براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 29 اسفند 1402
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
*****************
حضرت آیتالله امام خامنهای:
* وضعیت منافقان در زمان پیامبر و حضرت علی علیهما السلام
وضع امیرالمؤمنین، حقیقتاً هم خیلی مشکل بوده است. زمان پیامبر، جنگها، صفکشیها و جناحبندیها، جناحبندیهای واضحی بود؛ کفر بود و ایمان، شرک بود و توحید. شرک واضح بود، منافقانی هم که بودند، منافقان شناختهشدهیی بودند، پیامبر منافقان خودش را هم میشناخت؛ منافقانی که در مدینه بودند، منافقانی که از مدینه فرار کردند و به طرف مکه رفتند؛ «فمالکم فیالمنافقین فئتین والله ارکسهم بما کسبوا»(۱). انواع و اقسام منافقان در زمان پیامبر بودند؛ منافقانی که تا اشتباهی میکردند، دربارهشان آیهیی نازل میشد و حقایق روشن میگردید؛ پیامبر بیان میکرد، همه میفهمیدند؛ اشتباهی در کار نمیماند. اما در زمان امیرالمؤمنین، بزرگترین مشکل، وجود یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همهی شعارهای اسلامی، اما در اساسیترین مسألهی دین منحرف بود؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.۱۳۷۰/۰۱/۲۶
۱ ) سوره مبارکه النساء آیه ۸۸
فَما لَکُم فِی المُنافِقینَ فِئَتَینِ وَاللَّهُ أَرکَسَهُم بِما کَسَبوا ۚ أَتُریدونَ أَن تَهدوا مَن أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَمَن یُضلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبیلًا
ترجمه:
چرا درباره منافقین دو دسته شدهاید؟! (بعضی جنگ با آنها را ممنوع، و بعضی مجاز میدانید.) در حالی که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملاً وارونه کرده است! آیا شما میخواهید کسانی را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالی که هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی یافت.
* ولایت، اساسیترین مسألهی دین
اساسیترین مسألهی دین، مسألهی ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایهی توحید است. ولایت، یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعهی اسلامی متعلق به خداست، و از خدای متعال به پیامبر، و از او به ولىّ مؤمنین میرسد. آنها [یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همهی شعارهای اسلامی، اما در اساسیترین مسألهی دین منحرف؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.] در این نکته شک داشتند، دچار انحراف بودند و حقیقت را نمیفهمیدند؛ هرچند ممکن بود سجدههای طولانی هم بکنند! همان کسانی که در جنگ صفین از امیرالمؤمنین رو برگرداندند و رفتند به عنوان مرزبانی در خراسان و مناطق دیگر ساکن شدند، سجدههای طولانىِ یک شب یا ساعتهای متمادی میکردند؛ اما فایدهاش چه بود که انسان امیرالمؤمنین را نشناسد، خط صحیح را - که خط توحید و خط ولایت است - نفهمد و برود مشغول سجده بشود! این سجده چه ارزشی دارد؟
بعضی از روایات باب ولایت نشان میدهد که اینطور افرادی اگر همهی عمرشان را عبادت بکنند، اما ولىّ خدا را نشناسند، تا به دلالت او حرکت بکنند و مسیر را با انگشت اشارهی او معلوم نمایند، این چه فایدهیی دارد؟ «و لم یعرف ولایة ولىّالله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته»(۱). این، چه طور عبادتی است؟! امیرالمؤمنین با اینها درگیر بود.۱۳۷۰/۰۱/۲۶
منبع (ادامه ...):
بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سیدمحمود موسوی:
همیشه پشت سر رهبر قدم بردارید، چون سخنان رهبر بدون تردید حق است ...
کلامتان کلام رهبر باشد و از زبان او بشنوید، چون کلام و زبان رهبر، کلام و زبان آقا امام زمان (عج) است، پس همیشه حامی و پشتیبان رهبر باشید؛ زیرا دل رهبر به شما خوش است و همواره برای سلامتی او دعا کنید ...
اگر میخواهید از فتنه آخرالزمان در امان باشید، فقط پشت سر ولایت فقیه باشید
منبع (ادامه ...):
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
,
:: برچسبها:
وضعیت ,
منافقان ,
منافق ,
نفاق ,
زمان پیامبر صلی الله علیه و آله ,
پیامبر ,
حضرت علی علیه السلام ,
کفر ,
ایمان ,
شرک ,
توحید ,
مدینه ,
مکه ,
سوره نساء ,
سوره مبارکه نساء ,
سوره النساء ,
اشتباه ,
قرآن کریم ,
نزول قرآن ,
حقایق ,
روشنگری ,
زمان امیرالمومنین ,
مسلمان ,
دین ,
منحرف ,
انحراف ,
ولایت ,
اساسی ,
نماز ,
سجده ,
شهید مدافع حرم ,
شهید سید محمود موسوی ,
شهید موسوی ,
سخن حق ,
کلام ,
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ,
رهبر ,
رهبری ,
سلامتی ,
فتنه ,
آخرالزمان ,
ولایت فقیه ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور امام مهدی علیه السلام ,
ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ,
اللهم عجل لولیک الفرج ,
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 17 آذر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 163 الی 169 ... | مؤمن، دائم الذکر است، کثیرالفکر است، برنعمت ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 170 الی 175 ... | عزت دستِ خداست و بدانید اگـر ... | حسن عشوری
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۶ ... | مردم زمان غیبت ... | شهید مدافع حرم شهید مرتضی خدادادی ...
تفسیر سوره مبارکه مائده آيه ۱ ... | هرگاه بندگان مرتکب گناهانی شوند ... | شهید علیاصغر انصاری ....
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۲ ... | در فضیلت سکوت ... | شهید مدافع حرم، شهید حاج مهران خالدی ...
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=17802
https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
امام على عليه السلام:
ثَلاثٌ فيهِنَّ النَّجاةُ: لُزومُ الحَقِّ وَ تَجَنُّبُ الباطِلِ وَ رُكوبُ الجِدِّ؛
نجات و رستگارى در سه چيز است: پايبندى به حق، دورى از باطل و سوار شدن بر مركب جدّيت.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 69 ، ح 973
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بیست جمله از امام خامنه ای درباره «بسیج»
https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp
https://hajj.ir/fa/83918
شهدای مدافع حرم گیلان
{إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ} (مائده: 55)
سرپرست و ولي شما تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند؛ همانان كه نماز را برپا ميدارند و در حال ركوع زكات ميدهند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای: انقلاب بزرگ اسلامى ما، تمام مسلمانان دنيا را اميدوار كرده است.
شهید مدافع حرم شهید فرهاد خوشه بر
شهادت: 10 اسفند 1393 در سوریه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://imamhussain.org/persian/31216
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
نصر بن ابى نيزر غلام حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)
نصر بن ابی نیزر از یاران امام حسین (علیهالسلام) در کربلاست که در روز عاشورا به شهادت رسید.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
تربت مطهر شهید مدافع حرم شهید روزبه هلیسایی
ناگفتههایی از سردار شهید «روزبه هلیسایی» در گفتگوی حریم حرم با برادر شهید؛ شهید به توان دو
https://www.mashreghnews.ir/photo/707155
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید حجت اله گوهری
شهادت: 23 اسفند 1366 در عملیات والفجر 10
بخشی از وصیت نامه:
آرزویم شهادت است ...
از انقلاب و جمهوری اسلامی بدبین نباشید و بیشتر و قانع تر در حمایت از نظام اسلامی تلاش کنید ...
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید محمد سجاد نادری | شهید عباسعلی نادری
معلم شهیدی که به همراه فرزند خردسالش شربت شهادت نوشید
آنروزی که صدام تهدید به بمباران شهر ایوان کرده بود شهید از این تهدیدها نهراسید و همچنان به مقاومت و ماندن در شهر اصرار می ورزید و آنروز یعنی هجدهم خرداد ماه سال 64 که مصادف با ضربت خوردن حضرت علی (ع ) بود مدرسه و محراب همزمان خونین گشته بود . در حالیکه شهید با زبان روزه از جلسه امتحان و تصحیح اوراق امتحانی به خانه باز می گشت مورد هجوم وحشیانه صدام قرار گرفت و در اثر بمباران هوایی در آن روز خود و فرزند 18 ماهه اش بنام محمد سجاد که در آغوش او آرمیده بود به شهادت رسیدند.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید جاویدالاثر شهید عبدالحسین ملکشاهی شهادت: سیزدهم مهرماه 1359 در منطقه عملیاتی مهران
مادر بزرگوار شهید می گوید یک روز پسرم با لباس مشکی به منزل آمد من خیلی ناراحت شدم و ترسیدم ، گفتم پسرم چرا سیاه پوشیدی؟ گفت: مادرم مهران محاصره شده و تعداد زیادی از عزیزان هموطن ما شهید شده اند. من طاقت دیدن این لحظه ها را ندارم لذا با همین عشق و علاقه با لباس بسیجی به جبهه های حق علیه باطل شتافت و در سیزدهم مهرماه 1359 در درگیری تن به تن در منطقه عملیاتی مهران - موسیان مفقود گردید. روحشان شاد.
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2186&nt=2&year=1368
ویژه نامه شهدای فرهنگی استان ایلام
امام خامنه ای:
شهادت بدین معنا است که یک انسان برترین و محبوبترین سرمایهی دنیوی خویش را نثار آرمانی سازد که معتقد است زنده ماندن و بارور شدن آن، به سود بشریت است. 1381/09/15
شهید مدافع حرم شهید حامد سلطانی
تاریخ شهادت : 1398/08/07 | محل شهادت : لاذقیه - سوریه
https://harimeharam.ir/shahid/465
https://harimeharam.ir/shohada/22/3
https://harimeharam.ir/shohada/24/7
شهدای فاطمیون
شهید مدافع حرم
شهید سید رحمت هاشمی
تاریخ شهادت: 1394/07/30 محل شهادت : سوریه
https://harimeharam.ir/shohada/23/6
شهدای حزب الله
شهید مدافع حرم شهید رائف منیف داغر (باقر میرزا)
تاریخ شهادت : 1393/03/24 محل شهادت : ارتفاعات قلمون - سوریه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
سوره مبارکه مائده ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
تفسیر سوره مبارکه مائده ,
امام على عليه السلام ,
نجات و رستگارى ,
نجات ,
رستگارى ,
پايبندى به حق ,
دوری از باطل ,
باطل ,
جدیت ,
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ,
بسیج ,
انقلاب اسلامی ایران ,
مسلمانان دنيا ,
مسلمانان ,
دنيا ,
سوریه ,
شهید مدافع حرم ,
شهید فرهاد خوشه بر ,
گیلان ,
شهدای کربلا ,
نصر بن ابى نيزر ,
حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) ,
یاران امام حسین (علیهالسلام) ,
کربلا ,
شهادت ,
اربعین ,
طوفان ,
تبلیغات ,
دشمن ,
زنده ,
شهید روزبه هلیسایی ,
شهید حجت اله گوهری ,
عملیات والفجر ,
حمایت ,
نظام اسلامی ,
شهید محمد سجاد نادری ,
شهید عباسعلی نادری ,
شهر ایوان ,
بمباران ,
خونین ,
شهید عبدالحسین ملکشاهی ,
شهید جاویدالاثر ,
منطقه عملیاتی مهران ,
موسیان ,
شهید حامد سلطانی ,
لاذقیه ,
شهدای فاطمیون ,
شهید سید رحمت هاشمی ,
شهدای مدافع حرم ,
شهدای حزب الله ,
شهید رائف منیف داغر ,
باقر میرزا ,
ارتفاعات قلمون ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 13 آذر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۶ ۱۷۶يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْء عَليمٌ ترجمه ۱۷۶ ـ از تو (درباره ارث) سؤال مى كنند، بگو: «خداوند، حكم كلاله (خواهر و برادر) را براى شما بيان مى كند: اگر مردى از دنيا برود، كه فرزند نداشته باشد، و براى او خواهرى باشد، نصف اموالى را كه به جا گذاشته، از او (ارث) مى برد; و آن (مرد نيز) تمام مال را از خواهر، به ارث مى برد، در صورتى كه (خواهر او) فرزند نداشته باشد; و اگر دو خواهر (از او) باقى باشند دو سوم اموال را مى برند; و اگر برادران و خواهران با هم باشند، براى هر مذكر، دو برابر سهم مؤنث است. خداوند براى شما بيان مى كند تا گمراه نشويد; و خداوند به همه چيز داناست». شان نزول بسيارى از مفسران در شأن نزول آيه فوق از «جابر بن عبداللّه انصارى» چنين نقل كرده اند، مى گويد: من شديداً بيمار بودم، پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عيادت من آمد، در آنجا وضو گرفت و از آب وضوى خود بر من پاشيد، من كه در انديشه مرگ بودم به پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كردم:وارث من فقط خواهران منند، ميراث آنها چگونه است، اين آيه كه آيه فرائض نام دارد نازل شد، و ميراث آنها را روشن ساخت و به عقيده بعضى اين آخرين آيه اى است كه درباره احكام اسلام بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده. تفسیر آيه فوق در صدد تبيين مقدار ارث برادران و خواهران است، و همان طور كه در اوائل اين سوره در تفسير آيه 12 گفتيم، درباره ارث خواهران و برادران، دو آيه در قرآن نازل شده است: يكى همان آيه 12، و ديگر آيه مورد بحث كه آخرين آيه سوره «نساء» است. و اين دو آيه اگر چه در بيان مقدار ارث آنها با هم تفاوت دارند، اما همان طور كه در آغاز سوره نيز بيان كرديم هر كدام ناظر به يك دسته از خواهران و برادران است آيه 12، ناظر به برادران و خواهران «مادرى» است، ولى آيه مورد بحث درباره خواهران و برادران «پدر و مادرى» يا «پدرى تنها» سخن مى گويد. گواه اين مطلب، اين است: معمولاً كسانى كه بالواسطه با شخص متوفى مربوط مى شوند، مقدار ارثشان به اندازه همان واسطه است، يعنى برادران و خواهران مادرى به اندازه سهم مادر مى برند كه يك سوم است، و برادران و خواهران پدرى، يا پدر و مادرى، سهم ارث پدر را مى برند كه دو سوم است و چون آيه 12 درباره ارث برادران و خواهران روى يك سوم دور مى زند و آيه مورد بحث روى دو سوم، روشن مى شود كه آيه سابق درباره آن دسته از برادران و خواهران است كه تنها از طريق مادر با متوفى مربوطند، ولى آيه مورد بحث درباره برادران و خواهرانى است كه از طريق پدر، يا پدر و مادر مربوط مى شوند. به علاوه، رواياتى كه از ائمه اهل بيت(عليهم السلام) در اين زمينه وارد شده نيز اين حقيقت را اثبات مى كند. در هر حال چنانچه يك ثلث يا دو ثلث ارث به برادر يا خواهر تعلق گرفت، باقى مانده طبق قانون اسلام ميان ساير ورثه تقسيم مى شود، اكنون كه عدم منافات ميان دو آيه روشن شد، به تفسير احكامى كه در آيه وارد شده است مى پردازيم: قبلاً بايد توجه داشت كه آيه به عنوان پاسخ سؤال درباره «كلاله» (برادران و خواهران) نازل شده است لذا مى فرمايد: «از تو در اين باره سؤال مى كنند، بگو خداوند حكم كلاله (برادران و خواهران را) براى شما بيان مى كند» (يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ). پس از آن به چندين حكم اشاره مى نمايد: 1 ـ «هر گاه مردى از دنيا برود و فرزندى نداشته باشد، فقط يك خواهر داشته باشد نصف ميراث او به آن يك خواهر مى رسد» (إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ). 2 ـ «و اگر زنى از دنيا برود و فرزندى نداشته باشد و يك برادر (برادر پدر و مادرى يا پدرى تنها) از خود به يادگار بگذارد، تمام ارث او به يك برادر مى رسد» (وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ). 3 ـ اگر كسى از دنيا برود و دو خواهر از او به يادگار بماند، دو ثلث از ميراث او را مى برند، مى فرمايد: «و اگر وارث دو خواهر بود، دو سوم از ارث به او مى رسد» (فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمّا تَرَكَ). 4 ـ اگر ورثه شخص متوفى، چند برادر و خواهر باشند (از دو نفر بيشتر) تمام ميراث او را در ميان خود تقسيم مى كنند، به طورى كه سهم هر برادر دو برابر سهم يك خواهر شود، مى فرمايد: «و اگر وارث چند برادر و خواهر بودند، ارث بين آنها هر مرد، دو برابر زن خواهد بود» (وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنْثَيَيْنِ). و در پايان آيه مى فرمايد: «خداوند اين حقايق را براى شما بيان مى كند تا گمراه نشويد و راه سعادت را بيابيد (و حتماً راهى را كه خدا نشان مى دهد راه صحيح و واقعى است); زيرا به هر چيزى دانا است» (يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْء عَليمٌ) ناگفته نماند: آيه فوق، ارث خواهران و برادران را در صورتى كه فرزند در ميان نباشد بيان مى كند و سخنى از وجود و عدم پدر و مادر در آن نيامده است. ولى با توجه به اين كه طبق آيات آغاز همين سوره، پدر و مادر همواره در رديف فرزندان يعنى در طبقه اول ارث قرار دارند، روشن مى شود كه منظور از آيه فوق، جائى است كه نه فرزند در ميان باشد و نه پدر و مادر.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمؤمنین (عليه السلام) : الصَّمتُ آيَةُ النُّبلِ و ثَمَرَةُ العَقلِ . خاموشى، نشانه هوشمندى و ميوه خرد است. غررالحكم ، حدیث۱۳۴۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام زین العابدین(علیه السلام) فرمودند : اى ابوخالد! مردم زمان غیبت كه معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهور او هستند ؛ از مردم تمام زمانها بهترند. زيرا خداوند تعالی عقل و فهم و معرفتی به آنها داده كه غيبت در نزد آنها حكم مشاهده امام را دارد! و خداوند آنها را در آن زمان مثل كسانى قرار داده كه با شمشير در پيش روى پيغمبر جهاد كردهاند ؛ آنها مخلصان حقيقى و شيعيان راستگوى ما هستند و دعوت کنندگان آشكار و نهان به دين خدا هستند. امام سجاد (علیه السلام) فرمودند : خودِانتظار فرج ، بزرگترين فرج است. بحارالأنوار ، ج۵۲ ، ص۱۲۲ كمال الدين ، ج۱ ، ص۳۲۰ الإحتجاج طبرسي ، ج۲ ، ص۳۱۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم مجازات سریع امام باقر علیه السلام فرمودند: چهار كس فورا مجازات مى شوند: 1مردى كه تو به او نيكى كردى و او در برابر نيكى تو با بدى مقابله كرد، 2مردى كه تو به او ستم نكردى ولى او به تو ستم كرد 3مردى كه با او در باره چيزى پيمان بستى ولى تو به او وفا كردى و او به تو خيانت كرد 4مردى كه پيوند خويشاوندان خود را حفظ مى كند ولى آنها از او قطع مى كنند. (خصال شیخ صدوق)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
خراب شدن خانه امیرالمومنین على علیه السلام فرمودند: چهار چيز است كه يكى از آنها وارد خانهاى نمى شود مگر اينكه آن خانه خراب مى گردد و آباد نمى شود: خيانت و دزدى و خوردن شراب و زنا. (خصال شیخ صدوق)
اللهم صلی علی محمّد وآل محمّد وعجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من انصاره واعوانه وشیعته وارزقنا روئیته وخدمته ، آمین رب العالمین
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای: شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ آدمهای زرنگ است. 1384/02/12
شهید مدافع حرم شهید مرتضی خدادادی (فاطمیون)
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46544
https://www.mashreghnews.ir/news/1288139
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۶ ,
ارث ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
تفسیر ,
سوره مبارکه نساء ,
سوره نساء ,
تفسیر قرآن کریم ,
قرآن کریم ,
سوال ,
خداوند ,
کلاله ,
خواهر و برادر ,
فرزند ,
نصف ,
اموال ,
مرد ,
خواهر ,
برادر ,
مال ,
دو سوم اموال ,
دو خواهر ,
برادران ,
خواهران ,
مذکر ,
سهم ,
مونث ,
بیان ,
گمراه ,
دانا ,
امیرالمؤمنین (عليه السلام) ,
خاموشى ,
نشانه ,
هوشمندى ,
ميوه ,
خرد ,
غررالحكم ,
امام زین العابدین(علیه السلام) ,
مردم زمان غیبت ,
معتقد ,
امامت ,
منتظر ظهور ,
منتظر ,
ظهور ,
بهتر ,
زمانها ,
خداوند تعالی ,
عقل ,
فهم ,
معرفت ,
غیبت ,
حکم ,
مشاهده ,
امام ,
شمشیر ,
پیغمبر ,
جهاد ,
مخلصان حقیقی ,
مخلصان ,
حقیقی ,
شیعیان ,
راستگو ,
دعوت کنندگان ,
آشکار ,
نهان ,
دین خدا ,
انتظار فرج ,
بزرگترین ,
فرج ,
بحارالأنوار ,
كمال الدين ,
الإحتجاج طبرسي ,
امام باقر علیه السلام ,
مجازات سریع ,
سریع ,
مجازات ,
نیکی ,
بدی ,
ستم ,
پیمان ,
وفا ,
خیانت ,
پیوند ,
خویشاوندان ,
حفظ ,
قطع ,
خصال شیخ صدوق ,
خراب شدن خانه ,
امیرالمومنین على علیه السلام ,
خيانت ,
دزدى ,
خوردن شراب ,
زنا ,
شهادت ,
مرگ تاجرانه ,
آدم ,
زرنگ ,
آدم های زرنگ ,
مرگ ,
شهید مدافع حرم ,
شهید مرتضی خدادادی ,
فاطمیون ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 12 آذر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۰ ۱۷۰ يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً ترجمه ۱۷۰ـ اى مردم! پيامبر (ى كه انتظارش را مى كشيديد،) حق را از جانب پروردگارتان آورد; به او ايمان بياوريد كه براى شما بهتر است! و اگر كافر شويد، (به خدا زيانى نمى رسد; زيرا) آنچه در آسمان ها و زمين است از آنِ خداست، و خداوند، دانا و حكيم است. تفسیر در آيات گذشته، به سرنوشت افراد بى ايمان اشاره شد، و اين آيه دعوت به سوى ايمان آميخته با ذكر نتيجه آن مى كند، و با تعبيرات مختلفى كه شوق و علاقه انسان را بر مى انگيزد، همه مردم را به اين هدف عالى تشويق مى نمايد. نخست مى گويد: «اى مردم! همان پيامبرى كه در انتظار او بوديد و در كتب آسمانى پيشين به او اشاره شده بود با آئين حق به سوى شما آمده است» (يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ) - 2 پس از آن مى فرمايد: «اين پيامبر از طرف آن كس كه پرورش و تربيت شما را بر عهده گرفته آمده است» (مِنْ رَبِّكُمْ). بعد اضافه مى كند: «اگر ايمان بياوريد به سود شما است به ديگرى خدمت نكرده ايد، بلكه به خودتان خدمت نموده ايد» (فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ). سپس توجه مى دهد: فكر نكنيد اگر شما راه كفر پيش گيريد به خدا زيانى مى رسد، چنين نيست; زيرا خداوند مالك آنچه در آسمان ها و زمين است مى باشد، مى فرمايد: «و اگر كافر شويد (به خدا زيانى نمى رسد) آنچه در آسمان ها و زمين است ملك خدا است» (وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرْضِ). به علاوه، چون خداوند، عالم و حكيم است دستورهائى را كه به شما داده و برنامه هائى را كه تنظيم كرده همگى روى فلسفه و مصالحى بوده و به سود شما است; زيرا «خداوند همواره دانا و حكيم است» (وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً). بنابراين، اگر پيامبران و برنامه هائى فرستاده، نه به خاطر نياز خود بوده، كه به خاطر علم و حكمتش بوده است. با توجه به تمام اين جهات، آيا سزاوار است كه راه ايمان را رها كرده و به راه كفر گام نهيد؟!
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۱ ۱۷۱ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرْضِ وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً ترجمه ۱۷۱ ـ اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد! و درباره خدا، غير از حق نگوئيد! مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا، و كلمه (و مخلوق) اوست; كه او را به مريم القاء نمود; و روحى (شايسته) از طرف او بود. به خدا و پيامبران او، ايمان بياوريد; و نگوئيد: «(خداوند) سه گانه است»! (از اين سخن) خوددارى كنيد كه براى شما بهتر است. خدا، تنها معبود يگانه است; او منزّه است كه فرزندى داشته باشد; (بلكه) از آن اوست آنچه در آسمان ها و در زمين است; و براى تدبير و سرپرستى آنها، خداوند كافى است. تفسیر در اين آيه، و آيه بعد به تناسب بحث هائى كه درباره اهل كتاب و كفار بود، به يكى از مهمترين انحرافات جامعه مسيحيت يعنى «مسأله تثليث و خدايان سه گانه» اشاره كرده و با جمله هاى كوتاه و مستدل آنها را از اين انحراف بزرگ بر حذر مى دارد. نخست به آنان اخطار مى كند كه در دين خود راه غلوّ را نپويند و جز حق درباره خدا نگويند، مى فرمايد: «اى اهل كتاب! در دين خود غلوّ نكنيد و درباره خدا جز حق نگوئيد» (يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ). مسأله «غلوّ» درباره پيشوايان، يكى از مهمترين سرچشمه هاى انحراف در اديان آسمانى بوده است. از آنجا كه انسان به خود علاقه دارد، ميل دارد كه رهبران و پيشوايان خويش را هم بيش از آنچه هستند بزرگ نشان دهد تا بر عظمت خود افزوده باشد. گاهى نيز اين تصور، كه غلوّ درباره پيشوايان، نشانه ايمان به آنان و عشق و علاقه به آنها است، سبب گام نهادن در اين ورطه هولناك مى شود. «غلوّ» همواره يك عيب بزرگ را همراه دارد و آن اين كه: ريشه اصلى مذهب يعنى خداپرستى و توحيد را خراب مى كند. به همين جهت، اسلام درباره غلات سختگيرى شديدى كرده و در كتب «عقائد» و «فقه» غلات از بدترين كفار معرفى شده اند. پس از آن، به چند نكته كه هر كدام در حكم دليلى بر ابطال تثليث و الوهيت مسيح(عليه السلام) است اشاره مى كند: در آغاز مى گويد: «عيسى(عليه السلام) فقط فرزند مريم(عليها السلام) بود» (إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ). اين تعبير (ذكر نام مادر عيسى در كنار نام او) كه در شانزده مورد از قرآن مجيد آمده است ، خاطر نشان مى سازد كه مسيح(عليه السلام) همچون ساير افراد انسان در رحم مادر قرار داشت، دوران جنينى را گذراند و همانند ساير افراد بشر متولد شد، شير خورد و در آغوش مادر پرورش يافت، يعنى تمام صفات بشرى در او بود. چگونه ممكن است چنين كسى كه مشمول و محكوم قوانين طبيعت و تغييرات جهان مادّه است خداوند ازلى و ابدى باشد. مخصوصاً كلمه «اِنَّما» كه در آيه مورد بحث آمده است، به اين توهّم نيز پاسخ مى گويد كه: اگر عيسى(عليه السلام) پدر نداشت، مفهومش اين نيست كه فرزند خدا بود، بلكه فقط فرزند مريم بود! در دومين نكته مى فرمايد: «عيسى(عليه السلام) فرستاده خدا بود» (رَسُولُ اللّهِ). اين موقعيت نيز، تناسبى با الوهيت او ندارد، قابل توجه اين كه قسمتى از سخنان مختلف مسيح(عليه السلام) كه در «اناجيل» كنونى موجود است، همگى حاكى از نبوت و رسالت او براى هدايت انسان ها است، نه الوهيت و خدائى او. در سومين نكته مى فرمايد: «عيسى(عليه السلام) كلمه خدا بود كه به مريم القاء شد» (وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ). در چند آيه قرآن از عيسى(عليه السلام) تعبير به «كلمه» شده است و اين تعبير، به خاطر آن است كه اشاره به مخلوق بودن مسيح(عليه السلام) كند. همان طور كه كلمات، مخلوق ما است، موجودات عالم آفرينش هم، مخلوق خدا هستند. و نيز همان طور كه «كلمات» اسرار درون ما را بيان مى كند و نشانه اى از صفات و روحيات ما است، مخلوقات اين عالم نيز، روشنگر صفات جمال و جلال خدايند. به همين جهت، در چند مورد از آيات قرآن به تمام مخلوقات «كلمه» اطلاق شده است (مانند آيات 109 كهف و 27 لقمان). منتها اين كلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسيار برجسته و بعضى نسبتاً ساده و كوچكند، و عيسى(عليه السلام) مخصوصاً از نظر آفرينش (علاوه بر مقام رسالت) برجستگى خاصى داشت; چرا كه بدون پدر آفريده شد. در چهارمين نكته مى گويد: «عيسى(عليه السلام) روحى است كه از طرف خدا آفريده شد» (وَ رُوحٌ مِنْهُ). اين تعبير كه در مورد آفرينش آدم(عليه السلام) و به يك معنى آفرينش تمام بشر، نيز در قرآن آمده است اشاره به عظمت آن روحى است كه خدا آفريد و در وجود انسان ها عموماً و مسيح و پيامبران خصوصاً قرار داد. گر چه بعضى خواسته اند از اين تعبير سوء استفاده كنند كه: عيسى(عليه السلام) جزئى از خداوند بود و تعبير «مِنْهُ» را گواه بر اين پنداشته اند. ولى مى دانيم: «مِنْ» در اين گونه موارد براى تبعيض نيست، بلكه به اصطلاح «مِنْ» نشويه است كه بيان سرچشمه و منشأ پيدايش چيزى مى باشد. جالب توجه اين كه: در تواريخ مى خوانيم: «هارون الرشيد» طبيبى نصرانى داشت كه روزى با «على بن حسين واقدى» ـ كه از دانشمندان اسلام بود ـ مناظره كرده، گفت: در كتاب آسمانى شما آيه اى وجود دارد كه مسيح(عليه السلام) را جزئى از خداوند معرفى كرده، سپس آيه فوق را تلاوت كرد. «واقدى» بلافاصله در پاسخ او اين آيه از قرآن را تلاوت نمود: وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الأَرْضِ جَمِيْعاً مِنْهُ: «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است مسخّر شما كرده و همه از ناحيه اوست» و اضافه كرد: اگر كلمه «مِنْ» جزئيت را برساند، بايد تمام موجودات زمين و آسمان طبق اين آيه جزئى از خدا باشند. طبيب نصرانى با شنيدن اين سخن، مسلمان شد. «هارون الرشيد» از اين جريان خوشحال گشت و به «واقدى» جايزه قابل ملاحظه اى داد به علاوه، شگفت انگيز است كه مسيحيان تولد عيسى(عليه السلام) را از مادر بدون وجود پدر دليلى بر الوهيت او مى گيرند، در حالى كه فراموش كرده اند آدم(عليه السلام)بدون پدر و مادر وجود يافت و اين خلقت خاص را هيچ كس دليل بر الوهيت او نمى داند! سپس قرآن به دنبال اين بيان مى فرمايد: «اكنون كه چنين است به خداى يگانه و پيامبران او ايمان بياوريد و نگوئيد خدايان سه گانه اند، و اگر از اين سخن بپرهيزيد، به سود شما است» (فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ). بار ديگر تأكيد مى كند كه: «تنها خداوند معبود يگانه است» (إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ). يعنى شما قبول داريد كه در عين تثليث، خدا يگانه است در حالى كه اگر فرزندى داشته باشد، شبيه او خواهد بود و با اين حال يگانگى معنى ندارد. چگونه ممكن است خداوند فرزندى داشته باشد در حالى كه او از نقيصه احتياج به همسر و فرزند و نقيصه جسمانيت و عوارض جسم بودن مبرّا است؟ لذا مى فرمايد: «او منزّه است از اين كه فرزند داشته باشد» (سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ). به علاوه، او مالك آنچه در آسمان ها و زمين است مى باشد، همگى مخلوق اويند و او خالق آنها است، و مسيح(عليه السلام) نيز يكى از اين مخلوقات او است، چگونه مى توان يك حالت استثنائى براى وى قائل شد، آيا مملوك و مخلوق مى تواند فرزند مالك و خالق خود باشد، مى فرمايد: «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است از آنِ او است» (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرْضِ). بنابراين، چه نيازى به همسر و فرزند دارد. و در پايان اعلام مى دارد: خداوند نه تنها خالق و مالك آنها است «بلكه مدبّر و حافظ و رازق و سرپرست آنها نيز مى باشد» (وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً). اصولاً خدائى كه ازلى و ابدى است، و سرپرستى همه موجودات را از ازل تا ابد بر عهده دارد، چه نيازى به فرزند دارد؟ مگر او همانند ما است كه فرزندى براى جانشينى بعد از مرگ خود بخواهد؟!
در ميان انحرافاتى كه جهان مسيحيت به آن گرفتار شده، هيچ يك بدتر از انحراف تثليث نيست; زيرا آنها با صراحت مى گويند: خداوند سه گانه است و نيز با صراحت مى گويند در عين حال يگانه است! يعنى هم وحدت را حقيقى مى دانند و هم سه گانگى را واقعى مى شمرند، و اين موضوع مشكل بزرگى براى پژوهشگران مسيحى به وجود آورده است. اگر حاضر بودند يگانگى خدا را «مجازى» بدانند و تثليث را «حقيقى» مطلبى بود. و اگر حاضر بودند تثليث را «مجازى» و توحيد را «حقيقى» بدانند، باز هم مسأله، ساده بود. ولى عجيب اين است كه: هر دو را حقيقى و واقعى مى دانند! و اگر مى بينيم در پاره اى از نوشته هاى تبليغاتى اخير كه به دست افراد غير مطلع داده مى شود، دم از سه گانگى مجازى مى زنند، سخن رياكارانه اى است كه به هيچ وجه با منابع اصلى مسيحيت و اعتقاد واقعى دانشمندان آنها نمى سازند. اينجا است كه مسيحيان خود را با يك مطلب غير معقول مواجه مى بينند; زيرا معادله «1 = 3» را هيچ كودك دبستانى هم نمى تواند بپذيرد، به همين دليل معمولاً مى گويند: اين مسأله را نبايد با مقياس عقل پذيرفت بلكه با مقياس تعبد و دل! بايد پذيرفته شود. و از اينجا است كه مسأله بيگانگى «مذهب» از «منطق عقل» شروع مى شود و مسيحيت را به اين وادى خطرناك مى كشاند كه مذهب جنبه عقلانى ندارد، بلكه صرفاً جنبه قلبى و تعبدى دارد. و نيز از اينجا است كه بيگانگى علم و مذهب و تضاد اين دو با هم از نظر منطق مسيحيت كنونى آشكار مى شود; زيرا علم مى گويد: عدد 3 هرگز مساوى با يك نيست، اما مسيحيت كنونى مى گويد هست! در مورد اين عقيده به چند نكته بايد توجه كرد: 1 ـ در هيچ يك از «اناجيل» كنونى اشاره اى به مسأله تثليث نشده است به همين دليل، محققان مسيحى عقيده دارند: سرچشمه تثليث در «اناجيل»، مخفى و ناپيدا است «مستر هاكس» آمريكائى مى گويد: «ولى مسأله تثليث در عهد عتيق و عهد جديد مخفى و غير واضح است» و همان طور كه بعضى از مورخان نوشته اند، مسأله تثليث از حدود قرن سوم به بعد در ميان مسيحيان آشكار گشت، و اين بدعتى بود كه بر اثر غلوّ از يكسو و آميزش مسيحيان با اقوام ديگر از سوى ديگر ، در مسيحيت واقعى وارد شد. بعضى احتمال مى دهند: اصولاً «تثليث نصارى» از «ثالوث هندى» (سه گانه پرستى هندوها) گرفته شده است 2 ـ تثليث، مخصوصاً به صورت «تثليث در وحدت» (سه گانگى در عين يگانگى) مطلبى است كاملاً نامعقول و بر خلاف بداهت عقل، و مى دانيم كه مذهب هرگز نمى تواند از عقل و علم جدا شود، علم حقيقى با مذهب واقعى، هميشه هماهنگ است و دوش به دوش يكديگر سير مى كنند. اين سخن كه مذهب را بايد تعبداً پذيرفت، سخن بسيار نادرستى است; زيرا اگر در قبول اصول يك مذهب، عقل كنار برود و مسأله «تعبد كور و كر» پيش بيايد، هيچ تفاوتى ميان مذاهب، باقى نخواهد ماند، در اين موقع، چه دليلى دارد كه انسان خداپرست باشد نه بت پرست؟! و چه دليلى دارد كه مسيحيان روى مذهب خود تبليغ كنند نه مذاهب ديگر؟! بنابراين، امتيازاتى كه آنها براى مسيحيت فكر مى كنند و اصرار دارند مردم را به سوى آن بكشانند خود دليلى است بر اين كه مذهب را بايد با منطق عقل شناخت. و اين درست بر خلاف ادعائى است كه آنها در مسأله تثليث دارند، يعنى «مذهب» را از «عقل» جدا مى كنند. به هر حال، هيچ سخنى براى درهم كوبيدن بنيان مذهب بدتر از اين سخن نيست كه بگوئيم: مذهب جنبه عقلانى و منطقى ندارد بلكه جنبه تعبدى دارد! 3 ـ دلائل متعددى كه در بحث توحيد براى يگانگى ذات خدا آورده شده است هر گونه دوگانگى، سه گانگى و تعدّد را از او نفى مى كند، خداوند يك وجود بى نهايت از تمام جهات است، ازلى، ابدى و نامحدود از نظر علم و قدرت و توانائى است و مى دانيم: در بى نهايت، تعدّد و دوگانگى تصور نمى شود. زيرا اگر دو بى نهايت فرض كنيم، هر دو متناهى و محدود مى شوند چون وجود اول فاقد قدرت، توانائى و هستى وجود دوم است، و همچنين وجود دوم فاقد وجود اول و امتيازات او است، بنابراين ، هم وجود اول محدود است و هم وجود دوم. به عبارت روشن تر: اگر دو «بى نهايت» از تمام جهات فرض كنيم، حتماً «بى نهايت اول» به مرز «بى نهايت دوم» كه مى رسد تمام مى گردد، و بى نهايت دوم كه به مرز بى نهايت اول مى رسد، آن هم تمام مى گردد، پس هر دو محدود هستند و متناهى. نتيجه اين كه: ذات خداوند كه يك وجود غير متناهى است هرگز نمى تواند متعدد باشد. همچنين اگر معتقد باشيم، ذات خدا مركّب از «سه اقنوم» (سه اصل يا سه ذات) است، لازم مى آيد كه هر سه محدود باشند، نه نامحدود و نامتناهى. به علاوه، هر «مركّبى» نيازمند به «اجزاى» خويش است، و وجودش معلول وجود آنها است و لازمه تركيب در ذات خدا اين است كه او نيازمند و معلول باشد، در حالى كه مى دانيم او بى نياز و علت نخستين عالم هستى است. 4 ـ از همه اينها گذشته، چگونه ممكن است، ذات خدا در قالب انسانى آشكار شود و نياز به جسم، مكان، غذا، لباس و مانند آن پيدا كند؟ محدود ساختن خداى ازلى و ابدى در جسم يك انسان، و قرار دادن او در جنين مادر، از بدترين تهمت هائى است كه ممكن است به ذات مقدس او بسته شود. همچنين نسبت دادن فرزند به خدا كه مستلزم عوارض مختلف جسمانى است يك نسبت غير منطقى و كاملاً نامعقول محسوب مى شود، به دليل اين كه هر كس در محيط مسيحيت پرورش نيافته و از آغاز طفوليت با اين تعليمات موهوم و غلط خو نگرفته است از شنيدن اين تعبيرات كه بر خلاف الهام فطرت و عقل است مشمئز مى شود، و اگر خود مسيحيان از تعبيراتى مانند: «خداى پدر» و «خداى پسر» ناراحت نمى شوند، به خاطر آن است كه از طفوليت با اين مفاهيم غلط انس گرفته اند! 5 ـ اخيراً ديده مى شود جمعى از مبلّغان مسيحى براى اغفال افراد كم اطلاع در مورد مسأله تثليث، متشبث به مثال هاى سفسطه آميزى شده اند، از جمله اين كه: وحدت در تثليث (يگانگى در عين سه گانگى) را مى توان تشبيه به «جرم خورشيد» ، «نور» و «حرارت» آن كرد كه سه چيز هستند و در عين حال يك حقيقتند، و يا تشبيه به موجودى كرد كه عكس آن در سه آينه بيفتد با اين كه يك موجود بيشتر نيست، سه موجود به نظر مى رسد! و يا آن را تشبيه به مثلثى مى كنند كه از بيرون سه زاويه دارد و اما اگر زوايا را از درون امتداد دهيم به يك نقطه مى رسند. با كمى دقت روشن مى شود اين مثال ها ارتباطى با مسأله مورد بحث ندارد; زيرا «جرم خورشيد» مسلماً با «نور آن» دو تا است، و «نور» كه امواج مافوق قرمز است با «حرارت» كه امواج مادون قرمز است از نظر علمى كاملاً تفاوت دارند، و اگر احياناً گفته شود: اين سه چيز يك واحد شخصى هستند، مسامحه و مجازى بيش نيست. و از آن روشن تر مثال «جسم» و «آينه ها» است; زيرا عكسى كه در آينه است، چيزى جز انعكاس نور نيست، انعكاس نور مسلماً غير از خود جسم است، بنابراين ، اتحاد حقيقى و شخصى در ميان آنها وجود ندارد و اين مطلبى است كه هر كس فيزيك كلاس هاى اول دبيرستان را خوانده باشد مى داند. در مثال مثلث نيز مطلب همين طور است: زواياى مثلث قطعاً متعددند، و امتداد منَصِّف الزاويه ها و رسيدن به يك نقطه در داخل مثلث ربطى به زوايا ندارد. شگفت انگيز اين كه: بعضى از مسيحيان شرقى با الهام از «وحدت وجود صوفيه خواسته اند توحيد در تثليث را با منطق «وحدت وجود» تطبيق دهند، ولى ناگفته پيدا است اگر كسى عقيده نادرست و انحرافى وحدت وجود را بپذيرد، بايد همه موجودات اين عالم را جزئى از ذات خدا بداند، بلكه عين او تصور كند، در اين موقع سه گانگى معنى ندارد، بلكه تمام موجودات از كوچك و بزرگ، جزء يا مظهرى براى او مى شوند. بنابراين، تثليث مسيحيت هيچگونه ارتباطى با وحدت وجود نمى تواند داشته باشد، اگر چه در جاى خود وحدت وجود صوفيه نيز ابطال شده است. 6 ـ گاهى بعضى از مسيحيان مى گويند: اگر ما مسيح(عليه السلام) را «ابن اللّه» مى گوئيم درست مانند آن است كه شما به امام حسين(عليه السلام) «ثار اللّه» و «ابن ثاره» (خون خدا و فرزند خون خدا) مى گوئيد و يا در پاره اى از روايات به على(عليه السلام) «يد اللّه» اطلاق شده است، ولى بايد گفت: اوّلاً ـ اين اشتباه بزرگى است كه بعضى «ثار» را به معنى «خون» كرده اند; زيرا «ثار» هيچ گاه در لغت عرب به معنى خون نيامده است، بلكه به معنى «خون بها» است، (در لغت عرب به خون، «دم» اطلاق مى شود). بنابراين «ثار اللّه» يعنى اى كسى كه خون بهاى تو متعلق به خدا است و او خون بهاى تو را مى گيرد. يعنى تو متعلق به يك خانواده نيستى كه خون بهاى تو را رئيس خانواده بگيرد. و نيز متعلق به يك قبيله نيستى كه خون بهاى تو را رئيس قبيله بگيرد، تو متعلق به جهان انسانيت و بشريت مى باشى، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاك خدائى، بنابراين خون بهاى تو را او بايد بگيرد. و همچنين تو فرزند على بن ابى طالب(عليه السلام) هستى كه شهيد راه خدا بود و خون بهاى او را نيز خدا بايد بگيرد. و ثانياً ـ اگر در عبارتى در مورد مردان خدا تعبير مثلاً به «يد اللّه» شود، قطعاً يك نوع تشبيه، كنايه و مجاز است، اما آيا هيچ مسيحى واقعى حاضر است «ابن اللّه» بودن مسيح(عليه السلام) را يك نوع مجاز و كنايه بداند؟ مسلماً چنين نيست; زيرا منابع اصيل مسيحيت «ابن» را به عنوان «فرزند حقيقى» مى شمرند و مى گويند: اين صفت مخصوص مسيح(عليه السلام) است نه غير او، و اين كه در بعضى از نوشته هاى سطحى تبليغاتى مسيحى ديده مى شود كه «ابن اللّه» را به صورت كنايه و تشبيه گرفته اند، بيشتر جنبه عوام فريبى دارد، براى روشن شدن اين مطلب عبارت زير را كه نويسنده كتاب «قاموس مقدس» در واژه «خدا» آورده با دقت توجه كنيد: «و لفظِ پسرِ خدا يكى از القاب منجى و فادى ما است كه بر شخص ديگر اطلاق نمى شود مگر در جائى كه كه از قرائن معلوم شود كه قصد از پسر حقيقى خدا نيست»
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۷۲تا۱۷۳ ۱۷۲ لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَميعاً ۱۷۳فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَليماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً ترجمه ۱۷۲ ـ هرگز مسيح از اين ابا نداشت كه بنده خدا باشد; و نه فرشتگان مقرّب او (از اين ابا دارند). و آنها كه از عبوديت و بندگى او، روى برتابند و تكبّر كنند، به زودى همه آنها را (در قيامت) نزد خود جمع خواهد كرد. ۱۷۳ ـ اما آنها كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پاداششان را به طور كامل خواهد داد; و از فضل و بخشش خود، بر آنها خواهد افزود. و اما آنها كه ابا كردند و تكبّر ورزيدند، مجازات دردناكى خواهد كرد; و براى خود، غير از خدا، سرپرست و ياورى نخواهند يافت. شان نزول جمعى از مفسران در شأن نزول اين آيه، چنين روايت كرده اند: طايفه اى از مسيحيان «نجران» خدمت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) رسيده، عرض كردند: چرا نسبت به پيشواى ما خرده مى گيرى؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: من چه عيبى بر او گذاشته ام؟ گفتند: تو مى گوئى او بنده خدا و پيامبر او بوده است. آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. تفسیر گر چه آيات فوق شأن نزول خاصى دارد، ولى با اين حال پيوند و ارتباط آن با آيات گذشته كه درباره نفى الوهيت مسيح(عليه السلام) و ابطال مسأله تثليث بود، آشكار است. نخست، با بيان ديگرى مسأله الوهيت مسيح(عليه السلام) را ابطال كرده، مى گويد: شما چگونه معتقد به الوهيت عيسى(عليه السلام) هستيد در حالى كه: «مسيح از عبوديت و بندگى پروردگار استنكاف نداشت و فرشتگان مقرّب پروردگار نيز استنكاف ندارند»؟ (لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ). مسلّم است كسى كه خود عبادت كننده است معنى ندارد كه معبود باشد. مگر ممكن است كسى خود را عبادت كند؟ يا اين كه عابد، معبود، بنده و خدا يكى باشد؟! جالب اين است كه: در حديثى مى خوانيم: امام على بن موسى الرضا (عليه السلام)براى محكوم ساختن مسيحيان منحرف كه مدعى الوهيت او بودند به «جاثليق» بزرگ مسيحيان فرمود: عيسى(عليه السلام) همه چيزش خوب بود، تنها يك عيب داشت و آن اين كه عبادت چندانى نداشت. مرد مسيحى برآشفت و به امام گفت: چه اشتباه بزرگى مى كنى؟ اتفاقاً او از عابدترين مردم بود. امام(عليه السلام) فوراً فرمود: او چه كسى را عبادت مى كرد؟ آيا كسى جز خدا را مى پرستيد؟ بنابراين، به اعتراف خودت، مسيح بنده و مخلوق و عبادت كننده خدا بود، نه معبود و خدا، مرد مسيحى خاموش شد و پاسخى نداشت پس از آن اضافه مى كند: «كسانى كه از عبادت و بندگى پروردگار امتناع ورزند، و اين امتناع از تكبر و خودبينى سرچشمه بگيرد، خداوند همه آنها را در روز رستاخيز در دادگاه عدل خود حاضر خواهد ساخت» (وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَميعاً) و به هر كدام كيفر مناسب خواهد داد. در آيه بعد، نحوه برخورد با محشور شدگان را چنين بيان مى كند: «در آن روز آنها كه داراى ايمان و عمل صالح بوده اند پاداششان را به طور كامل خواهد داد، و از فضل و رحمت خود بر آنها خواهد افزود» (فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ). «اما آنها كه از بندگى خدا امتناع ورزيدند و راه تكبّر را پيش گرفتند به عذاب دردناكى گرفتار خواهد كرد و غير از خدا هيچ سرپرست، حامى و ياورى نخواهند يافت» (وَ أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَليماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً). ۱- استنكاف به معنى امتناع و انزجار از چيزى است و بنابراين، مفهوم وسيعى دارد كه با ذكر جمله «اسْتَكْبَرُوا» به دنبال آن محدود مى شود; زيرا امتناع از بندگى خدا گاهى سرچشمه آن جهل و نادانى است و گاهى به خاطر تكبّر، خودبينى و سركشى است گرچه هر دو كار خلافى است، ولى دومى به مراتب بدتر است. 2 ـ ذكر عدم استنكاف ملائكه از عبوديت پروردگار، يا به خاطر آن است كه مسيحيان قائل به سه معبود بودند ( اب ، ابن و روح القدس و يا به تعبير ديگر خداى پدر و خداى پسر و واسطه ميان آن دو) بنابراين ، در اين آيه مى خواهد معبود ديگر، يعنى «مسيح» و «فرشته روح القدس» هر دو را نفى كند تا توحيد ذات پروردگار ثابت شود. و يا به خاطر آن است كه آيه، ضمن پاسخگوئى به شرك مسيحيان، اشاره به شرك بت پرستان عرب كرده كه فرشتگان را فرزندان خدا مى دانستند و جزئى از پروردگار، و به آنها نيز پاسخ مى گويد. با توجه به اين دو بيان، ديگر جائى براى اين بحث باقى نمى ماند كه آيا آيه فوق دليل بر افضليت فرشتگان بر انبياء هست يا نه؟ زيرا آيه فقط در مقام نفى «اقنوم سوم» و يا «معبودهاى مشركان عرب» است، نه در صدد بيان افضليت فرشتگان نسبت به مسيح(عليه السلام).
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره نسا آیات ۱۷۴تا۱۷۵ ۱۷۴ يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً ۱۷۵ فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ في رَحْمَة مِنْهُ وَ فَضْل وَ يَهْديهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقيماً ترجمه ۱۷۴ ـ اى مردم! دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمد; و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم. ۱۷۵ ـ اما آنها كه به خدا ايمان آوردند و به آن (كتاب آسمانى) چنگ زدند، به زودى همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت; و در راه راستى، به سوى خودش هدايت مى كند.
تفسیر در تعقيب بحث هائى كه درباره انحرافات اهل كتاب از اصل توحيد و اصول تعليمات انبياء در آيات سابق انجام يافت، در اين دو آيه سخن نهائى گفته شده و راه نجات مشخص گرديده است. نخست عموم مردم جهان را مخاطب ساخته، مى گويد: «اى مردم از طرف پروردگار شما پيامبرى آمده است كه براهين و دلائل آشكارى دارد و همچنين نور آشكارى به نام قرآن با او فرستاده شده كه روشنگر راه سعادت شما است» (يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً). «برهان» به عقيده بعضى از دانشمندان از ماده «بَرَه» (بر وزن فرح) به معنى سفيد شدن است و از آنجا كه استدلالات روشن، چهره حق را براى شنونده نورانى، آشكار و سفيد مى كند، به آن «برهان» گفته مى شود. منظور از «برهان» در آيه فوق چنان كه جمعى از مفسران گفته اند و قرائن گواهى مى دهد، شخص پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) است. و منظور از «نور»، قرآن مجيد است كه در آيات ديگر نيز از آن تعبير به نور شده است. در احاديث متعددى كه از طرق اهل بيت(عليهم السلام) در تفسير «نور الثقلين» ، «على بن ابراهيم» و «مجمع البيان» به ما رسيده، «برهان» به پيامبر(صلى الله عليه وآله) تفسير شده و «نور» به على(عليه السلام) ، اين تفسير با تفسيرى كه در بالا گفتيم منافات ندارد; زيرا ممكن است از «نور»، معنى وسيعى اراده شود كه هم قرآن و هم امير مؤمنان على(عليه السلام) را كه حافظ قرآن و مفسر و مدافع آن بود در برگيرد. در آيه بعد، نتيجه پيروى از اين برهان و نور را چنين شرح مى دهد: «اما آنها كه به خدا ايمان آوردند و به اين كتاب آسمانى چنگ زدند، به زودى در رحمت واسعه خود وارد خواهد كرد، از فضل و رحمت خويش بر پاداش آنها خواهد افزود و به صراط مستقيم و راه راست هدايتشان مى كند» (فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ في رَحْمَة مِنْهُ وَ فَضْل وَ يَهْديهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقيماً).
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم
از خصوصیّات شیعه حقیقی حضرت امام زین العابدین علیه السلام ▫️إنَّمَا شِيعَتُنَا يُعْرَفُونَ بِعِبَادَتِهِمْ .... الْمُسَبِّحُونَ إِذَا سَكَتَ النَّاسُ وَ الْمُصَلُّونَ إِذَا نَامَ النَّاسُ وَ الْمَحْزُونُونَ إِذَا فَرِحَ النَّاس شیعیان ما تنها با عبادتشان شناخته می شوند... در وقتی که دیگران ساکتند، آنها تسبیح پروردگار می گویند، و هنگامی که مردم در خواب هستند، آنها مشغول نماز هستند، و در حالی که مردم در خوشی هستند، آنها محزون و غصّه دارند. «صفات الشیعه» ص ۲۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم
خیر تضمین شده حضرت امام صادق علیه السلام
من اسْتَخَارَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَرَّةً وَاحِدَةً وَ هُوَ رَاضٍ بِمَا صَنَعَ اللَّهُ لَهُ خَارَ اللَّهُ لَهُ حَتْماً هر کس یک مرتبه از خداوند عزّوجلّ طلب خیر کند و نسبت به قضاء الهی راضی باشد، خداوند خیر را برای او بصورت قطعی رقم می زند. «المحاسن» ج ۲ ص ۵۹۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شقاوت انسان بی محبّت عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ▫️جاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله وسلّم، فَقَالَ مَا قَبَّلْتُ صَبِيّاً قَطُّ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ هَذَا رَجُلٌ عِنْدِي أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی به محضر پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم آمد، عرض کرد: من تا کنون هیچ کودکی را نبوسیده ام! وقتی آن مرد رفت، رسول خدا فرمودند: این مرد در نظر من از اهل آتش است. «الکافی» ج ۶ ص ۵۰
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
هشدار امام راحل (ره) در خصوص باقی ماندن طاغوتیان در ادارات... اکنون نیز تفاله های نفاق جدید و افساد طلبان در بدنه دولت و برخی مشاغل مهم باقی مانده اند و چوب لای چرخ دولت میگذارند و ملت را اذیت میکنند، ضرورت دارد دولت مردمی فعلی آنها را از ادارات برکنار کند (آذر ماه 1400)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
فرازی از وصیتنامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی عزت دستِ خداست و بدانید اگـر گمنامترین هم باشید، ولی نیتِ شما یاری مردم باشد میبینید خدٰاوند؛ چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش میگیرد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شهید حسن عشوری اهل شهرستان رودسر و از سربازان گمنام امام زمان (عج) بود که در درگیری با تروریستها به شهادت رسید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#عقلهای_تعطیل ✒️درج اینگونه اخبار در روزنامه دولتی ایران ،از این دولت مورد انتظار نبوده و نیست ، بهره سیاسی از هنر پیشه یاسلبریتی ها و غیره در فرهنگ سازی یک نظام اسلامی که متوسل به ذوات مقدسه خاندان عصمت وطهارت هچون فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و زینب کبری( سلام الله علیها ) دو اسوه بزرگ عفت و پاکدامنی والگوی زنان انقلابی در دوران انقلاب اسلامی ،و اندک زنان و دختران مومنه ومحجبه باقی مانده در جامعه فعلی میباشند ، باآموزه های شیعی وروح انقلاب اسلامی منافات دارد، رفتار و پوشش و زندگی خصوصی وپشت صحنه اکثر این جماعت باصطلاح بازیگر، ساختگاه وبستر فرهنگ سازی غربی و مقابله با عفت وحجاب فاطمی وزینبی بوده ، وآثارش در جامعه کاملا مشهود است، چرا مسئولین فرهنگی وغیره در این نظام نمی خواهند بفهمند که پوشش و رفتار و سبک حجاب و نماد های منافی با عفت رایج در جامعه فعلی ،همه برگرفته از زندگی حقیقی و پوشش وزندگی واقعی وپشت صحنه بازیگران سریالها و فیلمهاست، نه برگرفته از آن شخصیتی که در فیلم بجایش بازی میکنند...! و نتیجه الگو برداری از زندگی حقیقی سلبریتی ها همین بساطی است که جامعه را بشکلی در اورده که هیچ سنخیتی با انقلاب اسلامی و زندگی پاک وعفیف شیعی ندارد، فقط کافی است نام یک بازیگر را سرچ کنید، با انبوهی از تصاویر حقیقی و پشت صحنه و زندگی واقعی شان روبرو خواهید شد که برای نسل جوان بسیار پر جاذبه تر بوده و اهمیت بیشتری دارد، تا نقشی که بازی کرده اند، و این یعنی تبلیغ و رواج الگوهای و مدلهای غربی برای نسل جوان کشور...! یک نکته به مسئولین فرهنگی: شاید بگویید ساده اندیشی نویسنده است که نمیداند ، فعلا برای حفظ اصل انقلاب ، سیاست این است که از هر ابزاری که سرگرم کننده است باید بهره برد، اما در پاسخ باید گفت: شیر بی یال و دم و اشکم که دید این چنین شیری خدا کی آفرید نظام با رفتار و زندگی ساده و پاک و بدون رانت و بدون دریافت حقوق های نجومی و پایین شهر نشینی مسئولینش حفظ میشود ، نه با استفاده ابزاری از جماعتی که هیچ سنخیتی با نظام اسلامی ندارند، البته مشروط به اینکه مسئولین نظام اسلامی هم مشی و زندگی ساده رهبر فرزانه انقلاب وفرزندانش و رفتار واندیشه شهید عزیز حاج قاسم را الگوی زندگی خود و آقا زاده هایشان قرار دهند ، نه تجمل گرایی و رفاه طلبی و غیره.! اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
سردار قاآنی: با کوچکترین حرکت دندانتان را خرد میکنیم فرمانده مقتدر نیروی قدس سپاه خطاب به آمریکا: به آمریکاییان میگوییم هنوز از جغرافیای اطراف ما وقت دارید که با ذلت بیرون بروید و گرنه از تمام این جغرافیا بدتر از افغانستان اخراج میشوید. سالهای سال آمریکا حرف از تحریم روی میز و زیر میز میزند اما توان و ظرفیت نرمافزاری وسختافزاری و اقتدار و عزت این ملت به حدی رسیده که میدانند اگر کوچکترین حرکتی کنید دندانهای شما در دهانتان خورد میشود. دورانی که هر کاری میخواستید انجام میدادید گذشت.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
مردم ,
پیامبر ,
حق ,
پروردگارتان ,
پروردگار ,
ایمان ,
کافر ,
زیان ,
خدا ,
آسمان ,
زمین ,
دانا ,
حکیم ,
اهل کتاب ,
دین ,
غلو ,
زیاده روی ,
مسیح ,
عیسی بن مریم ,
فرستاده خدا ,
کلمه ,
مخلوق ,
مریم ,
القاء ,
پیامبران ,
معبود یگانه ,
منزه ,
تدبیر ,
سرپرستی ,
فرشتگان ,
مقرب ,
فرشتگان مقرب ,
قیامت ,
اعمال صالح ,
پاداش ,
فضل ,
بخشش ,
تکبر ,
مجازات ,
دردناک ,
سرپرست ,
یاور ,
مسیحیان نجران ,
نجران ,
دلیل روشن ,
آشکار ,
کتاب آسمانی ,
رحمت ,
هدایت ,
شیعه ,
حقیقی ,
شیعیان ,
ساکت ,
تسبیح ,
خواب ,
نماز ,
خوشی ,
محزون ,
غصه ,
امام سجاد علیه السلام ,
صفات شیعه ,
امام صادق علیه السلام ,
طلب خیر ,
قضاء الهی ,
راضی ,
خیر ,
قطعی ,
کودک ,
بوسیدن ,
رسوب خدا ,
اهل آتش ,
طاغوت ,
دولت مردمی ,
ادارات ,
امام خمینی رحمه الله علیه ,
شهید سلیمانی ,
حاج قاسم سلیمانی ,
حاج قاسم ,
عزت ,
گمنان ,
نیت ,
یاری مردم ,
خداوند ,
عظمت ,
آغوش ,
شهید حسن عشوری ,
رودسر ,
سربازان گمنام امام زمان (عج) ,
تروریست ,
شهادت ,
عقل ,
تعطیل ,
سردار قاآنی ,
نیروی قدس سپاه ,
ذلت ,
اخراج ,
آمریکا ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 8 آذر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق علیه السلام:
بندگان ســـه گـــروه اند: گروهى خدا را از سرِ هـراس مى پرستند كه اين پرستش بردگان است و گروهى او را برای پاداش مى پــرستند كه ايــن پـرستش مزدوران است و گروهىخداوند را به سبب محبّت بهاو میپرستند كه اين پرستش آزادگان و برترين پرستش است. الكافی: ج 2 ص 84
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۶۳تا۱۶۶ ۱۶۳ إِنّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوح وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الأَسْباطِ وَ عيسى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً ۱۶۴ وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللّهُ مُوسى تَكْليماً ۱۶۵ رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللّهُ عَزيزاً حَكيماً ۱۶۶ لكِنِ اللّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بِاللّهِ شَهيداً ترجمه ۱۶۳ ـ ما به تو وحى فرستاديم; همان گونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحى فرستاديم; و (نيز) به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط (بنى اسرائيل) و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحى نموديم; و به داود زبور داديم. ۱۶۴ ـ و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را پيش از اين، براى تو باز گفته ايم; و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را بيان نكرده ايم; و خداوند با موسى سخن گفت. (و اين امتياز، از آنِ او بود). ۱۶۵ـ پيامبرانى كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود;) و خداوند، توانا و حكيم است. ۱۶۶ـ ولى خداوند گواهى مى دهد به آنچه بر تو نازل كرده; كه از روى علمش نازل كرده است; و فرشتگان (نيز) گواهى مى دهند; هر چند گواهى خدا كافى است. تفسیر در آيات گذشته خوانديم كه يهود در ميان پيامبران خدا تفرقه مى افكندند، بعضى را تصديق و بعضى را انكار مى كردند، آيات مورد بحث، بار ديگر به آنها چنين پاسخ مى گويد و موقعيت انبياء گذشته را تثبيت مى نمايد: «ما بر تو وحى فرستاديم همان طور كه بر نوح و پيامبران بعد از او وحى فرستاديم، و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبرانى كه از فرزندان يعقوب بودند و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحى نموديم و به داود كتاب زبور داديم» (إِنّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوح وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الأَسْباطِ وَ عيسى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً). پس چرا در ميان اين پيامبران بزرگ تفرقه مى افكنيد در حالى كه همگى در يك مسير گام بر مى داشتند؟! و ممكن است آيه فوق ناظر به گفتار مشركان و بت پرستان عرب باشد كه از نزول وحى بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) تعجب مى كردند; زيرا آيه مى گويد: چه جاى تعجب است مگر وحى بر پيامبران پيشين نازل نشد؟! پس از آن در آيه بعد اضافه مى كند: پيامبرانى كه وحى بر آنان نازل گرديد منحصر به اينها نبودند، بلكه «پيامبران ديگرى كه قبلاً سرگذشت آنها را براى تو بيان كرده ايم و پيامبرانى را كه هنوز سرگذشت آنها را شرح نداده ايم همگى همين مأموريت را داشتند و وحى الهى بر آنها نازل گرديد» (وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ). و از اين بالاتر «خداوند رسماً با موسى(عليه السلام) سخن گفت» (وَ كَلَّمَ اللّهُ مُوسى تَكْليماً). بنابراين، رشته وحى هميشه در ميان بشر بوده، چگونه ممكن است ما افراد انسان را بدون راهنما و رهبر بگذاريم و در عين حال براى آنها مسئوليت و تكليف قائل شويم؟! لذا در آيه بعد مى افزايد: «ما اين پيامبران را بشارت دهنده و انذاركننده قرار داديم، تا به رحمت و پاداش الهى، مردم را اميدوار سازند و از كيفرهاى او بيم دهند، تا اتمام حجت بر آنها شود و بهانه اى نداشته باشند» (رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ). خداوند برنامه ارسال اين رهبران را دقيقاً تنظيم و اجرا نموده، چرا چنين نباشد؟! با اين كه: «او بر همه چيز توانا و حكيم است» (وَ كانَ اللّهُ عَزيزاً حَكيماً). «حكمت او» ايجاب مى كند كه اين كار عملى شود، و «قدرت او»، راه را هموار مى سازد; زيرا عدم انجام يك برنامه صحيح، يا به علت عدم حكمت و دانائى است،و يا به خاطر عدم قدرت، در حالى كه هيچ يك از اين نقائص در ذات پاك او وجود ندارد. و در آخرين آيه به پيامبر دلدارى و قوت قلب مى بخشد كه اگر اين جمعيت نبوت و رسالت تو را انكار كردند اهميتى ندارد; زيرا: «خداوند گواه چيزى است كه بر تو نازل كرده است» (لكِنِ اللّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ). و البته انتخاب تو براى اين منصب بى حساب نبوده، بلكه «اين آيات را از روى علم به لياقت و شايستگى تو براى اين مأموريت، نازل كرده است» (أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ). اين جمله، ممكن است ناظر به معنى ديگرى نيز باشد كه آنچه بر تو نازل شده از درياى بى پايان علم الهى سرچشمه مى گيرد و محتواى آنها گواه روشنى بر اين است كه از علم او سرچشمه گرفته. بنابراين، شاهد صدق دعوى تو در متن اين آيات ثبت است و نيازى به دليل ديگر نيست. چگونه ممكن است يك فرد درس نخوانده، بدون اتكا به علم الهى كتابى بياورد كه مشتمل بر عالى ترين تعليم ها، فلسفه ها، قانون ها و دستورهاى اخلاقى و برنامه هاى اجتماعى باشد؟! و در پايان اضافه مى كند: نه تنها خداوند گواهى بر حقانيت تو مى دهد، بلكه «فرشتگان پروردگار نيز گواهى مى دهند; اگر چه گواهى خدا كافى است» (وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بِاللّهِ شَهيداً). 1 ـ بعضى از مفسران از جمله «اِنّا أَوْحَيْنا اِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا...» چنين استفاده كرده اند كه: قرآن مى خواهد اين نكته را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) اعلام كند كه در آئين تو تمام امتيازاتى كه در آئين هاى گذشته بوده جمع است، و «آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى». در بعضى از روايات اهل بيت(عليهم السلام) نيز اشاره به اين معنى شده است و الهام مفسران در اين قسمت در حقيقت به كمك اين گونه روايات بوده. 2 ـ در آيات فوق مى خوانيم: «زبور» از كتب آسمانى است كه خداوند به «داود» (عليه السلام) داده است، اين سخن با آنچه معروف و مسلّم است كه پيامبران «اولوا العزم» كه داراى كتاب آسمانى و آئين جديد بوده اند پنج نفر بيشتر نيستند، منافات ندارد; زيرا همان طور كه از آيات قرآن و روايات اسلامى استفاده مى شود كتب آسمانى كه بر پيامبران نازل گرديد، دو گونه بود: نخست كتاب هائى كه احكام تشريعى در آن بود و اعلام آئين جديد مى كرد، اينها پنج كتاب بيشتر نبود كه بر پنج پيامبر اولوا العزم نازل گرديد. و ديگر كتاب هائى بود كه احكام تازه در بر نداشت، بلكه مشتمل بر نصايح، اندرزها، راهنمائى ها، توصيه و دعاها بود و كتاب «زبور» از اين دسته بود ـ هم اكنون كتاب «مزامير داود» يا «زبور داود» كه ضمن كتب «عهد قديم» مذكور است، نيز گواه اين حقيقت مى باشد. گرچه اين كتاب همانند ساير كتب «عهد جديد و قديم» از تحريف، مصون نمانده، ولى مى توان گفت: تا حدودى شكل خود را حفظ كرده است. اين كتاب مشتمل بر صد و پنجاه فصل است كه هر كدام «مزمور» ناميده مى شود، و سراسر، شكل اندرز، دعا و مناجات دارد. در روايتى از «ابوذر» نقل شده كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پرسيدم: عدد پيامبران چند نفر بودند؟ فرمود: يكصد و بيست و چهار هزار نفر. پرسيدم: رسولان از ميان آنها چند نفر بودند؟ فرمود: سيصد و سيزده نفر و بقيه تنها پيامبر بودند... «ابوذر» مى گويد: پرسيدم كتاب هاى آسمانى كه بر آنها نازل شد چند كتاب بود؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: صد و چهار كتاب، ده كتاب بر آدم(عليه السلام)، پنجاه كتاب بر شيث، سى كتاب بر ادريس، و ده كتاب بر ابراهيم (كه مجموعاً يك صد كتاب مى شود) و تورات و انجيل و زبور و قرآن 3 ـ «اسباط» جمع «سبط» (بر وزن سبد) به معنى طوائف بنى اسرائيل است ولى در اينجا منظور پيامبرانى است كه از آن قبائل مبعوث شده اند. ـ چگونگى نزول وحى بر پيامبران مختلف بوده: گاهى از طريق نزول فرشته وحى. گاهى از طريق الهام به قلب. و گاهى از طريق شنيدن صدا، به اين ترتيب كه خداوند امواج صوتى را در فضا و اجسام مى آفريده و از اين طريق با پيامبرش صحبت مى كرده. از كسانى كه اين امتياز را به روشنى داشته، موسى بن عمران(عليه السلام) بود كه گاهى امواج صوتى را از لابلاى «شجره وادى ايمن» و گاهى در كوه «طور» مى شنيد، و لذا لقب «كليم اللّه» به موسى(عليه السلام) داده شده است و شايد ذكر موسى(عليه السلام) در آيات فوق به صورت جداگانه به خاطر همين امتياز بوده است.
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله):
هركَس بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت كند خداوند به ازاى هر حرفِ آن چهار هزارحسنه برايش مى نويسد و چهار هزار گناه از او پاك مى كند و چهار هزار درجه او رابالا مى برد.
بحارالأنوار ، ج 92 ، ص 258
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۶۷تا۱۶۹ ۱۶۷ إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعيداً ۱۶۸ إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَريقاً ۱۶۹إِلاّ طَريقَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها أَبَداً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسيراً ترجمه ۱۶۷ ـ كسانى كه كافر شدند، و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، در گمراهى دورى گرفتار شده اند. ۱۶۸ـ كسانى كه كافر شدند، و (به خود و ديگران) ستم كردند، هرگز خدا آنها را نخواهد بخشيد، و آنان را به هيچ راهى هدايت نخواهد كرد. ۱۶۹ ـ مگر به راه دوزخ! كه جاودانه در آن خواهند ماند; و اين كار براى خدا آسان است! تفسیر در آيات گذشته بحث هائى درباره افراد بى ايمان و با ايمان ذكر شده بود، در اين آيات، به دسته اى ديگر اشاره مى كند كه بدترين نوع كفر را انتخاب كردند. آنها كسانى هستند كه علاوه بر گمراهى خود، كوشش براى گمراه ساختن ديگران مى كنند. آنها كسانى هستند كه هم بر خود ستم روا مى دارند و هم بر ديگران; زيرا نه خود راه هدايت را پيموده اند و نه مى گذارند ديگران اين راه را بپيمايند. لذا در نخستين آيه مى فرمايد: «كسانى كه كافر شدند و مردم را از گام گذاشتن در راه خدا مانع گشتند، در گمراهى دور و درازى گرفتار شده اند» (إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعيداً). چرا اين دسته دورترين افراد از جاده حقند؟! زيرا افرادى كه مبلّغان ضلالتند، بسيار بعيد به نظر مى رسد دست از راهى كه خود به سوى آن دعوت مى كنند بردارند. آنها كفر را با لجاجت و عناد آميخته و در بيراهه اى گام گذاشته اند كه از راه حق بسيار فاصله دارد. در آيه بعد اضافه مى فرمايد: آنها كه كافر شدند و ستم كردند، هم ستم به حق كردند كه آنچه شايسته آن بود انجام ندادند، هم ستم به خويش كه خود را از سعادت محروم ساختند و در درّه ضلالت سقوط كردند و هم به ديگران ستم كردند كه آنها را از راه حق باز داشتند. چنين افرادى هرگز مشمول آمرزش پروردگار نخواهند شد و خداوند آنها را به هيچ راهى جز راه جهنم هدايت نمى كند، لذا مى فرمايد: «كسانى كه كافر شدند و ستم نمودند، هرگز خدا آنها را نخواهد بخشيد و آنها را هدايت نخواهد كرد» (إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَريقاً). در آخرين آيه مى فرمايد: «خدا اين افراد را جز به سمت و طريق جهنم هدايت نخواهد كرد» (إِلاّ طَريقَ جَهَنَّمَ). و مى افزايد: «آنها براى هميشه در دوزخ مى مانند» (خالِدينَ فيها أَبَداً). آنها بايد بدانند كه اين تهديد الهى صورت مى پذيرد; زيرا: «اين كار براى خدا آسان است و قدرت بر آن دارد» (وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسيراً). همان طور كه مشاهد مى كنيم: آيات فوق، درباره اين دسته از كفار و مجازات آنها، تأكيد خاصى دارد. از يكسو ضلال آنها را ضلال بعيد مى شمارد. و از سوى ديگر با جمله «لَمْ يَكُنِ اللّهُ...» چنين مى فهماند كه آمرزش آنها هرگز شايسته مقام خدا نيست. و باز از سوى ديگر، تعبير به «خلود» و تأكيد آن با كلمه «أَبَداً» همه به خاطر اين است كه آنها علاوه بر گمراه بودن، كوشش در گمراهى ديگران دارند و اين مسئوليت عظيمى است.
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مومن امام رضا علیه السلام فرمودند: مؤمن نيست كسى مگر اينكه سه رفتار در او باشد روشى از خدا و سنتى از پيغمبر خدا و آئينى از ولى خدا، 1 اما روشى از خدا پوشاندن اسرار است خداوند در قرآن مى فرمايد عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ 2 و روشى از پيغمبر خدا مداراى با مردم بود و خداوند پيغمبر خود را با سازش و راه آمدن با مردم سفارش كرد و فرمود خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ 3 اما آئين ولىّ خدا صبر در سختىها و بلاها است و خدا مى فرمايد وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ (صفات الشیعة)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام):
ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید چون در لحظات ظهور ایمان ها به سختی مورد امتحان و ابتلاء قرار می گیرند.
اصول کافی ج6 ص370
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام علی (علیه السلام):
مؤمن، دائم الذکر است، کثیرالفکر است، برنعمت شکرکننده است، و در بلا صبرکننده است.
غرر الحکم ، حکمت 1533
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
امام صادق علیه السلام ,
بندگان ,
خدا ,
هراس ,
پرستش ,
بردگان ,
پاداش ,
مزدوران ,
مزدور ,
محبت ,
آزادگان ,
برترین پرستش ,
وحی ,
نوح ,
پیامبران ,
ابراهیم ,
اسماعیل ,
اسحاق ,
یعقوب ,
اسباط ,
بنی اسرائیل ,
عیسی ,
ایوب ,
یونس ,
هارون ,
سلیمان ,
داود ,
زبور ,
م ,
سی ,
بشارت ,
بیم ,
حجت ,
اتمام حجت ,
خداوند ,
توانا ,
حکیم ,
گواهی ,
نازل ,
علم ,
فرشتگان ,
بسم اللّه الرحمن الرحيم ,
چهار هزار ,
حسنه ,
گناه ,
پاک ,
درجه ,
بحارالانوار ,
کافر ,
راه خدا ,
گمراهی ,
گرفتار ,
ستم ,
بخشش ,
هدایت ,
تفسیر قرآن ,
تفسیر قرآن کریم ,
تفسیر سوره نساء ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
سوره نساء ,
سوره مبارکه نساء ,
دوزخ ,
جاودانه ,
آسان ,
مومن ,
اسرار ,
پیغمبر خدا ,
مدارا ,
مدارا با مردم ,
سازش ,
سفارش ,
صبر ,
سختی ,
بلا ,
امام رضا علیه السلام ,
ایمان ,
ظهور ,
قبل از ظهور ,
امتحان ,
ابتلاء ,
اصول کافی ,
دائم الذکر ,
کثیرالفکر ,
شکر نعمت ,
صبر بر بلا ,
شهید مدافع حرم ,
شهید مهدب صابری ,
شهید مهدی نوروزی ,
شهید علی اصغر شیردل ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 6 آذر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) میفرمایند : الكريمُ يَرفَعُ نفسَهُ في كُلِّ ما أسداهُ عن حُسنِ المُجازاةِ. بزرگوار كسى است كه خود را بالاتر از اين داند كه براى نيكيهايش عوض نيكو انتظار داشته باشد. غرر الحكم ح۲۰۳۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۴۸تا۱۴۹ ۱۴۸ لا يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللّهُ سَميعاً عَليماً ۱۴۹ إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوء فَإِنَّ اللّهَ كانَ عَفُوّاً قَديراً ترجمه ۱۴۸ ـ خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود، بدى ها (ى ديگران) را اظهار كند; مگر آن كسى كه مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست. ۱۴۹ ـ اگر نيكى ها را آشكار يا مخفى سازيد، و از بدى ها گذشت نمائيد، خداوند آمرزنده و تواناست (و با اين كه قادر بر انتقام است، عفو و گذشت مى كند).
