الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مؤمن پنج نشانه دارد ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 21 مرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 

 

 امام سجاد علیه السلام فرمودند:

عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِی الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ؛

مؤمن پنج نشانه دارد: پرهیزکاری در خلوت، صدقه در دست‌تنگی، صبر در هنگام مصیبت، بردباری هنگام غضب و راستگویی در حین خشم.

بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۲۹۳

شرح حدیث:

شرح حدیث توسط آیت‌الله العظمی مجتبی تهرانی رحمت‌الله‌علیه:

روایتی از امام زین العابدین علیه السلام منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد:[1]

 

اوّل؛ «الْوَرَعُ فِی الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کناره‌گیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد به اصطلاح ایمان قوی داشته باشد.
اگر در جایی که جز خدا کسی نبود،‌ گناه را ترک کرد، آنجا معلوم می‌شود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچ‌کس را حاضر و ناظر نمی‌بیند و خودش را در محضر الهی می‌بیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.

 

دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ‌دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق می‌کند و صدقه می‌دهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمی‌شود. اگر آنجایی که می‌بینی از تو کم می‌شود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ».

سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ»، آن‌گاه که مصیبتی متوجّه مؤمن می‌شود، صبر می‌کند، تحمّل می‌کند، نعوذبالله زبان به شکایت از خداوند نمی‌گشاید. این صبر کاشف از این است که رابطه‌اش با خدا رابطه‌ای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ»، این عمل ارزشمند است.

چهارم؛ «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آن‌گاه که نیروی خشمش برانگیخته می‌شود و عصبانی می‌شود، خودش را کنترل می‌کند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او می‌کند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را می‌گیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانه‌های مؤمن بود.

پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً‌ کسانیکه مبتلا به دروغگویی می‌شوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشه دروغگویی این دو هستند. شخص چون می‌ترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ می‌گوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ می‌گوید، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ می‌گوید، یا از آن‌طرف، از اینکه ضرری متوجّه‌اش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ می‌باشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّه‌اش شود، بازهم راست می‌گوید.

حضرت امام سجاد علیه السلام، پنج مورد از نشانه‌های خیلی مهمّ مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً‌ دارای این خصلت‌ها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.

 

پی‌نوشت:
[1] . ما راجع به نشانه‌های مؤمن و علامات مؤمن روایات بسیار داریم و تعداد زیادی هم در آن شمارش شده است. در این روایت حضرت پنج مورد را مطرح می‌فرمایند.

 

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله العظمی مجتبی تهرانی(ره)

 

 

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3989/page5

 

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: مؤمن پنج نشانه دارد , امام سجاد علیه السلام , پرهیزکاری , خلوت , صدقه , دست تنگی‌ , صبر , مصیبت , بردباری , غضب , راستگویی , خشم , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شهید مسعود علیمحمدی (شهید هسته ای) ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 18 مرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
 

 

 

 
شهید مسعود علیمحمدی ۳ شهریور ۱۳۳۸ در تهران دیده به جهان هستی گشود. پس از طی دوره‌های مقدماتی تحصیلی با بالاترین رتبه‌ها وارد دانشگاه شیراز شد و
مدرک کارشناسی خود در رشته فیزیک را از این دانشگاه در سال ۱۳۶۴ دریافت کرد.

 

 

پس از آن برای طی دوره‌های تکمیلی به مهم‌ترین دانشگاه صنعتی کشور راه یافت و در مقاطع کارشناسی ارشد (۱۳۶۷) و دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی
از دانشگاه صنعتی شریف فارغ‌التحصیل شد. او از نخستین دانشجویان دوره دکترای فیزیک در داخل ایران بود و نخستین شخصی است که در ایران دکترای خود
را در فیزیک دریافت کرده است. او ده‌ها مقاله ISI منتشر کرد و همچنین از نخستین دانشجویان پسا دکتری در پژوهشگاه دانش‌های بنیادی بود.

 

تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژی‌های بالا و کیهان‌شناسی بوده است. با پژوهشگاه دانش‌های بنیادی (مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات) نیز طی سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشت. ازجمله درس‌های ارائه شده توسط وی می‌توان به مکانیک کوانتومی و الکترومغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدان‌های کوانتومی اشاره کرد.

علیمحمدی، یکی از برگزیدگان جشنواره بین‌المللی خوارزمی در سال ۸۶ بود و در پژوهش‌های بنیادی رتبه دوم را کسب کرد. وی از سال ۱۳۷۴ در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران مشغول به تدریس بود و عضو هیأت علمی این دانشگاه بود.

وی در مقاطع مختلف تحصیلی شاخه فیزیک در تربیت معلم و همچنین به‌عنوان استاد راهنما و مشاور در پروژه‌های پایان‌نامه‌های مرتبط با علوم فیزیکی، به فعالیت مشغول بوده است. انفجار بمب در قیطریه تهران در ساعت ۷:۳۰ صبح ۲۲ دی ۱۳۸۸ روی داد.

 

در این حادثه مسعود علیمحمدی کشته شد، دو فرد دیگر زخمی شدند و خساراتی به ساختمان مجاور وارد شد. بمب جاسازی شده در یک موتورسیکلت که به فاصله
یک‌متری از در ورودی منزل علیمحمدی به یک درخت بسته شده بود، قرار داشت.
روحش شاد و طریقش پررهرو باد.
 

 

 

منبع (ادامه...)؛
https://www.golzar.info/

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: شهید مسعود علیمحمدی , شهید هسته ای , شهید هسته‌ای , انرژی هسته ای , انرژی هسته ای , فیزیک , دکتری فیزیک , اسرائیل , مرگ بر اسرائیل , آمریکا , مرگ بر آمریکا , ترور , موساد , ضد انقلاب , ظهور , امام خامنه ای , امام خامنه‌ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اهل بیت النبوه
یا زهراء سلام الله علیها
 

 

حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:
خدا چه برکتی به امام‌ حسین علیه السلام داده، به این دستگاه داده، به این راه داده که اگر کسی زیارت عاشورا را بخواند و مداومت کند، در روز قیامت محشور می‌شود در حالی‌که «مُلَطَّخاً بِدَمِه» (آغشته به خون امام‌حسین علیه‌السلام) است.
 
آیت‌الله بهجت با گفتن این جمله‌ها، حالش تغییر می‌کرد و اشک در چشمانش حلقه می‌زد.
 
رحمت واسعه، ص ٢٢
 
#محرم‌الحرام
#امام‌حسین
#زیارت‌عاشورا
#بهجت
 
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
 
بانویی که ثواب گریه بر او به اندازه ثواب گریه بر دو امام است.
 
هنگامی که زینب دختر امیرالمومنین علیه‌السلام به دنیا آمد، به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خبر دادند و آن حضرت به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آمد و فرمودند: دخترم! دختر تازه متولد شده ات را به نزدم بیاور. هنگامی ایشان را آوردند، پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله آن کودک را در آغوش گرفتند و به سینه مبارک خود چسباندند و گونه مبارک خویش را به صورت آن نازدانه گذاشتند و بسیار گریستند تا جایی که اشک آن حضرت جاری و بر روی آن بانو ریخت.
 
حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها عرضه داشتند: علت گریه شما چیست؟ پدر جان خداوند چشم شما را گریان نکند.
 
فرمودند: ای دخترم! ای فاطمه! بدان که بعد از من و تو او به مصیبت‌های سخت و دشواری مبتلا شده و سختی‌های زیاد و جانسوزی بر او وارد می‌شود، در این هنگام بود که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نیز گریه کردند.
 
رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله سپس فرمودند: ای پاره تن و نور چشمم! کسی که بر او و مصیبت‌هایش گریه کند، ثوابش به مانند گریه بر دو برادرش [امام حسن و امام حسین سلام‌الله‌‌علیهما می‌باشد. و سپس نام زینب را بر آن دختر انتخاب فرمود.
 
خصائص الزینبیه
 
#محرم‌الحرام
#قافله‌اسرا
#عقیله‌بنی‌هاشم
#ام‌المصائب
#حضرت‌زینب
 
منبع (ادامه ...):
ble.ir/masjedf
 
 
 
 
شهید مدافع حرم شهید محسن حججی
 
منبع (ادامه ...):
https://harimeharam.ir /
 
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و سلامتی نائبشان امام خامنه‌ای، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها و ائمه اطهار علیهم السلام صلوات
 
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
 

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: مداومت بر زیارت عاشورا , زیارت عاشورا , زیارت , عاشورا , آیت الله بهجت , گریه , حضرت زینب کبری سلام الله علیها , پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم , حضرت فاطمه سلام الله علیها , حضرت محمد صلی الله علیه و آله , زینب , امام حسن علیه السلام , امام حسین علیه السلام , مصیبت , حضرت زهرا سلام الله علیها , کربلا , خون امام حسین علیه السلام , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای , محرم , ماه محرم , محرم الحرام , ماه محرم الحرام , شهید حججی , شهید محسن حججی , محسن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اهل بیت النبوه
یا زهراء سلام الله علیها
 
 
آیت‌الله‌بهجت(رحمةالله‌علیه):
فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمی‌خرند، اشک بر سیدالشهداء را مثل دانه دُرّی برایش نقد می‌کنند...
 
صلی الله علیک
یاسیدناالمظلوم
یاسیدناالعطشان
یااباعبدالله‌الحسین"علیه‌السلام"
 
#امام‌حسین
#محرم‌الحرام
#دلتنگ‌کربلا
#اربعین
 
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
 
بازگشت امام حسین علیه السلام به دنیا
امام صادق علیه السّلام می فرماید:«اولین کسی که قبر او شکافته می شود و به سوی دنیا باز می گردد، حسین بن علی علیه السّلام است.»
 
و در جای دیگر می فرماید: «نخستین فردی که به دنیا باز می گردد، حسین بن علی است پس حکومت می کند تا وقتی که در اثر پیری ابروان او بر چشمانش می افتد.» که اشاره به طولانی بودن حکومت امام حسین علیه السلام در عصر رجعت است.
 
جابر نیز از امام باقر علیه السّلام نقل می کند که امام حسین علیه السّلام در روز عاشورا، پیش از شهادتشان، به تفصیل درمورد رجعت خود و یاران خود سخنانى فرمودند:
 
«بشارت باد شما را به خدا قسم اگر این قوم ما را بکشند، ما نخستین کسانی هستیم که نزد پیامبرمان باز می گردیم و تا مدتی که خدا بخواهد توقف خواهیم کرد، آنگاه من اولین کسی هستم که قبرش شکافته می شود و ناگهان از قبر خارج می شوم، درحالیکه امیرالمؤمنین علیه السلام هم نیز از قبرش خارج شده و مهدی (عج) ما نیز قیام نموده است.»
 
در این روایت، رجعت امام حسین و امیرالمؤمنین علیهما السّلام همزمان با قیام حضرت مهدی (عج) بیان شده است.
 
در روایت دیگر امام صادق علیه السّلام می فرماید: «امام حسین علیه السّلام همراه با شهدای کربلا و هفتاد پیامبر، بازگشت می نماید، رو می آورند به سوی دنیا..
 
امام حسین علیه السلام همراه با کسانی که با وی به شهادت رسیده بودند و همراهی می کنند ایشان را هفتاد پیامبری که با موسی بن عمران علیه السلام مبعوث شدند. آن وقت حضرت قائم (عج) انگشتر مبارکشان رابه ایشان می سپارند.»
 
منابع:بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۶۱، حدیث ۵۲
معجم احادیث المهدی، ج ۳، ص ۸۹
 
#محرم‌الحرام
#سیدالشهداء
#رجعت
 
منبع (ادامه ...):
ble.ir/masjedf
 
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و سلامتی نائبشان امام خامنه‌ای و هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام ارواح طیبه شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

هر گونه تبلیغات ارتباطی به این وبلاگ ندارد



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: اشک بر سید الشهدا , اشک , سیدالشهدا , آیت الله بهجت , قیامت , روز قیامت , محرم الحرام , ظهور , رجعت , بازگشت , دنیا , سیدالشهداء , امام صادق علیه السلام , حدیث , احادیث , کربلا , عاشورا , شهدای کربلا , یا زهرا سلام الله علیها , امام خامنه ای , رجعت امام حسین علیه السلام , امام باقر علیه السلام , امیرالمومنین امام علی علیه السلام , امام علی علیه السلام , اربعین , اربعین حسینی علیه السلام ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اهل بیت النبوه
یا زهراء سلام الله علیها
 
چرا در علی‌ها را ویژه زدند؟
 
یهودیان نشانه‌های اباعبدالله علیه السلام را داشتند و می‌دانستند که این اتفاق کنار فرات خواهد افتاد، در کتاب‌های آنها بود. برای مسلمان‌ها هم پیامبر صلی الله علیه و آله پیش‌بینی فرموده بودند. آنها می‌دانستند که امام بعد از امام حسین اسمش علی است، گفتند: «هم امام حسین و هم امام بعدی را همین جا می‌کشیم
و کار را یکسره می‌کنیم.»
 
اباعبدالله برای اینکه بتوانند این خط را گم کنند، اسم همۀ پسرهایشان را علی گذاشتند. علی‌اکبر، علی ‌اوسط (امام سجاد) و علی‌اصغر علیهم السلام. با حکمت خدا حضرت سجاد بیماری بسیار سختی می‌گیرند طوری که نمی‌توانستند تکان بخورند. زمانی که کاروان اسرا را به کوفه می‌برند، ابن‌زیاد می‌گوید: «این مرد کیست که بین اینها زنده مانده است؟» جواب می‌دهند که او علی‌بن‌الحسین است،
ابن‌زیاد می‌گوید: «ما که همۀ علی‌ها را کشتیم.»
 
این یعنی برنامه داشتند که نباید علی‌ در کربلا زنده بماند، برای همین علی‌ها را در کربلا ویژه زدند. هم از اسم علی بدشان می‌آمد، طوری که می‌گویند: «بُغْضاً لاَبِیکَ؛ ما از بابایت علی بغض داریم.» و از طرفی به اینها گفته ‌شده بود که نگذارید
علی‌ها زنده از اینجا برگردند.
 
هم #روضه است و هم #معرفت و هم بصیرت
 
#محرم‌الحرام
#حضرت‌علی‌اکبرعلیه‌السلام
#روزهشتم
 
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
 
#روایت_کربلا | اباالفضل العباس اولین کسی بود که آمادگی شهادتش را اعلام کرد
 
رهبر معظم انقلاب: شب عاشورا، امام حسین می‌فرمایند فردا ما جنگ نهایی‌مان که شهادت همه ما در آن است، انجام خواهد گرفت. بعد می‌فرماید: من به همه شما اجازه دادم، حتی یک نفر شما هم نماند، اشکالی ندارد؛ هیچ عهدی از من به گردن شما نیست، بروید. شب را شتر راهوار خودتان قرار بدهید و راه بیفتید بروید.
اول کسی که در مقابل این حرف‌ها پاسخ داد، اباالفضل العباس بود؛ عباس بن علی علیه‌السلام بلند شد ایستاد، گفت: برادر! ما چرا این کار را انجام بدهیم؟ برای اینکه چند روزی بعد از تو بیشتر زنده بمانیم! خدا به ما آن روز را نشان ندهد که ما بعد از تو زنده بمانیم، تو کشته بشوی و ما زنده باشیم. ۱۳۶۴/۷/۲۴
 
#محرم‌الحرام
#تاسوعا
#اباالفضل‌العباس
#باب‌الحوائج
 
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
 
پیوندها و مشابهت های حضرت مهدی و امام حسین علیهما السلام
 
۱)زیارت عاشورا و یاد حضرت مهدی (عج)
 
زیارت عاشورا که از سوی امام محمدباقر(ع) به شیعیان و شیفتگان، آموزش داده شده است، مضمون های والایی دارد. در بخشی از زیارت چنین آمده است:
 
«ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه وآله؛
از خداوند می خواهم خون خواهی تو را در کنار امام یاری شده از خاندان پیامبر (ص) ، روزی ام گرداند.»
 
مقصود از امام منصور، امام عصر علیه السلام می باشد و از جلوه های منصور نامیدن ایشان، طلب خون جدشان است؛
 
پس حضرت قائم عج الله تعالی فرجه، ولی دم جد بزرگوارشان هستند. در قرآن نیز آمده:
 
«و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً(اسرا: 33)؛
 
کسی که مظلوم کشته شده است، برای ولی اش حق سلطه و حق قصاص قرار دادیم.»
 
۲)روز عاشورا و یاد حضرت مهدی (عج)
 
جلوه دیگر این ارتباط، روز عاشورا است؛ روزی که عاشقان باید به عشق مهدی (عج ) و ذکر حسین(ع) عزاداری کند، روزی که اشک ها و ناله ها، منتقم خون حسین (ع) را می طلبند تا با اجابت ندای یاری، انتقام خون سالار شهیدان(ع) را از ستم گران بگیرند.
 
در روز عاشورا، همه جا یاد امام حسین، همراه نام حضرت مهدی (عج) گرامی داشته می شود.نوع تسلیت گویی که از امام باقر علیه السلام در روز عاشورا نقل شده این چنین است:
 
 «اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد صلی الله علیه واله
خداوند اجر ما و شما را در مصیبت حسین علیه السلام بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به همراه ولی (خون) امام حسین علیه السلام، امام مهدی عج الله تعالی فرجه، از آل محمد صلی الله علیه وآله، طلب خون آن حضرت کرده و به خون خواهی او برخیزیم.»
 
۳)مشابهت در زمانه
 
زمانه حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه و امام حسین علیه السلام در انحراف فکری و فساد اجتماعی، رواج بی دینی و بدعت در سطح جهانی، شبیه هم است.
 
امام حسین علیه السلام، زمانه خود را چنین توصیف می کند:
 
«آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد؟»
«همانا در شرایطی هستیم که سنت پیامبر از بین رفته و بدعت ها زنده شده است.
 
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «زمانه مهدی(ع) چنین است؛ چون مهدی قیام کند،
 
خواهش های نفسانی را به هدایت آسمانی بازگرداند؛ پس از آنکه رستگاری را به هوای نفس بازگردانده باشند و آرا و افکار را پیرو قرآن کند، پس از آن که قرآن را تابع رأی خود گردانده باشند...
 
پس مهدی به شما نشان خواهد داد که روش عادلانه در حکومت، چگونه است
 
و آنچه را که از کتاب و سنت متروک مانده، زنده خواهد ساخت.»
مشابهت در زمانه، ابعاد بی شماری دارد؛ از تبلیغات جبهه باطل گرفته تا حاکمیت خلفای جور و غربت دین در عرصه زندگی و جامعه.
 
که تبلیغات بنی امیه و معاویه علیه اهل بیت و امام حسین علیه السلام،شباهت زیادی به تبلیغات کشورهای استکباری و صهیونیست ها علیه جهان اسلام، به ویژه علیه ایران اسلامی دارد.
 
۴)قیام در روز عاشورا
 
در برخی روایت ها آمده است که قیام حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه مصادف باشهادت حضرت سیدالشهداء(ع) است و این مطلب ما را به یکی دیگر از پیوندهای ویژه ی صاحبان این دو قیام، رهنمون می سازد.ارتباط بین روز عاشورا و قیام مهدی موعود(عج) ، یک رابطه ملموس و قابل درک برای هر انسان عاقلی است؛
 
چرا که راه و هدف مهدی(ع) همان هدف امام حسین (ع) در ابعاد گسترده جهانی است
 
۵)کوفه؛ پایگاه مشترک
 
رابطه دیگر میان این دو امام و قیامشان، مرکز حکومت آن دو است.
 
امام حسین(ع) از مکه به جانب کوفه رهسپار بود و شاید با رسیدن به کوفه، مانند پدر بزرگوارشان، آنجا را مقر حکومت خویش قرار می داد؛ ولی سپاهیان یزید راه را بر آن حضرت بستند و ایشان در دوم محرم، در کربلا منزل کرد.
زمانی که خورشید تابناک مکه ظهور کند، کوفه را به عنوان مقر حکومت خود برخواهد گزید.
 
 در روایت آمده که امام باقر علیه السلام فرمودند: «مهدی علیه السلام وارد کوفه می شود با سه پرچم ...»
 
ودر روایتی دیگر آمده که ابوبکر حضرمی می گوید: به امام باقر یا امام صادق علیهما السلام گفتم: کدام سرزمین پس از حرم خدا وحرم پیامبر با فضیلت تر است؟ فرمود: «ای ابابکر! سرزمین کوفه که جایگاه پاکی است و در آن مسجد سهله قرار دارد و مسجدی که همه پیامبران در آن نماز خوانده اند.
 
آن جا عدالت الهی پدیدار می گردد و قائم به عدل و قیام کنندگان پس از او، از همان جا خواهند بود. آن جا جایگاه پیامبران و جانشینان صالح آنان است.
 
امام حسین(ع) از مکه به سمت کوفه رفت و حضرت مهدی(عج)، از مکه به سوی کوفه خواهد رفت و مقر حکومت خود را در کوفه قرار خواهد داد؛ یعنی راه نیمه تمام سیدالشهدا(ع) را به پایان خواهند رساند.
 
#جمعه
#عاشورا
#ظهور
 
منبع (ادامه ...):
ble.ir/masjedf
 
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و سلامتی نائبشان امام خامنه‌ای صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: کربلا , علی , حضرت علی اکبر علیه السلام , حضرت امام سجاد علیه السلام , امام سجاد علیه السلام , حضرت علی اصغر علیه السلام , یهودیان , حضرت اباالفضل العباس علیه السلام , شهادت , آمادگی , مشابهت , حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف , امام حسین علیه السلام , زیارت عاشورا , کوفه , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اهل بیت النبوه
یا زهراء سلام الله علیها
 
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
 
آیت الله العظمی بهجت(ره): اگر نمازتان را مراقبت و محافظت نکنید اگر میلیاردها قطره اشک هم برای سیدالشهدا(ع) بریزید، در آخرت گریه بر سیدالشهدا(ع)، که به اندازه یک بال زنبور آن دریاهای آتش را خاموش می کند ، به هیچ وجه این قطرات اشک از شما دست گیری نخواهد کرد و شمارا نجات نمی دهد!
 
مواظب باشید که به بهانه اقامه عزای اباعبد الله و یا عقب بودن کارهای روضه نمازتان را از اول وقت به تاخیر نیاندازید که امام حسین(علیه السلام) آخرین نمازشان را هم در اول وقت خواندند.
 
عارف کامل مرحوم حضرت آیت الله نخودکی اصفهانی فرمودند : اگر یک اربعین (40روز) به مراقبه مشغول باشید ولی در آخرین روز مراقبه فقط یک نماز تان قضا شود همه 40 روزمراقبه شما بی فایده می شود و اثرش را کاملا از بین می برد...
 
#محرم‌الحرام
#عزاداری
#نمازاول‌وقت
#آیت‌الله‌بهجت
 
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 
 
توصیه های ناب بزرگان
درباره عزاداری سیدالشهداء(ع)
 
۱- حضرت امام خمینی (ره) :
روضه سید الشهداء (ع) برای حفظ مکتب سید الشهداء (ع) است . قضیه ی کربلا را زنده نگه دارید .
 
۲- حضرت امام خامنه ای (مد ظله) :
عاشورا ، یک مانور تاریخی - سیاسی است که ملت ما را زنده نگه داشته است . باید عاشورایی باشیم تا زمینه ی ظهور فراهم گردد.
 
۳- ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ سید علی ﻗﺎﺿﯽ (ره) :
ﺩﺭﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ (ع) ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ.ﺭﻭﺿﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ، ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ محرم حتماً .
 
۴- ﺁﯾﺖ ﺍﻟله العظمی ﺑﻬﺠﺖ (ره):
ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ (ع) ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ.
 
۵ - ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (ره) :
برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ، یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله…
 
۶- آیة الله شیخ جعفرشوشتری(ره):
کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند،جداً نگران ایمان خود باشند.نام آقا امام حسین(ع) محک ایمان است .
 
۷- آیت الله علامه امینی (ره) ؛
به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد ( علیهم السلام) چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه ، زمان و مکان را از یاد می برد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعارومدایح و مراثی از آن سخن می گوید.
 
۸- آیة الله شیخ عبدالکریم حائری(ره): روضه خوانی وگریه برسیدالشهدا (ع) عمل مستحبی است که؛ هزار واجب در آن است.
 
۹- آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (ره):
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ ﻣﮕﺮ ، ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ع) ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ.
این کتیبه های سیاه ، که بر در و دیوار حسینیه ها و محل عزاداری ها نصب کرده اند، ما را شفاعت می کند.
 
۱۰- ﺁﯾة ﺍﻟﻠﻪ العظمی ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ(ره):
ﺩﻟﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰو ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ (ع) ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.
 
۱۱- آیت الله بهاءالدینی (ره): دستگاه امام حسین (ع) فوق فقه است… نباید به دستگاه امام حسین (ع) اهانت شود، این عزاداری هااحیاءکننده نماز ومساجد است.
 
#محرم‌الحرام
#سیدالشهداء
#عزاداری
#گریه
منبع (ادامه...):
ble.ir/masjedf
 
 

شهید مصطفی صدرزاده | تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
مصطفی صدر زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.
مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئت‌های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، هم‌زمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاس‌ها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بی‌بی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.

وصیت‌نامه:
بسم رب الشهدای و الصدیقین
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست‌.
سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.
شکر خدایی را که از میان این‌همه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.
و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.
و شکر بی‌پایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبت سید علی‌خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است.
از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بی‌تابی و ناراحتی بیش‌ از حد نکنند و اشک‌ها و گریه‌های خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.
پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می‌کنم بنده‌رو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگه‌داری کردید و بعد از جنگ هم برای درس‌خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می‌داند که چقدر نگران کرده‌ام اذیت کرده‌ام و شما تحمل کردید زیرا تلاش‌ می‌کردید تا فرزندتان عاقبت‌به‌خیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی می‌خواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش می‌کنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضی‌ها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.
از همسر عزیزم می‌خواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم می‌گویم می‌دانم که بعد از بنده دخترم یتیم می‌شود و شما اذیت می‌شوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،‌فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان،‌ آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا می‌کنم بنده حقیر با ببخشد زیرا می‌دانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچه‌های ما یتیم شدند،‌ زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست،‌ دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضی‌ها نگه‌داشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم...
آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
بی‌بی زینب (س) آن زمانی که شما در شام‌ غریب بودید گذشت دیگر به احدی اجازه نمی‌دهیم به شما و به سلاله حسین (ع) بی‌احترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بی‌بی‌جان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم بی‌بی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن
و من‌الله توفیق
مصطفی صدر زاده
۴ مرداد۱۳۹۲
 _______________________
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
درود خدا بر محمد و خاندان پاکش
دوستان با معرفت، همرزمای بسیجیم!
می‌دونم وقتی این نامه رو براتون می‌خونن از بنده دلخور می‌شید و به بنده تک‌خور و یا ... می‌گید چون می دونم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، می دونم عاشق شهادتید...
داداشای عزیزم ببخشید که فرمانده خوبی براتون نبودم اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم... به شما قول میدم اگر دستم به دامان حسین بن علی (علیه‌السلام) برسد نام شما را پیش او ببرم...
چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش می کنم:
۱- وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهل‌انگاری است.
۲- وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می‌آید اگر فکر کرده اید که شیطان می‌گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز...
3-تا جای که می‌توانید از تفرقه فرار کنید. عامل تفرقه غیبت و خبرچینی [ناخوانا] است.
۳- اگر می‌خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید ...
۴- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می دهد.
۵- دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید.
۶- خودسازی دغدغه اصلی شما باشد.
سید ابراهیم صدر زاده
منبع (ادامه...):
http://old.roshd.ir/Default.aspx?tabid=748&SSOReturnPage=Check&Rand=0

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و سلامتی نائبشان امام خامنه‌ای صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

 

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: نماز اول وقت , آیت الله بهجت , نماز , اشک , سید الشهدا علیه السلام , نجات , زنبور , محرم , محرم الحرام , ماه محرم , ماه محرم الحرام , عزاداری , بزرگان , توصیه , امام خمینی (ره) , امام خامنه ای (مد ظله) , سید علی قاضی , آیت الله قاضی , علامه طباطبایی , مجلس اباعبدالله علیه السلام , شیخ جعفر شوشتری , علامه امینی , آیت الله شیخ عبدالکریم حائری (ره) , آیت الله گلپایگانی , آیت الله بهاءالدینی , گریه , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها

 

ماجرای شهادت حضرت علی اصغر به روایت امام خامنه‌ای:

یک روزى دو سه ساعت برق خانه‌ى شما در تابستان قطع بشود پدر و مادر ناراحت از گرمازدگى خودشان نیستند، زن و مرد خانه ناراحت از کلافه شدن و عرق ریختن خودشان نیستند، اما مادر خانه وقتى نگاه مى‌کند مى‌بیند این بچه‌ى قنداقى‌اش، این بچه‌ى شیرى‌اش، از گرما خوابش نمى‌برد، طاقت نمى‌آورد، آرام نمى‌گیرد جگر او آتش مى‌گیرد حالا شما در عصر عاشورا ببینید در خیمه‌هاى سیدالشهداء با آن گرما با آن عطش با آن تشنگى چه مى‌گذشت به خاطر همین بچه‌ى کوچک، بعضى‌ها بودند شاید بیش از یک شبانه‌روز بود توى آن گرما آب ننوشیده بودند، یقیناً اینها به فکر خودشان نبودند وقتى على‌اصغر را مى‌دیدند، من گمان مى‌کنم علت اصلى بردن على‌اصغر به وسیله‌ى سیدالشهداء به مقابل لشگر دشمن که امید بسیار ضعیفى بود که اینها دلشان بسوزد این مردم وحشى و آب بدهند علت اصلى این بود که امام حسین راه چاره‌ى دیگرى نداشت، کار دیگرى نمى‌توانست بکند وقتى رفت طرف خیمه‌ها دید غوغا و هیاهو در خیمه‌ها همه را فرا گرفته و این بچه‌ى کوچک عطشش، گرسنگى‌اش، ناراحتى‌اش، همه را تحت‌تأثیر قرار داده حسین‌بن‌على مجبور شد این بچه را در آغوش بگیرد اگر چه احتمال خیلى ضعیفى بود که آب به او داده بشود البته اگر مى‌خواستند آب بدهند مى‌توانستند یک بچه‌ى شش ماهه مگر به چه قدر آب رفع عطشش مى‌شود، اگر به قدر نصف استکان آب به امام حسین مى‌دادند رفع عطش على‌اصغر مى‌شد، با وجود این امید ضعیف حسین‌بن‌على علیه‌السّلام این بچه را در آغوش گرفت، برد، او را روى دست بلند کرد، به همه نشان داد حالت خود این بچه تأثرانگیز بود، هر دلى را هر دل سنگى را یقیناً به ترحم وادار مى‌کرد، حضرت مخصوصاً استرحام کردند. این حرف درست است که «ان لم ترحمونى فرحموا هذا الطفل الرضیع» یعنى رحم کنید به این بچه‌ى کوچک، یک پدر براى بچه‌ى کوچک در این مواقع اضطرارى این کار را مى‌کند آن نفس ابى حسین‌بن‌على علیه‌السّلام اجازه مى‌دهد به او که براى حفظ جان این بچه یک مقدارى آب از آنها بگیرند از آنها طلب بکنند در همین حالى که حسین‌بن‌على لابد با یک حال بحرانى، با یک هیجان، با یک ناراحتى این بچه را روى دست بلند کرده دارد حرف مى‌زند یک وقت یک چیز عجیبى را احساس کرد دید این بچه‌اى که از گرسنگى و تشنگى بى‌حس و حال افتاده بود سر خودش را نمى‌توانست نگه دارد گردنش یک طرف کج شده بود آن چنان این بچه دست و پا مى‌زند روى دست پدر همین‌طور که نگاه کرد دید خون از گلوى على‌اصغر سرازیر شده «الا لعنة الله على القوم الظالمین».

 

منبع (ادامه...)؛
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=28062

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: ماجرا , شهادت حضرت علی اصغر , روایت , امام خامنه‌ای , سرباز ۶ ماهه , سرباز شش ماهه , کربلا , عاشورا , شب هفتم محرم , ماه محرم الحرام , محرم الحرام , ظهور , امام خامنه‌ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن به روایت  امام خامنه‌ای:

یکى از این قضایا، قضیه‌ى به میدان رفتن «قاسم‌بن‌الحسن» است که صحنه‌ى بسیار عجیبى است. قاسم‌بن‌الحسن علیه‌الصلاةوالسلام یکى از جوانان کم سالِ دستگاهِ امام حسین است. نوجوانى است که «لم یبلغ الحلم»؛ هنوز به حد بلوغ و تکلیف نرسیده بوده است. در شب عاشورا، وقتى که امام حسین علیه‌السلام فرمود که این حادثه اتفاق خواهد افتاد و همه کشته خواهند شد و گفت شما بروید و اصحاب قبول نکردند که بروند، این نوجوان سیزده، چهارده ساله عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین خواست که این نوجوان را آزمایش کند - به تعبیر ما - فرمود: عزیزم! کشته شدن در ذائقه‌ى تو چگونه است؟ گفت «احلى من العسل»؛ از عسل شیرینتر است.

حالا روز عاشورا که شد، این نوجوان پیش عمو آمد. در این مقتل این‌گونه ذکر مى‌کند: «قال الراوى: و خرج غلام». آن‌جا راویانى بودند که ماجراها را مى‌نوشتند و ثبت مى‌کردند. چند نفرند که قضایا از قول آنها نقل مى‌شود. از قول یکى از آنها نقل مى‌کند و مى‌گوید: همین‌طور که نگاه مى‌کردیم، ناگهان دیدیم از طرف خیمه‌هاى ابى‌عبداللَه، پسر نوجوانى بیرون آمد: «کان وجهه شقة قمر»؛ چهره‌اش مثل پاره‌ى ماه مى‌درخشید. «فجعل یقاتل»؛ آمد و مشغول جنگیدن شد.
«فضربه ابن فضیل العضدى على رأسه فطلقه»؛ ضربه، فرق این جوان را شکافت. «فوقع الغلام لوجهه»؛ پسرک با صورت روى زمین افتاد. «وصاح یا عماه»؛ فریادش بلند شد که عموجان. «فجل الحسین علیه‌السلام کما یجل الصقر». به این خصوصیات و زیباییهاى تعبیر دقت کنید! صقر، یعنى بازِ شکارى. مى‌گوید حسین علیه‌السلام مثل بازِ شکارى، خودش را بالاى سر این نوجوان رساند. «ثم شد شدة لیث اغضب». شد، به معناى حمله کردن است. مى‌گوید مثل شیر خشمگین حمله کرد. «فضرب ابن‌فضیل بالسیف»؛ اول که آن قاتل را با یک شمشیر زد و به زمین انداخت. عده‌اى آمدند تا این قاتل را نجات دهند؛ اما حضرت به همه‌ى آنها حمله کرد. جنگ عظیمى در همان دور و برِ بدن «قاسم‌بن‌الحسن»، به راه افتاد. آمدند جنگیدند؛ اما حضرت آنها را پس زد. تمام محوطه را گرد و غبار میدان فراگرفت. راوى مى‌گوید: «و انجلت الغبر»؛ بعد از لحظاتى گرد و غبار فرو نشست. این منظره را که تصویر مى‌کند، قلب انسان را خیلى مى‌سوزاند: «فرأیت الحسین علیه‌السلام» : من نگاه کردم، حسین‌بن‌على علیه‌السلام را در آن‌جا دیدم. «قائماً على رأس الغلام»؛ امام حسین بالاى سر این نوجوان ایستاده است و دارد با حسرت به او نگاه مى‌کند. «و هو یبحث برجلیه»؛ آن نوجوان هم با پاهایش زمین را مى‌شکافد؛ یعنى در حال جان دادن است و پا را تکان مى‌دهد. «والحسین علیه‌السلام یقول: بُعداً لقوم قتلوک»؛ کسانى که تو را به قتل رساندند، از رحمت خدا دور باشند ...

 

منبع (ادامه...)؛
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=28057

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: ماجرا , شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن , روایت , امام خامنه‌ای , قاسم بن الحسن , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها , عاشورا , کربلا , شهید کربلا , شهدای کربلا , شهیدان کربلا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها

 

ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن به روایت رهبر انقلاب

 

روایتی است از ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن که رهبر انقلاب در نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۳۶۴/۷/۵ بیان کرده‌اند.

آن وقتى که حسین‌بن‌على علیه‌السّلام از اسب روى زمین افتاد - یعنى در آن لحظات آخر - و اسب بى‌صاحب امام حسین به خیمه‌ها برگشت، و زن و بچه و اهل حرم فهمیدند که حادثه براى حضرت ابى‌عبدالله پیش آمده، خب هر کدام یک عکس‌العملى نشان دادند. یک بچه‌ى یازده ساله‌اى بود که در آغوش امام حسین بزرگ شده بود؛ در حادثه‌ى کربلا ده سال از شهادت امام حسن مى‌گذشت. یعنى این بچه از یک سالگى در دامان عمو تربیت پیدا کرده بود و با عمو انس گرفته بود مثل پدر. شاید به خاطر این‌که بچه‌ى یتیم بوده امام حسین از فرزندان خودش هم بیشتر به او محبت مى‌کرده. خب پیدا است که یک چنین محبتى چگونه این بچه را سراسیمه کرد وقتى فهمید که عمویش در وسط میدان روى زمین افتاده، با شتاب آمد و رسید بالاى سر أبى‌عبداللَّه آن‌طورى که نقل کردند و نوشتند. هنگامى که این بچه رسید یکى از سربازان خبیث و قسى‌القلب ابن‌زیاد شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابى‌عبدالله فرود بیاورد، این بچه در همین حال رسید که دید عمویش افتاده روى زمین و یک ظالمى هم شمشیر بلند کرده که فرود بیاورد، این بچه آنقدر ناراحت شد، آنقدر سراسیمه شد که این دستهاى کوچک خودش را بى‌اختیار جلوى شمشیر گرفت. اما این کار موجب نشد که آن حیوان درنده شمشیر را فرود نیاورد. شمشیر را فرود آورد، دست این بچه قطع شد. فریاد این بچه بلند شد، بنا کرد استغاثه کردن، اما این گرگ خونخوار به همین هم اکتفا نکرد، پشت سر این بچه رفت، بچه‌ى یازده ساله را روى زمین انداخت و او را به شهادت رساند. این‌جا بود که امام حسین خیلى منقلب شد، کارى هم از او برنمى‌آید، در مقابل چشم او این عزیز دلش را، این یتیم برادرش را، این بچه‌ى یازده ساله را دارند مى‌کشند، این بود که این‌جا دست به دعا برداشت و از ته دل این مردم را نفرین کرد. صدا زد «اللّهم أمسک عنهم قطر السماء» خدایا باران رحمتت را بر این مردم حرام کن...

 

منبع (ادامه...)؛
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=28056

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: محرم‌ , ماه محرم الحرام , ماه محرم , شهادت حضرت عبدالله بن الحسن‌ , شب پنجم محرم , شهادت , حضرت عبدالله بن الحسن , عبدالله بن الحسن , یا حسین , یا حسن , امام حسن مجتبی علیه السلام , امام حسین علیه السلام , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

تفسیر سوره مبارکه انعام ۹۸تا ۹۹

و هو الذى اءنشأكم من نفس واحدة فمستقر و مستودع قد فصلنا الايات لقوم يفقهون (۹۸)
و هو الذى انزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات كل شى ء فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراكبا و من النخل من طلعها قنوان دانية و جنت من اعناب و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشابه انظروا إلى ثمره إذا اثمر و ينعه إن فى ذلكم لايات لقوم يؤمنون (۹۹)

ترجمه :
۹۸ - او كسى است كه شما را از يك نفس آفريد، در حالى كه بعضى از انسانها پايدارند (از نظر ايمان يا خلقت كامل ) و بعضى ناپايدار، ما آيات خود را براى كسانى كه مى فهمند بيان نموديم .
۹۹ - او كسى است كه از آسمان آبى نازل كرد و بوسيله آن گياهان گوناگون رويانيديم ، از آن ساقه ها و شاخه هاى سبز خارج ساختيم و از آنها دانه هاى متراكم ، و از شكوفه نخل خوشه ها با رشته هاى باريك بيرون فرستاديم و باغها از انواع انگور و زيتون و انار شبيه به يكديگر و بى شباهت هنگامى كه ميوه مى كند به ميوه آن و طرز رسيدنش بنگريد كه در آن نشانه هائى براى افراد با ايمان.

تفسیر
در اين آيات نيز دلائل توحيد و خداشناسى تعقيب شده است ، زيرا قرآن براى اين هدف گاهى انسان را در آفاق و جهانهاى دور دست سير، و گاهى او را به سير در درون وجود خويش دعوت مى نمايد و آيات و نشانه هاى پروردگار را در جسم و جان خودش ‍ براى او شرح مى دهد، تا خدا را در همه جا و در همه چيز ببيند.
نخست مى گويد: او كسى است كه شما را از يك انسان آفريد. (و هو الذى انشاكم من نفس واحدة ).
يعنى شما با اين همه چهره هاى گوناگون ، ذوقها و افكار متفاوت ، و تنوع وسيع در تمام جنبه هاى وجودى ، همه از يك فرد آفريده شده ايد، و اين نهايت عظمت خالق و آفريدگار را مى رساند كه چگونه از يك مبدء اينهمه چهره هاى متفاوت آفريده است ؟.
قابل توجه اينكه در اين جمله از خلقت انسان تعبير به انشاء شده است ، و اين كلمه چنانكه از متون لغت استفاده مى شود به معنى ايجاد و ابداع آميخته با تربيت و پرورش است ، يعنى نه تنها خداوند شما را بدون هيچ سابقه آفريد، بلكه تربيت و پرورش شما را نيز بر عهده گرفت ، و مسلم است كه اگر آفريننده ، چيزى را بيافريند، سپس او را رها سازد زياد قدرت نمائى نكرده ، اما اگر همواره او را تحت حمايت خويش قرار دهد و لحظه اى از پرورش و تربيت او غافل نگردد، عظمت و رحمت خود را كاملا نشان داده است .
ضمنا نبايد از جمله فوق اين توهم پيدا شود كه حوا مادر نخستين ما از آدم آفريده شده است (آنچنانكه در تورات در فصل دوم از سفر تكوين آمده است )
بلكه چون آدم و حوا طبق روايات اسلامى هر دو از يك خاك آفريده شده اند و هر دو يك جنس و يك نوع مى باشند كلمه نفس ‍ واحده به آنها گفته شده است (در آغاز سوره نساء نيز در اين باره بحث كرديم ).
سپس مى فرمايد: (جمعى از افراد بشر مستقر هستند و جمعى مستودع ) (فمستقر و مستودع )
مستقر در اصل از ماده (قر) (بر وزن حر) به معنى سرما است و از آنجا كه سرماى شديد هوا انسان و موجودات ديگر را خانه نشين مى كند، اين كلمه به معنى سكون و توقف و قرار گرفتن آمده است ، و مستقر به معنى ثابت و پايدار مى آيد.
مستودع از ماده (ودع ) (بر وزن منع ) به معنى ترك كردن است و از آنجا كه امور ناپايدار محل خود را به زودى ترك مى گويد، اين كلمه به معنى ناپايدار نيز به كار مى رود، و وديعه را از اين نظر وديعه مى گويند كه بايد محل خود را ترك گويد و به دست صاحب اصلى باز گردد.
از مجموع آنچه گفته شد چنين نتيجه مى گيريم كه آيه فوق مى گويد بعضى از انسانها پايدارند و بعضى ناپايدار، در اينكه منظور از اين دو تعبير در اينجا چيست در ميان مفسران گفتگوى زيادى ديده مى شود، ولى از ميان آنها چند تفسير كه در عين حال منافاتى با هم ندارند و مى توانند همه به عنوان تفسير آيه پذيرفته شود نزديكتر به نظر مى رسند،
نخست اينكه منظور از (مستقر) انسانهائى هستند كه آفرينش آنها كامل شده و در قرارگاه رحم مادر يا در روى زمين گام نهاده اند، و مستودع اشاره به افرادى است كه هنوز آفرينش آنها پايان نيافته و به صورت نطفه اى در صلب پدران هستند.
ديگر اينكه مستقر اشاره به روح انسان مى باشد كه موضوعى پايدار و
برقرار است و مستودع اشاره به جسم انسان است كه ناپايدار و فانى است .
در بعضى از روايات يك تفسير معنوى براى اين دو تعبير نيز وارد شده كه مستقر اشاره به انسانهائى است كه داراى ايمان پايدارند و مستودع اشاره به آنها است كه ايمانى ناپايدار دارند.
اين احتمال نيز وجود دارد كه دو تعبير فوق اشاره به اجزاى اوليه تشكيل دهنده نطفه انسان بوده باشد، زيرا چنانكه ميدانيم نطفه انسان از دو جزء يكى اوول (نطفه ماده ) و ديگرى اسپرم (نطفه نر) تشكيل شده است ، نطفه ماده در رحم تقريبا ثابت و مستقر است ، ولى نطفه هاى نر به صورت جانداران متحرك به سوى او با سرعت حركت مى كنند و نخستين فرد (اسپر) كه به (اوول ) ميرسد با او مى آميزد و بقيه را عقب ميراند و تخمه اولى انسان را تشكيل مى دهد.
در پايان آيه بار ديگر مى گويد: (ما نشانه هاى خود را برشمرديم تا آنها كه داراى فهم و دركند بينديشند) (قد فصلنا الايات لقوم يفقهون ).

با مراجعه به لغت استفاده مى شود كه فقه هر گونه علم و فهمى نيست بلكه از معلومات حاضر پى به معلومات غائب بردن است بنابراين توجه به آفرينش انسان با اين همه چهره هاى متفاوت و قيافه هاى جسمى و روحى مختلف درخور اين است كه افراد نكته سنج در آن بينديشند و خداى خود را از آن بشناسند.
آيه دوم آخرين آيه اى است كه در اين سلسله بحثها ما را به شگفتيهاى جهان آفرينش ، و شناسائى خداوند از طريق آن دعوت مى كند.
در آغاز به يكى از مهمترين و اساسى ترين نعمتهاى پروردگار كه مى توان آن را ريشه و مادر ساير نعمتها دانست اشاره مى كند و آن پيدايش و رشد و نمو
گياهان و درختان در پرتو آن است ، و مى گويد: (او كسى است كه از آسمان آبى (براى شما) فرستاد) (و هو الذى انزل من السماء ماء)
اينكه مى گويد از طرف آسمان (يعنى طرف بالا، زيرا آسمان در لغت عرب به هر چيز گفته مى شود كه در طرف بالا قرار گرفته باشد) به خاطر آن است كه تمام منابع آب روى زمين اعم از چشمه ها و نهرها و قناتها و چاههاى عميق به آب باران منتهى ميگردد لذا كمبود باران در همه آنها اثر مى گذارد و اگر خشكسالى ادامه يابد همگى خشك مى شوند. سپس به اثر بارز نزول باران اشاره كرده ، مى گويد: بواسطه آن روئيدنيها را از همه نوع از زمين خارج ساختيم (فاخرجنا به نبات كل شى ء)
مفسران در تفسير نبات كل شى ء (گياهان هر چيز) دو احتمال ذكر كرده اند نخست اينكه منظور از آن انواع و اصناف گياهانى است كه همه با يك آب آبيارى و از يك زمين و يكنوع خاك پرورش مى يابند، و اين از عجائب آفرينش است كه چگونه اينهمه انواع گياهان با آن خواص كاملا متفاوت و گاهى متضاد و اشكال گوناگون و مختلف همه در يك زمين و با يك آب پرورش مى يابند .
ديگر اينكه منظور، گياهان مورد نياز هر چيزى است ، يعنى هر يك از پرندگان و چهارپايان و حشرات و حيوانات دريا و صحرا بهره اى از اين گياهان دارند و جالب اينكه خداوند از يك زمين و يك آب ، غذاى مورد نياز همه را تامين كرده است و اين يك شاهكار بزرگ است كه فى المثل از يك ماده معين در آشپزخانه هزاران نوع غذا براى انواع سليقه ها و مزاجها تهيه كنند.
جالبتر اينكه نه تنها گياهان صحرا و خشكيها از بركت آب باران پرورش مى يابند بلكه گياهان بسيار كوچكى كه در لابلاى امواج آب درياها مى رويند و خوراك عمده ماهيان دريا است از پرتو نور آفتاب و دانه هاى باران رشد مى كنند، فراموش نمى كنم يكى از ساكنان جزائر خليج فارس كه از كمبود صيد شكايت داشت در مورد بيان علت آن مى گفت : كمبود صيد ماهى به خاطر خشكسالى بوده و او معتقد بود اثر حياتبخش دانه هاى باران در دريا حتى بيش از خشكيها است !
سپس به شرح اين جمله پرداخته و موارد مهمى را از گياهان و درختان كه بوسيله آب باران پرورش مى يابند خاطر نشان مى سازد، نخست مى گويد: (ما به وسيله آن ساقه هاى سبز گياهان و نباتات را از زمين خارج ساختيم ، و از دانه كوچك و خشك ساقه اى با طراوت و سرسبز كه لطافت و زيبائى آن چشم را خيره مى كند آفريديم ) (فاخرجنا منه خضرا).
(و از آن ساقه سبز، دانه هاى روى هم چيده شده ، (همانند خوشه گندم و ذرت ) بيرون مى آوريم ) (نخرج منه حبا متراكبا،
(همچنين به وسيله آن از درختان نخل خوشه سربسته اى بيرون فرستاديم كه پس از شكافته شدن رشته هاى باريك و زيبائى كه دانه هاى خرما را بر دوش خود حمل مى كنند و از سنگينى به طرف پائين متمايل ميشوند خارج مى گردد) (و من النخل من طلعها قنوان دانية )
طلع به معنى خوشه سربسته خرما است كه در غلاف سبز رنگ زيبائى پيچيده شده و پس از شكافته شدن از وسط آن رشته هاى باريكى بيرون مى آيد و و همانها بعدا خوشه هاى خرما را تشكيل مى دهند، و قنوان جمع قنو (بر وزن صنف ) اشاره به همين رشته هاى باريك و لطيف است .
و دانية به معنى نزديك است ، و ممكن است اشاره به نزديكى اين رشته ها
به يكديگر بوده باشد يا به متمايل شدن آنها به طرف پائين به خاطر سنگين بار شدن .
(همچنين باغهائى از انگور و زيتون و انار پرورش داديم ) (و جنات من اعناب و الزيتون و الرمان )
سپس اشاره به يكى ديگر از شاهكارهاى آفرينش در اين درختان كرده مى فرمايد: (هم با يكديگر شباهت دارند و هم ندارند) (مشتبها و غير متشابه)

با توجه به آيه 141 همين سوره كه وصف متشابه و غير متشابه را براى زيتون و انار ذكر كرده استفاده مى شود كه در آيه مورد بحث نيز وصف مزبور درباره همين دو درخت است .
اين دو درخت از نظر شكل ظاهرى و ساختمان شاخه ها و برگها شباهت زيادى با هم دارند در حالى كه از نظر ميوه و طعم و خاصيت آن بسيار با هم متفاوتند، يكى داراى ماده چربى مؤثر و نيرومند، و ديگرى داراى ماده اسيدى و يا قندى است ، كه با يكديگر كاملا متفاوتند، به علاوه اين دو درخت گاهى درست در يك زمين پرورش مى يابند و از يك آب مشروب مى شوند يعنى هم با يكديگر تفاوت زياد دارند و هم شباهت .
اين احتمال در تفسير آيه نيز وجود دارد كه عبارت فوق اشاره به انواع و اصناف مختلف درختان و ميوه ها است ، بعضى از ميوه ها و درختان با يكديگر شبيهند و بعضى ديگر با هم مختلفند. (يعنى هر كدام از اين دو صفتى است براى يكدسته از درختان و ميوه ها، اما طبق تفسير اول هر دو، صفت براى يك چيز بودند).
سپس از ميان تمام اعضاى پيكر درخت بحث را روى ميوه برده مى گويد:
(نگاهى به ساختمان ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مى نشيند و همچنين نگاهى به چگونگى رسيدن ميوه ها كنيد كه در اينها نشانه هاى روشنى از قدرت و حكمت خدا براى افرادى كه اهل يقين هستند است .
(انظروا الى ثمره اذا اثمر و ينعه ان فى ذلكم لايات لقوم يؤمنون )
با توجه به آنچه در گياه شناسى از چگونگى پيدايش ميوه ها و رسيدن آنها امروز مى خوانيم نكته اين اهميت خاص كه قرآن براى ميوه قائل شده است روشن مى شود، زيرا پيدايش ميوه ها درست همانند تولد فرزند در جهان حيوانات است ، نطفه هاى نر با وسائل مخصوصى (وزش باد يا حشرات و مانند آنها) از كيسه هاى مخصوص جدا مى شوند، و روى قسمت مادگى گياه قرار مى گيرند، پس از انجام عمل لقاح و تركيب شدن با يكديگر، نخستين تخم و بذر تشكيل مى گردد، و در اطرافش انواع مواد غذائى همانند گوشتى آن را در بر مى گيرند. اين مواد غذائى از نظر ساختمان بسيار متنوع و همچنين از نظر طعم و خواص غذائى و طبى فوق العاده متفاوتند، گاهى يك ميوه (مانند انار و انگور) داراى صدها دانه است كه هر دانه اى از آنها خود جنين و بذر درختى محسوب و ساختمانى بسيار پيچيده و تو در تو دارد.
شرح ساختمان همه ميوه ها و مواد غذائى و داروئى آنها از حوصله اين بحث خارج است ، ولى بد نيست به عنوان نمونه اشاره اى به ساختمان ميوه انار كه قرآن در آيه فوق مخصوصا اشاره به آن كرده است ، بنمائيم .
اگر يك انار را بشكافيم و يك دانه كوچك آن را به دست گرفته و در مقابل آفتاب يا چراغ قرار دهيم و درست در آن دقت كنيم مى بينيم از قسمتهاى كوچكترى تشكيل شده كه همانند بطريهاى بسيار كوچكى با محتواى مخصوص آب انار در كنار هم چيده شده اند، در يك دانه كوچك انار شايد صدها از اين بطريهاى بسيار ريز قرار دارد، سپس اطراف آنها را با پوسته ظريف كه همان پوسته شفاف يكدانه انار است گرفته ، بعد براى اينكه اين بسته بندى كاملتر و محكمتر و دورتر از خطر باشد تعدادى از دانه هاى انار را روى يك پايه با نظام مخصوصى چيده و پرده سفيد رنگ نسبتا ضخيمى اطراف آن پيچيده ، و بعد پوسته ضخيم و محكمى كه از دو طرف داراى لعاب خاصى است به روى همه آنها كشيده ، تا هم از نفوذ هوا و ميكربها جلوگيرى كند و هم در مقابل ضربات آنها را حفظ نمايد، و هم تبخير آب درون دانه ها را فوق العاده كم كند. اين بسته بندى ظريف مخصوص دانه انار نيست بلكه در ميوه هاى ديگر مانند پرتقال و ليمو نيز ديده مى شود، اما در انار و انگور بسيار ظريفتر و جالبتر است .
گويا بشر براى فرستادن مايعات از نقطه اى به نقطه ديگر از همين اصل استفاده كرده كه نخست شيشه هاى كوچك را در يك كارتن كوچك چيده و ميان آنها را از ماده نرمى پر مى كند، سپس كارتنهاى كوچكتر را در يك كارتن بزرگتر و مجموع آنها را بصورت يك بار بزرگ به مقصد حمل مى كند!

طرز قرار گرفتن دانه هاى انار روى پايه هاى داخلى ، و گرفتن سهم خود از آب و مواد غذائى از آنها از اين هم عجيبتر و جالبتر است ، تازه اينها چيزهائى است كه با چشم مى بينيم و اگر ذرات اين ميوه ها را زير ميكرسكوبها بگذاريم آنگاه جهانى پرغوغا با ساختمانهاى عجيب و شگفت انگيز و فوق العاده حساب شده در مقابل چشم ما مجسم مى شود، چگونه ممكن است كسى با چشم حقيقت بين به يك ميوه نگاه كند و معتقد شود سازنده آن هيچگونه علم و دانشى نداشته است ؟! و اينكه مى بينيم قرآن با جمله انظروا (نگاه كنيد) دستور به دقت كردن در اين قسمت از گياه داده براى توجه به همين حقايق است .
اين از يك سو، از سوى ديگر مراحل مختلفى را كه يك ميوه از هنگامى كه نارس است تا موقعى كه كاملا رسيده مى شود، مى پيمايد، بسيار قابل ملاحظه است : زيرا لابراتوارهاى درونى ميوه دائما مشغول كارند، و مرتبا تركيب شيميائى آن را تغيير مى دهند، تا هنگامى كه به آخرين مرحله برسد و وضع ساختمان شيميائى آن تثبيت گردد، هر يك از اين مراحل خود نشانه اى از عظمت و قدرت آفريننده است .
ولى بايد توجه داشت كه به تعبير قرآن تنها افراد با ايمان يعنى افراد حق بين و جستجوگران حقيقت ، اين مسائل را مى بينند و گر نه با چشم عناد و لجاج و يا با بى اعتنائى و سهل انگارى ممكن نيست هيچيك از اين حقايق را ببينيم .

نتیجۀ محبّت به أمیرالمؤمنین علیه السلام

رسول خدا صلّی الله علیه وآله

▫️ما مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ يَمُوتُ وَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ حُبِّ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّة

هیچ مرد و زنی از بندگان خدا نیست که در حالی بمیرد که در قلبش به اندازۀ سنگینی یک دانۀ خردل از محبّت علی علیه السلام باشد مگر آنکه خداوند او را وارد بهشت کند.

«الأمالی» شیخ طوسی ص ۳۳۰

 امامان دوازده نفرند
امام حسن علیه السّلام:
«اَئِمَةُ بَعْدَ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله اِثْنا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ أَخيالحُسَين، وَمِنهُم مَهْدِيُّ هذِهِ الاُمَّةِ.» ؛

«امامان و پيشوايان بعد از پيامبرخدا (صلى الله عليه و آله) دوازده نفر هستند كه نُه نفر آنها از فرزندان برادرم حسين(علیه السّلام) مى باشند و از جمله آنها: مهدىِ اين امّت است.»
[بحارالانوار، ج36، ص383، ب43، ح1.]

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه :

اهل آخرت هم در دنیا راحت اند و در آخرت نیز غرق در رحمت حق می باشند

برخلاف اهل دنیا که هم در دنیا و هم در آخرت مُعَذَّب هستند ...

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

علمدار حق
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امام حسین باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که سید الشهدا فرمود: «هیهات منّا الذّلّة». افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کرده‌اند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادتِ عزیزان و اسارتِ حرم شریفش ایستاد.» ۱۳۸۱/۰۱/۰۹

ذکر خدا

اتکا به خدا

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه

اسلام ناب محمدی

عزت امت اسلامی

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید جمال رضی (ابوطاها):

خدا را شکر می‌کنم به خاطر اینکه اول مسلمانم، بعد شیعه‌ام، بعد انقلابی‌ام و بعد به خاطر امنیت این نظام، ندای رهبرم را لبیک گفتم تا برای خودم ثابت شود اگر در زمان امام حسین (ع) بودم به ندای امام زمانم لبیک می‌گفتم و از تمام تعلقات دنیایی که زن و بچه‌هایم هستند خواهم گذشت ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , علمدار حق , امامان , 12 امام , امام 12 , امام دوازده , دوازده امام , چهارده معصوم , امام حسن مجتبی علیه السلام , امام مجتبی علیه السلام , امام حسین علیه السلام , پرچم حق , حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام , مسلم بن عقیل , ذکر خدا , اتکا به خدا , امام خمینی رضوان الله تعالی علیه , اسلام ناب محمدی , عزت امت اسلامی , شهید مدافع حرم , شهید جمال رض , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اعمال ماه محرم الحرام ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 28 تير 1402

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اهل بیت النبوه
یا زهراء سلام الله علیها
 
اعمال ماه محرم الحرام
 
روز اول محرم
اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت می‌کند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(۸)
 
دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:
 
«اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(۹)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می‌خواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی.
 
روز دوم محرم
در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال ۶۱ ه‍ .ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(۱۰)
 
روز سوم محرم
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:
 
«هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(۱۱)
 
در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.
 
روز هفتم محرم
روزه گرفتن مستحب است.
 
روز نهم محرم
تاسوعای حسینی، روز محاصره‌ امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(۱۲)
 
اعمال شب عاشورا
۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:
 
چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره‌ حمد، ۵۰ بار سوره‌ توحید خوانده می‌شود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(۱۳)
 
۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(۱۴)
 
۳ـ دعا و نیایش. (۱۵)
 
روز عاشورا
۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:
 
هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواسته‌هایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (۱۶)
 
۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(۱۷)
 
۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (۱۸)
 
۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(۱۹)
 
۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(۲۰)
 
۶ـ خواندن زیارت عاشورا. (۲۱)
 
۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(۲۲)
 
روز دوازدهم محرم
ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه‍ .ق.
 
پی‌نوشت‌ها:
۱- مصباح کفعمی، ص ۵۰۹٫
۲- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۵، جواد محدثی.
۳- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹۴، حدیث ۸٫
 
منبع (ادامه...):
ble.ir/masjedf
 
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و نائبشان امام خامنه‌ای صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: اعمال ماه محرم الحرام , روز اول محرم , روزه , اجابت دعا , امام محمدباقر(علیه السلام) , دعای زکریا(علیه السلام) , روز دوم محرم , کاروان امام حسین(علیه السلام) , کاروان , امام حسین(علیه السلام) , کربلا , سرزمین کربلا , روز سوم محرم , کربلا , روز هفتم محرم , پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله , تاسوعای حسینی , روز نهم محرم , عاشورای حسینی , عاشورا , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

فضیلت و خواص سوره غاشیه

هشتاد و هشتمین سوره قرآن کریم است که مکی و 26 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم نقل شده است: کسی که سوره غاشیه را قرائت می کند خدوند د ر حسابرسی روز قیامت با اوآسان می گیرد.(1)

امام صا دق علیه السلام نیز فرموده اند: هر کس در نمازهای واجب یا مستحب خود سوره غاشیه را تلاوت نماید و به این کار مداومت نماید خداوند به رحمت خود در دنیا و اخرت او را می پوشاند و در روز قیامت از عذا ب دردناک آتش ایمن می دارد.(2)

آثار و برکات سوره

1) جهت تسکین درد

امام صادق علیه السلام فرمودندک هر کس سوره غاشیه را بر دندانی که درد می کند قرائت نماید به اذن خداوند دردش آرام می شود و اگر بر غذایی خوانده شود نسبت به ضررها و آسیب های آن در امان است و سلامتی روزی او می شود.(3)

در المصباح کفعمی نیز آمده است خواندن سوره غاشیه برای جلوگیری از زیان های غذا و برای سلامتی نوزادی که به دنیا می آید خوب است.(4)

2) دفع ضرر

اگر بر خوردنی بخواند ضرری به وی نرساند. (5)

_________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان, ج10,ص333

(2) ثواب الاعمال ص122

(3) تفسیرالبرهان، ج5، ص641

(4) المصباح کفعمی، ص460

(5) درمان با قرآن، ص144

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

پرسش نيكو، نيمى از دانش است
امام حسن علیه السّلام فرمودند:
«حُسْنُ السُؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ وَمُداراةُ الناسِ نِصْفُ العَقْلِ وَالْقَصْدُ فِى المَعيشَةِ نِصْفُ المَؤُونَةِ.» ؛

«پرسش صحيح و نيكو، نيمى از دانش است. سازش و مدارا نمودن با مردم نيمى از تدبير و انديشه انسانى است. ميانه روى و مراعات اقتصاد در زندگى، نيمى از مخارج انسان را مى كاهد.»
[شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج4، ص333 چهار جلدى.]

 

منبع این مطلب

بخشی از وصیت نامه شهيد علي صياد شيرازي

خداوندا! اين تو هستي كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايتت قرار دادي. خدايا! تو خود مي‌داني كه همواره آماده بوده‌ام آنچه را كه تو خود به من دادي، در راه عشقي كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر اين نبود، آن هم خواست تو بود.

پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمي‌دانم چه موقع خواهم رفت ولي مي‌دانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آن قدر با دشمنان قسم‌خورده‌ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.

خداوندا! ولي امرت حضرت آيت‌الله خامنه‌اي را تا ظهور حضرت مهدي (عج) زنده، پاينده و موفق بدار. آمين يا رب العالمين.

منبع این مطلب

فرازی از وصیت نامه شهید محمود کاوه
دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كههر توطئه‌اي را كه عليه انقلاب طرح‌ريزي كند،امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز،آن را خنثي خواهد كرد. آينده جنگ هم كاملاًروشن است كه پيروزي نصيب رزمندگان اسلام خواهد شدو هيچگاه، ما نخواهيم گذاشت كه خون شهيدانمان هدر رود.اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانيد كه بهمسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آنها آسيب رسيده استو اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آنها پيروز شده‌اند.

بخشی از وصیت نامه شهید ماشالله قدیری

اي ملت شهيد پرور ايران تنها راه نجات اسلام و رهايی مستضعفين و پيروزي نهايي پشتيباني قاطع و بي‌دريغ خود را از دولت جمهوري اسلامی و پيوستن به خط امام كه همان خط اصيل اسلام و محمد (ص) است. در هركجا هستيد از روحانيت مبارز دفاع كنيد تا اسلام را به تمام جهانيان بشناسانيد . خون شهيدان را پايمال نكنيد از توطئه‌هاي دشمن آگاه باشيد و هيچ وقت امام عزيز رهبر انقلاب را تنها نگذاريد.

بخشی از صیت نامه شهید مدافع حرم شهید جمال رضی
(ابوطاها)

باسلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و سلام به آخرین ذخیره الهی (عج) که درود خدا بر او و ثلاله پاکش باد و سلام بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) که حق بزرگی بر گردن همه بشریت دارند و سلام بر رهبر عزیزم که خدا را شکر می‌کنم از دوران زعامت این رهبر بزرگ و این نظام یگانه جهان که مانندی مانند آن ایجاد نخواهد شد چون رهبری مانند شما را ندارد.

شهید رجائی / شهید باهنر/هشت شهریور/انفجار نخست وزیری/ رئیس جمهور / محمد علی رجائی/ رجایی

موارد مرتبط

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: فضیلت و خواص سوره غاشیه , سوره غاشیه , امام حسن علیه السّلام , پرسش , نيكو , دانش , حدیث , احادیث , شهيد علي صياد شيرازي , شهید محمود کاوه , شهید ماشالله قدیری , شهید مدافع حرم , شهید جمال رضی , شهید رجائی , اشهید باهنر , شهید امیر حسین پور , امام خامنه ای , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

 

تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۰ - تفسیر نور:

«وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ» و هنگامی‌که به آنها (مشرکان) گفته شود: آنچه را خدا نازل کرده است پیروی کنید، گویند: بلکه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن یافتیم پیروی می‌‏نماییم. آیا (از آنان پیروی می‏‌کنند) هر چند پدران‌شان چیزی نمی‌‏فهمیدند و هدایت نیافته بودند؟
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۰:

آیۀ قبل به ما هشدار داد که از پیروی گام‌ها و فرمان‌های شیطان، دوری کنیم.

این آیه یکی از مصادیق راه شیطان را که تقلید کورکورانه است، بیان می‌کند.

پیروی و اطاعت عقلانی مانعی ندارد، مورد انتقاد قرآن، تقلید از کسانی است که نه خود دارای تعقّل بوده‌‏اند و نه هدایت انبیاء را پذیرفته‌‏اند.

هدایت الهی، در هر عصر و زمانی وجود دارد. از اینکه قرآن می‌‏فرماید: نیاکان آنان هدایت‌پذیر نبودند، استفاده می‌‏شود که هدایت الهی در هر زمانی بوده، ولی آنها نمی‌‏پذیرفتند.

