پرچم سرخ یا لثارات الحسین علیه السلام بر فراز مسجد جمکران خواب را از چشم جهانخواران ربوده
رهبر معظم انقلاب
[مجازات سخت]
خونخواهی او (میهمان عزیزمان، شهید هنیه) را وظیفهی خود میدانیم
*****************
هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام
* از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
* ️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام!
* در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
* 1.ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
* 2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
* 3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
* 4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
* 5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
* 6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
* 7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
صلی الله علیک یا سیدالساجدین ، الامام العارفین،زین العابدین..
امام خمینی (ره): اگر امریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً امریکا را شکست، و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت. یا پیروزی. که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است ...
امام خامنهای: در دنیا عذاب بزرگ منافق افشاگرى است. منافق از هیچ چیز بیشتر از افشاگرى بدش نمیآید. هر کسى که علیه او افشاگرى بکند، با او دشمن میشود ...
شهید عبدالحمید دیالمه: مطمئن باشیم در هر شغلی که هستیم اگر ذرهای عدم خلوص در ما باشد امروز سقوط نکنیم، فردا سقوط میکنیم. فردا نباشد پسفردا سقوط میکنیم چون انقلاب هر زمان یک موج میزند یک مشت زباله را بیرون میریزد ...
بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید سیدمحمود موسوی:
همیشه پشت سر رهبر قدم بردارید، چون سخنان رهبر بدون تردید حق است ... کلامتان کلام رهبر باشد و از زبان او بشنوید، چون کلام و زبان رهبر، کلام و زبان آقا امام زمان (عج) است، پس همیشه حامی و پشتیبان رهبر باشید؛ زیرا دل رهبر به شما خوش است و همواره برای سلامتی او دعا کنید ... اگر میخواهید از فتنه آخرالزمان در امان باشید، فقط پشت سر ولایت فقیه باشید
عباس بن علی بن ابیطالب (۲۶-۶۱ق) مشهور به ابوالفضل پنجمین پسر امام علی(ع) و اولین فرزند امالبنین است. مهمترین فراز زندگی او حضور در واقعه کربلا و شهادت در روز عاشورا است ...
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
* جمعی در محضر امام صادق علیه صلوات الله نشسته بودند.
سخن از شیعه و پیروان خاندان رسالت به میان آمد.
* امام (علیه السلام) فرمود: پیروان ما در لحظات آخر عمر،
چیزهایی را می بینند که چشمها با دیدن آن، روشن میگردد و شاد می شوند.
* یکی از حاضران پرسید:
چه چیز را می بینند؟ این سؤال را ده بار تکرار کرد
و اصرار داشت تا امام به او پاسخ دهد
ولی امام صادق (علیه السلام) هر بار در پاسخ او می فرمودند: می بینند.
* سرانجام امام (علیه السلام) آن شخص سؤال کننده را صدا زد و فرمود:
گویا اصرار داری تا بدانی چه چیز را می بینند؟
عرض کرد: آری. قاطعاً. سپس گریه کرد.
* امام (علیه السلام) به حال او رقت کرد و فرمود:
آن دو نفر را می بینند! آن شخص با اصرار پرسید: کدام دو نفر را؟
* امام (علیه السلام) فرمود:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) را میبینند.
هیچ مؤمنی نیست مگر این که در لحظات آخر عمر،
این دو بزرگوار را خواهد دید که آن دو بزرگوار به او بشارت میدهند.
* آنگاه فرمود:
این مطلب را خداوند در قرآن، بیان کرده است، حاضران پرسیدند:
خداوند در کجا و کدام سوره بیان فرموده است؟
* امام صادق (علیه السلام) فرمود:
در سوره یونس آنجا که میفرماید:
* الذین آمنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیوه الدنیا و فی الآخره.
یونس/ ۶۴ ۶۳
* همانها که ایمان آوردند و پرهیزگار بودند
در زندگی دنیا و در آخرت شاد و مسرورند.
* بشارت دنیا آنان،
همان حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام)
در لحظات آخر عمر آنهاست که بر بالین آنان حاضر گشته
و آنها را شاد و مسرور میسازد.
منبع:
حکایت های شنیدنی ۵/ ۱۶۴ ۱۶۳ به نقل از تفسیر نور الثقلین ۲/ ۱۱۰ تفسیر نمونه ۸/ ۳۴۰
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
* در این روز در سال ۶۴ه حضرت ام البنین علیها السلام، همسر امیرالمؤمنین علیه السلام و مادر قمر بنى هاشم علیه السلام به شهادت رسیدند.
*️نام مبارک آن حضرت فاطمه ، و کنیه شریفش ام البنین است ، و آن حضرت به همین کنیه معروفند. پدر آن حضرت حزام بن خالد، و مادرشان لیلى دختر شهید بن ابى عامر است.
*️امیر المؤمنین علیه السلام آن حضرت را به همسرى برگزید و خداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود: حضرت قمر بنى هاشم عباس علیه السلام ، عبد الله ، جعفر و عثمان علیهم السلام ، که هر چهار پسر در کربلا شهید شدند.
*️بانوانى که از کربلا به مدینه مراجعت کردند، در خانه ام البنین علیها السلام عزادارى مى کردند. آن حضرت اگر چه در کربلا نبود ولى از ناله و گریه قرار نداشت و همه روزه به بقیع مى رفت مرثیه سرایی میکرد.
* ام البنین علیها السلام ،سیده نساء العرب / ص84
* ریاحین الشریعه / ج3 / ص294
* حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزارداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین نگاشته اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به شهادت رساندند.
* وقایع الشیعه / ص85 / وقایع سیزدهم جمادی الثانی
متن زیارت حضرت ام البنین سلام الله علیها
شهید مدافع حرم شهید محمد بلباسی
شهید مدافع حرم شهید مهدی نظری
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
حضرت آیتالله امام خامنهای: «حرکت شهدای مدافعحرم شما که در این برهه در خارج از کشور به شهادت رسیدند، درواقع شبیه حرکت آن کسانی است که با جانِ خودشان توانستند قبر حضرت اباعبدالله را حفظ کنند.... همان رفتنها بود که حالا رسیده به بیست میلیون زائر پیادهی اربعین. اگر آنجا کسانی فداکاری نمیکردند، امروز شوکت و هیمنهی محبّت اباعبدالله الحسین علیهالسلام اینجور دنیا را فرا نمیگرفت؛ که شما میبینید در راهپیمایی اربعین از کشورهای مختلف -از فارس و ترک و اردو و کشورهای اروپایی و حتّی از آمریکا- افرادی بلند میشوند میآیند آنجا؛ این کار را چهکسی کرد؟ این خشت اوّل و اصلیِ این کار را همان کسانی گذاشتند که درواقع جانشان را برای زیارت قبر اباعبدالله علیهالسلام فدا کردند.» ۱۳۹۷/۰۷/۳۰
قیام حسینی، تبیین زینبی
حضرت آیتالله امام خامنهای: «این چهل روزی که از عاشورا تا اربعین اتّفاق افتاده، یکی از مقاطع بسیار مهمّ تاریخ اسلام است. روز عاشورا در اوج اهمّیّت است و این چهل روزی هم که بین عاشورا و اربعین هست، تالیتلو روز عاشورا است. اگر روز عاشورا اوج مجاهدت همراه با فداکاری -فدا کردن جان، فدا کردن عزیزان، فرزندان و یاران- است، این چهل روز، اوج مجاهدت همراه با تبیین، همراه با افشاگری، همراه با توضیح [است]. اگر این چهل روز نمیبود، اگر حرکت عظیم زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و جناب امّکلثوم و حضرت سجّاد (علیه السّلام) نمیبود، شاید آن فقرهی «لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَة» اتّفاق نمیافتاد.» ۱۴۰۰/۰۷/۰۵
اگر تن به ولایت طاغوت دادی، تمام نیروها و انرژیها و ابتکارها و استعدادهای تو در قبضهی طاغوت واقع میشود و وقتی که در قبضهی طاغوت واقع شد، به سود تو به کار نمیافتد، چون سود تو برای طاغوت و شیطان مطرح نیست. برای شیطان خود او مطرح است، مصالح او مطرح است، راه او مطرح است. اگر چنانچه در آن راه و با آن مصالح، تو قربانی شدی، شدی؛ تو گمراه شدی، شدی. اگر برای تأمین آن مصالح، لازم شد تو قربانی بشوی، باید بشوی؛ لازم شد و گمراه بشوی، باید بشوی، شیطان است دیگر، قدرت در اختیار اوست و تو هم که خودت را دادی به دست او، میکشد هر جا که خاطر خواه اوست.
ادا کردن اجر رسالت
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
چه ذکر فضائل اهلبیت علیهمالسلام باشد و چه ذکر مصائب اهلبیت علیهمالسلام باشد؛ همۀ اینها ادا کردن اجر رسالت است؛ تثبیتکردن مردم بر «قرآن» است.چرا؟!
برای اینکه قرآن دارد: «إلاّ المَوَدَّة فِی القُرْبَی؛ [از شما برای رسالت پاداشی نمیخواهم] مگر مودت و دوستی نزدیکانم».
رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٢۶ ( مجموعه فرمایشات حضرت آیتالله بهجت قدسسره پیرامون حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و اصحاب و یاران آن حضرت)
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان:
چگونه زائران اربعین یاوران امام زمان(ع) میشوند؟
امامحسین روز عاشورا به امامسجاد(ع) فرمود: بهخدا قسم خون من آرام نگیرد تا زمانیکه مهدی(ع) برای انتقام و از بین بردن ریشۀ ظلم مبعوث شود
این بیقراری دلها در اربعین، مصداق همان آرام نگرفتن خون حسین تا ظهور است و هرچه به ظهور نزدیکتر میشویم، این التهاب بیشتر میشود
نسبت به اربعین نمیشود بیتفاوت بود؛ امروز اگر کسی با اربعین، متحول نشود علامت خطر است. هرکس نمیتواند بیاید، سعی کند یک کاری برای اربعین انجام دهد
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان:
چگونه زائران اربعین یاوران امام زمان(ع) میشوند؟
شما اربعینیها صرفاً عزاداران حسین(ع) نیستید؛ یاوران حسین(ع) هستید! در اربعین، حسّ رزم داشته باشید و به قصد یاریِ امامزمان(عج) بیایید
حسّ و حال شما در اربعین، فقط توسل و حاجتگرفتن نباشد؛ دنبال نصرت امامزمان(عج) باشید. در زیارت اربعین میخوانیم «و نُصرَتی لَکُم مَعَدَّة» من برای یاری شما آمادهام
خیلیها با خانواده به این رزمایش مهدوی میآیند، اگر بپرسید «چرا زن و بچه را آوردی؟» میگویند: مگر حسین(ع) با خانواده نیامد؟ مگر طفل ششماهه و دختر سهساله را نیاورد؟
بانوان با حضور خود نشان میدهند که این ماجرا عقبۀ محکمی دارد. بعضی از آقایان را خانمها راهی اربعین کردند. این مادران هستند که فرزندان خود را به عشق امامزمان(عج) تربیت میکنند
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان:
ابعاد عبادتِ با عظمتِ اربعین
عبادت لذت دارد اما لذتش مثل لذتهای دنیوی در وجود انسان فعال و بالفعل نیست
انسان باید به بلوغ معنوی برسد تا دلش برای عبادت تنگ بشود و احساس نیاز به عبادت بکند
عبادت شکلهای گوناگونی دارد، زیارت و ذکر اولیاء خدا هم عبادت است
اولین عبادتی که دل انسان راحت برایش تنگ میشود زیارت امامحسین(ع) است
در پیادهروی اربعین حواستان باشد که دارید عبادت میکنید
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان:
ابعاد عبادتِ با عظمتِ اربعین
پیادهروی اربعین یک عبادت است؛ اربعین به ما یاد میدهد که عبادت اگرچه ممکن است ظاهرش کمی سخت و تلخ باشد اما باطنش شیرین است
فرق اربعین و زیارت حسین(ع) با عبادتهای دیگر این است که شیرینیاش از همان اول چشیده میشود
اینجا برای اولینبار میشود لذت عبادت را چشید؛ لذا خیلیها اینجا نمازخوان شدهاند و خیلی از نمازخوانها، نمازخوانِ خوب شدهاند
در مسیر اربعین، حسّ عبادت بگیرید، تا میشود باوضو باشید و عبادت اربعین را با عبادتهای دیگر مثل ذکر و نماز، پررنگ کنید
هر گونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
شیعیان على علیه السّلام کسانى هستند که در راه دوستی ما #مال_خود_را به یک دیگر #مىبخشند و در راه ولایت و مودّت ما به یکدیگر محبت میورزند، اگر به خشم آیند ستم نمىکنند و اگر خوشنود شوند زیاده روى نمىکنند، براى همسایگان برکت هستند،
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و سلامتی نائبشان امام خامنهای، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها و ائمه اطهار علیهم السلام صلوات
2- در روایات متعددی که از ائمه(علیهم السلام) روایت شده، عهد به ولایت امامان تفسیر گردیده است. چنانچه امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«ما ذمه و حرمت خدا هستیم و ما عهد الهی هستیم.»
3- وفای به عهد یاد شده با شش امر حاصل میگردد:
۱ یقین قلبی به امامت و ولایت آنها
۲ مودت قلبی نسبت به آنها
۳ بغض دشمنانشان
۴ اطاعت و پیروی از آنها
۵ اظهار اعتقاد قلبی به آنها به وسیله زبان و بدن
۶ یاری کردن آنها در هر حال
و این عناوین ششگانه، در دعا برای صاحب الزمان و درخواست تعجیل فرج آن حضرت تحقق می یابد.
مکیال المکارم، ص ۲۴۸
#جمعه
#انتظار
#ظهور
#مهدیموعود
#صلوات
#امامزمان
#اللهمعجللولیکالفرج
منابع (ادامه ...):
ble.ir/masjedf
https://iqna.ir/fa/amp/news/3923743
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و سلامتی نائبشان امام خامنهای، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها و ائمه اطهار علیهم السلام صلوات
یهودیان نشانههای اباعبدالله علیه السلام را داشتند و میدانستند که این اتفاق کنار فرات خواهد افتاد، در کتابهای آنها بود. برای مسلمانها هم پیامبر صلی الله علیه و آله پیشبینی فرموده بودند. آنها میدانستند که امام بعد از امام حسین اسمش علی است، گفتند: «هم امام حسین و هم امام بعدی را همین جا میکشیم
و کار را یکسره میکنیم.»
اباعبدالله برای اینکه بتوانند این خط را گم کنند، اسم همۀ پسرهایشان را علی گذاشتند. علیاکبر، علی اوسط (امام سجاد) و علیاصغر علیهم السلام. با حکمت خدا حضرت سجاد بیماری بسیار سختی میگیرند طوری که نمیتوانستند تکان بخورند. زمانی که کاروان اسرا را به کوفه میبرند، ابنزیاد میگوید: «این مرد کیست که بین اینها زنده مانده است؟» جواب میدهند که او علیبنالحسین است،
ابنزیاد میگوید: «ما که همۀ علیها را کشتیم.»
این یعنی برنامه داشتند که نباید علی در کربلا زنده بماند، برای همین علیها را در کربلا ویژه زدند. هم از اسم علی بدشان میآمد، طوری که میگویند: «بُغْضاً لاَبِیکَ؛ ما از بابایت علی بغض داریم.» و از طرفی به اینها گفته شده بود که نگذارید
علیها زنده از اینجا برگردند.
هم #روضه است و هم #معرفت و هم بصیرت
#محرمالحرام
#حضرتعلیاکبرعلیهالسلام
#روزهشتم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#روایت_کربلا | اباالفضل العباس اولین کسی بود که آمادگی شهادتش را اعلام کرد
رهبر معظم انقلاب: شب عاشورا، امام حسین میفرمایند فردا ما جنگ نهاییمان که شهادت همه ما در آن است، انجام خواهد گرفت. بعد میفرماید: من به همه شما اجازه دادم، حتی یک نفر شما هم نماند، اشکالی ندارد؛ هیچ عهدی از من به گردن شما نیست، بروید. شب را شتر راهوار خودتان قرار بدهید و راه بیفتید بروید.
اول کسی که در مقابل این حرفها پاسخ داد، اباالفضل العباس بود؛ عباس بن علی علیهالسلام بلند شد ایستاد، گفت: برادر! ما چرا این کار را انجام بدهیم؟ برای اینکه چند روزی بعد از تو بیشتر زنده بمانیم! خدا به ما آن روز را نشان ندهد که ما بعد از تو زنده بمانیم، تو کشته بشوی و ما زنده باشیم. ۱۳۶۴/۷/۲۴
#محرمالحرام
#تاسوعا
#اباالفضلالعباس
#بابالحوائج
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیوندها و مشابهت های حضرت مهدی و امام حسین علیهما السلام
۱)زیارت عاشورا و یاد حضرت مهدی (عج)
زیارت عاشورا که از سوی امام محمدباقر(ع) به شیعیان و شیفتگان، آموزش داده شده است، مضمون های والایی دارد. در بخشی از زیارت چنین آمده است:
«ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه وآله؛
از خداوند می خواهم خون خواهی تو را در کنار امام یاری شده از خاندان پیامبر (ص) ، روزی ام گرداند.»
مقصود از امام منصور، امام عصر علیه السلام می باشد و از جلوه های منصور نامیدن ایشان، طلب خون جدشان است؛
پس حضرت قائم عج الله تعالی فرجه، ولی دم جد بزرگوارشان هستند. در قرآن نیز آمده:
«و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً(اسرا: 33)؛
کسی که مظلوم کشته شده است، برای ولی اش حق سلطه و حق قصاص قرار دادیم.»
۲)روز عاشورا و یاد حضرت مهدی (عج)
جلوه دیگر این ارتباط، روز عاشورا است؛ روزی که عاشقان باید به عشق مهدی (عج ) و ذکر حسین(ع) عزاداری کند، روزی که اشک ها و ناله ها، منتقم خون حسین (ع) را می طلبند تا با اجابت ندای یاری، انتقام خون سالار شهیدان(ع) را از ستم گران بگیرند.
در روز عاشورا، همه جا یاد امام حسین، همراه نام حضرت مهدی (عج) گرامی داشته می شود.نوع تسلیت گویی که از امام باقر علیه السلام در روز عاشورا نقل شده این چنین است:
«اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد صلی الله علیه واله
خداوند اجر ما و شما را در مصیبت حسین علیه السلام بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به همراه ولی (خون) امام حسین علیه السلام، امام مهدی عج الله تعالی فرجه، از آل محمد صلی الله علیه وآله، طلب خون آن حضرت کرده و به خون خواهی او برخیزیم.»
۳)مشابهت در زمانه
زمانه حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه و امام حسین علیه السلام در انحراف فکری و فساد اجتماعی، رواج بی دینی و بدعت در سطح جهانی، شبیه هم است.
امام حسین علیه السلام، زمانه خود را چنین توصیف می کند:
«آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد؟»
«همانا در شرایطی هستیم که سنت پیامبر از بین رفته و بدعت ها زنده شده است.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «زمانه مهدی(ع) چنین است؛ چون مهدی قیام کند،
خواهش های نفسانی را به هدایت آسمانی بازگرداند؛ پس از آنکه رستگاری را به هوای نفس بازگردانده باشند و آرا و افکار را پیرو قرآن کند، پس از آن که قرآن را تابع رأی خود گردانده باشند...
پس مهدی به شما نشان خواهد داد که روش عادلانه در حکومت، چگونه است
و آنچه را که از کتاب و سنت متروک مانده، زنده خواهد ساخت.»
مشابهت در زمانه، ابعاد بی شماری دارد؛ از تبلیغات جبهه باطل گرفته تا حاکمیت خلفای جور و غربت دین در عرصه زندگی و جامعه.
که تبلیغات بنی امیه و معاویه علیه اهل بیت و امام حسین علیه السلام،شباهت زیادی به تبلیغات کشورهای استکباری و صهیونیست ها علیه جهان اسلام، به ویژه علیه ایران اسلامی دارد.
۴)قیام در روز عاشورا
در برخی روایت ها آمده است که قیام حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه مصادف باشهادت حضرت سیدالشهداء(ع) است و این مطلب ما را به یکی دیگر از پیوندهای ویژه ی صاحبان این دو قیام، رهنمون می سازد.ارتباط بین روز عاشورا و قیام مهدی موعود(عج) ، یک رابطه ملموس و قابل درک برای هر انسان عاقلی است؛
چرا که راه و هدف مهدی(ع) همان هدف امام حسین (ع) در ابعاد گسترده جهانی است
۵)کوفه؛ پایگاه مشترک
رابطه دیگر میان این دو امام و قیامشان، مرکز حکومت آن دو است.
امام حسین(ع) از مکه به جانب کوفه رهسپار بود و شاید با رسیدن به کوفه، مانند پدر بزرگوارشان، آنجا را مقر حکومت خویش قرار می داد؛ ولی سپاهیان یزید راه را بر آن حضرت بستند و ایشان در دوم محرم، در کربلا منزل کرد.
زمانی که خورشید تابناک مکه ظهور کند، کوفه را به عنوان مقر حکومت خود برخواهد گزید.
