كه هر كدام مى تواند پاسخ جداگانه اى به اين سؤال بوده باشد: 1 ـ اگر سيئات و بدى ها را تجزيه و تحليل كنيم داراى دو جنبه هستند يكى جنبه مثبت، ديگرى جنبه منفى، و اين، جنبه منفى آن است كه قيافه سيئه به آن مى دهد و به شكل «زيان نسبى» در مى آورد. به عنوان مثال: انسانى كه به وسيله سلاح گرم يا سرد بى گناهى را به قتل مى رساند، مسلماً مرتكب سيئه اى شده است. اكنون عوامل وجود اين كار بد را بررسى مى كنيم در ميان اين عوامل، قدرت انسان، فكر انسان، قدرت يك اسلحه سرد يا گرم، نشانه گيرى صحيح، استفاده از فرصت مناسب، تاثير و قدرت گلوله ديده مى شود كه تمام اينها جنبه هاى مثبت قضيه است; زيرا همه آنها مى توانند مفيد و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به كار گرفته شوند مشكلات بزرگى را حل مى كنند. اما جنبه منفى قضيه آن است كه تمام اين قدرت ها و نيروها در غير مورد خود به كار گرفته شده است، مثلاً به جاى اين كه به وسيله آنها دفع خطر حيوان درنده و يا يك قاتل جانى و خطرناك شده باشد، در مورد انسان بى گناهى به كار رفته است. همين جنبه منفى اخير است كه آن را به صورت «سيئة» در مى آورد، و گرنه، نه قدرت نشانه گيرى انسان چيز بدى است و نه نيروى باروت و نفوذ گلوله، همه اينها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان. بنابراين، اگر ملاحظه مى كنيم در آيه اول تمام حسنات و سيئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است كه: تمام منابع قدرت حتى قدرت هائى كه از آن سوء استفاده مى شود، از ناحيه خدا است و سرچشمه قسمت هاى سازنده و مثبت او است. و اگر در آيه دوم «سيئات» به مردم نسبت داده شده است، اشاره به همان «جنبه هاى منفى» قضيه و سوء استفاده از مواهب و قدرت هاى خدادادى است. و اين درست به آن مى ماند كه: پدرى سرمايه اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهكارى و يا دائر كردن خانه و مركز فساد به كار اندازد، شكى نيست كه او از نظر اصل سرمايه، مديون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است. 2 ـ ممكن است آيه شريفه اشاره به مسأله «الأَمْرُ بَيْنَ الأَمْرَيْنِ» بوده باشد كه در بحث جبر و تفويض به آن اشاره شده است و خلاصه آن اين است: همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد يا سيئه، خوب باشد يا بد، از يك نظر مربوط به خدا است; زيرا او است كه به ما قدرت داده و اختيار و آزادى اراده بخشيده است. بنابراين، آنچه ما با آزادى اراده انتخاب مى نمائيم، بر خلاف خواست خدا نيست، ولى در عين حال اعمال ما به ما نسبت دارد، و از وجود ما سرچشمه مى گيرد; زيرا عامل تعيين كننده عمل، اراده و اختيار ما است، و به همين دليل، ما در برابر اعمالمان مسئوليم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان كه اشاره شد از ما سلب مسئوليت نمى كند و موجب عقيده جبر نيست. بر اين اساس آنجا كه مى فرمايد: «حسنات» و «سيئات» از خدا است، اشاره به همان فاعليت خداوند نسبت به همه چيز است، و آنجا كه مى فرمايد: «سيئات» از شما است، اشاره به فاعليت ما و مسأله اراده و اختيار ما مى كند و در واقع مجموع دو آيه، مسأله «امر بين الامرين» را ثابت مى كند (دقت كنيد). 3 ـ تفسير ديگرى كه براى اين دو آيه وجود دارد و در اخبار اهل بيت(عليهم السلام)نيز به آن اشاره شده است اين است كه: منظور از سيئات، كيفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است ، شكى نيست كه اين كيفرها از ناحيه خداوند است، ولى چون نتيجه اعمال و افعال بندگان مى باشد از اين جهت گاهى به بندگان نسبت داده مى شود، و گاهى به خداوند، و هر دو صحيح است، مثلاً صحيح است گفته شود: قاضى دست دزد را قطع مى كند، و نيز صحيح است گفته شود: اين خود دزد است كه دست خود را قطع مى نمايد!