حضرت علی علیه‌السّلام در نهج‌البلاغه می‌‏فرماید: «بلی لا تخلوا الارض من قائم لله ظاهرا او خائفا» «نهج‌البلاغه، قصار الحکم ۱۴۷» زمین از رهبر آسمانی هرگز خالی نیست؛ خواه آشکارا و خواه مخفیانه مردم را به راه خدا دعوت می‌نماید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۰:

۱. ارتجاع و عقب‌گرد، ممنوع است. پیروی از سنّت و راه نیاکان، اگر همراه با استدلال و تعقّل نباشد، قابل پذیرش نمی‌‏باشد. «أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا»

۲. تعصّباتِ نژادی و قبیله‌ای، از زمینه‌های نپذیرفتن حق است. «بَلْ نَتَّبِعُ» «آباءَنا»

۳. آداب و عقاید نیاکان، در آیندگان اثرگذار است. «ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا»

۴. راه حق، با عقل و وحی به دست می‌‏آید. «لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ»

۵. انتقال تجربه و دانش ارزش است، ولی انتقال خرافات از نسل گذشته به نسل آینده، ضدّ ارزش می‌‏باشد. «آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»

۶. عقل، ما را به پیروی از وحی، رهبری می‌کند. «اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ» «أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۱ - تفسیر نور:

«وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ» و مَثل کافران، چنان است که کسی به حیوانی که جز صدایی (از نزدیک) و یا ندایی (از دور) نمی‌‏شنود بانگ زند، اینان کران، لالان و کورانند و از اینروست که نمی‌اندیشند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۱:

«دُعاءً» به معنای خواندن از نزدیک و «نِداءً» برای خواندن از راه دور است.

در این آیه دو تشبیه است: یکی تشبیه دعوت‌کنندۀ حق به چوپان و دیگری تشبیه کافران، به حیواناتی که از کلام چوپان چیزی جز فریاد نمی‌‏فهمند.

یعنی ای پیامبر! مثال تو در دعوت این قومِ بی‌‏ایمان به سوی حق و شکستن سدهای تقلید کورکورانه، همچون کسی است که گوسفندان و حیوانات را برای نجات از خطر صدا می‌‏زند و آنها این پیام را درک نمی‌‏کنند؛ زیرا چشم و گوش دل آنها بسته شده و در واقع کر و لال و نابینا هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۱:

۱. ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است که مقدّمۀ تعقّل باشد، وگرنه حیوانات نیز چشم و گوش دارند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»

۲. راه شناخت، پرسیدن، گوش‌کردن و دیدن همراه با تفکّر است. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»

۳. اشخاص بی‌‏تفاوت در برابر دعوت حق، پنج صفت تحقیرآمیز دارند: مثل حیوانند، کورند، کرند، لالند و بی‌عقلند. «مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا» «فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۲ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‏‌اید! از نعمت‌‏های پاکیزه‌ای که به شما روزی داده‌‏ایم بخورید و شکر خدارا به جای آورید. اگر فقط او را پرستش می‌کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۲:

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که خداوند می‌‏فرماید: من مردم را خلق می‌‏کنم، امّا آنان غیر مرا می‌‌پرستند. من به آنان روزی می‌دهم، امّا آنان شکر دیگری را می‌نمایند. «تفسیر صافی»

قرآن، هر گاه بنا دارد انسان را از کاری منع کند، ابتدا راه‌های مباح آن را مطرح کرده و سپس موارد نهی رابیان می‌کند.

چون می‌خواهد در آیات بعد، مردم را از یک سری خوردنی، منع و نهی کند، در این آیه راه‌های حلال را بازگو نموده است.

شکر مراحلی دارد؛ گاهی با زبان است و گاهی با عمل. شکر واقعی آن است که نعمت‌‏ها در راهی مصرف شود که خداوند مقرر نموده است.

هدف اصلی از آفرینش نعمت‏‌های طبیعی، مؤمنان هستند.

در سه آیۀ قبل فرمود: ای مردم! از آنچه در زمین است بخورید.

در این آیه می‌فرماید: ای مؤمنان! از نعمت‌های دلپسندی که برای شما روزی کرده‌ام بخورید.

شاید در این اختلاف تعبیر، رمزی باشد و آن اینکه هدف اصلی، رزق‌رسانی به مؤمنان است، ولی دیگر مردم هم در کنار آنها بهره ‏می‌برند. همان‌گونه که هدف اصلیِ باغبان از آبیاری، رشد گلها و درختانِ میوه است، گرچه علف‏‌های هرز و تیغ‌ها نیز به نوایی می‌‏رسند.

از هر کس توقّع خاصّی است.

از مردم عادّی، توقّع آن است که پس از خوردن، دنبال گناه و وسوسه‌‏های شیطان و فساد نروند «یا أَیُّهَاالنَّاسُ کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» «بقره، ۱۶۸»

ولی از اهل ایمان این توقّع است که پس از خوردن، به دنبال عمل صالح و شکرگزاری باشند. «یا أَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا»«وَ اشْکُرُوا» و «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا» «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» «مؤمنون، ۵۱»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۲:

۱. خودسازی و زهد و تقوی، منافاتی با بهره‌گیری از طیّبات ندارد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوامِنْ طَیِّباتِ»

۲. در مکتب اسلام، مادّیات مقدّمۀ معنویات است. «کُلُوا»، «وَ اشْکُرُوا»، «تَعْبُدُونَ»

۳. اسلام در تغذیه، به بهداشت توجّه دارد. «طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ»

۴. قبل از تأمین زندگی مردم و محبّت به آنان، توقّعی نداشته باشید. «کُلُوا» «وَ اشْکُرُوا»

۵. شکر، نشانۀ خداپرستی و توحید ناب است. اگر انسان رزق را نتیجه فکر اقتصادی، تلاش، مدیریّت، سرمایه و اعتبارات خود بداند، برای خداوند سهمی قایل نخواهد بود تا او را شکر کند. «وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»

۶. شکر، نمونۀ روشن عبادت است. «وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ» «تَعْبُدُونَ»

۷. شکر خداوند، واجب است. «کُلُوا» «وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ»

۸. خداپرست، آنچه را خدا حلال شمرده، از پیش خود حرام نمی‌کند. «کُلُوا» «إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۳ - تفسیر نور:

«إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِاللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که (هنگام ذبح) نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام کرده است،(ولی) آن کس‌که ناچار شد (به خوردن اینها) در‌صورتی‌که زیاده‌طلبی نکند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهی بر او نیست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۳:

به‌دنبال آیۀ قبل که فرمود: از پیش خود، حلال‌‏های خدا را بر خود حرام نکنید، خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانی که مانند زمان جاهلیّت نام غیر خدا هنگام ذبح بر او برده شود، حرام کرده است.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: گوشت مردار، سبب ضعف بدن و قطع نسل و مرگ ناگهانی می‌شود و خوردن خون، سبب سنگدلی و قساوت قلب می‏ گردد. «وسائل، ج ۱۶، ص ۳۱۰»

طبق نظریه‌های بهداشتی، گوشت خوک عامل دو نوع کرم کدو و تریشین است و حتّی در بعضی از کشورها، مصرف گوشت خوک ممنوع شمرده شده و انجیل مسیح نیز گناهکاران را به خوک تشبیه کرده است.

کسی‌که برای حفظ جان خود هیچ غذایی نداشته باشد، می‌‏تواند به خاطر اضطرار از غذای حرام استفاده کند، مشروط بر اینکه از روی سرکشی و نافرمانی و ستمگری نباشد؛ یعنی فقط به همان مقداری مصرف کند که خود را از مرگ برهاند، نه اینکه خواهان لذّت باشد. این اجازه به خاطر لطف و مهربانی خداوند است.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: اگر انسان عمداً در حال اضطرار از خوردنی‌های ممنوع نخورد و بمیرد، کافر مرده است. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۳۰»

با توجّه به اینکه خوردنی‌های حرام، بیش از چهار موردی است که در آیه مطرح شده است، پس کلمه «إِنَّما» به معنای حصر عقلی نیست، بلکه در مقابل تحریم‌‏های جاهلیّت است.

قاعدۀ اضطرار، اختصاص به خوردنی‌ها ندارد و در هر مسئله‌ای پیش آید، قانون را تخفیف می‌‏دهد.

از امام صادق علیه‌السّلام سؤال کردند که پزشک به مریضی دستور استراحت و خوابیدن داده است، نماز را چه کند؟ امام این آیه را تلاوت نموده و فرمودند: نماز را خوابیده بخواند. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴۵»

احکام اسلام، بر اساس مصالح است. در آیه قبل، خوردن به خاطر طیّب بودن آنها مباح بود و در این آیه چیزهایی که از طیّبات نیستند، حرام می‌شود.

تحریم‌های الهی، تنها به جهت مسائل طبی و بهداشتی نیست، مثل تحریم گوشت مردار و خون، بلکه گاهی دلیل حرمت، مسائل اعتقادی، فکری و تربیتی است. نظیر تحریم گوشت حیوانی که نام غیر خدا بر آن برده شده که به خاطر شرک‌زدایی است. چنان‌که گاهی ما از غذای شخصی دوری می‌کنیم، به خاطر عدم رعایت بهداشت توسط او، ولی گاهی دوری ما از روی اعراض یا اعتراض و برائت از اوست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۳:

۱. اسلام به مسئلۀ غذا و تغذیه، توجّه کامل داشته و بارها در مورد غذاهای مضرّ و حرام هشدار داده است. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ»

تحریم گوشت خوک و مردار و خون، چهار بار در قرآن تکرار شده است: آیۀ مورد بحث و سوره‌‏های مائده، ۳ و انعام، ۱۴۵ و نحل، ۱۱۵.

۲. تحریم‌ها، تنها به دست خداست نه دیگران. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ»

۳. توجّه به خداوند و بردن نام او، در ذبح حیوانات لازم است. تا هیچ‌کار ما خارج از مدار توحید نباشد و با مظاهر شرک و بت‌‏پرستی مبارزه کنیم. «وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ»

۴. اضطراری حکم را تغییر می‌دهد که به انسان تحمیل شده باشد، نه آنکه انسان خود را مضطرّ کند. کلمۀ «اضْطُرَّ» مجهول آمده است؛ نه معلوم. «فَمَنِ اضْطُرَّ»

۵. اسلام، دین جامعی است که در هیچ مرحله بن‌‏بست ندارد. هر تکلیفی به‌هنگام اضطرار، قابل رفع است. «فَمَنِ اضْطُرَّ» «فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

۶. قانون‏‌گذاران باید شرایط ویژه را به هنگام وضع قانون در نظر بگیرند. «فَمَنِ اضْطُرَّ» «فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

۷. از شرایط اضطراری، سوء‌استفاده نکنید. «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۴ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» کسانی‌که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، کتمان می‌کنند و بدان بهایی اندک می‌‏ستانند، آنها جز آتش در شکم‌‏های خود فرو نمی‌‏برند، و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمی‌‏گوید و پاک‌شان نمی‌کند و برای آنها عذاب دردناکی است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۴:

دانشمندانِ یهود و نصاری تا قبل از آمدن پیامبر اسلام، به مردم وعدۀ آمدن آن حضرت را می‌دادند و نشانه‌‏هایی را که در تورات و انجیل آمده بود برای مردم می‌گفتند.

ولی همین‌که پیامبر اسلام مبعوث شد و آنها اقرار به رسالت آن حضرت را مساوی با از دست دادن مقام، مال و خود دیدند، حقیقت را کتمان نمودند، تا چند روزی بیشتر در مسند خود بمانند و تحفه و هدایایی بخورند.

ولی این بهای اندکی است که در برابر گناه بزرگ خود دریافت می‌دارند و این درآمدها نیز چیزی جز آتش نیست که می‌خورند.

همچنان‌که در آیه‌ای دیگر، از خوردن اموال یتیمان به خوردن آتش تعبیر شده است. «نساء، ۱۰»

خداوند در روز قیامت با این کتمان‌کنندگان، سخنی از روی محبّت نخواهد گفت، با آنکه در آن روز، مؤمنان با خدا هم سخن خواهند شد. البتّه این گفت‌وگو یا از راه ایجاد موج در فضا و یا از طریق الهام و با زبان دل است و همۀ خوبان در آن روز کلیم‌اللّه می‌شوند.

در آیۀ قبل، به دنبال تحریم گوشت خوک و مردار، سخنی از مغفرت آمده است.

ولی در این آیه که سخن از تحریم کتمان حق و گناهان مربوط به مسائل فکری و فرهنگی است، لحن آیه بسیار تندتر شده و سخنی از مغفرت نیامده است.

بگذریم که در آیۀ بعد این تهدیدات شدیدتر می‌شود.

کتمان حقیقت، تنها دربارۀ رسالت پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نبوده است. کسانی‌که دربارۀ جانشین واقعی پیامبر نیز کتمان حقیقت کنند، دچار این عقوبت خواهند شد.

آنان‌که ماجرای غدیر خم را در کتب تفسیر و تاریخ خود محو و مسیر آیات را تحریف و توجیه می‌کنند و مردم را به جای امام معصوم به سراغ دیگران می‌فرستند، دچار کتمان حقیقت شده‌‏اند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۴:

۱. دنیاگرایی، بزرگ‌ترین خطر برای علما و دانشمندان است. «یَکْتُمُونَ»، «یَشْتَرُونَ»

۲. دین‌فروشی، به هر قیمتی که باشد خسارت است، زیرا حقایق و معارف کتب آسمانی ارزشمندتر از همۀ منافع است. «ثَمَناً قَلِیلًا»

۳. خوردنی‌‏های حرام، به‌ صورت آتش تجسّم می‌یابند. «ما یَأْکُلُونَ» «إِلَّا النَّارَ»

۴. اشیا دارای یک وجهۀ باطنی و ملکوتی هستند که در قیامت به آن شکل تجسّم می‌یابند. «فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ»

۵. کیفر، باید متناسب با جرم باشد. آنان‌که در دنیا راه شنیدن کلام خدا را بر مردم بسته‌‏اند، در قیامت از لذّت استماع کلام خدا محروم می‌‏شوند. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ»

۶. عذاب‌های قیامت، هم جسمی و هم روحی است. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۵ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی‏ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ» آنها (کتمان‌کنندگان حق) کسانی هستند که گمراهی را به بهای از دست دادن هدایت و عذاب را به جای آمرزش خریدند. پس به راستی چقدر در برابر عذاب خداوند تحمّل دارند؟
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۵:

برای کتمان گناه ، هشت تهدید پی‌درپی آمده است پنج تهدید در آیۀ قبل، دو تهدید در این آیه و یک تهدید در آیۀ بعد.

شاید در مورد هیچ گناه دیگر این همه تهدید پشت سر هم نیامده باشد.
انگیزه‌های کتمان حق:

انگیزه‏‌های کتمان حقیقت، زیاد است.

از آن جمله می‏‌توان به غرور، تعصّب نابه‌جای دینی، حفظ موقعیّت، ضعف نفس، عدم شهامت، تنگ‌نظری، سفارش بیگانگان، حفظ مقام و مال اشاره کرد.

توبۀ گناه کتمان، تنها استغفار و گریه نیست، بلکه بیان حقایق است. البتّه در مواردی که جان کسی در خطر است و یا فساد و خطری مطرح است، کتمان مانعی ندارد. مانند کتمان گناهان خود یا مردم، برای جلوگیری از رواج بدی‌ها.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۵:

۱. کتمان حقایق، از گناهان ویژۀ دانشمندان است. «أُولئِکَ الَّذِینَ»

۲. در بیان کتب آسمانی، هدایت و مغفرت الهی است و در کتمان آنها ضلالت و عذاب. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی‏ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ»

۳. دین‌فروشی و کتمان حقیقت، سخت‏‌ترین کیفرها را به‌دنبال دارد. جملۀ «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ» در قرآن تنها در مورد این گروه به کار رفته است.
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۶ - تفسیر نور:

«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ» آن (عذاب) به جهت آن است که خداوند کتاب (آسمانی) را به حق نازل کرده است و البتّه کسانی‌که در کتاب (خدا با کتمان و تحریف) اختلاف (ایجاد) کردند، همواره در ستیزه‌‏ای عمیق هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۶:

این همه تهدید و وعدۀ عذاب که برای کتمان کنندگان حقایق دینی بیان شد، از آن جهت است که خداوند کتاب آسمانی را چنان روشن و واضح و همراه با دلایل و استدلال نازل کرده است که جای هیچ‌گونه شبهه و ابهام برای کسی باقی نماند.

امّا با این حال گروهی از مردم برای حفظ منافع شخصی خود، دست به توجیه و تحریف زده و در فهم کتاب آسمانی اختلاف به وجود می‌آورند تا به اصطلاح آب را گل‌آلود نموده و از آن ماهی بگیرند.

خداوند در وصف اینان می‌فرماید: این گروه در شقاق و جدایی به سر می‌برند.

یکی از راه‌های کتمان حقیقت، ایجاد اختلاف است.

در سه آیۀ گذشته، تمام تهدیدات متوجّه کتمان‌کنندگان بود.

در این آیه به جای اینکه بفرماید: کتمان‌کنندگان در شقاقند، فرمود: اختلاف‌کنندگان در کتاب، در شقاقند.

این نشان‌دهندۀ آن است که کتمان‌کنندگان، همان اختلاف‌کنندگان هستند؛ زیرا در محیط آلوده به اختلاف است که می‌توان مردم را سردرگم و حقایق را پنهان کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۶:

۱. منشأ اختلافات دینی و مذهبی، دانشمندان هستند؛ نه کتب آسمانی. «نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ» «اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ»

۲. کتمان حقایق، موجب شقاق و شکاف و جدایی و پراکندگی است. «شِقاقٍ بَعِیدٍ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۵۹-۲۶۸.

مهمترین پايۀ اسلام

عَنْ فُضَيْلٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام)، قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ: الصَّلَاةِ، وَ الزَّكَاةِ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْحَجِّ، وَ الْوَلَايَةِ، وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ ءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ يَوْمَ الْغَدِيرِ.
از فضیل نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمودند: اسلام بر پنج پايه استوار شده است: نماز، و زكات، و روزه، و حجّ، و ولايت، و برای چيزی فریاد زده نشد، آنچنان که در روز غدير برای ولايت فریاد زده شد.

بحار الأنوار، ج 65، ص332، ح8؛ الكافي، ج 2، ص21، ح8.

روز نالۀ شيطان
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیهما السلام)، عَنْ أَبِيهِ(علیه السلام): إِنَّ إِبْلِيسَ عَدُوُّ اللَّهِ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ: يَوْمَ لُعِنَ، وَ يَوْمَ أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ، وَ يَوْمَ بُعِثَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله)، وَ يَوْمَ الْغَدِيرِ.


از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت است از پدرشان حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) كه فرمودند: همانا شيطان دشمن خدا، چهار بار ناله كرد: روزى كه مورد لعن خدا واقعشد، و روزى كه به زمين هُبوط كرد، و روزى كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) مبعوث شدند، و روز عيد غدير.

بحار الأنوار، ج 37، ص121، ح13؛ قرب الإسناد، ص9، ح30.

معنی مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ

عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ(علیهما السلام)، عَنْ قَوْلِ النَّبِيِّ(صلی الله علیه و آله): «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»؟ فَقَالَ: يَا أَبَا سَعِيدٍ! تَسْأَلُ عَنْ مِثْلِ هَذَا؟ عَلَّمَهُمْ أَنَّهُ يَقُومُ فِيهِمْ مَقَامَهُ.
از ابان بن تغلب نقل است که گفت: از حضرت ابا جعفر، امام محمّد باقر(علیه السلام) در بارۀ فرمایش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله): «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»، پرسیدم، حضرت فرمودند: آیا چنین مطلبی سؤال می پرسی؟ معنایش این است که آن حضرت، به مردم فهماند که در میان آن ها، فقط علی(علیه السلام) جانشین او خواهد بود.

بحار الأنوار، ج 37، ص223، ح97؛ معاني الأخبار، ص66، ح2.

دعاهای پیامبر(صلی الله علیه و آله) در غدیرعَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: لَمَّا نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ بِإِعْلَانِ أَمْرِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام): «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» إِلَى آخِرِ الْآيَةِ، قَالَ: ...
فَقَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله): مَنْ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ؟ قَالَ: فَجَهَرُوا، فَقَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُمْ الثَّانِيَةَ، فَقَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُمْ الثَّالِثَةَ، فَقَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ(علیه السلام)، فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، فَإِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ مِنْ بَعْدِي.
از حنان بن سدیر نقل است که پدرش گفت: حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمودند: هنگامی که جبرئیل در حجّة الوداع برای اعلان امر ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام)، آیۀ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»، تا آخرش را بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل کرد، پس فرمودند: چه کسی به شما از خودتان سزاوارتر است؟ مردم با صدای بلند گفتند: خدا و رسولش، پس بار دوّم پرسیدند، و مردم گفتند: خدا و رسولش، سپس برای بار سوّم پرسیدند، و مردم گفتند: خدا و رسولش، آنگاه دست علی(علیه السلام) را گرفتند و فرمودند: هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست، خدایا! دوستدار او را دوست بدار، و با دشمنش دشمن باش، و یاری دهنده اش را یاری نما، هر که او را خوار کند را خوار نما، زیرا او از من است و من از اویم، او برای من به منزلۀ هارون برای موسی است، مگر اینکه دیگر پیامبری پس از من نمی باشد.

بحار الأنوار، ج 37، ص139، ح32؛ تفسير العياشي، ج 1، ص332، ح153

غدیر در کلام امام هادی (علیه السلام)

مولای ما، حضرت هادى(علیه السلام) به ابو اسحاق فرمودند: و روز غدير که پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) برادرشان على(علیه السلام) را به عنوان علَم و پيشواى بعد از خود برای مردم نصب نمودند، ابو اسحاق گفت: عرض كردم: راست فرمودید، فدايتان شوم! من برای همين به زيارت و ديدار شما آمده ام، و گواهى مى دهم كه شما حجّت خدا بر مردم هستید.

حضرت آیت الله امام خامنه ای: یاد امام باقر(علیه السلام)، یعنی یاد سر برآوردن حیات دوباره‌ی جریان اصیل اسلامی در مقابله‌ی با تحریفها و مسخهائی که انجام گرفته بود. 1388/09/04

بالاتر از ایثار جان
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. حضرت ابراهیم علیه‌السلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود. ۱۳۸۹/۰۸/۲۶

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انسان ۲۵۰ ساله | امام هادی علیه‌السلام و جنگ روانی علیه خلیفه قدرتمند

امام هادی علیه‌السلام با دیدِ یک انسان مبارز به دربارِ متوکّل رفت و مجلسِ شراب او را به مجلس معنویت تبدیل کرد. یعنی او را مغلوب کرد؛ به طوری که در آخرِ حرفهایش، متوکّل برای حضرت عطر آورد و او را با احترام بدرقه کرد.
در مبارزه‌ای که شروع کننده‌ی آن، خلیفه‌ای تندخو و قدرتمند بود، امام هادی دست به یک جنگ روانی زد؛ مبارزه‌ای که در آن نیزه و شمشیر کاربُرد ندارد. ۱۳۸۰/۶/۳۰

بزرگترین عید، برترین تبیین
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «در روز عید غدیر، پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰

یاامیرالمؤمنین
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «در روز عید غدیر،پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امیرالمؤمنین، آن زبان صادق، آن بیان ناطق‌ عن‌الله در موارد متعدّدی در مقابل مخالفین خودش، به ماجرای غدیر احتجاج کرده؛ از جمله امیرالمؤمنین (علیه ‌الصّلاة ‌و السّلام) در صفّین یک خطبه‌ای برای اصحاب خودشان میخوانند و آنجا شرح میدهند حادثه‌ی غدیر را و میگویند پیغمبر این‌ جور گفت و این‌ جور ایستاد و مانند اینها، بعد گفت «قُم یا عَلیّ‌»، علی جان بلند شو؛ من بلند شدم، دست من را گرفت و گفت که خدا ولیّ ما است، من را ولیّ شما قرار داده و هر کسی که من ولیّ او و مولای او هستم، این علی مولای او است.» ۱۴۰۰/۰۵/۰۶

عید غدیر / اعیاد اسلامی/ولایت / هجدهم ذی‌الحجة/ غدیر خم

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

بهشتی در آینده شناخته خواهد شد
آقای بهشتی خیلی خیلی بزرگ بود و این مردم هنوزم که هنوز است، به نظر من آقای بهشتی را نشناخته‌اند. بهشتی در آینده شناخته خواهد شد. بهشتی را ماها می‌شناختیم که سالیان درازی کوشش او را در راه پیشبرد این انقلاب دیده بودیم از نزدیک که قدم به قدم چگونه این مرد، این انقلاب را پیش برد. کاری هم نداریم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.
بیانات در بیمارستان پس از حادثه ترور ۱۳۶۰/۰۴/۱۷

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی: «واقعاً باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را همه بدانند، همه؛ این جوانان مؤمن و انقلابی‌اند که روز خطر سینه سپر میکنند، هشت سال جنگ تحمیلی میروند توی میدان؛ اینها هستند. افرادی که نسبت به این جوانها با چشم بدبینی نگاه میکنند یـا مـــردم را بـدبیــن میکننــد، بـه اســـتقلال کشــور و پیشرفت کشور و به انقلاب اسلامی خدمت نمیکنند. این جوانها را باید حفظ کرد، باید از اینها قدردانی کرد.» ۱۳۹۲/۱۲/۱۵

شهید مدافع حرم مهدی نوروزی

شهید مظلوم آیت الله محمد حسینی بهشتی در وصیت خود خطاب به خانواده اش آورده است:
اینجانب سیدمحمد حسینی بهشتی، دارنده شماره شناسنامه 13707 از اصفهان، به همسرم، فرزندانم و سایر بستگانم وصیت می کنم که در زندگی بیش از هر چیز به فروغ الهی که در دل انسان هاست، اهمیت دهند و با ایمان به خدای یکتای علیم، قدیر، سمیع، بصیر، رحمان و رحیم، پیامبران بزرگوارش و پیروی از خاتم پیامبران (ص)، کتاب قرآن، ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین، اهتمام به ذکر و یاد خدا، نماز با حضور قلب، روزه، عبادات دیگر، انفاق، ایثار، صدق و جهاد بی امان در این راه و حضور پیگیر در جماعت و انس با مردم، راه سعادت را به روی خود باز گردانند.
27 رجب 1400 هجری قمری
ما بی شناسنامه نیستیم، ما از مردم جدا نمی باشیم؛ ما بی شناسنامه نیستیم، اولاد زجر کشیده آل عبا (ع)، فرزندان زندان های بی نام و نشان و حبس ها و دخمه های فراموشی.
ما بی شناسنامه نیستیم، اهل قنوتیم، ساکن دهستان نیایش و بچه جنوب عشقیم، کبوتران قباپوشی که بال در خون شهیدان کربلا نهاده ایم و عمری بر شاخه ها مرثیه خوان ذبح بنی آدم، ما از امتزاج دو ایمان بدوی روستایی از تصادم دو عدم ساده بوجود آمده ایم، با هیچ کس هیچ فرقی نداریم و نمازمان را اول وقت می خوانیم.
ما محصول آن لحظاتی هستیم که خسته از بیل و رنجور از داس، خیمه دعایی برافراشته اند، ما ساده نشینان کاخ ویرانه فقر و فناییم؛ پنجره هایی که رو به سوی افق سبز توکل باز می شوند؛ ما مثل کتابی در هر گوشه خاک و در هر لحظه از روزگار باز می شویم و دیگران را از خود باخبر می کنیم؛ ما مثل وضو ساده و پاکیم؛ عین اقطار بی آلایش و معصومیم؛ ما را می شود در هر گوشه مسجد پیدا کرد؛ در هر جنسی جستجو نمود با هر دردی دریافت؛ ما مثل تلاوت غمگینیم، مثل تکبیر حالت خنجر داریم و دوستان ما شیران روز و پارسایان شب هستند. از نوح به بعد تا کربلا و هویزه و تا هویزه حضور داریم، پشت هر سنگی روییده ایم، با هر بوته ای رسیده ایم، بر هر شاخی بر داده ایم؛ ما در این آب و خاک سبز می شویم؛ ما بی شناسنامه نیستیم.

شهید همت: در زمان غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید.

شهید چمران: من نمی‌گویم #ولی_فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

شهید «رضا مهرابی نژاد» فرزند «امامقلی» 2 فروردین 1333 در کرمانشاه دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 12 تیرماه 1363 در نقده به فیض شهادت نائل آمد.

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

«هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏‌اند مرده مپندار بلكه زنده‏‌اند و نزد پروردگارشان روزى داده می‌شوند»

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان

سلام و درود به امام زمان(عج) و نائب بر حقش امام خمينی و درود فراوان به تمامی شهدا، علی‌الخصوص شهدای مظلوم كردستان. سلام و درود به تمامی خانواده‌های شهدا، اُسرا، مجروحين و مفقودين. سلام به تمامی خانواده‌های رزمندگان اسلام و سلام بر خانواده محترم خودم.

پدر و مادر عزيز و مهربانم! اميدوارم كه مرا ببخشيد.

همسر گراميم! اميدوارم كه مرا ببخشيد و فرزندان مرا خوب تربيت كنيد. دخترانم را زينب‌وار و پسرانم را حسين‌وار تربيت كنيد. بدان و آگاه باش كه اجر شما، اجر عظيمی نزد خداوند متعال است و مصيبت‌ها كليد بهشت است. ما كه می‌خواهيم دير يا زود همه نزد خداوند برويم پس چه بهتر در راه خدا شهيد شويم. امروز ما در راهی قدم نهاده‌ايم كه تمامی اولياء خاص خدا در اين راه فدای دين حق شدند. شما امروز ادامه دهنده راه زينب(س) هستيد و اميدوارم كه در قيامت با حضرت زينب(س) محشور شويد. حالا که راهمان را شناخته‌ايم بايد راه شهيدان را ادامه بدهيم. از شهادت من هيچ ناراحتی نداشته باشيد كه خداوند در قرآن كريم فرموده است من نگهبان خانواده‌های شهدا هستم.

از شما تقاضا می‌كنم كه فرزندانم مجيد و روح‌الله را طوری بزرگ كنيد كه اسلحه مرا بردارند و راهم را ادامه دهند. در تشييع جنازه‌ام چشمان مرا باز بگذاريد كه منافقين كوردل بفهمند راهی كه رفتم آگاهانه بوده است و با چشمی باز.

خواهش من از شما اين است كه هيچ‌‍‌وقت امام را تنها نگذاريد و نماز را به پا داريد. از دخترانم خواهش می‌كنم كه حجابشان را حفظ كنند. از خواهرانم تقاضا دارم كه مرا ببخشند و خواهش مي‌كنم از شما، حجاب را حفظ كنيد.

برادرم! از شما تقاضا دارم كه تا آخرين قطره خون از ولايت فقيه دفاع كنيد. مرا در بهشت رضا(ع) كنار بقيه شهدا دفن كنيد. سر قبرم اسلحه مرا به پسرم بدهيد كه يک تير شليک كند تا ابرجنايتكاران بفهمند كه هر اسلحه‌ای از دست شهيدی به زمين می‌افتد پسران آن شهدا راه پدر شهيد خود را ادامه می‌دهند.

و در خاتمه يک پيام دارم برای تمامی ملت قهرمان ايران: امام را تنها نگذارند و راه شهدا را ادامه دهند. ابرقدرت‌های شرق و غرب بدانند كه اگر ما را تكه‌تكه كنند باز تكه‌تكه‌ها فرياد می‌زنند، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.

والسلام علی من اتبع الهدی

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدی(عج) خمينی را نگهدار

شهید «رمضان پناهی» فرزند «پناه‌علی» 6 مهرماه 1332 در ساوه دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 11 تیرماه 1364 به فیض شهادت نائل آمد.

ولا تحسبن الذين قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.

با توكل بر خداوند متعال و با دورود بر مهدی موعود(عج) و با درود بر رهبر كبير انقلاب اسلامی ايران. با دورود فراوان بر مادرم، همسرم، فرزندانم، خواهرم، برادرانم و با دورود بر كليه امت حزب‌الله و شهيدپرور ايران.

توبه نامه‌ام را به شما كه وصيت‌نامه‌ام می‌باشد، خطاب به شما عزيزان ايثارگرم كه وارث همه مسئوليت شهادتم(البته اگر خدای متعال قبول كند) در بين بستگانم می‌باشید می‌نويسم.

من با آگاهی كامل اين راه را كه همان ردپای امام حسين(ع) است انتخاب نموده‌ام. من يک سرباز راه حق عليه باطل هستم و با ميل و رغبت خودم اين مسير را كه راه شهدای اسلام است انتخاب نموده‌ام. من اين راه را برای رضای خدا متعال و به خاطر قرآن و اسلام انتخاب نموده‌ام؛ چرا كه خون سرخ شهيدان از صدر اسلام تا شهدای كربلای جنوب و غرب ايران فرياد می‌زند كه چرا نشسته‌ايد؛ آخر ما مسلمان هستيم. ما در عصری زندگی می‌كنيم كه كفر و نكبت سراسر دنيا را گرفته است. به قول امام عزيز ما بايد آنقدر شهيد و خون بدهيم تا فتنه و كفر از روی زمين برداشته شود. ما بايد آنقدر شهيد بدهيم تا اسلام عزيز با ظهور مهدی(عج) پيروز شود و عدل الهی در سايه توحيد برقرار گردد.

عزيزان من! مبادا روزی امام امت و فقيه عالی‌قدر را تنها بگذاريد. ما در حال حاضر هرچه داريم از روحانيت مبارز داريم. واقعا كشور ما در لجنزار فرو رفته بود كه نجاتش را بايد مديون اين رهبر عالی‌قدر و روحانيت مبارز دانست. در حال حاضر تمام كشورهای غرب و شرق بر عليه اين رهبر كبير انقلاب و ايران اسلامی توطئه می‌كنند؛ تمام كشورهای جنايتكار هم‌دست شدند بلكه اين انقلاب را شكست بدهند، نكند خدای ناكرده عده‌ای هم پيدا شوند از داخل مثل خوره اين انقلاب را بخورند.

اميدوار هستم كه مكر و حيله دشمنان، چه داخلی و چه خارجی به خودشان باز گردد.

باز هم توصيه می‌كنم اگر می‌خواهيد در ادامه راه شهدا باشيد؛ اگر می‌خواهيد شهدا را خشنود كنيد، اگر می‌‌خواهيد رزمندگان را ياری كنيد، امام و فقيه عالی‌قدر را كاملا حمايت كنيد و آنها را تنها نگذاريد.

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار

والسلام

رمضان پناهی، مورخ 1364/1/17

شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار

تاریخ شهادت : 1394/11/21 | محل شهادت : حلب - سوریه

وصیت نامه شهید:

بسم الله الرحمن الرحیم

قال رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله
انی تارک فیکم ثقلین کتاب ا... و عترتی ، لم یفترقا حتی علی الحوض

بارالها من به‌خوبی می‌دانم که کیستم و چگونه بنده‌ای در نزد درگاه تو بوده‌ام. بااینکه بزرگ‌ترین نعمت‌های دنیا را به عطا نمودی قدر نشناختم و به‌جای سر سائیدن بر آستان تو، عصیان و سرکشی نمودم. بار الها نعمت اسلام و مسلمان بودن به من عطا نمودی ولیکن غافل بودم نعمت قرآن هدایتگر و برنامه جامع برای رسیدن به فلاح و رستگاری به من ارزانی داشتی اما نفهمیدم و از آن آن‌گونه که شایسته است استفاده نکردم.

فرصت دادی تا پیامبر صلح و دوستی و رحمت العالمین حضرت ختمی‌مرتبت محمد بن عبدا... صلی‌الله علیه وآله را بشناسم و ایشان را که اسوه حسنه نامیدی به‌عنوان سرمشق و الگوی زندگی برگزینم ولیکن همچون کبک سر در برف فروکردم و هیچ توجهی به این نعمت بزرگ نکردم. از میان فرق اسلامی، مرا در زمره شیعیان قرار دادی که فقط ساکنان حقیقی این طریقت در صراط مستقیم به‌سوی تو درحرکت‌اند ولیکن در خواب خرگوش بودم نفهمیدم.

برای شیعیان، بعد از پیامبر بزرگ اسلام سیزده نور معصوم و پیشوا و راهبر و امیر و هادی قرار دادی تا سالکین طریقت در پرتو هدایت آنان به سرمنزل مقصود برسند ولیکن نفهمیدم و خلاف شیوه و منش آنان عمل نمودم بار خدایا به همه‌ی خطاهای خود معترفم و می‌دانم که عمری اشتباه نمودم. الها می‌دانم که هر کاری نمودم با خلوص نیت نبوده و عمری به ریاکاری و تزویر مشغول بودم. ولیکن خدایا صادقانه از تو می‌خواهم حداقل به خاطر لقلقه‌های زبانم که تو را خدای خود می‌دانستم و حضرت ختمی‌مرتبت محمد مصطفی صلی‌الله علیه وآله را به‌حق آخرین فرستاده‌ات.

خدایا از معرفت به توحید و یگانگی تو چیزی در چنته ندارم، از معاد و آخرت چیزی نفهمیدم از نبوت فقط نام پیامبر اسلام را لقلقه نمودم. از امامت فقط عرض ارادتی ظاهری به علی بن ابی طالب علیه‌السلام و فرزندانش ابراز نمودم و عدالت واژه‌ای نامفهوم و غریب برایم بوده. خدایا اعتراف می‌کنم که عصیان و سرکشی نمودم اقرار می‌کنم که یاغی هستم و در اوج رذالت و پلیدی مستقرم. ولیکن زبانم گاهی نام تو را برده است. گاهی از سر عادت و بدون توجه نام پیامبر را زمزمه نمودم. در مواردی نادر نگاهی به کتاب هدایتگر و نورانی‌ات داشته‌ام، گاهی چشمانم برای مصیبت حضرت علی علیه‌السلام و زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیه و فرزندان بزرگوارش، نمی به خود دیده است و قلبم در شادی آن بزرگوار مسرور گشته.

خدایا عاجزانه از تو می‌خواهم که به نفس پَستِ من نگاه نکنی و با لطف و عزیمت و بزرگواری خود، مرا مورد مغفرت و آمرزش قرار دهی از من بگذری.

و اما بعد، همسر بزرگوار و مهربان و فداکارم؛
از روزی که زندگی با من را آغاز نمودی هیچ‌گاه روی آرامش را به خود ندیدی. ازلحاظ معنوی بارها از من پیش بودی و من با فاصله‌های بعید و طولانی از تو دور بودم، ازلحاظ مادی هیچ‌گاه نتوانستم حداقل‌های آسایش و زندگی را برای تو و فرزندانم تأمین نمایم.

حتی نتوانستم زمان کافی خدمتتان باشم، اندک زمانی را نیز که پیشتان بودم مجبور بودید بداخلاقی‌های مرا تحمل‌کنید، بار تربیت فرزندان را تنها به دوش کشیدی، و مدیریت خانه را با انبوه مشکلات تدبیر نمودی به‌جای آنکه یار شاطری برای تو باشم، بار خاطری برایت بودم. به‌جای آنکه تکیه‌گاهی برایت در زندگی باشم تو را با انبوهی از گرفتاری‌ها و در سخت‌ترین شرایط تنها گذاشتم.

همسر عزیزم، زبانم قاصر است از اینکه زحمات فراوان و طاقت‌فرسای تو را پاس بدارم می‌دانم که نزد خدا روسیاهم و هیچ جایگاهی در نزد او ندارم اما مطمئن باش که اگر دوری مرا به خاطر غلبه‌ی حق بر باطل به افراشته شدن پرچم اسلام ناب تحمل می‌کنی پاداش تو افضل بر آن مجاهدان است که در خط مقدم نبرد رودررو و چشم در چشم با دشمنان خدا پیکار می‌کنند. اگر امروز با تأسی به زهرای مرضیه و زینب کبری سلام‌الله علیها رنج و مشقت و بار زندگی را به‌تنهایی بر دوش می‌کشی شک نکن که در نزد خداوند منان جایگاهی رفیع خواهی داشت.
همسر عزیزم؛

از تو در اوج ناتوانی و عاجزانه می‌خواهم که به خاطر همه‌ی کاستی‌ها و بدی‌هایم درگذری و مرا ببخشی و همواره از درگاه خداوند برایم آمرزش و بخشش بطلبی.

همسر مهربانم؛
از تو می‌خواهم که در راه اعتلای اسلام ثابت‌قدم و استوار باشی و همچون کوهی استوار و مانند آهن محکم ، فرزندانم را انقلابی، مکتبی و پیرو اهل‌بیت تربیت نمایی که مهم‌ترین وظیفه و کارکرد خانواده تحویل نسلی مؤمن و مکتبی به جامعه و امت اسلامی است که اگر این مهم را به سرمنزل مقصود برسانی خیر دنیا و آخرت را ربوده‌ای و هم خود و هم من را در نزد خدای متعال و پیامبر و ائمه هدی سربلند می‌نمایی.

همسر عزیز و مهربانم و فرزندان دلبند و عزیزتر از جانم؛
سیده زهرای عزیز و سیده زینب عزیز و سیده رقیه‌ عزیز؛

در ابتدای مطلب حدیثی از پیامبر عزیز شأن اسلام نقل نمودم که فرمودند بعد از خود دو چیز گران‌بها و باارزش را در میان امت اسلام باقی می‌گذارند که آن دو هرگز از هم جدا نخواهد شد و لاغیر. اولین چیزی که پیامبر از آن یاد می‌نمایند که در تعبیر از آن به ثقل اکبر یاد می‌شود؛ قرآن کریم است.

به‌راستی‌که قرآن نسخه‌ شفابخش و هدایتگر آدمیان است به‌سوی حق. پس به شما توصیه می‌کنم که هیچ‌گاه از تلاوت آن در زندگی غافل نشوید که این نخستین قدم است. اما قدم بعدی که مهم‌تر از قدم اول است، تدبر در آیات الهی است همواره به شما توصیه می‌کنم که علاوه بر تلاوت قرآن، به تدبر در آن نیز بپردازید و برای فهم بیشتر آن تلاش کنید و به تفاسیر علمای بزرگ مراجعه نمایید. اما سومین و مهم‌ترین قدم به کار بستن دستورات قرآن در زندگی است که بسیار سخت‌تر از تلاوت و تدبر در آیات است. اگر توانستید به‌درستی دستورات الهی که در قرآن برای هدایت بشر آورده در زندگی خود به کار ببندید قطعاً فلاح و رستگاری بسیار نزدیک خواهید شد.

اما دومین چیزی که پیامبر در میان امت خود باقی گذاشت و از آن به ثقل اصغر یاد می‌شود اهل‌بیت پیامبر می‌باشد. همسر و فرزندان خوبم بدانید که بهترین الگوهای عملی برای سرمشق بودن در زندگی پیامبر بزرگوار اسلام، حضرت علی علیه‌السلام، زهرای مرضیه سلام‌الله علیها، امام حسن و امام حسین علیه‌السلام و نه نور مقدس از فرزندان امام حسین علیه‌السلام می‌باشند.

فرزندانم بدانید که خداوند در طول تاریخ هیچ‌گاه بندگان خود را بدون راهنما و سرپرست نگذاشته است و بعد از ختم رسالت انبیا و بسته شدن این باب مهم، این وظیفه‌ی خطیر را به عهده‌ی امامان دوازده‌گانه گذاشته است. بدانید که اینان تأویل کنندگان واقعی قرآن بوده و گفتار و رفتارشان هیچ‌گاه مخالفتی با دستورات الهی نداشته و اطاعت محض و بدون چون‌وچرای ایشان بر همه‌ی ما واجب است.

دخترانم بدانید که راه سعادت و فلاح و رستگاری در توکل به خدا تأسی به قرآن و اطاعت از پیامبر و امامان علیه‌السلام نهفته و اکنون‌که انسان‌ها از حضور امام عصر عجل الله تعالی علیه محروم است وظیفه‌ی ما دست یازیدن به دامن ولایت‌فقیه است دخترانم آخرین توصیه‌ی من به شما این است که در انجام واجبات و ترک محرمات تمامی سعی و تلاش خود را معطوف دارید قرآن را بکار بندید و از اهل‌بیت پیامبر تمسک جویید.

با تفکر عاشورایی زندگی کنید و درراه خود راسخ و استوار باشید. در انتظار فرج مولا و صاحبمان باشید و همواره برای این مهم دعا کنید. اطاعت محض از ولی‌فقیه زمان خود داشته باشید که رمز موفقیت شیعه همین است و بس و همواره برای پدر روسیاه خود دعا کنید.

والسلام علیکم
سید احسان میرسیار

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

(توضیح: متنی که در ادامه می‌آید وصیت‌نامه‌ دیگری است که شهید میرسیار در سال 1375 و در سن 15 سالگی به تحریر در آورده است.)

به نام الله پاسدارحرمت خون شهیدان


اَینَمَا تَکُونُوا یُدرککُمُ المَوتُ وَ لَو کُنتُم فیِ بُرُوج مُشَیّدَة) النساء/۷۸)
هرکجا باشید مرگ شما را فراخواهد اگرچه درکاخ‌های بسیارمحکم بوده باشید و ازمرگ به هیچ چاره‌ای رهایی نمی‌یابید.

به نام الله. آنکه ۱۲۴هزار مشعل هدایت از آغاز خلقت بر روی زمین فرستاد و به نام خدایی که نوح (علیه السلام) رانبی الله وموسی (علیه السلام) را کلیم الله و عیسی (علیه السلام) را حبیب الله و ابراهیم (علیه السلام) را خلیل الله قرارداد. به نام آنکه محمد (صل الله علیه وآله) را آخرین مشعل هدایت در نبوت و علی (علیه السلام) را اولین امام شیعیان و فاطمه (سلام الله علیها) را اُسوه حمایت از ولایت و حسین (علیه السلام) را سرور آزادگان و سالار شهیدان قرار داد و مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) رافرمانده حق قرارداد و چشم‌های منتظر را بر سرراهش گذاشت وامام امت خمینی روح الله رابرخاسته برظلم وجور و ستم و پیشوای مسلمانان قرارداد تا امت گمراه و مسلمین زیرستم مزدوران کافر رانجات دهد و در واقع کشتی نجاتی برای ما فرستاده بود تانجات پیداکنیم...

حال بعد ازجنگ جهانی دوم هیچ ملتی وهیچ امتی نمی‌تواند ادعاکند که هرحرفی را که از رهبرخود شنیده است مو به مواجرا کرده ولی امت ما برای گفتن لبیک به ندای رهبرخود کاروان کاروان به سوی جبهه‌های نبرد شتافتند تا برای نابودکردن دشمنان اسلام ازجان خویش بگذرند و با عمل خویش به همگان اثبات کردند که ما ندای رهبرخویش رابا دل وجان می‌پذیریم. رهبری که با فراق خود داغی سنگین را بر سینه ما گذاشت و فرزندش علی (امام خامنه ای) راکه مرهم بر دردهای این امت است درمیان ماباقی گذاشت. ای انسانها؛ ای آدم‌ها؛ آیا آوای ولایت رامی‌شنوید؟ ایکسانی که به ظاهر فریاد ما اهل کوفه نیستیم راسر می‌دهید، آیا طنین ولایت را می‌شنوید؟ نه، من که فکر نمی‌کنم.

زیرا فقط گوش جسمتان شنوا و گوش دلتان کراست. زیرا دنیا جلوی چشم‌های (دلتان) راگرفته. بگویم چرا؟زیرافقط خود را می‌بینید و تنها به خود می‌اندیشید. فقط و فقط به فکر منافع خویشید. در این میان دیگران برای شما اهمیت ندارند و اگر هم بلایی بر سر هرکس بیاید برای شما تفاوتی نمی‌کند.

ای مردم بیدار شوید که وقت تنگ است و آن روزی که ما پرونده اعمال خود روبرو شویم نزدیک است. ای انسان‌ها جنگی دوباره رخ داده جنگی بس خطرناک تر از جنگ نظامی. درجنگ دیروز ما خمپاره‌ها، موشک‌ها، هواپیماها، تانک‌ها و گلوله‌ها دیده می‌شدند. اما در جنگ امروز آنها نامرئی هستند و قدرت تخریب آنها چندین برابر شده. امروز همه آنها بر امواج ماهواره‌ای سوارمی‌شوند و روی گیرنده‌های تلویزیون‌های ما می‌نشینند و بدون اینکه خودما احساس کنیم جوانان مارازجرکش می‌کنند. خشاب گلوله‌های امروزکاست نوارهایی است که از آن دوردست‌ها شلیک می‌شوند و تمامی این گلوله‌ها درقلب جوان‌های ما جای می‌گیرد و آنها را ازپای در می‌آورد.

امروزخمپاره‌های جنگ بدون سر و صدا بانوارهای ویدیؤیی به سوی ما پرتاب و چنان حساب شده عمل می‌کنند که گاهی یکی از آنها چندین خانواده را مورد اثابت قرار می‌دهد. امروز این آنتن‌های ماهواره‌اند که کار هدایت توپخانه دشمن را بر عهده دارند.

ای مردم و ای کسانی که نام آزاده برخودگذارده‌اید؛ به پاخیزید که جبهه‌های جنگ امروز به تمام گیتی ما سرایت کرده و در این جنگ مجروحان و کشته شدگان را باید ملبس به لباس‌های بیگانه دید. ای مردم امروز فرهنگ ما مورد تهاجم قرارگرفته است و اگر در این جنگ خدای ناکرده شکست راقبول کنیم باید بگوییم که کارما راتمام شده باید بدانید.

ای مردم ندای فرزند حق وطنین ولایت این است: «شبیخون فرهنگی» وتمام گفتنی‌ها را که باید بگوید درخود خلاصه کرده است . او حجت را بر شما تمام کرده است و راه رانشان داده؛ حال هر فردی به نحوی که می‌تواند باید در این جبهه قدم بردارد که در غیر این صورت فردای قیامت از اوبازخواستی عظیم خواهد شد.
و اما ای کسانی که دراین جبهه سخت مجروح شده اید فقط این را به شما بگویم که تصورکنید هزاران هزار شهید را که به او می‌گویند که چه شد راهی که ما برای آن بذل جان کردیم؟

شهید مدافع حرم شهید «عباس دانشگر»

روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. «الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ» ما هستیم، مرده‌ام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت، ولی عصر (عج) به ما حرکت بده.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید حجت الاسلام سیدمحمد موسوی ناجی

باید قوی باشید، نباید اجازه بدهید در انگیزه‌تان ضعف مستولی شود. اگر بترسیم و هراس داشته باشیم و از این مسئله کناره بگیریم، فردا دشمن به ایران می‌آید. ما نباید اجازه بدهیم که داعشی‌ها فکر تعدی و تجاوز به ناموس شیعه را در ذهن بپرورانند و به حریم اهل‌بیت توهین و اهانت کنند ...

http://www.asr-entezar.ir/archives/50865

شهید مدافع حرم شهید سید حمید تقوی فر

بخشی از وصیت نامه:

انقلاب اسلامی که آرزوی انبیاء الهی، ائمه طاهرین و مؤمنین و مؤمنات و مستضعفین عالم به رهبری امام خمینی (ره) و ایثار و فداکاری شهدا و خانواده آن‌ها، جانبازان و خانواده محترم و امت شریف و مقاوم ایران اسلامی محقق شد فراموش نشود. از مساعدت و همکاری و رهبری عزیز دست برندارید ...

وحدت خودتان را فراموش نکنید. دنبال اجرای دستورات خداوند متعال و انبیاء و ائمه طاهرین باشید. بهانه برای تفرقه زیاد است و راحت می‌شود پیدا کرد که از یکدیگر فاصله بگیرد و رضایت شیطان و غضب الهی را فراهم کنید. هنر این است که دنبال بهانه برای وصل و ارتباط باشید ...

https://basijnews.ir/fa/news/9086327

شهید مدافع حرم شهید مرتضی حسین‌پور شلمانی

معروف به حسین قمی

شهید مدافع حرم شهید محمد هادی ذوالفقاری

بخشی از وصیت نامه: وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگی می کنم، مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است، قدر کشورمان را بدانند و پشت سر ولی فقیه باشند. با بصیرت باشند؛ چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید ...

 از خواهران می خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجاب های امروز، چون این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد ...

 از برادرانم می خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب تر است؛ زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت ...

 دین خودتان را حفظ کنید، چون اگر امام زمان (عج) بیاید احتمال دارد رو به روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید ...

منبع این مطلب

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , عید سعید غدیر خم , ,
:: برچسب‌ها: سوره بقره , تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم , عید سعید غدیر خم , تفسیر نور , حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام , امام جعفر صادق (علیه السلام) , امام محمّد باقر(علیه السلام) , عيد غدير , شيطان , دشمن خدا , ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) , رسول خدا(صلی الله علیه و آله) , غدیر , امام هادی (علیه السلام) , پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) , قرآن , امام خامنه‌ای , عید قربان , حضرت ابراهیم علیه‌السلام , جنگ روانی , تبیین , سید محمد حسینی بهشتی , شهید بهشتی , شهید همت , شهید چمران , شهید مهدی زین الدین , خون شهيدان , مهدی موعود (عج) , تفکر عاشورایی , شبیخون فرهنگی , شهید مدافع حرم , شهید عباس دانشگر , ناموس شیعه , ناموس , شیعه , شهید سید حمید تقوی فر , شهید مرتضی حسین‌پور شلمانی , حسین قمی , شهید محمد هادی ذوالفقاری , عراق , ولی فقیه , مردم ایران , حجاب , امام زمان (عج) , حضرت زهرا (س) , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۷

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر و البحر قد فصلنا الايات لقوم يعلمون (۹۷)

ترجمه :
۹۷ - او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاريكيهاى خشكى و دريا بوسيله آنها هدايت شويد، نشانه ها(ى خود) را براى كسانى كه مى دانند (و اهل فكر و انديشه اند) بيان داشتيم .

تفسیر
در تعقيب آيه قبل كه اشاره به نظام گردش آفتاب و ماه شده بود، در اينجا به يكى ديگر از نعمتهاى پروردگار اشاره كرده مى گويد: او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در پرتو آنها راه خود را در تاريكى صحرا و دريا، در شبهاى ظلمانى ، بيابيد (و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر و البحر)
و در پايان آيه مى فرمايد: نشانه ها و دلائل خود را براى افرادى كه اهل فكر و فهم و انديشه اند روشن ساختيم (قد فصلنا الايات لقوم يعلمون )
انسان هزاران سال است كه با ستارگان آسمان و نظام آنها آشنا است گر چه هر قدر علم و دانش انسان پيشتر رفته است به عمق اين نظام واردتر شده ، ولى در هر حال هميشه كم و بيش به وضع آنها آشنا بوده لذا براى جهت يابى در سفرهاى دريائى و خشكى بهترين وسيله او، همين ستارگان بودند.
مخصوصا در اقيانوسهاى وسيع كه هيچ نشانه اى براى پيدا كردن راه مقصد در دست نيست و در آن زمان دستگاه قطبنما نيز اختراع نشده بود وسيله مطمئنى جز ستارگان آسمان وجود نداشتند، همانها بودند كه ميليونها بشر را از گمراهى و غرقاب نجات مى دادند و به سر منزل مقصود مى رسانيدند.
نگاه پى در پى به صفحه آسمان در چند شب متوالى نشان مى دهد كه وضع قرار گرفتن ستارگان در همه جا يكنواخت است گوئى ستارگان همانند دانه هاى مرواريدى هستند كه روى يك پارچه سياه دوخته شده اند، و اين پارچه را از آغاز شب از سمت مشرق به سوى مغرب مى كشند و همگى با آن در حركتند و بدور محور زمين مى گردند بدون اينكه فاصله آنها تغيير پيدا كند، تنها استثنائى كه به اين قانون كلى مى خورد اين است كه تعدادى ستارگان هستند كه آنها را سيارات مى نامند و آنها حركات مستقل و مخصوص به خود دارند، و مجموع آنها از 8 ستاره تجاوز نمى كند كه 5 عدد آنها با چشم ديده مى شوند (عطارد، زهره ، زحل ، مريخ و مشترى ) ولى تنها با دوربينهاى نجومى ميتوان سه سياره ديگر (اورانوس و نپتون و پلوتون ) را مشاهده كرد، (البته با توجه به اينكه زمين نيز يكى از سياراتى است كه به دور خورشيد مى گردد مجموع عدد آنها به 9 مى رسد).
شايد انسانهاى قبل از تاريخ نيز با وضع (ثوابت ) و (سيارات ) آشنا بوده اند، زيرا براى انسان هيچ منظره اى جالبتر و دل انگيزتر از منظره آسمان در يك شب تاريك و پر ستاره نيست ، و به همين دليل بعيد نيست كه آنها نيز براى پيدا كردن مسير خود از ستارگان استفاده ميكردند.
از بعضى از روايات كه از طرق اهلبيت (عليهم السلام ) وارد شده است استفاده مى شود كه آيه فوق تفسير ديگرى نيز دارد، و آن اينكه منظور از نجوم رهبران الهى و هاديان راه سعادت يعنى امامان هستند كه مردم به وسيله آنها در تاريكيهاى زندگى از گمراهى نجات مى يابند، و همانطور كه بارها گفته ايم اينگونه تفاسير معنوى با تفسير ظاهرى و جسمانى آيه منافاتى ندارد، و ممكن است آيه ناظر به هر دوقسمت باشد.

مذمت عدم تفکر در نیازمندی های روحی
امام حسن علیه السّلام فرمودند:
«عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَفَكَّرُ فى مَأْكُولِهِ كَيْفَ لا يَتَفَكَّرُ فى مَعْقُولِهِ، فَيُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ، وَيُودِعُ صَدْرَهُ ما يُرْدِيهِ.» ؛

«در شگفتم از كسى كه درباره خوراكيهاى خود انديشه و تأمل مى كند و ليكن درباره نيازمنديهاى فكرى و عقلى اش تأمل نمى كند، پرهيز مى كند از آنچه معده اش را اذيت مى نمايد و سينه و قلب خود را از پست ترين چيزها پر مى كند.»
[ـ بحارالانوار، ج1، ص218]

جامعه اسلامی

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

باید آن راز سعادت جامعه‏ را كه گردآمدن بر محور ایمان به خداست در زندگی و نظام اجتماعی خودمان، هر لحظه قوی‏تر و برجسته‏تر كنیم؛ ملت را به سمت تربیت اسلامیِ‏ بیشتر و عمیق‏تر سوق بدهیم؛ عناصر جوان جامعه‏ را به تربیت اسلامی‏ تربیت بكنیم؛ دانشگاههای ما، وظیفه‏ی تربیت جوان مسلمان و متخصص و عالم مسلمان نه صرفاً عالم را بر دوش خودشان احساس كنند؛ مدارس ابتدایی هم همین‏طور. كاری كنیم كه در جامعه‏، ارزشهای اسلامی‏، ارزشهای مطلق به حساب بیاید و همه‏ی ارزشهای دیگر، در مقابل آن‏ها كم‏رنگ باشد. صدا و سیما در این جهت، حركت و تلاش و برنامه‏ریزی بكند.
خلاصه، آن‏چنان‏كه ملتهای عالم، ملت ما و نظام جمهوری اسلامی را شناخته‏اند كه سرباز و فدایی اسلام است و در راه اسلام حركت می‏كند، همین‏طور عمل كنیم و این معنا را اثبات نماییم ... ۱۳۶۹/۰۶/۰۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

یاد شهدای گران‌قدر و عزیزمان، مرحوم شهید بزرگوار دكتر باهنر و شهید عالی‌قدر رجایی را گرامی می‌داریم.

این دو بزرگوار، حقاً و انصافاً از عناصر برگزیده و برجسته‌ی این كشور و این نظام بودند؛ امتحان‌داده و دلسوز و مردمی بودند؛ وجودشان با آرمانهای انقلاب آمیخته بود؛ طعم سختیها را چشیده بودند؛ دوران مجاهدت و مبارزه‌ی برای پیروزی اسلام را با توفیقات و سربلندی پشت سر گذاشته بودند. همه‌ی اینها ارزشهایی بود كه در این عزیزان وجود داشت؛ بخصوص شهید رجایی كه دوران مسؤولیت طولانیتری در نخست وزیری و بعد در ریاست جمهوری داشتند، كه مسؤولیت سخت و دوران دشواری هم بود. واقعاً خوب عمل كردند و نشان دادند كه به اسلام و انقلاب وفادارند. شایسته است كه ما همیشه یاد این عزیزان را گرامی بداریم.۱۳۶۹/۰۶/۰۱

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7525

شهید«نورالله غلامیان» در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: از خواهران مسلمان و انقلابیم می خواهم سنگر حجاب خویش را حفظ کنند و دشمنانی را کـه می خواهند از این طریق ضربه بزنند مأیوس کنند.

بخشی از وصیت نامه شهید «صادق صید کرمی»:

خواهرم، حجاب تو سنگری آغشته به خون من است. می دانم بالاترین از آنهایی که سفارش به پوشش و حجاب تو را کنم ولی بدان تفنگی که دست من است چادری است که بر سر توست، اگر میل به حفظ سلاحم داری، چادرت را سلاحم بدان.

 همسر شهید مدافع حرم شهید سعید مسافر ماکلوانی ... شهید می‌گفت به خاطر این به سوریه می‌رود تا چادر محکم‌تر بر سر همسرش بماند و دست کثیف بیگانه‌ای نتواند آن را از سر زنان بکشد گفت: در زمان اعزام آقا سعید، به یاد روزی افتادم که زنان کوفی مردانشان را از همراهی با حضرت مسلم (ع) منصرف می‌کردند اما با اطمینان قلب، آقا سعید را راهی کردم، انگار حضرت مسلم (ع) به کمک من آمد ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۷ , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره انعام , قرآن کریم , قرآن , مذمت , عدم تفکر , روحی , نیازمندی , جامعه اسلامی , شهید رجایی , شهید باهنر , امام خامنه ای , حجاب , حضرت مسلم (ع) , شهید مدافع حرم , شهید سعید مسافر ماکلوانی , سوریه , چادر , همسر , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اهل بیت النبوه

 

 

️ ۱۴ قدم‌ برای‌ خودسازی یاران امام زمان(عج)


قدم اول: نماز اول وقت
قدم دوم: احترام به پدر و مادر
قدم سوم: قرائت دعای عهد
قدم چهارم: صبر در تمام امور
قدم پنجم: وفای به‌عهد با امام زمان‌(عج)
قدم‌ششم: قرائت‌روزانه‌قرآن همراه بامعنی
قدم هفتم: خودداری از پرخوری و پرخوابی
قدم‌هشتم: صدقه برای سلامتی امام‌زمان(عج)
قدم‌نهم: حفظ زبان (پرهیز از غیبت و تهمت)
قدم دهم: فرو بردن خشم
قدم یازدهم: ترک حسادت، طمع و بخل
قدم دوازدهم: ترک دروغ
قدم سیزدهم: کنترل چشم
قدم چهاردهم: دائم‌الوضو بودن

#جمعه
#انتظار
#موعود
#اللھم‌عجݪ‌لولیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌
#نذرظهورش‌صدصلوات

منبع (ادامه...):
ble.ir/masjedf

 

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و نائبشان امام خامنه‌ای صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

التماس دعا

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ماه رجب المرجب , ماه شعبان المعظم , ماه مبارک رمضان , قیام ۱۵ خرداد , رحلت امام خمینی , ,
:: برچسب‌ها: نماز اول وقت , احترام به پدر و مادر , دعای عهد , صبر , وفای به عهد , امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف , قرائت روزانه قرآن , قرآن , پرخوری , پرخوابی , صدقه برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف , صدقه , حفط زبان , پرهیز از غیبت , تهمت , فرو بردن خشم , خشم , حسادت , بخل , طمع , ترک دروغ , دروغ , کنترل چشم , دائم الوضو بودن , دائم الوضو , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

 

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اهل بیت النبوه
 
پیامبر اکرم (ص) در خطبه غدیر در مورد حضرت مهدی عجل الله می‌فرمایند:
 
١- او کسی است که همه پیشینیان به آمدن او بشارت داده‌اند.
 
٢- امامت در امامان تعیین شده، اتصال دارد و منقطع نمی­شود تا زمانی که به دست خاتم و آخرین آنان که حضرت مهدی (عج) است، برسد.
 
٣- نور از جانب خداوند در او قرار داده شده و نوری نیست مگر با او، و حقی نیست جز با او.
 
۴- او ولی خدا در زمین و حکم کننده خدا در میان خلق است، کارها به او سپرده شده و او امین خداوند بر سِر و آشکار الهی است.
 
۵- او یاری کننده دین خدا است و هر صاحب فضلی را به قدر فضلش و هر صاحب جهلی را به قدر جهلش نشانه می دهد.
 
۶- او بر همۀ ادیان و بر همۀ گروه‌های شرک غالب می‌شود و آنان را هدایت مییکند و یا (متعصبان را) نابود می­کند.
 
٧- خداوند همه آبادی‌ها و شهرهای جهان را تحت تصرف حضرت مهدی (عج) در می آورد.
 
٨- مهدی (عج) حق خداوند و هر حق را که به اهل بیت علیهم السلام مرتبط شود، می گیرد و انتقام هر خون به ناحق ریختۀ اولیاء خدا را می گیرد.
 
٩- نور از طرف خداوند در من، و سپس در علی علیه السلام و نسل او تا مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داده شده است.
 
١٠- هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه خداوند تا روز قیامت اهل آن را به خاطر تکذیبشان هلاک می‌کند، و آن را در اختیار حضرت مهدی (عج) قرار می دهد.
 
١١- مهدی (عج) غالب است بر ادیان، منتقم از ظالمین فاتح قلعه ها، غالب بر مشرکین، منتقم خونهای به ناحق ریخته، کمک کننده دین خدا و وارث علوم محکم کنندة آیات الهی.
 
١٢- اوست که کارها به دست او سپرده شده و گذشتگان به او بشارت داده‌اند، و اوست حجت باقی خداوند، و ولیِّ او در زمین و امانتدار او بر سرّ و آشکار.
خطبه غدیر/احتجاج طبرسی، ج١، ص۶۶
شیخ صدوق، توقیع شریفى را از امام زمان نقل مى کند؛ در آن توقیع، حضرت نگاشته‌اند:
« و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم…؛ امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راویان حدیث ما رجوع کنید! زیرا آن ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها هستیم»

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و نائبشان امام خامنه‌ای صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , عید سعید غدیر خم , ,
:: برچسب‌ها: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم , خطبه غدیر , امام زمان , امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف , غدیر , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها , یا علی علیه السلام , امام خامنه ای , اللهم عجل لولیک الفرج ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۹۵تا۹۶

إن الله فالق الحب و النوى يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى ذلكم الله فأنى تؤفكون (۹۵)
فالق الاصباح و جعل اليل سكنا و الشمس و القمر حسبانا ذلك تقدير العزيز العليم(۹۶)

ترجمه :
۹۵ - خداوند شكافنده دانه و هسته است ، زنده را از مرده خارج ميسازد و مرده را از زنده ، اين است خداى شما پس چگونه از حق منحرف ميشويد؟
۹۶ - او شكافنده صبح است و شب را مايه آرامش و خورشيد و ماه را وسيله حساب قرار داده است ، اين اندازه گيرى خداوند تواناى دانا است .

تفسیر
شكافنده صبح

بار ديگر روى سخن را به مشركان كرده و دلائل توحيد را در ضمن عبارات جالب و نمونه هاى زنده اى از اسرار كائنات و نظام آفرينش و شگفتيهاى خلقت ، شرح ميدهد.
در آيه اول ، به سه قسمت از اين شگفتيها كه در زمين است اشاره شده و در آيه دوم به سه قسمت از پديده هاى آسمانى .
نخست مى گويد: خداوند شكافنده دانه و هسته است (ان الله فالق الحب و النوى ).
فالق از ماده فلق (بر وزن فرق ) به معنى شكافتن چيزى و جدا كردن
بعضى از بعض ديگر است .