در روایت آمده که امام باقر علیه السلام فرمودند: «مهدی علیه السلام وارد کوفه می شود با سه پرچم ...»
ودر روایتی دیگر آمده که ابوبکر حضرمی می گوید: به امام باقر یا امام صادق علیهما السلام گفتم: کدام سرزمین پس از حرم خدا وحرم پیامبر با فضیلت تر است؟ فرمود: «ای ابابکر! سرزمین کوفه که جایگاه پاکی است و در آن مسجد سهله قرار دارد و مسجدی که همه پیامبران در آن نماز خوانده اند.
آن جا عدالت الهی پدیدار می گردد و قائم به عدل و قیام کنندگان پس از او، از همان جا خواهند بود. آن جا جایگاه پیامبران و جانشینان صالح آنان است.
امام حسین(ع) از مکه به سمت کوفه رفت و حضرت مهدی(عج)، از مکه به سوی کوفه خواهد رفت و مقر حکومت خود را در کوفه قرار خواهد داد؛ یعنی راه نیمه تمام سیدالشهدا(ع) را به پایان خواهند رساند.
#جمعه
#عاشورا
#ظهور
منبع (ادامه ...):
ble.ir/masjedf
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و سلامتی نائبشان امام خامنهای صلوات
ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن به روایت رهبر انقلاب
روایتی است از ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن که رهبر انقلاب در نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۳۶۴/۷/۵ بیان کردهاند.
آن وقتى که حسینبنعلى علیهالسّلام از اسب روى زمین افتاد - یعنى در آن لحظات آخر - و اسب بىصاحب امام حسین به خیمهها برگشت، و زن و بچه و اهل حرم فهمیدند که حادثه براى حضرت ابىعبدالله پیش آمده، خب هر کدام یک عکسالعملى نشان دادند. یک بچهى یازده سالهاى بود که در آغوش امام حسین بزرگ شده بود؛ در حادثهى کربلا ده سال از شهادت امام حسن مىگذشت. یعنى این بچه از یک سالگى در دامان عمو تربیت پیدا کرده بود و با عمو انس گرفته بود مثل پدر. شاید به خاطر اینکه بچهى یتیم بوده امام حسین از فرزندان خودش هم بیشتر به او محبت مىکرده. خب پیدا است که یک چنین محبتى چگونه این بچه را سراسیمه کرد وقتى فهمید که عمویش در وسط میدان روى زمین افتاده، با شتاب آمد و رسید بالاى سر أبىعبداللَّه آنطورى که نقل کردند و نوشتند. هنگامى که این بچه رسید یکى از سربازان خبیث و قسىالقلب ابنزیاد شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابىعبدالله فرود بیاورد، این بچه در همین حال رسید که دید عمویش افتاده روى زمین و یک ظالمى هم شمشیر بلند کرده که فرود بیاورد، این بچه آنقدر ناراحت شد، آنقدر سراسیمه شد که این دستهاى کوچک خودش را بىاختیار جلوى شمشیر گرفت. اما این کار موجب نشد که آن حیوان درنده شمشیر را فرود نیاورد. شمشیر را فرود آورد، دست این بچه قطع شد. فریاد این بچه بلند شد، بنا کرد استغاثه کردن، اما این گرگ خونخوار به همین هم اکتفا نکرد، پشت سر این بچه رفت، بچهى یازده ساله را روى زمین انداخت و او را به شهادت رساند. اینجا بود که امام حسین خیلى منقلب شد، کارى هم از او برنمىآید، در مقابل چشم او این عزیز دلش را، این یتیم برادرش را، این بچهى یازده ساله را دارند مىکشند، این بود که اینجا دست به دعا برداشت و از ته دل این مردم را نفرین کرد. صدا زد «اللّهم أمسک عنهم قطر السماء» خدایا باران رحمتت را بر این مردم حرام کن...
منبع (ادامه...)؛
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=28056
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
زندگینامه شهید احمد کشوری:
سرگرد خلبان احمد کشوری مکتبی که شهادت ندارد، اسارت ندارد. (امام خمینی) شهید کشوری، اسطوره مقاومت در روزهای خون و خطر، مردی که افتخار اسلام و هوانیروز بود؛ مردی که ارتشیِ نمونه لقب گرفت؛ دلاوری که همه عشقش اسلام بود و امام؛ شهیدی که در دامان پدر و مادری مسلمان و شجاع پرورده شد؛ اینک به آنچه که همگی ما در آرزویش هستیم، رسیده است و در کنار فرشتگان خداوند و ملائک مقرب، تقرّب یافته است. از شجاعت پدرش همین بس که با وجود داشتن پست ریاست ژاندارمری (در یکی از شهرهای شمال) به مبارزه با سردمداران زر و زور پرداخت و در آخر مجبور به استعفا شد و پس از آن به کشاورزی پرداخت. شهید احمد در تیرماه 1332 در خانواده ای متوسط به دنیا آمد. دوران دبستان و سه سال اول دبیرستان را به ترتیب در «کیاکلا و سرپل تالار» ـ دو روستا از روستاهای محروم شمال ـ و سه سال آخر را در دبیرستان «قنه» بابل گذراند. دوران تحصیلش را به خاطر استعداد فوق العاده ای که داشت، به عنوان شاگردی ممتاز به پایان رساند. وی ضمن تحصیل، علاقه زیادی به رشته های ورزشی و هنری نشان می داد و در اغلب مسابقات رشته های هنری نیز شرکت می کرد. یکبار هم در رشته طراحی در ایران مقام اول را به دست آورد. در رشته ی کشتی نیز درخششی فراوان داشت. در زمان تحصیل، فعالیت مذهبی زیادی داشت؛ با صدای پر سوزش به مجالس و مراسم مذهبی شور خاصی می بخشید. در ایامی نظیر عاشورا با مدیریت و جدیت بسیار همواره مرثیه خوانی و اداره بخشی از مراسم را به عهده می گرفت. در این برنامه ها، تمام سعی خود را برای نشان دادن چهره ی حقیقی اسلام و بیرون آوردن آن از قالب هایی که سردمداران زر و زور و اربابان از خدا بیخبر برای آن درست کرده بودند، به کار می برد و معتقد بود که: انسان نباید یک مسلمان شناسنامه ای باشد. بلکه باید عامل به احکام اسلام باشد. و چون در این فکر بود که اسلام را از روی تحقیق و مطالع بپذیرد، در دوران دبیرستان مطالعاتش را وسعت داد و تا هنگام اخذ دیپلم علاوه بر کتب مذهبی، کتابهایی درباره ی وضعیت سیاسی جهان مطالعه نمود. شهید کشوری در سال آخر دبیرستان با دو تن از همکلاسان خود، دست به فعالیت های سیاسی ـ مذهبی زد. او با کشیدن طرحها و نقاشی های سیاسی بر علیه رژیم وابسته، ماهیت آن را افشاء می کرد. بعد از گرفتن دیپلم، آماده ورود به دانشگاه می شد که با توجه به هزینه های سنگین آن و محرومیت مالی که داشت، از رفتن به دانشگاه منصرف گردید. در سال 1351 وارد ارتش (هوانیروز) شد. البته همیشه از مسائلی که در آنجا می دید، رنج می برد، چرا که رفتارها، مخالف شئونات عقیدتی او بود. او در معاشرت با استادهای خارجی، به گونه ای رفتار می کرد که آنها را تحت تأثیر خود قرار می داد. در این مورد می گفت: من یک مسلمانم و مسلمان نباید فقط به فکر خود باشد. او می خواست در آنجا نیز ادامه ارشاد را بگستراند. به علت هوش و استعدادی که داشت، دوره های تعلیماتی خلبانی هلی کوپترهای «کبرا» و «جت رنجر» را با موفقیت به پایان رساند. عبادات او نیز دیدنی بود. او شبها با صوت زیبایش، قرآن می خواند و پیوندش را با «الله» مستحکم می کرد. چنان خداوند را عبادت می کرد که در انسان تأثیر می گذاشت. وقتی به عبادت می پرداخت، حال دیگری می یافت. با زندگی ساده اش می ساخت و با تجملات سخت مبارزه می کرد. روحیه ای متواضع و رئوف داشت و در عین حال در مقابل بی عدالتی ها سرسختانه می ایستاد. علاقه عجیبی به روحانیت داشت و بسیار افسوس می خورد که چرا روحانی نیست. بارها گفته بود: ای کاش در لباس روحانیت بودم. در آن صورت بهتر می توانستم حرفهایم را بزنم. شهید کشوری با همه ی محدودیتهایی که در ارتش وجود داشت، بسیاری از کتابهای ممنوعه را در کمد لباسش جاسازی می کرد و در فراغت، آنها را مطالعه می نمود. حتی به دیگران نیز می داد تا مطالعه کنند. چندین بار به علت اعمالی که بر علیه رژیم انجام داد، کارش به بازجویی رسید و حتی مورد تهدیدهای مختلف قرار گرفت. در اوایل اشتغال به کارش در باختران، شروع به تحقیق درباره ی فقرای شهر نمود و برای نشر روحیه ی انفاق در همکارانش سعی بسیار کرد. بالاخره توانست با همکاری چند نفر دیگر از افراد خیّر هوانیروز، مخفیانه صندوقی جهت کمک به مستضعفین تشکیل دهد. شبهای بسیار از مصیبت های فقرا سخن می گفت و اشک می ریخت و فکر چاره می کرد. با همه خطراتی که متوجه او بود، به منزل فقرا می رفت و ضمن کمک به آنان، ظلم های شاه ملعون را برایشان روشن می ساخت. شهید کشوری در دوران قبل و بعد از انقلاب، جان بر کف و دلیر برای اعتلای اسلام ایستاد و مقاومت کرد. در اکثر تظاهرات شرکت کرد و بسیاری از شبها را بدون آن که لحظه ای به خواب برود، با چاپ اعلامیه های امام به صبح رساند. او چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب عقیده اش این بود که تنها رهبران راستین امت اسلام، روحانیون در خط امام هستند. در میان تظاهرات چندین بار کتک خورده بود، ولی با شوق عجیبی از آن حادثه یاد می کرد و می گفت: این باطومی که من خوردم، چون برای خدا بود شیرین بود. من شادم از این که می توانم قدمی بردارم و این توفیقی است از سوی پروردگار. در زمان بختیار خائن با چند تن از دوستانش طرح کودتایی را برای سرنگونی این عامل آمریکا ریختند و آن ا نزد آیت الله پسندیده، برادر امام بردند. قرار بر این شد که طرح به نظر امام خمینی برسد و در صورت موافقت ایشان اجرا گردد. اما خوشبختانه با هوشیاری امام و بی باکی امت، انقلاب اسلامی در 22 بهمن پیروز گردید و دیگر احتیاجی به اجرای این طرح نشد. وقتی که غائله کردستان شروع شد، شهید کشوری همچون کسی که عزیزی را از دست بدهد و یا برادری دربند داشته باشد، از بابت این ناامنی ناراحت بود. سردار شهید به خون خفته ما تیمسار «فلاحی» می گفت: من شبی برای مأموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم و هنوز سخنانم تمام نشده بود که از صف، جوانی بیرون آمد. دیدم کشوری است. او از همان آغاز جنگ داخلی چنان از خود کیاست و لیاقت و شجاعت نشان داد که وصف ناکردنی است. یکبار خودش به شدت زخمی شد و هلی کوپترش سوراخ سوراخ. ولی او به فضل الهی و هوشیاری تمام، هلی کوپتر را به مقصد رساند. در زمان جنگ هم دست از ارشاد برنمی داشت و ثمره تلاش های شبانه روزی او را می توان در پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست. شهید شیرودی چه متواضعانه می گفت: احمد، استاد من بود. زمانی که صدام آمریکایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینه اش بود. اما روز بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند که بماند و پس از اتمام جراحی برود، اما او جواب داده بود: وقتی اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمی خواهم. به جبهه رفت و چون گذشته، سلحشورانه جنگید و مزدوران را به درک واصل کرد، به طوری که بیابان های غرب کشور را به گورستانی از تانک ها و نفرات مزدور دشمن تبدیل نمود. او بدون وقفه و با تمام قدرت و قوا می کوشید. پروازهای سخت و خطرناک را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام می داد. حماسه هایی که در شکار تانک آفریده بود، فراموش نشدنی است. شبها دیروقت می خوابید و صبح ها خیلی زود بیدار می شد و نیمه شبها، نماز شب می خواند. با اشک و تضرع و عبادت های نیمه شبش، به جهاد اکبر نیز اهتمام می ورزید. او الگوی یک مسلمان کامل و به کمال رسیده بود و چه زیبا گفته است شهید عزیزمان تیمسار فلاحی که: «احمد فرشته ای بود در قالب انسان. » او چنان مبارزه با کفر را با زندگی خود عجین کرده بود که دیگر هیچ چیز و هیچ کس برایش کوچکترین مانعی نبود. حتی مریم سه ساله و علی سه ماهه اش. هر بار که صحبت از فرزندانش و علاقه او به آنها می شد می گفت: «آنها را به قدری دوست دارم که جای خدا را نگیرند. » هر کار سخت و دشواری را که انجام می داد، کار کوچکی می شمرد و آن را وظیفه می دانست. از کارهای دیگران و قشرهای مختلف در جبهه ها، خصوصاً پاسداران قدردانی بسیار می کرد. به برادران پاسدار علاقه وصف ناشدنی داشت و مبارزه ی آنان را از خالصانه ترین مبارزات بعد از صدر اسلام می دانست. یکبار پوتینی از برادر پاسداری به عنوان هدیه گرفته بود و هرگز این چکمه ی رزم را از خود دور نمی کرد. می گفت: « من این را از یکی از خالصان درگاه احدیت که روحانیت و جهاد و شهادت از چهره و نگاهش می بارد، گرفته ام. » شهید کشوری همواره برای وحدت هرچه بیشتر دو قشر پاسدار و ارتشی می کوشید؛ چنانکه مسئولین، هماهنگی، و حفظ غرب کشور را مرهون او می دانستند. او گفت: «تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت فقیه خواهم جنگید و از این مزدوران کثیف که سرهای مبارک عزیزانم(پاسداران)را نامردانه بریدند، انتقام خواهم گرفت. » عشق شهید کشوری به امام، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصف ناکردنی است. بعد از انقلاب وقتی که برای امام کسالت قلبی پیش آمده بود، او در سفر بود. در راه وقتی که این خبر را شنید، از ناراحتی ماشین را در کنار جاده نگه داشت و در حالی که می گریست، گفت: خدایا از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بیفزا. وقتی به تهران رسید، به بیمارستان رفت و آمادگی خود را برای اهدای قلب به رهبرش اعلام کرد. او بر این عقیده بود که تا در این دنیا هست و فرصتی وجود دارد، باید توشه ای برای آخرت بسازد. هرگز لحظه ای از حرکت و تلاش بازنایستاد؛ به طوری که می گویند بارها در هوای ابری و حتی بارانی پرواز کرد. او الله را می دید و به جهان جاودانی می اندیشید. عشق به الله، هر خطری را در نظرش هموار کرده بود و شهادت در راه الله برای او از عسل شیرین تر بود. آری... بالاخره در روز15/9/1359 نیایش های شبانه اش به درگاه احدیت مورد قبول واقع گردید و در حالی که از یک مأموریت بسیار مشکل اما پیروز باز می گشت، در دره میناب ایلام مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه مزدوران بعثی قرار گرفت. در حالی که هلی کوپترش در اثر اصابت راکت های دو میگ به شدت در آتش می سوخت. آن را تا موضع خودی رساند. و آنگاه در خاک وطن سقوط کرد و شربت شیرین شهادت را مردانه نوشید و پیکر پاکش در بهشت زهرا میعادگاه عاشقان به خاک سپرده شد. از قدرت روحی مادرش چه چیز بالاتر از این که در هنگام دفن پسرش، در حالی که عکس او را می بوسید و پرچم جمهوری اسلامی راـ که با دست خود دوخته بود ـ بر سر مزار او می آویخت، فریاد زد احسنت پسرم، احسنت. آنان که با چشمی گریان در بهشت زهرا حضور داشتند، هیچ گاه سخنان خانواده ی صبور سرگرد «کشوری» را فراموش نخواهند کرد.
وصیتنامه:
«بسم الله الرحمن الرحیم» در مـسـلخ عـشق جـز نـکـو را نـکشند روبـــه صـفـتـان زشـت خـو را نـکشـنـد پایان زندگی هر کسی به مـرگ اوست جز مرد حق که مرگش آغاز دفتر اوست هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می کشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید که این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر او افزوده می شود. راه شهیدان را ادامه دهید. که آنها نظاره گر شمایند مواظب ستون پنجم باشید که در داخل شما هستند. بی تفاوتی را از خود دور کنید، در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شرکت کنید. در دعاهای کمیل شرکت کنید. فرزندانتان را آگاه کنید. و تشویق به فعالیت در راه الله کنید و وصیت به پدر و مادرم: پدر و مادرم! همچنان که تا الآن صبر کرده اید از خدا می خواهم صبر بیشتری به شما عطا کند. فعالیتتان را در راه خدا بیشتر کنید. در عزایم ننشینید، نمی گویم گریه نکنید ولی اگر خواستید گریه کنید به یاد امام حسین (ع) و کربلا و پدر و مادرانی که پنج فرزندشان شهید شده گریه کنید، که اگر گریه های امام حسینی و تاسوعا و عاشورایی نبود، اکنون یادی از اسلام نبود. پشت جبهه را برای منافقین و ضد انقلاب خالی نگذارید، در مراسم عزاداری بیشتر شرکت کنید که این مراسم شما را به یاد شهیدان می اندازد و این یاد شهیدان است که مردم را منقلب می کند امام را تنها نگذارید فراموش نکنید که شهیدان نظاره گر کارهای شمایند ما زنـده بـه آنـیـم کـه آرام نـگـیـریـم موجیم که آسودگی ما عدم ماست والسلام قطراه ای از دریای خروشان حزب الله
خاطرات:
سرلشکر شهید ولی الله فلاحی: «او (شهید احمد کشوری) از همان آغاز جنگ داخلی چنان از خود کیاست و لیاقت و شجاعت نشان داد که وصف ناکردنی است. یک بار خودش به شدت زخمی شد و هلیکوپترش سوراخ سوراخ. ولی او به فضل الهی و هوشیاری تمام، هلیکوپتر را به مقصد رساند. در زمان جنگ هم، دست از ارشاد برنمیداشت و ثمره تلاشهای شبانهروزی او را میتوان پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست».
منبع (ادامه ...):
https://ajashohada.ir/Apps
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به نام خداوند بخشندۀ مهربان نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۱:
در میان اقوام و ملل مختلف، رسم است که کارهای مهم و باارزش را به نام بزرگی از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقۀ آنهاست، شروع میکنند تا آن کار میمون و مبارک گردد و به انجام رسد.
البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل میکنند. گاهی بهنام بتها و طاغوتها و گاهی با نام خدا و بهدست اولیای خدا، کار را شروع میکنند.
چنانکه در جنگ خندق، اوّلین کلنگ را رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر زمین زد. «بحار، ج ۲۰ ص ۲۱۸»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» سر آغاز کتاب الهی است. «بِسْمِ اللَّهِ» نهتنها در ابتدای قرآن، بلکه در آغاز تمام کتابهای آسمانی بوده است.
در سرلوحۀ کار و عمل همۀ انبیاء «بِسْمِ اللَّهِ» قرار داشت.
وقتی کشتی حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح علیهالسّلام به یاران خود گفت: سوار شوید که «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» «هود، ۴۱» یعنی حرکت و توقّف این کشتی با نام خداست.
حضرت سلیمان علیهالسّلام نیز وقتی ملکه سباء را به ایمان فراخواند، دعوتنامۀ خود را با جملۀ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» «نمل، ۳۰» آغاز نمود.
حضرت علی علیهالسّلام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ»، مایۀ برکت کارها و ترک آن موجب نافرجامی است.
همچنین آن حضرت به شخصی که جملۀ بِسْمِ اللَّهِ را مینوشت، فرمود: «جَوِّدها» آن را نیکو بنویس. «کنز العمّال، ح ۲۹۵۵۸»
بر زبان آوردن «بِسْمِ اللَّهِ» در شروع هر کاری سفارش شده است. در خوردن و خوابیدن و نوشتن، سوارشدن بر مرکب و مسافرت و بسیاری کارهای دیگر.
حتّی اگر حیوانی بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و این رمز آن است که خوراک انسانهای هدفدار و موحّد نیز باید جهت الهی داشته باشد.
در حدیث میخوانیم: «بِسْمِ اللَّهِ» را فراموش نکن، حتّی در نوشتن یک بیت شعر.