تفسیر در اين دو آيه، اشاره به بخشى از دستورات اخلاقى اسلام شده است: نخست مى فرمايد: «خدا دوست نمى دارد كسى با سخنان خود بدى ها، عيوب و اعمال زشت اشخاص را اظهار كند» (لا يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ). زيرا همان گونه كه خداوند «ستّار العيوب» است، دوست ندارد كه افراد بشر پرده درى كنند، عيوب مردم را فاش سازند و آبروى آنها را ببرند. به علاوه مى دانيم هر انسانى معمولاً نقاط ضعف پنهانى دارد كه اگر بنا شود اين عيوب اظهار گردد يك روح بدبينى عجيب بر سراسر جامعه سايه مى افكند، و همكارى آنها را با يكديگر مشكل مى سازد، بنابراين هم به خاطر استحكام پيوندهاى اجتماعى و هم به خاطر رعايت جهات انسانى، لازم است بدون در نظر گرفتن يك هدف صحيح، پرده درى نشود. ضمناً بايد توجه داشت: منظور از كلمه «سوء» هر گونه بدى و زشتى است و منظور از «جهر... من القول» هر گونه ابراز و اظهار لفظى است، خواه به صورت شكايت باشد يا حكايت، يا نفرين، يا مذمت، و يا غيبت، و به همين جهت از جمله آياتى كه در بحث تحريم «غيبت» به آن استدلال شده همين آيه است، ولى مفهوم آيه منحصر به غيبت نيست و هر نوع بدگوئى را شامل مى شود. پس از آن به بعضى از امور كه مجوّز اين گونه بدگوئى ها و پرده درى ها مى شود اشاره كرده، مى فرمايد: «مگر كسى كه مظلوم واقع شده» (إِلاّ مَنْ ظُلِمَ). چنين افرادى براى دفاع از خويشتن در برابر ظلم ظالم حق دارند اقدام به شكايت كنند و يا از مظالم و ستمگرى ها آشكارا مذمت، انتقاد و غيبت نمايند و تا حق خود را نگيرند و دفع ستم ننمايند از پاى ننشينند. در حقيقت ذكر اين استثناء به خاطر آن است كه حكم اخلاقى فوق مورد سوء استفاده ظالمان و ستمگران واقع نشود. و يا بهانه اى براى تن در دادن به ستم نگردد. روشن است در اين گونه موارد نيز تنها به آن قسمت كه مربوط به ظلمِ ظالم و دفاع از مظلوم است بايد قناعت كرد. و در پايان آيه ـ همان طور كه روش قرآن است ـ براى اين كه افرادى از اين استثناء نيز سوء استفاده نكنند و به بهانه اين كه مظلوم واقع شده اند عيوب مردم را بدون جهت آشكار نسازند، مى فرمايد: «خداوند شنوا و داناست» (وَ كانَ اللّهُ سَميعاً عَليماً) يعنى هم سخنان را مى شنود و هم از نيّات آگاه است. در آيه بعد، به نقطه مقابل اين حكم اشاره كرده كه: اگر نيكى هاى افراد را اظهار كنيد و يا مخفى نمائيد مانعى ندارد، به خلاف بدى ها كه مطلقاً جز در موارد استثنائى بايد كتمان شود و نيز اگر در برابر بدى هائى كه افراد به شما كرده اند راه عفو و بخشش را پيش گيريد بهتر است; زيرا اين كار در حقيقت يك نوع كار الهى است كه با داشتن قدرت بر هر گونه انتقام، بندگان شايسته خود را مورد عفو قرار مى دهد، مى فرمايد: «(اما) اگر نيكى ها را آشكار يا مخفى سازيد و يا از بدى ها گذشت نمائيد، خداوند بخشنده و توانا است» (إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوء فَإِنَّ اللّهَ كانَ عَفُوّاً قَديراً). در حقيقت آيه دوم، از دو جهت در نقطه مقابل آيه اول قرار گرفته، نخست «اظهار نيكى ها» در برابر «اظهار بدى ها» و سپس «عفو و بخشش» در برابر كسانى كه به آنها ستم شده است. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه: آيا عفو و گذشت از ستمگر در حقيقت موجب امضاى ظلم او نخواهد بود؟ آيا اين كار، او را تشويق به ادامه ستم نمى كند؟! و آيا اين دستور، يك نوع واكنش منفى تخديرى در مظلومان ايجاد نخواهد كرد؟ پاسخ سؤال اين است كه: مورد «عفو و گذشت» از مورد «احقاق حق و مبارزه با ظالم» جدا است. به همين دليل در دستورهاى اسلامى از يك طرف مى خوانيم: «نه ظلم كنيد و نه تن به ظلم دهيد» (لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ) و مى خوانيم: «دشمنِ ظالم و يارِ مظلوم باشيد» (كُونا لِلْظّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً) و يا: «با ظالمان پيكار كنيد تا به حكم خدا گردن نهند» (فَقاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتّى تَفِىءَ اِلى أَمْرِ اللّهِ) و از سوى ديگر دستور به عفو و بخشش و گذشت داده شده است همان طور كه مى فرمايد: «اگر عفو كنيد به تقوا نزديك تر است» (وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى) و يا در جاى ديگر مى فرمايد: «آنها بايد عفو كنند و چشم بپوشند; آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد»؟! (وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَكُمْ) گرچه ممكن است بعضى از افراد كم اطلاع ميان اين دو حكم در بدو نظر تضادى ببينند، ولى با توجه به آنچه در منابع اسلامى وارد شده روشن مى شود كه مورد عفو و گذشت جائى است كه از آن سوء استفاده نشود و مورد مبارزه و كوبيدن ظلم، جاى ديگر. توضيح اين كه: عفو و گذشت مخصوص موارد قدرت و پيروزى بر دشمن و شكست نهائى او است. يعنى در موردى كه احساس خطر جديدى از ناحيه دشمن نشود، بلكه عفو و گذشت از او يك نوع اصلاح و تربيت در مورد او محسوب شود و او را به تجديدنظر در مسير خود وادارد، چنان كه در موارد زيادى از تاريخ اسلام به چنين افرادى برخورد مى كنيم و حديث معروف: اِذا قَدَرْتَ عَلى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ: «هنگامى كه بر دشمن پيروز شدى، گذشت را زكات اين پيروزى قرار ده» شاهدى بر اين مدعا است. اما در مواردى كه خطر دشمن هنوز برطرف نگشته و احتمالاً گذشت، او را جسورتر و آماده تر مى كند. يا اين كه عفو و گذشت يك نوع تسليم و رضايت به ظلم محسوب مى شود، هيچ گاه اسلام اجازه چنين عفوى را نمى دهد و هرگز پيشوايان اسلام در چنين مواردى راه عفو و گذشت را انتخاب نكرده اند و به آن دستور نداده اند.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۵۰تا۱۵۲ ۱۵۰ إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً ۱۵۱ أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقّاً وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً ۱۵۲ وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَد مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً ترجمه ۱۵۰ـ كسانى كه خدا و پيامبرانِ او را انكار مى كنند، و مى خواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائل شوند، و مى گويند: «به بعضى ايمان مى آوريم، و بعضى را انكار مى كنيم» و مى خواهند در ميان اين دو، راهى براى خود انتخاب كنند... ۱۵۱ـ آنها كافران حقيقى اند; و براى كافران، مجازات خواركننده اى فراهم ساخته ايم. ۱۵۲ـ (ولى) كسانى كه به خدا و رسولان او ايمان آورده، و ميان احدى از آنها فرق نمى گذارند، پاداششان را خواهد داد; خداوند، آمرزنده و مهربان است. تفسیر در اين چند آيه، توصيفى از حال جمعى از كافران و مؤمنان و سرنوشت آنها آمده است كه آيات گذشته درباره منافقان را تكميل مى كند. نخست به حال كسانى كه ميان پيامبران الهى فرق گذاشته، بعضى را بر حق و بعضى را بر باطل مى دانستند اشاره كرده، مى فرمايد: «آنها كه به خدا و پيامبرانش كافر مى شوند و مى خواهند ميان خدا و پيامبران او تفرقه بيندازند و اظهار مى دارند ما نسبت به بعضى از آنها ايمان داريم اگر چه بعضى ديگر را به رسميت نمى شناسيم، و به گمان خود مى خواهند در اين ميان راهى پيدا كنند» (إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يـَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً). بلافاصله در آيه بعد وضع آنها را روشن ساخته، مى فرمايد: «آنها كافران واقعى هستند» (أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقّاً). در حقيقت اين جمله حال يهود و مسيحيان را روشن مى سازد; چرا كه يهود، مسيح را به رسميت نمى شناختند، و هر دو، پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را، در حالى كه طبق كتب آسمانى، نبوت اين پيامبران برايشان ثابت شده بود. اين تبعيض در قبول واقعيت ها، كه از هوا و هوس، تعصبات جاهلانه و احياناً حسادت و تنگ نظرى هاى بى دليل سرچشمه مى گيرد، نشانه عدم ايمان به پيامبران و خدا است; زيرا ايمان آن نيست كه آنچه مطابق ميل انسان است بپذيرد، و آنچه بر خلاف ميل و هواى او است ردّ كند، اين يك نوع هواپرستى است نه ايمان. ايمان واقعى آن است كه انسان حقيقت را بپذيرد خواه مطابق ميل او باشد يا بر خلاف ميل او، و لذا قرآن در آيات فوق اين گونه افراد را با اين كه دم از ايمان به خدا و بعضى از انبياء مى زدند، به طور كلّى كافر دانسته و مى گويد: «آنها كافران واقعى هستند». بنابراين ايمان آنها حتى در مواردى كه نسبت به آن اظهار ايمان مى كنند، بى ارزش قلمداد شده است; چرا كه از روح حق جوئى سرچشمه نمى گيرد. و در پايان آنها را تهديد كرده، مى فرمايد: «ما براى كافران عذاب توهين آميز و خوار كننده اى فراهم ساخته ايم» (وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً). توصيف عذاب در اين آيه به مُهِين: «توهين آميز» ممكن است از اين جهت باشد كه آنها با تفرقه انداختن ميان پيامبران خدا در واقع به جمعى از آنان توهين كرده اند و بايد عذاب آنان متناسب با عمل آنها باشد. سپس در سومين آيه، به وضع مؤمنان و سرنوشت آنها اشاره كرده، مى گويد: «كسانى كه ايمان به خدا و همه پيامبران او آورده اند و در ميان هيچ يك از آنها تفرقه نينداختند و با اين كار، تسليم و اخلاص خود در برابر حق، و مبارزه با هر گونه تعصب نا به جا را اثبات نمودند، به زودى خداوند پاداش هاى آنها را به آنها خواهد داد» (وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَد مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتيهِمْ أُجُورَهُمْ). البته ايمان به پيامبران و به رسميت شناختن آنها با اين منافات ندارد كه بعضى را از بعضى برتر بدانيم; زيرا تفاوت در ميان آنها همانند تفاوت مأموريت هاى آنان قطعى است. منظور اين است كه در ميان پيامبران راستين، تفرقه اى از نظر ايمان و به رسميت شناختن نيندازيم. و در پايان آيه به اين مطلب اشاره شده كه اگر اين دسته از مؤمنان در گذشته مرتكب چنان تعصب ها، تفرقه ها و گناهان ديگر شدند اگر ايمان خود را خالص كرده و به سوى خدا باز گردند، خداوند آنها را مى بخشد «و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده و هست» (وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً). قابل توجه اين كه: در آيات فوق افرادى كه در ميان پيامبران تفرقه مى اندازند به عنوان «كافران حقيقى» معرفى شده اند. ولى آنها كه به همه ايمان دارند به عنوان «مؤمنان حقيقى» معرفى نشده اند، تنها به عنوان «مؤمن» توصيف شده اند. شايد اين تفاوت به خاطر آن باشد كه مؤمنان حقيقى آنها هستند كه علاوه بر ايمان، از نظر «عمل» نيز كاملاً پاك و صالح باشند، شاهد اين سخن آياتى است كه در آغاز سوره «انفال» آمده است كه مؤمنان را پس از ايمان به خدا با يك سلسله اعمال مثبت و زنده مانند نمو و رشد اخلاقى و اجتماعى و ايمانى، و نماز و زكات، و توكّل بر خدا، توصيف كرده و به دنبال آن فرموده: «أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً» در آيات قرآن مجازات هاى خداوند به انواع مختلف توصيف شده: گاهى «دردناك» است (عذاب اليم) مانند: شلاق زدن و آزار بدنى. گاهى «توهين آميز» است (عذاب مهين) مانند: پاشيدن لجن بر لباس كسى و مانند آن. گاهى «پر سر و صدا» است (عذاب عظيم) مانند: مجازات در حضور جمعيت. و گاهى اثر آن در وجود انسان عميق است و تا مدتى باقى مى ماند (عذا ب شديد) ، مانند: زندان هاى طويل المدّة با اعمال شاقّه... و امثال آن. روشن است توصيف عذاب به يكى از اين صفات، با نوع «گناه» تناسب دارد، لذا در بسيارى از آيات قرآن، مجازات ظالمان به عنوان عذاب اليم آمده است; زيرا متناسب با دردناك بودن ظلم نسبت به بندگان خدا است، و آنها كه گناهشان توهين آميز بوده، عذابشان نيز توهين آميز است. و همچنين آنها كه دست به گناهان شديد و يا پر سر و صدا مى زنند كيفرى همانند آن دارند. ولى منظور از ذكر مثال هاى فوق، نزديك ساختن مطلب به ذهن است و گرنه مجازات هاى آن جهان قابل مقايسه با مجازات هاى اين عالم نيست.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت امام صادق علیه السلام: ما کَلَّمَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله العِبادَ بِکُنهِ عَقلِهِ قَطُّ، قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : اِنّا مَعاشِرَ النبیاءِ اُمِرنا اَن نُـکَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدرِ عُقولِهِم اصول کافى، ج ۱، ص ۲۳ امام صادق علیه السلام: رسول خدا (درود خداوند بر او و خاندان او باد) هرگز با بندگان به اندازه (حقیقت و نهایت) عقل خودش سخن نگفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا به ما گروه پیامبران فرمان داده شده که با مردم به اندازه عقل های خودشان سخن بگوییم.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) : فقیهان و حکیمان وقتی برای هم نامه مینوشتند ، سه نکته را مینوشتند که چهارمی نداشت : 1 کسی که برای آخرت تلاش کند خدا او را از غصه ی دنیا دور میکند 2 کسی که پنهانِ خود را اصلاح کند ؛ خدا آشکار اورا اصلاح میکند 3 کسی که رابطه ی میان خود و خدا را اصلاح کند؛ خداوند میان او و مردم را اصلاح میکند. الخصال شیخ صدوق ص ۱۸۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۵۳تا۱۵۴ ۱۵۳ يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبيناً ۱۵۴ وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِميثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً ترجمه ۱۵۳ ـ اهل كتاب از تو مى خواهند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى; (در حالى كه اين يك بهانه است;) آنها از موسى، بزرگ تر از اين را خواستند و گفتند: «خدا را آشكارا به ما نشان ده»! و به خاطر اين ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامرى) را، پس از آن همه دلائل روشن كه براى آنها آمد، (به خدائى) انتخاب كردند! ولى ما از آن درگذشتيم (و عفو كرديم) و به موسى، برهان آشكارى داديم. ۱۵۴ ـ و كوه طور را بر فراز آنها برافراشتيم; و در همان حال از آنها پيمان گرفتيم، و به آنها گفتيم: «(براى توبه) از در (بيت المقدس) با خضوع در آئيد»! و (نيز) گفت يم: «روز شنبه تعدّى نكنيد (و دست از كار بكشيد!)» و از آنان (در برابر همه اينها،) پيمان محكمى گرفتيم. شان نزول در تفسير «تبيان» ، «مجمع البيان» و «روح المعانى» چنين آمده: جمعى از يهود نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده، گفتند: اگر تو پيغمبر خدائى كتاب آسمانى خود را يك جا به ما عرضه كن، همان طور كه موسى(عليه السلام) «تورات» را يك جا آورد، آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. تفسیر اين آيات، نخست اشاره به درخواست اهل كتاب (يهود) مى كند و مى گويد: «اهل كتاب از تو تقاضا مى كنند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى» (يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ). شك نيست كه آنها در اين تقاضاى خود حُسن نيّت نداشتند; زيرا هدف از نزول كتب آسمانى، همان ارشاد، هدايت و تربيت است. گاهى اين هدف با نزول كتاب آسمانى يك جا تأمين مى شود. و گاهى تدريجى بودن آن به اين هدف بيشتر كمك مى كند. بنابراين، آنها مى بايست از پيامبر(صلى الله عليه وآله) دليل بخواهند، و تعليمات عالى و ارزنده، نه اين كه چگونگى نزول كتب آسمانى را تعيين كنند. لذا خداوند به دنبال اين تقاضا به عدم حُسن نيّت آنها اشاره كرده، و ضمن دلدارى به پيامبرش، سابقه لجاجت، عناد و بهانه جوئى يهود در برابر پيامبر بزرگشان موسى بن عمران(عليه السلام) را بازگو مى كند. مى فرمايد: «اينها از موسى چيزهائى بزرگ تر و عجيب تر از اين خواستند، گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان بده»! (فَقَدْ سَأَلـُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللّهَ جَهْرَةً). اين درخواست عجيب و غير منطقى كه نوعى از عقيده بت پرستان را منعكس مى ساخت و خدا را جسم و محدود معرفى مى كرد و بدون شك از لجاجت و عناد سرچشمه گرفته بود، سبب شد كه: «صاعقه آسمانى به خاطر اين ظلم و ستم آنها را فرا گيرد» (فَأَخَذَتْهُمُ الصّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ). پس از آن به يكى ديگر از اعمال زشت آنها كه مسأله «گوساله پرستى» بود، اشاره كرده، مى گويد: «آنها پس از مشاهده آن همه معجزات و دلائل روشن، گوساله را به عنوان معبود خود انتخاب كردند»! (ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ). ولى با اين همه، براى اين كه آنها به راه باز گردند و از مَركب لجاجت و عناد فرود آيند، «ما آنها را بخشيديم و به موسى برترى و حكومت آشكارى داديم» (فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبيناً) و بساط رسواى سامرى و گوساله پرستان را برچيديم، اما اين سبب نشد كه آنها دست از لجاجت خود بردارند. لذا در آيه بعد مى افزايد: آنها از خواب غفلت بيدار نشدند و از مَركب غرور پائين نيامدند، به همين جهت خداوند كوه طور را بر بالاى سر آنها به حركت در آورد، و در همان حال از آنها پيمان گرفت كه به عنوان توبه از گناهان خود از در بيت المقدس با خضوع و خشوع وارد شوند، و نيز به آنها تأكيد كرد كه در روز شنبه دست از كسب و كار بكشند و راه تعدّى و تجاوز را پيش نگيرند و از ماهيان دريا كه در آن روز صيدش حرام بود استفاده نكنند و در اين موارد پيمان شديد از آنان گرفت، اما آنها به هيچ يك از اين پيمان هاى مؤكّد وفا نكردند! 1 مى فرمايد: «ما كوه طور را بر فراز آنها برافراشتيم و در همان حال از آنها پيمان گرفتيم و به آنها گفتيم: از در (بيت المقدس) با خضوع وارد شويد و به آنها گفتيم: در روز شنبه تعدّى نكنيد و از آنها پيمان محكمى گرفتيم» (وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِميثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً). اكنون بنگريد: اين جمعيت با اين سوابق تاريك، آيا مى توانند در اين تقاضائى كه از تو دارند صادق و راستگو باشند؟! اگر آنها راست مى گويند، چرا طبق صراحت كتب آسمانى خود درباره نشانه هاى آخرين پيامبر عمل نمى كنند؟ و چرا اين همه نشانه هاى روشن تو را ناديده مى گيرند؟ در اينجا ذكر دو نكته لازم به نظر مى رسد: نخست اين كه اگر گفته شود: اين اعمال مربوط به پيشينيان يهود بوده است چه ارتباطى به يهوديان معاصر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) دارد كه اين گونه مورد خطاب واقع شده اند؟ در پاسخ بايد گفت: آنها هيچ گاه نسبت به اعمال نياكان خود معترض نبودند، بلكه نسبت به آن نظر موافق نشان مى دادند، و لذا همگى در يك صف قرار گرفتند. ديگر اين كه: آنچه در شأن نزول آيات فوق آمده كه يهوديان مدّعى بودند «تورات» يك جا نازل شده است، مطلب مسلّمى نيست، شايد چيزى كه باعث اين توهّم شده، اين است كه: فرمان هاى دهگانه (وصاياى عشر) يك جا بر موسى در اَلْواحى نازل شد، و اما در مورد ساير دستورهاى «تورات» دليلى بر اين كه يك جا نازل شده باشد در دست نداريم.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۵۵تا ۱۵۸ ۱۵۵ فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللّهِ وَ قَتْلِهِمُ الأَنْبِياءَ بِغَيْرِحَقّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاّ قَليلاً ۱۵۶ وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظيماً ۱۵۷وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي شَكّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْم إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً ۱۵۸بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللّهُ عَزيزاً حکیماً ترجمه ۱۵۵ ـ (ولى) به خاطر پيمان شكنى آنها، و انكار آيات خدا، و كشتن پيامبران به ناحق، و به خاطر اين كه (از روى استهزاء) مى گفتند: «بر دل هاى ما، پرده افكنده شده (و سخنان پيامبر را درك نمى كنيم!)» آرى، خداوند به علت كفرشان، بر دل هاى آنها مُهر زده; كه جز عده كمى ايمان نمى آورند. ۱۵۶ ـ و (نيز) به خاطر كفرشان، و تهمت بزرگى كه بر مريم زدند; ۱۵۷ ـ و گفتارشان كه: «ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم»! در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند; لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى كنند; و قطعاً او را نكشتند; ۱۵۸ ـ بلكه خدا او را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حكيم است. تفسیر در اين آيات، به قسمت هاى ديگرى از خلافكارى هاى بنى اسرائيل، كارشكنى ها، عداوت ها و دشمنى هاى آنها با پيامبران خدا اشاره شده است. در آيه نخست، به پيمان شكنى و كفر جمعى از آنها و قتل پيامبران به دست آنان اشاره كرده، چنين مى فرمايد: «آنها به خاطر اين كه پيمانشان را شكستند و آيات خدا را انكار كردند و پيامبران را به ناحق كشتند و به خاطر اين كه مى گفتند: بر دل هاى ما پرده افكنده شده، آنها را از رحمت خود دور ساختيم يا قسمتى از نعمت هاى پاكيزه را بر آنان تحريم نموديم» (فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللّهِ وَ قَتْلِهِمُ الأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ) از سياق آيه مى توان استفاده كرده كه: آنها به دنبال اين پيمان شكنى، آيات پروردگار را انكار كردند و راه مخالفت پيش گرفتند، لذا مى فرمايد: (وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللّهِ) . و به اين نيز قناعت نكردند، بلكه دست به جنايت بزرگ ديگرى يعنى قتل و كشتن راهنمايان و هاديان راه حق زدند و بدون هيچ مجوزى آنها را از بين بردند، كه با جمله (وَ قَتْلِهِمُ الأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقّ) به آن اشاره شده. و به قدرى در اعمال خلاف جسور و بى باك بودند كه گفتار پيامبران را به باد استهزاء مى گرفتند و صريحاً به آنها مى گفتند: بر دل هاى ما پرده افكنده شده كه مانع شنيدن و پذيرش دعوت شما است! كه جمله (وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ) دلالت بر آن دارد. پس از آن قرآن توجه مى دهد كه: پس از اين همه جنايت، دل هاى آنها به كلّى مُهر شده و هيچگونه حقى در آن نفوذ نمى كند، البته عامل آن كفر و بى ايمانى، خود آنها هستند و به همين دليل جز افراد كمى كه خود را از اين گونه لجاجت ها بر كنار داشته اند، شايستگى ايمان آوردن ندارند، لذا مى فرمايد: «خدا (به جهات مذكور) بر دل هاى آنها مُهر زده و جز عده كمى از آنها ايمان نمى آورند» (بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاّ قَليلاً). يعنى نه تنها دل هاى آنها در غلاف است و چيزى در آن نفوذ نمى كند كه مُهر كامل عدم پذيرش حق به آن خورده است. در آيه بعد مى افزايد: خلافكارى هاى آنان منحصر به اينها نيست، آنها در راه كفر آن چنان سريع تاختند كه به مريم پاكدامن ، مادر پيامبر بزرگ خدا كه به فرمان الهى بدون همسر باردار شده بود تهمت بزرگى زدند، مى فرمايد: «اين عدم امكانِ ايمان، به خاطر كفر آنها و تهمت بزرگى است كه به مريم زدند» (وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظيماً). آنها حتى به كشتن پيامبر افتخار مى كردند «و مى گفتند: ما مسيح عيسى بن مريم رسول خدا را كشته ايم» (وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ). شايد تعبير به رسول اللّه در مورد مسيح را از روى استهزاء و سخريه مى گفتند. در حالى كه در اين ادعاى خود نيز كاذب بودند; زيرا: «آنها هرگز نه مسيح را كشتند و نه به دار آويختند، بلكه ديگرى را كه شباهت به او داشت اشتباهاً به دار زدند» (وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ). قرآن پس از آن مى گويد: «آنها كه درباره مسيح اختلاف كردند، خودشان در شك بودند و هيچ يك به گفته خود ايمان نداشتند و تنها از تخمين و گمان پيروى مى كردند» (وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي شَكّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْم إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ). درباره اين كه آنها در مورد چه چيز اختلاف كردند؟ در ميان مفسران گفتگو است: احتمال دارد: اين اختلاف مربوط به اصل موقعيت و مقام مسيح(عليه السلام) بوده كه جمعى از مسيحيان او را فرزند خدا مى دانستند و بعضى به عكس همانند يهود او را اصلاً پيامبر نمى دانستند و همگى در اشتباه بودند. و نيز ممكن است اختلاف در چگونگى قتل او باشد كه بعضى مدّعى كشتن او بودند و بعضى مى گفتند: كشته نشده، و هيچ يك به گفته خود اطمينان نداشتند. يا اين كه: مدعيان قتل مسيح(عليه السلام) به خاطر عدم آشنائى با او، در شك بودند آن كس را كه كشتند خود مسيح بوده يا ديگرى به جاى او؟ آنگاه قرآن به عنوان تأكيد مطلب مى گويد: «قطعاً او را نكشتند» (وَ ما قَتَلُوهُ يـَقيناً). و سرانجام اعلام مى دارد: «خداوند او را به سوى خود بالا برد و خداوند قادر و حكيم است» (بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللّهُ عَزيزاً حَكيماً). قرآن در آيه فوق مى گويد: «مسيح نه كشته شد، و نه به دار رفت، بلكه امر بر آنها مشتبه گرديد و پنداشتند او را به دار زده اند و يقيناً او را نكشتند»! ولى «اناجيل» چهارگانه كنونى همگى مسأله مصلوب شدن (به دار آويخته شدن) مسيح(عليه السلام)و كشته شدن او را ذكر كرده اند، و اين موضوع در فصول آخر هر چهار انجيل (متى، لوقا، مرقس و يوحنا) مشروحاً بيان گرديده، و اعتقاد عمومى مسيحيان امروز نيز بر اين مسأله استوار است. بلكه به يك معنى مسأله قتل و مصلوب شدن مسيح(عليه السلام)، يكى از مهمترين مسائل زيربناى آئين مسيحيت كنونى را تشكيل مى دهد، چه اين كه: مى دانيم مسيحيان كنونى، مسيح(عليه السلام) را پيامبرى كه براى هدايت، تربيت و ارشاد خلق آمده باشد نمى دانند، بلكه او را «فرزند خدا»! و «يكى از خدايان سه گانه»! مى دانند كه هدف اصلى آمدن او به اين جهان، فدا شدن و بازخريد گناهان بشر بوده است. مى گويند: او آمده تا قربانى گناهان ما شود، او به دار آويخته و كشته شد، تا گناهان بشر را بشويد و جهانيان را از مجازات نجات دهد. بنابراين، راه نجات را منحصراً در پيوند با مسيح(عليه السلام) و اعتقاد به اين موضوع مى دانند! به همين دليل، گاهى مسيحيت را مذهب «نجات» يا «فداء» قلمداد و مسيح را «ناجى» و «فادى» لقب مى دهند. و اين كه مى بينيم: مسيحيان روى مسأله «صليب» فوق العاده تكيه مى كنند و شعارشان «صليب» است از همين نقطه نظر مى باشد. اين بود، خلاصه اى از عقيده مسيحيان درباره سرنوشت حضرت مسيح(عليه السلام). ولى هيچ يك از مسلمانان در بطلان اين عقيده ترديد ندارند; زيرا: اوّلاً ـ مسيح(عليه السلام) پيامبرى همچون ساير پيامبران خدا بود، نه خدا بود و نه فرزند خدا، خداوند، يكتا و يگانه است، شبيه، نظير، مثل، مانند، همسر و فرزند ندارد. ثانياً ـ «فداء» و قربانى گناهان ديگران شدن مطلبى كاملاً غير منطقى است، هر كس در گرو اعمال خويش است و راه نجات نيز تنها ايمان و عمل صالح خود انسان است. ثالثاً ـ عقيده «فداء» گناهكارپرور و تشويق كننده به فساد، تباهى و آلودگى است. و اگر مى بينيم: قرآن مخصوصاً روى مسأله مصلوب نشدن مسيح (عليه السلام) تكيه كرده است، با اين كه ظاهراً موضوع ساده اى به نظر مى رسد، به خاطر همين است كه عقيده خرافى فداء و بازخريد گناهان امت را به شدت بكوبد و مسيحيان را از اين عقيده خرافى باز دارد، تا نجات را در گرو اعمال خويش ببينند، نه در پناه بردن به صليب. و رابعاً ـ قرائنى در دست است كه مسأله مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) را تضعيف مى كند، اين قرائن عبارتند از: 1 ـ مى دانيم «اناجيل» چهارگانه كنونى كه گواهى به مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) مى دهند، همگى سال ها بعد از مسيح(عليه السلام) به وسيله شاگردان و يا شاگردانِ شاگردان او نوشته شده اند، و اين سخنى است كه مورخان مسيحى به آن معترفند. و نيز مى دانيم شاگردان مسيح(عليه السلام) به هنگام حمله دشمنان به او فرار كردند، و اناجيل نيز گواه بر اين مطلب مى باشد بنابراين، مسأله مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) را از افواه مردم گرفته اند و همان طور كه بعداً اشاره خواهيم كرد، اوضاع و احوال چنان پيش آمد كه موقعيت براى اشتباه كردن شخص ديگرى به جاى مسيح(عليه السلام) آماده گشت. 2 ـ عامل ديگر كه اشتباه شدن عيسى را به شخص ديگر امكان پذير مى كند اين است: كسانى كه براى دستگير ساختن حضرت عيسى(عليه السلام) به باغ «جستيمانى» در خارج شهر رفته بودند، گروهى از لشكريان رومى بودند كه در اردوگاه ها مشغول وظائف لشكرى بودند. اين گروه، نه يهوديان را مى شناختند، نه آداب و زبان و رسوم آنها را مى دانستند و نه شاگردان(عليه السلام) عيسى را از استادشان تشخيص مى دادند. 3 ـ «اناجيل» مى گويد: حمله به محل عيسى(عليه السلام) شبانه انجام يافت و چه آسان است كه در اين گير و دار شخص مورد نظر فرار كند و ديگرى به جاى او گرفتار شود. 4 ـ از نوشته همه «اناجيل» استفاده مى شود كه: شخص گرفتار در حضور «پيلاطس» (حاكم رومى در بيت المقدس) سكوت اختيار كرد و كمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت، و از خود دفاع نكرد. بسيار بعيد به نظر مى رسد كه عيسى(عليه السلام) خود را در خطر ببيند و با آن بيان رسا و گوياى خود و با شجاعت و شهامت خاصى كه داشت از خود دفاع نكرده باشد. آيا جاى اين احتمال نيست كه ديگرى (به احتمال قوى «يهوداى اسخريوطى» كه به مسيح(عليه السلام) خيانت كرد و نقش جاسوس را ايفا نمود و مى گويند: شباهت كاملى به مسيح(عليه السلام) داشت) به جاى او دستگير شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته كه حتى نتوانسته است از خود دفاع كند، و سخنى بگويد به خصوص اين كه در اناجيل مى خوانيم: «يهوداى اسخريوطى» بعد از اين واقعه ديگر ديده نشد و طبق گفته اناجيل انتحار كرد! 2 5 ـ همان طور كه گفتيم: شاگردان مسيح(عليه السلام) به هنگام احساس خطر، طبق شهادت «اناجيل»، فرار كردند، و طبعاً دوستان ديگر هم در آن روز مخفى شدند و از دور بر اوضاع نظر داشتند. بنابراين، شخص دستگير شده در حلقه محاصره نظاميان رومى بوده و هيچ يك از دوستان او اطراف او نبودند، به اين ترتيب چه جاى تعجب كه اشتباهى واقع شده باشد؟ 6 ـ در «اناجيل» مى خوانيم كه: شخص محكوم بر چوبه دار از خدا شكايت كرد كه چرا او را تنها گذارده و به دست دشمن براى قتل سپرده است! 3 اگر مسيح(عليه السلام) براى اين به دنيا آمده كه به دار آويخته شود و قربانى گناهان بشر گردد، چنين سخن ناروائى از او به هيچ وجه درست نبوده است، اين جمله به خوبى نشان مى دهد كه شخص مصلوب آدم ضعيف، ترسو و ناتوانى بوده است كه صدور چنين سخنى از او امكان پذير بوده است، و او نمى تواند مسيح باشد 7 ـ بعضى از «اناجيل» موجود (غير از اناجيل چهارگانه مورد قبول مسيحيان) مانند: انجيل برنابا رسماً مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) را نفى كرده. نيز بعضى از فرق مسيحى در مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) ترديد كرده اند و حتى بعضى از محققان معتقد به وجود دو عيسى در تاريخ شده اند: يكى «عيساى مصلوب» و ديگرى «عيساى غير مصلوب» كه ميان آن دو پانصد سال فاصله بوده است! 6 مجموع آنچه در بالا گفته شد، قرائنى است كه گفته قرآن را در مورد اشتباه در قتل و صلب مسيح روشن مى سازد.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
رابطۀ مؤمن با فرزند و آثار ملکوتی آن رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم ▫️منْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِيَ بِالْأَبَوَيْنِ فَيُكْسَيَانِ حُلَّتَيْنِ يُضِيءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ هرکس فرزندش را ببوسد، خداوند عزّوجلّ برای او حسنه ای می نویسد؛ و هر که فرزندش را شاد کند، خدا روز قیامت او را شاد می کند؛ و هر که به او قرآن بیاموزد، روز قیامت پدر و مادر را فرامی خوانند و دو جامۀ بلند (حُلّه) به آنها می پوشاند که از نور آن دو صورتهای اهل بهشت روشن می شود. «الکافی» ج ۶ ص ۴۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (عليه السّلام) فرمودند : انَّ العَملَ القَلیلَ الدّائمَ عَلَی الیَقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیرِ عَلی غَیرِ یَقینٍ. عمل اندک و مداوم که بر پایه ی یقین باشد در نزد خدای متعال از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است. وسائل الشيعه ، ج١٥، ص ٢٠٢
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق علیه السلام می فرمایند: روزی حضرت عیسی (علیه السلام) در جمع حواریون نشسته بودند. حواریون به عیسی علیه السلام عرض کردند: آموزگار راه هدایت! ما را از نصایح و پندهایت بهره مند ساز. عیسی علیه السلام: پیامبر خدا موسی علیه السلام به اصحاب فرمود؛ سوگند دروغ نخورید، ولی من می گویم سوگند خواه دروغ و خواه راست نخورید. آنها عرض کردند: ما را بیشتر موعظه کن. ایشان به حواریون فرمود : برادرم موسی میگفت : زنا نکنید ولی من به شما میگویم : حتی فکر زنا نکنید ؛ زیرا فکر گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنند که اگر خانه را هم به آتش نکشد، دیوارها را سیاه میکند. سفینه البحار، ج ۳، ص ۵۰۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۵۹ ۱۵۹ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ترجمه ۱۵۹ ـ و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اين كه پيش از مرگش به او (حضرت مسيح) ايمان مى آورد; و روز قيامت، بر آنها گواه خواهد بود. تفسیر در آيات پيش، سخن از اعتراف يهود به قتل مسيح(عليه السلام) بود، و اين كه قرآن اعلام داشت: مسيح(عليه السلام) به دار آويخته نشده، بلكه بر آنها مشتبه شد، اين آيه در همين رابطه مى فرمايد: «هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اين كه پيش از مرگش به او ايمان مى آورد» (وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ). در تفسير آيه فوق دو احتمال است كه هر يك به جهاتى قابل ملاحظه است: 1 ـ هيچ كس نيست مگر اين كه پيش از «مرگ خود» به مسيح(عليه السلام) ايمان مى آورد، يعنى هنگامى كه انسان در آستانه مرگ قرار مى گيرد و ارتباط او با اين جهان ضعيف و با جهان بعد از مرگ قوى مى گردد، پرده ها از برابر چشم او كنار مى رود، بسيارى از حقايق را مى بيند، و نسبت به آن آگاهى مى يابد، در اين موقع است كه چشم حقيقت بين او مقام مسيح(عليه السلام) را مشاهده مى كند و در برابر او تسليم مى گردد، آنها كه منكر او شدند به او مؤمن مى شوند و آنها كه او را خدا دانستند به اشتباه خود پى مى برند. در حالى كه اين ايمان همانند ايمان فرعون و اقوام ديگرى است كه به هنگام روياروئى با عذاب و در لحظه مشاهده آن و مقدمات نابودى و مرگ، ايمان مى آوردند هيچگونه سودى براى آنها ندارد. پس، چه بهتر به جاى اين كه در آن لحظه حساس كه ايمان سودى ندارد ايمان بياورند، اكنون كه ايمان مفيد است مؤمن شوند، نه آن دم كه مفيد نيست (طبق اين تفسير ضمير «قَبْلَ مَوْتِهِ» به اهل كتاب بر مى گردد). 2 ـ تفسير ديگر اين است كه: تمام اهل كتاب به حضرت مسيح(عليه السلام) پيش از «مرگ او» ايمان مى آورند، يعنى يهوديان او را به نبوت مى پذيرند و مسيحيان دست از الوهيت او مى كشند و اين به هنگامى است كه مسيح(عليه السلام) ـ طبق روايات اسلامى ـ در موقع ظهور مهدى(عليه السلام) از آسمان فرود مى آيد، و پشت سر او نماز مى گزارد، يهود و نصارا نيز او را مى بينند و به او و مهدى(عليه السلام) ايمان مى آورند روشن است مسيح(عليه السلام) به حكم اين كه آئينش مربوط به گذشته بوده وظيفه دارد در اين زمان از آئين موجود يعنى آئين اسلام كه مهدى(عليه السلام) مجرى آن است پيروى كند (طبق اين تفسير ضمير «قَبْلَ مَوْتِهِ» به «مسيح» بر مى گردد نه به اهل كتاب). در بسيارى از كتب اسلامى اين حديث از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود: كَيْفَ أَنْتُمْ اِذا نَزَلَ فِيْكُمْ اِبْنُ مَرْيَمَ وَ اِمامُكُمْ مِنْكُمْ: «چگونه خواهيد بود هنگامى كه فرزند مريم در ميان شما نازل گردد در حالى كه پيشواى شما از خود شما است» البته مطابق اين تفسير، منظور از اهل كتاب جمعيت يهود و مسيحيانى هستند كه در آن زمان وجود دارند. در تفسير «على بن ابراهيم» از «شهر بن حوشب» چنين نقل شده: روزى «حجّاج» به او گفت: آيه اى در قرآن است كه مرا خسته كرده و در معنى آن فرو مانده ام. «شهر» مى پرسد: كدام آيه است اى امير؟ «حجّاج» گفت: آيه «وِ اِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ...» ; زيرا من يهوديان و نصرانيانى را اعدام مى كنم كه هيچگونه نشانه اى از چنين ايمانى در آنها مشاهده نمى كنم. «شهر» پاسخ داد: آيه را درست تفسير نكرده اى. «حجّاج» مى پرسد: چرا؟ تفسير آيه چيست؟ «شهر» پاسخ مى دهد: منظور اين است كه: عيسى(عليه السلام) قبل از پايان جهان فرود مى آيد و هيچ يهودى و نه غير يهودى باقى نمى ماند، مگر اين كه: قبل از مرگ عيسى(عليه السلام) به او ايمان مى آورد، و او پشت سر مهدى(عليه السلام) نماز مى خواند. هنگامى كه «حجّاج» اين سخن را شنيد گفت: واى بر تو! اين تفسير را از كجا آوردى؟ پاسخ داد: از محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب(عليه السلام) شنيدم. «حجّاج» گفت: وَ اللّهِ جِئْتَ بِها مِنْ عَيْن صافِيَهْ!: «به خدا سوگند آن را از سرچشمه زلال و صافى گرفته اى»! 3 و در پايان آيه مى فرمايد: «در روز رستاخيز، مسيح(عليه السلام) گواه بر آنها خواهد بود» (وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيداً). منظور از گواهى مسيح(عليه السلام) بر ضد آنها اين است كه او گواهى مى دهد تبليغ رسالت كرده و آنها را هيچ گاه به خدائى و الوهيت خود دعوت ننموده، بلكه به ربوبيت پروردگار دعوت كرده است. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه طبق آيه 117 سوره «مائده»، مسيح(عليه السلام)گواهى و شهادت خود را در روز قيامت منحصر به زمانى مى كند كه در ميان امت خويش مى زيسته است و اما نسبت به بعد از آن اين گواهى را از خود سلب مى نمايد، مى گويد: وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيْداً مّا دُمْتُ فِيْهِمْ فَلَمّا تَوَفَّيْتَنِى كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيْبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَىْء شَهِيْدٌ: «من تا هنگامى كه در ميان آنها بودم، شاهد و ناظر بر ايشان بودم ولى زمانى كه مرا از ميان آنها گرفتى تو مراقب آنها بودى و تو بر هر چيز شاهد و گواهى». در حالى كه در آيه مورد بحث مى خوانيم مسيح(عليه السلام) در روز قيامت نسبت به همه آنان، اعم از كسانى كه در عصر او بودند يا نبودند گواهى مى دهد. در پاسخ بايد توجه داشت: دقت در مضمون دو آيه نشان مى دهد: آيه مورد بحث درباره گواهى بر تبليغ رسالت و نفى الوهيت از مسيح است ولى آيه 117 سوره «مائده» مربوط به گواهى بر عمل مى باشد. توضيح اين كه: آيه مورد بحث مى گويد: عيسى(عليه السلام) بر ضد تمام كسانى كه او را به الوهيت پذيرفتند، اعم از كسانى كه در عهد او بودند يا بعداً به وجود آمدند گواهى مى دهد كه من هرگز آنها را به چنين چيزى دعوت ننمودم، ولى آيه 117 سوره «مائده» مى گويد: علاوه بر اين كه من تبليغ رسالت به طرز صحيح و كافى كردم، تا زمانى كه در ميان آنها بودم عملاً از انحراف آنان جلوگيرى كردم، اما آنها بعد از من موضوع الوهيت مرا مطرح كردند و راه انحراف را پيمودند، من آن روز در ميان آنها نبودم تا گواه اعمال آنها باشم و از آن جلوگيرى كنم.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین الجمعة «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامىكه براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، بهسوى ذكر خدا [و نماز] بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد كه اين براى شما بهتر است اگر مىدانستيد! ﴿ سوره مبارکه جمعه، آیه ۹ ﴾ «جمعه» از ماده جمع، ظرف اجتماع و اجماع حول حقّ است. وجه تسمیه آن در نصوص به اجتماع خلق حول ولایت اهل بیت (علیهم السلام) تعبیر شده است؛ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَعَ فِيهَا خَلْقَهُ لِوَلَايَةِ مُحَمَّدٍ وَ وَصِيِّهِ فِي الْمِيثَاقِ فَسَمَّاهُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِجَمْعِهِ فِيهِ خَلْقَه» (۱). از آنجا که اجتماع همۀ اهل حق و اجماع همۀ کَلِم، حول وجود مقدس حضرت بقیة الله الأعظم فی السماوات و الأرضین (أرواحنا فداه) شکل می گیرد، لذا یکی از القاب مبارک آن حضرت «جمعه» است و ظرف ظهور آن حضرت نیز «روز جمعه» می باشد (۲). «الْجُمُعَةُ ابْنُ ابْنِي وَ إِلَيْهِ يَجْتَمِعُ عِصَابَةُ الْحَقِّ» (۳). «و الْجُمُعَةَ ابْنُهُ الَّذِي تَجْتَمِعُ فِيهِ الْكَلِمَةُ وَ تَتِمُّ بِهِ النِّعْمَةُ وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ وَ يُزْهِقُ الْبَاطِل وَ اللَّهِ هُوَ بَقِيَّةُ اللَّهِ» (۴). بر این اساس، ندای اذان برای نماز جمعه در آیه نهم سوره مبارکه جمعه عبارتست از: دعوت خلق جهت اجتماع حول ولایت حضرت مولانا بقیة الله الأعظم (أرواحنا فداه) که با شتافتن خلق به سوی ذکر الله یعنی ذکر مولانا أبی عبدالله الحسین (علیه السلام) محقق می شود ؛ «الحسین یجمعنا الی المهدی أرواحنا فداهما». (۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج ۳، ص ۴۱۵ (۲) من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص ۴۲۲ (۳) كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص ۲۹۱ (۴) الهداية الكبرى، ص ۳۶۳ (۵) الکافی ج۲، ص ۵۹۸
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق(عليه السلام) فرمودند : لا تُبدي الشَّماتَةَ لِأخيكَ فيَرحَمَهُ اللّه ُ و يُصَيِّرَها بِكَ . مَن شَمَتَ بِمُصيبَةٍ نَزَلَت بِأخيهِ لَم يَخرُجْ مِنَ الدّنيا حَتّى يُفتَتَنَ . از گرفتارى برادرت اظهار شادى مكن كه خداوند به او رحم مى كند و آن گرفتارى را به تو مى رساند. هر كس از گرفتارى و مصيبتى كه به برادرش رسيده است شاد شود ، از دنيا نرود تا خود گرفتار آن شود. الكافي ، ج۲ ، ص۳۵۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره نساء آیات ۱۶۰تا۱۶۲ ۱۶۰ فَبِظُلْم مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّبات أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللّهِ كَثيراً ۱۶۱ وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً ۱۶۲ لكِنِ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً ترجمه ۱۶۰ ـ به خاطر ظلمى كه از يهود صادر شد، و (نيز) به خاطر جلوگيرى بسيار آنها از راه خدا، بخشى از چيزهاى پاكيزه را كه بر آنها حلال بود، حرام كرديم. ۱۶۱ ـ و (همچنين) به خاطر ربا گرفتن، در حالى كه از آن نهى شده بودند; و خوردن اموال مردم به باطل; و براى كافران آنها، عذاب دردناكى آماده كرده ايم. ۱۶۲ ـ ولى راسخان در علم از آنها، و مؤمنان (از امت اسلام،) به تمام آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو نازل گرديده، ايمان مى آورند. (همچنين) نمازگزاران و زكات دهندگان و ايمان آورندگان به خدا و روز قيامت، به زودى به همه آنان پاداش عظيمى خواهيم داد.
تفسیر در آيات گذشته به چند نمونه از خلافكارى هاى يهود اشاره شد، در آيات فوق نيز، پس از ذكر چند قسمت ديگر از اعمال ناشايست آنها، كيفرهائى را كه بر اثر اين اعمال در دنيا و آخرت دامان آنها را گرفته و مى گيرد، بيان مى دارد: نخست مى فرمايد: «به خاطر ظلم و ستمى كه يهود كردند، و به خاطر باز داشتن مردم از راه خدا، قسمتى از چيزهائى كه پاك و پاكيزه بود، بر آنها تحريم كرديم، و آنان را از استفاده كردن از آن محروم ساختيم» (فَبِظُلْم مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّبات أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللّهِ كَثيراً). و در آيه بعد مى افزايد: و نيز به خاطر اين كه «ربا مى گرفتند ـ با اين كه از آن نهى شده بودند ـ و همچنين به خاطر اين كه اموال مردم را به ناحق مى خوردند، گرفتار آن محروميت شدند» (وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ). گذشته از اين كيفر دنيوى، ما آنها را به كيفرهاى اخروى گرفتار خواهيم ساخت «و براى كافران آنها عذاب دردناكى آماده كرده ايم» (وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً). در آخرين آيه از آيات سه گانه فوق، به واقعيت مهمى اشاره شده كه قرآن كراراً به آن تكيه كرده است و آن اين كه: مذمت و نكوهش قرآن از يهود به هيچ وجه جنبه مبارزه نژادى و طايفه اى ندارد، اسلام هيچ نژادى را به عنوان «نژاد» مذمت نمى كند، بلكه نكوهش ها و حملات آن تنها متوجه آلودگان و منحرفان است، لذا در اين آيه افراد با ايمان و پاكدامن يهود را استثناء كرده، و مورد ستايش قرار داده و پاداش بزرگى به آنها نويد مى دهد، و مى گويد: «ولى آن دسته از يهود كه در علم و دانش راسخند و ايمان به خدا دارند به آنچه بر تو نازل شده و آنچه بر پيامبران پيشين نازل گرديده ايمان مى آورند ما به زودى پاداش بزرگى به آنها خواهيم داد» (لكِنِ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً) به همين دليل مى بينيم كه جمعى از بزرگان يهود به هنگام ظهور پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و مشاهده دلائل حقانيت او به اسلام گرويدند و با جان و دل از آن حمايت كردند و مورد احترام پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ساير مسلمانان بودند. منظور از تحريم طيّبات همان است كه در آيه 146 سوره «انعام» به آن اشاره شده، آنجا كه مى فرمايد: «ما به خاطر ظلم و ستم يهود هر حيوانى كه سم چاك نباشد (مانند شتر) را بر آنها حرام كرديم و پيه و چربى گاو و گوسفند را كه مورد علاقه آنها بود نيز بر آنها تحريم نموديم، مگر آن قسمتى كه در پشت حيوان و يا در اطراف امعاء و روده ها و يا مخلوط به استخوان بود». بنابراين، تحريم مزبور يك نوع تحريم تشريعى و قانونى بود، نه تحريم تكوينى، يعنى اين مواهب در دست آنها به طور طبيعى قرار داشت اما شرعاً از خوردن آن ممنوع بودند. البته در «تورات» كنونى «سِفْرِ لاويان» فصل يازدهم، اشاره به تحريم قسمتى از آنچه در بالا آورديم شده است، ولى در آن منعكس نيست كه اين تحريم، جنبه كيفرى داشته. آيا اين تحريم جنبه عمومى داشته و غير ظالمان را شامل مى شده، يا مخصوص ظالمان بوده؟ در ظاهر آيه فوق و آيه 146 سوره «انعام» تحريم جنبه عمومى داشته; (زيرا تعبير به «لَهُمْ» مى كند، به خلاف مسأله مجازات اخروى كه در آن تعبير به «لِلْكافِرِيْنَ مِنْهُمْ» شده است). بنابراين، نسبت به آنها كه ستمگر بوده اند اين محروميت جنبه مجازات داشته، و نسبت به نيكان كه در اقليت بوده اند جنبه آزمايش و انضباط داشته است. ولى بعضى از مفسران معتقدند: اين تحريم مخصوص ستمگران بوده و در بعضى از روايات نيز اشاره اى به آن ديده مى شود. در تفسير «برهان» ، ذيل آيه 146 سوره «انعام» از امام صادق(عليه السلام) چنين نقل شده: «زمامداران بنى اسرائيل افراد فقير و كم درآمد را از خوردن گوشت پرندگان و چربى حيوانات منع مى كردند، خداوند به خاطر اين ظلم و ستم اينها را بر آنان تحريم كرد» از اين آيه نيز استفاده مى شود كه تحريم «ربا» مخصوص به اسلام نبوده، بلكه در اقوام پيشين هم حرام بوده است، اگر چه در «توراتِ» تحريف يافته كنونى، تحريم آن مخصوص به برادران دينى شمرده شده است
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
آیت الله رییسی:
بسیاری از آنچه می گفتند نمی شود، دارد می شود/ روز به روز گشایشهای بیشتری ایجاد میشود
رئیس جمهور: هر روز که از عمر دولت میگذرد به پیشرفت کشور امیدوارتر میشوم و یقین دارم که گشایشهای جدی در مسایل مختلف ایجاد خواهد شد فروش نفت، منابع پولی، ارتباطات بینالمللی و همه چیزهایی که قبلیها میگفتند نمیشود، دارد اتفاق میافتد و به هیچکس در دنیا باج ندادهایم. پیشرفت در ابعاد مختلف، روزهای روشنی برای کشور انتظار میکشیم.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp#3-5-b
امام خامنه ای: شهادت، مرگ انسانهاى زيرك و هوشيار است.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) ,
بزرگوار ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
عفو و گذشت ,
انتقام ,
كافران ,
آمرزنده ,
مهربان ,
امام صادق علیه السلام ,
عقل ,
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ,
آخرت ,
دنیا ,
خدا ,
اصلاح ,
مردم ,
اهل کتاب ,
صاعقه ,
کوه ,
گوساله ,
سامری ,
ظلم ,
ستم ,
کوه طور ,
شنبه ,
روز شنبه ,
تعدی ,
پیمان ,
محکم ,
استهزاء ,
کشتن ,
پیامبران ,
فرزند ,
اموزش قرآن ,
روز قیامت ,
پدر و مادر ,
اهل بهشت ,
یقین ,
خدای متعال ,
دروغ ,
سوگند ,
زنا ,
فکر زنا ,
آتش ,
سیاه ,
حضرت مسیح ,
مرگ ,
ایمان ,
گواه ,
جمعه ,
نماز جمعه ,
گرفتاری ,
برادر ,
شاهدی ,
اظهار شادی ,
رحم ,
مصیبت ,
یهود ,
پاکیزه ,
حلال ,
حرام ,
ربا ,
اموال مردم ,
باطل ,
عذاب دردناک ,
راسخان در علم ,
مومنان ,
امت اسلام ,
نمازگزاران ,
زکات دهندگان ,
پاداش عظیم ,
بسیج ,
آیت الله رئیسی ,
سید ابراهیم رئیسی ,
رئیس جمهور ,
شهادت ,
هوشیار ,
شهید سلیمانی ,
زیرک ,
شهید صابری ,
حاج قاسم ,
حاج قاسم سلیمانی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 آذر 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) :
هر کس که خداوند برای او خیر بخواهد دوستی شایسته نصیب وی خواهد نمود.
نهج الفصاحه، ص۷۷۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
آثار انس با خدا
خوشا آنان که الله یارشان بی ...
چرا توصیه شده است زیاد به یاد خدا باشید.؟ حتی خدای مهربان خودش سفارش نموده زیاد بیادش باشید؟ یا ایها الذین آمنوا ذکروالله ذکراً کثیرا...
یکی از آثاریاد خدا این است که با خدای مهربان اُنس میگیرید و با خالق هستی مانوس میشوید، و لذا انس با خدا و احساس با خدا بودن، در کنار خدا بودن و اینکه خدا درکنار شماست، حس مثبت و قدرت و آرامش برای شما به ارمغان می آورد،
آنگاه مثبت فکر میکنید، اراده تان در انجام امور بسیار بالا می رود، چون یاد خدا که باشید، خدا هم به یاد و در کنار شماست و شما را در امورات زندگی، کوچک یا بزرگ یاری میکند، حس با خدا بودن باعث میشود تا رفتار تان کنترل شده باشد و اعمال شایسته و کارهای خیر انجام دهید، وخود را قوی احساس کنید، ولذا همه اتفاقات خوب از انسانهای مثبت اندیش و قوی سر میزند، نه از انسانهای منفی باف وضعیف و عَمَلِه شیطان.!
وقتی یاد خدا باشید و خدا را همراه خود احساس کنید، احساس پوچی نمیکند، احساس ضعف نمیکنید، منفی فکر نمیکنید و آن لحظات منفی نگر نیستید، دائم بفکر افکار مثبت و بفکر اعمال خیر هستید، به فکر کمک به بندگان خدا هستید، به بندگان خدا احترام میگذارید، چون خود را در کنار خدا، قوی و مثبت و اهل خیر می بینید، امیدتان به زندگی صدها برابر میشود،
اما اگر بیاد خدا نباشید این خلع را شیطان پر میکند و منفی نگر خواهید شد، هم خودتان در رنج وافکار منفی غرق می شوید و هم دیگران در اجتماع یا خانواده در کنار شما و از زندگی با شما احساس رنج و مشقت میکنند و بار منفی از شما دریافت میکنند، انسانهای الهی، زیبا فکر میکنند و زیبایی خلق میکنند و با دیگران زیبا رفتار میکنند، دیگران که آنها را میبینند احساس ارامش میکنند خانواده شان در کنار آنها احساس ارامش وخوشبخی میکنند، زمین و زمان هم با آنها همراه و هم آهنگ وهم نوا میشود و با ذکر آنها ذکر میگویند،
سبح لله مافی السموات وما فی الارض
س.م.ر
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۴۰
۱۴۰ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیث غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ جَمیعاً
ترجمه ۱۴۰ـ و (خداوند این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هر گاه بشنوید افرادى آیات خدا را انکار و استهزاء مى کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند; و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگى در دوزخ جمع مى کند. از «ابن عباس» درباره نزول این آیه چنین نقل شده: جمعى از منافقان در جلسات دانشمندان یهود مى نشستند، جلساتى که در آن نسبت به آیات قرآن استهزاء مى شد. آیه فوق نازل گشت و عاقبت شوم این عمل را روشن ساخت.
تفسیر در آیه 68 سوره «انعام» که از سوره هاى «مکّى» قرآن است، صریحاً به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داده شده است: «اگر مشاهده کنى کسانى نسبت به آیات قرآن استهزاء مى کنند و سخنان ناروا مى گویند، از آنها اعراض کن». مسلّم است این حکم اختصاصى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) ندارد، بلکه یک دستور عمومى است که در شکل خطاب، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیان شده، و فلسفه آن هم کاملاً روشن است; زیرا این یک نوع مبارزه عملى به شکل منفى در برابر این گونه کارها است. آیه مورد بحث، بار دیگر این حکم اسلامى را تأکید مى کند و به مسلمانان هشدار مى دهد: «در قرآن به شما قبلاً دستور داده شده هنگامى که بشنوید افرادى نسبت به آیات قرآن کفر مىورزند و استهزاء مى کنند با آنها ننشینید تا از این کار صرف نظر کرده، به مسائل دیگرى بپردازند» (وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیث غَیْرِهِ). سپس نتیجه این کار را چنین بیان مى کند: «اگر شما در این گونه مجالس شرکت کردید همانند آنها خواهید بود و سرنوشتتان سرنوشت آنها است» (إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ). و باز براى تأکید این مطلب اضافه مى کند: شرکت در این گونه جلسات نشانه روح نفاق است، مى فرماید: «و خداوند همه منافقان و کافران را در دوزخ جمع مى کند» (إِنَّ اللّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ جَمیعاً). 1 ـ شرکت در این گونه «جلسات گناه» به منزله شرکت در «گناه» است، اگر چه شرکت کننده ساکت باشد; زیرا این گونه سکوت ها یک نوع رضایت و امضاى عملى است. 2 ـ نهى از منکر، اگر به صورت «مثبت» امکان پذیر نباشد، لااقل باید به صورت «منفى» انجام گیرد، به این طریق که انسان باید از محیط گناه، و مجلس گناه دور شود. 3 ـ کسانى که با سکوت خود و شرکت در این گونه جلسات، عملاً گناهکاران را تشویق مى کنند مجازاتى همانند مرتکبین گناه دارند. 4 ـ نشست و برخاست با کافران در صورتى که نسبت به آیات الهى توهین نکنند و خطر دیگرى نداشته باشد، مانعى ندارد; زیرا جمله «حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیث غَیْرِهِ» این کار را مباح شمرده است. 5 ـ مجامله با این گونه گناهکاران نشانه روح نفاق است; زیرا یک مسلمان واقعى هرگز نمى تواند در مجلسى شرکت کند، که در آن نسبت به آیات و احکام الهى توهین شود، و اعتراض ننماید، یا لااقل عدم رضایت خود را با ترک آن مجلس آشکار نسازد.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۴۱
۱۴۱الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا
ترجمه ً ۱۴۱ ـ (منافقان) همان ها (هستند) که مراقب شما هستند; اگر فتح و پیروزى نصیب شما گردد، مى گویند: «مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنائم شریکیم!)» و اگر بهره اى نصیب کافران گردد، به آنان مى گویند: «مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان تشویق نمى کردیم؟! (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داورى مى کند; و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطى نداده است.
تفسیر این آیه و آیات بعد، قسمت دیگرى از صفات منافقان و اندیشه هاى پریشان آنها را بازگو مى کند، مى فرماید: «منافقان کسانى هستند که همیشه مراقب شما هستند و مى خواهند از هر پیش آمدى به نفع خود بهره بردارى کنند، اگر پیروزى نصیب شما شود فوراً خود را در صف مؤمنان جا زده، مى گویند: مگر ما با شما نبودیم» (الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ). آیا کمک هاى ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزى شما نبود؟ بنابراین ما هم در تمام این موفقیت ها و نتایج معنوى و مادى آن شریک و سهیمیم. اما اگر بهره اى از این پیروزى نصیب دشمنان اسلام شود، فوراً خود را به آنها نزدیک کرده، مراتب رضایت مندى خویش را به آنها اعلام مى دارند و خود را سهیم آنها مى دانند، مى فرماید: «اگر پیروزى نصیب کافران شود به آنها مى گویند: مگر ما نبودیم که شما را تشویق به مبارزه با مسلمانان و عدم تسلیم در برابر آنها کردیم، بنابراین ما هم در این پیروزى ها سهمى داریم»! (وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ) به این ترتیب، این دسته با فرصت طلبى مخصوص خود، مى خواهند در صورت پیروزى مؤمنان در افتخارات و حتى در غنائم آنان شرکت جویند، و منتى هم بر آنها بگذارند، و در صورت پیروزى کفار خوشحالند و با مصمم ساختن آنها در کفرشان و جاسوسى به نفع آنان، مقدمات این پیروزى را فراهم مى سازند. گاهى «رفیق قافله» اند و گاهى «شریک دزد» و عمرى را با این دو دوزه بازى مى گذرانند! ولى قرآن، سرانجامِ زندگى آنها را با یک جمله کوتاه بیان کرده، مى گوید: بالاخره روزى فرا مى رسد که پرده ها بالا مى رود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته مى شود، آرى «در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت مى کند» (فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ). و براى این که مؤمنان واقعى مرعوب آنان نشوند در پایان آیه اضافه مى کند: «هیچ گاه خداوند راهى براى پیروزى و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است» (وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً). اما آیا هدف از این جمله تنها عدم پیروزى کفار از نظر «منطق» بر افراد با ایمان است و یا پیروزى هاى «نظامى» و مانند آن را نیز شامل مى شود؟ در پاسخ مى توان گفت: از آنجا که کلمه «سبیل» به اصطلاح از قبیل «نکره در سیاق نفى» است و معنى عموم را مى رساند از آیه چنین استفاده مى شود: کافران نه تنها از نظر منطق، که از نظر نظامى، سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد. و اگر پیروزى آنها را بر مسلمانان در میدان هاى مختلف با چشم خود مى بینیم، به خاطر آن است که بسیارى از مسلمانان، مؤمنان واقعى نیستند و راه و رسم ایمان، وظائف، مسئولیت ها و رسالت هاى خویش را به کلى فراموش کرده اند، نه خبرى از اتحاد و اخوت اسلامى در میان آنان است، نه جهاد به معنى واقعى کلمه انجام مى دهند، و نه علم و آگاهى لازم را که اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند، و چون چنانند طبعاً چنینند! جمعى از فقهاء در مسائل مختلف به این آیه براى عدم تسلط کفار بر مؤمنان از نظر حقوقى و حکمى استدلال کرده اند و با توجه به عمومیتى که در آیه دیده مى شود این توسعه زیاد بعید به نظر نمى رسد (دقت کنید). قابل توجه این که: در این آیه پیروزى مسلمانان به عنوان «فتح» بیان شده، در حالى که از پیروزى کفار تعبیر به «نصیب» شده است، اشاره به این که اگر پیروزى هائى نصیب آنان گردد، محدود، موقت و ناپایدار است و فتح و پیروزى نهائى با افراد با ایمان مى باشد.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اثر غفلت از یاد خدا
حضرت امام صادق علیه السلام فیمَا نَاجَى اللَّهُ بِهِ مُوسَى علیه السلام قَالَ یَا مُوسَى لَا تَنْسَنِی عَلَى کُلِّ حَالٍ فَإِنَّ نِسْیَانِی یُمِیتُ الْقَلْبَ.
از جملۀ آنچه خداوند در نجوای با موسی علیه السلام فرمود این بود که:
ای موسی! مرا در هیچ حالی فراموش نکن، که فراموش کردنِ من، قلب را می میراند.
«کافی» ج ۲ ص ۴۹۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
موْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَظیمُ وَاَ نَا الْحَقیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْحَقیرَ اِلا الْعَظیمُ مولاى من اى مولاى من تویى بزرگ و منم ناچیز و آیا رحم کند بر ناچیز جز بزرگ؟
موْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَاَ نَا الضَّعیفُ وَهَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلا الْقَوِىُّ مولاى من اى مولاى من تویى نیرومند و منم ناتوان و آیا رحم کند بر ناتوان جز نیرومند ؟
وْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزیزُ وَاَ نَا الذَّلیلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلا الْعَزیزُ مولاى من اى مولایم تویى عزتمند و منم خوار و ذلیل و آیا رحم کند بر شخص خوار جز عزیز ؟
موْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَ نَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلا الْخالِقُ مولاى من اى مولاى من تویى آفریدگار و منم آفریده و آیا رحم کند بر آفریده جز آفریدگار ؟
فرازهایی از مناجات امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
۱۴ ربیع الثانی
قیام مختار رَحِمَهُ الله (۱)
در این روز مختار شاد کننده ی دلهای اهل بیت علیهم السلام با ندای «یا لثارات الحسین» در کوفه قیام کرد.
مختار در سال اوّلِ هجرت در طائف به دنیا آمد و در سال ۶۷ هـ در کوفه به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید. کنیه ی او ابو اسحاق بود.
ابو عُبَیده، پدرش از صحابه ی بزرگ بود که در جنگ با فارس شهید شد. بعد از پدر، دو برادرش حکم و جبیر شهید شدند.
مختار در هجده ماه حکومتش، هجده هزار نفر از قاتلین سیّد الشهدا علیه السلام را به جهنّم فرستاد. این به غیر از کسانی است که به دست اصحاب و یاران او و ابراهیم بن مالک اشتر در بیرون کوفه و در کنار نهر خازر کشته شدند.
سعد عموی مختار از طرف امیر المؤمنین و امام حسن علیهما السلام والی مداین بود، و هرگاه جایی می رفت مختار را به جای خود می گذاشت.
امیر المؤمنین علیه السلام به او خبر از فتح و ظفر دادند، و میثم تمّار در زندان کوفه او را بشارت داد.
در روز عید قربان حکم پسر مختار خدمت امام باقر علیه السلام آمد. بعد از اینکه خود را معرّفی کرد، امام باقر علیه السلام او را نزد خود خواند و او عرض کرد :
آقای من، مردم درباره ی پدر من بسیار سخن می گویند. به خدا قسم سخن درست کلام شماست.
امام علیه السلام فرمودند: مردم چه می گویند ؟
پسر مختار گفت : می گویند پدرم دروغگو بوده است. اکنون هر چه شما بفرمایید آن را قبول دارم.
امام علیه السلام فرمود :
سبحان الله، پدرم خبر داد که مهریّه ی مادر من از پولی بود که مختار آن را برای پدرم فرستاد.
مختار خانه های خراب ما را آباد کرد، و دشمنان ما را به قتل رسانید، و هر خونی که از ما ریخته شد طلب نمود. آنگاه سه مرتبه فرمود : «رَحِمَ اللهُ أباکَ»، حقّی از ما نزد أحدی نماند مگر اینکه آن را گرفت.
در کودکی امیر المؤمنین علیه السلام او را روی زانوی خویش می نشاند و به او لطف و مرحمت می فرمود، و دست بر سر او می کشید و به او می فرمود :
یا کیّس یا کیّس ! ای زرنگ، ای زرنگ !
امام باقر علیه السلام می فرماید :
به خدا قسم پدرم مرا خبر داد که مختار نزد فاطمه بنت امیر المؤمنین علیه السلام می آمد، و آن مخدّره برای او فرش پهن نموده پشتی برایش می گذاشت. سپس فرمود :
هر حقّی که ما نزد کسی داشتیم او مطالبه نمود. قاتلین ما را کشت و برای ما خونخواهی نمود. (۲)
در روایت دیگر می فرماید :
هنگامی که مختار سر نحس عُبیدالله را برای امام زین العابدین علیه السلام فرستاد، آن حضرت سر سفره بود و خوشحال شد و برای مختار دعا فرمود. (۳)
بنا بر قول دیگری قیام مختار در شب ۱۴ ربیع الاوّل سال ۶۶ هـ (۴)؛ و بنا بر قولی ۱۶ ربیع الثانی بوده است. (۵)
منابع : ۱. ذوب النضار : ص ۱۰۱. ۲. بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۳۴۳ ۳. اختیار معرفة الرجال : ج ۱ ص ۳۴۱ ۴. مقتل الحسین علیه السلام (ابی مخنف) : ص ۳۲۶ ۵. امالی شیخ طوسی : ص ۲۴۰.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۴۲تا۱۴۳
۱۴۲إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى یُراؤُنَ النّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلیلاً ۱۴۳ مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلا
ترجمه ً ۱۴۲ ـ منافقان مى خواهند خدا را فریب دهند; در حالى که او آنها را فریب مى دهد; و هنگامى که به نماز بر مى خیزند، با کسالت بر مى خیزند; و در برابر مردم ریا مى کنند; و خدا را جز اندکى یاد نمى نمایند. ۱۴۳ ـ آنها افراد بى هدفى هستند که نه به سوى اینها، و نه به سوى آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند. و نه در صف کافران) و هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت.
تفسیر در این دو آیه پنج صفت دیگر از صفات منافقان در عبارات کوتاهى آمده است: 1 ـ آنها کسانى هستند که براى رسیدن به اهداف شوم خود، از راه خدعه و نیرنگ وارد مى شوند و حتى مى خواهند: «به خدا خدعه و نیرنگ زنند در حالى که در همان لحظات ـ که در صدد چنین کارى هستند ـ از ناحیه خدا در یک نوع خدعه واقع شده اند» (إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ). زیرا براى به دست آوردن سرمایه هاى ناچیزى، سرمایه هاى بزرگ وجود خود را از دست مى دهند. تفسیر فوق از واو «وَ هُوَ خادِعُهُمْ» که واو حالیه است استفاده مى شود و این درست شبیه داستان معروفى است که از بعضى از بزرگان نقل شده است که: به جمعى از پیشهوران مى گفت: از این بترسید که مسافران غریب بر سر شما کلاه بگذارند، کسى گفت: اتفاقاً آنها افراد بى خبر و ساده دلى هستند، ما بر سر آنها مى توانیم کلاه بگذاریم، مرد بزرگ گفت: منظور من هم همان است، شما سرمایه ناچیزى از این راه فراهم مى سازید و سرمایه بزرگ ایمان را از دست مى دهید! 2 ـ آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او لذت نمى برند و به همین دلیل: «هنگامى که به نماز برخیزند سر تا پاى آنها غرق کسالت و بى حالى است» (وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى). 3 ـ آنها چون به خدا و وعده هاى بزرگ او ایمان ندارند، اگر عبادت یا عمل نیکى انجام دهند «در برابر مردم ریا مى کنند» و به خاطر خدا نیست! (یُراؤُنَ النّاسَ). 4 ـ آنها اگر ذکرى هم بگویند و یادى از خدا کنند از صمیم دل و از روى آگاهى و بیدارى نیست و اگر هم باشد بسیار کم است، مى فرماید: «و جز موارد اندکى یاد خدا نمى کنند» (وَ لا یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلیلاً). 5 ـ آنها افراد سرگردان و بى هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخص اند، نه جزء مؤمنانند و نه در صف کافران! مى فرماید: «آنها افراد بى هدفى هستند، نه متمایل به اینها و نه به آنها» (مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ). باید توجه داشت: کلمه «مُذَبْذَب» اسم مفعول از ماده «ذبذب» است و در اصل، به معنى صداى مخصوصى که به هنگام حرکت دادن یک شىء آویزان بر اثر برخورد با امواج هوا به گوش مى رسد، سپس به اشیاء متحرک، اشخاص سرگردان، متحیّر و فاقد برنامه «مذبذب» گفته شده است. این یکى از لطیف ترین تعبیراتى است که در قرآن درباره منافقین وارد شده است و اشاره ضمنى به این مطلب دارد: چنان نیست که نتوان منافقان را شناخت، بلکه این تذبذب آنها آمیخته با آهنگ مخصوصى است که با توجه به آن شناخته مى شوند. و نیز این حقیقت را مى توان از این تعبیر استفاده کرد که اینها همانند یک جسم معلق و آویزان ذاتاً فاقد جهت حرکتند، این بادها هستند که آنها را به هر سو حرکت مى دهند و به هر سمت بوزند با خود مى برند! و در پایان آیه سرنوشت آنها را چنین بیان مى کند: آنها افرادى هستند که بر اثر اعمالشان خدا حمایتش را از آنان برداشته و در بیراهه ها گمراهشان ساخته. آرى، «کسانى را که خدا گمراه کند هیچ گاه راه نجاتى براى آنان نخواهى یافت» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً). درباره معنى «اضلالِ» خداوند و عدم منافات آن با آزادى اراده و اختیار، در جلد اول همین تفسیر در ذیل آیه 26 سوره «بقره» بحث کرده ایم.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
گناهان همچون اسبهاى سرکشند!
نهج البلاغه
الا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ خُلِعَتْ لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ
«آگاه باشید! گناهان و خطاها اسبهاى سرکشى هستند که اهلش را بر آنها سوار مى کنند و لجامهاى آنها برگرفته مى شود و سرانجام آنان را در دوزخ سرنگون مى کنند!»
نهج البلاغه علی علیه السلام خطبه ۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق(علیهالسلام) :
منْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجَالِ
شمار کسانی که بر اثر گناهان میمیرند ، بیش از کسانی است که به عمر طبیعی از این جهان میروند.
بحارالانوار ، ج ۵ ، ص۱۴۰
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۴۴تا۱۴۷
۱۴۴ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً ۱۴۵ إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً ۱۴۶ إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللّهِ وَ أَخْلَصُوا دینَهُمْ لِلّهِ فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنینَ أَجْراً عَظیماً ۱۴۷ ما یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ کانَ اللّهُ شاکِراً عَلیماً
ترجمه ۱۴۴ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! غیر از مؤمنان، کافران را ولىّ و تکیه گاه خود قرار ندهید! آیا مى خواهید (با این عمل،) دلیل آشکارى بر ضد خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟! ۱۴۵ ـ منافقان در پائین ترین درکات دوزخ قرار دارند; و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت. (بنابراین، از طرح دوستى با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید)! ۱۴۶ ـ مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند و به (دامن لطف) خدا چنگ زنند، و دین خود را براى خدا خالص کنند; آنها با مؤمنان خواهند بود; و خداوند به افراد با ایمان، پاداش عظیمى خواهد داد. ۱۴۷ ـ خدا چه نیازى به مجازات شما دارد اگر شکرگزارى کنید و ایمان آورید؟! خدا شکرگزار و آگاه است. (اعمال و نیات شما را مى داند، و به اعمال نیک، پاداش نیک مى دهد).
تفسیر در آیات گذشته اشاره به گوشه اى از صفات منافقان و کافران شد و در این آیات ، نخست به مؤمنان هشدار داده که کافران (و منافقان) را به جاى مؤمنان تکیه گاه و ولىّ خود انتخاب نکنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! کافران را به جاى مؤمنان ولىّ و تکیه گاه خود قرار ندهید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ). چرا که این عمل، یک جرم، قانون شکنى آشکار و شرک به خداوند است و با توجه به قانون عدالت پروردگار، موجب استحقاق مجازات شدیدى است لذا به دنبال آن مى فرماید: «آیا مى خواهید دلیل روشنى بر ضد خود در پیشگاه پروردگار درست کنید» (أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً) در آیه بعد، براى روشن ساختن حال منافقانى که این دسته از مسلمانان غافل، طوق دوستى آنان را بر گردن مى نهند، و یا حال خود اینها که در عین اظهار اسلام، راه نفاق را پیموده و از درِ دوستى با منافقان در مى آیند، مى فرماید: «منافقان در پائین ترین و نازل ترین مراحل دوزخ قرار دارند و هیچگونه یاورى براى آنها نخواهى یافت» (إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً) از این آیه به خوبى استفاده مى شود: از نظر اسلام نفاق بدترین انواع کفر، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند و به همین دلیل، جایگاه آنها بدترین و پست ترین نقطه دوزخ است، و باید هم چنین باشد. زیرا خطراتى که از ناحیه منافقان به جوامع انسانى مى رسد، با هیچ خطرى قابل مقایسه نیست. آنها با استفاده از مصونیتى که در پناه اظهار ایمان پیدا مى کنند، ناجوانمردانه، و آزادانه به افراد بى دفاع حملهور شده، از پشت به آنها خنجر مى زنند، مسلماً حال چنین دشمنان ناجوانمرد و خطرناک که در قیافه دوست آشکار مى شوند، از حال دشمنانى که با صراحت اعلان عداوت کرده و وضع خود را مشخص ساخته اند، به مراتب بدتر است. در حقیقت «نفاق» راه و رسم افراد بى شخصیت و پست، مرموز و ترسو، و به تمام معنى آلوده است.
سپس براى این که روشن شود حتى این افرادِ فوق العاده آلوده، راه بازگشت به سوى خدا و اصلاح موقعیت خویشتن را دارند، مى فرماید: «مگر آنها که توبه کرده، اعمال خود را اصلاح نمایند (گذشته را جبران کنند) و به دامن لطف پروردگار چنگ بزنند و دین و ایمان خود را براى خدا خالص گردانند» (إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللّهِ وَ أَخْلَصُوا دینَهُمْ لِلّهِ). و مى افزاید: «چنین کسانى سرانجام اهل نجات خواهند شد و با مؤمنان قرین مى گردند» (فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ). قابل توجه این که: در ذیل آیه مى فرماید: اینها همراه مؤمنان خواهند بود، اشاره به این که مقام «مؤمنان ثابت قدم» از آنها برتر و بالاتر است، آنها اصلند و اینها فرع، و از پرتو وجود مؤمنان راستین نور و صفائى مى یابند. و چنین اعلام مى دارد: «به زودى خداوند پاداش عظیمى به همه افراد با ایمان خواهد داد» (وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنینَ أَجْراً عَظیماً). موضوع دیگرى که باید به آن توجه داشت این است که: سرنوشت منافقان را به طور مشخص بیان کرده و پائین ترین مرحله دوزخ شمرده است، در حالى که درباره مؤمنان به «اجر عظیم» که هیچگونه حدّ و مرزى در آن نیست و وابسته به عظمت لطف پروردگار است، اکتفا شده. و سرانجام در تعقیب آیات گذشته که مجازات شدید کافران و منافقان در آن منعکس بود، در این آیه به یک «واقعیت مهم» اشاره مى شود و آن این که: مجازات هاى دردناک الهى نه به خاطر آن است که خداوند بخواهد از بندگان عاصى «انتقام» بگیرد و یا «قدرت نمائى» کند، و یا زیانى که از رهگذر عصیان آنها بدو رسیده «جبران» نماید; زیرا همه اینها لازمه نقائص و کمبودها است که ذات پاک خدا از آنها مبرّا است. بلکه این مجازات ها همگى بازتاب ها و نتایج سوء اعمال و عقائد خود انسان ها است، لذا مى فرماید: «خدا چه نیازى به مجازات شما دارد اگر شما شکرگزارى کنید و ایمان بیاورید»؟ (ما یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ). با توجه به این که: حقیقت شکر به کار بردن هر نعمتى است در راهى که براى آن آفریده شده، روشن مى شود که: منظور از جمله بالا این است: اگر شما ایمان و عمل صالحى داشته باشید و مواهب الهى را در مورد شایسته به کار گیرید و از آن سوء استفاده نکنید، بدون شک کمترین مجازاتى دامن شما را نخواهد گرفت. و در پایان براى تأکید این موضوع اضافه مى کند: «خداوند هم از اعمال و نیات شما آگاه است و هم در برابر اعمال نیک شما شاکر و پاداش دهنده است» (وَ کانَ اللّهُ شاکِراً عَلیماً). در آیه فوق، موضوع «شکرگزارى» مقدم بر «ایمان» شده است و این به خاطر آن است که تا انسان نعمت ها و مواهب او را نشناسد و به مقام شکرگزارى نرسد، نمى تواند خود او را بشناسد، چه این که نعمت هاى او وسیله اى هستند براى شناسائى. در کتب عقائد اسلامى نیز در بحث لزوم شناسائى خدا (وجوب معرفة اللّه) جمعى از محققان از طریق «وجوب شکر منعم» استدلال مى کنند و مسأله وجوب فطرى شکرگزارى را در برابر «نعمت بخش»، طریقى براى لزوم شناسائى او قرار مى دهند (دقت کنید).
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
پیامبر صلى الله علیه و آله:
صَلَاةُ اللَّیْلِ مَرْضَاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ سُنَّةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ أَصْلُ الْإِیمَانِ وَ رَاحَةُ الْأَبْدَانِ وَ کَرَاهِیَةٌ لِلشَّیْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْأَعْدَاءِ وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ وَ بَرَکَةٌ فِی الرِّزْق
نماز شب، موجب رضایت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پیامبران، نور معرفت، ریشه ایمان، آسایش بدنها، مایه ناراحتى شیطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مایه اجابت دعا، قبولى اعمال و برکت در روزى است.
ارشاد القلوب(دیلمی) ج 1، ص 191
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp
https://hajj.ir/fa/83918
شهدای مدافع حرم گیلان
{إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ} (مائده: 55)
سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانان که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
اتحاد مسلمین و صفاى دل آنان، شرط اصلى اعلاى کلمه ى اسلام است.
شهید مدافع حرم شهید امیررضا علیزاده
شهادت: 10 اردیبهشت 1392|شهر دمشق
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
نظر سردار شهید سلیمانی در مورد رهبر انقلاب امام خامنه ای مد ظله العالی
بزرگترین ارمغانی که امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) به این ملت هدیه کرد که بعضیها حماقت میکنند و نمیدانند چه میگویند، «ولایتفقیه» است. ایران، بدون اسلام، منهای تشیع، بدون فاطمه اطهر (سلام الله علیها) بدون امیرالمؤمنین (علیه السلام) بدون امام حسین (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) 700 سال تاریخ این ملت گم بوده است. تا دوره صفویه، هر دورهای یک کسی آمد بر این ملت حکومت و تارومار و تاراج کرد. ما بگوییم ما دنبال حکومت ایرانی در مقابل حکومت جمهوری اسلامی هستیم؟! این پندار غلطی است، تفکر غلطی است. قوام ایران اسلامی و بقای آن به رهبریت آن است ...
بخشی از سخنرانی در مراسم یادواره شهدای شهر «خانوکِ» کرمان، 1389.
نظر سردار شهید سلیمانی در مورد رهبر انقلاب امام خامنه ای مد ظله العالی
قوام ایران اسلامی و بقای آن به رهبریت آن است.
مردم! از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت میکند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم. اما این را بدانید؛ والله! علمای شیعه را تماماً و از نزدیک میشناسم. الآن 14 سال شغل من همین است. علمای لبنان را میشناسم. چه شیعه چه سنی، والله! اشهد بالله! سرآمد همه این روحانیت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخ یعنی «آیتاللهالعظمی خامنهای» است. من با خیلی از علمای شیعه مکاتبه و از نزدیک مراوده دارم و میشناسم آنها را، ارادت داریم. دنبال تبعیت مردم از آنها هستیم. اما اینجا کجا، آنجا کجا؟ بین ارض و سماء فاصله داریم. در حکمت این مرد، در اخلاق این مرد، در دین این مرد، در سیاست شناسی این مرد، در اداره حکومت این مرد، دقت کنیم و در بازیهای سیاسی، مرزهای خودمان را تفکیک کنیم. آدمها میآیند و میروند. آن چیزی که مهم است اتصال ما به ولایت است. آنچه که مهم است، حمایت ما از این نظام است.
بخشی از سخنرانی در مراسم یادواره شهدای شهر «خانوکِ» کرمان، 1389.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات 140 الی 147 سوره مبارکه نساء ,
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ,
خداوند ,
خیر ,
دوست ,
شایسته ,
نهج الفصاحه ,
انس با خدا ,
یاد خدا ,
به یاد خدا ,
خدای مهربان ,
انس ,
خالق هستی ,
حس مثبت ,
مثبت ,
قدرت ,
آرامش ,
فکر ,
امورات زندگی ,
یاری ,
رفتار ,
کنترل ,
اعمال شایسته ,
کار خیر ,
کارهای خیر ,
منفی باف ,
منفی ,
شیطان ,
احساس ,
ضعف ,
افکار مثبت ,
اعمال خیر ,
کمک ,
بندگان خدا ,
احترام ,
در کنار خدا ,
قوی ,
اهل خیر ,
امید به زندگی ,
افکار منفی ,
غرق ,
اجتماع ,
رنج ,
مشقت ,
بار منفی ,
انسانهای الهی ,
زیبا ,
آرامش ,
زمین و زمان ,
همراه ,
هماهنگ ,
ذکر ,
حکم ,
قرآن ,
نازل ,
آیات خدا ,
انکار ,
استهزاء ,
منافقان ,
کافران ,
دوزخ ,
ابن عباس ,
جلسات ,
دانشمندان ,
یهود ,
آیات قرآن ,
عاقبت شوم ,
شوم ,
عاقبت ,
مراقب ,
فتح ,
پیروزی ,
افتخارات ,
غنائم ,
شریک ,
مبارزه ,
تسلیم ,
مومنان ,
تشویق ,
منافق ,
روز رستاخیز ,
رستاخیز ,
داوری ,
غفلت ,
موسی ,
موسی علیه السلام ,
فراموش ,
قلب ,
کافی ,
مناجات ,
امیرالمومنین علیه السلام ,
امام علی علیه السلام ,
بزرگ ,
ناچیز ,
نیرومند ,
ناتوان ,
عزتمند ,
خوار و ذلیل ,
خوار ,
عزیز ,
ذلیل ,
آفریدگار ,
آفریده ,
رحم ,
قیام مختار ,
مختار ,
فریب ,
نماز ,
کسالت ,
ریا ,
مردم ,
اندک ,
بی هدف ,
صف مومنان ,
صف کافران ,
گمراه ,
راه ,
هدایت ,
گناهان ,
گناه ,
اسب سرکش ,
سوار ,
لجام ,
سرنگون ,
نهج البلاغه ,
امام صادق علیه السلام ,
مردن ,
عمر طبیعی ,
جهان ,
ولی ,
تکیه گاه ,
پیشگاه خدا ,
درکات دورخ ,
یاور ,
طرح ئوستی ,
دشمنان خدا ,
نفاق ,
توبه ,
جبران ,
اصلاح ,
لطف ,
لطف خدا ,
دین ,
خالص ,
با ایمان ,
پاداش ,
پاداش عظیم ,
مجازات ,
شکرگزاری ,
ایمان ,
آگاه ,
اعمال ,
نیات ,
اعمال نیک ,
پاداش نیک ,
نماز شب ,
رضایت پروردگار ,
دوستی فرشتگان ,
فرشتگان ,
پیامبران ,
سنت ,
نور ,
معرفت ,
ریشه ایمان ,
ریشه ,
آسایش ,
بدن ,
ناراحتی شیطان ,
سلاح ,
دشمنان ,
ضد دشمنان ,
اجابت دعا ,
اجابت ,
دعا ,
قبولی اعمال ,
برکت در روزی ,
برکت ,
روزی ,
ارشاد القلوب ,
دیلمی ,
پیامبر صلى الله علیه و آله ,
اتحاد ,
اتحاد مسلمین ,
صفای دل ,
شرط اصلی ,
شرط ,
اصلی ,
کلمه اسلام ,
اسلام ,
شهید مدافع حرم ,
شهید امیررضا علیزاده ,
دمشق ,
سوریه ,
شهر دمشق ,
سردار سلیمانی ,
شهید سلیمانی ,
حاج قاسم ,
حاج قاسم سلیمانی ,
هدیه ,
ولایت فقیه ,
ایران اسلامی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 27 آبان 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#سید_الکریم
مانند زیارت سیّدالشهداء علیه السلام
دخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ عَلَیه السَّلام فَقَالَ أَیْنَ کُنْتَ فَقُلْتُ زُرْتُ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیه السَّلام فَقَالَ أَمَا إِنَّکَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِیمِ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زَارَ الْحُسَیْن
یکی از اهل ری می گوید: خدمت امام هادی علیه السلام مشرّف شدم؛ فرمودند: کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حضرت حسین بن علی علیهما السلام رفته بودم. فرمودند: اگر به زیارت قبرِ عبدالعظیم که نزد شماست، می رفتی، مانند زائران سیدالشهداء علیه السلام بودی.
کامل الزیارات ص 324
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#مشاور
حضرت امام کاظم (علیه السلام):
مشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ یُمنٌ وَ بَرَکَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه؛
مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست.
تحف العقول ص 398
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۲۷
۱۲۷وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً
ترجمه ۱۲۷ـ از تو درباره حکم زنان سؤال مى کنند; بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسخ مى دهد: آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان را به آنها نمى دهید، و نمى خواهید با آنها ازدواج کنید، و نیز آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما بیان شده است، (قسمتى از سفارش هاى خداوند در این زمینه مى باشد; و نیز به شما سفارش مى کند که) با یتیمان به عدالت رفتار کنید! و آنچه از نیکى ها انجام مى دهید، خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شایسته مى دهد)».
تفسیر آیه فوق به پاره اى از سؤالات و پرسش هائى که درباره زنان (مخصوصاً دختران یتیم) از طرف مردم مى شده است پاسخ مى گوید، مى فرماید: «اى پیامبر! از تو درباره احکام مربوط به حقوق زنان، سؤالاتى مى کنند بگو: خداوند در این زمینه به شما فتوا و پاسخ مى دهد» (وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ). پس از آن اضافه مى کند: «آنچه در قرآن مجید درباره دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در اختیار مى گرفتید، به آنها نمى دادید و علاقه به ازدواج با آنها نداشتید، قسمت دیگرى از سؤالات شما است که پاسخ مى دهد و زشتى این عمل ظالمانه را آشکار مى سازد» (وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ) سپس درباره پسران صغیر که طبق رسم جاهلیت از ارث ممنوع بودند توصیه کرده، مى فرماید: «خداوند فتوا مى دهد که حقوق کودکان ضعیف را رعایت کنید» (وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ). و بار دیگر درباره حقوق یتیمان به طور کلى تأکید کرده، مى گوید: «و خدا به شما توصیه مى کند که در مورد یتیمان به عدالت رفتار نمائید» (وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَـتامى بِالْقِسْطِ). و در پایان به این مسأله توجه مى دهد که: «هر گونه عمل نیکى مخصوصاً درباره یتیمان و افراد ضعیف، از شما سر زند از دیدگاه علم خداوند مخفى نمى ماند، و پاداش مناسب آن را خواهید یافت» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً). و از آنجا که در این میان کسانى بوده اند که علاوه بر رعایت حقوق آنان، احسان و نیکى به آنها نیز مى نموده اند، آن را یادآور شده است. ضمناً باید توجه داشت: جمله «یَسْتَفْتُونَکَ» در اصل، از ماده «فتوى» و «فتیا» گرفته شده که به معنى پاسخ به مسائل مشکل است و از آنجا که ریشه اصلى این لغت «فَتى» به معنى جوان نورس مى باشد، ممکن است نخست در مسائلى که انسان پاسخ هاى جالب و تازه و نورسى براى آن انتخاب کرده به کار رفته باشد، سپس در مورد پاسخ به تمام مسائل انتخاب شده است. از مجموع آیه چنین استفاده مى شود که آنها درباره حقوق زنان اعم از دختران یتیم و غیره، سؤالاتى داشته اند که به چند مورد آن پاسخ داده شده: در مورد دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در تصرف داشتند، ولى به آنها نمى سپردند و از طرفى حاضر به ازدواج با آنها نیز نبودند، هم چنین در مورد حقوق کودکان مستضعف که حقوق آنها را نیز به نحوى پایمال مى کردند و سرانجام در مورد همه ایتام اعم از دختر و پسر.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام علی علیه السلام:
الاِْیمانُ عَلی اَرْبَعَهِ اَرْکان: ▫️التَّوَکُّلِ عَلَی اللّهِ،▫️ و التَّفْویضِ إِلَی اللّهِ ▫️و التَّسْلیمِ لاَِمْرِللّهِ، ▫️و الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ. ️ایمان چهارپایه دارد:
1_ توکّل بر خدا، 2_ واگذاردن کار به خدا، 3_ تسلیم به امر خدا و 4_ رضا به قضای الهی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمومنین(علیه السّلام) فرمودند:
السَّعیدُ مَن سَعِدَتْ بِهِ رَعیَّتُهُ وَالشَّقىُّ مَن شَقیَتْ بِهِ رَعیَّتُهُ.
خوشبخت کسى است که زیردستانش به واسطه او خوشبخت شوند و بدبخت کسى است که زیردستانش به واسطه او بدبخت شوند.
مناقب آل ابی طالب (علیه السّلام) ج1 ، ص370
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#انسان
اللَّهُالَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَایَشَاءُ وَهُوَالْعَلِیمُالْقَدِیرُ
خداوند آن کسی است که شما را در ابتدا از جسم ضعیف (نطفه) بیافرید آنگاه پس از ضعف و ناتوانی (کودکی) توانا کرد و باز از توانایی (و قوای جوانی) به ضعف و سستی و پیری بر گردانید، که او هر چه بخواهد و مشیّتش تعلق گیرد میآفریند، و او دانا و تواناست.
سوره مبارکه روم آیه 54
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۲۸
۱۲۸ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً
ترجمه ۱۲۸ ـ و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پاره اى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است; اگر چه مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید (و به خاطر صلح، گذشت نمائید)، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد). در بسیارى از تفاسیر اسلامى و کتب حدیث، در شأن نزول آیه، چنین نقل شده: «رافع بن خدیج» دو همسر داشت یکى مسن و دیگرى جوان، (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عدّه، تمام نشده بود به او گفت: اگر مایل باشى با تو آشتى مى کنم، ولى باید اگر همسر دیگرم را بر تو مقدم داشتم صبر کنى. و اگر مایل باشى صبر مى کنم، مدت عدّه تمام شود و از هم جدا شویم. زن پیشنهاد اول را قبول کرد و با هم آشتى کردند، آیه شریفه نازل شد و حکم این کار را بیان داشت.
تفسیر همان طور که در ذیل آیه 34 همین سوره گفتیم «نُشُوز» در اصل، از ماده «نشز» به معنى «زمین مرتفع» مى باشد و هنگامى که در مورد زن و مرد به کار مى رود به معنى سرکشى و طغیان است. در آیات مزبور 2 احکام مربوط به «نشوز زن» بیان شده بود، ولى در اینجا اشاره اى به مسأله نشوز مرد کرده، مى فرماید: «هر گاه زنى احساس کند شوهرش بناى سرکشى و اعراض دارد، مانعى ندارد که براى حفظ حریم زوجیت، از پاره اى از حقوق خود صرف نظر کند، و با هم صلح نمایند» (وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً). از آنجا که گذشت کردن زن از قسمتى از حقوق خود، روى رضایت و طیب خاطر انجام شده، و اکراهى در میان نبوده است، گناهى ندارد، تعبیر به لا جُناحَ: «گناهى ندارد» نیز اشاره به همین حقیقت است. ضمناً از آیه با توجه به شأن نزول، دو مسأله فقهى استفاده مى شود: نخست این که: احکامى مانند تقسیم ایام هفته در میان دو همسر، جنبه حق دارد، نه حکم، و لذا زن مى تواند با اختیار خود، از این حق به طور کلى یا به طور جزئى صرف نظر کند، دیگر این که: عوض صلح، لازم نیست مال بوده باشد، بلکه مى تواند «اسقاط حقى» عوض صلح واقع شود. سپس براى تأکید موضوع مى فرماید: «به هر حال، صلح کردن بهتر است» (وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ). این جمله کوتاه و پر معنى گرچه در مورد اختلافات خانوادگى در آیه فوق ذکر شده، ولى بدیهى است یک قانون کلى و عمومى و همگانى را بیان مى کند که در همه جا، اصل نخستین، صلح و صفا و دوستى و سازش است، و نزاع، کشمکش و جدائى بر خلاف طبع سلیم انسان و زندگى آرام بخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنائى نباید به آن متوسل شد. بر خلاف آنچه بعضى از مادى ها مى پندارند که اصل نخستین در زندگى بشر همانند سایر جانداران، تنازع بقاء و کشمکش است و تکامل از این راه صورت مى گیرد، و همین طرز تفکر، شاید سرچشمه بسیارى از جنگ ها و خونریزى هاى قرون اخیر شده است. در حالى که انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حیوانات درنده جدا است، و تکامل او در سایه تعاون صورت مى گیرد نه تنازع ، و اصولاً «تنازع بقاء» حتى در میان حیوانات، یک اصل قابل قبول براى تکامل نیست. و به دنبال آن اشاره به سرچشمه بسیارى از نزاع ها و عدم گذشت ها کرده، مى فرماید: «مردم ذاتاً و طبق غریزه حبّ ذات، در امواج بخل قرار دارند، و هر کسى سعى مى کند تمام حقوق خود را بى کم و کاست دریافت دارد، و همین سرچشمه نزاع ها و کشمکش ها است» (وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ). بنابراین، اگر زن و مرد به این حقیقت توجه کنند که سرچشمه بسیارى از اختلافات، بخل است، و بخل یکى از صفات مذموم است، سپس در اصلاح خود بکوشند و گذشت را پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلافات خانوادگى از بین مى رود، که بسیارى از کشمکش هاى اجتماعى نیز پایان مى گیرد. ولى، در عین حال براى این که مردان از حکم فوق سوء استفاده نکنند، در پایان آیه روى سخن را به آنها کرده، توصیه به نیکوکارى و پرهیزکارى نموده و به آنان گوشزد مى کند: مراقب اعمال و کارهاى خود باشند و از مسیر حق و عدالت منحرف نشوند; زیرا خداوند از همه اعمال آنها آگاه است، مى فرماید: «و اگر نیکى کنید و تقوا پیشه نمائید، خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید آگاه است» (وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً).
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از صفات سعادتمندان
حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام یا أَیُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ
ای مردم! خوشا به حال آنکه رسیدگی به عیب خودش طوری او را مشغول کند که او را از پرداختن به عیوب دیگران بازدارد.
«نهج البلاغة» خطبۀ ۱۷۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مؤمنانی که قبل از ظهور امام زمان علیه السّلام از دنیا می روند
حضرت امام صادق علیه السلام إذَا قَامَ أُتِیَ الْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ فَیُقَالُ لَهُ یَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُکَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی کَرَامَةِ رَبِّکَ فَأَقِم
وقتی حضرت مهدی علیه السلام قیام می فرمایند، به مؤمن در قبر گفته می شود: امام تو ظهور کرده است؛ اگر میخواهی به ایشان ملحق شوی ملحق شو؛ و اگر میخواهی در کرامتِ پروردگارت بمانی، بمان.
«الغیبه» شیخ طوسی ص ۲۵۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیامی خاص و مهم به مومنین صالح و انقلابی، نسل حاضر در این برهه تاریخی بسیار حساس و تعیین کننده ...
از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) «المُبید» است ...
کارنامه ۱۰۰ روزه عالی ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۲۹تا۱۳۰
۱۲۹ وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً ۱۳۰ وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً
ترجمه ۱۲۹ ـ شما هرگز نمى توانید (از نظر محبت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمائید; ولى تمایل خود را به کلى متوجه یک طرف نسازید که دیگرى را به صورت زنى که شوهرش را از دست داده در آورید! و اگر راه اصلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. ۱۳۰ ـ (اما) اگر (راهى براى اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بى نیاز مى کند; و خداوند، داراى فضل و کرم، و حکیم است.
تفسیر از جمله اى که در پایان آیه قبل گذشت، و در آن دستور به احسان، تقوا و پرهیزگارى داده شده بود، یک نوع تهدید در مورد شوهران استفاده مى شود، که آنها باید مراقب باشند کمترین انحرافى از مسیر عدالت در مورد همسران خود پیدا نکنند، تمام حقوق آنها را ادا کنند، بلکه احسان و نیکى نمایند. در اینجا این توهّم پیش مى آید که مراعات عدالت حتى در مورد محبت و علاقه قلبى نیز باید رعایت گردد، این که امکان پذیر نیست، بنابراین در برابر همسران متعدد چه باید کرد؟ آیه مورد بحث به این سؤال پاسخ مى گوید که عدالت از نظر محبت، در میان همسران امکان پذیر نیست، مى فرماید: «هرگز نمى توانید (در محبت قلبى) در میان زنان عدالت به خرج دهید، هر چند کوشش فراوان نمائید» (وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ). از جمله «وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» استفاده مى شود: در میان مسلمانان، افرادى بودند که در این زمینه سخت کوشش مى کردند و شاید علت کوشش آنها دستور مطلق به عدالت در آیه 3 همین سوره بوده است، آنجا که مى فرماید: فَاِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً: «.. و اگر مى ترسید عدالت را رعایت نکنید، یک همسر بگیرید...». بدیهى است: یک قانون آسمانى نمى تواند بر خلاف فطرت باشد، و یا تکلیف به «ما لا یطاق» کند. از آنجا که محبت هاى قلبى، عوامل مختلفى دارد که بعضاً از اختیار انسان بیرون است، دستور به رعایت عدالت در مورد آن داده نشده است، ولى نسبت به اعمال، رفتار و رعایت حقوق در میان همسران که براى انسان، امکان پذیر است روى عدالت تأکید شده است. در عین حال، براى این که مردان از این حکم، سوء استفاده نکنند، به دنبال این جمله مى فرماید: «اکنون که نمى توانید مساوات کامل را از نظر محبت، میان همسران خود، رعایت کنید، لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یکى از آنان نسازید، که دیگرى به صورت شخصى بلا تکلیف در آید و حقوق او نیز عملاً ضایع شود» (فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ). و در پایان آیه به کسانى که پیش از نزول این حکم، در رعایت عدالت میان همسران خود کوتاهى کرده اند هشدار مى دهد که: «اگر راه اصلاح و تقوا پیش گیرند و گذشته را جبران کنند خداوند آنها را مشمول رحمت و بخشش خود قرار خواهد داد» (وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً). در روایات اسلامى مطالبى درباره رعایت عدالت در میان همسران نقل شده که عظمت این قانون را مشخص مى سازد، از جمله این که: در حدیثى مى خوانیم: على(علیه السلام) در آن روزى که متعلق به یکى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه دیگرى نمى گرفت و درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: حتى به هنگام بیمارى در خانه یکى از همسران خود، توقف نمى کرد و درباره «معاذ بن جبل» نقل شده که: دو همسر داشت، هر دو در بیمارى طاعون با هم از دنیا رفتند، او حتى براى مقدم داشتن دفن یکى بر دیگرى از قرعه استفاده کرد، تا کارى بر خلاف عدالت انجام نداده باشد سپس در آیه بعد به این حقیقت اشاره مى کند: اگر ادامه همسرى براى طرفین طاقت فرسا است، و جهاتى پیش آمده که افق زندگى براى آنها تیره و تار است و به هیچ وجه اصلاح پذیر نیست، آنها مجبور نیستند چنان ازدواجى را ادامه دهند، و تا پایان عمر با تلخ کامى در چنین زندگى خانوادگى زندانى باشند بلکه مى توانند از هم جدا شوند. در این موقع باید شجاعانه تصمیم بگیرند، از آینده وحشت نکنند; زیرا «اگر با چنین شرائطى از هم جدا شوند خداوند بزرگ هر دو را با فضل و رحمت خود بى نیاز خواهد کرد و امید است همسران بهتر و زندگانى روشن ترى در انتظار آنها باشد» (وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ). «زیرا خداوند همواره فضل و رحمت وسیع و آمیخته با حکمت داشته و دارد» (وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً).
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ازدیاد رزق
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَة
با صدقه، فرود آمدن روزی را بطلبید.
«نهج البلاغه» حکمت 137
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
لازمۀ ایمان حقیقی
حضرت امام صادق علیه السلام
ما آمَنَ بِاللَّهِ وَ لَا بِمُحَمَّدٍ وَ لَا بِعَلِیٍّ مَنْ إِذَا أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِی حَاجَةٍ لَمْ یَضْحَکْ فِی وَجْهِه
به خدا و به حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله و حضرت علی علیه السلام ایمان نیاورده است کسی که وقتی برادر مؤمنش برای نیازی به نزد او بیاید، با روی باز با او مواجه نشود.
«بحار الأنوار» ج 72 ص 176
*****
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرموند:
اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ،
رزق و روزی را با صدقه فرو آورید.
نهج البلاغه حکمت 13
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند :
إنَّ العَبدَ إذا أذنَبَ ذَنبا اُجِّلَ مِن غُدوَةٍ إلَى اللَّیلِ ؛ فَإِنِ استَغفَرَ اللّهَ لَم یُکتَب عَلَیهِ"
هر گاه بنده، گناهى مرتکب شود، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر از خدا آمرزش خواست، آن گناه برایش نوشته نمى شود.
کافی ج 2 ص 437
نکته:
در روایت داریم ملائک به امر حق تعالی ثبت گناه را تا چهل روز به تاخیر می اندازند، ️اما اعمال خیر وثواب همان لحظه ای که نیت کرده شود بعنوان ثواب برای نیت کننده ثبت می گردد ،حتی اگر موفق به انجام آن عمل خیر نشود ، خدای متعال پاداشش را میدهد،
نیت المومن خَیرُُ مِن عَمَلِه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۳۱تا۱۳۴
۱۳۱ وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً ۱۳۲وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً ص۱۳۳ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً ۱۳۴مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً
ترجمه ۱۳۱ ـ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانى که پیش از شما، کتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش مى کنیم که از (نافرمانى) خدا بپرهیزید! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانى نمى رسد; زیرا) براى خداست آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است; و خداوند، بى نیاز و ستوده است. ۱۳۲ ـ براى خداست آنچه در آسمان ها و زمین است; و کافى است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. ۱۳۳ـ اى مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را (به جاى شما) مى آورد; و خداوند، بر این کار تواناست. ۱۳۴ـ کسانى که پاداش دنیوى بخواهند، (و در قید نتایج معنوى و اخروى نباشند، در اشتباهند; زیرا) پاداش دنیا و آخرت نزد خداست; و خداوند، شنوا و بیناست.
تفسیر در آیه قبل، به این حقیقت اشاره شد: اگر ضرورتى ایجاب کند که دو همسر از هم جدا شوند، و چاره اى از آن نباشد، اقدام بر این کار بى مانع است و نباید از آینده بترسند; زیرا خداوند آنها را از فضل و کرم خود بى نیاز خواهد کرد. در این آیه اضافه مى کند: ما قدرت بى نیاز نمودن آنها را داریم; زیرا «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ). کسى که ملک بى انتها و قدرت بى پایان دارد از بى نیاز ساختن بندگان خود عاجز نخواهد بود، پس از آن براى تأکید درباره پرهیزگارى در این مورد و هر مورد دیگر، مى فرماید: «به یهود و نصارا و کسانى که قبل از شما داراى کتاب آسمانى بودند و همچنین به شما سفارش کرده ایم که پرهیزگارى را پیشه کنید» (وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ). تقوا مایه پیشرفت فرد و جامعه است، جامعه اى که لباس تقوا در تن داشته باشد، جامعه اى است مترقّى که مى تواند از همه مواهب الهى در جهان آفرینش استفاده کند. بعد از آن روى سخن را به مسلمانان کرده، مى گوید: اجراى دستور تقوا به سود خود شما است، و خدا نیازى به آن ندارد اما «اگر سرپیچى کنید و راه طغیان و نافرمانى پیش گیرید، زیانى به خدا نمى رسد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او است، و او بى نیاز و در خور ستایش است» (وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً). در حقیقت، غنى و بى نیاز به معنى واقعى، خدا است; زیرا او «غنى بالذات»است و بى نیازى غیر او به کمک او است و گرنه ذاتاً همه محتاج و نیازمندند. همچنین او است که بالذات شایسته «ستایش» است، چه این که کمالاتش که شایستگى ستایش به او مى دهد، درون ذات او است نه همانند کمالات دیگران که عاریتى است، و از ناحیه دیگرى مى باشد. خداوند همه را از سر رحمت آفریده و هر چه را لازمه زندگى آنها دانسته، به آنها عنایت کرده، اگر کفران کنند، این نعمت ها سلب خواهد شد. در آیه بعد، براى سومین بار، روى این جمله تکیه مى کند که «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است و خدا آنها را محافظت و نگهبانى و اداره مى کند» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً). بر این اساس، هم ملکیت آنها از آنِ او است، و هم حفاظت و مراقبت آنها. در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا در این فاصله کوتاه، یک مطلب، سه بار تکرار شده است؟ آیا تنها براى تأکید است؟ یا اشارات دیگرى در آن نهفته شده؟ دقت در مضمون آیات نشان مى دهد هر بار، نکته اى داشته، در نخستین بار چون به دو همسر وعده مى دهد که: پس از متارکه، خداوند آنها را بى نیاز مى کند، براى اثبات توانائى بر وفاى به این عهد، مالکیت خود بر پهنه زمین و آسمان را متذکر مى شود. در بار دوم که پس از توصیه به تقوا و پرهیزگارى است، براى این است که توهم نشود اطاعت این فرمان سودى براى خداوند دارد، و یا مخالفت با آن زیانى به او مى رساند. و در حقیقت این سخن شبیه همان است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» در آغاز خطبه «همّام» فرموده است: اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حِیْنَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لاَِنـَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ وَ لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ: «خداوند متعال انسان ها را آفرید در حالى که از اطاعت آنها بى نیاز و از نافرمانى آنها در امان بود; زیرا نه معصیت گنهکاران به او زیانى مى رساند، و نه طاعت مطیعان به او سودى مى دهد» و سومین بار به عنوان مقدمه اى براى بعد است، به همین دلیل، مالکیت خود بر سراسر جهان هستى را یادآور مى شود.
لذا با توجه به آیه قبل، در آیه سوم توجه مى دهد: براى خدا هیچ مانعى ندارد که شما را از بین ببرد، و جمعیتى آماده تر و مصمم تر جانشین شما کند، که در راه اطاعت او کوشاتر باشند، توانائى بر این کار از دیده هیچ مخلوقى پنهان نیست، مى فرماید: «اى مردم اگر او بخواهد شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را مى آورد و خداوند توانائى بر این کار را دارد» (إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً). در تفسیر «تبیان» و «مجمع البیان» از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده است: وقتى این آیه نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست خود را به پشت «سلمان» زده، فرمود: «آن جمعیت، اینها مردم عجم و فارس هستند» این سخن در حقیقت پیشگوئى از خدمات بزرگى مى کند که ایرانیان مسلمان، به اسلام کردند. مفهوم این سخن امروز براى ما ملموس است; زیرا مطالعه تاریخ اسلام مى گوید: برترین دانشمندان اسلامى و خدمت گزاران به این آئین پاک، مسلمانان ایران زمین و فارسیان بوده و هستند، جمع آورى کتب علمى اسلامى، آمارگیرى از خدمات عام اجتماعى و فداکارى در راه اسلام شهود صدق این عرائض اند. و در آخرین آیه، سخن از کسانى به میان آمده که دم از ایمان به خدا مى زنند، در میدان هاى جهاد شرکت مى کنند و دستورات اسلام را به کار مى بندند، بدون این که هدف الهى داشته باشند، بلکه منظورشان به دست آوردن نتایج مادى همانند غنائم جنگى و مانند آن است، مى فرماید: «کسانى که تنها پاداش دنیا مى طلبند، در اشتباهند; زیرا در نزد پروردگار پاداش دنیا و آخرت، هر دو مى باشد» (مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ). پس چرا به دنبال هر دو نمى روند؟ و در پایان این آیه مى افزاید: «و خداوند از نیات همگان آگاه است، هر صدائى را مى شنود، و هر صحنه اى را مى بیند و از اعمال منافق صفتان اطلاع دارد» (وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً). این آیه، بار دیگر این حقیقت را بازگو مى کند که اسلام تنها ناظر به جنبه هاى معنوى و اخروى نیست، بلکه براى پیروان خود هم سعادت مادى را مى خواهد و هم معنوى را.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۳۵
۱۳۵ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً
ترجمه
۱۳۵ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند، بنابراین، از هوا و هوس پیروى نکنید; که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمائید، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است.
تفسیر به تناسب دستورهائى که در آیات گذشته درباره اجراى عدالت در خصوص یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه، یک اصل اساسى و یک قانون کلّى درباره اجراى عدالت در همه موارد، بدون استثناء ذکر مى کند و به تمام افراد با ایمان فرمان مى دهد که قیام به عدالت کنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً به عدالت قیام کنید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ). «قَوّامین» جمع «قوّام» «صیغه مبالغه» به معنى «بسیار قیام کننده» است، یعنى باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید، به گونه اى که این عمل خلق و خوى شما شود، و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد. تعبیر به «قیام» در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که انسان براى انجام کارها معمولاً باید به پا خیزد، و به دنبال آنها برود، بنابراین «قیام به کار» کنایه از تصمیم، عزم راسخ و اقدام جدى درباره آن است، اگر چه آن کار همانند حکم قاضى احتیاج به قیام و حرکتى نداشته باشد. و نیز ممکن است: تعبیر به «قیام» از این نظر باشد که قائم معمولاً به چیزى مى گویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافى به هیچ طرف نداشته باشد، یعنى باید آن چنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکند. پس از آن براى تأکید مطلب، مسأله «شهادت» را عنوان کرده، مى فرماید: «به خصوص در مورد شهادت، باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما، یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ). این موضوع در همه اجتماعات و مخصوصاً در اجتماعات جاهلى وجود داشته و دارد، که معمولاً در شهادت دادن، مقیاس را حبّ و بغض ها و چگونگى ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار مى دهند، و حق و عدالت براى آنها مطرح نیست. مخصوصاً از حدیثى که از «ابن عباس» نقل شده استفاده مى شود که: افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به «مدینه» به خاطر ملاحظات خویشاوندى از اداى شهادت هائى که به ضرر بستگانشان مى شد، خوددارى مى کردند، آیه فوق نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار دارد ولى ـ همان طور که آیه اشاره مى کند ـ این کار با روح ایمان سازگار نیست، مؤمن واقعى کسى است که در برابر حق و عدالت، هیچگونه ملاحظه اى نداشته باشد و حتى منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراى آن نادیده بگیرد. ضمناً از این جمله استفاده مى شود: بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر این که قرائن اتهام به طرفدارى و اِعمال تعصب در کار بوده باشد). آنگاه به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت، اشاره کرده مى فرماید: نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران; زیرا اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام مى شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاه تر است، نه صاحبان زر و زور مى توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى «عدالت» گرسنه مى ماند، لذا مى فرماید: «اگر آنها بى نیاز یا مستمند باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند» (إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما).
و باز براى تأکید، دستور مى دهد: «بنابراین از هوا و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا) از این جمله به خوبى استفاده مى شود: سرچشمه مظالم و ستم ها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت! و بار دیگر، به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده، مى فرماید: «اگر مانع رسیدن حق، به حق دار شوید و یا حق را تحریف نمائید و یا پس از آشکار شدن حق، از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً) در حقیقت جمله «إِنْ تَلْوُوا» اشاره به تحریف حق و تغییر آن است، در حالى که جمله «تُعْرِضُوا» اشاره به خوددارى کردن از حکم به حق مى باشد و این همان چیزى است که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است جالب توجه این که: در ذیل آیه تعبیر به «خبیر» شده است نه «علیم» ; زیرا «خبیر» معمولاً به کسى مى گویند که از جزئیات و ریزه کارى هاى یک موضوع آگاه است. اشاره به این که: خداوند کوچک ترین انحراف شما را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاویزى که باشد ـ حتى در آنجا که لباس حق به جانب بر آن مى پوشانید ـ مى داند و کیفر آن را خواهد داد! آیه فوق، توجه فوق العاده اسلام به مسأله عدالت اجتماعى را در هر شکل و هر صورت کاملاً روشن مى سازد و انواع تأکیداتى که در این چند جمله به کار رفته است، نشان مى دهد که: اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالى اسلامى، فاصله از زمین تا آسمان است! و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنها است.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
إمام حسن عسکری (علیه السلام) :
ادفَعِ المَسألَةَ ما وَجَدتَ التَّحَمُّلَ یُمکِنُکَ فإنّ لِکُلِّ یَومٍ رِزقا جَدید. و اعلَمْ أنّ الإلحاحَ فی المَطالِبِ یَسلُبُ البَهاءَ ، و یُورِثُ التَّعَبَ و العَناءَ ، فاصبِرْ حتّى یَفتَحَ اللّه ُ لکَ بابا یَسهُلُ الدُّخولُ فیهِ، فَما أقرَبَ الصَّنِیعَ مِنَ المَلهوفِ ، و الأمنَ مِنَ الهارِبِ المَخُوفِ.
تا جایى که مى توانى تحمّل کنى دست نیاز دراز مکن ؛ زیرا هر روز ، روزىِ تازه اى دارد .
بدان که پافشارى در درخواست ، هیبت آدمى را مى بَرد و رنج و سختى به بار مى آورد ؛ پس صبر کن تا خداوند دَرى به رویت بگشاید که براحتى از آن وارد شوى ؛ که چه نزدیک است «احسان»، به آدم اندوهناک، و «امنیت» ، به آدم فرارى وحشتزده.
بحار الأنوار ج۴ ص۳۷۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۳۶
۱۳۶ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً
ترجمه ۱۳۶ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش، و کتابى که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانى) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید! کسى که خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهى دور و درازى افتاده است.
شان نزول از «ابن عباس» نقل شده: این آیه، درباره جمعى از بزرگان اهل کتاب مانند: «عبداللّه بن سلام» ، «اسد بن کعب» و برادرش «اسید بن کعب» و جمعى دیگر نازل گردید; زیرا آنها در آغاز، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفتند: ما به تو و کتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عُزیر ایمان مى آوریم، ولى به سایر کتاب هاى آسمانى و همچنین سایر انبیاء ایمان نداریم، این آیه نازل شد و به آنها تعلیم داد: باید به همه ایمان داشته باشند.
تفسیر با توجه به شأن نزول، روى سخن در آیه به جمعى از مؤمنان اهل کتاب است که پس از قبول اسلام روى تعصب هاى خاصى تنها به مذهب سابق خود و آئین اسلام اظهار ایمان مى کردند و بقیه پیامبران و کتب آسمانى را قبول نداشتند. اما قرآن به آنها توصیه مى کند: مى بایست تمام پیامبران و کتب آسمانى را به رسمیت بشناسند; زیرا همه یک حقیقت را تعقیب مى کنند، به دنبال یک هدف هستند و از طرف یک مبدأ مبعوث شده اند ـ اگر چه همانند کلاس هاى مختلف تعلیم و تربیت، سلسله مراتب داشته اند و هر کدام آئینى کامل تر از آئین پیشین آورده اند ـ . بنابراین، معنى ندارد که بعضى از آنها را بپذیرند و بعضى را نپذیرند. مگر یک حقیقت واحد تبعیض بردار است؟ و مگر تعصب ها مى تواند جلو واقعیات را بگیرد؟ لذا آیه فوق مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش (پیامبر اسلام) و کتابى که بر رسولش نازل فرموده، و کتب آسمانى پیشین، همگى ایمان بیاورید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ). قطع نظر از شأن نزول فوق، این احتمال نیز در تفسیر آیه هست که روى سخن به تمام مؤمنان باشد، مؤمنانى که ظاهراً اسلام را پذیرفته اند، اما هنوز در اعماق جان آنها نفوذ نکرده است، از آنها دعوت مى شود که از صمیم دل و در درون جان مؤمن شوند. و نیز این احتمال وجود دارد که روى سخن به همه مؤمنانى باشد که اجمالاً به خدا و پیامبر ایمان آورده اند، اما به جزئیات و تفاصیلِ معتقدات اسلامى آشنا نشده اند. اینجا است که قرآن دستور مى دهد: مؤمنان واقعى باید به تمام انبیاء، کتب پیشین و فرشتگان الهى ایمان داشته باشند; زیرا عدم ایمان به اینها مفهومش انکار حکمت خداوند است. آیا ممکن است خداوندِ حکیم، انسان هاى پیشین را بدون رهبر و راهنما گذاشته باشد تا در میدان زندگى سرگردان شوند؟! و در پایان آیه، سرنوشت کسانى که از این واقعیت ها غافل بشوند را بیان کرده، چنین مى فرماید: «کسى که به خدا و فرشتگان، و کتب الهى، و فرستادگان او، و روز بازپسین، کافر شود، در گمراهى دور و درازى افتاده است» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً). آیا منظور از ایمان به فرشتگان تنها فرشتگان وحى است، که ایمان به آنها از ایمان به انبیاء و کتب آسمانى غیر قابل تفکیک است؟ و یا همه فرشتگان؟ زیرا همان طور که بعضى از آنان در امر وحى و تشریع دست اندر در کارند، جمعى هم مأمور تدبیر عالم تکوین هستند، و ایمان به آنها در حقیقت گوشه اى از ایمان به حکمت خدا است. بر این اساس، ایمان به خالق و ایمان به برنامه ها و کتاب هاى او و ایمان به واسطه هائى که این برنامه ها را براى هدایت ارائه مى دهند، و ایمان به آخرت یعنى هدف اصلى از خلقت بر هر مسلمانى واجب شمرده شده است. در حقیقت، در این آیه، ایمان به پنج اصل لازم شمرده شده، یعنى علاوه بر ایمان به مبدأ و معاد، ایمان به کتب آسمانى و انبیاء و فرشتگان نیز لازم است. تعبیر به ضَلال بَعِیْد: «گمراهى دور» تعبیر لطیفى است، یعنى چنین اشخاصى آن چنان از جاده اصلى پرت شده اند که بازگشتشان به شاهراه اصلى به آسانى ممکن نیست.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) :
إنَّ لَنا حَرَماً و هُوَ بَلَدَةُ قُمَّ و سَتُدفَنُ فیها امْرَأةٌ مِن أولادِی تُسَمّی فاطِمَةَ ، فَمَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ
ما را حرمی است و آن قم است و به زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد. هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب شود.
بحار الأنوار ، ج 60
*****
امام خامنه ای
بدون تردید نقش حضرت معصومه (س) در قم شدن قم و عظمت یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۳۷تا۱۳۹
۱۳۷ إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً ۱۳۸بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً ۱۳۹ الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً
ترجمه ۱۳۷ ـ کسانى که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دگر بار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. ۱۳۸ـ به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آنهاست! ۱۳۹ـ همان ها که کافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى کنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان مى جویند با این که همه عزت ها از آنِ خداست؟!
تفسیر به تناسب بحثى که در آیه گذشته درباره کافران و گمراهى دور و دراز آنها بود، در این آیات اشاره به حالت جمعى کرده که هر روز شکل تازه اى به خود مى گیرند. روزى در صف مؤمنان. روز دیگر در صف کفار. باز در صف مؤمنان. و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار مى گیرند، خلاصه همچون «بت عیار» هر لمحه به شکلى و هر روز به رنگى در مى آیند و سرانجام در حال کفر و بى ایمانى جان مى دهند! نخستین آیه از آیات فوق درباره سرنوشت چنین کسانى مى گوید: «آنها که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند و بار دیگر راه کفر پیش گرفتند و سپس بر کفر خود افزودند، هرگز خداوند آنها را نمى آمرزد و به راه راست هدایت نمى کند» (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً). این تغییر روش هاى پى در پى، و هر روز به رنگى در آمدن، یا مولود تلوّن و عدم تحقیق کافى در مبانى اسلام بود، و یا نقشه اى بود که افراد منافق و کفار متعصب اهل کتاب، براى متزلزل ساختن مؤمنان واقعى، طرح و اجرا مى کردند که با این رفت و آمدهاى پى در پى، مؤمنان واقعى را در ایمان خود متزلزل سازند، چنان که در آیه 72 سوره «آل عمران» شرح آن گذشت. البته آیه فوق هیچگونه دلالتى بر عدم قبول توبه این گونه اشخاص ندارد، بلکه موضوع سخن در آیه، تنها آن دسته اى هستند که در حال شدت کفر، سرانجام چشم از جهان مى پوشند، چنین افرادى به مقتضاى بى ایمانى و عملشان، نه شایسته آمرزشند و نه هدایت، مگر این که در کار خود تجدید نظر کنند. سپس در آیه بعد مى گوید: «به این دسته از منافقان بشارت بده که عذاب دردناکى براى آنها است» (بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً). تعبیر «بشارت» در موردى که سخن از «عذاب الیم» است، یا به عنوان استهزاء نسبت به افکار پوچ و بى اساس آنها است. و یا به خاطر آن است که کلمه «بشارت» که در اصل، از «بشرة» به معنى «صورت»، گرفته شده، معنى وسیعى دارد، و هر گونه خبرى را که در صورت انسان اثر بگذارد و آن را مسرور یا غم آلود کند، شامل مى شود. و در آخرین آیه، این دسته از منافقان را چنین توصیف مى کند: «آنها کافران را به جاى مؤمنان دوست خود انتخاب مى کنند» (الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ). پس از آن مى گوید: هدف آنها از این انتخاب چیست؟ «آیا راستى مى خواهند آبرو و حیثیتى از طریق این دوستى براى خود کسب کنند»؟! (أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ). در حالى که «تمام عزت ها مخصوص خدا است» (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً). چرا که سرچشمه عزت همواره «علم» و «قدرت» است و اینها که قدرتشان ناچیز و علمشان نیز همانند قدرتشان ناچیز است، کارى از دستشان ساخته نیست که بتوانند منشأ عزتى باشند. این آیه به همه مسلمانان هشدار مى دهد که عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و مانند آن ـ در دوستى با دشمنان اسلام ـ نجویند، بلکه تکیه گاه خود را ذات پاک خداوندى قرار دهند که سرچشمه همه عزت ها است، که دشمنان اسلام نه عزتى دارند که به کسى ببخشند و نه اگر مى داشتند قابل اعتماد بودند; زیرا هر روز که منافع آنها اقتضاء کند، فوراً صمیمى ترین متحدان خود را رها کرده و به سراغ کار خویش مى روند، آن چنان که گوئى هرگز با هم آشنائى نداشتند، همه تاریخ و بالاخص تاریخ معاصر شاهد بسیار گویاى این واقعیت است!
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام باقر(علیه السلام):
«انّأَوَّلَمَایُحَاسَبُبِهِالْعَبْدُالصَّلَاةُ،فَإِنقُبِلَتْقُبِلَمِاسِواها...»
اولین چیزی که بنده در قیامت از آن سوال میشود نماز است، پس اگر قبول شود اعمال دیگرش نیز قبول میشود.
(کافی، ج3، ص268)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
در روایتی صفوان جمّال روایت کرده است: وقتی امام صادق(ع) به حیره (منطقهای بود در کوفه) تشریف آوردند گفتم: فدایت شوم آیا قبر جد بزرگوارتان حسین(ع) را زیارت میکنید؟
آن حضرت فرمود: چگونه آن را زیارت نکنم و حال آنکه خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و پیامبران و اوصیاء به زمین هبوط کرده و او را زیارت میکنند.
منبع: کاملالزیارات، صفحه 122
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیهالسلام):
کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش دنیا باشد، خداوند متعال فقر را در برابر چشمانش قرار دهد و کارش را پریشان سازد و از دنیا جز به آنچه خداوند قسمتش کرده است نرسد و کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش آخرت باشد خداوند دلش را بىنیاز گرداند و کارش را سامان دهد.
الکافی، ج2
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
انواع و اقسام ظلم
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله):
اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لایَغْفِرُهُ اللّه ُ وَظُلْمٌ یَغْفِرُهُ وَظُلْمٌ لایَتْرُکُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لایَغْفِرُ اللّه ُ فَالشِّرْکُ قالَ اللّه ُ: «إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» وَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى یَغْفِرُهُ اللّه ُفَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فیما بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَتْرُکُهُ اللّه ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛
ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمىآمرزد، ظلمى که مىآمرزد و ظلمى که از آن نمیگذرد.
اما ظلمى که خدا نمى آمرزد، شرک است. خداوند مى فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مىآمرزد، ظلم بندگان به خودشان میان خود و پروردگارشان است؛ اما ظلمى که خدا از آن نمیگذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.
نهج الفصاحه، ح ۱۹۲۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام هادی(علیهالسلام) خطاب به یکی از اهالی ری فرمودند:
بدان که اگر قبر عبدالعظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسینبنعلى(علیهالسلام) را زیارت کرده باشد.
میزان الحکمه/حدیث 7984
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسن عسکری علیهالسلام:
مواظب باش که طلب روزی، تو را از کار و اعمال واجب باز ندارد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
خوش اخلاقی با مردم
حضرت آیتالله امام خامنهای(مدظلهالعالی):
اینکه پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم میکردند، اما او با مردم ملاطفت و خوشاخلاقی میکرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمیشد که او پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. 1370/7/5
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp
https://hajj.ir/fa/83918
https://navideshahed.com/fa/vip/list/*/%D8%A7
{إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ} (مائده: 55)
سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانان که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
آنچه که این کشور را نجات مىدهد، اسلام است؛ همچنان که در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.
شهید قربان علی آئیش شهادت: 1364 | فاو
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شهید حاج قاسم سلیمانی:
افتخار میکنم که در زندگی پدرم یک گندم حرامی وارد نشده، شهادت میدهم این را با ضرس قاطع و این در تمام عمر من تاثیر گذاشت.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 127 الی 139 ,
سید الکریم ,
زیارت سیّدالشهداء علیه السلام ,
اهل ری ,
امام هادی علیه السلام ,
مشاور ,
مشورت ,
عاقل ,
برکت ,
رشد ,
حکم ,
زنان ,
یتیم ,
ازدواج ,
کودکان ,
صغیر ,
ناتوان ,
ایمان ,
توکل بر خدا ,
تسلیم ,
امر خدا ,
رضا ,
قضای الهی ,
خوشبخت ,
بدبخت ,
امیرالمومنین علیه السلام ,
انسان ,
طغیان ,
سرکشی ,
شوهر ,
بیم ,
اعراض ,
صلح ,
نیکی ,
پرهیزگاری ,
خداوند ,
آگاه ,
پاداش ,
شایسته ,
تفاسیر اسلامی ,
کتب حدیث ,
مسن ,
جوان ,
سعادتمندان ,
عیوب ,
مومنان ,
ظهور امام زمان علیه السلام ,
محبت قلبی ,
عدالت ,
اصلاح ,
آمرزنده ,
مهربان ,
فضل ,
کرم ,
حکیم ,
ازدیاد ,
رزق ,
صدقه ,
روزی ,
ایمان حقیقی ,
امام صادق علیه السلام ,
گناه ,
ملائکه ,
آسمان ,
زمین ,
سفارش ,
کافر ,
حافظ ,
شنوا ,
بینا ,
قیام ,
شهادت ,
گواهی ,
زیان ,
پدر ,
مادر ,
نزدیکان ,
غنی ,
فقیر ,
حمایت ,
هوا و هوس ,
منحرف ,
تحریف ,
تحمل ,
درخواست ,
هیبت ,
رنج ,
قم ,
بانو ,
فاطمه ,
دفن ,
زیارت ,
بهشت ,
واجب ,
نماز ,
شهید سلیمانی ,
امام باقر علیه السلام ,
اعمال ,
قبولی اعمال ,
قیامت ,
شب جمعه ,
فرشتگام ,
پیامبران ,
اوصیاء ,
هبوط ,
صفوان جمال ,
اخرت ,
هم و غم ,
سامان ,
ظلم ,
شرک ,
پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم ,
نهج الفصاحه ,
طلب روزی ,
اعمال واجب ,
مردم ,
ملاطفت ,
خوش اخلاق ,
دوزان دفاع مقدس ,
اسلام ,
نجات ,
ملت ,
شهید قربان علی آئیش ,
فاو ,
شهید مدافع حرم ,
شهید مهدی صابری ,
شهید صابری ,
گندم ,
حرام ,
افتخار ,
نان حلال ,
حدیث ثقلین ,
حوض کوثر ,
کتاب خدا ,
اهل بیت ,
تمسک ,
شیرین ,
تلخ ,
آب شور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 26 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#تذکر وذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (الذاریات-۵۵) هیچ کاری را به بعد موکول نکنید، حتی شستن ظرفی که در آن صبحانه میل نموده اید هر عمل خیری را که نیت کردید انجامش را به تاخیرنیاندازید، وعده ندهید اما اگر وعده ای دادید حتما وفای به عهد داشته باشید، هر قولی که به خدا ویا به بنده اش دادید ، سریعاً انجام دهید، خاصه در منزل وعده های خود به فرزندان را حتما انجام دهید ، ضمن برنامه ریزی برای انجام امور، وتلاش در کارها و امور زندگی ،کار و تحصیل و مطالعه و ورزش و عبادات و اعمال خیر ، تحقق تمام برنامه هایتان ،کوچک یا بزرگ را به خدا بسپارید ،وهر روز بگویید : افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
برای تمام افکار وبرنامه ها با خدا نجوا کنید، در جمع که هستید در دلتان با خدا نجوا کنید درمسیر آهسته ، در خلوت خیلی راحت ،کَاَنَهُ در این عالم فقط خدا هست و یک بنده که شمایید...! س.م،ر
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
حوزههای علمیه ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
انتخابات ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
تذکر ,
موکول ,
شستن ظرف ,
صبحانه ,
میل ,
عمل خیر ,
نیت ,
تاخیر ,
وعده ,
وفای به عهد ,
قول ,
خدا ,
بنده خدا ,
بندگان خدا ,
منزل ,
فرزندان ,
برنامه ریزی ,
انجام امور ,
تلاش در کارها ,
امور زندگی ,
کار و تحصیل ,
مطالعه ,
ورزش ,
عبادات ,
اعمال خیر ,
️تحقق ,
کوچک ,
بزرگ ,
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ,
افکار ,
نجوا ,
راحت ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 22 آبان 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 122 الی 126 ... | در داخل خانهی فرعون، موسایی بودن کار آسانی نیست ...
احترام ائمه(علیهم السلام) به شاعران به دلیل اهمیت شعر ... | بزرگداشت شهیدان شروع شده و باید ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۱۷تا ۱۲۱ ... | خود شناسی مقدمه خدا شناسی است ... | هرگاه بنده ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۶ ... | ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۵ ... | نور دخترم فاطمه (علیها السلام) از نور خداست، و ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۴ ... | اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۳ ... | مکتب حاج قاسم، مدیریت در میدان ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۱۰تا۱۱۲ ... | برترین مردم کسی است که ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۰۵ تا ۱۰۹ ... | دنیا آفریده نشده که ... | سید محرومان ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۴ ... | نیکى کن همچنانکه، دوست دارى به تو نیکى کنند ... | وقــتی ...
Why did Lady Zeinab (sa) insist they go to Karbala upon returning from Shaam? ... | شهید عباس یوسفی
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 88 تا 103 ... | سرلوحه صحیفه عمل مومن ... | گواراترین زندگى ...
بهترين بندگان خدا كيست؟ ... | شهید مدافع حرم شهید حبیب جنت مکان ...
امیدواریم که خدای متعال به ما توفیق بدهد بتوانیم این اسلام را درست بشناسیم. و ...
تفسیر سوره نساء آیات 77 الی 87 ...
تفسیر سوره نساء آیات ۸۵ الی ۸۷ ... | ثواب وساطت در ازدواج ... | توفیق دعا کردن برای تعجیل فرج ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آيه ۸۴ ... | از میان دشمنان، آنکه ... | امت اسلام تسلیم خدا هستند و ...
معرفت الله ... | نتیجۀ رسیدگی به مشکلات مؤمنین ... | لبیک ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۳ ... | از جلوه های محبّت به اهل بیت علیهم السلام ... | آیت الله قاضی
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۲ ... | ارزش معرفت خدا ... | ليلة المبيت ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۸۰ تا ۸۱ ... | حاج قاسم سلیمانی: هر چه نظام سالم تر باشد و ...
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۷۸ تا ۷۹ ... | سخنان سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در خصوص شهید صدرزاده
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۷۷ ... | هر کَس بعد از نماز واجب تسبیحات حضرتِ زهرا (سلام الله علیها) ...
هجمه تبلیغاتی دشمنان علیه ملت ایران برای ... | روشنگری ...
در مسیر بندگی شما زیر کدام پرچم هستید؟ ... | گزیدهای از روایت جهاد با نفس ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
حوزههای علمیه ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
تفسیر قرآن کریم ,
ولایت الهی ,
ولایت ,
پیغمبر ,
طاغوت ,
ولایت فقیه ,
امام خمینی ,
امام خامنه ای ,
انقلاب اسلامی ,
دفاع مقدس ,
جنگ تحمیلی ,
اقتصاد ,
جنگ اقتصادی ,
اقتصاد مقاومتی ,
فرهنگ ,
جنگ فرهنگی ,
نفوذ ,
جنگ نرم ,
نفوذ فرهنگی ,
امنیت ,
امام حسن علیه السلام ,
امام حسین علیه السلام ,
شهید ,
شهداء ,
شهیدان ,
سرباز اسلام ,
ولی فقیه ,
سرباز امام زمان ,
آخرالزمان ,
ظهور ,
صلوات ,
شهید ,
شهادت ,
ایثار ,
ایثارگران ,
شهدا ,
امام مهدی علیه السلام ,
شهید مدافع حرم ,
حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ,
عبدالعظیم ,
شهر ری ,
تهران ,
ایمان ,
اعمال صالح ,
باغ ,
بهشت ,
نهر ,
درختان ,
جاری ,
حق ,
وعده ,
خداوند ,
گفتار ,
صادق ,
امام حسن عسکری علیه السلام ,
امام حسن علیه السلام ,
امام عسکری علیه السلام ,
مبارک ,
خادم ,
طی الارض ,
گرگان ,
فضیلت ,
برتری ,
اهل کتاب ,
آرزو ,
مرد ,
زن ,
ستم ,
پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم ,
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ,
مسلمانان ,
مسلمان ,
دین ,
آئین ,
تسلیم ,
خدا ,
نیکوکار ,
خالص ,
پاک ,
ابراهیم ,
دوستی ,
انتخاب ,
آسمان ,
زمین ,
احاطه ,
مومن ,
نیکی ,
مسرور ,
بخشش ,
سپاس ,
پروردگار ,
بلا ,
صبر ,
خشمگین ,
رفع حاجت ,
حاجت ,
نیاز ,
سختی ,
کافر ,
مخالف ,
مذهب ,
شکایت ,
دشمنان ,
امام صادق علیه السلام ,
نماز جمعه ,
نماز ,
جمعه ,
زیارت ,
زیبایی ,
قدرت الهی ,
تکلیف ,
فرعون ,
شهید مظلومی ,
شهید صابری ,
شهید شیرازی ,
خون شهدا ,
خون ,
رجوی ,
منافقین ,
شهید عبدالکریم اصل غوابش ,
خوزستان ,
تربت ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 20 آبان 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شناخت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السلام
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۲۲
۱۲۲ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً وَعْدَ اللّهِ حَقّاً وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قیلاً
ترجمه ۱۲۲ـ و کسانى که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند، به زودى آنان را در باغ هائى از بهشت وارد مى کنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و کیست که در گفتار و وعده هایش، از خدا صادق تر باشد؟!
تفسیر در آیات گذشته چنین خواندیم: کسانى که شیطان را ولىّ خود انتخاب کنند، در زیان آشکارى هستند، شیطان به آنها وعده دروغین مى دهد و با آرزوها سرگرم مى سازد، و وعده شیطان جز فریب و مکر نیست، در برابر آنها در این آیه، سرانجام کار افراد با ایمان بدین گونه بیان شده: «آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به زودى آنان را در باغ هائى از بهشت وارد مى سازیم که نهرها از زیر درختان آن مى گذرد» (وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ). این نعمت همانند نعمت هاى این دنیا زودگذر و ناپایدار نیست، بلکه «مؤمنان براى همیشه آن را خواهند داشت» (خالِدینَ فیها أَبَداً). این وعده همانند وعده هاى دروغین شیطان نیست، بلکه «وعده اى است حقیقى و از ناحیه خدا» (وَعْدَ اللّهِ حَقّاً). بدیهى است: «هیچ کس نمى تواند صادق تر از خدا در وعده ها و سخنانش باشد» (وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قیلاً). زیرا تخلف از وعده، یا به خاطر ناتوانى است، یا جهل، و یا نیاز، که تمام اینها از ساحت مقدس او دور است.
منبع (کانال فضیلتها):
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
سوم ربیع الثانی
طی الارض حضرت امام عسکری علیه السلام
سفر امام عسکری علیه السلام به جرجان (= گرگان)
در این روز امام حسن عسکری علیه السلام برای وفا به وعده ای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طیُّ الأرض از سامّرا به جرجان تشریف فرما شدند. (۱)
جعفر بن شریف می گوید :
سالی قصد حجّ کردم، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری علیه السلام در سامّرا رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می رساندم.
خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند :
«به مبارک؛ خادم بده».
جعفر بن شریف می گوید : انجام دادم و بیرون آمدم، و به آن حضرت گفتم :
«شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند».
امام علیه السلام فرمود :
مگر بعد از مراسم حجّ به جرجان بر نمی گردی ؟
عرض کردم : بر می گردم.
فرمودند :
۱۷۰ روز دیگر اوّلِ روز جمعه سوّم ربیع الثانی به جرجان وارد می شوی. آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت.
خداوند متعال تو را و آن چه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولّد می شود؛ نام او را «صَلت» بگذار، که خداوند به زودی او را به حدّ کمال می رساند و از اولیاء ما خواهد بود.
من گفتم :
یا بن رسول الله، ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمت های الهی است.
امام علیه السلام فرمودند :
«خداوند به ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می کند جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الأعضاء روزی فرماید که قائل به حقّ باشد. به ابراهیم بگو : حسن بن علی می گوید : نام پسر خود را احمد بگذار».
راوی می گوید :
از خدمت حضرت مرخّص شدم و حجّ رفتم و باز گشتم، و در روزی که حضرت معیّن فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیّت آمدند، به ایشان گفتم :
امام علیه السلام مرا وعده داده که در آخر این روز به اینجا تشریف می آورند. پس مهیّا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.
شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری علیه السلام در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند.
هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند :
من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامّرا به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسایل خود را بیاورید. اوّل کسی که ابتدا به سوال کرد نضر بن جابر بود.
او گفت :
یا بن رسول الله، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او بر گرداند. حضرت فرمودند :
او را حاضر کن. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد.
پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجت های آنان را برآورده می نمودند، تا اینکه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامّراء مراجعت نمودند.
منابع : ۱- الخرائج و الجرائح : ج ۱، ص ۴۲۵
منبع (کانال فضیلتها):
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۲۳تا۱۲۴
۱۲۳ لَیْسَ بِأَمانِیِّکُمْ وَ لا أَمانِیِّ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَ لا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیّاً وَ لا نَصیراً ۱۲۴ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً
ترجمه ۱۲۳ ـ (فضیلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست; هر کس عمل بدى انجام دهد، کیفر داده مى شود; و کسى را جز خدا، ولىّ و یاور خود نخواهد یافت. ۱۲۴ ـ و کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که ایمان داشته باشد، چنان کسانى داخل بهشت مى شوند; و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد.
شان نزول در تفسیر «مجمع البیان» و تفاسیر دیگر چنین آمده است: مسلمانان و اهل کتاب هر کدام بر دیگرى افتخار مى کردند، اهل کتاب مى گفتند: پیامبر ما، قبل از پیامبر شما بوده است، کتاب ما، از کتاب شما سابقه دارتر است، و مسلمانان مى گفتند: پیامبر ما، خاتم پیامبران است، و کتابش، آخرین و کامل ترین کتب آسمانى است، بنابراین ما بر شما امتیاز داریم و طبق روایت دیگرى یهود مى گفتند: «ما ملت برگزیده ایم، و آتش دوزخ جز روزهاى معدودى به ما نخواهد رسید» (وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ اِلا أَیّاماً مَعْدُودَةً) و مسلمانان مى گفتند: ما بهترین امت ها هستیم; زیرا خداوند درباره ما گفته است: (کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ) آیه فوق نازل شد و بر این ادعاها قلم بطلان کشید، و ارزش هر کس را به اعمالش معرفى کرد.
تفسیر در این دو آیه، یکى از اساسى ترین پایه هاى اسلام بیان شده است، که ارزش وجودى اشخاص و پاداش و کیفر آنها هیچ گونه ربطى به ادعاها و آرزوهاى آنها ندارد، بلکه تنها بستگى به عمل و ایمان دارد، این اصلى است ثابت، سنتى است تغییرناپذیر، و قانونى است که تمام ملت ها در برابر آن یکسانند. لذا در آیه نخست مى فرماید: «فضیلت و برترى به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست» (لَیْسَ بِأَمانِیِّکُمْ وَ لا أَمانِیِّ أَهْلِ الْکِتابِ). آنگاه اضافه مى کند: «هر کس عمل بدى انجام دهد کیفر خود را در برابر آن خواهد گرفت و هیچ کس را جز خدا ولىّ و یاور خویش نمى یابد» (مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَ لا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیّاً وَ لا نَصیراً). در ذیل این آیه، حدیثى در منابع شیعه و اهل تسنن وارد شده که پس از نزول این آیه، بعضى از مسلمانان آن چنان در وحشت فرو رفتند که از ترس به گریه افتادند; زیرا مى دانستند انسان، خطاکار است و بالاخره ممکن است گناهانى از او سرزند، اگر بنا باشد هیچگونه عفو و بخششى در کار نباشد، کیفر همه اعمال بد خود را ببیند کار، بسیار مشکل خواهد شد و لذا به پیامبر(صلى الله علیه وآله)عرض کردند که این آیه چیزى براى ما باقى نگذارده است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «قسم به آن کس که جانم به دست او است، مطلب همان است که در این آیه نازل شده، ولى این بشارت را به شما بدهم که موجب نزدیکى شما به خدا و تشویق به انجام کارهاى نیک گردد، مصائبى که به شما مى رسد کفاره گناهان شما است حتى خارى که در پاى شما مى خلد»! و بلافاصله مى فرماید: «و هم چنین کسانى که عمل صالح به جا آورند و با ایمان باشند اعم از مرد و زن آنها وارد بهشت خواهند شد و کمترین ستمى به آنها نمى شود» (وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً) و به این ترتیب، قرآن به تعبیر ساده معمولى، به اصطلاح «آب پاک» به روى دست همه ریخته است و وابستگى هاى ادعائى، خیالى، اجتماعى، نژادى و مانند آن را نسبت به یک مذهب به تنهائى بى فایده مى شمرد، و اساس را ایمان به مبانى آن مکتب و عمل به برنامه هاى آن معرفى مى کند. ممکن است کسانى از جمله وَ لا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیّاً وَ لا نَصیراً: «هیچ کس را سرپرست و یاور در برابر گناهان نمى بیند» چنین استدلال کنند که با وجود این جمله مسأله شفاعت و مانند آن به کلى منتفى خواهد بود و آیه را دلیل نفى مطلق شفاعت بگیرند. اما همان طور که سابقاً هم اشاره کرده ایم، معنى شفاعت این نیست که شفیعان همانند: پیامبران، امامان و صالحان، دستگاه مستقلى در برابر خداوند دارند، بلکه شفاعت آنها نیز به فرمان خدا است و بدون اجازه او، و شایستگى و لیاقت شفاعت شوندگان، هیچ گاه اقدام به شفاعت نخواهند کرد. بنابراین، چنین شفاعتى سرانجام به خدا باز مى گردد، و شعبه اى از ولایت، نصرت و کمک و یارى خداوند محسوب مى شود.
منبع (کانال فضیلتها):
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
4 ربیع الثانی ولادت سید الکریم حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام
در این روز در سال 173 هـ آن بزرگوار به دنیا آمدند.
منابع : مستدرکات علم رجال الحدیث : ج 4، ص 4450. نور الآفاق.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۲۵تا۱۲۶
۱۲۵ وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً ۱۲۶ وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء مُحیطاً
ترجمه ۱۲۵ ـ دین و آئین چه کسى بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آئین خالص و پاک ابراهیم گردد؟! و خدا ابراهیم را به دوستى خود، انتخاب کرد. ۱۲۶ ـ آنچه در آسمان ها و زمین است، از آنِ خداست; و خداوند به هر چیزى احاطه دارد.
تفسیر در آیات قبل، سخن از تأثیر ایمان و عمل بود و این که انتساب به هیچ مذهب و آئینى، به تنهائى اثرى ندارد، در عین حال، در آیه مورد بحث براى این که سوء تفاهمى از بحث گذشته پیدا نشود، برترى آئین اسلام را بر تمام آئین ها با این تعبیر، بیان کرده است: «چه آئینى بهتر است از آئین کسى که با تمام وجود خود، در برابر خدا تسلیم شده، و دست از نیکوکارى بر نمى دارد و پیرو آئین پاک خالص ابراهیم است» (وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً). البته آیه به صورت استفهام بیان شده، ولى منظور از آن گرفتن اقرار از شنونده، نسبت به این واقعیت است. در این آیه سه چیز مقیاس بهترین آئین شمرده شده: نخست تسلیم مطلق در برابر خدا «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ» دیگر نیکوکارى «وَ هُوَ مُحْسِنٌ» . منظور از نیکوکارى در اینجا هر گونه نیکى با قلب و زبان و عمل است، در حدیثى که در تفسیر «نور الثقلین» در ذیل این آیه از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده در پاسخ این سؤال که منظور از احسان چیست؟ چنین مى خوانیم: أَنْ تَعْبُدَ اللّهَ کَأَنَّکَ تَراهُ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ تَراهُ فَاِنَّهُ یَراکَ: «احسان (در این آیه) به این است که هر عملى در مسیر بندگى خدا انجام مى دهى آن چنان باشد که گویا خدا را مى بینى و اگر تو او را نمى بینى او تو را مى بیند و شاهد و ناظر تو است» و سومى «پیروى از آئین پاک ابراهیم است» «وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً» در پایان آیه دلیل تکیه کردن روى آئین ابراهیم را چنین بیان مى کند: «خداوند ابراهیم را به عنوان خلیل خود انتخاب کرد» (وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً). سپس در آیه بعد اشاره به مالکیت مطلقه پروردگار و احاطه او به همه اشیاء کرده، مى فرماید: «آنچه در آسمان ها و زمین است ملک خدا است; زیرا خداوند به همه چیز احاطه دارد» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء مُحیطاً). اشاره به این که: اگر خداوند ابراهیم(علیه السلام) را دوست خود انتخاب کرد، نه به خاطر نیاز به او بود; زیرا خدا از همگان بى نیاز است، بلکه به خاطر سجایا و صفات فوق العاده و برجسته ابراهیم بود.
«خلیل» ممکن است از ماده «خُلَّت» (بر وزن حجت) به معنى «دوستى» بوده باشد و یا از ماده «خَلَّت» (بر وزن ضربت) به معنى «نیاز و احتیاج». در این که: کدام یک از این دو معنى به مفهوم آیه فوق نزدیک تر است، در میان مفسران گفتگو است: جمعى معتقدند: معنى دوم نزدیک تر به حقیقت آیه مى باشد; زیرا «ابراهیم» (علیه السلام) به خوبى احساس مى کرد در همه چیز بدون استثناء نیازمند به پروردگار است. ولى از آنجا که آیه فوق مى گوید: خداوند این مقام را به ابراهیم(علیه السلام) داد، استفاده مى شود که: منظور همان معنى دوستى است; زیرا اگر بگوئیم خداوند ابراهیم(علیه السلام) را به عنوان دوست خود انتخاب کرد بسیار مناسب به نظر مى رسد، تا این که بگوئیم: خداوند ابراهیم(علیه السلام) را نیازمند خود انتخاب کرد. به علاوه، نیازمندى مخلوقات خدا اختصاصى به ابراهیم(علیه السلام) ندارد، چنان که در آیه 15 سوره «فاطر» مى خوانیم: یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللّهِ: «اى مردم! شما همه نیازمند درگاه خدائید». به خلاف دوستى خداوند که همگى در آن یکسان نیستند. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) چنین مى خوانیم: خداوند اگر ابراهیم(علیه السلام) را به عنوان خلیل (دوست) انتخاب کرد، نه به خاطر نیاز به دوستى او بود، بلکه به خاطر این بود که: ابراهیم(علیه السلام) بنده مفید پروردگار و کوشا در راه رضاى او بود این روایت نیز شاهد بر این است که خلیل در اینجا به معنى دوست مى باشد. و اما این که ابراهیم(علیه السلام) چه امتیازاتى داشت که خداوند این مقام را به او بخشید، در روایات علل مختلفى براى آن ذکر شده، که همه آنها مى تواند دلیل این انتخاب بوده باشد. از جمله این که: در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: اِنَّمَا اتَّخَذَ اللّهُ اِبْراهِیْمَ خَلِیْلاً لاِ َنـَّهُ لَمْ یَرُدَّ أَحَداً وَ لَمْ یَسْئَلْ أَحَداً قَطُّ غَیْرَ اللّهِ: «خداوند از این جهت ابراهیم را به عنوان خلیل خود انتخاب کرد که: هرگز تقاضا کننده اى را محروم نساخت و هیچ گاه از کسى جز خدا تقاضا نکرد» و از بعضى از روایات دیگر استفاده مى شود: این مقام بر اثر کثرت سجود، اطعام گرسنگان، نماز در دل شب و یا به خاطر کوشا بودن در راه اطاعت پروردگار بوده است.
منبع (کانال فضیلتها):
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مومن
از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله پرسش شد بهترین بندگان خدا کیست؟ فرمودند:
کسانى اند که چون نیکى کنند مسرور بگردند و هنگامى که بدى کنند طلب آمرزش کنند و بهنگام بخشش سپاس پروردگار را بجاى آورند و اگر ببلاها گرفتار شوند صبر کنند و زمان خشمگینى بگذرند.
(صفات الشیعة)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
رفع حاجت
امام صادق علیه السّلام مى فرماید:
هر مؤمنى که شرح نیاز و سختى اش، نزد کافر یا مخالف مذهب خود برد چنان است که گویى شکایت خداوند عزّ و جل را نزد یکى از دشمنانش برده است، و هر مؤمنى که شرح نیاز و سختى نزد مؤمنى برد گویى شکایت نزد خداوند برده است.
(الکافی)
https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
امام على علیه السلام:
الإتیانُ إلَى الجُمُعَةِ زیارَةٌ و جَمالٌ.
حضور در نماز جمعه هم زیارت است و هم زیبایى.
نوادر(راوندی) ص 24
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بیانات امام خامنه ای در دیدار مسئولان، اساتید و طلّاب بنیاد فرهنگى باقرالعلوم (علیه السّلام)
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2254
امام خامنه ای:
انقلاب اسلامی, دست قدرت الهی
از اول انقلاب تاکنون، گویا در همه ی قضایا، دستی پشت سر این انقلاب آن را یاری کرده است.
تکلیفمداری, تکلیفگرایی
این، تا وقتی است که رابطهی خودمان با خدا و نحوهی ایمان و عمل خویش را حساب شده و دقیق تنظیم کنیم و در درجهی اول، برایمان انجام تکلیف مهم باشد. شما آقایان، هر اقدامی که میخواهید انجام بدهید و هر حرفی که میخواهید بزنید و هر انتصابی که میخواهید بکنید، تکلیف را در نظر داشته باشید. 1368/11/01
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46735
https://hajj.ir/fa/83918
شهدای گیلانی مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام
{إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ} (مائده: 55)
سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانان که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
خدا یک نمونه میآورد، ... اگر بپرسی مؤمن چگونه است، مؤمن را در یک تابلوی روشن و مشخّص به تو معرّفی میکند؛ او کیست؟ او زن فرعون است؛ شاهزادهخانمِ دستگاهِ مصر. این یک نفر ایمان آورده. آنچه او را از فرعون جدا میکند ایمان او است؛ آنچه او را به موسیٰ نزدیک میکند ایمان او است؛ این ایمان را [هم] با عمل همراه میکند. در داخل خانهی فرعون، موسایی بودن کار آسانی نیست.
شهید احمدرضا مظلومی شهادت: 6خرداد1366 | ترور در شهر صور لبنان توسط اسرائیل
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شهید خلیل شیرازی
شهادت: پانزدهم آبان ماه 1362 در پنجوین عراق
بخشی از وصیت نامه:
در مقابل قطره قطره خون شهدا مسئولید
آخرین حرفهایم برای همه آنها که در انقلابی که با خون عزیزترین افراد جامعه به ثمر رسیده مسئولند و پشت میز نشستهاند و حق امضا دارند و در کل همهی مدعیان انقلاب ... برادر و خواهر مسلمان از تو تقاضا میکنم به امام خمینی بیندیش چون به عقیدهی من ما که میگویم امام خمینی، باید به امام بودن ایشان عمل کنیم چون اگر عمل نکنیم و حرف بزنیم از رجوی بدتر خواهیم بود. خلاصه از همه خواهش میکنم بیش از حد به امامت امام فکر و اندیشه کنند ...
کاش من هم، چون استاد مطهری به فیض شهادت برسم
وصیت یک خلبان شهید: مرگ در برابر دشمنان اسلام شکوهمند است
تربت مطهر شهید مدافع حرم شهید عبدالکریم اصل غوابش
https://harimeharam.ir/shahid/230
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
تفسیر قرآن کریم ,
ولایت الهی ,
ولایت ,
پیغمبر ,
طاغوت ,
ولایت فقیه ,
امام خمینی ,
امام خامنه ای ,
انقلاب اسلامی ,
دفاع مقدس ,
جنگ تحمیلی ,
اقتصاد ,
جنگ اقتصادی ,
اقتصاد مقاومتی ,
فرهنگ ,
جنگ فرهنگی ,
نفوذ ,
جنگ نرم ,
نفوذ فرهنگی ,
امنیت ,
امام حسن علیه السلام ,
امام حسین علیه السلام ,
شهید ,
شهداء ,
شهیدان ,
سرباز اسلام ,
ولی فقیه ,
سرباز امام زمان ,
آخرالزمان ,
ظهور ,
صلوات ,
شهید ,
شهادت ,
ایثار ,
ایثارگران ,
شهدا ,
امام مهدی علیه السلام ,
شهید مدافع حرم ,
حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ,
عبدالعظیم ,
شهر ری ,
تهران ,
ایمان ,
اعمال صالح ,
باغ ,
بهشت ,
نهر ,
درختان ,
جاری ,
حق ,
وعده ,
خداوند ,
گفتار ,
صادق ,
امام حسن عسکری علیه السلام ,
امام حسن علیه السلام ,
امام عسکری علیه السلام ,
مبارک ,
خادم ,
طی الارض ,
گرگان ,
فضیلت ,
برتری ,
اهل کتاب ,
آرزو ,
مرد ,
زن ,
ستم ,
پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم ,
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ,
مسلمانان ,
مسلمان ,
دین ,
آئین ,
تسلیم ,
خدا ,
نیکوکار ,
خالص ,
پاک ,
ابراهیم ,
دوستی ,
انتخاب ,
آسمان ,
زمین ,
احاطه ,
مومن ,
نیکی ,
مسرور ,
بخشش ,
سپاس ,
پروردگار ,
بلا ,
صبر ,
خشمگین ,
رفع حاجت ,
حاجت ,
نیاز ,
سختی ,
کافر ,
مخالف ,
مذهب ,
شکایت ,
دشمنان ,
امام صادق علیه السلام ,
نماز جمعه ,
نماز ,
جمعه ,
زیارت ,
زیبایی ,
قدرت الهی ,
تکلیف ,
فرعون ,
شهید مظلومی ,
شهید صابری ,
شهید شیرازی ,
خون شهدا ,
خون ,
رجوی ,
منافقین ,
شهید عبدالکریم اصل غوابش ,
خوزستان ,
تربت ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 18 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
پيامبر صلی الله علیه و آله:
قالَ اللّهُ عَزَّ و َجَلَّ... اِذا قالَ العَبدُ: «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» قالَ اللّهُ ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ : بَدَاَ عَبدى بِاسمى، وَ حَقٌّ عَلَىَّ اَن اُتـَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِكَ لَهُ فى اَحوالِهِ
خداوند می فرماید: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال مىگويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم».
امالی(صدوق) ص 1774 - عيون اخبار الرضا ج 1 ، ص 300 ، ح 59
https://t.me/fazylatha
امام علی علیهاسلام میفرماید: پسرکم، سفارش مرا درک کن، و خود را میان خویشتن و دیگران، میزان در نظر آور؛ پس آنچه براىخود، دوست مىدارى براى غیر خود نیز دوست بدار .. و آنچه براى خود نمىپسندى، براى دیگران نیز مپسند .. ستم مکن همان گونه که، دوست ندارى به تو ستم شود .. و نیکى کن همچنانکه، دوست دارى به تو نیکى کنند .. زشت بشمار براى خود آنچه را، از غیر خودت زشت مىدانى .. و از مردم براىخود چیزى را بپسند که خودت در حق آنان مىپسندى! مگو آنچه را نمىدانى، بلکه، هر چیزى را که مىدانى هم مگو .. و مگو آنچه را دوست ندارى به تو، بگویند! تو نیز به دیگران مگو.» نهجالبلاغه، نامه۳۱، نامهبه فرزند
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
السَّلامُ عَلي بَقِيَّةِ اللهِ في بِلادِهِ، وَحُجَّتِهِ عَلي عِبادِهِ الْمُنْتَهي اِلَيْهِ مَواريثُ الاَْنْبِيآءِ، وَلَدَيْهِ مَوْجوُدٌ آثارُ الاَْصْفِيآءِ، الْمُؤْتَمَنِ عَلَي السِّرِّ وَالْوَلِيِّ لِلاَْمْرِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) :
.. نور ابنتی فاطمة من نور الله وابنتی فاطمة افضل من السماوات والارض
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
نور دخترم فاطمه (علیها السلام) از نور خداست، و دخترم فاطمه (علیها السلام) برتر از آسمانها و زمین است.
بحارالأنوار، ج 15،ص10
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و بَعلِِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://t.me/fazylatha
امام علی(علیه السلام) دنیا آفریده نشده که سرای ماندن باشد، بلکه آفریده شده که گذرگاه شما باشد. خطبه ۱۳۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
رابطۀ مؤمن با عبادت رسول خدا صلّی الله علیه و آله أفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْر برترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد و آن را در آغوش بگیرد؛ با قلبش آن را دوست بدارد و بدن خویش را به عبادت وادارد، و خود را برای آن فارغ گرداند. پس چنین کسی اهمّیتی نمی دهد که دنیایش با سختی می گذرد یا آسانی. «کافی» ج ۲ ص ۸۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خميني (ره): رئیس جمهور آمریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد. این اول کار است، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
http://islamicworld.ir/
https://t.me/fazylatha
https://raisi.ir/
سید ابراهیم رئیسی، سید محرومان
خدای متعال این وجود پر خیر را در کنار ولی امر مسلمین برای خدمت به انقلاب و کشور و مردم شریف ایران از کید منافقین (نفاق جدید) محفوظ و مستدام بدارد،
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
علامه آيتالله حسنزاده آملي در جايي فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ايشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است. اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا ميكند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبايي درباره علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را كسي نشناخت جز امام زمان(عج).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://www.leader.ir/fa/content/25339
امام خامنه ای:
حادثه بزرگداشت شهیدان شروع شده و باید ادامه پیدا بکند ... زنجان در طول تاریخ یک مرکز پُرافتخار بوده؛ هم از لحاظ علمی، هم از لحاظ عملی/ شهدا هم در رأس افتخارات زنجان محسوب میشوند/ کارِ بزرگداشت شهیدان را نباید یک کار معمولی و عادی دانست؛ این حقیقتاً یک حسنهی بزرگ است/ با گذشت چند سال از دفاع مقدّس، حادثه بزرگداشت شهیدان شروع شده و باید ادامه پیدا بکند. 5 /آبان/ 1400
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://www.leader.ir/fa/content/25339
امام خامنه ای:
شهادت قلّه است، بایستی مسیر را در دامنهی آن قلّه پیدا کنیم تا به قلّه برسیم/ این دامنه اخلاص، ایثار، صدق، معنویّت، مجاهدت، گذشت، توجّه به خدا، کار برای مردم، تلاش برای عدالت و تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است/ شهر باید مزیّن شود به نام و یاد شهیدان؛ شوراهای شهر در شهرهای مختلف بدانند که با اسم چه کسانی این شهر مفتخر میشود. 5 /آبان/ 1400
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://www.leader.ir/fa/content/25339
امام خامنه ای:
یکی از چیزهایی که شاید بشود گفت جزو اختصاصات جنگ ما است، این خدماتی است که در خانهها و در مراکز زنانه و مردمی انجام گرفته/ من اخیراً یک کتابی خواندم به نام حوض خون - البتّه من در اهواز دیده بودم آنجایی را که لباسها و ملحفههای خونی بیمارستانها و رزمندگان را میشستند- این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت میکند و شرمنده میشود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند. 5 /آبان/ 1400
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2252
امام خامنه ای:
احترام ائمه(علیهم السلام) به شاعران به دلیل اهمیت شعر
مگر شعر چه خصوصیّتی دارد؟ چون تأثیر شعر در ذهن مخاطب بیشتر است. گاهی یک شاعر، یک بیت شعر یا یک مصرع شعر میگوید که از چند ساعت حرف زدن یک سخنور توانا گویاتر است؛ [چون] یک بیت شعر، یک مصراع شعر در ذهنها میماند، مردم آن را میفهمند، آن را تکرار میکنند و اصلاً ماندگار میشود. و گاهی میبینید یک شعر آنقدر برای حفظ یک بنای اعتقادی یا بنای عاطفی اهمّیّت دارد که چندین کتاب آنقدر اهمّیّت ندارد. 1368/10/28
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
به مناسبت سیزده آبان و روز ملی مبارزه با استکبار مجموعه نماهنگ | انقلاب دوم
مرور تاریخچه دشمنی آمریکا با ملت ایران کلیپ صوتی | آمریکا دشمنی را شروع کرد
به مناسبت ۱۳ آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی انقلاب دوم
کلیپ صوتی | اسناد لانه جاسوسی را بخوانید
نماهنگ | انقلاب ضد آمریکایی
تسخیر لانه جاسوسی
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
توی همین خیابانهای تهران. وقتی این نوجوانها و جوانها توی میدان آمدند و فریاد چهارده سال قبل امام را در فضا انعکاس دادند، جلادان مزدور آمریکا از اینها انتقام گرفتند؛ روی اینها آتش گشودند، خون اینها روی اسفالت خیابانهای تهران ریخت و آن را رنگین کرد. 1389/8/12
روایتی تصویری از تظاهرات خونین ۱۳ آبان ۵۷ انتقامکِشی بهخاطر امام
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48266
https://hajj.ir/fa/83918
شهدای گیلانی مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام
{إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ} (مائده: 55)
سرپرست و ولي شما تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند؛ همانان كه نماز را برپا ميدارند و در حال ركوع زكات ميدهند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
نمازی که برای ساخته شدن انسان و به تَبَع، ساختن محیط پیرامون انسان نباشد و در انسان آن اثر سازنده را نگذارد، آن نماز، نماز واقعی نیست ...
در اسلام این جور نیست که ما عبادت و غیر عبادتمان فرق داشته باشد، یعنی بگوییم عبادت را برای خدا انجام میدهیم و کارهای غیر عبادی را برای خاطر مقاصد دیگر؛ تمام کارهایی که از یک مسلمان سر میزند و یک انسان معتقد به اسلام و به توحید انجام میدهد، باید در جهتگیری و در آن روح و معنا مثل نماز باشد یعنی برای خدا باشد. 1356/01/11
شهید عباس یوسفی نژاد شهادت: بمباران هوایی جنگنده های اسرائیلی در لبنان در روز 13خرداد1364
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت آیتالله امام خامنهای:
یکی از بالاترین و با فضیلتترین شهادتها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم #طیب به آن شهید شدند؛ در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ میرود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار میگیرد؛ این یکطور دیگر است. دورهی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند انشاءاللَّه درجاتشان را عالی کند.» ۱۳۷۵/۱۰/۱۰ بیانات در دیدار فرزندان حاج اسماعیل رضایی «خیلی خوب است که یاد کنم از چهرهی دو نفر از شهدای عزیزی که حالا کمتر از ایشان یاد میشود: مرحوم طیّب و مرحوم رضائی که این دو نفر عزیزانی بودند که مبارزه کردند در این مبارزات نقش داشتند بعد هم شدیدترین انتقام را از اینها دستگاه گرفت و آنها را به شهادت رساند.» ۱۳۶۳/۰۳/۱۸ شهیدان طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی در ۱۱ آبان سال ۱۳۴۲ در پادگان عشرت آباد تهران به جرم شرکت در قیام ۱۵ خرداد و حمایت از نهضت حضرت امام خمینی(ره) توسط رژیم جنایتکار پهلوی به شهادت رسیدند
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شهید محمود رضا قنبریان علویجه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://harimeharam.ir/shahid/129
http://shabestan.ir/detail/News/554019
قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید حبیب جنت مکان
بسم الله الرحمن الرحیم
و مِن المؤمنین رجالً الصدَقوا ما عاهدَ الله ُ علیه و مِنهمُ مَن قضی نحبه و منهم من ینتظر
و اشهدانَّ لا اله الا الله و اشهد انَّ محمد رسول الله صل الله و علیه و سلم و اشهدُانَّ امیرالمؤمنین علی ولی الله
و اما بعد در زمانی که دنیا پر از آشوبِ شده و به چشم خودمان می بینیم که این از خدا بی خبران به نام اسلام چه جنایت هایی که نمی کنند و بر خود واجب دیدم که به دفاع از دین اسلام و دفاع از حقانیت شیعه بلند شوم و به دفاع از اسلام بپردازم، وصیت می کنم به تمام دوستان که از این راه سرپیچی نکنند که این راه حقی است و دفاع از شیعه و اسلام واجب است.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://t.me/fazylatha
حاج اســماعیل دولابی رضوان الله علیه : وقـتی میخواهی از مـنزل خارج شـوی اهـــلخانــه را خشـــنود کن و بـــیرون بیا. وقــتی هــم خواستی وارد خـانه شوی بیـــرون در اســـتغفار کن صلوات بفرست هرناراحتی داری بـیرون بگـــذار و با روی خــوش داخــل شـــو.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
امام رضا علیه السلام ,
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
بسم اللّه الرحمن الرحيم ,
امام علی علیهاسلام ,
نهجالبلاغه ,
فاطمه (علیها السلام) ,
نور خدا ,
دنیا ,
سرای ماندن ,
آفریده ,
گذرگاه ,
مؤمن ,
عبادت ,
برترین مردم ,
عشق ,
آغوش ,
سختی ,
آسانی ,
امام خميني (ره) ,
رئیس جمهور آمریکا ,
ایران ,
تحقیر ,
اول کار ,
آخر کار ,
سید ابراهیم رئیسی ,
سید محرومان ,
خدای متعال ,
پر خیر ,
ولی امر مسلمین ,
علامه آيتالله حسنزاده آملي ,
علامه طباطبايي ,
بزرگداشت شهیدان ,
زنجان ,
شهادت قله است ,
شهیدان ,
شهر ,
زنان ,
بانوان ,
رزمندگان ,
شاعران ,
شعر ,
احترام ,
ائمه (علیهم السلام) ,
اعتقادی ,
عاطفی ,
کتاب ,
سخنور ,
توان ,
گویاتر ,
تظاهرات ,
خونین ,
آبان ,
نماز ,
شهید عباس یوسفی نژاد ,
سرپرست ,
در حال ركوع ,
زکات ,
شهید طیب حاج رضایی ,
شهید حاج اسماعیل رضایی ,
پادگان عشرت آباد ,
تهران ,
قیام ۱۵ خرداد ,
شهید محمود رضا قنبریان علویجه ,
وصیت نامه ,
شهید مدافع حرم ,
شهید حبیب جنت مکان ,
دین اسلام ,
دفاع ,
شیعه ,
حقانیت ,
حاج اسماعیل دولابی رضوان الله علیه ,
توقیف ,
نفتکش ,
دلاور مردان سپاه ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 16 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم کلام روز[۱] گامهای استوار خود شناسی مقدمه خدا شناسی است و کسی که خدا را شناخت، به او جل جلاله ایمان و اعتقاد محکم و پایدار پیدا میکند، میزان اعتقادتان به خدا باعث میزان اعتمادتان به خدا و باور به توانمندیهای خودتان خواهد شد.! واگر به خدا اعتماد داشته باشید، خودتان را باور و پایه های زندگیتان مستحکم میشود، و با اتکا به قدرت خدا، خود را نیز قوی می بینید و اعتماد بنفستان بالا میرود، با اعتماد به خدا، به خدا محوری و خود باوری خواهید رسید و بر همه امور زندگی فائق خواهید آمد، و[نیازی نخواهید داشت دیگران شما را باور کنند] با رعایت تقوی و مراقبت و نظم در امور، دین خدا را یاری کنید، تا خدا هم شما را یاری کند، يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴿محمد-۷﴾ اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مى كند و گامهايتان را استوار مى دارد (محمد- ۷) س.م.ر
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۱۷تا ۱۲۱ ۱۱۷ إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاّ شَيْطاناً مَريداً ۱۱۸ لَعَنَهُ اللّهُ وَ قالَ لاَ َتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفْرُوضاً ۱۱۹وَ لاَُضِلَّنَّهُمْ وَ لاَُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لاَمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الأَنْعامِ وَ لاَمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيّاً مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً ۱۲۰ يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً ۱۲۱ أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحيصاً ترجمه ۱۱۷ـ آنچه غير از خدا مى خوانند، فقط بت هائى است (بى روح)، كه هيچ اثرى ندارد; و (يا) شيطان سركش و ويرانگر است. ۱۱۸ ـ خدا او را از رحمت خويش دور ساخته; و او گفته است: «از بندگان تو، سهم معينى خواهم گرفت. ۱۱۹ ـ و آنها را گمراه مى كنم; و به آرزوها سرگرم مى سازم; و به آنان دستور مى دهم كه (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپايان را بشكافند، و آفرينش (پاك) خدائى را تغيير دهند! (و فطرت توحيد را به شرك بيالايند!)» و هر كس، شيطان را به جاى خدا ولىّ خود برگزيند، زيان آشكارى كرده است. ۱۲۰ ـ شيطان به آنها وعده ها (ى دروغين) مى دهد; و به آرزوها، سرگرم مى سازد; در حالى كه جز فريب و نيرنگ، به آنها وعده نمى دهد. ۱۲۱ـ آنها (پيروان شيطان) جايگاهشان جهنم است; و هيچ راه فرارى ندارند. تفسیر آيه نخست توضيحى است براى حال مشركان، كه در آيه قبل، به سرنوشت شوم آنها اشاره شد و در حقيقت علت گمراهى شديد آنها را بيان كرده، مى گويد: «آنها به قدرى كوتاه فكرند كه خالق و آفريدگار جهان پهناور هستى را رها كرده و در برابر موجوداتى سر تعظيم فرود مى آورند كه كمترين اثر مثبتى ندارند بلكه گاهى همانند شيطان، ويرانگر و گمراه كننده نيز مى باشند» (إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاّ شَيْطاناً مَريداً). قابل توجه اين كه: معبودهاى مشركان در اين آيه منحصر به دو چيز شناخته شده: «اناث» و «شيطان مَريد» . «اِناث» جمع «اُنثى» از ماده «اَنـَث» (بر وزن ادب) به معنى موجود نرم و قابل انعطاف است، و لذا هنگامى كه آهن در آتش نرم شود، عرب مى گويد: «أَنَثَ الْحَدِيْدُ» و اگر به جنس زن، اناث و مؤنث گفته مى شود، به خاطر آن است كه جنس لطيف تر و انعطاف پذيرترى است. ولى در اينجا بعضى از مفسران معتقدند: قرآن اشاره به بت هاى معروف قبائل عرب مى كند كه هر كدام براى خود بتى انتخاب كرده، اسم مؤنثى را بر آن نهاده بودند: «اللاّت» به معنى «الهه» مؤنثِ «اللّه»، «عُزّى» مؤنث «أَعزّ» ، و همچنين «منات» ، «اساف» ، «نائله» و مانند آنها، ولى بعضى ديگر از مفسران بزرگ عقيده دارند كه منظور از «اِناث» در اينجا معنى معروف مؤنث نيست، بلكه منظور همان ريشه لغوى آن است، يعنى آنها معبودهائى را مى پرستيدند كه مخلوق ضعيفى بيش نبودند و به آسانى در دست آدمى به هر شكل در مى آمدند، تمام وجودشان تأثر و «انعطاف پذيرى» و تسليم در برابر حوادث بود، و به عبارت روشن تر، موجودهائى كه هيچگونه اراده و اختيارى از خود نداشتند و سرچشمه سود و زيان نبودند. و اما كلمه «مَرِيد» از نظر ريشه لغت از ماده «مرد» (بر وزن زرد) به معنى ريختن شاخ و برگ درخت است و به همين مناسبت به نوجوانى كه هنوز مو در صورتش نروئيده «أَمْرَد» گفته مى شود. بنابراين، «شيطان مَريد»، يعنى شيطانى كه تمام صفات فضيلت از شاخسار وجودش فرو ريخته و چيزى از نقاط قوت در او باقى نمانده است. و يا از ماده «مُرود» (بر وزن سرود) به معنى طغيان و سركشى است يعنى معبود آنها شيطان طغيانگر و ويرانگر است. در حقيقت، قرآن معبودهاى آنها را چنين دسته بندى كرده كه: يك دسته، بى اثرند و بى خاصيت و دسته ديگر، طغيانگرند و ويرانگر و كسى كه در برابر چنين معبودهائى سر تسليم فرود مى آورد در گمراهى آشكار است! سپس در آيات بعد، اشاره به صفات شيطان، اهداف او و عداوت خاصى كه با فرزندان آدم دارد كرده، قسمت هاى مختلفى از برنامه هاى او را شرح مى دهد و قبل از هر چيز مى فرمايد: «خداوند او را از رحمت خويش دور ساخته» (لَعَنَهُ اللّهُ). و در حقيقت، ريشه تمام بدبختى ها و ويرانگرى هاى او همين دورى از رحمت خدا است كه بر اثر كبر و نخوت دامنش را گرفت. بديهى است چنين موجودى كه بر اثر دورى از خدا از هر گونه خير و خوبى خالى است نمى تواند اثر مفيدى در زندگى ديگران داشته باشد، و ذات نايافته از هستى بخش، چگونه ممكن است هستى آفرين گردد، نه تنها مفيد نخواهد بود، زيان بخش نيز خواهد بود. و مى افزايد: شيطان سوگند ياد كرده كه چند برنامه را اجرا مى كند: نخست اين كه گفته: «از بندگان تو نصيب معينى خواهم گرفت» (وَ قالَ لاَ َتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفْرُوضاً). او مى داند قدرت بر گمراه ساختن همه بندگان خدا ندارد، و تنها افراد هوس باز و ضعيف الايمان و ضعيف الاراده هستند كه در برابر او تسليم مى شوند. كار ديگرى كه انجام مى دهم اين كه: «آنها را گمراه مى كنم» (وَ لاَ ُضِلَّنَّهُمْ). سومين تلاشى كه مى نمايم اين كه: «با آرزوهاى دور و دراز و رنگارنگ آنها را سرگرم مى سازم» (وَ لاَ ُمَنِّيَنَّهُمْ) چهارمين عمل اين كه: آنها را به اعمال خرافى دعوت مى كنم، از جمله: «فرمان مى دهم كه گوش هاى چهار پايان را بشكافند و يا قطع كنند» (وَ لاَمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَـتِّكُنَّ آذانَ الأَنْعامِ). و اين اشاره به يكى از اعمال زشت جاهلى است كه در ميان بت پرستان رايج بود كه گوش بعضى از چهارپايان را مى شكافتند و يا به كلى قطع مى كردند و سوار شدن بر آن را ممنوع مى دانستند و هيچگونه از آن استفاده نمى نمودند. و پنجمين برنامه اين كه: «آنها را وادار مى سازم كه آفرينش پاك خدائى را تغيير دهند» (وَ لاَمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ). اين جمله اشاره به آن است كه: خداوند در نهاد اوّلى انسان، توحيد، يكتاپرستى و هر گونه صفت و خوى پسنديده اى را قرار داده است ولى وسوسه هاى شيطانى و هوا و هوس ها انسان را از اين مسير صحيح منحرف مى سازد و به بيراهه ها مى كشاند، شاهد اين سخن آيه 30 سوره «روم» است، كه مى فرمايد: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّيْنِ حَنِيْفاً فِطْرَةَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيْلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ: «روى خود را متوجه آئين خالص توحيد كن همان سرشتى كه خداوند از آغاز، مردم را بر آن قرار داده و اين آفرينشى است كه نبايد تبديل گردد اين است دين صاف و مستقيم». از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) نيز نقل شده كه: منظور از آن، تغيير فطرت توحيد و فرمان خدا است و اين ضرر غير قابل جبرانى است كه شيطان بر پايه سعادت انسان مى زند; زيرا حقايق و واقعيات را با يك سلسله اوهام و وساوس، قلب مى كند و به دنبال آن سعادت به شقاوت تبديل مى گردد. و در پايان، يك اصل كلى را بيان كرده، مى فرمايد: «هر كس شيطان را به جاى خداوند به عنوان ولىّ و سرپرست خود انتخاب كند، زيان آشكارى كرده» (وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيّاً مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً). در آيه بعد، به دو نكته كه به منزله دليل براى مطلب سابق است بيان شده، مى فرمايد: «شيطان پيوسته به آنها وعده هاى دروغين مى دهد، و به آرزوهاى دور و دراز سرگرم مى كند، ولى جز فريب و خدعه، كارى براى آنها انجام نمى دهد» (يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً) و در آخرين آيه از آيات مورد بحث، سرنوشت نهائى پيروان شيطان چنين بيان شده: «آنها جايگاهشان دوزخ است و هيچ راه فرارى از آن ندارند» (أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحيصاً)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
پيامبر صلی الله علیه و آله:
قالَ اللّهُ عَزَّ و َجَلَّ... اِذا قالَ العَبدُ: «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» قالَ اللّهُ ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ : بَدَاَ عَبدى بِاسمى، وَ حَقٌّ عَلَىَّ اَن اُتـَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِكَ لَهُ فى اَحوالِهِ
خداوند می فرماید: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال مىگويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم».
امالی(صدوق) ص 1774 - عيون اخبار الرضا ج 1 ، ص 300 ، ح 59
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۱۷تا ۱۲۱ ,
خدا ,
بی روح ,
بت ,
روح ,
اثر ,
شیطان ,
سرکش ,
ویرانگر ,
رحمت ,
بندگان ,
سهم ,
گمراه ,
آرزو ,
سرگرم ,
دستور ,
خرافی ,
گوش ,
چهارپایان ,
آفرینش ,
پاک ,
خدائی ,
فطرت ,
توحید ,
شرک ,
ولی ,
زیان ,
آشکار ,
زیان آشکار ,
وعده دروغین ,
وعده ,
دروغین ,
فریب ,
نیرنگ ,
پیروان شیطان ,
جایگاه ,
جهنم ,
راه فرار ,
خودشناسی ,
خداشناسی ,
تقوی ,
قوی ,
اعتماد به خدا ,
ایمان ,
پيامبر صلی الله علیه و آله ,
بسم اللّه الرحمن الرحيم ,
خداى متعال ,
بنده ,
برکت ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 16 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اعجاز قرآن کریم(۱) قرائت قرآن کریم تلاوت قرآن کریم سبک تلاوت و قرائت قرآن کریم یک ویژگی منحصر بفرد در بین تمام کُتُبِ الهی و بشری است، قرائت قران کریم: قرائت قرآن کریم يعنی وجهی از وجوه احتمالی نص قرآن کریم ، اصطلاحی است كه بازگشت آن به قدیم در عهده صحابه پيامبر(صلی الله علیه وآله) می رسد و عبارت است از تلفظ الفاظ قرآن كريم به همان شیوه و كيفيتی كه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) تلفظ می فرمودو يا در حضور ايشان خوانده می شد و آن حضرت آن تلفظ و خواندن را تأييد می فرمود، لذا «علم قرائت» نيز از قديمی ترين علوم اسلامی بوده و دارای منزلتی خاص می باشد، قراء سبعه پس از دوره صحابه و عصر تابعين، گروهی خاص در فن قرائت و كارآيی در آن، از شهرت و معروفيت برخوردار شده و به عنوان افرادی متخصص و ماهر درامر قرائت شناخته شدند. از اين ميان هفت نفر سرآمد ديگران گشته و به «قراء سبعه» شهرت يافتند. اسامی قرّاء سبعه: ۱-عاصم کوفی (ابوبکر عاصم ابن ابی النَّجود) متوفی ۱۲۸ ه ۲-نافع مدنی (ابو عبدالله نافع ابن ابی النّدیم) متوفی ۱۶۹ ه ۳-حمزۃ کوفی ( ابو عمّارۃ حمزۃ ابن حبیب زیّات) متوفی ۱۵۶ ه ۴- کسائی کوفی (ابوالحسن علی ابن حمزۃ کسائی) متوفی ۱۸۹ه ۵-ابو عَمرو بصری (ابو عَمرو ابن علاء) متوفی ۱۵۴ ه ۶-ابن کثیر مکّی (عبدالله ابن کثیر) متوفی ۱۲۰ه ۷-ابن عامر شامی (عبدالله ابن عامر دمشقی) متوفی ۱۱۸ ه مذاهب قراء سبعه : « چهار تن از قراءكه عبارت اند از : « عاصم بن أبي النجود» «ابوعمروبن العلاء» « حمزة بن حبيب» و « علی بن حمزه كسائی» شيعه اهل بيت (علیهماالسلام) هستند و مذهب آنان ثابت و مورد قبول ارباب سيره است.» قرائت حفص از عاصم، تنها با يك واسطه، به امام علی بن ابیطالب(علیه السلام ) و از ايشان به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) منتهی می شود. روايت حفص از عاصم، همان قرائت عامه است كه قرائت همه صحابه بوده و همواره در زمان پيامبر(صلی الله علیه وآله) و پس از رحلت ايشان تاكنون به عنوان متن قرآن شناخته شده و قراءات مختلف با آن سنجيده شده اند تجوید: تجوید در اصطلاح قاریان قرآن کریم عبارت است از تلفظ کردن حروف عربی از مخارج آنها و ادای حق آنها با رعایت صفات و احکام هر یک از حروف، به تنهایی و در ترکیب با دیگر حروف، که ادای مخارج حروف، ترقیق، تفخیم، اِخفاء، اظهار، ادغام (ه م)، اِقلاب، رَوْم، اِشمام، اِماله (ه م) و دیگر شیوههای ادای حروف و کلمات را شامل میشود و رعایت اینهادر تلاوت آیات قرآن کریم به خودی خود باعث زیبا شدن قرائت آیات میشود، تلاوت قرآن کریم : در مراحل بعد سبک تلاوت است که جذابیت تلاوت را بقدری بالا میبرد که هر شنونده ای اعم از مسلمان و غیر مسلمان را مجذوب خود می کند ، واین اولین اعجاز این کلام الهی است، ابن هشام میگوید: شدت علاقه و جاذبه تلاوت قرآن کریم به حدّی بود که بسیاری از کفار قریش، شبانه به طور ناشناس کنار خانه خدا جمع شده و تا سپیده صبح میماندند تا صدای تلاوت قرآن را بشنوند و این وضع به طور متوالی تکرار میشد. س.م،ر
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۶ ۱۱۶ إِنَّ اللّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً ترجمه ۱۱۶ ـ خداوند، شرك به او را نمى آمرزد; (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بيند) مى آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.
تفسیر در اين آيه، بار ديگر ـ به دنبال بحث هاى مربوط به منافقان و مرتدان يعنى كسانى كه بعد از قبول اسلام به سوى كفر باز مى گردند ـ به اهميت گناه شرك اشاره مى كند كه گناهى است غير قابل عفو و بخشش و هيچ گناهى بالاتر از آن متصور نيست. مضمون اين آيه با تفاوت مختصرى در همين سوره گذشت (آيه 48). البته اين گونه تكرار در مسائل تربيتى لازمه بلاغت است; زيرا مسائل اساسى و مهم بايد در فواصل مختلفى تكرار شود، تا در نفوس و افكار، راسخ گردد. در حقيقت گناهان، همانند بيمارى هاى گوناگونند، مادام كه بيمارى به مراكز اصلى بدن حملهور نشده و آنها را از كار نينداخته است، اميد بهبودى وجود دارد، اما اگر فى المثل بيمارى، مركز اصلى بدن يعنى مغز را مورد هجوم قرار داد و فلج ساخت، درهاى اميد بسته خواهد شد و مرگ حتمى به دنبال آن فرا خواهد رسيد. «شرك» چيزى است كه مركز حساس روح آدمى را از كار مى اندازد، و تاريكى و ظلمت در جان او مى پاشد و با وجود آن هيچگونه اميد نجات نيست. اما اگر حقيقت توحيد و يكتاپرستى كه سرچشمه هر گونه فضيلت، جنبش و حركت است، زنده باشد، اميد بخشش در مورد بقيه گناهان وجود دارد، لذا قرآن كريم در اين آيه چنين مى فرمايد: «خداوند شرك به خود را نمى آمرزد، ولى كمتر از آن را براى هر كس بخواهد مى آمرزد» (إِنَّ اللّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ). همان طور كه گفتيم در همين سوره، اين آيه تكرار شده است تا آثار شرك و بت پرستى كه ساليان دراز در اعماق نفوس آن مردم لانه كرده بود، براى هميشه شستشو گردد، و آثار معنوى و مادى توحيد بر شاخسار وجود آنها آشكار شود، منتها ذيل دو آيه با هم تفاوت مختصرى دارد در اينجا مى فرمايد: «هر كس براى خدا شريكى قائل شود در گمراهى دورى گرفتار شده» (وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً). ولى در گذشته فرمود: «كسى كه براى خدا شريك قائل شود دروغ و افتراء زده و مرتكب گناه بزرگى شده است» (وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرى اِثْماً عَظِيْماً) در حقيقت در آنجا اشاره به مفسده بزرگ شرك از جنبه الهى و شناسائى خدا شده، و در اينجا زيان هاى غير قابل جبران آن براى خود مردم بيان گرديده است. آنجا جنبه علمى مسأله را بررسى مى كند و اينجا جنبه عملى و نتايج خارجى آن را. روشن است اين هر دو، به اصطلاح لازم و ملزوم يكديگرند، توضيحات ديگرى در زمينه اين آيه در جلد سوم همين تفسير ذيل آيه 48 سوره «نساء» داده ايم.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خميني (ره): رئیس جمهور آمریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد. این اول کار است، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
,
:: برچسبها:
تلاوت قرآن کریم ,
قرائت قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۶ ,
خداوند ,
شرک ,
آمرزش ,
شایسته ,
خدا ,
همتا ,
گمراه ,
گمراهی ,
امام خميني (ره) ,
رئیس جمهور آمریکا ,
رئیس جمهور ,
آمریکا ,
ایران ,
تحقیر ,
اول کار ,
تا آخر ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 16 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قال رسول الله صلى الله عليه وآله: المهدي طاووس أهل الجنة. در باب فضائل ولی عصر، حضرت حجت بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرحه الشریف )روایات زیادی از رسول الله (صلی الله علیه وآله) نقل شده است. از آن جمله این حدیث: «المهدی طاووس اهل الجنة» است که در کتاب های معتبر شیعه و اهل سنت نقل شده است و از نظر محتوا هم مشکلی ندارد؛ چرا که در آموزه های دینی ما طاووس به زیبایی و شگفتی در خلقت شهره است، همان گونه که حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ای بسیار زیبا شگفتی های خلقت این پرنده را بیان می فرماید. در این حدیث نیز زیبایی حضرت مهدی (عج) در بین بهشتیان به زیبایی طاووس در بین پرندگان تشبیه شده است. بنابراین بر اساس این حدیث حضرت مهدی (عج) یکی از زیباترین افراد اهل بهشت است، همان گونه که طاووس یکی از زیباترین پرندگان به شمار می آید. اگر روایاتی در مذمت طاووس باشد، علاوه بر ضعف، منافاتی با این روایت ندارد. روایتی متقَن: عن ابن عباس قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: المهدي طاووس أهل الجنة. وباسناده أيضا عن حذيفة بن اليمان، عن النبي صلى الله عليه وآله أنه قال: المهدي من ولدي وجهه كالقمر الدري اللون لون عربي الجسم جسم إسرائيلي يملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا يرضى بخلافته أهل السماوات وأهل الأرض والطير في الجو يملك عشرين سنة. الباب التاسع في تصريح النبي صلى الله عليه وآله بأن المهدي من ولد الحسين عليه السلام عن أبي هارون العبدي قال: أتيت أبا سعيد الخدري فقلت له: هل شهدت بدرا؟ قال: نعم، فقلت: ألا تحدثني بشئ مما سمعته من رسول الله صلى الله عليه وآله في علي وفضله؟ فقال: نعم أخبرك إن رسول الله صلى الله عليه وآله مرض مرضة نقه منها فدخلت عليه فاطمة تعوده وأنا جالس عن يمين النبي صلى الله عليه وآله فلما رأت ما برسول الله صلى الله عليه وآله من الضعف خنقتها العبرة حتى بدت دموعها على خدها فقال لها رسول الله صلى الله عليه وآله: ما يبكيك يا فاطمة؟ قالت: أخشى الضيعة يا رسول الله، فقال: يا فاطمة أما علمت أن الله تعالى اطلع إلى الأرض اطلاعة فاختار منهم أباك فبعثه نبيا ثم اطلع ثانية فاختار منهم بعلك فأوحى إلي فأنكحته واتخذته وصيا أما علمت أنك بكرامة الله إياك زوجك أغزرهم علما وأكثرهم حلما وأقدمهم سلما فاستبشرت فأراد رسول الله صلى الله عليه وآله أن يزيدها مزيد الخير كله الذي قسمه الله لمحمد وآل محمد فقال لها: يا فاطمة ولعلي عليه السلام ثمانية أضراس يعني مناقب إيمان بالله ورسوله وحكمته وزوجته وسبطاه الحسن والحسين وأمره بالمعروف ونهيه عن المنكر يا فاطمة إنا أهل البيت أعطينا ست خصال لم يعطها أحد من الأولين ولا يدركها أحد من الآخرين غيرنا نبينا خير الأنبياء وهو أبوك ووصينا خير الأوصياء وهو بعلك وشهيدنا خير الشهداء وهو حمزة عم أبيك ومنا سبطا هذه الأمة وهما ابناك ومنا مهدي الأمة الذي يصلي عيسى خلفه ثم ضرب على منكب الحسين فقال: من هذا مهدي الأمة قال: هكذا أخرجه الدارقطني صاحب الجرح والتعديل. الباب العاشر في ذكر كرم المهدي عليه السلام وبإسناده عن أبي نضرة قال: كنا بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج ٥١ - الصفحة ٩١ مفاتيح البحث: مولد الإمام الحسين (علیه السلام) الامر بالمعروف الإمام المهدي المنتظر عليه السلام الإمام أمير المؤمنين علي بن ابي طالب عليهما السلام ، الرسول الأكرم محمد بن عبد الله صلى الله عليه وآله ، عبد الله بن عباس أبو سعيد الخدري حذيفة بن اليمان ، الضرب ، المرض ، الوصية ، الشهادة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
السَّلامُ عَلي بَقِيَّةِ اللهِ في بِلادِهِ، وَحُجَّتِهِ عَلي عِبادِهِ الْمُنْتَهي اِلَيْهِ مَواريثُ الاَْنْبِيآءِ، وَلَدَيْهِ مَوْجوُدٌ آثارُ الاَْصْفِيآءِ، الْمُؤْتَمَنِ عَلَي السِّرِّ وَالْوَلِيِّ لِلاَْمْرِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) :
.. نور ابنتی فاطمة من نور الله وابنتی فاطمة افضل من السماوات والارض
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
نور دخترم فاطمه (علیها السلام) از نور خداست، و دخترم فاطمه (علیها السلام) برتر از آسمانها و زمین است.
بحارالأنوار، ج 15،ص10
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و بَعلِِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۵ ۱۱۵ وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً ترجمه ۱۱۵ ـ كسى كه بعد از آشكار شدن حق، با پيامبر مخالفت كند، و از راهى جز راه مؤمنان پيروى نمايد، ما او را به همان راه كه مى رود مى بريم; و به دوزخ داخل مى كنيم; و جايگاه بدى دارد. شان نزول در شأن نزول آيات سابق گفتيم: «بشير بن ابيرق»، پس از سرقت از مسلمانى، شخص بى گناهى را متهم ساخت و با صحنه سازى در حضور پيغمبر(صلى الله عليه وآله) خود را تبرئه كرد، ولى با نزول آيات گذشته رسوا شد، او به دنبال اين رسوائى به جاى اين كه: توبه كند و به راه باز گردد، راه كفر را پيش گرفت و رسماً از زمره مسلمانان خارج گرديد، آيه فوق نازل شد و ضمن اشاره به اين موضوع، يك حكم كلى و عمومى اسلامى را بيان ساخت. تفسیر هنگامى كه انسان مرتكب خلافى مى شود، پس از آگاهى، دو راه در پيش دارد: راه بازگشت و توبه كه اثر آن در شستشوى گناه در چند آيه پيش بيان گرديد. راه ديگر، راه لجاجت و عناد است كه به نتيجه شوم آن در اين آيه اشاره شده، مى فرمايد: «كسى كه بعد از آشكار شدن حق از در مخالفت و عناد در برابر پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آيد و راهى جز راه مؤمنان انتخاب نمايد، ما او را به همان راه كه مى رود مى كشانيم و در قيامت به دوزخ مى فرستيم و چه جايگاه بدى در انتظار او است» (وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً). بايد توجه داشت: «يُشاقِق» از ماده «شقاق» به معنى مخالفت آگاهانه، توأم با عداوت و دشمنى است. جمله مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى: «پس از روشن شدن هدايت و راه راست» نيز اين معنى را تأكيد مى كند و در واقع چنين افرادى سرنوشتى بهتر از اين نمى توانند داشته باشند. سرنوشتى كه هم عاقبت شوم در اين جهان و هم عاقبت دردناك در آن جهان دارد. اما در اين جهان همان طور كه قرآن مى گويد: روز به روز در مسير غلط خود راسخ تر مى شوند و زاويه انحراف آنها از جاده حق، با پيشروى در بيراهه بيشتر مى گردد و اين سرنوشتى است كه خود آنها براى خويشتن انتخاب كرده اند، و بنائى است كه پايه گذارى آن به دست خودشان شده است و بنابراين هيچگونه ستمى درباره آنها به عمل نيامده. و اين كه مى فرمايد: نُوَلِّهِ ما تَوَلّى: «ما او را به همان راه كه مى رود مى كشانيم» اشاره به همين سلب توفيق معنوى، و عدم تشخيص حق و پيشروى در بيراهه است و آنجا كه مى گويد، «نُصْلِهِ جَهَنَّمَ» اشاره به سرنوشت آنها در رستاخيز است. درباره جمله «نُوَلِّهِ ما تَوَلّى» تفسير ديگرى نيز هست و آن اين كه: «ما چنين افراد را تحت سرپرستى معبودهاى ساختگى كه براى خود انتخاب كرده اند، قرار مى دهيم». يكى از دلائل چهارگانه فقه، «اجماع» به معنى «اتفاق» علماء و دانشمندان اسلامى در يك مسأله فقهى است. در «اصول فقه» براى اثبات حجيت اجماع دلائل مختلفى ذكر كرده اند، از جمله آيه فوق است كه جمعى آن را دليل بر حجيت اجماع مى دانند; زيرا مى گويد: «هر كس طريقى غير از طريق مؤمنان انتخاب كند، سرنوشت شومى در دنيا و آخرت دارد». بنابراين، هنگامى كه مؤمنان راهى را در مسأله اى برگزيدند، همه بايد از آن پيروى كنند. ولى حق اين است كه آيه فوق هيچگونه ارتباطى با مسأله حجيت اجماع ندارد. البته ما اجماع را حجت مى دانيم مشروط به اين كه از آن «كشف قول معصوم» شود و يا معصوم شخصاً، ولو به طور ناشناس، در ضمن اصحابِ اجماع باشد، اما دليل حجت چنين اجماعى همان حجيت سنت و قول معصوم است، نه آيه فوق. اين كه مى گوئيم: آيه فوق دليل حجيت اجماع نيست، به خاطر جهات ذيل است: اوّلاً ـ مجازات هائى كه در آيه تعيين شده براى كسانى است كه آگاهانه، با پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مخالفت كنند و راهى غير راه مؤمنان را انتخاب نمايند، يعنى اين دو بايد دست به دست هم بدهند تا چنان ثمره شومى داشته باشد. وانگهى بايد از روى علم و آگاهى صورت گيرد، و اين موضوع هيچگونه ارتباطى با مسأله حجيت اجماع فقهى ندارد و اجماع را به تنهائى حجت نمى كند. زيرا اجماعى كه در فقه مطرح است به اين معنى است كه: فقهاء همه، در مسأله اى فتواى واحدى داشته باشند، اين فتوا يا مستند به دليل است كه مجتهد ديگر نيز بايد آن را بررسى كند، تا بتواند فتوا دهد، نه اين كه مقلدانه بپذيرد و يا مستند به دليلى نيست، مانند اين كه حكم ضرورى بين مسلمانان باشد، كه معنى آن اين است: «اين حكم جزء فرهنگ جامعه اسلامى شده»، و به مرحله يقين مى رسد و نيازى به تبديل آن به اجماع نيست. به تعبير ديگر، اگر مراد از «اجماع» ، حكمى است كه تمام افراد جامعه اسلامى آن را قبول داشته، پذيرفته و به آن عمل مى كنند، چنين مطلبى مورد بحث نيست. و اگر منظور از «اجماع» ، حكمى است كه جمعى مخالف آن هستند و دليل آن را كافى نمى دانند، عدم تبعيت، مخالفت با «سبيل مؤمنين» نيست; چرا كه «سبيل مؤمنين» به معنى راه مشخصى است كه حتى غير مسلمين نيز مى دانند كه اين راه مؤمنان است. ثانياً ـ منظور از «سبيل المؤمنين» ، راه توحيد، خداپرستى و اصل اسلام است نه فتاواى فقهى و احكام فرعى، همان طور كه ظاهر آيه، علاوه بر شأنِ نزول آن، به اين حقيقت گواهى مى دهد. و در حقيقت، پيروى از غير طريق مؤمنان چيزى جز مخالفت با پيامبر(صلى الله عليه وآله)نيست، و هر دو به يك مطلب بازگشت مى كند. لذا در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: هنگامى كه امير مؤمنان على(عليه السلام) در «كوفه» بود، جمعى خدمت او آمده، تقاضا كردند: براى آنها امام جماعتى انتخاب كند تا در ماه رمضان نمازهاى مستحبى معروف به «تراويح» را كه در زمان «عُمر» به جماعت مى خواندند با او بخوانند. امام(عليه السلام) از اين كار امتناع ورزيد و از چنين جماعتى نهى كرد (زيرا جماعت در نافله مشروع نيست). اين جمعيت با اين كه اين حكم قاطع را از امام و پيشواى خود شنيده بودند، لجاجت به خرج داده، جار و جنجال بلند كردند كه بيائيد و در اين ماه رمضان، اشك بريزيد! جمعى از دوستان على(عليه السلام) به خدمتش رسيده، عرض كردند: عده اى در برابر اين دستور شما تسليم نيستند، فرمود:آنها را به حال خود وابگذاريد، هر كس را مى خواهند انتخاب كنند تا اين جماعت (نامشروع) را به جا آورد، سپس آيه فوق را تلاوت فرمود اين حديث نيز آنچه را كه در مورد تفسير آيه گفتيم تأييد مى كند.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۵ ,
آشكار شدن حق ,
پيامبر ,
,
آشکار ,
حق ,
راه مومنان ,
دوزخ ,
جایگاه ,
نور خدا ,
نور فاطمه علیها السلام ,
فاطمه علیها السلام ,
برتر ,
آسمانها ,
زمین ,
المهدي طاووس أهل الجنة ,
طاووس ,
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ,
رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 16 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://www.jz.ac.ir/post/3866-
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۴ ۱۱۴ لا خَيْرَ في كَثير مِنْ نَجْواهُمْ إِلاّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَة أَوْ مَعْرُوف أَوْ إِصْلاح بَيْنَ النّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً ترجمه ۱۱۴ ـ در بسيارى از سخنان درگوشى (و جلسات محرمانه) آنها، خير و سودى نيست; مگر كسى كه (به اين وسيله،) امر به كمك به ديگران، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم كند; و هر كس براى خشنودى پروردگار چنين كند، پاداش بزرگى به او خواهيم داد. تفسیر در آيات گذشته اشاره اى به جلسات مخفيانه شبانه و شيطنت آميز بعضى از منافقان، يا مانند آنها شده بود، در اين آيه به طور مشروح تر از آن تحت عنوان «نجوا» سخن به ميان آمده است. «نجوا» تنها به معنى سخنان درگوشى نيست، بلكه هر گونه جلسات سرّى و مخفيانه را نيز شامل مى شود; زيرا در اصل، از ماده «نجوة» (بر وزن دفعة) به معنى «سرزمين مرتفع» گرفته شده است، بدين جهت كه سرزمين هاى مرتفع از اطراف خود جدا هستند. و از آنجا كه جلسات سرّى و سخنان درگوشى از اطرافيان جدا مى شود، به آن «نجوا» گفته اند. بعضى معتقدند: همه اينها از ماده «نجات» به معنى «رهائى» گرفته شده است; زيرا يك نقطه مرتفع از هجوم سيلاب در امان است، و يك مجلس سرّى يا سخن درگوشى از اطلاع ديگران بركنار مى باشد. به هر حال، آيه مى گويد: «در غالب جلسات محرمانه و مخفيانه آنها كه بر اساس نقشه هاى شيطنت آميز بنا شده خير و سودى نيست» (لا خَيْرَ في كَثير مِنْ نَجْواهُمْ). پس از آن براى اين كه گمان نشود هر گونه «نجوا» و سخن درگوشى يا جلسات سرّى مذموم و ممنوع است، به چند مورد به عنوان مقدمه بيان يك قانون كلى، به صورت استثناء در ذيل آيه اشاره كرده، مى فرمايد: «مگر كسى كه در نجواى خود، توصيه به صدقه و كمك به ديگران، يا انجام كار نيك، و يا اصلاح در ميان مردم نمايد» (إِلاّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَة أَوْ مَعْرُوف أَوْ إِصْلاح بَيْنَ النّاسِ). و «اين گونه نجواها اگر به خاطر تظاهر و رياكارى نباشد بلكه منظور از آن كسب رضاى پروردگار بوده باشد، خداوند پاداش بزرگى براى آن مقرر خواهد فرمود» (وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً). اصولاً نجوا، سخنان درگوشى و تشكيل جلسات سرّى در قرآن به عنوان يك عمل شيطانى معرفى شده است، مى فرمايد: اِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ: «نجوى از شيطان است» زيرا اين كار غالباً براى اعمال نادرست صورت مى گيرد، چرا كه انجام كار خير، مفيد و مثبت معمولاً چيز محرمانه و مخفيانه اى نيست كه مردم بخواهند با سخنان درگوشى آن را انجام دهند. ولى از آنجا كه گاهى شرائط فوق العاده اى پيش مى آيد كه انسان مجبور مى شود در كارهاى نيك از روش نجوا استفاده كند اين استثناء مكرر در قرآن آمده است. در سوره «مجادله» آيه 9 مى خوانيم: يا أَيُّهَا الَّذِيْنَ آمَنُوا اِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوا بِالإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه نجوا مى كنيد براى گناه، ستم و نافرمانى پيامبر(صلى الله عليه وآله) نجوا نكنيد و تنها براى كار نيك و پرهيزكارى نجوا داشته باشيد». اساساً نجوا اگر در حضور جمعيت انجام پذيرد، سوء ظن افراد را بر مى انگيزد، و گاهى حتى در ميان دوستان ايجاد بدبينى مى كند، به همين دليل، بهتر است جز در موارد ضرورت از اين موضوع استفاده نشود و فلسفه حكم مزبور در قرآن نيز همين است. البته گاهى حفظ آبروى انسانى ايجاب مى كند از نجوا استفاده شود، و از جمله كمك هاى مالى است كه در آيه فوق به عنوان «صدقه» از آن ياد شده است. و يا «امر به معروف» كردن كه گاهى اگر آشكارا گفته شود، طرف، در برابر جمعيت شرمنده مى شود، و شايد به همين علت از پذيرش آن امتناع ورزد و مقاومت كند، كه در آيه فوق از آن تعبير به معروف شده است. و يا در موارد «اصلاح بين مردم» كه گاهى آشكارا گفتن مسائل، جلو اصلاح را مى گيرد، و بايد با هر كدام از طرفين دعوا جداگانه و به صورت نجوا صحبت شود تا نقشه اصلاحى پياده گردد. در اين سه مورد و آنچه مانند آن است، ضرورت اقتضاء مى كند كار مثبت در زير چتر نجوا قرار گيرد. قابل توجه اين كه: موارد سه گانه فوق، همه در عنوان «صدقه» مندرج است; زيرا آن كس كه امر به معروف مى كند، زكات علم مى پردازد و آن كس كه اصلاح ذات البين مى نمايد زكات نفوذ و حيثيت خود را در ميان مردم اداء مى كند، چنان كه از على(عليه السلام) نقل شده: اِنَّ اللّهَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ زَكاةَ جاهِكُمْ كَما فَرَضَ عَلَيْكُمْ زَكاةَ ما مَلَكَتْ أَيْدِيْكُمْ: «خداوند بر شما واجب كرده است زكات نفوذ و حيثيت اجتماعى خود را بپردازيد، همان طور كه بر شما واجب كرده زكات مال خود را بدهيد» و از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه به «ابو ايوب» فرمود: أَلا أَدُلُّكَ عَلى صَدَقَة يُحِبُّهَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ تُصْلِحُ بَيْنَ النّاسِ اِذا تَفاسَدُوا وَ تَقْرُبُ بَيْنَهُمْ اِذا تَباعَدُوا: «آيا نمى خواهى تو را از صدقه اى آگاه كنم كه خدا و پيامبرش آن را دوست مى دارند: هنگامى كه مردم با يكديگر دشمن شوند آنها را اصلاح ده و زمانى كه از هم دور گردند آنها را به هم نزديك كن»
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۴ ,
سخنان درگوشى ,
سخنان ,
درگوشی ,
سخنان ,
خیر ,
سود ,
وسیله ,
کمک به دیگران ,
کمک ,
کار نیک ,
اصلاح ,
اصلاح در میان مردم ,
خشنودی پروردگار ,
خشنودی ,
پاداش بزرگ ,
پاداش ,
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى ,
امام رضا علیه السلام ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 15 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
علامه آيتالله حسنزاده آملي در جايي فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ايشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است. اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا ميكند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبايي درباره علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را كسي نشناخت جز امام زمان(عج).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۳ ۱۱۳ وَ لَوْلا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْء وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظيماً ترجمه ۱۱۳ ـ اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم داشتند تو را گمراه كنند; اما جز خودشان را گمراه نمى كنند; و هيچگونه زيانى به تو نمى رسانند. و خداوند، كتاب و حكمت بر تو نازل كرد; و آنچه را نمى دانستى، به تو آموخت; و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است. تفسیر اين آيه اشاره به گوشه ديگرى از حادثه «بنى ابيرق» است كه در چند آيه قبل تحت عنوان شأن نزول مورد اشاره واقع شد، آيه چنين مى گويد: «اگر فضل و رحمت پروردگار شامل حال تو نبود جمعى از آنها تصميم داشتند تو را از مسير حق و عدالت، منحرف سازند، ولى لطف الهى شامل حال تو شد و تو را حفظ كرد» (وَ لَوْلا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ). آنها مى خواستند با متهم ساختن يك فرد بى گناه و سپس كشيدن پيامبر(صلى الله عليه وآله)به اين ماجرا، هم ضربه اى به شخصيت اجتماعى و معنوى پيامبر(صلى الله عليه وآله) بزنند و هم اغراض سوء خود را درباره يك مسلمان بى گناه عملى سازند، ولى خداوندى كه حافظ پيامبر خويش است، نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد. بعضى براى اين آيه شأن نزول ديگرى ذكر كرده اند و آن اين كه: هيأتى از طايفه «بنى ثقيف» خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده، گفتند: ما با دو شرط با تو بيعت مى كنيم: نخست اين كه: بت هاى خود را با دست خود نشكنيم. ديگر اين كه: بر ما مهلت دهى تا يك سال ديگر بت «عزّى» را پرستش كنيم! خداوند به پيامبر(صلى الله عليه وآله) خود دستور داد: در برابر پيشنهادهاى آنها به هيچ وجه انعطافى نشان ندهد، آيه فوق نازل شد و به پيامبر(صلى الله عليه وآله) اعلام كرد كه لطف خدا او را در برابر اين وسوسه ها حفظ مى كند سپس قرآن مى گويد: «اينها فقط خود را گمراه مى كنند و هيچگونه زيان به تو نمى رسانند» (وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْء). سرانجام علت مصونيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از گمراهى و خطا و گناه را چنين بيان مى كند: «خدا، كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمى دانستى به تو آموخت» (وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ). و در پايان آيه مى فرمايد: «فضل خداوند بر تو بسيار بزرگ بوده است» (وَ كانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظيماً). آيه فوق، از آياتى است كه به مسأله مصونيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از خطا، اشتباه و گناه اشاره مى كند و مى گويد: اگر امدادهاى الهى شامل حال تو نبود تو را گمراه مى ساختند ولى با وجود اين امدادها قادر به اين كار نخواهند بود و هيچگونه زيانى در اين راه به تو نمى رسانند. به اين ترتيب، خداوند براى اين كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بتواند در هر چيز سرمشقى براى امت باشد، الگوئى براى نيكى ها و خيرات گردد، و از عواقب دردناك لغزش هائى كه ممكن است دامن يك رهبر بزرگ را بگيرد، بركنار باشد و امت از سرگردانى در مسأله اطاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در امان باشند و گرفتار تضاد در ميان اطاعت و عدم اطاعت نشوند پيامبرِ خود را در برابر خطا و گناه بيمه مى كند تا اعتماد كامل مردم را كه از نخستين شرط هاى رهبرى الهى است، به خود جلب نمايد. و در ذيل آيه، يكى از دلائل اساسى مسأله عصمت به طور اجمال آمده است و آن اين كه: خداوند علوم و دانش هائى به پيامبر(صلى الله عليه وآله) آموخته كه در پرتو آن در برابر گناه و خطا بيمه مى شود; زيرا علم و دانش (در مرحله نهائى) موجب عصمت است، مثلاً پزشكى كه آب آلوده به انواع ميكروب هاى وبا، مالاريا، و ده ها بيمارى خطرناك ديگر را در آزمايشگاه در زير «ميكروسكوپ» مشاهده كرده و اثر كشنده آن را به روشنى دريافته است، ممكن نيست از آن آب بنوشد. يعنى اين علم، به او مصونيت در برابر ارتكاب اين عمل مى دهد، در حالى كه جهل به آن ممكن است موجب ارتكاب گردد. همچنين سرچشمه بسيارى از اشتباهات، جهل به مقدمات، يا لوازم و عواقب يك كار است. بنابراين، كسى كه از طريق وحى الهى و تعليم پروردگار، آگاهى كامل از مسائل مختلف دارد، نه گرفتار لغزش مى شود، نه گمراهى و نه گناه. ولى اشتباه نشود با اين كه: چنان علمى براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از ناحيه خدا است ولى باز جنبه اجبار به خود نمى گيرد، يعنى هيچ گاه پيامبر مجبور نيست به علم خود عمل كند، بلكه از روى اختيار به آن عمل مى نمايد. همان طور كه طبيب مزبور با داشتن آگاهى از وضع آن آب آلوده، اجبارى به ننوشيدن آن ندارد، بلكه از روى اراده از شرب آن خوددارى مى كند. و اگر گفته شود: چرا پيامبر(صلى الله عليه وآله) مشمول چنين فضل الهى شده است نه ديگران؟ بايد گفت: اين به خاطر مسئوليت سنگين رهبرى است كه بر دوش او گذاشته شده است، و بر دوش ديگران نيست; زيرا خداوند به همان مقدار كه مسئوليت مى دهد، توان و نيرو مى بخشد (دقت كنيد).
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۱۳ ,
مکتب حاج قاسم ,
مدیریت در میدان ,
مکتب ,
حاج قاسم ,
مدیریت ,
میدان ,
علامه آيتالله حسنزاده آملي ,
گوش ,
گوشتان به دهان رهبر باشد ,
دهان ,
حجتبنالحسن(عج) ,
جملات ,
معنا ,
تفسير الميزان ,
علامه طباطبايي ,
علامه حسنزاده ,
حسنزاده ,
امام زمان(عج) ,
فضل و رحمت خدا ,
فضل خدا ,
رحمت خدا ,
فضل ,
رحمت ,
خدا ,
گمراه ,
زیان ,
خداوند ,
کتاب ,
حکمت ,
نازل ,
آموخت ,
بزرگ ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 15 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۱۰تا۱۱۲ ۱۱۰ وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَحيماً ۱۱۱ وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً ۱۱۲ وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً ترجمه ۱۱۰ ـ كسى كه كار بدى انجام دهد يا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش نمايد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت. ۱۱۱ ـ و كسى كه گناهى مرتكب شود، به زيان خود مرتكب شده; خداوند، دانا و حكيم است. ۱۱۲ ـ و كسى كه خطا يا گناهى مرتكب شود، سپس بى گناهى را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشكارى بر دوش گرفته است. تفسیر در اين سه آيه در تعقيب بحث هاى مربوط به خيانت و تهمت كه در آيات قبل گذشت، سه حكم كلى بيان شده است: ۱ ـ نخست اشاره به اين حقيقت شده كه راه توبه، به روى افراد بدكار در هر حال باز است، مى فرمايد: «كسى كه كار بدى انجام دهد يا به خود (يا ديگرى) ستم كند و بعد حقيقتاً پشيمان شود، از خداوند طلب آمرزش كند و در مقام جبران بر آيد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت» (وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَحيماً). بايد توجه داشت كه در آيه دو چيز عنوان شده: يكى «سوء» و ديگرى «ظلم به نفس» ، و با توجه به قرينه مقابله و همچنين ريشه لغوى «سوء» كه به معنى زيان رسانيدن به ديگرى است، چنين استفاده مى شود: هر نوع گناه اعم از اين كه انسان به ديگرى زيان برساند يا به خود، به هنگام توبه حقيقى و جبران، قابل آمرزش است. ضمناً از تعبير يَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَحيماً: «خدا را آمرزنده و مهربان مى يابد» استفاده مى شود: توبه حقيقى آن چنان اثر دارد كه انسان در درون جان خود نتيجه آن را مى يابد. از يكسو اثر ناراحت كننده گناه ـ با توجه به غفور بودن خداوند ـ از بين مى رود. و از طرف ديگر، دورى خود از رحمت و الطاف خداوند را كه نتيجه معصيت بود، به مقتضاى رحيميت او، مبدل به نزديكى احساس مى كند. ۲ ـ آيه دوم توضيح همان حقيقتى است كه اجمال آن در آيات قبل گذشت و آن اين كه: هر گناهى كه انسان مرتكب مى شود، بالمآل و در نتيجه به خود ضرر زده و به زيان خود گام برداشته است، مى فرمايد: «كسى كه گناهى مرتكب شود به زيان خود كار كرده» (وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ). و در پايان آيه به اين اصل اشاره كرده كه: خداوند هم عالم است و از اعمال بندگان با خبر، و هم حكيم است و هر كس را طبق استحقاق خود مجازات مى كند، مى فرمايد: «خداوند همواره دانا و حكيم است» (وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً). و به اين ترتيب، گناهان اگر چه در ظاهر مختلفند، گاهى زيان آن به ديگرى مى رسد و گاهى زيان آن به خويشتن است، اما پس از تحليل نهائى همه به خود انسان باز مى گردد و آثار سوء گناه قبل از همه در روح و جان خود شخص ظاهر مى شود. ۳ ـ و در آخرين آيه اشاره به اهميت گناه تهمت زدن نسبت به افراد بى گناه كرده، مى فرمايد: «هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود و آن را به گردن بى گناهى بيفكند، بار بهتان و گناه آشكارى بر دوش گرفته است» (وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً). در اين آيه، گناهانى را كه انسان مرتكب مى شود و به گردن ديگرى مى افكند به دو قسم تقسيم شده: يكى «خطيئة» و ديگرى «اثم». درباره تفاوت ميان اين دو، مفسران و اهل لغت سخن بسيار گفته اند، اما آنچه نزديك تر به نظر مى رسد،: اين است كه: «خطيئة» از «خطا» در اصل، به معنى لغزش ها و گناهانى است كه بدون قصد از انسان سر مى زند و گاهى داراى كفاره و غرامت است، ولى تدريجاً در معنى خطيئه توسعه اى داده شده و هر گناهى اعم از عمد و غير عمد را در بر مى گيرد; زيرا هيچگونه گناهى (اعم از عمد و غير عمد) با روح سليم انسان سازگار نيست و اگر از او سر بزند در حقيقت يك نوع لغزش و خطا است كه شايسته مقام او نيست. نتيجه اين كه: «خطيئة» معنى وسيعى دارد كه هم گناه عمدى و هم غير عمدى را شامل مى شود، ولى «اثم» معمولاً به گناهان عمدى و اختيارى گفته مى شود. «اثم» در اصل، به معنى چيزى است كه انسان را از كارى باز مى دارد و از آنجا كه گناهان، آدمى را از خيرات، باز مى دارند به آنها «اثم» گفته شده است. ضمناً بايد توجه داشت: در آيه در مورد تهمت، تعبير لطيفى به كار برده شده و آن اين كه: گناه را به منزله «تير» قرار داده و انتساب آن به ديگرى را به منزله «پرتاب به سوى هدف». اشاره به اين كه: همان طور كه تيراندازى به سوى ديگرى ممكن است باعث از بين رفتن او شود، پرتاب تير گناه هم به كسى كه مرتكب نشده ممكن است آبروى او را كه به منزله خون او است، از بين ببرد. بديهى است وزر و وبال اين كار، براى هميشه بر دوش فردى كه تهمت زده است باقى خواهد ماند، و تعبير به اِحْتَمَلَ: «بر دوش مى گيرد» نيز اشاره به سنگينى و دوام اين مسئوليت است! تهمت زدن به بى گناه، از زشت ترين كارهائى است كه اسلام آن را به شدت محكوم ساخته است، آيه فوق و روايات متعدد اسلامى كه درباره اين موضوع وارد شده، نظر اسلام را در اين زمينه روشن مى سازد، امام صادق(عليه السلام) از حكيمى چنين نقل مى كند: اَلْبُهْتانُ عَلَى الْبَرِىءِ أَثقَلُ مِنْ جِبال راسِيات: «تهمت زدن به بى گناه از كوه هاى عظيم نيز سنگين تر است»! 1 از طرفى تهمت زدن به افراد بى گناه با روح ايمان سازگار نيست چنان كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده: اِذا اِتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخاهُ اِنْماثَ الاِيْمانُ فِى قَلْبِهِ كَما يَنْماثُ الْمِلْحُ فِى الْماءِ: «كسى كه برادر مسلمانش را متهم كند، ايمان در قلب او ذوب مى شود همانند ذوب شدن نمك در آب»! 2 در حقيقت بهتان و تهمت، بدترين انواع دروغ و كذب است، زيرا هم مفاسد عظيم كذب را دارد، هم زيان هاى غيبت، و هم بدترين نوع ظلم و ستم است، و لذا از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قالَ فِيْهِما ما لَيْسَ فِيْهِ أَقامَهُ اللّهُ تَعالى يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى تَلٍّ مِنْ نار حَتّى يَخْرُجَ مِمّا قالَهُ: «كسى كه به مرد يا زن با ايمان تهمت بزند و يا درباره او چيزى بگويد كه در او نيست، خداوند در روز قيامت او را بر تلّى از آتش قرار مى دهد تا از مسئوليت آنچه گفته است در آيد» روشن است رواج اين كار ناجوانمردانه در يك محيط، سبب به هم ريختن نظام و عدالت اجتماعى و آلوده شدن حق به باطل و گرفتار شدن بى گناه و تبرئه گنهكار و از ميان رفتن اعتماد عمومى مى شود.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
رابطۀ مؤمن با عبادت رسول خدا صلّی الله علیه و آله أفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْر برترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد و آن را در آغوش بگیرد؛ با قلبش آن را دوست بدارد و بدن خویش را به عبادت وادارد، و خود را برای آن فارغ گرداند. پس چنین کسی اهمّیتی نمی دهد که دنیایش با سختی می گذرد یا آسانی. «کافی» ج ۲ ص ۸۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۱۰تا۱۱۲ ,
كار بد ,
ستم ,
خداوند ,
طلب آمرزش ,
خدا ,
آمرزنده ,
مهربان ,
گناه ,
دانا ,
حکیم ,
خطا ,
بی گناه ,
بهتان ,
آشکار ,
مؤمن ,
عبادت ,
برترین مردم ,
عشق ,
اغوش ,
قلب ,
دنیا ,
آسان ,
رسول خدا صلّی الله علیه و آله ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 14 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام علی(علیه السلام) دنیا آفریده نشده که سرای ماندن باشد، بلکه آفریده شده که گذرگاه شما باشد. خطبه ۱۳۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://t.me/fazylatha
https://raisi.ir/
سید ابراهیم رئیسی، سید محرومان
خدای متعال این وجود پر خیر را در کنار ولی امر مسلمین برای خدمت به انقلاب و کشور و مردم شریف ایران از کید منافقین (نفاق جدید) محفوظ و مستدام بدارد،
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۰۵ تا ۱۰۹ ۱۰۵ إِنّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ بِما أَراكَ اللّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنينَ خَصيماً ۱۰۶ وَ اسْتَغْفِرِ اللّهَ إِنَّ اللّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً ۱۰۷ وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوّاناً أَثيماً ۱۰۸ يَسْتَخْفُونَ مِنَ النّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطاً ۱۰۹ ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا فَمَنْ يُجادِلُ اللّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكيلاً ترجمه ۱۰۵ ـ ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم; تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت كنى; و از كسانى مباش كه از خائنان حمايت نمائى! ۱۰۶ ـ و از خداوند، طلب آمرزش نما، كه خداوند، آمرزنده و مهربان است. ۱۰۷ ـ و از آنها كه به خود خيانت كردند، دفاع مكن! زيرا خداوند، افراد خيانت پيشه گنهكار را دوست ندارد. ۱۰۸ ـ آنها زشتكارى خود را از مردم پنهان مى دارند; اما از خدا پنهان نمى دارند; و هنگامى كه در مجالس شبانه، سخنانى كه خدا راضى نبود مى گفتند، خدا با آنها بود; خدا به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد. ۱۰۹ ـ آرى، شما همان ها هستيد كه در زندگى اين جهان، از آنان دفاع كرديد! اما كيست كه در برابر خداوند، در روز رستاخيز از آنها دفاع كند؟! يا چه كسى است كه وكيل و حامى آنها باشد؟! شان نزول در شأن نزول دو آيه اول از آيات فوق جريان مفصلى نقل شده كه خلاصه اش اين است: طايفه «بنى ابيرق» طايفه اى نسبتاً معروف بودند، سه برادر از اين طايفه «بُشر» ، «بشير» و «مبشّر» نام داشتند. «بشير» به خانه مسلمانى به نام «رفاعه» دستبرد زد و شمشير، زره و مقدارى از مواد غذائى را به سرقت برد. فرزند برادر او به نام «قتاده» كه از مجاهدان «بدر» بود، جريان را به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كرد. ولى آن سه برادر يكى از مسلمانان با ايمان به نام «لبيد» را كه در آن خانه با آنها زندگى مى كرد، در اين جريان متهم ساختند. «لبيد» از اين تهمتِ ناروا سخت برآشفت، شمشير كشيد، به سوى آنها آمد و فرياد زد كه مرا متهم به سرقت مى كنيد؟ در حالى كه شما به اين كار سزاوارتريد. شما همان منافقانى هستيد كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) را هَجْو مى كرديد و اشعار هجو خود را به قريش نسبت مى داديد، يا بايد اين تهمت را كه به من زده ايد ثابت كنيد، يا شمشير خود را بر شما فرود مى آورم! برادران سارق كه چنين ديدند، با او مدارا كردند، اما چون با خبر شدند جريان به وسيله «قتاده» به گوش پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيده، يكى از سخنوران قبيله خود را ديدند كه با جمعى به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) بروند و با قيافه حق به جانب سارقان را تبرئه كنند، و «قتاده» را به تهمت ناروا زدن، متهم سازند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) طبق «وظيفه عمل به ظاهر» شهادت اين جمعيت را پذيرفت و «قتاده» را مورد سرزنش قرار داد. «قتاده» كه بى گناه بود از اين جريان بسيار ناراحت شده، به سوى عموى خود بازگشت و جريان را با اظهار تأسف فراوان بيان كرد. عمويش او را دلدارى داده، گفت: نگران مباش خداوند پشتيبان ما است! آيات فوق نازل شد و اين مرد بى گناه را تبرئه كرد و خائنان واقعى را مورد سرزنش شديد قرار داد شأن نزول ديگرى براى آيه نقل شده كه: زرهى از يكى از انصار در يكى از جنگ ها به سرقت رفت، آنها به يك نفر از طايفه «بنى ابيرق» ظنين شدند. سارق هنگامى كه متوجه خطر شد، زره را به خانه يك نفر يهودى انداخت و از قبيله خود خواست نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) گواهى به پاكى او بدهند و وجود زره را در خانه يهودى دليل بر برائت او بگيرند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه چنين ديد، طبق ظاهر او را تبرئه فرمود، مرد يهودى محكوم شد، آيات فوق نازل گشت و حقيقت را روشن ساخت. تفسیر در اين آيات خداوند نخست به پيامبر(صلى الله عليه وآله) توصيه مى كند كه: هدف از فرستادن اين كتاب آسمانى اين است كه: اصول حق و عدالت در ميان مردم اجرا شود، مى فرمايد: «ما اين كتاب را به حق بر تو فرو فرستاديم تا به آنچه خداوند به تو آموخته است در ميان مردم قضاوت كنى» (إِنّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ بِما أَراكَ اللّهُ). سپس به پيامبر(صلى الله عليه وآله) هشدار مى دهد كه هرگز از خائنان حمايت نكند، مى فرمايد: «و از خائنان حمايت نكن» (وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنينَ خَصيماً). گرچه روى سخن در اين آيه به پيامبر(صلى الله عليه وآله) است ولى شك نيست كه اين حكم يك حكم عمومى نسبت به تمام قضات و داوران مى باشد، و به همين دليل چنين خطابى مفهومش اين نيست كه ممكن است چنين كارى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) سر بزند، چه اين كه: حكم مزبور ناظر به همه افراد است. و در آيه بعد به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: «از پيشگاه خدا طلب آمرزش كن» (وَ اسْتَغْفِرِ اللّهَ). «زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ اللّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً). در اين كه «استغفار» در اينجا براى چيست؟ احتمالاتى وجود دارد: نخست اين كه: «استغفار» براى آن ترك اولى است كه به خاطر عجله در قضاوت در مورد شأن نزول آيات صورت گرفت. يعنى گرچه آن مقدار از اعتراف و گواهى طرفين براى قضاوت تو كافى بود، ولى بهتر اين بود كه باز هم تحقيق بيشترى در اين مورد بشود. ديگر اين كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مورد اين شأن نزول، طبق قوانين قضائى اسلام داورى كرد، و از آنجا كه مدارك خائنان از نظر ظاهر محكم تر بود، حق به جانب آنها داده شد. لذا پس از آشكار شدن واقع و رسيدن حق به حق دار، دستور مى دهد: از خداوند طلب آمرزش كند، نه به خاطر اين كه گناهى صورت گرفته است بلكه به خاطر اين كه بر اثر صحنه سازى هاى بعضى، حق مسلمانى در معرض نابودى قرار گرفته است (يعنى به اصطلاح استغفار به خاطر حكم واقعى است نه حكم ظاهرى). احتمال سوم اين كه: استغفار در اينجا براى طرفين دعوا بوده است كه در طرح و تعقيب دعوا خلاف گوئى هائى انجام دادند. در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: اِنَّما أَنَا بَشَرٌ وَ اِنَّكُمْ تَخْتَصِمُونَ اِلَىَّ وَ لَعَلَّ بَعْضَكُمْ يَكُونُ أَلْحَنَ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْض فَأَقْضى بِنَحْوِ ما أَسْمَعُ فَمَنْ قَضَيْتُ لَهُ مِنْ حَقِّ أَخِيْهِ شَيْئاً فَلا يَأْخُذُهُ فَاِنَّما أَقْطَعُ لَهُ قِطْعَةً مِنَ النّارِ!: «من بشرى همانند شما هستم (و مأمور به ظاهرم) شايد بعضى از شما به هنگام بيان دليل خود، قوى تر از بعضى ديگر باشيد، و من هم بر طبق همان دليل قضاوت مى كنم، در عين حال بدانيد داورى من كه بر طبق ظاهر دليل طرفين صورت مى گيرد، حق واقعى را تغيير نمى دهد، بنابراين اگر من به سود كسى (طبق ظاهر) قضاوت كنم و حق ديگرى را به او بدهم پاره اى از آتش جهنم در اختيار او قرار داده ام و بايد از آن بپرهيزد» از اين حديث، به خوبى روشن مى شود: پيامبر(صلى الله عليه وآله) وظيفه دارد، مطابق ظاهر و بر طبق دليل طرفين دعوا قضاوت كند. البته در چنين داورى معمولاً حق به حق دار مى رسد، ولى گاهى هم ممكن است ظاهر دليل و گواهى گواهان با واقع تطبيق نكند. اينجا است كه بايد توجه داشت: حكم داور به هيچ وجه واقع را تغيير نمى دهد، و حق، باطل، و باطل حق نمى شود. در سومين آيه به دنبال دستورهاى گذشته درباره عدم حمايت از خائنان، همين معنى را با توجه به جهات مختلف، چنين ادامه مى دهد، مى فرمايد: «هيچ گاه از خائنان و آنها كه به خود خيانت كردند، حمايت مكن» (وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ). و دليل آن را چنين بيان مى كند: «چرا كه خداوند، خيانت كنندگان گنهكار را دوست نمى دارد» (إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوّاناً أَثيماً). قابل توجه اين كه: در اين آيه مى فرمايد: «كسانى كه به خود خيانت كردند» در حالى كه مى دانيم طبق شأن نزول آيه، خيانت نسبت به ديگران انجام شده بود، و اين مى تواند اشاره به چند نكته باشد: اشاره به همان معنى لطيفى كه قرآن بارها آن را تذكر داده كه هر عملى از انسان سر بزند، آثار خوب و بد آن اعم از معنوى و مادى، قبل از هر كس متوجه خود او مى شود، همان طور كه در جاى ديگر فرموده: اِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لاَِنـْفُسِكُمْ وَ اِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها: «اگر نيكى كنيد به خود نموده ايد و اگر بدى كنيد نيز به خودتان بد كرده ايد» يا اين كه اشاره به مطلب ديگرى است كه باز هم قرآن آن را تأييد كرده و آن اين كه: همه افراد بشر بسان اعضاء يك پيكرند، اگر كسى به ديگرى زيانى برساند، همانند آن است كه به خود زيان رسانده باشد، درست مثل كسى كه با دست خود سيلى به صورت خود مى زند. و يا گفته شود: آيه در مورد كسانى نيست كه مثلاً يك بار مرتكب خيانت شده اند و از آن پشيمان گشته اند; زيرا در مورد چنين كسانى نبايد شدت عمل به خرج داد، بلكه بايد ارفاق نمود، لذا بايد دانست آيه در مورد كسانى است كه خيانت جزء برنامه زندگى آنان شده است. اين سخن طبق قرائن ذيل مناسب تر است: «يَختانُون» كه فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد. «خَوّان» كه صيغه مبالغه و به معنى بسيار خيانت كننده است. و «أَثِيم» كه به معنى گناهكار است و به عنوان تأكيد براى «خَوّان» ذكر شده. و در آيه گذشته نيز از آنها تعبير به خائن شده كه اسم فاعل و معنى وصفى دارد و نشانه تكرار عمل است. چهارمين آيه اين گونه خائنان را مورد سرزنش قرار داده، مى گويد: آنها از اين شرم دارند كه باطن اعمالشان براى مردم روشن شود ولى از خدا، شرم ندارند! مى فرمايد: «اعمال زشت خود را از مردم پنهان مى دارند، اما نمى توانند از خدا پنهان دارند» (يَسْتَخْفُونَ مِنَ النّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ). آنگاه به دليل اين عدم توانائى، چنين اشاره مى كند: «خداوند همه جا با آنها است، و در آن هنگام كه در دل شب، نقشه هاى خيانت را طرح مى كردند و سخنانى كه خدا از آن راضى نبود را مى گفتند، با آنها بود، و به همه اعمال آنها احاطه دارد» (وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّـتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطاً). اگر چنين اعتقادى داشتند، هرگز دست به خيانت نمى آلودند و نقشه هاى خائنانه نمى كشيدند. در آخرين آيه مورد بحث، روى سخن را به طايفه شخص سارق كه از او دفاع كردند، نموده، مى گويد: «شما همان ها هستيد كه در زندگى اين جهان از آنها دفاع كرديد، ولى كيست كه در روز قيامت بتواند از آنها دفاع نمايد؟ و يا به عنوان وكيل، كارهاى آنها را سامان بخشد، و گرفتارى هاى آنها را بر طرف سازد»؟! (ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا فَمَنْ يُجادِلُ اللّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكيلاً). بنابراين، دفاع شما از آنها بسيار كم اثر است; زيرا در زندگى جاويدان آن هم در برابر خداوند، هيچگونه مدافعى براى آنها نيست. در حقيقت، در سه آيه، نخست به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و همه قاضيان به حق، توصيه شده كه كاملاً مراقب باشند، افرادى با صحنه سازى و شاهدهاى دروغين حقوق ديگران را پايمال نكنند. پس از آن، به افراد خيانتكار، و بعد به مدافعان آنها هشدار داده شده است كه مراقب نتايج سوء اعمال خود در اين جهان و جهان ديگر باشند. و اين يكى از اسرار بلاغت قرآن است كه در يك حادثه هر چند به ظاهر كوچك باشد و بر محور يك زره و مقدارى مواد غذائى، دور بزند و يا پاى يك نفر يهودى و دشمن اسلام در ميان باشد، تمام جوانب مطلب را بررسى كرده و يادآورى و اخطار لازم را در هر مورد بنمايد. از پيامبر بزرگ خدا(صلى الله عليه وآله) كه به حكم عصمت دامنش از هر گونه آلودگى به گناه پاك است گرفته، تا به افراد خيانت پيشه گنهكار و كسانى كه به حكم تعصب هاى خويشاوندى از اين گونه افراد دفاع مى كنند، هر كدام را به تناسب خود، مورد بحث قرار دهد.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
امام علی (علیه السلام) ,
دنیا ,
آفریده ,
سرای ماندن ,
گذرگاه ,
سید ابراهیم رئیسی ,
سید محرومان ,
خدای متعال ,
ولی امر مسلمین ,
خدمت ,
انقلاب ,
کشور ,
مردم شریف ایران ,
کید منافقین ,
کید ,
منافقین ,
نفاق جدید ,
نفاق ,
جدید ,
محفوظ ,
مستدام ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۰۵ تا ۱۰۹ ,
کتاب ,
به حق ,
نازل ,
خداوند ,
اآموخته ,
مردم ,
قضاوت ,
خائنان ,
خائن ,
حمایت ,
طلب آمرزش ,
آمرزش ,
آمرزنده ,
مهربان ,
خیانت ,
دفاع ,
خیانت پیشه ,
گنهکار ,
زشتکار ,
پنهان ,
مجالس شبانه ,
سخنان ,
احاطه ,
زندگی این جهان ,
زندگی ,
این جهان ,
روز رستاخیز ,
رستاخیز ,
وکیل ,
حامی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 14 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام علی علیهاسلام میفرماید: پسرکم، سفارش مرا درک کن، و خود را میان خویشتن و دیگران، میزان در نظر آور؛ پس آنچه براىخود، دوست مىدارى براى غیر خود نیز دوست بدار .. و آنچه براى خود نمىپسندى، براى دیگران نیز مپسند .. ستم مکن همان گونه که، دوست ندارى به تو ستم شود .. و نیکى کن همچنانکه، دوست دارى به تو نیکى کنند .. زشت بشمار براى خود آنچه را، از غیر خودت زشت مىدانى .. و از مردم براىخود چیزى را بپسند که خودت در حق آنان مىپسندى! مگو آنچه را نمىدانى، بلکه، هر چیزى را که مىدانى هم مگو .. و مگو آنچه را دوست ندارى به تو، بگویند! تو نیز به دیگران مگو.» نهجالبلاغه، نامه۳۱، نامهبه فرزند
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حاج اســماعیل دولابی رضوان الله علیه : وقـتی میخواهی از مـنزل خارج شـوی اهـــلخانــه را خشـــنود کن و بـــیرون بیا. وقــتی هــم خواستی وارد خـانه شوی بیـــرون در اســـتغفار کن صلوات بفرست هرناراحتی داری بـیرون بگـــذار و با روی خــوش داخــل شـــو.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۴ ۱۰۴ وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً ترجمه ۱۰۴ ـ و در راه تعقيب دشمن، (هرگز) سست نشويد! (زيرا) اگر شما درد و رنج مى بينيد، آنها نيز همانند شما درد و رنج مى بينند; ولى شما اميدى از خدا داريد كه آنها ندارند; و خداوند، دانا و حكيم است. تفسیر از «ابن عباس» و بعضى ديگر از مفسران چنين نقل شده: پس از حوادث دردناك جنگ «اُحد» پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بر فراز كوه اُحد رفت، «ابوسفيان» نيز بر كوه اُحد قرار گرفت و با لحنى فاتحانه فرياد زد: «اى محمّد! يك روز ما پيروز شديم و روز ديگر شما» (يعنى اين پيروزى ما در برابر شكستى كه در بدر داشتيم). پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مسلمانان فرمود: فوراً پاسخ او را بگوئيد (گويا مى خواهد به ابوسفيان اثبات كند كه پرورش يافتگان مكتب من همه آگاهى لازم را دارند) مسلمانان گفتند: «هرگز وضع ما با شما يكسان نيست شهيدان ما در بهشتند و كشتگان شما در دوزخ». «ابوسفيان» فرياد زد و اين جمله را به صورت يك شعار افتخار آميز گفت: اِنَّ لَنَا الْعُزّى وَ لا عُزّى لَكُمْ: «ما داراى بت بزرگ عزّى هستيم و شما نداريد». پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: شما هم در برابر شعار آنها بگوئيد: اَللّهُ مَوْلينا وَ لا مَوْلى لَكُمْ: «سرپرست و تكيه گاه ما خدا است و شما سرپرست و تكيه گاهى نداريد». «ابوسفيان» كه خود را در مقابل اين شعار زنده اسلامى ناتوان مى ديد، دست از بت «عزّى» برداشت و به دامن بت «هبل» در آويخت و فرياد زد: أُعْلُ هُبَلَ !: «سربلند باد هبل»! پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور داد اين شعار جاهلى را نيز با شعارى نيرومندتر و محكم تر پاسخ دهند و بگويند: اَللّهُ أَعْلى وَ أَجَلُّ! : «خداوند برتر و بالاتر است». «ابوسفيان» كه از اين شعارهاى گوناگون خود بهره اى نگرفت فرياد زد: ميعادگاه ما سرزمين بدر صغرى است. مسلمانان از ميدان جنگ با زخم ها و جراحات فراوان بازگشتند، در حالى كه از حوادث دردناك اُحد سخت ناراحت بودند، در اين هنگام آيه بالا نازل شد و به آنها هشدار داد كه در تعقيب مشركان كوتاهى نكنند و از اين حوادث دردناك ناراحت نشوند. مسلمانان با همان حال، به تعقيب دشمن برخاستند و هنگامى كه خبر به مشركان رسيد با سرعت از منطقه دور شدند و به «مكّه» بازگشتند اين شأن نزول به ما مى آموزد كه: مسلمانان بايد هيچ يك از تاكتيك هاى دشمن را از نظر دور ندارند، و در برابر هر وسيله مبارزه، اعم از مبارزه «جسمى» و «روانى» وسيله اى محكم تر و كوبنده تر فراهم سازند، در برابر منطق دشمنان، منطق هاى نيرومندتر، و در برابر سلاح هاى آنها سلاح هاى برتر، و حتى در برابر شعارهاى آنها شعارهاى كوبنده تر فراهم سازند و گرنه حوادث به نفع دشمن رقم خواهد خورد. بنابراين، در عصرى همچون عصر ما بايد به جاى تأسف خوردن در برابر حوادث دردناك و مفاسد وحشتناكى كه مسلمانان را از هر سو احاطه كرده به طور فعالانه دست به كار شد، در برابر كتاب ها و مطبوعات ناسالم، كتب و مطبوعات سالم فراهم كرد. در مقابل وسائل تبليغاتى مجهز دشمنان از مجهزترين وسائل تبليغاتى روز استفاده نمود. در مقابل مراكز ناسالم، وسائل تفريح سالم براى جوانان خود فراهم ساخت. و در مقابل طرح ها، تزها و دكترين هائى كه مكتب هاى مختلف سياسى، اقتصادى و اجتماعى ارائه مى دهند، طرح هاى جامع اسلامى را به شكل روز در اختيار همگان قرار داد. تنها با استفاده از اين روش است كه مى توان موجوديت خود را حفظ كرده و به صورت يك گروه پيشرو در جهان در آمد. به دنبال آيات مربوط به جهاد و هجرت، آيه فوق براى زنده كردن روح فداكارى در مسلمانان چنين مى گويد: «هرگز از تعقيب دشمن سست نشويد» (وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ). اشاره به اين كه: هرگز در برابر دشمنان سرسخت حالت دفاعى به خود نگيريد، بلكه هميشه در مقابل چنين افرادى روح تهاجم را در خود حفظ كنيد. زيرا تهاجم از نظر روانى اثر فوق العاده اى در كوبيدن روحيه دشمن دارد، همان طور كه در حادثه اُحد بعد از آن شكست سخت، استفاده از اين روش، سبب شد دشمنان اسلام كه با پيروزى ميدان نبرد را ترك گفته بودند، فكر بازگشت به ميدان را كه در وسط راه براى آنها پيدا شده بود، از سر به در كنند و با سرعت از «مدينه» دور شوند. سپس استدلال زنده و روشنى براى اين حكم بيان كرده، مى گويد: چرا شما سستى به خرج دهيد در حالى كه «اگر شما در جهاد گرفتار درد و رنج مى شويد، دشمنان شما نيز از اين ناراحتى ها سهمى دارند، با اين تفاوت كه شما اميد به كمك و رحمت وسيع پروردگار عالم داريد و آنها فاقد چنين اميدى هستند» (إِنْ تَكُونُوا تَأْلـَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلـَمُونَ كَما تَأْلـَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا يَرْجُونَ). و در پايان براى تأكيد بيشتر مى فرمايد: «فراموش نكنيد كه تمام اين ناراحتى ها، رنج ها، تلاش ها، كوشش ها و احياناً سستى ها و مسامحه كارى هاى شما از ديدگاه علم خدا مخفى نيست» (وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً). و بنابراين، نتيجه همه آنها را خواهيد ديد.