حب و حبة به معنى دانه هاى خوراكى و غذائى است ، مثل گندم و جو و آنچه كه قابل درو كردن است ولى گاهى به دانه هاى ديگر گياهان نيز گفته ميشود.
نوى به معنى هسته است ، و اينكه بعضى گفته اند مخصوص هسته خرما است شايد به خاطر اين بوده باشد كه عرب بواسطه شرائط خاص محيطش هنگامى كه اين كلمه را به كار ميبرد فكرش متوجه هسته خرما مى شد.
اكنون ببينيم چه نكته اى در اين تعبير نهفته شده است .
بايد توجه داشت كه مهمترين لحظه ، در حيات يك گياه همان لحظه شكافتن دانه و هسته است كه همانند لحظه تولد يك طفل زمان انتقال از يك عالم به عالم ديگر محسوب مى شود، و مهمترين تحول در زندگى او در اين لحظه رخ ميدهد. جالب اينكه دانه و هسته گياهان غالبا بسيار محكمند ، يك نگاه به هسته خرما و ميوه هائى مانند هلو و شفتالو و دانه هاى محكم بعضى از حبوبات نشان مى دهد كه چگونه آن نطفه حياتى كه در حقيقت نهال و درخت كوچكى است در دژى فوق العاده محكم محاصره شده است ، ولى دستگاه آفرينش آنچنان خاصيت تسليم و نرمش به اين دژ نفوذناپذير، و آنچنان قدرت و نيرو به آن جوانه بسيار لطيف و ظريفى كه در درون هسته و دانه پرورش مييابد، مى دهد كه بتواند ديواره آن را بشكافد و از ميان آن قد برافرازد، براستى اين حادثه در جهان گياهان حادثه شگرفى است كه قرآن به عنوان يك نشانه توحيد انگشت روى آن گذاشته است .
سپس مى گويد: موجود زنده را از مرده بيرون ميفرستد، و موجودات مرده را از زنده (يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى ).
در حقيقت اين جمله كه نظير آن در قرآن كرارا ديده مى شود اشاره به نظام مرگ و حيات و تبديل يكى به ديگرى است ، گاهى از مواد آلى بيجان انواع چهره هاى حيات و زندگى در دل اقيانوسها و اعماق جنگلها و صحراها و بيابانها بيرون مى فرستد و از تركيب موادى كه هر كدام به تنهائى سم كشنده اى هستند مواد حياتبخش مى سازد، و گاهى به عكس با دگرگونى مختصرى موجودات زنده نيرومند و پر قدرت را به موجود بيجانى تبديل مى كند.
مساله حيات و زندگى موجودات زنده اعم از گياهى و حيوانى ، از پيچيده ترين مسائلى است كه هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است پرده از روى اسرار آن بردارد و به مخفيگاه آن گام بگذارد كه چگونه عناصر طبيعى و مواد آلى با يك جهش عظيم ، تبديل به يك موجود زنده مى شوند.
ممكن است يك روز بشر بتواند با استفاده از تركيبات مختلف طبيعى در تحت شرائط بسيار پيچيده اى موجود زنده اى به صورت مونتاژ كردن اجزاى يك ماشين كه از پيش ساخته شده است ، بسازد، ولى نه عجز و ناتوانى امروز بشر و نه توانائى احتمالى او در آينده بر اين كار، هيچيك نمى تواند از اهميت موضوع حيات و حكايت نظام پيچيده آن از يك مبدء عالم و قادر بكاهد.
لذا مى بينيم قرآن براى اثبات وجود خدا بارها روى اين مساله تكيه كرده است ، و پيامبران بزرگى همچون ابراهيم و موسى در برابر گردنكشانى همچون نمرود و فرعون ، بوسيله پديده حيات و حكايت آن از وجود مبدء قادر و حكيم جهان استدلال مى كردند.
ابراهيم به نمرود ربى الذى يحيى و يميت : خداى من كسى است كه حيات مى بخشد و مى ميراند (بقره - 358) و موسى در برابر فرعون مى گويد: و انزل من السماء ماء فاخرجنا به ازواجا من نبات شتى : (پروردگار من كسى است كه از آسمان آبى فرو فرستاد و زوجهائى از انواع گياهان به وجود آورد) (طه - 53).

البته نبايد فراموش كرد كه پيدايش موجودات زنده از مواد بيجان تنها در آغاز پيدايش حيات در روى زمين نبوده ، هم اكنون نيز با جذب آب و مواد ديگر به سلولهاى موجودات زنده در حقيقت لباس حيات در اندام اين موجودات بيجان پوشانيده مى شود، بنابراين قانونى كه در علوم طبيعى امروز مسلم است كه مى گويد در شرائط امروز زمين هيچ موجود بيجانى تبديل به موجود جاندار نمى شود و هر كجا موجود زنده اى پيدا شود حتما از تخم موجود زنده ديگرى بوده است ، هيچگونه منافاتى با آنچه گفتيم ندارد (دقت كنيد).
از رواياتى كه در تفسير اين آيه يا آيات مشابه آن از امامان اهل بيت (عليهم السلام ) به ما رسيده است استفاده مى شود كه حيات و مرگ مادى نيست بلكه حيات و مرگ معنوى را نيز در بر مى گيرد افراد با ايمانى را مى بينيم كه از پدرانى بى ايمان به وجود مى آيند، و افراد شرور و آلوده و بى ايمانى را مشاهده مى كنيم كه از نسل افراد پاكند، و قانون وراثت را با اراده و اختيار خود نقض مى كنند كه اين خود يكى ديگر از نشانه هاى عظمت آفريدگار است كه چنين قدرت اراده اى به انسان بخشيده است .
نكته ديگرى كه توجه به آن در اينجا لازم است اين است يخرج كه فعل مضارع است همانند مخرج كه اسم فاعل است دلالت بر استمرار دارد، يعنى نظام پيدايش حيات از موجودات مرده ، و پيدايش مردگان از موجودات زنده يك نظام دائمى و عمومى در جهان آفرينش است .
و در پايان آيه به عنوان تاكيد و تحكيم مطلب مى فرمايد: اين است خداى شما و اين است آثار قدرت و علم بى پايان او، با اين حال چگونه از حق منحرف مى شويد و شما را به راه باطل مى كشانند؟ (ذلكم الله فانى تؤفكون ).
در آيه دوم همانطور كه گفتيم به سه نعمت از نعمتهاى جوى و آسمانى اشاره شده است . نخست مى گويد: خداوند شكافنده صبح است (فالق الاصباح ).
فلق (بر وزن خلق ) در اصل به معنى شكافتن است ، و اينكه صبح را فلق مى گويند نيز به همين مناسبت مى باشد، اصباح و صبح هر دو به يك معنى است .
تعبير بالا از تعبيرهاى بسيار زيبائى است كه در اينجا به كار رفته است ، زيرا تاريكى شب به پرده ضخيمى تشبيه شده كه روشنائى سپيده دم آن را چاك زده از هم مى شكافد، و اين موضوع هم درباره صبح صادق تطبيق مى كند و هم صبح كاذب ، زيرا كاذب به روشنائى كم رنگى گفته مى شود كه در آخر شب به صورت عمودى از مشرق در آسمان پاشيده مى شود و همچون شكافى است كه از طرف شرق به غرب در خيمه تاريك و سياه شب پديد مى آيد، و صبح صادق كه بعد از آن طلوع مى كند به شكل نوار سفيد و درخشان و زيبائى است كه در آغاز در پهنه افق مشرق آشكار مى شود، گوئى چادر سياه شب را از طرف پائين در امتداد شمال و جنوب شكافته و پيش مى رود و تدريجا بالا آمده و سراسر آسمان را فرا مى گيرد.
قرآن علاوه بر اينكه كرارا روى نعمت نور و ظلمت و شب و روز تكيه كرده ، در اينجا روى مساله طلوع صبح تكيه مى كند كه يكى از نعمتهاى بزرگ پروردگار است زيرا مى دانيم اين پديده آسمانى نتيجه وجود جو زمين (يعنى قشر ضخيم هوا كه دور تا دور اين كره را پوشانيده ) مى باشد، اگر اطراف كره زمين همانند كره ماه جوى وجود نداشت نه بين الطلوعين و فلق وجود داشت و نه سپيدى آغاز شب و شفق ، بلكه آفتاب همانند يك ميهمان ناخوانده بدون هيچ مقدمه سر از افق مشرق بر مى داشت و نور خيره كننده خود را در چشمهائى كه به تاريكى شب عادت كرده بود فورا مى پاشيد، و به هنگام غروب مانند يك مجرم
فرارى ، يك مرتبه از نظرها پنهان مى شد و در يك لحظه تاريكى و ظلمت وحشتناكى همه جا را فرا مى گرفت ، اما وجود جو زمين و فاصله اى كه در ميان تاريكى شب ، و روشنائى روز به هنگام طلوع و غروب آفتاب قرار دارد، انسان را تدريجا براى پذيرا شدن هر يك از اين دو پديده متضاد آماده مى سازد، و انتقال از نور به ظلمت و از ظلمت به نور، به صورت تدريجى و ملايم و كاملا مطبوع و قابل تحمل انجام ميگردد، بسيار ديده ايم هنگام شب در يك اطاق پر نور كه در يك لحظه چراغ خاموش مى شود چه حالت ناراحت كننده اى به همه دست مى دهد و اگر اين خاموشى ساعتى طول بكشد، هنگامى كه چراغ بدون مقدمه روشن مى شود باز حالت ناراحتى تازه اى به همه دست مى دهد، نور خيره كننده چراغ چشم را مى آزارد و براى ديدن اشياء اطراف دچار زحمت مى شويم و اگر اين موضوع تكرار پيدا كند مسلما براى چشم زيانبخش خواهد بود، شكافنده صبح اين شكل را به صورت بسيار عالى براى بشر حل كرده است .
ولى براى اينكه تصور نشود شكافتن صبح دليل اين است كه تاريكى و ظلمت شب ، چيز نامطلوب و يا مجازات و سلب نعمت است بلافاصله مى فرمايد خداوند شب را مايه آرامش قرار داد (و جعل الليل سكنا).

اين موضوع مسلم است كه انسان در برابر نور و روشنائى تمايل به تلاش و كوشش دارد، جريان خون متوجه سطح بدن مى شود، و تمام سلولها آماده فعاليت مى گردند، و به همين دليل خواب در برابر نور چندان آرامبخش نيست ، ولى هر قدر محيط تاريك بوده باشد خواب عميقتر و آرامبخش تر است ، زيرا در تاريكى خون متوجه درون بدن مى گردد و به طور كلى سلولها در يك آرامى و استراحت فرو مى روند، به همين دليل در جهان طبيعت نه تنها حيوانات بلكه گياهان نيز به هنگام تاريكى شب به خواب فرو مى روند و با نخستين اشعه صبحگاهان جنب و جوش و فعاليت را شروع مى كنند، به عكس دنياى ماشينى كه شب را تا بعد از نيمه بيدار مى مانند، و روز را تا مدت زيادى بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو مى روند، و نشاط و سلامت خود را از دست مى دهند.
در احاديثى كه از طرق اهل بيت (عليهم السلام ) وارد شده دستورهائى مى خوانيم كه همه با روح اين مطلب سازگار است ، از جمله در نهج البلاغه از على (عليه السلام ) نقل شده كه به يكى از دوستان خود دستور داد در آغاز شب هرگز به سير خود ادامه مده زيرا خداوند شب را براى آرامش قرار داده است و آن را وقت اقامت نه كوچ كردن قرار داده در شب بدن خود را آرام بدار و استراحت كن .
در حديثى كه در كافى از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده مى خوانيم : تزوج بالليل فانه جعل الليل سكنا: (مراسم ازدواج را در شب قرار ده زيرا شب مايه آرامش است ) (همانطور كه ازدواج و آميزش صحيح جنسى نيز آرامبخش ‍ است ).
و نيز در كتاب كافى مى خوانيم : كه امام على بن الحسين (عليهم السلام ) به خدمتكاران دستور مى داد كه هرگز به هنگام شب و قبل از طلوع فجر حيوانات را ذبح نكنند و مى فرمود: ان الله جعل الليل سكنا لكل شى ء: خداوند شب را براى همه چيز مايه آرامش قرار داده است .
سپس اشاره به سومين نعمت و نشانه عظمت خود كرده : و خورشيد و ماه را وسيله حساب در زندگى شما قرار داد (و الشمس و القمر حسبانا).
حسبان (بر وزن لقمان ) مصدر از ماده حساب ، به معنى حساب كردن است ، و در اينجا ممكن است منظور اين بوده باشد كه گردش ‍ منظم و سير مرتب اين دو كره آسمانى (البته منظور از حركت آن در نظر ما است كه ناشى از حركت زمين است ) موجب مى شود كه شما بتوانيد برنامه هاى مختلف زندگى خود را تحت نظام و حساب در آوريد (همانطور كه در تفسير بالا ذكر كرديم ).
بعضى از مفسران نيز احتمال داده اند كه منظور از جمله بالا اين است كه خود اين دو كره آسمان تحت نظام و حساب و برنامه است .
بنابراين در صورت اول اشاره به يكى از نعمتهاى خداوند است براى انسانها، و در صورت دوم اشاره به يكى از نشانه هاى توحيد و دلائل اثبات وجود خدا است ، و ممكن است اشاره به هر دو معنى بوده باشد.
و در هر صورت اين موضوع بسيار جالب توجه است كه مليونها سال كره زمين به دور خورشيد، و ماه به دور زمين گردش مى كند، و بر اثر آن قرص آفتاب در برابر برجهاى دوازدهگانه فلكى در نظر ما زمينيان گردش مى كند، و قرص ماه با هلال منظم خود و تغيير تدريجى و نوسان مرتب ظاهر مى شود، اين گردش به قدرى حساب شده است كه حتى لحظه اى پس و پيش نمى شود، اگر طول مسير زمين را به دور خورشيد در نظر بگيريم كه در يك مدار بيضى شكل كه شعاع متوسط آن 150 مليون كيلومتر است مى گردد با آن نيروى عظيم جاذبه آفتاب ، و همچنين كره ماه كه در هر ماه مسير دايره مانند خود را با شعاع متوسط 384 هزار كيلومتر طى مى كند و نيروى عظيم جاذبه زمين دائما آن را به سوى خود مى كشد، آنگاه متوجه خواهيم شد كه چه تعادل دقيقى در ميان نيروى جاذبه اين كرات از يكسو، و نيروى گريز از مركز آنها از سوى ديگر، برقرار شده كه در سير منظم آنها لحظه اى وقفه يا كم و زياد ايجاد نميكند، و اين ممكن نيست مگر در سايه يك علم و قدرت بى انتها كه هم طرح آن را بريزد و هم آن را دقيقا اجرا كند.
و لذا در پايان آيه مى گويد: اين اندازه گيرى خداوندى است كه هم توانا است و هم دانا (ذلك تقدير العزيز العليم ).

الإمامُ عليٌّ عليه السلام:

إنَّ المَغبونَ مَن غَبَنَ عُمرَهُ ، و إنَّ المَغبوطَ مَن أنفَذَ عُمرَهُ في طاعَةِ رَبِّهِ.

امام على عليه السلام:

بازنده كسى است كه عمر خود را ببازد و خوشبخت كسى است كه عمرش را در طاعت پروردگارش گذراند.

غرر الحكم

عدم سستی و منت در كار نيك
امام حسن علیه السّلام فرمودند:
اَلْمَعْرُوفُ مالَمْ يَتَقَدَّمَّهُ مَطَلٌ وَلا يَتْبَعُهُ مَنٌّ وَ الإعْطاءُ قَبْلَ السُؤالِ مِنْ أكْبَرِ السُؤدَدْ؛

كار نيك آن است كه قبل از انجامش هيچ گونه سستى و مسامحه اى انجام نگيرد و بعد از پايان كار هيچ منّتى همراه نداشته باشد بعد فرمود: بخشندگى قبل از سؤال كردن نشانه بزرگوارى است.
[بحار الانوار، ج 75، ص 112، ب 19، ح 7.]

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

وجود عبد اللّه بن ابیهای منافق در ایران اسلامی

اگر ما در داخل متّحد و منسجم باشیم، اگر مردم با دولت و مسئولانشان صمیمی باشند و ارتباط داشته باشند، دشمن خارجی هیچ تأثیر سوئی نمی‌تواند بگذارد و هیچ اقدامی نمی‌تواند بكند؛ اما متأسفانه در داخل، ایادی دشمن هستند. امروز در این كشور عبد اللّه بن ابی‌های منافق هستند؛ كسانی كه حتی یك روز حكومت امام و حكومت نظام اسلامی را از بن دندان قبول نكردند! در زمان پیامبر، یكی از منافقان بسیار فعال، «عبد الله بن ابی» بود كه با یهودیها و كفّار قریش و جاسوسهای امپراتوری روم می‌ساخت و از هر وسیله‌ای استفاده می‌كرد، برای اینكه شاید بتواند حكومت پیامبر را از بین ببرد؛ چرا؟ چون قبل از آنكه پیامبر به مدینه بیاید، او تصوّر می‌كرد كه در آینده، رئیس و حاكم و پادشاه مدینه خواهد شد! پیامبر در واقع مقام او را از او سلب كرده بود. امروز در این كشور «عبد اللّه بن ابی‌هایی هستند؛ كسانی كه خیال می‌كردند اگر انقلابی در این كشور رخ دهد، حكومت وقف آن‌ها و متعلّق به آن‌هاست. كسانی كه نه فقاهت را قبول داشتند، نه امام را قبول داشتند، نه مردم را قبول داشتند، نه احساسات دینی را قبول داشتند. پیامبر با «عبد الله بن ابی» خوش‌رفتاری كرد و او را مجازات ننمود. نظام اسلامی هم با این‌ها خوش‌رفتاری كرد و به مجازاتشان نپرداخت. این‌ها امروز به برخی از پدیده‌هایی كه دست دشمن در آن‌هاست، می‌نگرند؛ خیال می‌كنند فرصتی پیدا كرده‌اند كه به نظام اسلامی ضربه بزنند. فعّالیتهای منافقانه‌ی خودشان را می‌كنند، به این امید كه بین مسئولان اختلاف باشد؛ به این امید كه بین مردم اختلاف باشد؛ به این امید كه جوانان رابطه‌شان را با نظام اسلامی قطع كنند؛ به این امید كه جوانان با دین قهر كنند!
شما جوانان عزیز بدانید، در هر جایی كه یك تظاهرات اسلامی یا انقلابی یا دینی از خودتان نشان می‌دهید - وقتی در مجالس دعا شركت می‌كنید، وقتی در مجامع اعتكاف شركت می‌كنید، وقتی در تظاهرات بیست و دوم بهمن شركت می‌كنید، وقتی در روز قدس شركت می‌كنید، وقتی مسؤولان كشور مثل رئیس جمهور و دیگران را مورد احترام قرار می‌دهید - از هر حركتتان كه نشان دهنده‌ی دینداری و علاقه‌مندی شما به انقلاب باشد، منافقین به خودشان می‌لرزند و ناراحت می‌شوند! اینها همان كسانی هستند كه با حرفهای خود، با اظهارات خود، با موضعگیریهای خود، با تبلیغات خود، احیاناً با دخالت خود در بعضی از اغتشاشها، دشمن خارجی را امیدوار می‌كنند و دشمن خارجی خیال می‌كند كه حال باید به سمت تصرّف ایران، تسلّط بر ملت ایران و در هم شكستن مقاومتِ انقلابیِ بیست و یكساله‌ی ملت ایران بیاید. در واقع اینها مقصّرند؛ اینها به دشمن روحیه می‌دهند.۱۳۷۹/۰۲/۰۱
بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران‌

شهید محمود کاوه: دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه ای را که علیه انقلاب طرح ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر، آن را خنثی خواهد کرد.

بخشهایی از وصیت نامه شهید «یحیی هاتفی»:

ای انسان‌ها! به خود آیید که به کجا می‌روید، قرآن را بخوانید و روی آیه‌های آن ساعت‌ها، روزها، ماه‌ها و سال‌ها تفکر کنید. راه زندگی کردن در این دنیا را بیاموزید، به روز آخرت و روز قیامت فکر کنید و آن روز را در نظرتان مجسّم کنید. اگر خواستید گناهی را مرتکب شوید، از آن روز بترسید و بگویید که اگر در اینجا هیچ‌کس نیست و می‌توانم گناهی را انجام دهم، خدای را به یاد آرید که در همه‌جا حاضر و ناظر می‌باشد.

بترسید از آن روز که روز تسویه حساب با خداست و نتیجه اعمالتان را در آن روز باید تحویل دهید. صبر کنید بر مصائب و صدمات دنیا و پیش‌آمدهای ناگوار و پایداری کنید. در جنگ و طرفیت با کفار، ساخته و آماده باشید و برای مقابله با معاندین و جهاد با مشرکین، پرهیز کنید از غضب خدا در نافرمانیش و نافرمانی پیغمبرش که شاید شما رستگارشوید.

زندگانی دنیا برای مدت کوتاهی است که انسان باید در این مدت کوتاه خودش را بسازد، اعمال نیکو و درست انجام دهد و گول شیاطین را نخورید. زندگانی دنیا بازیچه‌ای پیش نیست که سرد و گرمش، شیرین و تلخش مانند خوابیست که به سرعت می‌گذرد.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , منافق , ایران اسلامی , شهید محمود کاوه , دشمن , توطئه , بیدار , آگاه , خنثی , شهید یحیی هاتفی , قرآن , شیاطین , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

السَّلَامُ عَلَيكَ اَيُّهَا العَلَمُ المَنصُوبُ وَ العِلمُ الْمَصْبُوبُ وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الوَاسِعَةُ وَعداً غَيرَ مَكذُوبٍ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَقعُدُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَقرَأُ وَ تُبَيِّنُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تُصَلِّي وَ تَقنُتُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَركَعُ وَ تَسجُدُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَحمَدُ وَ تَستَغفِرُ.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۴

و لقد جئتمونا فرادى كما خلقناكم اءول مرة و تركتم ما خولناكم وراء ظهوركم و ما نرى معكم شفعاءكم الذين زعمتم اءنهم فيكم شركا لقد تقطع بينكم و ضل عنكم ما كنتم تزعمون(۹۴)

ترجمه :
۹۴- همه شما به صورت تنها به سوى ما بازگشت نموديد همانگونه كه روز اول شما را آفريديم ، و آنچه را به شما بخشيده بوديم پشت سرگذارديد، و شفيعانى را كه شريك در شفاعت خود مى پنداشتيد با شما نمى بينيم ، پيوندهاى شما بريده شد و تمام آنچه را تكيه گاه خود تصور ميكرديد از شما دور و گم شدند.
شان نزول :
در تفسير مجمع البيان و تفسير طبرى و تفسير آلوسى چنين نقل شده كه يكى از مشركان به نام نضر بن حارث گفت : لات و عزى (دو بت بزرگ و معروف عرب ) در قيامت از من شفاعت خواهند كرد، آيه فوق نازل شد و به او و امثال او پاسـخ گفت .

تفسیر
گمشده ها

در آيه گذشته به قسمتى از حالات ظالمان در آستانه مرگ اشاره شد در اين آيه گفتارى را كه خداوند به هنگام مرگ يا به هنگام ورود در صحنه قيامت به آنها ميگويد، منعكس شده است . در آغاز مى فرمايد: امروز همه به صورت تنها، همانگونه كه روز اول شما را
آفريديم ، به سوى ما بازگشت نموديد (و لقد جئتمونا فرادى كما خلقناكم اول مرة ).
و اموالى كه بشما بخشيده بوديم و تكيه گاه شما در زندگى بود، همه را پشت سر گذارديد و با دست خالى آمديد (و تركتم ما خولناكم وراء ظهوركم ).
همچنين بتهائى كه آنها را شفيع خود مى پنداشتيد، و شريك در تعيين سرنوشت خود تصور ميكرديد هيچكدام را با شما نمى بينيم (و ما نرى معكم شفعائكم الذين زعمتم انهم فيكم شركاء).
در حقيقت جمع شما به پراكندگى گرائيد و تمام پيوندها از شما بريده شد (لقد تقطع بينكم ).
تمام پندارها و تكيه گاههائى كه فكر ميكرديد نابود گشتند و گم شدند (و ضل عنكم ما كنتم تزعمون ).
مشركان و بت پرستان عرب روى سه چيز تكيه داشتند: قبيله و عشيره اى كه به آن وابسته بودند، و اموال و ثروتهائى كه براى خود گرد آورده بودند، و بتهائى كه آنها را شريك خدا در تعيين سرنوشت انسان و شفيع در پيشگاه او مى پنداشتند، در هر يك از سه جمله آيه ، به يكى از اين سه موضوع اشاره شده كه چگونه به هنگام مرگ ، همه آنها با انسان وداع ميگويند، و او را تك و تنها به خود وا مى گذارند.
در اينجا بايد به دو نكته توجه داشت :
۱ - از قرار گرفتن اين آيه به دنبال آيه قبل كه گفتگوى فرشتگان قبض
ارواح را به هنگام مرگ بيان ميكرد و همچنين با توجه به جمله اموال خود را پشت سر گذاشتيد چنين استفاده مى شود كه اين خطاب نيز به هنگام مرگ به آنها گفته ميشود، ولى از طرف خداوند، اما از بعضى روايات استفاده مى شود كه اين خطاب به هنگام ورود در صحنه رستاخيز خواهد بود و البته در هدف اصلى آيه چندان تفاوتى نخواهد داشت .
۲- اين آيه گرچه در باره مشركان عرب نازل شده ولى مسلما اختصاص به آنها نخواهد داشت .
در آن روز بطور كلى تمام پيوندها و علائق مادى و همه معبودهاى خيالى و ساختگى و تمام تكيه گاههائى كه انسان در اين جهان براى خود ساخته و آنها را يار و ياور روز بدبختى خود مى پندارد، از او جدا ميشوند، او ميماند و اعمالش ، او ميماند و خدايش ، و بقيه از ميان خواهند رفت ، و به تعبير قرآن گم مى شوند، يعنى آنچنان حقير و پست و ناشناس خواهند بود كه به چشم نمى آيند !

 امام حسن علیه السّلام فرمودند:
«ذلِكَ التاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخى الحُسَيْنِ ابْنُ سَيِّدَةِ الإماءِ، يُطيلُ اللّه ُ عُمْرَهُ فى غَيْبَتِهِ، ثُمَّ يُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فى صُورَةِ شابٍّ دُونَ أَرْبَعينَ سَنَةً، وَذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنَّ اللّه َ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٍ.» ؛

«آن نهمين نفر، از فرزندان برادرم حسين فرزند اشرف كنيزان ـ نرجس ـ است، در دوران غيبتش خداوند طولانى مى كند عمرش را، سپس او را به قدرت خويش به صورت جوانى كه كمتر از چهل سال دارد، آشكار خواهد ساخت. تا بدين وسيله خداوند ثابت كند كه بر ايجاد همه اشياء قادر و توانا است.»
[ بحارالانوار، ج14، ص394، ب24، ح12]

مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه میآورد.
نکته‌ی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نسانا و نساکم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجه‌ای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد.
هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمومنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است.
یعنی نشان دهنده‌ی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهی.

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب در دیدار فضلا، طلاب و مبلغین تبیین کردند:
۲۱ / تیر / ۱۴۰۲
اهمیت تبلیغ به‌روز و تاثیرگذار با ابزارهای نوین
روحانیت باید وسط میدان باشد
لزوم تشکیل کانون‌های تبلیغ در حوزه‌ها

مقاومت ملت ایران

 یأس دشمن

سرنوشت امت اسلامی

شبیخون فرهنگی

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار:

ای مردم ندای فرزند حق وطنین ولایت این است: «شبیخون فرهنگی» وتمام گفتنی‌ها را که باید بگوید درخود خلاصه کرده است . او حجت را بر شما تمام کرده است و راه رانشان داده؛ حال هر فردی به نحوی که می‌تواند باید در این جبهه قدم بردارد که در غیر این صورت فردای قیامت از اوبازخواستی عظیم خواهد شد ...

منبع (ادامه ...):

https://harimeharam.ir/shahid/310

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , روز مباهله , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۴ , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر قرآن , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل , مباهله , صحنه , تمایز , حق و باطل , روحانیت باید وسط میدان باشد , روحانیت , باید , وسط میدان , تبلیغ , مقاومت ملت ایران , یأس دشمن , سرنوشت امت اسلامی , سرنوشت , امت اسلامی , شبیخون فرهنگی , شهید مدافع حرم , شهدای مدافع حرم , شهید سید احسان میر سیار , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۳

و من اظلم ممن افترى على الله كذبا او قال اوحى إلى و لم يوح إليه شى ء و من قال سأنزل مثل ما انزل الله و لو ترى إذ الظالمون فى غمرات الموت و الملائكة باسطوا اءيديهم اخرجوا انفسكم اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق و كنتم عن اياته تستكبرون(۹۳)

ترجمه :
۹۳ - چه كسى ستمكارتر است از كسى كه دروغى به خدا ببندد يا بگويد وحى بمن فرستاده شده در حالى كه وحى به او نشده باشد، و كسى كه بگويد من هم همانند آنچه خدا نازل كرده نازل ميكنم ، و اگر ببينى هنگامى كه (اين ) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفته اند و فرشتگان دستها را گشوده به آنان مى گويند جان خود را خارج سازيد امروز مجازات خوار كننده اى در برابر دروغهائى كه به خدا بستيد و در برابر آيات او تكبر ورزيديد، خواهيد ديد، (در آن روز به حال آنها تاسف خواهى خورد
شان نزول :
در شان نزول اين آيه روايات متعددى در منابع حديث و كتب تفسير نقل شده از جمله اينكه آيه در مورد شخصى به نام عبد الله بن سعد كه از كاتبان وحى بود و سپس خيانت كرد و پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) او را طرد نمود و پس از آن ادعا كرد كه من ميتوانم همانند آيات قرآن بياورم نازل گرديده ، جمعى از مفسران نيز گفته اند كه آيه يا قسمتى از آن در باره مسيلمه كذاب كه از مدعيان دروغين نبوت بود نازل گرديده است ، ولى با توجه به اينكه داستان مسيلمه در اواخر عمر پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود، و اين سوره از سوره هاى مكى است طرفداران اين شان نزول معتقدند كه اين آيه همانند چند آيه ديگر از اين سوره در مدينه نازل شده است و به دستور پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در لابلاى آيات اين سوره قرار داده شده است .
و در هر حال آيه همانند ساير آيات قرآن كه در شرائط خاصى نازل شده مضمون و محتواى آن كلى و عمومى است و همه مدعيان نبوت و مانند آنها را شامل مى شود.

تفسیر
به دنبال آيات گذشته كه اشاره به گفتار يهود در باره نفى نزول كتاب آسمانى بر هيچكس نموده بود، در اين آيه سخن از گناهكاران ديگرى است كه در نقطه مقابل آنها قرار دارند و ادعاى نزول وحى آسمانى بر خود مى كنند، در حالى كه دروغ ميگويند.
و در حقيقت به سه دسته از اينگونه افراد در آيه مورد بحث اشاره شده است .
نخست مى گويد: چه كسى ستمكارتر است از كسانى كه بر خدا دروغ مى بندند و آيه اى را تحريف و سخنى از سخنان خدا را تغيير ميدهند (و من اظلم ممن افترى على الله كذبا).
دسته دوم آنها كه ادعاى نبوت و وحى ميكنند در حالى كه نه پيامبرند و نه وحى بر آنها نازل شده است . (او قال اوحى الى و لم يوح اليه شى ء). دسته سوم آنها كه به عنوان انكار نبوت پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) يا از روى استهزاء مى گويند ما هم مى توانيم همانند اين آيات نازل كنيم در حالى كه دروغ مى گويند و كمترين قدرتى بر اين كار ندارند (و من قال سانزل مثل ما انزل الله ).
آرى همه اينها ستمگرند و كسى ستمكارتر از آنها نيست زيرا راه حق را به روى بندگان خدا مى بندند و آنها را در بيراهه سرگردان مى سازند و با رهبرى رهبران راستين مبارزه ميكنند، هم خود گمراهند و هم ديگران را به گمراهى ميكشانند، چه ظلمى از اين بالاتر كه افرادى كه صلاحيت رهبرى ندارند ادعاى رهبرى كنند آن هم رهبرى الهى و آسمانى .
گرچه آيه مربوط به مدعيان نبوت و وحى است ولى روح آن همه كسانى را كه به دروغ ادعاى مقامى را ميكنند كه شايسته آن نيستند شامل مى شود. سپس مجازات دردناك اين گونه افراد را چنين بيان ميكند: اگر تو اى پيامبر! اين ستمكاران را به هنگامى كه در شدائد مرگ و جان دادن فرو رفته اند مشاهده كنى ، در حالى كه فرشتگان قبض ارواح دست گشوده اند به آنها مى گويند جان خود را خارج سازيد، خواهى ديد كه وضع آنها بسيار دردناك و اسفبار است (و لو ترى اذ الظالمون فى غمرات الموت و الملائكة باسطوا ايديهم اخرجوا انفسكم ).
در اين حال فرشتگان عذاب به آنها ميگويند: امروز گرفتار مجازات خوار كننده اى خواهيد شد به خاطر دو كار: نخست اينكه بر خدا دروغ بستيد و ديگر اينكه
در برابر آيات او سر تسليم فرود نياورديد (اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق و كنتم عن آياته تستكبرون ).
نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه داشت .
۱- مدعيان دروغين نبوت و رهبران قلابى همانطور كه مى بينيم به عنوان بد ظالمان در آيه معرفى شده اند و در حقيقت ظلمى بالاتر از اين نيست كه فكر كسى را بدزدند و عقيده او را تخريب كنند و راه سعادت را بر او ببندند و او را مستعمره فكرى خود سازند.
۲ - جمله باسطوا ايديهم ممكن است به اين معنى باشد كه فرشتگان قبض ارواح با گشودن دستها آماده قبض روح آنها مى شوند و ممكن است به معنى دست گشودن براى شروع مجازات آنها بوده باشد .
۳ - اخرجوا انفسكم : جان و روح خود را خارج سازيد در حقيقت يكنوع تحقير از ناحيه فرشتگان قبض ارواح نسبت به اينگونه ظالمان است وگرنه دادن روح و جان كار خود ظالمان نيست بلكه كار آن فرشتگان است ، همانند اينكه هنگام اعدام يك قاتل جانى به او مى گويند اكنون بمير! و در هر صورت اين تحقير گويا در برابر تحقيرى است كه نسبت به آيات خدا و پيامبران و بندگان خدا كرده اند، ضمنا اين آيه گواه ديگرى بر استقلال روح و جدائى آن از جسم است . ضمنا از اين آيه استفاده ميشود كه مجازات اينگونه از گناهكاران از همان لحظه جان دادن و مرگ آغاز ميگردد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

نيكوترين نيكو ، خُلق نيكو است .

مقدار بهره برداری از زبان

لايَومَ كَيَومِكَ يا أباعَبدِاللّه

امام خامنه ای:

صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید ...

جوان مومن انقلابی ...

اساتید دانشگاه ...

احساس مسئولیت ...

اقتدار فرهنگی ...

مقاومت ملت ایران ...

عزت اسلامی ...

استقامت ملی ...

امام خامنه ای:

شیعه باید به ولایت افتخار کند و غیر شیعه هم سعی کند آن را بشناسد. ۱۳۷۴/۰۲/۲۸

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار:

امروزخمپاره‌های جنگ بدون سر و صدا بانوارهای ویدیؤیی به سوی ما پرتاب و چنان حساب شده عمل می‌کنند که گاهی یکی از آنها چندین خانواده را مورد اثابت قرار می‌دهد. امروز این آنتن‌های ماهواره‌اند که کار هدایت توپخانه دشمن را بر عهده دارند.

ای مردم و ای کسانی که نام آزاده برخودگذارده‌اید؛ به پاخیزید که جبهه‌های جنگ امروز به تمام گیتی ما سرایت کرده و در این جنگ مجروحان و کشته شدگان را باید ملبس به لباس‌های بیگانه دید. ای مردم امروز فرهنگ ما مورد تهاجم قرارگرفته است و اگر در این جنگ خدای ناکرده شکست راقبول کنیم باید بگوییم که کارما راتمام شده باید بدانید.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۳ , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , نيكوترين , نيكو , لايَومَ كَيَومِكَ يا أباعَبدِاللّه , صدا و سیما , دانشگاه , تدریس , جوان مومن انقلابی , اساتید دانشگاه , احساس مسئولیت , اقتدار فرهنگی , مقاومت ملت ایران , عزت اسلامی , استقامت ملی , شیعه , ولایت , افتخار , شهید حاج قاسم سلیمانی , یا زهرا سلام الله علیه , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۲

و هذا کتاب اءنزلناه مبارک مصدق الذى بین یدیه و لتنذر اءم القرى و من حولها و الذین یؤ منون بالاخرة یؤ منون به و هم على صلاتهم یحافظون(۹۲)

ترجمه :
۹۲ - و این کتابى است که آنرا نازل کردیم ، کتابى است پر برکت که آنچه را پیش از آن آمده تصدیق میکند، (آنرا فرستادیم تا مردم را به پاداشهاى الهى بشارت دهى ) و براى اینکه (مردم ) ام القرى (مکه ) و آنها که گرد آن هستند بترسانى ، آنها که به آخرت ایمان دارند به آن ایمان مى آورند و مراقب نمازهاى خویش مى باشند.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر
در تعقیب بحثى که در باره کتاب آسمانى یهود در آیه گذشته عنوان شد در اینجا به قرآن که یک کتاب دیگر آسمانى است اشاره میشود، و در حقیقت ذکر تورات مقدمه اى است براى ذکر قرآن تا تعجب و وحشتى از نزول یک کتاب آسمانى ، بر یک بشر، نکنند.
نخست مى گوید: این کتابى است که ما آن را نازل کردیم (و هذا کتاب انزلناه ).
کتابى است بسیار پر برکت ، زیرا سرچشمه انواع خیرات و نیکیها و پیروزیها
است (مبارک ).
به علاوه کتبى را که پیش از آن نازل شده اند همگى تصدیق مى کند (مصدق الذى بین یدیه ).
منظور از اینکه قرآن کتب مقدسه پیشین را تصدیق مى کند آن است که تمام نشانه هائى که در آنها آمده است بر آن تطبیق مى نماید.
و به این ترتیب دو نشانه بر حقانیت قرآن در دو جمله گذشته بیان گردیده یکى وجود نشانه هائى که در کتب پیشین از آن خبر داده شده ، و دیگر محتواى خود قرآن که هر گونه خیر و برکت و وسیله سعادت در آن آمده است ، بنابراین هم از نظر محتوا و هم از نظر اسناد و مدارک تاریخى نشانه هاى حقانیت در آن آشکار است . سپس هدف نزول قرآن را چنین توضیح مى دهد که آن را فرستادیم تا ام القرى (مکه ) و تمام آنها که در گرد آن هستند، انذار کنى و به مسؤلیتها و وظائفشان آگاه سازى (و لتنذر ام القرى و من حولها)
و از آنجا که انذار یعنى توجه دادن به مسؤلیتها و ترساندن از ترک وظائف مهمترین برنامه قرآن مخصوصا در برابر اشخاص سرکش و طغیانگر است تنها به این قسمت اشاره شده است .
و در پایان آیه مى گوید: کسانى که به روز رستاخیز و حساب و پاداش اعمال ایمان دارند به این کتاب ایمان خواهند آورد و مراقب نمازهاى خود خواهند بود
(و الذین یؤ منون بالاخرة یؤ منون به و هم على صلوتهم یحافظون)

نکته ها
در اینجا به چند مطلب باید توجه داشت :
۱ - اسلام یک آئین جهانى است

آیات مختلف قرآن به خوبى گواهى مى دهد که اسلام یک آئین جهانى است ، تعبیراتى مانند لانذرکم به و من بلغ (هدف من این است که همه شما و کسانى را که سخنم به آنها میرسد با قرآن انذار کنم ) (انعام - 19) و ان هو الا ذکرى للعالمین (این قرآن وسیله تذکر جهانیان است ) (انعام - 90)و قل یا ایها الناس انى رسول الله الیکم جمیعا (بگو اى مردم ! من رسول خدا به سوى همه شما هستم ) (اعراف 158) و امثال آن که در قرآن فراوان است گواه این حقیقت است و جالب اینکه بسیارى از این آیات در مکه یعنى در آن موقع که هنوز اسلام از محیط این شهر تجاوز نکرده بود نازل گردید.
ولى با توجه به آیه مورد بحث این سؤال پیش مى آید که چگونه هدف بعثت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) انذار و هدایت مردم مکه و کسانى که پیرامون آن هستند ذکر شده ؟ آیا این با جهانى بودن اسلام منافات ندارد؟

اتفاقا این ایراد از بعضى از یهود و بعضى دیگر از پیروان مذاهب دیگر نقل شده است و به گمان خود حربه محکمى در برابر جهانى بودن اسلام یافته اند که آنرا در منطقه خاصى ، محدود مى سازد (یعنى مکه و اطراف مکه ).

پاسـخ :
این ایراد با توجه به دو نکته کاملا روشن میشود، و نه تنها این آیه منافات با جهانى بودن اسلام ندارد بلکه مى توان گفت یکى از دلائل جهانى بودن آن است :
۱ - قریه در زبان قرآن ، به معنى هر گونه آبادى است اعم از اینکه شهر بزرگ باشد و یا کوچک و یا روستا، مثلا در سوره یوسف از زبان برادران و در مقابل پدر چنین میخوانیم : و اسئل القریة التى کنا فیها: از قریه اى که در آن بودیم سؤ ال کن و میدانیم که این سخن را پس از بازگشت از پایتخت مصر و ماجراى توقیف برادر آنها بنیامین از طرف دستگاه عزیز مصر بوده است ، و همچنین میخوانیم : و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض : اگر مردمى که در آبادیهاى روى زمین زندگى میکنند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات از آسمان و زمین بر آنها خواهیم گشود بدیهى است منظور در اینجا خصوص روستاها نیست بلکه همه نقاط مسکونى جهان را شامل مى شود.
از طرف دیگر در روایات متعددى مى خوانیم خشکیهاى زمین از زیر خانه کعبه گسترده شدند، و از آن بنام دحو الارض (گسترش زمین ) یاد شده است . این را نیز میدانیم که در آغاز بر اثر بارانهاى سیلابى تمام کره زمین از آب پوشیده بود، آبها تدریجا فرو نشستند و در نقاط پست زمین قرار گرفتند و خشکیها تدریجا از زیر آب ، سر بر آوردند، طبق روایات اسلامى نخستین نقطه اى که از زیر آب سر بر آورد، سرزمین مکه بود.
و اگر ارتفاع این سرزمین در حال حاضر بلندترین ارتفاع زمینهاى دنیا نیست هیچگونه منافاتى با این سخن ندارد، زیرا از آن روز صدها ملیون سال میگذرد و تاکنون وضع نقاط روى زمین به کلى دگرگون شده ، بعضى از کوهها در اعماق اقیانوسها قرار گرفته و بعضى از اعماق اقیانوسها تبدیل به قله کوه شده است و این
از مسلمات علم زمین شناسى و جغرافیاى طبیعى است .
۲ - کلمه ام همانطور که سابق نیز گفتیم به معنى اصل و اساس و ابتداء و آغاز هر چیزى است .
با توجه به آنچه گفته شد روشن مى شود که اگر به مکه ام القرى مى گویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکى هاى روى زمین است و بنابراین و من حولها (کسانى که پیرامون آن هستند) تمام مردم روى زمین را شامل مى شود.
آیات گذشته پیرامون جهانى بودن اسلام نیز این تفسیر را تایید میکند، همچنین نامه هاى فراوانى که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) براى زمامداران بزرگ دنیا مانند کسرى و قیصر نوشت و شرح آن در جلد دوم تفسیر نمونه صفحه 452 گذشت گواه دیگرى بر این موضوع میباشد.
۲- ارتباط ایمان به قرآن و ایمان به آخرت
در آیه فوق مى خوانیم : کسانى که ایمان به آخرت دارند، به قرآن ایمان مى آورند، یعنى میدانند این جهان مقدمه اى است براى جهان دیگر، و همانند مزرعه و یا دانشگاه و یا تجارتخانه است ، و در هر حال بدون یک سلسله قوانین و برنامه ها و آئین نامه و فرستادن انبیا رسیدن به آن هدف عالى و آماده شدن براى آن روز ممکن نیست .
و به تعبیر دیگر با اینکه خداوند انسان را براى تکامل در این جهان فرستاده و منزلگاه اصلى او جهان دیگر است ، اگر پیامبران و کتب آسمانى براى او نفرستد نقض غرض کرده است و به این ترتیب از ایمان به خدا و معاد، ایمان به نبوت انبیاء و کتب آسمانى نتیجه گرفته مى شود. (دقت کنید)
۳- اهمیت نماز
در آیه فوق از میان تمام دستورات دینى تنها اشاره به نماز شده است و همانطور که میدانیم نماز مظهر پیوند با خدا و ارتباط با او است و به همین دلیل از همه عبادات برتر و بالاتر است ، و به عقیده بعضى هنگام نزول این آیات تنها فریضه اسلامى همین نماز بود.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) :

هر روزی که در آن نافرمانی خداوند متعال نشود عید است.

نهج البلاغه حکمت 428

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امام صادق‏ (علیه السلام) :

ما مِن یَومِ نَیروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوقَّعُ فِیهِ الفَرَجَ لأِنَّهُ مِن أیّامِنا و أیّامِ شِیعَتِنا.

هیچ نوروزی‏ نیست مگر آن‏که ما در آن روز منتظر فرج قائم آل‏ محمّد(صلی الله علیه وآله) هستیم ؛ چرا که نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است

مستدرک الوسائل ، ج 6 ، ص 352

ویژه نامه باب حاجات (به مناسبت سال روز ولادت امام کاظم علیه السلام)

حصار ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)

آیت‌الله امام خامنه‌ای: «ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب یعنی چه؟ یعنی در افکارت پیرو علی باشی، در افعالت پیرو علی باشی، تو را با علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام رابطه‌ای نیرومند، مستحکم، خلل‌ناپذیر پیوند زده باشد، از علی جدا نشوی، این معنای ولایت است. خوب فهمیدید ولایت چیست؟ اینجاست که می‌فهمیم معنای این حدیث را: «وَلایَةُ عَلیِّ بنِ اَبی طالِبٍ حِصنی» ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب حصن و حصار من است ـ از قول خدا ـ «فَمَن دَخَلَ حِصنِی اَمِنَ مِن عَذابِی» هر که داخل این حصار شد، از عذاب خدا مصون و مأمون خواهد ماند. بسیار حرف جالبی‌ست. یعنی چه؟ یعنی مسلمان‌ها، پیروان قرآن، اگر هم از لحاظ فکر و اندیشه و هم از لحاظ عمل و تلاش و فعالیت، متصل به علی‌بن‌ابی‌طالب باشند، از عذاب خدا مصون و محفوظند. مگر جز این است؟ مگر غیر از این است؟ اگر علی‌بن‌ابی‌طالب امروز شناخته بشود، بعد که شناخته شد، بنده و جنابعالی مثلش عمل کنیم، آن‌وقت ولایت پیدا می‌کنیم؛ ولایت یعنی این.» جلسه ۲۴، کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

تمسک به ولایت امیرالمؤمنین

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «یک عده‌ای خیال می‌کنند ولایت ائمه، یعنی فقط ائمه را دوست بداریم و چقدر اشتباه می‌کنند؛ چقدر اشتباه می‌کنند! فقط دوست داشتن نیست و الا مگر در عالَم اسلام کسی پیدا می‌شود که ائمه معصومینِ خاندان پیغمبر را دوست ندارد؟ پس همه ولایت دارند؟ ... نه آقا! ولایت غیر از این حرفهاست. ولایت بالاتر از اینهاست، که ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب و ولایت ائمه را اگر فهمیدیم چیست، آن‌وقت حق داریم به خودمان برگردیم، ببینیم آیا ما ولایت داریم یا نه؟ آن‌وقت اگر دیدیم نداریم، از خدا بخواهیم و بکوشیم که ولایت ائمه را به دست بیاوریم...
همیشه در ایام عید غدیر، معمول است این را می‌خوانند مردم: «اَلحَمدُ لِلهِ الَّذی جَعَلنا مِنَ المُتمَسِّکین بِوِلایَةِ عَلیِّ بنِ اَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلام» بنده به دوستانم غالباً این‌جور می‌گویم، می‌گویم نگویید «اَلحَمدُ لِلهِ الَّذی جَعَلنا»، می‌ترسم دروغ باشد، بگویید: «اَللّهُمَّ اجعَلنا مِنَ المُتمَسِّکین بِوِلایَةِ عَلیِّ بنِ اَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلام» خدایا ما را از متمسکین به ولایت قرار بده.»

خط حزب‌الله ۴۰۰ | پیام غدیر؛ اهمیت حکومت اسلامی

حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) / باب‌الحوائج/ کاظمین/ هارون‌الرشید/ کظم غیظ / موسی بن جعفر

انسان ۲۵۰ ساله | امام کاظم علیه‌السلام و مبارزه با زره تقیه

حضرت آیت اللهدامام خامنه ای:
یکی از نزدیکان امام میگوید دیدم در اتاق خصوصی ‌موسیبن‌جعفر سه چیز است: شمشیری هست که نشان میدهد هدف، جهاد است. لباس خشنی هست که نشان میدهد وسیله، زندگی خشونت‌بارِ رزمی و انقلابی است و ‌قرآنی هست که نشان میدهد هدف، این است؛ میخواهیم به زندگی قرآن برسیم با این وسائل و این سختیها را هم تحمل کنیم. ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانه‌ی زیبائی است!
خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۶۴/۰۱/۲۳

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

گاهی فضیلت جانبازان از شهدا بیشتر است
یکوقت در مورد جانبازها فکر میکردم، که به نظرم رسید گاهی فضیلت آنها از شهدا هم بیشتر است. جانباز کسی است که بعد از آن‌که قسمتی از بدنش را در راه خدا داد و عضو یا اعضای شهیدی را با خودش همراه کرد و در بقیه‌ی مدت زندگی و عمرش هم متقی و شکرگزار بود و عمل صالح انجام داد، خدای متعال در مورد این‌گونه از مجروحین جنگ در قرآن میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم». کلمه‌ی «عظیم» در پایان این آیه‌ی شریفه، قابل تأمل است.
سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از جانبازان ۲۸/۰۴/۱۳۶۸

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7525

جانباز شهید حسین عابدین زاده بیدگلی

بخشی از وصیت نامه شهید سید جلیل یوسفی

بخشی از وصیت نامه شهید محمد علی ولی زاده

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار:

ای مردم بیدار شوید که وقت تنگ است و آن روزی که ما پرونده اعمال خود روبرو شویم نزدیک است. ای انسان‌ها جنگی دوباره رخ داده جنگی بس خطرناک تر از جنگ نظامی. درجنگ دیروز ما خمپاره‌ها، موشک‌ها، هواپیماها، تانک‌ها و گلوله‌ها دیده می‌شدند. اما در جنگ امروز آنها نامرئی هستند و قدرت تخریب آنها چندین برابر شده. امروز همه آنها بر امواج ماهواره‌ای سوارمی‌شوند و روی گیرنده‌های تلویزیون‌های ما می‌نشینند و بدون اینکه خودما احساس کنیم جوانان مارازجرکش می‌کنند. خشاب گلوله‌های امروزکاست نوارهایی است که از آن دوردست‌ها شلیک می‌شوند و تمامی این گلوله‌ها درقلب جوان‌های ما جای می‌گیرد و آنها را ازپای در می‌آورد ...

شهید صفرعلی آقکندی

شهید رضا آلاچمنی

شهید محمد اقایی

شهید مدافع حرم شهید محمد مهدی حسان ابوحمدان
(هیثم)

شهید امیر کیوانلو

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره انعام , امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) , امیرالمومنین , امام علی (علیه السلام) , نافرمانی , خداوند متعال , عید , امام صادق‏ (علیه السلام) , نوروز , شیعیان , ولادت امام کاظم علیه السلام , ولایت , ولایت امیرالمؤمنین , امام خامنه‌ای , پیام غدیر , اهمیت حکومت اسلامی , انسان ۲۵۰ ساله , امام کاظم علیه‌السلام , زره , تقیه , مبارزه , جانباز شهید , شهید سید جلیل یوسفی , شهید محمد علی ولی زاده , شهید مدافع حرم , شهید سید احسان میر سیار , جنگ نرم , شهید صفرعلی آقکندی , شهید رضا آلاچمنی , شهید محمد اقایی , شهید محمد مهدی حسان ابوحمدان , هیثم , شهید امیر کیوانلو , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها
 

فضیلت و خواص سوره اعلی

هشتاد و هفتمین سوره قرآن کریم است که مکی و 19 آیه دارد.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است: هر کس سوره اعلی را در نمازهای واجب یا مستحب خود قرائت نماید در روز قیامت به او گفته می شود از هر دری از درهای بهشت که دوست داری وارد بهشت شو(1)

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم می فرماید: کسی که سوره اعلی را قرائت نماید خداوند به تعداد همه حروفی که بر پیامبران الهی ابراهیم ، موسی و محمد نازل کرده است به ازای هر حروف ده حسنه به او می بخشد.(2)

امیرالمومنین علی علیه السلام در حدیثی فرموده است: پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم سوره «اعلی» را دوست می داشت و اولین کسی که گفت: سبحان ربی الاعلی و بحمده، میکائیل بود.(3)

ابوحمیصه از امیرالمؤمنین نقل می کند: بیست شب پشت سر هم در نماز به علی علیه السلام اقتدا کردم و بعد از حمد سوره ای جز اعلی نخوان و روزی فرمود: اگر مردم بدانند که چه چیزهایی (از منافع و فواید) در سوره اعلی هست حتما روزی بیست بار آن را قرائت می کردند. هر کس ان را قرائت کند مانند این است که کتاب های آسمانی موسی و ابراهیم را قرائت کرده است. (4)

ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده است: بعد از قرائت سوره اعلی بگویید: «سبحان ربی الاعلی».(5)

آثار و برکات سوره

1) درمان درد گوش، درد گردن و دررفتگی استخوان

از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم نقل شده استک که اگر کسی سوره اعلی بر درد گوش خوانده شود دردش یرطرف می شود و اگر برای کسی که بیماری بواسیر دارد بخوانند خوب می شود .(6)

و هم چنین در روایتی دیگر از ایشان آمده که این عمل برای درد گردن نیز مفید است. (7)

________________

پی نوشت:

(1) ثواب الاعمال ص122.

(2) مجمع البیان، ج10، ص326

(3) مستدرک الوسائل، ج4، ص358

(4) مجمع البیان، ج1، ص326

(5) بحارالانوار، ج89، ص220

(6) تفسیرالبرهان، ج5، ص633

(7) همان

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۱

بسم الله الرحمن الرحیم

و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما اءنزل الله على بشر من شى ء قل من اءنزل الكتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا و علمتم ما لم تعلموا اءنتم و لا ءاباؤ كم قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون(۹۱)

ترجمه :
۹۱ - آنها خدا را چنانكه بايد نشناختند كه گفتند هيچ چيز بر هيچ انسانى نفرستاده بگو چه كسى كتابى را كه موسى آورد نازل گردانيد كتابى كه نور و هدايت براى مردم بود (اما شما) آنرا به صورت پراكنده قرار ميدهيد قسمتى را آشكار و قسمت زيادى را پنهان مى داريد و مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر نبوديد بگو: خدا... و سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت آميزشان رها كن تا بازى كنند!

شان نزول
خدانشناسان
از ابن عباس چنين نقل شده كه جمعى از يهوديان گفتند: اى محمد! آيا راستى خداوند كتابى بر تو فرستاده است ؟! پيامبر گفت : آرى ، آنها گفتند: به خدا سوگند كه خداوند هيچ كتابى از آسمان فرو نفرستاده است !. در شان نزول اين آيه ، روايات ديگرى نيز نقل شده و چنانكه بعدا خواهيم دانست آنچه در بالا آورديم از همه بهتر و مناسبتر است .

تفسیر
در اينكه اين آيه درباره يهود است يا مشركان در ميان مفسران گفتگو است ، ولى از آنجا كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در مكه گفتگوئى با يهود نداشته و آنچه بوده در مدينه بوده است و از طرفى سوره انعام كه اين آيه جزء آن است مكى است ، بعضى معتقدند كه اين آيه استثنائا در مدينه نازل شده است و به دستور پيامبر به تناسب خاصى در وسط اين سوره مكى قرار گرفته و اين موضوع در قرآن نمونه هاى فراوانى دارد.
براى روشن شدن حقيقت مطلب ، نخست بايد تفسير اجمالى آيه را بدانيم و بعد در باره اينكه آيه از چه اشخاصى سخن ميگويد و هدفش چيست بحث كنيم نخست ميگويد آنها خدا را آنچنانكه شايسته است نشاختند زيرا گفتند: خدا هيچ كتابى بر هيچ انسانى نازل نكرده است ! (و ما قدروا الله حق قدره اذ قالوا ما انزل الله على بشر من شى ء).
خداوند به پيامبرش دستور مى دهد كه در جواب آنها بگو چه كسى كتابى را كه موسى آورد و نور و هدايت براى مردم بود نازل گردانيد؟ (قل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس ).
همان كتابى كه آن را به صفحات پراكنده اى تبديل كرده ايد، بعضى را كه به سود شما است آشكار ميكنيد و بسيارى را كه به زيان خود مى دانيد پنهان مى داريد(تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا).
و در اين كتاب آسمانى مطالبى به شما تعليم داده شد كه نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر نبوديد و بدون تعليم الهى نمى توانستيد با خبر شويد (و علمتم ما لم تعلموا انتم و لا آبائكم )
در پايان آيه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه تنها خدا را ياد كند و آنها را در اباطيل و لجاجت و بازيگرى خود رها سازد زيرا آنها جمعيتى هستند كه كتاب الهى و آيات او را به بازى گرفته اند. (قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون )
اكنون اگر اين آيه در مدينه نازل شده باشد، و روى سخن به يهود باشد معنى آن چنين است : كه جمعى از يهود منكر نزول كتاب آسمانى بر تمام پيامبران بودند آيا چنين چيزى ممكن است ؟ كه يهود و پيروان تورات ، نزول كتاب آسمانى را انكار كنند؟ اگر تعجب نكنيد آرى ، و با توجه به يك مطلب نكته اين موضوع روشن ميشود، زيرا چنانكه كتب عهد جديد (اناجيل ) و عهد قديم (تورات و كتابهاى وابسته به آن ) را به دقت بررسى كنيم خواهيم ديد كه اين كتابها هيچكدام لحن آسمانى ندارد، يعنى جنبه خطاب خداوند به بشر در آنها نيست ، بلكه به خوبى از آنها استفاده مى شود كه اينها از زبان شاگردان و غير شاگردان از پيروان آئين موسى (عليه السلام ) و مسيح (عليه السلام ) به شكل تاريخ و شرح زندگى نوشته شده است و ظاهرا يهود و مسيحيان كنونى نيز اين مطلب را انكار نمى كنند زيرا داستان مرگ موسى و عيسى و حوادث زيادى مربوط به زمانهاى بعد از آن در اين كتابها آمده است ، نه به عنوان پيش بينى بلكه به عنوان خبرى از گذشته ، آيا چنين كتابى امكان دارد بر موسى و عيسى نازل شده باشد.
منتها مسيحيان و يهوديان عقيده دارند كه اين كتابها چون به دست انسانهائى نوشته شده كه از وحى آسمانى با خبر بودند كتاب مقدس ‍ و قابل اعتماد و خالى از اشتباه محسوب ميشود.
با توجه به اين نكته روشن مى شود كه چرا آنها از لحن قرآن كه به شكل خطاب خدا به پيامبر و بندگان است تعجب ميكردند، و در شان نزول فوق نيز خوانديم كه آنها با تعجب از آن حضرت پرسيدند آيا خداوند كتاب آسمانى نازل كرده ؟ و سپس اين موضوع را بطور كلى انكار كردند كه هيچ كتابى از ناحيه خدا بر هيچ انسانى حتى موسى نازل نشده است .
ولى خداوند در جواب آنها به اين موضوع اشاره مى كند كه خود شما عقيده داريد الواح و مطالبى بر موسى نازل گرديد، يعنى اگر آنچه در دست شما است كتاب آسمانى نيست ، لااقل قبول داريد كه چنين چيزى از طرف خدا نازل شده است كه قسمتى از آن را آشكار و قسمت زيادى را پنهان ميداريد، و به اين ترتيب اشكالى باقى نمى ماند كه چگونه ممكن است يهود منكر نزول كتاب آسمانى شده باشند (دقت کنید).

و اگر آيه همانند ساير آيات اين سوره درباره مشركان باشد معنى آن چنين مى شود كه آنها منكر هر گونه كتاب آسمانى شدند تا دعوت پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را انكار كنند، ولى خداوند براى آنها استدلال مى كند كه چگونه ممكن است چنين ادعائى داشته باشند با اينكه خداوند تورات را بر موسى نازل كرد؟ و مشركان اگر چه آئين يهود را قبول نداشتند ولى انبياء پيشين و ابراهيم و حتى موسى را احتمالا به عنوان پيامبرى براى منطقه و عصر خاصى قبول داشتند، و خود را پيرو آئين ابراهيم ميدانستند، و لذا هنگامى كه پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ظهور كرد و براى جستجوى علائم او به نزد اهل كتاب رفتند و از آنها خواستند كه در كتب خود بررسى كنند، آيا خبر از چنين پيامبرى مى دهد و اگر آنها اين كتب را به هيچوجه قبول نداشتند چگونه ممكن بود چنين درخواستى كنند؟ لذا بعد از سؤال از يهود آنچه به سود آنها بود اظهار و آنچه به زيانشان بود مخفى مى كردند (مانند نشانه هاى پيامبر كه در كتب پيشين آمده بود) و به اين ترتيب آيه قابل تطبيق بر گفتار مشركان مكه نيز مى تواند باشد.
ولى تفسير اول با لحن آيه و شان نزول ، و ضمائرى كه در آيه است ظاهرا سازگارتر مى باشد.
نكته ها
در اينجا به چند موضوع بايد توجه كرد:
۱ - قراطيس جمع قرطاس است و اصل آن بطورى كه بعضى گفته اند از
يونانى گرفته شده و معنى آن چنانكه راغب در كتاب مفردات ميگويد هر چيزى است كه روى آن مى نويسند بنابراين كاغذ معمولى و پوست حيوانات و درختان و مانند آن كه در قديم الايام نامه و كتابها را روى آن مى نوشتند، نيز شامل ميشود، و منحصر به كاغذ معمولى نيست .
۲- ممكن است سؤ ال شود كه چرا در آيه مذمت از يهود شده كه آنها وحى آسمانى را روى كاغذها و مانند آن نوشته بودند اينكه مذمتى ندارد.
در پاسـخ ميگوئيم : مذمت از اين نظر نيست ، بلكه از اين نظر است كه آنها مطالب تورات را روى كاغذهاى پراكنده و مانند آن نوشته بودند كه آنچه را به سود آنها بود به مردم ديگر نشان دهند و آنچه به زيانشان بود مخفى سازند.
۳ - جمله و ما قدروا الله حق قدره (خدا را آنچنان كه شايسته است نشناختند و اوصاف او را درك نكردند) در حقيقت اشاره به اين نكته است كه هر كس خدا را درست بشناسد نمى تواند انكار كند كه از طرف او رهبران و راهنمايان همراه با كتابهاى آسمانى براى بشر فرستاده شده است زيرا حكمت خدا ايجاب مى كند كه اولا انسان را براى هدفى كه آفريده شده است (هدف تكامل ) در مسير پر پيچ و خمى كه در پيش دارد كمك كند، و گر نه نقض غرض كرده است ، و اين هدف بدون فرستادن وحى و كتاب آسمانى و تعليمات صحيح و خالى از هر گونه خطا و اشتباه ممكن نيست .
ثانيا چگونه ممكن است مقام رحمت عامه و خاصه خداوند اجازه دهد كه انسان را در مسير سعادت كه با هزاران مانع روبرو است و پرتگاه هاى فراوان بر سر راه او كمين كرده اند تنها بگذارد و رهبرانى با تعليمات جامع براى دستگيرى و راهنمائى آنها نفرستد. (بنابراين هم حكمت او و هم رحمتش فرستادن كتب آسمانى را ايجاب ميكند).
شك نيست كه معرفت كنه ذات خدا و كنه صفات او براى هيچكس ممكن
نيست و آيه فوق هيچگونه نظر به اين مطلب ندارد بلكه مى خواهد بگويد آن مقدار معرفتى از خداوند و صفات او كه براى انسان امكانپذير است اگر حاصل شود ترديدى باقى نخواهد ماند كه چنين پروردگارى بندگان خود را بدون سرپرست و كتاب آسمانى باقى نخواهد گذاشت .

منبع (ادامه ...):
https://t.me/fazylatha

عید غدیر؛ بزرگترین عید، برترین تبیین

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحه‌‌ای و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و لذا بود که دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰

غدیر، نشانه عظمت اسلام
۲۰ جمله از امام خامنه ای درباره «غدیر»

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار

بخشی از وصیت نامه:

حال بعد ازجنگ جهانی دوم هیچ ملتی وهیچ امتی نمی‌تواند ادعاکند که هرحرفی را که از رهبرخود شنیده است مو به مواجرا کرده ولی امت ما برای گفتن لبیک به ندای رهبرخود کاروان کاروان به سوی جبهه‌های نبرد شتافتند تا برای نابودکردن دشمنان اسلام ازجان خویش بگذرند و با عمل خویش به همگان اثبات کردند که ما ندای رهبرخویش رابا دل وجان می‌پذیریم. رهبری که با فراق خود داغی سنگین را بر سینه ما گذاشت و فرزندش علی (امام خامنه ای) راکه مرهم بر دردهای این امت است درمیان ماباقی گذاشت. ای انسانها؛ ای آدم‌ها؛ آیا آوای ولایت رامی‌شنوید؟ ایکسانی که به ظاهر فریاد ما اهل کوفه نیستیم راسر می‌دهید، آیا طنین ولایت را می‌شنوید؟ نه، من که فکر نمی‌کنم.

زیرا فقط گوش جسمتان شنوا و گوش دلتان کراست. زیرا دنیا جلوی چشم‌های (دلتان) راگرفته. بگویم چرا؟زیرافقط خود را می‌بینید و تنها به خود می‌اندیشید. فقط و فقط به فکر منافع خویشید. در این میان دیگران برای شما اهمیت ندارند و اگر هم بلایی بر سر هرکس بیاید برای شما تفاوتی نمی‌کند ...

 شهید غلامرضا دانش نماینده مردم آشتیان در مجلس بود. این شهید بزرگوار 7 تیرماه 1360 همراه 72 تن از بهترین یاران امام(ره) به فیض شهادت نائل آمد.

شهید عبدالرحمان آقایاری

دوم خرداد۱۳۴۲‏، در روستای خرمدرق از توابع شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش نظامعلی، کارگر بود و مادرش طیبه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. او نیز کارگر بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیستم بهمن۱۳۶۱‏، در دیواندره هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت ترکش به سر و شکم، شهید شد.

شهید قربانعلی آقایاری

چهارم تیر ۱۳۴۶، در روستای خرمدرق از توابع شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش علی، کشاورز بود و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. سال ۱۳۶۳ ‏ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۶۶، در مریوان بر اثر اصابت ترکش به دست و پا، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

شهید صادق آقایی

یکم مهر ١٣۵٠ ‏، در روستای آقزوج از توابع شهرستان طارم به دنیا آمد. پدرش محمدحسین، کارگر بود و مادرش زینب نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. قالیباف بود. سال۱۳۶۵ ‏ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم دی ۱۳۶۵‏، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مدفن او در مزار بالای شهرستان زنجان واقع است.