و روایاتی در پاداش کسیکه اوّلین بار «بِسْمِ اللَّهِ» را به کودک یاد بدهد، وارد شده است. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۳» چرا در شروع هر کاری «بِسْمِ اللَّهِ» سفارش شده است؟
«بِسْمِ اللَّهِ» آرم و نشانۀ مسلمانی است و باید همۀ کارهای او رنگ الهی داشته باشد؛ همانگونه که محصولات و کالاهای ساخت یک کارخانه، آرم و علامت آن کارخانه را دارد خواه بهصورت جزئی باشد یا کلّی. مثلًا یک کارخانه چینیسازی، علامت خود را روی تمام ظروف میزند؛ خواه ظرفهای بزرگ باشد یا ظرفهای کوچک. یا اینکه پرچم هر کشوری هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگانهای آن کشور است و هم بر فراز کشتیهای آن کشور در دریاها، و هم بر روی میز اداری کارمندان. آیا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آیهای مستقل است؟
به اعتقاد اهل بیت رسول اللَّه علیهمالسّلام که صد سال سابقه بر سایر رهبران فقهی مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسیده و در قرآن نیز عصمت و پاکی آنها به صراحت بیان شده است، آیۀ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آیهای مستقل و جزو قرآن است.
فخر رازی در تفسیر خویش شانزده دلیل آورده که «بِسْمِ اللَّهِ» جزو سوره است.
آلوسی نیز همین اعتقاد را دارد.
در مسند احمد نیز «بِسْمِ اللَّهِ» جزو سوره شمرده شده است. «مسند احمد، ج ۳، ص ۱۷۷ و ج ۴، ص ۸۵»
برخی از افراد که بسم اللَّه را جزو سوره ندانسته و یا در نماز آن را ترک کردهاند، مورد اعتراض واقع شدهاند.
در مستدرک حاکم آمده است: روزی معاویه در نماز بسم اللَّه نگفت، مردم به او اعتراض نمودند که «أ سرقت أم نَسیتَ»، آیه را دزدیدی یا فراموش کردی؟! «مستدرک، ج ۳، ص ۲۳۳»
امامان معصوم علیهمالسّلام اصرار داشتند که در نماز، بسم اللَّه را بلند بگویند.
امام باقر علیهالسّلام در مورد کسانی که «بِسْمِ اللَّهِ» را در نماز نمیخواندند و یا جزو سوره نمیشمردند، میفرمود: «سَرقوا اکرم آیة» بهترین آیۀ قرآن را به سرقت بردند. «بحار، ج ۸۵، ص ۲۰»
در سنن بیهقی در ضمن حدیثی آمده است: چرا بعضی «بِسْمِ اللَّهِ» را جزو سوره قرار ندادهاند! «سنن بیهقی، ج ۲، ص ۵۰»
شهید مطهّری قدّس سرّه در تفسیر سورۀ حمد، ابنعباس، عاصم، کسایی، ابنعمر، ابنزبیر، عطاء، طاووس، فخر رازی و سیوطی را از جمله کسانی معرّفی میکند که بسم اللَّه را جزو سوره میدانستند.
در تفسیر قرطبی از امام صادق علیهالسّلام نقل شده است: «بِسْمِ اللَّهِ» تاج سورههاست.
تنها در آغاز سورۀ برائت (سورۀ توبه) بسم اللَّه نیامده و این به فرمودۀ حضرت علی علیهالسّلام بهخاطر آن است که «بِسْمِ اللَّهِ» کلمۀ امان و رحمت است، و اعلام برائت از کفّار و مشرکین، با اظهار محبّت و رحمت سازگار نیست. «تفسیر مجمعالبیان و فخر رازی» سیمای بسم اللّه:
۱. «بِسْمِ اللَّهِ» نشانگر رنگ و صبغۀ الهی و بیانگر جهتگیری توحیدی ماست. «امام رضا علیهالسّلام میفرماید: بسم اللَّه یعنی نشان بندگی خدا را بر خود مینهم. تفسیر نورالثقلین»
۲. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز توحید است و ذکر نام دیگران بهجای آن رمز کفر، و قرینکردن نام خدا با نام دیگران، نشانۀ شرک. نه در کنار نام خدا، نام دیگری را ببریم و نه بهجای نام او. «نه فقط ذات او، بلکه نام او نیز از هر شریکی منزّه است «سبّح اسم ربّک الاعلی»؛ حتّی شروع کردن کار به نام خدا و محمد صلّی اللَّه علیه و آله ممنوع است. إثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۸۲»
۳. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز بقا و دوام است؛ زیرا هرچه رنگ خدایی نداشته باشد، فانی است. («کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» قصص، ۸۸)
۴. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز عشق به خدا و توکّل به اوست. به کسیکه رحمن و رحیم است عشق میورزیم و کارمان را با توکّل به او آغاز میکنیم، که بردن نام او سبب جلب رحمت است.
۵. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز خروج از تکبّر و اظهار عجز به درگاه الهی است.
۶. «بِسْمِ اللَّهِ» گام اوّل در مسیر بندگی و عبودیّت است.
۷. «بِسْمِ اللَّهِ» مایۀ فرار شیطان است. کسیکه خدا را همراه داشت، شیطان در او مؤثّر نمیافتد.
۸. «بِسْمِ اللَّهِ» عامل قداست یافتن کارها و بیمهکردن آنهاست.
۹. «بِسْمِ اللَّهِ» ذکر خداست، یعنی که خدایا من تو را فراموش نکردهام.
۱۰. «بِسْمِ اللَّهِ» بیانگر انگیزۀ ماست؛ یعنی خدایا هدفم تو هستی نه مردم، نه طاغوتها و نه جلوهها و نه هوسها.
۱۱. امام رضا علیهالسّلام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ» به اسم اعظم الهی، از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیکتر است. «تفسیر راهنما» پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۱:
۱. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در آغاز سورۀ، رمز آن است که مطالب سوره، از مبدأ حق و مظهر رحمت نازل شده است.
۲. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در آغاز کتاب، یعنی هدایت تنها با استعانت از او محقّق میشود. (شاید معنای اینکه میگویند: تمام قرآن در سورۀ حمد، و تمام سورۀ حمد در بسم اللَّه، و تمام بسم اللَّه در حرف (باء) خلاصه میشود، این باشد که آفرینش هستی و هدایت آن، همه با استمداد از اوست؛ چنانکه رسالت پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نیز با نام او آغاز گردید. «اقرأ باسم ربّک»)
۳. «بِسْمِ اللَّهِ» کلامی که سخن خدا با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع میشود.
۴. رحمت الهی همچون ذات او ابدی و همیشگی است. «اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
۵. بیان رحمت الهی در قالبهای گوناگون، نشانۀ اصرار بر رحمت است. (هم قالب «رحمن»، هم قالب «رحیم») «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
۶. شاید آوردن کلمۀ رحمن و رحیم در آغاز کتاب، نشانۀ این باشد که قرآن جلوهای از رحمت الهی است، همانگونه که اصل آفرینش و بعثت جلوۀ لطف و رحمت اوست. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۲ - تفسیر نور:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ » سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۲:
«رَبِّ» بهکسی گفته میشود که هم مالک و صاحب چیزی است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد.
خداوند هم صاحب حقیقی عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن؛ پس همۀ هستی حرکت تکاملی دارد و در مسیری که خداوند معیّن کرده، هدایت میشود.
علاوهبر سورۀ حمد، چهار سورۀ انعام، کهف، سباء و فاطر نیز با جملۀ «الْحَمْدُ لِلَّهِ» آغاز گردیده، ولی فقط در سورۀ حمد بعد از آن «رَبِّ الْعالَمِینَ» آمده است.
مفهوم حمد، ترکیبی از مفهوم مدح و شکر است. انسان در برابر جمال و کمال و زیبایی، زبان به ستایش و در برابر نعمت و خدمت و احسان دیگران، زبان به تشکّر میگشاید. خداوند متعال بهخاطر کمال و جمالش، شایستۀ ستایش و بهخاطر احسانها و نعمتهایش، لایق شکرگزاری است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ» بهترین نوع تشکّر از خداوند است. هر کس در هر جا، با هر زبانی، هرگونه ستایشی از هر کمال و زیبایی دارد، در حقیقت سرچشمۀ آن را ستایش میکند.
البتّه حمد خداوند منافات با سپاسگزاری از مخلوق ندارد، بهشرط آنکه به امر خدا و در خط و مسیر او باشد.
خداوند مسیر رشد و تربیّت همه را تعیین نموده است:
«رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» «طه، ۵۰» پرودگار ما همۀ موجودات را نعمت وجود بخشیده و سپس به راه کمالش هدایت نموده است.
او به زنبور عسل یاد داده که از چه گیاهی بمکد و به مورچه آموخته است که چگونه قوت زمستانی خود را ذخیره کند و بدن انسان را چنان آفریده که هر گاه کمبود خون پیدا کرد، خونسازی نماید؛ چنین خداوندی، شایستۀ حمد و سپاسگزاری است.
خداوند، پروردگار همۀ آفریدههاست. «وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ» «انعام، ۱۶۴» آنچه در آسمانها و زمین و میان آنهاست، پروردگارشان اوست. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما» «شعراء، ۲۴»
حضرت علی علیهالسّلام میفرماید: «من الجمادات و الحیوانات» یعنی او پروردگار جاندار و بیجان است. «لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ» هم آفرینش از اوست و هم ادارۀ آن، و او پرورشدهندۀ همه است.
مراد از «عالمین» یا فقط انسانها هستند، مانند آیۀ ۷۰ سورۀ حجر که قوم لوط به حضرت لوط گفتند: «أَوَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ» آیا ما تو را از ملاقات با مردم نهی نکردیم؟
و یا مراد همۀ عوالم هستی است. «عالم» بهمعنای مخلوقات و «عالمین» بهمعنای تمام مخلوقات نیز استعمال شده است.
از این آیه فهمیده میشود که تمام هستی یک پروردگار دارد که اوست و آنچه در جاهلیّت و در میان بعضی از ملّتها اعتقاد داشتند که برای هر نوع از پدیدهها خدایی است و آن را مدبّر و ربّالنّوع آن میپنداشتند، باطل است. پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۲:
۱. همۀ ستایشها برای اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» «الف و لام در «الحمد» بهمعنای تمام حمد و جنس ستایش است»
۲. خداوند در تربیت و رشد هستی اجباری ندارد؛ زیرا حمد برای کارهای غیر اجباری است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
۳. همۀ هستی زیباست و تدبیر همۀ هستی نیکوست؛ زیرا حمد برای زیبایی و نیکویی است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
۴. دلیل ستایش ما، پروردگاری اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»
۵. رابطۀ خداوند با مخلوقات، رابطۀ دائمی و تنگاتنگ است. «رَبِّ الْعالَمِینَ» (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه میکند و میرود، ولی مربّی باید هر لحظه نظارت داشته باشد.)
همۀ هستی، تحت تربیت خداوند یکتاست. «رَبِّ الْعالَمِینَ»
۶. امکان رشد و تربیت، در همۀ موجودات وجود دارد. «رَبِّ الْعالَمِینَ»
۷. خداوند هم انسانها را با راهنمایی انبیاء تربیت میکند، (تربیت تشریعی) و هم جمادات و نباتات و حیوانات را رشد و پرورش میدهد. (تربیت تکوینی) «رَبِّ الْعالَمِینَ»
۸. مؤمنان در آغاز کتاب (قرآن) با نیایش به درگاه خداوند متعال، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» میگویند و در پایان کار در بهشت نیز، همان شعار را میدهند که «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» «یونس، ۱۰» تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۳ - تفسیر نور:
«الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خدایی که بخشنده و مهربان است. نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۳:
کلمۀ «رحمن» بهمعنای مبالغه و شدّت در رحمت و گستردگی آن است.
از کاربرد دو صفت «رحمن» و «رحیم» در قرآن، استفاده میشود که رحمانیّت دربارۀ همۀ مخلوقات و رحیم بودن، مربوط به انسان و موجودات مکلّف است.
خداوند رحمت را بر خود واجب کرده است، «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» «انعام، ۵۴» و رحمت او بر همهچیز سایه گسترده است، «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» «اعراف، ۱۵۶» همچنین پیامبر و کتاب او مایۀ رحمت هستند، «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» «انبیاء، ۱۰۷»
آفرینش و پرورش او بر اساس رحمت است و اگر عقوبت نیز میدهد از روی لطف است.
بخشیدن گناهان و قبول توبۀ بندگان و عیبپوشی از آنان و دادن فرصت برای جبران اشتباهات، همه مظاهر رحمت و مهربانی اوست. پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۳:
۱. تدبیر و تربیت الهی، همراه محبّت و رحمت است. (در کنار کلمۀ «ربّ»، کلمۀ «رحمن» آمده است.) «رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
۲. همچنانکه تعلیم نیازمند رحم و مهربانی است، «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» «الرحمن، ۱-۲» تربیت و تزکیه نیز باید بر اساس رحم و مهربانی باشد. «رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
۳. رحمانیّت خداوند، دلیل بر ستایش اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۴ - تفسیر نور:
«مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» خدایی که مالک روز جزاست. نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۴:
مالکیّت خداوند، حقیقی است و شامل احاطه و سلطنت است؛ ولی مالکیّتهای اعتباری، از سلطۀ مالک خارج میشود و تحت سلطۀ واقعی او نیست. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»
با آنکه خداوند مالک حقیقی همهچیز در همهوقت است، ولی مالکیّت او در روز قیامت و معاد جلوۀ دیگری دارد، در آن روز تمام واسطهها و اسباب قطع میشوند. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» «بقره، ۱۶۶»
نسبتها و خویشاوندیها از بین میرود. «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ» «مؤمنون، ۱۰۱»
مال و ثروت و فرزندان، ثمری ندارند. «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» «شعراء، ۸۸»
بستگان و نزدیکان نیز فایدهای نمیرسانند. «لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ» «ممتحنه، ۳»
نه زبان، اجازۀ عذر تراشی دارد و نه فکر، فرصت تدبیر.
تنها راه چاره لطف خداوند است که صاحب اختیار آن روز است. معانی لفظ دین در آیات قرآن:
ب: عمل و اطاعت. «لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ» «زمر، ۳»
ج: حساب و جزا. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» «یَوْمِ الدِّینِ» در قرآن بهمعنای روز قیامت است که روز کیفر و پاداش میباشد. «یَسْئَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ» «ذاریات، ۱۲» میپرسند روز قیامت چه وقت است؟
قرآن در مقام معرّفی این روز، چنین میفرماید: «ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ. یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» «انفطار ۱۸-۱۹» (ای پیامبر!) نمیدانی روز دین چه روزی است؟ روزی که هیچکس برای کسی کارآیی ندارد و آن روز تنها حکم و فرمان با خداست.
«مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» نوعی انذار و هشدار است، ولی با قرار گرفتن در کنار آیۀ «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» معلوم میشود که بشارت و انذار باید در کنار هم باشند. نظیر آیۀ شریفه دیگر که میفرماید: «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ» «حجر، ۴۹-۵۰» به بندگانم خبر ده که من بسیار مهربان و آمرزندهام؛ ولی عذاب و مجازات من نیز دردناک است.
همچنین در آیۀ دیگر خود را چنین معرّفی میکند: «قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ» «غافر، ۳» خداوند پذیرندۀ توبۀ مردمان و عقوبت کنندۀ شدید گناهکاران است.
در اوّلین سورۀ قرآن، مالکیتَ خداوند عنوان شده است، «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» و در آخرین سوره، مَلِکیّت او. «مَلِکِ النَّاسِ» پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۴:
۱. خداوند متعال، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما باید حمد و سپاس او را بهجاآوریم. بهخاطر کمال ذات و صفات او که «اللّه» است، بهخاطر احسان و تربیت او که «رَبِّ الْعالَمِینَ» است و به خاطر امید و انتظار رحم و لطف او که «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» است و به خاطر قدرت و هیبت او که «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» است.
۳. قیامت، جلوهای از رحمت خداوند است. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۵ - تفسیر نور:
«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ » (خدایا) تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم. نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۵:
انسان باید به حکم عقل، بندگی خداوند را بپذیرد.
ما انسانها عاشق کمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام کمالات و ربّ همۀ هستی است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است و اگر از آینده دور نگرانیم، او صاحب اختیار و مالک آن روز است.
پس چرا به سوی دیگران برویم؟! عقل حکم میکند که تنها باید او را پرستش کرد و از او کمک خواست. نه بندۀ هوی و هوس خود بود و نه بندۀ زر و زور دیگران.
در نماز، گویا شخص نمازگزار به نمایندگی از تمام خداپرستان میگوید:
خدایا نه فقط من که همۀ ما بندۀ تو هستیم، و نهتنها من که همۀ ما محتاج و نیازمند لطف تو هستیم.
خدایا! من کسی جز تو را ندارم «إِیَّاکَ» ولی تو غیر مرا فراوان داری و همۀ هستی عبد و بندۀ تو هستند. «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً» «مریم، ۹۳» در آسمانها و زمین هیچچیزی نیست مگر این که بنده و فرمانبردار تو هستند.
جملۀ «نَعْبُدُ» هم اشاره به این دارد که نماز به جماعت خوانده شود و هم بیانگر این است که مسلمانان همگی برادر و در یک خط هستند.
مراحل پرواز معنوی، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا.
بنابراین اوّل سورۀ حمد ثناست، آیۀ «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» ارتباط و آیات بعد، دعا میباشد.
چون گفتوگو با محبوب واقعی شیرین است، لذا کلمۀ «إِیَّاکَ» تکرار شد. پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۵:
۱. ابتدا باید بندگی خدا کرد، آنگاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ» «نَسْتَعِینُ»
۲. بندگی، تنها در برابر خداوند رواست نه دیگران. «إِیَّاکَ»
۳. قوانین حاکم بر طبیعت محترم است، ولی ارادۀ خداوند حاکم و قوانینِ طبیعی، محکوم هستند. «در نظام خلقت، از اسباب و وسایل بهرهمند میشویم؛ امّا میدانیم کارآیی یا بیاثری هر سبب و وسیلهای، به دست اوست. او سببساز است و سببسوز» لذا فقط از او کمک میخواهیم. «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»
۴. گر چه عبادت از ماست، ولی در عبادت کردن نیز نیازمند کمک او هستیم. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» ««وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» اگر هدایت الهی نبود ما هدایت نمییافتیم. اعراف، ۴۳»
۵. چون خداوند بیشترین لطف را بر ما کرده، ما بهترین تذلّل را به درگاهش میبریم. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ»
۶. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» یعنی نه جبر است و نه تفویض. چون میگوییم: «نَعْبُدُ» پس دارای اختیار هستیم و نه مجبور و چون میگوییم: «نَسْتَعِینُ» پس نیاز به او داریم و امور به ما تفویض نشده است.
۷. عبادت، مقدّمه و وسیلۀ استمداد است. ابتدا عبادت آمده آنگاه استمداد. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»
۸. شناخت خداوند و صفات او، مقدّمۀ دستیابی به توحید و یکتاپرستی است. «رَبِّ الْعالَمِینَ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ»
۹. از آداب دعا و پرستش این است که انسان خود را مطرح نکند و خود را در حضور خداوند احساس کند. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»
۱۰. توجّه به معاد، یکی از انگیزههای عبادت است. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ» تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد -آیۀ ۶ - تفسیر نور:
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ » (خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما. نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۶: انواع هدایت در قرآن کریم:
در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است:
الف: هدایت تکوینی، نظیر هدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه کندو بسازد و یا هدایت و راهنمایی پرندگان در مهاجرتهای زمستانی و تابستانی. آنجا که قرآن میفرماید: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» «طه، ۵۰» بیانگر این نوع از هدایت است.
ب: هدایت تشریعی که همان فرستادن انبیای الهی و کتب آسمانی برای هدایت بشر است.
کلمۀ «صراط» (در قیامت، صراط، نام پلی است بر روی دوزخ که همۀ مردم باید از روی آن عبور کنند» بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فکری صحیح، نشانۀ شخصیت انسان است.
راههای متعدّدی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند:
راه خواستهها و هوسهای خود؛
راه انتظارات و هوسهای مردم؛
راه وسوسههای شیطان؛
راه طاغوتها؛
راه نیاکان و پیشینیان؛
راه خدا و اولیای خدا.
انسان مؤمن، راه خداوند و اولیای او را انتخاب میکند که بر دیگر راهها امتیازاتی دارد:
الف: راه الهی ثابت است؛ برخلاف راههای طاغوتها و هوسهای مردم و هوسهای شخصی که هر روز تغییر میکنند؛
ب: یک راه بیشتر نیست، درحالیکه راههای دیگر متعدّد و پراکنده هستند؛
ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد ، مطمئن است؛
د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.
راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «هود، ۵۶»
راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «یس، ۳-۴»
راه مستقیم، راه بندگی خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» «یس، ۶۱»
راه مستقیم، توکّل و تکیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «آل عمران، ۱۰۱»
راه مستقیم، یکتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست. «بنابراینکه الف و لام در «الصراط» اشاره به همان راه یکتاپرستی در آیۀ قبل باشد»
راه مستقیم، کتاب خداوند است. «بنا بر روایتی در تفسیر مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۸»
راه مستقیم، راه فطرت سالم است. «بنا بر روایتی از امام صادق علیهالسّلام در تفسیر صافی، ج ۱، ص ۸۶»
انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد.
مانند لامپی که روشنی خود را هر لحظه از نیروگاه میگیرد.
در راه مستقیم بودن، تنها خواستهای است که هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب میکند، حتّی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و ائمّه اطهار علیهمالسّلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را میخواهند.
انسان باید همواره، در هر نوع از کارهای خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشتۀ تحصیلی و همسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد؛ زیرا چهبسا در عقاید، صحیح فکر کند، ولی در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضروری است.