منبع: کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: مکتب حاج قاسم , ایران اسلامی , کشورهای اسلامی , حاج قاسم سلیمانی , شهید مصطفی صدرزاده , جوان , مشهد , افغانستانی , تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۷۸ تا ۷۹ , مرگ , برج , محکم , منافقان , حسنه , پیروزی , خدا , سیئه , شکست , سخن , درک , نیکی , از طرف خدا , بدی , رسول , مردم , گواهی خدا , کافی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر آیه ۳۶ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 24 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

 قرآن / انس با قرآن/تلاوت قرآن/حفظ قرآن / کتاب‌الله/ کتاب هدایت

تفسیر آیه ۳۶ سوره مبارکه نساء

۳۶ وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاً فَخُوراً

ترجمه
۳۶ ـ و خدا را بپرستید; و هیچ چیز را همتاى او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیکى کنید; همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان، و همسایه نزدیک، و همسایه دور، و دوست و همنشین و واماندگان در سفر، و بردگانى که مالک آنها هستید; زیرا خداوند، کسى را که متکبر و فخرفروش است، (و از اداى حقوق دیگران سر باز مى زند،) دوست نمى دارد.

تفسیر
ده دستور سازنده در آیه فوق، به یک سلسله از حقوق اسلامى، اعم از حق خدا و حقوق بندگان و آداب معاشرت با مردم اشاره شده است، و روى هم رفته، ده دستور از آن استفاده مى شود: 1 ـ نخست مردم را به عبادت و بندگى پروردگار و ترک شرک و بت پرستى ـ که ریشه اصلى تمام برنامه هاى اسلامى است ـ دعوت مى کند، دعوت به توحید و یگانه پرستى روح را پاک، نیت را خالص، اراده را قوى، و تصمیم را براى انجام هر برنامه مفیدى محکم مى سازد. و از آنجا که آیه بیان یک رشته از حقوق اسلامى است، قبل از هر چیز اشاره به حق خداوند بر مردم کرده است، مى فرماید: «خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید» (وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً). 2 ـ آن گاه به حق پدر و مادر اشاره کرده، توصیه مى کند: «نسبت به آنها نیکى کنید» (وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً). حق پدر و مادر از مسائلى است که در قرآن مجید زیاد، روى آن تکیه شده و کمتر موضوعى است که این قدر مورد تأکید واقع شده باشد، و در چهار مورد از قرآن، بعد از توحید قرار گرفته است از این تعبیرهاى مکرر استفاده مى شود، میان این دو، ارتباط و پیوندى است و در حقیقت چنین است: چون بزرگ ترین نعمت، نعمت هستى و حیات است، که در درجه اول از ناحیه خدا است، و در مراحل بعد به پدر و مادر ارتباط دارد; زیرا فرزند، بخشى از وجود پدر و مادر است. بنابراین، ترک حقوق پدر و مادر، هم دوش شرک به خدا است. درباره حقوق پدر و مادر بحث هاى مشروحى داریم که در ذیل آیات مناسب در سوره «اسراء» و «لقمان» به