جانباز شهید محسن آهنگرانی فراهانی

شهید مدافع حرم شهید حسن خلیل ملک
(ساجد)

شهید مبین رشیدی

شهید علیرضا کیخا
 

شهید پوریا سلیمی

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: عید غدیر , بزرگترین عید , برترین , تبیین , نعمت اسلام , ولایت خدا , غدیر , نشانه , عظمت اسلام , شهید مدافع حرم , شهید سید احسان میر سیار , شهید غلامرضا دانش , آشتیان , شهید عبدالرحمان آقایاری , شهید قربانعلی آقایاری , شهید صادق آقایی , جانباز شهید , شهید محسن آهنگرانی فراهانی , شهید حسن خلیل ملک , شهید مبین رشیدی , شهید علیرضا کیخا , شهید پوریا سلیمی , سوره اعلی , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر قرآن , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهرا سلام الله علیها

هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب

لطفا جهت مشاهده منبع و متن کامل این مطلب بر روی تصویر فوق کلیک نمایید ...

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 ازدواج را آسان کنید
من به همه‌ی مردم در سراسر کشور توصیه می‌کنم که ازدواج‌ها را آسان کنند. بعضی‌ها ازدواج را مشکل می‌کنند. مهریه‌های گران و جهیزیه‌های سنگین ازدواج را مشکل می‌کند... خانواده‌ی پسرها توقع جهیزیه‌های سنگین بکنند. خانواده‌ی دخترها برای چشم هم‌چشمی دیگران جهیزیه‌ها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگین‌تر بکنند. چرا؟ اثر این را می‌دانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه‌ها می‌مانند، کسی جرئت نمی‌کند به ازدواج نزدیک شود.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲

شت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب

لطفا جهت مشاهده منبع و متن کامل این مطلب بر روی تصویر فوق کلیک نمایید ...


استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب , مهریه , سنگین , مهریه سنگین , جهیزیه , زیاد , جهیزیه زیاد , تجملات , تجملات زیاد , اسراف , گرانی , هنل , سالن , پرخرج , خرج , لباس عروس , عروس , داماد , به رخ کشیدن ثروت , ثروت , به رخ کشیدن , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۴ - تفسیر نور:

تفسیر این آیه در ادامۀ آیه ۱۶۳ آمده است.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ» و بعضی از مردم کسانی هستند که معبودهایی غیر از خداوند برای خود برمی‌گزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست می‌دارند؛ امّا آنان که ایمان دارند، عشق‌شان به خدا (از عشق مشرکان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها که (با پرستش بت به خود) ستم کردند، هنگامی‌که عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و او دارای عذاب شدید است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵:

امام باقر علیه‌السّلام می‌‏فرماید: مراد از «دون‌اللَّه» و «انداد» در این آیه، بت‌‏ها نیستند؛ بلکه مراد پیشوایان ستمکار و گمراه هستند که مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. «کافی، ج ۱، ص ۳۷۴»

از جهت ادبی نیز کلمۀ «هم» در «یُحِبُّونَهُمْ»، برای انسان به کار می‏ رود، نه اشیاء.

ریشۀ محبّت، کمال‌دوستی و جمال‌دوستی است. مؤمنان تمام کمالات و جمال‌‏ها را در خداوند می‌بینند، لذا بیشترین عشق را به او ابراز می‌‏دارند.

عشق و محبّت مؤمنین، بر اساس شایستگی و لیاقت معشوق است و هرگز به سردی و خاموشی نمی‌‏گراید. امّا عشق مشرکان، بر اساس خیال و جهل و تقلید و هوس‌های بیهوده است.
پیام‌های سورۀ بقرۀ - آیۀ ۱۶۵:

۱. پرستش و محبّت غیر خدا، ممنوع است. «یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ»

۲. احساسات باید در رابطه با اعتقادات باشد. «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»

۳. برخی از مردم تا وقتی پرده‌ها کنار نرود و قیامت را مشاهده نکنند، به پوچی و بیهودگی راه و فکر خویش پی نمی‌‏برند. «وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ»

۴. قدرت در جذب نیرو مؤثر است «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»؛ پس جذب غیر او نشوید.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶ - تفسیر نور:

«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» در آن هنگام که عذاب را مشاهده کنند و پیوند میان‌شان بریده (و دست‌شان از همه چیز قطع) گردد، پیشوایان (کفر)، از پیروان خود بیزاری جویند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

به هوش باشیم که رهبرمان کیست و محبّت و عشق چه کسی را در دل داریم؟

بدانیم طاغوت‌ها و غیر خدا، ما را برای خودشان می‌خواهند تا با قدرت و ارادت ما، به هوس‌ها و آرزوهای خود در دنیا برسند، ولی در قیامت همه را رها و از ما اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

۱. هر عشق و علاقه، که مایه‌ای از عقل و فطرت نداشته باشد، دیر یا زود به سردی گراییده و یا به دشمنی کشیده می‌شود. «یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ» «تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۲. محبّت، زمینۀ تبعیّت است. «یُحِبُّونَهُمْ» «اتُّبِعُوا»

۳. آینده‌‏نگری لازمۀ عقل است. به کسی عشق و محبّت بورزیم که قدرت داشته باشد و در روز خطر، ما را حمایت کند. «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۴. معیار اصالت یا بی ‏اصل بودن علاقه‌ها و محبّت‌ها، دیدن عذاب در روزهای خطرناک است. «رَأَوُا الْعَذابَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷ - تفسیر نور:

«وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» و (در آن موقع) پیروان گویند: ای کاش بار دیگری برای ما بود (که به دنیا برمی‌گشتیم) تا از این پیشوایان بیزاری جوییم، همان‌گونه که آنها (امروز) از ما بیزاری جستند. بدین‌سان خداوند اعمال آنها را که مایۀ حسرت آنهاست، به آنها نشان می‌دهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون‌آمدنی نیستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

به فرمودۀ روایات، در قیامت صحنه‌‏ها و مواقف متعدّدی است. در برخی از آنها مُهر سکوت بر لب‌ها زده می‌شود و تنها با نگاه‏‌های پرحسرت به یکدیگر نگریسته و گریه می‌کنند.

در بعضی موارد، از همدیگر استمداد کرده و در صحنه‌‏ای نسبت به هم ناله و نفرین می‌‏کنند. در این آیه می‌خوانیم که پیروان کفر نیز از حمایت‌‏ها و عشق‌ورزی‌های خود نسبت به رهبران‌شان به شدّت پشیمان می‌‏شوند.

ولی دیگر کار از کار گذشته و تنها حسرتی است که در دل دارند و با زبان می‌گویند: اگر ما بار دیگر برگردیم، هرگز دنباله‌رو آنها نخواهیم بود. کسانی‌که اینقدر بی‌وفا هستند که از ما در این روز تبرّی می‌جویند، ما هم اگر به دنیا برگردیم، از آنان تبرّی خواهیم جست. آنها حسرت می‌خورند، ولی مگر از حسرت، کاری ساخته است.

در آیات متعدّد، کلمۀ «خلود» در مورد عذاب به کار رفته است.

بعضی «خلود» را مدّت طولانی معنا می‌کنند، ولی از جملۀ «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» در این آیه استفاده می‌شود که «خلود» به‌معنای ابدیّت است، نه مدّت طولانی.

در روایات، نمونه‌‏هایی از حسرت گنهکاران در قیامت به چشم می‌‏خورد که از جمله: کسانی هستند که اموال زیادی را برای وارثان خود می‏‌گذارند و خود در زمان حیات، کار خیری نمی‌‌کنند.

آنان در آن روز مشاهده می‌کنند که اگر وارث از ارث او کار خوبی انجام داده، در نامۀ وارث ثبت شده و اگر کار بدی کرده، شریکِ جرم وارث قرار گرفته است. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۱»

نمونۀ دیگر اهل حسرت، آنان‌که عبادات بسیار دارند، ولی رهبری و ولایت علیّ بن ابی طالب علیهماالسّلام را نپذیرفته‌‏اند. «بحار، ج ۲۷، ص ۱۸۴»

انسان، دارای اختیار است. اگر چنین نبود، پشیمانی و حسرت و تصمیم مجدّد در او راه نداشت. پشیمانی و حسرت، نشانۀ آن است که می‌توانستیم کار دیگری انجام دهیم. و تصمیم مجدّد، رمز آن است که انسان می‌تواند با اراده و اختیار، هر راهی را که صلاح بداند، انتخاب کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

۱. طاغوت‌ها را رها کنیم. تا آنان ما را در قیامت رها نکرده‌اند، آنها را در دنیا رها کنیم. «فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ»

۲. در قیامت، چشم انسان حقیقت‌بین شده و بر کارهای خود، حسرت می‌خورد. «یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ»

۳. آرزوی برگشت هست، ولی برگشتی نیست. «لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً» «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین» ای مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گام ‏های (وسوسه‌انگیز) شیطان، پیروی نکنید. به‌راستی که او دشمن آشکار شماست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

اسلام، همواره مردم را به بهره ‏بردن از نعمت‌های پاک و حلالِ خداوند، سفارش نموده و با هر گونه رهبانیّت و زهد بی‏جا مبارزه می‌نماید.

لذا هم خوردنی‌های ناسالم را از شیطان می‏‌داند «إِنَّمَا الْخَمْرُ» «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» «مائده، ۹۰»

و هم نخوردن نابه‌جا را گام شیطان می‌‏داند «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» زیرا در برخی از نقل‌‏های تاریخی آمده است که بعضی از طوائف عرب، قسمتی از زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند و گاهی نیز این تحریم‌ها را به خداوند نسبت می‌‏دادند. آیه نازل شد تا رفع ابهام شود.

اسلام، به زندگی مادّی انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهای غذایی است که در این مورد، ده‌ها آیه و صدها حدیث آمده است.

یکی از وظایف انبیاء نیز بیان خوردنی‌ها و آشامیدنی‏‌های حلال و حرام برای مردم است.

معمولًا قرآن در کنار اجازۀ مصرف، شرطی را بیان کرده است.

مثلًا در اینجا می ‏فرماید: «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» همچنین می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا» «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» «بقره، ۶۰» بخورید و بیاشامید ولی در زمین فساد نکنید.

در آیۀ دیگر می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «اعراف، ۳۱» بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.

و در جای دیگر می‌فرماید: «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «حج، ۲۸» بخورید و اطعام کنید.

در تفسیر برهان از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که شخصی به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگی راهبانه‌‏ای داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشیطان» این از گام‌‏های شیطان است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

۱. شرط اساسی در مصرف، دو چیز است: حلال بودن، پاکیزه و دل ‌پسندبودن. «کُلُوا»، «حَلالًا طَیِّباً»

۲. اسلام با بعضی ریاضت‌ها مخالف است. «کُلُوا»

۳. بهره‌‏گیری از محرّمات و چیزهای پلید و ناپاک، پیروی کردن از شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۴. نیازهای طبیعی بشر، زمینه‌ای برای انحراف و تسلّط شیطان است. باید ضمن تأمین نیاز، به لغزش‏‌های آن توجّه داشت. «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ»

۵. شیطان، انسان را قدم‌به‌قدم منحرف می‌کند. باید از همان قدم اوّل مواظبت کرد. «خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۶. شیطان برای انحراف مردم، از راه‌های گوناگونی وارد می‌‏شود. «خُطُواتِ»

۷. وادار نمودن مردم به استفاده از حرام‌ها و بازداشتن آنان از نعمت‌های حلال، نمودی از دشمنی آشکار شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹ - تفسیر نور:

«إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» همانا (شیطان)، شما را فقط به بدی و زشتی فرمان می‌دهد و اینکه بر خداوند چیزهایی بگویید که به آن آگاه نیستید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:
مراحل وسوسۀ شیطان:

در تفسیر روح‌البیان آمده است که شیطان در وسوسۀ خود، مراحلی را طی می‌‏کند:

ابتدا به کفر دعوت می‌نماید. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان کبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به کارهای مباح به جای عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتی دعوت می‏ کند که پایین‌تر است؛ تا شخص از مرحلۀ بالاتر باز بماند.

فرمان شیطان، همان وسوسه‌های اوست. نه آنکه از انسان سلب اختیار کند تا انسان مجبور به گناه شود.

تأثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هر گاه انسان ضعیف شد، وسوسه‌های شیطان را همچون فرمان مولا می‌‏پذیرد «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» «نحل، ۱۰۰» وگرنه اولیای خدا، در مرحله‌‏ای هستند که شیطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» «حجر، ۴۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:

۱. نشانۀ دشمنی شیطان، وسوسه برای انجام فحشا و افترا به خداوند است. «عَدُوٌّ مُبِینٌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ»

۲. شیطان، هم دستور به گناه می‌‏دهد، هم راه توجیه آن را نشان می‌‏دهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجیه گناه است. «یَأْمُرُکُمْ» «وَ أَنْ تَقُولُوا»

۳. اظهار نظر درباره احکام دین و فتوا دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

۴. حتّی در مقام تردید و شک، نباید چیزی را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردی که بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست. بنابراین باید در تفسیر قرآن و بیان احکام دقّت کرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

منبع: تفسیر نور ، محسن قرائتی ، ج ۱ ، ص ۲۵۱ - ۲۵۸.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۸تا۹۰

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده و لو اءشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون (۸۸)
اءولئك الذين ءاتيناهم الكتب و الحكم و النبوة فإن يكفر بها هؤلاء فقد وكلنا بها قوما ليسوا بها بكافرين (۸۹)
اءولئك الذين هدى الله فبهدئهم اقتده قل لا اءسلكم عليه اءجرا إن هو إلا ذكرى للعالمين(۹۰)

ترجمه :
۸۸ - اين هدايت خدا است كه هر كس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمائى ميكند، و اگر آنها مشرك شوند آنچه را عمل مى كردند نابود ميگردد.
۸۹ - آنها كسانى هستند كه كتاب و حكم و نبوت به آنان داديم و اگر نسبت به آن كفر ورزند (مهم نيست زيرا) كسانى را نگاهبان آن ساخته ايم كه نسبت به آن كافر نيستند.
۹۰- آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده پس به هدايت آنان اقتدا كن (و) بگو در برابر اين (رسالت و تبليغ ) پاداشى از شما نمى طلبم . اين رسالت چيزى جز يك يادآورى براى جهانيان نيست (و آگاه ساختن و بيدار كردن وظيفه من است و در برابر انجام وظيفه مزد معنى ندارد).

تفسیر
سه امتياز مهم

به دنبال ذكر نام گروههاى مختلفى از پيامبران الهى در آيات گذشته ، در اينجا اشاره به خطوط كلى و اصلى زندگانى آنها شده ، نخست ميفرمايد: اين هدايت خدا است كه بوسيله آن هر كس از بندگانش را بخواهد هدايت و رهبرى ميكند
(ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده ).
يعنى گرچه آنها مردان صالحى بودند و با نيروى عقل و انديشه و با تمام وجود خود در طريق هدايت گام بر مى داشتند، ولى باز اگر توفيق الهى شامل حال آنها نمى شد و دست پر مهر او، زير بازوى آنها را نمى گرفت ، امكان لغزش درباره همه آنها و هر كس ، وجود داشته و دارد.
سپس براى اينكه كسى تصور نكند آنها به اجبار در اين راه گام گذاشتند و همچنين كسى تصور نكند كه خداوند نظر خاص و استثنائى و بى دليل در مورد آنها داشته است ، مى فرمايد: اگر فرضا اين پيامبران با آنهمه مقام و موقعيتى كه داشتند مشرك ميشدند، تمام اعمالشان بر باد ميرفت (و لو اشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون ).
يعنى آنها نيز مشمول همان قوانين الهى هستند كه درباره ديگران اجرا ميگردد و تبعيضى در كار نيست .
در آيه بعد به سه امتياز مهم كه پايه همه امتيازات انبياء بوده اشاره كرده اينها كسانى بودند كه كتاب آسمانى به آنان داده ايم و هم مقام حكم و هم نبوت (اولئك الذين آتينا هم الكتاب و الحكم و النبوة ).
البته منظور اين نيست كه همه آنها داراى كتاب آسمانى بودند بلكه چون سخن از مجموع آنها در ميان است كتاب به مجموع نسبت داده شده ، درست مثل اين است كه ميگوئيم : در فلان كتاب دانشمندان و كتب آنها معرفى شده است ، يعنى كتب آنهائيكه كتابى تاليف كرده اند.
ضمنا در اينكه منظور از حكم چيست ، سه احتمال وجود دارد:
۱- حكم به معنى عقل و فهم و درك يعنى علاوه بر اينكه كتاب آسمانى در اختيار آنها گذاشتيم قدرت درك و فهم آن را به آنها بخشيديم زيرا وجود كتاب بدون وجود درك و فهم قوى و كامل ، اثرى نخواهد داشت . ۲ - مقام داورى ، يعنى آنها در پرتو قوانين آسمانى كه از كتاب الهى استفاده مى كردند ميتوانستند در ميان مردم قضاوت كنند و شرائط يك قاضى و دادرس عادل همگى در آنها بطور كامل جمع بود.
۳- حكومت و زمامدارى ، زيرا آنها علاوه بر مقام نبوت و رسالت ، داراى مقام حكومت نيز بودند. شاهد بر معانى فوق علاوه بر اينكه معنى لغوى حكم با تمام اين معانى تطبيق مى كند اين است كه در آيات مختلف قرآن نيز حكم در اين معانى بكار رفته است . و هيچ مانعى ندارد كه حكم در آيه فوق در يك معنى جامع كه همه مفاهيم سه گانه فوق را شامل شود، استعمال شده باشد، زيرا حكم در اصل - آنچنان كه راغب در كتاب مفردات ميگويد به معنى منع و جلوگيرى است ، و از آنجا كه عقل جلو اشتباهات و خلافكاريها را ميگيرد، همچنين قضاوت صحيح مانع از ظلم و ستم است ، و حكومت عادل جلو حكومتهاى نارواى ديگران را ميگيرد، در هر يك از اين سه معنى استعمال مى شود.
البته همان گونه كه اشاره كرديم كه همه انبياء داراى اين همه مقامات نبودند ولى هنگامى كه احكامى به جمعى اسناد داده ميشود، لزومى ندارد كه همه افراد آن جمع داراى تمام آن احكام باشند، بلكه ممكن است بعضى از آنها فقط داراى بعضى از آن احكام باشند و لذا موضوع كتاب آسمانى كه تنها براى عده اى از انبياى نامبرده وجود داشته مشكلى براى ما در فهم آيه فوق ايجاد نميكند.
سپس مى فرمايد: اگر اين جمعيت ، يعنى مشركان و اهل مكه و مانند آنها، اين حقايق را نپذيرند، دعوت تو بدون پاسـخ نمى ماند، زيرا ما جمعيتى را ماموريت داده ايم كه نه تنها آن را بپذيرند بلكه آن را محافظت و نگهبانى كنند جمعيتى كه در راه كفر گام بر نميدارند و در برابر حق تسليمند (فان يكفر بها هؤلاء فقد وكلنا بها قوما ليسوا بها بكافرين ).
در تفسير المنار و تفسير روح المعانى از بعضى از مفسران نقل شده كه منظور از اين جمعيت ، ايرانيان هستند، (كه به زودى اسلام را پذيرفتند و در پيشرفت آن با تمام قوا كوشيدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامى كتابهاى فراوان تاليف كردند).
در آخرين آيه ، برنامه اين پيامبران بزرگ را يك سرمشق عالى هدايت به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) معرفى كرده ، و مى گويد: اينها كسانى هستند كه مشمول هدايت الهى شده اند و به هدايت آنها اقتدا كن (اولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده ).

اين آيه بار ديگر تاكيد مى كند كه اصول دعوت همه پيامبران الهى يكى است ، اگر چه از نظر ويژگيها و خصوصيات ، به تناسب نيازمنديهاى مختلف هر زمان تفاوتهاى قابل ملاحظه اى داشته اند، و آئين هاى بعدى كاملتر از آئين هاى قبلى بوده اند كلاسهاى علمى و تربيتى ، تا به آخرين آنها كه برنامه نهائى است ، يعنى اسلام ، رسيده است .
در اينكه منظور از اين هدايت كه بايد سرمشق پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) قرار گيرد چيست ؟ بعضى از مفسران احتمال داده اند كه همان صبر و پايدارى در مقابل مشكلات ، و بعضى گفته اند مقصود توحيد و تبليغ رسالت است ، ولى ظاهرا هدايت مفهوم وسيعى دارد كه هم توحيد و ساير اصول اعتقادى را شامل مى شود و هم صبر و استقامت ، و هم ساير اصول اخلاق و تعليم و تربيت .
از آنچه گفتيم روشن مى شود كه آيه فوق هيچ منافاتى با اين ندارد كه اسلام ناسخ اديان و شرايع پيشين باشد، زيرا نسخ تنها شامل قسمتى از احكام ميشود،
نه اصول كلى دعوت آنها.
سپس به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور داده مى شود كه به مردم بگويد: من هيچگونه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از شما تقاضا نمى كنم ، همانطور كه پيامبران پيشين چنين درخواستى نكردند، من هم از اين سنت هميشگى پيامبران پيروى كرده و به آنها اقتدا ميكنم (قل لا اسئلكم عليه اجرا).
نه تنها اقتداء به پيامبران و سنت جاويدان آنها ايجاب مى كند كه پاداشى مطالبه نكنم بلكه از آنجا كه اين آئين پاك كه براى شما آورده ام يك وديعه الهى است كه در اختيار شما قرار ميدهم ، در برابر رساندن وديعه الهى به شما اجر و پاداش ، مفهومى ندارد.
به علاوه اين قرآن و رسالت و هدايت يك بيدار باش و يادآورى به همه جهانيان است (ان هو الا ذكرى للعالمين ).
و چنين نعمت عمومى و همگانى ، همانند نور آفتاب و امواج هوا و بارش باران است كه جنبه عمومى و جهانى دارد، و هيچگاه خريد و فروش نمى شود و كسى در برابر آن اجر و پاداشى نمى گيرد، اين هدايت و رسالت نيز جنبه خصوصى و اختصاصى ندارد كه بتوان براى آن پاداش قائل شد، (با توجه به آنچه در تفسير اين جمله گفته شد پيوند آنها با يكديگر و با آيات قبل كاملا روشن ميگردد).
ضمنا از جمله اخير به خوبى استفاده مى شود كه آئين اسلام جنبه قومى و و منطقهاى ندارد و يك آئين جهانى و همگانى است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت وجود امام حتّی در زمان غیبت

علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین طباطبائی قدّس سرّه

وظيفۀ امام تنها بيان صورى معارف و راهنمايى ظاهرى مردم نيست؛

و امام چنان‏ كه وظيفه راهنمايى صورى مردم را به عهده دارد همچنان ولايت و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد و اوست كه حيات معنوى مردم را تنظيم مى‏كند و حقايق اعمال را به سوى خدا سوق مى‏دهد.

بديهى است كه حضور وغيبت جسمانى امام دراين باب تأثيرى ندارد وامام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد.

«شیعه در اسلام» ص ۱۹۸

https://old.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

امام رضا علیه السلام :

اِنَّ یَومَ الغَدیرِ فِی السَماءِ اَشهَرُ مِنهُ فِی الاَرضِ؛

روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6، ص 24 ، ح 52

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
سلام و رحمت خداوند بر آن شهیدان والا مقام
بزرگداشت شهدای عزیز و احیاء یاد و نام آنان وظیفه‌ئی مقدس است که خداوند توفیق آن را به شما عنایت فرموده است. سعی کنید سیره‌ی این بندگان شایسته‌ی خدا را فرهنگ عمومی و شخصیت آنان را الگوی جوانان خود قرار دهید.

والسلام علیکم و رحمة الله
سیدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۲/۰۳/۰۱

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهیدان سبزوار و نیشابور:
باید با شیوه‌های خلاقانه و جذاب، یاد، سلوک و مجاهدت شهدا به نسل جوان منتقل شود
۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۲

روایت کربلا

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=48478

شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏

شبيب قهرمانى دلير بود و همراه سيف و مالك پسران سريع آمد و پيش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

تاریخ شهادت : 1395/08/09 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم والله اگر تو کمک نمیکردی و تو یاریم نمیکردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستار العیوبی را بر میداشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند. هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و به مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو … اللهم ارزقنی توفیق شهادت فی سبیلک – آمین

شهید مدافع حرم شهید احمد محمد مشلب (غریب طوس)

شهادت : 10/12/1394 ... محل شهادت : سوریه - ادلب

بخشی از وصیت نامه:

«السلام علیک یا اباعبدالله، یا مظلوم کربلا رحمة الله و برکاتُه. سلام بر حضرت زینب سلام‌الله علیها و برادرش ابوالفضل العباس علیه‌السلام، سلام بر امام مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و با آرزوی تعجیل در فرجش و درود بر نائب بر حق او، امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و درود بر روح امام راحل بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، درود بر مرد مقاومت و استقامت سید حسن نصرالله (حفظه الله)، درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد ...

قطعاً شهادت گل رُز زیبایی است که هنگامی‌که فکرمان به آن نزدیک می‌شود آرزوی مشاهده‌ی آن را داریم و زمانیکه شهادت را مشاهده می‌کنیم آرزو داریم رایحه‌ی خداوند را استشمام کنیم و هنگامی‌که آن رایحه‌ی الهی را استشمام کردیم صفحات روحمان به جهان جاودانگی کشیده می‌شود و این می‌تواند یک آغاز باشد. بسیاری از ما از آن‌ها (شهدا) درس شهادت را فراگرفته‌ایم و سعی کردند شهادت را برای ما مجسم کنند؛ بسیاری آرزوی شهادت دارند و منتظر آن هستند ...

ای برادرانم، ای مجاهدان راه خدا، باید هرکدام از شما عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی‌تان با شهادت خاتمه یابد و به خدا قسم که پایان زندگی نمی‌شود،‌ به‌جز شهادت باشد. دنیا را همه می‎توانند تصاحب کنند، اما آخرت را فقط با اعمال نیک می‌توان تصاحب کرد. می‌گویم من نیز این مسیر را طی کردم که بسیاری فکر می‌کنند سخت است، اما اگر از دید خدایی به آن بنگریم چیزی به‌جز آسانی در آن نمی‌بینی و من این مسیر را برای رسیدن به خدا و نزدیکی به او طی کردم. این راه امتداد مسیر کربلاست و ادامه‌دهنده‌ی این راه هستم و در این مسیر گام خواهم برداشت ...

به مادرم که خون رگ‌هایم از اوست؛ مادرم! به تو دعایی همراه با لبخند برای دیدار پروردگارم هدیه می‌کنم. مادرم! ای نور چشمانم، ای مهربان، آیا می‌توان لحظه‌ای بهتر و شیرین‌تر از شهادت به دست آورد؟

ای اولین کلمه‌ای که از زبانم خارج شد؛ ای اولین آموزگار مکتب شهادت، که با شیر خود جهاد درراه خدا را به من یاد دادی، ای کسی که با دستانش مرا تکان داد، ای کسی که مرا بزرگ کرد تا مردی از مردان صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشم، سلام! گرم‌ترین سلام‌ها بر تو زن صبور باد. ای کسی که درراه شهادت، بیشتر از من پرسیدی و در این راهِ کربلایی تأکید کردی به قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام تمسک بجوی؛‌ مرا در دعایت فراموش نکن، که دعای تو مستجاب می‌شود و امیدوارم که تو را در جوار سرور زنان، حضرت فاطمه سلام‌الله علیها روسفید کنم ...

ای مادرم! صحبت با تو خیلی خوب است ولی وقت تنگ است. مرا ببخش و از تقصیراتم بگذر. مادرم! دوستت دارم و تو خسته شدی و زحمت کشیدی تا مرا بزرگ کردی. می‌خواهم به تو بگویم که مثل حضرت زینب سلام‌الله علیها صبر کنی. مثل ام‌البنین سلام‌الله علیها که چهار پسر تقدیم کرد و صبور ماند و برای پسرانش ناراحت نشد و برای امام حسین علیه‌السلام ناراحت شد. تو یک پسر تقدیم کرده‌ای و باید پسران بیشتر و جوانان بیشتری تقدیم کنی و صبور باشی. قطعاً باید صبور و مؤمن باشی، چون تو مرا در این خط بزرگ کردی و برای تو عجیب نیست که پسرت شهید شود. تو بودی که برای شهادتم دعا کردی و مرا برای آن تربیت کردی. پس صبور و مؤمن باش و مرا ببخش و برایم دعا کن. می‌خواهم به تو بگویم؛ دوری سخت است ولی دوباره همدیگر را در بهشت ملاقات می‌کنیم. از من راضی باش و مرا ببخش ...

پدر عزیزم؛ سلام بر تو ای مرد راستگو و ای رفیق، ای کسی که عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شهادت را به من یاد دادی، از تو ممنونم ای پدرم، زیرا تو بودی که این راه را به من نشان دادی ...

خواهرم! ... در خط اهل‌بیت علیهم‌السلام باش، مواظب دین و نماز و حجاب ... خود باش ...

سلام بر شما ای برادران! مرا ببخشید و دعا کنید و صبر کنید و بدانید که دنیا فانی است و من در کنار پروردگار هستم. به جوانان توصیه می‌کنم که نماز خود را در اول وقت بخوانید، قرآن بخوانید زیرا که بسیار مهم است. مواظب نماز و دین خود باشید. محرم و عاشورا را زنده نگه‌دارید و زیارت عاشورا را بخوانید که بسیار مهم است، حتی شده روزی یک‌بار، زیرا بسیار مهم است. مواظب خود باشید و برای ما دعا کنید و مرا ببخشید ...

و به دختران مسلمان! اینکه مواظب حجاب خود باشید که این مهم‌ترین چیز است. در اجتماع ما کسی به فکر رعایت حجاب و اخلاق نیست، ولی شما به فکر باشید و زینبی برخورد کنید. سه‌چهارم دختران حال حاضر حجابشان حجاب نیست و چیزهایی که می‌پوشند واقعاً حجاب نیست. ممکن است عبا بپوشند ولی عبایشان دارای مُد و زرق‌وبرق است که من برای اولین بار است که می‌بینم و حجابشان حجاب نیست. (چرا) ما داریم به سراغ بدعت‌ها می‌رویم. برخی حجاب دارند ولی بدن‌نما و یا حجاب دارند ولی به مردان نگاه می‌کنند. باید چشمان خود را به زمین بدوزند و احترام عبایی را که بر سردارند را نگه‌دارند. ما باید از فاطمه زهرا سلام‌الله علیها الگو بگیریم. حضرت زینب سلام‌الله علیها به‌گونه‌ای بود که غیر از حضرت علی علیه‌السلام کسی او را نمی‌دید. عده‌ای حجاب بر سردارند ولی همراه با مدل‌های جدید،‌یا صورت‌ها را آرایش می‌کنند! ...

الآن همه‌ی رابطه‌ها در موبایل است و روابط بین دختر و پسر بسیار زیاد شده است، عجیب است که این‌ها از کجا می‌آیند؟ همه می‌دانند که من از موبایل و فیس‌بوک استفاده می‌کنم و همه‌ی مردم مرا می‌شناسند که در فیس‌بوک از نکته‌های طنز و عکس استفاده می‌کنم؛ ولی هیچ‌گاه اموری که در حال وقوع است برای من رخ نمی‌دهد. من هم مثل جوان‌های دیگر هستم و من هم جوان هستم و فیس‌بوک و همه‌ی چیزهای دیگر را دارم و از اغلب برنامه‌های اجتماعی و دنیای مجازی استفاده می‌کنم ولی ...

حضرت صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدا به شما صبر دهد،‌ زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم. هنگامی می‌شود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ‌گاه ظهور نخواهد کرد. اما صادق علیه‌السلام می‌فرماید: از تقصیرهای بر گردنم گریه می‌کنم و به سؤالی که در قبر قرار است از من پرسیده شود. اگر از من در قبر بپرسند که تو برای جبهه و این راه چه کرده‌ای چه خواهی جواب بدهی، می‌گویی که می‌توانستم در این راه گام بردارم؟ می‌توانستی؟ چرا نرفتی؟ باید بیدار شد... می‌توانی و نمی‌آیی؟ من خواب بودم بیدار شدم...!

اکنون جهاد کردم و به جبهه آمدم،‌زیرا از تو سؤال می‌شود که چه می‌کنی و چه کرده‌ای برای این راه؟ این راهی است که امام حسین علیه‌السلام و اهل‌بیت علیهم‌السلام ویارانش برای آن شهید شدند و ما الآن داریم آن را ادامه می‌دهیم ولی مردمی را می‌بینی که به این راه ایمان ندارند، واقعاً چرا این‌طور می‌شود؟ می‌گویند چگونه این‌ها می‌روند؟ این راه امام حسین علیه‌السلام است و او به خاطر ما و دین و ناموس‌مان شهید شد و الآن جوانان به جبهه می‌آیند و می‌جنگند و برای دین و ناموس‌شان شهید می‌شوند ... می‌خواهم با عناصر حزب‌الله سخن بگویم ... پیرو ولی و بزرگان باشید ... این راه و افراد و عناصرش زمینه‌ساز ظهور صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و راهی که در پیش داریم راهی است در مسیر خدا و با شهادت به خدا خواهیم رسید ...

خدا به شما عافیت بدهد و از تمامی مخاطبان این وصیت‌نامه تشکر می‌کنم و آخرین دعا این است؛‌ خدا را شکر می‌گویم. خداوند من و شما را از مجاهدین در راهش و از عمل‌کنندگان به وعده (الهی) و ازجمله شهیدان قرار دهد و بدن‌هایمان غرق در خون به‌سوی دنیای دیگر و اباعبدالله علیه‌السلام برود ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه بقره , روز غدیر , غدیر , راه کربلا , خلاقانه , جذاب , یاد , سلوک , مجاهدت , شهدا , نسل جوان , منتقل , شهدای کربلا , شهید مدافع حرم , احمد محمد مشلب , غریب طوس , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 

با سوابق شهید حجازی بیشتر آشنا شوید؛
از لبنان تا سوریه همپای حاج قاسم

سردار سید محمد حسین‌زاده حجازی متولد 1335 در اصفهان، از جمله فرماندهان باسابقه سپاه است که از همان ابتدای تأسیس سپاه، به عضویت آن درآمد.

 

 

او در دوران دفاع مقدس مسئولیت‌هایی نظیر ریاست ستاد سپاه منطقه دوم کشوری، جانشینی سپاه منطقه چهار کشور و جانشینی قرارگاه عملیاتی سلمان در جبهه میانی را داشت و پس از آن تا پایان دفاع مقدس به‌عنوان جانشین قرارگاه عملیاتی قدس سپاه مشغول به خدمت شد.

سردار حجازی فارغ‌التحصیل دوره کارشناسی ارشد مدیریت دولتی از دانشگاه تهران، دانش‌آموخته دکترای دانشکده عالی دفاع ملی در رشته مدیریت استراتژیک و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) بود.

 

پس از پایان دفاع مقدس سردار حجازی معاون هماهنگ‌کننده نیروی مقاومت بسیج شد تا اینکه در سال 76 به فرماندهی این نیرو برگزیده شد و تا سال 86 نیز در این سمت باقی ماند. دوران 10ساله فرماندهی سردار حجازی در نیروی مقاومت بسیج یکی از بهترین دوران‌های این نیرو محسوب می‌شود.

پس از آن با حکم فرماندهی معظم کل قوا، رئیس ستاد مشترک و معاون هماهنگ‌کننده فرمانده‌کل سپاه شد و تا سال 87 در این سمت باقی ماند تا اینکه در سال 87 به سمت جانشین فرمانده‌کل سپاه برگزیده شد و همزمان جانشین فرمانده سپاه در قرارگاه ثارالله تهران نیز بود.

سردار حجازی در سال 88 به ستادکل نیروهای مسلح رفت و جایگزین سردار نقدی در معاونت آماد و تحقیقات صنعتی ستادکل نیروهای مسلح شد.

 

پس از آن سردار حجازی به فرماندهی سپاه لبنان منصوب شد و تا 1398 در این جایگاه خدمات ویژه‌ای در راستای تقویت جبهه مقاومت انجام داد. این شهید بزرگوار در جریان جنگ سوریه نیز کنار شهید سپهبد سلیمانی خدماتی تأثیرگذار را در راستای مبارزه با تروریسم تکفیری انجام داد.

 

نقش‌آفرینی در تقویت حزب‌الله لبنان و جبهه مقاومت از درخشان‌ترین نقاط کارنامه این شهید بزرگوار است که موجب شد طی سال‌های اخیر صهیونیستها برنامه ترور وی را در دستور کار خود داشته باشند.

 

منبع (ادامه...)؛
https://harimeharam.ir/category/10/1

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: شهید حجازی , سوابق , سوریه , لبنان , حاج قاسم سلیمانی , حاج قاسم , شهید سلیمانی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای , سید حسن نصرالل , شهید حاج احمد کاظمی , شهید کاظمی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
حقّ تقوا
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 29 خرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 

حقّ تقوا

امام علی علیه السلام فرمودند:
مافاتَ الْیَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِىَ غَداً زیا دَتُهُ، وَ ما فاتَ اَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ یُرْجَ الْیَوْمَ رَجْعَتُهُ. اَلرَّجاءُ مَعَ الْجائى وَ الْیَأْسُ مَعَ الْماضى، فَـ(اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِه وَ لاتَمُوتُنَّ اِلاّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ(1))؛
آنچه امروز از بهره دنیا کم شده ممکن است فردا اضافه گردد، ولى آنچه دیروز از عمر گذشته، امروز امید بازگشتن آن نیست. امید به آینده است و نومیدى از گذشته! پس آن گونه که شایسته است از خدا بترسید و نمیرید مگر این که مسلمان باشید.

 

نهج البلاغه، خطبه 114.

 

شرح حدیث:

حضرت در روایت فوق ابتدا یکى از ضعف هاى اجتماعى را مطرح مى کند، و آن این که: مردم نسبت به از دست دادن امکانات مادّى، که قابل جبران است، حسّاس هستند و بر آن افسوس مى خورند، امّا در مورد هدر رفتن سرمایه عمرشان، که قابل جبران نیست، حسّاسیّتى ندارند. در حالى که به مقتضى عقل، انسان نسبت به آنچه گذشته و قابل بازگشت نیست باید افسوس بخورد و درسى از گذشته بگیرد و قدر باقى مانده عمرش را بداند و زاد و توشه اى مهیّا سازد.

حضرت سپس به آیه 102 سوره آل عمران استدلال مى کند و به مردم سفارش مى نماید که «حقّ تقوى» را مراعات نموده، سعى کنند عاقبت به خیر شوند و با اسلام بمیرند.

سؤال: امام (علیه السلام) مى فرماید: حق تقوى را به جا آورید، حق تقوى چیست؟

پاسخ: در این مورد بین مفسّران قرآن اختلاف است، ولى آنچه مسلّم است این که حقّ تقوى یک مرتبه عالى از تقوى است. در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) حق تقوى چنین بیان شده است:

«اَنْ یُطاعَ فَلا یُعْصى وَ یُذْکَرَ فَلا یُنْسى وَ یُشْکَرَ فَلا یُکْفَرْ؛ حق تقوى و پرهیزکارى این است که پیوسته اطاعت فرمان خداوند کنى و هیچ گاه معصیت ننمایى، همواره به یاد او باشى و او را فراموش نکنى، و در برابر نعمت هاى او شکرگزار باشى و کفران نعمت ننمایى»(2).

سه نکته به عنوان «حق تقوى» در روایت امام صادق (علیه السلام) بیان شده است، که مهم تر از همه مسأله ذکر و یاد خدا است. ذکر خدا سرچشمه بسیارى از فضایل اخلاقى و موجب تربیت نفوس است. بدون شک به یاد خدا بودن ارتباطى تنگاتنگ با اطاعت خدا دارد، بلکه تمام مباحث تقوى پیوندى با معرفة الله دارد و هر قدر معرفة الله بالاتر رود و انسان بیش تر به یاد خدا باشد، تقواى او بیش تر مى شود.

بنابراین تقوى میوه درخت معرفة الله است، اگر من واقعاً معتقد باشم که خداوند از رگ گردن به من نزدیک تر است و همه جا حاضر و ناظر اعمال من مى باشد و به تفکّرات و تخیّلات و ذهنیّات من آگاه است، مرتکب گناه و خطا نخواهم شد. اگر معتقد باشیم عزّت و ذلّت به دست اوست، هرگز عزّت و ذلّت خود را در دست دیگران نمى دانیم.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره آل عمران، آیه 102.
2. مجمع البیان، جلد اوّل، صفحه 482.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: حقّ تقوا , حق تقوا , حق , تقوا , امام علی علیه السلام , دنیا , بازگشت , امید , ترس از خدا , مسلمان , اجتماعی , شایسته , مفسر قرآن , قرآن , امام صادق علیه السلام , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دام هاى فریبنده دنیا ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 

دام هاى فریبنده دنیا
امام علی علیه السلام فرمودند:
رَحِمَ اللهُ امْرَءً غالَبَ الْهَوى، وَ اَفْلَتَ مِنْ حَبائِلِ الدُّنْیا؛
رحمت خداوند بر انسانى که بر هواى نفس پیروز گردد و از دام‌هاى دنیا خویش را نجات دهد.
میزان الحکمه، باب 4042، حدیث 21157، (جلد 10، صفحه 384).

 

شرح حدیث:
مفهوم مقابله و جهاد با نفس، جنگ میان حقیقت انسان و هواى نفس است؛ در یک سوى هوس هاى سرکش قرار دارد و در سوى دیگر واقعیّت انسان. حضرت على (علیه السلام) براى انسانى که با هواى نفس مى جنگد دعا مى کند. و سپس به دام هاى دنیا اشاره مى نماید و مردم را از آن دام هاى به ظاهر زیبا و فریبنده، برحذر مى دارد.

ویژگى هاى دام
دام داراى ویژگى هایى است:

1ـ یکى از ویژگى هاى دام مخفى بودن آن است تا جلب توجّه نکند و شکار بدون توجّه و بر اثر غفلت اسیر آن گردد.

2ـ ویژگى دیگر دام، این است که محکم باشد و شکار پس از گرفتارى در آن، نتواند خود را برهاند و فرار کند.

دام هاى دنیا نیز این خصوصیّات را دارد، یکى از دام هاى دنیا حُبّ مقام است که از اوّل بچگى تا آخرین لحظات عمر، در دل انسان ها وجود دارد(1). هر چیزى دوران خاصّى دارد، ولى علاقه به مقام در سراسر عمر انسان، همراه اوست. و گاهى از اوقات این دام مخفى است; در لباس خدمت به همنوعان، خدمت به انقلاب و دین، احساس مسؤولیّت شرعى و مانند آن خود را پنهان مى کند. دانه هایى هم در اطرافش ریخته شده که جلب توجّه مى کند; استفاده از نعمت هاى الهى، ضرورت هاى زندگى، حفظ آبرو، امکانات بیش تر، آرامش روح، تفریح بهتر و مانند آن، دانه هایى است که اطراف آن ریخته شده است. و عجیب این که این دام بسیار محکم است و رهایى از آن براى گرفتارانش بسیار مشکل.

یکى از دام ها عبادت بى تفکّر است، در این نوع از عبادت آهسته آهسته ریا شروع مى شود و کم کم منتهى به عُجب مى شود، چنین شخصى خود را از همه بهتر و سرآمد امّت و شفیع یوم المحشر تصوّر مى کند! کار به این جا ختم نمى شود، بلکه آن قدر عقل او اسیر مى گردد و هوى و هوس امیر، که از خداوند هم طلب کار مى شود!
باید این دام ها را به خوبى شناسایى نمود و از گرفتار شدن در آن پرهیز کرد. و اگر خداى ناکرده گرفتار شده ایم، هر چه سریع تر به فکر رهایى از آن باشیم، که هر چه زمان بگذرد آزادى از این دام مشکل تر مى شود.

پی نوشت:
1. در عبارتى مى خوانیم: «آخِرُ ما یَخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدّیقینَ حُبُّ الْجاهِ; آخرین چیزى که از دل انسان هاى راستین خارج مى شود جاه طلبى است». (اخلاق در قرآن، جلد 3، صفحه 30).

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم,

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: فریبنده , فریب , دام , دنیا , هوای نفس , نجات , رحمت خدا , امام علی علیه السلام , حدیث , احادیث , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
درهاى نیکوکارى ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 

درهاى نیکوکارى
امام علی علیه السلام فرمودند:
ثَلاثٌ مِنْ اَبْوابِ الْبِرِّ: سَخاءُ النَّفْسِ، وَ طیبُ الْکَلامِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الاَْذى؛
سه چیز از درهاى نیکوکارى محسوب مى شود: سخاوت نفس، خوش زبانى و صبر در مقابل ناملایمات.
بحار الانوار، جلد 68، صفحه 89.

 

شرح حدیث:

بِرّ، به معنى نیکوکارى، مفهوم بسیار گسترده اى دارد و تمام نیکوکارى ها را شامل مى شود; نیکوکارى هاى معنوى، مادّى، فردى، اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى، سیاسى، اجتماعى و مانند آن. این که خداوند متعال در آیه شریفه 44 سوره بقره مى فرماید: (أتَأمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ و تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ)؛ «آیا مردم را به نیکى دعوت مى کنید، امّا خودتان را فراموش مى نمایید؟!» معناى وسیعى دارد.

یکى از لغویّین مى گوید: «بِرّ» از «بَرّ» به معنى بیابان گرفته شده است و از آن جا که بیابان وسیع و گسترده است، بدین جهت عرب به هر کارى که زندگى انسان را وسیع کند و گسترش دهد «بَرّ» مى گوید. «بَرّ» یکى از صفات خداوند متعال است: (اِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحیمُ)(1).

به هر حال حضرت على (علیه السلام) سه کار را به عنوان در ورودى ابواب برّ معرّفى کرده است:

اوّل: سخاوت نفس
منظور از سخاوت نفس این است که این فضیلت اخلاقى به گونه اى در قلب انسان ریشه دار شود که قلباً از سخاوت خوشحال شود. چون گاهى انسان سخاوت را بر خویشتن تحمیل مى کند، براى درک ثواب بخشش مى کند، ولى با اکراه؛ امّا گاهى به هنگام سخاوت قلبش شاد مى گردد و وجودش آرام مى شود، چنین سخاوتى در درون جان انسان نفوذ کرده و بسیار عالى است.

ما نباید فراموش کنیم که خداوند حوایج بسیارى از بندگانش را به وسیله ما انجام مى دهد و تصوّر نکنیم که هر چه داریم مخصوص خود ماست؛ بلکه گاه ما تنها واسطه هستیم. و خوشا به حال بندگانى که واسطه بین خداوند و نیازمندان هستند. خداوند متعال این مطلب را به صورت زیبایى در آیه هفتم سوره حدید چنین بیان کرده است:
(آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِه وَ اَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ); «به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید».

شرح مسأله انفاق در زندگى ائمّه اطهار (علیهم السلام) کتاب جداگانه اى مى طلبد، برخى از ائمّه (علیهم السلام) در طول عمر بابرکتشان چندین بار تمام اموال خود را با فقرا تقسیم کردند(2) و داستان سوره دهر نمونه بارز این ادّعا است(3).

دوم: خوشی زبانی
سخن نرم و اخلاق خوش سرمایه اى است که تمام نمى شود. سرمایه مالى انسان محدود و توقّع و نیاز نیازمندان نامحدود است، و روشن است که محدود پاسخ گوى نامحدود نیست. امّا خداوند حکیم سرمایه نامحدودى به نام زبان خوش به انسان داده تا در مقابل توقّع نامحدود نیازمندان پاسخگو باشد. باید با آنان با زبان خوش و به دور از خشونت و تندى برخورد کرد. اگر نمى توان از نظر مادّى کمک کرد باید به نرمى و ملاطفت جواب آن ها را گفت. کارى که ادب مى کند ده ها استدلال نمى کند. طیب کلام، مخصوصاً در زمان ما، که ما را متّهم به خشونت مى کنند، جاذبه عجیبى دارد.

سوّم: تحمّل ناملایمات
دنیا محلّ مشکلات و سختى ها و ناملایمات است; مصیبت، خشکسالى، قحطى، زلزله، سیل، بیمارى هاى مختلف و مانند آن، همگى ناملایمات این دنیاست. بچّه هاى همسایه ایجاد مزاحمت مى کنند، در نانوایى نوبت را مراعات نمى کنند، در رانندگى برخوردهایى به وجود مى آید و ناملایمات دیگرى که همه روزه با آن روبرو هستیم، باید همه این ها را تحمّل کرد و با زبان خوش تذکّر داد، تا بتوان به دروازه هاى نیکوکارى رسید.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره طور، آیه 28.
2. مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى در منتهى الآمال، جلد اوّل، صفحه 417، به نقل از امام صادق (علیه السلام)مى گوید: «امام حسن (علیه السلام) سه مرتبه تمام دارایى خویش را با فقرا تقسیم کرد، نصف آن را براى خود برداشت و نصف دیگر را به فقرا داد!».
3. مشروح این داستان را به نقل از منابع اهل سنّت در کتاب «آیات ولایت در قرآن» آورده ایم.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم,

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: نیکوکارى , سخاوت , خوش زبانی , ناملایمات , معنوی , مادی , اجتماعی , اخلاقی , فردی , اقتصادی , سیاسی , خداوند متعال , نیکی , فراموش , وسیع , گسترده , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای , امام علی علیه السلام ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دنیا و آخرت از منظر امام علی علیه السلام ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 26 خرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 

دنیا و آخرت از منظر امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام فرمودند:
ما بَعُدَ کائِنٌ وَ ما قَرُبَ بائِنٌ؛
آنچه خواهد آمد دور نیست و آنچه جدا شدنى است نزدیک نمى باشد.
بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419.

 

شرح حدیث:
این حدیث در واقع اشاره به دنیا و آخرت دارد; «آخرت» «کائن» است، یعنى خواهد آمد; بنابراین آنچه خواهد آمد بعید و دور از دسترس نمى باشد. امّا «دنیا» به هر حال جدا مى شود و «بائن» است و آنچه جدا شدنى است نزدیک نیست. خلاصه دنیایى که ظاهراً نزدیک است، دور است و جدا شدنى! امّا آخرتى که ظاهراً دور است، نزدیک است و جاودانه!

تعبیراتى که در مورد دنیا و آخرت در آیات قرآن و روایات معصومان (علیهم السلام) آمده، فراوان است و علّت اصرار زیاد روى این مسأله، غفلتى است که متأسّفانه بر ما انسان ها عارض مى گردد.

متأسّفانه منطق برخى از مردم، همانند منطق عمر بن سعد ـ لعنة الله علیه ـ است، آن ها مى گویند: «دنیا نقد است و آخرت نسیه، نقد را نباید به خاطر نسیه رها کرد!»(1).

دنیا نقد و آخرت نسیه است و انسان عاقل نقد را به نسیه نمى فروشد!» (منهاج الدموع، صفحه 291).

در حالى که نه دنیا نقد است و نه آخرت نسیه; بالاترین مقام ها و موقعیّت ها با یک چشم بر هم زدن از بین مى رود. این چه نقد بى ارزش و ناپایدارى است!

در روایت است که «وقتى اهل آخرت به دنیا نگاه مى کنند، تمام عمر دنیا در نظر آن ها به اندازه لحظه دوشیدن شیر از یک شتر بیش تر طول نمى کشد». امّا آخرت جاویدان است و ما باید این حقیقت را قبول کنیم و بدان ایمان بیاوریم و آثار ایمان به آن در اعمال و گفتار و اعتقادات ما ظاهر و آشکار گردد. همان گونه که اگر چراغى در خانه اى روشن شود، نور از تمام منافذ آن خانه به بیرون پرتوافشانى مى کند.

پی نوشت:
1. هنگامى که «ابن زیاد» از «عمر بن سعد» خواست که به جنگ امام حسین (علیه السلام) برود، عمر مهلت خواست که یک شب در این مورد فکر کند، او در آن شب اشعارى در مورد حیرت و سرگردانى خود گفت، که یک بیت آن چنین است:
الا انما الدنیا لخیر معجل
و ما عاقل باع الوجود بدین

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم,



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: دنیا و آخرت , دنیا , آخرت , امام علی علیه اسلام , ظهور , امام خامنه‌ای , یا زهرا سلام الله علیها , حدیث , احادیث ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو چیز مایه هلاکت مردم است! ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 26 خرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

دو چیز مایه هلاکت مردم است!

امام علی علیه السلام فرمودند:
اَهْلَکَ النّاسَ اثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ؛
دو چیز مردم را به هلاکت افکنده است: وحشت و ترس از فقر، و تمنّاى افتخارات موهوم.
تحف العقول، صفحه 239

شرح حدیث:
اگر درباره علل افزایش تجاوزها، سرقت ها، رشوه خوارى ها، دزدى ها، کم فروشى ها در أشکال مختلف، و همچنین تلاش هاى بى رویه آزمندانه و چپاولگرانه جمع کثیرى از مردم دقّت کنیم، مى بینیم که دو عامل فوق اثر عمیقى در پیدایش غالب این رویدادها دارد.

عدّه اى با داشتن همه چیز، فقط به خاطر ترس از فقر (دقّت کنید ترس از فقر، نه فقر واقعى!) و یا به قول خودشان براى «تأمین آینده»! دست به هر کار خلافى مى زنند. و جمعى نیز آرامش زندگى و روح خود را فداى چشم هم چشمى ها و جلب افتخارات موهوم مى کنند، در حالى که اگر این دو صفت زشت را رها کنند، زندگى راحت و آسوده اى خواهند داشت(1).

تعبیر به «اهلک الناس; مردم را هلاک کرده ... » ممکن است اشاره به هلاکت معنوى و دورى از خدا و گرفتار شدن در چنگال گناهان بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به هلاکت ظاهرى و جسمانى و به اصطلاح «فیزیکى» باشد; چرا که خوف فقر و آرزوى افتخارات موهوم و برترى جویى ها، انسان را وادار به کارهاى خطرناکى مى کند که گاه جان خود را نیز بر سر آن مى نهد.

اضافه بر این «خوف فقر» و «طلب فخر» دو عامل ویران گر اعصاب است که پیوسته اعصاب انسان را در هم مى کوبد و آرامش را از او سلب مى کند و مانند «خوره» او را از درون مى خورد و به مرگ زودرس گرفتار مى سازد. جمع میان دو تفسیر نیز دور از حقیقت نیست.

پی نوشت:
1. یکصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 94.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم,



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: دو چیز , هلاکت , مردم , وحشت , ترس , ترسو , فقر , افتخارات , موهوم , ظهور , امام خامنه‌ای , یا علی علیه السلام , یا زهرا سلام الله علیها , حدیث , احادیث ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چشم پیشقراول و دیده بان قلب است ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 24 خرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

دیده و دل

امام علی علیه السلام فرمودند:

اَلْعَیْنُ رائِدُ الْقَلْبِ؛

چشم پیشقراول و دیده بان قلب است.

میزان الحکمه، باب 3879، حدیث 19939، (جلد 10، صفحه 70).

شرح حدیث:

این حدیث کوتاه و پر معنى، ممکن است اشاره به جهات مثبت یا منفى چشم باشد.
مثلا، ممکن است شخصى ـ نعوذ بالله ـ چشم چران باشد و این بیمارى از چشم به قلب او منتقل شود و بدین وسیله قلب او در تسخیر شیطان قرار گیرد. یک نگاه ممکن است سر چشمه از هم پاشیدگى خانواده ها، اختلافات، و حتّى ضرب و قتل شود!

در روایتى پیرامون خطر این گناه بزرگ مى خوانیم:
«اَوّلُ نَظْرَة لَکَ وَ الثّانِیَةُ عَلَیْکَ وَ لا لَکَ وَ الثّالِثَةُ فیها الْهَلاکُ؛ در نگاه اوّل (که غیر اختیارى است) چیزى بر تو نیست و نگاه دوم که اختیارى است به ضرر توست، نه به نفع تو، و نگاه سوم (که در حقیقت إصرار بر گناه است) باعث هلاکت توست؟»(1).

و ممکن است که اشاره به جهات مثبت چشم باشد، مثل این که یک نگاه ممکن است انسان را از کفر به سوى ایمان و از شک به سوى یقین هدایت نماید. تفکّر در خلقت و آفرینش زمین و آسمان، که در قرآن مجید نسبت به آن سفارش شده، از راه دیدن این مناظر حاصل مى گردد.

به هر حال روایت فوق به جنبه هاى مثبت و منفى آثار چشم و تأثیر مهمّ آن بر قلب انسان و سعادت و شقاوت آدمى اشاره دارد.

پیام روایت این است که انسان باید چشمِ بازى داشته باشد و از آنچه مى بیند در جهت شناخت خویشتن و جهان پیرامون خویش بهره ببرد، سپس آنچه را دریافته است به دیگران منتقل کند.

پی نوشت:
1. وسایل الشیعه، جلد 14، ابواب مقدمات النکاح، باب 104، حدیث 8؛ روایات دیگرى نیز در مورد نگاه در این باب وجود دارد.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه...)؛
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

 

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: چشم , دیده‌بان , قلب , حدیث , احادیث , چشم چران , بیماری , تسخیر , شیطان , خانواده , اختلافات , اختیاری , هلاکت , مثبت , منفی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای , امام علی علیه السلام ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
رابطه تقوا با زبان ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 23 خرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 

رابطه تقوا با زبان

امام علی علیه السلام فرمودند:

وَ لْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسانَهُ فَاِنَّ هذَا الِّلسانَ جَمُوحٌ بِصاحِبِه. وَ اللهِ ما اَرى عَبْداً یَتَّقى تَقْوى تَنْفَعُهُ حَتّى یَخْزُنَ لِسانَهُ؛

انسان باید زبانش را حفظ کند، زیرا این زبان سرکش صاحبش را به هلاکت مى اندازد. به خدا سوگند، باور نمى کنم بنده اى که زبانش را حفظ نکند، تقوایى سودمند به دست آورد.

نهج البلاغه، خطبه 176.

شرح حدیث:

سخن در مورد زبان فراوان است، ولى آنچه موضوع بحث این روایت است رابطه کنترل زبان و تقوى است. ارتباط این دو به قدرى تنگانگ است که بدون کنترل زبان تقوى امکان پذیر نیست! دیانت اشخاص، ارزش وجودى آن ها، رشد فکرى و تعالى روحى انسان ها و خلاصه انسانیّت فرزندان آدم به وسیله زبان سنجیده مى شود.

آرى زبان معیار سنجش هاست، بدین جهت اوّلین گام تهذیب در اخلاق، حفظ و کنترل و پاک سازى زبان است.

زبان موجودى خطرناک و در عین حال بسیار مهمّ است و اصولا خطر آن به خاطر اهمیّت آن است. خطر زبان از آن جهت است که همیشه در دسترس انسان است و گناهانى که به وسیله آن انجام مى شود، به آسانى صورت مى گیرد و چون به آن عادت کرده ایم متأسّفانه قُبح و زشتى گناهان زبان از بین رفته است.

علاوه بر این دو مطلب ـ که خطر زبان را روشن مى سازد ـ خطرناک تر این که گناهانى که به وسیله زبان صورت مى پذیرد، غالباً از حقوق النّاس است: غیبت، تهمت، شایعه پراکنى، شوخى هاى نامشروع، إشاعه فحشاء، دروغ، إیذاء مؤمن، فحّاشى، قذف و مانند آن، که با زبان انجام مى شود، همه از گناهانى است که حقّ النّاس را به دنبال دارد.

با توضیح بالا روشن شد چرا بدون کنترل زبان تقوى حاصل نمى شود. بنابراین گام اوّل در مسیر سعادت این است که با دقّت مواظب سخنان و گفتار خویش باشیم.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

منبع (ادامه ...):
https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تقوا , رابطه , زبان , هلاکت , صاحب , یا زهرا سلام الله علیها‌ , ظهور , امام خامنه‌ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
رابطه شخصیت و تقوا ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 23 خرداد 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 

رابطه شخصیت و تقوا

امام علی علیه السلام فرمودند:

مَنْ اَحَبَّ الْمَکارِمَ اجْتَنَبَ الَْمحارِمَ؛

کسى که مى خواهد با شخصیّت شود باید از گناه پرهیز کند.

بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419.

شرح حدیث:

تعبیرات زیادى در روایات دیده مى شود که آبرو و عظمت و عزّت در دنیا را نیز براى انسان هاى با تقوى مى داند. خداوند متعال مى فرماید: (لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسوُلِه وَ لِلْمُؤْمِنینَ)؛ «عزّت فقط از آنِ خداوند و پیامبرش و مؤمنین به آن ها است»(1).

از سوى دیگر در برخى از روایات آمده است که فلان گناه آبروى انسان را مى برد و از شخصیّت وى مى کاهد. از مجموع این مطالب استفاده مى شود که رابطه اى بین تقوى و ارزش انسان در دنیا وجود دارد.

روایت فوق پیرامون همین مطلب سخن مى گوید، و حتّى یافتن شخصیّت مناسب اجتماعى را در سایه دورى از گناه و اطاعت پروردگار عالم مى داند. یعنى ثواب و عقاب تنها جزا و پاداش نیکوکار و گناهکار نیست، بلکه گناه و طاعت آثارى در همین دنیا دارد.

و به تعبیر دیگر دین فقط براى جهان آخرت نیست، بلکه براى دنیا هم مفید است. مثلا شخصى که دروغ مى گوید، نهایتاً چند بار موفّق به پرده پوشى مى گردد، ولى بالاخره رسوا مى شود و پس از رسوایى ناشى از گناه، مردم دیگر به او اعتماد نمى کنند.

بنابراین تقوى درختى است که ثمرات آن در دنیا و آخرت قابل استفاده است.

ضمناً فراموش نکنیم که نهال تقوى همه روزه احتیاج به آبیارى و مراقبت دارد و گرنه پژمرده مى گردد، روز و شب باید توبه و استغفار کرد. انسان هنگامى که از خانه بیرون مى رود باید خود را به خدا بسپارد و همواره مراقب اعضاى خویشتن باشد.

پی نوشت:
1. سوره منافقین، آیه 8.

منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، 1384.