راه مستقیم مراتب و مراحلی دارد. حتّی کسانی که در راه حق هستند، مانند اولیای خداوند، لازم است برای ماندن در راه و زیاد شدن نورِ هدایت، دعا کنند. «وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً» «کسیکه میگوید («الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ») مراحلی از هدایت را پشت سر گذارده است، بنابراین درخواست او، هدایت به مرحلۀ بالاتری است»
راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است که حضرت علی علیهالسّلام میفرماید: «الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطی هی الجادّة» «بحار، ج ۸۷، ص ۳» انحراف به چپ و راست گمراهی و راه وسط، جادۀ هدایت است.
راه مستقیم یعنی میانهروی و اعتدال و احتراز از هر نوع افراط و تفریط، چه در عقیده و چه در عمل.
یکی در عقاید از راه خارج میشود و دیگری در عمل و اخلاق. یکی همۀ کارها را به خدا نسبت میدهد، گویا انسان هیچ نقشی در سرنوشت خویش ندارد و دیگری خود را همهکاره و فعّالِ ما یَشاء دانسته و دست خدا را بسته میداند. یکی رهبران آسمانی را همچون مردمان عادی و گاهی ساحر و مجنون معرّفی میکند و دیگری آن بزرگواران را در حدّ خدا میپندارد.
یکی زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت میداند و دیگری حتّی به درخت و دیوار، متوسل شده و ریسمان میبندد. یکی اقتصاد را زیر بنا میداند و دیگری، دنیا و امورات آن را نادیده می انگارد.
در عمل نیز یکی غیرت نابهجا دارد و دیگری همسرش را بیحجاب به کوچه و بازار میفرستد. یکی بخل میورزد و دیگری بیحساب سخاوت به خرج میدهد. یکی از خلق جدا میشود و دیگری حق را فدای خلق میکند.
اینگونه رفتار و کردارها، انحراف از مسیر مستقیم هدایت است. خداوند دین پا برجا و استوار خود را، راه مستقیم معرّفی میکند. ««قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» انعام، ۱۶۱» در روایات آمده است که امامان معصوم علیهمالسّلام میفرمودند: راه مستقیم، ما هستیم. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱ ص ۲۰» یعنی نمونۀ عینی و عملی راه مستقیم و اسوه و الگو برای قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانی هستند.
آنها در دستورات خود دربارۀ تمام مسائل زندگی از قبیل کار، تفریح، تحصیل، تغذیه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و... نظر داده و ما را به اعتدال و میانهروی سفارش کردهاند. «دراینباره میتوان به کتاب اصول کافی، باب الاقتصاد فی العبادات مراجعه نمود»
جالب آنکه ابلیس در همین صراطِ مستقیم بهکمین میشیند. «شیطان به خدا گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» اعراف، ۱۶» نمونههای قرآنی رعایت اعتدال:
در قرآن و روایات، نمونههای زیادی آمده که در آنها به جنبۀ اعتدال، تأکید و از افراط و تفریط نهی شده است. به موارد ذیل توجّه کنید:
«کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «اعراف، ۳۱» بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.
«لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ» «اسراء، ۲۹» در انفاق، نه دست بر گردن قفل کن؛ دستبسته باش و نه چنان گشادهدستی کن که خود محتاج شوی.
«الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» «فرقان، ۶۷» مؤمنان، به هنگام انفاق نه اهل اسراف هستند و نه اهل بخل، بلکه میانهرو هستند.
«لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا» «اسراء، ۱۱۰» نماز را نه بلند بخوان و نه آهسته، بلکه با صدای معتدل نماز بخوان.
نسبت به والدین احسان کن «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» «بقره، ۸۳» امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «إِنْ جاهَداکَ عَلی أَنْ تُشْرِکَ بِی» «فَلا تُطِعْهُما» «لقمان، ۱۵»
پیامبر هم رسالت عمومی دارد «وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا» «مریم، ۵۱» و هم خانوادۀ خویش را دعوت میکند. «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» «مریم، ۱۵»
اسلام هم نماز را سفارش میکند که ارتباط با خالق است «أَقِیمُوا الصَّلاةَ» و هم زکات را توصیه میکند که ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّکاةَ» «بقره، ۴۳»
نه محبّتها شما را از گواهی حق منحرف سازد «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ» «نساء، ۱۳۵» و نه دشمنیها شما را از عدالت دور کند. «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ» «مائده، ۸»
مؤمنین هم دافعه دارند «أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» «فتح، ۹»
هم ایمان و باور قلبی لازم است «آمَنُوا» و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «بقره، ۲۵»
هم اشک و دعا و درخواست پیروزی از خدا لازم است «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً» «بقره، ۲۵۰» و هم صبوری و پایداری در سختیها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» «انفال، ۶۵»
شب عاشورا امام حسین علیهالسّلام هم مناجات میکرد و هم شمشیر تیز میکرد.
روز عرفه و شب عید قربان، زائر خانه خدا دعا میخواند و روز عید باید در قربانگاه با خون آشنا شود.
اسلام مالکیّت را میپذیرد، «الناس مسلّطون علی اموالهم» «بحار، ج ۲، ص ۲۷۲» ولی اجازۀ ضرر زدن به دیگری را نمیدهد و آن را محدود میسازد. «لا ضَرر و لا ضِرار» «کافی، ج ۵، ص ۲۸»
آری، اسلام دین یک بعدی نیست که تنها به جنبهای توجّه کند و جوانب دیگر را فراموش کند، بلکه در هر کاری اعتدال و میانهروی و راه مستقیم را سفارش میکند. پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۶:
۱. همۀ هستی، در مسیری که خداوند اراده کرده در حرکت هستند. خدایا! ما را نیز در راهی که خود دوست داری قرار بده. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
۲. درخواست هدایت به راه مستقیم، مهمترین خواستۀ یکتاپرستان است. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
۳. برای دستیابی به راه مستقیم، باید دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
۴. ابتدا ستایش، آنگاه استمداد و دعا. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»«اهْدِنَا» ۵
۵. بهترین نمونۀ استعانت از خدا، درخواست راه مستقیم است. «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد -آیۀ ۷ - تفسیر نور:
«صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضَّالِّینَ» (خداوندا! ما را به) راه کسانیکه آنها را مشمول نعمت خود ساختی، (هدایت کن) نه غضبشدگان و نه گمراهان! نکتههای سورۀ حمد - آیۀ ۷:
این آیه راه مستقیم را، راه کسانی معرّفی میکند که مورد نعمت الهی واقع شدهاند و عبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا و صالحین.
«مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ»، کسانیکه خدا و رسول را پیروی کنند، آنان با کسانی هستند که خدا آنها را نعمت داده است، از پیامبران، راستگویان، شهدا و صالحان. نساء، ۶۹ و آیۀ ۵۹ سورۀ مریم»
توجّه به راه این بزرگواران و آرزوی پیمودن آن و تلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروی و قرار گرفتن در خطوط انحرافی باز میدارد.
بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضبشدگان و گمراهان قرار ندهد؛ زیرا بنیاسرائیل نیز به گفتۀ قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولی در اثر ناسپاسی و لجاجت گرفتار غضب شدند. قرآن مردم را به چند دسته تقسیم میکند؟
قرآن، مردم را به سهدسته تقسیم مینماید: کسانیکه مورد نعمت هدایت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.
مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، نعمتِ هدایت است؛ زیرا در آیۀ قبل سخن از هدایت بود.
علاوهبرآنکه نعمتهای مادی را کفّار و منحرفین و دیگران نیز دارند.
هدایتشدگان نیز مورد خطر هستند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به غضب و گمراهی کشیده نشود. مغضوبین در قرآن:
در قرآن، افرادی همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّتهایی همچون قوم عاد، ثمود و بنیاسرائیل، بهعنوان غضبشدگان معرّفی شدهاند.
در آیات متعدّدی از قرآن ویژگیهای گمراهان و غضبشدگان و مصادیق آنها بیان شده است که برای نمونه به موارد ذیل اشاره میشود:
منافقان و مشرکان و بدگمانان به خداوند؛ «نساء، ۱۱۶ و فتح، ۶»
کافران به آیات الهی و قاتلان انبیاء الهی؛ «بقره، ۶۱»
اهل کتاب که در برابر دعوت به حق سرکشی کردهاند؛ «آل عمران، ۱۱۰ -۱۱۲»
فراریان از جهاد؛ «انفال، ۱۶»
پذیرندگان و جایگزینکنندگان کفر با ایمان؛ «بقره، ۱۰۸ و نحل، ۱۰۶»
پذیرندگان ولایت دشمنان خدا و دوستداران رابطۀ با دشمنان خدا. «ممتحنه، ۱»
بنیاسرائیل که داستان زندگی و تمدن آنها در قرآن بیان شده است، زمانی بر مردم روزگار خویش برتری داشتند «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ» «بقره، ۴۷» لکن بعد از این فضیلت و برتری، بهخاطر کردار و رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»» «بقره، ۶۱»
این تغییر سرنوشت، بهعلّت تغییر در رفتار و کردار آنان بوده است. دانشمندان یهود، دستورات و قوانین آسمانی تورات را تحریف کردند، «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ» «نساء، ۴۶»
و تجّار و ثروتمندان آنان نیز به ربا و حرامخواری و رفاهطلبی روی آوردند، «أَخْذِهِمُ الرِّبَوا» «نساء، ۱۶۱»
و عامّۀ مردم نیز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روی تنپروری و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمینِ مقدّس، سر باز زدند. «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» «مائده، ۲۴»
بهخاطر این انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضیلت، به نهایت ذلّت و سرافکندگی مبتلا ساخت.
ما در هر نماز، از خداوند میخواهیم که مانند غضبشدگان نباشیم. یعنی نه اهل تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حق، و همچنین از گمراهان نباشیم، آنانکه حق را رها کرده و به سراغ باطل میروند و در دین و باور خود غلو و افراط کرده و یا از هوی و هوس خود و یا دیگران پیروی میکنند.
«قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِیلِ») بگو: ای اهل کتاب! در دینتان به ناحق غلو نکنید و بهدنبال خواهشهای گمراهانِ پیش از خود نروید، که آنان افراد زیادی را گمراه کرده و از راه راست گمراه شدهاند. «مائده، ۷۷»
انسان در این سوره، عشق و علاقه و تولّای خود را به انبیاء و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ نیز برائت و دوری میجوید و این مصداق تولّی و تبرّی است. ضالّین در قرآن:
«ضلالت» که حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است.
گاهی در مورد تحیّر به کار میرود، «وَ وَجَدَکَ ضَالًّا» «ضحی، ۷»
و گاهی بهمعنای ضایع شدن است، «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» «محمّد، ۱»
ولی اکثراً بهمعنای گمراهی و همراه با تعبیرات گوناگونی نظیر: «ضَلالٍ مُبِینٍ»، «ضَلالٍ بَعِیدٍ»، «ضَلالِکَ الْقَدِیمِ» به چشم میخورد.
در قرآن افرادی بهعنوان گمراه معرّفی شدهاند، از جمله:
کسانیکه ایمان خود را به کفر تبدیل کردند، ««مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ» بقره، ۱۰۸» مشرکان، ««وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً» نساء، ۱۱۶» کفار، ««وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ» «فَقَدْ ضَلَّ» نساء، ۱۳۶» عصیانگران، ««وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ» احزاب، ۳۶»
مسلمانانی که کفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، «(لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ) ( وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ) ممتحنه، ۱»
کسانیکه مردم را از راه خدا باز میدارند،
کسانیکه به خدا یا رسول خدا توهین میکنند،
آنانکه حق را کتمان میکنند و
کسانیکه از رحمت خدا مأیوس هستند.
در قرآن نام برخی بهعنوان گمراهکننده آمده است، از قبیل: ابلیس، فرعون، سامری، دوست بد، رؤسا و نیاکان منحرف.
گمراهان، خود بستر و زمینۀ انحراف را فراهم و گمراهکنندگان از این بسترها و شرایط آماده، استفاده میکنند. بسترهای انحراف از دیدگاه قرآن:
جهل و نادانی («وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ» بقره، ۱۹۸). پیامهای سورۀ حمد - آیۀ ۷:
۱. انسان در تربیت، نیازمند الگو میباشد. انبیا، شهدا، صدّیقین و صالحان، نمونههای زیبای انسانیّت هستند. «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»
۲. آنچه از خداوند به انسان میرسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود میآوریم. دربارۀ نعمت «أنعَمتَ» به کار رفته، ولی در مورد عذاب، نفرمود: «غَضبتَ» تو غضب کردی» «أَنْعَمْتَ، «الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ»
۳. ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعۀ اسلامی را در برابر پذیرش حکومت آنان، مقاوم و پایدار میکند. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ» «قرآن سفارش کرده است: «لا تَتولّوا قوماً غَضِب اللَّه علیهم» هرگز سرپرستی گروه غضبشدگان الهی را نپذیرید. ممتحنه، ۱۳»
کسانی که با تجمل عروس و داماد میشوند، خوشبختترند؟
حضرت آیتالله امام خامنهای:
«مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد میشوند خوشبختترند؟ چه کسی میتواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز اینکه یک عده جوان را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر اینها تلخ نماید چیز دیگری نیست... اگر نتوانستند آنجور آنها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر در خانه بماند. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همینطور غیر متأهل بماند.» ۱۳۷۳/۹/۲۳
در همه امور زندگیتان سادگی را رعایت کنید. اولش هم از همین مراسم ازدواج شروع میشود. اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدیاش هم می شود ساده و الا شما که رفتید آن مجلس کذایی مثل اعیان و اشرافهای زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمیتوانید بروید تو خانه کوچکی مثلاً با وسایل مختصری زندگی کنید. این جور نمیشود. دیگر چون خراب شده و از دست رفته است. از اول، زندگی را پایهاش را براساس سادگی و ساده زیستی بگذارید تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه انشاءالله آسان شود. رهبر انقلاب؛ ۷۴/۶/۱۳
بعضی از زنها نسبت به مردها سختگیری میکنند، مثلا باید این راحتما بخری، باید اینجور خانهای حتما فراهم کنی! فلان کس اینطور خریده، من اگر نخرم مایهی سرشکستگی میشود. با این حرفها شوهر خود را اذیّت میکنند که این درست نیست. رهبر انقلاب؛ ۷۴/۵/۱۸
این راه، راهی است که خوف و حزن، ترس و اندوه ندارد؛ بایستی ثابتقدم بود، با قدرت حرکت کرد، با وسوسههای دشمنان متزلزل نشد. ملّت ایران با شنیدن پیام شهیدان باید اتّحاد، اتّفاق، انگیزه و تلاش خود را بیشتر کند. مسئولین با شنیدن پیام شهیدان بایستی احساس مسئولیّت بیشتری بکنند/ بدون تلاش، بدون مجاهدت فیسبیلالله، بدون تحمّل بسیاری از سختیها هیچ ملّتی به جایی نمیرسد؛ حالا برای ما هم اگر چنانچه سختیهایی هست، انشاءالله تحمّل این سختیها ملّت ایران را به اوج خواهد رساند.
حضرت آیت الله امام خامنه ای: حفظ نظام از واجب ترين فرائض است.
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علیرضا مشجری: شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد می زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استکبار جامعه را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست، این ها سد راه اسلام شده اند و باید برداشته شوند تا راه تکامل طی شود.
حضرت آیت الله امام خامنه ای: ملت ايران قدرت دارد اسلام و جمهورى اسلامى را حفظ كند.
وقتی پیکر مسعود را آوردند، مادرش همان دم در به همرزمانش گفت: مسعود من رفت، خدا شما را حفظ کند. مدافع ولایت باشید. شما فریب نخورید و با آمریکا دست ندهید. مثل کسانی نباشید که در ظاهر حرف از آقا میزنند اما برعکس خواست ایشان عمل میکنند.
حاج قاسم شب شهادتش به جلسه ای مهم و سرنوشت ساز میرفت...
* حملات آمریکا علیه مواضع جبهه مقاومت جدی تر و علنی تر شده بود، چندین نفر از بچه های حشد و کتائب در حملات مستقیم آمریکا به شهادت رسیده بودند. از طرفی فتنه داخلی عراق کلید خورده بود و آمریکا به وسیله مهره های میدانی و لیدرهای نفوذی خود اغتشاشات عراق رو هدایت میکرد، حمایت لجستیکی و اطلاعاتی آمریکا از هسته های پنهان داعش هر روز بیشتر میشد و ...
* همه اینها گروه های مقاومت را به این نتیجه رسانید که باید چشم فتنه را دربیاروند و آمریکا را به زور هم که شده از عراق اخراج کنند، شورای مقاومت تصمیم خود را گرفته بود اما برای وحدت و هماهنگی نهایی نیازمندی به حضور و نَفس حاج قاسم دیده میشد.
* ابو مهدی به عنوان پدر جبهه مقاومت جدید عراق از حاج قاسم دعوت کرد تا در این جلسه محرمانه حضور پیدا کند و برای همیشه طومار آمریکا در عراق پیچیده شود.
* طرح اولیه گروه های مقاومت شامل ایجاد هزینه ماندگاری در عراق به صورت تصاعدی بود، از حملات به پایگاهها تا کاروانهای نظامی و لجستیکی و ... که بدون شک هزینه و تلفات سنگینی روی دست آمریکایی ها میگذاشت.
* امریکا با احاطه خود در دستگاه های دولتی و دخالت شرکتهای پیمانکاری خود (بخوانید جاسوسی) در پروژه های مخابراتی و زیر ساختی، احاطه خوبی بر روی اوضاع امنیتی عراق و به ویژه چنین اتفاقاتی دارد.
* تصمیم قاطع گروههای مقاومت تنها یک راه برای آمریکا گذاشته بود تا شاید جلوی این اقدام گرفته شود یا حداقل به تاخیر بیافتد: ترور فرماندهان ارشد مقاومت منطقه.
* آمریکا میدانست که خروج از عراق یعنی خالی کردن غرب ایران و تسلیم میدان، یعنی شکست ابرقدرتی پوشالی در مقابل قدرت منطقه ای و شروع دومینوی منطقه ای خروج از خاورمیانه، و این مسأله باعث شد تا برنامه ترور حاج قاسم سلیمانی با چراغ سبز اروپا و تحریک اسرائیل به اجرا درآید.
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
13 جمادی الأولی شهادت حضرت زهرا علیها السلام
شهادت مظلومانه و جانگداز حضرت امّ الائمة النُّجباء صدیقه کبری فاطمه زهرا علیها السلام در مدینه ۷۵ روز پس از شهادت پیامبر صلّی الله علیه و آله واقع شده است. (۱) اقوال دیگر درباره ی شهادت حضرت در سوّم جمادی الثانیه خواهد آمد.
در شب چهاردهم امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه جمعی قلیل از گلهای سر سبد اصحاب، بدن مطهّر صدیقه کبری علیها السلام را به خاک سپردند.
به سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که حضرت فاطمه علیها السلام، ۷۵ روز بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله زنده بود.
بنا بر مشهور که شهادت آن حضرت در ۲۸صفر باشد، شهادت حضرت صدیقه علیها السلام در ۱۳یا ۱۴یا ۱۵ جمادی الأولی می شود. در این سه روز زیارت آن حضرت مناسب است. (۲)
منابع :
۱. کافی : ج ۱، ص ۲۴۱ ۲. فیض العلام : ص ۲۴۸. مفاتیح الجنان : اعمال ماه جمادی الأولی.
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
در این روز در سال 201 هـ (1) بنا بر مشهور سالروز شهادت (2) حضرت ولیة الله خاتون خلق جهان، عابده ی زاهده ی کامله ی مستوره حضرت فاطمه معصومه علیها السلام دختر امام موسی کاظم علیه السلام است.
آن حضرت 17 روز پس از ورود به شهر قم، با دلی شکسته و غصّه دار از داغ پدر و فراق برادر، رحلت فرمودند. در عزای آن حضرت شهر قم را یکپارچه غم و ماتم فرا گرفت.
بدن مطهّر آن حضرت را غسل داده کفن کردند، و به طرف باغ موسی بن خزرج _ مکان فعلی حرم مطهّر _ آوردند.
دو سوار نقابدار از بیرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند. آنگاه داخل سرداب شده بدن مطهّر را دفن کردند و رفتند، و کسی آنان را نشناخت.
موسی بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه علیها السلام نمود، و از بوریا و حصیر سقفی بر روی قبر آن حضرت قرار داد. این بنا بود تا آنکه زینب دختر امام جواد علیه السلام بروی قبر شریف قبّه ای بنا نهاد. سپس جماعتی از دختران ائمه علیهم السلام در آن مکان دفن شدند.
هنگامی که ام ّمحمّد دختر موسی بن محمّد بن علی الرضا علیه السلام فوت کرد، در کنار آن حضرت دفن شد. بعد از آن میمونه خواهر امّ محمّد از دنیا رفت، و آن بزرگوار هم در جنب امّ محمّد دفن شد.
روی این دو قبر یک گنبد دیگر بنا کردند، به گونه ای که دو گنبد چسبیده به هم به روی قبر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام و امّ محمّد و میمونه بوده است.