خواست خدا خواهد آمد. 3 ـ پس از آن دستور به نیکى کردن داده، مى فرماید: «نسبت به همه خویشاوندان احسان کنید» (وَ بِذِی الْقُرْبى). این موضوع نیز از مسائلى است که در قرآن تأکید فراوان درباره آن شده است، گاهى به عنوان «صله رحم»، و گاهى به عنوان «احسان و نیکى» به آنها. در واقع اسلام مى خواهد به این وسیله علاوه بر پیوند وسیعى که در میان تمام افراد بشر به وجود آورده، پیوندهاى محکمترى در میان واحدهاى کوچک تر و متشکل تر، به نام «فامیل» و «خانواده» به وجود آورد، تا در برابر مشکلات و حوادث، یکدیگر را یارى دهند و از حقوق هم دفاع کنند. 4 ـ بعد از آن به حقوق «ایتام» اشاره کرده، و افراد با ایمان را توصیه به نیکى در حق آنها مى کند، مى فرماید: «و به ایتام نیکى کنید» (وَ الْیَتامى). زیرا در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون، همیشه کودکان یتیمى وجود دارند که فراموش کردن آنها نه فقط وضع آنان را به خطر مى افکند، که وضع اجتماع را نیز به خطر مى اندازد، چون کودکان یتیم اگر بى سرپرست بمانند، یا به اندازه کافى از محبت اشباع نشوند، افرادى هرزه، خطرناک و جنایتکار بار مى آیند بنابراین نیکى در حق یتیمان هم نیکى به فرد است و هم نیکى به اجتماع! 5 ـ بعد از آن حقوق مستمندان را یادآورى مى کند، مى فرماید: «به مستمندان احسان نمائید» (وَ الْمَساکینِ). زیرا در یک اجتماع سالم که عدالت در آن برقرار است نیز، افرادى معلول، از کار افتاده و مانند آن وجود خواهند داشت که فراموش کردن آنها بر خلاف تمام اصول انسانى است. و اگر فقر و محرومیت به خاطر انحراف از اصول عدالت اجتماعى دامنگیر افراد سالم گردد، نیز باید با آن به مبارزه برخاست. 6 ـ سپس توصیه به «نیکى در حق همسایگان نزدیک مى کند» (وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى). در این که منظور از همسایه نزدیک چیست؟ مفسران احتمالات مختلفى داده اند: بعضى معنى آن را همسایگانى که جنبه خویشاوندى دارند، دانسته اند، ولى این تفسیر با توجه به این که در جمله هاى سابق از همین آیه اشاره به حقوق خویشاوندان شده، بعید به نظر مى رسد، بلکه منظور همان نزدیکى مکانى است; زیرا همسایگان نزدیک تر حقوق و احترام بیشترى دارند. و یا این که منظور همسایگانى است که از نظر مذهبى و دینى با انسان نزدیک باشند. 7 ـ آن گاه درباره «همسایگان دور سفارش به نیکى مى نماید» (وَ الْجارِ الْجُنُبِ). منظور از آن، دورى مکانى است; زیرا طبق پاره اى از روایات تا چهل خانه از چهار طرف همسایه محسوب مى شوند که در شهرهاى کوچک تقریباً تمام شهر را در بر مى گیرد; چرا که اگر خانه هر انسانى را مرکز دایره اى فرض کنیم که شعاع آن از هر طرف چهل خانه باشد، با یک محاسبه ساده درباره مساحت چنین دایره اى روشن مى شود که مجموع خانه هاى اطراف آن را تقریباً پنج هزار خانه تشکیل مى دهد، که مسلماً شهرهاى کوچک بیش از آن خانه ندارند.

جالب توجه این که: قرآن در آیه فوق، علاوه بر ذکر «همسایگان نزدیک»، تصریح به حق «همسایگان دور» کرده است; زیرا کلمه همسایه، معمولاً مفهوم محدودى دارد، و تنها همسایگان نزدیک را در برمى گیرد، لذا براى توجه دادن به وسعت مفهوم آن از نظر اسلام راهى جز این نبوده که نامى از همسایگان دور نیز صریحاً برده شود. و نیز ممکن است مراد از همسایگان دور، همسایگان غیر مسلمان باشد; زیرا حق جوار (همسایگى) در اسلام منحصر به همسایگان مسلمان نیست و غیر مسلمانان را نیز شامل مى شود. (مگر آنهائى که با مسلمانان سر جنگ داشته باشند). «حق جوار» در اسلام به قدرى اهمیت دارد که در وصایاى معروف امیر مؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: ما زالَ (رَسُولُ اللّهِ) یُوصِى بِهِمْ حَتّى ظَنَنّا اِنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ: «آن قدر پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره آنها سفارش کرد، که ما فکر کردیم شاید دستور دهد همسایگان از یکدیگر ارث ببرند» این حدیث در منابع معروف اهل تسنن نیز آمده است، در تفسیر «المنار» و تفسیر «قرطبى» از «بخارى» نیز همین مضمون از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است در حدیث دیگرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که: در یکى از روزها سه بار فرمود: وِ اللّهِ لا یُؤْمِنُ: «به خدا سوگند چنین کسى ایمان ندارد...». یکى پرسید: چه کسى؟! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: أَلَّذِى لا یَأْمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ: «کسى که همسایه او از مزاحمت او در امان نیست»! 5 و باز در حدیث دیگرى مى خوانیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُحْسِنْ اِلى جارِهِ: «کسى که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارد باید به همسایگان خود نیکى کند» و از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: حُسْنُ الْجِوارِ یَعْمُرُ الدِّیارِ وَ یَزِیْدُ فِى الأَعْمارِ: «نیکى کردن همسایگان به یکدیگر، خانه ها را آباد و عمرها را طولانى مى کند» در جهان ماشینى که همسایگان کوچک ترین خبرى از هم ندارند، و گاه مى شود دو همسایه حتى پس از گذشتن بیست سال نام یکدیگر را نمى دانند، این دستور بزرگ اسلامى درخشندگى خاصى دارد. اسلام اهمیت فوق العاده اى براى مسائل عاطفى و تعاون انسانى قائل شده در حالى که در زندگى ماشینى عواطف روز به روز تحلیل مى روند و جاى خود را به سنگدلى مى دهند. 8 ـ سپس قرآن درباره «کسانى که با انسان دوستى و مصاحبت دارند، توصیه به نیکى مى کند» (وَ الصّاحِبِ بِالْجَنْبِ). ولى باید توجه داشت: «صاحِبِ بِالْجَنبِ» معنائى وسیع تر از دوست و رفیق دارد و در واقع هر کسى را که به نوعى با انسان نشست و برخاست داشته باشد، در بر مى گیرد خواه دوست دائمى باشد یا یک دوست موقت، همانند کسى که در اثناء سفر با انسان همنشین مى گردد. و اگر مى بینیم در پاره اى از روایات «صاحِبِ بِالْجَنْبِ» به رفیق سفر (رَفِیْقُکَ فِى السَّفَرِ ) و یا کسى که به امید نفعى سراغ انسان مى آید (اَلْمُنْقَطِعُ اِلَیْکَ یَرجُوْ نَفْعَکَ ) تفسیر شده، منظور اختصاص به آنها نیست بلکه بیان توسعه مفهوم این تعبیر است که همه این موارد را نیز در بر مى گیرد. و به این ترتیب، آیه یک دستور جامع و کلى براى حسن معاشرت نسبت به تمام کسانى که با انسان ارتباط دارند مى باشد، اعم از دوستان واقعى، همکاران، همسفران، مراجعان، شاگردان، مشاوران، و خدمتگزاران.

و در پاره اى از روایات «صاحِبِ بِالْجَنْبِ» به «همسر» تفسیر شده است، چنان که نویسندگان «المنار» و تفسیر «روح المعانى» و «قرطبى» در ذیل آیه از على(علیه السلام) همین معنى را نقل کرده اند، 10 ولى بعید نیست که آن نیز بیان یکى از مصادیق آیه باشد. 9 ـ دسته دیگرى که در اینجا درباره آنها سفارش شده، کسانى هستند که در سفر و بلاد غربت احتیاج پیدا مى کنند، مى فرماید: «نسبت به ابن سبیل نیز نیکى کنید» (وَ ابْنِ السَّبیلِ). با این که ممکن است در شهر خود، افراد متمکنى باشند، در سفر به علتى وامى مانند و تعبیر جالب «ابن السبیل» (فرزند راه) نیز از این نظر است که ما نسبت به آنها هیچگونه آشنائى نداریم، تا بتوانیم آنها را به قبیله یا فامیل یا شخصى نسبت دهیم، تنها به حکم این که مسافرانى هستند نیازمند، باید مورد حمایت قرار گیرند. 10 ـ در آخرین مرحله، توصیه به «نیکى کردن نسبت به بردگان» شده است (وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ). در حقیقت آیه، با حق خدا شروع شده و با حقوق بردگان ختم مى گردد; زیرا این حقوق از یکدیگر جدا نیستند، و تنها این آیه نیست که در آن درباره بردگان توصیه شده، بلکه در آیات مختلف دیگر نیز در این زمینه بحث شده است. ضمناً اسلام برنامه دقیقى براى آزادى تدریجى بردگان تنظیم کرده، که به «آزادى مطلق» آنها مى انجامد، و به خواست خدا در ذیل آیات مناسب، مشروحاً از آن سخن خواهیم گفت. در پایان آیه هشدار مى دهد و مى گوید: «خداوند افراد متکبر و فخرفروش را دوست نمى دارد» (إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاً فَخُوراً) 1 به این ترتیب، هر کس از فرمان خدا سرپیچى کند و به خاطر تکبر از رعایت حقوق خویشاوندان، پدر و مادر، یتیمان، مسکینان، ابن السبیل و دوستان، سرباز زند محبوب خدا و مورد لطف او نیست و آن کس که مشمول لطف او نباشد، از هر خیر و سعادتى محروم است. گواه بر این معنى، روایتى است که در ذیل این آیه وارد شده: یکى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: «در محضرش این آیه را خواندم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) زشتى تکبر و نتائج سوء آن را برشمرد به حدى که من گریه کردم، فرمود: چرا گریه مى کنى؟ گفتم: من دوست دارم لباسم، جالب و زیبا باشد و مى ترسم با همین عمل جزء متکبران باشم. فرمود: نه تو اهل بهشتى و اینها علامت تکبر نیست، تکبر آن است که انسان در مقابل حق، خاضع نباشد و خود را بالاتر از مردم بداند و آنها را تحقیر کند (و از اداى حقوق آنها سرباز زند)» 2 خلاصه این که: از جمله اخیر آیه برمى آید، سرچشمه اصلى شرک و پایمال کردن حقوق مردم، غالباً خودخواهى و تکبر است و اداى حقوق فوق مخصوصاً در مورد بردگان، یتیمان، مستمندان و مانند آنها نیاز به روح تواضع و فروتنى دارد.

منبع:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | اخلاص

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۳۶ سوره مبارکه نساء , خدا , بپرستید , پرستش خدا , پرستش , خدا , نیکی به پدر و مادر , پدر و مادر , پدر , مادر , نیکی , خویشاوندان , یتیمان , مسکینان , مسکین , همسایه نزدیک , همسایه دور , همسایه , دوست و همنشین , دوست , همنشین , واماندگان در سفر , سفر , بردگان , مالک , متکبر , فخرفروش , ادای حقوق دیگران , حقوق , دوست , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خداوند به من و امت من هديه‏ اى داده است كه ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 21 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام) :
هر کس در قبال خوبی مردم تشکر نکند ، از خداوند هم تشکر نکرده است.
عیون الاخبارالرضا"ع" جلد۲ صفحه۴۲

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسن مجتبی علیه السلام:
کسی که مرتب در رفت و آمد به مسجد باشد، به یکی از هشت نیکی می رسد
۱-اعتقادات محکم،
۲-برادری مفیدِ
۳-دانشی همه جانبه،
۴-رحمت الهی،
۵-گفتاری که او را به هدایت می رساند یا
۶- او را از کار زشتی باز می دارد و
۷- ترک گناه از روی شرم حیا یا از خوف و
۸-خشیت خداوند تبارک و تعالی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسن مجتبی(ع) فرمود: ای فرزند آدم!
۱-نسبت به محرمات الهی عفیف و پاک دامن باش تا عابد و بنده خدا باشی.
۲-راضی باش بر آنچه خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدر نموده است، تا همیشه غنی و بی نیاز باشی.
۳-نسبت به همسایگان، دوستان و هم نشینان خود نیکی و احسان نما تا مسلمان محسوب شوی.
۴-با افراد [مختلف] آن چنان برخورد کن که انتظار داری دیگران همان گونه با تو برخورد کنند

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مؤمن بخاطر وظیفه سعی میکند استعداد های خود را خوب بشناسد و برای شکوفا کردن آن برنامه ریزی کند تا در نهایت توان، در مسیر بندگی خداوند تلاش و کوشش نماید،اما تکیه او هرگز بر خود نیست، تکیه او بر پروردگار متعال است،از این رو مؤمن هرگز در بن بست قرار نمیگیرد و نا امید نمی شود و خداوند آنچه صلاح اوست برایش آشکار میسازد. اساس رها شدن از ناامیدی ها، توجه کامل به خداست.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تمام تلاش انسان موحد ایجاد زمینه توجه بیشتر به خداوند و پرهیز از موانع توجه به اوست و سکوت از بهترین ابزار در این زمینه است. سکوت شعار و علامت کسانی است که نسبت به حقائق عالم آگاهی بررسی دارند. سکوت کلید هر گونه آسایش دنیوی و اخروی است، موجب رضایت و خشنودی خداوند متعال می شود، حساب انسان را در روز رستاخیز سبک و آسان کرده و انسان را از خطا و لغزش و اشتباه مصون می گرداند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسن مجتبی علیه السلام:

هلاکت و نابودی دین و ایمان هر شخص در سه چیز است:
۱-تکبر،
۲-حرص و
۳-حسد.
تکبر سبب نابودی دین و ایمان شخص است و به وسیله تکبر شیطان با آن همه عبادت، ملعون گردید.
حرص و طمع، دشمن شخصیت انسان است، همان طوری که حضرت آدم(ع) به وسیله آن از بهشت خارج شد.
حسد سبب همه خلاف ها و زشتی هاست و به همان جهت، قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

در نگاه انسان موحد، یکی از راه های احترام به خداوند احترام به آفریده های اوست. بر اساس این نگاه آبروی انسان ها برگرفته از احترام الهی، محترم و محفوظ است چه مسلمان معتقد باشند و چه نباشند، اگرچه مسلمان معتقد با امثال خود دلبستگی و همبستگی بیشتری دارد ولی این به معنای بی احترامی به دیگران نیست. در نگرش دینی هر که به دنبال آبروریزی دیگران نباشد خداوند لغزش هایش را می بخشد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسن(ع) می فرماید: «إنّ الْحِلْمَ زینَهٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّهٌ، والْعَجَله سَفَهٌ؛ شکیبایی زینت شخص،
وفای به عهد علامت جوان مردی،
و عجله و شتاب زدگی [در کارها بدون اندیشه] دلیل بی خردی می باشد

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق عليه السّلام فرمود: دوست داشتن برادران دينى رشته‏ اى است از علاقمندى شخص به دين خود.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

امام باقر عليه السّلام فرمود: خداى عزّ و جلّ ميفرمايد:
بجلال و جمال و بهاء و والائى و برترى ام سوگند بنده‏ اى كه خواسته مرا بر خواسته خويش مقدم بدارد بپاداش،
1.دلش را بى‏ نياز سازم
2.و تمام همتش را در كار آخرت ‏اش قرار دهم
3.و نگهدار دارائى او باشم
4.و آسمانها و زمين را ضامن روزى‏اش گردانم
5.و خودم در تجارت هر تاجرى بنفع او پشتيبانى خواهم كرد.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس، چيزى را كه مورد رضاى خداى عزّ و جلّ است آرزو كند از دنيا بيرون نرود تا به آرزويش برسد.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق عليه السّلام فرمود: از امير المؤمنين پرسيدند دانشمندتر از همه كيست؟ فرمود:
كسى كه دانش مردم را بر دانش خويش بيفزايد.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: بخدائى كه جانم بدست او است بهتر از پيوستگى هر چيزى بچيز ديگر پيوند بردبارى است بدانش.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ابو حمزه نقل مى‏كند كه امام سجاد (علیه السلام) فرمود: زبان فرزند آدم هر روز بر اعضاى بدنش متوجّه مى‏شود و مى‏گويد: حال شما چطور است؟ آنها مى‏گويند: اگر تو ما را ترك كنى حالمان خوب است و او را سوگند مى‏دهند و مى‏گويند: همانا ما به وسيله تو به ثواب يا عقاب مى‏رسيم.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) فرمود: حواريون به عيسى بن مريم گفتند:
اى آموزگار نيكى ها به ما ياد بده كه
۱-سخت‏ترين چيزها چيست؟ گفت:
سخت‏ترين چيزها خشم خداوند است.
۲-.گفتند: با چه چيزى از خشم خداوند مى‏توان دورى كرد؟ فرمود:
به اينكه شما به كسى خشم نگيريد.
۳-.گفتند: سرچشمه خشم چيست؟ فرمود:
تكبر و خود بزرگ بينى و كوچك شمردن مردم.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) فرمود:
شرافت مؤمن در نماز شب او، و عزّت او در پرهيز از آزار مردم است.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام)
پيامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به جبرئيل فرمود:
مرا موعظه كن! او گفت:
اى محمد!
۱.هر چه خواهى زنده بمان كه بالاخره خواهى مرد
۲.و هر چه را كه خواهى دوست بدار كه از آن جدا خواهى شد
۳.و هر چه خواهى انجام بده كه آن را ملاقات خواهى كرد،
۴.شرافت مؤمن در نماز شب او و عزّتش در پرهيز كردن از عرض مردم است.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند بندگان را با چيزى‏ سخت‏تر از دادن پول امتحان نكرد.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مفضل بن عمر مى‏گويد: از امام صادق (علیه السلام) پرسيده شد: كمترين حق مؤمن بر برادرش چيست؟ فرمود: خودش را در چيزى كه برادرش به آن محتاج‏تر از اوست، مقدم نكند.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) فرمود:
با مواسات با برادران خود، خويشتن را به خدا نزديك كنيد.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرض كرد كه چه چيزى ايمان را در بنده پا برجا و ثابت مى‏ كند؟ فرمود:
۱.چيزى كه او را در ايمان ثابت مى‏كند، ورع و پرهيزگارى،
۲.و چيزى كه او را از ايمان بيرون مى‏كند طمع است.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام كاظم (علیه السلام) فرمود:
تند راه رفتن وقار مؤمن را از بين مى‏ برد.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هر كس كه در برابر ستمى كه به او مى‏شود خشمگين نشود، شكر نعمت نكرده است.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام باقر (علیه السلام) فرمود:
شهادت در راه خدا كفاره هر گناهى است مگر وام،
كه كفاره ندارد، مگر ادا شود
و يا رفيقش آن را بپردازد
و يا صاحب حق آن را ببخشد.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) از پدرانش نقل مى‏كند كه پيامبر خدا فرمود:
خداوند به من و امت من هديه‏ اى داده است كه به هيچ يك از امت‏ها آن را نداده و اين كرامتى از جانب خداوند بر من است. گفتند: اى پيامبر خدا! آن هديه چيست؟ فرمود:
۱.افطار كردن
۲.قصر (باصطلاح شکسته) خواندن نماز در سفر است،
هر كس اين كار را نكند هديه خدا را رد كرده است.

(خصال شیخ صدوق)

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم

التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: خوبی , مردم , تشکر , خداوند , مسجد , رفت و آمد , نیکی , هشت , اعتقادات , مواسات , برادری , مفید , محکم , دانش , رحمت الهی , هدایت , گفتار , زشتی , ترک گناه , شرم , حیا , خوف , خشیت , عفیف , عابد , بنده خدا , غنی , بی نیاز , همسایگان , دوستان , احسان , مومن , وظیفه , استعداد , تلاش , سکوت , رستاخیز , هلاکت , نابودی , دین , ایمان , تکبر , حرص , حسد , موحد , احترام , مسلمان , معتقد , لغزش , عجله , برادران دینی , سوگند , تجارت , تاجر , دنیا , آرزو , , ظهوز , یا زهرا سلام الله علیها , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 69 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 685
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 51
:: باردید دیروز : 373
:: بازدید هفته : 18640
:: بازدید ماه : 73173
:: بازدید سال : 163613
:: بازدید کلی : 377020

RSS

Powered By
loxblog.Com