 

منبع (ادامه مطلب ...):

https://rasekhoon.net/hadith/3986/page5

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: رابطه , شخصیت , تقوا , امام علی علیه السلام , حدیث , امام خامنه‌ای , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهیدان سبزوار و نیشابور:
باید با شیوه‌های خلاقانه و جذاب، یاد، سلوک و مجاهدت شهدا به نسل جوان منتقل شود

۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۲

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) تبیین کردند:
۱۴ / خرداد / ۱۴۰۲
«ایمان» و «امید» نرم‌افزار امام(ره) برای ایجاد ۳ تحول بزرگ
تقویت ایمان و امید وظیفه نخبگان، هسته‌های انقلابی و فعالان حوزوی و دانشگاهی
غربی‌ها در اغتشاشات اخیر تصور کردند کار تمام شده، احمق‌ها باز هم اشتباه کردند

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

زندگی‌نامه:
امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی،فرزند زیاد، در روز چهارم خرداد ماه سال 1323 در شهرستان «درگز» از توابع استان خراسان به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت، درگرگان به دبستان «منوچهری» رفت و دوره متوسطه را تا سال سوم در دبیرستانهای «هدایت» و «فخرالدین اسعد گرگانی» در شهرهای شاهرود و گرگان طی نمود. در خرداد ماه سال 1342 از دبیرستان امیر کبیر در تهران در رشته ریاضی دیپلم متوسطه گرفت. یک سال بعد درآزمون ورودی دانشکده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم نظامی پرداخت. سه سال بعد، در مهر ماه سال 1346 با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه فارغ التحصیل شد. پس از فراغت از تحصیل در شیراز دوره رنجر و چتربازی را با رتبه عالی گذراند، در اصفهان دوره تخصصی توپخانه را دید و از سال 1348 به لشگر زرهی تبریز پیوست و خدمت رسمی خود را در نیروی زمینی آغاز نمود. اولین سمت او «افسر دیده بان توپخانه و معاون آتشبار» بود. اما تخصص در جنگ سرنیزه، مدیریت علمی و مقتدرانه از سویی ایمان و اعتقاد قلبی به عنایات خاصه الهی حاصل از تمسک به نماز، عزتی را برای «ستوان دوم جوان» فراهم ساخته بود که اقبال و ارادت ویژه سپهبد یوسفی ـ فرمانده لشگر تبریز ـ و سایر افسران و همکاران به او از نشانه های آن است. در پایان 9 ماه حضور وی در تبریز، لشگر مزبور منحل گردید، علت اصلی آن فرماندهی لشگر بود که به قول امیر صیاد: «فرمانده محکمی که نه اعلیحضرت می گفت و نه هیچی». پس از انحلال لشگر تبریز در اسفند ماه سال 1349، به لشگر 81 زرهی کرمانشاه منتقل و در گردان 317 توپخانه به عنوان «فرمانده آتشبار» مشغول به خدمت شد. وی در همان سال اقامت در کرمانشاه ـ 1350ـ با دختر عموی خود ازدواج نمود. اوایل سال 1351 در آزمون اعزام به خارج دانش آموختگان دانشکده افسری شرکت کرد و پس از قبولی برای تکمیل تخصص توپخانه به آمریکا اعزام شد. وی دوره سه ماهه تخصص «هواسنجی بالستیک» را در شهر «فورت سیل» ایالت «اوکلاهما» با نمره عالی و احراز رتبه اول از میان 20 افسر آمریکایی و ایرانی به پایان رسانید. پس از بازگشت به میهن،در اواخر سال 1352 به اصفهان رفت و در دانشکده توپخانه مشغول تدریس گردید و در کنار انجام وظایف نظامی و شغلی، به تدریس زبان انگلیسی به طلاب حوزه علمیه «حاج حسن امامی» می پرداخت. او همزمان شخصیت سیاسی خود را نیز قوام بخشید، ارتباط با شهید کلاهدوز و اقارب پرست با توجه به عضویت ایشان در گروه مخفی ارتش از نمونه های فعالیت سیاسی او در اصفهان است. وی به عنوان یک نظامی موضع کاملاً مشخصی نسبت به حرکت امام خمینی (ره) و انقلاب داشت، چنانکه به مدت سه روز از نوزدهم بهمن سال 57 تا شامگاه پیروزی انقلاب اسلامی (بیست و دوم بهمن) به اتهام تحریک جوانان و سربازان به شورش و آشوب در پادگان در بازداشت بود و در روزهای پر التهاب و حساس اولیه پیروزی انقلاب با همکاری آیات عظام خادمی و طاهری به سوق دادن اوضاع بسوی آرامش و امنیت ایفای نقش نمود. سروان صیاد شیرازی از ابتدای پیروزی انقلاب تا مهر ماه سال 58 در اصفهان بود، در این مدت با همکاری نیروهای نظامی و دوستان انقلابی ـ که بعداً پاسدار شدند ـ گروه سی نفره ای را تشکیل داده و به حفظ و حراست از پادگان پرداخت. در مهر ماه سال 1358 اخبار ناگواری از کردستان می رسید، «سقوط پادگان مهاباد و غارت تیپ»، خصوصاً «قتل عام 23 نفر از پاسداران» که در پانزدهم مهر ماه در حوالی سردشت توسط ضد انقلاب صورت گرفته بود. دکتر چمران، سروان صیاد شیرازی، و سرتیپ فلاحی ـ فرمانده وقت نزاجا ـ به بانه آمدند، تیمسار در بانه ماند و سایر نفرات با هلیکوپتر به پادگان سردشت رفتند (21 مهر ماه). در مدت 17 روز حضور در منطقه سردشت با فرماندهی دکتر چمران 9 عملیات چریکی با موفقیت صورت گرفت، حضور وزیر دفاع در صحنه نبرد انگیزه های مضاعفی برای خدمت بوجود می آورد و نتیجه این همکاری سلب آسایش و عقب نشینی نیروهای ضد انقلاب می گردد. در زمستان سال 1358، «قرارگاه عملیاتی غرب» در کرمانشاه با فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی تشکیل شد. لشگر 81 زرهی کرمانشاه، لشگر 16 زرهی قزوین، لشگر 28 کردستان و تیپ 23 نیروی مخصوص و تعدادی از پاسداران انقلاب اسلامی هسته اصلی تشکیل قرارگاه بودند. شهید ناصر کاظمی فرماندار پاوه و فرمانده سپاه آنجا نیز ارتباطی تنگاتنگ با قرارگاه برقرار نمود. اولین عملیات پس از تشکیل قرارگاه «آزادسازی مریوان» و پاکسازی کلیه محورهای مراسلاتی به آن بود. در همان ایام با بروز برخوردهای سیاسی در میان مسئولین رده بالا (شهید بهشتی و روحانیت با بنی صدر) و کشیده شدن این اختلافات به میان مردم، قرارگاه عملیاتی غرب با هدف متوجه ساختن مسئولین به مسائل کردستان اعلامیه ای صادر کرد و خواستار وحدت و یکپارچگی مسئولین و حمایت از مبارزات در کردستان شد. بنی صدر احساس کرد قرارگاه در حمایت از شهید بهشتی درآمده و بدین طریق نسبت به عزل سرهنگ از فرماندهی قرارگاه غرب مصمم شد و سرهنگ عطاریان معدوم را بجای او منصوب کرد. سرهنگ صیاد به فرماندهی کردستان منصوب شد، اما عملاً به انزوا کشیده شده بود، طرح «والعادیات» را نوشت اما رئیس جمهور موافقت نکرد. در مدت 44 روز حضور در منطقه، شهرهای اشنویه و بوکان آزاد و امنیت نسبی در شمال غرب کشور حکمفرما گردید. صحنه اصلی جنگ در خوزستان ـ هدف اصلی و اساسی عراق ـ در جریان بود، آبادان نزدیک به یک سال در حال محاصره و در شرف سقوط بود، نیروهای عراقی به شرق کارون نفوذ نموده و در حال تحکیم موقعیت و پدافند بودند، پنجم مهر ماه سال 1360 یعنی تقریباً یک سال پس از آغاز تجاوز عراق، اولین عملیات آفندی بزرگ ارتش جمهوری اسلامی ایران ـ با نام ثامن الأئمه ـ به اجرا درآمد، در یک یورش برق آسا، در مدت دو روز شکست سختی به نیروهای متجاوز وارد شد و با انهدام کامل لشگر 3 زرهی عراق در شرق کارون، محاصره آبادان را در هم شکستند و رؤیای رژیم بغداد برای تصرف آبادان و کنترل آب راه اروند رود برای همیشه نقش بر آب شد. پس از اجرای موفقیت آمیز عملیات ثامن الأئمه، جمعی از فرماندهان عالی رتبه نظامی از جمله سرتیپ فلاحی جانشین ستاد مشترک ارتش، سرهنگ فکوری فرمانده نیروی هوایی، سرهنگ نامجوی وزیر دفاع، سرگرد یوسف کلاهدوز، قائم مقام عملیاتی سپاه پاسداران و محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر، در حالی که با یک فروند هواپیمای «سی130» از خوزستان به تهران باز می گشتند در اثر سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسیدند. با شهادت فرماندهان عالی رتبه، تغییراتی در کادر بالای ارتش بوجود آمد و با انتصاب سرتیپ ظهیرنژاد ـ فرمانده وقت نیروهای زمینی ـ به ریاست ستاد مشترک و سرهنگ توپخانه علی صیاد شیرازی به «فرماندهی نیروی زمینی» منصوب شد. اینک او پس از آزاد سازی اشنویه و بوکان و برقراری امنیت در مناطق آشوب زده شمال غرب کشور با انتصاب به فرماندهی نزاجا به عنوان نخستین اقدام فوری، «قرارگاه مشترک ارتش و سپاه» را در اهواز تشکیل داده و بر مبنای تدبیر کلی و طرح ابلاغی مبنی بر اجرای عملیات در خوزستان بررسی های مقدماتی را آغاز نمود. عملیات طریق القدس در شامگاه هشتم آذر سال 1360 در منطقه عمومی بستان آغاز گردید و پس از چهار شبانه روز حمله همه جانبه زمینی و هوایی، شهر بستان و حدود 600 کیلومتر از مناطق اشغالی آزاد و ارتباط میان نیروهای دشمن در شمال و جنوب قطع گردید و رزمندگان اسلام به مرزهای بین المللی در منطقه شیب و هورالعظیم رسیدند. عملیات طریق القدس نقطه عطف و مقدمه فتح المبین شد، نیروی استثنایی که از حیث وجود روحیه شهادت طلبی و ایثار و اخلاص، قابل مقایسه با جنگ های صدر اسلام بود. حرکت به سوی خرمشهر از مناسبترین محور یعنی جاده خرمشهر به اهواز و شرق آن ـ رودخانه عرایض ـ آغاز شد، از سپاه پاسداران تیپ 27 محمد رسول الله (ص)، تیپ 14 امام حسین (ع)، تیپ 8 نجف اشرف و از ارتش تیپ یک لشگر 21 حمزه سید الشهداء به فرماندهی سرتیپ شاهین راد و تیپ سه از لشگر 77 خراسان،حضور داشتند. دهم اردیبهشت ماه، مرحله نهایی از دو محور آغاز شد، شهید جاوید الاثر احمد متوسلیان و شهید خرازی نقش بسزایی در پیش روی نیروها داشتند. شهید خرازی با اجازه مستقیم فرمانده نیروی زمینی با هفتصد نفر به خونین شهر حمله کرد و در نهایت خونین شهر در ساعات اولیه صبح روز سوم خرداد ماه سال 1361آزاد شد. عملیات رمضان در 1361/4/22 انجام و سه قرارگاه (فجر، فتح، نصر) حملات موج گونه شبانه ای را به سوی بصره انجام دادند، عراق برای اولین بار از دفاع متحرک استفاده می کردند و با توجه به اینکه در خاک خود دفاع می کرد و از تانک پیشرفته «تی 72» بهره می برد، توانست پس از تحمل تلفات بسیار پدافند نموده و در نهایت خلاء بوجود آمده در جناح شمالی نیروهای ایرانی، موجب شد تا عراق از بزرگترین شکست نظامی نجات پیدا کند. پس از عملیات رمضان، ارتش و سپاه پاسداران در سراسر جبهه ها اقدام به تقویت نیرو و تجدید سازماندهی و تجهیز قوا نموند، پس از سه ماه در نهم مهر سال 61 عملیات هجومی جدیدی به نام «مسلم بن عقیل(ع)» با فرماندهی فرمانده نیروی زمینی در محور سومار آغاز شد، این عملیات یک آفند ضربتی پر توان بود و دو یگان ضربتی ارتش و سپاه هسته اولیه آن بودند، تیپ 27 محمد رسول الله نیز به فرماندهی سردار رشید اسلام شهید حا ج ابراهیم همت حضوری فعال داشت. تصرف ارتفاعات مشرف بر منطقه استراتژیک و رزمی و اخراج کامل دشمن از منطقه سو مار حاصل این حمله بود. پس از عملیات بدر و در اوایل سال 1364 با تصویب شورای عالی دفاع سازمان ارتش و سپاه جدا شد و مقرر گردید، هر یک از دو نیروها با اختیار تام، عملیات مستقل انجام دهند. در این مقطع نیز تابستان سال 1365 فرمانده نیروی زمینی همراه با حرکت کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمن به عنوان عنصری تعین کننده و رکن اصلی طراحی و اجرای عملیات مطرح بود. به هر حال فرمانده لایق نیروی زمینی، پس از حدود 5 سال انجام وظیفه در مسئولیت خطیر فوق در تیر ماه سال 1365 از سمت خود استعفا داد و بلافاصله با پیشنهاد آیت الله العظمی خامنه ای ـ ریاست جمهوری وقت ـ و تصویب رهبر فقید انقلاب به سمت نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد. در روز 18 اردیبهشت ماه 1366 به همراه تعداد دیگری از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و موافقت امام (ره) به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت. اگر چه تا پایان جنگ تحمیلی، تنها موضوع جنگ و حضور مستمر و مفید در جبهه در اندیشه صیاد شیرازی دور می‌زد، اما عمده فعالیت شاخص نظامی او در پایان جنگ و درگیری با ضد انقلاب در عملیات مرصاد شکل گرفت. او ضد انقلاب را از کردستان می‌شناخت، ضد انقلاب نیز او را به خوبی می‌شناختند، او همان افسری بود که قبل از آغاز جنگ مانع از تجزیه کردستان شده بود و در نهایت علت اصلی شهادت او همان؛ مبارزات و ضربات مهلکی بود که بر پیکره ضد انقلاب وارد آورده بود. پس از پذیرش هوشیارانه قطعنامه 598 سازمان ملل از سوی حضرت امام (ره) به تشخیص مصلحت ایشان، عراق با منافقین مسلح همراه شده و در تاریخ 1367/3/5 از طریق سر پل ذهاب به طرف شهر «کرند» حرکت نمود. سرتیپ صیاد شیرازی سریعاً خود را به کرمانشاه رسانده و با فعال نمودن هوا نیروز و سازما‌ندهی نیروها و طراحی عملیات به همراه فرماندهان سپاه به مقابله با منافقین برخاست و در عملیات مرصاد نقش فوق‌العاده‌ای در پیروزی نهایی ایفا نمود. انهدام منافقین و شکست دشمن، فصل شیرینی پایان جنگ هشت ساله بود. ایران در مقابل نیمی از ارتش دنیا در پوشش حزب بعث،به شکل قهرمانانه‌ای از مرزهای تاریخی خود دفاع نمود، انقلاب در جنگ صدور یافت، مظلومیت ایران انقلابی در جنگ ثبوت یافت، پرده از چهره تزویر جهانخواران برداشته شدوایران دوستان و دشمنان خود را شناخت. بعد از پایان جنگ تحمیلی سرتیپ صیاد شیرازی در کمیسیونهای شورای عالی دفاع نقشی فعال داشت، به طور جامع و علمی به مسائل اساسی مرتبط با نیروهای مسلح و دفاع مقدس پرداخته و با مطالعه و تحقیق راهکارهای مناسبی در رابطه با بهبود یافتن وضعیت دفاعی و تجهیز یگانهای مختلف ارتش ارائه می‌نمود، حضور او در شورا باعث تحرک و پویایی مجموعه شد، از جمله مواردی که به پیشنهاد او جلسات متعدد و اقدامات مثبتی در سطح نیروهای مسلح صورت گرفت می‌توان به طرح استراتژی کلی نظام درباره منافقین در چگونگی برخورد با ایشان نیز بهبود بخشیدن به وضعیت دفاعی و عمرانی جزایر و سواحل مناطق دریایی و مسایل کردستان اشاره کرد. شهید صیاد ضمن تدریس در دانشگاه افسری با مشورت با محققین حوزه و دانشگاه سعی در بررسی تطبیقی جنگ تحمیلی و جنگهای صدر اسلام داشت و به طور جدی در این رابطه به تحقیق پرداخت. در عین حال او خواستار ثبت تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی بود و هیأت معارف جنگ در همین راستا توسط علی صیاد شیرازی تاسیس گردید. سرتیپ صیاد شیرازی در مهر ماه سال 1368به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و موافقت مقام معظم رهبری به «معاونت بازرسی کل نیروهای مسلح» انتخاب گردید و در شهریور ماه سال 1372 با حکم فرمانده معظم کل قوا به سمت «جانشینی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح» منصوب شد و در 16 فروردین 1378 همزمان با عید خجسته غدیر خم به دست مقام معظم رهبری به درجه سرلشگری نایل آمد. سرانجام در روز بیست و یکم فروردین ماه 1378 در مقابل درب منزل مسکونی خود در تهران مورد هدف عناصر ضد انقلاب قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد. در نگاهی اجمالی به شخصیت شهید صیاد شیرازی، مجموعه‌ای کاملاً منسجم از یک انسان کامل دیده می‌شود، او از نظامی بودن، شیعه بودن، ایرانی بودن و بسیجی بودن هیچ کم نداشت؛ بدون ذره‌ای تلاش برای مطلع شدن، بدون کوچکترین ادعایی برای بودن و بدون حتی اشاره‌ای به افتخارات و 70 درصد جانبازی پهلوانانه. انسان متعهدی که برای ساختن جهان بینی کلی خود نسبت به جهان هستی حداقل 25 سال وقت گذاشت، مطالعه کرد و محاسبه نمود. انقلاب اسلامی و امام، گمشده ایدئولوژی او بودند و با یافتن آنها به یقین رسید و مخلصانه تا آخرین لحظه حیات، مجاهدت نمود. صیاد شیرازی با حمایت از پاسداران انقلاب، شرکت دادن ایشان در مسائل نظامی و آموزش­های تخصصی‌ لازم، بستر اصلی تشکیل قطب نیرومند نظامی دیگری بنام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» از ایران بعد از انقلاب را فراهم ساخت. یکی از روحیات خاص شهید، گرایش به وحدت و پرهیز از اختلافات بود، او این اعتقاد را در کلیه شئون زندگی خود سرایت داده بود و در بعد نظامی و در زمان جنگ نیز هدف او در کنار هم جنگیدن رزمندگان بود. در راستای همین پرهیز از اختلاف، شهید صیاد بعد از جنگ تحمیلی نیز هیچ گاه وارد احزاب و گروه‌های سیاسی نشده و در خط واحد ولایت بود. در باب امور فرهنگی و اجتماعی چنانکه از خاطرات نزدیکان و یادداشتهای خود او به دست می‌آید وی در عین مشغله کاری فراوان با برنامه ریزی مناسب به مطالعه تفاسیر قرآن مجید و مطالعات علمی و اجتماعی پرداخته و حداقل هفته‌ای یک بار به دیدار علما می‌رفت. کمک به خانه و خانواده، تربیت فرزندان با تزریق روحیه اعتماد به نفس و آموزش عملی اصول و مبانی عالیه و اصیل اسلامی در سرلوحه برنامه‌های او بود. روحش شاد و یادش گرامی باد


وصیت‌نامه:
بسم الله الرحمن الرحیم، ارحم ‌الراحمین، رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین انالله و اناالیه راجعون هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق‌ الله و رسوله اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا اشهد ان لا اله‌ الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین‌ الحق و ان الصدیقة‌ الطاهره فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی‌بن‌الحسین و محمّد‌بن‌علی و جعفربن‌محمّد و موسی‌بن‌جعفر و علی‌بن‌موسی و محمّد‌بن‌علی و علی‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علی و الحجة ‌القائم‌ المنتظر صلوات‌ الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبر و أن ‌الموت و النشر حق و الساعة آتیة لاریب فیها و أن‌ الجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین. خداوندا ! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا! تو خود می‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود. پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمی‌دانم چه موقع خواهم رفت ولی می‌دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم‌ خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم. از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردنم دارند، می‌خواهم که مرا ببخشند؛ من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبت به خیر شوند. از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر می‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است. آنچه از دنیا برایم باقی می‌ماند، حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه آنهایی که از من بد دیده‌اند، می‌خواهم که مرا به بزرگی خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیکدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و کتاب من برسند و با برادران دیگر چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریک مساعی نمایند. خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین. من الله التوفیق علی صیاد شیرازی 19 دی 1371

خاطرات:
خاطره‌ای از شفا گرفتن شهید صیاد شیرازی در دوران کودکی‌اش مادر شهید صیاد شیرازی روز عاشورا بچه در بغل، همراه زنان دیگر در یکی از خیابان‌های نزدیک حرم علی‌بن‌موسی الرضا(ع) به تماشای دسته‌های سینه‌زنی ایستاده بود. ناگهان صدای گریه کودک برخاست، اما دنباله صدا نیامد، لحظاتی گذشت، دهان بچه همچنان باز بود، نفسش بند آمده بود و رنگش هر لحظه کبود و کبودتر می‌شد. فذیاد زن‌ها بلند شد، زنی بچه را از دست مادر قاپید و صورت کوچک او را زیر سیلی گرفت، باز خبری نشد. مادر علی شنید که می‌گویند: «طفلکی تمام کرد، خفه شد!». او رو به حرم گرداند و گفت: «حاشا به غیرتت!» بعد چشم‌هایش سیاهی رفت و به زمین افتاد؛ در عالم دیگر دید که در مجلس عزاداری است؛ کسی روی منبر نشسته و روضه می‌خواند؛ در بالای مجلس سیدی نورانی است که با دست به او اشاره می‌کند پیش آی! عزاداران راه باز کردند تا رسید به نزدیکی‌های آن سید نورانی، که حالا می‌دانست امام رضا(ع) است. امام دعایی خواند و بعد گفت: «تو نگران علی نباش!». به صدای گریه فرزندش چشم گشود؛ صدای صلوات زن‌ها بلند شد؛ بچه را که به بغل گرفت و بر سینه‌اش فشرد، اشک امانش نداد. به طرف گنبد طلایی برگشت و گفت: «آقاجان من را ببخش، بی‌ادبی کردم». زن‌ها هریک چیزی می‌گفتند و داروهایی تجویز می‌کردند و دعانویس‌هایی را نشانی می‌دادند؛ از میان صداها شنید: «بیچاره هم خودش غشیه، هم بچه‌ش!»؛ علی تا 2 روز تب داشت، اما مادر هیچ نگران نبود و می‌دانست نگهدار علی کسی دیگری است. ایشان علی را نگه داشت تا اینکه او را به بالاترین مقام یعنی شهادت رساند

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: امام حسین علیه السلام , حضرت علی اکبر علیه السلام , خلاقانه , جذاب , یاد شهدا , سلوک شهدا , مجاهدت شهدا , نسل جوان , منتقل , تقویت ایمان و امید , وظیفه نخبگان , حوزوی , دانشگاهی , غربی , اغتشاشات , احمق‌ , اشتباه , شهید علی صیاد شیرازی , فیض شهادت , امام خامنه ای , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها , یا علی , حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

فضیلت و خواص سوره بروج

هشتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که مکی و 22 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره بروج را قرائت کند ده برابر روزهای جمعه و روزهای عرفه ای که او درک کرده است به او پاداش داده می شود.(1)

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره بروج را در نمازهای واجب خود بخواند در محشر و موقف هایی که در پیش خواهد داشت همراه با پیامبران و رسولان و صالحان خواهد بود زیرا سوره بروج سوره پیامبران است.(2)

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم بر قرائت این سوره در نمازهای مختلف روزانه سفارش می فرمودند.(3)

آثار و برکات سوره

1) برطرف کننده ترس و سختی از انسان

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: قرائت سوره بروج انسان را از ترساننده ها و سختی ها نجات می بخشد.(4)

2) به راحتی کودک را از شیر جدا کنید

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: اگر بخواهند کودکی را از شیر جدا کنند و شیر را از او بگیرند این سوره را بر او بخوانند. این دو ره برای او آسان خواهد شد و هر کس هنگام خواب این سوره را بخواند تا صبح در امان خدا خواهد بود.(5)

3) برای رفع مسمومیت

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره بروج را بر آب بخواند و به کسی که سم خورده است بنوشاند سم به او آسیبی نمی رساند. (6)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص310

(2) ثواب الاعمال، ص122

(3) بحارالانوار، ج89، ص321

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص621

(5) همان

(6) مکارم الاخلاق، ص365

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

http://quran.anhar.ir/fazilat-316.htm

 تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴ - تفسیر نور:

«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نگویید؛ بلکه آنان زنده‌‏اند، ولی شما نمی‌فهمید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:

در جنگ بدر، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند که شش نفر آنها از مهاجران و هشت نفر از انصار بودند.

برخی از مردم می‏‌گفتند: فلانی مُرد. این آیه نازل شد و آنان را از این تفکّر نهی کرد.

شهدا، نه‌تنها نام‌شان یا آثار کارهای‌شان زنده و باقی است، بلکه یک زندگی واقعی برزخی دارند؛ زندگی‌‏ای که در آن رزق و شادی و بشارت است، زندگی در جوار رحمت خدا که در آن حزن و ترس وجود ندارد.

مشخّصات این زندگی، در تفسیر سورۀ آل عمران «آل عمران، ۱۶۸-۱۷۰» خواهد آمد. إن‌شاء‌اللّه.

شهادت در راه خدا، شامل کشته شدن در میدان نبرد، ترور و سوء‌قصد دشمنان، کشته‌شدن مؤمنان در دفاع از جان و ناموس و مال، در هر مکان و زمان می‌شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:

۱. نگرش‌های محدود مادّی را باید با ایمان به خدا و گفته‌های او تکمیل و تصحیح کرد. «لا تَقُولُوا»

۲. تکالیف سخت، نیاز به پشتوانۀ اعتقادی و جبران خسارت‌‏ها دارد. آری، کسی که بداند زنده است، به شهادت رو می‌کند. «لا تَقُولُوا» «أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ»

۳. شهادت، زمانی ارزش دارد که در راه خدا باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۴. پیکار در راه دین، از ارزش‌های والا در پیشگاه خداوند است. «یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۵. روح، بعد از مرگ باقی است؛ هر چند جسم و بدن متلاشی شود. «أَحْیاءٌ»

۶. سرچشمۀ بسیاری از تحلیل‌ها، ناآگاهی از واقعیّات است. «لا تَقُولُوا»، «لا تَشْعُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵ - تفسیر نور:

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات، آزمایش می‌کنیم و صابران (در این حوادث و بلاها را) بشارت بده.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:

خداوند متعال، همۀ انسان‌ها را آزمایش می‌کند، امّا آزمایش و امتحان همه یکسان نیست.

تمام جهان، صحنۀ آزمایش و تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار می‌گ‏یرند.

باید بدانیم که آزمایش‌های خداوند برای رفع ابهام نیست، بلکه برای شکوفایی استعدادها و پرورش انسان‌ها است.

وسایل آزمایش الهی نیز تمام حوادث تلخ و شیرین و از جمله ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصرۀ اقتصادی، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزیزان به میدان‌های نبرد، از جملۀ امتحانات است.

برای پیروزی در آزمایشِ خوف از دشمن، نیاز به توکّل و یاد خداست و برای مبارزه با کمبودها، نیاز به صبر است که در دو آیه قبل «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» راه را نشان داده است.

لازم نیست همۀ مردم با همۀ مسائل آزمایش شوند، بلکه ممکن است:

الف: هر کس با چیزی آزمایش شود؛

ب: فردی در آزمایشی روسفید باشد، ولی در امتحان دیگری رسوایی به بارآورد؛

ج: ممکن است آزمایش فردی، وسیلۀ آزمایش دیگران نیز باشد.

گاهی کم شدن مال و محصولات یا پیدا شدن خوف و ترس و سایر مشکلات، به خاطر آزمایش الهی است؛ ولی در بعضی اوقات، این امور کیفر اعمال خود انسان‏‌هاست.

انسان‏‌ها گاهی مرتکب بعضی گناهان می‌‏شوند که خداوند آنها را به برخی گرفتاری‌‏ها مبتلا می‌کند. حضرت علی علیه‌السّلام می‌‏فرماید: «ان الله یبتلی عباده عند الاعمال السیئة بنقص الثمرات و حبس البرکات و اغلاق خزائن الخیرات لیتوب تائب و یتذکر متذکر» «نهج‌البلاغه، خطبۀ ۱۴۳» همانا خداوند، بندگان خود را به خاطر اعمال فاسدشان، به کمبود محصول و حبس برکت و بسته‌شدن منابع خیر، گرفتار می‌کند تا شاید متذکّر شوند و توبه نمایند.

البتّه همین تنبّه نیز آزمایش است؛ همانگونه که بر اثر ایمان نعمتی می‌‏دهد که وسیلۀ آزمایشی است «لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ» «جن، ۱۶» همانا آبی گوارا به آنان نوشاندیم تا ایشان را آزمایش کنیم.
عنایت‌های خداوند به صابران:

خداوند چندین عنایت به صابران نموده است از جمله:

۱. محبّت «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ» «آل عمران، ۱۴۶»

۲. نصرت «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» «بقره، ۱۵۳»

۳. بهشت «یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «فرقان، ۷۵»

۴. پاداش بی ‏حساب «إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» «زمر، ۱۰»

۵. بشارت «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
راه پیروزی در آزمایش‌های الهی چند چیز است:

الف: صبر و مقاومت؛

ب: توجّه به گذرابودن حوادث و مشکلات؛

ج: توجّه به تاریخ گذشتگان که چگونه مشکلات را پشت سر گذارده‌اند؛

د: توجّه به اینکه همۀ مشکلات ما در منظر و دید خداست و همه چیز حساب دارد.

امام حسین علیه‌السّلام وقتی فرزندش روی دستانش تیر خورد و شهید شد، فرمود: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله» این حادثه سخت، چون خدا می‌‏بیند برایم آسان می‌‏نماید. «بحار، ج ۴۵، ص ۴۶»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:

۱. آزمایش و امتحان یک برنامه و سنّت حتمی الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ»

۲. ناگواری ‏ها، سبب مقاومت و رشد است. بسیاری از صفات انسان از قبیل صبر، رضا، تسلیم، قناعت، رهد، تقوا،حلم و ایثار، در سایۀ برخورد با تنگدستی‌‏ها است. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»

۳. مورد بشارت، در آیه بیان نشده است تا شامل انواع بشارت‌های الهی باشد. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» (صابران) کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنها رسد، می‌‏گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به‌سوی او باز می‌گردیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:

صابران، به‌جای خودباختگی و پناهندگی به دیگران، تنها به خدا پناه می‌‏برند.

زیرا از دید آنها، تمام جهان کلاس درس و میدان آزمایش است که باید در آن رشد کنیم. دنیا جای ماندن نیست، خوابگاه و عشرتکده نیست و شدائد و سختی‌های آن نیز نشانۀ بی‌مهری خداوند نیست.

ناگواری‌ها برای آن است که زیر پای ما داغ شود تا تندتر و سریع‌تر حرکت کنیم، بنابراین در تلخی‌‏ها نیز شیرینی است.زیرا شکوفاشدن استعدادها و کامیابی از پاداش‌‏های الهی را به‌دنبال دارد؛ مصیبت‌هایی که از طرف اوست، تصرّف مالک حقیقی و خداوند در مملوک خود است.

اگر انسان بداند که خداوند حکیم و رحیم است و او نیز بنده‏‌ای بوده که قبلًا هیچ نبوده «لَمْ یَکُ شَیْئاً»«مریم، ۶۷» و حتّی بعد از مراحلی هم چیز قابل ذکری نبوده است «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» «انسان،۱» خواهد پذیرفت که من باید در اختیار او باشم. او مرا از جماد به نبات، و از نبات به حیوان و از مرتبۀ حیوانیّت به انسانیّت سوق داده و این حوادث را برای رشد و ارتقای من قرار داده است.

همانگونه که ما دانۀ گندم را زیر فشار، آرد می‌‌کنیم و بعد نیز در آتش تنور، تبدیل به نان می‌‏کنیم تا مراحل وجودی او را بالا بریم. شعار صابران «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» است.

در حدیث می‌‏خوانیم: هر گاه با مصیبتی مواجه شدید، جملۀ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»را بگویید. «درّ المنثور، ج ۱، ص ۳۷۷»
آثار گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ‏ها:

گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ‏ها، آثار فراوان دارد:

الف: انسان را از کلام کفرآمیز و شکایت باز می‌‏دارد؛

ب: موجب تسلیت و دلداری و تلقین به انسان است؛

ج: مانع وسوسه‏‌های شیطانی است؛

د: اظهار عقاید حق است؛

ه: برای دیگران درس و الگو شدن است.
مردم در برابر مشکلات و مصائب چند دسته هستند‏:

الف: گروهی جیغ و داد می‌کنند «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «معارج، ۲۰»؛

ب: گروهی بردبار و صبور هستند «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»؛

ج: گروهی علاوه‌بر صبر، شکرگزارند. «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» «فقره آخر زیارت عاشورا»؛

این برخوردها، نشانۀ معرفت هر کس نسبت به فلسفۀ مصائب و سختی‏ هاست. همانگونه که کودک، از خوردن پیاز تند، بی‌‏تابی می‌‏کند و نوجوان تحمّل می‌کند، ولی بزرگسال پول می‌‏دهد تا پیاز خریده و بخورد.
پیام سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:

ریشۀ صبر، ایمان به خداوند، معاد و امید به دریافت پاداش است. «الصَّابِرِینَ الَّذِینَ» «قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‌هایی است و همان‌ها هدایت‌یافتگان هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:

کلمه «صَلَواتٌ» از واژۀ «صلو» به معنی ورود در نعمت و رحمت است.

بر خلاف واژۀ «صلی» که به معنای ورود در قهر و غضب است. مانند: «تَصْلی‏ ناراً حامِیَةً» «غاشیه، ۴»

خداوند بر مؤمنانی که در مشکلات، صبر و مقاومت کرده‏ اند، خود درود و صلوات می‌‏فرستد «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ولی دربارۀ مؤمنان مرفّه که زکات اموال‌شان را می‌‏پردازند، دستور می‌دهد پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله درود بفرستد. «صَلِّ عَلَیْهِمْ» «توبه، ۱۰۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:

۱. خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود می‌‏کند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ»

۲. تشویق صابران از طرف خداوند، به ما می‌آموزد که باید ایثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از کرامت و احترام خاصّی برخوردار باشند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»

۳. تشویق، از شئون ربوبیّت و لازمۀ تربیت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»

۴. هدایت صابران، قطعی و مسلّم است؛ با آنکه در قرآن، هدایت یافتن بسیاری از انسان‌‏ها، تنها یک آرزو است «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» ولی در مورد صابران، هدایت آنان قطعی تلقّی شده است. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»

۵. هدایت، مراحلی دارد. با اینکه گویندگانِ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» مؤمنان و هدایت‌شدگان هستند، ولی مرحلۀ بالاتر را بعد از صبر و دریافت صلوات و رحمت الهی کسب می‌کنند. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸ - تفسیر نور:

«إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ» همانا صفا و مروه، از شعائر خداست. پس هر که حج خانۀ خدا و یا عمره به جای آورد، مانعی ندارد که بین صفا و مروه طواف کند. و (علاوه‌بر واجبات) هر کس داوطلبانه کار خیری انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:

«شَعائِرِ» جمع «شعیرة» به نشانه‌‏هایی که برای اعمال خاصّی قرار می‌دهند، گفته می‌‏شود.

«شَعائِرِ اللَّهِ» علامت‌‏هایی است که خدا برای عبادت قرار داده است. «تفسیر مجمع‌البیان»

صفا و مروه نام دو کوه در کنار مسجدالحرام است که با فاصلۀ تقریبی ۴۲۸ متر، روبه‌روی یکدیگر قرار دارند و امروزه به صورت خیابانی سرپوشیده در آمده است.

زائران خانه خدا، وظیفه دارند هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را طی کنند.

این کار یادآور خاطرۀ هاجر، همسر فداکار حضرت ابراهیم است که برای پیدا کردن جرعۀ آبی برای کودک خود اسماعیل، هفت‌بار فاصلۀ این دو کوه را با اضطراب و نگرانی و بدون داشتن هیچگونه یاور و همدمی طی کرد.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: در روی زمین، مکانی بهتر از میان این دو کوه وجود ندارد، زیرا هر متکبّری در آنجا سر برهنه و پابرهنه و کفن‌پوشیده بدون هیچ امتیاز و نشانه‌ای باید مسافت بین دو کوه را طی کند، گاهی با دویدن و گاهی با راه رفتن.

کوه صفا، علاوه‌بر اینها خاطره‌هایی از دعوت پیامبر اسلام دارد که چگونه کفّار مکّه را به توحید فرا می‌خواند و آنها گوش نمی‏‌دادند. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۵»

در عصر جاهلیّت، مشرکان در بالای کوه صفا، بتی به نام «اساف» و بر کوه مروه، بت دیگری به نام «نائله» نصب کرده بودند و به هنگام سعی، آن دو بت را به عنوان تبرّک، با دست مسح می‌کردند. مسلمانان به‌همین‌جهت از سعی میان صفا و مروه کراهت داشته و فکر می‌‏کردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالای دو کوه، نباید سعی کنند.

آیۀ فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهی است و اگر مردم نادان آنها را آلوده کرده‌‏اند، دلیل بر این نیست که مسلمانان آن را رها کنند. «تفسیر تبیان، ج ۱، ص ۴۴»

حج و عمره، گاهی در کنار هم، مانند اذان و اقامه به جا آورده می‌‏شوند، و گاهی اعمال عمره، جداگانه و به‌تنهایی انجام می‌‏شود.
در عمره پنج عمل واجب است:

۱. احرام؛

۲. طواف؛

۳. نماز طواف؛

۴. سعی بین صفا و مروه؛

۵. کوتاه کردن مو یا ناخن.

حج علاوه‌بر اینها، چند عمل دیگر دارد که در جای خود بدان اشاره شده است.

به هر حال سعی بین صفا و مروه، هم در عمره مطرح است و هم در حج.

دیدن صفا و مروه، حضور در صحنۀ تاریخ است تا اینکه تصدیق به جای تصوّر، و عینیّت به جای ذهنیّت قرار گیرد.

در صفا و مروه:

هم کلاس خداشناسی است که چگونه ارادۀ او این همه انسان را با آن همه اختلاف، در یک لباس و یک جهت جمع می‌کند.

هم کلاس پیامبرشناسی است که چگونه ابراهیم، آن پیامبر الهی، برای انجام فرمان خداوند، زن و فرزند خویش را در آن بیابان تنها گذاشت.

هم کلاس انسان‏‌شناسی است که می‌‏آموزد چگونه انسان می‌‏تواند در لحظاتی اعمالی را انجام دهد که تا ابد آثار آن باقی بماند.

سعی صفا و مروه، یاد می‌دهد اگر همه با هم حرکت کنیم، روح الهی را در جامعه خود می‌‏بینیم.

سعی صفا و مروه، یاد می‌‏دهد که باید تکبّر را به دور انداخته و همراه دیگران حرکت کنیم.

سعی صفا و مروه، به ما می‌‏آموزد که در راه احیای نام خداوند، زن و کودک هم سهم دارند.

در آیات قبل، سخن از بلا و آزمایش بود، در این آیه نمونه‌‏ای از آزمایش هاجر، کودک، پدر او و سایر مسلمانان مطرح است.

اثر کار خدایی و اخلاص تا آنجا پیش می‌‏رود که همۀ انبیاء و اولیا، موظّف می‌‏شوند به تقلید از هاجر همسر ابراهیم و با قیافه‌‏ای مضطرب و هروله‌‏کنان همچون او، این مسافت را هفت بار طی کنند.

و این فرمان، تشکر خداوند از رنج‌های حضرت هاجر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ»

با اینکه سعی صفا و مروه واجب است، لکن می‌‏فرماید: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ»، این لحن به خاطر همان نگرانی از وضع پیشین است که جایگاه بت و محلّ عبور مشرکان بود.
آیا منظور از طواف گردش دایره‌ای است؟

طواف، به‌معنای گردش دایره‏‌ای نیست، بلکه به هر حرکتی که انسان دوباره به جایگاه اوّلیّه برگردد، خواه به صورت دوری باشد یا طولی، طواف گفته می‌شود.

لذا کلمۀ طواف، هم در مورد طوافِ دور کعبه که حرکت دایره‏‌ای است گفته شده «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» «حج، ۲۹» و هم دربارۀ حرکت طولی بین صفا و مروه آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:

۱. توجّه خاصّ خداوند به برخی مکان‏‌ها یا زمان‌‏ها یا اشخاص، موجب می‌شود که آنها از شعائر الهی گردند. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ»

۲. نیّت، به کارها ارزش می‌‏دهد. مشرکان برای لمس بت‏‌ها، سعی می‌کردند، ولی اسلام می‌‏فرماید: برای رضای خدا سعی کنید. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»

بسیاری از کارها ظاهری یکسان دارد، امّا انگیزه‌‏ای متفاوت. نظیر دویدن یوسف و زلیخا به‌سوی درهای بسته، یوسف می‌دود تا آلوده نشود، ولی زلیخا می‌‏دود که آلوده شود. «فاستبقا»

۳. اگر مراکز حقّ، توسط گروهی با خرافات آلوده شد، نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آن مراکز، آنجا را پاک‌سازی نموده و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»

۴. عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «وَ مَنْ تَطَوَّعَ»

۵. خداوند در برابر عبادات بندگان، شاکر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ» این تعبیر، بزرگترین لطف از جانب او نسبت به بندگان است.
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ » کسانی‌که آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل کرده‌ایم، با آنکه برای مردم در کتاب بیان ساخته‌‏ایم، کتمان می‌‏کنند، خداوند آنها را لعنت می‌کند و همۀ لعنت‌کنندگان نیز آنان را لعن می‌‏نمایند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:

گرچه مورد آیه، دانشمندان یهود و نصاری هستند که حقایق تورات و انجیل را برای مردم بیان نمی‌کردند، ولی جملۀ «یَکْتُمُونَ» که دلالت بر استمرار دارد، شامل تمام کتمان‌کنندگان در طول تاریخ می‌شود؛ چنان‌که لعنت پروردگار نیز تا ابد ادامه خواهد داشت.

کتمان حق می‌تواند صورت‌‏های مختلفی داشته باشد؛ گاهی با سکوت و عدم اظهار حق، گاهی با توجیه و گاهی با سرگرم کردن مردم به امور جزئی و غافل ساختن آنها از مسائل اصلی است.

در مواردی همانند اسرار مؤمنان یا عیوب برادران دینی، کتمان واجب یا مستحب است.

گناه کتمان، بیشتر از جانب علما است. در آیۀ ۱۸۷ سورۀ آل عمران نیز آمده است که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت تا حقایق را برای مردم بیان کرده و کتمان نکنند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ»

در روایات آمده است: روز قیامت به دهان کتمان‌کنندگان حق، لجام زده می‌شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:

۱. ظلم فرهنگی، بدترین ظلم‏‌هاست که لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد. «یَکْتُمُونَ» «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

۲. کتمان، حقّ ممنوع است، چه کتمان معجزات و دلائل حقّانیّت باشد «الْبَیِّناتِ» و چه کتمان رهنمودها و ارشادات.«الْهُدی‏» «تفسیر المیزان»

۳. کتمان حق، بزرگترین گناهان است. چون مانع هدایت مردم و باقی ماندن نسل‌ها در گمراهی است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ»

۴. کتمان حق، ظلم به دین خدا و حقّ مردم نسبت به هدایت یافتن است. لذا کتمان کنندگان حق را، خدا و مردم لعنت می‌‏کنند. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

۵. نفرین و لعنت مردم، مؤثر است و باید از اهرم نفرت مردم برای نهی از منکر استفاده نمود. «یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰ - تفسیر نور:

«إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» مگر آنها که توبه کردند و (اعمال بد خود را با اعمال نیک) اصلاح نمودند و (آنچه را کتمان کرده بودند) آشکار ساختند، که من (لطف خود را) بر آنان باز می‌گردانم، زیرا من توبه‌پذیر مهربانم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:

برای گناه کتمان، همچون سایر گناهان، راه توبه و بازگشت باز است.

امّا توبۀ واقعی، با پشیمانی قلبی و اصلاح عمل و بیان موارد کتمان صورت می‏‌گیرد.

توبۀ کسی که نماز نخوانده آن است که نمازهای خود را قضا کند.

توبۀ کسی که مال مردم را تلف کرده آن است که باید همان مقدار را به صاحبش برگرداند.

در این مورد نیز کسی که با کتمان حقایق، به دنیای علم، اندیشه و نسل‌ها، خیانت کرده، فقط با تبیین حقایق و بازگویی آنهاست که می‌‏تواند گذشته را جبران نماید.

خداوند به شیطان فرمود: «إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی» «ص، ۷۸» لعنت من بر تو.

و در آیۀ بعد می‌‏فرماید: «عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ» پس کتمان‌کنندگان و شیطان، در یک ردیف هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:

۱. خداوند، امکان توبه و بازگشت را برای خطاکاران، در هر شرایطی فراهم نموده است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا»

۲. کتمان حقایق دینی، فساد است، زیرا به توبه‌کننده، فرمان اصلاح و جبران داده شده است. «تابُوا وَ أَصْلَحُوا»

۳. توبۀ هر گناه، متناسب با آن است. توبۀ کتمان، بیان حقایق است. «تابُوا» «وَ بَیَّنُوا»

۴. چون در مقام تهدید و توبیخ، لعنت خداوند شامل حال کتمان‌کنندگان شد، در مقام مهربانی نیز کلمات «أَنَا» و «التَّوَّابُ» و «الرَّحِیمُ» به کار رفته تا بگوید: من خودم با مهربانی مخصوصم، به شما باز می‏‌گردم. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

۵. تهدید گنهکار و بشارت نیکوکار، دو رکن اساسی برای تربیت فرد و جامعه است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

۶. بازگشت لطف خداوند به توبه‌کنندگان، دائمی، قطعی و همراه با محبّت است. «أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۱۶۱ - ۱۶۲ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ * خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» همانا کسانی‌که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها خواهد بود.

(آنان برای) همیشه در آن (لعنت و دوری از رحمت پروردگار) باقی می‌‏مانند، نه از عذابِ آنان کاسته می‌‏شود و نه مهلت داده می‌‏شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:

در آیۀ قبل بیان شد که اگر کتمان‌کنندگان، توبه کرده و حقایق را بیان نمایند، مورد لطف الهی قرار می‌‏گیرند.

در این آیه می‌‏فرماید: امّا اگر کفّار توبه نکرده و در حال کفر بمیرند، باز همان لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم گریبان‌گیر آنان خواهد بود.
در آیه، لعنت همۀ مردم بر کفّار مطرح شده است، ولی ناگفته پیداست که بعضی از مردم، خودشان کافر یا دوست کافر هستند، پس لعنت همۀ مردم در آیه به چه معنا می‌باشد؟

لعنت، در دنیا و آخرت مطرح است. کسانی‌که در دنیا دوست کفّار یا خود کافر هستند، در آخرت لعنت خواهند شد. «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» «اعراف، ۳۸»

یکی از درخواست‌‏ها و دعاهای اولیای خدا، مسلمان مردن است.

حضرت یوسف از خداوند می‏‌خواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» «یوسف، ۱۰۱»

حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش می‏‌کنند که «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» «بقره، ۱۳۲» نمی‌رید مگر اینکه مسلمان یعنی تسلیم پروردگار باشید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:

۱. اصرار بر کفر و در حال کفر مردن، دوری ابدی انسان را از رحمت الهی به دنبال دارد. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»«عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ»

۲. آنچه مهم است، پایان عمر انسان است که آیا با ایمان می‌‏میرد یا بی ‏ایمان. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»

۳. تخفیف کیفر یا تأخیر آن، مربوط به دنیاست؛ در قیامت نه تخفیف است و نه تأخیر. «لا یُخَفَّفُ» «لا هُمْ یُنْظَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴ - تفسیر نور:

«وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ * إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» و معبود شما خدایی یگانه است، جز او معبودی نیست، بخشندۀ مهربان است.

همانا در آفرینش آسمان‏ ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتی‌هایی که برای سودرسانی به مردم در دریا در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین معلّق‌اند، برای مردمی که می‌‏اندیشند، نشانه‌‏هایی گویاست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:

هماهنگی میان عناصر طبیعت و اجزای هستی و قوانین حاکم بر آنها، همه نشان‌دهندۀ حاکمیّت و قدرت و ارادۀ خدای یگانه است.

آفرینش آسمان‏‌ها و توسعۀ دائمی آنها «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» «ذاریات، ۴۷» که دست انسان تا کنون فقط به قسمتی از اوّلین آسمان رسیده، و استحکام «سَبْعاً شِداداً» «نبأ، ۱۲» و طبقات هفتگانه «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» «ملک، ۳» و نظام حاکم «أَوْحی‏ فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» «فصّلت، ۱۲» و تناسبات و ارتباطات میان هر یک و بی‌‏ستون‌بودن «بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» «رعد، ۲» و حفاظت آنها «سَقْفاً مَحْفُوظاً» «انبیا، ۳۲» و حرکات ستارگان در مدارهای خود و فاصلۀ هر یک از آنها، همه نشانه‌های قدرت خداوند یکتای حکیم است.

سعدی می‌‏گوید:

آفرینش، همه تدبیر خداوند دل است ------- دل ندارد، که ندارد به خداوند اقرار

کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح‌اند -------- نه همه مستمعی، فهم کند این اسرار

عقل، حیران شود از خوشۀ زرین عنب -------- فهم، عاجز شود از حبّه یاقوت انار

پاک و بی‌‏عیب، خدایی که به تقدیر عزیز -------- ماه و خورشید، مسخّر کند و لیل و نهار

کلمه «الرِّیاحِ» جمع «الریح» به معنای باد است.

ولی در قرآن هر جا کلمه «ر‏یحٍ» آمده همراه قهر و عذاب است، مانند: «بِرِیحٍ صَرْصَرٍ» «الحاقه، ۶»

ولی هر جا کلمه «الرِّیاحِ» آمده است، همراه باران و لطف الهی است.

در حدیث می‌‏خوانیم: هر گاه بادی می‌‏وزید پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله می‌فرمود: «اللهم اجعلها ریاحا و لا تجعلها ریحا» خداوندا! این باد را ریاحِ رحمت قرار ده، نه ریحِ عذاب. «تفسیرصفوة التفاسیر، ج ۱، ص ۱۱۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:

۱. شناخت طبیعت، یکی از راه‌های خداشناسی است که شناخت او، قدرت، حکمت و یکتایی او را در بر دارد. «إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» «فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ»

۲. خداوند، نظیر و شبیه ندارد و مرکب از اجزا نیست. «إِلهٌ واحِدٌ»

۳. هم طبیعت و هم صنعتِ دست ساختِ انسان، از اوست. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «وَ الْفُلْکِ»

۴. هر موجودی در جهان هستی، آیه‏‌ای از آیات کتاب خداوند در طبیعت است. «لَآیاتٍ»

برگ درختانِ سبز، در نظر هوشیار -------- هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار

۵. تنها خردمندان از نگاه در هستی، درس خداشناسی می‌گیرند. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۳۸-۲۵۱.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۴تا۸۷

و وهبنا له إسحاق و يعقوب كلا هدينا و نوحا هدينا من قبل و من ذريته داود و سليمان و اءيوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين(۸۴)
و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس كل من الصالحين(۸۵)
و إسماعيل و اليسع و يونس و لوطا و كلا فضلنا على العالمين(۸۶)
و من ءابائهم و ذرياتهم و إ خوانهم و اجتبيناهم و هديناهم إلى صراط مستقيم(۸۷)

ترجمه :
۸۴ - و اسحاق و يعقوب را به او (ابراهيم ) بخشيديم و هر كدام را هدايت كرديم و نوح را (نيز) قبلا هدايت نموديم و از فرزندان او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت كرديم ) و اينچنين نيكوكاران را پاداش مى دهيم .
۸۵ - و (همچنين ) زكريا و يحيى و عيسى و الياس هر كدام از صالحان بودند.
۸۶ - و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط و هر يك را بر جهانيان برترى داديم .
۸۷ - و از پدران آنها و فرزندان آنها و برادران آنها افرادى را برگزيديم و هدايت به راه راست نموديم .

تفسیر
در اين آيات به قسمتى از مواهبى كه خداوند به ابراهيم داده است اشاره شده ، و آن موهبت فرزندان صالح و نسل لايق و برومند است كه يكى از بزرگترين مواهب الهى محسوب مى شود.
نخست مى گويد: (ما به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب (فرزند اسحاق ) را بخشيديم ) (و وهبنا له اسحاق و يعقوب ).
و اگر در اينجا اشاره به فرزند ديگر ابراهيم ، اسماعيل نشده بلكه در لابلاى بحث آمده است شايد به خاطر آن است كه تولد اسحاق از مادر عقيمى همچون (ساره ) آنهم در سن پيرى موضوع بسيار عجيب و موهبتى غير منتظره بود.
سپس براى بيان اينكه افتخار اين دو تنها در جنبه پيغمبرزادگى نبود، بلكه شخصا در پرتو فكر صحيح و عمل صالح نور هدايت را در قلب خود جاى داده بودند، مى گويد: (هر يك از آنها را هدايت كرديم ) (كلا هدينا).
و به دنبال آن براى اينكه تصور نشود، در دورانهاى قبل از ابراهيم ، پرچمدارانى براى توحيد نبودند، و اين موضوع از زمان او شروع شده اضافه مى كند، (نوح را نيز پيش از آن هدايت و رهبرى كرديم ) (و نوحا هدينا من قبل ).
و مى دانيم نوح نخستين پيامبر اولو العزم است كه داراى آئين و شريعت بود و سر سلسله پيامبران اولوا العزم مى باشد.
در حقيقت با اشاره به موقعيت نوح كه از اجداد ابراهيم است و موقعيت جمعى از پيامبران كه از دودمان و فرزندان او هستند، موقعيت ممتاز ابراهيم را از نظر وراثت و ريشه و ثمره وجودى مشخص مى سازد.
و در تعقيب آن نام جمع كثيرى از پيامبران را كه از دودمان ابراهيم بودند مى برد، نخست مى گويد: (از دودمان ابراهيم ، داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون هستند) (و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون ).
سپس با اين جمله كه (اين چنين نيكوكاران را پاداش مى دهيم ) روشن مى كند كه مقام و موقعيت آنها در پرتو اعمال و كردار آنها بود (و كذلك نجزى المحسنين ).
در اينكه ضمير من ذريته (از دودمان او) به چه كسى بر مى گردد؟ به ابراهيم يا نوح ؟ در ميان مفسران گفتگوى زيادى است ، ولى غالب مفسران آن را به ابراهيم باز گردانيده اند و ظاهرا نبايد ترديد داشت كه مرجع ضمير ابراهيم است ، زيرا بحث آيه درباره مواهب خدا نسبت به ابراهيم مى باشد، نه درباره نوح پيغمبر، به علاوه از روايات متعددى كه بعدا نقل خواهيم كرد اين موضوع نيز استفاده مى شود.
تنها مطلبى كه سبب شده بعضى از مفسران ضمير را به نوح باز گردانند ذكر نام (يونس ) و (لوط) در آيات بعد است ، زيرا مشهور در تواريخ آن است كه يونس از فرزندان ابراهيم نبوده ، و لوط هم برادرزاده يا خواهرزاده ابراهيم است . ولى در مورد (يونس )، مورخان اتفاق نظر ندارند، بعضى او را از دودمان ابراهيم دانسته اند و بعضى او را از پيامبران بنى اسرائيل شمرده اند.
به علاوه مورخان معمولا نسب را از طرف پدر حفظ مى كنند، چه مانعى دارد كه يونس همانند عيسى كه نامش را نيز در آيات فوق مى خوانيم از طرف مادر، به ابراهيم منتهى شود.
و اما لوط گرچه فرزند ابراهيم نبود ولى از خاندان و دودمان او بود و همانطور كه در لغت عرب گاهى به عمو، (اب ) گفته مى شود، به برادرزاده يا خواهرزاده نيز (ذريه ) و فرزند اطلاق مى گردد، و به اين ترتيب نمى توانيم دست از ظاهر آيات كه درباره ابراهيم است برداريم و ضمير را به نوح كه در اينجا موضوع سخن نيست باز گردانيم .
و در آيه بعد نام (زكريا و يحيى و عيسى و الياس را مى برد و اضافه مى كند كه همه اينها از صالحان بودند)، يعنى مقامات آنها جنبه تشريفاتى و اجبارى نداشت ، بلكه در پرتو عمل صالح در پيشگاه خدا شخصيت و عظمت يافتند. (و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين ).
در آيه بعد نيز نام چهار نفر ديگر از پيامبران و رهبران الهى آمده و مى فرمايد: (و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط و هر كدام را بر مردم عصر خود برترى بخشيديم ) (و اسماعيل و اليسع و يونس و لوطا و كلا فضلنا على العالمين ).
در اينكه (اليسع ) چگونه نامى است و اشاره به كدام يك از پيامبران است در ميان مفسران و ادباى عرب گفتگو است ، بعضى آن را يك نام عبرى مى دانند كه در اصل (يوشع ) بوده ، سپس الف و لام به آن داخل شده و شين تبديل به سين گرديده است ، و بعضى معتقدند يك اسم عربى است كه از يسع (فعل مضارع از ماده وسعت ) گرفته شده است ، اين احتمال را نيز داده اند كه به همين صورت نام يكى از انبياى پيشين بوده است و در هر حال از پيامبرانى است كه از نسل ابراهيم مى باشند.
و در آخرين آيه يك اشاره كلى به پدران و فرزندان و برادران صالح پيامبران نامبرده كه به طور تفصيل اسم آنها در اينجا نيامده است كرده ، مى گويد: (از ميان
پدران آنها و فرزندانشان و برادرانشان ، افرادى را فضيلت داديم و برگزيديم و به راه راست هدايت كرديم ) (و من آبائهم و ذرياتهم و اخوانهم و اجتبيناهم و هديناهم الى صراط مستقيم ).

نكته ها
در اينجا به چند موضوع بايد توجه داشت :

۱- فرزندان پيامبر - در آيات فوق ، عيسى از فرزندان ابراهيم (و به احتمالى از فرزندان نوح ) شمرده شده ، با اينكه مى دانيم تنها از طرف مادر به آنها مربوط مى شود، و اين دليل بر آن است كه سلسله نسب از طرف پدر و مادر به طور يكسان پيش مى رود و به همين دليل نوه هاى پسرى و دخترى هر دو ذريه و فرزندزاده انسان محسوب مى شوند.
روى همين جهت امامان اهل بيت كه همه از طرف دختر به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى رسند، ابناء رسول الله (فرزندان پيغمبر) خوانده مى شوند.
اگر چه در دوران جاهليت كه براى زن هيچگونه اهميتى قائل نبودند، تنها نسب را از طرف پدر مى دانستند، ولى اسلام قلم بطلان بر اين فكر جاهلى كشيده اما متاءسفانه بعضى از نويسندگانى كه علاقه درستى به ائمه اهل بيت نداشتند كوشش مى كردند اين موضوع را انكار كنند و از گفتن ابن رسول الله به آنها خود دارى نمايند و سنن جاهلى را زنده كنند.
اتفاقا اين موضوع در زمان خود ائمه مطرح بوده است ، و آنها با همين آيه كه دليل دندان شكنى محسوب مى شود به آنها پاسـخ مى گفتند.
از جمله در كافى و در تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: خداوند متعال در قرآن مجيد، نسب عيسى را كه از طرف مادر به ابراهيم منتهى مى شود، به عنوان ذريه (فرزندزاده ) بيان كرده آنگاه آيه و من ذريته داود و سليمان را تا آخر و آيه بعد را هم تا لفظ عيسى تلاوت كرد.
و نيز در تفسير عياشى از ابو الاسود روايت شده كه مى گويد: روزى حجاج كسى را به نزد يحيى بن معمر كه از علاقمندان خاندان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود فرستاد كه من شنيدم تو حسن و حسين را فرزندان رسول خدا مى دانى و در اين باره به آيات قرآن استدلال مى كنى ، در حالى كه من قرآن را از اول تا به آخر خواندم و به چنين آيه اى برنخوردم ، يحيى بن معمر در پاسـخ او گفت : آيا در سوره انعام به اين آيه برخورده اى كه مى گويد: (و من ذريته داود و سليمان ... و يحيى و عيسى ) گفت آرى خوانده ام ، گفت : مگر نه اينست كه در اين آيات عيسى ذريه ابراهيم شمرده شده ، با اينكه از طرف پدر به او نمى رسيد؟!
در عيون الاخبار در ضمن يك حديث طولانى در زمينه گفتگوى امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) با هارون الرشيد و موسى بن مهدى ، چنين نقل مى كند كه او يعنى به امام كاظم (عليه السلام ) گفت : چگونه شما مى گوئيد ما ذريه پيامبريم ، در حالى كه پيامبر، پسرى نداشت و نسل از طريق پسر است نه دختر و شما فرزندان دختر او هستيد؟ امام در پاسـخ از او خواست كه از اين سؤ ال صرفنظر كند، ولى هارون اصرار كرد و گفت به هيچوجه صرف نظر نمى كنم ، زيرا شما معتقديد به اينكه همه چيز در قرآن مجيد است و بايد از قرآن آيه اى در اين باره بياوريد، امام فرمود: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين ، و زكريا و يحيى و عيسى ، سپس سؤ ال كرد اى هارون ! پدر عيسى كه بود؟ گفت : عيسى پدر نداشت ، فرمود: بنابراين اگر او ملحق به ذريه پيامبران است از طريق مريم مى باشد، ما نيز ملحق به ذريه رسول خدا از طريق مادرمان فاطمه هستيم .
جالب توجه اينكه بعضى از متعصبين اهل تسنن نيز، اين موضوع را در تفسير خود ذيل همين آيه آورده اند، از جمله فخر رازى در تفسير كبير خود
مى گويد: اين آيه دلالت دارد بر اينكه حسن و حسين از ذريه پيامبرند زيرا خداوند عيسى را از ذريه ابراهيم شمرده است با اينكه تنها از طريق مادر به او مربوط مى شود.
نويسنده المنار كه در تعصب در بعضى از مباحث خاص مذهبى دست كمى از فخر رازى ندارد، بعد از نقل كلام فخر رازى مى گويد: در اين باب حديثى از ابوبكر در صحيح بخارى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل شده است كه به امام حسن (عليه السلام ) اشاره كرد و گفت : ان ابنى هذا سيد: اين پسرم آقا است (يعنى كلمه پسرم بر امام حسن اطلاق كرد) در حالى كه در نزد عرب (جاهلى ) لفظ ابن بر دختر زاده اطلاق نميشد... سپس اضافه مى كند به همين جهت مردم اولاد فاطمه (عليهاالسلام ) را اولاد رسول و عترت و اهل بيت او مى دانستند.
در هر حال شك نيست كه فرزندزاده ها از طرف دختر و پسر هر دو فرزند انسان محسوب مى شوند و هيچگونه تفاوتى در اين زمينه نيست ، و نه اين موضوع از مختصات پيغمبر ما ميباشد و مخالفت با اين مساله سر چشمه اى جز تعصب و يا افكار جاهلى ندارد، و لذا در تمام احكام اسلامى از قبيل ازدواج و ارث و مانند آن هيچگونه تفاوتى ميان اين دو نيست ، تنها استثنائى كه به موضوع خورده مساله خمس است كه روى عنوان سيادت است و به جهت خاصى كه در كتاب خمس در فقه آمده اين موضوع استثناء شده است .

۲ - چرا نام اين پيامبران در سه گروه در سه آيه بيان شده است ؟
بعضى از مفسران احتمال داده اند كه گروه اول يعنى داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون ، اين شش نفر، از پيامبرانى بودند كه علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى حكومت و زمامدارى نيز بودند و شايد جمله كذلك نجزى المحسنين كه بعد از ذكر نام اينها آمده است به خاطر نيكيهاى فراوانى بوده كه در دوران
حكومت خود بر مردم كردند.
و اما گروه دوم يعنى زكريا و يحيى و عيسى و الياس از پيامبرانى بودند كه در زهد و بى اعتنائى به دنيا - علاوه بر مقام نبوت و رسالت - نمونه بودند جمله كل من الصالحين بعد از ذكر نام آنها ميتواند اشاره به همين حقيقت بوده باشد.
درباره گروه سوم يعنى اسماعيل و اليسع و يونس و لوط اين امتياز را داشتند كه دست به مهاجرت دامنه دارى زدند و براى تحكيم آئين خدا برنامه هجرت را عملى ساختند، و ذكر جمله كلا فضلنا على العالمين (بنا بر اينكه اشاره به اين چهار نفر باشد نه به تمام پيامبرانى كه در اين سه آيه گفته شده است ) نيز ميتواند اشاره به همين سير آنها در جهان و در ميان اقوام مختلف بوده باشد.
۳- اهميت فرزندان صالح در معرفى شخصيت انسان
موضوع ديگرى كه از آيات فوق استفاده مى شود همين مساله است زيرا خداوند براى معرفى مقام والاى ابراهيم قهرمان بتشكن ، شخصيتهاى بزرگ انسانى كه از دودمان او در اعصار مختلف به وجود آمدند با شرح و تفصيل بيان ميكند به طورى كه از ميان 25 نفر از پيامبران كه نامشان در مجموع قرآن آمده است در اين آيات نام 16 نفر از فرزندان و بستگان ابراهيم و نام يك نفر از اجداد او آمده است ، و اين در حقيقت درس بزرگى براى عموم مسلمانان است كه بدانند شخصيت فرزندان و دودمان آنها جزئى از شخصيت آنها محسوب مى شود و مسائل تربيتى و انسانى مربوط به آنها فوق العاده اهميت دارد.
۴ - پاسـخ به يك ايراد
ممكن است كسانى از آيه اخير كه مى گويد: بعضى از پدران و فرزندان و برادران آنها را برگزيديم و هدايت به راه راست كرديم اين چنين استفاده كنند كه پدران انبياء همگى افراد با ايمانى نبوده اند و در ميان آنها غير موحد نيز وجود داشته است - آنچنانكه بعضى از مفسران اهل تسنن در ذيل اين آيه گفته اند - ولى با توجه به اينكه منظور از اجتبيناهم و هديناهم به قرينه تعبيرى كه در همين سلسله آيات وجود دارد، مقام نبوت و رسالت است ، مشكل حل ميشود، يعنى مفهوم آيه چنين خواهد بود كه بعضى از آنها را به مقام نبوت برگزيديم و اين منافاتى با موحد بودن سايرين ندارد.
در آيه 90 همين سوره (چند آيه بعد از اين آيه ) نيز هدايت به مقام نبوت اطلاق شده است .

منبع (...):

https://t.me/fazylatha

برخی احادیث قدسی و ...

منبع (ادامه ...):

https://rasekhoon.net/hadith/3983//page4

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425

هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متّکی به ایمان‌ها و اراده‌ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمی‌کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آن‌هاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار می‌بخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیلاتی می‌دهد ... ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

ولایت فقیه در بیان امام خامنه ای:

شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزشهاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله ی ولایت فقیه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، بسیاری سعی کرده اند مسأله ی ولایت فقیه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفی کنند؛ برداشتهای خلاف واقع و دروغ و خواسته ها و توقعات غیرمنطبق با متن نظام سیاسی اسلام و فکر سیاسی امام بزرگوار. این که گاهی می شنوید تبلیغاتچی های مجذوب دشمنان این حرفها را می پراکنند، مربوط به امروز نیست؛ از اول، همین جریانات و دست آموزها و تبلیغاتِ دیگران این حرفها را مطرح می کردند. عده یی سعی می کنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه ی فردی معرفی کنند؛ این دروغ است. ولایت فقیه - طبق قانون اساسی ما - نافی مسؤولیت های ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاه های مختلف و ارکان کشور غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است - آن طوری که بعضی از اول انقلاب این را می خواستند و ترویج می کردند - نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت دارد؛ چون کشور مسؤولان اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیتِ خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگوی مسؤولیتهای خود باشند. نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه ی پیچیده و در هم تنیده ی تلاشهای گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد؛ همچنان که در طول تاریخ شیعه و تاریخ فقه شیعی در تمام ادوار، فقهای ما این را از دین فهمیدند و شناختند و به آن اذعان کردند. البته فقها برای تحقق آن فرصت پیدا نکردند، اما این را جزو مسلّمات فقه اسلام شناختند و دانستند؛ و همین طور هم هست ... 1383/03/14

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425

هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...
 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47021

https://www.roshangari.ir/video/65931

https://www.mashreghnews.ir/news/1451905

امام هادى علیه السلام فرمودند:

لو سَلَک النّاسُ وادِیا و شِعْبا لسَلَکتُ وادی رجُلٍ عَبَدَ اللّهَ وحْدَهُ خالِصا.

اگر مردمان هر یک به وادی و درّه ای روند، من در وادی آن مردی قدم می گذارم که خدای یگانه را مخلصانه عبادت می کند. تنبیه الخواطر: 2 / 109.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

(شهید حاج قاسم سلیمانی)

دارای شجاعت و روحیه‌ی مقاومت بود؛ شجاعت و مقاومت جزو خصلتهای ایرانی است. 99/9/26

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

شهید حاج قاسم سلیمانی:

والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است ...

شهید حاج قاسم سلیمانی: پارچه سفیدی خریدم و روی آن نوشتم: «حبّ‌المهدی، حبّ‌الله»!

شهید حاج قاسم سلیمانی:
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است.

نامه‌ی شهید آوینی به حضرت  آیت‌الله امام خامنه‌ای

شهید مدافع حرم شهید سیدحمید تقوی‌فر

سردار شهید حسین همدانی | تاریخ شهادت: ۱۶ مهر ۱۳۹۴

بخشی از وصیت نامه: عشق به ولایت‌فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.

شهید مصطفی صدرزاده | تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴

بخشی از وصیت نامه: از تمام دوستان و آشنایان ... تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است ...

شهید محمودرضا بیضایی | تاریخ شهادت: ۲۹ دی ۱۳۹۲

بخشی از وصیت نامه: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً ... کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا (تحقق) وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مهدی علیدوست | تاریخ شهادت: 25 مهر 1394

از مردم عزيز كشور می‌خواهم هیچ‌وقت از مسير ولايت دور نشوند و راه را با رهبری طي كنند. چون راه اسلام و انقلاب فقط با رهبری سيد علي به مقصد می‌رسد و هیچ‌کس نمی‌تواند بهتر از ايشان اين انقلاب را پيش ببرد.

نمازخواندن كمك می‌کند تا به اصول انقلاب پايبند باشيم. البته نمازي كه از ته دل باشد نه بخاطر اين كه فقط تكليف خود را انجام دهيم. نماز از گمراهي نجات مي‌دهد، پس به نماز اهميت زيادي بدهيد همين‌طور قرآن كه راه را به ما نشان مي‌دهد.

شهید امین کریمی | تاریخ شهادت: ۳۰ مهر ۹۴

شهید مدافع حرم امین کریمی اصالتاً مراغه‌ای و ساکن تهران، دانشجوی بسیجی در رشته برق الکترونیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره) بود که در حین انجام مأموریت مستشاری در حومه شهر حلب در سوریه به شهادت رسید. این شهید بزرگوار در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) و در روز پنجشنبه 30 مهر در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی به‌دست نیروهای تکفیری در کشور سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و در امامزاده چیذر تهران آرام گرفت.

 شهید هادی باغبانی | تاریخ شهادت: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲

شهید مدافع حرم شهید هادی باغبانی، خبرنگار و مستندسازی بود که از ابتدای نبرد سوریه به همراه یک گروه از مستندسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفی‌ها و تکفیری‌ها در این کشور حضور پیدا کرده بود، در تاریخ 28 مرداد 1392، در آخرین جنایت گروه‌های تروریستی مخالفان حکومت بشار اسد در درگیری‌های مناطق حاشیه‌ای دمشق توسط تروریست‌های تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید.

شهید مدافع حرم شهید محمد استحکامی

بخشی از وصیت نامه:

همان‌طور که امام خمینی (ره) فرمودند: "پیرو ولایت‌فقیه باشید تا به مملکت و اسلام ضربه نخورد"، اصل ولایت‌فقیه اصل بسیار مهمی است که همه‌ی کسانی که به خدا و اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام اعتقاد دارند باید به توجه ویژه به آن داشته باشند. هر کجا که دور شدیم و غفلت کردیم ضربه خوردیم ...

 مطمئن باشید که دین خدا و اسلام را خود خداوند به‌واسطه‌ی حجت خودش بر روی زمین محافظت می‌کند و حجت خدا بر روی زمین که امام زمان (عج) هستند به‌واسطه‌ی نائب آن حضرت که بلاشک مقام معظم رهبری هستند مدیریت می‌شود و وظیفه‌ی ما در این برهه از زمان که تمام کفر مقابل اسلام ایستاده‌اند تا آن را تضعیف و به خیال پوچ و بیهوده‌ی خود نابود کنند، سنگین است؛ و باید تمام تلاش خود را بکار ببریم که فرمایشات قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام و نائب امام زمان (عج) را خوب درک کرده و در زندگی و روش و رفتار و کردار و عملمان نشان دهیم تا سعادتمند شویم ...