به جز دختران حضرات معصومین علیهم السلام، دو کنیز هم دفن شده اند (3) که در هنگام مرمّت کف حرم مطهّر در زمان ناصر الدّین شاه، روزنه ای به سردابی پیدا می شود و چند زن صالحه، وارد سرداب می شوند.
پیکر پاک میمونه و دو تن از کنیزان را پس از هزار سال تر و تازه مشاهده می کنند. این سرداب جنب سرداب حضرت فاطمه معصومه علیها السلام قرار دارد. (4)
مرحوم نمازی شهادت حضرت معصومه علیها السلام را در 12 ربیع الثانی سال 201 هـ نقل کرده (5) و قول منسوب به شیخ حرّ عاملی رَحِمَهُ الله هشتم شعبان سال 201 هـ است. (6)
امام صادق علیه السلام می فرماید :
«برای خداوند متعال حرمی است و آن مکّه، و برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه، و برای امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه، و قم کوفه صغیر است. و بهشت دارای هشت در است که سه در آن از قم است.
در آن شهر زنی از اولاد من از دنیا می رود که اسمش فاطمه است، و او دختر موسی بن جعفر علیه السلام است که به شفاعت او تمامی شیعیانم وارد بهشت می شوند. (7)
منابع : 1. منتخب دریای سخن : ص 34. 2. الحیاة السیاسیة للإمام الرضا علیه السلام : ص 428. و ... . 3. تاریخ قم : ص 214 ـ 213. و ... . 4. اجساد جاویدان : ص 105. 5. مستدرک سفینة البحار : ج 8، ص 262. 6. حیات السّت علیهم السلام : ص 11. 7. مجالس المؤمنین : ج 1، ص 83.
مصطفی قبل از شهادت به همرزمانش که پنج نفر با هم بودند، گفته بود: از این تعداد که با هم هستیم یکیمان خمس این راه میشویم.
سالها بود که از ازدواج مصطفی و زینب میگذشت و در این چند سال چون مصطفی حاضر نبود برای پول درآوردن هر کاری انجام دهد به لحاظ مالی روزها برایشان سخت میگذشت. همسرش از این بابت شکایتی نداشت؛ چون وقتی قرار شده بود با هم ازدواج کنند هم از شرایط مصطفی خبر داشت و هم اعتقاداتش.
زینب شرایط سخت مالی را بهخاطر اخلاق خوب همسرش و خوشیهایی که کنار هم داشتند، تحمل میکرد و حتی یک سال بعد از ازدواجشان از مصطفی میخواست گاهی هم عصبانی شود تا او اخم شوهر را ببیند. اما معنا و مفهوم زندگی برای این جوان مشهدی طور دیگری تعریف میشد. اخم مصطفی وقتی نمایان میشد که گناهی را میدید و یا قبحشکنیها را مشاهده میکرد. این مسایل چیزی نبود که او را مثل بسیاری دیگر از افراد جامعه بیخیال کند و با دیدن این لحظات رویش را بگرداند و برود. مصطفی جلو میرفت و سینه را سپر میکرد و با همه قدرت مقابل هر منکری که اتفاق میافتاد، میایستاد و میخواست نشان دهد بسیجیها هنوز هستند و نمیگذارند جامعه به قهقرای فساد رود.
شهید مدافع حرم مصطفی عارفی
حتی آن روز که جمعی از دختران و پسران جوان را کنار خیابان دید که در یک مجلس مختلط مشغول قبح شکنی هستند با اینکه تنها بود اما ساکت نماند و جلو رفت. آنها مصطفی را مسخره کردند، اما او کسی نبود که گوشش بدهکار این حرفها باشد. بالاخره بساطشان را جمع کرد. از این کارها زیاد کرده بود و برای همین زینب فکر میکرد اگر روزی همسرش شهید شود حتما شهید امر به معروف خواهد بود. مثل آن روحانی که اراذل و اوباش به خاطر همین کار شهیدش کردند.
روزهای زندگی تک پسر خانواده از راه کار در یک پیک موتوری میگذشت، اما پیشنهاد پدرش را برای یک کار بهتر قبول نکرد؛ زیرا به واسطه رابطهای که وجود داشت این شغل برایش جور شده بود. گاهی هم بنایی میکرد و در کارهای فنی و دکوراسیون ساختمان تبحر خوبی داشت. چند جایی دنبال کار رفت، اما با عقاید او جور درنمیآمد. مثل کار در آژانسی که او را مجبور میکرد دیش ماهواره جابهجا کند و یا خانمهای بدحجاب را سوار کند. مصطفی کسی نبود که به خاطر پول تن به این کارها بدهد. البته او کوهی مثل زینب را پشت خودش حس میکرد و میدانست همسرش هم حاضر است سختی را تحمل کند، اما چنین لقمهای سر سفرهشان نرود.
بالاخره مصطفی همراه چند نفر از اقوام مغازهای باز کردند و کارهای مربوط به MDF را انجام میدادند و کارهای دکوراسیون ساختمان میکردند. رفته رفته رفاه مالی به خانه آنها آمد و حالا دیگر بر خلاف چند سال قبل هیچ مشکل مالی نداشتند. پول خوب درآوردن هم نتوانست مصطفی را از عقایدش دور کند. سال ۹۴ بود که عزم رفتن به عراق کرد تا در مقابل تکفیریها در کنار مردم مظلوم عراق باشد. او اعتقاد داشت آنها مسلمانند و ما باید کنار هم باشیم.
شهید مدافع حرم مصطفی عارفی نفر اول از سمت راست تصویر
زینب ابتدا مخالف رفتن شوهر بود و جدای از دلبستگی میگفت شنیده آقا مخالف این کار است و رفتن شوهرش نوعی خودکشی است، اما طولی نکشید که دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهدای مدافع حرم از تلویزیون پخش شد و دل زینب را برای درستی تصمیم همسرش قرص کرد. اما باز هم دلش خواست به حرم امام رضا (علیهالسلام) برود و استخاره کند. جواب استخاره این آمد: «دعوت پیامبر با دعوت انسانهای عادی فرق میکند به او اجازه دهید.» دیگر زینب کمک کرد و ساک مصطفی را بست.
مصطفی در فلوجه عراق مدتی حضور داشت و سپس عازم سوریه شد. او تبحر زیادی در تخریب و ساخت مواد منفجره دست ساز و کار با اسلحه را داشت. تعریف میکرد: «ما نیاز به نیرویی داشتیم که در سنگر بنشیند و تفنگی دست بگیرد و هر ۲۰ دقیقه یکبار، تیراندازی کند تا داعشیها بدانند که اینجا هنوز نیرو هست. در این راه قبل از آمدن نیروهای ما چند تا شهید عراقی داده بودیم. من یک اسلحه را طوری طراحی کردم که خودش هر ۲۰ دقیقه یکبار تیراندازی میکرد. این کار چند فایده داشت. اول اینکه دیگر نیروهایمان شهید نمیشدند بعد اینکه ما به راحتی میتوانستیم مقر دشمن را شناسایی کنیم.
شهید مدافع حرم مصطفی عارفی در سوریه، نفر اول از سمت چپ تصویر
بعضا وقتی نیاز بود تک و پاتکی زده شود تا از جای دیگری عملیاتی غافلگیر کننده انجام شود، برای اینکه داعشیها را سرگرم کرده باشیم، چند اسلحه را طوری درست کرده بودیم که هرچند دقیقه یک بار خودش شلیک میکرد و داعشیها فکر میکردند که تعداد زیادی نیرو مقابل شان قرار دارند.»
شهیدان مدافع حرم: محمد اسدی، جواد کوهساری، مصطفی عارفی، محمد جاودانی
بالاخره عمری جهاد با نفس در راه خدا جوان ۳۵ ساله مشهدی را در اردیبهشت سال ۹۵ عاقبت بخیر کرد و شد شهید مدافع حرم. یکی از همرزمانش ماجرای شهادت او را اینگونه روایت میکند: «مصطفی در جریان عملیات آزادسازی «تدمر» به ارتفاعات جبلالمزار عزیمت کرد. متأسفانه جاده مورد حمله تروریستها قرار گرفت و درگیری سنگینی رخ داد. در اثنای درگیری داعشیها یک نارنجک به سنگر شهید عارفی پرتاب کردند که باعث مجروحیت دست و پهلویش شد. مصطفی از بقیه نیروها جلوتر بود و به دلیل حجم آتش دشمن و همین طور بعد مسافتی که او با دیگر همرزمان داشت، پیکرش داخل سنگر ماند. البته به فرمانده بیسیم زدند که علمدار داریم. استعاره «علمدار» در مورد زخمیها به کار برده میشود. هر چقدر هم که به خود مصطفی بیسیم زدند که «طاها، طاها» کسی جواب نداد و پس از گذشت ۳۰ ساعت پیکر شهید در سنگر توسط شهید هریری از همرزمانش به عقب منتقل شد. شهید هریری از هیبت شهید عارفی گفته بود: مانند حضرت ابوالفضل دست در بدن نداشت و خون گرم تمام تنش را فرا گرفته بود. لبخند بسیار زیبایی هم بر چهره داشت. قبل از شهادت خود آقا مصطفی خطاب به همرزمانش گفته بود: از این تعداد پنج نفری که با هم هستیم، یکیمان خمس این راه میشویم ولی آن کسی که به شهادت میرسد، وقتی سرش در دامان حضرت امام حسین (ع) قرار گرفت لبخند بزند. از تعداد شهدایی که به مشهد آورده بودند، فقط آقا مصطفی لبخند بر لب داشت.»
تصویری از لبخند شهید مصطفی عارفی پس از شهادت
پیکر شهید مدافع حرم مصطفی عارفی سرانجام در مشهد، گلزار شهدای بهشت رضا (ع)، قطعه ۱۵ به خاک سپرده شد.
حضرت السید الزکی مولانا امام حسن بن علی (علیهما السلام) ضمن خطبه ای در بيان علل تشريع احكام و ارتباط آن با ولايت اهل بيت عصمت و طهارت (علیهم السلام اجمعین) فرمودند:
اگر حضرت محمد و جانشينان ایشان (علیهم السلام) نبودند، شما چون بهائم سرگردان بوده، به هيچيك از واجبات الهى آگاهى نداشتيد. آيا مى توانيد به خانهاى غير از در آن وارد شويد؟!
ترجمه ۷۱ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آمادگى خود را (در برابر دشمن) حفظ كنيد! و در دسته هاى متعدد، يا به صورت دسته واحد، به سوى دشمن حركت نمائيد!
تفسیر در آيه فوق، قرآن خطاب به عموم مسلمانان كرده و دو دستور مهم براى حفظ موجوديت اجتماعشان به آنها مى دهد: نخست مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! با كمال دقت مراقب دشمن باشيد مبادا غافلگير شويد و از ناحيه آنها خطرى به شما برسد»! (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ). آنگاه دستور مى دهد: براى مقابله با دشمن از روش ها و تاكتيك هاى مختلف استفاده كنيد و «در دسته هاى متعدد يا به صورت اجتماع، براى دفع دشمن حركت كنيد» (فَانْفِرُوا ثُبات أَوِ انْفِرُوا جَميعاً). آنجا كه لازم است در دسته هاى مختلف و پراكنده حركت كنيد از اين طريق وارد شويد، و آنجا كه ايجاب مى كند همگى به صورت يك ارتش به هم پيوسته به ميدان دشمن بشتابيد، اجتماع را فراموش نكنيد. «ثُبات» جمع «ثُبة» (بر وزن گنه) به معنى دسته جات پراكنده است و در اصل از ماده «ثَبْى» به معنى جمع گرفته شده. «حِذْر» (بر وزن خضر) به معنى بيدارى و آماده باش و مراقبت در برابر خطر است و گاهى به معنى وسيله اى كه به كمك آن با خطر مبارزه مى شود نيز آمده. بعضى از مفسران «حِذْر» را در آيه فوق تنها به معنى «اسلحه» تفسير كرده اند، در حالى كه «حِذْر» معنى وسيعى دارد و مخصوص «اسلحه» نيست، به علاوه در آيه 102 همين سوره دليل روشنى است كه حذر با اسلحه تفاوت دارد آنجا كه مى فرمايد: ... أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ: «مانعى ندارد كه به هنگام ضرورت، در موقع نماز در ميدان جنگ سلاح خود را به زمين بگذاريد، ولى حذر يعنى مراقبت و آماده باش را از دست ندهيد»! اين آيه دستور جامع و همه جانبه اى به تمام مسلمانان، در همه قرون و اعصار، مى دهد كه: براى حفظ امنيت خود و دفاع از مرزهاى خويش، دائماً مراقب باشند، و يك نوع آماده باش مادّى و معنوى به طور دائم بر اجتماع آنها حكومت كند. جالب اين كه: معنى «حِذْر» به قدرى وسيع است كه هر گونه وسيله مادّى و معنوى را در بر مى گيرد، از جمله اين كه مسلمانان بايد در هر زمان از موقعيت دشمن، نوع سلاح، روش هاى جنگى، ميزان آمادگى، و تعداد اسلحه و كارائى آنها با خبر باشند; زيرا تمام اين موضوعات در پيشگيرى از خطر دشمن و حاصل شدن مفهوم «حِذْر» مؤثر است. و از طرف ديگر: براى دفاع از خويشتن نيز هر گونه آمادگى از نظر روانى و معنوى، و از نظر بسيج منابع فرهنگى، اقتصادى و انسانى، و همچنين استفاده از كامل ترين نوع سلاح زمان و طرز به كار گرفتن آن را فراهم سازند. مسلماً اگر مسلمانان همين يك آيه را در زندگى خود پياده كرده بودند در طول تاريخ پر ماجراى خويش هرگز گرفتار شكست و ناكامى نمى شدند. و همان طور كه آيه فوق اشاره مى كند نبايد در استفاده كردن از روش هاى مختلف مبارزه، جمود به خرج داد، بلكه بايد با توجه به مقتضيات زمان و مكان، و چگونگى موقعيت دشمن اقدام نمايند، آنجا كه وضع دشمن طورى است كه بايد در دسته جات مختلف به سوى او بروند از اين روش استفاده كنند و هر كدام برنامه مخصوص به خود در مقابله با او داشته باشند، و آنجا كه ايجاب مى كند همه با برنامه واحد، تهاجم را شروع كنند در يك صف بايستند. از اينجا روشن مى شود اين كه: بعضى از افراد اصرار دارند مسلمانان در مبارزات اجتماعى خود، همه، روش واحدى را انتخاب كنند و هيچگونه تفاوتى در تاكتيك ها نداشته باشند، علاوه بر اين كه با منطق و تجربه، سازگار نيست با روح تعليمات اسلام نيز موافق نمى باشد. و شايد آيه فوق اشاره اى به اين معنى نيز در بر داشته باشد كه مسأله مهم پيشبرد اهداف واقعى است، خواه موقعيت ايجاب كند كه همه از يك روش استفاده كنند و يا از روش هاى گوناگون. ضمناً از كلمه «جَمِيْعاً» استفاده مى شود: براى مقابله با دشمن همه مسلمانان بدون استثناء بايد شركت جويند و اين حكم اختصاص به دسته معينى ندارد.
پیام امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی به نخستین اجلاسیه سراسری «سه هزار راوی پیام آوران ایثار»:
بسم الله الرحمن الرحیم
ایثارگران، یادگارانِ دورانهای جهاد سخت و آموزگارانِ عملِ مخلصانهاند. تبیین وقایع آن دورانهای پرافتخار از زبان آنان را باید مغتنم شمرد و روایتِ صادق ایشان را به گوشها و دلهای مشتاق سپرد. اینجانب از جامعهی راویان ایثارگر تشکر میکنم و توفیقات آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای ۲ مهر ۱۴۰۰
به یاد شهدا
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
قارب بن عبد اللّه دئلى غلام حضرت امام حسين (علیه السّلام)
قارب با حضرت از مدينه به مكه و از آنجا به كربلا حركت كرد. در نخستين حمله يك ساعت مانده به ظهر به شهادت رسيد.
شهید محمدباقر بابایی
شهادت: سوم فروردین ماه سال 1361 در شوش
بخشی از وصیت نامه:
بار خدایا! تو را سپاس میگویم که مرا در راهی قرار دادی تا خط سرخ شهادت را بپیمایم و به خاطر تو باشم.ای امام بتشکن! ما برای برقراری عدالت بر سطح این کره خاکی خواهیم کوشید و مستکبران و جهانخواران را به زیر چنگال آهنین تودههای مستضعف، خواهیم کشاند. هم اکنون که عاملان امپریالیسم غرب و شرق، آمریکای جهانخوار و دست نشاندگانش چه در داخل و چه در خارج مشغول توطئه علیه انقلاب اسلامی ایران میباشند، مسأله اصلی جنگ است. باید به کمک این رزمندگان که طلایهداران حکومت عدل علی (ع) و امام زمان (عج) میباشند، شتافت و دشمن مزدور را از سرزمین اسلامی عزیز بیرون راند.
شهید محمدباقر بابایی
شهادت: سوم فروردین ماه سال 1361 در شوش
بخشی از وصیت نامه: ای برادران! وحدت شما عامل پیروزی است و از همه مهمتر، پشتیبان ولایتفقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد و ان شاءالله بتوانیم برای پیروزی قدس و نابودی صهیونیسم، از جمله فاتحین باشیم.
ای امت حزبالله! درود بر شما باد که نیرنگهای مزدوران اجنبی صفت از جمله تروریستهای آمریکایی و لیبرالیسم را با خون پاکتان به تباهی کشاندید؛ «الا ان حزب الله هم الغالبون».
در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید رائف منیف داغر آمده است: «خدایا میخواهم تو را در حالی ملاقات کنم که سرم قطع شده و گوشتم ازهمپاشیده و استخوانم خرد شده است. چگونه با بدن سالم بمیرم درحالیکه پهلوی مادرم زهرا (علیهاالسلام) شکست و سر مولایم حسین (علیهالسلام) بریده و جسمش غارت و پامال سم اسبها گردید و دو دست ابوالفضل قطع شد؟...»
اینفوگرافیک| شهید مدافع حرم «مهدی قاضیخانی»
با شهید مدافع حرم «مهدی قاضیخانی» بیشتر آشنا میشویم.
شهید مدافع حرم شهید هادی شریفی بهمن ۱۳۹۴ برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) راهی سوریه شد و ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ به شهادت رسید.
ترجمه ۴۸ ـ خداوند (هرگز) شرک را نمى بخشد; و پائین تر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى بخشد. و آن کَس که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است.
شان نزول در مورد این آیه، شأن نزول هاى متعددى نقل شده است، از جمله: از «کلبى» نقل شده که این درباره مشرکین نازل گردیده، به این بیان: پس از شهادت «حمزه» ـ در نبرد احد ـ مشرکان به وعده اى که به «وحشى» در مورد قتل «حمزه» داده بودند، وفا نکردند. «وحشى» خود و طرفدارانش پشیمان شدند، نامه اى به رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نوشتند که ما پشیمان شده ایم، ولى بر اساس آنچه شما در «مکّه» فرموده اید ـ که افراد مشرک گناهکار و... در اسلام پذیرفته نمى شوند ـ خود را واجد ایمان آوردن نمى دانیم; چرا که ما مرتکب همه این گناهان شده ایم، در اینجا بود که آیه «اِلاّ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً...» نازل شد ، و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به آنها اعلام نمود. آنها در پاسخ نوشتند: ما خوف آن را داریم که نتوانیم عمل صالح انجام دهیم و مشمول این آیه نشویم، آیه مورد بحث نازل شد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به آنها اعلام فرمود. باز نوشتند: ما خوف آن را داریم که تحت عنوان «مشیت» (لِمَنْ یَشاءُ) قرار نگیریم، در اینجا آیه «یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیْعاً» نازل شد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پیام فرستاد. «وحشى» و تمام اصحابش مسلمان شدند و به خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)رسیدند، پیامبر آنها را پذیرفت، سپس از «وحشى» چگونگى شهادت «حمزه» را پرسید، و پس از توضیح، خطاب به «وحشى» فرمود: به جائى برو که از دید من پنهان باشى (غَیِّبْ شَخْصَکَ عَنِّى). «وحشى» به «شام» رفت و در همانجا از دنیا رفت.