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
,
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۴ ,
تعقيب ,
دشمن ,
تعقيب دشمن ,
سست ,
درد و رنج ,
درد ,
رنج ,
امید ,
خدا ,
خداوند ,
دانا و حکیم ,
دانا ,
حکیم ,
حاج اســماعیل دولابی ,
منزل ,
خارج ,
اهل خانه ,
خشنود ,
وارد خانه ,
بیرون از خانه ,
بیرون در ,
استغفار ,
صلوات ,
ناراحتی ,
داخل شو ,
روی خوش ,
امام علی علیه اسلام ,
پسرکم ,
سفارش ,
درک ,
خویشتن ,
دیگران ,
دوست داشتن ,
پسندیدن ,
ستم ,
نیکی کن ,
نیکی ,
زشت ,
مگو ,
كتاب ,
مطبوعات ,
وسائل تبلیغاتی ,
مجهز ,
تفریح سالم ,
سالم ,
تفریح ,
ناسالم ,
جوانان ,
مکتب ,
سیاسی ,
اقتصادی ,
اجتماعی ,
پیشرو ,
جهان ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 10 آبان 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله):
سرلوحه صحیفه عمل مومن، دوستی علی بن ابیطالب است.
تاریخ بغداد (از منابع اهل سنت) ج1
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۸ ۸۸ فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقينَ فِئَتَيْنِ وَ اللّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا أَ تُريدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبيلاً ترجمه ۸۸ـ چرا درباره منافقين دو دسته شده ايد؟! در حالى كه خداوند به خاطر اعمالشان، (افكار) آنها را كاملاً وارونه كرده است. آيا شما مى خواهيد كسانى را كه خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه كرده، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى يافت. شان نزول مطابق نقل جمعى از مفسران از «ابن عباس» ، عده اى از مردم «مكّه» ظاهراً مسلمان شده بودند، ولى در واقع در صف منافقان قرار داشتند، به همين دليل حاضر به مهاجرت به «مدينه» نشدند، و عملاً هوادار و پشتيبان بت پرستان بودند. اما سرانجام مجبور شدند از «مكّه» خارج شوند (و تا نزديكى «مدينه» بيايند و شايد هم به خاطر موقعيت ويژه اى كه داشتند براى هدف جاسوسى اين عمل را انجام دادند) و خوشحال بودند كه مسلمانان آنها را از خود مى دانند و ورود به «مدينه» طبعاً براى آنها مشكلى ايجاد نخواهد كرد. مسلمانان از جريان آگاه شدند، ولى به زودى درباره چگونگى برخورد با اين جمع در ميان مسلمين اختلاف افتاد. عده اى معتقد بودند: بايد اين عده را طرد كرد; زيرا در واقع پشتيبان دشمنان اسلامند. ولى بعضى از افراد ظاهربين و ساده دل، با اين طرح مخالفت كرده، گفتند: عجبا! ما چگونه با كسانى كه گواهى به توحيد و نبوت پيامبر(صلى الله عليه وآله) داده اند بجنگيم؟ و تنها به جرم اين كه: هجرت ننمودند، خون آنها را حلال بشمريم؟ آيه فوق نازل شد و دسته دوم را در برابر اين اشتباه ملامت و سپس راهنمائى كرد.
تفسیر باتوجه به شأن نزول بالا، پيوند اين آيه و آيات بعد از آن، با آياتى كه قبلاً درباره منافقان بود، كاملاً روشن است. در آغاز آيه مى فرمايد: «چرا در مورد منافقان دو دسته شده ايد، و هر كدام طورى قضاوت مى كنيد»؟ (فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقينَ فِئَتَيْنِ) يعنى اين افراد كه با ترك مهاجرت و همكارى عملى با مشركان و عدم شركت در صف مجاهدان اسلام، نفاق خود را آشكار ساخته اند نبايد درباره سرنوشت آنها كسى ترديد كند، اينها به طور مسلّم از منافقان دست اولند، و عملشان گواه زنده عدم ايمانشان است. پس چرا بعضى فريب اظهار توحيد و ايمان آنها را مى خورند؟ و در مقام شفاعت از آنها بر مى آيند با اين كه در آيات قبل اشاره شد كه: «وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها» و به اين ترتيب، خود را در سرنوشت شوم آنها سهيم مى نمايند. پس از آن مى فرمايد: اين عده از منافقان به خاطر اعمال زشت و ننگينى كه انجام داده اند «خداوند توفيق و حمايت خويش را از آنها برداشته و افكارشان را به كلى واژگونه كرده، همانند كسى كه به جاى ايستادن به روى پا، با سر بايستد» (وَ اللّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا) ضمناً از جمله «بِما كَسَبُوا» استفاده مى شود كه: بازگشت ها از جاده هدايت و سعادت و نجات، و به جاى ايستادن بر روى پا، بر سر ايستادن معلول اعمال خود انسان است و اگر اين عمل به خداوند نسبت داده مى شود به خاطر آن است كه: خداوند حكيم، هر كس را مطابق اعمال خويش كيفر مى دهد و به مقدار لياقت و شايستگى پاداش خواهد داد. و در پايان آيه خطاب به افراد ساده دلى كه حمايت از اين دسته منافقان مى نمودند كرده، مى فرمايد: «آيا شما مى خواهيد كسانى را كه خدا بر اثر اعمال زشتشان از هدايت محروم ساخته هدايت كنيد در حالى كه چنين افرادى هيچ راهى به سوى هدايت ندارند» (أَ تُريدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبيلاً). زيرا اين يك سنت فناناپذير الهى است كه اثر اعمال هيچ كس از او جدا نمى شود، چگونه مى توانيد انتظار داشته باشيد افرادى كه فكرشان آلوده، قلبشان مملوّ از نفاق، و عملشان حمايت از دشمنان خدا است، مشمول هدايت شوند اين يك انتظار بى دليل و نا به جا است.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://raisi.ir/
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
رییس جمهور:
آینده را بسیار روشن میبینم هرچقدر رو به جلو پیش میرویم و کار پیش میرود گشایشهای بیشتری میبینم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
مراعات حال در عبادات
حضرت امام صادق علیه السلام
إنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَتَنَفَّلُوا وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَعَلَيْكُمْ بِالْفَرِيضَة
قلبها گاهی آمادگی دارند و گاهی ندارند. پس آنگاه که قلبتان روآورده و آماده بود به مستحبّات بپردازید و هنگامی که قلبتان همراهی نمی کند و آمادگی ندارید، به واجبات اکتفا کنید.
«کافی» ج 3 ص 454
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۹ ۸۹ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتّى يُهاجِرُوا في سَبيلِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً ترجمه ۸۹ ـ آنان آرزو مى كنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد، و مساوى يكديگر باشيد. بنابراين، از آنها دوستانى انتخاب نكنيد، مگر اين كه (توبه كنند و) در راه خدا هجرت نمايند. هر گاه از اين كار سر باز زنند (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را يافتيد، اسير كنيد! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانيد! و از ميان آنها، دوست و ياورى اختيار نكنيد! تفسیر در تعقيب آيه قبل، درباره منافقانى كه بعضى از مسلمانان ساده دل به حمايت از آنها برخاسته و از آنها شفاعت مى كردند و قرآن بيگانگى آنها را از اسلام بيان داشت، در اين آيه مى فرمايد: تاريكى درون آنها به قدرى است كه نه تنها خودشان كافرند بلكه «دوست مى دارند شما هم همانند آنان كافر شويد و مساوى يكديگر گرديد» (وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً). بنابراين، آنها از كافران عادى نيز بدترند; زيرا كفار معمولى دزد و غارتگر عقائد ديگران نيستند، اما اينها هستند و فعاليت هاى پى گيرى براى تخريب عقايد ديگران دارند. اكنون كه آنها چنين هستند «هرگز نبايد شما مسلمانان دوستانى از ميان آنها انتخاب كنيد» (فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ). مگر اين كه در كار خود تجديد نظر كنند و دست از نفاق و تخريب بردارند و نشانه آن اين است كه «از مركز كفر و نفاق به مركز اسلام (از مكّه به مدينه) مهاجرت نمايند» (حَتّى يُهاجِرُوا في سَبيلِ اللّهِ). «اما اگر حاضر به مهاجرت نشدند بدانيد دست از كفر و نفاق خود بر نداشته اند و اظهار اسلام آنها فقط به خاطر اغراض جاسوسى و تخريبى است، در اين صورت مى توانيد هر جا بر آنها دست يافتيد، آنها را اسير كنيد و يا در صورت لزوم به قتل برسانيد» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ). و در پايان آيه بار ديگر تأكيد مى كند: «هيچ گاه دوست و يار و ياورى از ميان آنها انتخاب نكنيد» (وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً). اين شدت عمل، كه در آيه فوق نسبت به اين دسته از منافقان نشان داده شده، به خاطر آن است كه: جز اين راهى براى نجات يك جامعه زنده در مسير انقلاب از چنگال دشمنان دوست نما و جاسوسان خطرناك، نيست. قابل توجه اين كه: اين در حالى است كه اسلام افراد غير مسلمانى همانند يهود و نصارى را با شرائطى تحت حمايت خود قرار داده، و اجازه هيچگونه مزاحمت نسبت به آنها نمى دهد، اما در مورد اين دسته از منافقان اين چنين شدت عمل به خرج داده است. و با اين كه آنان تظاهر به اسلام مى نمودند دستور اسارت و حتى اعدام آنان را در صورت لزوم صادر كرده است. و اين نيست مگر به خاطر آن كه اين گونه افراد، زير پوشش اسلام مى توانند ضربه هائى بزنند كه هيچ دشمنى قادر بر آن نيست! ممكن است گفته شود: سيره پيامبر(صلى الله عليه وآله) درباره منافقان اين بوده كه هيچ گاه دستور قتل آنها را صادر نمى كرد، مبادا دشمنان او را متهم به كشتن يارانش كنند و يا بعضى از اين مسأله سوء استفاده كرده، با افرادى كه خرده حساب داشتند به عنوان منافق بودن درآويزند و آنها را به قتل برسانند. در پاسخ بايد توجه داشت: سيره پيامبر (صلى الله عليه وآله) تنها در مورد منافقان «مدينه» و مانند آنها بوده است كه به ظواهر اسلام عمل مى كردند و مبارزه صريحى با اسلام و مسلمين نداشتند، اما كسانى كه مانند منافقان «مكّه» همكارى روشنى با دشمنان اسلام داشتند، مشمول اين حكم نبودند.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
حال مؤمن نسبت به عبادت و طاعت خود
حضرت امام کاظم علیه السلام
لا تُخْرِجَنَّ نَفْسَكَ مِنَ حَدِّ التَّقْصِيرِ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَاعَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِه
همواره این حال را داشته باش که در عبادت و اطاعت از خدا کوتاهی کرده ای؛ چرا که هیچ کس آنطور که حقّ عبادتِ خداست بندگی او را نکرده است.
«کافی» ج 2 ص 72
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
امیرالمومنین امام على (عليه السلام):
أهنَى العَيشِ اطّراحُ الكُلَفِ
گواراترين زندگى، دور افكندن تكلّفات و تشريفات است
ميزان الحكمه ج 8 ص 34
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۰ ۹۰ إِلاَّ الَّذينَ يَصِلُونَ إِلى قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُمْ أَوْ يُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً ترجمه ۹۰ ـ مگر آنها كه با هم پيمانان شما، پيمان بسته اند; يا آنها كه به سوى شما مى آيند، و از پيكار با شما، يا پيكار با قوم خود ناتوان شده اند; (نه سر جنگ با شما دارند، و نه توانائى مبارزه با قوم خود.) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلط مى كند تا با شما پيكار كنند. پس اگر از شما كناره گيرى كرده و با شما پيكار ننمودند، (بلكه) پيشنهاد صلح كردند، خداوند به شما اجازه نمى دهد كه متعرض آنان شويد. شان نزول از روايات مختلفى كه در شأن نزول آيه وارد شده، و مفسران در تفاسير گوناگون آورده اند، چنين استفاده مى شود: دو قبيله در ميان قبائل عرب به نام «بنى ضمره» و «اشجع» وجود داشتند كه قبيله اول با مسلمانان پيمان ترك تعرض بسته بودند، و طايفه «اشجع» با «بنى ضمره» نيز هم پيمان بودند. بعضى از مسلمانان از قدرت طايفه «بنى ضمره» و پيمان شكنى آنها بيمناك بودند، لذا به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)پيشنهاد كردند: پيش از آن كه آنها حمله را آغاز كنند مسلمانان به آنها حملهور شوند، پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: كَلاّ فَاِنَّهُمْ أَبَرُّ الْعَرَبِ بِالْوالِدَيْنِ وَ أَوْصَلُهُمْ لِلْرَّحِمِ وَ أَوْفاهُمْ بِالْعَهْدِ : «نه، هرگز چنين كارى نكنيد; زيرا آنها در ميان تمام طوائف عرب نسبت به پدر و مادر خود از همه نيكوكارترند، و از همه نسبت به اقوام و بستگان مهربان تر، و به عهد و پيمان خود از همه پايبندترند»! پس از مدتى مسلمانان با خبر شدند كه طايفه «اشجع» به سركردگى «مسعود بن رجيله» كه هفتصد نفر بودند به نزديكى «مدينه» آمده اند، پيامبر(صلى الله عليه وآله)نمايندگانى نزد آنها فرستاد تا از هدف مسافرتشان مطلع گردد آنها اظهار داشتند آمده ايم قرار داد ترك مخاصمه با محمّد(صلى الله عليه وآله) ببنديم. هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) چنين ديد، دستور داد مقدار زيادى خرما به عنوان هديه براى آنها بردند، سپس با آنها تماس گرفت، آنها اظهار داشتند: ما نه توانائى مبارزه با دشمنان شما را داريم، چون عدد ما كم است، و نه قدرت و تمايل به مبارزه با شما را; زيرا محل ما به شما نزديك است، لذا آمده ايم با شما پيمان ترك تعرض ببنديم. در اين هنگام آيات فوق نازل شد و دستورهاى لازم در اين زمينه را به مسلمانان داد از پاره اى از روايات استفاده مى شود: قسمتى از آيه درباره طايفه «بنى مدلج» نازل شده است كه: خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيدند و اظهار داشتند: ما نه با شما هم صدا هستيم، و نه بر ضد شما گام بر مى داريم، پيامبر(صلى الله عليه وآله) پيمان ترك مخاصمه را با آنها امضاء كرد.
تفسیر به دنبال دستور به شدت عمل، در برابر منافقانى كه با دشمنان اسلام همكارى نزديك داشتند، در اين آيه، دستور مى دهد كه دو دسته از اين قانون مستثنى هستند: 1 ـ آنها كه با يكى از هم پيمانان شما ارتباط دارند و پيمان بسته اند، لذا مى فرمايد: «مگر آنها كه با كسانى كه شما با آنها پيمان بسته ايد، هم پيمان باشند» (إِلاَّ الَّذينَ يَصِلُونَ إِلى قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ) 2 ـ كسانى كه از نظر موقعيت خاص خود در شرائطى قرار دارند كه نه قدرت مبارزه با شما را در خود مى بينند، و نه توانائى همكارى با شما و مبارزه با قبيله خود دارند، لذا مى فرمايد: «يا كسانى كه به سوى شما مى آيند و از پيكار با شما يا پيكار با قوم خود ناتوان شده اند» (أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُـقاتِلُوكُمْ أَوْ يُـقاتِلُوا قَوْمَهُمْ). روشن است دسته اول به خاطر احترام به پيمان بايد از اين قانون مستثنى باشند و دسته دوم نيز اگر چه معذور نيستند و بايد پس از تشخيص حق، به حق بپيوندند ولى چون اعلان بى طرفى كرده اند تعرض نسبت به آنها بر خلاف اصول عدالت و جوانمردى است. آنگاه براى اين كه: مسلمانان در برابر اين پيروزى هاى چشمگير مغرور نشوند و آن را مرهون قدرت نظامى و ابتكار خود ندانند، و نيز براى اين كه: احساسات انسانى آنها در برابر اين دسته از بى طرفان، تحريك شود، مى فرمايد: «اگر خداوند بخواهد مى تواند آن (جمعيت ضعيف) را بر شما مسلط گرداند تا با شما پيكار كنند» (وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقاتَلُوكُمْ). بنابراين، همواره در پيروزى ها به ياد خدا باشيد و هيچ گاه به نيروى خود مغرور نشويد و نيز گذشت از ضعيفان را براى خود خسارتى نشمريد. در پايان آيه، بار ديگر نسبت به دسته اخير تأكيد كرده و با توضيح بيشترى چنين مى فرمايد: «اگر آنها از پيكار با شما كناره گيرى كنند و پيشنهاد صلح نمايند خداوند به شما اجازه تعرض نسبت به آنها را نمى دهد» (فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً). و موظفيد دستى را كه به منظور صلح به سوى شما دراز شده بفشاريد. نكته قابل توجه اين كه: قرآن در اين آيه، و چندين آيه ديگر، پيشنهاد صلح را با تعبير القاء السَّلَم: «افكندن صلح» ذكر كرده است كه ممكن است اشاره به اين مطلب باشد كه: طرفين نزاع، پيش از آن كه صلح كنند، معمولاً از هم فاصله مى گيرند و حتى پيشنهاد صلح را با احتياط طرح مى كنند، گوئى دور از هم ايستاده اند و اين پيشنهاد را به سوى هم پرتاب مى نمايند.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
۱۴ ربیع الأوّل مرگ" بد " یزید بن معاویه ملعون تنها ۳ سال بعد از جنایاتش در" کربلا" برای غصب حکومت...! در سال ۶۴هـ در شب چهاردهم ربیع الأوّل یزید بن معاویة بن ابی سفیان در سن ۳۹ سالگی یا ۳۷ سالگی به درکات جحیم شتافت. (۱) قول دیگر در مرگ"بد" یزید پانزدهم این ماه است. (۲) مادر یزید میسون "فاحشه" دختر بجدل کلبی است. او کسی است که غلام پدر خود را بر خود متمکّن ساخت و به یزید ملعون بارور شد. از همین جاست که طبق فرمایش ائمه علیهم السلام قاتل امام حسین علیه السلام ولد الزناست، که این کلام شامل شِمر، عُمَر سعد، ابن زیاد و غیر آنها نیز می شود. او شارب الخمر، قمار باز، میمون باز، ناکح با محارم، صاحب اشعار کفر آمیز و تارک الصلوة بود. چنانچه دميری در حيات الحيوان و مسعودی در مروج الذهب نوشته اند او ميمون های زيادی داشت که لباس های حرير و زيبا بر آنها پوشانيده، طوق های طلا بر آنها نموده، سوار بر اسب ها می نمود، و همچنين سگ های بسياری طوق به گردن داشت که با دست خود آنها را شستشو می داد و سپس نيم خورده ی آنها را خودش می خورد و در اثر اعتياد به مشروبات الکلی مست و مخمور بود. (۳) او بود که واقعه ی جانسوز کربلا را به وجود آورد و امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت را به شهادت رساند و امام زین العابدین علیه السلام و عمّه ی سادات زینب کبری علیها السلام و دیگر علوّیات و فاطمیّات را با آن وضع در کوچه و بازار به اسارت بُرد. او بود که خانه ی خدا را خراب کرد و پرده ی آن را سوزانید. همچنین او بود که در واقعه ی حرّه در مدینه کشف ستر زنان مهاجر و انصار کرد، و سه روز مال و جان و ناموس مردم را بر سربازان خود حلال کرد. بعد از این ماجرا فرزندانی به هم رسیدند که پدر معیّنی نداشتند. بعد از آن قتل و غارتی در مدینه شد و حرمت حرم شریف نبوی هتک گردید، و مردم را داخل حرم مطهّر کشتند. در علّت مرگ "بد" او چند قول است : یکی اینکه به بلای ناگهانی هلاک شده است. شیخ صدوق رَحِمَهُ الله می فرماید : یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مُرده یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده، مثل اینکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند. احمد بن حنبل و جماعتی از اهل سنّت لعن یزید را تجویز کرده اند و عدّه ای از آنان معتقد به کُفر یزید هستند، و ابن جوزی کتابی بر ردّ یزید نوشته است. (۴) در این روز زیارت امام حسین علیه السلام مناسب است. (۵) منابع : ۱. مسار الشیعة : ص ۵۰ ۲. تاریخ طبری : ج ۴، ص ۳۸۹ ۳. شب های پیشاور : ج ۱، ص ۲۵۷ ۴. تتمّة المنتهی : ص ۵۶-۵۵ ۵. بحار الأنوار : ج ۹۸، ص ۱۰۱.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
امام باقر (عليه السّلام) فرمودند:
النَّوْمُ أوَّلُ النّهارِ خُرْقٌ وَ الْقائِلَةُ نِعْمَةٌ وَ النَّوْمُ بَعْدَ الْعَصْرِ حُمْقٌ وَ النَّوْمُ بَيْنَ الْعِشائيْنِ يُحْرِمُ الرِّزْقَ.
خواب اوّلِ روز نادانى است، و خواب نزديك ظهر نعمت است. و خواب بعد از عصر حماقت است، و خواب بين مغرب و عشاء باعث محروميت از روزى مى شود.
مكارم الاخلاق ، ص305
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۱ ۹۱ سَتَجِدُونَ آخَرينَ يُريدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فيها فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبيناً ترجمه ۹۱ ـ به زودى جمعيت ديگرى را مى يابيد كه مى خواهند هم از ناحيه شما در امان باشند، و هم از ناحيه قوم خودشان (كه مشركند; ولى) هر زمان آنان را به سوى فتنه (و بت پرستى) باز گردانند، با سر در آن فرو مى روند! اگر از درگيرى با شما كنار نرفتند و پيشنهاد صلح نكردند و دست از شما نكشيدند، آنها را هر جا يافتيد اسير كنيد و (يا) به قتل برسانيد! آنها كسانى هستند كه ما براى شما، تسلط آشكارى نسبت به آنان قرار داده ايم. شان نزول براى آيه فوق شأن نزول هاى مختلفى نقل شده كه يكى از مشهورترين آنها اين است: جمعى از مردم «مكّه» به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى آمدند و از روى خدعه و نيرنگ اظهار اسلام مى كردند، اما همين كه در برابر قريش و بت هاى آنها قرار مى گرفتند به نيايش و عبادت بت ها مى پرداختند. و به اين ترتيب مى خواستند از ناحيه اسلام و قريش هر دو آسوده خاطر باشند، از هر دو طرف سود ببرند و از هيچ يك زيان نبينند، و به اصطلاح در ميان اين دو دسته دو دوزه بازى كنند. آيه فوق نازل شد و دستور داد مسلمانان در برابر اين دسته شدت عمل به خرج دهند. تفسیر در اين آيه سخن از دسته ديگرى به ميان آمده كه درست در مقابل دسته اى قرار دارند كه در آيه پيش، دستور صلح نسبت به آنها داده شده بود. آنها كسانى هستند كه مى خواهند براى حفظ منافع خود، در ميان مسلمانان و مشركان آزادى عمل داشته باشند و براى تأمين اين نظر، راه خيانت و نيرنگ پيش گرفته، با هر دو دسته اظهار همكارى و هم فكرى مى كنند، مى فرمايد: «به زودى جمعيت ديگرى را مى يابيد كه مى خواهند هم از ناحيه شما در امان باشند و هم از ناحيه قوم خودشان» (سَتَجِدُونَ آخَرينَ يُريدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ). هر گاه نزد شما مى آيند اظهار ايمان مى كنند و زمانى كه به نزد بت پرستان مى روند از بت پرستانِ سرسخت مى شوند، به همين دليل «هنگامى كه ميدان فتنه جوئى و بت پرستى پيش آيد همه برنامه هاى آنها وارونه مى شود و با سر در آن فرو مى روند»! (كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فيها). سپس به مسلمانان چنين دستور داده شده: «اگر آنها از درگيرى با شما كنار نرفتند، و پيشنهاد صلح نكردند و دست از شما برنداشتند، هر كجا آنان را بيابيد اسير كنيد و در صورت مقاومت به قتل برسانيد» (فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ). اينها درست بر ضد دسته سابقند; زيرا آنها كوشش داشتند از درگير شدن با مسلمانان دورى كنند، اما اينها علاقمندند با مسلمانان درگير شوند. آنها پيشنهاد صلح با مسلمانان داشتند، در حالى كه اينها سر جنگ دارند. آنها از اذيت و آزار مسلمانان پرهيز داشتند، ولى اينها پرهيز ندارند. اين سه تفاوت كه در اين قسمت از آيه به آن اشاره شده است، موجب گرديده كه حكم اينها از سه دسته سابق به كلى جدا شود. و لذا آنجا كه به اندازه كافى نسبت به آنها اتمام حجت شده، در پايان آيه مى فرمايد: «آنان كسانى هستند كه ما تسلط آشكارى براى شما نسبت به آنها قرار داديم» (وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبيناً). اين تسلط مى تواند از نظر منطقى بوده باشد، چه اين كه منطق مسلمانان بر مشركان كاملاً پيروز بود. و يا از نظر ظاهرى و خارجى; زيرا در زمانى اين آيات نازل شد كه مسلمين به قدر كافى نيرومند شده بودند. تعبير به «ثَقِفْتُمُوهُمْ» در آيه فوق، ممكن است اشاره به نكته دقيقى باشد; زيرا اين جمله از ماده «ثقافت» به معنى «دست يافتن بر چيزى با دقت و مهارت» است، و با «وَجَدْتُمُوهُمْ» كه از ماده «وجدان» و به معنى «مطلق دست يافتن» است، تفاوت دارد، گويا اين دسته از «منافقان دو دوزه باز»، كه خطرناك ترين دسته هاى منافقان هستند، به آسانى ممكن نيست شناخته شوند و به تله بيفتند، لذا مى فرمايد: «اگر با مهارت و دقت به آنها دست يافتيد حكم خداوند را در مورد آنها اجرا كنيد» اشاره به اين كه دست يافتن بر آنها نياز به دقت و مراقبت كافى دارد.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
استقامت در راه حق
امام خامنه ای:
یک قلم از تعلیمات پیامبر مسئلهی استقامت و ایستادگی است. در سورهی «هود» خدای متعال به پیغمبر میفرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا»: همچنانی که به تو دستور دادیم، در این راه ایستادگی کن، استقامت کن و صبر نشان بده. 1385/1/6
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
پیامبر اکرم (صَلَاللهعَلَیهوآله):
اذا نَظَرَ الوالِدُ الی وَلَده فَسَرَّه، کانَ لِلوالِدِ عِتقُ نَسمَه.
هرگاه پدری با نگاه مودت آمیز خود فرزند خویش را مسرور کند، خداوند به او اجر آزاد کردن یک بنده را میدهد.
مستدرک الوسائل ج2 ، ص626
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۲ ۹۲ وَ ما كانَ لِمُؤْمِن أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ إِلاّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْم عَدُوّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللّهِ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيما ترجمه ً ۹۲ـ هيچ فرد با ايمانى مجاز نيست كه مؤمنى را به قتل برساند، مگر اين كه اين كار از روى خطا و اشتباه از او سر زند; و (در عين حال،) كسى كه مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، بايد يك برده مؤمن را آزاد كند و خون بهائى به كسان او بپردازد; مگر اين كه آنها خون بها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهى باشد كه دشمنان شما هستند (و كافرند)، ولى مقتول با ايمان بوده، (تنها) بايد يك برده مؤمن را آزاد كند (و پرداختن خون بها لازم نيست). و اگر از جمعيتى باشد كه ميان شما و آنها پيمانى بر قرار است، بايد خون بهاى او را به كسان او بپردازد، و يك برده مؤمن (نيز) آزاد كند. و آن كس كه دسترسى (به آزاد كردن برده) ندارد، دو ماه پى در پى روزه مى گيرد. اين (يك نوع تخفيف، و) توبه الهى است. و خداوند، دانا و حكيم است. شان نزول يكى از بت پرستان «مكّه» به نام «حارث بن يزيد» با دستيارى «ابوجهل» مسلمانى را به نام «عياش بن ابى ربيعه» به جرم گرايش به اسلام مدت ها شكنجه مى داد، پس از هجرت مسلمانان به «مدينه» ، «عياش» نيز به «مدينه» هجرت كرد و در شمار مسلمانان قرار گرفت. اتفاقاً روزى در يكى از محله هاى اطراف «مدينه» با شكنجه دهنده خود «حارث بن يزيد» رو به رو شد، از فرصت استفاده كرده، او را به قتل رسانيد، به گمان اين كه: دشمنى را از پاى در آورده است، در حالى كه توجه نداشت «حارث» توبه كرده و مسلمان شده است و به سوى پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى رود، جريان را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كردند، آيه نازل شد و حكم قتلى را كه از روى اشتباه و خطا واقع شده را بيان كرد.
تفسیر به دليل اين كه در آيات گذشته به مسلمانان آزادى عمل براى در هم كوبيدن منافقان و دشمنان خطرناك داخلى داده شده، براى اين كه مبادا كسانى از اين قانون سوء استفاده كنند، و با افرادى كه دشمنى دارند به نام منافق بودن تصفيه حساب خصوصى نمايند. و يا بر اثر بى مبالاتى خون بى گناهى را بريزند، در اين آيه و آيه بعد، احكام قتل خطا و قتل عمد بيان شده است، تا در مسأله ريختن خون كه از نظر اسلام موضوع فوق العاده مهم و پر مسئوليتى است رعايت تمام جهات لازم را بكنند. در آغاز اين آيه كه حكم قتل خطا در آن بيان شده، مى فرمايد: «براى هيچ مؤمنى مجاز نيست كه فرد با ايمانى را ـ جز از روى خطا ـ به قتل برساند» (وَ ما كانَ لِمُؤْمِن أَنْ يَـقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاّ خَطَأً). اين تعبير، در حقيقت اشاره به آن است كه: اصولاً هرگز مؤمن به خود اجازه نمى دهد، دست خويش را به خون فرد بى گناهى بيالايد، چه اين كه در حريم ايمان، همه افراد، مانند اعضاى يك پيكرند. آيا هيچ گاه ممكن است عضوى از بدن انسان، عضو ديگر را جز از روى اشتباه از بين ببرد يا آزار دهد؟ بنابراين، آنها كه در صدد چنين كارى بر آيند، ايمان درستى ندارند و از حقيقت ايمان بى خبرند. جمله اِلاّ خَطَأً: «مگر از روى اشتباه» به اين معنى نيست كه آنها مجازند از روى اشتباه اين عمل را انجام دهند; زيرا اشتباه قابل پيش بينى نيست، و شخص به هنگام اشتباه متوجه اشتباه خود نمى باشد. منظور اين است كه: مؤمنان جز در موارد اشتباه، آلوده چنين گناه بزرگى نخواهند شد. آنگاه جريمه و كفاره قتل خطا را در سه مرحله بيان مى كند: صورت نخست اين كه: فرد بى گناهى كه از روى اشتباه كشته شده، متعلق به خانواده مسلمانى باشد كه در اين صورت، قاتل بايد دو كار كند: يكى اين كه برده مسلمانى را آزاد نمايد و ديگر اين كه خون بهاى مقتول را به صاحبان خون بپردازد، مى فرمايد: «كسى كه فرد با ايمانى را از روى خطا به قتل برساند، بايد برده مؤمنى را آزاد كند و خون بهائى به كسان او بپردازد» (وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ). «مگر اين كه خاندان مقتول، با رضايت خاطر از ديه بگذرند» (إِلاّ أَنْ يَصَّدَّقُوا). صورت دوم اين كه: مقتول وابسته به خاندانى باشد كه با مسلمانان خصومت و دشمنى دارند، در اين صورت، كفاره قتل خطا تنها آزاد نمودن برده است و پرداخت ديه بر جمعيتى كه تقويت بنيه مالى آنان خطرى براى مسلمانان محسوب خواهد شد ضرورت ندارد. به علاوه اسلام ارتباط اين فرد را با خانواده خود كه همگى از دشمنان اسلامند بريده است و بنابراين جائى براى جبران خسارت نيست، لذا مى فرمايد: «و اگر مقتول از جمعيتى است كه دشمن شما هستند ـ ولى مقتول شخص با ايمانى است ـ بايد يك برده آزاد كند» (فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْم عَدُوّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة). صورت سوم اين كه: خاندان مقتول از كفارى باشند كه با مسلمانان هم پيمانند، در اين صورت براى احترام به پيمان بايد علاوه بر آزاد كردن يك برده مؤمن، خون بهاى او را به بازماندگانش بپردازند، مى فرمايد: «و اگر مقتول از جمعيتى است كه بين شما و آنها پيمانى بر قرار است، بايد ديه اى به خاندان او پرداخت شود و يك برده مؤمن آزاد گردد» (وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة). در اين كه آيا مقتول در اين صورت، مانند دو صورت سابق يك فرد مؤمن است يا اعم از مؤمن و كافر ذمى، در ميان مفسران گفتگو است، ولى ظاهر آيه و رواياتى كه در تفسير آن وارد شده، اين است كه: منظور از آن نيز «مقتول مؤمن» است و آيا مى توان ديه چنين مقتول مسلمانى را به ورثه كافر داد در صورتى كه كافر از مسلمان ارث نمى برد؟
از ظاهر آيه چنين استفاده مى شود كه: بايد ديه مزبور را به ورثه او داد، هر چند كافر باشند، و اين به خاطر پيمان و عهدى است كه با مسلمانان دارند. ولى از آنجا كه كافر از مسلمان هيچ گاه ارث نمى برد، جمعى از مفسران بر اين عقيده اند كه: منظور از جمله فوق اين است كه: ديه او را فقط به ورثه مسلمان او بدهند، نه ورثه كفار. در بعضى از روايات نيز اشاره به اين موضوع شده است ، اما ظاهر جمله مِنْ قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيْثاقٌ: «از جمعيتى كه با شما پيمان دارند» اين است كه: ورثه مقتول جزء مسلمانان نيستند; زيرا مسلمانان با يكديگر پيمان خاصى ندارند (دقت كنيد). سپس در مورد كسانى كه دسترسى به آزاد كردن برده اى ندارند (يعنى قدرت مالى ندارند و يا برده اى براى آزاد كردن نمى يابند) مى فرمايد: «كسانى كه امكان آزاد كردن برده را ندارند، بايد دو ماه پى در پى روزه بگيرند» (فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ). و در پايان مى گويد: «اين تبديل شدن آزاد كردن برده به دو ماه روزه گرفتن يك نوع تخفيف و توبه الهى است، يا اين كه تمام آنچه در آيه به عنوان كفاره قتل خطا گفته شد، همگى براى انجام يك توبه الهى است و خداوند همواره از هر چيز با خبر و همه دستوراتش بر طبق حكمت است» (تَوْبَةً مِنَ اللّهِ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً). در اينجا براى جبران قتل خطا، سه موضوع بيان شده است كه هر كدام از آن براى جبران يك نوع خسارت است كه از اين عمل به وجود مى آيد. نخست آزاد كردن برده است كه در واقع يك نوع جبران خسارت اجتماعى كشته شدن يك فرد با ايمان محسوب مى شود. و ديگر پرداختن ديه است كه در واقع يك نوع جبران خسارت اقتصادى است كه از كشته شدن يك نفر به خانواده او وارد مى شود، و الاّ سابقاً هم گفته ايم «ديه» هيچ گاه قيمت واقعى خون يك انسان نيست; زيرا خون يك انسان بى گناه ما فوق هر قيمت است بلكه يك نوع جبران خسارت اقتصادى خانواده مى باشد. و سوم مسأله دو ماه روزه پى در پى است كه جبران خسارت اخلاقى و معنوى مى باشد، كه دامنگير قاتل خطائى مى شود. البته بايد توجه داشت كه روزه دو ماه پى در پى وظيفه كسانى است كه دسترسى به آزاد كردن يك برده با ايمان ندارند، يعنى در درجه اول، فقط آزاد كردن برده كافى است و در درجه بعد اگر نتوانست بايد روزه بگيرد. ولى بايد دانست آزاد كردن برده يك نوع عبادت نيز محسوب مى شود و بنابراين اثر معنوى عبادت را در روح آزاد كننده خواهد داشت.
در موردى كه بازماندگان مقتول مسلمان باشند، جمله إِلاّ أَنْ يَصَّدَّقُوا: «مگر آن كه آنها از ديه صرف نظر كنند» ذكر شده، ولى در مورد كسانى كه مسلمان نباشند اين جمله ذكر نشده است، دليل آن نيز روشن است; زيرا در مورد اول، زمينه براى چنين كارى وجود دارد اما در مورد دوم چنان زمينه اى نيست. به علاوه مسلمانان حتى الامكان نبايد زير بار منّت غير مسلمانان در اين موارد بروند. جالب توجه اين كه: در صورت اول كه بازماندگان مسلمانند، نخست اشاره به «آزادى يك برده» و سپس اشاره به «ديه» شده است، در حالى كه در صورت سوم كه مسلمان نيستند، نخست «ديه» آمده است. شايد اين تفاوت تعبير، اشاره به آن باشد كه در مورد مسلمانان تأخير در ديه غالباً عكس العمل نامطلوبى ندارد، در حالى كه در مورد غير مسلمانان بايد قبل از هر چيز ديه پرداخته شود تا آتش نزاع خاموش گردد، و دشمنان آن را بر پيمان شكنى حمل نكنند. در آيه شريفه اشاره اى به مقدار ديه نشده است و شرح آن به سنت موكول گرديده كه مطابق آن ديه كامل هزار مثقال طلا يا يك صد شتر و يا دويست گاو و در صورت توافق، قيمت اين حيوانات است. البته تعيين طلا و يا بعضى از حيوانات به عنوان ديه، طبق يك سنت اسلامى است كه مقياس هاى خود را از امور طبيعى انتخاب مى كند، نه مصنوعى و قراردادى تا با گذشت زمان دگرگون نشوند. بعضى ممكن است اشكال كنند كه «خطا» مجازات ندارد، چرا اسلام درباره آن اين همه اهميت قائل شده است؟ چرا كه مرتكب اين كار هيچگونه گناهى مرتكب نشده. پاسخ اين ايراد روشن است; زيرا مسأله خون، مسأله ساده اى نيست، اسلام خواسته با اين حكم شديد، مردم نهايت دقت و احتياط را به كار بندند تا هيچگونه قتلى حتى از روى اشتباه از آنها سر نزند; زيرا بسيارى از خطاها قابل پيشگيرى است. به علاوه، مردم بدانند با ادعاى خطا در قتل، هرگز نمى توانند خود را تبرئه نمايند. جمله آخر آيه (تَوْبَةً مِنَ اللّهِ...) ممكن است اشاره به همين موضوع باشد كه اشتباهات معمولاً از عدم دقت سرچشمه مى گيرد، لذا در مورد موضوعات مهمى همانند قتل نفس بايد به نحوى جبران گردد، تا توبه الهى شامل حال مرتكبان شود.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
سفارشات پروردگار به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : پروردگارم مرا به هفت خصلت امر نموده است: ۱-دوست داشتن بينوايان و نزديك شدن به آنها، ۲-ذكر لا حول و لا قوة الا باللّه را بسيار گفتن، ۳-با خويشاوندان رابطه برقرار كردن؛ هر چند آنان قطع رابطه كنند، ۴- [و در مسائل مادى]، به پايين تر از خود نگاه كنم نه به بالاتر ۵-، در راه خدا سرزنش ملامتگران را به خود نگيرم، ۶-حق را بگويم اگر چه تلخ باشد ۷- و از كسى چيزى نخواهم. الاصول الستة عشر، ص ۷۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وظیفۀ شیعیان در تعامل با سایر مسلمین حضرت امام حسن عسکری علیه السلام صلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ فِي حَدِيثِهِ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا شِيعِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً جُرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ قَبِيح در نماز جماعت آنها (سائر مسلمانان) شرکت کنید، در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید، به عیادت مریضانشان بروید و حقوقشان را به ادا کنید. چرا که وقتی یکی از شما در دین تقوا داشته و در کلام خود راستگو باشد، امانتدار باشد و با مردم رفتار نیکو داشته باشد و بگویند: «این شخص شیعه است»، این مرا خشنود می سازد. تقوای الهی داشته باشید و برای ما زینت باشید و مایۀ ننگ ما نباشید. کاری کنید که مودّت همه را به سوی ما جلب کنید و اجازه ندهید که امور ناپسند به ما نسبت داده شود. «تحف العقول» ص ۴۸۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) : فوق هرعبادت ، عبادتی است. ولی عبادتی بالاتر از محبت اهل بیت(علیهم السلام) نیست. دوستی اهل بیت(علیهم السلام) بالاترین عبادتهاست. بحارالانوار ج27 ص91
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
آفَةُ اَلْحَدِیثِ اَلْکَذِبُ وَ آفَةُ اَلْعِلْمِ اَلنِّسْیَانُ وَ آفَةُ اَلْحِلْمِ اَلسَّفَهُ وَ آفَةُ اَلْعِبَادَةِ اَلْفَتْرَةُ وَ آفَةُ اَلظَّرْفِ اَلصَّلَفُ وَ آفَةُ اَلشَّجَاعَةِ اَلْبَغْیُ وَ آفَةُ اَلسَّخَاءِ اَلْمَنُّ وَ آفَةُ اَلْجَمَالِ اَلْخُیَلاَءُ وَ آفَةُ اَلْحَسَبِ اَلْفَخْرُ.
گفتار را دروغ آفت است و دانش را فراموشی و بردباری را سفاهت و عبادت را خستگی و زیرکی را خودنمایی و دلیری را ستم کردن و بخشش را منت نهادن و زیبایی را خودپرستی و مقام را به خود بالیدن.
شیخ صدوق، خصال، ج 3، ص 416
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۳ ۹۳ وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً ترجمه ۹۳ ـ و هر كس، فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است; در حالى كه جاودانه در آن مى ماند; و خداوند بر او غضب مى كند; و او را از رحمتش دور مى سازد; و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است. شان نزول يكى از مسلمانان به نام «مقيس بن صبابه كنانى» ، كشته برادر خود «هشام» را در محله «بنى النجّار» پيدا كرد، جريان را به عرض پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسانيد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را به اتفاق «قيس بن هلال فهرى» نزد بزرگان «بنى النجّار» فرستاد و دستور داد: اگر قاتل «هشام» را مى شناسند، او را تسليم برادرش «مقيس» نمايند و اگر نمى شناسند، خون بها و ديه او را بپردازند آنان هم چون قاتل را نمى شناختند، ديه را به صاحب خون پرداختند و او هم تحويل گرفت و به اتفاق «قيس بن هلال» به طرف «مدينه» حركت كردند در بين راه بقاياى افكار جاهليت، «مقيس» را تحريك نمود و با خود گفت: قبول ديه موجب سرشكستگى و ذلت است، لذا هم سفر خود را كه از قبيله «بنى النجّار» بود به انتقام خون برادر كشت و به طرف «مكّه» فرار نمود و از اسلام نيز كناره گيرى كرد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) هم در مقابل اين خيانت خون او را مباح نمود، و آيه فوق به همين مناسبت نازل شد كه مجازات قتل عمد در آن بيان شده است. تفسیر قرآن بعد از بيان حكم قتل خطا در اين آيه، به مجازات كسى كه فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند پرداخته است. از آنجا كه آدم كشى يكى از بزرگ ترين جنايات و گناهان خطرناك است و اگر با آن مبارزه نشود، امنيت كه يكى از مهم ترين شرائط يك اجتماع سالم است به كلى از بين مى رود، قرآن در آيات مختلف آن را با اهميت فوق العاده اى ذكر كرده است، تا آنجا كه قتل بى دليل يك انسان را همانند كشتن تمام مردم روى زمين معرفى مى كند، مى فرمايد: مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِى الأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِيْعاً : «آن كس كه انسانى را بدون اين كه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد، گويا همه مردم را كشته است» به همين دليل، در آيه مورد بحث، نيز براى كسانى كه فرد با ايمانى را عمداً به قتل برسانند، چهار مجازات و كيفر شديد اخروى (علاوه بر مسأله قصاص كه مجازات دنيوى است) ذكر شده است: 1 ـ خلود يعنى جاودانه در آتش دوزخ، مى فرمايد: «كسى كه مؤمنى را از روى عمد بكشد مجازات او دوزخ است كه در آن جاودانه مى ماند» (وَ مَنْ يَـقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها). 2 ـ خشم و غضب الهى، مى فرمايد: «و خداوند بر او خشم مى گيرد» (وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ). 3 ـ دورى از رحمت خدا، مى فرمايد: علاوه بر آن «خداوند او را از رحمتش دور مى سازد» (وَ لَعَنَهُ). 4 ـ مهيّا ساختن عذاب عظيمى براى او، مى فرمايد: «و عذاب عظيمى براى او فراهم ساخته است» (وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً). و به اين ترتيب، از نظر مجازات اخروى حداكثر تشديد در مورد قتل عمدى شده است، به طورى كه در هيچ مورد از قرآن اين چنين مجازات شديدى بيان نگرديده. اما كيفر دنيوى قتل عمد، همان قصاص است كه شرح آن در ذيل آيه 179 سوره «بقره» در جلد اول گذشت. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد، و آن اين كه مى دانيم: «خلود» يعنى مجازات جاودانى مخصوص كسانى است كه بى ايمان از دنيا بروند در حالى كه قاتل عمد ممكن است ايمان داشته باشد، حتى پشيمان گردد و از گناه بزرگى كه انجام داده جداً توبه كند و گذشته را تا آنجا كه قدرت دارد جبران نمايد، پاسخ اين چه مى تواند باشد؟ در پاسخ اين سؤال مى توان گفت: منظور از قتل مؤمن در آيه اين است: انسانى را به خاطر ايمان داشتن به قتل برساند و يا كشتن او را مباح بشمرد، روشن است چنين قتلى نشانه كفر قاتل است و لازمه آن خلود در عذاب مى باشد. حديثى نيز از امام صادق(عليه السلام) به اين مضمون نقل شده است اين احتمال نيز هست كه قتل افراد با ايمان و بى گناه، سبب شود كه انسان بى ايمان از دنيا برود و توفيق توبه نصيب او نگردد و به خاطر همين موضوع گرفتار عذاب جاويدان شود. اين هم ممكن است كه منظور از خلود، در اين آيه عذاب بسيار طولانى باشد، نه عذاب جاويدان.
سؤال ديگرى نيز در اينجا مطرح مى شود كه: اصولاً آيا در قتل عمد، توبه پذيرفته است؟! جمعى از مفسران، صريحاً به اين سوال پاسخ منفى داده، مى گويند: قتل نفس طبق آيه فوق اصلاً قابل توبه نيست، و در پاره اى از روايات كه در ذيل آيه وارد شده است نيز اشاره به اين معنى گرديده كه: «لا تَوْبَةَ لَهُ» ولى آنچه از روح تعليمات اسلام، روايات پيشوايان بزرگ دينى و فلسفه توبه كه پايه تربيت و حفظ از گناه در آينده زندگى است، استفاده مى شود اين است: هيچ گناهى نيست كه قابل توبه نباشد، اگر چه توبه پاره اى از گناهان، بسيار سخت و شرائط سنگينى دارد، قرآن مجيد مى فرمايد: اِنَّ اللّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرِكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ: «خداوند تنها گناه شرك را نمى بخشد اما غير آن را براى هر كس بخواهد و صلاح ببيند خواهد بخشيد» حتى سابقاً ذيل همين آيه اشاره كرديم كه اين آيه درباره آمرزش گناهان از طريق شفاعت و مانند آن سخن مى گويد، و الاّ گناه شرك نيز با توبه كردن و بازگشت به سوى توحيد و اسلام، قابل بخشش است، همان طور كه بيشتر مسلمانان صدر اسلام، در آغاز مشرك بودند، سپس توبه كردند، و خداوند گناه آنها را بخشيد. بنابراين، شرك تنها گناهى است كه بدون توبه بخشيده نمى شود، و اما با توبه كردن همه گناهان، حتى شرك قابل بخشش است چنان كه در سوره «زمر» آيات 53 و 54 مى خوانيم: ...اِنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيْعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيْمُ * وَ أَنِيْبُوا اِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ: «...خداوند همه گناهان را مى بخشد; زيرا او بخشنده مهربان است * و به سوى خدا بازگشت كنيد، توبه نمائيد و تسليم فرمان او باشيد». و اين كه بعضى از مفسران گفته اند: آيات، مربوط به آمرزش همه گناهان در پرتوِ توبه، به اصطلاح از قبيل «عام» و قابل «تخصيص» مى باشد، صحيح نيست; زيرا لسان اين آيات كه در مقام امتنان بر گنهكاران مى باشد و با تأكيدات مختلف همراه است قابل تخصيص نيست (به اصطلاح آبى از تخصيص است). از اين گذشته، اگر به راستى كسى كه قتل عمدى از او سرزده به كلى از آمرزش خداوند مأيوس گردد، و براى هميشه (حتى پس از توبه مؤكّد و جبران عمل زشت خود، با اعمال نيك فراوان) در لعن و عذاب جاويدان بماند هيچگونه دليلى ندارد كه در باقيمانده عمر، اطاعت خدا كند و دست از اعمال خلاف و حتى قتل نفس هاى مكرر بر دارد، و اين چگونه با روح تعليمات انبياء كه براى تربيت بشر در هر مرحله آمده اند سازگار است؟! در تواريخ اسلام نيز، مى بينيم: پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از گنهكاران خطرناكى همچون «وحشى» قاتل «حمزة بن عبدالمطلب» گذشت و توبه او را پذيرفت و نمى توان گفت: قتل نفس در حال شرك و ايمان آن قدر تفاوت دارد كه در يك حال بخشوده شود و در حال ديگر به هيچ وجه قابل بخشش نباشد. اصولاً ـ همان طور كه گفتيم ـ هيچ گناهى بالاتر از شرك نيست و مى دانيم كه اين گناه نيز با توبه و پذيرش اسلام بخشوده مى شود، چگونه مى توان باور كرد گناه قتل، حتى با توبه واقعى قابل بخشش نباشد؟ ولى اشتباه نشود آنچه در بالا گفتيم به اين معنى نيست كه قتل عمد، كار كوچك و كم اهميتى است، يا به اين سادگى مى توان از آن توبه كرد، بلكه به عكس، توبه واقعى از اين گناه كبيره بسيار مشكل است، نياز به جبران اين عمل دارد و جبران آن كار آسانى نيست بنابراين، منظور فقط اين است كه راه توبه به روى چنين افرادى به طور كلى بسته نمى باشد. فقها در كتاب «قصاص» و «ديات» از كتب فقهى با الهامى كه از آيات و روايات اسلامى گرفته اند، قتل را به سه نوع تقسيم كرده اند: «قتل عمد» ، «قتل شبه عمد» و «قتل خطا». قتل عمد، قتلى است كه با تصميم قبلى و با استفاده از وسائل قتل، صورت گيرد، مثل اين كه: انسان به قصد كشتن ديگرى از حربه يا چوب يا سنگ يا دست استفاده كند. قتل شبه عمد، آن است كه: تصميمى بر كشتن نباشد، اما تصميم بر كارى در مورد مقتول داشته باشد، كه بدون توجه منجر به قتل گردد، مثل اين كه: كسى را عمداً كتك مى زند، بدون اين كه تصميم كشتن او را داشته باشد، ولى اين ضرب اتفاقاً منجر به قتل گردد. قتل خطا، آن است كه: هيچگونه تصميمى نه به قتل داشته باشد، نه انجام عملى در مورد مقتول، مثل اين كه مى خواهد حيوانى را شكار كند اما تير خطا مى رود، به انسانى مى خورد و او را به قتل مى رساند. هر يك از اين سه نوع، احكام مشروحى دارد كه در كتب فقهى آمده است.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۴ ۹۴ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ في سَبيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ كَثيرَةٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً ترجمه ۹۴ ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه در راه خدا گام مى زنيد (و به سفرى براى جهاد مى رويد)، تحقيق كنيد! و به خاطر اين كه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنائمى) به دست آوريد، به كسى كه اظهار صلح و اسلام مى كند نگوئيد: «مسلمان نيستى»! زيرا غنيمت هاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلاً چنين بوديد; و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدايت شديد). پس، (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) تحقيق كنيد! خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. شان نزول در روايات و تفاسير اسلامى شأن نزول هائى درباره آيه فوق آمده است كه كم و بيش، با هم شباهت دارند از جمله اين كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعد از بازگشت از جنگ «خيبر»، «اسامة بن زيد» را با جمعى از مسلمانان به سوى يهوديانى كه در يكى از روستاهاى «فدك» زندگى مى كردند فرستاد، تا آنها را به سوى اسلام و يا قبول شرائط ذمه دعوت كند. يكى از يهوديان به نام «مرداس» كه از آمدن سپاه اسلام با خبر شده بود، اموال و فرزندان خود را در پناه كوهى قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت، در حالى كه به يگانگى خدا و نبوت پيامبر(صلى الله عليه وآله) گواهى مى داد. «اسامة بن زيد» به گمان اين كه مرد يهودى از ترس جان و براى حفظ مال اظهار اسلام مى كند و در باطن مسلمان نيست، به او حمله كرد و او را كشت و گوسفندان او را به غنيمت گرفت، هنگامى كه خبر به پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيد، پيامبر(صلى الله عليه وآله)سخت از اين جريان ناراحت شد، فرمود: تو مسلمانى را كشتى، «اسامة» ناراحت شد، عرض كرد: اين مرد از ترس جان و براى حفظ مالش اظهار اسلام كرد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: تو كه از درون او آگاه نبودى، چه مى دانى؟ شايد به راستى مسلمان شده. در اين موقع آيه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد كه: به خاطر غنائم جنگى و مانند آن هيچ گاه سخن كسانى كه اظهار اسلام مى كنند را انكار ننمايند، بلكه هر كس اظهار اسلام كرد، بايد سخن او را پذيرفت. تفسیر بعد از آن كه در آيات گذشته تأكيدات لازم نسبت به حفظ جان افراد بى گناه شد، در اين آيه، يك دستور احتياطى براى حفظ جان افراد بى گناهى كه ممكن است مورد اتهام قرار گيرند، بيان مى كند، مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه در راه جهاد گام بر مى داريد، تحقيق و جستجو كنيد و به كسانى كه اظهار اسلام مى كنند نگوئيد مسلمان نيستيد» (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ في سَبيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً). و به اين ترتيب، دستور مى دهد: آنهائى كه اظهار ايمان مى كنند را با آغوش باز بپذيرند و هر گونه بد گمانى و سوء ظن را نسبت به اظهار ايمان آنها كنار بگذارند. پس از آن اضافه مى كند: «مبادا به خاطر نعمت هاى ناپايدار اين جهان، افرادى كه اظهار اسلام مى كنند را متهم كرده و آنها را به عنوان يك دشمن به قتل برسانيد و اموال آنها را به غنيمت بگيريد» (تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا) آنگاه مى افزايد: در حالى كه «غنيمت هاى جاودانى و ارزنده در پيشگاه خدا است» (فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ كَثيرَةٌ). و توجه مى دهد: گر چه در «گذشته چنين بوديد و در دوران جاهليت جنگ هاى شما انگيزه غارتگرى داشت» (كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ) سپس مى فرمايد: ولى اكنون در پرتو اسلام و منّتى كه خداوند بر شما نهاده است، از آن وضع نجات يافته ايد، «بنابراين به شكرانه اين نعمت بزرگ خدا بر شما، لازم است در كارها تحقيق كنيد» (فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا). و سرانجام اعلام مى دارد: و اين را بدانيد كه «خداوند از اعمال و نيّات شما آگاه است» (إِنَّ اللّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً). آيه فوق به خوبى اين حقيقت را روشن مى سازد كه: هيچ مسلمانى نبايد براى هدف مادّى گام در ميدان جهاد بگذارد، و به همين دليل بايد نخستين اظهار ايمان را از طرف دشمن بپذيرد، و به نداى صلح او پاسخ گويد، اگر چه از غنائم مادّى فراوان محروم گردد; زيرا هدف از جهاد اسلامى توسعه طلبى و جمع غنائم نيست، بلكه هدف آزاد شدن انسان ها از قيد بندگى بندگان و خداوندان زور و زر است و هر زمان كه روزنه اميدى به سوى اين حقيقت گشوده شد، بايد به سوى آن شتافت. آيه فوق مى گويد: شما يك روز چنين افكار منحطى داشتيد و به خاطر سرمايه هاى مادّى خون هائى را مى ريختيد، اما امروز آن برنامه به كلّى دگرگون شده است، به علاوه ، مگر خود شما به هنگام ورود در اسلام، غير از اظهار ايمان چه برنامه ديگرى داشتيد، چرا از قانونى كه خود از آن استفاده كرده ايد، درباره ديگران دريغ مى نمائيد؟! ممكن است با توجه به مضمون آيه، چنين ايراد شود كه اسلام با قبول ادعاهاى ظاهرى مردم در مورد پيوستن به اين آئين، زمينه را براى پرورش «منافق» در محيط اسلامى آماده مى كند، و با اين برنامه، ممكن است عده زيادى از آن، سوء استفاده كرده و با استتار در زير نام اسلام دست به اعمال جاسوسى و ضد اسلامى بزنند. در پاسخ بايد گفت: شايد هيچ قانونى در جهان نباشد كه راه سوء استفاده در آن وجود نداشته باشد. مهم اين است كه: قانون داراى مصالح قابل ملاحظه اى باشد، اگر بنا شود، اظهار اسلام به بهانه عدم آگاهى از مكنون قلب طرف، قبول نگردد، مفاسد بسيارى به بار مى آيد كه زيان آن به مراتب بيشتر است، و اصول عواطف انسانى را از بين خواهد برد; زيرا هر كس با ديگرى كينه و خرده حسابى داشته باشد مى تواند او را متهم كند كه اسلام او ظاهرى است و با مكنون دل او هماهنگ نيست و به اين ترتيب، خون هاى بسيارى از بى گناهان ريخته شود. از اين گذشته، در آغاز گرايش به هر آئين، افرادى هستند كه گرايش هاى ساده و تشريفاتى و ظاهرى دارند اما با گذشت زمان و تماس مداوم با آن آئين، محكم و ريشه دار مى شوند، اين دسته را نيز نمى توان طرد كرد.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمؤمنین امام علی (عليه السلام):
إنَّ الحقَّ ثَقيلٌ مَرِيءٌ، و إنّ الباطِلَ خَفيفٌ وَبِيءٌ
همانا حقّ سنگين است اما گوارا، و باطل سبك و آسان است اما كشنده.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۹۵ تا ۹۶ ۹۵ لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً ۹۶ دَرَجات مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً ترجمه ۹۵ ـ (هرگز) افراد با ايمانى كه بدون بيمارى و ناراحتى، از جهاد باز نشستند، با مجاهدانى كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، يكسان نيستند! خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان (ترك كنندگان جهاد) برترى مهمى بخشيده; خداوند وعده پاداش نيك داده; و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمى برترى بخشيده است. ۹۶ ـ درجات (مهمى) از ناحيه خداوند، و آمرزش و رحمت (نصيب آنان مى گردد); و خداوند آمرزنده و مهربان است. تفسیر در آيات گذشته، سخن از جهاد در ميان بود، اين دو آيه مقايسه اى در ميان مجاهدان و غير مجاهدان به عمل آورده، مى فرمايد: «افراد با ايمانى كه از شركت در ميدان جهاد خوددارى مى كنند، در حالى كه بيمارى خاصى كه آنها را از شركت در اين ميدان مانع شود ندارند، هرگز با مجاهدانى كه در راه خدا و اعلاى كلمه حق با مال و جان خود جهاد مى كنند، يكسان نيستند» (لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ). روشن است: منظور از «قاعِدُون» در اينجا افرادى هستند كه با داشتن ايمان به اصول اسلام، بر اثر نداشتن همت كافى، در جهاد شركت نكرده اند، اما جهاد بر آنها واجب عينى نبوده; زيرا اگر واجب عينى بود، قرآن با اين لحن ملايم درباره آنها سخن نمى گفت، و در آخر آيه به آنها وعده پاداش نمى داد. بنابراين، حتى در صورتى كه جهاد واجب عينى نباشد برترى روشن «مجاهدان» بر «قاعدان» قابل انكار نيست. به هر حال، آيه كسانى كه از روى نفاق و دشمنى از شركت در جهاد خوددارى كرده اند را شامل نمى شود. ضمناً بايد توجه داشت تعبير «غَيْرُ أُولِى الضَّرَرِ» مفهوم وسيعى دارد، يعنى تمام كسانى را كه به خاطر نقص عضو، يا بيمارى و يا ضعف فوق العاده و مانند آنها قادر به شركت در جهاد نيستند را، استثناء مى كند. پس از آن، برترى مجاهدان را بار ديگر به صورت صريح تر و آشكارتر بيان كرده، مى فرمايد: «خداوند مجاهدانى را كه با مال و جان خود در راهش پيكار مى كنند بر خوددارى كنندگان از شركت در ميدان جهاد، برترى عظيمى بخشيده» (فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً) ولى در عين حال، چون ـ همان طور كه گفتيم ـ نقطه مقابل اين دسته از مجاهدان، افرادى هستند كه جهاد براى آنها واجب عينى نبوده و يا اين كه: به خاطر بيمارى و ناتوانى و علل ديگر قادر به شركت در ميدان جهاد نبوده اند، براى اين كه پاداش نيت صالح، ايمان و ساير اعمال نيك آنها ناديده گرفته نشود، به آنها نيز وعده نيك داده، مى فرمايد: «خداوند به هر دو دسته (مجاهدان و غير مجاهدان) وعده نيك داده است» (وَ كُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنى). بديهى است ميان وعده نيكى كه به اين دو دسته داده شده، فاصله بسيار است. در حقيقت قرآن با اين بيان نشان مى دهد كه: سهم هر كار نيكى در جاى خود محفوظ و فراموش نشدنى است، به خصوص اين كه: سخن از قاعدانى است كه علاقمند به شركت در جهاد بوده اند و آن را يك هدف عالى و مقدس مى دانستند ولى واجب عينى نبودن آن مانع از تحقق بخشيدن به اين هدف عالى شده است. آنها نيز به اندازه علاقه اى كه به اين كار داشته اند، پاداش خواهند داشت، همچنين افراد أُولِى الضَّرَر: «كسانى كه به خاطر بيمارى و يا نقص عضو در ميدان جهاد شركت نكرده اند» در حالى كه با تمام وجود خود به آن علاقه داشته و عشق مىورزيده اند نيز سهم قابل ملاحظه اى از پاداش مجاهدان خواهند داشت، در حديثى از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه به سربازان اسلام فرمود: لَقَدْ خُلِّفْتُمْ فِى الْمَدِيْنَةِ أَقْواماً ما سِرْتُمْ مَسِيْراً وَ لا قَطَعْتُمْ وادِياً اِلاّ كانُوا مَعَكُمْ وَ هُمُ الَّذِيْنَ صَحَّتْ نِيّاتُهُمْ وَ نَصَحَتْ جُيُوبُهُمْ وَ هَوَتْ أَفْئِدَتُهُمْ اِلَى الْجِهادِ وَ قَدْ مَنَعَهُمْ عَنِ الْمَسِيْرِ ضَرَرٌ أَوْ غَيْرُهُ : «افرادى را در مدينه پشت سر گذاشتيد كه در هر گام در اين مسير، با شما بودند (و در پاداش هاى الهى شركت داشتند) آنها كسانى بودند كه نيتى پاك داشتند، به اندازه كافى خيرخواهى كردند و قلب هاى آنها مشتاق به جهاد بود ولى موانعى همچون بيمارى و زيان و غير آن آنها را از شركت در اين كار بازداشت» ولى از آنجا كه اهميت جهاد در منطق اسلام، از اين هم بيشتر است، بار ديگر به سراغ مجاهدان رفته و تأكيد مى كند: «خداوند مجاهدان را بر قاعدان اجر عظيمى بخشيده است» (وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً). اين اجر عظيم، در آيه بعد چنين تفسير شده: «درجات مهمى از طرف خداوند و آمرزش و رحمت او است» (دَرَجات مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً). و اگر در اين ميان افرادى ضمن انجام وظيفه خويش، مرتكب لغزش هائى شده اند و از كرده خويش پشيمانند خدا به آنها نيز وعده آمرزش داده، لذا در پايان آيه مى فرمايد: «و خداوند غفور و رحيم است» (وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً). در آيه فوق، سه بار نام «مجاهدان» به ميان آمده، در نخستين بار مجاهدان همراه با «هدف» و «وسيله» جهاد، ذكر شده اند (المُجاهِدُونَ فِى سَبِيْلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِم) . در مرتبه دوم، نام مجاهدان فقط با وسيله جهاد ذكر شده، اما سخنى از هدف به ميان نيامده است (المُجاهِدُينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ) . و در مرحله آخر، تنها نام مجاهدان به ميان آمده است (المُجاهِدِيْنَ...). و اين يكى از نكات بارز بلاغت در كلام است كه چون شنونده مرحله به مرحله با موضوع آشناتر مى شود از قيود و مشخصات آن مى كاهند و كار آشنائى به جائى مى رسد كه تنها با يك اشاره همه چيز معلوم مى شود. در آيه نخست، برترى مجاهدان بر قاعدان به صورت مفرد (درجه) ذكر شده در حالى كه در آيه دوم به صورت جمع (درجات) آمده است، روشن است: ميان اين دو تعبير، منافاتى نيست; زيرا در تعبير اول، منظور بيان اصل برترى مجاهدان بر غير آنها است، ولى در تعبير دوم، اين برترى را شرح مى دهد، لذا با ذكر «مغفرت» و «رحمت» نيز توأم شده است. به عبارت ديگر، تفاوت ميان اين دو، تفاوت ميان «اجمال» و «تفصيل» است. ضمناً از تعبير به «درجات» نيز مى توان اين معنى را استفاده كرد كه مجاهدان همه در يك حدّ و پايه نيستند و به اختلاف درجه اخلاص، فداكارى و تحمل ناراحتى ها، مقامات معنوى آنها مختلف است; زيرا مسلّم است همه مجاهدانى كه در يك صف در برابر دشمن مى ايستند، به يك اندازه، جهاد نمى كنند و به يك اندازه اخلاص ندارند، بنابراين هر يك، به تناسب كار و نيت خود پاداش مى گيرند. جهاد يك قانون عمومى در عالم آفرينش است، و همه موجودات زنده جهان اعم از نباتات و حيوانات به وسيله جهاد موانع را از سر راه خود بر مى دارند، تا بتوانند به كمالات مطلوب خود برسند. به عنوان مثال، ريشه درخت براى به دست آوردن غذا و نيرو، به طور دائم در حال فعاليت و حركت است، و اگر روزى اين فعاليت و كوشش را ترك گويد، ادامه زندگى براى او غير ممكن است. به همين دليل، هنگامى كه در حركت خود در اعماق زمين با موانعى برخورد كند، اگر بتواند آنها را سوراخ كرده و از آنان مى گذرد. عجيب اين است كه: ريشه هاى لطيف، گاهى همانند مته هاى فولادى با موانع به نبرد بر مى خيزند. و اگر احياناً اين توانائى را نداشت، راه خود را كج كرده و با دور زدن از مانع مى گذرد. در وجود خود ما در تمام شبانه روز حتى در ساعاتى كه در خوابيم نبرد عجيبى ميان گلبول هاى سفيد خون ما و دشمنان مهاجم وجود دارد، كه اگر يك ساعت اين جهاد خاموش گردد، و مدافعان كشور تن دست از پيكار بكشند، انواع ميكروب هاى موذى در دستگاه هاى مختلف رخنه كرده، و سلامت ما را به مخاطره خواهند افكند. عين همين مطلب، در ميان جوامع انسانى و اقوام و ملل عالم وجود دارد. آنانى كه هميشه در حال «جهاد» و «مراقبت» به سر مى برند، همواره زنده و پيروزند، و ديگرانى كه به فكر خوش گذرانى و ادامه زندگى فردى هستند، دير يا زود از بين رفته و ملتى زنده و مجاهد جاى آنها را خواهند گرفت. و همين است كه رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: فَمَنْ تَرَكَ الْجِهادَ أَلْبَسَهُ اللّهُ ذُلاًّ وَ فَقْراً فِى مَعِيْشَتِهِ وَ مَحْقاً فِى دِيْنِهِ اِنَّ اللّهَ أَعَزَّ أُمَّتِى بِسَنابِكِ خَيْلِها وَ مَراكِزِ رِماحِها : «آن كس كه جهاد را ترك گويد، خدا بر اندام او لباس ذلت مى پوشاند، و فقر و نيازمندى بر زندگى، و تاريكى بر دين او سايه شوم مى افكند، خداوند پيروان مرا به وسيله سم ستورانى كه به ميدان جهاد پيش مى روند و به وسيله پيكان هاى نيزه ها، عزت مى بخشد» و به مناسبت ديگرى مى فرمايد: أُغْزُوا تُورِثُوا أَبْنائَكُمْ مَجْداً: «جهاد كنيد تا مجد و عظمت را براى فرزندانتان به ميراث بگذاريد»! 2 و امير مؤمنان على(عليه السلام) در ابتداى خطبه جهاد چنين مى فرمايد: ... فَاِنَّ الْجِهادَ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أَوْلِيائِهِ وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوى وَ دِرعُ اللّهِ الْحَصِيْنَةِ وَ جُنَّـتُهُ الْوَثِيْقَةُ، فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغارِ وَ الْقَماءَةِ... : «...جهاد درى است از درب هاى بهشت، كه خداوند آن را به روى دوستان خاص خود گشوده است، جهاد، لباس پر فضيلت «تقوا» است جهاد، زره نفوذناپذير الهى است، جهاد، سپر محكم پروردگار است، آن كس كه جهاد را ترك گويد، خداوند بر اندام او لباس ذلت و بلا مى پوشاند، و او را در مقابل ديدگاه مردم خوار و ذليل جلوه مى دهد...» ضمناً بايد توجه داشت: جهاد، تنها به معنى جنگ و نبرد مسلحانه نيست بلكه هر نوع تلاش و كوششى كه براى پيشبرد اهداف مقدس الهى انجام گيرد را شامل مى شود. و به اين ترتيب، علاوه بر نبردهاى دفاعى و گاهى تهاجمى، مبارزات علمى، منطقى، اقتصادى، فرهنگى و سياسى را نيز در بر مى گيرد.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۹۷ تا ۹۹ ۹۷ إِنَّ الَّذينَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً ۹۸ إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً ۹۹ فَأُولئِكَ عَسَى اللّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللّهُ عَفُوّاً غَفُوراً ترجمه ۹۷ـ كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد»؟ گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم». آنها (فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد»؟! آنها (عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. ۹۸ ـ مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى تحت فشار قرار گرفته اند; نه چاره اى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده) مى يابند. ۹۹ ـ ممكن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد; و خداوند، عفو كننده و آمرزنده است. شان نزول قبل از آغاز جنگ «بدر»، سران قريش اخطار كردند: همه افراد ساكن «مكّه» كه آمادگى براى شركت در ميدان جنگ دارند، بايد براى نبرد با مسلمانان حركت كنند و هر كس مخالفت كند خانه او ويران و اموالش مصادره مى شود. به دنبال اين تهديد، عده اى از افرادى كه ظاهراً اسلام آورده بودند، ولى به خاطر علاقه شديد به خانه و زندگى و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند، نيز با بت پرستان به سوى ميدان جنگ حركت كردند، و در ميدان در صفوف مشركان ايستادند و از كمى نفرات مسلمانان به شك و ترديد افتادند و سرانجام در اين ميدان كشته شدند. آيه فوق نازل گرديد و سرنوشت شوم آنها را شرح داد. تفسیر در تعقيب بحث هاى مربوط به جهاد، در اين آيات اشاره به سرنوشت شوم كسانى شده كه دم از اسلام مى زدند، ولى برنامه مهم اسلامى يعنى «هجرت» را عملى نساختند، در نتيجه به وادى هاى خطرناكى كشيده شدند و در صفوف مشركان جان سپردند. قرآن مى فرمايد: «كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند ـ در حالى كه به خود ستم كرده بودند ـ و از آنها پرسيدند: شما در چه حالى و كجا بوديد؟ (كه در چنين وضعى گرفتار شده ايد؟) اگر مسلمان بوديد، چرا در صفوف كفار قرار گرفتيد؟ و با مسلمانان جنگيديد؟ و در پاسخ به عنوان عذرخواهى گفتند: ما در محيط خود تحت فشار بوديم و به همين جهت توانائى بر اجراى فرمان خدا نداشتيم» (إِنَّ الَّذينَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الأَرْضِ). اين اعتذار از آنان پذيرفته نشد، بلكه از فرشتگان خدا پاسخ شنيدند: «مگر سرزمين پروردگار وسيع و پهناور نبود كه مهاجرت كنيد و خود را از آن محيط آلوده و خفقان بار برهانيد»؟ (قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها). آرى، آنها هيچ عذر و بهانه قابل قبولى در برابر اين اعتراض نداشتند، لذا در پايان آيه، به سرنوشت آنان اشاره كرده، مى فرمايد: «اين گونه اشخاص كه با عذرهاى واهى و مصلحت انديشى هاى شخصى شانه از زير بار هجرت خالى كردند و زندگى در محيط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجيح دادند، جايگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى دارند» (فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً). و بدين ترتيب، مجازات كسانى كه راه چاره براى خروج از محيط كفر دارند و مى توانند از همكارى با كفار خوددارى كنند و نمى كنند را مشخص ساخته است. در آيه بعد، مستضعفان و ناتوان هاى واقعى (نه مستضعفان دروغين) را استثناء كرده، مى فرمايد: «مگر مردان و زنان و كودكانى كه هيچ راه چاره اى براى هجرت و هيچ طريقى براى نجات از آن محيط آلوده نمى يابند» (إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً). زيرا واقعاً اين دسته معذورند و خداوند ممكن نيست تكليف ما لا يطاق كند. اين گروه مكلف به هجرت نيستند، بلكه ديگر مسلمانان مكلفند كه راهى براى رهائى آنها پيدا كنند. در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد: «ممكن است اينها مشمول عفو خداوند شوند و خداوند همواره بخشنده و آمرزنده بوده است» (فَأُولئِكَ عَسَى اللّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللّهُ عَفُوّاً غَفُوراً). در اينجا ممكن است اين سؤال پيش آيد: اگر اين افراد به راستى معذورند، چرا نمى فرمايد حتماً خداوند، آنها را مى بخشد، بلكه مى گويد عَسى: «شايد». پاسخ اين سوال همان است كه در ذيل آيه 84 از همين سوره بيان شد كه: منظور از اين گونه تعبيرات، آن است كه حكم مذكور در اين آيه داراى شرائطى است، كه بايد به آنها توجه داشت. يعنى اين گونه اشخاص هنگامى مشمول عفو الهى مى شوند كه در انجام هجرت به هنگام فرصت كمترين قصورى نورزيده اند و به اصطلاح تقصير در مقدمات كار نداشته اند و همواره آماده اند كه در نخستين فرصت ممكن هجرت نمايند. تعبير به «تَوَفّى» در آيه شريفه به جاى «موت» ، در حقيقت اشاره به اين نكته است كه: مرگ به معنى نابودى و فنا نيست، بلكه يك نوع «دريافت روح از ناحيه فرشتگان» است، يعنى روح او را كه اساسى ترين قسمت وجود او است مى گيرند و با خود به جهان ديگرى مى برند. اين گونه تعبير كه در قرآن كراراً آمده، يكى از روشن ترين اشارات قرآن به مسأله وجود روح و بقاى آن بعد از مرگ است، كه شرح آن در ذيل آيات مناسب خواهد آمد، و پاسخى است به كسانى كه مى گويند: قرآن هيچگونه اشاره اى به مسأله روح نكرده است. از بررسى موارد متعددى از قرآن مجيد (12 مورد) كه درباره «توفّى» و مرگ سخن به ميان آمده، استفاده مى شود: گرفتن ارواح به دست يك فرشته معين نيست، بلكه فرشتگانى هستند كه اين وظيفه را به عهده دارند و مأمور انتقال ارواح آدميان از اين جهان به جهان ديگرند، و آيه فوق كه «الملائكة» در آن به صورت جمع آمده اند، نيز يكى از شواهد اين موضوع است. علاوه بر اين، در آيه 61 سوره «انعام» مى خوانيم: حَتّى اِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا: «هنگامى كه زمان مرگ يكى از شما برسد، فرستادگان ما روح او را قبض مى كنند». و اگر مى بينيم در بعضى از آيات اين موضوع به ملك الموت: «فرشته مرگ» نسبت داده شده از اين نظر است كه او بزرگ فرشتگان مأمور قبض ارواح است، همان كسى كه در احاديث، به نام «عزرائيل» از او ياد شده است. از اين رو اين كه: بعضى مى پرسند: چگونه ممكن است يك فرشته در آنِ واحد همه جا حضور يابد و قبض روح انسان هاى متعددى كند، پاسخ آن روشن مى گردد. از اين گذشته، به فرض اين كه: فرشتگان متعدد نباشند و تنها يك فرشته باشد، باز مشكلى ايجاد نمى شود; زيرا تجرد وجودى او ايجاب مى كند كه دائره نفوذ عملش فوق العاده وسيع باشد; چرا كه يك وجود مجرد مى تواند احاطه وسيعى نسبت به جهان ماده داشته باشد. در حديثى كه درباره فرشته مرگ (ملك الموت) از امام صادق(عليه السلام) نقل شده، مى خوانيم: هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از احاطه او نسبت به جهان سؤال كرد، در جواب چنين گفت: مَا الدُّنْيا كُلُّها عِنْدِى فِيْما سَخَّرَهَا اللّهُ لِى وَ مَكَّنَنِى عَلَيْها اِلاّ كَالدِّرْهَمِ فِى كَفِّ الرَّجُلِ يُقَلِّبُهُ كَيْفَ يَشاءُ : «اين جهان و آنچه در آن است با تسلط و احاطه اى كه خداوند به من بخشيده در نزد من همچون سكه اى است در دست انسان، كه هر گونه بخواهد آن را مى چرخاند» ضمناً اگر مى بينيم در بعضى از آيات قرآن، قبض روح به خدا نسبت داده شده است، مانند: اللّهُ يَتَوَفَّى الأَنْفُسَ حِيْنَ مَوْتِها: «خداوند جان ها را در موقع مرگ مى گيرد با آيات گذشته هيچ منافاتى ندارد; زيرا در مواردى كه كار با وسائطى انجام مى گيرد، گاهى كار را به وسائط نسبت مى دهند و گاهى به آن كسى كه اسباب و وسائط را فراهم كرده است، و هر دو نسبت، صحيح است. جالب اين كه: در قرآن بسيارى از حوادث جهان به فرشتگانى كه مأمور خدا در عالم هستى هستند، نسبت داده شده است. و همان طور كه مى دانيم فرشته معنى وسيعى دارد كه از «موجودات مجرد عاقل» گرفته تا «نيروها و قواى طبيعى» را شامل مى شود. از بررسى آيات قرآن و روايات استفاده مى شود: «مستضعف» به كسانى مى گويند كه از نظر فكرى، يا بدنى، يا اقتصادى، آن چنان ضعيف باشند كه قادر به شناسائى حق از باطل نشوند. و يا اين كه: با تشخيص عقيده صحيح بر اثر ناتوانى جسمى، يا ضعف مالى و يا محدوديت هائى كه محيط بر آنها تحميل كرده، قادر به انجام وظائف خود به طور كامل نباشند و نتوانند مهاجرت كنند. از على(عليه السلام) چنين نقل شده: وَ لا يَقَعُ اِسْمُ الاِسْتِضْعافِ عَلى مَنْ بَلَغَتْهُ الْحُجَّةُ فَسَمِعَتْها أُذُنُهُ وَ وَعاها قَلْبُهُ: «نام مستضعف به كسى كه حجت بر او تمام شده و حق را شنيده و فكرش آن را درك كرده است اطلاق نمى شود» از امام موسى بن جعفر(عليه السلام) پرسيدند: مستضعفان چه كسانى هستند؟ امام(عليه السلام) در پاسخ اين سؤال نوشتند: اَلضَّعِيْفُ مَنْ لَمْ تُرْفَعْ لَهُ حُجَّةٌ وَ لَمْ يَعْرِفِ الاِخْتِلافَ فَاِذا عَرِفَ الاِخْتِلافَ فَلَيْسَ بِضَعِيْف: «مستضعف كسى است كه حجت و دليل به او نرسيده باشد و به وجود اختلاف (در مذاهب و عقايد كه محرك بر تحقيق است) پى نبرده باشد، اما هنگامى كه به اين مطلب پى برد، ديگر مستضعف نيست» روشن است مستضعف در دو روايت فوق، همان مستضعف فكرى و عقيده اى است ولى در آيه مورد بحث، و آيه 75 همين سوره كه گذشت، منظور از مستضعف، همان مستضعف عملى است يعنى كسى كه حق را تشخيص داده اما خفقان محيط به او اجازه عمل را نمى دهد.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۰ ۱۰۰ وَ مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً ترجمه ۱۰۰ ـ كسى كه در راه خدا هجرت كند، جاهاى امن فراوان و گسترده اى در زمين مى يابد. و هر كس به عنوان مهاجرت به سوى خدا و پيامبر او، از خانه خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست; و خداوند، آمرزنده و مهربان است.
تفسیر به دنبال بحث درباره افرادى كه بر اثر كوتاهى در انجام فريضه مهاجرت، به انواع ذلت ها و بدبختى ها تن در مى دهند، در اين آيه با قاطعيت تمام درباره اهميت هجرت در دو قسمت بحث شده است: نخست اشاره به آثار و بركات هجرت در زندگى اين جهان كرده، مى فرمايد: «كسانى كه در راه خدا و براى خدا مهاجرت كنند، در اين جهان پهناور خدا، نقاط امن فراوان و وسيع پيدا مى كنند كه مى توانند حق را در آنجا اجراء كنند و بينى مخالفان را به خاك بمالند» (وَ مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً). بايد توجه داشت: «مُراغَم» از ماده «رَغام» (بر وزن كلام) به معنى «خاك» گرفته شده، و «ارغام» به معنى به خاك ماليدن و ذليل كردن است و «مراغم» هم صيغه اسم مفعول است و هم اسم مكان، اما در آيه فوق به معنى اسم مكان آمده، يعنى مكانى كه مى توانند در آن حق را اجراء كنند و اگر كسى با حق از روى عناد مخالفت كند، او را محكوم سازند و بينى او را به خاك بمالند! سپس به جنبه معنوى و اخروى مهاجرت اشاره كرده مى فرمايد: «كسى كه از خانه و وطن خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) خارج شود و پيش از رسيدن به هجرتگاه، مرگ او را فرا گيرد، اجر و پاداش وى بر خدا است، و خداوند گناهان او را مى بخشد» (وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً). بنابراين، مهاجران در هر صورت به پيروزى بزرگى نائل مى گردند، چه بتوانند خود را به مقصد برسانند و از آزادى و حريت در انجام وظائف بهره گيرند. و چه نتوانند و جان خود را در اين راه از دست بدهند، و با اين كه تمام پاداش هاى نيكوكاران بر خدا است، ولى در اينجا به خصوص تصريح به اين موضوع شده است كه: فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ: «پاداش او بر خدا لازم شده است». و اين نهايت عظمت و اهميت پاداش مهاجران را روشن مى سازد. طبق اين آيه، و آيات فراوان ديگر قرآن، اسلام با صراحت دستور مى دهد: اگر در محيطى به خاطر عواملى نتوانستيد آنچه وظيفه داريد انجام دهيد، به محيط و منطقه امن ديگرى «هجرت» نمائيد; زيرا با وسعت جهان هستى «نتو ان مرد به ذلت كه در اينجا زادم»! علت اين دستور روشن است; زيرا اسلام جنبه منطقه اى ندارد، و وابسته و محدود به مكان و محيط معينى نيست. به اين ترتيب، علاقه هاى افراطى به محيط تولد و زادگاه و ديگر علائق مختلف از نظر اسلام نمى تواند مانع از هجرت مسلمان باشد. و لذا مى بينيم در صدر اسلام، همه اين علاقه ها به خاطر حفظ و پيشرفت اسلام بريده شد، و به گفته يكى از مورخان غرب: «قبيله و خانواده تنها شجره و درختى است كه در صحرا مى رويد و هيچ فردى جز در پناه آن نمى تواند زندگى كند، و محمّد(صلى الله عليه وآله) با هجرت خويش شجره اى را كه از گوشت و خون خانواده اش پرورده شده بود، براى پروردگارش قطع كرد». (و با قريش رابطه خود را بريد) از اينها گذشته، در ميان همه موجودات زنده ـ به هنگامى كه موجوديت خود را در خطر مى بينند ـ «هجرت» وجود دارد. بسيارى از انسان هاى گذشته، پس از تغيير شرائط جغرافيائى زمين، از زادگاه خود براى ادامه حيات به نقاط ديگر كوچ كردند. نه تنها انسان ها، بلكه در ميان جانداران ديگر انواع بسيارى به عنوان مهاجر شناخته شده اند، مانند پرندگان مهاجر كه براى ادامه حيات، گاهى تقريباً سرتاسر كره زمين را سير مى كنند. و بعضى از آنها از منطقه قطب شمال تا منطقه قطب جنوب را طى مى نمايند. و به اين ترتيب، گاهى براى حفظ حيات خود، در سال حدود 18 هزار كيلومتر پرواز مى نمايند و اين خود مى رساند كه: هجرت يكى از قوانين جاودانه حيات و زندگى است. آيا انسان ممكن است از يك پرنده كمتر باشد؟! و آيا هنگامى كه حيات معنوى، حيثيت و اهداف مقدسى كه از حيات مادى انسان ارزشمندتر است، به خطر افتاد، مى تواند به عذر اين كه اينجا زادگاه من است، تن به انواع تحقيرها، ذلت ها، محروميت ها، سلب آزادى ها و از ميان رفتن اهداف خود، بدهد؟! و يا اين كه: طبق همان قانون عمومى حيات، مى بايست از چنين نقطه اى مهاجرت كند، و به محلى كه آمادگى براى نمو و رشد مادى و معنوى او است، انتقال يابد؟
جالب اين است كه: هجرت ـ آن هم نه براى حفظ خود، بلكه براى حفظ آئين اسلام ـ مبدأ تاريخ مسلمانان مى باشد، و زير بناى همه حوادث سياسى، تبليغى و اجتماعى ما را تشكيل مى دهد. اما چرا سال هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عنوان مبدأ تاريخ اسلام انتخاب شد؟ اين موضوع جالب توجهى است; زيرا مى دانيم هر قوم و ملتى براى خود مبدأ تاريخى دارند، مثلاً: مسيحيان مبدأ تاريخ خود را سال ميلاد مسيح قرار داده اند، و در اسلام با اين كه حوادث مهم فراوانى مانند: ولادت پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله)، بعثت او، فتح «مكّه» و رحلت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) بوده، ولى هيچ كدام انتخاب نشده، و تنها زمان هجرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به عنوان مبدأ تاريخ انتخاب شده است. تاريخ مى گويد: مسلمانان در زمان خليفه دوم ـ كه اسلام طبعاً توسعه يافته بود ـ به فكر تعيين مبدأ تاريخى كه جنبه عمومى و همگانى داشته باشد، افتادند، و پس از گفتگوى فراوان نظر على (عليه السلام) را دائر بر انتخاب هجرت به عنوان مبدأ تاريخ پذيرفتند در واقع مى بايست چنين هم باشد; زيرا هجرت درخشنده ترين برنامه اى بود كه در اسلام پياده شد، و سر آغاز فصل نوينى از پيشرفت اسلام گشت. مسلمانان تا در «مكّه» بودند و دوران آموزش خود را مى ديدند، در ظاهر هيچ گونه قدرت اجتماعى و سياسى نداشتند، اما پس از هجرت، بلافاصله دولت اسلامى تشكيل شد، و با سرعت فراوانى در همه زمينه ها پيشرفت كرد. و اگر مسلمانان به فرمان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دست به چنين هجرتى نمى زدند، نه تنها اسلام از محيط «مكّه» فراتر نمى رفت، كه ممكن بود در همان جا دفن و فراموش مى شد. روشن است: «هجرت» يك حكم مخصوص به زمان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نبوده است، بلكه در هر عصر و زمان و مكانى اگر همان شرائط پيش آيد، مسلمانان موظف به هجرتند. اساساً قرآن، هجرت را مايه پيدايش آزادى و آسايش مى داند، همان طور كه در آيه مورد بحث صريحاً آمده است و در سوره «نحل» آيه 41 نيز بيان ديگر اين حقيقت ذكر شده: وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِى اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَـنُبَوِّئَنَّهُمْ فِى الدُّنْيا حَسَنَةً: «و آنها كه مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختيار كردند جايگاه پاكيزه اى در دنيا خواهند داشت». در تعقيب آيات گذشته كه درباره «جهاد» و «هجرت» بحث مى كرد، در اين آيه، به مسأله «نماز مسافر» اشاره كرده، مى فرمايد: هنگامى كه مسافرت كنيد گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر از خطرات كافران بترسيد; زيرا كافران دشمن آشكار شما هستند».
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۱ ۱۰۱ وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوّاً مُبيناً ترجمه وهنگامی که در روی زمین سفر می کنید، اگر بترسیدکه کافران به شما آسیب و آزار رسانند، برشما گناهی نیست که از نمازها( یِ چهار رکعتی خود ، دو رکعت) بکاهید؛ زیرا کافران همواره برای شما دشمنی آشکارند.
تفسیر اين آيه از جهاتى قابل بحث است، نخست اين كه: از «سفر» تعبير به «ضرب فى الأرض» شده، ديگر اين كه: نسبت به نماز قصر تعبير «لا جُناحَ» به كار رفته، و سوم اين كه: قصر خواندن نماز مقيد به «اِنْ خِفْتُمْ» شده است، كه در ادامه هر سه مطلب روشن خواهد شد. چنان كه روشن شد، در اين آيه از سفر ، تعبير به «ضرب فى الارض» شده است; زيرا مسافر، زمين را به هنگام سفر با پاى خود مى كوبد نكته ديگر اين كه: در آيه فوق، مسأله نماز قصر، مشروط به ترس از خطر دشمن شده است، در حالى كه در مباحث فقهى مى خوانيم نماز قصر، يك حكم عمومى است و تفاوتى در آن، ميان سفرهاى خوفناك يا امن و امان نمى باشد، روايات متعددى كه از طرق شيعه و اهل تسنن در زمينه نماز قصر وارد شده است نيز اين عموميت را تأييد مى كند در پاسخ بايد گفت: ممكن است مقيد ساختن حكم قصر به مسأله «خوف» به خاطر يكى از چند جهت باشد: الف ـ اين قيد، ناظر به وضع مسلمانان آغاز اسلام است و به اصطلاح قيد غالبى است، يعنى غالباً سفرهاى آنها توأم با خوف بوده و همان طور كه در علم اصول گفته شده «قيود غالبى» مفهوم ندارند، چنان كه در آيه: وَ رَبائِبُكُمُ اللاّتِى فِى حُجُورِكُمْ: «دختران همسرانتان كه در دامانتان بزرگ مى شوند بر شما حرامند نيز با همين مسأله رو به رو مى شويم; زيرا «دختران همسر» مطلقاً جزء محارمند، خواه در دامان انسان بزرگ شده باشند يا نه، ولى چون غالباً زنان مطلقه اى كه شوهر مى كنند جوانند و فرزندان خردسالى دارند كه در دامان شوهر دوم بزرگ مى شوند قيد فِى حُجُورِكُم: «در دامانتان» در آيه مزبور ذكر شده است. يعنى: از اين قيد استفاده نمى شود كه اگر در دامان شما بزرگ نشدند بر شما مَحرم نيستند، نسبت به آيه مورد بحث نيز چنين است، يعنى غالباً در آن دوران مسافرت با خوف و ترس بوده، اما اين مفهوم از آن استفاده نمى شود كه اگر سفر بدون خوف و ترسى بود، بايد نماز را تمام خواند. ب ـ بعضى از مفسران معتقدند: مسأله نماز قصر نخست به هنگام خوف (طبق آيه فوق) تشريع شده است، سپس اين حكم توسعه پيدا كرده و به همه موارد عموميت يافته است. ج ـ ممكن است اين قيد، جنبه تأكيد داشته باشد، يعنى بر مسافر همه جا لازم است نماز را قصر بخواند، اما به هنگام خوف از دشمن تأكيد بيشترى دارد. در هر حال، شك نيست كه با توجه به تفسير آيه، در روايات فراوان اسلامى نماز مسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد و به همين دليل پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز در مسافرت هاى خود و حتى در مراسم حج (در سرزمين منى) نماز شكسته مى خواند. دومين نكته مورد بحث در آيه فوق، اين كه مى گويد: لا جُناحَ عَلَيْكُمْ: «گناهى بر شما نيست» و نمى گويد حتماً نماز را شكسته بخوانيد، پس چگونه مى توان گفت: نماز قصر واجب عينى است نه واجب تخييرى؟ پاسخ اين مطلب اين است: عين اين سؤال از پيشوايان اسلام شده است و در جواب به دو نكته اشاره كرده اند: نخست اين كه: تعبير به لا جُناحَ: «گناهى بر شما نيست...» در خود قرآن مجيد در بعضى موارد در معنى وجوب به كار رفته است مانند: اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما: «صفا و مروه از شعائر الهى است، بنابراين هر كس حج يا عمره به جا آورد گناهى بر او نيست كه اين دو را طواف كند (سعى صفا و مروه به جا آورد) در حالى كه مى دانيم سعى صفا و مروه هم در حج واجب است و هم در عمره. و لذا پيامبر(صلى الله عليه وآله) و همه مسلمانان آن را به جا مى آورند ـ عين اين مضمون در روايتى از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است ـ به عبارت ديگر: تعبير به «لا جُناحَ» هم در آيه مورد بحث، و هم در آيه حج براى نفى توهم تحريم است; زيرا در آغاز اسلام بت هائى روى صفا و مروه قرار داشت و به خاطر آنها بعضى از مسلمانان فكر مى كردند سعى بين صفا و مروه از آداب بت پرستان است. در حالى كه چنين نبود، لذا براى نفى اين توهم مى فرمايد: «گناهى بر شما نيست كه سعى صفا و مروه كنيد».
همچنين در مورد مسافر جاى اين توهم هست كه: بعضى چنين تصور كنند، كوتاه كردن نماز در سفر يك نوع گناه است، لذا قرآن با تعبير «لا جُناحَ» اين توهم را از بين مى برد. نكته ديگر اين كه: در بعضى از روايات به اين موضوع اشاره شده كه كوتاه خواندن نماز در سفر، يك نوع تخفيف الهى است، و ادب ايجاب مى كند كه انسان اين تخفيف را رد نكند و نسبت به آن بى اعتنائى به خرج ندهد، در روايات اهل تسنن از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه درباره نماز قصر فرمود: صَدَقَةٌ تَصَدَّقَ اللّهُ بِها عَلَيْكُمْ فَاقْبَلُوا صَدَقَتَهُ: «اين هديه اى است كه خداوند به شما داده است آن را بپذيريد» نظير اين حديث در منابع شيعه نيز وارد شده است، امام صادق(عليه السلام) از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه مى فرمود: «افطار در سفر و نماز قصر از هداياى الهى است، كسى كه از اين كار صرف نظر كند، هديه الهى را رد كرده است» نكته سوم كه بايد به آن توجه داشت اين است كه: بعضى چنين تصور كرده اند: آيه فوق حكم نماز خوف (نماز در ميدان جنگ و مانند آن) را بيان مى كند و تعبير به اِنْ خِفْتُمْ: «اگر بترسيد...» را گواه بر اين مطلب گرفته اند. ولى جمله اِذا ضَرَبْتُمْ فِى الأَرْضِ: «هر گاه مسافرت كنيد» مفهوم عامى دارد كه هر گونه مسافرتى را شامل مى شود، خواه مسافرت عادى باشد يا مسافرت براى جهاد. به علاوه، حكم نماز خوف به طور جداگانه و مستقل در آيه بعد آمده است، و تعبير به «اِنْ خِفْتُمْ» همان طور كه گفتيم يك نوع قيد غالبى است كه در غالب مسافرت هاى آن زمان براى مسلمانان وجود داشته است. بنابراين، دلالتى بر نماز خوف ندارد، افزون بر اين در ميدان جنگ هميشه خوف از حملات دشمن وجود دارد و جاى اين نيست كه گفته شود «اگر بترسيد كه دشمن به شما حمله كند» و اين خود گواه ديگرى است كه آيه اشاره به تمام سفرهائى مى كند كه ممكن است خطراتى در آن وجود داشته باشد. ضمناً بايد توجه داشت: شرائط نماز مسافر، مانند شرائط و خصوصيات ساير احكام اسلامى در قرآن نيامده است بلكه در سنت به آن اشاره شده است. از جمله اين كه: نماز قصر در سفرهاى كمتر از هشت فرسخ نيست; زيرا در آن زمان مسافر در يك روز معمولاً هشت فرسخ راه را طى مى كرد. همچنين افرادى كه هميشه در سفرند و يا سفر جزء برنامه زندگانى آنها شده است، از اين حكم مستثنى هستند; زيرا مسافرت براى آنها جنبه عادى دارد، نه جنبه فوق العاده. همين گونه كسانى كه سفرشان سفر معصيت است مشمول اين قانون نمى باشند; زيرا اين حكم يك نوع تخفيف الهى است و كسانى كه در راه گناه، راه مى سپرند نمى توانند مشمول آن باشند. و نيز مسافر تا به حدّ ترخص نرسد (نقطه اى كه صداى اذان شهر را نشنود و يا ديوارهاى شهر را نبيند) نبايد نماز قصر بخواند; زيرا هنوز از قلمرو شهر بيرون نرفته و عنوان مسافر به خود نگرفته است. و همچنين احكام ديگرى كه در كتب فقهى مشروحاً آمده و احاديث مربوط به آن را محدثان در كتب حديث ذكر كرده اند.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
23 ربیع الأوّل ورود حضرت معصومه" علیها السلام" به قم المقدسه
در این روز در سال 201 هـ کریمه ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به قم تشریف فرما شدند که 17 روز قبل از شهادت آن حضرت است. (1)
آن حضرت با قدوم مبارک خود این شهر را متبرک گردانیدند، و به در خواست جناب موسی بن خزرج پسر سعد أشعری که از بزرگان قم بود، منزل او را منوّر نموده در آنجا نزول اجلال فرمودند. در همان مکان تشریف داشتند و زن های قم مخصوصاً علوّیات به خدمت آن حضرت می رسیدند و از وجود آن حضرت استفاده می کردند تا بعد از 17 روز از دنیا رحلت فرمودند. عبادتگاه آن حضرت معروف به «ستّیه» در میدان میر قم معروف است. (2)
منابع : 1. نظر به اینکه رحلت آن حضرت در 10 ربیع الثانی است و طبق تصریح کتاب تاریخ قم تألیف حسن بن محمّد بن حسن بن سائب بن مالک اشعری متوفای 378 ق و کتاب انوار المشعشین : ج 1، ص 276 و ج 2، ص 488، آن حضرت 17روز در قم اقامت گزیده اند، لذا روز 23 ربیع الأوّل سالروز ورود آن حضرت به قم است. | 2. بحار الأنوار : ج 48، ص 290، ج 57 ص 219.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق علیه السلام
«إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَة، فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ» و «إِذَا أَصَابَتْكُمْ بَلِيَّةٌ وَ عَنَاءٌ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ فَإِنَّهُ مَأْوَى الْفَاطِمِيِّين ...»؛
ما را حرمى است كه آن شهر قم باشد و به زودی در آن تربت مقدسه بانویی از فرزندانم به نام فاطمه و هر كه او را زيارت كند بهشت بر او واجب شود. و چون بلاء و رنجى به شما رسد، بر شما باد به قم كه جايگاه بنى فاطمه است.
﴿ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 57، ص 217 ﴾
چهل حدیث درباره قم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۰۲ تا ۱۰۳ ۱۰۲ وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَر أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً ۱۰۳ فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً ترجمه ۱۰۲ ـ و هنگامى كه در ميان آنها باشى، و (در ميدان جنگ) براى آنها نماز برپا كنى، بايد دسته اى از آنها با تو (به نماز) برخيزند، و سلاح هايشان را با خود برگيرند; و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، بايد به پشت سر شما (به ميدان نبرد) بروند، و آن دسته ديگر كه نماز نخوانده اند (و مشغول پيكار بوده اند)، بيايند و با تو نماز بخوانند; آنها بايد وسايل دفاعى و سلاح هايشان را (در حال نماز) با خود حمل كنند; (زيرا) كافران آرزو دارند كه شما از سلاح ها و متاع هاى خود غافل شويد و يك باره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتيد، و يا بيمار (و مجروح) هستيد، مانعى ندارد كه سلاح هاى خود را بر زمين بگذاريد; ولى وسايل دفاعى (مانند زره و خُود) را با خود برداريد! خداوند، عذاب خوار كننده اى براى كافران فراهم ساخته است. ۱۰۳ ـ و هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد; ايستاده، و نشسته، و در حالى كه به پهلو خوابيده ايد! و هر گاه آرامش يافتيد (و حالت ترس زائل گشت)، نماز را (به طور معمول) انجام دهيد، زيرا نماز، وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است! شان نزول هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) با عده اى از مسلمانان به عزم «مكّه» وارد سرزمين «حديبيه» شدند و جريان به گوش قريش رسيد، «خالد بن وليد» به سرپرستى يك گروه دويست نفرى براى جلوگيرى از پيشروى مسلمانان به سوى «مكّه» در كوه هاى نزديك «مكّه» مستقر شد، هنگام ظهر «بلال» اذان گفت و پيامبر(صلى الله عليه وآله) با مسلمانان نماز ظهر را به جماعت ادا كردند. «خالد» از مشاهده اين صحنه در فكر فرو رفت و به نفرات خود گفت: در موقع نماز عصر كه در نظر آنها بسيار پرارزش است و حتى از نور چشمان خود آن را گرامى تر مى دارند، بايد از فرصت استفاده كرد و با يك حمله برق آسا و غافلگيرانه در حال نماز، كار مسلمانان را يكسره ساخت، در اين هنگام آيه فوق نازل شد و دستور نماز خوف را كه از هر حمله غافلگيرانه اى جلوگيرى مى كند به مسلمانان داد. اين خود يكى از نكات اعجاز قرآن است كه قبل از اقدام دشمن، نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد، و لذا گفته مى شود: «خالد بن وليد» با مشاهده اين صحنه ايمان آورد و مسلمان شد.
تفسیر در تعقيب آيات مربوط به جهاد، اين آيه، كيفيت نماز خوف را كه به هنگام جنگ بايد خوانده شود، به مسلمانان تعليم مى دهد، آيه خطاب به پيامبر(صلى الله عليه وآله)كرده، مى فرمايد: «هنگامى كه در ميان آنها هستى و براى آنها نماز جماعت بر پا مى دارى، بايد عده اى از مسلمانان با حمل اسلحه با تو به نماز بايستند» (وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ). «سپس هنگامى كه اين گروه سجده كردند (و ركعت اول نماز آنها تمام شد، تو در جاى خود توقف مى كنى، آنها با سرعت ركعت دوم را تمام نموده)، مى بايست به ميدان نبرد باز گردند (و در برابر دشمن بايستند) و گروه دوم كه نماز نخوانده اند، جاى گروه اول را بگيرند و با تو نماز گزارند» (فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ). و مى افزايد: «گروه دوم نيز بايد وسائل دفاعى و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمين نگذارند» (وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ). اين طرز نماز گزاردن براى اين است كه: دشمن شما را غافلگير نكند; زيرا كفار همواره در كمين اند كه از فرصت استفاده كنند «و دوست مى دارد كه شما از سلاح و متاع خود غافل شويد و يك باره به شما حملهور شود» (وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً). ولى از آنجا كه ممكن است ضرورت هائى پيش بيايد كه حمل سلاح و وسائل دفاعى هر دو با هم به هنگام نماز مشكل باشد، و يا به خاطر ضعف و بيمارى و جراحاتى كه در ميدان جنگ بر افراد وارد مى شود، حمل سلاح و وسائل دفاعى با هم توليد زحمت كند، در پايان آيه چنين دستور مى دهد: «و گناهى بر شما نيست اگر از باران ناراحت باشيد و يا بيمار شويد كه در اين حال سلاح خود را بر زمين بگذاريد» (وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَر أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ). اما در هر صورت، از همراه داشتن وسائل محافظتى و ايمنى (مانند زره و خود و امثال آن) غفلت نكنيد و حتى در حال عذر حتماً آنها را با خود داشته باشيد كه اگر احياناً دشمن حمله كند، بتوانيد تا رسيدن كمك، خود را حفظ كنيد، مى فرمايد: «اما وسائل دفاعى خود را با خود برداريد» (وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ). شما اين دستورات را به كار بنديد و مطمئن باشيد پيروزى با شما است; «زيرا خداوند براى كافران مجازات خوار كننده اى آماده كرده است» (إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً). به دنبال دستور نماز خوف در آيه گذشته و لزوم به پا داشتن نماز، حتى در حال جنگ در اين آيه مى فرمايد: «هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد، چه در حال ايستادن، چه نشستن و چه زمانى كه بر پهلو خوابيده ايد» (فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ) منظور از ياد خدا در حال قيام و قعود و بر پهلو خوابيدن، ممكن است همان حالات استراحت در فاصله هائى كه در ميدان جنگ واقع مى شود باشد، و نيز ممكن است به معنى حالات مختلف جنگى كه سربازان گاهى در حال ايستادن و زمانى نشستن و زمانى به پهلو خوابيدن، سلاح هاى مختلف جنگى از جمله وسيله تيراندازى را به كار مى برند، بوده باشد. آيه فوق در حقيقت اشاره به يك دستور مهم اسلامى است، كه معنى نماز خواندن در اوقات معين اين نيست كه در ساير حالات انسان از خدا غافل بماند، خير، بلكه، نماز يك دستور انضباطى است كه روح توجه به پروردگار را در انسان زنده مى كند و مى تواند در فواصل نمازها خدا را به خاطر داشته باشد، خواه در ميدان جنگ باشد و خواه در غير ميدان جنگ. اين آيه طبق روايات متعددى به كيفيت نماز گزاردن بيماران تفسير شده كه اگر بتوانند ايستاده، اگر نتوانند نشسته و اگر باز نتوانند به پهلو بخوابند و نماز را به جا آورند. اين تفسير در حقيقت يك نوع تعميم و توسعه در معنى آيه است، اگر چه آيه مخصوص به اين مورد نيست سپس قرآن توجه مى دهد: دستور نماز خوف يك دستور استثنائى است و به مجرد اين كه حالت خوف زائل گشت، بايد نماز به همان طرز عادى انجام گيرد، مى فرمايد: «و هر گاه آرامش يافتيد (و خوف زائل گشت) نماز را (به طور معمول) انجام دهيد» (فَإِذَا اطْمَأْنـَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ). و در پايان، سرّ اين همه سفارش و دقت درباره نماز را چنين بيان مى دارد: «زيرا نماز وظيفه ثابت و لايتغيرى براى مؤمنان است» (إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً). كلمه «مَوقُوت» از ماده «وقت» است، بنابراين معنى آيه چنين است: اگر ملاحظه مى كنيد حتى در ميدان جنگ مسلمانان بايد اين وظيفه اسلامى را انجام دهند، به خاطر آن است كه نماز اوقات معينى دارد كه نمى توان از آنها تخلف كرد ولى در روايات متعددى كه در ذيل آيه وارد شده است، «مَوْقُوتاً» به معنى ثابِتاً و واجِباً تفسير شده است، كه البته آن هم با مفهوم آيه سازگار است، و نتيجه آن، با معنى اول تقريباً يكى است. روشن است منظور از بودن پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ميان مسلمانان براى به پا داشتن نماز خوف اين نيست كه انجام اين نماز مشروط به وجود شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله)است، بلكه منظور وجود امام و پيشوائى براى انجام نماز جماعت در ميان سربازان و مجاهدان است، و لذا على (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) نيز نماز خوف به جاى آوردند و حتى جمعى از فرماندهان لشگرهاى اسلامى همانند: «حذيفه» اين برنامه اسلامى را به هنگام لزوم انجام دادند در اين آيه، به گروه اول دستور مى دهد: اسلحه را به هنگام نماز خوف با خود داشته باشند، ولى به گروه دوم مى گويد: هم وسائل دفاعى (مانند زره) و هم اسلحه را با خود بردارند. ممكن است تفاوت اين دو گروه به خاطر آن باشد كه: به هنگام انجام نماز توسط دسته اول، دشمن هنوز كاملاً از انجام برنامه آگاه نباشد و لذا احتمال حمله ضعيف تر است، ولى در مورد دسته دوم كه دشمن متوجه انجام مراسم نماز مى شود، احتمال هجوم بيشتر است. منظور از حفظ امتعه اين است كه: علاوه بر حفظ خويش بايد مراقب حفظ وسائل ديگر جنگى، وسائل سفر و مواد غذائى و حيواناتى كه براى تغذيه همراه داريد، نيز باشيد. مى دانيم نماز جماعت در اسلام واجب نيست ولى از مستحبات فوق العاده مؤكد است و آيه فوق يكى از نشانه هاى زنده تأكيد اين برنامه اسلامى است كه حتى در ميدان جنگ براى انجام آن از روش نماز خوف استفاده مى شود، اين موضوع، هم اهميت «اصل نماز» و هم اهميت «جماعت» را مى رساند و مطمئناً تأثير روانى خاصى، هم در مجاهدان از نظر هماهنگى در هدف، و هم در دشمنان از نظر مشاهده اهتمام مسلمانان به وظائف خود حتى در ميدان جنگ، دارد. در آيه فوق درباره كيفيت نماز خوف، توضيح زيادى به چشم نمى خورد، و اين روش قرآن است كه كليات را بيان كرده و شرح آن را به «سنت» واگذار مى كند. طريقه نماز خوف آن چنان كه از سنت استفاده مى شود اين است كه: نمازهاى چهار ركعتى تبديل به دور ركعت مى شود، و مأمومان به دو گروه تقسيم مى گردند: گروه اول، يك ركعت نماز را با امام مى خوانند، امام پس از اتمام يك ركعت توقف مى كند، اين گروه يك ركعت ديگر را به تنهائى انجام مى دهند، و به جبهه جنگ باز مى گردند. آنگاه گروه دوم از ميدان باز مى گردند، جاى آنها را مى گيرند و ركعت اول نماز خود را به ركعت دوم امام اقتدا مى كنند و ركعت دوم را به طور فرادا انجام مى دهند. درباره كيفيت نماز خوف نظرهاى ديگرى نيز هست، اما آنچه در بالا گفتيم مشهورترين نظر است. بعضى مى گويند: ما منكر فلسفه، اهميت نماز و اثرات تربيتى آن نيستيم، اما چه لزومى دارد كه در اوقات معينى انجام شود، آيا بهتر نيست مردم آزاد گذارده شوند و هر كس به هنگام فرصت و آمادگى روحى اين وظيفه را انجام دهد. در پاسخ بايد گفت: تجربه نشان داده اگر مسائل تربيتى تحت انضباط و شرائط معين قرار نگيرد، عده اى آن را به دست فراموشى مى سپارند، و اساس آن به كلى متزلزل مى گردد. اين گونه مسائل حتماً بايد در اوقات معين و تحت انضباط دقيق قرار گيرد، تا هيچ كس عذر و بهانه اى براى ترك آن نداشته باشد، به خصوص اين كه: انجام اين عبادات در وقت معين، مخصوصاً به صورت دسته جمعى، داراى شكوه، تأثير و عظمت خاصى است كه قابل انكار نمى باشد و در حقيقت يك كلاس بزرگ انسان سازى تشكيل مى دهد. از اين گذشته، آن كس كه انسان را آفريده، از تمام شرائط روحى او آگاه است و مى داند چه برنامه اى براى چه وقت از اوقات او مفيد و به رسيدن به مقصد كمكش مى كند.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://t.me/fazylatha
وحدت مسلمانان تاکتیکی نیست بلکه یک امر اصولی است
حضرت آیتالله امام خامنهای:
وحدت و اتحاد مسلمانها یک امر تاکتیکی نیست که بعضی خیال کنند حالا به خاطر شرائط خاصی ما بایستی باهمدیگر متحد باشیم، نه یک امر اصولی است همافزایی مسلمانها لازم است؛ اگر مسلمانها متحد باشند همافزایی میکنند، همهشان قوی میشوند. اتحاد مسلمانان یک فریضهی قطعی قرآنی است. 2 /آبان/ 1400
سه ستاره از کهکشان خصال پیامبر
امام خامنهای:
من سه نکته را در مورد رسول اکرم و خصال پیغمبر انتخاب کردهام که این سه نقطه را مثل اینکه سه ستاره از این کهکشان نور را انسان انتخاب بکند، ما مردم ایران بیاییم و در جمهوری اسلامی به این سه نقطه تکیه کنیم و اهمّیّت بدهیم و دنبال بکنیم این سه نقطه را. این سه نقطه عبارت است از صبر، عدل، اخلاق. 2 /آبان/ 1400
امام خامنهای:
تمدن نوین اسلامی بدون اتحاد شیعه و سنی محقق نمیشود ...
یکی از هدفهای نظام جمهوری اسلامی که ما تعریف کردیم، عبارت است از ایجاد تمدّن نوین اسلامی؛ یعنی یکی از اهداف نظام جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب اسلامی، ایجاد تمدّن نوین اسلامی است: تمدّن اسلامی با نگاه به ظرفیّتهای امروز و حقایق و واقعیّات امروز. این کار جز با اتّحاد شیعه و سنّی امکانپذیر نیست؛ این را تنها یک کشور و یک فرقه نمیتواند انجام بدهد؛ برای این بایستی همه با هم همکاری کنند. این هم نکتهی بعدی است؛ بنابراین این هم یک ضرورت دیگر. 1400/08/02
امام خامنهای:
پیرو خُلق عظیم
«برادران عزیز، خواهران عزیز! باید عمل کرد، باید اقدام کرد، با ادّعا مسائل تمام نمیشود؛ ما ادّعا میکنیم مسلمانیم، ادّعا میکنیم جمهوری اسلامی هستیم، باید واقعاً اسلامی باشیم، باید پیرو پیغمبر باشیم.» 1400/08/02
بیعدالتی در فضای مجازی یعنی انتشار تهمت، دروغ و سخن بدون علم
امام خامنه ای:
عدالت فقط در تقسیم اموال و ثروت نیست؛ عدالت در همه چیز است؛ امروز در فضای مجازی انسان گاهی اوقات بیعدالتی مشاهده میکند؛ خلاف میگویند، تهمت میزنند، دروغ میگویند، قول بغیر علم میگویند؛ اینها بیعدالتی است، اینها نباید انجام بگیرد. یاد بگیریم، عادت کنیم که عادلانه با مردم رفتار بکنیم؛ عادلانه. 1400/8/2
دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى و جمعی از مسئولان نظام
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
شهید مهدی زین الدین:
هرکس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد أباعبدا... یاد میکنند
شهیدان: حاج قاسم سلیمانی | حاج مهدی زین الدین | حاج حسین خرازی
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/04/20/1124354
شهید مدافع حرم شهید سید مهدی موسوی پدر شهید: سید مهدی همیشه میگفت نباید در مقابل رهبر انقلاب چیزی کم و یا زیاد بگوییم بلکه هر چه فرمودند باید بدون کم و کاست اطاعت کنیم و در مسیری که ایشان ترسیم کردهاند گام برداریم.
تربت مطهر شهید مدافع حرم شهید حسن حزباوی
2 شهید مدافع حرم شهید حسین معز غلامی در کنار شهید محمد جاودانی در منطقه عملیاتی حماه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مکُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
وبلاگ:
http://yamahdi788.loxblog.com/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 88 تا 103 ,
سرلوحه ,
صحیفه عمل مومن ,
صحیفه ,
عمل مومن ,
دوستی علی بن ابیطالب ,
منابع اهل سنت ,
منافقين ,
خداوند ,
افكار ,
وارونه ,
اعمال زشت ,
زشت ,
گمراه ,
هدایت ,
رییس جمهور ,
آینده ,
روشن ,
گشایش ,
آیت الله رئیسی ,
سید ابراهیم رئیسی ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
تفسیر ,
سوره مبارکه نساء ,
آرزو ,
كافر ,
توبه ,
مساوی ,
دوستان ,
هجرت ,
در راه خدا ,
اسیر ,
احساس خطر ,
احاس ,
خطر ,
قتل ,
دوست ,
یاور ,
اختیار ,
عبادت ,
اطاعت ,
خدا ,
کوتاهی ,
بندگی ,
کافی ,
حضرت امام کاظم علیه السلام ,
تشريفات ,
امیرالمومنین امام على (عليه السلام) ,
هم پيمان ,
یزید ,
کربلا ,
امام باقر (عليه السّلام) ,
نادانی ,
حماقت ,
مغرب ,
عشاء ,
روزی ,
جمعیت ,
استقامت ,
راه حق ,
پدر ,
قتل ,
بینوایان ,
رابطه ,
شیعیان ,
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام ,
شیعه ,
تقوا ,
راستگو ,
نماز جماعت ,
محبت اهل بیت (علیهم السلام) ,
دروغ ,
فراموشی ,
سفاهت ,
خودنمایی ,
جهاد ,
تحقیق ,
غنائم ,
حق ,
باطل ,
فرشتگان ,
مهاجرت ,
سفر ,
کافران ,
نماز ,
دشمنی ,
آشکار ,
محبت اهل بیت علیهم السلام ,
قم ,
میدان جنگ ,
وحدت ,
کهکشان ,
تمدن نوین اسلامی ,
جمهوری اسلامی ,
فضای مجازی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 28 مهر 1400
|
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
حوزههای علمیه ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره نساء ,
بندگی ,
پرچم ,
نماز واجب ,
تسبیحات حضرتِ زهرا (سلام الله علیها) ,
حاج قاسم سلیمانی ,
سالم ,
نظام ,
معرفت خدا ,
ارزش ,
اهل بیت علیهم السلام ,
معرفت الله ,
مومنین ,
مشکلات ,
امت اسلام ,
تسلیم خدا ,
ازدواج ,
دعا ,
ظهور ,
تعجیل در فرج ,
امام خامنه ای ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 27 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت امام مهدی(ع) فرمودند: منم كه زمين را از عدالت لبريز مى كنم، چنان كه از ستم آكنده است. بحار الأنوار، ج۵۲، ص۲
منبع:
https://t.me/masjedf
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ثواب وساطت در ازدواج
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هر کس در ازدواج زن و مردى تلاش کند، خداوند به تعداد هر مویى از بدنش شهرى در بهشت به او کرامت میفرماید. و پاداشش مانند کسى است که پیغمبرى را خریده و در راه خدا آزاد کرده و اگر موقع رفتن به خانه خود از دنیا برود، در قیامت جزو شهیدان خواهد بود...
ارشاد القلوب
منبع:
https://t.me/masjedf
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
آیت الله رئیسی: گشایشهایی برای کشور در راه است آینده کشور را بسیار روشن میبینم و گشایشهایی برای کشور در حال اتفاق افتادن است. در دیدار هفتگی با مقام معظم رهبری به این موضوع اشاره کردم و ایشان فرمودند که به این نگاه (آینده روشن کشور) عمیقا اعتقاد دارم.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسن عسکری (علیه السلام) : به خدا قسم ؛ او (امام زمان) غیبتی خواهد داشت که در آن دوران از هلاکت نجات نمی یابد مگر آن کسی که خداوند او را به اقرار و اعتقاد به امامتش ثابت بدارد و به دعا کردن برای تعجیل فرج توفیق دهد مکیال المکارم ج ۱ ص ۱۷۹
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت مهدی امام مهدی علیه السلام: إنّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم ولا ناسین لِذِکرِکُم و لَولا ذلِکَ لَنَزلَ بِکُم اللّأْواءُ وَ اصطَلَمکُمُ الأَعداءُ. ما در رعایت حال شما هیچ کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم؛ وگرنه محنت و دشواری ها شما را فرا میگرفت و دشمنان شما را از بُن و ریشه قلع و قمع میساختند. بحارالانوار، ج ٥٣، ص ٧٢
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۵ ۸۵ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَيْء مُقيتا ترجمه ۸۵ ـ كسى كه شفاعت (تشويق و كمك) به كار نيكى كند، نصيبى از آن براى او خواهد بود; و كسى كه شفاعت (تشويق و كمك) به كار بدى كند، سهمى از آن خواهد داشت. و خداوند حسابرس و نگهدار هر چيز است. تفسیر همان طور كه در تفسير آيه قبل اشاره شد، قرآن مى گويد: هر كسى در درجه اول مسئول كار خويش است، نه مسئول كار ديگران، اما براى اين كه از اين مطلب سوء استفاده نشود، در اين آيه مى فرمايد: درست است كه هر كسى مسئول كارهاى خود مى باشد ولى «هر انسانى كه ديگرى را به كار نيك وادارد سهمى از آن خواهد داشت، و هر كسى ديگرى را به كار بدى دعوت كند بهره اى از آن خواهد داشت» (مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها). بنابراين، مسئوليت هر كس در برابر اعمال خويش به آن معنى نيست كه از دعوت ديگران به سوى حق و مبارزه با فساد چشم بپوشد و روح اجتماعى اسلام را تبديل به فردگرائى و بيگانگى از اجتماع كند، و در لاك خود فرو رود، بلكه موظف است به كار خوب تشويق و از كار بد منع نمايد. و در پايان آيه مى فرمايد: «خداوند توانا است و اعمال شما را حفظ و محاسبه كرده و در برابر حسنات و سيئات پاداش مناسب خواهد داد» (وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَيْء مُقيتاً). بايد توجه داشت: «مُقِيت» در اصل، از ماده «قُوْت» به معنى غذائى است كه جان انسان را حفظ مى كند، بنابراين «مقيت» كه اسم فاعل از باب افعال است به معنى كسى است كه قُوت ديگرى را مى پردازد و از آنجا كه چنين كسى حافظ حيات او است، كلمه «مقيت» به معنى «حافظ» نيز به كار رفته. و نيز شخصى كه قُوت مى دهد، حتماً توانائى بر اين كار دارد، به همين جهت اين كلمه به معنى «مقتدر» نيز آمده و چنين كسى مسلماً حساب زيردستان خود را دارد، به همين دليل، به معنى «حسيب» نيز آمده است و در آيه فوق، تمام اين معانى ممكن است از كلمه «مقيت» اراده شود. كلمه «شفاعت» در اصل، از ماده «شَفع» (بر وزن نفع) به معنى جفت است بنابراين ضميمه شدن هر چيز به چيز ديگر شفاعت ناميده مى شود، منتها گاهى اين ضميمه شدن در مسأله راهنمائى و ارشاد و هدايت است (مانند آيه فوق) كه در اين حال معنى امر به معروف و نهى از منكر را مى دهد (و شفاعت سيئه به معنى امر به منكر و نهى از معروف است). ولى اگر در مورد نجات گنهكاران از عواقب اعمالشان باشد، به معنى كمك به افراد گنهكارى است كه شايستگى و لياقت شفاعت را دارا هستند. به عبارت ديگر، شفاعت گاهى قبل از انجام عمل است كه به معنى راهنمائى است. و گاهى بعد از انجام عمل است كه به معنى نجات از عواقب عمل مى باشد و هر دو مصداقِ ضميمه شدن چيزى به چيز ديگر است. ضمناً بايد توجه داشت آيه اگر چه يك مفهوم كلى را در بر دارد و هر گونه دعوت به كار نيك و بد را شامل مى شود، اما چون در زمينه آيات جهاد وارد شده «شفاعت حسنه» اشاره به تشويق پيامبر(صلى الله عليه وآله) به جهاد، و «شفاعت سيئه» اشاره به تشويق منافقان به عدم جهاد است كه هر كدام سهمى از نتيجه اين كار را خواهند برد. در ضمن تعبير به «شفاعت» در اين مورد، كه سخن از رهبرى (رهبرى به سوى نيكى ها يا بدى ها) در ميان مى باشد، ممكن است اشاره به اين نكته بوده باشد كه سخنان رهبر (اعم از رهبران خير و شرّ) در صورتى در ديگران نفوذ خواهد كرد كه آنها براى خود امتيازى بر ديگران قائل نباشند، بلكه خود را هم دوش، هم رديف و جفت آنها قرار دهند و اين مسأله اى است كه در پيشبرد هدف هاى اجتماعى فوق العاده مؤثر است. و اگر در چندين مورد از آيات قرآن در سوره هاى «شعراء» ، «اعراف» ، «هود» ، «نمل» و «عنكبوت» مى بينيم به هنگام تعبير از پيامبران و رسولان الهى كه براى هدايت و رهبرى امت ها فرستاده شدند، تعبير به «اخوهم» يا «اخاهم» (برادر آن جمعيت) شده نيز اشاره به همين نكته مى باشد. نكته ديگر اين كه قرآن در مورد تشويق به كار نيك (شفاعت حسنه) مى گويد، «نصيبى» از آن به تشويق كننده مى رسد، در حالى كه در مورد «شفاعت سيئه» مى گويد: «كفلى» از آن به آنها مى رسد. و اين اختلاف تعبير به خاطر آن است كه «نصيب» به معنى بهره وافر از امور مفيد و سودمند است و «كفل» به معنى سهم از چيزهاى پست و بد است. آيه فوق يكى از برنامه ها و دستورات اصيل اسلام در مسائل اجتماع را اعلام مى دارد و تصريح مى كند: مردم در آثار و پيامدهاى اعمال يكديگر از طريق شفاعت، تشويق و راهنمائى شريكند. بنابراين، هر گاه سخن، يا عمل و يا حتى سكوت انسان سبب تشويق جمعيتى به كار نيك، يا بد شود، تشويق كننده سهم قابل توجهى از نتايج آن كار خواهد داشت بدون اين كه چيزى از سهم فاعل اصلى كاسته شود. در حديثى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) چنين نقل شده: مَنْ أَمَرَ بِمَعْرُوف أَوْ نَهى عَنْ مُنْكَر أَوْ دَلَّ عَلى خَيْر أَوْ أَشارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيْكٌ وَ مَنْ أَمَرَ بِسُوء أَوْ دَلَّ عَلَيْهِ أَوْ أَشارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيْكٌ : «هر كس به كار نيكى امر، يا نهى از منكرى كند و يا مردم را راهنمائى به عمل خيرى نمايد، و يا به نحوى موجبات تشويق آنها را فراهم سازد، در آن عمل سهيم و شريك است، و همچنين هر كس دعوت به كار بد يا راهنمائى و تشويق به آن نمايد، او نيز شريك است» در اين حديث، سه مرحله براى دعوت اشخاص به كار خوب و بد ذكر شده، مرحله امر ، مرحله دلالت و مرحله اشاره كه به ترتيب مرحله قوى و متوسط و ضعيف است. به اين ترتيب، هر گونه دخالت در وادار كردن ديگرى به كار نيك و بد، سبب مى شود كه به همان نسبت در محصول و برداشت آن سهيم باشد. مطابق اين منطق اسلامى، تنها عاملان گناه، گناهكار نيستند، بلكه تمام كسانى كه با استفاده كردن از وسائل مختلف تبليغاتى، و يا آماده ساختن زمينه ها، و حتى گفتن يك كلمه كوچك تشويق آميز، عاملان گناه را به كار خود ترغيب كنند در آن سهيمند، همچنين كسانى كه در مسير خيرات و نيكى ها از چنين برنامه هائى استفاده مى نمايند از آن سهم دارند. از پاره اى از روايات كه در تفسير آيه وارد شده است چنين بر مى آيد كه يكى از معانى شفاعت حسنه يا سيئه، دعاى نيك، يا بد در حق كسى كردن است كه يك نوع شفاعت در پيشگاه خدا محسوب مى شود. از امام صادق(عليه السلام) چنين نقل شده: مَنْ دَعا لاَِخِيهِ الْمُسْلِمِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ أُسْتُجِيْبَ لَهُ وَ قالَ لَهُ الْمَلَكُ فَلَكَ مِثْلاهُ فَذلِكَ النَّصِيْبُ : «كسى كه براى برادر مسلمانش در پشت سر او دعا كند به اجابت مى رسد و فرشته پروردگار به او مى گويد: دو برابر آن براى تو نيز خواهد بود، و منظور از نصيب در آيه همين است» و اين تفسير، با تفسير سابق منافاتى ندارد، بلكه توسعه اى در معنى شفاعت است، يعنى هر مسلمانى هر نوع كمك به ديگرى كند، خواه از طريق دعوت و تشويق به نيكى، يا از راه دعا در پيشگاه خدا و يا به هر وسيله ديگرى باشد، در نتيجه آن سهيم خواهد بود. اين برنامه اسلامى، روح اجتماعى بودن و عدم توقف در مرحله فرديت را در مسلمانان زنده نگه مى دارد و اين حقيقت را اثبات مى كند كه: انسان با توجه به ديگران و گام برداشتن در مسير منافع آنان هرگز عقب نمى ماند و منافع فردى او به خطر نخواهد افتاد، بلكه در نتايج آنها سهيم خواهد بود.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسن عسکری علیه السلام خطاب به فرزند نازنین خود حضرت مهدی علیه السلام میفرمایند: فرزندم، گویا میبینم آن لحظهای را که نصرت خدا نازل شده و فرجت فرا رسیده است... ✨ آن روز دوستانت مثل رشتهای از مروارید در دو سوی گردنبند، پیرامون تو صف میکشند، انگار صدای دستها را که در کنار حجرالاسود با تو بیعت میکنند میشنوم... آن هنگام است که صبح حقیقت میدمد، و شب باطل به پایان میرسد، و خداوند به دستان تو کمر طغیان را در هم میشکند، و راه و رسم ایمان را اعاده میکند... حتی کودک در گهواره آرزو میکند که برخیزد و نزد تو بیاید، حتی وحوش صحرا مایلند که راهی به جوار تو داشته باشند، دنیا با دستان تو از بهجت و شادمانی به تپش میافتد، و شاخههای درخت عزّت با تو خرّم و سرسبز میشود، پایههای حق در جایگاه خود مستقر میشوند، و تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّينِ إِلَى أَوْكَارِهَا و آنها که از دین گریختهاند به آشیانه خود باز میگردند، ابرهای پیروزی، سیلآسا بر تو میبارند، همه دشمنان هلاک و همه دوستان پیروز میشوند، و در روى زمين هیچ جبّار ستمگر و هیچ منكر ناسپاس و هیچ دشمن كينهتوز و هیچ معاند بدخواهی باقى نخواهد ماند... کمال الدین ج ۲ص۴۴۹
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۶ ۸۶ وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْء حَسيباً ترجمه ۸۶ـ هر گاه به شما تحيت گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد; يا (لااقل) به همان گونه پاسخ گوئيد! خداوند حساب همه چيز را دارد. تفسیر گرچه بعضى از مفسران معتقدند: پيوند و ارتباط اين آيه با آيات قبل، از اين نظر است كه در آيات گذشته بحث هائى پيرامون جهاد بود و در اين آيه دستور مى دهد كه اگر دشمنان از درِ دوستى و صلح در آيند، شما نيز پاسخ مناسب دهيد، ولى روشن است: اين پيوند، مانع از آن نيست كه يك حكم كلّى و عمومى در زمينه تمام تحيت ها و اظهار محبت هائى كه از طرف افراد مختلف مى شود، بوده باشد. اين آيه در آغاز مى فرمايد: «هنگامى كه كسى به شما تحيت گويد پاسخ آن را به طرز بهتر بدهيد و يا لااقل به طور مساوى پاسخ گوئيد» (وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها). «تحيّت» در لغت، از ماده «حيات» و به معنى دعا براى حيات ديگرى كردن است، خواه اين دعا به صورت سَلامٌ عَلَيْك: «خداوند تو را به سلامت دارد» باشد و يا حَيّاكَ اللّهُ: «خداوند تو را زنده بدارد» و يا مانند آن. ولى معمولاً از اين كلمه هر نوع اظهار محبتى را كه افراد به وسيله سخن، با يكديگر مى نمايند شامل مى شود كه روشن ترين مصداق آن، همان موضوع سلام كردن است. گر چه از پاره اى از روايات، همچنين تفاسير، استفاده مى شود: اظهار محبت هاى عملى نيز در مفهوم «تحيّت» داخل است، در تفسير «على بن ابراهيم» از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) چنين نقل شده: اَلْمُرادُ بِالتَّحِيَّةِ فِى الآيَةِ اَلسَّلامُ وَ غَيْرُهُ مِنَ الْبِرِّ : «منظور از تحيت در آيه، سلام و هر گونه نيكى كردن است» و نيز در روايتى در كتاب «مناقب» چنين آمده: «كنيزى يك شاخه گل خدمت امام حسن(عليه السلام) هديه كرد، امام(عليه السلام) در مقابل آن وى را آزاد ساخت، و هنگامى كه از علت اين كار سوال كردند، فرمود: خداوند اين ادب را به ما آموخته آنجا كه مى فرمايد: « وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها » و سپس اضافه فرمود: تحيت بهتر، همان آزاد كردن او است»! 2 و به اين ترتيب، آيه يك حكم كلّى درباره پاسخ گوئى به هر نوع اظهار محبتى، اعم از لفظى و عملى مى باشد. و در پايان آيه، براى اين كه: مردم بدانند چگونگى «تحيّت ها» و «پاسخ ها» و برترى يا مساوات آنها، در هر حدّ و مرحله اى، بر خداوند پوشيده و پنهان نيست مى فرمايد: «خداوند حساب همه چيز را دارد» (إِنَّ اللّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْء حَسيباً). تا آنجا كه مى دانيم تمام اقوام جهان هنگامى كه به هم مى رسند براى اظهار محبت به يكديگر، نوعى تحيت دارند كه: گاهى جنبه لفظى دارد. و گاهى به صورت عملى است كه رمز تحيت مى باشد. در اسلام نيز «سلام» يكى از روشن ترين تحيت ها است، و آيه فوق، همان طور كه اشاره شد گرچه معنى وسيعى دارد اما يك مصداق روشن آن سلام كردن است. بنابراين، طبق اين آيه همه مسلمانان موظفند سلام را به طور عالى تر و يا لااقل مساوى جواب گويند. از آيات قرآن نيز استفاده مى شود كه: سلام يك نوع تحيت است. در سوره «نور» آيه 61 مى خوانيم: فَاِذا دَخَلْتُمْ بُـيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِنْدِ اللّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً : «هنگامى كه وارد خانه اى شديد، بر يكديگر تحيت الهى بفرستيد، تحيتى پر بركت و پاكيزه». در اين آيه، سلام به عنوان تحيت الهى كه هم مبارك است و هم پاكيزه معرفى شده است، و ضمناً مى توان از آن استفاده كرد كه معنى «سَلامٌ عَلَيْكُم» در اصل، «سَلامُ اللّهِ عَلَيْكُم» است، يعنى درود پروردگار بر تو باد، يا خداوند تو را به سلامت دارد، و در امن و امان باشى. به همين جهت، سلام كردن يك نوع اعلام دوستى و صلح و ترك مخاصمه و جنگ محسوب مى شود. از پاره اى از آيات قرآن نيز استفاده مى شود كه: تحيت اهل بهشت نيز سلام است، مى فرمايد: أُولئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً : «اهل بهشت در برابر استقامتشان از غرفه هاى بهشتى بهره مند مى شوند و تحيت و سلام به آنها نثار مى شود» و در آيه 23 سوره «ابراهيم» و آيه 10 سوره «يونس» نيز درباره بهشتيان مى خوانيم: تَحِيَّـتُهُمْ فِيْها سَلامٌ: «تحيت آنها در بهشت سلام است». همچنين از آيات قرآن استفاده مى شود كه: تحيت به معنى سلام (يا چيزى معادل آن) در اقوام پيشين بوده است، در سوره «ذاريات» آيه 25 در داستان ابراهيم(عليه السلام) مى گويد: «هنگامى كه فرشتگانِ مأمور مجازات قوم لوط به صورت ناشناس بر او وارد شدند به او سلام كردند و او هم پاسخ آنها را با سلام داد» (اِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ) . از اشعار عرب جاهلى نيز استفاده مى شود كه تحيت به وسيله سلام در آن دوران بوده است هر گاه بى طرفانه اين تحيت اسلامى را كه محتوى توجه به خدا و دعا براى سلامت طرف و اعلام صلح و امنيت است، با تحيت هاى ديگرى كه در ميان اقوام مختلف معمول است مقايسه كنيم، ارزش آن براى ما روشن تر مى گردد. در روايات اسلامى تأكيد زيادى روى سلام شده تا آنجا كه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده: مَنْ بَدَءَ بِالْكَلامِ قَبْلَ السَّلامِ فَلا تُجِيْبُوهُ : «كسى كه پيش از سلام آغاز به سخن كند پاسخ او را نگوئيد» و نيز از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه خداوند مى فرمايد: اَلْبَخِيْلُ مَنْ يَبْخَلُ بِالسَّلامِ : «بخيل كسى است كه حتى از سلام كردن بخل ورزد» و در حديث ديگرى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ اِفْشاءَ السَّلامِ : «خداوند افشاء سلام را دوست دارد» منظور از افشاى سلام، سلام كردن به افراد مختلف است. در احاديث اسلامى، آداب فراوانى درباره سلام وارد شده از جمله اين كه: سلام تنها مخصوص كسانى نيست كه انسان با آنها آشنائى خاصى دارد، چنان كه در حديثى داريم كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) سؤال شد: أَىُّ الْعَمَلِ خَيْرٌ؟: «كدام عمل بهتر است»؟ فرمود: تُطْعِمُ الطَّعامَ وَ تَقْرَءُ السَّلامَ عَلى مَنْ عَرَفْتَ وَ مَنْ لَمْ تَعْرِفْ : «عمل نيك آن است كه اطعام طعام كنى و سلام نمائى به كسانى كه مى شناسى و كسانى كه نمى شناسى» و نيز در احاديث وارد شده: سواره بر پياده، و آنها كه مركب گران قيمت ترى دارند، به كسانى كه مركب ارزان تر دارند، سلام كنند گويا اين دستور يك نوع مبارزه با تكبر ناشى از ثروت و موقعيت هاى خاص مادّى است. و اين درست نقطه مقابل چيزى است كه امروز ديده مى شود كه تحيت و سلام را وظيفه افراد پائين تر مى دانند و شكلى از استعمار، استعباد و بت پرستى به آن مى دهند، لذا در حالات پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: او به همه، حتى به كودكان سلام مى كرد البته اين سخن منافات با دستورى كه در بعضى از روايات وارد شده كه افراد كوچك تر از نظر سن بر بزرگ تر سلام كنند ندارد; زيرا اين يك نوع ادب و تواضع انسانى است و ارتباطى با مسأله اختلاف طبقاتى و تفاوت در ثروت و موقعيت هاى مادّى ندارد. در پاره اى از روايات دستور داده شده است: به افراد رباخوار، فاسق، منحرف و مانند آنها سلام نكنيد و اين خود يك نوع مبارزه با فساد است، 10 مگر اين كه سلام كردن به آنها وسيله اى باشد براى آشنائى و دعوت به ترك منكر. ضمناً بايد توجه داشت منظور از تحيت به احسن آن است كه سلام را با عبارات ديگرى مانند «وَ رَحْمَةُ اللّهِ» و مانند «وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ» تعقيب كنند. در تفسير «درّ المنثور» مى خوانيم: شخصى به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ» . پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ» . ديگرى عرض كرد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ» . پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «وَ عَلَيْكَ اَلسَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ» . نفر ديگرى گفت: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ» . پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «وَ عَلَيْكَ» . هنگامى كه سؤال كرد: چرا جواب مرا كوتاه بيان كرديد؟ فرمود: قرآن مى گويد: تحيت را به طرز نيكوترى پاسخ گوئيد، اما تو چيزى باقى نگذاشتى! 11 در حقيقت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مورد نفر اول و دوم تحيت به نحو احسن گفت، اما در مورد شخص سوم به مساوى; زيرا جمله «عَلَيْكَ» مفهومش اين است كه تمام آنچه گفتى بر تو نيز باشد.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمومنین (عليه السلام) فرمودند : لا تَتِمُّ مُروءَةُ الرّجُلِ حتّى يَتَفَقّهَ (في دِينهِ)، و يَقتَصِدَ في مَعيشَتِهِ، و يَصبِرَ علَى النّائبةِ إذا نَزَلَت بهِ، و يَستَعذِبَ مَرارَةَ إخوانِهِ . مردانگى مرد كامل نشود ، مگر آن گاه كه در دينش فقيه و دانا شود. در زندگيش ميانه روى كند ، در برابر پيشامدهاى سختى كه به او مى رسد شكيبا باشد و تلخى برادران را شيرين يابد. تحف العقول ، ص۲۲۳
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیهالسلام) در دعا براى حجة بن الحسن (صلوات اللّه علیه) میفرمایند : خدایا! در کار او ما را از خستگی و تنبلی و سستی پناه ده و ما را از کسانی قرار ده که به واسطهٔ آنان دینت را یاری میکنی و یاری ولیّ خود را محکم میگردانی و دیگران را جایگزین ما مکن ، به راستی که قرار دادن دیگران به جای ما بر تو آسان است و بر ما سخت. بحارالأنوار ، ج ۹۲ ، ص ۳۳۲ جمال الأسبوع ، ج ۱ ، ص ۵۱۲
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمؤمنین (عليه السلام) : انَّ شَرَّ وُزَرائِکَ مَن کانَ لِلأشرارِ قَبلَکَ وَزيراً وَ مَن شَرِکَهُم فِي الآثامِ. امیرالمومنین (علیه السلام) به مالک اشتر فرمود : بدترين وزيران و کارگزاران تو کساني اند که در نظام باطل گذشته وزير (و مسئول) بوده اند و در #گناهان آنان دست داشتند. نهج البلاغه ، نامه ۵۳
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
۱۰ ربیع الأوّل
۱ ـ ازدواج پیامبر صلّی الله علیه و آله با حضرت خدیجه علیها السلام پیامبر صلّی الله علیه و آله ۱۵ سال قبل از بعثت با حضرت خدیجه کبری علیها السلام ازدواج نمودند. (۱) از احادیث شیعه و اخبار عامّه معلوم می شود که حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد، در علم و اطّلاع به کتب آن زمان معروف بوده است. او از زنان قریش، علاوه بر کثرت اموال و املاک و تجاراتی که داشت، به عقل و کیاست نیز مزیّت داشت و در آن زمان او را طاهره، مُبارکه، سیده ی نسوان و ملکه ی بطحاء می گفتند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر صلّی الله علیه و آله را می کشید و همیشه از علماء علایم نبوّت آن حضرت را جویا می شد. هنگامی که خدمت پیامبر صلّی الله علیه و آله شرفیاب شد، اوّل از مُهر نبوّت سُؤال کرد و آن را زیارت کرد اشعار فصیح او در مدح رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و کمال محبّتش به آل عبد المطّلب مشهور است که کاشف از علم و ادب و محبّت اوست. در همان روزی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خدیجه علیها السلام ایمان آورد. حضرت خدیجه علیها السلام از مال خویش و میراثی که به او رسیده بود به صورت مضاربه تجارت می نمود. چندی نگذشت که از بزرگان تجّار شد به گونه ای که هشتاد هزار شتر زیر بار تجارت او بودند و هر روز اموال او زیادتر می شد. بر بام خانه ی او قُبّه ای از حریر سبز با طنابهای ابریشم با تمثالی چند بود که این علامت جلالت آن مخدّره بود. افراد زیادی مانند عقبة بن ابی معیط و ابن ابی شهاب که هر یک چهار صد کنیز و غلام و خدمتکار داشتند، و ابو جهل و ابوسفیان و دیگر بزرگان عرب آن روز به خواستگاری آن حضرت آمدند؛ ولی آن حضرت قبول نفرمودند و هیچ شوهری اختیار نکردند و باکره و عَذْراء بودند (۲) تا سر انجام خود شان در سن ۲۵ یا ۲۸ سالگی (۳) پیشنهاد ازدواج به پیامبر صلّی الله علیه و آله دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصّی انجام شد. خداوند دو پسر به نام های قاسم و عبدالله که به آنها طیّب و طاهر هم می گفتند، به آن دو بزرگوار عنایت فرمود و تنها دخترشان فاطمه علیها السلام بود، و دیگران دختر خوانده های پیامبر صلّی الله علیه و آله و دختران خواهر خدیجه علیه السلام بودند که بعد از فوت پدرشان حضرت خدیجه علیها السلام احتیاجات شان را بر طرف می کرد تا اینکه مادرشان هاله فوت کرد، که تحت سر پرستی پیامبر صلّی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیها السلام در خانه ی خدیجه علیها السلام قرار گرفتند. لذا در بین مردم مشهور شد که آنها دختران رسول خدایند. (۴) در کرامت و بزرگواری ایشان همین بس که آن حضرت مادر حضرت صدیقه ی طاهره علیها السلام امّ الأئمة المعصومین علیهم السلام و همسر امیر المؤمنین علیه السلام و جدّه ی حضرات معصومین علیهم السلام است. حضرت خدیجه علیها السلام بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر صلّی الله علیه و آله زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود پیامبر صلّی الله علیه و آله همسر دیگری اختیار نفرمود. همچنین حضرت خدیجه علیها السلام جمیع اموال خود را به پیامبر صلّی الله علیه و آله واگذار کرد. عایشه می گوید : کمتر اتّفاق می افتاد که پیامبر صلّی الله علیه و آله از خانه بیرون رود و خدیجه علیها السلام را به خیر یاد نکند، چنان که یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم : یا رسول الله ! تا کی خدیجه را یاد می کنی ؟ او پیر زنی بیش نبوده ! خداوند بهتر از او را (منظورش خودش بوده) به تو مرحمت کرد ! پیامبر صلّی الله علیه و آله در غضب شد و فرمود : نه به خدا قسم ! بهتر از خدیجه علیها السلام نصیب من نشده. به من ایمان آورد هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوّت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور می کردند. خداوند متعال از خدیجه علیها السلام به من فرزندانی روزی کرد و رحم تو را عقیم قرارداد. (۵) منابع : ۱- مسار الشیعة : ص ۲۹. ۲. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج ۱ ص ۲۰۶. ۳. الصحیح من السیرة : ج ۲، ص ۱۵۰ ـ ۱۱۷ ازدواج النّبی صلّی الله علیه و آله و بناته : ص ۳۰ ۴. الاستغاثة فی بدع الثلاثة. ۵. ریاحین الشریعة : ج ۲، ص ۲۰۲
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۷ ۸۷اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَديثاً ترجمه ۸۷ ـ خداوند، معبودى جز او نيست! و به يقين، همه شما را در روز رستاخيز ـ كه شكى در آن نيست ـ جمع مى كند! و كيست كه از خداوند راستگوتر باشد؟!
تفسیر آيه فوق تكميلى براى آيات قبل و مقدمه اى براى آيات بعد است; زيرا در آيه گذشته پس از دستور به «ردّ تحيت» فرمود: خداوند حساب همه اعمال شما را دارد. در اين آيه، اشاره به مسأله رستاخيز و دادگاه عمومى بندگان در روز قيامت كرده و آن را با مسأله توحيد و يگانگى خدا كه ركن ديگرى از ايمان است مى آميزد، و مى فرمايد: «معبودى جز او نيست و به طور قطع در روز قيامت شما را دسته جمعى مبعوث مى كند، همان روز قيامتى كه هيچ شك و ترديدى در آن نيست» (اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ). تعبير به «يَجْمَعَنَّكُم» اشاره به اين است كه: قيامتِ همه افراد بشر در يك روز واقع خواهد شد، همان طور كه در آخر سوره «مريم» ، آيات 93 تا 95 نيز اشاره به اين حقيقت شده كه: تمام بندگان خدا اعم از ساكنان زمين و ساكنان كرات ديگر همه در يك روز مبعوث مى شوند. تعبير به لا رَيْبَ فِيْهِ: «هيچ ترديدى در آن نيست» در مورد روز قيامت در اين آيه و چندين مورد ديگر از آيات قرآن، در حقيقت اشاره به دلائل قطعى و مسلّمى است كه از وجود چنين روزى خبر مى دهد، مانند: «قانون تكامل» ، «حكمت و فلسفه آفرينش» و «قانون عدالت پروردگار» كه در بحث معاد، مشروحاً ذكر شده است. و در پايان براى تأكيد مطلب مى فرمايد: «كيست كه راستگوتر از خدا باشد» (وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَديثاً). بنابراين، هر گونه وعده اى درباره روز قيامت و غير آن مى دهد نبايد نسبت به وفاى به آن جاى ترديد باشد; زيرا دروغ، يا از جهل سرچشمه مى گيرد، يا از ضعف و نياز، اما خداوندى كه از همه آگاه تر و از همگان بى نياز است، از هر كس راستگوتر است و اصولاً دروغ براى او مفهومى ندارد.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
رضویة «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ » {و نشانه ها نهاد؛ و آنان به وسيله ستارگان هدایت می شوند} (سوره نحل، آيه ۱۶) حضرت ابالحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودند : فالْعَلَامَاتُ الْأَوْصِيَاءُ وَ النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) مقصود از علامات (نشانه ها) ، وجود مقدس اوصیاء (علیهم السلام) و مقصود از نجم (ستاره) وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) است [که هدایت خلق به وسیله آنان می باشد] البرهان في تفسير القرآن ؛ ج۵ ؛ ص۲۲۹
منبع:
https://t.me/sharheser
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
فاطمیه بسم الله الرحمن الرحیم ام_الکتاب البلد_الامین حقیقت «البلد الامین» در بطن، دلالت دارد بر وجود مقدس حضرت أم عالَم امکان، أم ابیها، فاطمة الزهراء (علیها السلام). حضرت باقرالعلوم (علیه السلام) در تفسیر آیات ۱ الی ۳ سوره مبارکه تین فرمودند: ﴿وَ التِّينِ} الْحَسَن وَ ﴿وَ الزَّيْتُونِ﴾ الْحُسَيْن ﴿وَ طُورِ سِينِينَ﴾ أمیرالمؤمنین ﴿وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ﴾ فَاطِمَة صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين»؛ ▫️مراد از «تین» امام حسن (علیه السلام) است و «زیتون» امام حسین (علیه السلام) که دو میوۀ قلب نازنین حضرت محمد مصطفی و مولانا علی المرتضی و مولاتنا فاطمة الزهرا (علیهم السلام) بودند و «طور سینین» امیرالمؤمنین (صلوات اللّه و سلامه علیه) و «بلد امین» حضرت سیدتنا و مولاتنا فاطمه زهرا (علیها السلام) می باشند. تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج۱۰، ص: ۲۹۰ تفسير اثنا عشري، ج۱۴، ص: ۲۷۱ کساء مادری و محبت حضرت أم عالَم امکان، صدیقه کبری (سلام الله علیها) همان محدوده ی بلد و حرم امنی است که هر کس داخل آن شود، در رحمت الهی وارد شده و هر کس خارج آن قرار گیرد، در عذاب و سخط خواهد بود: باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب (سوره حدید، آيه ۱۳) بلد أمن یعنی مبدأ و منشأ ای که از آن رحمة للعالمین ای ذات اقدس اله به بروز و ظهور رسیده و متکثر می گردد. رحمت واسعه ذات اقدس اله ، همان حریم امنی است که خلق را از شیاطین جن و انس در امان نگه داشته و حضرت مولاتنا فاطمة الزهراء (علیها السلام) حقیقت رحمت واسعه الهی اند: الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج۱، ص: ۸۰ لذا حضرت صدیقه کبری (علیها السلام)، «فاطمة» نامیده شد، چرا که محبین خود را از آتش جهنم بریده نگه داشته و اعداء خود را از محبتش بریده نگه می دارد. رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند: سمِّيَتْ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا ▪️دخترم در زمین، فاطمة نامیده شده ، از آنجا که شیعیان خود را از آتش جهنم و اعداء اش را از محبتش دور نگه می دارد معاني الأخبار ؛ النص ؛ ص۳۹۶ کساء و چادر مادری حضرت صدیقه (سلام الله علیها) همه خلق را در بر می گیرد ؛ جز اصنام و اعداء الله (لعنة الله علیهم احمعین) که از فطرت ربوبی برگشته اند؛ یعنی از حریم و نعمتِ وجود محبت مادری بیرون افتاده اند: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها (سوره روم، آیه ۳۰). خارج از «بلد امین»، امانی از عذاب الهی نیست و تنها گستره ی محبت مادری أم عالَم امکان است که محل امن و حرم امن الهی باشد. چنانکه حضرت ابراهیم (علیه السلام) در دعایی که برای خود و فرزندانش کرد، فرمود: و إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنام (سوره ابراهیم، آیه ۱۳) «خدایا این بلد را حریم امن قرار ده و من و فرزندانم را از عبادت اصنام بر حذر دار» حضرت ابراهیم (علیه السلام) با این دعا، درخواست ورود خود و ابناء اش را به کساء فاطمی اعلان و از محضر حضرت مادر (علیها السلام) اذن ورود می گیرد و از اعداء آن حضرت، اعلان برائت می نماید. اما حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) که «رحمة للعالمین» می باشند، منتسب به «بلد امین» اند یعنی منتسب به «کساء حضرت أم ابیها (علیها السلام)» هستند؛ که ذات اقدس اله در پاسخ به جناب جبرئیل، اهل کساء را اینگونه معرفی نمود: هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَ بَعْلُها وَ بَنُوها (فرازی از حدیث شریف کساء). به عبارت دیگر، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) «أمّی» یعنی مادری هستند که بارها خطاب به دخترشان فاطمة بنت محمد (علیهما السلام) فرمودند: فِداهَا ابوُهَا، اَنتِ أُمّ اَبيها. بحار الأنوار ، ج۴۳ ص: ۱۹ بنابراین وجود مقدسه ی حضرت فاطمة زهراء (سلام الله علیها) و کساء ایشان، تنها حریم و محدوده ی «بلد امن عالَم» است. خداوند عزوجل با به کار بردن واژه «بلد» در قالب «البلد» ( که ال آن دلالت بر شمول دارد) به این حقیقت اشاره می نماید که تمام امن و امنیت و آرامش و سِلم در عالَم ، منحصر است در کساء حضرت مادر ، و تنها متعلقین به این کساء در امان خواهند بود. بلد امنی که ذات اقدس اله در آیات حضرت قرآن با قسم یاد نمودن و نیز اشاره به آن با ضمیر «هذا» ( وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ) بر حرمت و عظمت و شرافت خاص آن تأکید مؤکد می نماید.
منبع:
https://t.me/sharheser
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
معرفت حضرت قرآن اسرار حضرت قرآن شخصی از حضرت صادق الائمه (علیه السلام) سوال می کند که چگونه است که حضرت قرآن بر اثر کثرت خواندن و تعلیم، هیچ گاه فرسوده و کهنه نمی شود و همواره طراوت و تازگی دارد؟ مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا يَزْدَادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلَّا غَضَاضَةً ؟ حضرت در جواب فرمودند: فقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ . از آنجا که خداوند عزوجل، قرآن را برای زمان خاص و مردم خاصی قرار نداده، الی یوم القیامة طراوت و تازگی دارد و در هر زمان برای آنان جدید و نو می باشد. الأمالي (للطوسي)، النص، ص: ۵۸۰ البرهان في تفسير القرآن ؛ ج۱ ؛ ص۶۶ بحار الأنوار ج۸۹ ص: ۱۵ حضرت قرآن، کل علم هستی است و تبیان هر آنچه که مردم الی یوم القیامة به آن احتیاج دارند. در هر زمان، بطنی از بطون آن منکشف می گردد و علمی از علوم نامنتهای آن با توجه به رشد عقول مردم آن عصر ظاهر و بارز می شود. لذا در هر زمان حجت و برای مردم هر عصری، جدید و تازه است. بنابراین گذر ایام و زمان نه تنها سبب کهنگی و فرسودگی و قدیمی شدن آن نمی شود، بلکه سبب به ظهور رسیدن علمی از علوم آن می گردد و این حیات و غضاضت الی الابد ادامه دارد: لَا يَخْلُقُ مِنَ الْأَزْمِنَةِ.
منبع:
https://t.me/sharheser
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
خطبه مفاخره
انا الشجرة التیت أتي اکلها کل حین «أ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ* تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» {آیا ندیدى چگونه خداوند کلمهی طیّبه را به درخت پاکیزهاى تشبیه کرده که ریشهی آن ثابت و شاخهی آن در آسمان است؟! هرزمان میوهی خود را به اذن پروردگارش مىدهد و خداوند براى مردم مَثَلها مىزند، شاید متذکّر شوند} (سوره مبارکه ابراهیم ، آیات ۲۴و۲۵ ) قال أمير المؤمنين علي (عليه السلام) : أنا شجرة تخرج من طور سینین من درختی هستم که از طور سيناء خارج شده است قالت مولاتنا فاطمه الزهراء (سلام الله علیها): أنَا الشَّجَرَةُ الَّتِي تَأتي أُكُلَها كُلَّ حين أنَا الشَّجَرَةُ الَّتِي تَأتي أُكُلَها (أعني الحسن و الحسین علیهما السلام) من درختی هستم که هر زمان، ثمرش را می دهد؛ [به اختلاف نسخ] من درختی هستم که ثمره هایش امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هستند خطبه مفاخره (لإبن شاذان قمی) ص۸۰ حضرت مولاتنا فاطمة الزهراء (عليها السلام) در فرازی از خطبه مفاخره و در مقام بیان فضائل و شئونات ذاتی شان با بیان «أنا» که دلالت بر انحصار دارد، وجود مبارکشان را حقیقت شجره طيبه و عنصر و جوهرة ی آن معرفی می نمایند (۱). شجره طیبه ی متکثّر و کثیر الخیر که أغصانش (شاخه هایش) وجود مقدس ائمه (علیهم السلام) از فرزندان حضرت کوثر اند (۲): أعني الحسن و الحسین (علیهما السلام). ثمره ی این شجره طيبه ، علم آل محمد (علیهم السلام) است (۳) که این علم به واسطه حاملان علم و شیعیان (۴) در کلّ عالَم به کثرت رسیده و در دسترس همه خلق قرار داده می شود. به عبارت دیگر، از کوثر فاطمی یعنی دامن کثرت حضرت اُمّ عالَم امکان، حضرت مولاتنا فاطمة الزهراء (عليها السلام) الی الابد شیعیان و مؤمنینی به وجود می آیند که منبع فیض و برکت و خیر هستند برای کلّ خلق. منابع (۱). عن أبي جعفر (عليهالسلام) : و عُنْصُرُ الشَّجَرَةِ فَاطِمَةَ [تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ص۲۴۶] (۲).قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : و الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهَا أَغْصَانُهَا [تفسير فرات الكوفي ؛ ص۲۲۰] (۳).قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : عِلْمُنَا ثَمَرُهَا تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها [الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ؛ج۱ ؛ ص۲۵۲] (۴). عن الصادق (عليه السلام): نحْنُ نُعْطِي شِيعَتَنَا مَا نَشَاءُ مِنْ أَمْرِ عِلْمِنَا [تفسير کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج۷ ص۵۲] منبع:
https://t.me/sharheser
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
منبع:
https://t.me/sharheser
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : .. وَ كَانَتِ الْمَلَائِكَةُ تُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُقَدِّسُهُ فَقَالَ اللَّهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَجْعَلَنَّ ثَوَابَ تَسْبِيحِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لِمُحِبِّي هَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ أَبِيهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِيهَا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : خداوند عزوجل به ملائکه که مشغول تسبیح و تقدیس بودند، گفت: به عزت و جلالم سوگند، همانا ثواب تقدیس و تسبیح شما را تا روز قیامت ، برای محبّین حضرت فاطمه و پدرش و همسرش و پسرانش (علیهم الصلاة والسلام) قرار می دهم. بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۷ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و بَعلِِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک
منبع:
https://t.me/sharheser
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
المصباح اسامی القاب مبارک حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) المصباح اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم (سوره نور، آیه ۳۵) از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (أرواحنافداه) «المصباح» است. وجود مقدس آن حضرت هم مصدر أنوار و هم فاعل هدایت می باشند؛ به واسطه ی أنوار هدایت حضرتشان است که حجب ظلمانی از قلوب و نفوس خلق برطرف شده و حق و حقیقت بر آنان ظاهر و آشکار می گردد. در شریفه ۳۵ سوره مبارکه نور، از وجود مقدس امام ، به «مصباح» (چراغ روشن) تعبیر شده است: عن ابی جعفر (علیه السلام): الْمِصْبَاحُ هُوَ الْإِمَامُ (۱) و حضرت صادق الائمه (علیه السلام) وجود مقدسشان را «مصباحی» از «مصابیح مشکاة» معرفی نمودند؛ یعنی امامی از امامان هدایت که از حضرت مشکاة، فاطمة الزهراء (علیها السلام) به ظهور رسیده اند: أنَا.. مِصْبَاحٌ مِنْ مَصَابِيحِ الْمِشْكَاةِ الَّتِي فِيهَا نُورُ النُّورِ (۳) لقب «مصباح هُدی» از القاب خاص حضرت مولانا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) می باشد که فرمودند: إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ (علیه السلام) ... لَمَكْتُوبٌ عَنْ يَمِينِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِينَةُ نَجَاة (۴) امام موسی بن جعفر الکاظم (علیه السلام) در هنگام دعا برای تعجیل فرج، به لقب مبارک «مصباح الدُّجی» در خصوص مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) تصریح نموده و فرمودند: ذاكَ الْمَهْدِيُّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صلوات الله علیه)...بِأَبِي مَنْ لَا يَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ مِصْبَاحُ الدُّجَى بِأَبِي الْقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ او مهدی آل محمد (علیهم السلام) است... پدرم به فداى كسى كه در راه خشنودى خدا، سرزنش هيچ سرزنش كننده اى در او اثر نمى گذارد، همو كه چراغ هدایت در تاریکى هاى مطلق است، پدرم فداى كسى كه به امر خدا قيام مى نمايد. منابع (۱). الهداية الكبرى ؛ ص۳۶۰ (۲).الأمالي( للصدوق) النص، ص۶١٢؛ بحار الأنوار ج١٠، ص ٢١٧ (۳).عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج۱ ؛ ص۶۰ : [همانا در سمت راست عرش مکتوب است که حسین بن علی (علیه السلام) چراغ هدایت و کشتی نجات است] (۵). بحار الأنوار ج۸۳ ؛ ص۸۱؛ فلاح السائل و نجاح المسائل ص۱۹۹
منبع:
https://t.me/sharheser
موارد مرتبط:
تفسیر ساده قرآن کریم و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
سوره نساء آیات ۸۵ الی ۸۷ ,
ثواب ,
وساطت ,
ازدواج ,
توفیق ,
دعا کردن ,
تعجیل در فرج ,
مردانگى ,
مرد ,
کامل ,
بدترین ,
وزیران ,
کارگزاران ,
مهدی آل محمد علیهم السلام ,
ظهور ,
امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف ,
امام خامنه ای ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 25 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
عسکریه اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَي الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّد، الْبَرِّ التَّقِيِّ الصّادِقِ الْوَفِيِّ النُّورِ الْمُضيئِ، خازِنِ عِلْمِكَ، وَالْمُذَكِّرِ بِتَوْحيدِكَ وَوَلِيِّ اَمْرِكَ، وَخَلَفِ اَئِمَّةِ الدّينِ الْهُداةِ الرّاشِدينَ، وَالْحُجَّةِ عَلي اَهْلِ الدُّنْيا فَصَلِّ عَلَيْهِ يا رَبِّ اَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلي اَحَد مِنْ اَصْفِيآئِكَ، وَحُجَجِكَ وَاَوْلادِ رُسُلِكَ يا اِلـهَ الْعالَمينَ. صلوات خاصه حضرت امام ابامحمد حسن بن علی الزکی العسکری (علیه السلام)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وصیت نامه امام عسکری علیه السلام امام عسکری علیه السلام به شيعيان خود فرمود: شما را سفارش ميكنم به تقوى و پرهيزگارى از خدا و ورع در دين و كوشش براى خدا و راستگوئى و اداى امانت بهر كس كه تو را امين قرار داد چه بد باشد و چه خوب. و طول سجده و حسن جوار، اين دستورات را پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آورده. نماز بخوانيد در محله آنها و در تشييع جنازه آنها حاضر شويد و از بيمارانشان عيادت كنيد و حقوق آنها را بپردازيد زيرا يكى از شما وقتى با ورع و راستگو و امين و خوش اخلاق باشد با مردم. ميگويند اين شيعه است موجب شادى و سرور من مىشود. از خدا بپرهيزيد و موجب آرايش ما باشيد و موجب ننگ و عار ما نباشيد مردم را بما متمايل كنيد و از ما هر ناپسندى را جلوگيرى كنيد. زيرا هر خوبى كه در باره ما گفته شود ما شايسته آن هستيم و هر بدى بما نسبت دهند ما چنين نيستيم ما را در كتاب خدا حقى مقرر است و خويشاوندى با پيامبر اكرم و پاكى از جانب خدا كه هر كه ادعاى چنين پاكى را بنمايد دروغگو است. زياد ذكر خدا را كنيد و بياد مرگ باشيد و قرآن تلاوت كنيد و صلوات بر پيامبر فرستيد زيرا صلوات بر پيامبر ده حسنه است. آنچه شما را توصيه كردم به آن حفظ كنيد شما را بخدا مىسپارم و بشما سلام ميرسانم. بحار الأنوار، ج75، ص: 373
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسن عسکری علیه السلام:
إنَّ اَلْوُصُولَ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لاَ يُدْرَكُ إِلاَّ بِامْتِطَاء اَللَّيْلِ
رسيدن به خداوند عزّوجلّ، سفرى است كه جز با مركب شب زنده دارى به دست نمى آيد.
بحارالأنوار ج۷۵ ص۳۸۰
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
خطر دشمنی های پنهان
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام
أضْعَفُ الْأَعْدَاءِ كَيْداً مَنْ أَظْهَرَ عَدَاوَتَه
از میان دشمنان، آنکه نقشه اش از همه ضعیف تر است، آنست که دشمنی خود را اظهار می کند. «بحار الأنوار» ج ۷۵ ص ۳۷۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آيه ۸۴ ۸۴فَقاتِلْ في سَبيلِ اللّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَسَى اللّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ اللّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكيلاً ترجمه ۸۴ ـ در راه خدا پيكار كن! تنها مسئول وظيفه خود هستى! و مؤمنان را (بر اين كار،) تشويق نما; اميد است خداوند از قدرت كافران جلوگيرى كند (حتى اگر تنها خودت به ميدان بروى)! و خداوند قدرتش بيشتر، و مجازاتش دردناك تر است. شان نزول در تفسير «مجمع البيان» ، «قرطبى» و «روح المعانى» درباره شأن نزول اين آيه چنين آمده است: هنگامى كه «ابوسفيان» و لشكر قريش پيروزمندانه از ميدان اُحد بازگشتند، «ابوسفيان» با پيامبر(صلى الله عليه وآله) قرار گذاشت كه در موسم بدر صغرى (يعنى بازارى كه در ماه ذى القعده در سرزمين بدر تشكيل مى شد) بار ديگر رو به رو شوند. هنگامى كه موعد مقرر فرا رسيد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) مسلمانان را دعوت به حركت به محل مزبور كرد. ولى جمعى از مسلمانان كه خاطره تلخ شكست اُحد را فراموش نكرده بودند، شديداً از حركت خوددارى مى نمودند، آيه فوق نازل شد و پيامبر(صلى الله عليه وآله)مسلمانان را مجدداً دعوت به حركت نمود. در اين موقع تنها هفتاد نفر در ركاب پيغمبر(صلى الله عليه وآله) در محل مزبور حاضر شدند، ولى «ابوسفيان» (بر اثر وحشتى كه از رو به رو شدن با سپاه اسلام داشت) از حضور در آنجا خوددارى كرد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) با همراهان سالم به «مدينه» بازگشتند.
تفسیر به دنبال آيات مربوط به جهاد، دستور فوق العاده اى در اين آيه به پيامبر(صلى الله عليه وآله)داده شده است كه: او موظف است به تنهائى در برابر دشمن بايستد، حتى اگر هيچ كس همراه او گام به ميدان نگذارد!; زيرا او تنها مسئول وظيفه خويش است، و در برابر ساير مردم تكليفى جز تشويق و دعوت به جهاد ندارد، مى فرمايد: «در راه خدا پيكار كن، تو تنها مسئول وظيفه خود هستى و مؤمنان را بر اين كار تشويق نما» (فَقاتِلْ في سَبيلِ اللّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ). در حقيقت آيه، يك دستور مهم اجتماعى را ـ مخصوصاً درباره رهبران ـ در بر دارد، و آن اين كه: آنها بايد آن قدر در كار خود مصمّم، ثابت قدم و قاطع باشند كه حتى اگر هيچ كس دعوت آنها را «لبيك» نگويد، دست از تعقيب هدف مقدس خويش بر ندارند و در عين دعوت ديگران به انجام وظيفه، برنامه هاى خود را منوط به اجابت ديگران نشمرند. و هيچ رهبرى تا چنين آمادگى نداشته باشد قادر به انجام رهبرى و پيشبرد اهداف خود نيست، مخصوصاً رهبران الهى كه تكيه گاه اصلى آنها خدا است، خدائى كه سرچشمه تمام نيروها و قدرت ها است. لذا به دنبال اين دستور مى فرمايد: «اميد است خداوند با كوشش ها و تلاش هاى تو، حتى اگر تنها بوده باشى، از قدرت و نيروى دشمنان جلوگيرى كند; زيرا قدرت او ما فوق قدرت ها و مجازات او مافوق مجازات ها است» (عَسَى اللّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ اللّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكيلاً) كلمه «عَسى» در لغت عرب به معنى «شايد» و آميخته با معنى ترديد است و «لَعَلَّ» به معنى اميدوارى و انتظار در مورد امورى است كه اطمينان به وجود آن در آينده نمى باشد ولى احتمال وجود دارد. اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه: به كار بردن اين گونه كلمات در لابلاى سخنان انسان ها كاملاً طبيعى است; زيرا انسان از همه مسائل آگاه نيست. به علاوه قدرت او محدود است و قادر به انجام هر چه مى خواهد نمى باشد، اما خداوندى كه از گذشته، آينده و حال كاملاً با خبر است و قدرت بر انجام آنچه مى خواهد دارد، به كار بردن اين گونه كلمات كه دليل بر «جهل» و يا «عدم قدرت» است درباره او چگونه تصور مى شود؟ به همين جهت بسيارى از دانشمندان معتقدند: اين گونه كلمات، هنگامى كه در كلام خداوند به كار رود، معنى اصلى خود را از دست مى دهد، و معانى جديدى پيدا مى كند، مثلاً «عَسى» به معنى «وعده» و «لَعَلَّ» به معنى «طلب» است. ولى حق اين است كه: اين كلمات در كلام خداوند نيز، همان معنى اصلى خود را دارد و لازمه آن جهل و عدم قدرت نيست، بلكه اين كلمات، معمولاً در جائى به كار مى رود كه براى رسيدن به هدف، مقدمات متعددى لازم است، يعنى هنگامى كه يك يا چند قسمت از اين مقدمات حاصل شود هرگز نمى توان حكم قطعى به وجود آن هدف كرد، بلكه بايد به صورت يك حكم احتمالى بيان شود، مثلاً قرآن مجيد مى گويد: وَ اِذا قُرِءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ : «هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش كنيد و خاموش باشيد اميد است مشمول رحمت خداوند شويد» روشن است تنها با گوش دادن آيات قرآن انسان مشمول رحمت خداوند نمى شود، بلكه اين يكى از مقدمات است و مقدمات ديگر آن فهم و درك آيات، و سپس به كار بردن دستوراتى است كه در آنها آمده، لذا در اين گونه موارد نمى توان تنها با وجود يك مقدمه، حكم قطعى به حصول نتيجه كرد، بلكه بايد به صورت يك حكم احتمالى بيان گردد. به عبارت ديگر اين گونه تعبيرات در كلام الهى يك نوع بيدارباش و توجه دادن شنونده به اين است كه غير از اين مقدمه شرائط و مقدمات ديگرى نيز براى رسيدن به مقصد لازم است، فى المثل براى درك رحمت خدا غير از گوش فرا دادن به قرآن، عمل به آن هم لازم است. درباره آيه مورد بحث، اين سخن نيز كاملاً مصداق دارد; زيرا از بين رفتن قدرت كافران تنها با دعوت مؤمنان و تشويق آنها به جهاد نيست، بلكه به دنبال آن، اجراى برنامه هاى ديگر جهاد لازم است تا هدف نهائى را تحقق بخشد. بنابراين هيچ لزومى ندارد كه اين گونه كلمات را هنگامى كه در كلام خدا به كار مى رود از معنى حقيقى منصرف نمائيم.
منبع: کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=48764
امام خامنه ای:
رسانهی ملی، دانشگاهی برای ارتقاء سطح آگاهی و معرفت عمومی، و آوردگاهی برای مقابله با امواج خصمانهی تحریف و تفتین، و آسایشگاهی برای بهرهمندی چشم و دل همگان از جلوههای زیبائی و هنر، و قرارگاهی برای پراکندن امید و نشاط در فضای عمومی کشور است. 7 /مهر/ 1400
https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=48764
امام خامنه ای:
هدایت فرهنگی، تقویت روحیه و احساس هویت ملی و انقلابی، ترویجِ سبک زندگی اسلامی- ایرانی، و افزایش همبستگی ملی، در شمار اولویتهائی است که باید با ارتقاء سرمایهی انسانی و رشد کیفی برنامهها و بهرهگیری از ابتکار و با تلاش شبانهروزی به آن دست یابید انشاءالله. 7 /مهر/ 1400
https://www.leader.ir/fa/content/25282
امام خامنه ای:
عزیزان من، افتخار نیروهای مسلح ما این است که نیروهای مسلح در کشور عزیز ما حصار و قلعهی مستحکمی هستند برای کشور و ملت. همان طور که امیرالمؤمنین فرمود: «فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِیَّة»؛ این به معنای واقعی کلمه در کشور ما تحقق پیدا کرده و امروز سازمانهای نیروهای مسلح، ارتش، سپاه، نیروی انتظامی، بسیج به معنای واقعی کلمه سپر دفاعی در برابر تهدیدهای سخت دشمنان بیرونی و درونی هستند. 11 /مهر/ 1400
https://www.leader.ir/fa/content/25282
امام خامنه ای:
امنیت یک کشور زیرساخت اساسی است برای همه فعالیتهای در جهت پیشرفت. امنیت مهمترین مسئلهای است که در نگاه به نیروهای مسلح باید مورد توجه قرار بگیرد / این که یک کشور بتواند امنیت را با نیروهای قاهر و قادر و مسلط خودش تأمین بکند افتخار بزرگی است و آن کسانی که با توهّم تکیهی به دیگران و با تکیهی به دیگران گمان میکنند که امنیت خودشان را میتوانند تأمین کنند بدانند که سیلی این را به زودی خواهند خورد. 11 /مهر/ 1400
https://www.leader.ir/fa/content/25282
امام خامنه ای:
نگذاریم، نگذارند که ارتشهای بیگانه برای منافع ملی خودشان از هزارها فرسنگ راه بیایند و در این کشورها دخالت کنند./ این حوادثی هم که در شمال غربی کشور ما در بعضی همسایهها در جریان هست، اینها هم چیزهایی است که بایستی با همین منطق حل بشود. البته کشور ما و نیروهای مسلح ما با عقلانیت عمل میکنند. دیگران هم خوب است با عقلانیت عمل بکنند و نگذارند که این منطقه دچار مشکلی بشود. آن کسانی که برای برادران خود چاه میکنند، خودشان اول در چاه میافتند. 11 /مهر/ 1400
حجتالاسلام والمسلمین رفیعی در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خامنه ای در سخنانی با استناد به کلمات و روایاتی از حضرت امام رضا علیهالسلام درباره انتظارات امام رضا علیهالسلام از پیروان مکتب اهلبیت گفتند:
عقلانیت و خردورزی در امور، اعتدال یعنی حرکت در طریق ولایت و پرهیز از افراط و تفریط، محور قرار دادن قرآن و سنت در زندگی و اجتماع، و پایبندی به قواعد شرع و انجام فرائض جزو انتظارات امام رضا علیهالسلام از پیروان مکتب اهلبیت است. 15 /مهر/ 1400
https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=48829
پیام فرمانده معظم کل قوا بهمناسبت هفته نیروی انتظامی:
با ارتقاء سطح خدمتگزاری قدر نیروی انتظامی را در چشم مردم ارتقاء دهید نیروی انتظامی یکی از ستونهای استوار امنیت در کشور است. این نقش ارزشمند، در سالهای اخیر برجستگی بیشتری یافته است. همکاری و کمک به دستگاههای متصدی برخی خدمات مردمی، مانند آنچه در تعامل با ستاد ملی مقابله با کرونا دیده شد، نیز جنبهی دیگری از ارزشهای این سازمان است. همه در نیرو –بویژه مسئولان و مدیران- باید تلاش کنند سطح خدمتگزاری و انجام وظیفه را ارتقاء دهند و با کارکرد خود، قدر نیروی انتظامی را نیز در چشم عموم مردم ارتقاء بخشند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سیّدعلی خامنهای
17 مهر 1400
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شهید احمد کرمی
شهادت: شبانگاه نهم تیرماه 1360 در سالگرد ازدواجش در كربلاي بازي دراز
مروری بر زندگینامه «آموزگار شهید احمد کرمی»
شهید پرویز نوروزی
شهادت: چهاردهم مهرماه 1359 بر اثر اصابت گلوله دشمن بعثی
بخشی از وصیت نامه:
هم اکنون مملکت اسلامی ما احتیاج به استقامت و پایداری دارد تا دشمنان که در رأس آن ها آمریکای جهانخوار است بفهمد یکمن آرد چقدر فتیر دارد{ضرب المثل به زبان کردی} و امت اسلام تسلیم خدا هستند و تسلیم زور و ابر قدرت ها نخواهند شد و پیروزی نهایی بیاری خدا با آنهاست.
شهید پرویز نوروزی
شهادت: چهاردهم مهرماه 1359 بر اثر اصابت گلوله دشمن بعثی
بخشی از وصیت نامه:
امت اسلام تسلیم خدا هستند و تسلیم زور و ابرقدرت ها نخواهند شد و پیروزی نهایی بیاری خدا با آنهاست ... تنها وصیتم این است که بعد از من برادرانم و همه اقوامی که این وصیتنامه به دستشان می دهید از اسلام تا پای جان دفاع کنند و غیر از آن دینی دیگر برنگیرند فقط اسلام دین جهانی برخاسته از فطرت ناس است،باید آن را تقویت نمود.
ویژه نامه شهدای فرهنگی استان ایلام
شهید حاج قاسم سلیمانی
شهدای مدافع حرم شهیدان حسن عبدالله زاده و محسن عباسی
شهادت: خرداد ماه 1400 در مسیر دیرالزور به تدمر سوریه در کمین نیروهای داعش
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
آغاز امامت امام زمان علیهالسلام ,
امام رضا علیه السلام ,
امام عسکری علیه السلام ,
امنیت ,
دشمنی ,
رسانه ملی ,
شهید احمد کرمی ,
شهید حسن عبدالله زاده ,
شهید محسن عباسی ,
شهید پرویز نوروزی ,
شهید مدافع حرم ,
شهدای مدافع حرم ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 22 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از جلوه های محبّت به اهل بیت علیهم السلام قيلَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا نُسَمِّي بِأَسْمَائِكُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِكُمْ فَيَنْفَعُنَا ذَلِكَ فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ قَالَ اللَّهُ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ شخصی به حضرت امام صادق علیه السلام عرض کرد: فدایتان شوم! ما اسم شما و پدرانتان را روی فرزندانمان میگذاریم؛ آیا این کار سودی هم برایمان دارد؟ فرمودند: بله قسم به خدا! و مگر دین غیر از محبّت است؟ خداوند فرمود: «(ای پیامبر!بگو: ) اگر خدا را دوست دارید، از من تبعیّت کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد. «بحارالانوار» ج ۲۷ ص ۹۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ششم ربیع الاول، سالروز عروج ملکوتی و پرواز روح کوه توحید آیت الحق و سید العرفا، مرحوم علامه آ سید علی قاضی طباطبایی گرامی باد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۳ ۸۳ وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاّ قَليلاً ترجمه ۸۳ ـ و هنگامى كه خبرى از پيروزى يا شكست به آنها برسد، (بدون تحقيق،) آن را شايع مى سازند; در حالى كه اگر آن را به پيامبر و پيشوايان ـ كه قدرت تشخيص كافى دارند ـ باز مى گرداندند، از ريشه هاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده كمى، همگى از شيطان پيروى مى كرديد (و گمراه مى شديد). تفسیر در اين آيه، به يكى ديگر از اعمال نادرست منافقان و يا افراد ضعيف الايمان اشاره كرده، مى فرمايد: «آنها كسانى هستند كه هنگامى كه اخبارى مربوط به پيروزى و يا شكست مسلمانان به آنان برسد، بدون تحقيق، آن را همه جا پخش مى كنند» (وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ). و بسيار مى شود كه اين اخبار، بى اساس بوده و از طرف دشمنان به منظورهاى خاصى جعل شده و اشاعه آن به زيان مسلمانان تمام مى گردد. در حالى كه وظيفه دارند اين گونه اخبار را قبل از هر كس با رهبران و پيشوايانشان در ميان بگذارند و از اطلاعات وسيع و فكر عميق آنها استفاده كنند و بدون جهت نه مسلمانان را گرفتار عواقب غرور ناشى از پيروزى هاى خيالى كنند، و نه روحيه آنها را به خاطر شايعات دروغين مربوط به شكست تضعيف نمايند، مى فرمايد: «اگر آن را به پيامبر و مسئولان امر (كه قدرت تشخيص دارند) ارجاع مى دادند، آنها از ريشه هاى ماجرا مطلع مى شدند» (وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ). «يَسْتَنْبِطُونَهُ» در اصل، از ماده «نَبَط» (بر وزن فقط) و به معنى نخستين آبى است كه از چاه مى كشند و از اعماق زمين استخراج مى گردد، و به همين جهت استفاده كردن هر حقيقتى از دلائل و شواهد مختلف و استخراج آن از مدارك موجود، «استنباط» ناميده مى شود، خواه در مسائل فقهى باشد يا در مسائل فلسفى، سياسى و علمى. منظور از أُولِى الأَمر: «صاحبان فرمان» در اينجا كسانى هستند كه قدرت تشخيص و احاطه كافى به مسائل مختلف دارند، و مى توانند «حقايق» را از «شايعات بى اساس» و مطالب راستين را از نادرست براى مردم روشن سازند، كه در درجه اول پيغمبر(صلى الله عليه وآله)، ائمه اهل بيت(عليهم السلام) جانشينان او و در درجه بعد دانشمندانى هستند كه در اين گونه مسائل صاحب نظرند. چنان كه در تفسير «نور الثقلين» از امام باقر(عليه السلام) در ذيل اين آيه نقل شده كه فرمود: هُمُ الأَئِمَّهُ: يعنى «منظور از اين آيه ائمه اهل بيتند» و به اين مضمون روايات ديگرى نيز نقل شده است. ممكن است به اين گونه روايات ايراد كنند، كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در زمان نزول آيه بوده است، ولى امامان اهل بيت(عليهم السلام)، مخصوصاً با منصب امامت، وجود نداشتند كه به آنها ارجاع شود. پاسخ اين ايراد روشن است; زيرا اين آيه مخصوص زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيست، بلكه يك قانون كلّى براى تمام قرون و اعصار در برابر شايعاتى است كه دشمنان يا مسلمانان نادان در ميان مسلمانان پخش مى كنند. سپس در پايان آيه به اين حقيقت اشاره مى كند، اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نمى شد و به وسيله راهنمائى هاى پروردگار از چنگال اين گونه شايعات و عواقب وخيم آن نجات نمى يافتيد، بسيارى از شما در راه هاى شيطانى گام مى نهاديد و تنها عده كمى بودند كه مى توانستند خود را از پيروى شيطان بر كنار دارند، لذا مى فرمايد: «اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، همگى جز عده كمى از شيطان پيروى مى كرديد» (وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاّ قَليلاً). يعنى تنها پيامبر(صلى الله عليه وآله) و صاحب نظران و دانشمندان موشكاف و باريك بينند كه مى توانند خود را از وساوس شايعات و شايعه سازان بركنار دارند، و اما اكثريت اجتماع اگر از رهبرى صحيحى محروم بمانند، گرفتار عواقب دردناك شايعه سازى ها و نشر شايعات خواهند شد. از بلاهاى بزرگى كه دامنگير جوامع مختلف مى شود و روح اجتماعى، تفاهم و همكارى را در ميان آنها مى كشد، مسأله شايعه سازى و نشر شايعات است، به طورى كه گاه يك نفر منافق مطلب نادرستى جعل مى كند و آن را به چند نفر مى گويد، پس از آن افرادى بدون تحقيق در نشر آن مى كوشند، و شايد شاخ و برگ هائى هم از خودشان بر آن مى افزايند، و بر اثر آن مقدار قابل توجهى از نيرو، فكر و وقت مردم را مشغول ساخته و اضطراب و نگرانى در مردم ايجاد مى كنند. بسيار مى شود كه شايعات، اعتماد عمومى را متزلزل مى سازد و افراد جامعه را در انجام كارهاى لازم سست و مردّد مى نمايد. گرچه اجتماعاتى كه در فشار و خفقان قرار دارند گاهى شايعه سازى و نشر شايعات را به عنوان يك نوع مبارزه و يا انتقامجوئى تعقيب مى كنند. ولى براى اجتماعات سالم نشر شايعات زيان هاى فراوانى به بار مى آورد و اگر اين شايعات پيرامون افراد لايق، مثبت و مفيد باشد، آنها را در خدمات خود دلسرد مى نمايد، گاهى حيثيت چندين ساله آنها را بر باد مى دهد و مردم را از فوائد وجود آنان محروم مى سازد. به همين دليل، اسلام صريحاً هم با «شايعه سازى» مبارزه كرده و جعل، دروغ و تهمت را ممنوع مى شمارد و هم با «نشر شايعات»، و آيه فوق نمونه اى از آن است.
منبع: کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۳ ,
پيروزى ,
شکست ,
تحقیق ,
شایع ,
پیامبر ,
پیشوایان ,
قدرت تشخیص ,
ریشه مسائل ,
آگاه ,
فضل و رحمت خدا ,
شیطان ,
گمراه ,
حضرت امام صادق علیه السلام ,
امام صادق علیه السلام ,
محبت ,
دین ,
تبعیت ,
سید علی قاضی طباطبایی ,
آیت الله قاضی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 22 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ارزش معرفت خدا حضرت امام صادق علیه السلام لوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي فَضْلِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مَدُّوا أَعْيُنَهُمْ إِلَى مَا مَتَّعَ اللَّهُ بِهِ الْأَعْدَاءَ مِنْ زَهْرَةِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ نَعِيمِهَا وَ كَانَتْ دُنْيَاهُمْ أَقَلَّ عِنْدَهُمْ مِمَّا يَطَئُونَهُ بِأَرْجُلِهِم اگر مردم می دانستند در معرفت خداوند عزّوجلّ چه بهره هایی هست، به زیباییها و امکانات زندگی دنیا که خداوند کفّار را از آنها بهره مند کرده است، چشم نمی دوختند. و ارزش دنیا در نزدشان از خاکی که روی آن قدم می نهند، کمتر بود. «کافی» ج ۸ ص ۲۴۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۲ ۸۲ أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً ترجمه ۸۲ ـ آيا درباره قرآن نمى انديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى يافتند.
تفسیر به دنبال نكوهش هائى كه در آيات قبل، از منافقان به عمل آمد، در اينجا به آنها و همه كسانى كه در حقانيت قرآن مجيد شك و ترديد دارند اشاره كرده، مى فرمايد: «آيا آنها درباره وضع خاص اين قرآن انديشه نمى كنند و نتايج آن را بررسى نمى نمايند اين قرآن اگر از ناحيه غير خدا نازل شده بود حتماً تناقض ها و اختلاف هاى فراوانى در آن مى يافتند» (أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً). اكنون كه در آن هيچگونه اختلاف و تناقض نيست بايد بدانند از طرف خداوند نازل شده است. «تَدَبُّر» در اصل، از ماده «دَبر» (بر وزن ابر) به معنى پشت سر و عاقبت چيزى است، بنابراين «تدبّر» يعنى بررسى نتايج، عواقب و پشت و روى چيزى مى باشد، و تفاوت آن با «تفكّر» ، اين است كه: «تفكّر» مربوط به بررسى علل و خصوصيات يك موجود است، اما «تدبّر» مربوط به بررسى عواقب و نتايج آن است، از آيه فوق چند مطلب استفاده مى شود: 1 ـ مردم موظفند درباره اصول دين و مسائلى همانند صدق دعوى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و حقانيت قرآن مطالعه و بررسى كنند و از تقليد و قضاوت هاى كوركورانه بپرهيزند. 2 ـ قرآن ـ بر خلاف آنچه بعضى مى پندارند ـ براى همه قابل درك و فهم است; زيرا اگر قابل درك و فهم نبود دستور به «تدبر» در آن داده نمى شد. 3 ـ يكى از دلائل حقانيت قرآن و اين كه از طرف خدا نازل شده اين است كه در سراسر آن تضاد و اختلاف نيست براى روشن شدن اين حقيقت به توضيح زير توجه فرمائيد: «روحيات هر انسانى دائماً در تغيير است، قانون تكامل در شرائط عادى در صورتى كه وضع استثنائى به وجود نيايد، انسان، روحيات و افكار او را هم در بر مى گيرد و دائماً با گذشت روز و ماه و سال، زبان و فكر و سخنان انسان ها را دگرگون مى سازد، اگر با دقت نگاه كنيم هرگز نوشته هاى يك نفر نويسنده در طى مدتى يكسان نيست، بلكه آغاز و انجام يك كتاب نيز تفاوت دارد، مخصوصاً اگر كسى در كوران حوادث بزرگ قرار گرفته باشد، حوادثى كه پايه يك انقلاب فكرى، اجتماعى و عقيده اى همه جانبه را پى ريزى كند. او هر قدر بخواهد سخنان خود را يكسان، يكنواخت و عطف به سابق تحويل دهد قادر نيست، به خصوص اگر درس نخوانده و پرورش يافته يك محيط كاملاً عقب افتاده باشد. اما قرآن كه در مدت 23 سال بر طبق احتياجات و نيازمندى هاى تربيتى مردم در شرائط و ظروف كاملاً مختلف نازل شده، كتابى است كه درباره موضوعات كاملاً متنوع سخن مى گويد و مانند كتاب هاى معمولى كه تنها يك بحث اجتماعى، يا سياسى، يا فلسفى، يا حقوقى و يا تاريخى را تعقيب مى كند نيست، بلكه: گاهى درباره توحيد و اسرار آفرينش. زمانى درباره احكام و قوانين و آداب و سنن. وقت ديگر درباره امت هاى پيشين و سرگذشت تكان دهنده آنان. و زمانى درباره مواعظ، نصايح، عبادات و رابطه بندگان با خدا سخن مى گويد، و به گفته دكتر «گوستاو لبون»: قرآن كتاب آسمانى مسلمانان منحصر به تعاليم و دستورهاى مذهبى نيست، بلكه دستورهاى سياسى و اجتماعى مسلمانان نيز در آن درج است. چنين كتابى با اين مشخصات، عادتاً ممكن نيست خالى از تضاد، تناقض، پراكنده گوئى و نوسان هاى زياد باشد. اما هنگامى كه مى بينيم باتمام اين جهات همه آيات آن هماهنگ، خالى از هر گونه تضاد و اختلاف و ناموزونى است، به خوبى مى توانيم حدس بزنيم كه اين كتاب زائيده افكار انسان ها نيست، بلكه از ناحيه خداوند است، چنان كه خود قرآن اين حقيقت را در آيه فوق بيان كرده است»
منبع: کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
ارزش معرفت خدا ,
اگر مردم می دانستند ,
مردم ,
دانستن ,
خداوند عزوجل ,
زیبایی ,
امکانات زندی دنیا ,
امکانات ,
زندگی ,
دنیا ,
خداوند ,
کفار ,
بهره مند ,
چشم ,
ارزش دنیا ,
خاک ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۲ ,
قرآن ,
اندیشه ,
اختلاف ,
ليلة المبيت ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 22 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام باقر (علیهالسلام) : از پیشی گیرندگان در کارهای خیر باشید، و گل بی خار باشید. مستدرک الوسائل ج ۱۲ ص ۲۴۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) : نضَّرَ اللّه ُ عَبدا سَمِعَ مَقالَتي فَوَعاهاوحَفِظَها،وبَلَّغَها مَن لَم يَسمَعْها. خداوند، شاد گردانَد آن كَس را كه سخنم را بشنود، بفهمد و حفظ كند و به كسى كه آن را نشنيده، برساند. الكافي ج 1 ، ص403
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حاج قاسم سلیمانی: هر چه نظام سالم تر باشد و پاک تر باشد، تربیتی که در درونش شکل میگیرد سالم تر و پاک تر است
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۸۰ تا ۸۱ ۸۰ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ وَ مَنْ تَوَلّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً ۸۱ وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذي تَقُولُ وَ اللّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً ترجمه ۸۰ ـ كسى كه از پيامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده; و كسى كه سر باز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستاديم (و در برابر او، مسئول نيستى). ۸۱ ـ آنها در حضور تو مى گويند: «فرمانبرداريم»; اما هنگامى كه از نزد تو بيرون مى روند، گروهى بر خلاف گفته تو، جلسات شبانه تشكيل مى دهند; آنچه را در اين جلسات مى گويند، خداوند مى نويسد. اعتنائى به آنها نكن! (و از نقشه هاى آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توكل كن! كافى است كه او يار و مدافع تو باشد.
تفسیر در آيات قبل، سخن از اين به ميان بود كه «حسنات» و «سيئات» از ناحيه كيست؟ از ناحيه خدا، يا انسان؟ در اين آيه موقعيت رسول(صلى الله عليه وآله) در برابر مردم و «حسنات» و «سيئات» آنان، بيان شده است، نخست مى فرمايد: «هر كس اطاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) كند اطاعت خدا كرده است» (مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ). بنابراين، اطاعت خدا از اطاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) نمى تواند جدا باشد; زيرا پيامبر(صلى الله عليه وآله) هيچ گامى بر خلاف خواست خداوند بر نمى دارد، سخنان و كردار و رفتار او همه مطابق فرمان خدا است. پس از آن به اين نكته مى پردازد كه: اگر كسانى سرپيچى كنند و با دستورات پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مخالفت برخيزند مسئوليتى در برابر اعمال آنها ندارد و موظف نيست به حكم اجبار آنها را از هر خلافكارى باز دارد، وظيفه او تبليغ رسالت و امر به معروف و نهى از منكر و راهنمائى افراد گمراه و بى خبر است، لذا مى فرمايد: «كسى كه سرپيچى كند تو در برابر او مسئوليتى ندارى» (وَ مَنْ تَوَلّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً). بايد توجه داشت «حَفِيظ» از اين نظر كه صفت مشبهه است و معنى ثبات و دوام را مى رساند با «حافظ» كه اسم فاعل است تفاوت دارد، بنابراين «حفيظ» به معنى كسى است كه به طور مداوم مراقب حفظ چيزى مى باشد، در نتيجه مفهوم آيه چنين مى شود: مسئوليت پيامبر(صلى الله عليه وآله) مسئوليت رهبرى، هدايت و دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد است. ولى اگر افرادى اصرار در پيمودن راه خلاف داشته باشند، پيامبر(صلى الله عليه وآله) نه در مقابل انحراف هاى آنها مسئوليتى دارد كه در همه جا حاضر و ناظر باشد، و جلو هر گونه گناه و معصيتى را با زور و اجبار بگيرد، و نه از طرق عادى قدرت بر چنين چيزى را مى تواند داشته باشد. بنابراين، در حوادثى مانند جنگ احد ـ كه شايد آيه ناظر به آن هم باشد ـ پيامبر(صلى الله عليه وآله) وظيفه داشته است از نظر فنون جنگى حداكثر دقت و مراقبت را در طرح نقشه جنگ و حفاظت مسلمانان از شرّ دشمن به خرج دهد، و مسلماً اطاعت از پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين دستورات اطاعت خدا بوده. ولى اگر كسانى دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله) را زير پا گذاشتند و به همان دليل گرفتار شكست شدند، مسئوليت آن متوجه خود آنها است، نه پيامبر(صلى الله عليه وآله). بايد توجه داشت اين آيه يكى از روشن ترين آيات قرآن است كه دليل بر حجيت سنت پيامبر (صلى الله عليه وآله) و قبول احاديث او مى باشد، لذا كسى نمى تواند بگويد: قرآن را قبول دارم ولى حديث و سنت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را قبول ندارم; چرا كه آيه فوق صريحاً مى گويد: «اطاعت از حديث و سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله) اطاعت فرمان خدا است». و هنگامى كه مى بينيم پيامبر(صلى الله عليه وآله) طبق «حديث ثقلين» ـ كه در منابع معروف اسلامى اعم از منابع اهل تسنن و شيعه، آمده ـ صريحاً احاديث اهل بيت(عليهم السلام) را سند و حجت شمرده است، مى يابيم كه: اطاعت از فرمان اهل بيت(عليهم السلام) نيز از اطاعت فرمان خدا جدا نيست، و كسى نمى تواند بگويد: من قرآن را مى پذيرم ولى احاديث اهل بيت(عليهم السلام) را نمى پذيرم; زيرا اين سخن بر ضد آيه فوق و آيات مشابه آن است. به همين دليل، در روايات متعددى كه در تفسير «برهان» ذيل آيه مورد بحث وارد شده، مى خوانيم: خداوند طبق آيه فوق حق امر و نهى به پيامبر(صلى الله عليه وآله) خود داده و پيامبر(صلى الله عليه وآله)نيز چنين حقى را به على(عليه السلام) و ائمه اهل بيت(عليهم السلام) داده است، لذا مردم موظفند از امر و نهى آنها سر باز نزنند; زيرا امر و نهى آنها همواره از طرف خدا است نه از خودشان. سپس در آيه دوم اشاره به وضع جمعى از منافقان و يا افراد ضعيف الايمان كرده كه: آنها هنگامى كه در صف مسلمانان در كنار پيغمبر(صلى الله عليه وآله) قرار مى گيرند، براى حفظ منافع و يا دفع ضرر از خويش، با ديگران هم صدا شده و اظهار اطاعت فرمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى كنند، و مى گويند: با جان و دل حاضريم از او پيروى كنيم. اما هنگامى كه از خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) خارج شدند، گفته ها و پيمان هاى خويش را به دست فراموشى مى سپارند و در جلسات شبانه تصميم هائى بر ضد سخنان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى گيرند، آرى مى فرمايد: «آنها در حضور تو مى گويند: فرمانبرداريم، اما هنگامى كه از نزد تو بيرون مى روند، جمعى از آنها جلسات شبانه سرّى بر ضدّ تو تشكيل مى دهند و تصميم هائى جز آنچه تو مى گوئى مى گيرند» (وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذي تَقُولُ). از اين جمله استفاده مى شود: منافقان در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) بى كار نمى نشستند و با اجتماعات شبانه خود، و مشورت با يكديگر نقشه هائى براى كارشكنى در برنامه هاى پيغمبر(صلى الله عليه وآله)طرح مى نمودند. و مى افزايد: «خداوند آنچه را كه در اين جلسات به تصويب مى رسانند ثبت مى كند» (وَ اللّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيـِّتُونَ). ولى خداوند به پيغمبرش دستور مى دهد كه: از آنها روى بگرداند و از نقشه هاى آنها وحشت نكند و هيچ گاه آنها را تكيه گاه در برنامه هاى خود قرار ندهد، تنها بر خدا تكيه كند خدائى كه بهترين يار، مددكار و مدافع است، مى فرمايد: «بنابراين، از آنها اعراض كن و بر خدا توكل نما و همين كافى است كه خداوند يار و مدافع باشد» (فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً). و بدين ترتيب، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از داشتن جلسات سرّى منافقان اطلاع يافت و طبعاً مى دانست در اين جلسات نسبت به چه امرى تصميم گيرى مى شود.
منبع: کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
امام باقر علیهالسلام ,
کارهای خیر ,
گل ,
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله ,
شاد ,
سخن ,
فهمیدن ,
شنیدن ,
حفظ کردن ,
حاج قاسم سلیمانی ,
نظام ,
سالم ,
تربیت ,
پاک ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۸۰ تا ۸۱ ,
پیامبر ,
اطاعت ,
خدا ,
نگهبان ,
مراقب ,
مسئول ,
فرمانبردار ,
جلسات شبانه ,
نقشه ,
وحشت ,
توکل بر خدا ,
یار ,
مدافع ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 21 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اسرائیل غاصب موجودیت خودش چیست که دیگران بخواهند به او آویزان شوند
مکتب حاج قاسم در ایران اسلامی و کشورهای اسلامی ملیونها پیرو دارد،
اگر فقط ملت ایران یک ریگ کوچک به سمت اسرائیل جنایتکار پرتاب کنند ، اسراییل زنده زنده در زیر ربگها دفن خواهد شد،
أللّهُمَّ اشغَلِ الظّالِمِینَ بِالظّالِمِینَ وَ اجعَلنَا مِن بَینِهِم سَالِمِین وَ احفَظ حُمَاةَ الدّینِ وَ أَیِّدِ المُرَوِّجِینَ وَ اجعَلنَا مِنهُم. أللّهُمَّ انصُرِ الإسلَامَ وَ أهلَهُ وَ اخذُلِ الکُفرَ وَ أهلَهُ. . أللّهُمَّ انصُر جُیُوشَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ ارحَم زَعِیمَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ أیِّد وَ سَدِّد قَائِدَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. اللّهُمَّ عَجَّل لِوَلیِّکَ الفَرَجَ وَ العَافِیةَ وَ النَّصرَ وَ اجعَلنَا مِن أعوَانِهِ وَ أنصَارِهِ وَ شِیعَتِهِ. بِمَنِّکَ وَ جُودِکَ و کَرَمِکَ یَا أرحَمَ الرَّاحِمِینَ.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
سخنان سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در خصوص شهید مصطفی صدرزاده یک جوان تو دل برویی بود ، آدم لذت می برد نگاهش کند من واقعا عاشقش بودم.. این جوان چون ما راهش نمی دادیم بیاید اینجا رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده بود تا به اینجا برسد ، زرنگ به این می گویند! به ما و امثال ما که دنبال مال جمع کردن و … هستیم نمی گویند! با ذکاوت کسی است که اینطور کار را بدست می آورد و بالاتـریـن بهره را از آن می گیرد و به نحو احسن از فرصت استفاده می کند، چرا این کار را کرد؟! چون قیمت داشت. ان الله یحب یقاتلون فی سبیل الله … خدا کسی را که در راهش جهاد می کند دوست دارد ،اگر کسی را خدا دوست داشته باشد محبتش را، عشقش را ،عاطفه اش را و همه چیزش را در دلها پراکنده می کند. امثال سید ابراهیم در خیابان ها خیلی زیاد هستند،اما آن چیزی که سید ابراهیم را عزیز کرد و به این نقطه رساند همین راه بود....
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۷۸ تا ۷۹ ۷۸ أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في بُرُوج مُشَيَّدَة وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً ۷۹ ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَة فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللّهِ شَهيدا ترجمه ً ۷۸ـ هر جا باشيد، مرگ شما را درمى يابد; هر چند در برج هاى محكم باشيد! و اگر به آنها (منافقان) حسنه (و پيروزى) برسد، مى گويند: «اين، از ناحيه خداست». و اگر سيئه (و شكستى) برسد، مى گويند: «اين، از ناحيه توست». بگو: «همه اينها از ناحيه خداست». پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنى را درك كنند؟! ۷۹ ـ (آرى،) آنچه از نيكى ها به تو مى رسد، از طرف خداست; و آنچه از بدى به تو مى رسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستاديم; و گواهى خدا در اين باره، كافى است! تفسیر با توجه به آيات قبل و آيات بعد، چنين استفاده مى شود: اين دو آيه نيز مربوط به جمعى از منافقان است كه در صفوف مسلمانان جاى گرفته بودند. همان طور كه در آيات قبل خوانديم، آنها از شركت در ميدان جهاد وحشت داشتند و هنگامى كه دستور جهاد صادر گرديد ناراحت شدند، قرآن به آنها در برابر اين طرز تفكر سه پاسخ مى گويد: پاسخ اول همان بود كه در آيه قبل گذشت، كه اينها از مردم بيشتر از خدا مى ترسند. و پاسخ دوم اين كه: زندگى دنيا زودگذر است و پاداش هاى جهان ديگر براى پرهيزكاران بهتر. و پاسخ سوم اين است كه در آيه مورد بحث مى خوانيم و آن اين كه: فرار از مرگ چه سودى براى شما مى تواند داشته باشد؟ شما در هر كجا كه باشيد مرگ به دنبالتان مى شتابد و بالاخره روزى شما را در كام خود فرو خواهد برد، حتى اگر در برج هاى محكم باشيد، پس چه بهتر كه اين مرگ حتمى و اجتناب ناپذير در يك مسير سازنده و صحيح همچون جهاد انسان را دريابد، نه بيهوده و بى اثر. مى فرمايد: «هر كجا باشيد مرگ شما را مى گيرد، اگر چه در برج هاى محكم باشيد» (أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في بُرُوج مُشَيَّدَة). جالب توجه اين كه: در آيات متعددى از قرآن مجيد همانند آيه 99 سوره «حجر» و آيه 47 سوره «مدثر» از مرگ تعبير به «يقين» شده است، اشاره به اين كه: هر قوم و جمعيتى، هر عقيده اى داشته باشند و هر چيز را بتوانند انكار كنند، اين واقعيت را نمى توانند منكر شوند كه زندگى بالاخره پايانى دارد، و از آنجا كه بعضى از افراد به خاطر عشق به حيات، و يا به گمان اين كه: مرگ را با فنا و نابودى مطلق مساوى مى دانند، همواره از نام آن و مظاهر آن گريزانند. اين آيات به آنها هشدار مى دهد و آيه مورد بحث با تعبير (يُدْرِكْكُم) به آنها گوشزد مى كند كه: فرار از اين واقعيت قطعى عالم هستى، بيهوده است; زيرا معنى ماده «يُدْرِكْكُم» اين است كه: كسى از چيزى فرار كند و آن به دنبالش بدود و بدون ترديد اگر مرگ در پى كسى درآيد، او را خواهد گرفت. امير مؤمنان(عليه السلام) در «نهج البلاغه» مى فرمايد: اِذا كُنْتَ فِى اِدْبار وَ الْمَوْتُ فِى اِقْبال، فَما أَسْرَعَ الْمُلْتَقى!: «هنگامى كه تو عقب مى روى و مرگ به جلو مى آيد، چه زود با يكديگر ملاقات خواهيد كرد»! در آيه 8 سوره «جمعه» نيز اين حقيقت به صورت آشكارترى بيان شده، مى فرمايد: قُلْ اِنَّ الْمَوْتَ الَّذِى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَاِنَّهُ مُلاقِيْكُمْ: «بگو: مرگى كه از آن فرار مى كنيد بالاخره به شما مى رسد». آيا با توجه به اين واقعيت، عاقلانه است انسان خود را از صحنه جهاد و نيل به افتخار شهادت كنار بكشد، و در خانه در ميان بستر بميرد؟ به فرض كه با عدم شركت در جهاد، چند روز بيشترى عمر كند و مكررات را تكرار نمايد و از پاداش هاى مجاهدان راه خدا بى بهره شود، آيا اين به عقل و منطق نزديك است؟! اصولاً مرگ يك واقعيت بزرگ است و بايد براى استقبال از مرگ توأم با افتخار آماده شد. نكته ديگرى كه بايد به آن توجه داشت اين است: آيه فوق مى گويد: «هيچ چيز حتى برج هاى محكم» (بُرُوج مُشَيَّدَة ) نمى تواند جلو مرگ را بگيرد، سرّ آن نيز روشن است; زيرا مرگ بر خلاف آنچه تصور مى كنند از بيرون وجود انسان نفوذ نمى كند، كه معمولاً از درون انسان سرچشمه مى گيرد; چرا كه استعدادهاى دستگاه هاى مختلف بدن خواه و ناخواه، محدود است، و روزى به پايان مى رسد. البته مرگ هاى غير طبيعى از بيرون به سراغ انسان مى آيند، ولى مرگ طبيعى از درون، و لذا برج هاى محكم و قلعه هاى استوار نيز نمى توانند مانع آن شوند. درست است كه قلعه هاى محكم گاهى جلو مرگ هاى غير طبيعى را مى گيرند، ولى بالاخره چه سود؟ مرگ را به طور كلّى نمى توانند از بين ببرند، چند روز ديگر مرگ طبيعى به سراغ آدمى خواهد آمد. قرآن به دنبال آن، در ذيل همين آيه به يكى ديگر از سخنان بى اساس و پندارهاى باطل منافقان اشاره كرده كه هر گاه به پيروزى برسند و نيكى ها و حسناتى به دست آورند، مى گويند: از طرف خدا است، يعنى ما شايسته آن بوده ايم كه خدا چنين مواهبى را به ما داده، مى فرمايد: «اگر به آنها حسنه اى برسد مى گويند: از ناحيه خدا است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ). ولى هنگامى كه شكستى دامنگير آنها شود و يا در ميدان جنگ آسيبى ببينند، مى گويند: «اينها بر اثر سوء تدبير و عدم كفايت نقشه هاى نظامى تو بوده است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يـَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ) و مثلاً شكست جنگ اُحُد را معلول همين موضوع مى پنداشتند. بعضى از مفسران احتمال داده اند: آيه فوق درباره يهود است، و منظور از «حسنة» و «سيئة» همه حوادث خوب و حوادث بد است; زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر(صلى الله عليه وآله) حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مى دادند و حوادث بد را از قدم پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى پنداشتند ولى ارتباط آيه با آيات قبل و بعد كه درباره منافقان است نشان مى دهد: اين آيه بيشتر مربوط به آنها است در هر حال، قرآن به آنها پاسخ مى گويد كه: از نظر يك موحّد و خداپرست تيزبين، همه اين حوادث، پيروزى ها و شكست ها از ناحيه خدا است كه بر طبق لياقت ها و ارزش هاى وجودى مردم به آنها داده مى شود، مى فرمايد: «بگو: همه اينها از ناحيه خدا است» (قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ). و در پايان آيه به عنوان اعتراض به عدم تفكر و تعمق آنها در موضوعات مختلف زندگى مى گويد: «پس چرا اينها حاضر نيستند حقايق را درك كنند»؟! (فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً). سپس در آيه بعد در مورد اين مسأله، يك نظر صريح بيان مى دارد و چنين مى فرمايد: «تمام نيكى ها و پيروزى ها و حسناتى كه به تو مى رسد از ناحيه خدا است و آنچه از بدى ها و ناراحتى ها و شكستها دامنگير تو مى شود، از ناحيه خود تو است»! (ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَة فَمِنْ نَفْسِكَ). توضيح اين معنى را ذيل نكته اى خواهيد خواند. و در پايان آيه به آنها كه شكست ها و ناكامى هاى خود را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت مى دادند و به اصطلاح در اثر قدم پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى دانستند، با خطاب به پيامبر چنين پاسخ مى گويد: «ما تو را فرستاده خود به سوى مردم قرار داديم و خداوند گواه بر اين مطلب است و گواهى او كافى است» (وَ أَرْسَلْناكَ لِلنّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللّهِ شَهيداً). آيا ممكن است فرستاده خدا سبب شكست و ناكامى و بدى براى مردم باشد؟ مطالعه اين دو آيه كه در قرآن پشت سر هم قرار گرفته، سؤالى را در ذهن ترسيم مى كند كه: چرا در آيه اول، همه نيكى ها و بدى ها (حسنات و سيئات) به خدا نسبت داده شده، در حالى كه آيه دوم فقط نيكى ها را به خدا نسبت مى دهد و بدى ها و سيئات را به مردم؟! قطعاً در اينجا نكته اى نهفته است و گرنه چگونه ممكن است دو آيه پشت سر همديگر اختلاف به اين روشنى داشته باشد؟ با مطالعه و دقت در مضمون دو آيه به چند نكته برخورد مى كنيم كه هر كدام مى تواند پاسخ جداگانه اى به اين سؤال بوده باشد: 1 ـ اگر سيئات و بدى ها را تجزيه و تحليل كنيم داراى دو جنبه هستند يكى جنبه مثبت، ديگرى جنبه منفى، و اين، جنبه منفى آن است كه قيافه سيئه به آن مى دهد و به شكل «زيان نسبى» در مى آورد. به عنوان مثال: انسانى كه به وسيله سلاح گرم يا سرد بى گناهى را به قتل مى رساند، مسلماً مرتكب سيئه اى شده است. اكنون عوامل وجود اين كار بد را بررسى مى كنيم در ميان اين عوامل، قدرت انسان، فكر انسان، قدرت يك اسلحه سرد يا گرم، نشانه گيرى صحيح، استفاده از فرصت مناسب، تاثير و قدرت گلوله ديده مى شود كه تمام اينها جنبه هاى مثبت قضيه است; زيرا همه آنها مى توانند مفيد و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به كار گرفته شوند مشكلات بزرگى را حل مى كنند. اما جنبه منفى قضيه آن است كه تمام اين قدرت ها و نيروها در غير مورد خود به كار گرفته شده است، مثلاً به جاى اين كه به وسيله آنها دفع خطر حيوان درنده و يا يك قاتل جانى و خطرناك شده باشد، در مورد انسان بى گناهى به كار رفته است. همين جنبه منفى اخير است كه آن را به صورت «سيئة» در مى آورد، و گرنه، نه قدرت نشانه گيرى انسان چيز بدى است و نه نيروى باروت و نفوذ گلوله، همه اينها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان. بنابراين، اگر ملاحظه مى كنيم در آيه اول تمام حسنات و سيئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است كه: تمام منابع قدرت حتى قدرت هائى كه از آن سوء استفاده مى شود، از ناحيه خدا است و سرچشمه قسمت هاى سازنده و مثبت او است. و اگر در آيه دوم «سيئات» به مردم نسبت داده شده است، اشاره به همان «جنبه هاى منفى» قضيه و سوء استفاده از مواهب و قدرت هاى خدادادى است. و اين درست به آن مى ماند كه: پدرى سرمايه اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهكارى و يا دائر كردن خانه و مركز فساد به كار اندازد، شكى نيست كه او از نظر اصل سرمايه، مديون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است. 2 ـ ممكن است آيه شريفه اشاره به مسأله «الأَمْرُ بَيْنَ الأَمْرَيْنِ» بوده باشد كه در بحث جبر و تفويض به آن اشاره شده است و خلاصه آن اين است: همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد يا سيئه، خوب باشد يا بد، از يك نظر مربوط به خدا است; زيرا او است كه به ما قدرت داده و اختيار و آزادى اراده بخشيده است. بنابراين، آنچه ما با آزادى اراده انتخاب مى نمائيم، بر خلاف خواست خدا نيست، ولى در عين حال اعمال ما به ما نسبت دارد، و از وجود ما سرچشمه مى گيرد; زيرا عامل تعيين كننده عمل، اراده و اختيار ما است، و به همين دليل، ما در برابر اعمالمان مسئوليم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان كه اشاره شد از ما سلب مسئوليت نمى كند و موجب عقيده جبر نيست. بر اين اساس آنجا كه مى فرمايد: «حسنات» و «سيئات» از خدا است، اشاره به همان فاعليت خداوند نسبت به همه چيز است، و آنجا كه مى فرمايد: «سيئات» از شما است، اشاره به فاعليت ما و مسأله اراده و اختيار ما مى كند و در واقع مجموع دو آيه، مسأله «امر بين الامرين» را ثابت مى كند (دقت كنيد). 3 ـ تفسير ديگرى كه براى اين دو آيه وجود دارد و در اخبار اهل بيت(عليهم السلام)نيز به آن اشاره شده است اين است كه: منظور از سيئات، كيفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است ، شكى نيست كه اين كيفرها از ناحيه خداوند است، ولى چون نتيجه اعمال و افعال بندگان مى باشد از اين جهت گاهى به بندگان نسبت داده مى شود، و گاهى به خداوند، و هر دو صحيح است، مثلاً صحيح است گفته شود: قاضى دست دزد را قطع مى كند، و نيز صحيح است گفته شود: اين خود دزد است كه دست خود را قطع مى نمايد!
منبع: کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
مکتب حاج قاسم ,
ایران اسلامی ,
کشورهای اسلامی ,
حاج قاسم سلیمانی ,
شهید مصطفی صدرزاده ,
جوان ,
مشهد ,
افغانستانی ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۷۸ تا ۷۹ ,
مرگ ,
برج ,
محکم ,
منافقان ,
حسنه ,
پیروزی ,
خدا ,
سیئه ,
شکست ,
سخن ,
درک ,
نیکی ,
از طرف خدا ,
بدی ,
رسول ,
مردم ,
گواهی خدا ,
کافی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 21 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) : هر ڪس بعد از نماز واجب تسبیحات حضرتِ زهرا (سلام الله علیها) را بجا آورد قبل از اینڪه پای راست را از روی پای چپ بردارد جمیع گناهانش آمرزیدہ شود. کتاب شریف اصول ڪافے ج ۳ ص ۳۴۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۷۷ ۷۷ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَل قَريب قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتيلا ترجمه ً ۷۷ ـ آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد: «(فعلاً) دست از جهاد بداريد! و نماز را بر پا كنيد! و زكات بپردازيد»! (ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مى ترسيدند، همان گونه كه از خدا مى ترسند، بلكه بيشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى»؟! به آنها بگو: «سرمايه زندگى دنيا، ناچيز است! و سراى آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است. و به اندازه رشته شكاف هسته خرمايى، به شما ستم نخواهد شد». شان نزول جمعى از مفسران مانند مفسر بزرگ «شيخ طوسى» نويسنده «تبيان» و نويسندگان تفسير «قرطبى» و «المنار» از «ابن عباس» چنين نقل كرده اند: جمعى از مسلمانان هنگامى كه در «مكّه» بودند، و تحت فشار و آزار شديد مشركان قرار داشتند، خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيده، عرض كردند: ما قبل از اسلام عزيز و محترم بوديم، اما پس از اسلام وضع ما دگرگون شد، آن عزت و احترام را از دست داديم، و همواره مورد آزار دشمنان قرار داريم، اگر اجازه دهيد با دشمن مى جنگيم تا عزت خود را بازيابيم. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: من فعلاً مأمور به مبارزه نيستم، ولى هنگامى كه مسلمانان به «مدينه» آمدند و زمينه براى مبارزه مسلحانه آماده شد و دستور جهاد نازل گرديد، بعضى از آن افراد داغ و آتشين از شركت در ميدان جهاد مسامحه مى كردند، و از آن جوش و حرارت خبرى نبود، آيه فوق نازل شد و به عنوان تشجيع مسلمانان و ملامت از افراد مسامحه كار حقايقى را بيان نمود. تفسیر چنان كه در شأن نزول اشاره شد، جمعى اهل سخنند و جمعى اهل عمل، قرآن در اينجا از كسانى سخن مى گويد كه در يك موقعيت نامناسب با حرارت و شور عجيبى تقاضا مى كردند: به آنها اجازه جهاد داده شود، ولى به آنها دستور داده شد: فعلاً خوددارى كنيد، به خودسازى، انجام نماز، تقويت نفرات و اداى زكات بپردازيد، اما همين افراد هنگامى كه زمينه از هر جهت آماده شد و دستور جهاد نازل گرديد، ترس و وحشت يك باره وجود آنها را فرا گرفت، و زبان به اعتراض در برابر اين دستور گشودند، مى فرمايد: «آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد: دست از جهاد برداريد! نماز را بر پا كنيد! و زكات بپردازيد! (ولى ناراحت شدند)؟! اما هنگامى كه فرمان جهاد داده شد، جمعى از آنان از مردم مى ترسيدند، همان گونه كه از خدا مى ترسيدند، بلكه بيشتر از آن»! (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً). آنها در اعتراض خود «صريحاً مى گفتند: خدايا چرا به اين زودى دستور جهاد را بر ما نازل كردى؟! چرا اين دستور را مدتى به تأخير نينداختى»؟(وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَل قَريب). و يا اين كه چرا اين رسالت را به عهده نسل هاى آينده نگذاردى؟! 1 قرآن به اين گونه افراد دو جواب مى دهد: نخست جوابى است كه لابلاى عبارت: «يَخْشَوْنَ النّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً» گذشت، يعنى آنها به جاى اين كه از خداى قادر قاهر بترسند از بشر ضعيف و ناتوان وحشت دارند، بلكه وحشتشان از چنين بشرى بيش از خدا است! ديگر اين كه به چنين افرادى بايد گفته شود: به فرض اين كه با ترك جهاد چند روزى آرام زندگى كنيد، بالاخره اين زندگى فانى و بى ارزش است، ولى جهان ابدى براى پرهيزكاران با ارزش تر است، به خصوص اين كه پاداش خود را به طور كامل خواهند يافت و كمترين ستمى به آنها نمى شود، لذا مى فرمايد: «به آنها بگو: سرمايه زندگى دنيا ناچيز است و سراى آخرت براى كسى كه پرهيزگار باشد بهتر است و كوچك ترين ستمى به شما نخواهد شد» (قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتيلاً) 1 ـ نخستين سؤالى كه پيش مى آيد اين است: چرا از ميان تمام دستورهاى اسلامى تنها مسأله نماز و زكات ذكر شده است، در حالى كه دستورهاى اسلام منحصر به اينها نيست؟ پاسخ سؤال اين است: «نماز» رمز پيوند با خدا و «زكات» رمز پيوند با خلق خدا است. بنابراين منظور اين است كه: به مسلمانان دستور داده شد با برقرارى پيوند محكم با خداوند و پيوند محكم با بندگان خدا، جسم و جان خود و اجتماع خويش را براى جهاد آماده كنند، و به اصطلاح خودسازى نمايند; چرا كه مسلماً هر گونه جهادى بدون آمادگى هاى روحى و جسمى و بدون پيوندهاى محكم اجتماعى محكوم به شكست خواهد بود. مسلمان در پرتو نماز و نيايش با خدا ايمان خود را محكم و روحيه خويش را پرورش مى دهد و آماده هر گونه فداكارى و از خودگذشتگى مى شود، و به وسيله زكات شكاف هاى اجتماعى پر مى گردد، و از نظر تهيه نفرات آزموده و ابزار جنگى ـ كه زكات يك پشتوانه اقتصادى براى تهيه آنها مى باشد ـ بهبود مى يابد، و به هنگام صدور فرمان جهاد آمادگى كافى براى مبارزه با دشمن خواهند داشت. مى دانيم قانون زكات در «مدينه» نازل شد و در «مكّه» زكات بر مسلمانان واجب نشده بود، با اين حال، چگونه مى تواند آيه فوق اشاره به وضع مسلمانان در «مكّه» بوده باشد؟ مرحوم «شيخ طوسى» در تفسير «تبيان» در پاسخ اين سؤال مى گويد: منظور از زكات در آيه فوق زكات مستحب بوده كه در «مكّه» وجود داشته است، يعنى قرآن، مسلمانان را (حتى در «مكّه» ) تشويق به كمك هاى مالى به مستمندان و سر و سامان دادن به وضع تازه مسلمان ها مى نموده است. ـ آيه فوق ضمناً اشاره به حقيقت مهمى مى كند و آن اين كه: مسلمانان در «مكّه» برنامه اى داشتند، و در «مدينه» برنامه اى ديگر. دوران سيزده ساله «مكّه» دوران سازندگى انسانى مسلمانان بود و پيامبر(صلى الله عليه وآله)كوشيد با تعليمات پى درپى و شبانه روزى خود از همان عناصر بت پرست و خرافى عصر جاهليت، آن چنان انسان هائى بسازد كه در برابر بزرگ ترين حوادث زندگى، از هيچگونه مقاومت و فداكارى مضايقه نكنند. اگر دوران «مكّه» وجود نداشت هيچ گاه آن پيروزى هاى چشمگير و پياپى در «مدينه» نصيب مسلمانان نمى شد. دوران «مكّه» دوران دانشگاه، ورزيدگى و آمادگى مسلمانان بود و به همين دليل حدود نود سوره، از يكصد و چهارده سوره قرآن در «مكّه» نازل شد كه بيشتر جنبه عقيده اى و مكتبى داشت. ولى دوران «مدينه» دوران تشكيل حكومت و پايه ريزى يك اجتماع سالم بود، و به همين دليل، نه جهاد در «مكّه» واجب بود و نه زكات; زيرا جهاد از وظائف حكومت اسلامى است همان طور كه تشكيل بيت المال نيز از شئون حكومت مى باشد.
منبع: کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
امام صادق علیه السلام ,
تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها ,
نماز واجب ,
پای راست ,
پای چپ ,
گناهان ,
گناه ,
آمرزش گناه ,
آمرزش ,
جهاد ,
نماز ,
زکات ,
ناراحت ,
فرمان جهاد ,
ترس ,
خدا ,
پروردگار ,
تاخیر ,
سرمایه زندگی ,
دنیا ,
ناچیز ,
سرای آخرت ,
پرهیزگار ,
هسته خرما ,
خرما ,
هسته ,
ستم ,
مفسران ,
شیخ طوسی ,
تبیان ,
قرطبی ,
المنار ,
ابن عباس ,
مسلمانان ,
مکه ,
تحت فشار ,
آزار ,
مشرکان ,
پیامبر ,
اسلام ,
محترم ,
عزیز ,
عزت و احترام ,
دشمنان ,
دشمن ,
مبارزه مسلحانه ,
دستور جهاد ,
آتشین ,
داغ ,
میدان جهاد ,
مسامحه ,
جوش و حرارت ,
جوش ,
حرارت ,
تشجیع ,
ملامت ,
حقایق ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 17 مهر 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلسَّلامُ عَلَيکمْ يا اَهْلَ بَيتِ النُّبُوَّة
تفسير سوره مبارکه نسا آيات 75 و 76 ... | فرازهايي از زيارت حضرت بقية الله الأعظم (أرواحنا فداه) ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيه 74 ... | پيغام امام رضا عليه السلام به شيعيان ... | امان نامه ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيات 72 تا 73 ... | لحظات آخر عمر شريف رسول خدا صلّي الله عليه وآله ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيه 71 ... | اگر حضرت محمد و جانشينان ايشان (عليهم السلام) نبودند ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيات 69 تا 70 ... | هر پيشامدي براي مؤمن خير است ... | تقدّم بهشت بر جهنّم
نيروهاي مسلح ما حصار مستحکم در برابر تهديدهاي سخت دشمنان هستند ... | آن کساني که با توهّم ...
عربستان و امارات از ترس ايران به فکر نزديک شدن به ايران هستند. ايران ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيات 66 تا 68 ... | اگر ميخواهي در بهترين حالت از دنيا بروي...
تفسير سوره مبارکه نساء آيه 65 ... | مؤمناني که قبل از ظهور امام زمان عليه السّلام از دنيا مي روند
تفسير سوره مبارکه نساء آيه 64 ... | ضرورت حسن ظن به خداوند متعال ... | فضائل زائران سيّدالشهداء ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيات 61 تا 63 ... | ضربه اي که ربا به جامعه وارد مي کند ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيه 60 ... | علامه حسن زاده آملي ... | بندگان خاصّ خدا ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيه 59 ... | با معارف حسيني خواهيد توانست کشور را به ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيه 58 ... | نور واحد ... | گفتگوي روزها با انسان ... | آرزوي پيامبران ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيات 56 تا 57 ... | از آثار وضعي اطاعت و معصيت ...
سوره مبارکه نساء آيات 53 تا 55 ... | برترين مردم کسي است که ...
تفسير سوره مبارکه نساء آيات 51 تا 52 ... | گاهي بند? مؤمن فقير مي گويد ...
تفسير سوره مبارکه نسا آيات 49 تا 50 ... | در لباس سربازي ... | دفاع مقدس ...
شهيد قارب بن عبد اللّه دئلى غلام حضرت امام حسين (عليه السّلام)
به رسميت نشناختن رژيم جنايتکار صهيونيستي در ميادين ورزشي موضوعي بسيار مهم ...
نور نجات | شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و پرسيد ما که نتوانستيم اربعين به کربلا برويم چه ميشود؟ ...
استفاده از کليه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتي و تعجيل در فرج امام زمان عليه السلام، هديه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله عليها، ائمه اطهار عليهم السلام، امام خامنه اي حفظه الله تعالي و ارواح طيبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
,
:: برچسبها:
تفسير آيات 49 الي 76 سوره مبارکه نساء ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 17 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
آخر صفر سال ۲۰۳ شهادت امام رضا علیه السلام حضرت ثامن الحُجَج مولانا علی بن موسی الرضا علیه السلام در سال ۲۰۳ هـ بنابر أصَح (۱) دو سال پس از شهادت حضرت معصومه علیها السلام به شهادت رسیدند. سنّ مبارک حضرت ۴۹ یا ۵۱ یا ۵۵ سال بوده است. (۲) بنابر نقلی در ۲۷ صفر حضرت امام رضا علیه السلام شهادت رسیده اند، (۳) ولی مشهور آخر ماه صفر است. در ۲۸ صفر مأمون انگور مسموم یا آب انار زهر آلود را به اجبار به حضرت امام رضا علیه السلام خورانید. (۴) ← آزارهای مأمون نسبت به حضرت مأمون از آزار و جسارت نسبت به حضرت کوتاهی نکرد، و حتّی حضرت را چندین ماه در سرخس مقیداً زندانی کرد. (۵) پس از ولایتعهدی، ابتدای گرفتاری آن حضرت به خاطر معاشرت با مأمون منافق ملعون بود. او به حسب ظاهر در تعظیم و احترام حضرت می کوشید، امّا در باطن با آزار و اذیّت حجّت خدا را به مرگ خویش راضی نموده بود. یاسر خادم می گوید : هر جمعه که آن حضرت از مسجد جامع مراجعت می کرد، با بدنی عرق دار و غبار آلود دست ها را به درگاه الهی بر می داشت و می فرمود : «بار الها اگر فرج و گشایش کار من در مرگ من است، مرگ مرا برسان». آن حضرت پیوسته در غم و حزن بودند تا در غربت رحلت فرمود. (۶) مأمون پس از آنکه یک شبانه روز امر شهادت آن حضرت را کتمان کرد سراغ محمّد پسر امام صادق علیه السلام و جماعتی از آل ابوطالب فرستاد تا سلامت بدن امام را ببیند، و پس از آن شروع به گریه و زاری نمود !! (۷) ← دفن بدن مبارک حضرت پس از غسل و کفن و نماز بر بدن شریف حضرت که توسط امام جواد علیه السلام انجام شد (۸) آن حضرت را جلوی قبر هارون در خانه ی حمید بن قحطبه، مکان فعلی دفن کردند. (۹) بنابر بعضی از روایات مأمون از ترس فتنه مردم دستور به دفن شبانه حضرت داد. (۱۰) مدّت امامت آن حضرت ۲۰سال بود. (۱۱) سنّ شریف امام جواد علیه السلام هنگام شهادت امام رضا علیه السلام ۷ سال و چند ماه بود. (۱۲) اقوال شهادت آن حضرت عبارتند از : اوّل ماه رمضان (۱۳)، ۲۱ ماه رمضان (۱۴)، ۲۳ماه رمضان (۱۵)، ۲۴ ماه رمضان (۱۶)، ۱۴ صفر (۱۷)، ۱۷ صفر (۱۸)، شش روز مانده از صفر (۲۳ یا ۲۴) (۱۹)، ۲۷ صفر (۲۰)، ۱۸ جمادی الاولی (۲۱)، و ۲۳ ذی القعده (۲۲). بزرگان شیعه در کتب مختلف ماه شهادت را صفر و روز آن را اکثراً آخر صفر ذکر کرده اند، ولی 29 یا 30 روز بودن ماه صفر در سال شهادت را ذکر ننموده اند. منابع : ۱. کافی : ج ۱، ص ۴۸۶. و ... . ۲. کشف الغمة : ج ۲، ص ۲۶۷ ۳. تاج الموالید : ص ۵۰. شرح الاخبار : ج ۳، ص ۳۴۳ ۴. ارشاد : ج ۲، ص ۲۷۰ ۵. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج ۱، ص ۱۹۷ ۶. همان : ج ۱، ص ۱۸ ۷. ارشاد : ج ۲، ص ۲۷۱ ۸. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج ۱، ص ۲۷۳، ۲۷۶ ۹. همان : ج ۱، ص ۲۱۹، ج ۲، ص ۲۸ ۱۰. همان : ج 1، ص ۲۷۰. ۱۱. ارشاد : ج 2، ص ۲۴۷. ۱۲. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج ۲، ص ۲۸. و ... . ۱۳. العدد القویة : ص ۲۷۶ 14. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج ۲، ص ۲۸، ۲۷۴ ۱۵. کشف الغمة : ج 2، ص ۲۹۷. ۱۶. بحار الأنوار : ج ۹۹، ص ۴۳. ۱۷. العدد القویة : ص ۲۷۶. منتهی الآمال : ج ۲، ص ۳۱۲. ۱۸. مصباح کفهمی : ج ۲، ص ۵۹۶ ۱۹. تاریخ قم : ص ۱۹۹. 20. تاج الموالید : ص ۵۰. شرح الأخبار : ج ۳، ص ۳۴۳. ۲۱. رجال النّجاشی : ص ۱۰۰. ۲۲. منتخب التواریخ : ص ۵۷۷.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا علیه السلام: منْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد. الکافی، ج۲، ص۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام فرازهایی از زیارت حضرت ربیع الانام مولانا بقیة الله الأعظم (أرواحنا فداه) «السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّامِ السَّلَامُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلَّاقِ الْهَامِ السَّلَامُ عَلَى صَاحِبِ الدِّينِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ السَّلَامُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلَادِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ الْمُنْتَهَى إِلَيْهِ مَوَارِيثُ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الْأَصْفِيَاءِ الْمُؤْتَمَنِ عَلَى السِّرِّ وَ الْوَلِيِّ لِلْأَمْرِ».
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نسا آیه ۷۵ ۷۵ وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً ترجمه ۷۵ ـ چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شده اند، پيكار نمى كنيد؟! همان افراد (ستمديده اى) كه مى گويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر (مكّه)، كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده; و از جانب خود، يار و ياورى براى ما تعيين فرما»! تفسیر در آيه گذشته از مؤمنان به جهاد دعوت شده، و بر ايمان به خدا و رستاخيز و استدلال سود و زيان تكيه گرديده، اما اين آيه به جهاد بر اساس تحريك عواطف انسانى دعوت مى كند و مى فرمايد: «چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكان مظلوم و بى دفاعى كه در چنگال ستمگران گرفتار شده اند پيكار نمى كنيد» (وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ) آيا عواطف انسانى شما اجازه مى دهد كه خاموش باشيد و اين صحنه هاى رقّت بار را تماشا كنيد. آنگاه براى شعلهور ساختن عواطف انسانى مؤمنان مى گويد: اين مستضعفان همان ها هستند كه در محيط هائى خفقان بار گرفتار شده، اميد آنها از همه جا بريده است، لذا دست به دعا برداشته و از خداى خود مى خواهند كه از آن محيط ظلم و ستم بيرون روند، مى فرمايد: «اين مستضعفان همان ها هستند كه مى گويند: پروردگارا! ما را از اين قريه اى كه اهل آن ستمگرند به جاى ديگرى منتقل فرما»! (الَّذينَ يـَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظّالِمِ أَهْلُها). و نيز از خداى خود تقاضا مى كنند كه «ولىّ و سرپرستى براى حمايت آنها قرار دهد» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً). «و يار و ياورى براى نجات آنها برانگيزد» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً). در حقيقت، آيه فوق اشاره به اين است كه: خداوند دعاى آنها را مستجاب كرده و اين رسالت بزرگ انسانى را بر عهده شما گذاشته، شما «ولىّ» و «نصيرى» هستيد كه از طرف خداوند براى حمايت و نجات آنها تعيين شده ايد. بنابراين، نبايد اين فرصت بزرگ و موقعيت عالى را به آسانى از دست دهيد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف : إِنَّ فَضْلَ اَلدُّعَاءِ وَ اَلتَّسْبِیحِ بَعْدَ اَلْفَرَائِضِ عَلَی اَلدُّعَاءِ بِعَقِیبِ اَلنَّوَافِلِ کفَضْلِ اَلْفَرَائِضِ عَلَی اَلنَّوَافِلِ . فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهای مستحبی، مانند فضیلت واجبات بر مستحبّات است. بحار الأنوار ، جلد۸۳ ، ص۱۹۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۷۶ ۷۶ الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ الطّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً ترجمه ۷۶ ـ كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مى كنند; و آنها كه كافرند، در راه طاغوت (بت و افراد طغيانگر.) پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد;) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. تفسیر سپس در اين آيه براى تشجيع مجاهدان و ترغيب آنها به مبارزه با دشمن و مشخص ساختن صفوف و اهداف مجاهدان، چنين مى فرمايد: «افراد با ايمان در راه خدا و آنچه به سود بندگان خدا است پيكار مى كنند، ولى افراد بى ايمان در راه طاغوت يعنى قدرت هاى ويرانگر مى جنگند» (الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يـُقاتِلُونَ في سَبيلِ الطّاغُوتِ). يعنى در هر حال، زندگى خالى از مبارزه نيست منتها جمعى در مسير حق و جمعى در مسير باطل و شيطان پيكار دارند. و به دنبال آن مى گويد: «با ياران شيطان پيكار كنيد و از آنها وحشت نداشته باشيد» (فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ). طاغوت و قدرت هاى طغيانگر و ظالم هر چند به ظاهر بزرگ و قوى جلوه كنند، اما از درون، زبون و ناتوانند، از ظاهر مجهز و آراسته آنها نهراسيد; زيرا درون آنها خالى است و نقشه هاى آنها همانند قدرت هايشان سست و ضعيف است; چرا كه متكى به نيروى لايزال الهى نيست، بلكه متكى به نيروهاى شيطانى مى باشد، مى فرمايد: «نقشه هاى شيطان سست و ضعيف است» (إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً). دليل اين ضعف و ناتوانى روشن است; زيرا: از يكسو افراد با ايمان در مسير اهداف و حقايقى گام بر مى دارند كه با قانون آفرينش هماهنگ و هم صدا است و رنگ ابدى و جاودانى دارد، آنها در راه آزاد ساختن انسان ها و از بين بردن مظاهر ظلم و ستم پيكار مى كنند. در حالى كه طرفداران طاغوت در مسير استعمار و استثمار بشر و شهوات زودگذرى كه اثر آن ويرانى اجتماع و بر خلاف قانون آفرينش است تلاش و كوشش مى نمايند. و از سوى ديگر افراد با ايمان به اتكاى نيروهاى معنوى آرامشى دارند كه پيروزى آنها را تضمين مى كند و به آنها قوت مى بخشد، در حالى كه افراد بى ايمان تكيه گاه محكمى ندارند. قابل توجه اين كه: در اين آيه ارتباط كامل «طاغوت» با «شيطان» بيان شده كه چگونه طاغوت از نيروهاى مختلف اهريمنى مدد مى گيرد، تا آنجا كه مى گويد: ياران طاغوت همان ياران شيطانند، چنان كه در آيه 27 سوره «اعراف» نيز همين مضمون آمده است، مى فرمايد: اِنّا جَعَلْنَا الشَّياطِيْنَ أَوْلِيآءَ لِلَّذِيْنَ لايُؤْمِنُونَ: «ما شياطين را سرپرست افراد بى ايمان قرار داديم».
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
شهادت امام رضا علیه السلام ,
آخر صفر سال ۲۰۳ ,
آخر صفر ,
غم ,
نگرانی ,
مومن ,
خداوند ,
روز قیامت ,
قیامت ,
زیارت امام زمان علیه السلام ,
زیارت ,
تفسیر سوره مبارکه نسا آیه ۷۵ ,
در راه خدا ,
راه خدا ,
مردان ,
زنان ,
کودکان ,
ستمگران ,
تضعیف ,
پیکار ,
ستمدیده ,
پروردگارا ,
پروردگار ,
شهر ,
مکه ,
ستمگر ,
سرپرست ,
یار و یاور ,
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ,
فضیلت ,
دعا ,
تسبیح ,
نمازهای واجب ,
نمازهای مستحبی ,
واجبات ,
مستحبات ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۷۶ ,
ایمان ,
کافر ,
در راه طاغوت ,
طاغوت ,
بت ,
افراد طغيانگر ,
افراد ,
طغيانگر ,
طغیان ,
یاران شیطان ,
یار ,
شیطان ,
یاران ,
نترسیدن ,
نقشه شیطان ,
قدرت ,
ضعیف ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 17 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) :
«مردم پيوسته در آسايش به سر مىبرند، تا وقتى كه امر به معروف و نهى از منكر كنند و يكديگر را بر نيكى و تقوا ياور باشند. هرگاه چنين نباشند، بركتها از آنان گرفته مىشود و برخى بر برخى چيره مىشوند. آنگاه نه در زمين و نه در آسمان، ياورى نخواهند داشت» . تهذيب الأحكام ، ج ٦ ، ص ١٨١ .
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: سزاوار است که مرد، در خرج و هزینه زندگی بر خانواده خود توسعه و گشایش دهد، تا آرزوی مرگ او را نداشته باشند. من لا یحضر الفقیه ج۲ ص۶۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
داستانی از گرفتن امان نامه حیدرقلی از امام رضا(علیه السلام) شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه: كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود. اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟ گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم، تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره، جلوش رو نتونستند بگیرند شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته: «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی؟!.. گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه رو آوردم، بگیر برو...... السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) هرگاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که قبلا آن را انجام نمی دادند، خداوند هم بلاهای جدیدی را برای آنان می آورد، که قبلا از آن آگاه نبودند. علل الشرایع ج۲ ص۵۲۲ احادیث الطلاب ص۹۲۴ تا ۹۴۰ کردی اگر از گناه اوقات تباه عاجز شده ای اگر زجبران گناه لب تر بنما به ذکر ناب صلوات زیرا دهد این ذکر به نومید پناه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیغام امام رضا علیه السلام به شیعیان بزنطی* گوید در نامۀ حضرت امام رضا علیه السلام خواندم که: «أَبْلِغْ شِيعَتِي أَنَّ زِيَارَتِي تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ أَلْفَ حِجَّةٍ» به شیعیان من برسانید که زیارت من در نزد خدا با هزار حجّ برابری می کند. قالَ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ أَلْفَ حِجَّةٍ قَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ أَلْفَ أَلْفِ حِجَّةٍ لِمَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّه پس از امام جواد علیه السلام پرسیدم: هزار حجّ؟ فرمودند: آری قسم به خدا؛ و هزار هزار حجّ برای آنکه پدرم را با شناخت حقّش زیارت کند. «کامل الزیارات» ص ۳۰۶ *أحمد بن محمّد بن أبی نصر بزنطی از أصحاب جلیل القدر حضرت رضا و جواد الأئمّه علیهما السلام
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۷۴ ۷۴ فَلْيُقاتِلْ في سَبيلِ اللّهِ الَّذينَ يَشْرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالآخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلْ في سَبيلِ اللّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً ترجمه ۷۴ ـ كسانى كه زندگى دنيا را به آخرت فروخته اند، بايد در راه خدا پيكار كنند! و آن كس كه در راه خدا پيكار كند، و كشته شود يا پيروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهيم داد. تفسیر به دنبال بحثى كه در آيات قبل، درباره خوددارى منافقان از شركت در صفوف مجاهدان بود، در اين آيه، و چند آيه ديگر كه به دنبال آن مى آيد، افراد با ايمان با منطق مؤثر و هيجان انگيزى به جهاد در راه خدا دعوت شده اند. و با توجه به اين كه اين آيات در زمانى نازل شده كه دشمنان گوناگونى از داخل و خارج، اسلام را تهديد مى كردند، اهميت اين آيات در پرورش روح جهاد در مسلمانان روشن تر مى گردد. در آغاز آيه مى فرمايد: «آنهائى بايد در راه خدا پيكار كنند كه آماده اند زندگى پست جهان مادّه را با زندگى ابدى و جاويدان سراى ديگر مبادله نمايند» (فَلْيُقاتِلْ في سَبيلِ اللّهِ الَّذينَ يَشْرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالآخِرَةِ). يعنى تنها كسانى مى توانند در صف مجاهدان واقعى باشند كه آماده چنين معامله اى گردند، و به راستى دريافته باشند كه زندگى در جهان مادّى ـ آن چنان كه از كلمه دنيا (به معنى پست تر و پائين تر) بر مى آيد ـ در برابر مرگ افتخارآميز در مسير زندگى جاويدان اهميتى ندارد. ولى آنها كه حيات مادّى را اصيل و گران بها و بالاتر از اهداف مقدس الهى و انسانى مى دانند، هيچ گاه مجاهدان خوبى نخواهند بود. در ذيل آيه توجه مى دهد: سرنوشت چنين مجاهدانى كاملاً روشن است; زيرا از دو حال خارج نيست يا شهيد مى شوند و يا دشمن را در هم مى كوبند و بر او پيروز مى گردند، در هر صورت پاداش بزرگى به آنها خواهيم داد، مى فرمايد: «كسانى كه در راه خدا پيكار مى كنند، چه كشته شوند و چه پيروز گردند، به زودى پاداش به آنها خواهيم داد» (وَ مَنْ يُقاتِلْ في سَبيلِ اللّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً). مسلماً چنين سربازانى شكست در قاموس وجودشان نيست و در هر دو صورت خود را پيروز مى بينند، چنين روحيه اى به تنهائى كافى است كه وسائل پيروزى آنها بر دشمن را فراهم سازد. تاريخ نيز گواهى مى دهد كه يكى از عوامل پيروزى سريع مسلمانان بر دشمنانى كه از نظر تعداد و تجهيزات و آمادگى رزمى، به مراتب بر آنها برترى داشتند، همين روحيه شكست ناپذيرى آنها بوده است. حتى دانشمندان بيگانه اى كه درباره اسلام و پيروزى هاى سريع مسلمين، در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) و بعد از آن، بحث كرده اند، اين منطق را يكى از عوامل مؤثر پيشرفت آنها دانسته اند. يكى از مورخان معروف غرب در كتاب خود چنين مى گويد: «مسلمانان از بركت مذهب جديد، و مواهبى كه در آخرت به آنها وعده داده شده بود اصلاً از مرگ نمى ترسيدند و دوام و اصالتى براى اين زندگى (منهاى جهان ديگر) قائل نبودند و لذا از آن در راه هدف و عقيده چشم مى پوشيدند. قابل توجه اين كه: در آيه فوق ـ همانند بسيارى ديگر از آيات قرآن ـ جهاد و پيكارى مقدس شمرده شده است كه «فى سبيل اللّه»، در راه خدا و نجات بندگان خدا و زنده كردن اصول حق، عدالت، پاكى و تقوا باشد، نه جنگ هائى كه به خاطر توسعه طلبى، تعصب، توحش، استعمار و استثمار صورت گيرد.
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
امر به معروف و نهى از منكر ,
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ,
امام رضا (علیه السلام) ,
امان نامه ,
حیدرقلی ,
سرخس ,
گناهان جدید ,
گناهان ,
جدید ,
شیعیان ,
زیارت امام رضا علیه السلام ,
زیارت ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۷۴ ,
زندگى دنيا ,
زندگى ,
دنيا ,
آخرت ,
فروش ,
در راه خدا ,
پيكار ,
راه خدا ,
کشته ,
پیروز ,
پاداش بزرگ ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 17 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
لحظات آخر عمر شریف رسول خدا صلّی الله علیه وآله شیخ طوسی ره از عائشه نقل می کند: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا حَضَرَهُ الْمَوْتُ: ادْعُوا لِي حَبِيبِي. فَقُلْتُ لَهُمْ: ادْعُوا لَهُ ابْنَ أَبِي طَالِبٍ، فَوَ اللَّهِ مَا يُرِيدُ غَيْرَهُ، فَلَمَّا جَاءَهُ فَرَّجَ الثَّوْبَ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ ثُمَّ أَدْخَلَهُ فِيهِ، فَلَمْ يَزَلْ يَحْتَضِنُهُ حَتَّى قُبِضَ وَ يَدُهُ عَلَيْه آنگاه که زمان رحلت رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرارسید، فرمودند: حبیبم را به سوی من بخوانید. من گفتم: فرزند ابوطالب را صدا بزنید، که قسم به خدا جز او را نمی خواهند. وقتی ایشان به نزد پیامبر آمدند، حضرت پارچه ای که بر رویشان قرار داشت کنار زدند و ایشان را وارد کردند، و پیوسته ایشان را به سینه چسبانده بودند تا جانشان مفارقت کرد، در حالی که دست پیامبر بر بدن ایشان بود. «الأمالی» ص ۳۳۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیامبر رحمت(صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای ابوذر! پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت شمار... جوانی قبل از پیری سلامتی قبل از مریضی دارایی قبل از فقر فراغت قبل از اشتغال زندگی پیش از مرگ مکارمالاخلاق،جلد۱،ص۴۵۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیامبر اکرم (ص): هرکس دوست دارد خداوند هنگام سختی ها و گرفتاری ها، دعای او را اجابت کند، در هنگام آسایش زیاد دعا کند. نهج الفصاحه، ح ۳۰۲۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۷۲ تا ۷۳ ۷۲وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصيبَةٌ قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهيداً ۷۳ وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً ترجمه ۷۲ ـ در ميان شما، افرادى (منافق) هستند، كه ديگران را به سستى مى كشانند; اگر مصيبتى به شما برسد، مى گويند: «خدا به ما نعمت داد كه با مجاهدان نبوديم، تا شاهد (آن مصيبت) باشيم»! ۷۳ ـ و اگر غنيمتى از جانب خدا به شما برسد، درست مثل اين كه هرگز ميان شما و آنها دوستى و مودتى نبوده، مى گويند: «اى كاش ما هم با آنها بوديم، و به رستگارى (و پيروزى) بزرگى مى رسيديم»! تفسیر به دنبال فرمان عمومى جهاد و آماده باش در برابر دشمن، كه در آيه سابق بيان شد در اين آيه، به حال جمعى از منافقان اشاره كرده، مى فرمايد: «اين افراد دو چهره كه در ميان شما هستند با اصرار مى كوشند از شركت در صفوف مجاهدان راه خدا خوددارى كنند» (وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ) - 2 ولى هنگامى كه مجاهدان از ميدان جنگ باز مى گردند و يا اخبار ميدان جنگ به آنها مى رسد، «در صورتى كه شكست و يا شهادتى نصيب شما شده باشد، اينها با خوشحالى مى گويند چه نعمت بزرگى خداوند به ما داد كه همراه آنها نبوديم تا شاهد چنان صحنه هاى دلخراشى بشويم» (فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصيبَةٌ قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهيداً). ولى «اگر با خبر شوند كه شما پيروز شده ايد، و طبعاً به غنائمى دست يافته ايد، اينها همانند افراد بيگانه اى كه گويا هيچ ارتباطى در ميان شما و آنها برقرار نبوده از روى تأسف و حسرت مى گويند: اى كاش ما هم با مجاهدان بوديم و سهم بزرگى عائد ما مى شد»! (وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً). گرچه در آيه فوق سخنى از غنيمت به ميان نيامده ولى روشن است كسى كه شهادت در راه خدا را يك نوع بلا مى شمرد، و عدم درك شهادت را يك نعمت الهى مى پندارد، پيروزى و فوز عظيم و رستگارى بزرگ از نظر او چيزى جز پيروزى مادّى و غنائم جنگى نخواهد بود. اين افراد دو چهره كه متأسفانه در هر اجتماعى بوده و هستند در برابر پيروزى و شكست هاى مؤمنان واقعى فوراً قيافه خود را عوض مى كنند، هرگز در غم ها با آنها شريك نيستند و در مشكلات و گرفتارى ها همكارى نمى كنند، ولى انتظار دارند در پيروزى هاى آنان سهم بزرگى داشته باشند و همانند مؤمنان و مجاهدان واقعى امتيازاتى پيدا كنند.
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۷۲ تا ۷۳ ,
منافق ,
سستى ,
مصيبت ,
خدا ,
نعمت ,
مجاهدان ,
غنيمت ,
دوستى ,
مودت ,
ای کاش ,
رستگاری ,
پیروزی ,
بزرگ ,
دعا ,
هنگام آسایش ,
جوانی ,
پیری ,
سلامتی ,
فراغت ,
مریضی ,
دارایی ,
فقر ,
اشتغال ,
زندگی ,
مرگ ,
شهید سلیمانی ,
حاج قاسم ,
شهید حاج قاسم سلیمانی ,
لحظات آخر ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 16 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حسنیه سالروز شهادت امام حسن (سلام الله علیه) حضرت السید الزکی مولانا امام حسن بن علی (علیهما السلام) ضمن خطبه ای در بيان علل تشريع احكام و ارتباط آن با ولايت اهل بيت عصمت و طهارت (علیهم السلام اجمعین) فرمودند: «... لَوْ لَا مُحَمَّدٌ وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ وُلْدِهِ كُنْتُمْ حَيَارَى كَالْبَهَائِمِ لَا تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ هَلْ تُدْخَلُ قَرْيَةٌ إِلَّا مِنْ بَابِهَا»؛ اگر حضرت محمد و جانشينان ایشان (علیهم السلام) نبودند، شما چون بهائم سرگردان بوده، به هيچيك از واجبات الهى آگاهى نداشتيد. آيا مى توانيد به خانهاى غير از در آن وارد شويد؟! علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۵۰
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
دیگر طبیب بر سر بالین نیاورید بالینِ من حسین و حسن را بیاورید این شرحِ صدر، مرهمِ جان کَندَنِ من است از سینه ام حسینِ مرا از چه می برید؟ ای نور دیدگانِ من این گونه بی قرار امروز بر رسول گریبان چه می درید؟ روزی رسد که هر دو جگر پاره می شوید با این که در بهشت شما هر دو سرورید بوسه اگر به روی لبان شما زنم روزی ز تشتِ خون، جگر، سر بر آورید زهرای من! تو اِذنِ دخولِ اَجَل بده زیرا خدا به غیر تو کوثر نیافرید او که دری به غیرِ درِ خانه اَت نزد داند خدا مرا به ولای تو پَروَرید تا می شود، حبیبۀ من پشت در نرو! زود است، استغاثه کنان پشت این درید ای دشمنان فاطمه از من حیا کنید! بعد از پدر چه بر سر این دختر آورید دور مرا کسا، بگیرید دخترم! آخر شما تمامِ امید پیمبرید بنشین علی! که خوب به رویت نظر کنم آری خدا جمال تو از خویش آفرید نعش مرا شبانه چو غسل و کفن کنی مخفی ز بی کفن کَفَنم را بیاورید حالا که من وصیّت یک عمر می کنم کاغذ قَلم برای نوشتن بیاورید رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و شهادت امام حسـن مجتبـی علیه السلام تسلیت باد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۷۱ ۷۱ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبات أَوِ انْفِرُوا جَميعاً ترجمه ۷۱ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آمادگى خود را (در برابر دشمن) حفظ كنيد! و در دسته هاى متعدد، يا به صورت دسته واحد، به سوى دشمن حركت نمائيد! تفسیر در آيه فوق، قرآن خطاب به عموم مسلمانان كرده و دو دستور مهم براى حفظ موجوديت اجتماعشان به آنها مى دهد: نخست مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! با كمال دقت مراقب دشمن باشيد مبادا غافلگير شويد و از ناحيه آنها خطرى به شما برسد»! (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ). آنگاه دستور مى دهد: براى مقابله با دشمن از روش ها و تاكتيك هاى مختلف استفاده كنيد و «در دسته هاى متعدد يا به صورت اجتماع، براى دفع دشمن حركت كنيد» (فَانْفِرُوا ثُبات أَوِ انْفِرُوا جَميعاً). آنجا كه لازم است در دسته هاى مختلف و پراكنده حركت كنيد از اين طريق وارد شويد، و آنجا كه ايجاب مى كند همگى به صورت يك ارتش به هم پيوسته به ميدان دشمن بشتابيد، اجتماع را فراموش نكنيد. «ثُبات» جمع «ثُبة» (بر وزن گنه) به معنى دسته جات پراكنده است و در اصل از ماده «ثَبْى» به معنى جمع گرفته شده. «حِذْر» (بر وزن خضر) به معنى بيدارى و آماده باش و مراقبت در برابر خطر است و گاهى به معنى وسيله اى كه به كمك آن با خطر مبارزه مى شود نيز آمده. بعضى از مفسران «حِذْر» را در آيه فوق تنها به معنى «اسلحه» تفسير كرده اند، در حالى كه «حِذْر» معنى وسيعى دارد و مخصوص «اسلحه» نيست، به علاوه در آيه 102 همين سوره دليل روشنى است كه حذر با اسلحه تفاوت دارد آنجا كه مى فرمايد: ... أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ: «مانعى ندارد كه به هنگام ضرورت، در موقع نماز در ميدان جنگ سلاح خود را به زمين بگذاريد، ولى حذر يعنى مراقبت و آماده باش را از دست ندهيد»! اين آيه دستور جامع و همه جانبه اى به تمام مسلمانان، در همه قرون و اعصار، مى دهد كه: براى حفظ امنيت خود و دفاع از مرزهاى خويش، دائماً مراقب باشند، و يك نوع آماده باش مادّى و معنوى به طور دائم بر اجتماع آنها حكومت كند. جالب اين كه: معنى «حِذْر» به قدرى وسيع است كه هر گونه وسيله مادّى و معنوى را در بر مى گيرد، از جمله اين كه مسلمانان بايد در هر زمان از موقعيت دشمن، نوع سلاح، روش هاى جنگى، ميزان آمادگى، و تعداد اسلحه و كارائى آنها با خبر باشند; زيرا تمام اين موضوعات در پيشگيرى از خطر دشمن و حاصل شدن مفهوم «حِذْر» مؤثر است. و از طرف ديگر: براى دفاع از خويشتن نيز هر گونه آمادگى از نظر روانى و معنوى، و از نظر بسيج منابع فرهنگى، اقتصادى و انسانى، و همچنين استفاده از كامل ترين نوع سلاح زمان و طرز به كار گرفتن آن را فراهم سازند. مسلماً اگر مسلمانان همين يك آيه را در زندگى خود پياده كرده بودند در طول تاريخ پر ماجراى خويش هرگز گرفتار شكست و ناكامى نمى شدند. و همان طور كه آيه فوق اشاره مى كند نبايد در استفاده كردن از روش هاى مختلف مبارزه، جمود به خرج داد، بلكه بايد با توجه به مقتضيات زمان و مكان، و چگونگى موقعيت دشمن اقدام نمايند، آنجا كه وضع دشمن طورى است كه بايد در دسته جات مختلف به سوى او بروند از اين روش استفاده كنند و هر كدام برنامه مخصوص به خود در مقابله با او داشته باشند، و آنجا كه ايجاب مى كند همه با برنامه واحد، تهاجم را شروع كنند در يك صف بايستند. از اينجا روشن مى شود اين كه: بعضى از افراد اصرار دارند مسلمانان در مبارزات اجتماعى خود، همه، روش واحدى را انتخاب كنند و هيچگونه تفاوتى در تاكتيك ها نداشته باشند، علاوه بر اين كه با منطق و تجربه، سازگار نيست با روح تعليمات اسلام نيز موافق نمى باشد. و شايد آيه فوق اشاره اى به اين معنى نيز در بر داشته باشد كه مسأله مهم پيشبرد اهداف واقعى است، خواه موقعيت ايجاب كند كه همه از يك روش استفاده كنند و يا از روش هاى گوناگون. ضمناً از كلمه «جَمِيْعاً» استفاده مى شود: براى مقابله با دشمن همه مسلمانان بدون استثناء بايد شركت جويند و اين حكم اختصاص به دسته معينى ندارد.
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۷۱ ,
ايمان ,
آمادگی ,
دشمن ,
متعدد ,
واحد ,
دسته ,
حرکت ,
رحلت ,
شهادت ,
پیامبر ,
امام حسن مجتبی علیه السلام ,
بهائم ,
واجبات الهی ,
آگاهی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 16 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تقدّم بهشت بر جهنّم در خلقت حضرت امام باقر علیه السلام إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجَنَّةَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ النَّارَ وَ خَلَقَ الطَّاعَةَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْمَعْصِيَةَ وَ خَلَقَ الرَّحْمَةَ قَبْلَ الْغَضَبِ وَ خَلَقَ الْخَيْرَ قَبْلَ الشَّر خداوند بهشت را قبل از خلق آتش آفرید؛ و طاعت را قبل از خلق معصیت؛ و رحمت را قبل از غضب؛ و خیر را قبل از شر خلق نمود. «کافی» ج ۸ ص ۱۴۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
هر پیشامدی برای مؤمن خیر است حضرت امام صادق علیه السلام إنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ أَصْبَحَ لَهُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، كَانَ ذلِكَ خَيْراً لَهُ، وَ لَوْ أَصْبَحَ مُقَطَّعاً أَعْضَاؤُهُ، كَانَ ذلِكَ خَيْراً لَهُ حقّاً اگر حال و روز مؤمن طوری شود که آنچه بین مشرق و مغرب است متعلّق به او باشد، برایش خیر است؛ و اگر اعضای بدنش بریده شود، همین برایش خیر است. «کافی» ج ۲ ص ۲۴۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اميرالمؤمنين امام علی (عليه السلام) : أوصِيكُمَا بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ أَلاَّ تَبْغِيَا اَلدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لاَ تَأْسَفَا عَلَى شَيْءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولاَ بِالْحَقِّ وَ اِعْمَلاَ لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً. من شما را به تقوا و پرهیزکاری توصیه می کنم و سفارش می کنم در پی زرق و برق دنیا نباشید ، هر چند دنیا به سراغ شما بیاید و بر آنچه از دنیا از دست می دهید تاسف نخورید . سخن حق بگویید و برای اجر و پاداش الهی ( نه برای چشم داشت از مردم ) کار کنید ، همواره دشمن ظالم و یار و مددکار مظلوم باشید. نهجالبلاغه ، نامه ۴٧
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
علامه طباطبایی(رضوان الله تعالی علیه) :
اگر منع مردم نبود ، بنده از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح امام رضا(ع) زمین را میبوسیدم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا(علیه السلام) لا یَستَکملُ عبدٌ حقیقةَ الإیمانِ حتی تکون فیه خصالٌ ثلاثٌ، التَّفَقُّه فی الدین و حُسنُ التَّقدیرِ فی المعیشة والصبرُ علی الرَزایا. حقیقت ایمان بنده کامل نمی شود مگر در وی سه ویژگی باشد : فهم دین اندازه گیری(مدیریت) درست در زندگی صبر و شکیبایی بر سختیها و گرفتاریها عیون اخبار الرضا(علیه السلام) ج١، ص ٣٠۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۶۹ تا ۷۰ ۶۹ وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً ۷۰ ذلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ وَ کَفى بِاللّهِ عَلیماً ترجمه: ۶۹ـ و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده; از پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان; و آنها رفیق هاى خوبى هستند! ۷۰ ـ این موهبتى از ناحیه خداست. و کافى است که او، (از حال بندگان، و نیات و اعمالشان) آگاه است. شان نزول یکى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نام «ثوبان» که نسبت به آن حضرت محبت و علاقه شدیدى داشت، روزى با حال پریشان خدمتش رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) از سبب ناراحتى او سؤال نمود، در جواب عرض کرد: زمانى که از شما دور مى شوم و شما را نمى بینم ناراحت مى شوم، امروز در این فکر فرو رفته بودم که فرداى قیامت اگر من اهل بهشت باشم، مسلماً در مقام و جایگاه شما نخواهم بود، و بنابراین شما را هرگز نخواهم دید. و اگر اهل بهشت نباشم، که تکلیفم روشن است، بنابراین در هر حال از درک حضور شما محروم خواهم شد، با این حال چرا افسرده نباشم؟! دو آیه فوق نازل شد و به این گونه اشخاص بشارت داد که افراد مطیع پروردگار در بهشت نیز، همنشین پیامبران و برگزیدگان خدا خواهند بود، سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: به خدا سوگند، ایمان مسلمانى کامل نمى شود، مگر این که مرا از خود و پدر و مادر و همه بستگان بیشتر دوست داشته باشد. و در برابر گفتار من تسلیم باشد. تفسیر در این آیه، یکى دیگر از افتخارات کسانى که مطیع فرمان خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله)باشند، بیان شده، و در حقیقت، امتیازاتى را که در آیات قبل گذشت، تکمیل مى کند و آن همنشینى با کسانى است که خداوند، نعمت خود را بر آنها تمام کرده است، مى فرماید: «کسى که مطیع خدا و رسول او باشد (در رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده است» (وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ). و همان طور که در سوره «حمد»، بیان شده است، کسانى مشمول این نعمتند که همواره در جاده مستقیم گام برمى دارند و کوچک ترین انحراف و گمراهى ندارند. آن گاه در توضیح این جمله و بیان کسانى که خداوند نعمت خویش را بر آنها تمام کرده است، به چهار طایفه اشاره مى کند، که در واقع ارکان چهارگانه این موضوع هستند، یعنى «پیامبران، راستگویان، شهیدان و صالحان و اینان رفیق هاى خوبى هستند» (مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً). بنابراین، گروه هاى چهارگانه عبارتند از: 1 ـ «انبیاء» و فرستادگان مخصوص پروردگار که نخستین گام را براى هدایت و رهبرى مردم و دعوت به صراط مستقیم برمى دارند (مِنَ النَّبِیِّینَ). 2 ـ «راستگویان»، کسانى که هم در سخن راست مى گویند و هم با عمل و کردار صدق گفتار خود را اثبات مى کنند و نشان مى دهند که مدعى ایمان نیستند، بلکه به راستى به فرمان هاى الهى ایمان دارند (وَ الصِّدِّیقینَ). از این تعبیر روشن مى شود: بعد از مقام نبوت، مقامى بالاتر از مقام صدق و راستى نیست، نه تنها راستى در گفتار، که راستى در عمل و کردار که شامل امانت و اخلاص نیز مى گردد; زیرا «امانت» همان صداقت در عمل است، همان طور که «راستگوئى» امانت در گفتار است. و در مقابل آن، هیچ صفت زشتى بعد از کفر بدتر از «دروغ و نفاق و خیانت» در سخن و عمل نیست (باید توجه داشت: «صِدِّیق» صیغه مبالغه است و به معنى کسى است که سر تا پا راستى و درستى است). در بعضى از روایات «صدّیق» به على(علیه السلام) و امامان اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر شده است و همان طور که بارها گفته ایم، این گونه تفسیرها بیان مصداق روشن و عالى آیات است و معنى انحصار را نمى رساند. 3 ـ «شهداء» و کشته شدگان در راه هدف و عقیده پاک الهى، و یا افراد برجسته اى که روز قیامت شاهد و گواه اعمال انسان ها هستند (وَ الشُّهَداءِ) 4 ـ «صالحان» و افراد شایسته و برجسته اى که با انجام کارهاى مثبت، سازنده و مفید و پیروى از اوامر انبیاء به مقامات برجسته اى نائل شده اند (وَ الصّالِحینَ). و به همین جهت، در روایات ما «صالحین» به یاران برگزیده ائمه تفسیر شده است، و این نیز همانند آنچه درباره «صدیقین» گذشت، از قبیل بیان فرد شاخص است. نکته اى که یادآورى آن در اینجا لازم مى باشد، این است که: ذکر این مراحل چهارگانه ممکن است اشاره به این معنى باشد که براى ساختن یک جامعه انسانى سالم و شایسته، نخست باید رهبران به حق و انبیاء وارد میدان شوند، به دنبال آنها مبلغان صدیق که قول و عمل آنها با یکدیگر هماهنگ است و اهداف آنها را در همه جا پخش کنند. آن گاه به دنبال این دوران سازندگى فکرى، جمعى در برابر عناصر آلوده و آنهائى که موانع راه حقند، بایستند و قربانى دهند و شهید گردند و محصول این کوشش ها و تلاش ها به وجود آمدن «صالحان» و «اجتماعى پاک و شایسته» است. روشن است صالحان نیز براى روشن نگاه داشتن مشعل حق نسبت به نسل هاى آینده، همین وظائف سه گانه را انجام خواهند داد، رهبرى مى کنند، تبلیغ مى نمایند، و قربانى مى دهند. ضمناً از آیات فوق، این حقیقت به روشنى استفاده مى شود که: موضوع معاشران خوب و همنشین هاى با ارزش به قدرى اهمیت دارد که حتى در عالم آخرت براى تکمیل نعمت هاى بهشتى این نعمت بزرگ به «مطیعان» ارزانى مى گردد، و آنها علاوه بر همه افتخارات، همنشینانى همچون پیامبران، صدیقان و شهیدان و صالحان خواهند داشت. شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که: معاشرت مطیعان با این طوائف چهارگانه مفهومش این نیست که آنها در مقام و مرتبه از هر جهت برابر و مساویند، بلکه در عین معاشرت با یکدیگر، هر کدام سهم خاصى (طبق مقام خود) از مواهب و الطاف خداوند دارند، همان طور که فى المثل درختان، گل ها و گیاهانِ یک باغ در عین این که گرد هم هستند و از نور آفتاب و باران بهره مى برند، بهره هاى آنها همانند ارزش هاى آنها یکسان نیست. سپس در آیه بعد، براى بیان اهمیت این امتیاز بزرگ (همنشینى با برگزیدگان) مى فرماید: «این موهبتى است از ناحیه خدا، و او از حال بندگان و نیات و شایستگى هاى آنها آگاه است» (ذلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ وَ کَفى بِاللّهِ عَلیماً). البته «ذلِکَ» که اسم اشاره بعید است، در این گونه موارد براى اهمیت و علوّ مقام به کار مى رود.
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۶۹ تا ۷۰ ,
خدا ,
پیامبر ,
اطاعت ,
روز رستاخیز ,
روز ,
رستاخیز ,
همنشین ,
نعمت ,
پیامبران ,
صدیقان ,
شهیدان ,
شهداء ,
صالحان ,
رفیق ,
موهبت ,
بندگان ,
نیات ,
اعمال ,
آگاه ,
زندگی ,
مدیریت ,
صبر ,
شکیبایی ,
سختی ,
گرفتاری ,
حقیقت ایمان ,
بنده ,
تقوا ,
پرهیزکاری ,
توصیه ,
زرق و برق دنیا ,
اجر ,
پاداش الهی ,
دشمن ,
ظالم ,
یار ,
مددکار ,
مظلوم ,
مومن ,
خیر ,
پیشامد ,
مشرق ,
مغرب ,
اميرالمؤمنين امام علی عليه السلام ,
امام صادق علیه السلام ,
امام باقر علیه السلام ,
بهشت ,
جهنم ,
تقدم ,
یا زهراء سلام الله علیه ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 16 مهر 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
قلیاف: خاک امپراتوری ایران حکومت فارس نیست؛ تا سال ۱۹۱۸ به ما آذربایجان نمیگفتند رئیس پیشین پارلمان جمهوری باکو: روسها به ایران یورش آوردند و اینجا (باکو) را اشغال کردند. یعنی خاک امپراتوری ایران، حکومت فارس نیست! کمی به مغز و سرتان محکم بزنید تا سال ۱۹۱۸ به ما آذربایجان نمیگفتند، اینها در نوشتههای تاریخی هم هست بروید بخوانید؛ من یک تاریخدان عادی در آذربایجان (باکو) نمیبینم.میگویند آذریهای ایران استقلالطلباند ستارخان جنگید تا آذربایجان را مستقل کند! اینها همگی دروغ هستند. ستارخان برای برپایی مجلس در ایران به پا خاست؛ اصلا از این خبرها نبوده است که میخواست آذربایجان را مستقل کند.میگویند ایران را درهم میکوبیم، از این خبرها نیست از این کارها با ایران نمیتوان کرد. ارتش ایران آنجا ایستاده است و عربستان و امارات از ترس ایران به فکر نزدیک شدن به ایران هستند. ایران ده سال با عراق جنگید؛ پشتیبانیهایی که آمریکا و غیره از عراق کردند و با آن همه کمک کاری پیش نبردند؛ ایران تا پایان هم ایستادگی کرد.
منبع:
https://t.me/fazylatha
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
حوزههای علمیه ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
انتخابات ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
قلیاف ,
آذربایجان ,
باکو ,
تاریخی ,
تاریخدان ,
ستارخان ,
مستقل ,
مجلس ,
ارتش ایران ,
عربستان ,
امارات ,
ترس ,
عراق ,
آمریکا ,
پشتیبانی ,
ایستادگی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 15 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
خداوند از چه کسی عملِ کم را قبول میکند؟ حضرت امام صادق علیه السلام منْ رَضِيَ مِنَ اللَّهِ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْمَعَاشِ رَضِيَ اللَّهُ مِنْهُ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْعَمَل هر کس به امکانات اندکی که از ناحیۀ خدا برایش مقدّر می شود خشنود باشد، خدا به عمل اندک او راضی می شود. «کافی» ج ۲ ص ۱۳۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اگر میخواهی در بهترین حالت از دنیا بروی... حضرت امام صادق علیه السلام إنْ أَرَدْتَ أَنْ يُخْتَمَ بِخَيْرٍ عَمَلُكَ حَتَّى تُقْبَضَ وَ أَنْتَ فِي أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ فَعَظِّمْ لِلَّهِ حَقَّهُ أَنْ لَا تَبْذُلَ نَعْمَاءَهُ فِي مَعَاصِيهِ وَ أَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْكَ وَ أَكْرِمْ كُلَّ مَنْ وَجَدْتَهُ يَذْكُرُ مِنَّا أَوْ يَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا ثُمَّ لَيْسَ عَلَيْكَ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً إِنَّمَا لَكَ نِيَّتُكَ وَ عَلَيْهِ كَذِبُهُ. اگر میخواهی پروندهات با بهترین عملت بسته شود تا در حالی که در بهترین کارها هستی قبض روح شوی، حقّ خدا را بزرگ بشمار به این که نعمتهای او را در راه معاصی او مصرف نکنی، و با حلم او نسبت به خودت فریب نخوری. و هر کسی را دیدی که از ما یاد میکند یا خود را به محبّت ما متّصل میکند، اکرام کن؛ آنگاه اگر او در این ادعا صادق باشد یا کاذب بر عهده تو نیست، تو بواسطه نیّتت بهره میبری و کذب او برعهده خودش است. «عیون أخبار الرضا علیه السلام» ج ۲ ص ۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمومنین (عليه السلام) فرمودند : يومُ العَدلِ على الظّالِمِ أشَدُّ مِن يَومِ الجَورِ على المَظلُومِ . روز عدالت براى ستمگر، سخت تر از روز ستم بر ستمديده است. نهج البلاغة ، حكمت۳۴۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۶۶ تا ۶۸ ۶۶وَ لَوْ أَنّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلیلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبیتاً ۶۷ وَ إِذاً لآَتَیْناهُمْ مِنْ لَدُنّا أَجْراً عَظیماً ۶۸ وَ لَهَدَیْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقیماً ترجمه: ۶۶ـ اگر (همانند بعضى از امت هاى پیشین،) به آنان دستور مى دادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید» و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمى از آنها عمل مى کردند. و اگر اندرزهائى را که به آنان داده مى شد انجام مى دادند، براى آنها بهتر بود; و موجب تقویت ایمان آنها مى شد. ۶۷ـ و در این صورت، پاداش بزرگى از ناحیه خود به آنها مى دادیم. ۶۸ ـ و آنها را به راه راست، هدایت مى کردیم. تفسیر در اینجا براى تکمیل بحث گذشته، درباره کسانى که از داورى هاى عادلانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) گاهى احساس ناراحتى مى کردند، اشاره به پاره اى از تکالیف طاقت فرساى امم پیشین کرده که: ما تکلیف شاق و مشکلى بر دوش اینها نگذاشتیم، اگر همانند بعضى از امم پیشین (مانند یهود که پس از بت پرستى و گوساله پرستى به آنها دستور داده شد: یکدیگر را به کفاره این گناه بزرگ به قتل برسانند، و یا از وطن مورد علاقه خود بیرون روند) به اینها نیز چنین دستور سنگین و سختى را مى دادیم، چگونه در برابر انجام آن طاقت مى آوردند، اینها که درباره آبیارى کردن یک نخلستان و داورى پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت به آن، تسلیم نیستند، چگونه مى توانند از عهده آزمایش هاى دیگر در آیند، مى فرماید: «ما اگر به آنها دستور مى دادیم یکدیگر را بکشید، یا از آبادى هاى خود خارج شوید، جز عده کمى آن را انجام نمى دادند» (وَ لَوْ أَنّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلیلٌ مِنْهُمْ). مسلماً اگر چنان دستورى به آنها مى دادیم که یکدیگر را بکشید، یا از وطن خود خارج شوید، تنها عده کمى از آنها آن را انجام مى دادند. به گفته بعضى از مفسران، مسأله «تن در دادن به کشته شدن» و «خارج شدن از وطن»، از جهاتى شبیه به یکدیگرند; زیرا بدن، وطن روح آدمى است، همان طور که وطن، همانند جسم انسان است، هم ترک وطن جسم، کار مشکلى است و هم چشم پوشى از وطنى که زادگاه و جایگاه انسان است. سپس مى فرماید: «اگر آنها اندرزهاى خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به کار بندند، هم به سودشان است، و هم باعث تقویت ایمان آنها است» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبیتاً). جالب توجه این که: در این آیه، از فرمان ها و احکام الهى تعبیر به موعظه و اندرز شده است، اشاره به این که احکام مزبور چیزى نیست که به سود فرمان دهنده (خداوند) بوده باشد، بلکه در حقیقت اندرزهائى است که به نفع موعظه شونده است، و لذا بلافاصله مى فرماید: این اطاعت هم به سود شما است و هم موجب تقویت ایمان شما مى گردد. به این نکته نیز باید توجه داشت که در پایان مى گوید: هر قدر انسان در مسیر اطاعت فرمان خدا گام بردارد ثبات و استقامت او بیشتر مى شود، در واقع اطاعت فرمان، یک نوع ورزش روحى براى انسان است که ادامه و تکرار آن همانند ورزش هاى جسمانى، روز به روز قوت، قدرت، ثبات و استحکام بیشترى مى آفریند، و تدریجاً انسان به جائى مى رسد که هیچ قدرتى نمى تواند بر نیروى ایمان او غلبه کند و او را بفریبد. در آیه بعد سومین فایده تسلیم و اطاعت در برابر خدا را بیان کرده، مى فرماید: «در این هنگام (علاوه بر آنچه گفته شد) پاداش عظیمى نیز به آنها خواهیم داد» (وَ إِذاً لآَتَیْناهُمْ مِنْ لَدُنّا أَجْراً عَظیماً). و در آخرین آیه از آیات فوق، به چهارمین نتیجه اشاره کرده مى فرماید: «و مسلماً آنها را به راه راست هدایت کردیم» (وَ لَهَدَیْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقیماً). روشن است منظور از این هدایت، راهنمائى به اصل دین و آئین نیست، بلکه الطاف تازه اى است که از طرف خداوند به صورت هدایت ثانوى و به عنوان پاداش، به این گونه افراد شایسته داده مى شود، و مانند چیزى است که در آیه 17 سوره «محمّد»(صلى الله علیه وآله) به آن اشاره شده است، که مى فرماید: وَ الَّذِیْنَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً: «کسانى که در راه هدایت گام بردارند، خداوند بر هدایت آنها مى افزاید». در روایتى نقل شده: هنگامى که آیه «وَ لَوْ أَنّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ...» نازل گردید، یکى از مسلمانان با ایمان گفت: به خدا سوگند اگر چنین دستورهاى سنگینى از طرف خدا به ما داده مى شد، حتماً انجام مى دادیم، ولى شکر خدا را که از چنین دستورى معاف شده ایم، این سخن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، فرمود: اِنَّ مِنْ أُمَّتِى لَرِجالاً اَلاِیْمانُ أَثْبَتُ فِى قُلُوبِهِمْ مِنَ الْجِبالِ الرَّواسِىَ: «بعضى از پیروان من چنانند که، ایمان در دل هاى آنها پابرجاتر است از کوه هاى محکم و استوار»!
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
خداوند ,
عمل کم ,
امام صادق علیه السلام ,
امکانات ,
خدا ,
خشنود ,
عمل اندک ,
راضی ,
کافی ,
مرگ ,
مردن ,
پرونده عمل ,
بهترین کارها ,
حق خدا ,
نعمت ,
معاصی ,
حلم ,
فریب ,
یاد ,
محبت ,
متصل ,
اکرام ,
ادعا ,
صادق ,
کاذب ,
نیت ,
کذب ,
عدالت ,
ستمگر ,
ستم ,
ستمدیده ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 15 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کسی که خدا خیر او را بخواهد حضرت امام صادق علیه السلام منْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَام وَ حُبَّ زِيَارَتِه خداوند برای هر کس ارادۀ خیر بفرماید، محبّت حسین علیه السلام و میل به زیارتش را در قلب او می اندازد. «کامل الزیارات» ص ۱۴۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم مؤمنانی که قبل از ظهور امام زمان علیه السّلام از دنیا می روند حضرت امام صادق علیه السلام إذَا قَامَ أُتِيَ الْمُؤْمِنُ فِي قَبْرِهِ فَيُقَالُ لَهُ يَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُكَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِيمَ فِي كَرَامَةِ رَبِّكَ فَأَقِم وقتی حضرت مهدی علیه السلام قیام می فرمایند، به مؤمن در قبر گفته می شود: امام تو ظهور کرده است؛ اگر میخواهی به ایشان ملحق شوی ملحق شو؛ و اگر میخواهی در کرامتِ پروردگارت بمانی، بمان. «الغیبه» شیخ طوسی ص ۲۵۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمومنین امام علی ( علیه السلام) فرمودند : اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد . رابطه ات را با خدا اصلاح کن ,خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود . آخرتت را اصلاح کن ، خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند. خصال شیخ صدوق
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ امام حسن مجتبی (علیه السلام) تُجهَلُ النِّعَمُ ما أقامَت، فإذا وَلَّت عُرِفَت. نعمت ها تا هستند ناشناخته اند و همین که رفتند[قدرشان]شناخته می شوند. منبع : مجلسی، بحارالأنوار، ج 78، ص 11
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلم) فرمودند : اتَّقِ المَحارِمَ تَکُن أعبَدَ النّاسِ وَ ارضِ بِما قَسَمَ اللَّهُ لَکَ تَکُن أغنَى النّاسِ از چیزهاى حرام بپرهیز تا از همه کس عابدتر باشى و به قسمت خویش راضى باش تا از همه کس ثروتمندتر باشى. نهج الفصاحه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۶۵ ۶۵ فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً ترجمه: ۶۵ ـ به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر این که در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند; و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند; و کاملاً تسلیم باشند. شان نزول «زبیر بن عوام» که از مهاجران بود، با یکى از انصار (مسلمانان «مدینه») بر سر آبیارى نخلستان هاى خود که در کنار هم قرار داشتند، اختلافى پیدا کرده بودند، هر دو براى حل اختلاف، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیدند، از آنجا که باغستان «زبیر» در قسمت بالاى نهر و باغستان انصارى در قسمت پائین نهر قرار داشت، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به «زبیر» دستور داد: اول او باغ هایش را آبیارى کند و بعد مسلمان انصارى (و این مطابق همان سنتى بود که در باغ هاى مجاور هم جریان داشت). اما مرد انصارى به ظاهر مسلمان از داورى عادلانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) ناراحت شده، گفت: آیا این قضاوت به خاطر آن بود که «زبیر»، عمه زاده تو است؟! پیامبر(صلى الله علیه وآله) از این سخن بسیار ناراحت شد، به حدّى که رنگ رخسار او دگرگون گردید، در این موقع آیه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد در بعضى از تفاسیر اسلامى شأن نزول هاى دیگرى ذکر شده، که کم و بیش با شأن نزول فوق شباهت دارد (تفسیر تبیان، و طبرسى، و المنار). تفسیر گرچه شأن نزول خاصى در بالا براى آیه فوق نقل شده، ولى همان طور که بارها گفته ایم: شأن نزول هاى خاص هیچ گاه با عمومیت مفهوم آیه منافات ندارد، و به همین دلیل، این آیه مى تواند مکمل بحث آیات قبل نیز بوده باشد. در این آیه، خداوند سوگند یاد کرده که افراد، در صورتى ایمان واقعى خواهند داشت که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در اختلافات خود به داورى بطلبند و به بیگانگان مراجعه ننمایند، مى فرماید: «به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر این که در اختلافات خود تو را داور قرار دهند» (فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ) سپس مى فرماید: نه فقط به داورى را به نزد تو آورند، بلکه هنگامى که تو در میان آنها حکمى کردى، خواه به سود آنها باشد یا به زیان آنها، علاوه بر این که اعتراض نکنند، «بلکه از آنچه قضاوت کرده اى، در دل خود نیز احساس ناراحتى ننمایند و کاملاً تسلیم باشند» (ثُمَّ لا یَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً). گرچه ناراحتى درونى از قضاوت هائى که احیاناً به زیان انسان است، غالباً اختیارى نیست، ولى با تربیت هاى اخلاقى و پرورش روح تسلیم در برابر حق و عدالت، و توجه به موقعیت واقعى پیامبر(صلى الله علیه وآله) حالتى در انسان پیدا مى شود که: هیچ گاه از داورى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حتى دانشمندانى که جانشینان او هستند، هرگز ناراحت نخواهد شد. به هر حال، مسلمانان واقعى موظفند روح تسلیم در برابر حق را در خود پرورش دهند. جالب توجه این که: در آیه فوق نشانه هاى ایمان واقعى و راسخ را در سه مرحله بیان کرده است: الف ـ در تمامى موارد اختلاف، خواه بزرگ باشد یا کوچک، به قضاوت و داورى پیامبر(صلى الله علیه وآله) که از حکم الهى سرچشمه مى گیرد، مراجعه کنند، نه به طاغوت و داوران باطل. ب ـ هیچ گاه در برابر قضاوت ها و فرمان هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ که همان فرمان خدا است ـ حتى در دل خود احساس ناراحتى نکنند، و به داورى ها و احکام او بدبین نباشند. ج ـ در مقام عمل نیز آن را دقیقاً اجرا کنند و به طور کامل تسلیم حق باشند. روشن است قبول یک مکتب و فرمان هاى آن، در مواردى که به سود انسان تمام مى شود، دلیل بر ایمان به آن مکتب نیست. بلکه آنجا که ظاهراً به زیان انسان است، اما در واقع مطابق با حق و عدالت است، اگر پذیرفته شود، نشانه ایمان است. در حدیثى که از امام صادق(علیه السلام) در کتاب «کافى» در تفسیر این آیه نقل شده، چنین مى خوانیم: «اگر جمعیتى خدا را بپرستند، نماز را به پا دارند، زکات را بپردازند، روزه ماه رمضان و حج را به جا آورند، ولى نسبت به کارهائى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) انجام داده با سوء ظن بنگرند و یا بگویند: اگر او فلان کار را انجام نداده بود بهتر بود، آنها در حقیقت مؤمنان واقعى نیستند». سپس امام(علیه السلام) آیه فوق را تلاوت فرموده، چنین گفت: «بر شما باد که در مقابل خدا و حق همیشه تسلیم باشید» این آیه یکى از دلائل معصوم بودن پیامبر(صلى الله علیه وآله) است; زیرا دستور به تسلیم مطلق ـ از نظر گفتار و کردار ـ در برابر همه فرمان هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حتى تسلیم قلبى در برابر او، نشانه روشنى بر این است که، او در احکام، فرمان ها و داورى هایش نه اشتباه مى کند و نه عمداً چیزى بر خلاف حق مى گوید، هم معصوم از خطاست و هم معصوم از گناه. آیه فوق، هر گونه اجتهاد در مقام نص پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اظهار عقیده را در مواردى که حکم صریح از طرف خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره آن رسیده باشد، نفى مى کند. بنابراین، اگر در تواریخ اسلامى مى بینیم گاهى بعضى از افراد در برابر حکم خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجتهاد و یا اظهار نظر مى کردند و مثلاً مى گفتند: «پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین گفته و ما چنین مى گوئیم»، باید قبول کنیم که عمل آنها بر خلاف صریح آیه فوق است.
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
خداوند ,
محبّت حسین علیه السلام ,
زیارت ,
خیر ,
ظهور امام زمان علیه السلام ,
حضرت مهدی علیه السلام ,
قیام ,
مومن ,
قبر ,
ظهور ,
امام ,
محلق ,
کرامت ,
پروردگار ,
باطن ,
اصلاح ,
ظاهر ,
خوبی ,
سرزبان ,
زابطه با خدا ,
مردم ,
احترام ,
خلق ,
آخرت ,
نعمت ,
ناشناخته ,
قدر نعمت ,
امام حسن علیه السلام ,
امام مجتبی علیه السلام ,
امام حسن مجتبی علیه السلام ,
پرهیز ,
حرام ,
عابد ,
قسمت ,
راضی ,
ثروتمند ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۶۵ ,
سوگند ,
مومن ,
اختلافات ,
داوری ,
احساس ناراحتی ,
تسلیم ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 15 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از فضائل زائران سیّدالشهداء علیه السلام حضرت امام صادق علیه السلام إنَّ أَيَّامَ زَائِرِي الْحُسَيْنِ عَلَیهِ السَّلَامُ لَا تُحْسَبُ مِنْ أَعْمَارِهِمْ وَ لَا تُعَدُّ مِنْ آجَالِهِمْ روزهای زیارت امام حسین علیه السلام از عمر زائران به حساب نمی آید و از اجل هایشان شمرده نمی شود. کامل الزیارات ص ۱۳۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ضرورت حسن ظن به خداوند متعال حضرت امام رضا علیه السلام أحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا گمانت را به خداوند نیکو بگردان، چرا که خدای عزّوجلّ میفرماید: من نزد گمان بنده ام هستم که به من ایمان دارد، اگر گمانش خیر باشد، (رفتار من با او نیز) خیر است، و اگر شرّ باشد، شر خواهد بود. «کافی» ج ۲ ص ۷۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (عليه السلام) : من فَرَّجَ عن مُؤمِنٍ كُربَةً مِن كُرَبِ الدنيا فَرَّجَ اللّه ُ عَنهُ كُربَةً مِن كُرَبِ الآخِرَةِ . هر كه غمى از غمهاى دنيا را از دل مؤمنى برطرف سازد، خداوند غمى از غمهاى آخرت را از دلش بزدايد . بحار الأنوار ج۷۴ ص۲۳۳
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۶۴ ۶۴ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحیماً ترجمه: ۶۴ ـ ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مى کردند (و فرمان هاى خدا را زیر پا مى گذاردند)، به نزد تو مى آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى کردند، و پیامبر هم براى آنها استغفار مى کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند.
تفسیر قرآن در آیات گذشته، مراجعه به داوران جور را شدیداً محکوم نمود، و در این آیه به عنوان تأکید این سخن مى گوید: «ما هیچ پیامبرى را که نفرستادیم، مگر براى این که به فرمان خدا از آنها اطاعت شود». و هیچگونه مخالفتى نسبت به آنها انجام نگردد (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ). زیرا آنها هم رسول و فرستاده خدا بوده اند و هم رئیس حکومت الهى، بنابراین مردم موظف بوده اند، هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگى اجراى آن از آنها پیروى کنند، و تنها به ادعاى ایمان قناعت نکنند. از این جمله، به خوبى استفاده مى شود: هدف از فرستادن پیامبران، اطاعت و فرمانبردارى همه مردم بوده است، حال اگر بعضى از مردم از آزادى خود سوء استفاده کردند و اطاعت ننمودند، تقصیر متوجه خود آنها است. بنابراین، آیه فوق عقیده جبریّون ـ که مى گویند: بعضى از مردم از آغاز، موظف به اطاعت، و بعضى محکوم به عصیان و مخالفت هستند ـ را نفى مى کند. ضمناً از تعبیر «بِاِذْنِ اللّهِ» استفاده مى شود: پیامبران الهى هر چه دارند از ناحیه خدا است و به عبارت دیگر، وجوب اطاعت آنها بالذات نیست، بلکه آن هم به فرمان پروردگار و از ناحیه اوست. پس از آن، در دنباله آیه، راه بازگشت را به روى گناهکاران و آنها که به طاغوت مراجعه کردند، و یا به نحوى از انحاء مرتکب گناهى شدند، گشوده، مى فرماید: «اگر آنها هنگامى که به خویش ستم کردند، به سوى تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى نمودند، و پیامبر هم براى آنها طلب آمرزش مى نمود، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحیماً). قابل توجه این که: قرآن به جاى این که بگوید: نافرمانى خدا کردند و مراجعه به داوران جور نمودند، مى گوید: اِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ: «هنگامى که به خویش ستم کردند»! اشاره به این که: فایده اطاعت فرمان خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) متوجه خود شما مى شود، و مخالفت با آن در واقع یک نوع ستم به خویشتن است; زیرا زندگى مادى شما را بر هم مى ریزد و از نظر معنوى مایه عقب گردى شما است. در ضمن از این آیه، پاسخ کسانى که توسل جستن به پیامبر و یا امام را یک نوع شرک مى پندارند روشن مى شود; چرا که این آیه صریحاً مى گوید: آمدن به سراغ پیامبر(صلى الله علیه وآله) و او را بر درگاه خدا شفیع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براى گنهکاران، مؤثر، و موجب پذیرش توبه، و رحمت الهى است. اگر وساطت، دعا، استغفار و شفاعت خواستن از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شرک بود، چگونه ممکن بود قرآن چنین دستورى را به گنهکاران بدهد! منتها افراد خطاکار باید نخست خود توبه کنند و از راه خطا برگردند، سپس براى قبول توبه خود از استغفار پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز استفاده نمایند. بدیهى است: پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمرزنده گناه نیست، او تنها مى تواند از خدا طلب آمرزش کند، و این آیه پاسخ دندان شکنى است به آنها که این گونه وساطت را انکار مى کنند (دقت کنید). جالب توجه این که: قرآن نمى گوید: تو براى آنها استغفار کن بلکه مى گوید: «رسول» براى آنها استغفار کند، این تعبیر گویا اشاره به آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از مقام و موقعیتش استفاده کند و براى خطاکارانِ توبه کننده، استغفار نماید. این معنى (تأثیر استغفار پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى مؤمنان) در آیات دیگرى از قرآن نیز آمده است مانند: آیه 19 سوره «محمّد» و آیه 5 سوره «منافقون» و آیه 114 سوره «توبه» که درباره استغفار ابراهیم نسبت به پدرش (عمویش) اشاره مى کند، و آیات دیگرى که نهى از استغفار براى مشرکان مى کند و مفهومش این است که استغفار براى مؤمنان بى مانع است. و نیز از بعضى از آیات استفاده مى شود: فرشتگان براى جمعى از مؤمنان خطاکار در پیشگاه خداوند استغفار مى کنند خلاصه این که: آیات زیادى از قرآن مجید حکایت از این معنى مى کند که: پیامبران یا فرشتگان و یا مؤمنان پاکدل مى توانند براى بعضى از خطاکاران استغفار کنند، و استغفار آنها در پیشگاه خدا اثر دارد. این خود یکى از معانى شفاعت کردن پیامبر و یا فرشتگان و یا مؤمنان پاکدل براى خطاکاران است، ولى همان طور که گفتیم چنین شفاعتى نیازمند به وجود زمینه، شایستگى و آمادگى در خود خطاکاران است. شگفت انگیز این که از پاره اى از کلمات بعضى از مفسران استفاده مى شود که: خواسته اند استغفار پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آیه فوق را مربوط به تجاوز به حقوق شخصى خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) بدانند، و بگویند: چون نسبت به خود پیغمبر(صلى الله علیه وآله) ستم کرده بودند، لازم بود رضایت او را به دست آورند، تا خداوند از خطاى آنها بگذرد! ولى روشن است: ارجاع داورى به غیر پیامبر(صلى الله علیه وآله) ستمى به شخص پیغمبر نیست، بلکه مخالفت با منصب خاص او و یا به عبارت دیگر مخالفت با فرمان خدا است و به فرض که ستمى بر شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد، قرآن روى آن تکیه نکرده است، بلکه تکیه قرآن روى این مطلب است که آنها بر خلاف فرمان خدا رفتار کردند. به علاوه، اگر ما به کسى ستم کنیم، رضایت او کافى است، چه نیازى به استغفار او در پیشگاه خدا است؟ و از همه گذشته، به فرض که چنین تفسیرى براى آیه فوق کنیم، در مورد آن همه آیات دیگر که استغفار پیامبران، فرشتگان و مؤمنان را در حق خطاکاران مؤثر مى داند چه خواهیم گفت؟ آیا در مورد آنها نیز پاى حقوق شخصى در میان بوده است؟!.
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
زیارت امام حسین علیه السلام ,
امام صادق علیه السلام ,
عمر ,
زائران ,
اجل ,
ضرورت ,
حسن ظن ,
خداوند متعال ,
گمان ,
نیکو ,
بنده ,
ایمان ,
خیر ,
کامل الزیارات ,
کامل ,
امام رضا علیه السلام ,
غم ,
غمهای دنیا ,
دل مومن ,
مومن ,
آخرت ,
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۶۴ ,
پیامبر ,
فرمان خدا ,
اطاعت ,
طلب آمرزش ,
استغفار ,
توبه ,
مهربان ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 15 مهر 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بندگان محبوب پروردگار حضرت امام صادق علیه السلام قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْخَلْقُ عِيَالِي فَأَحَبُّهُمْ إِلَيَّ أَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ أَسْعَاهُمْ فِي حَوَائِجِهِم خداوند عزّوجلّ فرمود: مردم، تحت تکفّل من هستند. پس محبوبترین آنها نزد من کسی است که با آنها بیشتر مدارا کند و برای نیازهای آنها بیشتر تلاش کند. کافی» ج ۲ ص ۱۹۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ضربه ای که ربا به جامعه وارد می کند سأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَام عَنْ عِلَّةِ تَحْرِيمِ الرِّبَا قَالَ إِنَّهُ لَوْ كَانَ الرِّبَا حَلَالًا لَتَرَكَ النَّاسُ التِّجَارَاتِ وَ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْه هشام بن حکم گوید: از امام صادق علیه السلام دربارۀ علّت تحریم ربا سؤال کردم. فرمودند: علّتش این است که اگر ربا حلال بود، مردم تجارتها و کارهایی که مورد نیازشان است را ترک می کردند. علل الشرائع» ج ۲ ص ۴۸۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۶۱ تا ۶۳ ۶۱ وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنافِقینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً ۶۲ فَکَیْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ ثُمَّ جاؤُکَ یَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاّ إِحْساناً وَ تَوْفیقاً ۶۳ أُولئِکَ الَّذینَ یَعْلَمُ اللّهُ ما فی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغا ترجمه: ۶۱ـ و هنگامى که به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خداوند نازل کرده، و به سوى پیامبر بیائید»، منافقان را مى بینى که از (قبول دعوت) تو، اعراض مى کنند! ۶۲ ـ پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتى مى شوند، سپس به سراغ تو مى آیند، سوگند به خدا یاد مى کنند که منظور ما (از بردن داورى نزد دیگران)، چیزى جز نیکى کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) نبوده است؟! ۶۳ـ آنها کسانى هستند که خدا، آنچه را در دل دارند، مى داند. از (مجازات) آنان صرف نظر کن; و آنها را اندرز ده; و با بیانى رسا، نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما! تفسیر به دنبال نهى شدید از مراجعه به طاغوت، و داوران جور، که در آیه سابق آمد، در این سه آیه، نتایج این گونه داورى ها و دستاویزهائى که منافقان براى توجیه کار خود به آن متشبث مى شدند، مورد بررسى قرار گرفته است. در آیه نخست مى فرماید: این گونه مسلمان نماها نه تنها براى داورى به سراغ طاغوت مى روند بلکه هنگامى که به آنها تذکر داده مى شود که به سوى حکم خدا بیائید و داورى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را بپذیرید، مقاومت به خرج داده و از قبول دعوت تو اعراض و امتناع مىورزند و با اصرار روى این کار مى ایستند، مى فرماید: «هنگامى که به آنها گفته مى شود: به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر بیائید، منافقان را مى بینى که از قبول دعوت تو اعراض مى کنند» (وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَیْت الْمُنافِقینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً). در حقیقت، قرآن مى گوید: مراجعه آنها به طاغوت یک اشتباه زودگذر نبوده که با یادآورى اصلاح گردد، بلکه مقاومت و اصرار آنها در این کار نشان دهنده روح نفاق و ضعف ایمان آنها است، و گر نه با دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیدار مى شدند، و به اشتباه خود معترف مى گشتند. و در آیه بعد، این حقیقت را بیان مى کند که: همین افراد منافق هنگامى که در نتیجه اعمالشان گرفتار مصیبتى مى شوند، و در بن بست قرار مى گیرند، به حکم اجبار به سوى تو مى آیند، لذا مى فرماید: «پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان گرفتار مصیبتى مى شوند، به سراغ تو مى آیند» (فَکَیْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ ثُمَّ جاؤُکَ). و در این موقع «سوگند یاد مى کنند که منظور و هدف ما از بردن داورى به نزد دیگران جز نیکى کردن و ایجاد توافق در میان طرفین دعوا نبوده است» (یَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاّ إِحْساناً وَ تَوْفیقاً). در اینجا باید به دو نکته توجه داشت: نخست این که: منظور از مصیبتى که دامنگیر آنها مى شود چیست؟ بعید نیست منظور از آن نابسامانى ها، بدبختى ها و مصیبت هائى باشد، که بر اثر داورى طاغوت دامنگیر آنها مى شود; زیرا جاى تردید نیست که اگر بر اثر داورى افراد ناصالح و ستمگر، منفعت آنى عائد یکى از طرفین دعوى شود، چیزى نمى گذرد که ادامه این داورى ها باعث توسعه ظلم و فساد، هرج و مرج، و از هم پاشیدن سازمان اجتماع مى گردد، بنابراین چنین افرادى به زودى نتایج کار خود را خواهند دید و از کرده خود پشیمان مى شوند. بعضى از مفسران احتمال داده اند: منظور از «مصیبت» همان رسوائى منافقان در میان جمعیت و یا مصائبى باشد که به فرمان خدا، دامن آنها را مى گیرد (همانند بلاها و شکست هاى غیر منتظره). نکته دیگر این که: آیا منظور منافقان از کلمه احسان و نیکى، احسان به طرفین دعوى بوده، و یا نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)؟ ممکن است منظورشان هر دو باشد، آنها بهانه هاى مضحکى براى ارجاع داورى به بیگانگان درست کرده بودند، از جمله این که مى گفتند: آوردن داورى به نزد پیغمبر(صلى الله علیه وآله) دون شأن او است!; زیرا غالباً طرفین دعوى جار و جنجال به راه مى اندازند و این با مقام پیامبر(صلى الله علیه وآله) سازگار نیست!. به علاوه، قضاوت و داورى همیشه به زیان یک طرف تمام مى شود، و طبعاً دشمن تراش است، گویا آنها با چنین بهانه هائى مى خواستند خود را تبرئه کنند که منظور ما خدمت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و طرفین دعوى بوده است. و یا این که اصولاً نظر ما داورى نبوده، بلکه نظر ما آشتى دادن و ایجاد توفیق و توافق در میان طرفین نزاع بوده است. ولى خداوند در آیه سوم، نقاب از چهره آنها کنار مى زند و این گونه تظاهر دروغین را ابطال مى کند، مى فرماید: «اینها کسانى هستند که خداوند اسرار درون دل هاى آنها را مى داند» (أُولئِکَ الَّذینَ یَعْلَمُ اللّهُ ما فی قُلُوبِهِمْ). و در عین حال به پیامبر خود دستور مى دهد: «از مجازات آنها صرف نظر کن» (فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ). لذا پیامبر(صلى الله علیه وآله) همواره با منافقان به خاطر اظهار اسلام، تا آنجا که ممکن بود مدارا مى کرد; زیرا مأمور به ظاهر بود و جز در موارد استثنائى، آنها را مجازات نمى کرد، چه این که ظاهراً در صفوف مسلمانان بودند و ممکن بود مجازات آنها به یک نوع تصفیه حساب شخصى تفسیر شود. سپس دستور مى دهد: آنها را موعظه کن، اندرز ده و با بیانى رسا که در دل و جان آنها نفوذ کند، نتائج اعمالشان را به آنها گوشزد کن» (وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً).
منبع:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۶۱ تا ۶۳ ,
خداوند ,
پیامبر ,
منافقان ,
قبول دعوت ,
اعراض ,
اعمال ,
مصیبت ,
سوگند ,
داوری ,
نیکی کردن ,
توافق ,
طرفین نزاع ,
دل ,
مجازات ,
اندرز ,
رسا ,
بیان ,
نتایج ,
اعمال ,
گوشزد ,
ضربه ,
ربا ,
جامعه ,
امام صادق علیه السلام ,
حرام ,
خداوند عزوجل ,
تکفل ,
محبوبترین ,
مدارا ,
نیاز ,
تلاش ,
کافی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
|
|
آمار مطالب
:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0
آمار کاربران
:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0
کاربران آنلاین
آمار بازدید
:: بازدید امروز : 5911
:: باردید دیروز : 69
:: بازدید هفته : 6024
:: بازدید ماه : 22815
:: بازدید سال : 70488
:: بازدید کلی : 70488
|