شهید مدافع حرم شهید حسن غفاری

بخشی از وصیت نامه:

تازه معنی فزت و رب الکعبه را که از زبان مولا و امام اول خود جاری شده را درک می‌کنم. در این دنیای ناچیز که دشمن زبون، شمشیر را برعلیه شیعیان از رو بسته، دیگر آرام و قرار ندارم.

خدای من! تو از دل بنده‌هایت آگاه و باخبری، چگونه می‌توانم ساک نشسته و زندگی‌ام را ادامه دهم. در حالی که جگر مولایم امام زمان (عج) خون است.

آیا می‌توانم چشمانم را به روی این همه جنایت‌ها که بر محبین اهل‌بیت (ع) می‌آورند ببندم ...

شهید مدافع حرم شهید مصطفی بختی

شهید مدافع حرم شهید روح‌الله قربانی

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید رضا حاجی‌زاده:

من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل‌بیت (ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.

من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه‌دارید، به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید ...

پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار (ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید ...

هر پدر و مادری عاقبت به خیری فرزندشان را خواهانند و این را بدانید که بنده عاقبت به خیر شدم و این عاقبت به خیری را مدیون زحمات دیروز شما هستم.

داداش جان!

در نبود من پدر و مادر را فراموش نکن و همواره تابع بی‌چون و چرای ولایت باش، دشمن همواره از دینداری و ولایت‌پذیری تو هراس دارد، پس کاری کن که دشمن همواره از تو و امثال تو بترسد ...

همسر مهربان و صبورم!

می‌دانم که بعد از رفتن من تمام سختی‌های این زندگی بر دوش توست، من برای شهادت نمی‌روم، من جوانی و زندگی با شما را دوست دارم و می‌خواهم با شما باشم، ولی این تکلیف ماست که از حریم اسلام و اهل‌بیت (ع) دفاع کنیم و راضی هستیم به رضای خدا ولی این ‌بار سنگین بر دوش توست و از تو می‌خواهم صبر زینب‌گونه پیشه کنی و در برابر تمام سختی‌ها و مشکلات یاد خدا را فراموش نکنی و در تمام مراحل از خدا کمک بگیری ...

از تو می‌خواهم که فرزندانم را طوری تربیت کنی که در مسیر اسلام و ولایت ادامه‌دهنده را شهدا باشند ...

خطاب شهید به دخترش:

... بدان که ناموس شیعه در واقع ناموس خودمان است، تکلیف ما این است که از ناموس شیعه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم و از تو می‌خواهم که در سنگر خود که همان چادر توست، بمانی و بایستی و مقابله کنی تا پرچم اسلام و تشیع همیشه پیروز و سرافراز بماند ...

خطاب شهید به پسرش:

... از تو می‌خواهم که دینت را حفظ کنی و در خط ولایت‌فقیه باشی و گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشی، دعا می‌کنم که در رکاب امام زمان (عج) ادامه‌دهنده راه شهدا باشی و در زندگی‌ات طوری باشی که موضع اسلام و مسلمین به خطر نیفتد ...

شهید مدافع حرم شهید محمد اینانلو

شهید مدافع حرم شهید سید محمدحسین میردوستی

بخشی از وصیت نامه:

خطاب به همسر: از تو می‌خواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد ...

پدرم ممنونم؛ بابت همه‌چیز ممنون. از این‌که به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق می‌کردی.

مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی ...

از خواهران و برادرم می‌خواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید ...

فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛
نمی‌دانم چه زمانی این نامه را می‌خوانی؟ از تو می‌خواهم در زندگی‌ات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی ...

شهید مدافع حرم شهید محمدحسین مرادی

تاریخ شهادت: 28 آبان 1392 | سوریه،دمشق،حجیره

شهید مدافع حرم شهید سید مهدی موسوی

تاریخ شهادت: 10 تیر 1392 | سوریه

شهید مدافع حرم شهید میثم نجفی

تاریخ شهادت: 12 آذر 1394 | حلب، سوریه

شهید مدافع حرم شهید علیرضا نوری

تاریخ شهادت: 29 اسفند 1393 | سوریه-شیخ هلال

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید مهدی نوروزی

تاریخ شهادت: 20 بهمن 1393 | العوینات در حومه‌ی سامرا

«اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمدهادی این فیلم را دید انشا الله منتقم خون امام حسین (علیه‌السلام) است. انشاالله آمده است انتقام حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) را بگیرد. انشاالله یار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنه‌ای باشد. انشاالله همیشه مدافع نظام باشد. مدافع انقلاب باشد. تهدید بزرگی برای دشمنان نظام، انقلاب و اهل‌بیت (علیه‌السلام) باشد. وجودش خود تهدید [برای دشمنان] باشد.»

 شهید مدافع حرم شهید مهدی صابری | تاریخ شهادت: ۱۳ اسفند ۱۳۹۳

 وصیت نامه

یا علی‌اکبر لیلا
عشقت میان سینه من پا گرفته / شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دل‌ها را تو با گوشه نگاهی / حالا که کار عاشقی بالاگرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته / پایین پای مرقدت مأوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب / شش‌گوشه هم با نور تو معنا گرفته
از کودکی آواره روی تو هستم / دست دلم را حضرت زهرا گرفته
مانند جدت رحمة للعالمینی / حیف است دست خالی مرا را نبینی
امروز ۳ شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق، عقیله بنی‌هاشم زینب کبری (س) دست به قلم شدم تا سیاه‌مشقی به نام "وصیت‌نامه" بنویسم.
خدایا!
خدای من! خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگ‌تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می‌شه، فکر می‌کنم.
روسیاهم. روسیاهم که با ۲۵ سال سن نتونستم تو رابطه‌ی عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه‌ی عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر، فراوان‌تر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه وآله السلام...
ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه‌ی زمانی قراردادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی، نمونه‌اش حب شهزاده علی‌اکبر (علیه‌السلام) عنایت کردی.
الهی؛! أنت رب الجلیل و أنا عبدک الذلیل... "خدایا! من رو بپذیر"
بر همگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دست‌نوشته را می‌خوانید من دیگر در بین شما نیستم.
می‌خوام کمی راحت‌تر و خودمانی‌تر بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
اول از همه شما پدر مهربونم!
بابا، انصافاً به حالت غبطه می‌خورم. همیشه [ناخوانا] ازم جلوتر بودی. پدری رو در حقم تموم کردی و نشون دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر. خدا می‌دونه لذت‌بخش‌تر از زمانی که دستت رو می‌بوسیدم و صورتم رو می‌بوسیدی تو عمرم نداشتم؛ و هیچ موقع از خودم بی‌نهایت متنفر نمی‌شدم الا وقتایی که دلت رو به درد می‌آوردم... منو ببخش بابا
مامان، مامان، مامان...
همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا می‌دونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمی‌شن و اون حس و حالش رو هم نمی‌تونم با قلم برات توصیف کنم. مامان؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ‌ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم؛ همه وجودم؛ دوستت دارم
...و امّا
روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم.
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم! ممنونتم...
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً اربا! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده! همیشه هم آرزو داشتم این روضه‌ها همه به سرم بیان! خدا کنه! یعنی میشه؟
رسیدن به سن ۳۰ سال؛ بعد از آقا علی‌اکبر (ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی‌اکبر (ع) اصلاً نمی‌تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی‌اکبر (ع) نمی‌خوام! چقدر خوب میشه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می‌آیند بالا سرم تن تکه تکه‌ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت‌های تو بدن من و شهزاده علی‌اکبر (ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند!
خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
پدر و مادرم و خواهران گلم، صبر کنید. صبر صبر صبر.
خواهرای خوبم! حجاب حجاب حجاب.
مامان دوستت دارم
بابا دوستت دارم
...
بابا، مامان، سرتون رو جلوی ارباب و بی‌بی لیلا بالا بگیرین.
هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علی‌اکبر (ع)
اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهل‌بیت علیهم‌السلام شدید همتون.
براتون از خدا اجر جزیل و صبر جمیل می‌خوام.
یا علی‌اکبر
سلام من رو به همه آشنا و در و همسایه برسونید.
سه‌شنبه ۵/اسفند/۱۳۹۳

شهید مدافع حرم  شهید عبدالحمید سالاری | تاریخ شهادت: ۳ آذر ۱۳۹۴ ... حلب، سوریه

شهید مدافع حرم شهید علی‌اصغر شیردل | تاریخ شهادت: ۳۰ اردیبهشت ۹۴

 وصیت نامه

بسم‌الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الاالله، اشهد ان محمدا رسول‌الله (ص) و اشهد ان علی ولی‌الله (ع)

بعد از عرض سلام و احترام خدمت آقا امام زمان (عج)، چند نکته‌ای را خدمت خانواده‌ی عزیزم عرض می‌نمایم: با توجه به شرایط کنونی و آغاز جنگ در سرزمین‌هایی که برای ما شیعیان دارای اهمیت خاصی از لحاظ قداست است و با توجه به بیم بی‌حرمتی و تخریب این اماکن مقدس توسط دشمنان اسلام، تصمیم گرفتم نسبت به ادای دین، هرچند ناچیز و کوچک اقدام نمایم تا شاید در دنیا و آخرت شرمسار خاندان رسول‌الله (ص) نباشم و در صورتی که لایق باشم به شعار "کلنا عباسک یا زینب (س)" جامه‌ی عمل بپوشانم و امیدوارم این لیاقت را در دنیا و آخرت بر اساس نظر ایشان کسب نمایم.
و این نکته را لازم به یادآوری می‌دانم که این انتخاب کاملاً از روی عقل و بر اساس باورهای دینی من شکل‌گرفته و هیچ شخص و یا عامل دیگری در تصمیم‌گیری من دخیل نبوده است.

پدر و مادر عزیزم؛ هر آنچه در دنیا از لحاظ معنوی و معرفتی کسب نمودم را مدیون رزق حلال و تربیت اسلامی شما عزیزان هستم و می‌دانم که هیچ‌گاه و هیچ‌گاه نمی‌توانم حتی لحظه‌ای جبران زحمات شما را نمایم.
از صمیم قلب از شما سپاسگزارم و عاجزانه خواهشمندم مرا عفو نمایید و اشتباهات و قصور مرا از روی جهل و نادانی بدانید. وقتی بین شما نیستم نیز مرا از دعای خیر فراوان خود محروم ننماید که درواقع وقتی در بین شما نیستم بیشتر از قبل به دعای خیر شما نیازمندم.

خواهران عزیزم؛ شما نیز مرا حلال کنید و همواره به یاد داشته باشید که محتاج دعای خیر شما عزیزان هستم.

مادر، پدر و خواهران عزیزم؛ هیچ‌گاه بابت نبود من، هیچ شخص و یا هیچ ارگان و سازمانی را مقصر ندانید و با صبر زینب گونه مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید و همان‌طور که در بالا یادآوری کردم، این انتخاب بر اساس احساس تکلیف و ادای دین به خاندان رسول‌الله (ص) صورت گرفته است.
همیشه و در تمام اوقات صبر پیشه کنید و با ذکر نام و یاد خدا به آرامش قلبی و روحی برسید و هرگاه عرصه بر شما تنگ شد همیشه یاد این مطلب باشید که "لایوم کیومک یا اباعبدالله (ص)". همیشه عاشورا و وقایع آن را به یاد داشته باشید، آن وقت خواهید دید که هیچ روزی مانند عاشورا نیست و هیچ مصائبی بالاتر از مصائب عاشورا نیست. پس گریه و شیون را در حد معمول و معقول انجام دهید. مبادا با گریه و شیون خارج از حد و غیرمعقول باعث شادی دشمنان اسلام شوید. همان‌طور که گفتم حضرت زینب (س) را الگوی خود قرار دهید.

همسر عزیزم؛ در طول زندگی مشترکمان فراز و نشیب‌های فراوانی را با هم طی کردیم. از آغاز، هدفمان ساختن زندگی مشترک بود. در تمام سال‌های زندگی سعی کردم علاقه‌ام را با تمام وجود به شما هدیه نمایم، اما شما می‌دانید که انسان کامل فقط معصومین هستند.
در طول این مسیر بنده قصورات فراوانی را نسبت به شما داشتم، عاجزانه خواهشمندم مرا حلال نمایید و حتماً برای من همیشه دعای خیر نمایید.

و اما پسر عزیزم، امیرعلی جان؛ شاید شما مرقومه را سال‌ها بعد بخوانی، اما اکنون که به سنی رسیده‌ای که قادر به خواندن هستی بدان که تمام وجود و هستی من شما هستی. حتی زمانی که در کنار شما نیستم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک خواهم کرد.
پسر عزیزم، شما را به انجام سه عمل بر اساس فرمایش رهبری توصیه می‌کنم. در طول زندگی همیشه تحصیل، تهذیب و ورزش را سرلوحه امور خود قرار بده و هر سه را به‌طور هم‌زمان تقویت کن. اعمال واجب شرعی را هیچ‌گاه ترک نکن و اعمال مستحبی را در حد توان انجام بده. به معصومین (ع) به‌ویژه آقا امام حسین (ع) عنایت ویژه‌ای داشته باش. هیچ‌گاه خود را خارج از محضر آقا امام زمان (عج) فرض نکن. تمام عرایض و شکوه‌هایت را به محضر ایشان ببر و این را بدان که تا حرکت نکنی برکت جاری نمی‌شود. دعا و روزه و نماز به‌جای خود، اما تا وقتی وارد میدان نشوی اعمال فوق مؤثر نخواهد بود.
در رابطه با تحصیل، سعی کن عالی‌ترین مدارج را کسب نمایی (در رشته مورد علاقه‌ات) و شغلی را انتخاب نمایی که مرتبط با تحصیلات باشد که بهترین علم علمی است که همراه با عمل باشد که خیر دنیا و آخرت در این امر است.
در رابطه با ورزش، حتماً یک رشته ورزشی را مخصوصاً شنا را به‌طور کامل بیاموز که صحت جسم در انجام ورزش مداوم است و اسلام نگاه ویژه‌ای به شنا دارد. هیچ‌گاه به مادرت بی‌احترامی نکن. اوامر او را انجام بده و همواره خود را فرزند او بدان نه بیشتر از آن. رمز موفقیت، استمرار و تلاش و پشتکار است. در امور فوق، پشتکار داشته باش تا بعد از سال‌ها بتوانی نتیجه آن را ببینی. همان‌طور که گفتم حتی اگر در کنار شما نباشم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک می‌کنم. پسرم همواره به یاد من باش و مرا از دعای خیرت محروم نکن.


خانواده‌ی عزیزم (پدر، مادر، خواهران، همسر و پسرم)؛ مجدداً شما را به صبر دعوت می‌کنم و از شما می‌خواهم که با صبر خود مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید. با صبرتان باعث آرامش روحی من می‌شوید.

پدر بزرگوارم؛ از شما خواهشمندم از همکاران، دوستان و اقوام برای من حلالیت بطلبید و در صورتی که دینی دارم از طرف من ادا نمایید. در بین همکاران من طلب مغفرت و حلالیت نمایید.

خواهران عزیزم؛ شما نیز از همسرانتان و خانواده‌ی خود برای من حلالیت طلب نمایید و در صورت داشتن دینی مراتب را به پدرم منتقل نمایید تا ایشان از طرف من ادا نمایند.

شهدای مدافع حرم: شهید حسین امیدواری و شهید مجید قربانخانی

شهید مدافع حرم شهید مقداد مهقانی

شهادت: جمعه 11فروردین 1402

در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی

شهید مدافع حرم شهید میلاد حیدری شهادت: جمعه 11فروردین 1402 در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی

شهید حسن صیاد خدایی

شهید مرزبان فراجا "قربانعلی پیری" که درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در مرز زابل استان سیستان و بلوچستان در 26 اردیبهشت 1402 به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

شهید علی مسلم‌زاده چهاردهم دي 1341، در روستاي بندرلافت از توابع شهرستان قشم ديده به جهان گشود. پدرش موسی، فروشنده بود و مادرش اوشن نام داشت.

تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست‌ و چهارم ارديبهشت 1362، در كرمانشاه بر اثر اصابت سهوی گلوله به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید

متن وصیت نامه شهید علی مسلم‌زاده:

وصیتم به ملت شهید پرور این است که همیشه و در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید. فرمایشات پیامبر گونه امام خمینی(ره) عمل کنید.

شهید محمد محمدی شهادت هشتم اردیبهشت 1361 در خرمشهر

بخشی از وصیت نامه:

«همكاران فرهنگى كه دوش شما مسئوليت سنگينى را تحمل مى‌نمايد شاگردان خود را با تقوا بار آوريد، محصلين عزيز درس خود را بخوانيد و حاضر در صحنه باشيد. با قرآن و نهج‌البلاغه و ساير كتب اسلامى خود را مجهز نماييد. اگر با اين مخارج سنگين كه بر دوش دولت مى‌باشد درس نخوانيد خيانت به اسلام است.»

*****

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , سوره بروج , سوره انعام , تفسیر , قرآن کریم , درجات پیامبر اکرم (ص) , حکومت , آینده , حضرت مهدی موعود , هشدار , جدی , ملت , شریف , مومن , انقلابی , ایران اسلامی , حاج قاسم سلیمانی , شهید حاج قاسم سلیمانی , پارچه سفید , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (یهود، نصاری و) کسانی‌که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌‏ایم او (پیامبر اسلام) را همچون پسران خود می‌‏شناسند، و همانا گروهی از آنان با آنکه حق را می‌‏دانند، کتمان می‌کنند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

در قرآن چندین مرتبه این واقعیّت بازگو شده است که اهل کتاب، به‌خاطر بشارت تورات و انجیل به ظهور و بعثت پیامبر اسلام، در انتظار او بودند و ویژگی‌‌های پیامبر چنان به آنها توضیح داده شده بود که همچون فرزندان خویش به او شناخت پیدا کرده بودند؛ ولی با این همه، گروهی از آنان حقیقت را کتمان می‌کردند.

قرآن در جای دیگر می‌‏فرماید: آنها نه‌تنها از پیامبر، بلکه از جامعه‌‏ای که او تشکیل می‌دهد و یارانش نیز خبر داشتند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُبَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ» «فتح، ۲۹»

محمّد فرستاده خداست و کسانی‌که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربان هستند. پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود می‌‏بینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را می‌‏طلبند. نشانۀ آنها در صورت‌شان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنها در تورات و انجیل است.

قرآن برای شناخت دقیق اهل کتاب از پیامبر، آن را به شناخت پدر از پسر تشبیه می‌کند که روشن‌ترین شناخت‌هاست. زیرا:

از ابتدای تولّد و حتّی قبل از آن شکل می‌گیرد؛

شناختِ چیزی است که انتظار به همراه دارد؛

شناختی است که در آن شک راه ندارد.

کتمان علم، بزرگ‌ترین گناه است. قرآن دربارۀ کتمان‌کنندگان می‌‏فرماید: «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» «بقره، ۱۵۹» خداوند و تمام فرشتگان و انس و جن و هر باشعوری، برای همیشه آنان را لعنت و نفرین می‌کنند.

آری، کتمان حق، همچون کتمان فرزند خویش است و چه ناجوانمردانه است که پدری به‌خاطر لذّت‏‌های دنیوی، کودک خود را منکر شود!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

۱. اگر روحیّۀ حقیقت‌طلبی نباشد، علم به‌تنهایی کافی نیست. یهود با آن شناخت عمیق از رسول خدا، باز هم او را نپذیرفتند. «یَعْرِفُونَ» «لَیَکْتُمُونَ»

۲. حتّی دربارۀ دشمنان، انصاف را مراعات کنیم. قرآن، کتمان را به همۀ اهل کتاب نسبت نمی‌دهد. «فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷ - تفسیر نور:

«الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ» حقّ، (آن چیزی است که) از سوی پروردگار توست، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷:

۱. حق همان است که از منبع علم بی‌‏نهایت او صادر شده باشد. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ»

۲. دستورها و فرامین الهی که از طریق وحی و یا روایات ثابت شود، جای مجادله و مناقشه ندارد. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»

۳. رهبر باید از قاطعیّت و یقین برخوردار باشد؛ به‌خصوص وقتی که قانونی را تغییر داده و سنّتی را می‌‏شکند. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸ - تفسیر نور:

«وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» و برای هر کس قبله‌‏ای است که به آن سوی رو می‌کند. (بنابراین دربارۀ جهتِ قبله گفت‌وگو نکنید و به‌جای آن) در نیکی‌ها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید. (و بدانید) هرجاکه باشید، خداوند همۀ شما را (در محشر) حاضر می‏‌کند، همانا خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

برای کلمۀ «‏جْهَةٌ» دو معناست: قبله و طریقه.

اگر این کلمه را همانند اکثر مفسّران به‌معنای قبله بگیریم، معنای آیه همان است که ترجمه کرده‌‏ایم. امّا اگر کلمۀ «جْهَةٌ» را به‌معنای طریقه و شیوه بگیریم، معنای آیه این است: برای هر انسان یا گروهی، راه و طریقی است که به‌سوی همان راه کشیده می‌‏شود و هر کس راهی را سپری می‌‏کند.

این معنا نظیر آیۀ ۸۴ سورۀ اسراء است که فرمود: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‏ شاکِلَتِهِ»

بعضی مفسّران، مراد از «هو» در «هوَ مُوَلِّیها» را خدا دانسته‌اند که دراین‌صورت معنای آیه چنین می‌‏شود: هر کس قبله‌‏ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است.

سبقت در کار خیر، ارزش آن را افزایش می‌‏دهد.

در قرآن با واژه‌‌های «سارِعُوا»، «سابِقُوا» «وَاسْتَبِقُوا» در مورد کار خیر به کار رفته است.

و در ستایش انبیاء می‌‏فرماید: «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» «انبیا، ۹۰» آنها در نیکی‌ها، شتاب و سرعت می‌‏گیرند.

در برخی روایات ذیل این آیه آمده: در زمان ظهور امام زمان علیه‌السّلام علاقه‌مندان آن حضرت، از اطراف و اکناف جهان یک‌جا در حضور ایشان جمع خواهند شد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

۱. هر امّتی قبله‌‏ای داشته و مسئلۀ قبله، مخصوص مسلمانان نیست. «کُلٍّ وِجْهَةٌ»

۲. بحث‏‌های بیهوده را رها کنید و توجّه و عنایت شما به انجام کارهای خیر باشد. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»

۳. به‌جای رقابت و سبقت در امور مادّی، باید در کارهای خیر از دیگران سبقت گرفت. «فَاسْتَبِقُواالْخَیْراتِ»

۴. روز قیامت، خداوند همه را یک‌جا جمع خواهد کرد و این نمونه‌‏ای از مظهر قدرت الهی است. «یأتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا (که به قصد سفر) خارج شدی، (به هنگام نماز) روی خود را به جانب مسجدالحرام بگردان، این دستور حقّی است از طرف پروردگارت، و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹:

در آیات قبل، توجّه به مسجد‌الحرام، مربوط به شهر مدینه بود که مسلمانان در آن سکونت داشتند، ولی این آیه می‌فرماید: در مسافرت نیز به هنگام نماز رو‌به‌سوی مسجد‌الحرام نمایید.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا خارج شدی پس (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان، و (شما ای مسلمانان نیز) هر جا بودید (در سفر و در حضر) روی خود را به‌سوی آن بگردانید تا برای (هیچ‌کس از) مردم جز ستمگران‌شان، امکان احتجاج (و مجادله) علیه شما نباشد.

پس از آنها نترسید و تنها از من بترسید. و (بدانید تغییر قبله برای آن بود) تا نعمت خود را بر شما تمام کنم و شاید که شما هدایت شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

تکرار موضوع تغییر قبله در آیات متعدّد، نشانۀ اهمیّت آن است.

علاوه‌بر آنکه در هر یک از آیات در کنار این موضوع، مطلب جدیدی را نیز یادآور می‌شود.

مثلًا در این آیه، خداوند بعد از دستور روی نمودن به سوی مسجد‌الحرام، می‌‏فرماید: این به‌این‌خاطر است که مردمان، بهانه‌ای بر علیه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و مسلمانان نداشته باشند.

چون اهل کتاب می‌دانستند که پیامبر اسلام به‌سوی دو قبله نماز می‌خواند و اگر این امر محقّق نمی‌‏شد، آنها ایراد می‌‏گرفتند که پیامبر شما فاقد اوصاف ذکرشده در کتاب‌های آسمانی پیشین است و یا اینکه زخمِ زبان زده و مسلمانان را تحقیر می‌کردند که شما دنباله‏‌رو یهود هستید و قبلۀ مستقلی ندارید.

البتّه این ایراد تنها از سوی یهود نبود، بلکه مشرکان نیز می‌گفتند: اگر محمّد صلی اللَّه علیه و آله به آئین ابراهیم توجّه دارد، پس چرا به خانه‌‏ای که ابراهیم ساخته است، توجّه ندارد؟

البتّه منافقان آرام‌نگرفته و با تغییر قبله، خرده‌‌گیری‏‌های خود را شروع کرده و می‌گفتند: پیامبر، ثبات رأی ندارد؛ درهرحال خداوند با تأکید و تکرار، مسلمانان را برای پذیرش موضوع و ثبات قدم آماده می‌سازد و یادآور می‌شود، آنان که دنبال حجّت و دلیل باشند، بر شما خرده نخواهند گرفت؛ ولی افراد ظالم که حقیقت را کتمان می‌کنند، از بهانه‌جویی دست بر نخواهند داشت و شما نباید به آنان اعتنا کنید، و از آنان نترسید و فقط از خداوند بترسید.

قبله، نشانه و مظهر توحید است. قبله، آرم و نشانۀ مسلمانان است.

در نهج‌البلاغه از کعبه به عنوان عَلَم یعنی پرچم و نشانۀ آشکار اسلام یاد شده است.

بت‌‏پرستان و ستاره‌پرستان هنگام نیایش، به‌سوی بت و یا ستاره و ماه توجّه می‌کردند، امّا اسلام توجّه به خانۀ خدا را به جای آن قرار داد و روی کردن به سوی قبله را نشانۀ توجّه به خدا شمرده است.

در روایات می‏‌خوانیم: پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله معمولًا رو به قبله می‌نشستند و سفارش کرده‌اند به سوی قبله بخوابید و بنشینید و حتّی رو به قبله نشستن، عبادت شمرده شده است.

قبله، جایگاه و احترام خاصّی دارد و در بعضی اعمال، توجّه به آن واجب است.

برای مثال: نمازهای واجب باید رو به قبله خوانده شود. ذبح حیوان و دفن میّت، باید به سوی قبله باشد. در مستراح رو به قبله یا پشت به قبله نشستن حرام است.

علاوه‌بر آنچه ذکر شد، قبله عامل وحدت مسلمانان است. اگر از فراز کرۀ زمین بر مسلمانان نظر کنیم، می‌بینیم آنان هر روز پنج بار با نظم و ترتیب خاصّ، به سوی قبله توجّه می‌‏کنند.

کعبه، قرارگاه و آماده‌گاه حرکت‏‌ها و انقلاب‌‏های الهی بوده است. از حضرت ابراهیم و حضرت محمّد گرفته تا امام حسین علیهم‌السّلام و در آینده حضرت مهدی علیه‌السّلام، همگی از کنار کعبه حرکت خود را شروع کرده و می‌کنند.

در عظمت کعبه همین بس که مسلمانان به اهل قبله معروف هستند.

خداوند متعال در ماجرای تغییر قبله می‌فرماید: تغییر قبله برای این است که در آینده نعمت خود را بر شما تمام کنم؛ یعنی استقلال شما و توجّه به کعبه، زمینۀ اتمام نعمت در آینده است. «لِأُتِمَّ نِعْمَتِی» این ماجرا در سال دوّم هجری در مدینه واقع شده است.

در سال هشتم هجری نیز خداوند به مناسبت فتح مکّه می‌‏فرماید: «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» «۱» یعنی: این پیروزی برای این است که خداوند در آینده نعمت خود را بر شما تمام کند.

چنان‌که ملاحظه می‌کنید در هر دو آیه «اتمام نعمت» به صیغۀ فعل مضارع بیان شده است که نشانۀ حدوث آن در آینده است.

ولی در آیۀ ۳ سورۀ مائده که به‌هنگام بازگشت از حجة‌الوداع در سال دهم هجری و بعد از معرّفی رهبری معصوم در غدیر خم نازل می‌شود، اینگونه می‏‌فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» امروز نعمت خود را بر شما تمام کردم.

قابل توجّه و دقّت است که خداوند، روی کردن مردم به قبله را قدم نخستین برای اتمام نعمت و فتح مکّه را قدم دیگر و تعیین و معرّفی رهبر را آخرین قدم در اتمام نعمت بیان می‌‏کند.

لازم به یادآوری است که در جریان تعیین قبله و همچنین تعیین رهبر، تذکّر می‌‏دهد که «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی» چون در هر دو، احتمال مقاومت، مقابله، بهانه‌گیری و شایعه‌پراکنی از سوی دیگران می‌رود.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «یا علی مثلک فی الامة کمثل الکعبة نصبها الله للناس علما» ای علی! مثال تو در میان امّت، همانند مثال کعبه است که خداوند آن را به عنوان نشانۀ روشن و پرچم برای مردم قرار داده است، تا جهت خویش را گم نکنند. «بحار، ج ۲۲، ص ۴۸۳»

همچنین در حدیث دیگری از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: «و نحن کعبة الله و نحن قبلة الله» ما کعبه و قبلۀ خداوندی هستیم. «بحار، ج ۶، ص ۲۱۱ و ۳۰۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

۱. مسلمانان باید از هر کاری که بهانه به دست دشمن می‌‏دهد پرهیز کنند. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۲. نفی سلطۀ دیگران و رسیدن به استقلال، یک ارزش است. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۳. تغییر قبله، عامل خنثی‌سازی ایرادهای بی‌‏جا و بهانه‌‏تراشی‏‌های اهل کتاب و مشرکان و منافقان می‌‏باشد. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۴. دشمنان خارجی، بزرگترین خطر برای مسلمانان نیستند، بی‌‏تقوایی خطر اصلی است. «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی»

۵. تعیین قبلۀ مخصوص برای مسلمانان، زمینۀ اتمام نعمت خدا بر آنهاست. «وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ»

۶. تعیین قبله و نماز خواندن به سوی مسجدالحرام، زمینۀ هدایت مؤمنان است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»

۷. هدایت، دارای مراحلی است؛ با آنکه مخاطب آیه مسلمانان هستند که هدایت شده‌اند، پس منظور دست‌‏یابی به مراحل بالاتری از آن است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱ - تفسیر نور:

«کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» همان‌گونه (که برای هدایت شما) رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمی‌‌توانستید بدانید، به شما یاد دهد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

کلمۀ «تلاوت» از واژۀ «تلو» به‌معنای پی‌در‌پی است و به خواندنی که پی‌درپی، با نظم صحیح و مناسب و برخوردار از نوعی قداست باشد، اطلاق می‌شود.

کلمۀ «تزکیه» به معنای رشد و نمو و پاک کردن است. تعلیم کتاب، آموختن آیات و احکام آسمانی است و تعلیم حکمت، دادن تفکّر و بینش صحیح است.

بعثت پیامبر اسلام، نتیجۀ استجابت دعای حضرت ابراهیم است که از خداوند خواست: «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ» «۱» خدایا! در میان‌شان پیامبری مبعوث کن که آیات تو را بر آنان بخواند.

پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نیز می‌‏فرمود: «انا دعوة ابی ابراهیم» من همان استجابت دعای پدرم ابراهیم هستم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

۱. رهبری موّفق است که از خود مردم، در میان مردم و هم‌زبان مردم باشد. «أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ»

۲. تزکیه بر تعلیم مقدّم است. «یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ»

۳. آموزش دین، محور اصلی است و آموزش‌‏های دیگر، در مراحل بعد از آن است. ابتدا «یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» و پس از آن «یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»

۴. انسان برای شناخت بسیاری از حقایق، نیازمند وحی است. به‌جای «ما لا تعلمون» فرمود: «ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» تا یادآور شود که اگر انبیاء نبودند، انسان برای آگاهی از اموری همچون آیندۀ خود و جهان، راه به جایی نداشت.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲ - تفسیر نور:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ» پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و برای من شکر کنید و کفران نورزید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

خداوند در برخی آیات می‌فرماید: «اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ» «بقره، ۴۰» نعمت‌‏های مرا یاد کنید. ولی در این آیه می‌فرماید: «فَاذْکُرُونِی» یاد خود من باشید.

و این به‌خاطر درجات شناخت و معرفت مردم است. بگذریم که یاد خداوند، زمینه‌‏ساز شکر است و لذا بر شکر مقدّم شده است.

این آیه، نشانگر نهایت لطف خداوند به بنده است. انسانی که جهل، فقر، فنا و حقارت، از ویژگی‌های اوست، چقدر مورد لطف قرار گرفته که خداوندِ علیم، غنی، باقی و عزیز به او می‌گوید: مرا یاد کن تا تو را یاد کنم.

مگر یاد کردن ما چه ارزشی دارد؟ مگر نه این است که یاد کردن ما نیز خود توفیقی از سوی اوست؟

یاد کردن خدا تنها با زبان نیست، با دل و جان باید خدا را یاد کرد. یاد خدا هنگام گناه و دست کشیدن از آن، یاد واقعی است.

و بهترین نوع یاد کردن خداوند، نماز است که فرمود: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» «طه، ۱۴»

با اینکه شکر، یکی از مصادیق ذکر خداست، ولی نام آن جداگانه در کنار ذکر آمده و این نشانۀ اهمیّت شکر، به‌عنوان مصداق بارز ذکر است.

خداوند، با انسان داد و ستد می‌کند و هیچ‌کاری از انسان را بی‌بهره نمی‌گذارد:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»؛

«أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره، ۴۰»؛

«فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ» «مجادله، ۱۱».

امام باقر علیه‌السّلام در ذیل این آیه، یکی از مصادیق ذکر خدا را، تسبیحات حضرت زهرا شمردند که ۳۴ مرتبه اللّه اکبر، ۳۳ مرتبه الحمداللّه، و ۳۳ مرتبه سبحان‌اللّه می‌باشد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۰»
موانع ذکر خداوند:

الف: شیطان «فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ» «مجادله، ۱۹»، شیطان، آنها را از یاد خدا غافل کرد؛

ب: تکاثر و رقابت‌‏ها «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» «تکاثر، ۱»، شما را افزون‌‏خواهی، سرگرم ساخت؛

ج: آرزوها و خیال «وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» «حجر، ۳»، آرزو، آنها را سرگرم نمود.
اثرات یاد خدا:

یاد نعمت‏‌های او، رمز معرفت و شکر اوست؛

یاد قدرت بی‌پایان او، رمز توکّل به اوست؛

یاد علم و آگاهی او، رمز حیا و تقوای ماست؛

یاد الطاف او، رمز محبّت به اوست؛

یاد عدالت او، رمز خوف از اوست؛

یاد امدادهای او، رمز امید و رجاست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

۱. خداوند، به انسان شخصیّت می‌بخشد و مقام انسان را تا جایی بالا می‌‏برد که می‌فرماید: تو یاد من باش، تا من هم یاد تو باشم. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۲. کسانی مشمول لطف خاص هستند، که همواره به یاد خدا باشند. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۳. ذکر خدا و نعمت‌‏های او، زمینۀ شکر و سپاس است. چنان‌که غفلت از یاد خدا، مایۀ کفران است. «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! (در برابر حوادث سخت زندگی،) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

مشابه این کلام الهی را در همین سورۀ «بقره، ۴۵» خواندیم که خداوند به بنی‌اسرائیل می‌‏فرمود: در برابر ناملایمات و سختی‌‏ها، از صبر و نماز کمک بگیرید.

در این آیه نیز به مسلمانان دستور داده می‌‏شود تا در برابر حوادث سخت زندگی، از صبر و نماز یاری بجویند. آری، دردهای یکسان، داروی یکسان لازم دارد.

اصولًا انسانِ محدود، در میان مشکلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متّصل به قدرت نامحدود الهی نباشد، متلاشی و منکوب می‏‌شود و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختی‌‏ها، خود را نمی‌بازد و برای او حوادث، بزرگ نمی‌‏نماید.

کسی‌که نماز را با حضور قلب و با توجّه می‏‌خواند، به معراج می‌‏رود. هر چه پرواز معنوی او بیشتر باشد و بالاتر رود، دنیا و مشکلات آن و حتّی خوشی‌های آن کوچک‌تر می‌شود.

انسان، یا در نعمت به سر می‌برد که باید به آیۀ قبل عمل کند «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی» و یا در سختی به سر می‌برد که باید به این آیه عمل کند «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ»

خداوند می‌فرماید: خدا با صابران است و نمی‌فرماید: با نمازگزاران است؛ زیرا نماز نیز نیاز به صبر و پایداری دارد. «تفسیر روح‌المعانی»

در روایات می‌‏خوانیم: هر گاه کار سختی برای حضرت علی علیه‌السّلام پیش می‌‏آمد حضرت دو رکعت نماز می‏‌خواند. «تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۱۱»

این سیره را بوعلی‌سینا نیز عمل می‌کرد.

صبر، مادر همۀ کمالات است. صبر در جنگ، مایۀ شجاعت است. صبر در برابر گناه، وسیلۀ تقواست. صبر ازدنیا، نشانۀ زهد است. صبر در شهوت، سبب عفّت است. صبر در عبادت، موجب طاعت، و صبر در شبهات، مایۀ وَرع است. «تفسیر أطیب البیان، ج ۲، ص ۲۵۸»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

۱. ایمان اگر همراه با عمل و توکّل و صبر و عبادت باشد، کاربرد بیشتری خواهد داشت. «تفسیر راهنما» «الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ»

۲. نماز اهرم است؛ بار نیست. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»

۳. صبر و نماز، وسیلۀ جلب حمایت‌‏های الهی هستند. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

۴. اگرچه خداوند با هر کس و در هر جایی حضور دارد «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» «حدید، ۴» و لکن همراهی خدا با صابران، معنای خاصّی دارد و آن لطف، محبّت و یاری‌رسانی خداوند به صابران است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۲۷-۲۳۷.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات 80 الی 83
حاجه قومه قال اء تحاجونى فى الله و قد هدان و لا اءخاف ما تشركون به إلا ان يشاء ربى شيا وسع ربى كل شى ء علما ا فلا تتذكرون (۸۰)
و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا فأى الفريقين احق بالا من إن كنتم تعلمون (۸۱)
الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون (۸۲)
و تلك حجتنا ءاتيناها إبراهيم على قومه نرفع درجات من نشاء إن ربك حكيم عليم(۸۳)

ترجمه :
۸۰ - قوم او (ابراهيم ) با وى به گفتگو پرداختند، گفت چرا درباره خدا با من گفتگو مى كنيد در حالى كه خداوند مرا (با دلايل روشن ) هدايت كرده و من از آنچه شما شريك (خدا) قرار مى دهيد نمى ترسم (و به من زيانى نمى رسد) مگر پروردگارم چيزى را بخواهد، آگاهى پروردگار من آنچنان وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد آيا متذكر (و بيدار) نمى شويد؟!
۸۱ - چگونه من از بتهاى شما بترسم در حالى كه شما از اين نمى ترسيد كه براى خدا شريكى قرار داده ايد كه هيچگونه دليلى درباره آن بر شما نازل نكرده ، (راست بگوئيد) كداميك از اين دو جمعيت (بت پرستان و خدا پرستان ) شايسته تر به امنيت (از مجازات ) هستند اگر شما مى دانيد.
۸۲ - (آرى ) آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با شرك نياميختند امنيت مال آنها است ،
و آنها هدايت يافتگانند.
۸۳ - اينها دلايل ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم درجات هر كس را بخواهيم (و شايسته باشد) بالا مى بريم ، پروردگار تو حكيم و دانا است .

تفسیر
به دنبال بحثى كه در آيات گذشته در زمينه استدلالهاى توحيدى ابراهيم گذشت در اين آيات اشاره به بحث و گفتگوى ابراهيم با قوم و جمعيت بت پرست شده است ، نخست مى گويد: (قوم ابراهيم با او به گفتگو و محاجه پرداختند) (و حاجه قومه ).
ابراهيم در پاسـخ آنها گفت ، (چرا درباره خداوند يگانه با من گفتگو و مخالفت مى كنيد، در حالى كه خداوند مرا در پرتو دلائل منطقى و روشن به راه توحيد هدايت كرده است ؟) (قال اتحاجونى فى الله و قد هدان ).
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه جمعيت بت پرستان قوم ابراهيم تلاش و كوشش داشتند كه به هر قيمتى كه ممكن است او را از عقيده خود باز دارند، و به آئين بت پرستى بكشانند ولى او با نهايت شهامت مقاومت كرد و با دلائل منطقى سخنان همه را پاسـخ گفت .
در اينكه آنها به چه منطقى در برابر ابراهيم متوسل شدند، در اين آيات صريحا چيزى نيامده است ، ولى از پاسـخ ابراهيم اجمالا روشن مى شود كه آنها او را تهديد به كيفر و خشم خدايان و بتها كردند، و او را از مخالفت آنان بيم دادند، زيرا در دنباله آيه از زبان ابراهيم چنين مى خوانيم : من هرگز از بتهاى شما نمى ترسم زيرا آنها قدرتى ندارند كه به كسى زيان برسانند (و لا اخاف ما تشركون به ).
(هيچكس و هيچ چيز نمى تواند به من زيانى برساند مگر اينكه خدا بخواهد)
(الا ان يشاء ربى شيئا).
گويا ابراهيم با اين جمله مى خواهد يك پيشگيرى احتمالى كند و بگويد اگر در گيرودار اين مبارزه ها فرضا حادثه اى هم براى من پيش ‍بيايد هيچگونه ارتباطى به بتها ندارد، بلكه مربوط به خواست پروردگار است براى اينكه بت بى شعور و بى جان مالك سود و زيان خود نيست تا چه رسد به اينكه مالك سود و زيان ديگرى باشد.
سپس مى گويد: (علم و دانش پروردگار من آنچنان گسترده و وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد) (وسع ربى كل شى ء علما).
اين جمله در حقيقت دليلى براى جمله سابق است و آن اينكه بتها هرگز نمى توانند منشاء سود و زيانى باشند، زيرا هيچگونه علم و آگاهى ندارند و نخستين شرط براى رسانيدن سود و زيان ، علم و شعور و آگاهى است ، تنها خدائى كه علم و دانشش همه چيز را احاطه كرده است مى تواند منشاء سود و زيان باشد، پس چرا از خشم غير او بترسم ؟.
و سرانجام براى تحريك فكر و انديشه ، آنان را مخاطب ساخته مى گويد: (آيا با اينهمه باز متذكر و بيدار نمى شويد؟) (ا فلا تتذكرون ).
در آيه بعد منطق و استدلال ديگرى را از ابراهيم بيان مى كند كه به جمعيت بت پرست مى گويد (چگونه ممكن است من از بتها بترسم و در برابر تهديدهاى شما وحشتى به خود راه دهم با اينكه هيچگونه نشانه اى از عقل و شعور و قدرت در اين بتها نمى بينم ، اما شما با اينكه به وجود خدا ايمان داريد و قدرت و علم او را مى دانيد، و هيچگونه دستورى به شما درباره پرستش بتها نازل نكرده است ،
با اين همه از خشم او نمى ترسيد من چگونه از خشم بتها بترسم ؟) (و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا).
زيرا مى دانيم بت پرستان منكر وجود خداوندى كه خالق آسمانها و زمين است نبودند بلكه بتها را شريك در عبادت او مى ساختند و آنها را شفيع بر در درگاه او مى پنداشتند.
(اكنون انصاف بدهيد من بايد احساس آرامش كنم يا شما)؟! (فاى الفريقين احق بالا من ان كنتم تعلمون ).
در واقع منطق ابراهيم در اينجا يك منطق عقلى بر اساس اين واقعيت است كه شما مرا تهديد به خشم بتها مى كنيد در حالى كه تاثير وجودى آنها موهوم است ، ولى از خشم خداوند بزرگ كه من و شما هر دو او را پذيرفته ايم و بايد پيرو دستور او باشيم و هيچگونه دستورى از طرف او در باره پرستش بتها نرسيده است ترس و وحشتى نداريد، يك موضوع قطعى را رها كرده ايد و به يك موضوع موهوم چسبيده ايد؟
در آيه بعد پاسـخى از زبان ابراهيم به سؤالى كه خودش در آيه قبل مطرح نمود نقل شده است (و اين يك شيوه جالب در استدلالات علمى است كه گاهى شخص استدلال كننده سؤالى از طرف مقابل مى كند و خودش بلافاصله به پاسـخ آن مى پردازد اشاره به اينكه مطلب به قدرى روشن است كه هر كس پاسـخ آن را بايد بداند).
مى گويد: (آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با ظلم و ستم نياميختند امنيت براى آنها است ، و هدايت مخصوص آنان ) (الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون ).
در روايتى كه از امير مؤمنان على (عليه السلام) نقل شده نيز تاكيد گرديده است كه اين سخن دنباله گفتگوى ابراهيم با بت پرستان است .

بعضى از مفسران احتمال داده اند كه اين جمله بيان الهى بوده باشد نه گفتار ابراهيم ، ولى احتمال اول علاوه بر اينكه در روايت وارد شده با وضع و ترتيب آيات بهتر تطبيق مى كند، اما اين احتمال كه اين جمله گفتار بت پرستان باشد كه پس از شنيدن قول ابراهيم بيدار شده باشند بسيار بعيد به نظر مى رسد.
منظور از ظلم در اينجا چيست ؟
معروف ميان مفسران اين است كه به معنى (شرك ) است و آنچه در سوره لقمان (آيه 12) وارد شده ان الشرك لظلم عظيم : (شرك ستم بزرگى است ) شاهد بر اين معنى گرفته اند
در روايتى نيز از ابن مسعود نقل شده كه هنگامى كه اين آيه (آيه مورد بحث ) نازل شد بر مردم گران آمد، عرض كردند: اى رسول خدا كيست كه لااقل به خود ستم نكرده باشد (بنابراين همه مشمول اين آيه اند) پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (منظور آنچه شما فكر مى كنيد نيست آيا گفته بنده صالح خدا (لقمان ) را نشنيده ايد كه مى گويد: فرزندم براى خدا شريك قرار مده زيرا شرك ، ظلم بزرگى است ).
ولى از آنجا كه آيات قرآن در بسيارى از موارد دو يا چند معنى را در بر دارد كه ممكن است يكى از ديگرى گسترده تر و عمومى تر باشد، اين احتمال در
آيه نيز هست ، كه (امنيت ) اعم امنيت از مجازات پروردگار و يا امنيت از حوادث دردناك اجتماعى باشد.
يعنى جنگها، تجاوزها، مفاسد، جنايات ، و حتى امنيت و آرامش روحى تنها موقعى به دست مى آيد كه در جوامع انسانى دو اصل حكومت كند، ايمان و عدالت اجتماعى ، اگر پايه هاى ايمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئوليت در برابر پروردگار از ميان برود و عدالت اجتماعى جاى خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنيت در چنان جامعه اى وجود نخواهد داشت ، و به همين دليل با تمام تلاش و كوششى كه جمعى از انديشمندان جهان براى برچيدن بساط ناامنيهاى مختلف در دنيا مى كنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنيت واقعى بيشتر مى گردد، دليل اين وضع همان است كه در آيه فوق به آن اشاره شده : پايه هاى ايمان لرزان و ظلم جاى عدالت را گرفته است .
مخصوصا تاثير ايمان در آرامش و امنيت روحى براى هيچكس جاى ترديد نيست ، همانطور كه ناراحتى وجدان و سلب آرامش ‍ روانى به خاطر ارتكاب ظلم بر كسى پوشيده نمى باشد.
در بعضى از روايات نيز از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه : (منظور از آيه فوق اين است كه آنهائى كه به دستور پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در زمينه ولايت و رهبرى امت اسلامى بعد از او ايمان بياورند، و آن را با ولايت و رهبرى ديگران مخلوط نكنند امنيت از آن آنها است ).
اين تفسير در حقيقت ناظر به ملاك و روح مطلب در آيه شريفه است زيرا در اين آيه سخن از رهبرى و ولايت خداوند و آميخته نكردن آن با رهبرى غير او است و از آنجا كه رهبرى على (عليه السلام ) به مقتضاى انما وليكم الله و رسوله . پرتوى از رهبرى خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است و رهبريهاى تعيين نشده از طرف
خداوند چنين نيست ، آيه فوق با يك ديد وسيع همه را شامل مى شود، بنابراين منظور از اين حديث اين نيست كه مفهوم آيه منحصرا اين باشد، بلكه اين تفسير پرتوى از مفهوم اصلى آيه است .
و لذا در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه اين آيه خوارج را كه از ولايت ولى خدا بيرون رفتند و در ولايت و رهبرى شيطان قرار گرفتند شامل مى شود.
آيه بعد يك اشاره اجمالى به تمام بحثهاى گذشته كه در زمينه توحيد و مبارزه با شرك از ابراهيم نقل شد كرده ، مى گويد: (اينها دلائلى بود كه ما به ابراهيم در برابر قوم و جمعيتش داديم ) (و تلك حجتنا آتيناها ابراهيم على قومه ).
درست است كه اين استدلالات جنبه منطقى داشت ، و ابراهيم به نيروى عقل و الهام فطرت به آنها رسيده بود، ولى چون اين نيروى عقل و آن الهام فطرت همه از ناحيه خدا است ، خداوند همه اين استدلالات را از مواهب خويش مى شمرد كه در دلهاى آماده همچون دل ابراهيم منعكس مى شود.
قابل توجه اينكه (تلك ) در لغت عرب اسم اشاره براى بعيد است ولى گاهى اهميت موضوع و بلند پايه بودن آن سبب مى شود كه حتى يك موضوع نزديك با اسم اشاره بعيد ذكر شود، مانند آن را در آغاز سوره بقره مى خوانيم : ذلك الكتاب لا ريب فيه : (اين كتاب بزرگ شك و ترديدى در آن راه ندارد).
سپس براى تكميل اين بحث مى فرمايد: (درجات هر كس را بخواهيم بلند مى كنيم ) (نرفع درجات من نشاء)
اما براى اينكه اشتباهى پيش نيايد كه گمان كنند خداوند در اين ترفيع درجه تبعيضى قائل مى شود مى فرمايد: (پروردگار تو، حكيم و عالم است ) و درجاتى را كه مى دهد روى آگاهى به شايستگى آنها و موافق موازين حكمت است و تا كسى شايسته نباشد از آن برخوردار نخواهد شد (ان ربك حكيم عليم ).

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

کار و تلاش، بزرگترین مبارزه با آمریکا
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امروز بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکا کار کردن در این کشور است؛ کار، کار، تلاش، مجاهدت برای اصلاح امور کشور. این بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکاست.» ۱۳۸۱/۰۵/۰۵

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , قرآن کریم , رو به قبله , قبله , کعبه , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , سوره بقره , ابراهیم , امنیت , خدا پرستان , بت پرستان , پروردگار , حكيم , دانا , تلاش , کوشش , عقيده , مقاومت , شهامت , منطقى , پاسخ , تهديد , خواست پروردگار , سود و زيان , علم و آگاهى , علم , آگاهی , وسیع , گسترده , شعور , دانش , خشم , ترس , فکر , اندیشه , فکر و اندیشه , بیدار , وحشت , عقل , قدرت , شریک , عبادت , عقلی , موهوم , قطعی , استدلال , سوال , امير مؤمنان على (عليه السلام) , گفتگو , مفسران , ظلم , سوره لقمان , ستم , حوادث , دردناک , اجتماعی , عدالت اجتماعى , ظلم و ستم , وجدان , سلب آرامش , آرامش ‍ روانى , آرامش , امام صادق (عليه السلام) , ولايت و رهبرى امت اسلامى , ولایت , رهبری , امت اسلام , شيطان , شايستگى , شايسته , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

شناخت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السلام

فضیلت و خواص سوره طارق

هشتاد و ششمین سوره قرآن کریم است که مکی و 17 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره طارق را قرائت کند خداوند ده برابر تعداد ستارگانی که در آسمان است به او ده حسنه می دهد.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر که در نمازهای واجب خود سوره طارق را بخواند در روز قیامت در نزد خداوند مقام و منزلتی والا خواهد داشت و از همراهان مومنین و یارانشان در بهشت خواهد بود.(2)

در جایگاهی دیگر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: سوره طارق را یاد بگیرید زیرا اگر شما می دانستید که چه (اسرار و آثار وبرکاتی) در آن نهفته است، آنچه در دست دارید را رها می کردید و کارهایتان را تعطیل می کردید و ان را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن همه گناهان به جز شک را می بخشد.(3)

آثار و برکات سوره

1) از عفونت زخم جلوگیری می کند

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس سوره طارق را بنویسد و آن را با آب بشوید و با آن زخم را بشوید زخم ورم نمی کند و اگر بر چیزی که از آن حفظ و حراست می کنی از شرور آفات در امان می ماند.(4)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر گاه سوره طارق را نوشته و با آب بشویند و با آب، زخم را شستشو دهد دردش آرام می شود و عفونت نمی کند و اگر بر چیزی که به عنوان دوا نوشیده می شود بخوانند ان نوشیدنی یا دارو موجب شفای او می شود.(5)

2) دفع افات و حشرات

اگر از ابتدای سوره طارق تا پایان آیه 10 را بر چهار کاغذ جداگانه بنویسند و هر نوشته را روی چهارچوبی بگذارند و هر کدام از چوپ ها را در گوشه ای از آن مکان آفت زده بکارند ملخ یا حشرات دیگر از منطقه وسط چهارچوب از بین می روند.(6)

3) جهت رفع احتلام

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره طارق را در وقت خواب بخوانند از احتلام ایمن گردند.(7)

_____________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص320

(2) ثواب الاعمال، ص122

(3) مستدرک الوسائل، ج4، ص365

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص629

(5) همان

(6) خواص القرآن و فوائده، ص162

(7) درمان با قرآن، ص141

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲ - تفسیر نور:

«سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

به‌زودی بی‌‏خردان از مردم، خواهند گفت: چه‌چیزی آنها (مسلمانان) را از (بیت‌المقدّس) قبله‌‏ای که بر آن بودند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست، هر که را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

چون مشرکان مکّه، کعبه را به بت‌خانه تبدیل کرده بودند، پیامبر اکرم و مسلمانان، سیزده‌سالی را که بعد از بعثت در مکّه بودند، به‌سوی کعبه نماز نمی‌خواندند، تا مبادا گمان شود که آنان به بت‌‏ها احترام می‌گذارند.

امّا بعد از هجرت به مدینه، چند ماهی نگذشته بود که یهودیان زبان به اعتراض گشوده و مسلمانان را تحقیر کردند و گفتند: شما رو به قبلۀ ما بیت‌المقدّس نماز می‌خوانید؛ بنابراین پیرو و دنباله‌رو ما هستید و از خود استقلال ندارید.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از این اهانت ناراحت شد و هنگام دعا به آسمان نگاه می‌کرد، گویا منتظر نزول وحی بود تا آنکه دستور تغییر قبله صادر شد.

پیامبر دو رکعت نماز ظهر را به‌سوی بیت‌المقدّس خوانده بود که جبرئیل مأمور شد، بازوی پیامبر را گرفته و روی او را به‌سوی کعبه بگرداند.

در نتیجه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله یک نماز را به دو قبله خواند و اکنون نیز در مدینه نام آن محلّ به مسجدِ قبلتَین معروف است. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۶»

بعد از این ماجرا، یهود ناراحت‌شده و طبق عادت خود شروع به خرده‏‌گیری کردند. آنها که تا دیروز می‌‏گفتند: مسلمانان استقلال ندارند و پیرو ما هستند، اکنون می‌پرسیدند، چرا اینها از قبلۀ پیامبران پیشین اعراض کرده‌‏اند؟

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله مأمور شد در جواب آنها پاسخ دهد: مشرق و مغرب از آنِ خداست و خداوند مکان خاصّی ندارد.
تغییر قبله از بیت‌المقدّس به‌سمت مسجد‌الحرام نشانۀ چیست؟

تغییر قبله، نشانۀ حکمت الهی است نه ضعف و جهل خداوند متعال.

هم‌چنان‌که در نظام تکوین، تغییر فصول سال، نشانۀ تدبیر است، نه ضعف یا پشیمانی.

خداوند در همه‌جا حضور دارد و شرق و غرب عالم از آن اوست.

پس جهت‌‌گیری بدن به‌سوی کعبه، رمز جهت‏‌گیری دل به سوی خداست.

چه بسا افرادی به سوی کعبه نماز بگزارند، ولی قبلۀ آنان چیز دیگری باشد.

چنان‌که خواجه عبد اللّه انصاری می‌گوید:

قبلۀ شاهان بود، تاج و کمند ------ قبلۀ ارباب دنیا، سیم و زر

قبلۀ صورت‌‏پرستان، آب و گِل ------- قبلۀ معناشناسان، جان و دل‏

قبلۀ تن‌‏پروران، خواب و خورشت ------- قبلۀ انسان، به دانش پرورش‏

قبلۀ عاشق، وصال بی‌‏زوال ------- قبلۀ عارف، کمال ذی‌الجلال‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

۱. افرادی که هر روز دنبال بهانه‌‏ای هستند تا از پذیرش حق طفره روند، سفیه هستند. «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

همان‌گونه که در روایات به‌کسی که آخرت خویش را فدای دنیا کند؛ مجنون و به پیروان رهبر فاسد؛ فقیر، و آن‌کس‌که دین خود را از دست بدهد؛ غارت‌زده گفته شده است.

۲. کسی‌که دست خدا را در وضع یا تغییر احکام بسته بداند، سفیه و سبک‌مغز است. اعتراض‌ به خدای حکیم و دانا، نشانۀ سفاهت است. «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

۳. مسلمانان باید توطئه‌ها و شایعات و سؤالات بهانه‏‌جویانۀ دشمن را پیش‌بینی کرده و با پاسخ به آنها، از نفوذ و گسترش آن پیشگیری نمایند. «سَیَقُولُ» «قُلْ»

۴. اصل سؤال کردن مورد انتقاد نیست، روحیّۀ سؤال‌کننده مورد انتقاد است که از روی اعتراض و اشکال‌تراشی می‌پرسد. «ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ»

۵. قداست و کرامت مکان‌‏ها و زمان‌‏ها، وابسته‌به عنایت پروردگار است، نه چیز دیگر. «لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»

۶. تغییر قبله، یکی از نشانه‏‌های پیامبر اسلام در کتب آسمانی بود، لذا برای بعضی وسیلۀ هدایت شد. «یَهْدِی مَنْ یَشاءُ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳ - تفسیر نور:

«وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‏ عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاَّ عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

و بدین‌سان ما شما را امّتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر (نیز) بر شما گواه باشد. و ما آن قبله‌‏ای را که قبلًا بر آن بودی برنگرداندیم، مگر برای آنکه افرادی را که از پیامبر پیروی می‌کنند از آنها که به جاهلیّت باز می‌گردند، بازشناسیم. و همانا این (تغییر قبله) جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. و خدا هرگز ایمان شما را (که سابقاً به سوی بیت‌المقدّس نماز خوانده‌‏اید) ضایع نمی‏‌گرداند. زیرا خداوند نسبت به مردم، رحیم و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

مسیحیان در موقع عبادت، رو به محلّ تولّد حضرت عیسی در بیت‌المقدّس می‌‏ایستادند که نسبت به محلّ سکونت آنان، در مشرق قرار داشت.

و یهودیان رو به بیت‌المقدّس عبادت می‌کردند که نسبت به محلّ سکونت‌شان، در طرف مغرب قرار می‌گرفت.

ولی کعبه نسبت به آن دو در وسط قرار می‌گیرد و قرآن با اشاره به این موضوع، می‌فرماید: همان‌گونه که ما کعبه را در وسط قرار دادیم، شما مسلمانان را نیز امّت میانه قرار دادیم.
منظور از امّت وسط در آیه ۱۴۳ ، سورۀ بقره چیست؟

مفسّران بحث‌‏های گوناگونی را در ذیل این آیه مطرح نموده‌‌اند و در تفسیر «امّت وسط» برخی گفته‌‏اند: مراد امّتی است که نه اهل افراط باشد نه تفریط، نه طرفدار جبر نه تفویض، نه معتقد به اصالت فرد، نه اصالت جامعه.

ولی با چند مقدّمه، روشن می‌شود که مراد آیه از امّت وسط، افراد خاصّی هستند.

آن مقدّمات عبارتند از: ۱. قرآن، امّت وسط را شاهد بر اعمال معرّفی کرده است، پس باید در قیامت بر اعمال مردم گواهی دهد؛

۲. گواه شدن، علم و آگاهی و عدالت می‌‏خواهد؛

۳. همۀ افراد امّت، آگاهی و عدالت ندارند.

به‌همین‌دلیل در روایات می‌خوانیم که مراد از امّت وسط، امامان معصوم هستند که:

اوّلًا به همۀ کارها علم دارند. چنان‌که قرآن می‌‏فرماید: «فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» «توبه، ۱۰۵» که مراد از مؤمنانی که اعمال مردم را می‌بینند و به آن علم پیدا می‌‏کنند، مطابق روایات امامان معصوم هستند.

و ثانیاً عدالت دارند. چنان‌که خداوند در آیۀ «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» «احزاب، ۳۳» عصمت و عدالت آنان را تضمین نموده است.

امام صادق علیه‌السّلام می‌فرماید: مگر می‌شود امّتی که بعضی افرادش لایق گواهی‌دادن برای چند عدد خرما در دادگاه‌‏های دنیا نیستند، لیاقت گواهی‌دادن بر همۀ مردم در قیامت را دارا باشند؟

به‌هرحال مقام گواه بودن در محضر خداوند، آن‌هم نسبت به همۀ کارهای مردم، تنها مخصوص بعضی از افراد امّت است که به فرمودۀ روایات، امامان معصوم می‌‏باشند.
چرا خداوند به جای نام بعضی افراد، نام امّت را برده است؟

به‌این‌دلیل که قرآن حتّی یک‌نفر را نیز امّت معرفی نموده است: «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» «نحل، ۱۲۰»
فلسفۀ تغییر قبله چیست؟

در مورد فلسفۀ تغییر قبله، تحلیل‏‌های متعدّدی صورت گرفته است.

برخی گفته‌‏اند انتخاب اوّلیّه بیت‌المقدّس به‌عنوان قبله، به‌منظور جلب افکار یهود و همراهی آنان بوده است و آنگاه که مسلمانان خود قدرت و توانایی پیدا کردند، دیگر به این کار نیاز نبود.

برخی نیز گفته‌‏اند: علاقه به مکّه و وطن موجب شد که قبله تغییر یابد؛ لیکن این تحلیل‌‏ها موهوم و خلاف واقع هستند.

آنچه قرآن دراین‌باره تصریح و تأکید دارد این است که تغییر قبله، آزمایش الهی بود تا پیروان واقعی پیامبر شناخته شوند. زیرا آنها که ایمان خالص ندارند، به‌محض تغییر یک فرمان، شروع به چون‌وچرا می‌نمایند که چرا اینگونه شد؟

اعمال ما طبق فرمان سابق چه می‌‏شود؟ اگر فرمان قبلی درست بود، پس فرمان جدید چیست؟ اگر دستور جدید درست است، پس فرمان قبلی چه بوده است؟

خداوند نیز به‌کسانی‌که در برابر فرامین او تسلیم هستند، بشارت می‏‌دهد که اعمال گذشتۀ شما ضایع نمی‌شود؛ زیرا مطابق دستور بوده است.

در این آیه به‌جای کلمۀ نماز، واژه ایمان به کار رفته است که نشان‌دهندۀ اهمیّت و مقام نماز و برابری آن با تمام ایمان می‏‌باشد. «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

۱. اولیای خدا، بر اعمال ما نظارت دارند. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ» آری، بعضی انسان‏ ها دارای چنان ظرفیّتی هستند که می‌توانند ناظر تمام اعمال و آگاه به انگیزه‌های انسان‌‏ها در طول تاریخ باشند.

۲. در قیامت، سلسله مراتب است. تشکیلات و سازماندهی محکمۀ قیامت به‌گونه‌‏ای است که ابتدا ائمه بر کارمردم گواهی می‏‌دهند، سپس پیامبر بر امامان گواه است. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً»

۳. آزمایش، یک سنّت قطعی الهی است و خداوند گاهی با تغییر فرمان، مردم را امتحان می‌کند. «لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ»

۴. پیروی از دستورات دین، مایۀ رشد و کمال و نافرمانی از آن، نوعی حرکت ارتجاعی است. «یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ»

۵. جز فرمان خداوند، به چیز دیگری از قبیل، جهت، رنگ، زمان، مکان و شیوۀ خاصّی خود را عادت ندهیم؛ تا هر گاه فرمانی بر خلاف انتظار یا عادت و سلیقۀ ما صادر شد، به‌دنبال فرار یا توصیه نباشیم. «لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‏ عَقِبَیْهِ»

۶. مقام تسلیم بر افراد عادّی سنگین است: «لَکَبِیرَةً» و تنها کسانی به این مقام دست می‌‏یابند که هدایت خاصّ الهی شامل آنان شود. «إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ»

۷. قوانین و مقررات، شامل زمان‏‌های قبل نمی‌شود. اگر امروز فرمان تغییر قبله صادر شد، نمازهای قبلی صحیح است و از امروز باید به‌سوی دیگر نماز خواند. «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ»

۸. تمام تغییرات و تحوّلات تکوینی و تشریعی، ناشی از رحمت و رأفت خداوندی است. «لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴ - تفسیر نور:

«قَدْ نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

(ای پیامبر!) همانا می‌‏بینیم که تو (در انتظار نزول وحی، چگونه) روی به آسمان می‌کنی، اکنون تو را به‌سوی قبله‌‏ای که از آن خشنود باشی، برمی‌گردانیم. پس روی خود را به جانب مسجدالحرام کن. و (شما ای مسلمانان) هر جا بودید، روی خود را به جانب آن بگردانید و همانا کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، (به‌خوبی) می‌‏دانند که این فرمان به حق است که از ناحیۀ پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

این آیه حاکی از آن است که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله منتظر و مشتاق نزول وحی در جهت تغییر قبله بود و این تغییر قبله از بیت‌المقدّس به کعبه، وعدۀ خداوند به پیامبرش بوده است.

ولی آن حضرت در موقع دعا، بی‌‏آنکه چیزی بگوید، به‌سوی آسمان نگاه می‌‏کرد تا اینکه آیه نازل شد و دستور داد که رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و همۀ مسلمانان در موقع عبادت، رو‌به‌سوی مسجد‌الحرام و کعبه نمایند.

اهل کتاب و یهود با آنکه حقّانیّت این تغییر را می‌‏دانستند و قبلًا در کتاب‌های‌شان خوانده بودند که پیامبر اسلام به سوی دو قبله نماز می‌گزارد، امّا این حقیقت را کتمان نموده و یا با القای شبهات و سؤالات، نقش تخریبی ایفا می‌کردند و خداوند با جملۀ «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ» آنان را تهدید می‌نماید. «تفسیر مجمع‌البیان»
دلایل رضایت پیامبر از قبله‌بودن کعبه چه بوده است؟

رضایت رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از قبله بودن کعبه، دلایلی داشت؛ از جمله:

الف: کعبه، قبلۀ ابراهیم علیه‌السّلام بود؛

ب: از زخم زبان، تحقیر و استهزای یهود آسوده می‏‌شد؛

ج: استقلال مسلمانان به اثبات می‌رسید؛

د: به اوّلین پایگاه توحید یعنی کعبه، توجّه می‌شد.

چون مسئلۀ تغییر قبله یک حادثۀ مهمّی بود، لذا در آیه، دو بار در مورد توجّه‌به‌کعبه، فرمان داده شده است: یک‌بار خطاب به پیامبر با لفظ «وَجْهِکَ» و یک‌بار خطاب به مسلمانان با کلمۀ «وُجُوهَکُمْ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

۱. آسمان، سرچشمۀ نزول وحی و نظرگاه انبیاست. «نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ»

۲. خداوند به خواستۀ انسان‌‏ها آگاه است. «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها»

۳. تشریع و تغییر احکام، از طرف خداوند است و پیامبر از پیشِ خود، دستوری صادر نمی‌کند. «فَوَلُّوا»

۴. ادب پیامبر در نزد خداوند به‌قدری است که تقاضای تغییر قبله را به‌ زبان نمی‌‏آورد، بلکه تنها با نگاه، انتظارش را مطرح می‌نماید. «قَدْ نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ»

۵. خداوند رضایت رسولش را می‌خواهد و رضای خداوند در رضای رسول اوست. «قِبْلَةً تَرْضاها»

۶. قرآن، دانشمندانی که حقیقت را می‌دانند، ولی باز هم طفره می‌روند، تهدید و نکوهش می‏‌کند. «لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ» «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»

۷. نباید دستورات دین را به مردم سخت گرفت. «شَطْرَ» به معنی سمت است. یعنی به‌سمت مسجد‌الحرام ایستادن کافی است و لازم نیست به‌طور دقیق رو به کعبه باشد. «فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵ - تفسیر نور:

«وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

و (ای پیامبر!) اگر هر گونه آیه، (نشانه و دلیلی) برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری، از قبلۀ تو پیروی نخواهند کرد و تو نیز پیرو قبلۀ آنان نیستی؛ (همان‌گونه که) بعضی از آنها نیز پیرو قبلۀ دیگری نیستند. و همانا اگر از هوس‌های آنان پیروی کنی، پس از آنکه علم (وحی) به تو رسیده است، بی‏‌شک دراین‌صورت از ستمگران خواهی بود.
نکته‌های سور‌ۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

این آیه، از عناد و لجاجت اهل کتاب پرده برداشته و سوگند یاد می‌کند که هر چه هم آیه و دلیل برای آنان بیاید، آنها از اسلام و قبلۀ آن پیروی نخواهند کرد. چون حقیقت را فهمیده‌‏اند، ولی آگاهانه از پذیرش آن سر باز می‌زنند.

در واژه «لئن» حرف لام برای جواب قسم است.

تهدید و هشدارهای قرآن نسبت به پیامبر، به منظور جلوگیری از بروز و رشد غلوگرایی و نسبت ناروای خدایی به اولیاست.

آن‌گونه‌که در ادیان دیگر، مردم به غلو، عیسی علیه‌السّلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا می‌دانستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

۱. لجاجت و تعصّب، مانع تفکّر، استدلال و حق‌‏بینی است. آنان نه‌تنها نسبت به اسلام تعصّب می‌ورزند، در میان خودشان نیز عناد و لجاجت دارند. «ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ» «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»

۲. در برابر هیاهو و غوغای مخالفان نباید تسلیم شد و برای مأیوس‌کردن دشمنان، قاطعیّت لازم است. «وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ»

۳. یهود و نصارا هر یک دارای قبلۀ ویژه‌ای بودند. «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»

۴. انحراف دانشمندان، بسیار خطرناک است. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۵. علم، به‌تنهایی برای هدایت یافتن کافی نیست، روحیّۀ حق‌پذیری لازم است. یهود صاحب کتاب بودند، ولی با وجود تعصّب نابه‌جا، این علم چاره‏‌ساز نشد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۶. پیامبر، حقّ تغییر قانون الهی را بر اساس تمایلات مردم ندارد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۷. آیین اسلام از سرچشمۀ علم واقعی است. «جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۸. قوانینی شایستۀ پذیرش و پیروی هستند که از هواهای نفسانی پیراسته و بر پایۀ علم بنا شده باشند. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۹. قانون، برای همه یکسان است. اگر بر فرض پیامبر نیز تابع هوا و هوس شود، گرفتار کیفر خواهد شد. «إِنَّکَ إِذاً»

۱۰. با وجود قانون الهی، پیروی از خواسته‌‏های مردم ظلم است. «إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۱۸-۲۲۵.

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۷۵تا۷۹

كذلك نرى إبراهيم ملكوت السماوات و الارض و ليكون من الموقنين(۷۵)
فلما جن عليه اليل رءا كوكبا قال هذا ربى فلما اءفل قال لا اءحب الافلين(۷۶)
فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما اءفل قال لئن لم يهدنى ربى لا كونن من القوم الضالين(۷۷)
فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا اءكبر فلما اءفلت قال ياقوم إ نى برى ء مما تشركون (۷۸)
إنى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا و ما اءنا من المشركين(۷۹)

ترجمه :
۷۵- اينچنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم ، تا اهل يقين گردد.
۷۶- هنگامى كه (تاريكى ) شب او را پوشانيد ستاره اى مشاهده كرد گفت : اين خداى من است ؟ اما هنگامى كه غروب كرد گفت غروب كنندگان را دوست ندارم .
۷۷- و هنگامى كه ماه را ديد (كه سينه افق را) مى شكافد گفت اين خداى من است ؟ اما هنگامى كه (آنهم ) افول كرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمائى نكند مسلما از جمعيت گمراهان خواهم بود.
۷۸- و هنگامى كه خورشيد را ديد (كه سينه افق را) مى شكافت گفت اين خداى من است ؟ اين (كه از همه ) بزرگتر است ، اما هنگامى كه غروب كرد گفت اى قوم ! من از شريكهائى كه شما (براى خدا) مى سازيد بيزارم .
۷۹ - من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم .

تفسیر
دلائل توحيد در آسمانها

در تعقيب نكوهشى كه ابراهيم از بتها داشت ، و دعوتى كه از آزر براى ترك بت پرستى نمود، در اين آيات خداوند به مبارزات منطقى ابراهيم با گروههاى مختلف بت پرستان اشاره كرده و چگونگى پى بردن او را به اصل توحيد از طريق استدلالات روشن عقلى شرح مى دهد.
نخست مى گويد: (همانطور كه ابراهيم را از زيانهاى بت پرستى آگاه ساختيم همچنين مالكيت مطلقه و تسلط پروردگار را بر تمام آسمان و زمين به او نشان داديم ) (و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السماوات و الارض ).
ملكوت در اصل از ريشه (ملك ) (بر وزن حكم ) به معنى (حكومت و مالكيت است ، و (و) و (ت ) براى تاءكيد و مبالغه به آن اضافه شده بنابراين
منظور از آن در اينجا حكومت مطلقه خداوند بر سراسر عالم هستى است .
اين آيه گويا اجمالى از تفصيلى است كه در آيات بعد درباره مشاهده وضع خورشيد و ماه و ستارگان و پى بردن از غروب آنها به مخلوق بود نشان آمده است .
يعنى قرآن ابتدا مجملى از مجموع آن قضايا را ذكر كرده ، سپس به شرح آنها پرداخته است ، و به اين ترتيب منظور از نشان دادن ملكوت آسمان و زمين به ابراهيم روشن مى شود.
و در پايان آيه مى فرمايد: (هدف ما اين بود كه ابراهيم اهل يقين گردد) (و ليكون من الموقنين ).
شك نيست كه ابراهيم يقين استدلالى و فطرى به يگانگى خدا داشت اما با مطالعه در اسرار آفرينش اين يقين به سر حد كمال رسيد، همانطور كه ايمان به معاد و رستاخيز داشت ولى با مشاهده مرغان سر بريده اى كه زنده شدند، ايمان او به مرحله (عين اليقين ) رسيد.
در آيات بعد اين موضوع را بطور مشروح بيان كرده و استدلال ابراهيم را از افول و غروب ستاره و خورشيد بر عدم الوهيت آنها روشن مى سازد.
نخست مى گويد: (هنگامى كه پرده تاريك شب جهان را در زير پوشش خود قرار داد ستاره اى در برابر ديدگان او خودنمائى كرد، ابراهيم صدا زد اين خداى من است ؟! اما به هنگامى كه غروب كرد با قاطعيت تمام گفت : من هيچگاه غروب كنندگان را دوست نمى دارم ) و آنها را شايسته عبوديت و ربوبيت نمى دانم (فلما جن عليه الليل راى كوكبا قال هذا ربى فلما افل قال لا احب الافلين ).
بار ديگر چشم بر صفحه آسمان دوخت اين بار قرص سيم گون ماه با فروغ و درخشش دلپذير خود بر صفحه آسمان ظاهر شده بود هنگامى كه ماه را ديد
ابراهيم صدا زد اين است پروردگار من ؟ اما سرانجام ماه به سرنوشت همان ستاره گرفتار شد و چهره خود را در پرده افق كشيد، ابراهيم جستجوگر گفت : (اگر پروردگار من مرا به سوى خود رهنمون نشود در صف گمراهان قرار خواهم گرفت )! (فلما راى القمر بازغا قال هذا ربى فلما افل قال لئن لم يهدنى ربى لاكونن من القوم الضالين ).
در اين هنگام شب به پايان رسيده بود و پرده هاى تاريك خود را جمع كرده و از صحنه آسمان مى گريخت ، خورشيد از افق مشرق سر برآورده و نور زيبا و لطيف خود را همچون يك پارچه زربفت بر كوه و دشت و بيابان مى گسترد، همين كه چشم حقيقت بين ابراهيم بر نور خيره كننده آن افتاد صدا زد خداى من اين است ؟! اينكه از همه بزرگتر و پرفروغتر است !، اما با غروب آفتاب و فرو رفتن قرص خورشيد در دهان هيولاى شب ، ابراهيم آخرين سخن خويش را ادا كرد و گفت : (اى جمعيت ، من از همه اين معبودهاى ساختگى كه شريك خدا قرار داده ايد بيزارم ) (فلما راى الشمس بازغة قال هذا ربى هذا اكبر فلما افلت قال يا قوم انى برى مما تشركون ).
اكنون كه فهميدم در ماوراى اين مخلوقات متغير و محدود و اسير چنگال قوانين طبيعت خدائى است قادر و حاكم بر نظام (كاينات من روى خود را به سوى كسى مى كنم كه آسمانها و زمين را آفريد و در اين عقيده خود كمترين شرك راه نمى دهم ، من موحد خالصم و از مشركان نيستم ) (انى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا و ما انا من المشركين ).
در تفسير اين آيه و آيات بعد و اينكه چگونه ابراهيم موحد و يكتاپرست
به ستاره آسمان اشاره كرده و مى گويد: (اين خداى من است ) مفسران گفتگو بسيار كرده اند و از ميان همه تفاسير دو تفسير قابل ملاحظه تر است كه هر كدام از آن را بعضى از مفسران بزرگ اختيار كرده و در منابع حديث نيز شواهدى بر آن وجود دارد:
نخست اينكه ابراهيم شخصا مى خواست درباره خداشناسى بينديشد و معبودى را كه با فطرت پاك خويش در اعماق جانش مى يافت پيدا كند، او خدا را با نور فطرت و دليل اجمالى عقل شناخته بود و تمام تعبيراتش نشان مى دهد كه در وجود او هيچگونه ترديدى نداشت ، اما در جستجوى مصداق حقيقى او بود، بلكه مصداق حقيقى او را نيز مى دانست اما مى خواست از طريق استدلالات روشنتر عقلى به مرحله (حق اليقين ) برسد و اين جريان قبل از دوران نبوت و احتمالا در آغاز بلوغ يا قبل از بلوغ بود.

در پاره اى از روايات و تواريخ مى خوانيم اين نخستين بار بود كه ابراهيم چشمش به ستارگان آسمان افتاد و صفحه نيلگون آسمان شب با چراغهاى فروزنده و پر فروغش را مى ديد، زيرا مادرش او را از همان دوران طفوليت به خاطر ترس از دستگاه نمرود جبار در درون غارى پرورش مى داد.
اما اين بسيار بعيد به نظر مى رسيد كه انسانى سالها درون غارى زندگى كند و حتى در يك شب تاريك نيز يك گام از آن بيرون نگذارد، شايد تقويت اين احتمال در نظر بعضى به خاطر جمله راى كوكبا باشد كه مفهومش اين است كه تا آن زمان ستاره اى را نديده بود.
ولى اين تعبير به هيچوجه چنين مفهومى را در بر ندارد، بلكه منظور اين است اگر چه تا آن زمان ستاره و ماه و خورشيد را بسيار ديده بود ولى به عنوان يك محقق توحيد اين نخستين بار بود كه به آنها نظر مى دوخت و در ارتباط افول و غروب آنها با نفى مقام خدائى از آنها انديشه مى كرد، در حقيقت ابراهيم بارها
آنها را ديده بود اما نه با اين چشم .
بنابراين هنگامى كه ابراهيم مى گويد هذا ربى (اين خداى من است ) به عنوان يك خبر قطعى نيست ، بلكه به عنوان يك فرض و احتمال ، براى تفكر و انديشيدن است ، درست مثل اينكه ما مى خواهيم در علت حادثه اى پى جوئى كنيم تمام احتمالات و فرضها را يك يك مورد مطالعه قرار مى دهيم و لوازم هر يك را بررسى مى كنيم تا علت حقيقى را بيابيم و چنين چيزى نه كفر است و نه حتى دلالت بر نفى ايمان مى كند، بلكه راهى است براى تحقيق بيشتر و شناسائى بهتر و رسيدن به مراحل بالاتر ايمان ، همانطور كه در جريان معاد نيز ابراهيم براى رسيدن به مرحله شهود و اطمينان ناشى از آن در صدد تحقيق بيشتر برآمد. در تفسير عياشى از محمد بن مسلم از امام باقر يا صادق (عليهماالسلام ) چنين نقل شده است انما كان ابراهيم طالبا لربه و لم يبلغ كفرا و انه من فكر من الناس فى مثل ذلك فانه بمنزلته : (ابراهيم اين سخن را به عنوان تحقيق گفت و هرگز سخن او كفر نبود، و هر كس از مردم به عنوان تفكر و تحقيق اين سخن را بگويد همانند ابراهيم خواهد بود).
در اين زمينه دو روايت ديگر نيز در تفسير نور الثقلين نقل شده است .
تفسير دوم اين است كه ابراهيم اين سخن را به هنگام گفتگو با ستاره پرستان و خورشيدپرستان بيان كرد، و احتمالا بعد از مبارزات سرسختانه او در بابل با بت پرستان و خروج او از آن سرزمين به سوى شام بود كه با اين اقوام برخورد كرد، ابراهيم كه لجاجت اقوام نادان را در راه و رسم غلط خود در بابل آزموده بود، براى اينكه نظر عبادت كنندگان خورشيد و ماه و ستارگان را به سوى خود جلب كند، نخست با آنها همصدا شد و به ستاره پرستان گفت : شما مى گوئيد اين ستاره زهره پروردگار من است ، بسيار خوب يعنى باشد كه سرانجام اين عقيده
را براى شما بازگو كنم ، چيزى نگذشت كه چهره پرفروغ ستاره در پشت پرده تاريك افق پنهان گشت اينجا بود كه حربه محكم به دست ابراهيم افتاد و گفت : من هرگز چنين معبودى را نمى توانم بپذيرم .
بنابراين جمله (هذا ربى )، مفهومش اين است (به اعتقاد شما اين خداى من است ) و يا اينكه آنرا به عنوان استفهام گفت : آيا اين خداى من است ؟
در اين زمينه نيز حديثى در تفسير نور الثقلين و ساير تفاسير از عيون اخبار الرضا (عليه السلام ) نقل شده است .
چگونگى استدلال ابراهيم بر توحيد
اكنون اين سؤ ال پيش مى آيد كه ابراهيم چگونه از غروب آفتاب و ماه و ستارگان بر نفى ربوبيت آنها استدلال كرد؟.
اين استدلال ممكن است از سه راه باشد.
۱ - پروردگار و مربى موجودات (آنچنان كه از كلمه (رب ) استفاده مى شود) بايد هميشه ارتباط نزديك با مخلوقات خود داشته باشد، لحظه اى نيز از آنها جدا نگردد، بنابراين چگونه موجودى كه غروب مى كند و ساعتها نور و بركت خود را بر مى چيند و از بسيارى موجودات به كلى بيگانه مى شود، مى تواند پروردگار و رب آنها بوده باشد؟!.
۲ - موجودى كه داراى غروب و طلوع است ، اسير چنگال قوانين است چيزى كه خود محكوم اين قوانين است چگونه مى تواند حاكم بر آنها و مالك آنها بوده باشد. او خود مخلوق ضعيفى است و سر بر فرمان آنها و توانائى كمترين انحراف و تخلف از آنها را ندارد.
۳ - موجودى كه داراى حركت است حتما موجود حادثى خواهد بود، زيرا همانطور كه مشروحا در فلسفه اثبات شده است ، حركت همه جا دليل بر حدوث است ، زيرا حركت خود يكنوع وجود حادث است و چيزى كه در معرض حوادث است يعنى داراى حركت است نمى تواند يك وجود ازلى و ابدى بوده باشد (دقت كنيد).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:

۱ - در نخستين آيه مورد بحث كلمه (كذلك )(اينچنين ...) جلب توجه مى كند و مفهوم آن اين است : همانطور كه زيانهاى بت پرستى را براى عقل و خرد ابراهيم روشن ساختيم ، حكومت و مالكيت خدا را بر آسمان و زمين نيز به او نشان داديم ، بعضى از مفسران گفته اند: معنى آن اين است كه همانطور كه آثار قدرت و حكومت خود را بر آسمانها به تو نشان داديم به ابراهيم نيز نشان داديم تا بوسيله آنها به خدا آشناتر شود.
۲ - جن (از ماده جن بر وزن فن ) به معنى پوشانيدن چيزى است و در آيه مورد بحث معنى جمله اين است هنگامى كه شب ، چهره موجودات را از ابراهيم پوشانيد... و اينكه به ديوانه مجنون گفته مى شود بخاطر اين است كه گويا پرده اى بر عقل او كشيده شده است و اطلاق جن بر موجود نا پيدا نيز به همين ملاحظه است و جنين نيز به خاطر پوشيده بودن در درون رحم مادر است و اطلاق جنت بر بهشت و بر باغ به خاطر آن است كه زمينش زير درختان پوشيده است ، و قلب را جنان (بر وزن نهفته مى دارد.
۳ - در اينكه منظور از كوكبا (ستاره اى ) كدام ستاره بود است ؟ ميان مفسران گفتگو است ، ولى بيشتر مفسران ستاره زهره يا مشترى را ذكر كرده اند، و از پاره اى از تواريخ استفاده مى شود كه اين هر دو ستاره در زمانهاى قديم مورد پرستش بوده ، و جزء آلهه (خدايان ) محسوب مى شده است ، ولى در حديثى كه از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) در عيون الاخبار نقل شده تصريح گرديده است
كه اين ستاره ، ستاره زهره بوده است ، در تفسير على بن ابراهيم نيز از امام صادق (عليه السلام ) اين موضوع ، روايت شده است .
بعضى از مفسران گفته اند كه مردم كلده و بابل در آنجا مبارزات خود را با بت پرستان شروع كرده هر يك از سيارات را خالق يا رب النوع موجوداتى مى شناختند، (مريخ ) را رب النوع جنگ و (مشترى ) را رب النوع عدل و علم و (عطارد) را رب النوع وزيران ... و (آفتاب ) را پادشاه همه مى دانستند!.
۴- بازغ از ماده (بزغ ) (بر وزن نذر) در اصل به معنى شكافتن و جارى ساختن خون است و لذا به جراحى كردن بيطار (دامپزشك ) بزغ گفته مى شود و اطلاق اين كلمه بر طلوع آفتاب يا ماه در حقيقت آميخته با يكنوع تشبيه زيبا است زيرا آفتاب و ماه به هنگام طلوع خود گويا پرده تاريكى را مى شكافند، علاوه بر اين در كنار افق سرخى كمرنگى كه بى شباهت به رنگ خون نيست در اطراف خود ايجاد مى كنند.
۵ - فطر از ماده فطور به معنى شكافتن است ، و همانطور كه ذيل آيه 14 همين سوره نوشتيم اطلاق اين كلمه بر آفرينش آسمان و زمين شايد به خاطر اين است كه طبق علم امروز، روز اول جهان توده واحدى بوده و بعد از هم شكافته شده و كرات آسمانى يكى پس از ديگرى به وجود آمده اند (براى توضيح بيشتر به تفسير آيه مزبور مراجعه فرمائيد).
۶ - حنيف به معنى خالص است چنانكه شرح آن در ذيل آيه 67 سوره آل عمران جلد دوم تفسير نمونه صفحه 461 بيان گرديد.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

برخی از احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

مرجعیت علمی حضرت عبدالعظیم(ع)
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«یک روایت از حضرت هادی علیه‌الصّلاةوالسّلام است که هم جنبه‌ی علمی حضرت عبدالعظیم و هم جنبه‌ی معنوی آن بزرگوار را نشان میدهد.
کسی خدمت امام هادی علیه‌السّلام رسید. حضرت به او فرمودند: تو در کجا هستی؟
گفت: در ری.
فرمودند: هر مشکلی در امر دین داشته باشی، میتوانی از عبدالعظیم‌بن‌عبدالله الحسنی بپرسی.
یعنی امام هادی علیه السّلام، عبدالعظیم الحسنی را به عنوان یک مرجع علم دین به شیعیان خودشان معرفی کردند. بعد در همین روایت هست که حضرت فرمودند: سلام مرا به او برسان. این هم جنبه‌ی معنوی.» ۱۳۷۳/۰۸/۰۵
 

شهید حسن تهرانی مقدم

شهید سعید رجبعلی جاوردی

شهید دفاع مقدس

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: حضرت عبدالعظیم علیه السلام , حضرت حمزه علیه السلام , سوره طارق , تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , محسن قرائتی , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , امانتداری , فقیر , شریک , مال , عادل , مرجعیت علمی , حضرت عبدالعظیم (ع) , امام هادی علیه السلام , عبدالعظیم الحسنی , شهید حسن تهرانی مقدم , شهید سعید رجبعلی جاوردی , دفاع مقدس , شهید ابوذر طبرزدی , ظهور , امام خامنه ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۵ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏ تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (اهل کتاب) گفتند: یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید. بگو: (چنین نیست،) بلکه (پیروی از) آیین حق‌گرای ابراهیم (مایۀ هدایت است، زیرا) او از مشرکان نبود.
نکته‌‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۵:

کلمۀ «یهود» از «هود» به‌معنای بازگشت به خدا، گرفته شده است.
لقب یهود و کلمۀ نصاری از کدام آیه از قرآن اقتباس شده است؟

در مجمع‌البحرین از امام صادق علیه‌السّلام نقل‌شده‌است که

لقب یهود از آیۀ ۱۵۶ سورۀ اعراف اقتباس شده است، آنجا که بنی‌اسرائیل به خدا گفتند: «إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ».

کلمۀ نصاری نیز از کلام حضرت عیسی علیه‌السّلام گرفته شده است آنجا که فرمود: «مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ».

امّا کلمه «حَنِیفاً» از «حنف» به‌معنای در راه مستقیم آمدن است؛ همان‌گونه که «جنف» به‌معنای در راه کج قرار گرفتن آمده است.

در آیۀ ۱۱۳ خواندیم که یهودیان، نصاری را قبول نداشتند و نصاری نیز یهودیان را پوچ می‌دانستند و هر یک خیال می‌کرد که تنها خودش بر هدایت می‌‏باشد.

درحالی‌که هر دو گروه دچار شک گردیده و از راه مستقیم منحرف شده‌اند و راه حق، راه ابراهیم علیه‌السّلام است که هرگز دچار شک نگردید.

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: دین حنیف و حق‌گرا، همان گرایش به حق و اسلام است. «تفسیر برهان»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۵:

۱. انحصارطلبی بی‏‌جا، ممنوع است. یهود و نصاری بدون داشتن دلیل، هر کدام هدایت را تنها در آیین خود می‌دانند. «کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏ تَهْتَدُوا»

۲. نام و عنوان مهم نیست؛ ایمان و عمل اهمیّت دارد. یهودی یا نصرانی یک لقب بیش نیست؛ آنچه ارزشمند است، توحید و یکتاپرستی است. «بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً»

۳. به تبلیغات سوء دیگران پاسخ دهید. «قالُوا» «قُلْ»

۴. ابراهیم علیه‌السّلام هیچگاه از مشرکان نبوده است؛ در‌حالی‌که یهود و نصاری گرفتار شرک شده‌اند. «وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۶ - تفسیر نور:

«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی‏ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عِیسی‏ وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (ای مسلمانان!) بگویید: ما به خدا ایمان آورده‌ایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (که پیامبرانی از نوادگان یعقوب هستند)

و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر از طرف پروردگارشان نازل شده است، (ایمان آورده‌‏ایم و) ما بین هیچ‌یک از آنها جدایی قائل نیستیم (و میان آنان فرق نمی‌گذاریم و) در برابر خداوند تسلیم هستیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۶:

این آیه به مسلمانان دستور می‌دهد که به مخالفان خود بگویند: ما به خدا و همه پیامبران بر حق و آنچه از جانب خدا نازل شده است ایمان داریم و خودمحوری‏‌ها و یا تعصّبات نژادی، باعث نمی‌شود که ما برخی از آنها را بپذیریم و بعضی دیگر را نفی کنیم.

ما به همۀ انبیای الهی، چه آنهایی که قبل از ابراهیم علیه‌السّلام آمده‌‌اند، همانند آدم، شیث، نوح، هود، صالح و چه آنهایی که بعد از ابراهیم بودند همانند سلیمان، یحیی و زکریا، ایمان داریم و هر پیامبری که دلیل روشن و معجزه داشته باشد، به حکم عقل او را می‌پذیریم.

«الْأَسْباطِ» جمع «السّبط» به‌معنای نواده است و مراد از آن دوازده تیره و قبیله بنی‌اسرائیل می‌‏باشد که از دوازده فرزند یعقوب به وجود آمده و در میان آنان پیامبرانی وجود داشته است.

جملۀ «وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عِیسی‏» یعنی هر چه به آن دو پیامبر نازل شده قبول داریم، نه هر آنچه نزد شماست و لذا نفرمود: «و ما اوتیتم».

بنابراین اگر در برابر دعوت شما که می‌گویید: «کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏» و راه نجات را در مسیحی یا یهودی بودن می‌‏دانید، می‌‏ایستیم به دلیل وجود انحراف و خرافاتی است که در دین خدا ایجاد کرده‏ اید وگرنه ما تورات و انجیل واقعی را که در آنها بشارت ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله آمده است، قبول داریم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۶:

۱. ایمان به همۀ انبیاء و کتاب‏‌های آسمانی لازم است. «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ» کفر به بعضی از انبیا، کفر به همۀ آنهاست. مسلمان واقعی کسی است که به تمام انبیای الهی، ایمان داشته باشد.

۲. ما به آنچه بر موسی و عیسی علیهما‌السّلام نازل شده ایمان داریم، نه آنچه امروز به نام تورات و انجیل وجود دارد. «وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عِیسی‏»

۳. تسلیم عملی، در کنار ایمان قلبی لازم است. «آمَنَّا بِاللَّهِ» «نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۷ - تفسیر نور:

«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» اگر آنها (نیز) به‌مانند آنچه شما بدان ایمان آورده‌‌اید، ایمان بیاورند، همانا هدایت یافته‌‏اند، و اگر سرپیچی نمایند، پس جز این نیست که آنها (با حق) در ستیزند و خداوند شرّ آنان را از تو دفع می‌‏کند و او شنوندۀ داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۷:

اگر اهل کتاب، یهود و نصاری، به‌جای سرسختی و خودمحوری و تکیه بر مسائل نژادی و قبیله‌‏ای، همانند شما مسلمانان به تمام انبیاء و کتب آسمانی ایمان بیاورند و تعصّبات نابه‌جا را کنار بگذارند، حتماً هدایت می‌یابند.

ولی اگر همچون گذشته، تنها خود را بر حق بدانند و دیگران را منحرف بشمارند، آنان در ستیز با حق و جدایی از حق خواهند بود.

البتّه شما مسلمانان به راه خود دلگرم باشید و از تحقیرها و توطئه‌های آنان نترسید. چون خداوند شرّ آنان را از شما دفع و شما را در برابر آنان حمایت و کفایت می‌‏کند، زیرا که او شنوای داناست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۷:

۱. مسلمانان، الگوی هدایت‌یافتگان واقعی هستند. «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ» زیرا به تمام انبیاء و کتاب‌های آسمانی، ایمان و اعتقاد دارند.

۲. خداوند، حمایت و کفایت خود را از مسلمانان اعلام نموده است. «فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ»

۳. ایمان نیاوردن یهود و نصارا از روی عناد، لجاجت و ستیزه‌جویی است؛ نه منطق و استدلال. «وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ»

امام صادق علیه‌السّلام شقاق و ستیزه‏‌جویی را کفر می‌داند. (تفسیر مجمع‌البیان و راهنما)
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۸ - تفسیر نور:

«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ» (این است) رنگ‌‏آمیزی الهی و کیست بهتر از خدا در نگارگری؟ و ما تنها او را عبادت می‏‌کنیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۸:

انسان در زندگی خویش باید رنگی را بپذیرد، امّا درمیان همۀ رنگ‌ها، رنگ خدایی بهتر است.

ناگفته پیداست که تا رنگ نژاد و قبیله و هوس‌ها را کنار نگذاریم، رنگ وحدت و برادری و تسلیم امر خدا بودن را نخواهیم گرفت. همۀ رنگ‌‌ها به مرور زمان کم‌رنگ و بی‌‏رنگ می‌‏شود.

امّا رنگِ خدایی همیشگی و پایدار است. «کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» «قصص، ۸۸» و چه‌رنگی بهتر از رنگ خدا که او را عبادت و بندگی می‌ک‏نیم.

بگذریم که یهود، کودکان خود را با آبی مخصوص شستشو داده و به این وسیله به او رنگ مذهبی می‌دهند.

بهترین رنگ آن است که صفا و بقا داشته و چشمِ اولیای خدا را به خود جلب کند. همرنگ با فطرت و منطق بوده، مشتری آن خدا، و بهای آن بهشت باشد.

همۀ رنگ‏‌ها پاک می‌شوند، قبیله، نژاد و نسب، دیر یا زود از بین می‌‏روند، ولی آنچه ابدی و باقی است همان رنگ و صبغۀ الهی یعنی اخلاص و ایمان است.

در حدیث آمده است: شخصی در دیوار خانۀ خود سوراخی ایجاد می‏کرد، امام صادق علیه‌السّلام پرسید: چرا این کار را انجام می‏‌دهی؟! جواب داد: تا دود اجاق منزل بیرون رود. امام فرمود: می‏‌توانی این منظور را داشته باشی که روزنۀ ورود روشنایی قرار دهی تا اوقات نماز را بشناسی. یعنی اگر بناست در دیوار روزنه‌‏ای ایجاد شود، چرا تنها برای بیرون کردن دود باشد؟ چرا برای ورود نور نباشد؟ «آیة‌اللَّه جوادی، تفسیر موضوعی، ج ۵، ص۱۳۲» بله می‌‏توان به هر کاری، رنگ خدایی داد.

راه خدا یکی است. اگر رنگ خدایی نباشد، رنگ‌‏های دیگر، انسان را گیج و متحیّر می‏‌کند. و همرنگ شدن با جماعتی که اکثر آنها دچار انحراف هستند، خود مایۀ رسوایی و خواری در قیامت است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۸:

۱. ایمان به خدا، پیامبران، کتاب‌های آسمانی و تسلیم خدا بودن، صبغه و رنگ خدایی است. در آیات قبل فرمود:«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ»، در این آیه می‌فرماید: «صِبْغَةَ اللَّهِ»

۲. برترین و زیباترین رنگ‌‏ها، صبغه و رنگ الهی است. «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»

۳. باید تنها بندۀ خدا بود، نه بندۀ دیگران. «وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۹ - تفسیر نور:

«قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ» (ای پیامبر! به اهل کتاب) بگو: آیا دربارۀ خداوند با ما مجادله می‌کنید، درحالی‌که او پروردگار ما و شماست و اعمال ما برای ما و اعمال شما از آنِ شماست و ما برای او خالصانه عبادت می‌کنیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۹:

این آیه، هشدار به اهل کتاب است که از ادّعاهای بی‌دلیل دست بردارند. آنها می‌گفتند: ما به خدا نزدیکتر و یا فرزندان او و یا محبوبان او هستیم.

بنی‌اسرائیل گمان می‌کردند که باید همۀ انبیاء از نژاد آنان باشند و به خاطر قدیمی بودن دین آنان و کتاب تورات، خودشان را برتر می‌دانستند و لطف الهی را فقط مخصوص خودشان دانسته و با این گمان با مسلمانان محاجّه و گفت‌وگو می‌کردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۹:

۱. صاحب‌اختیار همۀ انسان‏ ها، خداست. او به همه لطف دارد و می‌تواند هر کس را از هر نژادی که باشد، مورد عنایت خاصّ خود قرار دهد. «هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ»

۲. سعادت هر کس در گرو اعمال اوست. ادّعا و شعار کارساز نیست. «لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ»

۳. ملاک قرب به خداوند، عبادت خالصانه و منزّه دانستن او از شریک است. «نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۰ - تفسیر نور:

«أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا نصرانی بودند؟ بگو: شما بهتر می‌‏دانید یا خدا؟ (چرا حقیقت را کتمان می‌کنید؟) و چه‌کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را (دربارۀ پیامبران) که نزد اوست، کتمان کند و خدا از اعمال شما غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۰:

این آیه، خطابی دیگر به اهل کتاب است، که شما آن‌قدر به یهودی یا نصرانی بودن خود مباهات می‏‌کنید که حتّی حاضر هستید بزرگترین افتراها را به بهترین اولیای خدا نسبت دهید؟!

آیا می‏‌گویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران دیگر از نسل یعقوب «اسباط»، با آنکه قبل از نزول تورات و انجیل بوده‌اند، یهودی و نصرانی هستند؟

آیا این ستمگری نیست که واقعیّتی را که بدان واقف هستید بپوشانید و این حقیقت روشن تاریخی را بر عامّۀ مردم کتمان کنید و چنین وانمود کنید که همۀ پیامبران، تابع یهودیّت یا نصرانیّت بوده‌‏اند؟ ولی بدانید که خداوند از آنچه شما انجام می‌دهید غافل نیست.
پیام‌های سوۀ بقره - آیۀ ۱۴۰:

۱. گاهی تعصّب به‌جایی می‌‏رسد که شخص حاضر می‌‏شود واقعیّت‌های روشن تاریخی را تحریف و یا انکار کند. «أَمْ تَقُولُونَ»

۲. بزرگترین ظلم‌ها، ظلم فرهنگی و کتمانِ حقایق است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ»

۳. علم خداوند به کتمان و ظلم‌ها، باید برای ما هشدار باشد. «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۱ - تفسیر نور:

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ» (به‌هرحال) آن امّت بگذشت، آنچه آنان به دست آوردند برای خودشان است و آنچه شما به دست آوردید برای خودتان است و شما از آنچه آنان کرده‌اند، سؤال نخواهید شد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۱:

۱. در کسب خوشبختی، تکیه به گذشتگان و تاریخ پدران، چاره‌ساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ماکَسَبْتُمْ»

گیرم پدر تو بود فاضل --------- از فضل پدر، تو را چه حاصل‏

۲. هر امّتی، تنها مسئول عمل خویش است. «لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۱۱-۲۱۷.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه سوره انعام آیه ۷۴

و اذ قال إبراهيم لابيه ءازر اء تتخذ اءصناما ءالهة إنى اراك و قومك فى ضلال مبين(۷۴)

ترجمه :
۷۴ - (به خاطر بياوريد) هنگامى كه ابراهيم به مربيش (عمويش ) آزر گفت آيا بتها را خدايان خود انتخاب مى كنى ، من تو و جمعيتت را در گمراهى آشكار مى بينم !.

تفسیر
از آنجا كه اين سوره جنبه مبارزه با شرك و بت پرستى دارد و روى سخن بيشتر در آن از بت پرستان است و براى بيدار ساختن آنها از طرق مختلف استفاده شده ، در اينجا به گوشه اى از سرگذشت ابراهيم قهرمان بت شكن اشاره كرده و منطق نيرومند او را در كوبيدن بتها ضمن چند آيه به خاطر آورده است .
قابل توجه اينكه قرآن در بسيارى از بحثهاى توحيدى و مبارزه با بت روى اين سرگذشت تكيه مى كند، زيرا ابراهيم مورد احترام تمام اقوام مخصوصا مشركان عرب بود.
نخست مى گويد: ابراهيم پدر (عموى ) خود را مورد سرزنش قرار داد و به آنها چنين گفت : (آيا اين بتهاى بى ارزش و موجودات بيجان را خدايان خود انتخاب كرده ايد)؟! (و اذ قال ابراهيم لابيه آزر اتتخذ اصناما الهه ).
(بدون شك من ، تو و جمعيت پيروان و هم مسلكان ترا در گمراهى آشكارى مى بينم ) چه گمراهى از اين آشكارتر كه انسان مخلوق خود را معبود خود قرار دهد، و موجود بيجان و بى شعورى را پناهگاه خود بپندارد و حل مشكلات خود را از آنها بخواهد (انى اراك و قومك فى ضلال مبين ).
آيا آزر پدر ابراهيم بود؟
كلمه (اب ) در لغت عرب غالبا بر پدر اطلاق مى شود و چنانكه خواهيم ديد گاهى بر جد مادرى و عمو و همچنين مربى و معلم و كسانى كه براى تربیت انسان به نوعى زحمت كشيده اند نيز گفته شده است ، ولى شك نيست كه به هنگام اطلاق اين كلمه اگر قرينه اى در كار نباشد قبل از هر چيز (پدر) بنظر مى آيد.
اكنون اين سؤ ال پيش مى آيد كه آيا براستى آيه بالا مى گويد: آن مرد بت پرست (آزر) پدر ابراهيم بوده است ؟ و آيا يك فرد بت پرست و بت ساز مى تواند پدر يك پيامبر اولوا العزم بوده باشد؟ و آيا وراثت در روحيات انسان اثر نامطلوبى در فرزند نخواهد گذارد؟
جمعى از مفسران سنى به سؤ ال اول پاسـخ مثبت گفته و آزر را پدر واقعى ابراهيم مى دانند، در حالى كه تمام مفسران و دانشمندان شيعه معتقدند آذر پدر ابراهيم نبود، بعضى او را پدر مادر و بسيارى او را عموى ابراهيم دانسته اند.
قرائنى كه نظر دانشمندان شيعه را تاييد مى كند چند چيز است :
1 - در هيچ يك از منابع تاريخى اسم پدر ابراهيم ، (آزر) شمرده نشده است ، بلكه همه (تارخ ) نوشته اند، در كتب عهدين نيز همين نام آمده است ، جالب اينكه افرادى كه اصرار دارند پدر ابراهيم آزر بوده در اينجا به توجيهاتى دست زده اند كه بهيچ وجه قابل قبول نيست از جمله اينكه اسم پدر ابراهيم تارخ ، و لقبش آزر بوده ! در حالى كه اين لقب نيز در منابع تاريخى ذكر نشده است .
و يا اينكه آزر بتى بوده كه پدر ابراهيم او را پرستش مى كرده است در حالى كه اين احتمال با ظاهر آيه فوق كه مى گويد پدرش آزر بود بهيچ وجه سازگار نيست ، مگر اينكه جمله يا كلمه اى در تقدير بگيريم كه آن هم بر خلاف ظاهر است .
2 - قرآن مجيد مى گويد: مسلمانان حق ندارند براى مشركان استغفار كنند اگر چه بستگان و نزديكان آنها بوده باشند، سپس براى اينكه كسى استغفار ابراهيم را درباره آزر دستاويز قرار ندهد چنين مى گويد: و ما كان استغفار ابراهيم لابيه الا عن موعدة وعدها اياه فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه (سوره توبه آيه 114): استغفار ابراهيم براى پدرش (آزر) فقط به خاطر وعده اى بود كه به او داده بود (آنجا كه گفت ساستغفر لك ربى - مريم آيه 47 يعنى : (بزودى براى تو استغفار خواهم كرد) به اميد اينكه با اين وعده دلگرم شود و از بت پرستى برگردد) اما هنگامى كه او را در راه بت پرستى مصمم و لجوج ديد دست از استغفار درباره او برداشت .
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه ابراهيم بعد از ماءيوس شدن از آزر ديگر هيچ گاه براى او طلب آمرزش نكرد و شايسته هم نبود چنين كند، و تمام قرائن نشان مى دهد اين جريان در دوران جوانى ابراهيم و زمانى بود كه در شهر بابل مى زيست و با بت پرستان مبارزه داشت .
ولى آيات ديگر قرآن نشان مى دهد كه ابراهيم در اواخر عمر خود و پس از پايان بناى كعبه براى پدرش از خداوند طلب آمرزش كرد (البته در اين آيات چنانكه خواهد آمد از پدر تعبير به (اب ) نشده بلكه تعبير به والد كه صريحا مفهوم پدر را مى رساند، شده است ).
آنجا كه مى فرمايد: الحمد لله الذى وهب لى على الكبر اسماعيل و اسحاق ان ربى لسميع الدعاء... ربنا اغفر لى و لوالدى و للمؤ منين يوم يقوم الحساب حمد و سپاس براى خدائى است كه در پيرى به من اسماعيل و اسحاق را بخشيده پروردگار من دعا را اجابت مى كند، پروردگارا! من و پدر و مادرم و مؤ منين را در روز رستاخيز بيامرز.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

امام خامنه ای: امام حسین (علیه السلام) از کودکی محبوب پیامبر بود؛ هروقت که دل امام حسین برای پیامبر تنگ‌ میشد به حضرت علی اکبر نگاه میکرد.

اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مهمترین کارِ زن، سرِپا نگهداشتن زندگی
برخی فکر میکنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانتی نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِپا نگه دارد.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوج های جوان؛ ۸۱/۳/۸

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنّي لَغَيُورٌ ، و اللّه ُ عَزَّ و جلَّ أغيَرُ مِنّي ، و إنَّ اللّه َ تعالى يُحِبُّ مِن عِبادِهِ الغَيورَ .
من غيرتمندم و خداى عزّ و جلّ از من غيرتمندتر است و خداوند متعال بندگان غيرتمند خود را دوست مى دارد.

( كنز العمّال : ۷۰۷۶ )

شهید حمید رضا الداغی

شهید مدافع حرم شهید محمد هادی ذوالفقاری

 وصیت نامه شهید محمد هادی ذوالفقاری

بسمه تعالی

اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می کنم

که من را در ایران دفن نکنند.

اگر شد، ببرند امام رضا (ع) طواف بدهند و برگردانند و در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی السلام دفن کنند.

دوست دارم نزدیک امام (ع) باشم و همه ی مستحبات انجام شود. در داخل و دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و ... مثل تربت بگذارند.

داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می خورد به سنگ لحد، یک اسم حضرت زهرا (س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ، آخ نگویم و بگویم یا زهرا (س)، بالای سر من روضه و سینه زنی بگیرند و موقع دفن من، پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید. زیاد یا حسین (ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید، چون من به چیزی که می خواستم رسیدم.

برای امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) مجلس بگیرید و گریه کنید. من را رو به قبله صحیح دفن کنید ... روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناهکار است یعنی؛ العبد الحقیر المذنب و یا مثل این. پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر.

توصیه به مردم ایران
وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگی می کنم، مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است، قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند. با بصیرت باشند؛ چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید.

توصیه به خانم ها
از خواهران می خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجاب های امروز، چون این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد.

توصیه به آقایون
از برادرانم می خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب تر است؛ زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت.

حتی در جهاد با دشمن ها احتمال می رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید، چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشد یعنی برای شیطان رفته و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن! آنها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی.

دین خودتان را حفظ کنید، چون اگر امام زمان (عج) بیاید احتمال دارد رو به روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید.

من که عمرم رفت و وقت را از دست دادم. تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل های پشت سرم را شکسته ام و راه برگشت ندارم.

بچه های ایران و عراق، من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام دادم و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم.

نجف شهری است که مثل تصفیه کُن است که گناه ها را به سرعت از آدم می گیرد و جای گناهان ثواب می دهد. این مولای ما خیلی مهربان است.

هم چنین می خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصاً حرم ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصاً طلّاب نجف در این جهاد شرکت کنند، چون دیدم که مدافع هست لکن کم است، باید زیاد شود.

و مطمئنم که این ها (دشمنان) کم هستند و فقط با یک هجوم با اسم حضرت زهرا (س) می شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم. بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید.

برای من خیلی دعا کنید؛ چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید.

توصیه به طلاب
وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می خوانند و هدف دارند، بخوانند. اگر اینطور نیست نخوانند. چون می شود کار شیطانی. بعد شهریه امام را هم می گیرند؛ دیگر حرام در حرام می شود و مسئولیت دارد.

اگر می توانند درس بخوانند و ادامه بدهند، البته همه اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند؛ چون طلبه های با تقوا کم داریم اول تزکیه ی نفس بعد درس.

ای داد از عَلَم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد، دیگر نمی توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) و امام رضا (ع) در قبر می آیند... .

والسلام

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: سوره بقره , تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم , سوره انعام , تفسیر , تفسیر قرآن کریم , امام حسین (علیه السلام) , حضرت علی اکبر , خانه داری , زندگی , پيامبر خدا صلى الله عليه و آله , شهید غیرت , غیرت , سبزوار , امر به معروف و نهی از منکر , شهید حمید رضا الداغی , غيرتمند , خداوند متعال , شهید محمد هادی ذوالفقاری , شهدای مدافع حرم , شهید مدافع حرم , حجاب , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اعمال و وظايف شب هاى قدر

تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» و (به یاد آور) هنگامی‌که ابراهیم، پایه‌های خانه (کعبه) را با اسماعیل بالا می‌برد (و می‏‌گفتند:) پروردگارا از ما بپذیر، همانا تو شنوا و دانایی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

از آیات و روایات متعدّد استفاده می‌شود که خانۀ کعبه، از زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهیم علیه‌السّلام آن را تجدید بنا نموده است.

چنان‌که آن حضرت در موقع اسکان همسر و فرزندش در سرزمین مکّه می‌گوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» «ابراهیم، ۳۷» خداوندا بعضی از خاندانم را در این سرزمین خشک و بدون زراعت، در کنار خانه تو سکونت دادم.

بنابراین در زمان شیرخوارگی حضرت اسماعیل علیه‌السّلام نیز اثری از کعبه وجود داشته است.

در سورۀ آل عمران «آل عمران، ۹۶» نیز از کعبه به عنوان اوّلین خانۀ مردم یاد شده است.

در آیۀ مورد بحث نیز سخن از بالا بردن پایه‌های خانه به دست ابراهیم علیه‌السّلام است و این تعبیر می‌رساند که اساس خانۀ کعبه، قبلًا وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام آن را بالا برده‌اند.

حضرت علی علیه‌السّلام نیز در خطبه قاصعه «نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲» می‌فرماید: خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم تا ابد، با همین کعبه و سنگ‌های آن آزمایش می‌نماید.

ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام در کار مساوی نبودند. در حدیث می‌خوانیم: ابراهیم بنّایی می‌کرد و اسماعیل سنگ به دست پدر می‌داد.

شاید به سبب همین تفاوت، میان نام آن دو بزرگوار فاصله گذاشته است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

۱. بانیان کارهای نیک را فراموش نکنیم. «إِذْ یَرْفَعُ» «إِذْ» یعنی گذشته را یاد کن.

۲. در مسیر اهداف الهی، کار بنّایی و کارگری نیز عبادت است. لذا از خداوند قبولی آن را می‌خواهند. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ» «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۳. کار مهم نیست، قبول شدن آن اهمیّت دارد. حتّی اگر کعبه بسازیم، ولی مورد قبول خدا قرار نگیرد، ارزش ندارد. «رَبَّنا تَقَبَّلْ»

۴. کارهای خود را در برابر عظمت خداوند، قابل ذکر ندانیم. حضرت ابراهیم نامی از کار و بنّایی خود نبرد و فقط گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۵. در روایات آمده است: از شرایط استجابت و آداب دعا، ستایش خداوند است. ابراهیم علیه‌السّلام دعای خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنامَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (ابراهیم و اسماعیل همچنین گفتند:) پروردگارا! ما را تسلیم (فرمان) خود قرار ده و از نسل ما (نیز) امّتی که تسلیم تو باشند قرار ده و راه و روش پرستش را به ما نشان ده و توبۀ ما را بپذیر؛ که همانا تو، توبه‌پذیر مهربانی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

با آنکه حضرت ابراهیم و اسماعیل هر دو در اجرای فرمان ذبح، عالی‌ترین درجۀ تسلیم در برابر خدا را به نمایش گذاردند، امّا با این همه در این آیه از خداوند می‏‌خواهند که ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده.

گویا از خداوند تسلیم بیشتر و یا تداوم روحیّۀ تسلیم را می‌خواهند. کسی که فقط تسلیم خدا باشد، نه تسلیم عموی بت‌تراش می‌شود و نه در برابر بت‌‏ها به زانو می‌افتد و نه از طاغوت‌ها پیروی می‌کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

۱. به کمالات امروز خود قانع نشوید، تکامل و تداوم آن را از خدا بخواهید. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ»

۲. توجّه به نسل و فرزندان، یک دورنگری عاقلانه و خداپسندانه است که حاکی از وسعت نظر و سوز و عشق درونی است و بارها در دعاهای حضرت ابراهیم آمده است. «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا»

۳. راه و روش بندگی را باید از خدا آموخت؛ وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات می‌شود. «أَرِنا مَناسِکَنا»

۴. تا روح تسلیم نباشد، بیان احکام سودی نخواهد داشت. در اینجا ابراهیم علیه‌السّلام ابتدا از خداوند روح تسلیم تقاضا می‌کند، سپس راه و روش عبادت و بندگی را می‌خواهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ» «أَرِنا مَناسِکَنا»

۵. نیاز به توبه و بازگشت الطاف الهی، درهرحال و برای هر مقامی، ارزش است. «تُبْ عَلَیْنا»

در حدیث می‌خوانیم: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله هر روز، هفتاد مرتبه استغفار می‌نمود؛ با اینکه او معصوم بود و هیچ گناهی نداشت.

۶. یکی از آداب دعا، ستایش پروردگار است که در این آیه نیز به چشم می‌خورد. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» پروردگارا! در میان آنان پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد و (از مفاسد فکری، اخلاقی و عملی) پاکیزه‌شان نماید، همانا که تو خود توانا و حکیمی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:


این آیه، دعایی دیگر از حضرت ابراهیم علیه‌السّلام را بازگو می‌کند که بیانگر عظمت فوق‌العاده روح، و ترسیم‌کنندۀ سوز و اخلاص درونی اوست؛ با آنکه خود در حال حیات و از پیامبران برجستۀ الهی است، برای نسل‌های آینده دعا می‌‌کند که پروردگارا! در میان مردم و ذریّۀ من، پیامبری از خودشان مبعوث کن.

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «أنا دعوة ابی ابراهیم» من نتیجۀ اجابت دعای پدرم ابراهیم هستم که فرمود: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» «تفسیر صافی و المیزان»

با آنکه در دعای ابراهیم علیه‌السّلام تعلیم بر تزکیه مقدّم شده است، امّا خداوند در اجابت این دعا، تزکیه را مقدّم داشته تا به ابراهیم هشدار دهد که تزکیه، با ارزش‌تر است و تعلیم در مرتبۀ بعدی است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» «جمعه، ۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:

۱. نیاز به رهبر آسمانی، از اساسی‏‌ترین نیازهای جامعۀ بشری است. اگر قرن‏‌ها قبل برای آن دعا می‌شود، نشان‌دهندۀ اهمیّت و ارزش و نقش آن است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ» «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ»

آری، بالا بردن دیوارهای کعبه بدون حضور رهبر معصوم و الهی، بت‌خانه‌ ای بیش از آب درنمی‌‏آید.

۲. هدف از بعثت پیامبران، تعلیم و تزکیه مردم بر اساس کتاب آسمانی است. «یَتْلُوا»«یُعَلِّمُهُمُ»«یُزَکِّیهِمْ»

۳. علم و دانش زمانی نتیجه می‏‌دهد که همراه با بینش و حکمت، و همراه با تزکیه و تقوی باشد. «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰ - تفسیر نور:

«وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» کیست که از آیین ابراهیم روی بگرداند، مگر کسی‌که خود را (فریب داده و) بی‌خردی کند؟ و همانا ما او را در این جهان برگزیدیم و قطعاً او در جهان دیگر (نیز) از صالحان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

در آیات قبل، گوشه‌هایی از اهداف و شخصیّت حضرت ابراهیم بیان گردید.

این آیه با توجّه به تابناکی و پاکی چهرۀ ابراهیم و آیین او می‌پرسد، چه‌کسی جز افراد نادان و سفیه از ابراهیم و اهداف او اعراض می‌کند؟!

آیین او به‌قدری ارزش دارد که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله مفتخر است که راه او راه ابراهیم است.

ابراهیم کسی است که در منطق، مخالف کافر را مبهوت می‌کند: «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» «بقره، ۲۵۸»

و در شجاعت یک تنه همۀ بت‌‏ها را می‏‌شکند: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً» «انبیاء، ۵۸»

قرآن او را حلیم معرّفی می‌‏نماید

در صبر و توکّل نیز نمونه و سرآمد است تا آنجا که درون آتش افکنده می‌‏شود بی‌آنکه واهمه‌ای داشته باشد.

در سخاوت گوسالۀ چاقی را برای مهمانان کباب می‌‏کند.

در تسلیم، کودک خود را در بیابان بی‌آب‌وگیاه مکه رها کرده و آن‌گاه که او به سن نوجوانی می‌رسد، به امر خداوند کارد بر گلوی او می‌گذارد.

آری، انسان تنها با فریب‌دادن خرد خویش می‌تواند از ادیان الهی گریزان باشد. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

ابراهیم علیه‌السّلام در دعایی از خداوند خواست که: «أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» «شعراء، ۸۳» خداوند دعای او را استجابت کرده و می‌‏فرماید: ابراهیم در آخرت از صالحان است.

کسی‌که راه ابراهیم را که برای نسل بشر، مرکز امن، رهبر معصوم، رزق فراوان، توفیق اسلام و تسلیم، قبول توبه و سعادت از خدا طلب می‌‏کند، رها کرده و به‌دنبال دیگران برود، سفیه و نادانی بیش نیست!!

در فرهنگ قرآن، به افرادی که حقایق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند، سفیه گفته می‌شود.

چنان‌که به بنی‌اسرائیل به‌جهت بهانه‌های بی‌موردی که دربارۀ تغییر قبله می‌گرفتند، سفیه گفته شده است: «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

در ذیل آیۀ «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ» نیز از امام علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: کسی‌که شراب بخورد، سفیه است. چنین شخصی به‌جای نوشیدنی‌های مفید و حلال، به سراغ آشامیدنی مضرّ و حرام می‌رود.

آری، کسانی که راه حقّ را رها نموده و بی‌‏راهه می‌روند، سفیه هستند و آن‌کس که در انتخاب رهبر و مکتب، قدم درست بردارد عاقل است.

در حدیث می‏‌خوانیم: عقل همان چیزی است که به‌وسیلۀ آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

۱. سفیه کسی است که منطق، مکتب، رهبر و راه حق را نادیده گرفته و به‌دنبال هوس‌های خود یا دیگران رهسپار شود. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

۲. دین‌داری، خردورزی، و اعراض از آن، دلیلِ بی‏‌خردی است. «مَنْ یَرْغَبُ» «سَفِهَ نَفْسَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱ - تفسیر نور:

«إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ» (به‌خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگار ابراهیم به او گفت: تسلیم شو. گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱:

۱. مقامات و الطاف الهی، بدون دلیل به کسی واگذار نمی‌‏شود. اگر خداوند ابراهیم را برمی‌‏گزیند، به خاطر روحیّۀ تسلیم‌پذیری او در برابر خداست. «أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ»

۲. فلسفۀ تسلیم انسان در برابر خداوند آن است که او ربّ‌العالمین است. «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲ - تفسیر نور:

«وَ وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آیین سفارش نمودند (و گفتند:) فرزندان من! خداوند برای شما این دین (توحیدی) را برگزیده است. پس (تا پایان عمر بر آن باشید و) جز در حال تسلیم (و فرمان‌برداری) نمیرید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲:

۱. در فکر سلامت عقیده و ایمان نسل و فرزندان خود باشیم و در وصایای خود تنها به جنبه‏‌های مادّی اکتفاء نکنیم. «وَصَّی» «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

۲. راه حق، همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است. انبیاء همین راه را سفارش می‌‏نمودند. «وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ»

۳. خداوند در میان همۀ راه‌ها، راه دین را برای ما برگزیده است. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ»

۴. حُسن عاقبت و مسلمان مردن مهم است. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» بسیار افرادی که اهل ایمان بودند، ولی مرتد و کافر شدند. «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» «نساء، ۱۳۷»

۵. گرچه زمان و مکان مردن به دست ما نیست، ولی می‌‏توانیم زمینۀ حسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده و عمل درست و دعا و دوری از گناه و افراد فاسد، فراهم کنیم. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳ - تفسیر نور:

«أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» آیا شما (یهودیان) هنگامی‌که مرگ یعقوب فرا رسید، حاضر بودید؟! آن‌هنگام‌که به فرزندان خود گفت: پس از من چه می‌‏پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا، و ما در برابر او تسلیم هستیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

گروهی از یهود اعتقاد و ادّعا داشتند که یعقوب هنگام مرگ، فرزندان خود را به دینی که یهود، با تمام تحریفاتش به آن معتقد بودند، سفارش و توصیه کرده است و آنها بدین سبب به آئین خود پای بند هستند.

خداوند در ردّ این ادّعا و اعتقاد، آنان را مورد سؤال قرار می‌دهد که آیا شما در هنگام مرگ بر بالین یعقوب حاضر بوده‌اید که اینگونه می‌گویید؟

بلکه او از فرزندان خود اسلام و تسلیم در برابر خداوند را خواست، و فرزندان به او وعده دادند که عبادت و پرستش خدای یگانه و تسلیم بودن در برابر او را در پیش گیرند.

در قرآن از جد و عمو، به پدر «أب» تعبیر می‌‏کند. «آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ» چون ابراهیم، جدّ فرزندان یعقوب و اسماعیل، عموی آنان بوده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

۱. سخن باید بر اساس علم و آگاهی باشد. «أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ»

۲. مرگ به سراغ همه می‌آید، حتّی پیامبران. «حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ»

۳. حسّاس‌‏ترین زمانِ زندگی، لحظۀ مرگ است و حسّاس‏‌ترین مسئله، موضوع دین و عقیده و حسّاس‌ترین مخاطب، نسل انسان است. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ»

۴. موعظه در آستانۀ مرگ، آثار عمیقی دارد. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ»

۵. پدران باید نسبت به آیندۀ دینی فرزندان خویش، توجّه داشته باشند؛ حتّی فرزندان انبیاء در معرض خطر بی‌دینی هستند. «ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی»

۶. همۀ انبیا، به عبادت و تسلیم در برابر خداوند سفارش می‌‏کردند. «إِلهاً واحِداً»

۷. فقط در برابر فرمان خداوند، تسلیم شویم. «لَهُ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴ - تفسیر نور:

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ» آنها امّتی بودند که درگذشتند، دستاورد آنها مربوط به خودشان و دستاورد شما نیز مربوط به خودتان است و شما از آنچه آنان انجام داده‌‏اند، بازخواست نخواهید شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

یکی از اشتباهات بنی‌اسرائیل این بود که به نیاکان و پیشینیان خویش، بسیار مباهات و افتخار می‌کردند و گمان‌شان این بود که اگر خودشان آلوده باشند، به خاطر کمالات گذشتگان‌شان، مورد عفو قرار خواهند گرفت.

این آیه به آنان هشدار می‌دهد که شما مسئول اعمال خویش هستید، همچنان‌که آنان مسئول کرده‌های خویش هستند.

در کتاب غرر الحکم از حضرت علی علیه‌السّلام آمده است: «الشرف بالهمم العالیة لا بالرمم البالیة» شرافت و بزرگی به همّت‌‏های عالی و بلند است، نه به استخوان‌های پوسیدۀ نیاکان و گذشتگان.

در تاریخ می‌بینیم که افراد در سایۀ عمل خویش، آیندۀ خود را رقم می‌‏زنند.

زن فرعون اهل بهشت می‌شود، ولی همسر لوط در اثر بدکرداری، به دوزخ رهسپار می‏‌شود.

اینها نمونۀ عدالت و نظام حقِ پروردگار است.

در حدیثی از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: ای بنی‌هاشم، مبادا سایر مردم برای آخرت خود کار کنند، ولی شما به انساب خود دل خوش کنید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

۱. نسبت خویشاوندی، در قیامت کارساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ»

۲. آیندۀ هر کس و هر جامعه‌‏ای، در گرو عمل خود اوست. «وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۰۲ - ۲۱۲.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۷۳

و هو الذى خلق السماوات و الارض بالحق و يوم يقول كن فيكون قوله الحق و له الملك يوم ينفخ فى الصور عالم الغيب و الشهادة و هو الحكيم الخبير(۷۳)


ترجمه:
۷۳ - او كسى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و آن روز كه به آنها مى گويد موجود باش ، موجود مى شود، سخن او حق است و در آن روز كه در صور دميده مى شود حكومت مخصوص او است ، از پنهان و آشكار با خبر است و حكيم و آگاه مى باشد.

تفسیر
اين آيه در حقيقت دليلى است بر مطالب آيه قبل و دليلى است بر لزوم تسليم در برابر پروردگار، و پيروى از رهبرى او، لذا نخست مى گويد: او خدائى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريده است (و هو الذى خلق السماوات و الارض ‍ بالحق ).
تنها چنين كسى كه مبدا عالم هستى است ، شايسته رهبرى مى باشد و بايد تنها در برابر فرمان او تسليم بود، زيرا همه چيز را براى هدف صحيحى آفريده است .
منظور از حق در جمله بالا همان هدف و نتيجه و مصالح و حكمتها است يعنى هر چيزى را براى خاطر هدف و نتيجه و مصلحتى آفريد، در حقيقت اين جمله شبيه مطلبى است كه در سوره ص آيه 77 آمده آنجا كه مى فرمايد: و ما خلقنا السماء و الارض ‍ و ما بينهما باطلا: ما آسمان و زمين و آنچه در ميان آنها است بيهوده و بيهدف نيافريديم .
سپس مى فرمايد: نه تنها مبدا عالم هستى او است ، بلكه رستاخيز و قيامت نيز به فرمان او صورت مى گيرد و آن روز كه فرمان مى دهد رستاخيز بر پا شود فورا بر پا خواهد شد (و يوم يقول كن فيكون ).
بعضى احتمال داده اند كه منظور از اين جمله همان آغاز آفرينش و مبدا جهان هستى باشد كه همه چيز به فرمان او ايجاد شده است ، ولى با توجه به اينكه
يقول فعل مضارع است ، و اينكه قبل از اين جمله اشاره به اصل آفرينش شده و همچنين با توجه به جمله هاى بعد ميتوان گفت كه اين جمله مربوط به رستاخيز و فرمان الهى در باره آن است همانطور كه در جلد اول صفحه 299 (ذيل آيه 117 بقره ) گفتيم منظور از جمله كن فيكون اين نيست كه خداوند يك فرمان لفظى به عنوان موجود باش صادر ميكند بلكه منظور اين است هر گاه اراده او به آفرينش چيزى تعلق گيرد، بدون نياز به هيچ عامل ديگرى ، اراده اش ‍ جامه عمل به خود ميپوشد، اگر اراده كرده است يك دفعه موجود شود، يك دفعه موجود خواهد شد و اگر اراده كرده است تدريجا موجود گردد، برنامه تدريجى آن شروع خواهد شد. بعد اضافه مى كند كه گفتار خداوند حق است يعنى همان طور كه آغاز آفرينش بر اساس هدف و نتيجه و مصلحت بود، رستاخيز نيز همانگونه خواهد بود. (قوله الحق ).
و در آن روز كه در صور دميده مى شود و قيامت بر پا ميگردد، حكومت و مالكيت مخصوص ذات پاك او است (و له الملك يوم ينفخ فى الصور).
درست است كه مالكيت و حكومت خداوند بر تمام عالم هستى از آغاز جهان بوده و تا پايان جهان و در عالم قيامت ادامه خواهد داشت و اختصاصى به روز رستاخيز ندارد، ولى از آنجا كه در اين جهان يك سلسله عوامل و اسباب در پيشبرد هدفها و انجام كارها مؤثر است گاهى اين عوامل و اسباب انسان را از خداوند كه مسبب الاسباب است غافل ميكند، اما در آن روز كه همه اين اسباب از كار ميافتد، مالكيت و حكومت او از هر زمان آشكارتر و روشنتر ميگردد، درست نظير آيه ديگرى كه مى گويد: لمن الملك اليوم لله الواحد القهار: حكومت و مالكيت امروز (روز قيامت ) براى كى است ؟ تنها براى خداوند يگانه پيروز است (سوره غافر - آيه 16).
در باره اينكه منظور از (صور)كه در آن دميده مى شود چيست و چگونه اسرافيل در صور ميدمد تا جهانيان بميرند و بار ديگر در صور ميدمد تا همگى زنده شوند و قيامت بر پا گردد، در ذيل آيه 68 سوره زمر به خواست خدا مشروحا بحث خواهيم كرد، زيرا تناسب بيشترى با آن آيه دارد. و در پايان آيه اشاره به سه صفت از صفات خدا كرده ،خداوند از پنهان و آشكار با خبر است (عالم الغيب و الشهادة ).
و كارهاى او همه از روى حكمت ميباشد، و از همه چيز آگاه است (و هو الحكيم الخبير).
در آيات مربوط به رستاخيز غالبا به اين صفات خدا اشاره شده است كه او هم آگاه است و هم قادر و حكيم يعنى به مقتضاى علم و آگاهيش اعمال بندگان را ميداند و به مقتضاى قدرت و حكمتش به هر كس جزاى مناسب ميدهد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

از دعاهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

اللَّهُمَّ مُنَّ عَلَيَّ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ، وَ التَّفْوِيضِ إِلَيْكَ، وَ الرِّضَا بِقَدَرِكَ، وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِكَ حَتّى‏ لَا أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَاتَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ، يَا رَبَّ الْعَالَمِين‏

خداوندا؛ بر من منّت بگذار با توکّل بر خودت، و سپردن امور به خودت، و پسندیدن تقدیراتت، و تسلیم برای دستوراتت، تا آنکه نه دوست داشته باشم آنچه به تأخیر می اندازی زودتر اتّفاق بیفتد، و نه آنچه جلو می اندازی تأخیر بیفتد، ای پروردگار جهانیان.

«کافی» ج ۲ ص ۵۸۱

بسم الله الرحمن الرحیم

بیان رحمت

لطائف عرفانی در ادعیۀ ائمّه علیهم السلام

علّامه آیةالله حسن زاده آملی

آن لطائف ذوقى و عرفانى، آن نكات سرّى كه در ادعيه و اوراد و مناجاتهاى ائمۀ اطهار ما پيدا مى ‏شود در روايات نمى‏ شود بدست آورد،

زيرا كه در روايات مخاطب مردم ‏اند و با مردم به فراخور عقل آنها صحبت مى‏ كردند و سخن مى ‏گفتند؛

اما در مناجاتها و ادعيه در خلوتخانۀ عشق، با جمال و جلال مطلق به راز و نياز مى‏ پرداختند كه آنچه گفتنى بود به زبان مى‏آوردند.

«مجموعه مقالات» ص ۱۵۶
 

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34411

جهیزیه‌ی کم سرشکستگی نیست
مبادا بروید پول قرض کنید، #جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه‌اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است. نه این سرشکستگی نیست.
بیانات امام خامنه ای در مراسم خطبه عقد زوج‌های جوان؛ ۸۱/۳/۲۹

شهید عیسی ریگی راد
شهادت:
یازدهم آبان 1365، در اطراف فرودگاه زاهدان بر اثر سانحه هوایی سقوط هواپیمای c130 ارتش

شهید«عیسی ریگی راد» در قسمتی از وصیت نامه اش به خانواده خود می نویسد: در هر کاری صداقت را پیشه کنند و به جامعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمت نمایند و تحت هیچ شرایطی رهبر و مسئولان نظام را فراموش نکنند و همیشه خدمتگزار آنها باشند و با مردم باشند با اخلاق نیکو رفتار نماینـد، از یاد خدا غافل نشوند و نمازشان را به وقت بخوانند. چون خواندن نماز انسان را از معصیت و گناه پاک می کند.

شهيد «مصيب دهقان»
شهادت: 27 اسفند ماه سال 1361

بخشی از وصیت نامه:
خداوند را شكرگزارم كه دانايى‌ام‌ داد كه خودم و او را بشناسم و راهم را انتخاب كنم. خداوند را شكر گزارم كه بينايى‌ام داد كه جهان را با ديده‌اى باز بنگرم و جهان بينى خود را انتخاب كنم...
بارالها از تو مى‌خواهم كه رزمندگان اسلام، پويندگان راه حسين و يارى دهندگان و مبلغين و ناشرين كتب و ناطقين اسلام را در پناه خودت محفوظ بدارى.
بارالهى از تو مى‌خواهم كه پاسداران برحق اسلام را يارى دهى. اى خداى مهربان از تو مى‌خواهم كه شهادت در راهت‌ را نصيبم كنى و آن طور كه تو مى‌خواهى بشوم. بار خدايا فرزندانم را فرزندانى صالح و يارى دهنده امام زمان (عج) قرارده. بار خدايا از سرتقصيرات و گناهانم و اشتباهات اين بنده حقير و ذليل و مسكين درگذرى و مرا همنشين اصحابت قرار دهى.

شهید غلامرضا زورقی
شهادت: چهارم خرداد 1367، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم زحمات شما همیشه در نظرم هست. شما باید زینبی زندگی کنید از فرهنگ غرب تقلید نکنید. شمایید که با حجاب خود به خون من بهاء می دهید …

شهید «غلام‌رضا مرزبان»
شهادت: 24 اسفندماه 1363 در منطقه شرق دجله

بخشی از وصیت نامه:
ای امت حزب‌الله! دست از این انقلاب و رهبر بر ندارید که به گمراهی خواهید افتاد و به عذاب خداوند دچار خواهید شد. پاسدار خون شهدا باشید.

شهید رجبعلی ادب هفدهم آذر ۱۳۴۵ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش هاجر نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سیزدهم اسفند ۱۳۶۴ در مریوان توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش واقع است.

بخشی از وصیت نامه:

شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با عشق انتخابش می‌کند ...

شهید محمود دولتی مقدم
شهادت: بیست و هفتم دی 1371، به عنوان فرمانده گردان امام حسن مجتبی (ع) در جاده زابل_زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
زمزمه و نغمه ای غیر از اسلام را فرصت گسترش و رشد و پیشروی ندهید. زیرا که باعث به هدر رفتن زحمات چند صد ساله پیامبران امامان و انسان های شریف و مومن را در بر خواهد داشت ...

شهید «علی یاری»

شهادت: 15 فروردین 1367 در منطقه شاخ شمیران

خداوندا! به شهدای كربلا قسمت می‌دهم، ما را نيز جزو شهدا محسوب كن. چه كنم از روزی كه از عمرم سوال می‌شود؟ چه كنم روزی كه از نعمت‌هايت سوال می‌شود؟

...

حال كه بايد يك روزی بميريم و با اين ذلت، چرا مرگ را مغلوب خودمان نكنيم و با افتخار به سراغش نرويم و در عوض شهادت و رضوان خدا را بخريم. حالا كه خدا جانی را كه خودش به ما داده خريدار است، چرا نفروشيم؟ مگر ما چقدر می‌خواهيم زنده بمانيم؟

شهید «اکبر دهباشی»
شهادت:
بیست و چهارم فروردین 1370، در پاسگاه کوله سنگی زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
خدایا چطور وقتی اسرائیل به مردم بی دفاع فلسطین حمله می کند، آمریکا از او پشتیبانی می نماید، ما مسلمانان برای چه این گونه خودخواه و بی معرفت و بی غیرت باشیم؟ ... برادران و خواهران مسلمان همکاران عزیز در راه اسلام لحظه ای درنگ نکنید، که اگر اسلام شکست بخورد، دیگر خبری از اسلام نیست ...
 

شهید«محمد حسین رافت»
شهادت:
بیست و دوم شهریور 1359، در سردشت

اما توصیه من به خانواده من این است که همیشه خوددار باشند و به مصائب حضرت زینب (س) فکر کنید. هیچ از جدایی من نگران مباشـیـد کـه اگـر مـن شهید شوم جای این دارد به پدرم تبریک بگویید. چون در راه اسلام شهید شده ام. خواهران و برادران من همیشه پیرو خط امام خمینی باشید و با حجاب خود راه اسلام و حضرت زینب (س) را ادامه دهید ...

شهید «محمد خانی»
شهادت: نوزدهم فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در پاسگاه زید

بخشی از وصیت نامه:
«ای کسانی که در پای مجالس روضه با ریختن اشک فریاد بر می‌آورید که ای کاش در کربلای حسین(ع) بودم و حسین(ع) را یاری می‌کردم. به هوش باشید که تاریخ تکرار شده است و اکنون اسلام نیاز به یاری شما دارد و هر سستی خیانت به اسلام و امام حسین(ع) است.»

شهید «حسین واحد اطربی»

شهادت: 16 فروردین 1367

بخشی از وصیت نامه:
«شما ای خواهر عزیز و مهربان! از شما می‌خواهم که در شهادتم زینب‌وار حرکت کنید به خاطر اینکه اولین هدیه بود که در راه اسلام دادید، باید سربلند و سرفراز باشید و بدانید که حجاب اسلامی شما کوبنده‌تر از خون من است.»

شهید«عیسی راحتی»
شهادت: بیست و چهارم اسفند 1360، در گیلان غرب

بخشی از وصیت نامه:
خدایا شهادت برایم آرزوست
پروردگارا با تــو پیمان می بندم که حتی یک لحظه را غنیمت شمرده و از آن یک لحظه جهت انهدام دشمن تلاش کنم انقدر بستیزم تا اگر سزاوار باشم شربت گوارای شهادت را بنوشم. خدایا شهادت برایم آرزوست ...

شهید «محمود احمدوند آورزمانی»
شهادت: 22 اسفند 1360

بخشی از وصیت نامه:
پدر و مادر عزیزم، نماز را اول وقت بخوانید زیرا ستون و پایه‌ی یکتاپرستی است. همیشه پشتیبان حق باشید حتی اگر به ضرر شما باشد. پشتیبان امام و ولایت فقیه و برای فرج و ظهور امام عصر (عج) دست به دعا باشید.
تا آخرین قطره خون خود
پاسدار و نگهبان جمهوری اسلامی باشید.

شهید «داود ابراهیمی»
شهادت: سی‌ام اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در سومار

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم! همان‌طوری که من راه حسین(ع) را در پیش گرفته‌ام شماها هم دنباله راه زینب (س) را ادامه بدهید.
واجب شرعی بود بر ما جوانها که در دفاع از دین جد ما محمد (ص) بپا خیزیم ...

شهید «اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی»

شهادت: بیست و چهارم تیر 1361، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
پدر جان برایم غصه نخورید که من شهید می شوم چون من راه خدا را می پیمایم و در راه اسلام شهید می شوم اگر شهید شدم به مراد خودم رسیدم ... پدر اگر شهید شدم و بدنم را نیاوردند، ناراحت نشوی، چون کسی که برای جنگ می آید، جانش را فدای راه حسین(ع) و راه امام را می پیماید ...

شهید «سیدابوالفضل آتشی مریم‌آبادی»
شهادت: 20 فروردین 1366 در عملیات کربلای8

بخشی از وصیت نامه:
ای مادر و خواهر گرامی! دوست دارم كه در مرگ من همانند زينب(س) در مرگ برادرش، استقامت داشته باشيد و زينب‌وار با دشمنان اسلام مبارزه نماييد ...
دوستان! به راه پاک رهبر روح الله ايمان داشته باشيد و در راه پيشبرد اهداف جمهوری اسلامی با وحدت هرچه بيشتر تلاش نماييد.
مرا با همين لباس بسيجی به خاک بسپاريد تا منافقان و شيطان بزرگ بدانند كه من سرباز امام زمان(عج) و نايب بر حق او امام خمينی بودم.
از خواهران شهيدپرور می‌خواهم كه فرزندان خود را به اخلاق نيكو آراسته نمايند زيرا كه اين كودكان اميدان امروز و به اهتزاز درآورندگان پرچم "‌لا اله الا الله" بر فراز كاخ‌های سفيد و سرخ در فردا هستند.
از ملت شهيدپرور می‌خواهم كه دعای كميل، توسل و ساير دعاها را فراموش ننماييد و هميشه برای سلامتی رهبر دعا نماييد ...

شهید«مهدی خزائی»

شهادت: دوازدهم تیر 1365 در عملیات کربلای 1

بخشی از وصیت نامه:
شهادت می دهم که محمد(ص) فرستاده خدا و علی (ع) امام بعد از او بوده و شما را به تقوا و حفظ شئون اسلامی و پیروی از ولایت فقیه وصیت می کنم ...

شهید عبدالمجید قشونی

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: شب هاى قدر , شب قدر , لیله القدر , تفسیر , صفحۀ ۲۰ قرآن کریم , قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام , حسن زاده آملی , علامه حسن زاده آملی , جهیزیه‌ , شهید عیسی ریگی راد , شهيد مصيب دهقان , شهید غلامرضا زورقی , شلمچه , شهید غلام‌رضا مرزبان , شهید رجبعلی ادب , شهید محمود دولتی مقدم , شهید علی یاری , شهید اکبر دهباشی , شهید محمد حسین رافت , شهید محمد خانی , شهید حسین واحد اطربی , شهید عیسی راحتی , شهید محمود احمدوند آورزمانی , شهید داود ابراهیمی , شهید اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی , شهید سیدابوالفضل آتشی مریم‌آبادی , شهید مهدی خزائی , شهید عبدالمجید قشونی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام علی علیه السلام , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاک بمال ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 17 فروردين 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

حدیث حضرت فاطمه الگوی امام زمان
امام زمان علیه السلام فرمودند:
وَ فی إِبْنَةِ رَسُولِ اللّهِ صلّى الله علیه و آله و سلم لی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛

دختر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلم (فاطمه زهرا علیها السلام) براى من، اسوه و الگویى نیکو است.
الغیبة طوسى، ص286، ح245 ؛ احتجاج، ج2، ص279 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص180، ح9 .
شرح حدیث:
شیخ طوسى رحمه الله، در کتاب الغیبة خویش، قصّه‌ى مشاجره‌ى ابن ابى غانم قزوینى با جماعتى از شیعه درباره‌ى امر جانشینى امام عسکرى علیه السلام را نقل کرده است. ابن ابى غانم، به جانشینى براى حضرت امام عسکرى علیه السلام اعتقادى نداشت. عدّه‌اى از شیعیان نامه‌‎اى به حضرت مى‌نویسند و در آن مشاجره‌اى را که میان ابن ابى غانم و جماعت شیعه ایجاد شد، یادآور مى‌شوند.

حضرت، در جواب نامه به خطّ مبارک خود، بعد از دعا براى عافیت شیعیان از ضلالت و فتنه‌ها و درخواست روح یقین و عاقبت بخیرى آنان و تذکر به امورى چند، مى‌فرماید:
فاطمه زهرا علیها السلام، دختر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلم، براى من، در این مسأله، الگوى خوبى است.

در این که حضرت کدام گفتار یا رفتار حضرت زهرا علیها السلام را سرمشق خویش قرار داده‌اند، احتمال‌هاى مختلفى بیان شده است. که در این‌جا به سه مورد از آنها اشاره مى‌شود:

1. حضرت زهرا علیها السلام تا پایان عمر شریفش، با هیچ حاکم ظالمى بیعت نکرد. حضرت مهدى علیه السلام هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد.

2. شأن صدور این نامه این است که برخى از شیعیان، امامت ایشان را نپذیرفته‌اند. حضرت مى‌فرمایند:
اگر مى‌توانستم و مُجاز بودم، آن چنان مى‌کردم که حق بر شما کاملاً آشکار شود به گونه‌اى که هیچ شکّى براى شما باقى نماند؛ ولى مقتداى من حضرت زهرا علیها السلام است. ایشان، با این که حق حکومت از حضرت على علیه السلام سلب شد، هیچ گاه براى بازگرداندن خلافت، از اسباب غیرعادى استفاده نکرد. من نیز از ایشان پیروى مى‌کنم، و براى احقاق حقّم در این دوران، راه‌هاى غیرعادى را نمى‌پیمایم.

3. حضرت در پاسخ نامه فرموده است:
اگر علاقه و اشتیاق فراوان ما به هدایت و دستگیرى از شما نبود، به سبب ظلم‌هایى که دیده‌ایم از شما مردمان روى گردان مى‌شدیم.
حضرت، با اشاره به حضرت زهرا علیها السلام مى‌خواهند بفرمایند، همان طورى که اذیت و آزارى که دشمنان نسبت به حضرت فاطمه علیها السلام روا داشتند و سکوتى که مسلمانان پیشه کردند، هیچ کدام سبب نشد که ایشان از دعا براى مسلمانان دست بکشد، بلکه دیگران را بر خود مقدم مى‌داشت، من نیز این ظلم‌ها و انکارها را تحمّل مى‌کنم و از دلسوزى و راهنمایى و دعا و ... براى شما، چیزى فرو نمى‌گذارم.

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى علیه السلام، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

حدیث حق با ما اهل بیت است
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
الْحَقُّ مَعَنا فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا، وَنَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَالْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا

حق با ما اهل بیت است و کناره گیرى عده اى از ما هرگز سبب وحشتمان نمى شود؛ چرا که ما دست پرورده هاى پروردگاریم، و دیگر مخلوقین خداوند، دست پرورده هاى ما هستند.
الغیبة، شیخ طوسى، ص285، ح245 ؛ احتجاج، ج2، ص278 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص178، ح9 .
شرح حدیث:
این حدیث شریف را شیخ طوسى(رحمه الله)، با سند معتبر، از ابوعمرو عمرى، از امام زمان(علیه السلام) نقل کرده است.حضرت(علیه السلام) در این فقره از حدیث، به سه نکته اشاره مى فرماید:
1. تمام حقّ و حقیقت، با اهل بیت(علیهم السلام) و همراه با آنان است.
باید توجه داشت که جمله ى «الحقّ معنا» با جمله ى «اهل البیت مع الحق» فرق مى کند؛ زیرا مفهوم جمله ى نخست آن است که اهل بیت(علیهم السلام) محور اساسى براى تشخیص حقّ از باطل اند و براى شناخت این دو از هم دیگر باید به سنّت و رفتار و کردار آنان رجوع کرد؛ بر خلاف مفهوم جمله ى دوم. همین معنا، از حدیث «علیّ مع الحقّ والحقّ مع علیّ»[1] نیز استفاده مى شود.
2. کسى که حقّ با اوست نباید از اِعراض دیگران از او و تنها ماندنش، به وحشت بیفتد و به کمى یا زیادى طرف داران خود نگاه کند.
حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) به هشام مى فرماید:
اى هشام! اگر در دست تو گردویى است و همه ى مردم مى گویند که آن دُرّ است، براى تو نفعى ندارد؛ زیرا تو مى دانى که در دستت گردو است؛ و نیز اگر در دست تو دُرّ است، و مردم مى گویند گردو است، به تو ضررى نمى رسد؛ زیرا تو مى دانى که آن چه در دست توست دُرّ است[2].
هم چنین امام على(علیه السلام) مى فرماید:
در راه هدایت، از کمى اهل آن وحشت نکنید[3].
3. درباره ى جمله ى سومى که در این حدیث آمده است، دو تفسیر متفاوت وجود دارد که مانعى در جمع این دو نیست. در ذیل به آن ها اشاره مى کنیم:
الف) همانا اهل بیت(علیهم السلام)، در عقاید و اعمال دینى، محتاج به مردم نیستند، و آن چه از جانب خداوند به واسطه ى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به آنان رسیده است، آنها را کفایت مى کند؛ در حالى که امّت، در این امور، محتاج به اهل بیت اند، و تنها رجوع به کتاب و سنّت، آنان را کفایت نمى کند، و بدون مراجعه به اهل بیت(علیهم السلام) قطعاً گمراه و هلاک مى شوند.
ب) نعمت هاى خداوند بر اهل بیت(علیهم السلام)، مباشرتاً و بدون واسطه ى کسى نازل مى گردد، در صورتى که نعمت هایى که خداوند بر مردم نازل مى کند، بدون واسطه ى اهل بیت(علیهم السلام)نخواهد بود.

پی نوشت ها:
[1]. احتجاج، ج1، ص97 ؛ بحارالأنوار، ج29، ص243، ح11 .
[2]. تحف العقول، ص386 ؛ بحارالأنوار، ج75، ص300، ح1 .
[3]. نهج البلاغه، حکمت201 ؛ بحارالأنوار، ج64، ص158، ح1 .
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

اوصاف اوصیاء در حدیث امام زمان
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
أَحْیى بِهِمْ دینَهُ، وَأَتَمَّ بِهِمْ نُورَهُ، وَجَعَلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ إِخْوانِهِمْ وَبَنی عَمِّهِمْ وَالاَْدْنَیْنَ فَالاَْدْنَیْنَ مِنْ ذَوی أَرْحامِهِمْ فُرْقاناً بَیِّناً یُعْرَفُ بِهِ الْحُجَّةُ مِنَ الْمَحْجُوجِ، وَالاِْمامُ مِنَ الْمَأْمُومِ، بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ، وَبَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُیُوبِ، وَطَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَنَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ، وَجَعَلَهُمْ خُزّانَ عِلْمِهِ، وَمُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِهِ، وَمَوْضِعَ سِرِّهِ، وَأَیَّدَهُمْ بِالدَّلائِلِ، وَلَوْلا ذلِکَ لَکانَ النّاسُ عَلى سَواء، وَلاَِدَّعى أَمْرَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ کُلُّ أَحَد، وَلَما عُرِفَ الْحَقُّ مِنَ الْباطِلِ، وَلا الْعالِمُ مِنَ الْجاهِلِ

اوصیا کسانى هستند که خداوند متعال، دینش را با آنان زنده مى کند، و نورش را با آنان کاملاً مى گسترد و سیطره مى دهد. خداوند میان آنان و برادران و عموزادگان و دیگر خویشاوندانشان تفاوت آشکارى گذاشته است که به سبب آن، حجّت از غیر حجّت، و امام از مأموم، شناخته مى شود. آن تفاوت آشکار این است که آنان را از گناهان محفوظ و مصون داشته، از عیوب مبرّا کرده، از پلیدى پاک گردانیده، از اشتباه منزهشان داشته، آنان را خزانه داران علم و حکمت و پرده داران سرّ خود قرار داده و آنان را با دلیل ها تأیید کرده است. اگر این گونه نبود، همه ى مردم با هم یکسان بودند و هر کس مى توانست ادعاى امامت کند که در این حال، حقّ از باطل و عالم از جاهل، تشخیص داده نمى شد.
الغیبة، طوسى، ص288، ح246؛ احتجاج، ج2، ص280؛ بحارالأنوار، ج53، ص194و195، ح21.
شرح حدیث:
این کلمات، از جمله مطالبى است که امام زمان(علیه السلام) در جواب نامه ى احمد بن اسحاق مرقوم داشته است. آن حضرت(علیه السلام) بعد از اشاره به نکاتى چند، به حقیقت و شأن و مقام امامت و امام پرداخته و خصوصیاتى را براى امام بیان فرموده است، تا سبب تمایز امام حق از مدعى دروغین امامت باشد:
1. امام کسى است که به سبب او دین خدا زنده خواهد ماند؛ زیرا او است که در هنگام اختلافات و وقوع فتنه ها و شبهه ها، حقّ را از باطل تشخیص مى دهد و مردم را به دین واقعى هدایت مى کند.
2. نور خدا که با رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) شروع شد، با امام تمام و کامل مى شود.
3. خداوند متعال، در ذریه ى پیامبر، براى تمیز امام از بقیه ى افراد، اوصافى اختصاصى براى امام قرار داده است، تا مردم، در امر امامت، دچار شبهه نشوند، خصوصاً هنگامى که بعضى از ذریه ى پیامبر، ادعاى دروغین امامت مى کنند. برخى از این ویژگى ها، عصمت از گناهان، دورى از عیوب، طهارت از پلیدى، نزاهت و پرهیز از اشتباه و ... است. اگر این ویژگى ها نبود، هر کس مى توانست ادعاى امامت کند و بدین سان، حق و باطل جدا شدنى نبودند و در نتیجه، دین الهى بر جهانیان حاکم نمى شد.

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

حدیث ائمه پناهگاه خلق
امام زمان(علیه السلام)
أَوَ ما رَأَیْتُمْ کَیْفَ جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ مَعاقِلَ تَأْوُونَ إِلَیْها، وَأَعْلاماً تَهْتَدُونَ بِها مِنْ لَدُنْ آدَمَ(علیه السلام

آیا ندیدید که چگونه خداوند براى شما، ملجأهایى قرار داد که به آنان پناه برید و عَلَم هایى قرار داد تا با آنان هدایت شوید، از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تا کنون.
الغیبة، شیخ طوسى، ص286، ح245 ؛ احتجاج، ج2، ص278 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص179، ح9 .
شرح حدیث:
این عبارت، قسمتى از توقیعى است که از ناحیه ى حضرت، به خاطر اختلاف میان ابن أبى غانم قزوینى و جماعتى از شیعیان صادر شده است. ابن ابى غانم معتقد بود که براى امام حسن عسکرى(علیه السلام) جانشینى نیست و امامت به ایشان ختم شده است. گروهى از شیعیان، به حضرت مهدى(علیه السلام)نامه مى نویسند و داستان را باز مى گویند. از ناحیه ى حضرت نامه اى صادر مى شود که حدیث فوق بخشى از آن است.
امام زمان(علیه السلام) بعد از سفارش هاى زیاد در دورى از تردید و شک در امر امامت و وصایت و جانشینى، مى فرمایند: مسئله ى وصایت، در طول تاریخ بشریت، ثابت است و تا انسان وجود دارد، زمین، خالى از حجّت نیست. حضرت مى فرماید:
تاریخ را بنگرید! آیا زمانى را خالى از حجّت دیده اید که اینک اختلاف کرده اید؟
حضرت، در این قسمت از حدیث، براى امامت، دو فایده برشمرده است: یکى، ملجأ و پناه مردم در گرفتارى ها، و دیگرى هدایت کردن مردم به دین الهى؛ زیرا امام معصوم(علیه السلام) نه تنها هدایتگر مردم به شریعت و دین الهى است، بلکه در مسائل مادّى و دنیوى نیز حلاّل مشکلات مختلف آنان خواهد بود.

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

حدیث وجوه سه گانه علم ائمه
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
عِلْمُنا عَلى ثَلاثَةِ أَوْجُه: ماض وَغابِر وَحادِث، أَمَّا الْماضی فَتَفْسیرٌ، وَأَمَّا الْغابِرُ فَمَوْقُوفٌ، وَأَمَّا الْحادِثُ فَقَذْفٌ فیِ الْقُلُوبِ، وَنَقْرٌ فی الاَْسْماعِ، وَهُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنا، وَلا نَبیَّ بَعْدَ نَبِیِّنا

علم ما اهل بیت(علیهم السلام) بر سه نوع است: علم به گذشته و آینده و حادث. علم گذشته، تفسیر است؛ علم آینده، موقوف است و علم حادث، انداختن در قلوب، و زمزمه در گوش هاست. این بخش، بهترین علم ماست و بعد از پیامبر ما، رسول دیگرى نخواهد بود.
دلائل الإمامة، ص524، ح495 ؛ مدینة المعاجز، ج8، ص105، ح2720 .
شرح حدیث:
این عبارت، بخشى از جواب امام زمان(علیه السلام) به سؤال على بن محمّد سمرى درباره ى علم امام است.
مرحوم مجلسى(رحمه الله) در مرآة العقول، در تفسیر این سه نوع علم مى فرماید:
علم ماضى یعنى علمى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)براى اهل بیت(علیهم السلام)تفسیر کرده اند؛ نیز شامل علومى است از وقایع گذشته درباره ى انبیا و امّت هاى پیشین، و حوادثى که براى آنان اتّفاق افتاده و خبر از شروع امور و عوالم است.
مراد از «غابر»، علومى است که به امور آینده تعلّق مى گیرد؛ زیرا، غابر به معناى «باقى» است. مراد از غابر خبرهاى حتمى است که مربوط به آینده ى جهان است. و بدین سبب امام آن را به «موقوف» تفسیر کرده اند که علومى که تعلق به آینده ى جهان دارد، مختصّ به اهل بیت(علیهم السلام)است. موقوف، یعنى «مخصوص».
مراد از علم حادث، علمى است، که به تجدد احوال موجودات، تجدّد پیدا مى کند، ویا تفصیل مجملات است ... مراد از «قذف در قلوب»،الهام الهى بدون واسطه ى ملک است.
مراد از «نقر در اسماع» الهام الهى است به واسطه ى ملک.
دلیل افضلیّت نوع سوم این است که الهام ـ با واسطه یا بدون واسطه ـ به اهل بیت(علیهم السلام)اختصاص دارد.
از آن جا که ادعاى الهام الهى، ممکن است انسان را به توهّم نبوّت بیندازد، حضرت در پایان به این نکته اشاره دارد که پس از پیامبر ما، پیامبرى نخواهد آمد[1].

پی نوشت:
[1]. ر.ک: مرآة العقول، ج3، ص136و137 .
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

قلوب ائمه در خدمت اراده الهی
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
قُلُوبُنا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللّهِ، فَإِذا شاءَ شِئْنا، وَاللّهُ یَقُولُ: وَما تَشاؤُونَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ(سوره ى تکویر، آیه ى 29)

دل هاى ما ظروفى براى خواست خداوند است. اگر خدا چیزى را اراده کند و بخواهد، ما نیز اراده کرده، خواهیم خواست. خداوند متعال مى فرماید: و شما نمى خواهید مگر این که خداوند بخواهد.
الغیبة طوسى، ص247، ح216 ؛ الهدایة الکبرى، ص359 ؛ کشف الغمة، ج3، ص303 ؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص459 ؛ دلائل الامامة، ص506 ؛ بحارالأنوار، ج25، ص337، ح16.
شرح حدیث:
امام زمان(علیه السلام) در این کلام، در ردّ مقصِّره[1] و مفوّضه[2]، خطاب به کامل بن ابراهیم مى فرماید:
آنان دروغ مى گویند، بلکه قلوب ما ظرف هایى است از براى خواست خداوند. هر چه او بخواهد، ما مى خواهیم، و در مقابل خواست خداوند، از خود اراده و خواست مستقلى نداریم.
در حدیثى از امام کاظم(علیه السلام) آمده است:
همانا خداوند قلوب امامان را در مسیر اراده ى خود قرار داده است؛ پس هر گاه خداوند متعال چیزى را بخواهد، آنان آن چیز را مى خواهند؛ و این سخن خداوند متعال است که مى فرماید: و شما نمى خواهید مگر این که خداوند بخواهد.[3]
از این کلامِ امام زمان(علیه السلام) نکاتى استفاده مى شود که به چند مورد از آن ها اشاره مى کنیم:
1. قلب ها ظروف واردات خواسته هاى الهى یا شیطانى است.
2. امامان معصوم اند؛ زیرا اراده ى اهل بیت(علیهم السلام)، همان اراده ى الهى است، کسى که چنین باشد، از مقام عصمت برخوردار است.
3. اراده ى اهل بیت(علیهم السلام) بر اراده ى خداوند پیشى نمى گیرد و نیز از آن تأخیر نمى افتد. ما نیز باید نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) چنین باشیم.
4. بدون تعلّق اراده ى خداوند به چیزى، اهل بیت(علیهم السلام)اراده ى آن چیز را ندارند.

پی نوشت:
[1]. «مقصّره» کسانى هستند که براى اهل بیت، از ولایت خدا، چیزى را قائل نیستند.
[2]. «مفوّضه» گروهى از مسلمانان اند که معتقدند، خداوند، بعد از خلقت عالم، اراده ى خود را به امامان واگذار کرده و آنان، به هر نحو که بخواهند، در این عالم تصرّف مى کنند.
[3]. تفسیر على بن ابراهیم، ج2، ص409 ؛ بصائر الدرجات، ص537، ح47 ؛ بحارالأنوار، ج5، ص114، ح44 .
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

حدیث نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاک بمال
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
ما أَرْغَمَ أَنْفَ الشَّیْطانِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلاةِ، فَصَلِّها وَأَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ

هیچ چیز به مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى ساید، پس نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاک بمال.
کمال الدین، ج2، ص520، ح49 ؛ فقیه، ج1، ص498، ح1427 ؛ تهذیب الأحکام، ج2، ص175، ح155 ؛ الإستبصار، ج1، ص291، ح10 ؛ الغیبة، طوسى، ص296، ح250 ؛ احتجاج، ج2، ص298 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص182، ح11 ؛ وسائل الشیعة، ج4، ص236، ح5023 .
شرح حدیث:
این کلام از پاسخ هایى است که از ناحیه ى مقدّس امام زمان(علیه السلام)، در جواب مسائل ابى الحسین جعفر بن محمّد اسدى، صادر شده است. از این حدیث استفاده مى شود که به خاک مالیدن بینى شیطان (غلبه بر شیطان) اسباب متعدّدى دارد که بهترین آنها نماز است؛ زیرا نماز، مشتمل بر انقطاع از خلق و توجه تامّ به خداوند متعال و ذکر و یاد اوست. خداوند متعال مى فرماید:
(أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری)[1]؛ نماز را براى یاد من برپا دار.
نمازى که چنین باشد، انسان را از فحشا و منکرات باز مى دارد، و در نتیجه، انسان بر هواى نفس و شیطان غالب مى گردد.

پی نوشت:
[1]. سوره ى طه، آیه ى 14 .
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

عقوبت به تاخیر انداختن نماز صبح
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَداةَ إِلى أَنْ تَنْقَضیِ الْنُجُومْ

ملعون و نفرین شده است کسى که نماز صبح را عمداً تأخیر بیندازد، تا موقعى که ستارگان ناپدید شوند.».
الغیبة، طوسى، ص271، ح236 ؛ احتجاج، ج2، ص298 ؛ بحارالأنوار، ج52، ص16، ح12 ؛ وسائل الشیعة، ج4، ص201، ح4919 .
شرح حدیث:
این حدیث قسمتى از توقیعى است که در جواب سؤال محمّد بن یعقوب از ناحیه ى مقدسه رسیده است. امام زمان(علیه السلام)در این توقیع تأکید فراوانى بر نماز اوّل وقت کرده و کسانى را که تا روشن شدن هوا و ناپدید شدن ستاره ها نماز صبح را به تأخیر مى اندازند، نفرین شده دانسته است.
از این حدیث و احادیث دیگر استفاده مى شود که نماز سه وقت دارد:
1. وقت فضیلت: که همان اول وقت نماز است و از آن در روایات به «رضوان اللّه» تعبیر شده و بهترین وقت براى نماز همین وقت است؛ زیرا:
الف) در این وقت است که دستورِ به جاى آوردن نماز از جانب خداوند متعال صادر شده و اهمیّت دادن به دستورهاى الهى و زودتر انجام دادن آن مطلوب است.
ب) نماز در حقیقت ارتباط موجود محدود و سراپا محتاج با موجود نامحدود، و بهره بردارى از اوست، که این در حقیقت به نفع انسان است، و سرعت و فوریت در آن مطلوب است.
ج) امام زمان(علیه السلام) در اوّل وقت نماز مى خواند، و کسانى که در این موقع نماز بخوانند، به برکت نماز آن حضرت(علیه السلام)، خداوند نمازشان را قبول خواهد کرد؛ البته اختلاف افق ها تأثیرى در این موضوع ندارد؛ به عبارت دیگر، منظور انجام نمازها در زمان واحد نیست، بلکه مقصود اتحاد در یک عنوان واحد، یعنى «اداى نماز در اول وقت» است، منتها هر کسى بر حسب افق خودش.
2. آخر وقت: که در روایات با تعبیر «غفران اللّه» آمده است. تأخیر نماز از اوّل وقت به آخر وقت، مذموم است؛ لذا امام زمان(علیه السلام) چنین شخصى را ملعون و دور از رحمت خدا دانسته است. در روایتى دیگر از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم:
به جاى آوردن نماز در اول وقت موجب خشنودى خداست و به جاى آوردن آن در آخر وقت گناه، ولى مورد عفو و مغفرت خداوند است.[1]
3. خارج از وقت: به جا آوردن نماز در خارج از وقت آن است، که اصطلاحاً از آن به «قضا» تعبیر مى شود. اگر کسى نماز خود را در داخل وقت آن به جاى نیاورد، باید قضاى آن را به جاى آورد؛ و این به امر و دستور جدید است. حال اگر عمداً نماز را تا پایان وقت به تأخیر انداخته معصیت کرده است و باید از آن توبه کند و الاّ مورد عقوبت خداوند متعال قرار مى گیرد؛ ولى اگر از روى سهو و نسیان بوده و در آن قصورى نداشته باشد، مورد عقوبت الهى نخواهد بود.

پی نوشت:
[1]. فقیه، ج1، ص217، ح651 ؛ بحارالأنوار، ج79، ص351، ح23 .
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

فضیلت سجده ى شکر
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
سَجْدَةُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها ... فَإِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَالتَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ، کَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ، وَالسَّجْدَةُ دُعاءٌ وَتَسْبیحٌ

سجده ى شکر، از لازم ترین و واجب ترین مستحبات الهى است ... همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعاى بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.
احتجاج، ج2، ص308 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص161، ح3 ؛ و وسائل الشیعة، ج6، ص490، ح8514 .
شرح حدیث:
حدیث شریف، قسمتى از پاسخ امام مهدى(علیه السلام) به سؤال هاى محمّد بن عبداللّه حمیرى است. حضرت، در این کلام، به اهمیّت یکى از مستحبات، یعنى سجده ى شکر اشاره مى کند و بعد از آن به دعا و تسبیح بعد از فرایض پرداخته، فضیلت آن را مانند فضیلت فریضه بر نوافل مى داند و نیز اصل سجده و قرار دادن پیشانى بر خاک را در اجر و ثواب به منزله ى دعا و تسبیح مى داند.
از بررسى آیات و احادیث به دست مى آید که همه ى واجبات و یا همه ى مستحبات، در یک سطح و اندازه نیستند؛ مثلاً اهمیّت نماز، در میان واجبات، از همه بیش تر است؛ زیرا، قبولى اعمال، به قبول شدن نماز بستگى دارد. در میان مستحبات ـ برابر این حدیث ـ اهمیّت سجده ى شکر، از همه ى مستحبات بیش تر است. شاید علّت، این باشد که سجده ى شکر، کلید افزایش و تداوم نعمت است؛ یعنى هر گاه انسان با دیدن و یا رسیدن به نعمتى، شکر گزارد، آن نعمت تداوم مى یابد و نعمت هاى دیگر نیز نازل مى گردند. این نکته در قرآن به صراحت آمده است:
(لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ)[1]؛ اگر شکر نعمت به جاى آورید، بر نعمت شما مى افزایم.
حضرت(علیه السلام) در این حدیث به چند نکته اشاره مى فرماید:
1. سجده ى شکر، زمان و مکان خاصّى ندارد، ولى با توجّه به این حدیث، بهترین زمان براى این کار بعد از نمازهاى واجب و نوافل است.
2. سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است، در این هنگام است که انسان خود را نمى بیند و تمام عظمت و بزرگى را از آن خداوند مى داند؛ لذا این حالت، بهترین حالت براى بنده است، خصوصاً هنگامى که توأم با ذکر و شکرگزارى لفظى و قلبى باشد.
3. ثواب دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب، از ثواب دعا و تسبیح پس از نمازهاى نافله خیلى بیش تر است، همان گونه که فضیلت فرایض از نوافل بیش تر است.
4. حضرت(علیه السلام) با بیان این که سجده، دعا و تسبیح است، مى فهماند که خود سجده هم یک نوع تسبیح و دعاست و همان گونه که ذکرِ پس از نماز، مطلوب است، سجده کردن هم کارى مستحب است؛ زیرا غایت و هدف از دعا و تسبیح، خضوع و خشوع و تذلّل براى خداوند متعال است، و شکّى نیست که این غایت، در سجده، به نحو اتمّ و اکمل است.

پی نوشت:
[1]. سوره ى ابراهیم، آیه ى7 .
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

در فضیلت تسبیح تربت
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
مِنْ فَضْلِه، أَنَّ الرَّجُلَ یَنْسى التَّسْبیحَ وَیُدیرُ السُّبْحَةَ فَیُکْتَبُ لَهُ التَّسْبیحُ

از فضایل تربت حضرت سیّدالشهداء(علیه السلام)آن است که چنان چه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود، ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گر چه دعایى هم خوانده نشود.
احتجاج، ج 2، ص 312؛ بحار الأنوار، ج 53، ص 165، ح4.
شرح حدیث:
این حدیث از جمله پاسخ هایى است که امام زمان(علیه السلام) در جواب سؤال هاى محّمد بن عبداللّه حمیرى بیان فرموده اند. او در سؤالى از حضرت(علیه السلام) مى پرسد: آیا جایز است که از خاک قبر امام حسین(علیه السلام)تسبیح بسازیم؟ آیا در آن فضیلتى هست؟
حضرت(علیه السلام) ابتدا در جواب سؤال مى فرماید:
تسبیح خود را از تربت مزار امام حسین(علیه السلام)بسازید و با آن خداوند را تسبیح نمایید؛ زیرا براى تسبیح، چیزى بهتر از تربت امام حسین(علیه السلام)نیست. از جمله فضایل این تربت این است که اگر کسى ذکر را فراموش کند و تسبیح تربت را فقط در دست خود بگرداند، براى او ثواب ذکر تسبیح نوشته مى شود.
درباره ى فضیلت تسبیح با تربت حسینى، شایسته است به دو نکته اشاره کنیم:
1. تربت امام حسین(علیه السلام) از جمله تربت هایى است که خداوند متعال آن را مبارک گردانیده است؛ زیرا از قطعه زمینى است که جسد پاک و مطهّر حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) را در برگرفته است. از جمله اغراض و مقاصد عالى در استحباب تسبیح با تربت حسینى، آن است که وقتى شخص تسبیح کننده ى با تربت، آن را در دست مى گیرد، به یاد فداکارى امام حسین(علیه السلام) در پیشگاه خداوند مى افتد و این که چگونه یک انسان مى تواند در راه عقیده و مبدأ، این گونه فداکارى و با ظالمان مقابله کند. انسان در این حال به یاد آن ارواح پاک و مقدّس و مطهّرى مى افتد که در راه معشوق حقیقى فدا شدند و به ملکوت اعلى پرکشیدند. در این هنگام و با این تفکّر، حالت خضوع و خشوع در او ظاهر شده، دنیا و آن چه در آن است در نظر او حقیر جلوه مى کند، و حالت عرفانى و معنوى خاصّى در نفس او پدید مى آید و این به خاطر توسل و ارتباط با امام حسین(علیه السلام)از طریق تربت اوست؛ از این رو در روایات مى خوانیم که سجده بر تربت حسینى حجاب هاى هفت گانه را پاره مى کند.
2. یکى دیگر از آثار و برکات تسبیح با تربت امام حسین(علیه السلام) ـ که اهل بیت(علیهم السلام)در پى آن بودند ـ شناساندن مظلومیّت امام حسین(علیه السلام) به مردم است؛ زیرا شخص نمازگزار هر روز بعد از نماز و بهره مندى از آن، هنگامى که چشمش به تربت حسینى مى افتد، به یاد امام حسین(علیه السلام)و فداکارى هاى او و اصحاب و اهل بیتش مى افتد؛ و معلوم است که یادآورى چنین الگوهایى ـ از حیث روان شناسى ـ اثر تربیتى و معنوى عجیبى در نفس انسان مى گذارد، انسان ها را حسینى بار مى آورد و روح و خون حماسه ى حسینى را در وجود انسان به جنبش مى آورد.

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

منبع (ادامه ...):

https://rasekhoon.net/hadith/3997//page4

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: حدیث , حضرت فاطمه سلام لله علیها , الگو , امام زمان علیه السلام , حق , اهل بیت علیهم السلام , اوصاف , اوصیاء , ائمه , پناهگاه , خلق , علم ائمه علیهم السلام , علم , قلوب , اراده الهی , نماز , بینی , ابلیس , خاک , عقوبت , نماز صبح , ملعون , تاخیر , ستارگان , سجده ى شکر , سجده شکر , سجده , فضیلت تسبیح تربت , فضیلت , تسبیح , تربت , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره انشقاق

هشتاد و چهارمین سوره قرآن کریم است که مکی ودارای 25 آیه است.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آلهوسلم نقل شده است: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید خداوند از اینکه در روز قیامت نامه اعمالش از پشت سرش به او داده شود او را نگه می دارد.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید و ان را د رنمازهای واجب و مستحب خود مداوم بخواند خداون حاجت هایش را برآورده می سازد و چیزی بین او و خداوند فاصله نمی اندازد و در روز محاسبه مردم از نگاه و عنایت خداوند برخوردار می شود.(2)

آثار و برکات سوره

1) آمرزش گناهان

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هر کس در شب چهارشنبه چهار رکعت نماز بخواند –دو نماز دو رکعتی- و در هر رکعت بعد از حمد سوره «انشقاق» را قرائت نماید.از گناهانش چنان خارج می شود مانند روز ولادتش و خداوند برای او به ازای هر حروف قرآن که می خواند عبادت یک سال را می نویسد.(3)

2) آسان شدن زایمان

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اگر سوره انشقاق را برای زنی که زایمانش سخت شده بنویسند و بر او بیاویزند یا برای او بخوانند به زودی فارغ می شود.(4)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: سوره انشقاق را برای زنی که درد زایمان گرفته بنویسند و بر او آویزان کنند به زودی زایمان می کند ولی انجام دهنده این عمل باید پس از زایمان به سرعت این سوره را از ایشان بردارد. همچنین اگر این سوره را بر حیوان بیاویزند آن را از همه آفات نگه می دارد و اگر بر دیوار منزل نوشته شود از شرور و آفات دور نگه می دارد.(5)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص301

(2) ثواب ا لاعمال، ص121

(3) جمال الاسبوع، ص69

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص615

(5) همان

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

http://quran.anhar.ir/fazilat-315.htm

تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰ - تفسیر نور:

«وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لا النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» (ای پیامبر!) هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا (آنکه تسلیم خواستۀ آنان شوی و) از آیین آنان پیروی کنی. بگو: هدایت تنها هدایت الهی است، و اگر از هوی و هوس‌های آنها پیروی کنی، بعد از آنکه علم (وحی الهی) نزد تو آمد، هیچ سرور و یاوری از ناحیه خداوند برای تو نخواهد بود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:

بعد از تغییر قبله، ناراحتی یهود از مسلمانان بیشتر شد و احیاناً بعضی از مسلمان‏‌ها نیز تمایل داشتند قبله همان بیت‌المقدّس باشد تا بتوانند با یهود در الفت و دوستی زندگی کنند، غافل از اینکه رضایت اهل کتاب با حفظ آن حاصل نمی‌شد و انتظار آنان، پیروی از تمام آیین آنها و نه فقط قبلۀ آنان بود.

این آیه در عین اینکه خطاب به پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله است، خطاب به همۀ مسلمانان در طول تاریخ نیز هست که هرگز یهود و نصاری از شما راضی نخواهند شد، مگر آنکه تسلیم بی‏‌چون‌وچرای آنان شوید و از اصول و ارزش‌های الهی کناره بگیرید.

ولی شما مسلمان‌ها باید با قاطعیّت دستِ رد به سینۀ نامحرم بزنید و بدانید تنها راه سعادت، راه وحی است نه پیروی از تمایلات این و آن.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:

۱. دشمن، به کم راضی نیست. فقط با سقوط کامل و محو مکتب و متلاشی شدن اهداف شما راضی می‌‏شود. «لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ»

۲. اگر مسلمانان مشاهده کردند که کفّار از دین آنان راضی هستند، باید در دینداری خود تردید نمایند. دینداری کافرپسند، همان کفر است. «لَنْ تَرْضی‏» «حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»

۳. جز وحی و هدایت الهی، همه راه‌‏ها انحرافی است. «قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏»

۴. مسئولیّت عالم، بیشتر از جاهل است. «بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۵. رابطه با اهل کتاب نباید به قیمت صرف‌نظرکردن از اصول تمام شود. جذب دیگران آری؛ ولی عقب‌نشینی از اصول هرگز. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ»

۶. پیروی از تمایلات و هوس‌های مردم، منجر به قطع الطاف الهی می‌شود. یا لطف خدا، یا هوس‌های مردم. «ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» کسانی‌که به آنها کتاب آسمانی داده‌‏ایم و آن را چنان‌که سزاوارِ تلاوت است تلاوت می‌کنند، آنان به آن (قرآن یا پیامبر) ایمان می‌آورند و کسانی که به آن کافر شوند، آنان همان زیانکاران‌اند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:

در برابر یهود و نصارایی که به سبب لجاجت و سرکشی مورد انتقاد قرار گرفتند، گروهی از آنان مورد تمجید و قدردانی خداوند قرار گرفته‌اند. آنان کسانی هستند که به کتاب‌های آسمانی مراجعه کرده و نشانه‌های ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله را در آن دیده و به او ایمان می‌آورند.

در تفسیر أطیب‌البیان آمده است: مراد از «الْکِتابَ» در این آیه، قرآن و مخاطب مسلمانانی هستند که در قرائت قرآن، حقّ تلاوت را ادا نموده و به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله ایمان آورده‏‌اند.

تفسیرالمیزان نیز این معنی را احتمال داده است.
هشت‌نکته دربارۀ تلاوت قرآن به نقل از روایتی از تفسیر المیزان:

روایتی دربارۀ آداب تلاوت قرآن در تفسیر المیزان نقل شده که هشت‌نکته را مورد توجّه قرار داده است:

۱. ترتیل آیات؛

۲. تفقّه در آیات؛

۳. عمل به آیات؛

۴. امید به وعده‌‏ها؛

۵. ترس از وعیدها؛

۶. عبرت از داستان‌ها؛

۷. انجام اوامر الهی؛

۸. ترک نواهی.

در پایان روایت نیز امام صادق علیه‌السّلام فرمود: حقّ تلاوت تنها حفظ آیات، درس حروف، قرائت و تجوید نیست و بر اساس روایات، کسانی که حقّ تلاوت قرآن را ادا می‌کنند، تنها امامان معصوم می‌باشند. «کافی، ج ۱، ص ۲۱۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:

۱. رعایت انصاف حتّی در برخورد با مخالفان، لازم است. «الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»

در آیاتی که قرآن از بنی‌اسرائیل انتقاد می‌کند، کلماتی همچون «کثیر»، «اکثر» و «فریق»، به‌کاررفته است تا حقّ افراد پاکدل و مؤمن از بین نرود.

۲. حقّ تلاوت، در تلاوت با صوت زیبا و رعایت نکات تجوید خلاصه نمی‌شود؛ بلکه ایمان و عمل نیز لازم است. «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ»

۳. کسی که در انتخاب مکتب دچار انحراف شود، زیانکار واقعی است. «فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳ - تفسیر نور:

«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ * وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» ای بنی‌اسرائیل! نعمت مرا که به شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری بخشیدم یاد کنید.

و بترسید از روزی که هیچ‌کس چیزی (از عذاب خدا) را از دیگری دفع نمی‏‌کند و هیچ‌گونه عوضی از او قبول نمی‌‏گردد و هیچ شفاعتی، او را سود ندهد و (از جانب هیچ‌کسی) یاری نمی‌‏شود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:

این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کرده‌‏ایم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:

این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کرده‌ایم.
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴ - تفسیر نور:

«وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» و (به خاطر بیاور) هنگامی‌که پروردگارِ ابراهیم، او را با حوادث گوناگونی آزمایش کرد و او به خوبی از عهدۀ آزمایش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از فرزندان من نیز (امامانی قرار بده)، خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی ‏رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایستۀ این مقام هستند).
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:

حضرت ابراهیم علیه‌السّلام در بین انبیا، جایگاه و منزلت خاصّی دارد.

نام آن بزرگ‌مرد، ۶۹ مرتبه و در ۲۵ سورۀ قرآن آمده و از او همانند پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله به‌عنوان اسوه و نمونه برای بشریّت یاد شده است.

در برخی از آیات، آن بزرگوار در ردیف اخیار، صالحان، قانتان، صدّیقان، صابران و وفاکنندگان شمرده شده است.

در بزرگداشت این پیامبر بزرگ، خداوند تعابیر خاصّی به کار برده و حتّی یکی از اسرار حج را یادآوری و زنده نگهداشتن ایثارگری ‏ها و از خودگذشتگی‏‌های حضرت ابراهیم علیه‌السّلام گفته‌اند.

آن مرد الهی، در عرصه‌‏های گوناگون با انحراف و شرک مبارزه کرد؛ برهان و استدلال او در مقابل ستاره‌‏پرستان و ماه‌پرستان، مبارزۀ عملی او با بت‌پرستان، احتجاج او در برابر نمرود و سربلندی او در آزمایشات دیگر، از او انسانی اسوه و نمونه ساخت که خداوند او را به مقام امامت نصب نمود.
تعداد دفعاتی که مسئلۀ آزمایش و امتحان در قرآن مطرح شده است:

در قرآن حدود بیست مرتبه مسئلۀ آزمایش و امتحان مطرح شده و از سنّت‌های الهی است.
هدف از آزمایش چیست؟

آزمایش برای آگاه شدن خداوند نیست، زیرا او از پیش همه‌چیز را می‌داند، این آزمایش‌ها برای ظهور و بروز استعدادهای نهفته و تلاش و عمل انسان‌هاست. اگر انسان کاری نکند، استحقاق پاداش نخواهد یافت.
ابزار آزمایش چیست؟

تلخی‌‏ها و شیرینی‏‌های زندگی، همه ابزار امتحان هستند. گاهی افرادی با شداید و مصایب آزمایش می‌شوند و برخی دیگر با رفاه، و ناگزیر همۀ مردم حتّی انبیاء مورد امتحان قرار می‌گیرند. این امتحانات و آزمایش‌ها برای رشد و پرورش مردم است.

ابراهیم علیه‌السّلام در هر آزمایشی که موفّق می‌شد، به مقامی می‌رسید:

در مرحلۀ نخستین، عبداللّه شد،

سپس به مقام نبی‌اللهی رسید،

و پس از آن رسول‌اللَّه، خلیل اللَّه.

در نهایت به مقام امامت و رهبری مردم منصوب گردید. «کافی، ج ۱ ص ۱۷۵»

مراد از «بِکَلِماتٍ» در آیه، امتحانات سنگین است که حضرت ابراهیم از همۀ آنها پیروز بیرون آمد.

نه عمو، نه همسر و نه فرزند هیچکدام نتوانستند مانع او در راه انجام وظیفه شوند.

با آنکه ابراهیم تحت سرپرستی عمویش آزر بود، امّا با بت‌پرستی او و جامعه‌‏اش به مبارزه برخاست و بت‏‌شکن بزرگ تاریخ گردید.

آنگاه که از سوی خدا مأموریّت یافت، همسر و فرزندش را در صحرای مکّه ساکن نموده و برای تبلیغ به نقطه‌‏ای دیگر برود، بی‌‏هیچ دلبستگی، آنها را به خدا سپرد و رفت.

همچنین فرمان ذبح فرزندش اسماعیل آمد، رضای خدا را بر هوای دل ترجیح داد و کارد بر گلوی فرزند نهاد؛ امّا ندا آمد که قصد ما کشتن اسماعیل نبود، بلکه امتحان ابراهیم بود.

حضرت ابراهیم علیه‌السّلام، مقام امامت را برای نسل خود نیز درخواست نمود، پاسخ آمد که این مقام عهدی است الهی که به هر کس لایق باشد، عطا می‏‌شود.

در میان نسل تو نیز کسانی که شایستگی داشته باشند، به این مقام خواهند رسید. چنان‌که پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله از نسل ابراهیم علیه‌السّلام است و به این مقام رسید، ولی کسانی که دچار کوچکترین گناه و ستمی شده باشند، لیاقت این مقام را ندارند.

ابراهیم علیه‌السّلام تنها پیامبری است که مشرکان و یهود و نصاری، همه خود را پیرو و در راه او می‌‏دانند.

در این آیه ضمن تجلیل از ابراهیم علیه‌السّلام، به‌طور غیر مستقیم به همه می‌فهماند که اگر به راستی او را قبول دارید، دست از شرک برداشته و همانند او تسلیم محض اوامر الهی باشید.
آیه‌ای که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه می‌باشد، کدام است؟

آیۀ ۱۲۴ ، سورۀ بقره، یکی از آیاتی است که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسی که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسید.

در تفسیر المنار، ج ۱، ص ۴۵۷ آمده است: ابو حنیفه به استناد این آیه، مخالف حکومت وقت (منصور عباسی) بود و مقام قضاوت آنان را قبول نمی‌کرد. سپس می‌‏گوید: ائمۀ اربعه اهل سنّت، با حکومت‌‏های زمان خود مخالف بودند، زیرا آنان را ظالم می‌دانستند.

البتّه در منابع و متون تاریخی، مطالبی بر خلاف ادّعای صاحب المنار به چشم می‌خورد.

این آیه، مقام امامت را «عَهْدِی» گفته است، پس آیۀ «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره ، ۴۰» یعنی اگر شما به امامی که من تعیین کردم وفادار بودید و اطاعت کردید من نیز به نصرت و یاری که قول داده‌ام، وفا خواهم کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:

۱. پیامبران نیز مورد آزمایش الهی قرار می‌گیرند. «وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ»

۲. برای منصوب کردن افراد به مقامات، گزینش و آزمایش لازم است. «إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ» «بِکَلِماتٍ»

۳. منشأ امامت وراثت نیست، لیاقت است که با پیروزی در امتحانات الهی ثابت می‌گردد. «فَأَتَمَّهُنَّ»

۴. پست‌ها و مسئولیّت‌ها باید تدریجاً و پس از موفّقیّت در هر مرحله به افراد واگذار شود. «فَأَتَمَّهُنَّ»

۵. امامت، مقامی رفیع و از مناصب الهی است. امام باید حتماً از طرف خداوند منصوب شود. «إِنِّی جاعِلُکَ»

۶. امامت، عهد الهی است و همیشه باید این عهد میان خدا و مردم باشد. «عَهْدِی»

۷. از اهمّ شرایط رهبری، عدالت و حسن سابقه است. هر کس سابقۀ شرک و ظلم داشته باشد، لایق امامت نیست. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»

در تفسیر أطیب‌البیان به نقل از امالی طوسی آورده است: ابن مسعود از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل می‌کند که خداوند فرمود: «من سجد لصنم دونی، لا اجعله اماماً» «انا و علیّ بن ابی طالب لم یسجد احدنا لصنم قطّ» یعنی هر کس برای بتی سجده کند من او را امام و رهبر قرار نمی‌دهم» «و من و علی بن ابی طالب، هیچکدام از ما هرگز به بت سجده نکرده است.»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی وَ عَهِدْنا إِلی‏ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» و (به یادآور) هنگامی‌که خانه (کعبه) را محل رجوع و اجتماع و مرکز امن برای مردم قرار دادیم (و گفتیم:) ازمقام ابراهیم، جایگاهی برای نماز انتخاب کنید و به ابراهیم و اسماعیل تکلیف کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان و معتکفان و راکعان و ساجدان، پاک و پاکیزه کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:

بعد از اشاره به مقام والای ابراهیم علیه‌السّلام در آیۀ گذشته، به یادگار او یعنی کعبه اشاره نموده و می‌فرماید: کعبه را برای مردم «مَثابَةً» قرار دادیم.

کلمۀ «مَثابَةً» از ریشۀ «ثُوِّبَ» به‌معنای بازگشت به حالت اوّل است. کعبه محلّ بازگشت و میعادگاه همۀ مردم است، میعادگاهی امن و مقدّس.

مقام ابراهیم جایگاهی است با فاصلۀ تقریبی ۱۳ متر از کعبه، که بر حاجیان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو رکعت نماز بگزارند و در آنجا سنگی قرار دارد که حضرت ابراهیم برای بالا بردن دیوارهای کعبه، بر روی آن ایستاده است و آن سنگ فعلًا در محفظه‌ای نگهداری می‌شود.

مراد از «عهد» در این آیه دستور الهی است. «عَهِدْنا» یعنی دستور دادیم.

خداوند جسم نیست تا نیازمند خانه باشد. کلمۀ «بَیْتِیَ» در این آیه همانند «شهر الله» دربارۀ ماه رمضان است که به منظور کرامت‌بخشیدن به مکان یا زمانی خاصّ، خداوند آن را به خود منسوب می‌کند.

و در عظمت کعبه همین‌بس که گاهی می‌فرماید: «بَیْتِیَ» خانه من. گاهی می‌فرماید:َ ربَّ هذَا الْبَیْتِ» خدای این خانه.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:

۱. شخصیّت حضرت ابراهیم، شخصیّتی جهانی است. در آیۀ قبل، ابراهیم را امام برای همۀ مردم قرار داد و در این آیه کعبه را میعادگاه همۀ مردم قرار داده است. «جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»

۲. جامعه نیازمند امام و امنیّت است. در آیۀ قبل فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» و در این آیه می‌فرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»

۳. کسی که در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جای پای او برای خداوند به خاک برسد. «مُصَلًّی» «مضمون حدیثی که در تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۲۲، آمده است.»

۴. چون خانه از خداست «بَیْتِیَ» خادم آن نیز باید از اولیای او باشد. «طَهِّرا بَیْتِیَ»

۵. زائران بیت‌اللّه را همین کرامت بس که ابراهیم و اسماعیل، مسئول طهارت و پاکی آن بیت برای آنها بوده‌اند. «طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ»

۶. عبادت با طهارت، پیوند دارد. «طَهِّرا» «وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

۷. عبادت و نماز به‌قدری مهم است که حتّی ابراهیم و اسماعیل برای انجام مراسم آن مأمور پاک‌سازی می‌شوند. «طَهِّرا بَیْتِیَ» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

۸. مسجدِ مسلمانان باید پاکیزه و رغبت‌انگیز باشد. «طَهِّرا» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی‏ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» و (به یاد آور) هنگامی‌که ابراهیم گفت: پروردگارا! این (سرزمین) را شهری امن قرار ده و اهل آن را، آنان که به خدا و روز آخرت ایمان آورده‌اند، از ثمرات (گوناگون) روزی ده. (اما خداوند) فرمود: به آنهایی که کافر شوند (نیز) بهرۀ اندکی خواهم داد. سپس آنها را به قهر به سوی عذاب آتش می‌کشانم و چه بد، سرانجامی است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:

در آیات قبل، حضرت ابراهیم علیه‌السّلام برای ذریّۀ خویش درخواست مقام امامت نمود، امّا خداوند در جواب فرمود: این مقام و مرتبت به افراد ظالم نمی‌رسد.

در این آیه حضرت ابراهیم، رزق دنیا را تنها برای مؤمنان درخواست کرد، امّا خداوند این محدویّت را نمی‌پذیرد و از اعطای رزق مادّی به کفّار امتناع نمی‌ورزد. یعنی رزق مادّی مهمّ نیست؛ لذا به اهل و نا اهل هر دو داده می‏‌شود، امّا مقامات معنوی و اجتماعی و رهبری، بسیار مهم است و به هر کس واگذار نمی‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:

۱. انبیاء علاوه‌بر ارشاد و هدایت، به نیازهای مادّی مردم همانند امنیّت و معیشت نیز توجّه داشته و برای آن تلاش و دعا می‌کنند. «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً»

۲. بهره‌مندی از نعمت‌ها، زمانی لذیذ و گوارا است که در فضای امن، آرام و بی‌‏اضطراب باشد. «آمِناً وَ ارْزُقْ»

۳. در دعا، دیگران را فراموش نکنیم. به جای «وَ ارْزُقْنا» فرمود: «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ»

۴. سنّت الهی آن است که به همۀ مردم اعم از مسلمان و کافر، رزق دهد و این سنّت حتّی با دعای ابراهیم علیه‌السّلام خدشه‌بردار نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۵. بهره‏‌مندی در دنیا، نشانۀ لطف خداوند به انسان نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۶. در کمک‌رسانی به هم‌نوع، کاری به مکتب او نداشته باشید. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۷. کامیابی‌های مادّی هر قدر باشد، نسبت به نعمت‌های آخرت اندک است. «قَلِیلًا»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۹۶-۲۰۱.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۷۱تا۷۲

قل اء ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا و نرد على اءعقابنا بعد إ ذ هدئنا الله كالذى استهوته الشياطين فى الا رض حيران له اءصحاب يدعونه إ لى الهدى ائتنا قل إن هدى الله هو الهدى و اءمرنا لنسلم لرب العالمين(۷۱)
و اءن اءقيموا الصلاة و اتقوه و هو الذى إليه تحشرون(۷۲)

ترجمه :
۷۱ - بگو آيا چيزى غير از خدا بخوانيم كه نه سودى به حال ما دارد نه زيانى و (به اين ترتيب ) بازگشت به عقب كنيم بعد از آنكه خداوند ما را هدايت كرده ، همانند كسى كه بر اثر وسوسه هاى شياطين راه را گم كرده و سرگردان مانده ، در حالى كه يارانى هم دارد كه او را به هدايت دعوت مى كنند كه به سوى ما بيا، بگو تنها هدايت خداوند هدايت است و ما دستور داريم كه تسليم پروردگار عالميان باشيم .
۷۲ - و اينكه نماز را بر پا داريد و از او بپرهيزيد و او است كه به سوى او محشور خواهيد شد.

تفسیر
اين آيه در برابر اصرارى كه مشركان براى دعوت مسلمانان به كفر و بت پرستى داشتند به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه با يك دليل دندانشكن به آنها پاسـخ گويد و به صورت يك استفهام انكارى از آنها بپرسد كه آيا شما مى گوئيد ما چيزى را شريك خدا قرار دهيم كه نه سودى به حال ما دارد كه به خاطر سودش به سوى او برويم و نه زيانى دارد كه از زيان او بترسيم ؟! (قل ا ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا).
اين جمله در حقيقت اشاره به آن است كه معمولا كارهاى انسان از يكى از دو سرچشمه ناشى مى شود يا به خاطر جلب منفعت است (اعم از اينكه منفعت معنوى يا مادى باشد) و يا به خاطر دفع ضرر است (اعم از اينكه ضرر معنوى يا مادى باشد) چگونه شخصى عاقل كارى انجام ميدهد كه هيچيك از اين دو عامل در آن وجود نداشته باشد؟
سپس به استدلال ديگرى در برابر مشركان دست مى زند و مى گويد: اگر ما به سوى بت پرستى باز گرديم و پس از هدايت الهى در راه شرك گام نهيم بازگشت به عقب كرده ايم و اين بر خلاف قانون تكامل است كه قانون عمومى عالم حيات ميباشد (و نرد على اعقابنا بعد اذ هدانا الله ).
و بعد با يك مثال ، مطلب را روشنتر ميسازد و مى گويد بازگشت از توحيد به شرك همانند آن است كه كسى بر اثر وسوسه هاى شيطان (يا غولهاى بيابانى ، به پندار عرب جاهليت كه تصور مى كردند در راهها كمين كرده اند و مسافران را
به بيراهه ها مى كشانند !) راه مقصد را گم كرده و حيران و سرگردان در بيابان مانده است (كالذى استهوته الشياطين فى الارض حيران ).
در حالى كه يارانى دارد كه او را به سوى هدايت و شاهراه دعوت مى كنند و فرياد مى زنند به سوى ما بيا ولى آن چنان حيران و سرگردان است كه گوئى سخنان آنان را نمى شنود و يا قادر بر تصميم گرفتن نيست (له اصحاب يدعونه الى الهدى ائتنا).
و در پايان آيه به پيامبر دستور مى دهد كه با صراحت بگويد: هدايت تنها هدايت خدا است و ما ماموريت داريم كه فقط در برابر پروردگار عالميان تسليم شويم (قل ان هدى الله هو الهدى و امرنا لنسلم لرب العالمين ).
اين جمله در حقيقت دليل ديگرى بر نفى مذهب مشركان است زيرا تنها در برابر كسى بايد تسليم شد كه مالك و آفريدگار و مربى جهان هستى است نه بتها كه هيچ نقشى در ايجاد و اراده اين جهان ندارند.

سوال
در اينجا سؤ الى پيش مى آيد كه مگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) قبل از بعثت پيرو مذهب مشركان بوده است كه مى گويد: نرد على اعقابنا (آيا به حال سابق باز گرديم ) در حالى كه مى دانيم او هيچگاه در برابر بت سجده نكرد و در هيچ تاريخى چنين چيزى ننوشته اند، اصولا مقام عصمت چنين اجازهاى را نمى دهد.
پاسـخ :
اين جمله در حقيقت از زبان جمع مسلمين است ، نه از زبان شخص پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) لذا با صيغه و ضمائر جمع ادا شده است .
در آيه بعد دنباله دعوت الهى را چنين شرح مى دهد كه ما گذشته از توحيد دستور داريم كه نماز را برپا داريد و تقوا را پيشه كنيد (و ان اقيموا الصلاة و اتقوه ).
و سرانجام با توجه به مساله معاد و اينكه حشر و بازگشت شما به سوى خدا است اين بحث را پايان مى دهد (و هو الذى اليه تحشرون ).
در حقيقت در اين چند جمله كوتاه برنامه اى كه پيامبر به سوى آن دعوت مى كرده ، و از حكم عقل و فرمان خدا سرچشمه گرفته ، به صورت يك برنامه چهار ماده اى كه آغازش توحيد، و انجامش معاد، و مراحل متوسط آن محكم ساختن پيوندهاى الهى و پرهيز از هر گونه گناه مى باشد ارائه داده شده است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

سوره مبارکه المائدة آیه ۵۶
وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ﴿۵۶﴾
و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی مسئولان و کارگزاران نظام:
۱۵ / فروردین / ۱۴۰۲
همه امکانات کشور باید در خدمت مهار تورم و رشد تولید قرار گیرد
کسانی که کشف حجاب می‌کنند اگر پشت پرده جاسوسی آن را بدانند این کار را نمی‌کنند
شکل‌گیری تحولات و نظم جهانی در جهت تضعیف جبهه دشمنان جمهوری اسلامی

 

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=35241

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
مهمترین کارِ زن،
سرِپا نگهداشتن زندگی
برخی فکر میکنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانتی نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِپا نگه دارد.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوج های جوان؛ ۸۱/۳/۸

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه مائده , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: سوره انشقاق , سوره بقره , تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۱۹ قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , قرآن , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره مبارکه مائده , مهار تورم و رشد تولید , حجاب , پشت پرده , جاسوسی , تحولات , دشمنان , مهمترین کارِ زن , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 686
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5531
:: باردید دیروز : 4113
:: بازدید هفته : 10154
:: بازدید ماه : 9644
:: بازدید سال : 173823
:: بازدید کلی : 387230

RSS

Powered By
loxblog.Com