تفسیر امیدبخش ترین آیات قرآن از آنجا که اهل کتاب، هر کدام به نوعى از عقیده شرک آمیز برخوردار بودند، مى توان گفت: این آیه به دنبال آیه قبل، سومین تهدیدى است نسبت به آنها، لذا صریحاً اعلام مى کند: ممکن است همه گناهان مورد عفو و بخشش واقع شوند، ولى «شرک» به هیچ وجه بخشوده نمى شود، مگر این که از آن دست بردارند، توبه کنند و موحد شوند، و به عبارت دیگر هیچ گناهى به تنهائى ایمان را از بین نمى برد همان طور که هیچ عمل صالحى با شرک، انسان را نجات نمى بخشد، مى فرماید: «خداوند هرگز شرک به خود را نمى بخشد، اما پائین تر از آن را براى هر کس بخواهد مى بخشد» (إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ). چنان که اشاره شد، ارتباط این آیه با آیات سابق از این نظر است که یهود و نصارى هر یک به نوعى مشرک بودند، و قرآن به وسیله این آیه، به آنها اعلام خطر مى کند که این عقیده را ترک گویند، که گناهى است غیر قابل بخشش. سپس در پایان آیه دلیل این موضوع را بیان کرده، مى فرماید: «کسى که براى خدا شریکى قائل شود گناه بزرگى مرتکب شده است» (وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظیماً) این آیه، از آیاتى است که افراد موحد را به لطف و رحمت پروردگار دلگرم مى سازد; زیرا خداوند ـ طبق این آیه ـ امکان بخشش همه گناهان را غیر از شرک، اعلام کرده است. و طبق روایتى که مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل کرده، این آیه امیدبخش ترین آیات قرآن است، فرموده است: ما فِى الْقُرْآنِ آیَةٌ أَرْجى عِنْدِى مِنْ هذِهِ الآیَةِ: «از نظر من در قرآن امید بخش تر از این آیه نیست» و به گفته «ابن عباس»: «خداوند هشت آیه در سوره «نساء» نازل کرده (از جمله همین آیه) که براى افراد این امت بهتر است از آنچه خورشید بر آن مى تابد» زیرا افراد بسیارى هستند که مرتکب گناهان عظیمى مى شوند و براى همیشه از رحمت و آمرزش الهى مأیوس مى گردند، و همان سبب مى شود که باقیمانده عمر را، در راه گناه و خطا با همان شدت بپیمایند، ولى امید به آمرزش و عفو خداوند وسیله مؤثر باز دارنده اى نسبت به آنان در برابر گناه و طغیان مى گردد، بنابراین، آیه مورد بحث در واقع یک مسأله تربیتى را تعقیب مى کند. هنگامى که مى بینیم (طبق گفته بعضى مفسران و پاره اى از روایات که در ذیل آیه نقل شده) افراد جنایتکارى همچون «وحشى» قاتل افسر رشید اسلام «حمزة بن عبدالمطلب» عموى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با نزول این آیه ایمان مى آورد و دست از جنایات خود مى کشد، این امیدوارى براى دیگر گناهکاران پیدا مى شود، که از رحمت پروردگار مأیوس نشوند و بیش از آنچه گناه کرده اند، خود را آلوده نسازند. ممکن است گفته شود: این آیه در عین حال، مردم را به گناه تشویق مى کند; زیرا وعده آمرزش «همه گناهان غیر از شرک» در آن داده شده است. ولى شک نیست که منظور از این وعده آمرزش، وعده بدون قید و شرط نیست، بلکه افرادى را شامل مى شود که یک نوع شایستگى از خود نشان بدهند، و همان طور که سابقاً هم اشاره کرده ایم، «مشیت» و خواست خداوند که در این آیه و آیات مشابه آن، ذکر شده به معنى «حکمت» الهى است; زیرا هرگز خواست خدا از حکمت او جدا نیست، و مسلماً حکمت او اقتضا نمى کند بدون شایستگى، کسى را مورد عفو قرار دهد. بنابراین، جنبه تربیتى و سازندگى آیه به مراتب بیش از سوء استفاده هائى است که ممکن است از آن بشود.
نکته قابل توجه این که: آیه فوق، ارتباطى با مسأله توبه ندارد; زیرا توبه و بازگشت از گناه، همه گناهان، حتى شرک را مى شوید، بلکه منظور از آن امکان شمول عفو الهى نسبت به کسانى است که توفیق توبه نیافته اند، یعنى قبل از آن که از کرده هاى خود پشیمان شوند و یا بعد از پشیمانى و قبل از جبران اعمال بد خویش، از دنیا بروند. توضیح این که: از بسیارى از آیات قرآن مجید استفاده مى شود: وسائل آمرزش و بخشودگى گناه متعدد است که آنها را مى توان در پنج موضوع خلاصه کرد: 1 ـ توبه و بازگشت به سوى خدا که توأم با پشیمانى از گناهان گذشته و تصمیم بر اجتناب از گناه در آینده و جبران عملى اعمال بد به وسیله اعمال نیک بوده باشد (آیاتى که بر این معنى دلالت دارد فراوان است) از جمله آیه: وَ هُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ: «او است که توبه را از بندگان خود مى پذیرد و گناهان را مى بخشد» 2 ـ کارهاى نیک فوق العاده اى که سبب آمرزش اعمال زشت مى گردد، چنان که مى فرماید: اِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ: «کارهاى نیک آثار پاره اى از گناهان را از بین مى برد» 3 ـ شفاعت که شرح آن در جلد اول تفسیر «نمونه»، ذیل آیه 48 سوره «بقره» گذشت. 4 ـ پرهیز از گناهان «کبیره» که موجب بخشش گناهان «صغیره» مى گردد، همان طور که شرح آن در ذیل آیه 31 همین سوره گذشت. 5 ـ عفو الهى که شامل افرادى مى شود که شایستگى آن را دارند، همان طور که در آیه مورد بحث بیان گردید. مجدداً یادآورى مى کنیم: عفو الهى مشروط به مشیت او است، و به این ترتیب، عمومى و بدون قید و شرط نیست، و مشیت و اراده او تنها در مورد افرادى است که شایستگى خود را عملاً به نوعى اثبات کرده اند، و از اینجا روشن مى شود: چرا شرک قابل عفو نیست; زیرا مشرک ارتباط خود را از خداوند بکلى بریده است و مرتکب کارى شده که بر خلاف اساس تمام ادیان و نوامیس آفرینش است.
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
۵ صفر
شهادت حضرت رقیّه علیها السلام
در روز پنجم ماه صفر سال 61 هـ حضرت رقیّه علیها السلام مظلومانه به شهادت رسید. (۱)
نام شریفش «رقیّه»، «فاطمه» و «زینب» است. پدرشان مولانا الشهید اباعبدالله الحسین علیه السلام و مادرشان ام اسحاق است.
ولادت آن حضرت در مدینه بود و در سن سه سالگی یا بیشتر در محرم 61 هجری با پدر بزرگوارش به کربلا آمد. قبل و بعد از روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجویی اباعبدالله علیه السلام قرار گرفت تا آنجا که به خواهرشان حضرت زینب علیها السلام در مورد او سفارش فرمودند.
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب، همراه با اسرا به کوفه و شام برده شد و در مسیر چهل منزل راه شام رنج های فراوانی دید.
در شام بعد از دیدن سر نورانی پدر با پیشانی شکسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گریست تا به ملکوت اعلا پیوست، و بدن شریف آن حضرت را شبانه دفن کردند. (۲)
از کهن ترین منابعی که نام آن حضرت با لفظ رقیّه یاد شده قصیده ی سیف بن عمیره نخعی کوفی از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسی کاظم علیهما السلام است :
و عبدکم سیف فتی ابن عمیرة عبد لعبد عبید حیدر قنبر
و سکینة عنها السکینة فارقت لما ابتدیت بفرقة و تغیّر
و رقیّة رق الحسود لضلعها و غدا لیعذرها الذی لم یعذر
و لأم کلثوم یجد جدید ها لثم عقیب دموعها لم یکرر
لم أنسها و سکینة و رقیّة یبکینه بتحسّر و تزفّر (۳)
شواهد و مدارک درباره ی وجود شریف آن حضرت، و بودن قبر آن حضرت در مکان فعلی حرم مطهّر، همراه با معجزات و کراماتی از آن مخدّره ی مظلومه بسیار است که در پاورقی به قسمتی از آنها اشاره می شود. (۴)
منابع : ۱. وقائع الشهور : ص ۴۷. ۲. کامل بهائی : ج ۲، ص ۱۷۹ ۳. دایره المعارف تشیع : ج ۸، ص ۳۱۳و۱۴ ۴. ابصار العین فی انصار الحسین علیه السلام : ص ۳۶۸.
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
سليمان بن رزين غلام حضرت امام حسين (علیه السّلام)
وی حامل نامه حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) به قبائل پنجگانه بصره بود که توسط ابن زیاد (لعنه الله علیه) به شهادت رسید.
بخشی از وصیت نامه شهید منصور آقاجری
شهادت: 12 اردیبهشت 1361
شهیدان به ما یاد دادند مرگ را به جاودانگی شهادت بدل کنیم
آيا به راستی هنوز در اين خيال اميد كه انقلاب الهی ما متكی به افراد است كه با كشته شدن آنها انقلاب نيز نابود شود و آيا میتوانيد نور خدا را در اين كشور خاموش كنيد. آمريكا بداند كه با شهيد كردن هر يک از خدمتگزاران اسلام مقام آنها در قلبهای مردم بالاتر میرود و عزمشان را جزمتر و گامهايشان را در به تحقق رساندن آرمانهای انقلاب استوارتر.
تاریخ شهادت : 1399/10/03 | محل شهادت : بوکمال - سوریه وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند
همسر شهید:
وقتی فرزندش به دنیا آمد، به همسرش پیغام داد «عکس فرزندم را برای من نفرستید، زیرا میترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و وابستهاش شوم».
فرازی از وصیت شهید مجتبی بابایی زاده خطاب به خواهرانش: «چه زیباست سیاهی چادر شما، نمیدانم این چه حسی بود که چادر شما به من میداد اما میدانم که با دیدن آن امید، قوت قلب و آبرو میگرفتم. باور کنید چادر شما نعمت است، قدر این نعمت را بدانید که به برکت مجاهدت حضرت زهرا (س) بدست آمده است.»
حضرت امام صادق علیه السلام أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْوَصِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَل
شدیدترین مردم از حیث بلا پیغمبرانند؛ پس از انبیاء، اوصیاء؛ و سپس هر کس با فضیلت تر بوده و به آنها نزدیک تر است بلای سخت تری را تحمل می کند و به همین ترتیب از سنگینی بلا کاسته می شود.
تسلیم محض اهل بیت علیهم السلام، راه رسیدن به دین واقعی
امام سجاد علیه السلام فرمود: إنَّ دینَ اللّهِ لَا یُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَ الاّْرأ الْباطِلَةِ، وَ الْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَ لَای ُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، و مَنِ اهْتَدی بِنا هُدِی، وَ مَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَ الرَّأی هَلَک. به وسیله عقل ناقص و نظریه های باطل، و قیاس های فاسد و بی اساس نمی توان به دین خدا دست یافت؛ تنها وسیله رسیدن به دین واقعی، تسلیم محض می باشد؛ پس هر کس تسلیم ما اهل بیت باشد (از هر انحرافی) در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود. و شخصی که با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین را دریابد، هلاک می گردد.
در سال ۹۴ بنابر مشهور یا ۹۵ هـ (۱)، امام زین العابدین علیه السلام در سن ۵۷ سالگی با زهری که ولید بن عبدالملک یا هشام لعنهما الله به آن حضرت دادند به شهادت رسیدند.
این در حالی بود که ۳۴ یا ۳۵ سال بعد از واقعه ی کربلا در مصائب جانگداز شهادت پدر و برادران و عمو و بستگان و اسارت عمّه ها و خواهرانش، گریان بودند.
امام باقر علیه السلام آن حضرت را تجهیز نمودند و در بقیع کنار قبر عموی مظلومش حضرت مجتبی علیه السلام به خاک سپردند.
سال شهادت آن حضرت را به خاطر کثرت فوت فقهاء و علماء «سنة الفقهاء» گفتند.
در شهادت آن حضرت اقوال دیگری نیز وجود دارد : ۱۲ محرّم (۲)، ۱۸ محرّم (۳)، ۱۹ محرّم (۴)، ۱ صفر (۵).
منابع :
۱. کافی : ج ۱، ص ۴۶۶، ۴۶۸ و ... . ۲. توضیح مقاصد : ص ۳ و ... . ۳. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج ۴، ص ۱۸۹ ۴. همان. ۵. اختیارات : ص ۳۳
شهید رجایی هنگام شهادت، ۴۸ سال داشت. او پس از پیروزی انقلاب، ابتدا مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را برعهده گرفت و سپس، در سال ۱۳۵۹، به عنوان نماینده مردم تهران، وارد مجلس شورای اسلامی شد. او در ۲۰ مرداد ۱۳۵۹، به نخستوزیری و پس از عزل بنیصدر از مقام ریاست جمهوری، در انتخابات دوم مرداد ۱۳۶۰ با کسب بیش از ۱۳ میلیون رأی، به عنوان دومین رئیس جمهور اسلامی ایران انتخاب شد.
شهید باهنر نیز، هنگام شهادت ۴۸ ساله بود. او پس از پیروزی انقلاب، مسئولیتهایی از جمله عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی مردم کرمان در مجلس خبرگان، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، وزارت آموزش و پرورش (در کابینه شهید رجایی) و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی(پس از شهادت آیتا... بهشتی) را برعهده داشت. شهید باهنر پس از انتخاب شهید رجایی به ریاستجمهوری، از سوی وی به نخستوزیری برگزیده شد.
گزارشی از یک واقعه تلخ
واقعه تروریستی روز ۸ شهریور ۱۳۶۰، با طراحی و نقشه سازمان منافقین و بازیگری مسعود کشمیری، اتفاق افتاد. کشمیری از مدت ها قبل به عنوان نفوذی وارد بدنه نظام شده و تا حساس ترین مناصب امنیتی کشور، یعنی جانشین دبیر شورای عالی امنیت ملی، بالا رفته بود. او بود که روز ۸ شهریور، با خونسردی تمام، کیف حاوی بمب را در دفتر نخست وزیر کار گذاشت و آن فاجعه را به بار آورد. روزنامه اطلاعات، روز نهم شهریور ۱۳۶۰، گزارشی را با عنوان «گزارش لحظه به لحظه از انفجار بمب در نخستوزیری» منتشر کرد.
در این گزارش آمده بود: «حادثه انفجار در ساعت ۳ بعدازظهر دیروز روی داد و در این ساعت، آقایان محمدعلی رجایی، رئیس جمهور و دکتر محمدجواد باهنر نخستوزیر و چند تن از مقامات نظامی و امنیتی کشور، در یک جلسه فوقالعاده شرکت داشتند. در پی انفجار بمب که گفته میشود در داخل یک کیف دستی جاسازی شده بود، قسمتهایی از طبقه اول و طبقه دوم ساختمان نخستوزیری در مجاورت خیابان پاستور دچار حریق شد و آتش و دود فضای محل انفجار را فرا گرفت. در این حادثه، محمدعلی رجایی رئیس جمهور و دکتر محمدجواد باهنر نخستوزیر و چند تن از مقامات مملکتی که در جلسه مذکور حضور داشتند، به درجه رفیع شهادت نایل شدند و مجروحان حادثه با کمک ماموران و پرسنل نهادهای انقلابی، به بیمارستانها انتقال یافتند و تحت مراقبتهای درمانی و پزشکی قرار گرفتند.»
طبق اخباری که خبرنگاران مخابره کردند، تا ساعت ۱۲ شب روز ۸ شهریور، آمار تلفات، هشت شهید و ۲۳ مجروح گزارش شد. در میان مجروحان، شخصیتهایی مانند سیدموسی نامجو، از فرماندهان ارتش، حضور داشتند که بعدها به شهادت رسیدند. پیکرهای شهدای این فاجعه، طوری سوخته بود که به هیچ وجه شناسایی آنها ممکن نبود. از سوی دیگر، در میان مجروحان این اقدام تروریستی، اثری از رئیسجمهور و نخستوزیر به چشم نمیخورد و حدس زده میشد که دو پیکر از سه پیکر به دست آمده، متعلق به آن دو بزرگوار باشد. بالاخره در آخرین ساعت شب، پیکر مطهر این دو شهید بزرگوار، از روی برخی اجزای برجا مانده از پیکرشان، شناسایی شد.
در پی شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، طبق اصل یکصد و سیام قانون اساسی، شورای موقت ریاست جمهوری تشکیل شد تا امور کشور توسط این شورا، مرکب از حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و آیتا... موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور تا انتخاب رئیس جمهور جدید، اداره شود. این شورا روز ۱۱ شهریورماه، طی نامهای به مجلس شورای اسلامی، آیتا... مهدوی کنی را به عنوان نخستوزیر پیشنهاد کرد. در جلسه همان روز مجلس، آیتا... مهدوی کنی، از ۱۹۶ رای اخذ شده، با ۱۷۸ رای موافق، ۱۰ رای مخالف و ۸ رای ممتنع، به عنوان نخستوزیر موقت رای اعتماد گرفت.
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
عبد اللّه بن يقطر حميرى
عَبدالله بن یَقطَر (بُقطُر) سفیر امام حسین (ع) در واقعه کربلا به سوی کوفه بود که برخی او را برادر رضاعی امام خواندهاند. وی به دست حُصَین بن نُمَیر از فرماندهان ابن زیاد در قادسیه دستگیر شد و پس از امتناع از ناسزاگویی به حضرت علی(ع) و امام حسین(ع)، از بالای دارالخلافه به پایین انداخته شد. برخی این قضیه را در مورد قیس بن مسهر گفته و عبدالله را جز شهدای کربلا بهشمار آوردهاند.
خواهرم امیدوارم تو نیز برگ سبزی باشی و به حجاب خود پایبند بمانی ...
خواهران حزبالله! اگر بادی بوزد، برگهای زرد درختان را فرو میریزد اما برگهای سبز و خرم باقی میماند. امیدوارم تو نیز برگ سبزی باشی و به حجاب خود پایبند بمانی.
هفتمین پوستر از مجموعه یادبود شهدای مقاومت مردمی بحرین به شهید «محمد علی ابراهیم احمد الساری» اختصاص دارد. شهید «محمد الساری» که پیش از شهادت سابقه مجروحیت و گذراندن محکومیت در زندانهای رژیم آل خلیفه را داشته، خرداد ماه 1396 هنگامی که نیروهاى مزدور وابسته به آل خلیفه به متحصنین در مقابل منزل شیخ عیسى قاسم حمله کردند، «محمد» مورد اصابت مستقیم گلوله سلاح قرار گرفت و به شهادت رسید.
اعمال شب عاشورا ۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:
چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۵۰ بار سوره توحید خوانده میشود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.
۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).
۳ـ دعا و نیایش.
روز عاشورا ۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:
هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواستههایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد.
۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).
۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود.
۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).
۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.
۶ـ خواندن زیارت عاشورا.
۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»
لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
رياست وفد یا هيأتى كه از نجران محضر مبارک حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) مشرف شدند، بر عهده ْ أهْتَم وَ عَاقِب وَ سَيِّد بود.
زمانی که آنان وارد مسجد پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) شدند، وقت نمازشان فرارسيده بود، پس ناقوس خويش را به صدا درآوردند و براى برپايى نماز خود صف كشيدند.
اصحاب به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) عرض كردند: اينها در مسجد شما اين كارها را انجام مى دهند!
آن حضرت (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) فرمودند: راحتشان بگذاريد.
آنان پس از اتمام نمازشان نزد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) آمدند و پرسيدند: مردم را به چه دعوت مى كنى؟
پیغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) فرمودند: به اينكه شهادت بدهند لا اله الا اللّه و محمد رسول اللّه و اينكه عيسى بنده و آفريده خداوند بوده است كه همانند ديگران غذا مى خورد و آب مى آشاميد و سخن مى گفت.
پرسيدند: در اين صورت پدرش چه كسى بوده است؟
در اين حال وحى بر آن حضرت نازل شد تا از آنها بپرسد: درباره آدم چه مى گوييد؟ آيا بنده و مخلوقى بوده است كه غذا مى خورده و آب مى آشاميده و ازدواج مى كرده است؟ وقتى كه آن حضرت، اين سؤال را مطرح كرد، آنان پاسخ دادند: آرى.
در اين هنگام پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) پرسيدند: پس پدر او چه كسى بوده است؟! آنها مبهوت شدند و سكوت اختيار كردند.
در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون خلقت آدم است كه او را از خاك آفريد؛ سپس بدو گفت: «باش»؛ پس وجود يافت. آنچه درباره عيسى گفته شد حق و از جانب پروردگار تو است. پس، از ترديدكنندگان مباش. پس هر كه در اينباره پس از دانشى كه تو را حاصل آمده، با تو محاجّه كند، بگو: «بياييد پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و خودمان و خودتان را فراخوانده و سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم»، آرى داستان درست مسيح همين طور است، و معبودى جز خدا نيست و خداست كه در واقع، همان شكست ناپذير حكيم است. پس اگر رويگردان شديد، همانا خدا به حال مفسدان داناست.
پس از آن رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: حال كه دعوت مرا نمى پذيريد، با من مباهله كنيد كه اگر من راستگو باشم، لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر من دروغگو بودم، لعنت خدا بر من نازل شود.
آنها گفتند: منصفانه حكم كردى. آنگاه براى مباهله قرار گذاشتند و هر كدام به منزل خود رفتند.
بزرگان و رؤساى مسيحيان گفتند: اگر او همراه قومش براى مباهله آمد، با او مباهله مى كنيم، زيرا معلوم مى شود كه پيامبر نيست. و اگر همراه خويشاوندان نزديكش براى مباهله آمد، با او مباهله نمى كنيم، زيرا او در صورتى همراه خويشاوندان نزديكش به مباهله مى آيد كه راستگو و پيامبر باشد.
پس از آنكه شب را سپرى كردند، در صبح روز بيست و چهارم ذى الحجه نزد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) آمدند. همراه آن حضرت، امیرالمومنین على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين (عليهم السّلام) آمده بودند.
نصارى پرسيدند: اينها چه كسانى هستند؟ به آنها گفته شد اين مرد، پسر عمو و برادرش على بن ابيطالب (عليه السّلام) است و اين زن، دخترش فاطمه (عليها السّلام) است و اين دو حسن و حسين (عليهما السّلام) از فرزندانش هستند.
نصارى با مشاهده اين وضع به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) عرض كردند: ما را از مباهله معاف بداريد و هر تصميمى كه در مورد ما بگيريد، بدان گردن مى نهيم. و بدين ترتيب پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) با آنها مصالحه كردند كه جزيه بپردازند.
میثم بن یحیی التمار حوارّی امیرالمومنین (علیه السلام) و مفسر القرآن
۲۲ ذی الحجّه در این روز در سال ۶۰ هـ میثم تمّار به دلیل وفاداری به امام حسین علیه السلام به دست ابن زیاد به دار آویخته شد و به شهادت رسید.
تاریخ شهادت میثم ۱۹ ذی الحجّه و روز عاشورا نیز نقل شده است.
ابو مسلم میثم تمّار بن یحیی التمار عجمی، چون خرما فروش بود ملقب به «تمّار» شد. از یاران و صحابی با وفا و دوستان و شیعیان خاص حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بود، صاحب علم منایا و بلایا بود، و دارای علم تفسیر، و ایمانی کامل بود.
او زاهد و عابد بود، و شب ها به قیام و روزها را به روزه می گذراند. دارای بیانی فصیح بود و نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله مقامی جلیل داشت.
جناب ميثم بن يحيى التمار (رحمة الله علیه)دومین مفسر تاریخ اسلام و حامل علم القرآن، است.
میثم التمار، صحابی مقرّب امیرالمومنین (علیه السلام)، مفسری است که علم تفسیر و تأویل حضرت قرآن را مستقیما از حضرت لسان الله، مولا علی(علیه السلام) آموخته است.
نظرة فی حیاته
میثم، غلام زنی از قبیله بنی اسد بود که امیرالمومنین علی (علیه السلام) ایشان را خرید و آزاد کرد.
هنگامی که حضرت، کشته و به دار آویخته شدن را برای او پیش گویی کردند ، میثم به خداوند سوگند یاد کرد که هیچ گاه از مولای خود امیرالمومنین( علیه السلام) برائت نخواهد جست. در این هنگام حضرت به وی بشارت دادند که:« يا ميثم إذا تكون معي في درجتي».
ارشاد شیخ مفید، ج۱ ، ص۳۲۳ معجم رجال الحديث، ج ۱۹، ص۱۰۰؛ رجال کشی، ص۸۳
فضائل و کراماته
ميثم بن يحيى التمار، از حواریون حضرت امیر المومنین علی(علیه السلام) بود.
در عداد بزرگان و اصفیاء اصحاب امیرالمومنین در شرطة الخمیس، از ابواب امام حسن مجتبی و از اصحاب حضرت سید الشهداء(علیهم السلام) به شمار می رود.
شیخ مفید از وی به عنوان یکی از ارکان اربعه و ارکان تابعین نام می برد، یعنی کسانی که جزء سابقینِ مقرّبینِ مولا امیرالمومنین(علیه السلام) محسوب می شوند.
گوشه ای از مبارزات مرحوم حاج شیخ احمد کافی با رژیم منحوس پهلوی
حجه الاسلام شیخ احمد کافی به علت یورش عمال رژیم به مردم و واقعهی ۱۹ دیماه ۵۶ در آن شهر، وی سلسله سخنرانیهای خود را در آنجا بهعنوان اعتراض قطع و از ادامهی آنها خودداری کرد. مراسم چهلم آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی را بطور مفصل و مجلل در مهدیهی تهران برگزار نمود که موجب خشم و کینهی شدید رژیم نسبت به وی شده بود. در ۲۸ اردیبهشت ماه ۵۷ مردم سیرجان پس از سخنرانی کافی در آن شهر تظاهرات خیابان ضدحکومتی شدیدی برپا کردند و با نیروهای امنیتی و پلیس درگیر شدند. در تیرماه ۵۷-در معیت حاج عموی خود به حج عمره مشرف و نیز به زیارت قبر منور حضرت زینب(س) در سوریه نائل آمد. در این سفر همچنین با امام موسی صدر در شهر صور لبنان ملاقات داشت. پس از اتمام سفر حج و سوریه و ورود به تهران، به دستور و امر حضرت امام از مراسم جشن سالانهی نیمهی شعبان در مهدیهی تهران خودداری نمود؛ در ۲۹ تیر ماه ۵۷ با فشار و تهدید ساواک مجبور به مسافرت به مشهد شد. در ۳۰ تیر ماه ۵۷- رژیم یک تصادف و سانحهی ساختگی برای قتل وی که از قبل برنامهریزی کرده بود به اجرا گذارد.
در روز جمعه ۳۰ تیر ماه ۱۳۵۷ مطابق با روز نیمه شعبان، کافی این واعظ مخلص بینظیر بر اثر این تصادف ساختگی نزدیک پاسگاه ژاندارمری چناران بین راه قوچان و مشهد در سن ۴۲ سالگی به شهادت رسید.
ترجمه ۱۳۹ـ و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!. ۱۴۰ ـ اگر (در میدان احد) به شما جراحتى رسید (و ضربه اى وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در میدان بدر)، جراحتى همانند آن وارد گردید. و ما این روزها (ى پیروزى و شکست) را در میان مردم مى گردانیم; (ـ و این خاصیت زندگى دنیاست ـ) تا خدا، افرادى را که ایمان آورده اند، بداند (و شناخته شوند); و خداوند از میان شما، شاهدانى بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمى دارد. ۱۴۱ ـ و تا خداوند، افراد با ایمان را خالص گرداند (و ورزیده شوند); و کافران را به تدریج نابود سازد. ۱۴۲ ـ آیا چنین پنداشتید که (تنها با ادعاى ایمان) وارد بهشت خواهید شد، در حالى که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟! ۱۴۳ ـ و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را، پیش از آن که با آن رو به رو شوید، آرزو مى کردید; سپس آن را با چشم خود دیدید، در حالى که به آن نگاه مى کردید (و حاضر نبودید به آن تن در دهید)!.
شان نزول درباره شأن نزول این آیات، روایات متعددى وارد شده است، از مجموع آنها استفاده مى شود که این آیات دنباله آیاتى است که قبلاً درباره جنگ احد داشتیم. در حقیقت این آیات، تجزیه و تحلیلى است روى نتائج جنگ احد و عوامل پیدایش آن به عنوان یک سرمشق بزرگ براى مسلمانان. و در ضمن وسیله اى است براى تسلى، دلدارى و تقویت روحى آنها; زیرا همان طور که گفتیم: جنگ احد بر اثر نافرمانى و عدم انضباط نظامى جمعى از سربازان اسلام، در پایان به شکست انجامید و جمعى از شخصیت ها و چهره هاى برجسته اسلام از جمله «حمزه» عموى پیامبر، در این میدان شربت شهادت نوشیدند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) همان شب با یاران خود به میان کشتگان رفت و براى بزرگداشت ارواح شهداء بر سر جنازه یکایک آنها مى نشست، اشک مى ریخت و طلب آمرزش مى نمود، و سپس اجساد همه آنها در دامنه کوه احد در میان اندوه فراوان بخاک سپرده شد. در این لحظات حساس که مسلمانان نیاز شدید به تقویت روحى و هم استفاده معنوى از نتائج شکست داشتند آیات فوق نازل گردید.
تفسیر در آیه اول از آیات فوق، نخست به مسلمانان هشدار داده شده که مبادا از باختن یک جنگ، سستى به خود راه دهند، غمگین گردند و از پیروزى نهائى مأیوس شوند!; زیرا افراد بیدار همان طور که از پیروزى ها استفاده مى کنند از شکست ها نیز درس مى آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى را که سرچشمه شکست شده، پیدا مى کنند و با بر طرف ساختن آن براى پیروزى نهائى آماده مى شوند، مى فرماید: «سست نشوید و غمگین نگردید! شما برترید اگر ایمان داشته باشید» ( وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ ). «تَهِنُوا» از ماده «وهن» گرفته شده که در لغت به معنى هر نوع سستى است، خواه در جسم و تن باشد، و یا در اراده و ایمان. جمله وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ: «شما برترید اگر ایمان داشته باشید»، جمله بسیار پر معنى است، یعنى: شکست شما در حقیقت براى از دست دادن روح ایمان و آثار آن بوده، شما اگر فرمان خدا و پیامبر را در این میدان زیر پا نمى گذاشتید گرفتار چنین سرنوشتى نمى شدید، اما باز هم غمگین نباشید، اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید پیروزى نهائى از آن شما است، و شکست در یک میدان، به معنى شکست نهائى در جنگ نیست. بنابراین، با دقت و هوشیارى نقاط ضعف را جبران کنید، نقاط قوت را تقویت نمائید، بر آگاهى ها و تجهیزات خود بیفزائید، آماده پذیرش بى چون و چراى فرمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ـ که فرمان خدا است ـ باشید و بدانید پیروزى و برترى از آن شما است. در آیه بعد، درس دیگرى براى رسیدن به پیروزى نهائى به مسلمانان داده شده است و آن این که: شما نباید از دشمنان کمتر باشید، آنها در میدان «بدر» شکستى سخت و سنگین از شما خوردند و هفتاد نفر کشته، و تعداد زیادى مجروح و اسیر دادند و با آن همه از پاى ننشستند، و در این میدان شکست خود را بر اثر غفلت شما جبران کردند. شما هم اگر در این میدان گرفتار شکست شدید باید از پاى ننشینید تا آن را جبران کنید، و لذا مى فرماید: «اگر به شما جراحتى رسید به آنها هم جراحتى همانند آن رسید» بنابراین سستى و اندوه شما براى چیست؟ ( إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ). «قَرْح» به معنى جراحتى است که در بدن بر اثر برخورد با یک عامل خارجى پیدا مى شود. بعضى از مفسران آیه را اشاره به جراحاتى که بر کفار در میدان احد نشست مى دانند، ولى اولاً ـ این جراحات مانند جراحات مسلمین نبود بنابراین با کلمه «مِثْلُهُ» سازگار نیست. و ثانیاً ـ با جمله بعد که تفسیر آن خواهد آمد تناسب ندارد. در قسمت بعد، نخست اشاره به یکى از سنن الهى شده است که در زندگى بشر حوادث تلخ و شیرینى رخ مى دهد که هیچکدام پایدار نیست، شکست ها، پیروزى ها، قدرت ها، عظمت ها و ناتوانى ها، همه در حال دگرگونى هستند. بنابراین، نباید شکست در یک میدان و آثار آن را پایدار فرض کرد، بلکه باید با بررسى عوامل و انگیزه هاى شکست از سنت تحول، استفاده نمود، و آن را به پیروزى تبدیل کرد، دنیا فراز و نشیب دارد و زندگى در حال دگرگونى است، لذا خداوند مى فرماید: «این ایام را در میان مردم به طور مداوم گردش مى دهیم» ( وَ تِلْکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ ) تا سنت تکامل از لابلاى این حوادث آشکار شود. سپس اشاره به نتیجه این حوادث ناگوار کرده، مى فرماید: «اینها به خاطر آن است که افراد با ایمان، از مدعیان ایمان، شناخته شوند» ( وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا ). و به عبارت دیگر: تا حوادث دردناک در تاریخ ملتى روى ندهد، صفوف از هم مشخص نخواهند شد; زیرا پیروزى ها خواب آور و اغفال کننده است در حالى که شکست ها براى افراد آماده، بیدار کننده و نشان دهنده ارزش ها است. و در جمله بعد مى فرماید: «یکى از نتائج این شکست دردناک این بود که: شما شهیدان و قربانیانى در راه اسلام بدهید» ( وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ ) و بدانید: این آئین پاک را ارزان به دست نیاورده اید تا در آینده ارزان از دست بدهید. اصولاً ملتى که قربانى در راه اهداف مقدس خود ندهد، همیشه آنها را کوچک مى شمرد، اما به هنگامى که قربانى داد، هم خود او، و هم نسل هاى آینده، به دیده عظمت به آن مى نگرند. ممکن است: منظور از «شهداء» در اینجا گواهان باشد، یعنى خدا مى خواست با این حادثه، گواهانى از شما بگیرد که چگونه نافرمانى ها به شکست هاى دردناکى مى انجامد، و این گواهان در آینده معلمانى خواهند بود «نُداوِلُها» از «مُداوَلَة» به معنى این است که چیزى را در میان عده اى یکى بعد از دیگرى گردش دهند. براى مردم در برابر حوادث مشابهى که در پیش دارند. در پایان آیه مى فرماید: «خداوند ستمگران را دوست نمى دارد» ( وَ اللّهُ لایُحِبُّ الظّالِمینَ ). و بنابراین از آنها حمایت نخواهد کرد.
پس از آن، به یکى دیگر از نتائج طبیعى شکست جنگ احد اشاره شده است، و آن این که: این گونه شکست ها نقاط ضعف و عیوب جمعیت ها را آشکار مى سازد و وسیله مؤثرى است براى شستشوى این عیوب، قرآن مى فرماید: «خدا مى خواست در این میدان جنگ، افراد با ایمان را خالص گرداند و نقاط ضعفشان را به آنها نشان بدهد» ( وَ لِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا ). «لِیُمَحِّصَ» از ماده «تمحیص» به معنى پاک نمودن چیزى است از هر گونه عیب. آنها مى بایست براى پیروزى هاى آینده در چنین بوته آزمایشى قرار گیرند و عیار شخصیت خود را بسنجند و همان طور که على(علیه السلام) مى فرماید: فِى تَقَلُّبِ الأَحْوالِ یُعْلَمُ جَواهِرُ الرِّجالِ: «دگرگونى هاى روزگار و حوادث سخت زندگى حقیقت اشخاص را روشن مى سازد آنها به عیار شخصیت خود واقف گردند. اینجا است که گاهى پاره اى از شکست ها آن چنان سازنده است که به مراتب اثر آن در سرنوشت جوامع انسانى از پیروزى هاى خواب کننده ظاهرى بیشتر است. جالب این که نویسنده تفسیر «المنار» از استادش «محمّد عبده» مفتى بزرگ مصر، نقل مى کند: پیامبر را در خواب دید و به او فرمود: «اگر مرا در میان پیروزى و شکست در میدان احد مخیر ساخته بودند من در خصوص آن میدان، شکست را ترجیح مى دادم; زیرا این شکست عامل سازنده اى در تاریخ اسلام شد» جمله بعد در حقیقت نتیجه اى است براى جمله قبل; زیرا هنگامى که مؤمنان در کوره حوادث پاک شدند، آمادگى کافى براى از بین بردن تدریجى شرک، کفر و پاک ساختن جامعه از این آلودگى ها پیدا مى کنند، یعنى: نخست باید پاک شد و سپس پاک کرد، لذا مى فرماید: «و کافران را به تدریج نابود سازد» ( وَ یَمْحَقَ الْکافِرینَ ). «یَمْحَق» از ماده «محق» (بر وزن مرد) به معنى کم شدن تدریجى چیزى است و به همین مناسبت شب پایان ماه را (محاق) مى گویند; زیرا روشنى ماه کم کم کاسته شده و از بین مى رود. در حقیقت همان طور که ماه با آن جلوه گرى و فریبندگى مخصوص خود، تدریجاً کم نور شده و در محاق فرو مى رود همچنین شکوه و عظمت کفر و شرک و حامیان آنها با تصفیه و پاک شدن مسلمانان به زوال و نیستى مى گراید. آن گاه با استفاده از حادثه احد براى تصحیح یک اشتباه فکرى مسلمانان اقدام مى کند، مى فرماید: «آیا چنین پنداشتید که (با ادعاى ایمان) وارد بهشت خواهید شد در حالى که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است»؟! ( أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّابِرینَ ). آیا بدون جهاد و استقامت در راه خدا مى توانید در بهشت برین جاى گیرید؟ آیا گمان کردید داخل شدن در عمق آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و یا عقیده بدون عمل ممکن است؟ اگر چنین بود مسأله بسیار ساده بود، ولى هرگز چنین نبوده است و تا اعتقادات واقعى در میدان عمل پیاده نشود کسى بهره اى از آن سعادت ها نخواهد برد، در اینجا است که باید صفوف از هم مشخص شود، و مجاهدان و صابران از افراد بى ارزش شناخته شوند.
بر اساس آنچه در تاریخ و روایات آمده، بعد از جنگ بدر و شهادت پر افتخار جمعى از مسلمانان، عده اى در جلسات، مى نشستند و پیوسته آرزوى شهادت مى کردند که اى کاش! این افتخار در میدان بدر نصیب ما نیز شده بود. مطابق معمول در میان آنها جمعى صادق بودند و عده اى متظاهر و دروغگو، و یا در شناسائى خود در اشتباه، اما چیزى طول نکشید که جنگ وحشتناک احد پیش آمد، مجاهدان راستین با شهامتِ فوق العاده جنگیدند و شربت شهادت نوشیدند و به آرزوى خود رسیدند. اما جمعى از دروغگویان هنگامى که آثار شکست را در ارتش اسلام مشاهده کردند از ترس کشته شدن، فرار کردند، قرآن ضمن یک آیه، آنان را چنین سرزنش مى کند: «شما کسانى بودید که آرزوى مرگ و شهادت در راه خدا را در دل مى پروراندید، سپس آن را با چشم خود دیدید و به آن نگاه مى کردید» ( وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ). پس چرا وقتى محبوب خویش را در برابر خود دیدید، فرار کردید؟ در آیات فوق تعبیرات جالبى به چشم مى خورد، که هر کدام از آنها پرده از روى یکى از اسرار شکست احد بر مى دارد، به طور خلاصه، چند عامل مهم دست به دست هم دادند و این حادثه غم انگیز و در عین حال عبرت آور را به وجود آوردند: 1 ـ نخستین عامل، اشتباه در محاسبه براى بعضى از تازه مسلمانان این درک نادرست از مفاهیم اسلام پیدا شده بود، که آنها خیال کنند تنها ابراز ایمان براى پیروزى کافى است و بنا، بر این است که خداوند در تمام میدان هاى جنگ به وسیله امدادهاى غیبى از آنها حمایت کند، و به این ترتیب سنت الهى را در عوامل پیروزى طبیعى و انتخاب نقشه هاى صحیح و تهیه وسائل لازم، به دست فراموشى سپردند. 2 ـ دومین عامل مهم، عدم انضباط نظامى و مخالفت با فرمان مؤکد پیغمبر(صلى الله علیه وآله) دائر به ماندن تیراندازان در سنگر حساس خود براى این شکست. 3 ـ سومین عامل، دنیا پرستىِ جمعى از مسلمانان تازه کار. آنان جمع آورى غنائم جنگى را بر تعقیب دشمن ترجیح دادند، اسلحه را بر زمین گذاشته براى این که از دیگران عقب نمانند به تلاش در به دست آوردن غنائم پرداختند. این شکست براى این پیش آمد تا بدانند در راه خدا و به هنگام جهاد مقدس، باید مسائل مادى را به کلى فراموش کنند. 4 ـ و چهارمین عامل غرور ناشى از پیروزى درخشان میدان «بدر» بود، تا آنجا که فکر قدرت دشمن را از سر بیرون کرده بودند و تجهیزات او را نا چیز مى پنداشتند. اینها نقاط ضعفى بود که مى بایست در آب جوشان این شکست شستشو شود، و مسلمانان فرا گیرند که به هنگام نبرد با دشمنان، کلیه این عوامل را از خویشتن دور سازند، تا همواره در صحنه هاى رویاروئى، شاهد پیروزى را در آغوش گیرند.
تشریح ایمان اسلامی برای مردم ... | عقیدهی یک انسان پایهی زندگی اوست ... | تأمین آزادی در جامعهی اسلامی ... | جهانبینی توحیدی ... | جهاد برای این است که ... | به یاد شهداء ...
اندر احوال شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام ... | چشم در چشم علی ... | سرباز روح الله ...
چرا در نزول عذاب خشک وتر با هم می سوزند؟ ... | چرا انسانها میمیرند و تا ابد زنده نمیمانند؟ ... | چرا صالحان در این دنیا غرق نعمت و فاسقان غرق عذاب نمیشوند؟ ... | ولایت فقیه ... | به یاد شهداء ...
کل الجزع و البکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین علیه السلام.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر نالیدن و گریه ای مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السلام.بحار الانوار، ج 45، ص .313
روایت شده
همانا خداوند در عوض کشته شدن امام حسین «علیه السلام» چهار خصلت به ایشان عطا کرد،شفا را در تربت او، اجابت دعا را زیر گنبد او و امامان را از ذریه او قرار داد و اینکه روزهای زائران او از عمر آنها حساب نمی شود وسایل الشیعه، ج14،ص537
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی بمناسبت سالروز ولادت رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) 13 /آبان/ 1399
سیاست ما درباره آمریکا با رفتوآمد اشخاص تغییر نمیکند باید قوی شویم تا مأیوس شوند
سوءاستفاده مستکبران از علم و فناوری برای مقاصد شومی نظیر بیعدالتی، جنگافروزی، شرارت و غارت منابع ملتها:
فرعون فقط در محدوده مصر بیداد میکرد اما فرعون امروز جهان یعنی آمریکا با استفاده از پیشرفتهای علمی، به کشورهای دیگر لشکرکشی میکند و جنگ، ناامنی و تاراج به راه میاندازد.
علاج قطعی تحریم با تکیه بر توان داخل نه عقبنشینی در برابر آمریکا 10 /مرداد/ 1399
پروردگارا! تو را بر نعمتهای فراوانت، نعمتهای استثنائیت با همهی دل سپاس میگوییم. خدایا! تو را بر نعمت امامت و بر نعمت شهادت که به ما بخشیدهای سپاس میگوییم. خدایا! تو را بر نعمت این اراده و عزم پولادین، بر نعمت یکپارچگی و وحدت، بر نعمت این امت هوشیار و مؤمن، بر نعمت قرآن، بر نعمت اسلام، بر نعمت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی سپاسگزاریم. «هذا مقام من اعترف بسبوق النعم» ما به این همه نعمتهای بزرگ اعتراف میکنیم، از تو به خاطر آنها شکرگزاریم و خود را متعهد میدانیم که در برابر این نعمتها عمل و اخلاص تقدیم آستان تو کنیم. 1359/07/04
امام خامنه ای:
ملّت ایران براى خاطر خدا و براى اقامهى نام خدا و براى احیاء اسلام، براى اقامهى یک دولت بزرگ اسلامى، یک قدرت عظیم اسلامى -که بینى آمریکا و ... را به خاک بمالد و ابرقدرتها را از این منطقه مأیوس کند- باز هم حاضر است فداکارى کند و باز هم حاضر است شهید بدهد.
اى ملّت مسلمان! اى ملّت بزرگ و قهرمان ایران! ...
ما باید خودمان را آماده کنیم. من به شما امروز اعلام میکنم باید آمادگیهاى نظامى و تسلیحات و تجهیزات رزمى خود را هر روز توسعه بدهید و کیفیّت آن را بالا ببرید. ما در مقابل خود، مسئلهی فلسطین را داریم، مسئلهی امپریالیسم آمریکا را داریم، مسئلهی تجاوزها و توطئهها را داریم. 1359/05/17
امام خامنه ای:
برخورد با ظالم و دفاع از مظلوم
اسلام بر ما لازم کرده است که ما از سرزمینهاى مسلماننشین دفاع کنیم. بر ما واجب کرده است که ما به حقوق مظلومان و ستمدیدگان و مستضعفان برسیم، براى ما لازم کرده است که ما به مال و به جان، از مردمى که سى سال است فریاد میکشند «یا للمسلمین» و کسى به آنها جواب نمیدهد، به کمک اینها بشتابیم، ملّت فلسطین سى سال است دارد میگوید «یا للمسلمین» کدام یک از این دولتهاى عرب میتوانند ادّعا کنند که به «یا للمسلمین» برادارن فلسطینى جواب دادند؟ هر کدام از این دولتهاى عرب که آمدند سر کار، براى اینکه مردمِ خودشان را جذب کنند به طرف خودشان، شعار پشتیبانى از فلسطین دادند.
اى ملّت مسلمان! اى ملّت بزرگ و قهرمان ایران! ...
... من به شما امروز اعلام میکنم باید آمادگیهاى نظامى و تسلیحات و تجهیزات رزمى خود را هر روز توسعه بدهید و کیفیّت آن را بالا ببرید. ما در مقابل خود، مسئلهی فلسطین را داریم، مسئلهی امپریالیسم آمریکا را داریم، مسئلهی تجاوزها و توطئهها را داریم. 1359/05/17
شهید مدافع حرم شهید محمد مرادی (ابو ابوالفضل) تاریخ شهادت : 1395/05/10 | راموسه - حلب - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
بسم رب الشهداء والصدیقین راه ما راه حسین است. خدا را شاکرم که به این بنده رحم نمود و مورد لطف و عنایت خود قرار داد و این موقعیت را فراهم نمود تا من به وظیفه خود عمل کنم. حالا که ائمه اطهار و حضرت زینب (س) مرا برای دفاع از حریم اهل بیت پذیرفتهاند و من به چنین افتخاری نائل شدهام با تمام وجود و مشتاقانه آمادهام تا جان ناقابل خود را فدای آنها نمایم، خدارا شکر میکنم که عشق علی (ع) و ائمه اطهار را در وجود من قرار دارد و چنین نعمت بزرگی را به من عطا نمود. دوستان و همکاران و هم وطنان ما باید شاکر چنین نعمتی باشیم که ما را در چنین کشوری قرار داد که از هر نظر ممتاز میباشد.
وای به حال ما آن موقع که جزو مردم کوفه باشیم و اسم ما را تاریخ جزو مردم کوفه بنوسیند و اگر سرپیچی کنید از حرف رهبرمان تمام این شهدا و خانواده شهدا فردای قیامت جلوی شما را میگیرند و میگویند چرا بخون ما خیانت کردید که جز یاران با وفای امام حسین (ع) باشیم و برادران و خواهران کاری که می کنید فقط برای خدا باشد که انسان را به سعادت میکشد و نکند کاری بکنید برای ریا باشد که ریا انسان را به بدبختی می کشاند.
خداوندا! ایمانی و وحدتی بین ما مسلمین ایجاد کن تا هرچه زودتر، ریشه منافقین داخلی و خارجی را از بین ببریم ...
چرا منافقین داخلی پست، اینطور در ما نفوذ میکند و یک مرتبه، یکی از نونهالان این انقلاب را شهید میکند؟! خداوندا! ایمانی و وحدتی بین ما مسلمین ایجاد کن تا هر چه زودتر، ریشه منافقین داخلی و خارجی را از بین ببریم .خداوندا! مرگ ما را طوري قرار بده که اگر هم گناهکار هستیم، دم آخر که میخواهیم دنیا را ترك کنیم، در راه تو باشیم.
ما از لبنان به همه جهانیان می گوییم، امام ما، رهبر ما، آقای ما، عزیز ما و حسین ما در این زمان، حضرت آیت الله العظمی امام سید علی حسینی خامنه ای (دام ظله) است و جمهوری اسلامی ایران قلب این محور و مرکز اصلی و قوی ترین حامی محور مقاومت است
مجاهد بسیجی «محمدحسین حمزه» از پاسداران تیپ 12 قائم (عج) سپاه استان سمنان بود که در فروردین ماه سال 1395، حین عملیات مستشاری در حومه حلب سوریه به شهادت رسید. شصت و چند روز پس از شهادت وی، سومین فرزند او، «علیاصغر»، متولد شد.
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید محمدحسین حمزه
مراقب دشمنی دشمنان و منافقان باشید چرا که شما هرزمان که توانستید خصلت گرگ و روباه و خوک را عوض کنید می توانید دشمنی آمریکا و انگلیس و آل سعود را هم از بین ببرید؛ بدانید ولایت مطلقه فقیه عین ولایت امام زمان (عج) و پیامبر اعظم (ص) و ولایت خداوند است؛ هرکَس که این ولایت را در آشکارا و پنهان قبول ندارد و فکر می کند که دیکتاتوری است؛ بدانید که با این کار تمام زندگی خود را زیر سوال برده و زندگیش باطل و بر باد فنا استوار است.عزیزان و همکاران گرامی بروید با ولایت مطلقه فقیه آشنا شوید و با ریشه و وجود آن شناخت پیدا کنید و گرنه بدانید اگر آشنا نشوید دیر یا زود پایه های اعتقادتان متزلزل می شود و نابود می شوید. و دیگر اینکه در خصوص مطالب و سخنان مقام معظم رهبری دقت کنید و جمله جمله سخنان ایشان را تجزیه و تحلیل کنید و گوش فرا دهید چرا که حتی در کوچکترین سخن ایشان هزاران نکته نهفته است. و بعضی سخنان ایشان را آیندگان می فهمند و در حد فهم کنونی ما نیست.
ما هیچ چارهای به غیر از جنگ نداریم. پس تمام درهای صلح به روی ما بسته است. سازش و صلح با کفر حرام است. با کفر بر سر میز مذاکره نشستن خصلت قاسطین و مارقین و ناکثین است. نه خصلت مؤمنین و متقین. ما هیچ چارهای نداریم مگر جنگ و مگر جهاد در راه خدا که سفارش شده.
امروز صلح و سازش و سر میز مذاکره نشستن برای ما خواری، ذلت، افتضاح به دنبال دارد و نسل آینده را به لجن میکشاند و اسلام را از بین میبرد. امام عزیز و ولی فقیه دستور فرموده الی بیت المقدس. باید تا بیت المقدس جنگید. پس ما میجنگیم و باید بجنگیم و تا ظهور آقا امام زمان چارهای جز انتخاب این راه نداریم.
شهید همت:
هر موقع در مناطق جنگی راه را گم کردید، نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را می کوبد همان جبهه خودی است.
بخشی از وصیتنامه دسته جمعی 50 غواص عملیات «کربلای 4»
... و هر کسی باید بداند در هر مقامی باشد اگر قصد خیانت به نظام جمهوری اسلامی و امام عزیز را داشته باشد، خون شهدا گریبانش را خواهد گرفت و او را رسوا خواهد کرد. حال که شرق و غرب با استفاده از منافقین و عوامل داخلی خویش سعی در تزلزل در ارکان این نظام بهحق دارد، ما باید بیشتر خود را به ولایتفقیه نزدیک کرده و دولت نیز تا وقتی که در خط ولایت است از هر جهت آن را پشتیبانی کرده و از کمبودهای موفق و مشکلات که هر انقلابی به همراه دارد نهراسد.
ان لقتل الحسین علیه السلام حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برای شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .556
قال الرضا علیه السلام:
من کان یوم عاشورا یوم مصیبته و حزنه و بکائه جعل الله عز و جل یوم القیامة یوم فرحه و سروره.
امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را برای او روز شادی و سرور قرار می دهد.بحار الانوار، ج 44، ص .284
امام رضا(سلام الله علیه) :
زيارَةُ قَبرِ أبي مِثلُ زِيارَةِ قَبِر الحُسَينِ.
زيارت قبر پدرم، موسى بن جعفر(ع)، مانند زيارت قبر حسين(ع) است.
برجستهترین و نمایانترین خصوصیت عاشورا، همین فداکاری و شهادت است.
گر مردمی، امتی از بصیرت برخوردار نباشند، حقایق گوناگون، کار آنها را اصلاح نخواهد کرد؛ گره از مشکلات آنها گشوده نخواهد شد. 1390/09/06
امام خامنه ای:
اخلاص، موقعشناسی، پاشیدن بذر یک حرکت فزایندهی تاریخی، از خصوصیات مهم عاشوراست.
امام حسین (علیهالسّلام) برای اعلای کلمهی حق و برای نجات خلق، همهی داشتههای خود را به میدان آورد.
بسیج، جمع فداکاری از مردمند، برای مردم؛ تشکیل یک مجموعهای در حرکت عظیم یک ملت مجاهد.
بسیج سیاسی است، اما سیاستزده نیست، سیاسیکار نیست، جناحی نیست.
بسیج در کار آبادکردن دنیاست، اما خود اهل دنیا نیست. 1390/09/06
امام خامنه ای:
فرهنگ بسیجی یعنی آن مجموعهی معرفتها و روشها و منشهائی که میتواند مجموعههای عظیمی را در ملت به وجود بیاورد که تضمینکنندهی حرکت مستقیم و پایدار اسلامی آن ملت باشند.
*****
ایستادگی ملت ایران است که توانسته است این روحیه را در منطقه بگستراند که میشود در مقابل هیمنهی استکبار ایستاد. 1390/09/06
امام خامنه ای:
پاسدار انقلاب اسلامی, حضرت امام حسین(علیه السلام)
معنای پاسداری با همهی ابعاد، ابزارها و وسائل ممکن آن، در وجود مقدس سیدالشهداء (سلام الله علیه) متجسد است. 1390/04/13
امام خامنه ای:
ایستادگی در برابر تردیدافکنی خواص؛ کارِ بزرگ امام حسین(ع)
کاری که امام حسین (علیه السّلام) کردند، یک کار فوقالعادهای است. یعنی ابعاد آن از آنچه که ما امروز محاسبه میکنیم، خیلی بالاتر است. ما جوانبش را، ریزهکاریهایش را غالباً ندیده میگیریم. صبرش فقط این نبود که بر تشنگی صبر کند، بر کشته شدن یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است. صبرِ سختتر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هی بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است. هی ایجاد تردید کنند. کیها؟ افرادی مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهای برجستهی بزرگ آن روز دنیا، آقازادههای مهم اسلام، اینها هی بگویند نکن این کار را. هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفی ندارم، اینها که دارند اینجوری میگویند، دنیا هم که دارد آنجوری حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم. آن که در مقابل این اظهارات، در واقع وسوسهها، تردیدافکنیها، راه شرعی درستکردنها بایستد و دلش نلرزد و قدم در این راه بگذارد، او همان کسی است که میتواند این تحول عظیم را به وجود بیاورد. و امام بزرگوار ما در این جهت تشبّه کردند و اقتفاء کردند به سید و سالار شهیدان.1390/04/13
امام خامنه ای:
مقابله با انحرافات؛ دستور العمل اسلام
اینکه در مقابلهی با حرکت انحرافی فوقالعاده خطرناک آن روز، امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) میایستد، این میشود یک درس، که خود آن بزرگوار هم همین را تکرار کردند؛ یعنی کار خودشان را به دستور اسلام مستند کردند: «انّ رسولالله قال: من رأی سلطانا جائرا مستحلاّ لحرمات الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنّةرسولالله یعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لا قول کانحقاّ علی الله ان یدخله مدخله»؛ ... حضرت این را بیان کردند. یعنی من وظیفهام ایناست، کاری که دارم انجام میدهم، بایستی ابراز مخالفت کنم، باید در جادهی مخالفت وایستادگی قدم بگذارم، سرنوشت هرچه شد، بشود؛ اگر سرنوشت پیروزی بود، چه بهتر؛ اگر شهادت بود، باز هم چه بهتر. یعنی اینجوری امام حسین (علیه السّلام) حرکت کردند.1390/04/13
امام خامنه ای:
من با حرکت روشنگرانه از سوی هر کسی، از سوی هر نهادی، هیچ مخالفتی ندارم، بلکه علاقهمندم و معتقدم به مسئلهی تبیین. یعنی اصلاً جزو راهبردهای اساسی کار ما از اول، مسئلهی تبیین بوده است. تبیین لازم است. 1390/04/13
اکنون که توفیق درک سربازی نائب امام زمان(عج) را یافتهام و در اردوگاه منتظران ظهورش حضور دارم در ردای سبز سربازان امام خامنهای با تو عهد و پیمان میبندم، عهدی عاشقانه و میثاقی حسینی، عاشورایی باشیم و حسینی بمانیم و خود و فرزندانمان را در میدان حسینی گری پرورش دهیم.
خداوند بزرگ پیش از آنکه در روز عرفه بر اهل عرفات تجلّی کند، بر زائران قبر حسین (علیه السلام) تجلّی میکند، و حاجاتشان را بر می آورد و گناهانشان را میآمرزد، و شفاعتشان را در باره دیگران میپذیرد، آن گاه به اهل عرفات توجه میکند و با آنان نیز این گونه رفتار مینماید.
مجلس بایستی هم زنده باشد، هم سالم باشد؛ این دو خصوصیت در مجلس لازم است. زنده بودن مجلس به این است که نشاط و تحرک و حَیَویت از خود نشان بدهد. مجلس اگر راکد بود، خمود بود، خروجىِ درست و مناسبی در بخشهای مختلف نداشت، ناقص است. این نشانهی حیات و دلیل حیات عبارت است از تحرک و نشاط. چگونه میشود این نشاط و تحرک را در بیرون عینیت بخشید؟ باید وظائف را درست انجام داد؛ قانون خوب. 1391/03/24
تاریخ شهادت : 1395/02/16| محل شهادت : خانطومان - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
من از مردم ایران میخواهم تفرقهاندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه دارید، به دوستان و آشنایان توصیه میکنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید.
پدر و مادر، سه حق بر فرزند دارند: سپاسگزاری از آنان در همه حال، فرمانبرداری از آنان در هر آنچه به او امر و نهی میکنند، غیر از نافرمانی خدا و خیر خواهد برای آنان در نهان و آشکار.
درباره این سخن خداوند متعال که فرمود: (و نیکی کنید به پدر و مادر) -: نیکی کردن، این است که با آنان خوبْ همراهی کنی و این که آنان را به زحمت نیندازی که چیزی از نیازهایشان را از تو بخواهند (و پیش از گفتن برآورده سازی.) هر چند توانگر باشند.
موسی بن عمران (علیه السلام) گفت: پروردگارا! کدام عمل، نزد تو برترین است؟ فرمود: «دوست داشتن کودکان؛ چرا که من، آنان را بر توحید خود سرشته ام. اگر آنان را بمیرانم به رحمت خودم آنان را وارد بهشتم خواهم کرد.»
در نظام جمهوری اسلامی، پذیرش مسئولیت به معنای كامجوئی از قدرت نیست؛ به معنای قبول زحمات خدمت به مردم است؛ این معنای قبول زحمت است؛ معنای مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی این است.
۱۳۹۲/۰۵/۱۲
دل به بیرون نبندیم ...
امام خامنه ای:
دل به بیرون نبندیم ...
درس بزرگی كه ما از فشارهای اقتصادی دریافت كردیم، این است كه هرچه میتوانیم، باید به استحكام ساخت داخلی قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر كنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهائی كه دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتی با یك چنین مشكلاتی مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. 1392/05/12
امام خامنه ای:
امروز در زمینههائی پیشرفت كردهایم كه در سالهای اول انقلاب تصورش را هم نمیكردیم؛ این مربوط به الطاف الهی و كمك الهی و حضور قوی مردم و تلاش مسئولینی است كه در این مدت مشغول تلاش و كار بودند.
راه موفقیت این كشور و این ملت عبارت است از ...
راه موفقیت این كشور و این ملت عبارت است از راه اسلام، پایبندی به مبانی اسلام، پایبندی به ارزشهای اسلامی، و پایبندی به آنچه كه امام بزرگوار ما برای ما به یادگار گذاشته است از نصایح و از رهنمودها و خطوط روشنی كه در اختیار ما قرار دارد. 1392/05/12
سخنی کوتاه از یک سرباز 40 ساله در میدان به علمای عظیمالشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکیها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیدهبانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که] شما در حوزه ها استخوان خُرد کردهاید و زحمت کشیدهاید، از بین میرود. این دورهها با همه دورهها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمیماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّ فقیه است.
شهید مدافع حرم نصیر وحید اللامی، از شهدای مقاومت اسلامی نجباء
در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم نصیر وحید اللامی، از شهدای مقاومت اسلامی نجباء آمده است: «امتی که به جهاد و شهادت ایمان دارد، امتی زنده و پویاست که حتی اگر زمانه و روزگار هم بر آن سخت بگیرد، هرگز از بین نمیرود.»
اَلاْخْذُ بِاَمْرِنا مَعَنا غَدا فى حَظیرَةِ الْقُدْسِ وَالْمُنْتَظِرُ لِأمْرِنا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فى سَبیلِ اللّهِ.
کسى که مطیع فرمان ما باشد در حظیره القدس با ما خواهد بود، و کسى که منتظر امر ما باشد همانند کسى است که در راه خدا به خونش درغلتیده باشد. بحار الانوار، ج 52، ص 123
نپذیرفتن مسئولیتهای پرمخاطره جامعه اسلامی نشانه بیایمانی است
مروری بر تفسیر سوره برائت، آیات 43-45:
امام خامنه ای:
نپذیرفتن مسئولیتهای پرمخاطره جامعه اسلامی نشانه بیایمانی است
آیه دربارهی افراد بهظاهر مسلمانی است که در هنگام اعزام به جنگ تبوک خدمت پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله) آمدند و گفتند: «یا رسولالله! به ما اذن بده که در مدینه بمانیم و به جنگ نیاییم.»... اذن خواستن برای ترک جهاد در موقعیّتی که حضور همه لازم بود، خودْ دلیلی آشکار بر بیایمانی آنان بود. پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله) با اذن دادن به آنها کاری کرد که آنان بیایمانی خود را در خارج هم عملاً ثابت نمایند؛ چراکه وقتی جامعهی اسلامی برای به منزل رساندن بار امانت الهی نیاز به مجاهدت عدّهای از مسلمانان با مال و جان دارد تا بتواند دستاوردهای خود را به نسل بعد تحویل دهد، همه باید بروند و مسئولیّتهای پرمخاطره را بپذیرند، و این مطلبی است که عقل خود آنها و نیز آیاتی از قرآن، که آن را از پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله) شنیده بودند، گواه آن است.
در چنین موقعیّتی اجازه خواستن برای ترک این مسئولیّت عظیم نشان میدهد آنان مردِ عمل به مسئولیّتهای بزرگ نبودهاند؛ لذا در آیهی بعد فوراً میفرماید: آنان که به خدا و روز جزا ایمان آوردهاند، برای معاف شدن از جهاد با مال و جان، از تو اجازه نمیخواهند: «لا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ».