الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تفسیر آیه ۳۲ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 20 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

 قرآن / انس با قرآن/تلاوت قرآن/حفظ قرآن / کتاب‌الله/ کتاب هدایت

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرالمؤمنين امام علی علیه السلام:

أيُّها النّاسُ، اعلَموا أنّهُ ليسَ بعاقِلٍ مَنِ انزَعَجَ مِن قَولِ الزُّورِ فيهِ، و لا بحَكيمٍ مَن رَضِيَ بثَناءِ الجاهِلِ علَيهِ

اى مردم! بدانيد كه هر كس از سخن دروغ و ناحقّ درباره خود رنجيده شود، خردمند نيست و هر كس از مدح و ثناى نادان درباره خود خوشحال شود، حكيم نمى‌باشد.

تحف العقول صفحه ۲۰۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:

ای علی اگر کسی خداوند سبحان را به اندازه‌ی نوح عبادت کند و همسنگ کوه احد در راه خدا طلا انفاق کند و آن مقدار عمر کند که هزار بار با پای پیاده حج به جای آورد و سپس در میان صفا و مروه مظلومانه کشته شود ، اگر ولایت تو را نپذیرد بوی بهشت به مشامش نمی رسد و داخل بهشت نمی شود

منبع: مناقب خوارزمی صفحه ۶۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسین علیه السلام:

«لاَ تَقُولُوا بِاَلْسِنَتِكُمْ مَا يَنْقُصُ عَنْ قَدْرِكُمْ».

«چيزى كه از ارزشتان بكاهد، بر زبان جارى نكنيد».

جلاء العيون، ج ۲ ص۲۰۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام کاظم (علیه السلام) :

هر که زبانش صادق باشد ، اعمالش تزکیه است.

هر که فکر و نیتش نیک باشد، در روزیش توسعه خواهد بود .

هر که به دوستان و آشنایانش نیکی و احسان کند ، عمرش طولانی خواهد بود.

اصول کافی،ج1،ص38
بحارالانوار ،ج82 ،ص177

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیامبر رحمت(صل الله علیه و آله) :

به من ایمان نیاورده است آنکه شب را سیر بخوابد و همسایه‌اش گرسنه باشد.

کافی ۲:۶۶۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسن علیه السلام:

تَمامُ الصَّنِیَعةِ خَیرٌ مِن ابتِدائِها

امام حسن علیه السلام: تمام کردن احسان از آغاز کردن آن بهتر است.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۳۲ سوره مبارکه نساء

وَ لا تَتَمَنَّوْا مَا فَضلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضكُمْ عَلى بَعْضٍلِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكتَسبُواوَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ ممَّا اكْتَسبنَوَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِإِنَّ اللَّهَ كانَ بِكلّ‏ِ شىْ‏ءٍ عَلِيماً۳۲

ترجمه:
۳۲-برتريهائى را كه خداوند نسبت به بعضى از شما بر بعضى ديگر قرار داده آرزو نكنيد ( اين تفاوتهاى طبيعى و حقوقى براى حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولى با اين حال ) مردان نصيبى از آنچه بدست مى‏آورند دارند و زنان نصيبى ( و نبايد حقوق هيچيك پايمال گردد ) و از فضل ( و رحمت و بركت ) خدا بخواهيد و خداوند به هر چيز دانا است.

شان نزول
مفسر معروف طبرسى در مجمع البيان نقل مى‏كند كه : ام سلمه ( يكى از همسران پيامبر ) به پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) عرض كرد : چرا مردان به جهاد مى‏روند و زنان جهاد نمى‏كنند ؟ و چرا براى ما نصف ميراث آنها مقرر شده ؟ اى كاش ما هم مرد بوديم و همانند آنها به جهاد مى‏رفتيم ، و موقعيت اجتماعى آنها را داشتيم آيه فوق نازل گرديد و به اين سؤالات و مانند آن پاسخ گفت : و در تفسير المنار مى‏خوانيم : جمعى از مردان مسلمان هنگامى كه آيه ارث نازل شد و سهم مردان را دو برابر زنان ذكر كرد ، گفتند:اى كاش اجر و پاداش معنوى ما نسبت به آنها نيز چنين بود و جمعى از زنان نيز گفتند اى كاش مجازات و كيفرهاى ما نصف مجازات مردان بود همانطور كه سهم ارث ما نيمى از ارث آنها است ، آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر
و لا تتمنوا ما فضل الله بعضكم على بعض ... همانطور كه در شان نزول آمده است تفاوت سهم ارث مردان و زنان براى جمعى از مسلمانان به صورت يك سؤال در آمده بود ، آنها گويا توجه نداشتند كه اين تفاوت به خاطر آن است كه هزينه زندگى ، عموما بر دوش مردان مى‏باشد ، و زنان از آن معافند ، به علاوه هزينه خود آنها نيز بر دوش مردان است ، و همانطور كه سابقا اشاره شد سهميه زنان عملا دو برابر مردان خواهد بود ، لذا آيه فوق مى‏گويد : تفاوتهائى را كه خداوند براى بعضى از شما نسبت به بعض ديگر قائل شده هرگز آرزو نكنيد ، زيرا اين تفاوتها هر كدام اسرارى دارد كه از شما پوشيده و پنهان است چه تفاوتهائى كه از نظر آفرينش و جنسيت و صفات جسمى و روحى داريد و پايه نظام اجتماعى شما است ، و چه تفاوتهائى كه از نظر حقوقى به خاطر موقعيت‏هاى مختلف همانند ارث قرار داده شده است ، تمام اين تفاوتها بر طبق عدالت و قانون الهى مى‏باشد و اگر غير از آن مصلحت بود براى شما قائل مى‏شد ، بنا بر اين آرزوى تغيير آنها يك نوع مخالفت با مشيت پروردگار كه عين حق و عدالت است مى‏باشد .
البته نبايد اشتباه كرد كه آيه اشاره به تفاوتهاى واقعى و طبيعى مى‏كند نه تفاوتهاى ساختگى كه بر اثر استعمار و استثمار طبقاتى بوجود مى‏آيد ، چه اينكه آنها نه خواست خدا است ، و نه چيزى است كه آرزوى دگرگون كردن آن نادرست باشد ، بلكه تفاوتهائى است ظالمانه و غير منطقى كه بايد در رفع آن كوشيد ، فى المثل زنان نمى‏توانند آرزو كنند كه اى كاش مرد بودند ، و مردان نيز نبايد آرزو كنند كه اى كاش زن مى‏شدند ، زيرا اين دو جنس اساس نظام اجتماع انسانى است ، اما در عين حال نبايد اين تفاوت جنسيت سبب شود كه يكى از اين دو جنس حقوق ديگرى راپایمال کند، وآنها که آیه را دستاویز برای ادامه تبعیضات ناروای اجتماعی پنداشته اند سخت در اشتباهند.

للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن لذا بلا فاصله مى‏فرمايد : مردان و زنان هر كدام بهره‏اى از كوشش‏ها و تلاشها و موقعيت خود دارند خواه موقعيت طبيعى باشد ( مانند تفاوت دو جنس مرد و زن با يكديگر ) و يا تفاوت به خاطر تلاشها و كوششهاى اختيارى .
قابل توجه اينكه كلمه اكتساب كه به معنى تحصيل كردن و بدست آوردن است ، مفهوم وسيعى دارد ، هم كوششهاى اختيارى را شامل مى‏شود و هم آنچه را كه انسان بوسيله ساختمان طبيعى خود مى‏تواند بدست بياورد.
و اسئلوا الله من فضله سپس مى‏فرمايد : بجاى آرزو كردن اين گونه تفاوتها ، از فضل خدا و لطف و كرم او تمنا كنيد كه به شما از نعمتهاى مختلف و موفقيتها و پاداشهاى نيك ارزانى دارد و در نتيجه افرادى خوشبخت و سعادتمند باشيد خواه مرد باشيد يا زن ، و خواه از اين نژاد باشيد يا نژاد ديگر ، و در هر حال آنچه را خير واقعى و سعادت شما در آن است بخواهيد نه آنچه شما خيال مى‏كنيد ( و تعبير به من فضله شايد اشاره به همين معنى مى‏باشد ) .
البته روشن است كه تقاضاى فضل و عنايت پروردگار به اين نيست كه انسان به دنبال اسباب و عوامل هر چيز نرود بلكه بايد فضل و رحمت او را در لابلاى اسبابى كه او مقرر داشته است جستجو كرد.

ان الله كان بكل شى‏ء عليما چون خداوند به همه چيز دانا است و مى‏داند براى نظام اجتماع چه تفاوتهائى از نظر طبيعى و يا حقوقى لازم است ، و بنا بر اين در كار او هيچ گونه تبعيض ناروا ، و بى‏عدالتى نيست ، و نيز از اسرار درون مردم با خبر است و مى‏داند چه افرادى
آرزوهاى نادرست در دل مى‏پرورانند و چه افرادى به آنچه مثبت و سازنده است مى‏انديشند.
اين تفاوتها براى چيست ؟
بسيارى از خود مى‏پرسند چرا بعضى از افراد استعدادشان بيشتر و بعضى كمتر ، بعضى زيبا و بعضى ديگر از زيبائى كم بهره‏اند ، بعضى از نظر جسمى فوق العاده نيرومند و بعضى معمولى هستند ، آيا اين تفاوتهاى طبيعى بااصل عدالت پروردگار سازگار است ؟ در پاسخ بايد به چند نكته توجه داشت:
1 -قسمتى از تفاوتهاى جسمى و روحى و مردم با يكديگر معلول اختلافات طبقاتى و مظالم اجتماعى و يا سهل‏انگاريهاى فردى است كه هيچ گونه ارتباطى به - دستگاه آفرينش ندارد ، مثلا بسيارى از فرزندان ثروتمندان از فرزندان مردم فقير هم از نظر جسمى قوى‏تر و زيباتر و هم از نظر استعداد پيشرفته‏ترند ، به دليل اينكه آنها از تغذيه و بهداشت كافى بهره‏مندند در حالى كه اينها در محروميت قرار دارند ، و يا افرادى هستند كه بر اثر تنبلى و سهل انگارى نيروهاى جسمى و روحى خود را از دست مى‏دهند .

اين گونه اختلافها را بايد اختلافهاى ساختگى و بى‏دليل دانست كه با از بين رفتن نظام طبقاتى و تعميم عدالت اجتماعى از ميان خواهد رفت ، و هيچگاه اسلام و قرآن بر اين گونه تفاوتها صحه نگذاشته است.
2 -قسمتى ديگر از اين تفاوتها ، طبيعى و لازمه آفرينش انسان است يعنى يك جامعه اگر هم از عدالت اجتماعى كامل برخوردار باشد تمام افرادش همانند مصنوعات يك كارخانه يك شكل و يك جور نخواهند بود و طبعا با هم تفاوتهائى خواهند داشت ، ولى بايد دانست كه معمولا مواهب الهى و استعدادهاى جسمى و روحى انسانها آنچنان تقسيم شده كه هر كسى قسمتى از آن را دارد ، يعنى كمتر كسى پيدا مى‏شود كه اين مواهب را يكجا داشته باشد ، يكى از نيروى بدنى كافى برخوردار است ، و ديگرى استعداد رياضى خوبى دارد ، يكى ذوق شعر ، و ديگرى عشق به تجارت ، و بعضى هوش سرشارى براى كشاورزى ، و بعضى از استعدادهاى ويژه ديگرى برخوردارند ،
مهم اين است كه جامعه يا خود اشخاص ، استعدادها را كشف كنند ، و آنها را در محيط سالمى پرورش دهند ، تا هر انسانى بتواند نقطه قوت خويش را آشكار سازد و از آن بهره‏بردارى كند.
3 -اين موضوع را نيز بايد يادآورى كرد كه يك جامعه همانند يك پيكر انسان ، نياز به بافت‏ها و عضلات و سلولهاى گوناگون دارد ، يعنى همانطور كه اگر يك بدن ، تمام از سلولهاى ظريف همانند سلولهاى چشم و مغز ساخته شده باشد دوام ندارد ، و يا اگر تمام سلولهاى آن خشن و غير قابل انعطاف همانند سلولهاى استخوانى باشند كارائى كافى براى وظائف مختلف نخواهد داشت ، بلكه بايد از سلولهاى گوناگونى كه يكى وظيفه تفكر و ديگرى مشاهده و ديگرى شنيدن و ديگرى سخن گفتن را عهده‏دار شوند تشكيل شده باشد ، همچنين براى به وجود آمدن يك جامعه كامل نياز به استعدادها و ذوق‏ها و ساختمانهاى مختلف بدنى و فكرى است ، اما نه به اين معنى كه بعضى از اعضاء پيكر اجتماع در محروميت بسر برند و يا خدمات آنها كوچك شمرده شود و يا تحقير گردند ، همانطور كه سلولهاى بدن با تمام تفاوتى كه دارند همگى از غذا و هوا و ساير نيازمندى‏ها به مقدار لازم بهره مى‏گيرند .

و به عبارت ديگر تفاوت ساختمان روحى و جسمى در آن قسمتهائى كه طبيعى است ( نه ظالمانه و تحميلى ) مقتضاى حكمت پروردگار است و عدالت هيچگاه نمى‏تواند از حكمت جدا باشد ، فى المثل اگر تمام سلولهاى بدن انسان يكنواخت آفريده مى‏شد ، دور از حكمت بود ، و عدالت به معنى قرار دادن هر چيز در محل مناسب خود نيز در آن وجود نداشت ، همچنين اگر يك روز تمام مردم جامعه مثل هم فكر كنند و استعداد همانندى داشته باشند در همان يك روز وضع جامعه به كلى درهم مى‏ريزد.
بنا بر اين آنچه در آيه فوق در باره اختلاف ساختمان زن و مرد آمده در واقع اشاره‏اى از همين موضوع است زيرا بديهى است كه اگر تمام افراد بشر ، مرد و ياهمه زن باشند نسل بشر به زودی
منقرض مى‏شود علاوه بر اينكه قسمت مهمى از لذات مشروع بشر از ميان مى‏رود ، حال اگر جمعى ايراد كنند كه چرا بعضى زن و بعضى مرد آفريده شده‏اند و اين چگونه با عدالت پروردگار مى‏سازد ، مسلم است كه اين ايراد منطقى نخواهد بود ، زيرا آنها به حكمت آن نينديشيده ‏اند .

منبع:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | اخلاص

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۳۲ سوره مبارکه نساء , خداوند , برتری , آرزو , همسران , پیامبر , همسران پیامبر , تفاوت , طبیعی , حفظ , نظام , اجتماع , عدالت , مردان , زنان , نصیب , حقوق , پایمال , فضل , رحمت , برکت , خدا , دانا , مفسر , ام سلمه , جهادومیراث , نصف , موقعیت , اجتماعی , موقعیت اجتماعی , آیه , نازل , سوالات , پاسخ , تفسیر المنار , مسلمان , ارث , اجر , پاداش , معنوی , پاداش معنوی , مجازات , کیفر , نیم , سهم ارث , یا زهرا سلام الله علیها , امام خامنه ای , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تفسیر آیه ۳۱ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 18 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ارزش واقعی انسان به چیست؟

مرحوم علّامه محمّد تقی جعفری نقل مي كرد:

عدّه‌‌‌ای از جامعه‌‌‌شناسان برتر دنیا در «دانمارک» جمع شده بودند تا درباره موضوع مهمّی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود :

ارزش واقعی انسان به چیست؟
برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصّی داریم؛ مثلاً معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است.معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیّت آن است.
معیار ارزش پول، پشتوانه آن است.
امّا معیار ارزش انسان‌‌‌ها در چیست؟
هر کدام از جامعه شناس‌‌‌ها صحبت‌‌‌هایی داشتند و معیارهای خاصّی را ارائه دادند.
وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم:
اگر می‌‌‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌‌‌ورزد.
کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است.
کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است، امّا کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست.

علّامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. ولی جامعه شناس‌‌‌هایی که صحبت‌‌‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.

وقتی تشویق آن ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم:
عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی-علیه-السلام است.
آن حضرت در «نهج البلاغه» می‌‌‌فرمایند:
« قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُه ُ؛

ارزش-هر-انسانی-به-اندازه-چیزی-است-که-دوست-می‌‌‌دارد!

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) فرمود :
بر من بسیار صلوات بفرستید که صلوات بر من نوری در قبر، نوری در پل صراط و نوری در بهشت خواهد بود
بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۶۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) فرمود :
آوای خود را به هنگام صلوات بر من بلند کنید که نفاق را از بین می برد.
محجه البیضاء، ج ۲، ص ۳۱۳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۳۱ سوره مبارکه نساء

۳۱ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً

ترجمه
۳۱ ـ اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم; و شا را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم.

تفسیر
این آیه به کسانى که از گناهان کبیره پرهیز مى کنند، بشارت مى دهد که خداوند گناهان صغیره آنان را مى بخشد و این پاداشى است که به این گونه افراد داده شده است، مى فرماید: «اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم، و شما را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم» (إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً). از تعبیر «کبائر» و «سیئات» استفاده مى شود: گناهان بر دو دسته اند: دسته اى که قرآن نام آنها را «کبیره» و دسته اى که نام آنها را «سیئة» گذاشته است. در آیه 32 سوره «نجم» به جاى «سیئة» تعبیر به «لَمَمْ آمده است، و در آیه 49 سوره «کهف» در برابر کبیره، «صغیره» را ذکر فرموده است، آنجا که مى فرماید: لا یُغادِرُ صَغِیْرَةً وَ لا کَبِیْرَةً اِلاّ أَحْصاها: «این نامه عمل، هیچ گناه کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده، مگر این که به شماره در آورده است». از تعبیرات فوق، به روشنى ثابت مى شود: گناهان بر دو دسته مشخص تقسیم مى شوند که گاهى از آن دو به «کبیره» و «صغیره»، گاهى «کبیره» و «سیئه» و گاهى «کبیره» و «لمم» تعبیر مى شود. اکنون باید دید ضابطه و میزان در تعیین صغیره و کبیره چیست؟ بعضى مى گویند: این دو از امور نسبى هستند، یعنى به هنگام مقایسه کردن دو گناه با یکدیگر آن یک که اهمیتش بیشتر است کبیره و آن که کمتر است صغیره مى باشد، و بنابراین، هر گناهى نسبت به گناه بزرگ تر، صغیره، و نسبت به گناه کوچک تر، کبیره است ولى روشن است: این معنى به هیچ وجه با آیه فوق نمى سازد; زیرا آیه فوق این دو دسته را از یکدیگر جدا کرده، در برابر هم قرار داده است و پرهیز از یکى را موجب بخشودگى دیگرى مى شمارد (دقت کنید). ولى اگر به معنى لغوى «کبیره» بازگردیم، کبیره هر گناهى است که از نظر اسلام بزرگ و پر اهمیت است، و نشانه اهمیت آن مى تواند این باشد که در قرآن مجید، تنها به نهى از آن قناعت نشده، بلکه به دنبال آن تهدید به عذاب دوزخ گردیده است، مانند: قتل نفس، زنا، رباخوارى و امثال آنها، و لذا در روایات اهل بیت(علیهم السلام) مى خوانیم: اَلْکَبائِرُ الَّتِى أَوْجَبَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهَا النّارَ: «گناهان کبیره، گناهانى است که خداوند مجازات آتش براى آنها مقرر داشته است» مضمون این حدیث از امام باقر(علیه السلام)، امام صادق(علیه السلام) و امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده است. و بنابراین، به دست آوردن گناهان کبیره و شناخت آنها با توجه به ضابطه فوق کار آسانى است، و اگر ملاحظه مى کنیم، در پاره اى از روایات تعداد کبائر، هفت ، و در بعضى بیست و در بعضى هفتاد ، ذکر شده منافات با آنچه در بالا گفته شد ندارد; زیرا در حقیقت بعضى از این روایات به گناهان کبیره درجه اول، بعضى به گناهان کبیره درجه دوم و بعضى به همه گناهان کبیره اشاره مى کند.

ممکن است گفته شود: این آیه، مردم را به گناهان صغیره تشویق مى نماید و مى گوید: با ترک گناهان کبیره، ارتکاب گناهان کوچک مانعى ندارد! پاسخ: از تعبیرى که در آیه ذکر شده، پاسخ این ایراد روشن مى شود; زیرا قرآن مى گوید: نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ: «گناهان کوچک شما را مى پوشانیم». یعنى پرهیز از گناهان بزرگ خصوصاً با فراهم بودن زمینه هاى آنها، یک نوع حالت «تقواى روحانى» در انسان ایجاد مى کند که مى تواند آثار گناهان کوچک را از وجود او بشوید و در حقیقت آیه فوق، همانند آیه اِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَیِّئاتِ: «حسنات، سیئات را از بین مى برند مى باشد. و در واقع اشاره به یکى از آثار واقعى اعمال نیک است و این درست به این مى ماند که: مى گوئیم اگر انسان از مواد سمى خطرناک پرهیز کند و مزاج سالمى داشته باشد مى تواند آثار نامطلوب بعضى از غذاهاى نامناسب را به واسطه سلامت مزاج از بین ببرد. و یا به تعبیر دیگر: بخشش گناهان صغیره یک نوع «پاداش معنوى» براى تارکان گناهان کبیره است، و این خود اثر تشویق کننده اى براى ترک کبائر دارد.
2 ـ تبدیل صغیره به کبیره نکته مهمى که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که گناهان صغیره، طبق آنچه از قرآن و روایات اسلامى استفاده مى شود در چند مورد تبدیل به کبیره مى گردند: الف ـ تکرار صغائر تکرار گناه، صغائر را به کبائر تبدیل مى کند، همان طور که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: لا صَغِیْرَةَ مَعَ الاِصْرارِ: «هیچ گناهى با تکرار، صغیره نیست» ب ـ تحقیر گناه در صورتى که گناه را کوچک بشمرد و تحقیر کند، تبدیل به کبیره مى شود، چنان که در «نهج البلاغه» مى خوانیم: أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهانَ بِهِ صاحِبُهُ: «شدیدترین گناهان آن است که مرتکبش آن را کوچک بشمرد» ج ـ طغیان و گردن کشى در صورتى که از روى طغیان و تکبر و گردنکشى در برابر فرمان پروردگار انجام شود، تبدیل به کبیره مى شود، این موضوع را از آیات مختلفى اجمالاً مى توان استفاده کرد، از جمله آیات 37 تا 39 سوره «نازعات»: فَأَمّا مَنْ طَغى * وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا * فَاِنَّ الْجَحِیمَ هِىَ الْمَأْوى: «اما آنها که طغیان کنند * و زندگى دنیا را مقدم بشمرند * جایگاهشان دوزخ است». د ـ صغائر و موقعیت گناهکار در صورتى که گناهان صغیره از افرادى سر بزند که موقعیت خاصى در اجتماع دارند و لغزش هاى آنها با دیگران برابر محسوب نمى شود، بلکه ممکن است سرمشق دیگران و سنتى در اجتماع گردد، چنان که قرآن درباره همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آیه 30 سوره «احزاب» مى گوید: مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة یُضاعَفْ لَهَا العَذابُ: «اگر شما کار زشتى انجام دهید مجازات آن را دو برابر خواهید دید». و از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً فَعَلَیْهِ وِزْرُها وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِها لا یَنْقُصُ مِنْ أَوْزارِهِمْ شَیْئاً: «هر کس سنت بدى بگذارد گناه آن بر او است و همچنین گناه تمام کسانى که به آن عمل کنند، بدون این که از گناه آنها چیزى کاسته شود»! 4 هـ ـ افتخار به گناه در صورتى که گناهکار از انجام گناه خوشحال و مسرور باشد و به آن افتخار کند، چنان که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده: مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضاحِکٌ دَخَلَ النّارَ وَ هُوَ باک: «هر کس گناهى کند در حالى که خندان باشد در آتش وارد مى شود در حالى که گریان است» و ـ راضى شمردن خدا بر گناه در صورتى که عدم مجازات سریع خداوند را در برابر گناه خود دلیل بر رضایت خدا بشمرد و خود را مصون از مجازات و یا محبوب در نزد خدا بداند، چنان که آیه 8 سوره «مجادله» از زبان بعضى از گنهکاران مغرور نقل مى کند که آنها در پیش خود مى گویند: «چرا خداوند ما را مجازات نمى کند» و سپس قرآن اضافه مى کند که: «آتش دوزخ براى آنها کافى است».

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۳۱ سوره مبارکه نساء , گناهان بزرگ , گناهان , بزرگ , گناهان کبیره , پرهیز , گناهان صغیره , خداوند , پاداش , گناهان کوچک , پرهیز , پوشاندن , آتش دوزخ , آتش , جهنم , دوزخ , جایگاه , یا زهراء سلام الله علیها , امام خامنه ای , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

تفسیر آیات ۲۹ تا ۳۰ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

امام على عليه السلام :

مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَسْبابِ؛

هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 197 ، ح 3888

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

سليمان بن رزين غلام حضرت امام حسين (علیه السّلام)

وی حامل نامه حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) به قبائل پنجگانه بصره بود که توسط ابن زیاد (لعنه الله علیه) به شهادت رسید.

بخشی از وصیت نامه شهید منصور آقاجری

شهادت: 12 اردیبهشت 1361

شهیدان به ما یاد دادند مرگ را به جاودانگی شهادت بدل کنیم

آيا به راستی هنوز در اين خيال اميد كه انقلاب الهی ما متكی به افراد است كه با كشته شدن آنها انقلاب نيز نابود شود و آيا می‌توانيد نور خدا را در اين كشور خاموش كنيد. آمريكا بداند كه با شهيد كردن هر يک از خدمتگزاران اسلام مقام آنها در قلب‌های مردم بالاتر می‌رود و عزمشان را جزم‌تر و گامهايشان را در به تحقق رساندن آرمانهای انقلاب استوارتر.

https://harimeharam.ir/shohada/24/8

شهید مدافع حرم شهید شهید علی جمعه حسینی تاریخ شهادت : 1395/01/28 | محل شهادت : خانطومان – سوریه | محل مزار شهید : پیشوای ورامین – امامزاده جعفر (ع)

https://harimeharam.ir/shohada/23/6

شهید مدافع حرم شهید فضل ابراهیم سلامی (سید یاسین)

تاریخ شهادت : 1394/06/27 | محل شهادت : قلمون - سوریه | وضعیت تاهل : متاهل با 1 فرزند

 

https://harimeharam.ir/shohada/22/3

https://defapress.ir/fa/news/276054

https://kerman.navideshahed.com/fa/news/447631

شهید مدافع حرم شهید غلامرضا لنگری زاده (جواد)

تاریخ شهادت : 1399/10/03 | محل شهادت : بوکمال - سوریه وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند

همسر شهید:

وقتی فرزندش به دنیا آمد، به همسرش پیغام داد «عکس فرزندم را برای من نفرستید، زیرا می‌ترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و وابسته‌اش شوم».

فرازی از وصیت شهید مجتبی بابایی زاده خطاب به خواهرانش: «چه زیباست سیاهی چادر شما، نمی‌دانم این چه حسی بود که چادر شما به من می‌داد اما می‌دانم که با دیدن آن امید، قوت قلب و آبرو می‌گرفتم. باور کنید چادر شما نعمت است، قدر این نعمت را بدانید که به برکت مجاهدت حضرت زهرا (س) بدست آمده است.»

«وارثِ» یاران حسین (ع)

پس از چند سال انتظار پیکر شهید «مرتضی کریمی» شناسایی شد

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: توکل , قرآن , حیات طیبه , شهدای کربلا , سلیمان , شهدای مدافع حرم , حجاب , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای , شهادت , قلب , آمریکا , شهید سلیمانی , سليمان بن رزين , بصره , شهید منصور آقاجری , شهیدان , مرگ , جاودانگی , آمريكا , شهيد , خدمتگزاران , اسلام , قلب , مردم , عزم , جزم , گام , تحقق , آرمانهای انقلاب , تحقق , انقلاب , استوار , شهید علی جمعه حسینی , شهید فضل ابراهیم سلامی , سید یاسین , قلمون , سوریه , متاهل , شهید غلامرضا لنگری زاده , جواد , شهید مجتبی بابایی زاده , سیاهی چادر , چادر , حجاب , یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تفسیر آیات ۲۹ تا ۳۰ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 17 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ضرورت عمل به دانسته ها

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَیهِمَا السَّلَامُ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَأَجَابَ ثُمَّ عَادَ لِيَسْأَلَ عَنْ مِثْلِهَا فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهما السلام مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ لَا تَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَا تَعْلَمُونَ وَ لَمَّا تَعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا لَمْ يُعْمَلْ بِهِ لَمْ يَزْدَدْ صَاحِبُهُ إِلَّا كُفْراً وَ لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً

مردی خدمت حضرت علیّ بن الحسین علیهما السلام رسید و دربارۀ مسائلی از حضرت سؤال کرد و حضرت جواب او را دادند.

سپس دوباره برگشت تا از اموری شبیه آن مسائل سؤال کند، حضرت علیّ بن الحسین علیهما السلام فرمودند:

در انجیل نوشته شده است: در حالی که هنوز به آنچه می دانید عمل نکرده اید، به دنبال دانستن آنچه نمی دانید نباشید؛ چرا که وقتی به علم عمل نشود، به صاحبش جز کفر و دوری اضافه نمی شود.

«کافی» ج ۱ ص ۴۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرالمؤمنين امام علی علیه السلام:

قلوبُ العِبادِ الطّاهِرَةُ مَواضِعُ نَظَرِ اللّهِ سبحانَهُ، فمَن طَهَّرَ قَلبَهُ نَظَرَ إلَيهِ

دل‌هاى پاکِ بندگان، نظرگاه خداى سبحان است. پس هر كه دل خويش را پاک گرداند خداوند به آن نظر افكند.

غررالحكم حدیث ۶۷۷۷

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امیرالمومنین امام علی (علیه‌السلام) :

انَّ رَأيَكَ لا يَتَّسِعُ لِكُلِّ شَئٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمَّ.

فكر تو گنجايش هر چيز را ندارد ، پس آن را براى آنچه مهم است، فارغ گردان.

غررالحكم ، ج 2 ، ص 606

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۲۹ تا ۳۰ سوره مبارکه نساء

۲۹ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراض مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً ۳۰ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسیراً

ترجمه
۲۹ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید; مگر این که تجارتى با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشى نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. ۳۰ ـ و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، به زودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت; و این کار براى خدا آسان است.

تفسیر
این آیه در واقع زیر بناى قوانین اسلامى در مسائل مربوط به «معاملات و مبادلات مالى» را تشکیل مى دهد، و به همین دلیل، فقهاى اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال مى کنند. آیه به افراد با ایمان خطاب کرده، مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را از طرق نابه جا و غلط و باطل نخورید!» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ). به این ترتیب، هر گونه تصرف در مال دیگرى که بدون حق و بدون یک مجوز منطقى و عقلانى بوده باشد، ممنوع شناخته شده و همه را تحت عنوان «باطل» که مفهوم وسیعى دارد، قرار داده است. مى دانیم «باطل» در مقابل «حق» است و هر چیزى را که ناحق، بى هدف و بى پایه باشد در برمى گیرد. در آیات دیگرى از قرآن نیز با عباراتى شبیه عبارت فوق، این موضوع تأکید شده، مثلاً: به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال زشت آنها مى فرماید: وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ: «آنها اموال مردم را بدون مجوز و به ناحق تصرف مى کردند و مى خوردند» و در آیه 188 سوره «بقره»، جمله «لا تَأکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ» را به عنوان مقدمه اى براى نهى از کشاندن مردم به وسیله ادعاهاى پوچ و بى اساس به سوى دادگاه ها و خوردن اموال آنها ذکر فرموده است. بنابراین، هر گونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوى، معاملاتى که حد و حدود آن کاملاً نامشخص باشد، خرید و فروش اجناسى که فایده منطقى و عقلائى در آن نباشد، خرید و فروش وسائل فساد و گناه، همه در تحت این قانون کلى قرار دارند، و اگر در روایات متعددى کلمه «باطل» به «قمار» ، «ربا و مانند آن تفسیر شده، در حقیقت معرفى مصداق هاى روشن این کلمه است نه آن که منحصر به آنها باشد. شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که تعبیر به «أَکْل» (خوردن) کنایه از هر گونه تصرف است، خواه به صورت خوردن معمولى باشد یا پوشیدن یا سکونت و یا غیر آن، و این تعبیر علاوه بر زبان عربى در فارسى امروز نیز کاملاً رائج است. در جمله بعد، به عنوان یک استثنا، مى فرماید: «مگر این که تصرف شما در اموال دیگران از طریق داد و ستدى باشد که از رضایت باطنى دو طرف سرچشمه بگیرد» (إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراض مِنْکُمْ). این جمله، استثنائى است از قانون کلى سابق، ولى به اصطلاح «استثناء منقطع» است یعنى آنچه در این جمله آمده مشمول قانون سابق، از آغاز نبوده است و تنها به عنوان یک تأکید و یادآورى ذکر شده، آن هم به نوبه خود یک قانون کلى است. طبق این بیان، تمام مبادلات مالى و انواع تجارت ها که در میان مردم رایج است چنانچه از روى رضایت طرفین صورت گیرد و جنبه معقول و منطقى داشته باشد، از نظر اسلام مجاز است (مگر در مواردى که به خاطر مصالح معینى، نهى صریح از آن شده است). سپس در پایان آیه، مردم را از قتل نفس بازمى دارد و ظاهر آن به قرینه آخرین جمله آیه، نهى از خودکشى و انتحار کرده، مى فرماید: «خویشتن را نکشید، خداوند نسبت به شما مهربان است» (وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً). یعنى خداوند مهربان نه تنها راضى نمى شود، دیگرى شما را به قتل برساند، بلکه به خود شما هم اجازه نمى دهد که با رضایت خود خویشتن را به دست نابودى بسپارید. در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز آیه فوق به همین معنى (انتحار) تفسیر شده است اکنون این سؤال پیش مى آید که: چه ارتباطى میان مسأله «قتل نفس» و «تصرف باطل و ناحق در اموال مردم» وجود دارد؟! پاسخ این سؤال روشن است، در حقیقت قرآن با ذکر این دو حکم پشت سر هم، اشاره به یک نکته مهم اجتماعى کرده است و آن این که: اگر روابط مالى مردم بر اساس صحیح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پیش نرود، و در اموال یکدیگر به ناحق تصرف کنند، جامعه گرفتار یک نوع خودکشى و انتحار خواهد شد. علاوه بر این که انتحارهاى شخصى افزایش خواهد یافت، انتحار اجتماعى هم از آثار ضمنى آن است. حوادث و انقلاب هائى که در جوامع مختلف دنیاى معاصر روى داده، شاهد گویاى این حقیقت مى باشد، و از آنجا که خداوند نسبت به بندگان خود، مهربان است به آنها هشدار مى دهد و اعلام خطر مى کند که: مراقب باشند مبادا مبادلات مالى نادرست و اقتصاد ناسالم، اجتماع آنها را به نابودى و سقوط بکشاند.

در آیه بعد، به مجازات کسانى که از قوانین الهى سرپیچى کنند، اشاره کرده که: هر کس (از این فرمان سرپیچى کند و) خود را آلوده خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشى زند، نه تنها به آتش این جهان مى سوزد که در آتش قهر و غضب پروردگار نیز خواهد سوخت، مى فرماید: «و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، به زودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت» (وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً) و در پایان مى فرماید: «و این کار براى خدا آسان است» (وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسیراً).

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۲۹ تا ۳۰ سوره مبارکه نساء , ایمان , اموال , باطل , نامشروع , تجارت , رضایت , خودکشی , خداوند , مهربان , عمل , تجاوز , ستم , آتش , خدا , آسان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تفسير آیات 9 الی 28 سوره مبارکه نساء...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 16 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

تفسیر آیه ۹ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیه ۱۰ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیات ۱۱ تا ۱۲ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیات ۱۳ تا ۱۴ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیات ۱۵ تا ۱۶ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیات ۱۷ تا ۱۸ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیه ۱۹ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیات ۲۰ تا ۲۱ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیه ۲۲ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیه ۲۳ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیه ۲۴ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیه ۲۵ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیه 10 سوره مبارکه منافقون ...

تفسیر آیات ۲۶ تا ۲۸ سوره مبارکه نساء ...

پیوندها:
مجموعه ویژه نامه‌های محرم الحرام:
https://rasekhoon.net/special/show/736072

ویژه نامه محرم (شهادت امام حسین علیه السلام):
http://www.aviny.com/occasion/ahlebeit/imamhosein/moharram/88/1/vijename.aspx

https://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/ImamHosein/Moharram/83/moharram.aspx

کانال فضیلتها:
https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election

وبلاگ:
http://qaem14.blog.ir

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه نساء , سوره مبارکه نساء , سوره نساء , تفسیر , تفسیر قرآن کریم , قرآن , قرآن کریم , امام خامنه ای , شهداء , ظهور , یا زهراء ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تفسیر آیات ۲۶ تا ۲۸ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 16 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) فرمود :
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد
کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مردى از حضرت صادق عليه السّلام پرسيد چه كسى مانع شد كه فرعون حضرت موسى را نكشت با اينكه گفت: ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى‏، مانع نشويد تا بكشم موسى را.
فرمود: پاكى ذات و فطرت و صحت نسبش (كه اولاد زنا نبود) مانعش شد زيرا پيغمبران و اولاد پيغمبران را نميكشد مگر زنازاده.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
چهار چيز است كه در هر كس باشد اسلام او كامل است و گناهانش پاك مى‏شود و پروردگارش را در حالى كه از او راضى است ملاقات مى‏كند:
۱. كسى كه به خاطر خدا به آنچه كه در برابر مردم تعهد كرده است وفا كند
۲. کسی که زبانش با مردم راست باشد
۳. کسی که از هر كارى كه نزد خدا قبيح است شرم نمايد
۴. کسی که اخلاقش با خانواده ‏اش نيكو باشد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۲۶ تا ۲۸ سوره مبارکه نساء

۲۶ یُریدُ اللّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ ۲۷ وَ اللّهُ یُریدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ یُریدُ الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمیلُوا مَیْلاً عَظیماً ۲۸یُریدُ اللّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَ خُلِقَ الإِنْسانُ ضَعیفا

ترجمه:
۲۶ـ خداوند مى خواهد (راه هاى سعادت را) براى شما آشکار سازد، و به سنت هاى (صحیح) پیشینیان رهبرى کند و توبه شما را بپذیرد. و خداوند دانا و حکیم است. ۲۷ ـ خدا مى خواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاک نماید); اما آنها که پیرو شهواتند، مى خواهند شما به کلى منحرف شوید. ۲۸ ـ خدا مى خواهد کار را بر شما سبک کند; و انسان، ضعیف آفریده شده (و در برابر طوفان غرایز، مقاومت او کم) است.

تفسیر
به دنبال احکام مختلف گذشته در زمینه ازدواج، قیود و شروطى که در آیات پیش بیان شد، ممکن است، این سؤال در ذهن جمعى منعکس شود، که: منظور از این همه محدودیت ها و قید و بندهاى قانونى چیست؟ آیا بهتر نبود که آزادى عمل در این مسائل به افراد داده مى شد؟ و همان طور که بعضى از دنیاپرستان از هر وسیله لذت بهره مى گیرند، دیگران هم بهره بردارى کنند؟! آیات فوق در حقیقت پاسخ به این سؤالات مى دهد، و مى گوید: «خداوند مى خواهد به وسیله این مقررات، حقایق را براى شما آشکار سازد، و به راه هائى که مصالح و منافع شما در آن است، شما را رهبرى کند» (یُریدُ اللّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ). وانگهى شما در این برنامه تنها نیستید، اقوام پاک گذشته نیز این گونه سنت ها داشته اند، «و به سنت هاى صحیح پیشینیان هدایت کند» (وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ). علاوه بر این «خدا مى خواهد شما را ببخشد» (وَ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ). و نعمت هاى خود را که بر اثر انحرافات شما قطع شده، بار دیگر به شما بازگرداند و این در صورتى است که شما از آن راه هاى انحرافى که در زمان جاهلیت و قبل از اسلام داشتید، بازگردید. و در پایان آیه، مى فرماید: «خداوند از اسرار احکام خود آگاه است، و روى حکمت خود آنها را براى شما تشریع کرده است» (وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ).
در آیه بعد، مجدداً تأکید مى کند، که «خدا به وسیله این احکام مى خواهد، نعمت ها و برکاتى که بر اثر آلودگى به شهوات از شما قطع شده، به شما بازگردد» (وَ اللّهُ یُریدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ). «ولى شهوت پرستانى که در امواج گناهان غرق هستند، مى خواهند شما از طریق سعادت به کلى منحرف شوید» (وَ یُریدُ الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمیلُوا مَیْلاً عَظیماً) و همانند آنها از فرق تا قدم، آلوده انواع گناهان گردید. اکنون شما فکر کنید، آیا آن محدودیت آمیخته با سعادت و افتخار، براى شما بهتر است؟ یا آزادى و بى بندوبارى توأم با آلودگى و نکبت و انحطاط؟! این آیات، در حقیقت به افرادى که در عصر و زمان ما نیز به قوانین مذهبى ـ مخصوصاً در زمینه مسائل جنسى ـ ایراد مى کنند، پاسخ مى گوید، که این آزادى هاى بى قید و شرط، سرابى بیش نیست، و نتیجه آن، انحراف عظیم از مسیر خوشبختى، تکامل انسانى و گرفتار شدن در بیراهه ها و پرتگاه ها است که نمونه هاى زیادى از آن را با چشم خودمان به شکل متلاشى شدن خانواده ها، انواع جنایات جنسى، فرزندان نامشروع جنایت پیشه و انواع بیمارى هاى آمیزشى و ناراحتى هاى روانى، مشاهده مى کنیم.
سپس در آخرین آیه مى فرماید: «حکم سابق درباره آزادى ازدواج با کنیزان تحت شرائط معین، در حقیقت یک نوع تخفیف و توسعه محسوب مى شود» (یُریدُ اللّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ). و در بیان علت آن مى فرماید: «زیرا انسان ضعیف آفریده شده» (وَ خُلِقَ الإِنْسانُ ضَعیفاً). و در برابر طوفان غرائز گوناگون که از هر سو به او حملهور مى شود، باید طرق مشروعى براى ارضاى غرائز به او ارائه شود، تا بتواند خود را از انحراف حفظ کند.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۲۶ تا ۲۸ سوره مبارکه نساء , خداوند , راه هاى سعادت , راه سعادت , سعادت , راه , آشکار , سنت , صحیح , پیشینیان , رهبری , توبه , دانا , حکیم , خدا , بخشش , آلودگی , پاک , پیرو شهوات , پیرو , شهوات , شهوت , منحرف , سبک , انسان , ضعیف , آفرینش , طوفان غرایز , غریزه , غرایض , مقاومت , قیامت , صلوات , نزدیک ترین , پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) , امام صادق علیه السلام , فرعون , حضرت موسی علیه السلام , کشتن , ذات پاک , فطرت , زنا , اولاد , اولاد زنا , پیغمبران , زنازاده , اولاد پیغمبران , یا زهراء سلام الله علیها , امام خامنه ای , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تفسیر آیه ۲۵ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اگر امام حسین(علیه السلام) کربلا نمی‌رفت چه می‌شد؟

رهبر انقلاب: بعد از آن‌که امام سجاد علیه‌السّلام پس از حادثه عاشورا به مدینه برگشت، یک نفر خدمت ایشان آمد و عرض کرد:

یابن‌رسول‌الله! دیدید رفتید، چه شد! راست هم می‌گفت؛ حالا این کاروان برگشته و فقط یک مرد - امام سجّاد (علیه‌السّلام) - در این کاروان هست؛ زنها اسارت کشیده، رنج و داغ دیده‌اند؛ امام حسین نبود، علی‌اکبر نبود، حتی کودک شیرخوار در میان این کاروان نبود.

امام سجّاد علیه‌السّلام در جواب آن شخص فرمود: فکر کن اگر نمی‌رفتیم، چه میشد! بله، اگر نمی‌رفتند، جسمها زنده می‌ماند، اما حقیقت نابود می‌شد؛ روح ذوب می‌شد؛ وجدان‌ها پایمال می‌شد؛ خرد و منطق در طول تاریخ محکوم می‌شد و حتی نام اسلام هم نمی‌ماند. ۱۳۸۰/۱۲/۲۷

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۲۵ سوره مبارکه نساء

۲۵ وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ فَتَیاتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِکُمْ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنات غَیْرَ مُسافِحات وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَة فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ

ترجمه
۲۵ ـ و آنها که توانائى ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن با ایمان را ندارند، مى توانند با زنان پاکدامن از بردگان با ایمانى که در اختیار دارید ازدواج کنند ـ خدا به ایمان شما آگاه تر است; و همگى اعضاى یک پیکرید ـ آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمائید، و مهرشان را به خودشان بدهید; به شرط آن که پاکدامن باشند، نه به طور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگیرند. و در صورتى که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافى عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) براى کسانى از شماست که بترسند (از نظر غریزه جنسى) به زحمت بیفتند; و (با این حال نیز) خوددارى (از ازدواج با آنان) براى شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است.

تفسیر
در تعقیب بحث هاى مربوط به ازدواج، آیه مورد بحث، شرائط ازدواج با کنیزان را بیان مى کند، نخست مى فرماید: «کسانى از شما که قدرت ندارند با زنان آزاد با ایمان ازدواج کنند، مى توانند با کنیزانى با ایمان ازدواج نمایند» (وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ فَتَیاتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ ) که مهر و سایر مخارج آنها معمولاً سبک تر و سهل تر است. البته منظور از ازدواج با کنیزان این نیست که صاحب کنیز با کنیز ازدواج کند، بلکه مالک با شرائط خاصى که در کتب فقهى ذکر شده، مى تواند همانند همسر با او رفتار نماید، بنابراین منظور، ازدواج افراد غیر مالک با کنیز است. ضمناً از تعبیر به «مؤمنات» استفاده مى شود: باید حتماً کنیز، مسلمان باشد تا بتوان با او ازدواج کرد و بنابراین ازدواج با کنیزان اهل کتاب صحیح نیست. جالب توجه این که: قرآن در این آیه از کنیزان تعبیر به «فَتَیات» کرده است که جمع «فتات» مى باشد و معمولاً این تعبیر آمیخته با احترام خاصى در مورد زنان است و غالباً در مورد دختران جوان به کار مى رود. در جمله بعد مى گوید: شما براى تشخیص ایمان آنها، مأمور به ظاهر اظهارات آنان هستید، و اما درباره باطن و اسرار درونى آنان «خداوند به ایمان و عقیده شما آگاه تر است» (وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِکُمْ). از آنجا که بعضى در مورد ازدواج با کنیزان کراهت داشتند، قرآن مى فرماید: شما همه از یک پدر و مادر به وجود آمده اید «و بعضى از بعض دیگرید» (بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض). بنابراین، نباید از ازدواج با کنیزان، که از نظر انسانى با شما هیچگونه تفاوتى ندارند کراهت داشته باشید; زیرا از نظر ارزش معنوى، ارزش آنها مانند دیگران بسته به تقوا و پرهیزگارى است; چرا که همه اعضاء یک پیکر محسوب مى شوید. پس از آن، به یکى از شرایط این ازدواج اشاره کرده، مى فرماید: «این ازدواج باید به اجازه مالک، صورت گیرد» و بدون اجازه او باطل است (فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ). از تعبیر از «مالِک» به کلمه «اهل» معلوم مى شود: نباید آنها با کنیزان خود همچون یک متاع رفتار کنند، بلکه باید همچون سرپرست یک خانواده نسبت به فرزندان و اهل خود، رفتارى کاملاً انسانى داشته باشند. در جمله بعد، مى فرماید: «مهر آنان را طبق متعارف به خودشان بدهید» (وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ). از جمله فوق استفاده مى شود: باید مهرِ متناسب و شایسته اى براى آنها قرار داد، و آن را به خود آنان داد، یعنى مالک مهر، خود کنیزان خواهند بود، اگر چه جمعى از مفسران معتقدند: آیه محذوفى دارد و در اصل، آتُوا مالِکَهُنَّ أُجُورَهُنَّ: «مهر آنها را به مالکان آنها بپردازید» بوده است ولى این تفسیر، با ظاهر آیه موافق نیست، اگر چه بعضى از روایات آن را تأیید مى کند. ضمناً، از ظاهر آیه استفاده مى شود: بردگان نیز مى توانند مالک اموالى گردند که از طرق مشروع به آن دست یافته اند.

از تعبیر بِالْمَعْرُوفِ: «به طور شایسته» بر مى آید که نباید در تعیین مهر آنها، ظلم و ستمى بر آنان شود، بلکه حق واقعى آنها طبق معمول باید ادا گردد. یکى دیگر از شرائط این ازدواج آن است: کنیزانى انتخاب شوند که «مرتکب عمل منافى عفت، نگردند» (مُحْصَنات). «نه این که به صورت آشکار مرتکب زنا شوند» (غَیْرَ مُسافِحات). و یا «به صورت انتخاب دوست پنهانى» (وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان) در اینجا ممکن است این سؤال پیش آید که با نهى از زنا با تعبیر «غَیْرَ مُسافِحات» نیازى به نهى از گرفتن دوست پنهانى (أَخْدان) نبوده است. ولى با توجه به این که جمعى در جاهلیت عقیده داشتند که تنها زناى آشکار ناپسند است اما انتخاب دوست پنهانى مانعى ندارد! روشن مى شود: چرا قرآن مجید به هر دو قسمت تصریح کرده است. در جمله بعد، به تناسب احکامى که درباره ازدواج با کنیزان و حمایت از حقوق آنها گفته شد، بحثى درباره مجازات آنها به هنگام انحراف از جاده عفت بدین گونه به میان آمده: «و در صورتى که محصنه باشند و مرتکب عمل منافى عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت» (فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَة فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ). نکته دیگرى که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که قرآن مى گوید: «اِذا أُحْصِنَّ» یعنى «اگر آنها محصنه بودند، مجازاتى نصف مجازات زنان آزاد درباره آنها جارى مى گردد». در این که منظور از «محصنه بودن» در اینجا چیست؟ مفسران احتمالاتى داده اند: بعضى آن را به معنى شوهردار، طبق اصطلاح معروف فقهى و طبق آیه سابق. و بعضى به معنى «مسلمان» بودن گرفته اند. ولى با توجه به این که واژه «احصان» در این جمله دو بار ذکر شده و باید هر دو به یک معنى باشد، و از طرفى زنان آزاد شوهردار مجازاتشان سنگسار کردن است، نه تازیانه، روشن مى شود: تفسیر اول یعنى محصنه، به معنى شوهردار بودن، قابل قبول نیست، همان طور که تفسیر دوم یعنى مسلمان بودن نیز شاهدى ندارد. حق این است، با توجه به این که کلمه «محصنات» در قرآن مجید، غالباً به معنى زنان عفیف و پاکدامن آمده است، چنین به نظر مى رسد که آیه فوق نیز اشاره به همین معنى است، یعنى کنیزانى که بر اثر فشار صاحبان خود تن به خود فروشى مى دادند، از مجازات معاف هستند، اما کنیزانى که تحت چنین فشارى نیستند و مى توانند پاکدامن زندگى کنند، اگر مرتکب عمل منافى عفت شدند، همانند زنان آزاد مجازات مى شوند، اما مجازات آنها نصف مجازات زنان آزاد است. سپس مى فرماید: «این ازدواج با کنیزان براى کسانى است که از نظر غریزه جنسى شدیداً در فشار قرار گرفته اند، و قادر به ازدواج با زنان آزاد نیستند» (ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ)، بنابراین، براى غیر آنها مجاز نیست. «عَنَت» (بر وزن سند) در اصل، به معنى شکستن استخوانى است، که قبلاً شکسته شده، یعنى پس از بهبودى و التیام، مجدداً بر اثر حادثه اى بشکند، بدیهى است این نوع شکستگى بسیار دردناک و رنج آور است، و به همین دلیل «عنت» در مشکلات طاقت فرسا و کارهاى رنج آور استعمال شده است. فلسفه این حکم، ممکن است این باشد، که کنیزان مخصوصاً در آن زمان در شرائط تربیتى نامطلوبى به بار مى آمدند و طبعاً داراى کمبودهائى از نظر «اخلاقى»، «روانى» و «عاطفى» بوده اند، و مسلماً فرزندانى که ثمره ازدواج با آنها بود، رنگ اخلاقى مادر را کم و بیش داشت، و به همین جهت، اسلام طرح دقیقى براى آزادى تدریجى بردگان تنظیم کرده است، تا به این سرنوشت گرفتار نشوند، و ضمناً به خود بردگان امکان داده شود، تا با یکدیگر ازدواج کنند. البته، این موضوع منافات با آن ندارد که بعضى از کنیزان وضع استثنائى خاصى از نظر اخلاقى و تربیتى داشته باشند; زیرا آنچه در بالا اشاره شد مربوط به وضع اکثریت آنها بوده است و اگر مى بینیم مادر بعضى از بزرگان اسلام کنیز بوده اند از همین نظر است. ولى باید توجه داشت آنچه در مورد کنیزان در غیر مورد ضرورت ممنوع است، ازدواج با آنهاست، نه آمیزش جنسى از راه مالکیت. بعد از آن مى افزاید: «خوددارى کردن از ازدواج با کنیزان تا آنجا که توانائى داشته باشید و دامان شما آلوده گناه نگردد، به سود شما است» (وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ). و در پایان آیه مى فرماید: «و خداوند نسبت به آنچه در گذشته بر اثر بى خبرى انجام داده اید، آمرزنده و مهربان است» (وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ).

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۲۵ سوره مبارکه نساء , امام حسین علیه السلام , کربلا , امام سجاد علیه السلام , مدینه , کاروان , اسارت , رنج , داغ , علی اکبر , کودک شیرخوار , حقیقت , جسم , نابود , روح , ذوب , وجدان , پایمال , خرئ , منطق , طول تاریخ , محکوم , اسلام , تفسیر آیه ۲۵ سوره مبارکه نساء , ازدواج , زنان , آزاد , پاکدامن , ایمان , زنان پاکدامن , بردگان , با ایمان , تزویج , مهر , زنا , آشکار , ئوست , پنهانی , محصنه , عمل منافی عفت , مجازات , غریزه جنسی , زحمت , خداونئ , آمرزنده , مهربان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تفسیر آیه ۲۴ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (عليه‌السلام) :

من ماتَ مُنتَظِرًا لِهذَا الأَمرِ كانَ كَمَن كانَ مَعَ القائِمِ في فِسطاطِهِ ، لا بَل كانَ كَالضّارِبِ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِالسَّيفِ

كسى كه در حال انتظار اين امر [ظهور قائم] از دنيا برود، همانند كسى است كه با قائم در خيمه او باشد، نه، بلكه همانند كسى است كه پيشاپيش رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شمشير زند.

كمال الدين ص338 حدیث 11

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

دعا، غفلت را از دل انسان میزداید

امام خامنه ای:

در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او درمیان گذاشتن... ۱۳۸۴/۷/۲۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۲۴ سوره مبارکه نساء

۲۴ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً

ترجمه
۲۴ـ و زنان شوهردار (بر شما حرام است;) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده اید; (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است;) اینها احکامى است که خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد،) براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید; در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى نمائید. و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مى کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده اید. (بعداً مى توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید) خداوند، دانا و حکیم است.

تفسیر
این آیه، بحث آیه گذشته را درباره زنانى که ازدواج با آنها حرام است دنبال مى کند، و اضافه مى نماید: «ازدواج و آمیزش جنسى با زنان شوهردار نیز، حرام است» (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ). «مُحْصَنات» جمع «مُحصَنة» از ماده «حصن» به معنى قلعه و دژ است، و به همین مناسبت به زنان شوهردار و همچنین زنان عفیف و پاکدامن که از آمیزش جنسى با دیگران خود را حفظ مى کنند و یا در تحت حمایت و سرپرستى مردان قرار دارند «محصَنة» گفته مى شود. این واژه گاهى به زنان آزاد در مقابل کنیزان نیز گفته شده; زیرا آزادى آنها در حقیقت به منزله حریمى است که به دور آنها کشیده شده است و دیگرى حق نفوذ در حریم آنان بدون اجازه آنها را ندارد. ولى روشن است: منظور از آن در آیه فوق، همان زنان شوهردار است. این حکم، اختصاصى به زنان مسلمان ندارد، بلکه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى، همین حکم را دارند، یعنى ازدواج با آنها ممنوع است. تنها استثنائى که به این حکم خورده است، در مورد زنان غیر مسلمانى است که به اسارت مسلمانان در جنگ ها درمى آیند، اسلام اسارت آنها را به منزله «طلاق» از شوهران سابق تلقى کرده، و اجازه مى دهد بعد از تمام شدن عدءه آنها 1 با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود، لذا مى فرماید: «مگر آنها را که از راه اسارت مالک شده اید» (إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ). ولى این استثناء، به اصطلاح، «استثناى منقطع» است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى گیرند، رابطه آنها به مجرد اسارت، با شوهرانشان قطع خواهد شد، درست همانند زن غیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر او) قطع مى گردد، و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت. از اینجا روشن مى شود: اسلام به هیچ وجه اجازه نداده است مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند، و به همین جهت، عده براى آنهامقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشوئى با آنها جلوگیرى نموده است. فلسفه این حکم، در حقیقت این است که: این گونه زنان، یا باید به محیط «کفر» بازگشت داده شوند. یا بدون «شوهر» همچنان در میان مسلمانان بمانند. و یا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و بتوانند از نو ازدواج دیگرى نمایند. صورت اول بر خلاف اصول تربیتى اسلام، و صورت دوم ظالمانه است، بنابراین تنها راه، همان راه سوم است. از پاره اى از روایات که سند آن به «ابو سعید خدرى» صحابى معروف مى رسد، برمى آید که آیه فوق درباره اسراى غزوه «اوطاس نازل گردیده و پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از اطمینان به این که زنان اسیر باردار نیستند به آنها اجازه داد با مسلمانان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز در اختیار آنها قرار گیرند 3 ـ این حدیث تفسیر بالا را نیز تأیید مى کند ـ . در جمله بعد، براى تأکید احکام گذشته که در مورد محارم و مانند آن وارد شده، مى فرماید: «اینها امورى است که خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است» (کِتابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ). بنابراین، به هیچوجه قابل تغییر و عدول نیست. سپس مى گوید: غیر از این چند طایفه که در این آیه و آیات پیش گفته شد، مى توانید با سایر زنان، ازدواج کنید مشروط بر این که طبق قوانین اسلام باشد، توأم با عفت و پاکدامنى و دور از بى عفتى و ناپاکى صورت گیرد. مى فرماید: «اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد،) براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید، در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى کنید» (وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ).

بنابراین «مُحْصِنینَ» در آیه فوق که اشاره به حال مردان است به معنى عفیفان و «غَیْرَ مُسافِحِیْنَ» تأکید آن است; زیرا ماده «سفاح» (بر وزن کتاب) به معنى زنا مى باشد و در اصل از «سفح» به معنى ریزش آب و یا اعمال بیهوده و بى رویه گرفته شده است و چون قرآن، در این گونه امور، همیشه از الفاظ کنائى استفاده مى کند آن را کنایه از آمیزش نامشروع گرفته است. جمله «أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ» اشاره به این است که: رابطه زناشوئى یا باید به ـ شکل ازدواج با پرداخت مهر باشد، و یا به شکل مالک شدن کنیز با پرداخت قیمت ضمناً تعبیر «غَیْرَ مُسافِحِیْنَ» در آیه فوق، شاید اشاره به این حقیقت نیز باشد که نباید هدف شما در مسأله ازدواج، تنها هوسرانى و ارضاى غریزه جنسى باشد، بلکه این امر حیاتى براى هدف عالیترى مى باشد که غریزه نیز در خدمت آن قرار گرفته، و آن بقاى نسل انسان و نیز حفظ او از آلودگى ها است. در قسمت بعد، اشاره به مسأله ازدواج موقت و به اصطلاح «متعه» کرده، مى فرماید: «زنانى را که متعه مى کنید، مهر آنها را به عنوان یک واجب باید بپردازید» (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً). از جمله فوق استفاده مى شود: اصل تشریع ازدواج موقت، قبل از نزول این آیه براى مسلمانان مسلّم بوده که در این آیه نسبت به پرداخت مهر آنها توصیه مى کند. بعد از ذکر لزوم پرداخت مهر، اشاره به این مطلب مى کند: اگر طرفین عقد، با رضایت خود مقدار مهر را بعداً کم و زیاد کنند مانعى ندارد، لذا مى فرماید: «و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر با یکدیگر توافق کرده اید (بعداً مى توانید با توافق آن را کم یا زیاد کنید)» (وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ). بر این اساس مهر یک نوع بدهکارى است که با رضایت طرفین قابل تغییر است. (در این موضوع تفاوتى میان عقد موقت و دائم نیست، اگر چه آیه همان طور که گفتیم درباره ازدواج موقت بحث مى کند). احتمال دیگرى در تفسیر آیه فوق نیز هست و آن این که: مانعى ندارد پس از انجام ازدواج موقت، طرفین درباره اضافه کردن مدت ازدواج، و همچنین مبلغ مهر با هم توافق کنند، یعنى ازدواج موقت حتى قبل از پایان مدت، قابل تمدید است، به این ترتیب که زن و مرد با هم توافق مى کنند مدت را به در برابر اضافه کردن مبلغ مشخصى به مهر افزایش دهند (در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز به این تفسیر اشاره شده است) احکامى که در آیه به آن اشاره شد، احکامى است که متضمن خیر و سعادت افراد بشر است; زیرا «خداوند از مصالح بندگان آگاه و در قانون گذارى خود حکیم است» (إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً).

از آنجا که موضوع ازدواج موقت از مباحث مهم تفسیرى و فقهى و اجتماعى است، لازم است از جهات ذیل مورد بررسى قرار گیرد: الف ـ قرائنى که در آیه فوق وجود دارد، دلالت آن را بر ازدواج موقت تأکید مى کند. ب ـ ازدواج موقت در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده و بعداً نسخ نشده است. ج ـ ضرورت اجتماعى این نوع ازدواج. د ـ پاسخ به پاره اى از اشکالات. درباره قسمت اول باید توجه داشت: اولاً ـ کلمه «متعه» که «اِسْتَمْتَعْتُمْ» از آن گرفته شده است، در اسلام به معنى ازدواج موقت است، و به اصطلاح در این باره حقیقت شرعیه مى باشد، گواه بر آن این است که این کلمه (متعه) با همین معنى در روایات پیامبر(صلى الله علیه وآله) و کلمات صحابه مکرر به کار برده شده است ثانیاً ـ اگر این کلمه به معنى مزبور نباشد، باید به معنى لغوى آن یعنى «بهره گیرى» تفسیر شود، و در نتیجه معنى آیه چنین خواهد شد: «اگر از زنان دائم بهره گرفتید مهر آنها را بپردازید». در حالى که مى دانیم پرداختن مهر مشروط به بهره گیرى از زنان نیست، بلکه تمام مهر بنا بر مشهور 2 یا حداقل نیمى از مهر به مجرد عقد ازدواج دائم، واجب مى شود. ثالثاً ـ بزرگان «اصحاب» و «تابعین مانند «ابن عباس» دانشمند و مفسر معروف اسلام، «ابىّ بن کعب»، «جابر بن عبداللّه»، «عمران حصین»، «سعید بن جبیر»، «مجاهد»، «قتاده»، «سدّى» و گروه زیادى از مفسران اهل تسنن و تمام مفسران اهل بیت(علیهم السلام) همگى از آیه فوق، حکم ازدواج موقت را فهمیده اند تا آنجا که «فخر رازى» با تمام شهرتى که در موضوع اشکال تراشى در مسائل مربوط به شیعه دارد، بعد از بحث مشروحى درباره آیه مى گوید: ما بحث نداریم که از آیه فوق، حکم جواز «متعه» استفاده مى شود، ما مى گوئیم: حکم مزبور بعد از مدتى نسخ شده است. رابعاً ـ ائمه اهل بیت(علیهم السلام) که به اسرار وحى از همه آگاه تر بودند، متفقاً آیه را به همین معنى تفسیر فرموده اند و روایات فراوانى در این زمینه نقل شده، از جمله: از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: اَلْمُتْعَةُ نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ جَرَتْبِهَا السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ: «حکم متعه در قرآن نازل شده و سنت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بر طبق آن جارى گردیده است» و از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که: در پاسخ سؤال «ابو بصیر» راجع به «متعه» فرمود: نَزَلَتْ فِى الْقُرْآنِ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیْضَهً...: «قرآن مجید در این باره نازل شده، آنجا که مى فرماید: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ...» و نیز از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که: در پاسخ شخصى به نام «عبداللّه بن عمیر لیثى» در مورد «متعه» فرمود: أَحَلَّهَا اللّهُ فِى کِتابِهِ وَ عَلى لِسانِ نَبِیِّهِ فَهِىَ حَلالٌ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ: «خداوند آن را در قرآن و بر زبان پیامبرش حلال کرده است و تا روز قیامت حلال مى باشد»

اتفاق عموم علماى اسلام، بلکه ضرورت دین بر این است که: ازدواج موقت در آغاز اسلام مشروع بوده، و گفتگو درباره دلالت آیه فوق بر مشروعیت متعه هیچ گونه منافاتى با مسلّم بودن اصل حکم ندارد. حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل کرده اند و جمله معروفى که از «عمر» نقل شده: مُتْعَتانِ کانَتا عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ وَ أَنَا مُحَرِّمُهُما وَ مُعاقِبٌ عَلَیْهِما مُتْعَةُ النِّساءِ وَ مُتْعَةُ الْحَجِّ: «دو متعه در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که من آنها را حرام کردم و بر آنها مجازات مى کنم، متعه زنان و متعه تمتع (که نوع خاصى از حج است) دلیل روشنى بر وجود این حکم در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) است منتها مخالفان این حکم، مدعى هستند بعداً نسخ و تحریم شده است. جالب توجه این که: روایات مورد ادعا درباره نسخ حکم مزبور، کاملاً مختلف و پریشان است. بعضى مى گویند: خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) این حکم را نسخ کرده و بنابراین ناسخ آن، سنت و حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. و بعضى مى گویند: ناسخ آن، آیه طلاق است: اِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ: «هنگامى که زنان را طلاق دادید باید طلاق در زمان مناسب عده باشد» در حالى که این آیه ارتباطى با مسأله مورد بحث ندارد; زیرا این آیه درباره طلاق بحث مى کند، در حالى که ازدواج موقت طلاق ندارد و جدائى آن به هنگام پایان مدت آن است. قدر مسلّم این است که: اصل مشروع بودن این نوع ازدواج در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) قطعى است و هیچ گونه دلیل قابل اعتمادى درباره نسخ شدن آن در دست نیست. بنابراین، طبق قانون مسلّمى که در علم اصول به ثبوت رسیده، باید حکم به بقاء این قانون کرد. جمله مشهورى که از «عمر» نقل شده نیز، گواه روشنى بر این حقیقت است که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز نسخ نشده است. بدیهى است هیچ کس جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) حق نسخ احکام را ندارد، و تنها او است که مى تواند به فرمان خدا پاره اى از احکام را نسخ کند، و بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) باب نسخ به کلى مسدود مى شود، و گرنه هر کسى مى تواند به اجتهاد خود قسمتى از احکام الهى را نسخ نماید و دیگر چیزى به نام شریعت جاودان و ابدى باقى نخواهد ماند. و اصولاً اجتهاد در برابر سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجتهاد در مقابل نص است، که فاقد هر گونه اعتبار مى باشد. جالب این که: در «صحیح ترمذى» که از کتب صحاح معروف اهل تسنن است و همچنین از «دارقطنى» چنین مى خوانیم: کسى از اهل شام از «عبداللّه بن عمر» درباره حج تمتع سؤال کرد، او در جواب صریحاً گفت: این کار، حلال و خوب است. مرد شامى گفت: پدر تو از این عمل نهى کرده است. «عبداللّه بن عمر» برآشفت و گفت: اگر پدرم از چنین کارى نهى کند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را اجازه دهد، آیا سنت مقدس پیامبر(صلى الله علیه وآله) را رها کنم و از گفته پدرم پیروى کنم؟ برخیز و از نزد من دور شو ! - 3 نظیر این روایت درباره ازدواج موقت از «عبداللّه بن عمر» از «صحیح ترمذى» به همان صورت که در بالا خواندیم نقل شده است و نیز از «محاضرات راغب» نقل شده که: یکى از مسلمانان اقدام به ازدواج موقت مى کرد از او پرسیدند: حلال بودن این کار را از چه کسى گرفتى؟ گفت: از «عمر»! با تعجب گفتند: چگونه چنین چیزى ممکن است با این که «عمر» از آن نهى کرد و حتى تهدید به مجازات نمود؟ گفت: بسیار خوب، من هم به همین جهت مى گویم; زیرا «عمر» مى گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را حلال کرده و من حرام مى کنم. من مشروعیت آن را از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى پذیرم، اما تحریم آن را از هیچ کس نخواهم پذیرفت!

مطلب دیگرى که در اینجا لازم به یادآورى است، این است که: ادعا کنندگان نسخ این حکم با مشکلات مهمى رو به رو هستند: نخست این که: در روایات متعددى از منابع اهل تسنن تصریح شده که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)هرگز نسخ نشد، بلکه در زمان «عمر» از آن نهى گردید، بنابراین طرفداران نسخ باید پاسخى براى این همه روایات پیدا کنند. این روایات بالغ بر بیست و چهار روایت است، که «علامه امینى» در «الغدیر»، جلد ششم، آنها را مشروحاً بیان کرده است، که به دو نمونه آن ذیلاً اشاره مى شود: 1 ـ در «صحیح مسلم» از «جابر بن عبداللّه انصارى» نقل شده که مى  گفت: ما در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به طور ساده اقدام به ازدواج موقت مى  کردیم و این وضع ادامه داشت تا این که «عمر» در مورد «عمرو بن حریث» از این کار (به طور کلى) جلوگیرى کرد 2 ـ و در حدیث دیگرى در کتاب «موطّأ» مالک و «سنن کبرا» ى بیهقى از «عروة بن زبیر» نقل شده که: زنى به نام «خوله بنت حکیم» در زمان «عمر» بر او وارد شد و خبر داد که یکى از مسلمانان به نام «ربیعة بن امیه» اقدام به متعه کرده است. او گفت: اگر قبلاً از این کار نهى کرده بودم، او را سنگسار مى  کردم (ولى از هم اکنون از آن جلوگیرى مى کنم!) در کتاب «بدایة المجتهد» تألیف «ابن رشد اندلسى» نیز مى خوانیم: «جابر ابن عبداللّه انصارى» مى گفت: «ازدواج موقت در میان ما در عهد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در خلافت ابوبکر و نیمى از خلافت عمر، معمول بود سپس عمر از آن نهى کرد» مشکل دیگر این که: روایاتى که حکایت از نسخ این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى کند، بسیار پریشان و ضد و نقیضند. بعضى مى گوید: در جنگ خیبر نسخ شده. بعضى دیگر در روز فتح «مکّه». بعضى در جنگ تبوک. و بعضى در جنگ اوطاس، و مانند آن. بنابراین، به نظر مى رسد: روایات نسخ، همه مجعول بوده باشد، که این همه با یکدیگر تناقض دارند. از آنچه گفتیم روشن مى شود: این که نویسنده تفسیر «المنار» مى  گوید: «ما سابقاً در جلد سوم و چهارم مجله المنار، تصریح کرده بودیم که عمر از متعه نهى کرد، ولى بعداً به اخبارى دست یافتیم که نشان مى دهد در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)نسخ شده نه در زمان عمر، و لذا گفته سابق خود را اصلاح کرده و از آن استغفار مى کنیم» سخنى تعصب آمیز است; زیرا در برابر روایات ضد و نقیضى که نسخ حکم را در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام مى کند روایاتى داریم که صراحت در ادامه آن تا زمان عمر دارد. بنابراین، نه جاى عذر خواهى است، و نه استغفار، و شواهدى که در بالا ذکر کردیم نشان مى دهد: گفتار اول او مقرون به حقیقت بوده است نه گفتار دوم! ناگفته پیدا است، نه «عمر» و نه هیچ شخص دیگر و حتى ائمه اهل بیت(علیهم السلام)که جانشینان اصلى پیامبرند، نمى توانند احکامى را که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده، نسخ کنند و اصولاً نسخ بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بسته شدن باب وحى، مفهوم ندارد، و این که بعضى کلام «عمر» را حمل بر اجتهاد کرده اند، جاى تعجب است; زیرا اجتهاد در برابر «نص» ممکن نیست. و عجیب تر این که: جمعى از فقهاى اهل تسنن آیات مربوط به احکام ازدواج ـ مانند آیه 6 سوره «مؤمنون» ـ را ناسخ آیه فوق که درباره متعه است دانسته  اند، گویا تصور کرده اند: ازدواج موقت اصلاً ازدواج نیست، در حالى که به طور مسلّم یکى از اقسام ازدواج است.

  این یک قانون کلى و عمومى است که اگر به غرائز طبیعى انسان، به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود، براى اشباع آنها، متوجه طرق انحرافى خواهد شد; زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرائز طبیعى را نمى توان از بین برد، و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامى عاقلانه نیست; زیرا این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین، راه صحیح آن است که: آنها را از طریق معقولى اشباع و از آنها در مسیر سازندگى بهره بردارى کنیم. این موضوع را نیز نمى توان انکار کرد که غریزه جنسى، یکى از نیرومندترین غرائز انسانى است، تا آنجا که پاره اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز مى گردانند. اکنون این سؤال پیش مى آید: در بسیارى از شرائط و محیط ها، افراد فراوانى در سنین خاصى قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت هاى طولانى و یا ماموریت ها با مشکل عدم ارضاى غریزه جنسى رو به رو مى شوند. این موضوع مخصوصاً در عصر ما که سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعى بالا رفته، و کمتر جوانى مى تواند در سنین پائین یعنى در داغ ترین دوران غریزه جنسى اقدام به ازدواج کند، شکل حادترى به خود گرفته است. با این وضع چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند راهبان و راهبه  ها) تشویق نمود؟ یا این که آنها را در برابر بى بند و بارى جنسى آزاد گذاشت، و همان صحنه هاى زننده و ننگین کنونى را مجاز دانست؟ و یا این که راه سومى را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بى بند و بارى جنسى را؟ خلاصه این که: «ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهائى جوابگوى نیازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نیست، و ما بر سر دو راهى قرار داریم: یا باید «فحشاء» را مجاز بدانیم (همان طور که دنیاى مادى امروز عملاً بر آن صحه گذارده و آن را به رسمیت شناخته). و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم. معلوم نیست آنها که با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى این سؤال فکر کرده اند؟! طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد، و نه زیان هاى فجایع جنسى و فحشاء را در بر دارد.

منتها در اینجا اشکالاتى مى شود که باید به طور فشرده به آنها پاسخ گفت: الف ـ گاهى مى گویند: چه تفاوتى میان «ازدواج موقت» و «فحشاء» وجود دارد؟ هر دو «خودفروشى» در برابر پرداختن مبلغى محسوب مى شوند و در  حقیقت این نوع ازدواج نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگى هاى جنسى! تنها تفاوت آن دو، در ذکر دو جمله ساده، یعنى اجراى صیغه است. پاسخ: آنها که چنین مى گویند، گویا اصلاً از مفهوم ازدواج موقت آگاهى ندارند; زیرا ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمى شود، بلکه مقرراتى همانند ازدواج دائم دارد، یعنى چنان زنى در تمام مدت ازدواج موقت، منحصراً در اختیار این مرد باید باشد، و به هنگامى که مدت پایان یافت باید عده نگاه دارد، یعنى حد اقل چهل و پنج روز باید از اقدام به هر گونه ازدواج با شخص دیگرى خوددارى کند، تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن گردد، حتى اگر با وسائل جلوگیرى اقدام به جلوگیرى از انعقاد نطفه کرده، باز هم رعایت این مدت واجب است. و اگر از او صاحب فرزندى شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جارى خواهد شد. در حالى که در فحشاء هیچ یک از این شرائط و قیود وجود ندارد. آیا این دو را با یکدیگر هرگز مى توان مقایسه نمود؟ البته ازدواج موقت، از نظر مسأله ارث (در میان زن و شوهر ) و نفقه و پاره اى از احکام دیگر تفاوت هائى با ازدواج دائم دارد، ولى این تفاوت ها هرگز آن را در ردیف فحشاء قرار نخواهد داد، و در هر حال شکلى از ازدواج است با مقررات ازدواج. ب ـ «ازدواج موقت» سبب مى شود بعضى از افراد هوسباز از این قانون سوء استفاده کرده و هر نوع فحشاء را در پشت این پرده انجام دهند، تا آنجا که افراد محترم، هرگز تن به ازدواج موقت نمى دهند، و زنان با شخصیت از آن ابا دارند. پاسخ: سوء استفاده از کدام قانون در دنیا نشده است؟ آیا باید جلو یک قانون فطرى و ضرورت اجتماعى را به خاطر سوء استفاده گرفت؟ یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟! اگر فرضاً عده اى از زیارت خانه خدا سوء استفاده کردند و در این سفر اقدام به فروش مواد مخدر کردند، آیا باید جلو مردم را از شرکت در این کنگره عظیم اسلامى بگیریم؟ یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟! و اگر ملاحظه مى کنیم: امروز افراد محترم استفاده از این قانون اسلامى را کراهت دارند، عیب قانون نیست، عیب عمل کنندگان به قانون، و یا صحیح تر، سوء استفاده کنندگان از آن است. اگر در جامعه امروز، هم ازدواج موقت به صورت سالم در آید و حکومت اسلامى تحت ضوابط و مقررات خاص، این موضوع را به طور صحیح پیاده کند، هم جلو سوء استفاده ها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم (به هنگام ضرورت هاى اجتماعى) از آن کراهت نخواهند داشت. ج ـ مى گویند: ازدواج موقت سبب مى شود افراد بى سرپرست همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود! پاسخ: از آنچه گفتیم، جواب این ایراد کاملاً روشن شد; زیرا فرزندان نامشروع از نظر قانونى نه وابسته به پدرند و نه مادر، در حالى که فرزندان ازدواج موقت کمترین و کوچک ترین تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم، حتى در میراث و سایر حقوق اجتماعى ندارند. گویا عدم توجه به این حقیقت، سرچشمه اشکال فوق شده است.

در پایان این سخن، یادآورى مطلبى که «برتراند راسل» دانشمند معروف «انگلیسى» در کتاب «زناشوئى و اخلاق» تحت عنوان «زناشوئى آزمایشى» آورده است، مفید به نظر مى رسد: او پس از ذکر طرح یکى از قضات محاکم جوانان به نام «بن بى لیندسى» در مورد «زناشوئى دوستانه» یا زناشوئى آزمایشى چنین مى نویسد: «طبق طرح «لیندسى»، جوانان باید قادر باشند در یک نوع زناشوئى جدید وارد شوند که با زناشوئى هاى معمولى (دائم) از سه جهت تفاوت دارد: نخست این که: طرفین قصد بچه دار شدن نداشته باشند، از اینرو باید بهترین طرق پیشگیرى از باردارى را به آنها بیاموزند. دیگر این که: جدائى آنها به آسانى صورت پذیرد. و سوم این که: پس از طلاق، زن هیچگونه حق نفقه نداشته باشد». «راسل» بعد از ذکر پیشنهاد «لیندسى» که خلاصه آن در بالا بیان شد، چنین مى گوید: «من تصور مى کنم: اگر چنین امرى به تصویب قانونى برسد، گروه کثیرى از جوانان از جمله دانشجویان دانشگاه ها تن به ازدواج موقت بدهند و در یک زندگى مشترک موقتى پاى بگذارند، زندگى که متضمن آزادى است و رها از بسیارى نابسامانى ها و روابط جنسى پر هرج و مرج فعلى مى باشد» همان طور که ملاحظه مى کنید: طرح فوق درباره ازدواج موقت از جهات زیادى همانند طرح اسلام است، منتها شرائط و خصوصیاتى که اسلام براى ازدواج موقت آورده از جهات زیادى روشن تر و کامل تر است. در ازدواج موقت اسلامى، هم جلوگیرى از فرزند کاملاً بى مانع است، هم جدا شدن آسان و هم نفقه واجب نیست.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: امام صادق عليه‌السلام , انتظار , ظهور قائم , منتظر , دعا , غفلت , عبادت , مغز , روح عبادت , تفسیر آیه ۲۴ سوره مبارکه نساء , زنان شوهردار , زن , حرام , اسارت , مالک , حکم طلاق , طلاق , حکم , احکام , حلال , اموال , پاکدامن , زنا , خودداری , متعه , ازدواج موقت , مهر , گناه , تعیین مهر , توافق , خداوند , دانا , حکیم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تفسیر آیه ۲۳ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

خداوند از چه کسی عملِ کم را قبول میکند؟

حضرت امام صادق علیه السلام
منْ رَضِيَ مِنَ اللَّهِ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْمَعَاشِ رَضِيَ اللَّهُ مِنْهُ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْعَمَل‏

هر کس به امکانات اندکی که از ناحیۀ خدا برایش مقدّر می شود خشنود باشد، خدا به عمل اندک او راضی می شود.

«کافی» ج ۲ ص ۱۳۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۲۳ سوره مبارکه نساء

۲۳حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الأَخِ وَ بَناتُ الأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاّتی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللاّتی فی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللاّتی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الأُخْتَیْنِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً

ترجمه
۲۳ـ حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمه ها، و خاله ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانى که شما را شیر داده اند، و خواهران رضاعى شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته اند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشته اید ـ و چنانچه با آنها آمیزش جنسى نداشته اید، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد ـ و (همچنین) همسرهاى پسرانتان که از نسل شما هستند (ـ نه پسرخوانده ها ـ) و (نیز حرام است بر شما) که جمع میان دو خواهر کنید; مگر آنچه در گذشته واقع شده; چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.

تفسیر
در این آیه، به محارم یعنى زنانى که ازدواج با آنها ممنوع است اشاره شده است و بر اساس آن محرمیت از سه راه ممکن است پیدا شود: 1 ـ ولادت، که از آن تعبیر به «ارتباط نسبى» مى شود. 2 ـ از طریق ازدواج که به آن «ارتباط سببى» مى گویند. 3 ـ از طریق شیرخوارگى که به آن «ارتباط رضاعى» گفته مى شود. نخست، اشاره به محارم نسبى که هفت دسته هستند کرده، مى فرماید: «مادران شما و دخترانتان و خواهرانتان و عمه ها و خاله هایتان و دختران برادر و دختران خواهرانتان بر شما حرام شده اند» (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الأَخِ وَ بَناتُ الأُخْتِ). باید توجه داشت: منظور از مادر فقط آن زنى که انسان بلا واسطه از او متولد شده، نیست، بلکه جده و مادر جده و مادر پدر و مانند آنها را شامل مى شود، همان طور که منظور از دختر، تنها دختر بلا واسطه نیست بلکه دختر پسر و دختر دختر و فرزندان آنها را نیز در بر مى گیرد و همچنین در مورد پنج دسته دیگر. نا گفته پیدا است همه افراد طبعاً از این گونه ازدواج ها تنفر دارند و به همین دلیل، همه اقوام و ملل (جز افراد کمى) ازدواج با محارم را ممنوع مى دانند و حتى مجوسى ها که در منابع اصلى خود قائل به جواز این گونه ازدواج ها بوده اند، امروز آن را انکار مى کنند. گرچه، بعضى کوشش دارند این موضوع را ناشى از یک عادت و رسم کهن بدانند، ولى مى دانیم: عمومیت یک قانون در میان تمام افراد بشر، در قرون و اعصار طولانى، معمولاً حکایت از فطرى بودن آن مى کند; زیرا رسم و عادت نمى تواند عمومى و دائمى گردد. از این گذشته، امروز این حقیقت ثابت شده که ازدواج افراد همخون با یکدیگر خطرات فراوانى دارد، یعنى بیمارى نهفته و ارثى را آشکار و تشدید مى کند (نه این که خود آن تولید بیمارى کند). حتى بعضى، گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبتاً دورتر مانند عموزاده ها را با یکدیگر خوب نمى دانند و معتقدند: خطرات بیمارى هاى ارثى را تشدید مى نماید ولى این مسأله اگر در خویشاوندان دور مشکلى ایجاد نکند (همان طور که غالباً نمى کند) در خویشاوندان نزدیک که «همخونى» شدیدتر است، مسلماً تولید اشکال خواهد کرد. به علاوه، در میان محارم، جاذبه و کشش جنسى معمولاً وجود ندارد; زیرا محارم غالباً با هم بزرگ مى شوند و براى یکدیگر یک موجود عادى و معمولى هستند و موارد نادر و استثنائى نمى تواند مقیاس قوانین عمومى و کلى گردد و مى دانیم: جاذبه جنسى، شرط استحکام پیوند زناشوئى است، بنابراین اگر ازدواجى در میان محارم صورت گیرد، ناپایدار و سست خواهد بود. آن گاه به محارم رضاعى اشاره کرده، مى فرماید: «و مادرانى که شما را شیر مى دهند و خواهران رضاعى شما بر شما حرامند» (وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاّتی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ). گرچه قرآن در این قسمت از آیه تنها به دو دسته یعنى خواهران و مادران رضاعى اشاره کرده، ولى طبق روایات فراوانى که در دست است، محارم رضاعى منحصر به اینها نیستند، بلکه طبق حدیث معروفى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله): یَحْرُمُ مِنَ الرِّضاعِ ما یَحْرُمُ مِنَ النَّسَبِ: «تمام کسانى که از نظر ارتباط نسبى حرامند، از نظر شیرخوارگى نیز حرام مى شوند» البته، مقدار شیرخوارگى که تأثیر در محرمیت مى کند و همچنین شرائط و کیفیت آن، ریزه کارى هاى فراوانى دارد که در کتاب هاى فقهى آمده است.

فلسفه تحریم محارم رضاعى این است که: با پرورش گوشت و استخوان آنها با شیر شخص معینى، شباهت به فرزندان او پیدا مى کند، مثلاً زنى که کودکى را به اندازه اى شیر مى دهد که بدن او با آن شیر نمو مخصوصى مى کند، یک نوع شباهت در میان آن کودک و سایر فرزندان آن زن پیدا مى شود، و در حقیقت هر کدام جزئى از بدن آن مادر محسوب مى گردند و همانند دو برادر نسبى هستند. پس از آن به دسته سوم از محارم اشاره کرده و آنها را تحت چند عنوان بیان مى کند، مى فرماید: 1 ـ «و مادران همسرانتان» (وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ). یعنى به مجرد این که زنى به ازدواج مردى در آمد و صیغه عقد جارى گشت، مادر او و مادر مادر او هر چه بالاتر روند، بر او حرام ابدى مى شوند. 2 ـ «و دختران همسرانتان که در دامان شما قرار دارند به شرط این که با آن همسر آمیزش جنسى کرده باشید» (وَ رَبائِبُکُمُ اللاّتی فی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللاّتی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ). یعنى تنها با عقد شرعى یک زن، «دختران او» که از شوهر دیگرى بوده اند، بر این شوهر حرام نمى شوند، بلکه مشروط بر این است که: علاوه بر عقد شرعى با آن زن هم بستر هم شده باشد. وجود این قید در این مورد تأیید مى کند که حکم مادر همسر که در جمله سابق گذشت، مشروط به چنین شرطى نیست، و به اصطلاح اطلاق حکم را تقویت مى کند. گرچه ظاهر قید فِى حُجُورِکُمْ: «در دامان شما باشند» چنین مى فهماند که اگر دختر همسر از شوهر دیگر در دامان انسان پرورش نیابد بر او حرام نیست، ولى به قرینه روایات 3 و مسلّم بودن حکم، این قید به اصطلاح قید احترازى نیست. بلکه در واقع اشاره به نکته تحریم است; زیرا این گونه دختران که مادرانشان اقدام به ازدواج مجدد مى کنند، معمولاً در سنین پائین هستند و غالباً در دامان شوهر جدید پرورش مى یابند. آیه مى گوید: اینها در واقع همچون دختران خود شما هستند، آیا کسى با دختر خود ازدواج مى کند؟ و انتخاب عنوان «رَبائِبْ» که جمع «رَبِیْبَه» به معنى تربیت شده است، نیز به همین جهت مى باشد. به دنبال این قسمت، براى تأکید مطلب اضافه مى کند: «اگر با آنها آمیزش جنسى نداشتید، دخترانشان بر شما حرام نیستند» (فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ). 3 ـ «و همسران فرزندانتان که از نسل شما هستند» (وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ) در حقیقت تعبیر مِنْ أَصْلاْبِکُمْ: «فرزندانى که از نسل شما باشند» براى این است که روى یکى از رسوم غلط دوران جاهلیت خط بطلان کشیده شود; زیرا در آن زمان معمول بود افرادى را به عنوان فرزند خود انتخاب مى کردند، یعنى کسى که فرزند شخص دیگرى بود به نام فرزند خود مى خواندند، و فرزند خوانده مشمول تمام احکام فرزند حقیقى بود، و به همین دلیل با همسران فرزند خوانده خود ازدواج نمى کردند. باید توجه داشت: فرزند خواندگى و احکام آن در اسلام به کلى بى اساس است. 4 ـ «و نیز حرام شده است براى شما جمع در میان دو خواهر» (وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الأُخْتَیْنِ). یعنى ازدواج با دو خواهر در زمان واحد مجاز نیست، بنابراین اگر با دو خواهر یا بیشتر در زمان هاى مختلف و بعد از جدائى از خواهر قبلى انجام گیرد، مانعى ندارد. و از آنجا که در زمان جاهلیت جمع میان دو خواهر رائج بود، و افرادى مرتکب چنین ازدواج هائى شده بودند، قرآن بعد از جمله فوق مى گوید: «مگر آنچه در گذشته واقع شده» (إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ). یعنى این حکم (همانند احکام دیگر) عطف به گذشته نمى شود، و کسانى که قبل از نزول این قانون، چنین ازدواجى انجام داده اند کیفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اکنون باید یکى از آن دو را انتخاب کرده، و دیگرى را رها کنند. در پایان آیه مى فرماید: «خداوند آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً). شاید رمز این که اسلام از چنین ازدواجى جلوگیرى کرده، این باشد که دو خواهر به حکم نسب و پیوند طبیعى نسبت به یکدیگر علاقه شدیدى دارند، ولى به هنگامى که رقیب هم شوند، طبعاً نمى توانند آن علاقه سابق را حفظ کنند، و به این ترتیب یک نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پیدا مى شود، که براى زندگى آنها زیان بار است; زیرا دائماً انگیزه «محبت» و انگیزه «رقابت» در وجود آنها در حال کشمکش و مبارزه اند. بعضى از مفسران احتمال داده اند: جمله «اِلاّ ما قَدْ سَلَفَ» به تمام محارمى که در آیه به آن اشاره شده، برگردد، یعنى اگر قبل از نزول این آیه اقدام به ازدواج با یکى از محارم فوق طبق قوانین متداول آن زمان کرده باشید، حکم تحریم شامل آن ازدواج ها نمى شود، و فرزندان آنها فرزندان مشروع خواهند بود، البته پس از نزول این آیه، لازم بوده فوراً جدا شوند. پایان آیه یعنى جمله «إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً» نیز متناسب با این معنى مى باشد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۲۳ سوره مبارکه نساء , حرام , مادران , دختران , خواهران , عمه , خاله , دختران برادر , دختران , خواهر , شیر , خواهر رضاعى , مادر همسر , دختر همسر , پرورش , آمیزش جنسی , همسر پسر , نسل , پسر خوانده , خداوند , آمرزنده , مهربان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تفسیر آیه ۲۲ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) فرمودند :

هرگاه دلتان شکست دعا کنید و دل تا پاک و خالص نشود شکسته نمی شود.

مکارم الاخلاق ص ۳۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۲۲ سوره مبارکه نساء

۲۲وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبیلاً

ترجمه
۲۲ ـ با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آنچه در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است; زیرا این کار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است.

شان نزول
در زمان جاهلیت معمول بود هر گاه کسى از دنیا مى رفت و همسر و فرزندانى از خود به یادگار مى گذاشت، در صورتى که آن همسر، نامادرى فرزندان او بود، فرزندانش، نامادرى را همانند اموال او به ارث مى بردند، به این ترتیب که آنها حق داشتند با نامادرى خود ازدواج کنند و یا او را به ازدواج شخص دیگرى در آورند. پس از اسلام، حادثه اى براى یکى از مسلمانان پیش آمد و آن این که: یکى از انصار به نام «ابو قیس» از دنیا رفت، فرزندش به نامادرى خود پیشنهاد ازدواج نمود، آن زن گفت: من تو را فرزند خود مى دانم و چنین کارى را شایسته نمى بینم. ولى با این حال از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) کسب تکلیف مى کنم، سپس موضوع را خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد، و کسب تکلیف نمود، آیه فوق نازل شد و از این کار به شدت نهى کرد.

تفسیر
همان طور که در شأن نزول نیز اشاره شد، آیه، خط بطلان به یکى از اعمال ناپسند دوران جاهلیت مى کشد، مى فرماید: «با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند ازدواج نکنید» (وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ). اما از آنجا که هیچ قانونى ـ معمولاً ـ شامل گذشته نمى شود، اضافه مى فرماید: «مگر ازدواج هائى که پیش از این انجام شده است» (إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ). پس از آن براى تأکید مطلب، سه تعبیر شدید درباره این نوع ازدواج بیان مى فرماید: نخست این که: «این عمل، کار بسیار زشتى است» (إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً). و بعد اضافه مى کند: «عملى است که موجب تنفر در افکار مردم است» یعنى طبع بشر آن را نمى پسندد (وَ مَقْتاً). و در پایان مى فرماید: «روش نادرستى است» (وَ ساءَ سَبیلاً). حتى در تاریخ مى خوانیم: مردم جاهلى نیز این نوع ازدواج را «مقت» (تنفرآمیز) و فرزندانى که ثمره آن بودند «مقیت» (فرزندان مورد تنفر) مى نامیدند. روشن است: این حکم به خاطر مصالح و فلسفه هاى مختلفى مقرر شده; زیرا ازدواج با نامادرى از یکسو، همانند ازدواج با مادر است، چون نامادرى در حکم مادر دوم محسوب مى شود. و از سوى دیگر، تجاوز به حریم پدر و هتک احترام او است. و از همه گذشته، این عمل، تخم نفاق را در میان فرزندان یک شخص مى پاشد; زیرا ممکن است بر سر تصاحب نامادرى میان آنها اختلاف واقع شود، حتى میان پدر و فرزند ایجاد رقابت مى کند; زیرا معمولاً میان همسر دوم و همسر اول رقابت و حسادت وجود دارد، اگر این کار (ازدواج با نامادرى) در حیات پدر (پس از طلاق نامادرى) انجام گیرد، دلیل حسادت آن روشن است، و اگر بعد از مرگ او صورت گیرد نیز، ممکن است یک نوع حسادت، نسبت به پدر از دست رفته خود پیدا کند. تعبیرات سه گانه اى که درباره نکوهش این عمل در آیه فوق آمده، بعید نیست به ترتیب اشاره به سه فلسفه بالا باشد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۲۲ سوره مبارکه نساء , زنان , پدران , ازدواج , گذشته , حکم , عملی زشت , تنفرآور , راه نادرست , جاهلیت , همسر , فرزندان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تفسیر آیات ۲۰ تا ۲۱ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۲۰ تا ۲۱ سوره مبارکه نساء

۲۰وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْج مَکانَ زَوْج وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً ۲۱وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُکُمْ إِلى بَعْض وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ میثاقاً غَلیظاً ۲۰

ترجمه
و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانى (به عنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزى از آن را پس نگیرید! آیا براى باز پس گرفتن مهر زنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل مى شوید؟! ۲۱ ـ و چگونه آن را باز پس مى گیرید، در حالى که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشته اید؟! و (از این گذشته) آنها (هنگام ازدواج) از شما پیمان محکمى گرفته اند!

شان نزول
پیش از اسلام، رسم بر این بود: اگر مى خواستند همسر سابق را طلاق گویند و ازدواج جدیدى کنند، براى فرار از پرداخت مهر، همسر خود را به اعمال منافى عفت متهم مى کردند، و بر او سخت مى گرفتند، تا حاضر شود مهر خویش را که معمولاً قبلاً دریافت مى شد بپردازد، و طلاق گیرد، و همان مهر را براى همسر دوم قرار مى دادند. آیه فوق به شدت از این کار زشت جلوگیرى کرده و آن را مورد نکوهش قرار مى دهد

تفسیر
این آیه، نیز براى حمایت قسمت دیگرى از حقوق زنان نازل گردیده و به عموم مسلمانان دستور مى دهد: به هنگام تصمیم بر جدائى از همسر و انتخاب همسر جدید حق ندارند چیزى از مهر همسر اول خود را کم بگذارند، و یا اگر پرداخته اند، پس بگیرند، هر قدر هم مهر زیاد باشد، مى فرماید: «اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانى (به عنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزى از آن را پس نگیرید» (وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْج مَکانَ زَوْج وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً). همان طور که در سابق گفتیم، «قِنْطار» به معنى مال و ثروت زیاد است. «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: اصل «قنطار» از «قنطره» به معنى «پل» است و چون اموال زیاد همچون پلى هستند که انسان در زندگى مى تواند از آنها استفاده کند، از این جهت به آن قنطار گفته اند زیرا فرض این است که: طلاق در اینجا به خاطر منافع شوهر صورت مى گیرد، نه به خاطر انحراف زن از جاده عفت، بنابراین دلیلى ندارد که حق مسلّم آنها پایمال شود. سپس اشاره به طرز عمل دوران جاهلیت در این باره نموده، که همسر خود را متهم به اعمال منافى عفت مى کردند، مى فرماید: «آیا براى باز پس گرفتن مهر زنان متوسل به تهمت و گناه آشکار مى شوید» (أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً). یعنى اصل عمل، ظلم است و گناه، و متوسل شدن به یک وسیله ناجوانمردانه و غلط، گناه آشکار دیگرى است.
در آیه بعد، مجدداً با استفهام انکارى، براى تحریک عواطف انسانى مردان اضافه مى کند: شما و همسرانتان مدت ها در خلوت و تنهائى با هم بوده اید، همانند یک روح در دو بدن، ارتباط و آمیزش کامل داشته اید، چگونه بعد از این همه نزدیکى و ارتباط، همچون بیگانه ها و دشمنان با یکدیگر رفتار مى کنید، و حقوق مسلّم آنها را پایمال مى نمائید؟! مى فرماید: «چگونه آن را باز پس مى گیرید، در حالى که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشته اید»؟ (وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُکُمْ إِلى بَعْض) این درست همانند تعبیرى است که ما در فارسى امروز داریم که اگر دو نفر دوست صمیمى با هم به نزاع برخیزند به آنها مى گوئیم: شما سال ها با یکدیگر نان و نمک خورده اید، چرا نزاع مى کنید؟ در حقیقت ستم کردن در این گونه موارد به شریک زندگى، ستم بر خویشتن است. آن گاه مى فرماید: از این گذشته «همسران شما پیمان محکمى به هنگام عقد ازدواج از شما گرفته اند» (وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ میثاقاً غَلیظاً). چگونه این پیمان مقدس و محکم را نادیده مى گیرید و اقدام به پیمان شکنى آشکار مى کنید؟ ضمناً، باید توجه داشت که این آیه گرچه در مورد طلاق همسر سابق براى انتخاب همسر جدید، وارد شده، ولى اختصاص به آن ندارد، بلکه منظور این است: در هر مورد که طلاق و جدائى به پیشنهاد مرد صورت گیرد، و زن تمایلى به جدائى ندارد، باید تمام مهر پرداخته شود، و چیزى از آن باز پس نگیرند، خواه تصمیم بر ازدواج مجدد داشته باشند یا نه، بنابراین جمله اِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوج: «اگر بخواهید همسر دیگرى انتخاب کنید» در حقیقت ناظر به وضع دوران جاهلیت بوده است و دخالتى در اصل حکم ندارد. ذکر این نکته نیز لازم است که: «استبدال» به معنى طلب تبدیل کردن است، بنابراین، معنى طلب و اراده در آن افتاده است و اگر مشاهده مى کنیم: با أَرَدْتُمْ: «بخواهید» ضمیمه شده، به خاطر این است که: مى خواهد این نکته را گوشزد کند که، به هنگام مقدمه چینى و تصمیم بر تبدیل کردن همسر خود، نباید از مقدمات نامشروع و ناجوانمردانه شروع کنید.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۲۰ تا ۲۱ سوره مبارکه نساء , تصمیم , همسر , انتخاب , مال , مهر , تهمت , گناه آشکار , متوسل , تماس , آمیزش کامل , ازدواج , پیمان محکم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تفسیر آیه ۱۹ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام كاظم عليه‌‏السلام:

خداوند در زمين بندگانى دارد كه براى برآوردن نيازهاى‌مردم مى‌كوشند؛ اينان ايمنى يافتگان روز قيامت‏‌اند.

کافى ج ۲، ص ۱۹۷

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۱۹ سوره مبارکه نساء

۱۹ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً

ترجمه
۱۹ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! براى شما حلال نیست که از زنان، از روى اکراه (و ایجاد ناراحتى براى آنها،) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتى از آنچه را به آنها داده اید (از مهر)، تملک کنید! مگر این که آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند. و با آنان، به طور شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها (به جهتى) کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدائى نگیرید;) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد!

شان نزول
در تفسیر «مجمع البیان» از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که این آیه درباره کسانى نازل گردیده که همسران خود را بدون این که همچون یک همسر با آنها رفتار کنند، نگه مى داشتند، به انتظار این که آنها بمیرند و اموالشان را تملک کنند و از «ابن عباس» نقل شده که: آیه فوق درباره افرادى نازل شده که همسرانشان مهر سنگین داشتند و در عین این که تمایل به ادامه زناشوئى با آنها نداشتند، به خاطر سنگین بودن مهر، حاضر به طلاق آنها نمى شدند، و آنها را تحت فشار قرار مى دادند تا مهرشان را ببخشند و طلاق گیرند جمعى از مفسران براى آیه فوق شأن نزول دیگرى نقل کرده، که متناسب با این آیه نیست، بلکه متناسب با آیه 22 است که ما آن را به خواست خدا در ذیل همان آیه خواهیم آورد.

تفسیر
در آغاز سوره گفتیم آیات این سوره با بسیارى از اعمال نارواى دوران جاهلیت مبارزه مى کند، آیه مورد بحث به چند عادت ناپسند آن دوران اشاره کرده و به مسلمانان هشدار داده که آلوده آنها نشوند: از جمله همان طور که در شأن نزول گفته شد، یکى از رفتارهاى ظالمانه مردان، در دوران جاهلیت این بود که با زنان ثروتمندى که از زیبائى بهره اى نداشتند ازدواج مى کردند، سپس آنها را به حال خود وامى گذاردند، نه آنها را طلاق مى دادند و نه همچون یک همسر با آنها رفتار مى نمودند، به امید این که مرگشان فرا رسد و اموالشان را تملک کنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! براى شما حلال نیست که از زنان از روى اکراه و ایجاد ناراحتى، ارث ببرید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً). و به این ترتیب، عمل فوق را محکوم ساخته است. و یکى دیگر از عادات نکوهیده آنها این بود که زنان را با وسائل گوناگون، تحت فشار مى گذاشتند تا مهر خود را ببخشند و طلاق گیرند، این کار مخصوصاً بیشتر در موقعى بود که زن مهریه سنگینى داشت، آیه فوق این کار را ممنوع ساخته، مى فرماید: «و آنها را تحت فشار قرار ندهید، به خاطر این که قسمتى از آنچه را به آنها پرداخته اید، تملک کنید» (وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ). ولى این حکم استثنائى دارد که در جمله بعد به آن اشاره شده است و آن این که: اگر آنها مرتکب عمل زشت و ننگینى گردند، شوهران مى توانند آنها را تحت فشار قرار دهند، تا مهر خود را حلال کرده و طلاق بگیرند، مى فرماید: «مگر این که آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند» (إِلاّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة). در حقیقت این کار یک نوع مجازات و شبیه گرفتن غرامت در برابر کارهاى نارواى این دسته از زنان بود. آیا منظور از فاحِشَة مُبَیِّنَة: «عمل زشت آشکار» در آیه فوق، خصوص اعمال منافى عفت است، یا هر گونه ناسازگارى شدید؟ در میان مفسران گفتگو است. اما در حدیثى که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده، تصریح گردیده: مراد «نشوز» است گر چه مرحوم «طبرسى» مى گوید: اولى این است که هر گونه معصیتى را شامل شود. و بعید نیست منظور هر گونه مخالفت شدید زن، نافرمانى و ناسازگارى را شامل شود، نه هر مخالفت جزئى; زیرا در مفهوم کلمه «فاحشة» اهمیت و فوق العادگى افتاده است و ذکر کلمه «مُبَیِّنَة» نیز آن را تأکید مى کند. سپس دستور معاشرت شایسته و رفتار انسانى مناسب با زنان را صارد مى کند، مى فرماید: «با آنها به طور شایسته معاشرت کنید» (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ). و به دنبال آن، اضافه مى کند: حتى اگر به جهاتى از همسران خود رضایت کامل نداشته باشید و بر اثر امورى آنها در نظر شما ناخوشایند باشند، فوراً تصمیم به جدائى و یا بد رفتارى نگیرید و تا آنجا که در قدرت دارید مدارا کنید; زیرا ممکن است شما در تشخیص خود گرفتار اشتباه شده باشید، و آنچه را نمى پسندید خداوند در آن خیر، برکت و سود فراوانى قرار داده باشد، مى فرماید: «و اگر از آنها (به جهتى) کراهت داشتید (فوراً تصمیم به جدائى نگیرید) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد» (فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً). بنابراین، تا کارد به استخوان شما نرسد، سزاوار است معاشرت به معروف و رفتار شایسته را ترک نکنید، به خصوص این که بسیار مى شود همسران درباره یکدیگر گرفتار سوء ظن هاى بى دلیل و حب و بغض هاى بى جهت مى گردند و قضاوت هاى آنها در این حال، غالباً نادرست مى باشد، تا آنجا که خوبى ها در نظرشان بدى و بدى ها در نظرشان خوبى جلوه مى کند، ولى با گذشت زمان و مدارا کردن، تدریجاً حقایق آشکار مى شود. ضمناً باید توجه داشت تعبیر «خَیْراً کَثیراً» در آیه، مفهوم وسیعى دارد که یکى از مصادیق روشن آن فرزندان صالح، با لیاقت و ارزشمند است.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۱۹ سوره مبارکه نساء , امام كاظم عليه‌‏السلام , خداوند , بندگان , نیاز مردم , ايمنى يافتگان روز قيامت , ایمنی , قیامت , روز قیامت , ایمان , حلال , زنان , اکراه , ناراحتی , ارث , تحت فشار , مهر , تملک , عمل زشت , آشکار , شایسته , رفتار , رفتار شایسته , کراهت , جدائی , تصمیم , خوشایند , خیر فراوان , خیر , فراوان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تفسیر آیات ۱۷ تا ۱۸ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 14 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۱۷ تا ۱۸ سوره مبارکه نساء

۱۷ إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَة ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریب فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللّهُ عَلیماً حَکیماً ۱۸ وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الآْنَ وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً

ترجمه
۱۷ ـ پذیرش توبه تنها از سوى خدا، تنها براى کسانى است که کار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند، سپس زود توبه مى کنند. خداوند، توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد; و خدا دانا و حکیم است. ۱۸ ـ براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا مى رسد مى گوید: «الآن توبه کردم» توبه نیست; و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند; اینها کسانى هستند که عذاب دردناکى برایشان فراهم کرده ایم.

تفسیر
در آیه گذشته، مسأله سقوط حدّ و مجازات مرتکبین اعمال منافى عفت، در پرتو توبه، صریحاً بیان شد و در ذیل آن با جمله اِنَّ اللّهَ کانَ تَوّاباً رَحِیْماً: «خداوند توبه بندگان را بسیار مى پذیرد و نسبت به آنها رحیم است» اشاره به پذیرش توبه از طرف پروردگار نیز شده. در آیه مورد بحث، صریحاً مسأله توبه و پاره اى از شرائط آن را بیان مى کند، مى فرماید: «پذیرش توبه از سوى خدا تنها براى آنها است که گناهى را از روى جهالت انجام مى دهند» (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَة). بر این اساس، توبه اى که از روى جهالت نباشد، مورد پذیرش واقع نمى شود. اکنون ببینیم منظور از «جهالت» چیست؟ آیا همان جهل و نادانى و بى خبرى از گناه است؟ یا عدم آگاهى از اثرات شوم و عواقب دردناک آن مى باشد؟ کلمه «جهل» و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قرائن استفاده مى شود منظور از آن در آیه مورد بحث، طغیان غرائز و تسلط هوس هاى سرکش و چیره شدن آنها بر نیروى عقل و ایمان است، و در این حالت، علم و دانش انسان به گناه، گر چه از بین نمى رود، اما تحت تأثیر آن غرائز سرکش قرار گرفته و عملاً بى اثر مى گردد، و هنگامى که علم اثر خود را از دست داد، عملاً با جهل و نادانى برابر خواهد بود، و تبدیل به عملى بدون توجه به دستورات عقل خواهد شد. ولى اگر گناه بر اثر چنین جهالتى نباشد، بلکه از روى انکار حکم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گیرد، چنین گناهى حکایت از کفر مى کند و به همین جهت توبه آن قبول نیست، مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید. در واقع، این آیه همان حقیقتى را بیان مى کند که: امام سجاد(علیه السلام) در دعاى ابو حمزه، با توضیح بیشترى بیان فرموده است آنجا که مى گوید: اِلهِى لَمْ أَعْصِکَ حِیْنَ عَصَیْتُکَ وَ أَنَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جاحِدٌ وَ لا بِأَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ وَ لا لِعُقُوبَتِکَ مُتِعَرِّضٌ وَ لا لِوَعِیْدِکَ مُتَهاوِنٌ لکِنْ خَطِیْئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى وَ غَلَبَنِى هَواىَ...: «اى خداى من! آن هنگام که تو را معصیت کردم، نه از این جهت بود که خداوندیت را انکار نمایم، و نه بدین خاطر که امر تو را خفیف شمارم، و نه از این نظر که بخواهم خود را در معرض مجازات تو قرار دهم، و نه این که وعده کیفر تو را سبک بشمارم، بلکه خطائى بود که از من سر زد، نفس اماره حق را بر من مشتبه کرد و هوا و هوس بر من چیره شد...» آن گاه قرآن به یکى یکى دیگر از شرائط توبه اشاره کرده، مى فرماید: «سپس به زودى توبه کنند» (ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریب). درباره این که منظور از «قریب» (زمان نزدیک) چیست؟ در میان مفسران گفتگو است: جمع زیادى آن را به معنى قبل از آشکار شدن نشانه هاى مرگ مى گیرند، و آیه بعد را که مى گوید: پس از ظهور علائم مرگ توبه پذیرفته نمى شود، شاهد بر آن مى دانند، بنابراین تعبیر به «قریب» شاید به خاطر این است که اصولاً زندگى دنیا هر چه باشد کوتاه و پایان آن نزدیک است. اما بعضى دیگر آن را به معنى زمان نزدیک به گناه گرفته اند، یعنى به زودى از کار خود پشیمان شود و به سوى خدا بازگردد; زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه را به طور کلى از روح و جان انسان بشوید، و کمترین اثرى از آن در دل باقى نماند، و این در صورتى ممکن است که در فاصله نزدیکى قبل از آن که گناه در وجود انسان ریشه بدواند، و به شکل طبیعت ثانوى در آید، از آن پشیمان شود، در غیر این صورت غالباً اثرات گناه در زوایاى قلب و جان انسانى باقى خواهد ماند. پس توبه کامل توبه اى است که به زودى انجام پذیرد، و کلمه «قریب» از نظر لغت و فهم عرف، نیز با این معنى مناسب تر است. درست است که توبه بعد از زمان طولانى نیز پذیرفته مى شود، اما توبه کامل نیست و شاید تعبیر به عَلَى اللّهِ: «توبه اى که بر خدا لازم است آن را بپذیرد» نیز اشاره به همین معنى باشد; زیرا این تعبیر تنها در این آیه از قرآن آمده است و مفهوم آن این است که پذیرش این گونه توبه ها از حقوق بندگان مى باشد، در حالى که پذیرش توبه هاى دور دست از طرف خداوند یک نوع تفضل است، نه حق. پس از ذکر شرائط توبه در پایان آیه مى فرماید: «خداوند توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد و خداوند دانا و حکیم است» (فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللّهُ عَلیماً حَکیماً).

آیه بعد، اشاره به کسانى است که توبه آنها پذیرفته نمى شود، مى فرماید: «براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا مى رسد، مى گوید: الآن توبه کردم، توبه نیست» (وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الآْنَ). دلیل آن هم روشن است; زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ، پرده ها از برابر چشم انسان کنار مى رود، دید دیگرى براى او پیدا مى شود، و قسمتى از حقایق مربوط به جهان دیگر، و نتیجه اعمالى را که در این زندگى انجام داده با چشم خود مى بیند، و مسائل جنبه حسى پیدا مى کند. واضح است در این صورت، هر گناهکارى از اعمال بد خود پشیمان مى گردد، و همانند کسى که شعله آتشى را نزدیک خود ببیند، از آن فرار مى کند. مسلّم است اساس تکلیف و آزمایش پروردگار بر این گونه مشاهده ها نیست، بلکه بر ایمان به غیب و مشاهده با چشم عقل و خرد است. به همین دلیل، در قرآن مجید مى خوانیم: هنگامى که نخستین نشانه هاى عذاب دنیا بر بعضى از اقوام پیشین آشکار مى گشت باب توبه بر روى آنها بسته مى شد، در سرگذشت فرعون مى خوانیم: حَتّى اِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ اِنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ الَّذِى آمَنَتْ بِهِ بَنُو اِسْرائِیْلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِیْنَ * الآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِیْنَ: «تا آن زمان که غرقاب دامن او را گرفت، صدا زد الآن ایمان آوردم که معبودى جز معبود بنى اسرائیل نیست و من از تسلیم شدگانم * اما به او گفته شد: الآن این سخن را مى گوئى! و پیش از این نافرمانى کرده و از مفسدان بودى! به همین دلیل توبه تو پذیرفته نخواهد شد» از بعضى از آیات قرآن (مانند آیه 12 سوره «سجده») استفاده مى شود: گناهکاران در قیامت با مشاهده عذاب الهى از کار خود پشیمان مى شوند، ولى پشیمانى آنها سودى نخواهد داشت. چنین کسانى درست مانند مجرمانى هستند که وقتى چشمشان به چوبه دار افتاد و طناب دار را بر گلوى خود احساس کردند، از کار خود پشیمان مى شوند. روشن است: این پشیمانى نه فضیلت است، نه افتخار و نه تکامل، و به همین جهت چنان توبه اى بى اثر است. البته این آیه با روایاتى که مى گوید: توبه تا آخرین نفس پذیرفته مى شود ، هیچگونه منافاتى ندارد; زیرا منظور از آن روایات، لحظاتى است که هنوز نشانه هاى قطعى مرگ را مشاهده نکرده، و به اصطلاح دید برزخى پیدا ننموده است. گروهى دیگر از کسانى که توبه آنها پذیرفته نمى شود، آنها هستند که در حال کفر از جهان مى روند، که در آیه مورد بحث درباره آنها چنین مى فرماید: «و آنها که در حال کفر مى میرند، توبه براى آنها نیست» (وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ). این حقیقت در آیات متعدد دیگرى از قرآن مجید نیز بازگو شده است اکنون این سؤال پیش مى آید: کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند چه موقع توبه مى کنند که توبه آنها پذیرفته نخواهد شد؟. بعضى احتمال داده اند: توبه آنها در عالم دیگر پذیرفته نمى شود. و بعضى احتمال داده اند: منظور از توبه در اینجا توبه بندگان نیست، بلکه «توبه خداوند» یعنى بازگشت او به عفو و رحمت مى باشد. ولى ظاهر این است که، آیه هدف دیگرى را تعقیب مى کند، مى گوید: «کسانى که از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ایمان توبه کرده اند، ولى در حال مرگ با ایمان از دنیا نرفتند، توبه هاى گذشته آنها نیز بى اثر است». توضیح این که: مى دانیم یکى از شرائط قبولى اعمال نیک انسان «موافات بر ایمان»، یعنى با ایمان از دنیا رفتن است، و کسانى که در لحظه پایان زندگى کافر باشند، اعمال گذشته آنها (حتى اعمال نیکى که در حال ایمان انجام داده اند) طبق صریح آیات قرآن 5 حبط و نابود مى گردد، توبه هاى آنان از گناه اگر چه در حال ایمان انجام شده نیز در چنین صورتى نابود خواهد شد. به طور خلاصه، شرط قبولى توبه دو چیز است: نخست: این که قبل از مشاهده نشانه هاى مرگ باشد. دیگر این که: انسان، با ایمان از دنیا برود. ضمناً از این آیه استفاده مى شود: انسان نباید توبه را به تأخیر اندازد; زیرا ممکن است به طور ناگهانى مرگ او فرا رسد و درهاى توبه به روى او بسته شود. جالب توجه این که: تأخیر توبه که از آن به «تسویف» تعبیر مى کنند، در آیه فوق هم ردیف «مرگ در حال کفر» قرار داده شده است و این نشانه اهمیتى است که قرآن به این موضوع مى دهد. در پایان آیه، مى فرماید: «براى این هر دو دسته، عذاب دردناکى مهیا کرده ایم» (أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً). احتیاج به تذکر ندارد که: توبه علاوه بر آنچه گفته شد، شرائط دیگرى نیز دارد که در آیات مناسب به آن اشاره خواهد شد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم حدیث

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۱۷ تا ۱۸ سوره مبارکه نساء , پذیرش توبه , پذیرش , توبه , خدا , جهالت , کار بد , خداوند , دانا , حکیم , کارهای بد , مرگ , هنگام مرگ , کفر , دنیا , عذاب , دردناک , عذاب دردناک , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تفسیر آیات ۱۵ تا ۱۶ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 14 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 مراتب استفادۀ انسانها از قرآن

حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام
كتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ

کتاب خداوند عزّوجل بر چهار نوع بنا شده است: عبارت و اشاره و لطائف و حقائق.

عبارت برای عموم مردم است.
و اشاره برای خواصّ است.
و لطائف برای اولیاء خداست.
و حقائق برای انبیاء است.

«بحارالانوار» ج ۹۲ ص ۲۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسين (عليه السلام):

شكْرُكَ لِنِعْمَةٍ سَالِفَةٍ يَقْتَضِي نِعْمَةً آنِفَةً

شكر تو بر نعمت گذشته ، زمينه ساز نعمت آينده است.

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر ص80

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

از امام حسین علیه السلام معنای ادب را پرسیدند؟ امام علیه السلام فرمود:

(ادب) آن است که از خانه که خارج می شوی به هرکسی برخورد می کنی او را برتر از خود بینی (یعنی همیشه دیگران را از خود بهتر بینی و احترام آنها را نگهداری)

موسوعة کلمات الامام الحسین (ع) ص 910

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۱۵ تا ۱۶ سوره مبارکه نساء

۱۵وَ اللاّتی یَأْتینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتّى یَتَوَفّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبیلاً ۱۶ وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللّهَ کانَ تَوّاباً رَحیماً

ترجمه:
۱۵ـ و کسانى از زنان شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آنها بطلبید; اگر گواهى دادند، آنان (زنان) را در خانه ها (ى خود) نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد; یا این که خداوند، براى آنها راهى قرار دهد. ۱۶ ـ و از میان شما، آن مردان و زنانى که (همسر ندارند، و) مرتکب آن کار (زشت) مى شوند، آنها را آزار دهید! و اگر توبه کنند و (خود را) اصلاح نمایند، از آنها درگذرید! زیرا خداوند، توبه پذیر و مهربان است.

تفسیر
این آیه، به طورى که غالب مفسران از آن فهمیده اند، اشاره به مجازات زنان شوهردارى است که آلوده «فحشاء» مى شوند، نخست مى فرماید: «آن کسان از زنان شما که آلوده به زنا شدند، چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شهود بر این کار دعوت کنید» (وَ اللاّتی یَأْتینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ). واژه «فاحشة» چنان که قبلاً هم اشاره کرده ایم، در اصل، به معنى کار و یا گفتار بسیار زشت است، و اگر در مورد «زنا» و عمل منافى عفت، به کار مى رود، نیز به همین مناسبت است. و این کلمه در 13 مورد در قرآن مجید آمده است، که گاهى در مورد «زنا»، گاهى در مورد «لواط» و گاهى در اعمال زشت ننگین به طور کلى استعمال شده است. آن گاه مى فرماید: «اگر این چهار نفر، به موضوع (زنا) گواهى دادند، آنها را در خانه ها (خود) محبوس سازید، تا مرگ آنها فرا رسد» (فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتّى یَتَوَفّاهُنَّ الْمَوْتُ). دلیل بر این که آیه فوق، اشاره به «زناى محصنه» مى کند، علاوه بر قرینه اى که در آیه بعد است، تعبیر به مِنْ نِسائِکُمْ: «از همسرانتان» مى باشد; زیرا این تعبیر در مورد همسران، در قرآن مکرر وارد شده است. بنابراین، مجازات عمل منافى عفت براى زنان شوهردار در این آیه «حبس ابد» تعیین شده است. ولى بلافاصله مى فرماید: «و یا این که خداوند راهى براى آنها قرار بدهد» (أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبیلاً). بنابراین، باید مجازات حبس درباره آنها ادامه یابد، تا مرگ آنها فرا رسد، و یا این که قانون جدیدى از طرف خداوند براى آنها معین شود. از این تعبیر، استفاده مى شود این حکم، یک حکم موقت بوده، و از همان آغاز اعلام شده است که در آینده حکم جدیدى درباره آنها نازل خواهد شد، و در آن موقع زنانى که مشمول این قانون شده اند، و هنوز در قید حیات هستند، طبعاً از زندان آزاد خواهند شد، و مجازات دیگرى نیز در مورد آنها عملى نخواهد گردید. آزادى آنها از زندان به خاطر الغاى حکم سابق است، و اما عدم اجراى مجازات جدید درباره آنها به خاطر آن است که قانون مجازات شامل مواردى که قبل از آمدن قانون انجام یافته، نمى گردد، و به این ترتیب قانون آینده هر چه باشد، راهى براى نجات این زندانیان است، ولى البته این قانون جدید شامل حال تمام کسانى که در آینده مرتکب این عمل مى شوند خواهد بود (دقت کنید). و اما این که بعضى احتمال داده اند منظور از جمله «أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبیلاً» این است که خداوند به وسیله دستور آینده درباره سنگسار کردن این گونه افراد، راهى براى آزادى آنها گشوده است، درست نیست; چرا که هیچ گاه با تعبیر لَهُنَّ سَبیلاً: «راهى به سود آنان» سازگار نمى باشد، چه این که اعدام راه نجات نمى باشد. زیرا مى دانیم قانونى که بعداً در اسلام براى مرتکبین زناى محصنه، مقرر گردید، قانون «رَجْم» (سنگسار کردن) بود. (این قانون در احادیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) به طور مسلّم وارد شده است، اگر چه در قرآن به آن اشاره اى نگردیده است) از آنچه در بالا گفتیم، روشن مى شود: آیه فوق هرگز نسخ نشده; زیرا نسخ در مورد احکامى است که از آغاز به صورت مطلق گفته شود، نه به صورت موقت و محدود، در حالى که آیه فوق «حبس ابد» را به عنوان یک حکم محدود و موقت ذکر کرده است. و اگر مشاهده مى کنیم در پاره اى از روایات تصریح شده، که آیه فوق به وسیله احکامى که درباره مجازات عمل منافى عفت وارد شده، نسخ گردیده است، منظور از آن، نسخ اصطلاحى نیست; زیرا نسخ در زبان روایات به هر گونه تقیید و تخصیص حکم گفته مى شود (دقت کنید). ضمناً باید توجه داشت: دستور محبوس ساختن این گونه زنان در خانه ها حکمى است که از یک سو به نفع آنهاست; چرا که از محبوس ساختن در زندان هاى عمومى به مراتب بهتر است، و از سوى دیگر، تجربه نشان داده زندان هاى عمومى اثر عمیقى در آلوده شدن اجتماع دارد; زیرا این مراکز معمولاً به صورت آموزشگاه بزرگ مفاسد درمى آید که افراد مجرم در آنجا تجربیات خود را در معاشرت دائمى توأم با وقت وسیع، در اختیار یکدیگر مى گذارند.

سپس در آیه بعد، حکم زنا و عمل منافى عفت «غیر محصنه» را بیان مى کند، و مى فرماید: «و از میان شما آن کسانى که اقدام به ارتکاب این عمل زشت مى کنند، آنها را آزار (و مجازات) کنید» (وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ فَآذُوهُما). گرچه در این آیه تصریحى به زناى «غیر محصنه» نشده، ولى از آنجا که این آیه دنبال آیه گذشته آمده، و مجازاتى که براى زنا در این آیه ذکر شده، با مجازات آیه گذشته تفاوت دارد، و از آن خفیف تر است استفاده مى شود که: این حکم درباره آن دسته از مرتکبین زنا است، که در آیه قبل داخل نبوده اند. و از آنجا که آیه قبل با قرینه اى که اشاره شد، مخصوص «زناى محصنه» است نتیجه مى گیریم، که این آیه حکم «زناى غیر محصنه» را بیان مى کند. این نکته نیز روشن است که مجازات مذکور در این آیه یک مجازات کلى است، و آیه 2 سوره «نور» که حدّ زنا را یکصد تازیانه براى هر یک از طرفین بیان کرده، مى تواند، تفسیر و توضیحى براى این آیه بوده باشد، و به همین دلیل این حکم نیز نسخ نشده است. در تفسیر «عیاشى» از امام صادق(علیه السلام) نیز در ذیل این آیه نقل شده، که فرمود: یَعْنِى الْبِکْرُ اِذا أَتَتِ الْفاحِشَةَ الَّتِى أَتَتْها هذِهِ الثَّیِّبُ فَآذُوهُما: «یعنى: منظور از این آیه مرد و زن بى همسر است، که اگر مرتکب عمل منافى عفت شوند، آنها را باید آزار داد (و مجازات کرد)» بنا بر آنچه گفتیم، کلمه «اللَّذانِ» اگر چه تثنیه مذکر است، منظور از آن، زن و مرد هر دو مى باشد، و به اصطلاح از باب «تغلیب» است. جمعى از مفسران احتمال داده اند: این آیه درباره عمل زشت «لواط» بوده باشد، و آیه قبل را مربوط به «مساحقه» (هم جنس گرائى زنان) دانسته اند، ولى با توجه به رجوع ضمیر «یَأْتِیانِها» به کلمه «فاحشة» که در آیه قبل آمده است، استفاده مى شود که نوع عمل منافى عفت که در این آیه آمده، همانند نوعى است که در آیه قبل مى باشد. بنابراین، یکى را درباره «لواط» و دیگرى را درباره «مساحقه» دانستن، خلاف ظاهر است (اگر چه هر دو نوع در یک جنس کلى یعنى هم جنس گرائى مشترکند) بنابراین هر دو آیه درباره «زنا» است. از این گذشته، مى دانیم مجازات «لواط» در اسلام «اعدام» است، نه آزار رساندن و یا تازیانه زدن، و هیچ دلیلى نداریم که حکم آیه مورد بحث، نسخ شده باشد. در پایان آیه اشاره به مسأله توبه و عفو و بخشش از این گونه گناهکاران کرده، مى فرماید: «اگر آنها به راستى توبه کنند، خود را اصلاح نمایند و به جبران گذشته بپردازند، از مجازات آنها صرف نظر کنید; زیرا خداوند توبه پذیر و مهربان است» (فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللّهَ کانَ تَوّاباً رَحیماً). این دستور، در حقیقت راه بازگشت را به روى این گونه خطاکاران گشوده است که در صورت توبه و اصلاح، جامعه اسلامى آنها را با آغوش باز مى پذیرد و به صورت یک عنصر طرد شده اجتماع نخواهند بود. ولى البته (همان طور که در کتب فقهى آمده) توبه در صورتى صحیح است که قبل از ثبوت جرم در دادگاه اسلامى، و اقامه شهود، و صدور حکم دادگاه، انجام یافته باشد، و گر نه توبه اى که بعد از صدور حکم باشد، هیچگونه تأثیرى نخواهد داشت. از این حکم، ضمناً استفاده مى شود: هرگز نباید افرادى را که توبه کرده اند در برابر گناهان سابق، مورد ملامت قرار داد، جائى که حکم مجازات و حدّ شرعى، با توبه ساقط بشود، به طریق اولى باید مردم از گذشته آنها چشم بپوشند، همچنین کسانى که این حدّ درباره آنها جارى مى شود و بعد از آن توبه مى کنند، باید مشمول گذشت مسلمانان بوده باشند.

گاه و بى گاه به مناسبت هائى مى پرسند: چرا اسلام قوانین جزائى و کیفرى سخت و طاقت فرسائى مقرر نموده؟ مثلاً در برابر یک بار آلوده شدن به زناى محصنه در آغاز، مجازات حبس ابد، مقرر گردید و سپس مجازات اعدام تعیین شد، آیا بهتر نبود مجازات هاى ملایم ترى در برابر این گونه اعمال تعیین گردد تا تعادلى در میان «جرم» و «کیفر» برقرار شده باشد؟! ولى باید توجه داشت قوانین کیفرى اسلام گرچه ظاهراً سخت و شدید هستند، ولى در مقابل، راه اثبات جرم در اسلام به این آسانى نیست، و براى آن شرائطى تعیین شده که غالباً تا گناه علنى نشود، آن شرائط حاصل نمى گردد. مثلاً: افزایش دادن تعداد شهود به چهار نفر که در آیه فوق به آن اشاره شده، به قدرى سنگین است که فقط افراد بى باک و بى پروا ممکن است مجرم شناخته شوند، بدیهى است این چنین اشخاص باید به اشدّ مجازات گرفتار شوند، تا عبرت دیگران گردند و محیط از آلودگى گناه پاک گردد. همچنین براى شهادت شهود شرائطى تعیین شده، از قبیل رؤیت و عدم قناعت به قرائن، و هماهنگى در شهادت، و مانند آن، که اثبات جرم را سخت تر مى کند. به این ترتیب، اسلام، احتمال یک مجازات فوق العاده شدید را در برابر این گونه گناهکاران قرار داده، و همین احتمال، اگر چه ضعیف هم باشد مى تواند در روحیه غالب افراد اثر بگذارد. اما راه اثبات آن را مشکل قرار داده تا عملاً در این گونه موارد اعمال خشونت به طور وسیع انجام نگیرد، در حقیقت اسلام خواسته اثر تهدیدى این قانون کیفرى را حفظ کند، بدون این که افراد زیادى مشمول اعدام شوند. نتیجه این که: روش اسلام در «تعیین مجازات» و «راه اثبات جرم» روشى است که حداکثر تأثیر را در نجات جامعه از آلودگى به گناه دارد، در حالى که افراد مشمول این مجازات ها عملاً زیاد نیستند و به همین جهت ما از این روش به عنوان روش «سهل و ممتنع» تعبیر کردیم.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم حدیث

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: کتاب خدا , عموم مردم , خواص , اولیاء خدا , انبیاء , بحارالانوار , امام حسين عليه السلام , شكر , نعمت , آینده , گدشته , ادب , زنان , زنا , مسلمانان , مسلمان , چهار نفر , شاهد , گواهی , خانه , مرگ , خداوند , راه , مردان , همسر , کار زشت , زشت , آزار , توبه , اصلاح , مهربان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تفسیر آیات ۱۳ تا ۱۴ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 13 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) فرمودند :

در شگفتم از کسی که طالب دنیا و زیبایی های دنیاست ، و چگونه به این ذکر پناه نمی برد :

مَا شَاءَ اللهُ لاحَولَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِالله
(همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قوه ای نیست)

من لا یحضر الفقیه، ج ۴، ص۲۸۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بین الطلوعین

امیر المومنین علی (علیه السلام) :

ذکر خدا، بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب، حتّى از مسافرت تجارتى نیز، در جلب روزى مؤثّرتر است.

مکارم الاخلاق طبرسی ، ص ۳۰۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به اباذر غفاری می‌‌فرمایند :

يا أَبَاذَرٍّ إِنَّهُ مَا مِنْ شَيْ‌ءٍ أَحَقَّ بِطُولِ السِّجْنِ مِنَ اللِّسَانِ.

ای ابوذر چیزی بیشتر از زبان سزاوارتر به زندانی شدن نیست.

جامع السعادات نراقي ج 2 ص 353

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۱۳ تا ۱۴ سوره مبارکه نساء

۱۳ تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ ۱۴ وَ مَنْ یَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهینٌ

ترجمه
۱۳ ـ اینها مرزهاى الهى است; و هر کَس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغ هائى از بهشت وارد مى کند که همواره، آب از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن مى مانند; و این، پیروزى بزرگى است! ۱۴ ـ و آن کس که نافرمانى خدا و پیامبرش را کند و از مرزهاى او تجاوز نماید، او را در آتشى وارد مى کند که جاودانه در آن خواهد ماند; و براى او مجازات خوار کننده اى است.

تفسیر
به دنبال بحثى که در آیات گذشته درباره قوانین ارث گذشت، در این آیات از این قوانین به عنوان حدود و مرزهاى الهى یاد کرده، مى فرماید: «اینها حدود و مرزهاى الهى است» (تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ). که عبور و تجاوز از آنها ممنوع است، و آنها که از حریم آن بگذرند، و تجاوز کنند، گناهکار و مجرم شناخته مى شوند. «حُدُود» جمع «حدّ» در اصل، به معنى جلوگیرى و منع کردن است، و سپس به هر چیزى که فاصله میان دو شىء باشد، و آنها را از هم متمایز سازد، گفته مى شود، مثلاً حدّ خانه و حدّ باغ و حدّ شهر و کشور، به نقاطى گفته مى شود، که آنها را از نقاط دیگر جدا مى سازد. تعبیر «تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ» در چندین مورد، از آیات قرآن مجید آمده است، و همه آنها بعد از بیان یک سلسله از احکام و مقررات اجتماعى است، مثلاً در آیه 187 سوره «بقره» بعد از اعلام ممنوعیت آمیزش جنسى در اعتکاف و احکامى درباره روزه، و در آیات 229 و 230 سوره «بقره» و آیه 1 سوره «طلاق»، بعد از بیان قسمتى از احکام طلاق و در آیه 4 سوره «مجادله» بعد از بیان کفاره «ظهار» آمده است. در تمام این موارد، احکام و قوانینى وجود دارد، که تجاوز از آنها ممنوع است، و به همین جهت به عنوان مرز الهى شناخته شده اند پس از اشاره به این قسمت از حدود و مرزهاى الهى، مى فرماید: «کسانى که خداوند و پیامبر را اطاعت کنند، و این مرزها را محترم شمارند، خداوند آنها را در باغ هائى از بهشت وارد مى کند که همواره آب از زیر درختانش جارى است، جاودانه در آن مى مانند» (وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها). و در پایان آیه مى فرماید: «این رستگارى و پیروزى بزرگى است» (وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ).

در آیه بعد به نقطه مقابل کسانى که در آیه قبل بیان شد، اشاره کرده، مى فرماید: «آنهائى که نافرمانى خدا و پیامبر کنند و از مرزها تجاوز نمایند جاودانه در آتش خواهند بود» (وَ مَنْ یَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها). مى دانیم: تنها معصیت خداوند (هر چند گناه کبیره باشد) موجب خلود و عذاب جاودانى، نیست، بنابراین، منظور از آیه فوق، کسانى هستند که از روى طغیان، سرکشى، دشمنى و انکار آیات الهى، حکم خدا را زیر پا مى گذارند، و در حقیقت ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند. با توجه به این که «حدود» جمع است، و تمام قوانین الهى را شامل مى شود، این معنى بعید به نظر نمى رسد; زیرا کسى که تمام قوانین الهى را بشکند، معمولاً، به خدا ایمان ندارد، و الا گوشه اى از آن را لااقل محترم مى شمرد. قابل توجه این که: در آیه قبل، درباره بهشتیان خالِدِینَ فِیها: «به طور جاودانى در بهشت خواهند بود» به صورت جمع آمده، و در این آیه که درباره دوزخیان است، «خالِداً فِیْها» به صورت مفرد آمده است، این تفاوت تعبیر، در دو آیه پشت سر هم، گویا اشاره به این است، که: بهشتیان براى خود اجتماعاتى دارند، که خود یکى از نعمت هاى بهشتى براى آنها محسوب مى شود. در حالى که دوزخیان آن چنان به خود مشغولند و در خویش فرو رفته اند، که به دیگرى نمى پردازند، و عملاً تنها هستند. این موضوع، حتى در این دنیا هم درباره افراد تک رو و مستبد، در برابر افراد متحد و مجتمع نیز صدق مى کند، که اینها در این جهان بهشتى هستند، و آنها دوزخى. و در پایان آیه، به سرانجام آنها اشاره کرده، مى فرماید: «او عذاب خوار کننده و آمیخته با توهینى دارد» (وَ لَهُ عَذابٌ مُهینٌ). در واقع در جمله قبل، جنبه جسمانى مجازات الهى منعکس شده بود، و در این جمله که مسأله اهانت به میان آمده، به جنبه روحانى آن اشاره مى کند.

در قوانین عموماً و در قانون ارث اسلامى به خصوص، مزایائى وجود دارد که ذیلاً به قسمتى از آنها اشاره مى شود: الف ـ در نظام ارث اسلامى هیچ یک از بستگان متوفى با توجه به سلسله، مراتب، از ارث محروم نمى شوند، و آنچه در میان اعراب جاهلى یا پاره اى از کشورها معمول بود که زنان و یا کودکان را به خاطر عدم توانائى بر حمل اسلحه و شرکت در میدان جنگ از ارث محروم مى کردند و ثروت متوفى را به افراد دورتر مى دادند، در اسلام وجود ندارد، و تمام افراد به نسبت ارتباطى که با متوفى دارند مشمول قوانین ارث هستند. ب ـ این قانون به نیازهاى فطرى و مشروع انسان پاسخ مثبت مى دهد; زیرا افراد بشر همواره مایلند حاصل دسترنج خود را در دست کسانى ببینند که پاره تن آنها محسوب مى شوند و حیات آنها در حقیقت ادامه حیات و زندگى خود آنان مى باشد. لذا مى بینیم در این قانون، سهم فرزندان از همه بیشتر است، و در عین حال پدر و مادر و سایر بستگان نیز به نوبه خود سهم قابل ملاحظه دارند. ج ـ این قانون، افراد را به تلاش و کوشش بیشتر در راه تولید ثروت و گردش چرخ هاى اقتصادى تشویق مى کند; زیرا وقتى انسان حاصل زحمات عمر خود را نصیب افراد مورد علاقه خویش مى بیند، در هر سن و شرائطى که باشد به کار تشویق مى گردد و وقفه و رکودى در فعالیت هاى او ایجاد نمى شود. چنان که اشاره کردیم، قانون ارث در پاره اى از کشورها لغو شد و اموال کسانى که از دنیا مى رفتند، در اختیار دولت قرار گرفت، ولى به زودى آثار منفى این قانون در محیط اقتصادى آن کشور، به صورت یک رکود آشکار گشت و به همین دلیل ناچار قانون مذکور را لغو کردند. د ـ قانون ارث اسلامى از تراکم ثروت جلوگیرى مى کند; زیرا در این نظام بعد از هر نسل، ثروت به طور عادلانه در میان افراد متعددى تقسیم مى گردد، و از این راه به توزیع عادلانه ثروت کمک مى کند. قابل توجه این که: این تقسیم همانند پاره اى از اشکال تقسیم ثروت ـ که در دنیاى امروز وجود دارد و غالباً با ناراحتى هاى اجتماعى همراه است ـ نمى باشد و طورى است که همه با آغوش باز آن را مى پذیرند. هـ ـ قانون ارث اسلامى، تنها بر اساس چگونگى ارتباط متوفى تنظیم نشده، بلکه نیاز واقعى وارثان نیز در نظر گرفته شده است، مثلاً: اگر مى بینیم ارث پسران در ظاهر دو برابر دختران و یا ارث پدر در پاره اى از موارد بیش از ارث مادر است، به خاطر این است که: مردان در قوانین اسلامى مسئولیت هاى مالى فراوانى دارند و هزینه زندگى زنان بر دوش آنها است، لذا نیاز مالى آنها بیش از زنان مى باشد.

در کتاب ارث اسلامى به دو بحث مهم برخورد مى کنیم که درباره مسأله «عول» و «تعصیب» سخن مى گوید، سرچشمه این بحث از آنجا شروع مى شود که سهام ارث به شکلى که در آیات گذشته بیان شد، گاهى از مجموع مال کمتر، و گاهى بیشتر است. مثلا: اگر ورثه میت، فقط دو خواهر (پدر و مادرى) و شوهر بوده باشند، ارث دو خواهر، دو سوم مال، و ارث شوهر، نصف مال است که مجموع آن دو، - هفت ششم- مى شود، یعنى - یک ششم - از مجموع مال بیشتر مى گردد، در اینجا این بحث پیش مى آید که آیا - یک ششم - باید به نسبت سهام از همه ورثه کم شود؟ و یا این که از افراد معینى کم گردد؟ معروف در میان دانشمندان اهل تسنن این است که باید از همه کم شود و این را فقها «عول» مى نامند (زیرا «عول» در لغت به معنى زیادى و ارتفاع و بلندى است). و در مثال فوق، مى گویند: - یک ششم - اضافى، باید از هر دو به نسبت سهام آنها کم شود 1 و همچنین در موارد دیگر، در حقیقت سهامداران ارث را در اینجا همانند طلبکارانى فرض مى کنند، که بدهکار، قادر به پرداختن مطالبات همه آنها نیست و به اصطلاح «ورشکست» شده است، و مى دانیم در چنین جائى مقدار کمبود را به نسبت، از همه طلبکاران کسر مى کنند. ولى به عقیده «فقهاى شیعه» همیشه کمبود به افراد خاصى متوجه مى شود و در مثال فوق، کمبود را فقط به دو خواهر مى زنند و مى گویند: همان طور که در حدیث وارد شده: «ممکن نیست خداوندى که حساب همه چیز، حتى ریگ هاى بیابان را دارد، سهام ارث را طورى قرار دهد که کسرى داشته باشد حتماً خداوند در این گونه موارد، قانونى وضع کرده که با توجه به آن قانون، کمبودى متصور نیست و آن قانون، این است که: در میان وارثان، بعضى در قرآن سهم ثابتى از نظر «حداقل» و «حداکثر» براى آنها ذکر شده، مانند سهم شوهر و زن و پدر و مادر ولى بعضى دیگر چنین نیستند، مانند «دو خواهر» و «دو دختر»، از این مى فهمیم که همیشه کمبود و کسرى باید به کسانى بخورد که حداقل و حداکثر سهم آنها، مشخص نشده یعنى قابل تغییر و در نوسان است. لذا در مثال فوق، کمبودى متوجه شوهر نمى شود، و تنها باید - یک ششم - اضافى را از سهم دو خواهر کم کرد (دقت کنید). و گاهى به عکس، مجموع سهام، از مجموع مال، کمتر است، و چیزى اضافه، باقى مى ماند، مثلاً اگر مردى از دنیا برود و تنها یک دختر و مادر از او باقى بماند، مى دانیم که سهم مادر در این صورت - یک ششم - و دختر - سه ششم - مال مى باشد که مجموع آنها - چهار ششم - مى شود، یعنى - دو ششم - اضافه مى ماند، دانشمندان و فقهاى اهل تسنن مى گویند: این اضافى را باید به «عَصَبَه» (بر وزن کسبه) یعنى مردان طبقه بعد 3 (مثل برادرهاى متوفى در این مثال) داد و این را اصطلاحاً «تعصیب» مى نامند، ولى فقهاى شیعه معتقدند همه آن را باید در میان آن دو به نسبت 1 و 3 تقسیم کرد; زیرا با وجود طبقه قبل، نوبت به طبقه بعد نمى رسد. به علاوه، دادن مقدار اضافى به مردان طبقه بعد، شبیه قوانین دوران جاهلیت است که زنان را بدون دلیل از ارث محروم مى ساختند (بحث فوق یک بحث پیچیده علمى است که خلاصه آن در اینجا آمد و شرح بیشتر آن را در کتب فقهى بخواهید).

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم حدیث

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۱۳ تا ۱۴ سوره مبارکه نساء , مرزهاى الهى , خدا , پیامبر , اطاعت , قوانین , محترم , خداوند , باغ , بهشت , آب , جاری , درختان , باغ بهشتی , جاودانه , جاودان , پیروزی , نافرمانی , تجاوز , آتش , مجازات , خواری , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تفسیر آیات ۱۱ تا ۱۲ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 13 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

تفسیر آیات ۱۱ تا ۱۲ سوره مبارکه نساء

۱۱ یُوصیکُمُ اللّهُ فی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنْثَیَیْنِ فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لاَِبَوَیْهِ لِکُلِّ واحِد مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمّا تَرَکَ إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلاِ ُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلاِ ُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصی بِها أَوْ دَیْن آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَریضَةً مِنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً ۱۲ وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصینَ بِها أَوْ دَیْن وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمّا تَرَکْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة تُوصُونَ بِها أَوْ دَیْن وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِد مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصى بِها أَوْ دَیْن غَیْرَ مُضَارّ وَصِیَّةً مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَلیمٌ حَلیمٌ

ترجمه
۱۱ ـ خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش مى کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد; و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست; و اگر یکى باشد، نیمى (از میراث) از آن اوست. و براى هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندى داشته باشد; و اگر فرزندى نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براى مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است); و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش یک ششم مى برد (و پنج ششم باقیمانده، براى پدر است)، (همه اینها،) بعد از انجام وصیتى است که او کرده، و بعد از اداى دین است ـ شما نمى دانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدام یک براى شما سودمندترند! ـ این فریضه الهى است; و خداوند، دانا و حکیم است. ۱۲ ـ و براى شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند; و اگر فرزندى داشته باشند، یک چهارم از آن شماست; پس از انجام وصیتى که کرده اند، و اداى دین (آنها)، و براى زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندى نداشته باشید; و اگر براى شما فرزندى باشد، یک هشتم از آن آنهاست; بعد از انجام وصیتى که کرده اید، و اداى دین. و اگر مردى بوده باشد که کلاله (خواهر یا برادر) از او ارث مى برد، یا زنى که برادر یا خواهرى دارد، سهم هر کدام، یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادرى باشند); و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوم شریکند; پس از انجام وصیتى که شده، و اداى دین. به شرط آن که (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست; و خدا دانا و بردبار است.

شان نزول
«عبد الرحمن بن ثابت انصارى» برادر «حسان بن ثابت» شاعر معروف صدر اسلام، از دنیا رفت، در حالى که یک همسر و پنج برادر از او به یادگار مانده بود. برادران میراث «عبد الرحمن» را در میان خود قسمت کردند و به همسر او چیزى ندادند، او جریان را به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد، و از آنها شکایت نمود، در این هنگام آیات فوق نازل شد و در آن، میراث همسران دقیقاً تعیین گردید و نیز از «جابر بن عبداللّه» نقل شده که: بیمار شده بودم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) از من عیادت کرد، من بى هوش بودم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) آبى خواست، با مقدارى از آن وضو گرفت، و بقیه را بر من پاشید، من به هوش آمدم، عرض کردم: اى رسول خدا! تکلیف اموال من بعد از من چه خواهد شد؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) خاموش گشت، چیزى نگذشت که آیات فوق نازل گردید و سهم ورّاث در آن تعیین شد.

تفسیر
همان گونه که در شأن نزول خواندیم، این دو آیه، سهم ورّاث را تعیین مى کند. در آیه اول، حکم طبقه اول وارثان (فرزندان و پدران و مادران) بیان شده است، و بدیهى است که هیچ رابطه خویشاوندى، نزدیک تر از رابطه فرزند و پدر نمى باشد، لذا قرآن آنها را بر طبقات دیگر ارث مقدم داشته است. در جمله نخست مى فرماید: «خداوند به شما درباره فرزندانتان سفارش مى کند که پسران دو برابر سهم دختران ارث مى برند» (یُوصیکُمُ اللّهُ فی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنْثَیَیْنِ). قابل توجه این که: از نظر جمله بندى و طرز بیان ارث، دختران اصل قرار داده شده، و ارث پسران به صورت فرع و با مقایسه به آن تعیین گردیده; زیرا مى گوید: «پسران دو برابر سهم دختران مى برند» و این یک نوع تأکید روى ارث بردن دختران و مبارزه با سنت هاى جاهلى است که آنها را به کلى محروم مى کردند (اما فلسفه تفاوت ارث این دو به زودى تشریح خواهد شد). پس از آن مى فرماید: «اگر فرزندان میت، منحصراً دو دختر یا بیشتر باشند، دو ثلث مال از آن آنهاست» (فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ). «ولى اگر تنها یک دختر بوده باشد، نصف مجموع مال از آن اوست» (وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ). در اینجا سؤالى پیش مى آید که قرآن در این آیه مى گوید: «فَوْقَ اثْنَتَیْنَ» یعنى اگر دختران بیش از دو نفر باشند دو سوم مال متعلق به آنهاست، بنابراین، آیه از حکم دو دختر ساکت است، بلکه تنها حکم یک دختر و چند دختر را گفته است. پاسخ این است: با توجه به جمله اول آیه، جواب این سؤال روشن مى شود، و آن این است که: سهم دو دختر از جمله لِلْذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنْثَیَیْنِ: «پسر دو برابر سهم دختر دارد» اجمالاً معلوم مى گردد; زیرا اگر بازماندگان شخص مرده فقط یک پسر و یک دختر باشند سهم دختر یک سوم و سهم پسر دو سوم مى گردد. بنابراین سهم دو دختر طبق این جمله دو سوم خواهد بود، و شاید به خاطر همین بوده که در جمله بعد، از سهم دو دختر خوددارى شده و تنها اشاره به سهم چند دختر گردیده، که آن هم از دو سوم تجاوز نمى کند (دقت کنید). از مراجعه به آخرین آیه سوره «نساء» نیز این مسأله روشن تر مى شود; زیرا در آن آیه، سهم یک خواهر نصف قرار داده شده (همانند سهم یک دختر) آن گاه مى افزاید: «اگر دو خواهر بوده باشند دو سوم مال را مى برند» از این حکم مى فهمیم که در مورد دو دختر نیز دو سوم مال در نظر گرفته شده است. به علاوه، این تعبیر در ادبیات عرب دیده مى شود که گاهى مى گویند: «فَوْقَ اثْنَتَیْنِ» و منظور «اثْنَتانِ وَ ما فَوْقَ» است، یعنى دو و بیشتر. از همه اینها گذشته، حکم مزبور از نظر فقه اسلامى و منابع حدیث مسلّم است، و اگر فرضاً ابهامى در جمله بالا باشد، با توجه به سنت (منابع حدیث) برطرف مى گردد. اما میراث پدران و مادران که آنها نیز جزء طبقه اول و هم ردیف فرزندان مى باشند، در آیه فوق چنین بیان شده و در آن سه حالت است: حالت اول: شخص متوفّى، فرزند یا فرزندانى داشته باشد که در این صورت به پدر و مادر او هر کدام یک ششم مى رسد، مى فرماید: «و براى هر یک از پدر و مادر یک ششم است اگر (میت) فرزندى داشته باشد» (وَ لاَِبَوَیْهِ لِکُلِّ واحِد مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمّا تَرَکَ إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ). حالت دوم: فرزندى در میان نباشد و وارث تنها پدر و مادر باشند در این صورت سهم مادر یک سوم مجموع مال است، مى فرماید: «اگر فرزندى نداشته باشد و تنها وارث او پدر و مادرش باشند، براى مادرش یک سوم است» (فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلاِ ُمِّهِ الثُّلُثُ). اگر مى بینیم در اینجا سخنى از سهم پدر به میان نیامده، به خاطر این است که سهم او روشن است، یعنى: «دو سوم». به علاوه، گاهى شخص میت ممکن است همسرى داشته باشد، در این صورت سهم همسر از سهم پدر کم مى شود، و بنابراین سهم پدر در حالت دوم متغیر است. حالت سوم: این است که وارث تنها پدر و مادر باشند و فرزندى در کار نباشد، ولى شخص متوفى برادرانى (از طرف پدر و مادر، یا تنها از طرف پدر)، داشته باشد، در این صورت سهم مادر از یک سوم به یک ششم تنزل مى یابد، مى فرماید: «و اگر او (میت) برادرانى دارد براى مادرش یک سوم است» (فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلاِ ُمِّهِ السُّدُسُ). در واقع، برادران، با این که ارث نمى برند، مانع مقدار اضافى ارث مادر مى شوند و به همین جهت آنها را «حاجِب» مى نامند.

فلسفه این حکم روشن است; زیرا وجود برادران متعدد موجب سنگینى بار زندگى پدر است، چون پدر باید هزینه آنها را بپردازد تا بزرگ شوند، و حتى پس از بزرگ شدن نیز هزینه هائى براى پدر دارند، و به همین جهت برادرانى موجب تنزل سهم مادر مى شوند، که از ناحیه پدر و مادر و یا تنها از ناحیه پدر باشند، و اما برادرانى که تنها از ناحیه مادر هستند و هیچگونه سنگینى بر دوش پدر ندارند، حاجب نمى گردند. سؤال: در اینجا سؤالى مطرح است که قرآن در این آیه در مورد برادران لفظ «جمع» به کار برده، مى گوید: فَاِنْ کانَ لَهُ اِخْوَةٌ: «اگر آن شخص متوفى برادرانى داشته باشد» و مى دانیم که حداقل جمع سه نفر است، در حالى که تمام فقهاى اسلام معتقدند که دو برادر هم مى توانند مانع و موجب تنزل ارث مادر شوند. پاسخ: جواب این سؤال با مراجعه به آیات دیگر قرآن روشن مى شود، و آن این که: لازم نیست در همه جا لفظ جمع در سه نفر و بیشتر به کار رود، بلکه در پاره اى از موارد بر دو نفر هم اطلاق مى شود مانند آیه 78 سوره «انبیاء»: وَ کُنّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ: «ما گواه حکم آنها بودیم». آیه مربوط به قضاوت «داود» و «سلیمان» است، و قرآن درباره این دو نفر ضمیر جمع (هُمْ) به کار برده است. از اینجا روشن مى شود که: ممکن است گاهى لفظ جمع در دو نفر به کار رود، ولى این موضوع نیاز به شاهد و قرینه دارد و در آیه مورد بحث، شاهد همان اتفاق مسلمانان و ورود دلیل از پیشوایان اسلام است; زیرا در این مسأله، همه دانشمندان اسلام اعم از شیعه و سنى (به جز ابن عباس) دو برادر را مشمول حکم آیه دانسته اند پس از آن قرآن مى فرماید: وارثان هنگامى مى توانند مال را در میان خود تقسیم کنند که شخص میت وصیتى نکرده باشد، و یا بدهى بر عهده او نباشد، بنابراین، اگر وصیتى کرده یا دیونى دارد باید نخست به آنها عمل کرد، مى فرماید: «همه اینها بعد از انجام وصیتى است که کرده و بعد از اداء دین او است» (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصی بِها أَوْ دَیْن). البته همان طور که در باب وصیت گفته شده، انسان فقط مى تواند درباره یک سوم از مال خود وصیت کند و اگر بیش از آن وصیت کند صحیح نیست، مگر این که ورثه اجازه دهند. و در جمله بعد مى فرماید: «اینها پدران و فرزندان شما هستند، اما شما نمى دانید کدام یک از آنها بیشتر به نفع شما هستند» (آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً). یعنى قانون ارث بر اساس مصالح واقعى بشر استوار شده، و تشخیص این مصالح به دست خداست; زیرا انسان آنچه را مربوط به خیر و صلاح اوست در همه جا نمى تواند تشخیص دهد. ممکن است بعضى گمان کنند پدران و مادران بیشتر به نیازمندى هاى او پاسخ مى گویند، و بنابراین باید در ارث بر فرزندان مقدم باشند. و ممکن است جمعى عکس این را فکر کنند. اگر قانون ارث به دست مردم مى بود هزار گونه هرج و مرج و نزاع و اختلاف در آن واقع مى شد، اما خدا که حقایق امور را آن چنان که هست مى داند، قانون ارث را بر نظام ثابتى که خیر بشر در آن است، قرار داده. لذا در پایان آیه مى فرماید: «این قانونى است که از طرف خدا فرض و واجب شده و او دانا و حکیم است» (فَریضَةً مِنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً). این جمله براى تأکید مطالب گذشته است، تا جاى هیچ گونه چانه زدن براى مردم درباره قوانین مربوط به سهام ارث باقى نماند.

در آیه بعد، چگونگى ارث زن و شوهر از یکدیگر توضیح داده شده، مى فرماید: «و براى شما نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند» (وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ). ولى «اگر فرزند و یا فرزندانى داشته باشد (حتى از شوهر دیگرى) تنها یک چهارم میراث آنها از آن شما است» (فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکْنَ). البته این تقسیم نیز «بعد از پرداخت بدهى هاى همسر و انجام وصیت هاى مالى اوست» (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصینَ بِها أَوْ دَیْن). اما ارث زنان از ثروت شوهران در صورتى که شوهر فرزندى نداشته باشد یک چهارم اصل مال است، مى فرماید: «و براى زنان شما یک چهارم میراث شما است، اگر فرزندى نداشته باشید» (وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ). «ولى اگر شما فرزندى داشته باشید (اگر چه این فرزند از همسر دیگرى باشد) سهم زنان یک هشتم از میراث شما است» (فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمّا تَرَکْتُمْ). این تقسیم نیز همانند تقسیم سابق بعد از پرداخت بدهکارى هاى شوهر و انجام وصیت هاى مالى اوست، مى فرماید: «بعد از انجام وصیتى که کرده اید و اداء دین» (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة تُوصُونَ بِها أَوْ دَیْن). قابل توجه آن که: سهام شوهران و زنان در صورتى که شخص میت فرزند داشته باشد، به نصف تقلیل مى یابد، و آن براى رعایت حال فرزندان است. و علت این که سهم شوهران دو برابر سهم زنان قرار داده شده، همان است که مشروحاً درباره ارث پسر و دختر گفته شده. توجه به این نکته نیز لازم است: سهمى که براى زنان تعیین شده (اعم از از یک چهارم یا یک هشتم) اختصاص به یک همسر ندارد، بلکه اگر مرد همسران متعدد داشته باشد، سهم مذکور بین همه آنها به طور مساوى تقسیم خواهد شد و ظاهر آیه فوق نیز همین است. پس از آن حکم ارث برادران و خواهران را بیان مى کند، مى فرماید: «اگر مردى از دنیا برود و برادران و خواهران از او ارث ببرند، یا زنى از دنیا برود و برادر و یا خواهرى داشته باشد، هر یک از آنها یک ششم مال را به ارث مى برند» (وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِد مِنْهُمَا السُّدُسُ). این در صورت است که از شخص متوفى یک برادر و یک خواهر باقى بماند. «اما اگر بیش از یکى باشند مجموعاً شریک در یک ثلث مى باشند» (فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ) یعنى باید ثلث مال را در میان خودشان تقسیم کنند. سپس اضافه مى کند: «این تقسیم نیز بعد از انجام وصیت او و دیونى است که باید پرداخت گردد» (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصى بِها أَوْ دَیْن). با این هشتدار «که وصیت و همچنین دین، جنبه زیان رسانیدن به ورثه نداشته باشد» (غَیْرَ مُضَارّ). به این معنى که بیش از ثلث، وصیت نکند; زیرا طبق روایاتى که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، وصیت بیش از ثلث «اضرار» به ورثه است، و نفوذ آن مشروط به رضایت آنها مى باشد و یا این که: براى محروم ساختن ورثه و زیان رسانیدن به آنها اعتراف به دیون و بدهى هائى کند، در حالى که بدهکار نباشد. و در پایان براى تأکید مى فرماید: «این توصیه اى است الهى و خداوند علیم و حلیم است» (وَصِیَّةً مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَلیمٌ حَلیمٌ). که باید محترم شمرده شود، زیرا خداوند به منافع و مصالح شما آگاه است که این احکام را مقرر داشته و نیز از نیات وصیت کنندگان آگاه مى باشد، در عین حال «حلیم» است و کسانى را که بر خلاف فرمان او رفتار مى کنند، فوراً مجازات نمى نماید».

شاید بسیارى تصور کنند بهتر آن است به هنگام فوت کسى، اموال او جزء اموال عمومى گردد و در اختیار بیت المال قرار گیرد، تا صرف تلاش هاى اقتصادى جامعه گردد، ولى با دقت روشن مى شود، این کار کاملاً دور از عدالت است; زیرا «وراثت» یک امر کاملاً طبیعى و منطقى است; چرا که پدر و مادر قسمتى از صفات جسمى و روحى خود را طبق قانون وراثت طبیعى، به نسل هاى بعد منتقل مى کنند، چرا اموال آنها از این قانون مستثنى باشد، و به نسل آینده منتقل نشود؟ به علاوه، اموال مشروع هر کس نتیجه زحمات، کوشش ها و تلاش هاى اوست، و در حقیقت نیروهاى متراکم شده او را نشان مى دهد، و به همین جهت ما هر کس را مالک طبیعى دسترنج خود مى شناسیم، این یک حکم فطرى است. بنابراین، به هنگام مرگ که دست انسان از اموالش کوتاه مى گردد عادلانه ترین راه این است که: این اموال به کسانى تعلق گیرد که نزدیکترین افراد به اوست، و در واقع هستى آن اشخاص، ادامه هستى آن شخص محسوب مى شود. روى همین جهت، بسیارى از مردم با این که سرمایه کافى براى زندگى خود تا پایان عمر دارند دست از تلاش و کوشش براى کار و تولید بیشتر، بر نمى دارند، و هدفشان تأمین آینده فرزندانشان است. یعنى قانون ارث مى تواند تحرک و جنبش بیشترى به چرخ هاى اقتصادى یک کشور بدهد، و اگر اموال هر کس بعد از مرگ او به کلى از او بریده شود و جزء اموال عمومى گردد، ممکن است قسمت مهمى از فعالیت هاى اقتصادى خاموش شود. شاهد این سخن جریانى است که در «فرانسه» واقع شد، مى گویند: چندى قبل نمایندگان پارلمان فرانسه قانون ارث را الغاء کردند، و به جاى آن تصویب نمودند، که آنچه از کسى باقى مى ماند، به عنوان اموال عمومى ضبط گردد و به مصارف عموم برسد، به طورى که هیچ یک از بستگان شخص سهمى نداشته باشند. ولى با گذشت مدتى اثرات نامطلوب اقتصادى این قانون آشکار گردید، و مشاهده شد وضع صادرات و واردات کشور دستخوش تحول و از تلاش اقتصادى به مقدار زیادى کاسته شده، این موضوع مقامات اقتصادى را دچار نگرانى کرد و عامل اصلى آن را همان «الغاى قانون ارث» دانستند و ناچار در آن تجدید نظر کردند. بنابراین، نمى توان انکار کرد که قانون ارث علاوه بر این که یک امر طبیعى و فطرى است در گسترش تلاش هاى اقتصادى نیز اثر عمیق دارد.

قانون ارث چون ریشه فطرى دارد به اشکال گوناگون در میان ملل گذشته دیده مى شود. در میان یهود گرچه بعضى مدعى هستند قانون ارثى وجود نداشته، ولى با مراجعه به «تورات» مى بینیم، این قانون صریحاً در «سفر اعداد» آمده است آنجا که مى گوید: «و بنى اسرائیل را خطاب کرده، بگو: اگر کسى بمیرد و پسرى نداشته باشد، ملک او را به دخترش انتقال نمائید، و اگر دخترى ندارد میراثش را به برادرانش بدهید، و اگر برادرى ندارد، میراث وى را به برادران پدرش بدهید، و اگر پدرش برادرى ندارد، میراث او را به بازمانده او از نزدیک ترین خویشاوندانش بدهید، تا وارث آن باشد، و این امر براى بنى اسرائیل حکم واجبى باشد، به نوعى که خداوند به موسى امر فرموده است» از جمله هاى فوق استفاده مى شود: ارث در میان بنى اسرائیل فقط روى مسأله نسب دور مى زده است; زیرا نامى از همسر در آن برده نشده است. و در آئین مسیح(علیه السلام) نیز باید همین قانون «تورات» معتبر باشد; زیرا در «اناجیل» موجود نقل شده که: مسیح گفته است: من نیامده ام که چیزى از احکام تورات را تغییر دهم. و فقط در چند مورد از مشتقات کلمه «ارث» سخن گفته شده است اما در میان عرب ها پیش از اسلام، ارث از یکى از سه راه بوده است: 1 ـ نسب: منظور از نسب نزد آنها تنها پسران و مردان بوده است و کودکان و زنان از بردن ارث محروم بودند. 2 ـ تَبَنِّى: یعنى فرزندى که از خانواده اى طرد شده، خانواده دیگرى او را به خود نسبت دهد و به شکل «پسر خوانده» در آید، در این صورت میان این پسر خوانده، و پدر خوانده اش، ارث برقرار مى شد. 3 ـ عهد و پیمان: یعنى دو نفر با هم پیمان مى بستند که در دوران حیات و زندگى از یکدیگر دفاع کنند و بعد از مرگ از یکدیگر ارث ببرند. اسلام، قانون فطرى و طبیعى ارث را از خرافاتى که به آن آمیخته شده بود، پاک کرد، و تبعیضات ظالمانه اى را که در میان زن و مرد از یک سو، و بزرگسال و کودک، از سوى دیگر قائل بودند از بین برد، و سرچشمه هاى ارث را در سه چیز خلاصه کرد، که تا آن زمان به این شکل سابقه نداشت: 1 ـ نسب: به مفهوم وسیع آن یعنى هر گونه ارتباطى که از طریق تولد در میان دو نفر در سطوح مختلف ایجاد مى شود اعم از مرد و زن و بزرگسال و کودک. 2 ـ سبب: یعنى ارتباط هائى که از طریق ازدواج در میان افراد ایجاد مى شود. 3 ـ ولاء: یعنى ارتباط هاى دیگرى که از غیر طریق خویشاوندى (سبب و نسب) در میان دو نفر پیدا مى شود مانند: «ولاء عتق» یعنى اگر کسى برده خود را آزاد کند، و آن برده پس از مرگ هیچ گونه خویشاوند نسبى و سببى از خود به یادگار نگذارد، اموال او به آزاد کننده او مى رسد (و این خود یک نوع تشویق و پاداش براى آزاد کردن بردگان است). «ولاء ضمان جریرة» و آن پیمان خاصى بوده که در میان دو نفر به خواست و اراده خودشان برقرار مى شده، و طرفین متعهد مى شدند که از یکدیگر در موارد مختلفى دفاع کنند و پس از مرگ (در صورتى که هیچ گونه خویشاوند نسبى و سببى نداشته باشند) از یکدیگر ارث ببرند. و دیگر «ولاء امامت» است، یعنى اگر کسى از دنیا برود و هیچگونه وارث نسبى و سببى و غیر آنها نداشته باشد، میراث او به امام(علیه السلام) و به عبارت دیگر به بیت المال مسلمین مى رسد. البته هر یک از طبقات فوق شرائط و احکامى دارند که در کتب فقهى مشروحاً آمده است.

در اینجا سؤالى مطرح است که قرآن در این آیه در مورد برادران لفظ «جمع» به کار برده، مى گوید: فَاِنْ کانَ لَهُ اِخْوَةٌ: «اگر آن شخص متوفى برادرانى داشته باشد» و مى دانیم که حداقل جمع سه نفر است، در حالى که تمام فقهاى اسلام معتقدند که دو برادر هم مى توانند مانع و موجب تنزل ارث مادر شوند. پاسخ: جواب این سؤال با مراجعه به آیات دیگر قرآن روشن مى شود، و آن این که: لازم نیست در همه جا لفظ جمع در سه نفر و بیشتر به کار رود، بلکه در پاره اى از موارد بر دو نفر هم اطلاق مى شود مانند آیه 78 سوره «انبیاء»: وَ کُنّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ: «ما گواه حکم آنها بودیم». آیه مربوط به قضاوت «داود» و «سلیمان» است، و قرآن درباره این دو نفر ضمیر جمع (هُمْ) به کار برده است. از اینجا روشن مى شود که: ممکن است گاهى لفظ جمع در دو نفر به کار رود، ولى این موضوع نیاز به شاهد و قرینه دارد و در آیه مورد بحث، شاهد همان اتفاق مسلمانان و ورود دلیل از پیشوایان اسلام است; زیرا در این مسأله، همه دانشمندان اسلام اعم از شیعه و سنى (به جز ابن عباس) دو برادر را مشمول حکم آیه دانسته اند پس از آن قرآن مى فرماید: وارثان هنگامى مى توانند مال را در میان خود تقسیم کنند که شخص میت وصیتى نکرده باشد، و یا بدهى بر عهده او نباشد، بنابراین، اگر وصیتى کرده یا دیونى دارد باید نخست به آنها عمل کرد، مى فرماید: «همه اینها بعد از انجام وصیتى است که کرده و بعد از اداء دین او است» (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصی بِها أَوْ دَیْن). البته همان طور که در باب وصیت گفته شده، انسان فقط مى تواند درباره یک سوم از مال خود وصیت کند و اگر بیش از آن وصیت کند صحیح نیست، مگر این که ورثه اجازه دهند. و در جمله بعد مى فرماید: «اینها پدران و فرزندان شما هستند، اما شما نمى دانید کدام یک از آنها بیشتر به نفع شما هستند» (آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً). یعنى قانون ارث بر اساس مصالح واقعى بشر استوار شده، و تشخیص این مصالح به دست خداست; زیرا انسان آنچه را مربوط به خیر و صلاح اوست در همه جا نمى  تواند تشخیص دهد. ممکن است بعضى گمان کنند پدران و مادران بیشتر به نیازمندى هاى او پاسخ مى گویند، و بنابراین باید در ارث بر فرزندان مقدم باشند. و ممکن است جمعى عکس این را فکر کنند. اگر قانون ارث به دست مردم مى بود هزار گونه هرج و مرج و نزاع و اختلاف در آن واقع مى شد، اما خدا که حقایق امور را آن چنان که هست مى داند، قانون ارث را بر نظام ثابتى که خیر بشر در آن است، قرار داده. لذا در پایان آیه مى فرماید: «این قانونى است که از طرف خدا فرض و واجب شده و او دانا و حکیم است» (فَریضَةً مِنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً). این جمله براى تأکید مطالب گذشته است، تا جاى هیچ گونه چانه زدن براى مردم درباره قوانین مربوط به سهام ارث باقى نماند.

در آیه بعد، چگونگى ارث زن و شوهر از یکدیگر توضیح داده شده، مى  فرماید: «و براى شما نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند» (وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ). ولى «اگر فرزند و یا فرزندانى داشته باشد (حتى از شوهر دیگرى) تنها یک چهارم میراث آنها از آن شما است» (فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکْنَ). البته این تقسیم نیز «بعد از پرداخت بدهى هاى همسر و انجام وصیت  هاى مالى اوست» (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصینَ بِها أَوْ دَیْن). اما ارث زنان از ثروت شوهران در صورتى که شوهر فرزندى نداشته باشد یک چهارم اصل مال است، مى فرماید: «و براى زنان شما یک چهارم میراث شما است، اگر فرزندى نداشته باشید» (وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ). «ولى اگر شما فرزندى داشته باشید (اگر چه این فرزند از همسر دیگرى باشد) سهم زنان یک هشتم از میراث شما است» (فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمّا تَرَکْتُمْ). این تقسیم نیز همانند تقسیم سابق بعد از پرداخت بدهکارى هاى شوهر و انجام وصیت هاى مالى اوست، مى فرماید: «بعد از انجام وصیتى که کرده اید و اداء دین» (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة تُوصُونَ بِها أَوْ دَیْن). قابل توجه آن که: سهام شوهران و زنان در صورتى که شخص میت فرزند داشته باشد، به نصف تقلیل مى یابد، و آن براى رعایت حال فرزندان است. و علت این که سهم شوهران دو برابر سهم زنان قرار داده شده، همان است که مشروحاً درباره ارث پسر و دختر گفته شده. توجه به این نکته نیز لازم است: سهمى که براى زنان تعیین شده (اعم از از یک چهارم یا یک هشتم) اختصاص به یک همسر ندارد، بلکه اگر مرد همسران متعدد داشته باشد، سهم مذکور بین همه آنها به طور مساوى تقسیم خواهد شد و ظاهر آیه فوق نیز همین است. پس از آن حکم ارث برادران و خواهران را بیان مى کند، مى فرماید: «اگر مردى از دنیا برود و برادران و خواهران از او ارث ببرند، یا زنى از دنیا برود و برادر و یا خواهرى داشته باشد، هر یک از آنها یک ششم مال را به ارث مى برند» (وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِد مِنْهُمَا السُّدُسُ). این در صورت است که از شخص متوفى یک برادر و یک خواهر باقى بماند. «اما اگر بیش از یکى باشند مجموعاً شریک در یک ثلث مى باشند» (فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ) یعنى باید ثلث مال را در میان خودشان تقسیم کنند. سپس اضافه مى کند: «این تقسیم نیز بعد از انجام وصیت او و دیونى است که باید پرداخت گردد» (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصى بِها أَوْ دَیْن). با این هشتدار «که وصیت و همچنین دین، جنبه زیان رسانیدن به ورثه نداشته باشد» (غَیْرَ مُضَارّ). به این معنى که بیش از ثلث، وصیت نکند; زیرا طبق روایاتى که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، وصیت بیش از ثلث «اضرار» به ورثه است، و نفوذ آن مشروط به رضایت آنها مى باشد و یا این که: براى محروم ساختن ورثه و زیان رسانیدن به آنها اعتراف به دیون و بدهى هائى کند، در حالى که بدهکار نباشد. و در پایان براى تأکید مى فرماید: «این توصیه اى است الهى و خداوند علیم و حلیم است» (وَصِیَّةً مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَلیمٌ حَلیمٌ). که باید محترم شمرده شود، زیرا خداوند به منافع و مصالح شما آگاه است که این احکام را مقرر داشته و نیز از نیات وصیت کنندگان آگاه مى باشد، در عین حال «حلیم» است و کسانى را که بر خلاف فرمان او رفتار مى کنند، فوراً مجازات نمى  نماید».

با این که ظاهراً ارث مرد دو برابر زن است، اما با دقت بیشتر روشن مى شود که از یک نظر، ارث زنان دو برابر مردان مى باشد! و این به خاطر حمایتى است که اسلام از حقوق زن کرده است. توضیح این که: اسلام وظائفى بر عهده مردان گذارده، که با توجه به آن، نیمى از درآمد مردان عملاً خرج زنان مى شود، در حالى که بر عهده زنان چیزى گذارده نشده است، مرد باید هزینه زندگى همسر خود را طبق نیازمندى او، از مسکن، پوشاک، خوراک و سایر لوازم بپردازد، و هزینه زندگى فرزندان خردسال نیز بر عهده اوست، در حالى که زنان از هر گونه پرداخت هزینه اى حتى براى خودشان معاف هستند. بنابراین، یک زن مى تواند تمام سهم ارث خود را پس انداز کند، در حالى که مرد ناچار است آن را براى خود و همسر و فرزندان خرج کند، و نتیجه آن عملاً چنین مى شود که نیمى از درآمد مرد براى زن خرج مى شود، و نیمى براى خودش، در حالى که سهم زن همچنان به حال خود باقى مى ماند. براى توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید: فرض کنید مجموع ثروت هاى موجود در دنیا معادل 30 میلیارد تومان باشد که از طریق ارث تدریجاً در میان زنان و مردان جهان (دختران و پسران) تقسیم مى گردد، اکنون مجموع درآمد مردان را با مجموع درآمد زنان جهان از راه ارث حساب کنیم، مى بینیم از این مبلغ 20 میلیارد سهم مردان، و 10 میلیارد سهم زنان است. مطابق معمول، زنان ازدواج مى کنند، و هزینه زندگى آنها بر دوش مردان خواهد بود و به همین دلیل زنان مى توانند 10 میلیارد خود را پس انداز کنند، و در بیست میلیارد سهم مردان، عملاً شریک خواهند بود; زیرا در مورد آنها و فرزندان آنها نیز مصرف مى شود. بنابراین، در واقع نیمى از سهم مردان هم که 10 میلیارد مى شود، صرف زنان خواهد شد، و با اضافه کردن این مبلغ به 10 میلیارد که پس انداز کرده بودند، مجموعاً صاحب اختیار 20 میلیارد ـ دو سوم مجموع پول دنیا ـ خواهند بود، در حالى که مردان بیش از 10 میلیارد عملاً براى خود مصرف نمى کنند. نتیجه این که: سهم واقعى زنان، از نظر مصرف و بهره بردارى دو برابر سهم واقعى مردان است، و این تفاوت به خاطر آن است که معمولاً قدرت آنها براى تولید ثروت کمتر است، و این یک نوع حمایت منطقى و عادلانه است که اسلام از زنان به عمل آورده و سهم حقیقى آنها را بیشتر قرار داده اگر چه در ظاهر سهم آنها نصف است. اتفاقاً با مراجعه به آثار اسلامى به این نکته پى مى بریم که سؤال بالا از همان آغاز اسلام در اذهان مردم بوده، و گاه و بى گاه از پیشوایان اسلام در این زمینه پرسش هائى مى کردند، و پاسخ هائى که از طرف این پیشوایان بزرگ ائمه اهل بیت(علیهم السلام) به این سؤال داده شده غالباً به یک مضمون است، و آن این که: «خداوند مخارج زندگى و پرداخت مهر را بر عهده مردان گذارده است، به همین جهت سهم آنها را بیشتر قرار داده» در کتاب «عیون اخبار الرضا(علیه السلام)» از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که در پاسخ این سؤال فرمود: «این که سهم زنان از میراث، نصف سهم مردان است به خاطر آن است که: زن هنگامى که ازدواج مى کند چیزى مى  گیرد و مرد ناچار است چیزى بدهد، به علاوه هزینه زندگى زنان بر دوش مردان است، در حالى که زن در برابر هزینه زندگى مرد و خودش مسئولیتى ندارد»
     
در جمله «وَ اِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً» به واژه تازه اى برخورد مى کنیم که فقط در دو مورد از قرآن دیده مى شود: یکى در آیه مورد بحث و دیگرى در آخرین آیه از همین سوره «نساء» و آن کلمه «کَلالَة» است. آنچه از کتب لغت استفاده مى شود این است: «کَلالَة» در اصل معنى مصدرى دارد و به معنى «کَلال» یعنى از بین رفتن قوت و توانائى است ولى بعداً به خواهران و برادرانى که از شخص متوفى ارث مى برند گفته شده است. شاید تناسب آن این باشد که برادران و خواهران جزء طبقه دوم ارث هستند، و تنها با نبودن پدر و مادر و فرزند، ارث مى برند، و چنین کسى که پدر و مادر و فرزندى ندارد، مسلماً در رنج است و قدرت و توانائى خویش را از دست داده، لذا به آنها «کَلالَة» گفته مى شود. «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: «کَلالَة» به ورّاث ـ غیر از پدر و فرزند ـ گفته مى شود. و «ابن عباس» گفته: به جز فرزند به سایر ورّاث «کَلالَة» مى گویند و در روایتى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده، آن حضرت در پاسخ این سؤال که: «کلالة چیست»؟ فرمود: «مَنْ ماتَ وَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لا والِدٌ» «کَلالَة» عنوانى است براى شخصى که از دنیا رفته، در حالى که نه پدر و مادرى دارد و نه فرزند، از این بیان استفاده مى شود: «کَلالَة» اسم میت است و هر دو قول صحیح است و اما این که چرا قرآن به جاى بردن نام برادر و خواهر این تعبیر (کلالة) را انتخاب کرده؟ شاید به خاطر آن است که این گونه افراد که: نه پدر و مادر دارند و نه فرزندى، مراقب باشند اموال آنها به دست کسانى خواهد رسید که نشانه ناتوانى او هستند. و بنابراین، پیش از آن که دیگران از آن استفاده کنند، خودشان آنها را در موارد ضرورى تر و لازم تر، در راه کمک به نیازمندان و حفظ مصالح اجتماعى صرف کنند.
الف ـ آنچه درباره ارث برادران و خواهران آمده است، گرچه ظاهراً به طور مطلق است و برادران و خواهران پدر و مادرى، و پدرى تنها، و مادرى تنها، را شامل مى شود، ولى با توجه به آخرین آیه همین سوره «نساء» که تفسیر آن به زودى خواهد آمد روشن مى شود که: منظور از این آیه تنها برادران و خواهران مادرى متوفى هستند (آنها که فقط از طرف مادر با او ارتباط دارند) در حالى که آیه آخر سوره «نساء» درباره برادران و خواهران پدر و مادرى و یا پدرى تنها مى باشد (شواهد این موضوع را به خواست خدا در ذیل همان آیه بیان خواهیم داشت). بنابراین، گرچه هر دو آیه بحث از ارث «کلاله» (برادران و خواهران) مى کنند و ظاهراً با هم سازگار نیستند، اما با دقت در مضمون دو آیه، روشن مى شود هر کدام درباره یک دسته خاص از برادران و خواهران سخن مى گوید، و هیچ گونه تضادى در میان آنها نیست. ب ـ روشن است ارث بردن این طبقه در صورتى است که وارثى از طبقه اول یعنى پدر و مادر و فرزندان، در کار نباشد، گواه این موضوع آیه: وَ أُولُوا الأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْض فِى کِتابِ اللّهِ: «خویشاوندان طبق کتاب خدا بعضى بر بعض دیگر در مقررات ارث ترجیح دارند» آنها که به شخص میت نزدیک ترند، مقدم هستند و همچنین اخبار فراوانى که در این زمینه وارد شده گواه دیگرى بر تعیین طبقات ارث و ترجیح بعضى بر بعض دیگر مى باشد. ج ـ از تعبیر: هُمْ شُرَکاءُ فِى الثُّلْثِ: «برادران و خواهران مادرى اگر بیش از یک نفر باشند در ثلث مال شریکند» استفاده مى شود آنها یک ثلث را در میان خود به طور مساوى تقسیم مى کنند و زن و مرد در اینجا هیچ گونه تفاوتى ندارند; زیرا مفهوم شرکت مطلق، مساوى بودن سهام است. د ـ از آیه به خوبى استفاده مى شود انسان حق ندارد از طریق وصیت یا اعتراف به بدهى که بر ذمه او نیست، صحنه سازى بر ضد وارثان کند، و حقوق آنها را تضییع نماید، او تنها موظف است دیون واقعى خود را در آخرین فرصت گوشزد نماید و حق دارد وصیتى عادلانه که در اخبار حد آن مقدار، ثلث تعیین شده، بنماید. در روایات پیشوایان اسلام در این زمینه تعبیرات شدیدى دیده مى شود از جمله در حدیثى مى خوانیم: اِنَّ الضِّرارَ فِى الْوَصِیَّةِ مِنَ الْکَبائِرِ: «زیان رسانیدن به ورثه و محروم ساختن آنها از حق مشروعشان به وسیله وصیت هاى نابه جا از گناهان کبیره است» اسلام در حقیقت با این دستور، مى خواهد هم شخص را از قسمتى از اموال خود حتى بعد از وفات بهره مند سازد، و هم وارثان را، مبادا کینه و عقده اى در دل آنها به وجود بیاید و پیوند محبت که باید بعد از مرگ هم باقى باشد، سست گردد.

   منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم حدیث

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۱۱ تا ۱۲ سوره مبارکه نساء , خداوند , فرزندان , سفارش , سهم , میراث , پسر , دختر , پدر و مادر , میت , فرزند , ارث , مادر , یک سوم , برادران , یک ششم , وصیت , ادای دین , سودمند , فریضه الهی , دانا و حکیم , دانا , حکیم , زنان , نصف , یک چهارم , یک هشتم , مرد , کلاله , خواهر , برادر , یک سوم , برادران مادری , خواهران مادری , شرط , بردبار , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تفسیر آیه ۱۰ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 13 شهريور 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث

تفسیر آیه ۱۰ سوره مبارکه نساء

۱۰اِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً

ترجمه
۱۰ ـ کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مى خورند، (در حقیقت،) تنها آتش مى خورند; و به زودى در شعله هاى آتش (دوزخ) مى سوزند.

تفسیر
در آغاز سوره گفتیم آیات این سوره به منظور پى ریزى یک اجتماع سالم نازل شده، و به همین دلیل، قبلاً رسوبات دوران جاهلیت و خلافکارى هاى آن زمان را که در دل بعضى از تازه مسلمان ها وجود داشت، از میان مى برد تا زمینه براى یک اجتماع سالم فراهم آورد. چه عمل زشتى بدتر از خوردن مال یتیمان است؟! لذا در آغاز این سوره، تعبیرات شدیدى پیرامون تصرف هاى ناروا در اموال یتیمان دیده مى شود که صریح ترین آنها آیه فوق است. این آیه مى گوید: «کسانى که اموال یتیمان را به نا حق تصرف مى کنند و مى خورند، (در حقیقت) تنها آتش مى خورند» (إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً). نظیر این تعبیر در سراسر قرآن مجید، تنها در یک مورد دیگر دیده مى شود، و آن درباره کسانى است که با کتمان حقایق و تحریف آیات الهى، منافعى به دست مى آورند، که درباره آنها نیز مى فرماید: اِنَّ الَّذِیْنَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیْلاً أُولئِکَ ما یَأکُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ اِلاَّ النّارَ: «کسانى که آیات خدا را کتمان مى کنند و به وسیله آن درآمد نا چیزى فراهم مى نمایند، آنها جز آتش چیزى نمى خورند . سپس در پایان آیه مى فرماید: علاوه بر این که آنها در همین جهان در واقع آتش مى خورند، «به زودى در جهان دیگر داخل در آتش برافروخته اى مى شوند» که آنها را به شدت مى سوزاند (وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً). «سَیَصْلى» در اصل، از ماده «صَلْى» (بر وزن درد) به معنى داخل شدن در آتش و سوختن است، و «سَعِیْر» به معنى آتش شعلهور است. از این آیه چنین استفاده مى شود که اعمال ما علاوه بر چهره ظاهرى خود، یک چهره واقعى نیز دارد که در این جهان از نظر ما پنهان است، این چهره هاى درونى، در جهان دیگر ظاهر مى شوند و مسأله تجسم اعمال را تشکیل مى دهند. قرآن در این آیه مى گوید: آنها که مال یتیم را مى خورند، گرچه چهره ظاهرى عملشان بهره گیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار مى شود. چهره واقعى عمل، همیشه تناسب خاصى با کیفیت ظاهرى عمل دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او، قلب او را مى سوزاند و روح او را آزار مى دهد، چهره واقعى این عمل آتش سوزان است. توجه به این موضوع (چهره هاى واقعى اعمال) براى کسانى که ایمان به این حقایق دارند، بهترین مانع از انجام کارهاى خلاف است. آیا کسى پیدا مى شود که با دست خود پاره هاى آتش را برداشته و در میان دهان بگذارد و ببلعد؟ همچنین ممکن نیست افراد با ایمان مال یتیم را به ناحق بخورند. اگر مى بینیم مردان خدا حتى فکر معصیت به خود راه نمى دادند، یک دلیل آن، همین بوده که آنها بر اثر قدرت علم و ایمان و پرورش هاى اخلاقى، چهره هاى واقعى اعمال را مى دیدند و هرگز فکر انجام کار بد را نمى کردند. یک کودک نادان و بى اطلاع، ممکن است مجذوب جلوه هاى زیباى یک شعله آتش سوزان شود و دست در آن فرو برد، اما یک انسان فهمیده که سوزندگى آتش را بارها آزموده است، حتى چنین خیالى را نمى کند. احادیث و روایات در نکوهش تجاوز به اموال یتیمان بسیار زیاد و تکان دهنده است و حتى کمترین تعدى به اموال یتیمان مشمول این حکم معرفى شده در حدیثى از امام باقر یا امام صادق(علیهما السلام) نقل شده: کسى سؤال کرد این مجازات آتش درباره چه مقدار از غصب مال یتیم است؟ فرمود: «در برابر دو درهم»

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

تفسیر آیاتی از قرآن کریم حدیث

پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

طاغوت

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا ...

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

بخش فیلم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۱۰ سوره مبارکه نساء , اموال یتیمان , اموال , یتیمان , یتیم , ظلم و ستم , ظلم , ستم , حقیقت , آتش , شعله هاى آتش , شعله , دوزخ , سوختن , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات 187 الی 200 سوره مبارکه آل عمران و ... | توبه ... | کشورهایى که از لحاظ سیاسى وابسته هستند، قادر نخواهند بود و ... | وقتی امام حسین علیه‌السّلام را ... | به یاد شهدا ...

ادامه مطلب ...

موارد مرتبط

تفسیر آیه 187 سوره مبارکه آل عمران ...

آیات ۱۸۸ تا ۱۸۹ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیات ۱۹۰ تا ۱۹۴ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیه ۱۹۵ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیات ۱۹۶ تا ۱۹۸ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیه ۱۹۹ سوره مبارکه آل عمران

تفسیر آیه ۲۰۰ سوره مبارکه آل عمران

تفسیر آیه ۱ سوره مبارکه نساء (+ مقدمه) ...

تفسیر آیه ۲ سوره مبارکه نساء

تفسیر آیه ۳ سوره مبارکه نساء

تفسیر آیه ۴ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیات ۵ تا ۶ سوره مبارکه نساء

تفسیر آیه ۸ سوره مبارکه نساء ...

تفسیر آیه ۹ سوره مبارکه نساء ...

ادامه مطلب ...

پیوندها:

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: توبه , تفسیر قرآن کریم , شهدا , وابستگی , کشاورزی , ظهور , یا زهراء سلام الله علیها , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تفسیر آیه ۹ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 2 شهريور 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مهدویه

بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین

هنگامیکه حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) به معراج عروج فرمودند، خداوند متعال ذوات مقدسه اهل بیت (علیهم السلام) از ابتدا تا حضرت بقیة الله الأعظم (أرواحنا فداه) را به آن حضرت معرفی فرمود. در میان ایشان وجود مبارکی بود که:

كأَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ فِي وَسَطِهِم‏
قیام نموده به نماز ایستاده و مانند ستاره اي می درخشید.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در خصوص آن حضرت پرسید، و خداوند تبارک و تعالی فرمود:

«هَذَا الْقَائِمُ يُحِلُّ حَلَالِي وَ يُحَرِّمُ حَرَامِي وَ يَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِي يَا مُحَمَّدُ أَحْبِبْهُ فَإِنِّي أُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ يُحِبُّه‏»؛

او وجود مبارک قائم (حضرت بقیة الله الأعظم أرواحنا فداه) است که حرام مرا حرام بدارد و حلالم را حلال شمارد و از دشمنانم انتقام کشد.
اي محمّد! او را دوست بدار که من او را دوست دارم و دوستداران او را دوست دارم.

عوالم العلوم و المعارف والأحوال-الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام، النصوص، ص ۴۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۹ سوره مبارکه نساء

۹وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً

ترجمه
ـ ۹کسانى که اگر فرزندان ناتوانى از خود به یادگار بگذارند از آینده آنان مى ترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهیزند، و سخنى استوار بگویند.

تفسیر
قرآن براى برانگیختن عواطف مردم در برابر وضع یتیمان، اشاره به حقیقتى مى کند که گاهى مردم از آن غافل مى شوند، و آن این که: شما با یتیمان مردم همانگونه رفتار کنید که دوست مى دارید با یتیمان شما در آینده رفتار نمایند. منظره کودکان بى پناه، و اطفال بى سرپرست خود را که تحت سرپرستى انسانى سنگدل و خائن قرار گرفته که نه به احساسات آنها پاسخ مثبت مى دهد، و نه در اموال آنها رعایت عدالت مى کند، در نظر بگیرید، این منظره دردناک چه اندازه شما را ناراحت مى کند؟ و چقدر به آینده فرزندان خود علاقه مندید؟ همان اندازه نسبت به فرزندان و یتیمان دیگران علاقه مند باشید، و از ناراحتى آنها ناراحت شوید. بنابراین، مفهوم آیه چنین است: «آنها که از وضع آینده فرزندان خود مى ترسند، باید از خیانت درباره یتیمان و آزار آنها بترسند» (وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ). اصولاً مسائل اجتماعى همواره به شکل یک سنت از امروز به فردا، و از فردا به آینده دور سرایت مى کند، آنها که سنت ظالمانه اى در اجتماع مى گذارند و مثلاً رسم «آزار یتیمان» را در جامعه رواج مى دهند، در حقیقت خود عاملى هستند که در آینده با فرزندانشان نیز چنین شود. بنابراین، نه تنها به فرزندان دیگران ستم مى کنند، بلکه راه ستمگرى به فرزندان خود را نیز هموار مى سازند. در پایان آیه مى فرماید: «اکنون که چنین است، باید سرپرستان ایتام، از مخالفت با احکام خدا بپرهیزند و با یتیمان، با زبان ملایم و عباراتى سرشار از عواطف انسانى سخن بگویند» (فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً). تا ناراحتى درونى و زخم هاى قلب آنها به این وسیله التیام یابد. این دستور عالى اسلامى که در جمله فوق بیان شد، اشاره به یک نکته روانى در مورد پرورش یتیمان مى کند که درخور نهایت دقت است و آن این که: نیازمندى کودک یتیم، منحصر به خوراک و پوشاک نیست، بلکه پاسخ گفتن به عواطف و احساسات قلبى او مهمتر است و در ساختمان وجود آینده او فوق العاده مؤثر مى باشد; زیرا طفل یتیم بسان دیگران، انسان است، و باید از نظر نیازهاى عاطفى نیز تغذیه شود، باید از محبت ها و نوازش هاى یک کودک که در دامان پدر و مادر است، بهره مند گردد. او مانند یک بچه گوسفند نیست که صبح همراه گله به چراگاه رود و غروب برگردد، بلکه باید علاوه بر مراقبت هاى جسمى از نظر تمایلات روانى نیز اشباع شود، و گر نه کودکى سنگدل، شکست خورده، فاقد شخصیت و خطرناک به عمل خواهد آمد.

یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند: روزى امام ششم(علیه السلام) فرمود: «هر کس ظلمى به کسى کند خداوند فردى را مسلط مى کند که نسبت به او و بر فرزندان او همان ظلم و ستم را انجام دهد». من در دل، با خود گفتم عجبا پدر ظالم است، ولى فرزند باید نتیجه ظلم او را ببیند! قبل از این که من سخن خود را بیان کنم، امام(علیه السلام) فرمودند: «قرآن مى گوید: وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ» همان سؤال که براى راوى حدیث پیدا شده، براى بسیارى پیدا مى شود که چگونه خداوند مجازات عمل کسى را بر دیگرى روا مى دارد، و اصولاً کودکان شخص ستمگر چه گناهى کرده اند که گرفتار ستم شوند؟! پاسخ این سؤال را از توضیحى که در بالا بیان کردیم مى توان دریافت، و آن این که: کارهائى که افراد در اجتماع مرتکب مى شوند، تدریجاً شکل یک سنت به خود مى گیرد، و به نسل هاى آینده منتقل مى شود. بنابراین، آنها که اساس ظلم و ستم بر ایتام را در اجتماع مى گذارند، بالاخره، روزى این بدعت غلط، دامان فرزندان خود آنها را نیز خواهد گرفت، و در حقیقت این موضوع یکى از آثار وضعى و تکوینى اعمال آنها است و اگر به خداوند نسبت داده مى شود، به خاطر آن است که تمام آثار تکوینى و خواص علت و معلول به او منسوب است، و به هیچ وجه ظلم و ستمى از ناحیه خداوند بر کسى نخواهد شد. خلاصه هنگامى که پاى ظلم و ستم در اجتماع باز شد، پاى «ظالم» و فرزندان او را هم خواهد گرفت.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۹ سوره مبارکه نساء , فرزندان , ناتوان , یادگار , ترس , آینده , ستم , یتیمان , یتیم , مخالفت , خدا , پرهیز , سخن , استوار , قیام , ستاره , نماز , قائم , حرام , حلال , دشمنان , انتقام , دوستدار , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تفسیر آیه ۸ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 2 شهريور 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین

اسامی القاب مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

المحتجب

«و ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ»

{هیچ بشری را نرسد که خدا، جز به وحى يا از پشت حجاب، با او سخن گوید؛ يا رسولى مى‌فرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد وحى مى‌كند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است}
(سوره مبارکه شوری آیه ۵۱)

از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) «المُحتَجِب» است؛ آن وجود مقدسی که در پس پرده و حجاب قرار داشته و در نهان و پوشیده می باشند.

«محتجب» یکی از أسماء حسنای الهی است ؛ چنانکه در ادعیه مأثوره وارد شده است:

سبْحَانَ مَنْ هُوَ مُحْتَجِبٌ‏ لَا يُرَى سُبْحَانَ مِنْ اسْتَتَرَ بِالضِّيَاءِ فَلَا شَيْ‏ءٌ يُدْرِكُه (۱)
منزه است خدایی که محتجب است و دیده نمی شود

و نیز حضرت صادق الائمه (علیه السلام) در یکی از خطب شریفشان فرمودند:

الحمد لله ... المحتجب‏ بالنور دون خلقه (۲) : حمد و سپاس مخصوص خدایی است که.. به واسطه نور، از خلقش در حجاب و پرده قرار دارد.

این اسم از اسماء حسنای الهی، در وجود حضرت غیب هو، بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) به ظهور اکمل رسیده است؛ چنانکه در فرازهای زیارات مخصوصه آن حضرت وارد شده است:

يا مُحْتَجِباً عَنْ كُلِّ عَيْنٍ: اى آن‌كه از چشم‌ها پنهانى (۳)

الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْینِ الظّالِمِینَ : آن امامی که از چشم ظالمان در پرده و حجاب قرار گرفته است (۴)

در تبیین نام «محتجب» از اسماء الله الحسني، از حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مروی است که فرمودند:

إنَّ الْحِجَابَ عَلَی الْخَلْقِ لِکَثْرَهًْ ذُنُوبِهِمْ فَأَمَّا هُوَ فَلَا تَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَهًْ فِی آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَار (۵)

حجاب و پرده بر خلق به‌ جهت بسیاری گناهان ایشان است؛ در حالی که هیچ شئ پوشیده ای از حضرت حق، در ساعت‌های شب و روز، پوشیده و پنهان نمی‌باشد.

منابع
(۱).الدعوات (للراوندي) / سلوة الحزين ؛ النص ؛ ص۹۲ [تسبيح حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام در روز هشتم ماه‏] ؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ؛ ج‏۱ ؛ ص۲۶۶
(۲). إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ؛ ج‏۱ ؛ ص۱۴۶ ؛ الوافي ؛ ج‏۲۱ ؛ ص۳۹۱
(۳). صحیفه مهدیه ص ۲۸۳
(۴). مفاتیح الجنان [زیارت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در اشاره به فرزندشان حضرت حجة إبن الحسن المهدي (أرواحنافداه)]
(۵).بحارالأنوار، ج۳، ص۳۷

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۸ سوره مبارکه نساء

۸وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً

ترجمه
۸ ـ و اگر به هنگام تقسیم (ارث)، خویشاوندان (و طبقه اى که ارث نمى برند،) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگوئید!

تفسیر
این آیه مسلماً بعد از قانون تقسیم ارث نازل شده; زیرا مى فرماید: «هر گاه در مجلس تقسیم ارث، خویشاوندان، یتیمان و مستمندان حاضر شدند، چیزى از آن به آنها بدهید» (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ). بنابراین، محتواى آیه یک حکم اخلاقى و استحبابى درباره طبقاتى است که با وجود طبقات نزدیک تر، از ارث بردن محرومند. آیه مى گوید: اگر در مجلس تقسیم ارث، جمعى از خویشاوندان درجه دو یا سه و همچنین بعضى از یتیمان و مستمندان حضور داشته باشند، چیزى از مال به آنها بدهید، و به این ترتیب جلو تحریک حس حسادت و کینه توزى آنها را ـ که ممکن است بر اثر محروم بودن از ارث، شعلهور گردد ـ بگیرید و پیوند خویشاوندى انسانى خود را به این وسیله محکم کنید. گرچه کلمه «یَتامى» و «مساکین» به طور مطلق ذکر شده، ولى ظاهراً منظور از آن ایتام و نیازمندان فامیل است; زیرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزدیک تر، طبقات دورتر، از ارث بردن محرومند. بنابراین، اگر آنها در چنان جلسه اى حاضر باشند، سزاوار است هدیه مناسبى (که تعیین مقدار آن فقط بستگى به اراده وارثان دارد و از مال وارثان کبیر خواهد بود) به آنها داده شود. جمعى از مفسران احتمال داده اند: منظور از ایتام و مساکین در آیه هر گونه یتیم و نیازمندى است، خواه از خویشاوندان میت باشد، یا غیر آنها، ولى این احتمال بعید به نظر مى رسد; زیرا افراد بیگانه معمولاً راهى در این جلسات فامیلى ندارند. بعضى از مفسران نیز معتقدند: آیه، یک حکم وجوبى را بیان مى کند، نه استحبابى، ولى آن نیز بعید است; زیرا اگر آنها حق واجبى داشتند، لازم بود مقدار و حدود آن تعیین گردد، در حالى که به اختیار وارثان حقیقى واگذار شده است. در پایان آیه دستور مى دهد: «با این دسته از محرومان، با زبان خوب و طرز شایسته صحبت کنید» (وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً). یعنى علاوه بر جنبه کمک مادى از سرمایه هاى اخلاقى خود نیز براى جلب محبت آنها استفاده کنید، تا هیچگونه ناراحتى در دل آنها باقى نماند، و این دستور نشانه دیگرى بر استحبابى بودن حکم فوق است. از آنچه گفتیم، این مطلب نیز روشن شد که هیچ دلیلى ندارد بگوئیم: حکم آیه فوق به وسیله آیاتى که سهام ارث را تعیین مى کند، نسخ شده است; زیرا هیچ گونه تضادى میان آن آیات و این آیه نیست.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۸ سوره مبارکه نساء , تقسیم ارث , تقسیم , ارث , یتیمان , یتیم , مستمندان , مستمند , اموال , شایسته , سخن , قانون , خویشاوندان , اخلاقی , حکم , مال , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای , المحتجب , وحی , محتجب , گناهان , پنهان , پوشیده ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تفسیر آیه ۷ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 شهريور 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حق کسی که بر تو احسان نموده

اما حق کسی که تو را کمک نموده است به خاطر دوستی یا ملک یا قرابت و... بر تو آن است که بدانی او از مالش گذشته و با صرف مال تو را؛ از ذلت بندگی و بردگی دیگران و وحشت آن نجات داده است و مزه آزادی و آسایش را به تو چشانیده است و تو را از اسارت دیگران رهانیده؛و زنجیرهای بردگی را از تو باز نموده و بوی خوش عزت و آزادی را به مشام تو رسانیده است.

او تو را از زندان قهر و جبر بیرون آورده و عُسر حَرج و سختی را از تو دور نموده و با خوشی و خوشرویی و زبان انصاف با تو سخن گفته و تمام دنیا را (به جهت احسانی که نموده است) به تو بخشیده است و تو را فارغ البال ساخته که به عبادت پروردگارت پردازی و در این راستا ضرر مالی را تقبل و تحمل نموده است.

بدان که او نزدیک‌ترین مخلوق خداوند است نسبت به تو بعد از پدر و مادر و برادر و خواهرت و سزاوارتر از دیگران است که در مواقع لزوم به کمک او بشتابی و به خاطر خدا و احسانی که برای تو نموده است یاریش نمایی و خودت را هیچ وقت در اموری که مورد نیاز اوست مقدم ننمایی.

منبع: رساله حقوق امام سجاد(ع)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم


تفسیر آیه ۷ سوره مبارکه نساء

۷لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الأَقْرَبُونَ مِمّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصیباً مَفْرُوضاً

ترجمه
۷ ـ براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جاى مى گذارند، سهمى است; و براى زنان نیز، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان مى گذارند، سهمى; خواه آن مال، کم باشد یا زیاد; این سهمى است تعیین شده و پرداختنى.

شان نزول
در عصر جاهلیت عرب، رسم چنین بود که تنها مردان را وارث مى شناختند و معتقد بودند: آن کس که قدرت حمل سلاح و جنگ و دفاع از حریم زندگى و احیاناً غارتگرى ندارد، ارث به او نمى رسد. به همین دلیل، زنان و کودکان را از ارث محروم مى ساختند، و ثروت میت را در میان مردان دورتر قسمت مى کردند. تا این که یکى از انصار به نام «اوس بن ثابت» از دنیا رفت، دختران و پسران خردسالى را بر جاى گذارد، عموزاده هاى او به نام «خالد» و «عرفطه» اموال او را میان خود تقسیم کردند، و به همسر و فرزندان خردسال او چیزى ندادند. همسر او به پیامبر(صلى الله علیه وآله) شکایت کرد، و تا آن زمان حکمى در زمینه ارث بستگان در اسلام نازل نشده بود، آیه فوق نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن دو نفر را خواست و به آنها دستور داد: در اموال مزبور، هیچ گونه دخالت نکنند و آن را براى بازماندگان درجه اول، یعنى فرزندان و همچنین همسر او بگذارند، تا طرز تقسیم آن در میان آنها در پرتو آیات بعد روشن گردد.

تفسیر
این آیه در حقیقت گام دیگرى براى مبارزه با عادات و رسوم غلطى است، که در آن زنان و کودکان را از حق مسلّم خود محروم مى ساخت، و بنابراین مکمل بحث هائى است که در آیات سابق گذشت; زیرا اعراب با رسم غلط و ظالمانه اى که داشتند زنان و فرزندان خردسال را از حق ارث محروم مى ساختند. آیه روى این قانون غلط خط بطلان کشیده، مى فرماید:: «براى مردان سهمى است از اموالى که پدر و مادر و نزدیکان به جاى مى گذارند و براى زنان هم سهمى از آنچه پدر و مادر و نزدیکان بر جاى مى گذارند، خواه کم باشد یا زیاد» (لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ). بنابراین، هیچ کدام حق ندارند سهم دیگرى را غصب کنند. سپس در پایان آیه، براى تأکید مطلب مى فرماید: «این سهمى است تعیین شده و لازم الاداء» تا هیچ گونه تردید در این بحث باقى نماند (نَصیباً مَفْرُوضاً). ضمناً همان طور که مى بینیم، آیه فوق یک حکم عمومى براى همه موارد ذکر مى کند، بر این اساس، آنهائى که فکر مى کنند پیامبران اگر ثروتى داشته باشند، به عنوان ارث به بستگان آنها نمى رسد، بر خلاف آیه فوق است (البته منظور اموال شخصى پیغمبر است و گر نه اموال بیت المال که متعلق به مسلمین است، طبق قانون بیت المال در موارد خود مى بایست صرف گردد). همچنین از عموم آیه فوق، و آیات دیگرى که بعداً درباره ارث مى خوانیم، روشن مى شود که: قائل شدن به تعصیب یعنى «اختصاص دادن قسمتى از مال به مردانى که از طرف پدر با میت ارتباط دارند در پاره اى از موارد» ـ همان طور که دانشمندان اهل تسنن قائل هستند ـ نیز بر خلاف تعلیمات قرآن است; زیرا لازمه آن محروم ساختن زنان از ارث در بعضى از موارد است و این یک نوع تبعیض جاهلى است که اسلام با آیه فوق و مانند آن، آن را نفى کرده است (دقت کنید!).

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۷ سوره مبارکه نساء , مردان , پدر و مادر , پدر , مادر , خویشاوندان , سهم , زنان , مال , کم , زیاد , پرداختن , عصر جاهلیت , عصر , جاهلیت , وارث , قدرت , حمل سلاح , سلاح , جنگ , دفاع , حریم , زندگی , ارث , کودکان , محروم , ثروت , میت , انصار , دختران , پسران , خردسال , پیامبر(صلى الله علیه وآله) , شکایت , همسر , بستگان , اسلام , نازل , آیه , دستور , دخالت , بازماندگان , درجه اول , فرزندان , تقسیم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تفسیر آیات ۵ تا ۶ سوره مبارکه نساء
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 شهريور 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۵ تا ۶ سوره مبارکه نساء

۵وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً ۶وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى بِاللّهِ حَسیباً

ترجمه
۵ ـ اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید; و از آن، به آنها روزى دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگوئید! ۶ ـ و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمائید! اگر در آنها رشد (کافى) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آن که بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف نخورید! هر کس که بى نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى کند; و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتى که مى کشد،) از آن بخورد. و هنگامى که اموالشان را به آنها باز مى گردانید، شاهد بگیرید! (اگر چه) خداوند براى محاسبه کافى است.

تفسیر
دنبال بحثى که در آیات پیش درباره یتیمان گذشت، آیات فوق آن را تکمیل مى کند. نخست مى فرماید: «اموال و ثروت هاى خود را به دست افراد سفیه نسپارید» (وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ) و بگذارید در مسائل اقتصادى رشد پیدا کنند تا اموال شما در معرض مخاطره و تلف قرار نگیرد. «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: «سَفَه» (بر وزن هدف) در اصل، یک نوع کم وزنى و سبکى بدن است، به طورى که به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و به همین جهت به افسار که ناموزون است و دائماً در حال حرکت است، «سفیه» گفته مى شود، سپس به همین تناسب در افرادى که رشد فکرى ندارند، به کار رفته است، خواه سبکى عقل آنها در امور مادى باشد یا در امور معنوى. ولى روشن است: منظور از سفاهت در آیه فوق، عدم رشد کافى در خصوص امور مالى است، به طورى که شخص نتواند سرپرستى اموال خود را بر عهده گیرد، و در مبادلات مالى منافع خود را تأمین نماید، و به اصطلاح، کلاه سرش برود، شاهد این سخن در آیه دوم است، که مى گوید: فَاِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا اِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ: «اگر آنها را رشید یافتید اموالشان را به دستشان بسپارید». بنابراین، آیه فوق با این که درباره یتیمان بحث مى کند، یک حکم کلى و عمومى براى همه موارد در بر دارد، که انسان نباید در هیچ حال و در هیچ مورد، اموالى که تحت سرپرستى او است و یا زندگى او به نوعى به آن بستگى دارد به دست افراد کم عقل و غیر رشید بسپارد، و در این موضوع فرقى در میان اموال شخصى و اموال عمومى (اموال حکومت اسلامى) نیست. گواه بر این موضوع علاوه بر وسعت مفهوم آیه، و مخصوصاً کلمه «سفیه» روایاتى است که از پیشوایان اسلام در این زمینه نقل شده است. مثلاً: در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: شخصى به نام ابراهیم بن عبد الحمید مى گوید: از امام(علیه السلام) تفسیر آیه «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمْ» را پرسیدم فرمود: «شراب خواران سفیهند و نباید اموالتان را به آنها بسپارید»! 1 در روایت دیگرى نیز از انتخاب «شارب الخمر» به عنوان امین امور مالى نهى شده است، خلاصه، شرابخوار در روایات کراراً به سفاهت توصیف شده این تعبیر شاید به خاطر آن باشد که شخص شرابخوار، هم سرمایه مادى خود را از دست مى دهد، و هم سرمایه معنوى را، چه سفاهتى از این بالاتر که انسان پول بدهد، عقل و هوش خود را نیز بدهد و دیوانگى خریدارى کند؟ قواى مختلف بدنى را نیز بر سر این کار بگذارد و زیان هاى اجتماعى فراوانى به بار آورد؟! در روایت دیگرى تمام افرادى که به جهتى از جهات قابل اعتماد نیستند «سفیه» نامیده شده اند، و از سپردن اموال (شخصى و عمومى) به آنها نهى شده است: «یونس بن یعقوب» مى گوید: از امام جعفر صادق(علیه السلام) تفسیر آیه «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمْ» را پرسیدم، فرمود: مَنْ لا تَثِقُ بِهِ: «سفیه کسى است که مورد اعتماد نباشد»

از این روایات برمى آید که «سفیه» معنى وسیعى دارد و از سپردن اموال عمومى و خصوصى به آنها نهى شده است، منتها این نهى در بعضى از موارد به عنوان تحریم است و در پاره اى از موارد که درجه سفاهت شدید نیست، به معنى کراهت است. در اینجا یک سؤال پیش مى آید و آن این که: اگر آیه در مورد اموال یتیمان است، چرا أَمْوالَکُمْ: «ثروت هاى شما» گفته شده، نه أَمْوالَهُمْ: «ثروت هاى آنها»؟ ممکن است نکته این تعبیر بیان این مسأله مهم اجتماعى و اقتصادى باشد، که اسلام همه افراد جامعه را یکى مى داند، به طوریکه مصلحت و منفعت یک فرد نمى تواند از منافع دیگر آن جدا باشد. همچنین زیان یک فرد عین زیان یک جامعه است. بنابراین، به خاطر همین موضوع به جاى «ضمیر غائب»، «ضمیر مخاطب» قرار داده شده، یعنى این اموال در حقیقت فقط متعلق به ایتام نیست، بلکه به شما هم مربوط است، و اگر زیانى به آن متوجه شود به طور غیر مستقیم متوجه شما شده است، لذا در نگهدارى آن باید مراقبت کامل داشته باشید. درباره این تعبیر، تفسیر دیگرى نیز هست و آن این که: مقصود از «أَمْوالَکُمْ» اموال خود سرپرستان است نه اموال یتیمان، یعنى اگر شما مى خواهید به افراد یتیم که هنوز رشد کافى نیافته اند کمک کنید، لازم نیست تحت تأثیر عواطف حساب نشده، اموالى به دست آنها بسپارید و آنها را به کارهایى بگمارید که از آنها ساخته نیست، بلکه به جاى این کار غیر عاقلانه، بهتر است غذا، لباس و مسکن آنها را تأمین کنید، تا بالغ و رشید شوند. در واقع این یک درس بزرگ اجتماعى است که قرآن به ما مى دهد که افراد «قاصر و ناتوان» را به خاطر کمک به شخص آنها به کارهائى که قدرت انجام آن را ندارند نگماریم; زیرا اگر این کار منفعت جزئى براى آنها داشته باشد ممکن است زیان هاى کلى براى اجتماع به بار آورد. بلکه باید از طریق کمک هاى بلاعوض و کارهاى سبک و کوچک آنها را اداره کرد. از اینجا روشن مى شود این که: بعضى از کوته فکران افراد ضعیف و ناتوان را به پست هاى تبلیغى و مذهبى براى کمک و ارفاق به آنها انتخاب مى کنند، یکى از زیان بارترین و نابخردانه ترین کارهاست. در جمله بعد، قرآن تعبیر جالبى درباره اموال و ثروت ها کرده، مى فرماید: «این سرمایه هاى شما که قوام زندگانى و اجتماع شما به آن است و بدون آن نمى توانید کمر راست کنید» به دست سفیهان و اسراف کاران نسپارید (الَّتی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیاماً). از این تعبیر به خوبى اهمیتى را که اسلام براى مسائل مالى و اقتصادى قائل است روشن مى شود، و به عکس آنچه در «انجیل» کنونى مى خوانیم که: «شخص پولدار هرگز وارد ملکوت آسمان ها نمى شود اسلام مى گوید: ملتى که فقیر باشد هرگز نمى تواند کمر راست کند و عجب این است که: آنها با آن تعلیمات غلط به کجا رسیده اند، و ما با این تعلیمات عالى در چه مرحله اى سیر مى کنیم؟ در حقیقت آنها از آن خرافات فاصله گرفته اند و به جائى رسیده اند و ما هم از این تعلیمات عالى دور مانده ایم و چنین سرگردان شده ایم! در پایان آیه دو دستور مهم درباره یتیمان مى دهد: نخست این که: «خوراک و پوشاک آنها را از طریق اموالشان تأمین کنید» (وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ). تا با آبرومندى بزرگ شوند و به حد بلوغ برسند. جالب این که در این آیه تعبیر به «فِیْها» (در اموالشان) شده است، نه «مِنْها» (از اموالشان)، مفهوم این تعبیر این است که: «زندگى یتیمان را از درآمد اموال و سرمایه هاى آنها تأمین نمائید; زیرا اگر گفته بود زندگى آنها را از سرمایه هایشان تأمین کنید»، مفهومش این بود که: از اصل سرمایه تدریجاً برداشته شود، و طبعاً هنگامى که به بلوغ مى رسیدند، شاید قسمت مهم سرمایه خود را از دست داده بودند، ولى قرآن با عوض کردن تعبیر، به سرپرستان توصیه کرده کوشش کنند براى اموال یتیمان، منافع و درآمدى حد اقل به اندازه نیازمندى هاى آنها درست کنند، تا سرمایه اصلى آنها حفظ گردد. دیگر این که آیه مى گوید: «با یتیمان به طور شایسته سخن گوئید» (وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً). یعنى با عبارات و سخنان دلنشین و شایسته، هم کمبود روانى آنها را برطرف سازید و هم به «رشد عقلى» آنها کمک کنید، تا به موقع بلوغ از رشد عقلى کافى برخوردار باشند، و به این ترتیب، برنامه سازندگى شخصیت آنها نیز جزء وظائف سرپرستان خواهد بود.

پس از آن در آیه بعد، دستور دیگرى درباره یتیمان و سرنوشت اموال آنها داده، مى فرماید: «یتیمان را بیازمائید تا هنگامى که به حد بلوغ برسند» (وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ). «اگر در این موقع در آنها رشد کافى براى اداره اموال خود یافتید، ثروت آنها را به آنها بازگردانید» (فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ). سپس بار دیگر به سرپرستان تأکید مى کند: «به هیچ عنوانى اموال یتیمان را حیف و میل نکنید، و پیش از آن که بزرگ شوند سرمایه آنها را از بین نبرید» (وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا). و دیگر این که: سرپرستان ایتام اگر متمکن و ثروتمندند نباید به هیچ عنوانى از اموال ایتام استفاده کنند و اگر فقیر و نادار باشند، تنها مى توانند (در برابر زحماتى که به خاطر حفظ اموال یتیم متحمل مى شوند) با رعایت عدالت و انصاف، حق الزحمه خود را از اموال آنها بردارند، لذا مى فرماید: «هر کس که بى نیاز است از برداشت حق الزحمه خوددارى کند و آن کس که نیازمند است به طور شایسته از آن بخورد» (وَ مَنْ کانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ). در این زمینه، روایاتى نیز وارد شده و مضمون آیه را چنان که گفته شد، توضیح داده است، از جمله در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: فَذلِکَ رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ عَنِ الْمَعِیْشَةِ فَلا بَأْسَ أَنْ یَأْکُلَ بِالْمَعْرُوفِ اِذا کانَ یُصْلِحُ لَهُمْ فَاِنْ کانَ الْمالُ قَلِیْلاً فَلا یَأْکُلْ مِنْهُ شَیْئاً : «منظور کسى است که سرپرستى مال یتیم، او را از رسیدگى به زندگى خویش باز داشته، در این صورت مى تواند به اندازه مناسب و شایسته از مال یتیم استفاده کند، و این در صورتى است که به صلاح یتیم باشد، اما اگر ثروت یتیم کم باشد (و طبعاً سرپرستى آن، نیز وقت زیادى را اشغال نمى کند) در این صورت چیزى از مال یتیم برندارد» آن گاه به آخرین حکم درباره اولیاء ایتام، اشاره کرده، مى فرماید: «هنگامى که مى خواهید اموال آنها را به دست آنها بسپارید گواه بگیرید» (فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ) تا جاى اتهام و نزاع و گفتگو باقى نماند. و در پایان آیه توجه مى دهد: بدانید که حساب کننده واقعى خدا است و مهم تر از هر چیز این است که حساب شما نزد او روشن باشد، او است که اگر خیانتى از شما سرزند و بر گواهان مخفى ماند به حساب آن رسیدگى خواهد کرد، مى فرماید: «خداوند براى محاسبه کافى است» (وَ کَفى بِاللّهِ حَسیباً).

۱-از تعبیر به «حتّى» استفاده مى شود که باید آزمایش یتیمان، پیش از رسیدن به حد بلوغ و به صورت مکرر و مستمر انجام شود، تا هنگامى که در آستانه بلوغ قرار گرفتند، وضع آنها کاملاً از نظر رشد عقلى براى اداره امور مالى خود روشن گردد. ضمناً چنین استفاده مى شود: منظور از آزمایش، پرورش تدریجى یتیمان است، یعنى نگذارید آنها به حد بلوغ برسند، و سپس اقدام به سپردن اموالشان به آنها بکنید، بلکه آنها را قبل از بلوغ با برنامه هاى عملى، براى زندگى مستقل آماده کنید. و اما این که: چگونه باید یتیمان آزمایش شوند، راه آن این است که مقدارى مال در اختیار آنها گذارده شود، تا به خرید و فروش و تجارت بپردازند، اما اعمال آنها با نظارت «ولىّ» به طورى که استقلال عمل را از آنها سلب نکند، انجام شود. هنگامى که معلوم شد از عهده این کار برمى آیند و در معامله گول نمى خورند، باید اموالشان را به دستشان سپرد، و گر نه با تربیت و پرورش هاى مستمر باید آنها را چنان آماده کرد که بتوانند در آینده، زمام زندگى خود را به دست گیرند.
2 ـ تعبیر به «اِذا بَلَغُوا النِّکاحَ» اشاره به این است که: آنها به سر حدى برسند که قدرت بر ازدواج داشته باشند، و روشن است کسى که قدرت بر ازدواج دارد، قدرت بر تشکیل خانواده خواهد داشت، و چنان کسى بدون سرمایه نمى تواند به اهداف خود برسد. بنابراین، آغاز زندگى زناشوئى با آغاز زندگى اقتصادى مستقل همراه است، و به عبارت دیگر، ثروت آنها موقعى به دست شان داده مى شود که هم به بلوغ جسمى برسند و نیاز آنها به مال شدید شود، و هم بلوغ فکرى پیدا کنند و توانائى براى حفظ مال داشته باشند.
۳-تعبیر به «آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» اشاره به این است که رشد آنها کاملاً مسلّم شود; زیرا «آنَسْتُمْ» از ماده «ایناس» به معنى مشاهده و رؤیت مى باشد، و این ماده از ماده «انسان» که یکى از معانى آن مردمک چشم است گرفته شده (در حقیقت ما هنگام رؤیت و مشاهده از «انسان»، یعنى مردمک چشم خود مدد مى گیریم و به همین جهت از مشاهده کردن به «ایناس» تعبیر شده است).

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۵ تا ۶ سوره مبارکه نساء , اموال , خداوند , وسیله , قوام , زندگی , سفیهان , سفیه , روزی , لباس , پوشاندن , سخن شایسته , سخن , شایسته , یتیمان , بلوغ , آزمایش , رشد , بزرگ , اسراف , بی نیاز , برداشت , حق الزحمه , خودداری , نیازمند , زحمت , خوردن , شاهد , محاسبه , کافی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تفسیر آیه ۴ سوره مبارکه نساء ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 شهريور 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

عاشورا

حسینیه

يا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)
إنِّي أتَقَرَّبُ إلى اللّه و إلى رسولِهِ و إلى أميرالمُؤمنينَ و إلى فاطمةَ و إلى الحسنِ و إليك بموالاتِكَ و بِالبَرَاءَةِ مِمَّن أسَّسَ أساسَ ذلك و بَنَى عليه بُنيَانَهُ و جَرَى في ظُلَمِهِ و جَورِهِ عليكم و على أشياعكم بَرِئتُ إلى اللّه و إليكم منهم. (۱)

«إذا خَرجَ القائمُ قَتَلَ ذَراريَّ قَتَلَةِ الحسينِ بفِعالِ آبائِهم‏ ...
[لأنّ] ذَرَارِيُّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ يَرْضَوْنَ بِأَفْعَال آبَائِهِمْ وَ يَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِيَ شَيْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِيَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِي الْمَغْرِبِ لَكَانَ الرَّاضِي عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِيكَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا يَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِم‏». (۲)

«و لَو قُتِلَ أهلُ الأرضِ به ما كان سَرَفاً». (۳)

یاحسین

(۱) فرازی از زیارت عاشورای معروفه
(۲) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۱، ص ۲۷۳
(۳) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۴۴، ص ۲۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

در روز عاشورا امورات دنیایی را ترک کنید...

امام رضا علیه السلام فرمود:

هرکس روز عاشورای امام حسین علیه السلام، دنبال کسب و کار نرود، خداوند متعال خواسته ها و حوائج دنیا و آخرت او را برآورده می نماید و هرکس عاشوراء روز مصیبت و حزن و گریه اش باشد، خداوند عزوجل روز قیامت را روز شادی و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانش به دیدار ما اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام روشن خواهد شد.

أمالی صدوق ص ۱۲۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اشعاری از علّامه طباطبائی قدّس الله نفسه الزکیة

گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم
با همین قافله‌ ام راه فنا می پویم

دستِ همّت ز سراب دو جهان می‌ شویم
شورِ یعقوب‌ کُنان، یوسف خود می‌ جویم

که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم

گفت هرچند عطش کنده بن و بنیادم
زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم

هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم
فاش می‌ گویم و از گفتۀ خود دلشادم:

بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

من به میدان بلا روز ازل بودم طاق
کشتۀ یارم و با هستی او بسته وثاق

من دل رفته کجا، وَ کجا دشت عراق!
طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق

که در این دامگه حادثه چون افتادم

لوحۀ سینه من گر شکند سُمّ ستور
ور سَرم سیر کند شهر به شهر از ره دور

باک نبود که مرا نیست به‌ جز شوق حضور
سایه طوبی و غلمان و قصور و قدِ حور

به ‌هوای سر کوی تو برفت از یادم

تا در این بزم بتابید مه طلعت یار
من خورم خون دل و یار کند تیر نثار

پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم

تشنۀ وصل وی ‌ام آتش دل کارم ساخت
شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت

از چه از کوی تواَم دست قضا دور انداخت
کوکب بخت مرا هیچ منجّم نشناخت

یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۴ سوره مبارکه نساء

۴وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْء مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنیئاً مَریئاً

ترجمه
۴ـ و مهر زنان را به عنوان یک بدهى (یاعطیه،) به آنان بپردازید! (ولى) اگر آنها چیزى از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید!

تفسیر
به دنبال بحثى که در آیه گذشته درباره انتخاب همسر بود، در این آیه، اشاره به یکى از حقوق مسلّم زنان مى کند، و تأکید مى نماید: «مهر زنان را به طور کامل همانند یک عطیه (الهى) بپردازید» (وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً). «صَدُقاتِهِنَّ» جمع «صِداق» به معنى مهر است. «نِحْلَة» در لغت به معنى بخشش و عطیه آمده است، «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: به عقیده من، این کلمه از ریشه «نَحْل» (به معنى زنبور عسل) آمده است; زیرا بخشش و عطیه، شباهتى به کار زنبوران عسل در دادن عسل دارد. بنابراین، تفسیر آیه چنین خواهد شد: «مهر را که یک عطیه الهى است و خدا به خاطر این که زن حقوق بیشترى در اجتماع داشته باشد، و ضعف نسبى جسمى او از این راه جبران گردد به او عطا کرده به طور کامل ادا کنید». آن گاه، در ذیل آیه براى احترام گذاردن به احساسات طرفین و محکم شدن پیوندهاى قلبى و جلب عواطف مى فرماید: «اگر زنان با رضایت کامل خواستند مقدارى از مهر خود را ببخشند، آن را بخورید که براى شما حلال و گوارا است» (فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْء مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنیئاً مَریئاً). تا در محیط زندگى زناشوئى تنها قانون و مقررات خشک حکومت نکند، بلکه به موازات آن عاطفه و محبت نیز حکم فرما باشد.

در عصر جاهلیت نظر به این که براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالباً مهر را که حق مسلّم زن بود، در اختیار اولیاى آنها قرار مى دادند، و آن را ملک مسلّم آنها مى دانستند. گاهى نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگرى قرار مى دادند به این گونه که مثلا برادرى، خواهر خود را به ازدواج دیگرى در مى آورد که او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وى درآورد، و مهر این دو زن همین بود. اسلام بر این رسوم ظالمانه خط بطلان کشیده، و مهر را به عنوان یک حق مسلّم به زن اختصاص داده، و در آیات قرآن کراراً مردان را به رعایت کامل این حق توصیه کرده است. در اسلام براى مهر، مقدار معینى تعیین نشده است، و بسته به توافق دو همسر است، اگر چه در روایات فراوانى تأکید شده که مهر را سنگین قرار ندهند، ولى این یک حکم الزامى نیست، بلکه مستحب است. اکنون این سؤال پیش مى آید: مرد و زن هر دو از ازدواج و زناشوئى به طور یکسان بهره مى گیرند، و پیوند زناشوئى پیوندى است بر اساس منافع متقابل طرفین، با این حال، چه دلیلى دارد که مرد مبلغ کم یا زیادى به عنوان مهر به زن بپردازد؟ وانگهى آیا این موضوع به شخصیت زن لطمه نمى زند، و شکل خرید و فروش به ازدواج نمى دهد؟ روى همین جهات است که بعضى به شدت با مسأله مهر مخالفت مى کنند، مخصوصاً معمول نبودن مهر، در میان غربى ها براى غرب زده ها به این فکر دامن مى زند، در حالى که نه تنها حذف مهر، به شخصیت زن نمى افزاید، که وضع او را به مخاطره مى افکند. توضیح این که: درست است مرد و زن هر دو از زندگى زناشوئى به طور یکسان سود مى برند، ولى نمى توان انکار کرد که در صورت جدائى زن و مرد زن متحمل خسارت بیشترى خواهد شد زیرا: اولاً ـ مرد طبق استعداد خاص بدنى، معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشترى دارد، و هر چند بعضى مى خواهند، به هنگام سخن گفتن این حقیقت روشن را انکار کنند، اما وضع زندگى اجتماعى بشر که با چشم مى بینیم حتى در جوامع اروپائى که زنان به اصطلاح از آزادى کامل برخوردارند، نشان مى دهد که ابتکار اعمال پر درآمد، بیشتر در دست مردان است. و ثانیاً، مردان براى انتخاب همسر مجدد، امکانات بیشترى دارند، ولى زنان بیوه مخصوصا با گذشت قسمتى از عمر آنها، و از دست رفتن سرمایه جوانى و زیبائى، امکاناتشان براى انتخاب همسر جدید کمتر است. با توجه به این جهات، روشن مى شود: امکانات و سرمایه اى را که زن با ازدواج از دست مى دهد، بیش از امکاناتى است که مرد از دست مى دهد، و در حقیقت مهر چیزى است به عنوان جبران خسارت براى زن، و وسیله اى براى تأمین زندگى آینده او. اضافه بر این، مسأله مهر معمولاً به شکل ترمزى در برابر تمایلات مرد نسبت به جدائى و طلاق محسوب مى شود. درست است که مهر از نظر قوانین اسلام با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمه مرد تعلق مى گیرد، و زن فوراً حق مطالبه آن را دارد، ولى چون معمولاً به صورت بدهى بر ذمه مرد مى ماند، هم اندوخته اى براى آینده زن محسوب مى شود، و هم پشتوانه اى براى حفظ حقوق او و از هم نپاشیدن پیمان زناشوئى (البته این موضوع استثنائاتى دارد، ولى آنچه گفتیم در غالب موارد صادق است). و اگر بعضى براى مهر تفسیر غلطى کرده اند و آن را یک نوع «بهاى زن» پنداشته اند ارتباطى به قوانین اسلام ندارد; زیرا در اسلام مهر به هیچ وجه جنبه بها و قیمت کالا ندارد، و بهترین دلیل آن همان صیغه عقد ازدواج است که در آن رسماً «مرد» و «زن» به عنوان دو رکن اساسى پیمان ازدواج به حساب آمده اند، و مهر چیز اضافى و در حاشیه قرار گرفته است. به همین دلیل اگر در صیغه عقد، اسمى از مهر نبرند، عقد باطل نیست، در حالى که اگر در خرید و فروش و معاملات، اسمى از قیمت برده نشود، مسلماً باطل خواهد بود، (البته باید توجه داشت اگر در عقد ازدواج نامى از مهر برده نشود، شوهر موظف است در صورت آمیزش جنسى، «مهر المثل» یعنى مهرى همانند زنانى که هم طراز او هستند بپردازد). از آنچه گفته شد نتیجه مى گیریم: مهر جنبه «جبران خسارت» و «پشتوانه براى احترام به حقوق زن» دارد، نه قیمت و بها و شاید تعبیر به «نِحْلَه» به معنى «عطیه» در آیه اشاره به همین باشد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۴ سوره مبارکه نساء , مهر زنان , بدهی , عطیه , رضایت , خاطر , حلال و گوارا , حلال , گوارا , انتهاب همسر , همسر , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تفسیر آیه ۳ سوره مبارکه نساء
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 شهريور 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۳ سوره مبارکه نساء

۳وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى أَلاّ تَعُولُوا

ترجمه
۳ـ و اگر مى ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر; و اگر مى ترسید عدالت را رعایت نکنید، یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید. این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى کند.

شان نزول
براى این آیه، شأن نزول خاصى نقل شده و آن این که: قبل از اسلام، معمول بود بسیارى از مردم حجاز، دختران یتیم را به عنوان تکفّل و سرپرستى به خانه خود مى بردند، و بعد با آنها ازدواج کرده، اموال آنها را هم تملک مى کردند، و چون همه کار، دست آنها بود، حتى مهریه آنها را کمتر از معمول قرار مى دادند، و هنگامى که کمترین ناراحتى از آنها پیدا مى کردند، به آسانى آنها را رها مى ساختند و حاضر نبودند حتى به شکل یک همسر معمولى با آنها رفتار نمایند آیه فوق در این زمینه نازل شد و به سرپرستان ایتام دستور داد در صورتى با دختران یتیم ازدواج کنند، که عدالت را به طور کامل درباره آنها رعایت نمایند، و در غیر این صورت از آنها چشم پوشى کرده و همسران خود را از زنان دیگر انتخاب نمایند.

تفسیر
به دنبال دستورى که در آیه سابق براى حفظ اموال یتیمان داده شد، در این آیه به یکى دیگر از حقوق آنها چنین اشاره مى شود و آن این که: «اگر مى ترسید به هنگام ازدواج با دختران یتیم رعایت حق و عدالت را درباره حقوق زوجیت و اموال آنان ننمائید، از ازدواج با آنها چشم بپوشید و با زنان پاک دیگر ازدواج کنید» (وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ). با توجه به آنچه گفته شد، تفسیر آیه کاملاً روشن است و پاسخ این سؤال که چرا آغاز آیه درباره یتیمان و پایان آن درباره ازدواج است ـ و این دو ظاهراً با هم سازگار نیست ـ روشن مى گردد. زیرا صدر و ذیل آیه هر دو درباره ازدواج است منتها در آغاز آیه مى گوید: اگر نمى توانید ازدواج با یتیمان را با اصول عدالت بیامیزید چه بهتر که از آن صرف نظر کنید، سپس به سراغ زنان غیر یتیم بروید. گر چه مفسران در این زمینه، سخن بسیار گفته اند، ولى آنچه از خود آیه به دست مى آید، همان است که در بالا اشاره شد، یعنى خطاب در آیه متوجه سرپرستان ایتام است که در آیه قبل، براى حفظ اموال یتیمان دستورهاى مختلفى به آنها داده شده بود، و در این آیه درباره ازدواج با آنها سخن مى گوید که مراعات عدالت درباره اموال آنها را باید همان گونه بنمائید که در مورد ازدواج با دختران یتیم، یعنى با نهایت دقت، رعایت مصلحت آنها را بکنید، در غیر این صورت، از ازدواج با آنها چشم بپوشید و زنان دیگرى را انتخاب کنید. از جمله شواهدى که تفسیر فوق را درباره آیه روشن مى سازد، آیه 127 از همین سوره است که در آن صریحاً مسأله رعایت عدالت درباره ازدواج با دختران یتیم ذکر کرده است و توضیح آن در ذیل همان آیه خواهد آمد. روایاتى که در ذیل آیه در کتب مختلف نقل شده نیز گواه این تفسیر است و اما روایتى که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل شده: که میان اول و آخر این آیه مقدار زیادى از قرآن بوده و حذف شده است به هیچ وجه از نظر سند اعتبار ندارد و این گونه احادیث که دلالت بر تحریف، یا اسقاط قسمت هائى از قرآن مى کند، یا از مجعولات دشمنان اسلام و منافقان براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن است. و یا بعضى از افراد چون نتوانسته اند ارتباط آغاز و انجام آیه را درک کنند، چنین پنداشته اند که در اینجا حذف یا اسقاطى در کار بوده و تدریجاً آن را به شکل روایتى جلوه داده اند. در حالى که دانستیم جمله هاى آیه کاملاً با یکدیگر ارتباط و پیوند دارد. آن گاه مى فرماید: «از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید» (مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ). «مَثْنى» در لغت به معنى «دو تا دو تا» و «ثُلاثَ» به معنى «سه تا سه تا» و «رُباع» به معنى «چهار تا چهار تا» مى باشد.

از آنجا که روى سخن در آیه به همه مسلمانان است، معنى آیه چنین مى شود: شما براى دورى از ستم در حق دختران یتیم، مى توانید از ازدواج با آنها خوددارى کنید و با زنانى ازدواج نمائید که موقعیت اجتماعى و فامیلى آنها به شما اجازه ستم کردن را نمى دهد و مى توانید از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید. منتها چون مخاطب، همه مسلمانان بوده است، تعبیر به «دو تا دو تا» و مانند آن شده است. و گر نه جاى تردید نیست که حد اکثر تعدد زوجات (آن هم با فراهم شدن شرائط خاصش) بیش از چهار همسر نیست. ذکر این نکته نیز لازم است که «واو» در جمله بالا به معنى «أَوْ» (یا) مى باشد نه این که منظور این باشد که: شما مى توانید دو همسر به اضافه سه همسر به اضافه چهار همسر که مجموع آنها نُه نفر مى شود انتخاب کنید. زیرا اگر منظور این بود، باید صریحاً عدد نُه ذکر شود، نه به این صورت از هم گسسته و پیچیده. به علاوه این مسأله جزو ضروریات است، که در اسلام زائد بر چهار همسر مطلقاً ممنوع است. به هر حال آیه فوق دلیل صریحى است بر مسأله جواز تعدد زوجات، منتها با شرائطى که به زودى به آن اشاره خواهد شد. سپس بلافاصله مى گوید: این در صورت حفظ عدالت کامل است، «اما اگر نمیتوانید عدالت را رعایت کنید به همان یک همسر اکتفا نمائید» (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً) تا از ظلم و ستم بر دیگران بر کنار باشید. «و یا (به جاى انتخاب همسر دوم) از کنیزى که مال شما است استفاده کنید» (أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ). زیرا شرائط آنها سبک تر است، اگر چه آنها نیز باید از حقوق حقه خود برخوردار باشند. و در پایان مى فرماید: «این کار (انتخاب یک همسر و یا انتخاب کنیز) از ظلم و ستم و انحراف از عدالت، بهتر جلوگیرى مى کند» (ذلِکَ أَدْنى أَلاّ تَعُولُوا). درباره مسأله بردگى و نظر اسلام در این زمینه در آیات مناسب بحث کافى خواهیم کرد.

اکنون پیش از آن که فلسفه حکم تعدد زوجات در اسلام را بدانیم، لازم است این موضوع بررسى شود که منظور از عدالت که جزو شرائط تعدد همسر ذکر شده، چیست؟ آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم خوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است؟ یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟ شک نیست «عدالت» در محبت هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه کسى مى تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل، رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه 129 همین سوره مى فرماید: وَ لَنْ تَسْتَطِیْعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ: «شما هر قدر کوشش کنید نمى توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید». بنابراین، محبت هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه هاى عملى نشود، ممنوع نیست، آنچه مرد موظف به آن است رعایت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است. از این بیان روشن مى شود: کسانى که خواسته اند از ضمیمه کردن آیه فوق «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً». و آیه «وَ لَنْ تَسْتَطِیْعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ با یکدیگر چنین نتیجه بگیرند که، تعدد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است; چرا که در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته، سخت در اشتباهند. زیرا همان طور که اشاره شد، عدالتى که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است، عدالت در تمایلات قلبى است، و این از شرائط تعدد زوجات نیست، آنچه از شرائط است، عدالت در جنبه هاى عملى است گواه این موضوع ذیل آیه 129 همین سوره مى باشد، آنجا که مى گوید: فَلاتَمِیْلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ: اکنون که نمى توانید مساوات کامل در محبت میان همسران خود رعایت کنید، لا اقل «تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنها نسازید، که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید». نتیجه این که: کسانى که قسمتى از این آیه را گرفته و قسمت دیگر را فراموش کرده اند، گرفتار چنان اشتباهى در مسأله تعدد زوجات شده اند، که براى هر محققى جاى تعجب است. از این گذشته از نظر فقه اسلامى و منابع مختلف آن در میان شیعه و اهل تسنن مسأله تعدد زوجات، با شرائط آن جاى گفتگو و چانه زدن نیست و از ضروریات فقه اسلام محسوب مى شود.

آیه فوق، مسأله تعدد زوجات را (با شرائط سنگینى و در حدود معینى) مجاز شمرده است و در اینجا با ایرادها و حملات مخالفان آن رو به رو مى شویم، که با مطالعات زود گذر، و تحت احساسات حساب نشده به مخالفت با این قانون اسلامى برخاسته اند، مخصوصاً غربى ها در این زمینه به ما بیشتر ایراد مى کنند که اسلام به مردان اجازه داده براى خود «حرمسرا» بسازند و به طور نامحدود همسر بگیرند. در حالى که نه اسلام اجازه تشکیل حرمسرا به آن معنى که آنها مى پندارند داده، و نه تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نا محدود قرار داده است. توضیح این که: با مطالعه وضع محیط هاى مختلف قبل از اسلام، به این نتیجه مى رسیم که تعدد زوجات به طور نامحدود، امرى عادى بوده و حتى بعضى از مواقع بت پرستان به هنگام مسلمان شدن، بیش از ده زن و یا کمتر داشته اند. بنابراین، تعدد زوجات از پیشنهادها و ابتکارات اسلام نیست، بلکه اسلام آن را در چهارچوبه ضرورت هاى زندگى انسانى محدود ساخته و براى آن قیود و شرائط سنگینى قائل شده است. قوانین اسلام بر اساس نیازهاى واقعى بشر دور مى زند نه تبلیغات ظاهرى و احساسات رهبرى نشده، مسأله تعدد زوجات نیز از همین زاویه در اسلام مورد بررسى قرار گرفته; زیرا هیچ کس نمى تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى بیش از زنان در خطر نابودى قرار دارند، و در جنگ ها و حوادث دیگر قربانیان اصلى را آنها تشکیل مى دهند. و نیز نمى توان انکار کرد که عمر زندگى جنسى مردان، از زنان طولانى تر است; زیرا زنان در سنین معینى آمادگى جنسى خود را از دست مى دهند، در حالى که در مردان چنین نیست. و نیز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حمل، عملاً ممنوعیت جنسى دارند، در حالى که در مردان این ممنوعیت ها وجود ندارد. از همه گذشته، زنانى هستند که همسران خود را به علل گوناگونى از دست مى دهند و معمولاً نمى توانند به عنوان همسر اول، مورد توجه مردان قرار گیرند و اگر مسأله تعدد زوجات در کار نباشد آنها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند. همان طور که در مطبوعات مختلف، مى خوانیم: این دسته از زنان بیوه با محدود شدن مسأله تعدد زوجات از نابسامانى زندگى خود شکایت دارند و جلوگیرى از تعدد را یک نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقى مى کنند. با در نظر گرفتن این واقعیت ها در این گونه موارد، که تعادل میان مرد و زن به عللى به هم مى خورد، ناچاریم یکى از سه راه را انتخاب کنیم: 1 ـ مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافى تا پایان عمر، بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازهاى فطرى و خواسته هاى درونى خود را سرکوب کنند. 2 ـ مردان فقط داراى یک همسر قانونى باشند، ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده اند، به شکل معشوقه برقرار سازند. 3 ـ کسانى که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر «جسمى»، «مالى» و «اخلاقى» مشکلى براى آنها ایجاد نمى شود و قدرت بر اجراء عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند، به آنها اجازه داده شود بیش از یک همسر براى خود انتخاب کنند. مسلماً غیر از این سه راه، راه دیگرى وجود ندارد.

اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم باید با فطرت، غرائز و نیازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخیزیم و عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم. این مبارزه اى است که پیروزى در آن نیست و به فرض که این طرح عملى شود، جنبه هاى غیر انسانى آن بر هیچ کس مخفى نیست. به تعبیر دیگر، مسأله تعدد همسر در موارد ضرورت را نباید تنها از دریچه چشم همسر اول، مورد بررسى قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد، و آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى کنند، کسانى هستند که یک مسأله سه زاویه اى را تنها از یک زاویه نگاه مى کنند. زیرا مسأله تعدد همسر، هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع، در این باره قضاوت کنیم. و اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشاء را به رسمیت بشناسیم و تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى گیرند، نه تأمینى دارند و نه آینده اى، و شخصیت آنها در حقیقت لگدمال شده است و اینها امورى نیست که هیچ انسان عاقلى آن را تجویز کند. بنابراین، تنها راه سوم باقى مى ماند که هم به خواسته هاى فطرى و نیازهاى غریزى زنان پاسخ مثبت مى دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانى زندگى این دسته از زنان بر کنار است، و جامعه را از گرداب گناه بیرون مى برد. البته باید توجه داشت: جواز تعدد زوجات ـ با این که در بعضى از موارد یک ضرورت اجتماعى است، و از احکام مسلّم اسلام محسوب مى شود ـ اما تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است. زیرا زندگى در سابق شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد بر مى آمد، ولى در عصر و زمان ما باید کسانى که مى خواهند از این قانون استفاده کنند، مراقب عدالت همه جانبه باشند، و اگر قدرت بر این کار دارند چنین اقدامى بنمایند. اساساً اقدام به این کار نباید از روى هوا و هوس باشد. جالب توجه این که: همان کسانى که با تعدد همسر مخالفند (مانند غربى ها) در طول تاریخ خود، به حوادثى برخورده اند که نیازشان را به این مسأله کاملاً آشکار ساخته است. مثلاً بعد از جنگ جهانى دوم احتیاج و نیاز شدیدى در ممالک جنگ زده، و مخصوصا کشور آلمان، به این موضوع احساس شد و جمعى از متفکران آنها را وادار ساخت که براى چاره جوئى و حل مشکل در مسأله ممنوعیت تعدد همسر، تجدید نظر کنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه «الازهر» خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت کلیسا مجبور به متوقف ساختن این برنامه شدند، و نتیجه آن، همان فحشاء وحشتناک و بى بند و بارى جنسى وسیعى بود که سراسر کشورهاى جنگ زده را فرا گرفت. از همه اینها گذشته، تمایل پاره اى از مردان را به تعدد همسر نمى توان انکار کرد، این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد، قابل ملاحظه نیست، اما: گاه مى شود بر اثر عقیم بودن زن، و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقى مى کند. و یا گاهى، بر اثر تمایلات شدید جنسى و عدم توانائى همسر اول بر انجام این خواسته غریزى، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم مى بیند، حتى اگر از طریق مشروع انجام نشود، از طرق نامشروع، اقدام مى کند در این گونه موارد نیز نمى توان منطقى بودن خواسته مرد را انکار کرد. لذا حتى در کشورهائى که تعدد همسر قانوناً ممنوع است، عملاً در بسیارى از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج کامل دارد، و یک مرد در آن واحد با زنان متعددى ارتباط نامشروع دارد. مورخ مشهور فرانسوى «گوستاولوبون» قانون تعدد زوجات اسلام را که به صورت محدود و مشروط است، یکى از مزایاى این آئین مى شمارد و به هنگام مقایسه آن با روابط آزاد و نامشروع مردان، با چند زن، در اروپا چنین مى نویسد: «در غرب هم با وجود این که آب و هوا و وضع طبیعت هیچکدام ایجاب چنین رسمى (تعدد زوجات) نمى کند، با این حال وحدت همسر چیزى است که ما آن را فقط در کتاب هاى قانون مى بینیم! و الاّ گمان نمى کنم بشود انکار کرد که در معاشرت واقعى ما اثرى از این رسم نیست! راستى من متحیرم و نمى دانم تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چیز کم دارد؟ بلکه من مى گویم که اولى از هر حیث از دومى بهتر و شایسته تر است» البته نمى توان انکار کرد، بعضى از مسلمان نماها بدون رعایت روح اسلامى این قانون، از آن سوء استفاده کرده و براى خود حرم سراهاى ننگینى بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز کرده اند. ولى این عیب از قانون نیست و اعمال آنها را نباید به حساب دستورهاى اسلام گذاشت، کدام قانون خوبى است که افراد سودجو از آن، بهره بردارى نامشروع نکرده اند؟

در اینجا بعضى سؤال مى کنند ممکن است شرائط و کیفیاتى که در بالا گفته شد، براى زن یا زنانى نیز پیش آید، آیا در این صورت مى توان اجازه داد که دو شوهر یا بیشتر براى خود انتخاب کنند؟ جواب این سؤال چندان مشکل نیست. اولاً ـ (بر خلاف آنچه در میان عوام معروف است) میل جنسى در مردان به مراتب بیش از زنان است و از جمله ناراحتى هائى که در کتب علمى مربوط به مسائل جنسى درباره غالب زنان ذکر مى کنند، «سرد مزاجى» است، در حالى که در مردان، موضوع بر عکس است، و حتى در میان جانداران دیگر نیز همواره دیده مى شود که تظاهرات جنسى، معمولاً از جنس نر شروع مى شود. ثانیاً ـ تعدد همسر در مورد مردان هیچ گونه مشکل اجتماعى و حقوقى ایجاد نمى کند، در حالى که درباره زنان، اگر فرضاً دو همسر انتخاب کنند، مشکلات فراوانى به وجود خواهد آمد که ساده ترین آنها مسأله مجهول بودن نسب فرزند است که معلوم نیست، مربوط به کدام یک از دو همسر مى باشد، و مسلماً چنین فرزندى مورد حمایت هیچ یک از مردان قرار نخواهد گرفت. و حتى بعضى از دانشمندان معتقدند: فرزندى که پدر او مجهول باشد، کمتر مورد علاقه مادر قرار خواهد گرفت، و به این ترتیب چنین فرزندانى از نظر عاطفى در محرومیت مطلق قرار مى گیرند، و از نظر حقوقى نیز وضعشان کاملاً مبهم است. شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که: توسل به وسائل پیشگیرى از انعقاد نطفه به وسیله قرص یا مانند آن، هیچ گاه اطمینان بخش نیست و نمى تواند، دلیل قاطعى بر نیاوردن فرزند بوده باشد; زیرا بسیارند زنانى که از این وسائل استفاده کرده و یا در طرز استفاده، گرفتار اشتباه شده و فرزند پیدا کرده اند. بنابراین، هیچ زنى نمى تواند به اعتماد آن، تن به تعدد همسر بدهد. روى این جهات، تعدد همسر براى زنان، نمى تواند منطقى بوده باشد، در حالى که در مورد مردان، با توجه به شرائط آن، هم منطقى است و هم عملى است. از همه اینها گذشته، سخن از نظام اسلامى و دستورات حضرت حق است، هنگامى که خداوند نظام خاصى را به وسیله رسولش براى انسان ها ارائه داده، اصول و فروع این نظام با یکدیگر هماهنگى خاص خود را دارند، و هرگز نمى توان بخشى از آن را جدا نموده، دستور دیگرى جاى آن گذاشت. روشن است، نظام و سیستمى که اجزاء آن به وسیله سیستم دیگرى پیوند زده شود، چرخش و رشد لازم را نخواهد داشت. بنابراین، یا مى بایست مجموعه نظام الهى را مطالعه کرد، آن گاه در مورد نقص و عدم کاستى اش سخن گفت، و یا ایراد و اشکال روى یکى از بخش ها، سخن درستى نخواهد بود.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۳ سوره مبارکه نساء , ترس , دختران یتیم , دختر , دختران , یتیم , عدالت , ازدواج , چشم پوشی , زنان پاک , زنان , پاک , همسر , ظلم , ستم , ظلم و ستم , شان نزول , قبل از اسلام , اسلام , حجاز , مردم حجاز , تکفل , سرپرستی , اموال , تملک , ایتام , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تفسیر آیه ۲ سوره مبارکه نساء
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 31 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۲ سوره مبارکه نساء

۲وَ آتُوا الْیَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبیراً

ترجمه
۲ ـ و اموال یتیمان را (هنگامى که به حدّ رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن) نخورید، زیرا این گناه بزرگى است!

شان نزول
شخصى از قبیله «بنى غطفان» برادر ثروتمندى داشت که از دنیا رفت، و او به عنوان سرپرستى از یتیمان برادر، اموال او را به تصرف درآورد، هنگامى که برادرزاده به حد رشد رسید، از دادن حق او امتناع ورزید، موضوع را به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کردند، آیه نازل گردید، و مرد غاصب بر اثر شنیدن آن توبه کرد و اموال را به صاحبش بازگرداند و گفت: أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْحُوْبِ الْکَبِیْرِ: «به خدا پناه مى برم، از این که آلوده به گناه بزرگى شوم»

تفسیر
در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون پدرانى از دنیا مى روند و فرزندان صغیرى از آنها باقى مى مانند، منتها در جوامع نا سالم که گرفتار جنگ هاى داخلى هستند ـ مانند جامعه عرب در زمان جاهلیت ـ تعداد این گونه کودکان یتیم بسیار زیادتر است، که باید از طرف حکومت اسلامى و فرد، فرد مسلمانان، تحت حمایت قرار گیرند. در آیه فوق، سه دستور مهم درباره اموال یتیمان داده شده است: 1 ـ نخست، طبق یک دستور مى فرماید: «اموال یتیمان را (به هنگامى که رشد پیدا کنند) به آنها بدهید» (وَ آتُوا الْیَتامى أَمْوالَهُمْ). یعنى تصرف شما در این اموال تنها به عنوان امین و ناظر و وکیل است نه به عنوان یک مالک. 2 ـ دستور بعد براى جلوگیرى از حیف و میل هائى است، که گاهى سرپرست هاى یتیمان به بهانه این که تبدیل کردن مال به نفع یتیم است. یا تفاوتى با هم ندارد. و یا اگر بماند ضایع مى شود، اموال خوب و زبده یتیمان را برمى داشتند و اموال بد و نامرغوب خود را به جاى آن مى گذاشتند، قرآن مى فرماید: «و هیچ گاه اموال پاکیزه آنها را با اموال ناپاک و پست خود عوض نکنید» (وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیِّبِ). 3 ـ «و اموال آنها را با اموال خود نخورید» (وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِکُمْ) یعنى اموال یتیمان را با اموال خود مخلوط نکنید، به طورى که نتیجه اش تملک همه باشد، و یا این که اموال بد خود را با اموال خوب آنها مخلوط نسازید، که نتیجه اش پایمال شدن حق یتیمان باشد. در پایان آیه، براى تأکید و اثبات اهمیت موضوع، مى فرماید: «این گونه تعدى و تجاوز به اموال یتیمان گناه بزرگى است» (إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبیراً). «حُوبَة» در اصل به معنى احتیاج و نیازى است که انسان را به گناه مى کشاند، و از آنجا که تجاوزهاى سرپرستان به اموال یتیمان، غالباً بر اثر نیاز و یا به بهانه احتیاج صورت مى گیرد، در آیه فوق به جاى کلمه «اِثم» (گناه)، کلمه «حُوبْ» به کار رفته است، تا اشاره به این حقیقت بوده باشد. بررسى آیات مختلف قرآن، نشان مى دهد: اسلام اهمیت فوق العاده اى براى این موضوع قائل شده و با شدت تمام خیانت کنندگان در اموال یتیمان را به مجازات هاى شدید تهدید مى کند و با عباراتى محکم و قاطع سرپرستان را به مراقبت کامل از اموال یتیمان دعوت مى نماید، که شرح آن در همین سوره در چند آیه بعد و در ذیل آیات 152 سوره «انعام» و 34 سوره «اسراء» خواهد آمد. لحن شدید این آیات، به قدرى در قلوب مسلمانان مؤثر واقع شد، که حتى مى ترسیدند غذاى مشترکى براى خودشان و یتیمان درست کنند، به همین جهت غذاى آنها را از غذاى خود و فرزندان خویش جدا مى ساختند، و این امر موجب ناراحتى هر دو طرف مى شد لذا در آیه 220 سوره «بقره» به آنها دستور داده شد: اگر هدفشان از مخلوط ساختن اموال یا غذاى یتیمان با اموال یا غذاى خود، خیر خواهى و اصلاح بوده باشد مانعى ندارد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۲ سوره مبارکه نسا , اموال یتیمان , اموال , یتیمان , حد رشد , رشد , اموال بد , اموال خوب , بد , خوب , مخلوط , گناه بزرگ , گناه , بزرگ , یتیم , قبیله , بنی غطفان , ثروتمند , سرپرست , برادرزاده , حق , امتناع , پیامبر(صلى الله علیه وآله) , غاصب , توبه , صاحب , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تفسیر آیه ۱ سوره مبارکه نساء (+ مقدمه) ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 30 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حسنیه

إنْ تُنْكِرُونِي فَأَنَا ابْنُ حَيْدَرَه‏
ضرْغَامُ آجَامٍ وَ لَيْثٌ قَسْوَرَه‏

اگر مرا نمى ‏شناسيد من پسر حيدر كرار هستم
كه شير بيشه و شير ژيان و براى دشمنان نظير باد صرصر بود.

إن تنكروني فأنا ابن الحسن‏
سبط النبي المصطفى و المؤتمن

اگر مرا نمى ‏شناسيد من پسر حسن (علیه السلام) هستم
كه او سبط پيامبر برگزيده و امين است‏.

هذا حسين كالأسير المرتهن
بين أناس لا سقوا صوب المزن‏

اين حسين است كه نظير شخصى اسير در بين اين مردم مى ‏باشد.
خدا كند اين مردم از باران رحمت خدا سيراب نشوند.

علَى الْأَعَادِي مِثْلُ رِيحٍ صَرْصَرَه‏
أكِيلُكُمْ بِالسَّيْفِ كَيْلَ السَّنْدَرَهْ

من بر عليه دشمنان نظير باد صرصرى هستم (كه آنان را نابود كند)
من شما را مثل شير ژيان از دم شمشير مي گذرانم.

بخشی از رجزهای حضرت قاسم بن الحسن السبط الأکبر السید الزکی (علیهما السلام) در کربلای معلی
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏ ٤٥، ص ٣٤ و ٤٢

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مقدمه
این سوره در «مدینه» نازل شده، یعنى به هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست در کار تأسیس حکومت اسلامى و ایجاد یک جامعه سالم انسانى بود، به همین دلیل بسیارى از قوانینى که در سالم سازى جامعه مؤثر است، در این سوره آمده است. از طرفى چون افرادى که تار و پود این جامعه نو پا را تشکیل مى دادند، افراد بت پرست دیروز با آن همه آلودگى هاى دوران جاهلیت بوده اند، لذا باید قبل از هر چیز رسوبات گذشته از مغز و روح آنها بیرون رود و به جاى آن قوانین و برنامه هائى که براى نوسازى یک جامعه فرسوده لازم است، قرار گیرد. به طور کلى بحث هاى مختلفى که در این سوره مطرح شده، به چهارده بخش تقسیم مى شود: 1 ـ دعوت به ایمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت. 2 ـ قسمتى از سرگذشت پیشینیان براى آشنائى هر چه بیشتر به سرنوشت جامعه هاى نا سالم. 3 ـ حمایت از کسانى که نیازمند به کمک هستند، مانند یتیمان، و دستورهاى لازم براى نگاهدارى و مراقبت از حقوق آنها. 4 ـ قانون ارث بر اساس یک روش طبیعى و عادلانه در برابر شکل بسیار زننده اى که در آن زمان داشت و به بهانه هاى مختلفى افراد ضعیف را محروم مى ساختند. 5 ـ قوانین مربوط به ازدواج و برنامه هائى براى حفظ عفت عمومى. 6 ـ قوانین کلى براى حفظ اموال عمومى. 7 ـ کنترل و نگهدارى و بهسازى نخستین واحد اجتماع یعنى محیط خانواده. 8 ـ حقوق و وظائف متقابل افراد جامعه در برابر یکدیگر. 9 ـ معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بیدار باش به مسلمانان در برابر آنها. 10 ـ حکومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنین حکومتى. 11 ـ تشویق مسلمانان به مبارزه با دشمنان شناخته شده. 12 ـ معرفى دشمنانى که احیاناً فعالیت هاى زیر زمینى داشتند. 13 ـ اهمیت هجرت و لزوم آن به هنگام روبرو شدن با یک جامعه فاسد و غیر قابل نفوذ. 14 ـ مجدداً بحث هائى درباره ارث و لزوم تقسیم ثروت هاى متراکم شده در میان وارثان.
پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) طبق روایتى فرمود: «هر کس سوره نساء را بخواند گویا به اندازه هر مسلمانى که طبق مفاد این سوره ارث مى برد، در راه خدا انفاق کرده است و همچنین پاداش کسى را که برده اى را آزاد کرده به او مى دهند» بدیهى است در این روایت و در تمام روایات مشابه آن ، منظور تنها خواندن آیات نیست بلکه خواندن، مقدمه اى است براى فهم و درک، و نیز به نوبه خود مقدمه اى است براى پیاده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى، و مسلّم است که اگر مسلمانان از مفاد آیات این سوره در زندگى خود الهام بگیرند، همه این پاداش ها را علاوه بر نتائج دنیوى آن خواهند داشت.

تمام آیات این سوره (به استثناى آیه 58 طبق نقل بعضى از مفسران) در «مدینه» نازل شده است و از نظر ترتیب نزول، بعد از سوره «ممتحنه» قرار دارد. زیرا مى دانیم ترتیب کنونى سوره هاى قرآن مطابق ترتیب نزول سوره ها نیست، یعنى بسیارى از سوره هائى که در «مکّه» نازل شده در آخر قرآن قرار دارد و بسیارى از سوره هائى که در «مدینه» نازل شده است در اوائل قرآن قرار گرفته. البته همان طور که در آغاز جلد اول گفتیم ، مدارکى در دست است که جمع آورى سوره هاى قرآن به شکل کنونى در زمان خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) واقع شده، بنابراین، به هنگام جمع آورى قرآن شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) به دلائل مختلفى از جمله اهمیت مطالب، و ترتیب طبیعى آنها، دستور داده است که سوره ها را بر طبق وضعى که الآن مى بینیم ترتیب دهند، که نخستین آنها سوره «حمد» و آخرین آنها سوره «الناس» است بدون این که کلمه و یا حتى حرفى از آیات و یا سوره ها کم و یا زیاد شود. نظر به این که بحث هاى فراوانى در مورد احکام و حقوق زنان در آن طرح شده، سوره «نساء» نامیده شده است.

تفسیر آیه ۱ سوره مبارکه نساء

۱یا أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْس واحِدَة وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الأَرْحامَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً

ترجمه
خداوند بخشنده بخشایشگر ۱ ـ اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید; و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد; و از آن دو، مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت. و از خدائى که هنگامى که چیزى از یکدیگر مى خواهید، نام او را مى برید! و از (قطع رابطه با) خویشاوندان خود! بپرهیزید; زیرا خداوند، مراقب شماست.

تفسیر
روى سخن در نخستین آیه این سوره، به تمام افراد انسان است; زیرا محتویات این سوره در حقیقت همان مسائلى است که تمام افراد بشر در زندگى خود به آن نیازمند هستند. سپس دعوت به تقوى و پرهیزکارى، که ریشه اصلى برنامه هاى سالم سازى اجتماع مى باشد، اداى حقوق یکدیگر، تقسیم عادلانه ارث، حمایت از یتیمان و رعایت حقوق خانوادگى و مانند اینها همه از امورى است که بدون پشتوانه تقوا و پرهیزکارى به جائى نمى رسد، لذا این سوره را ـ که محتوى همه این مسائل است ـ با دعوت به تقوا آغاز مى کند، مى فرماید: «اى مردم! از پروردگارتان بپرهیزید!» (یا أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ). پس از آن براى معرفى خدائى که نظارت بر تمام اعمال انسان دارد به یکى از صفات او اشاره مى کند که ریشه وحدت اجتماعى بشر است، مى فرماید: «همان خدائى که همه شما را از یک انسان پدید آورد» (الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْس واحِدَة). بنابراین، امتیازات و افتخارات موهومى که هر دسته اى براى خود درست کرده اند از قبیل امتیازات نژادى، زبانى، منطقه اى، قبیله اى و مانند آن که امروز منشأ هزار گونه گرفتارى در جامعه هاست، همه نادرست و نباید در یک جامعه اسلامى وجود داشته باشد، چه این که همه، از یک اصل سرچشمه گرفته و فرزندان یک پدر و مادرند و در آفرینش از یک گوهرند. توجه به این که جامعه عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) یک جامعه به تمام معنى قبیله اى بود اهمیت این مبارزه را روشن تر مى سازد و نظیر این تعبیر، در موارد دیگرى از قرآن مجید نیز هست که در جاى خود به آن اشاره خواهد شد. اکنون ببینیم منظور از «نَفْس واحِدَة» کیست؟ آیا منظور از «نفس واحده» یک فرد شخصى است یا یک واحد نوعى (یعنى جنس مذکر)؟ شکى نیست که ظاهر این تعبیر همان واحد شخصى را مى رساند و اشاره به نخستین انسانى است که قرآن او را به نام آدم پدر انسان هاى امروز معرفى کرده و تعبیر «بنى آدم» که در آیات فراوانى از قرآن وارد شده، نیز اشاره به همین است و احتمال این که منظور وحدت نوعى بوده باشد از ظاهر آیه بسیار دور است. و در جمله بعد مى فرماید: «همسر او را از جنس او خلق کرد» (وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها). بعضى از مفسران از این تعبیر، چنین فهمیده اند که: همسر آدم، «حوّا» از بدن آدم آفریده شده، و پاره اى از روایات غیر معتبر را که مى گوید: «حوا از یکى از دنده هاى آدم آفریده شده شاهد بر آن گرفته اند. در فصل دوم از «سفر تکوین» تورات نیز به این معنى تصریح شده است ولى با توجه به سایر آیات قرآن هر گونه ابهامى از تفسیر این آیه برداشته مى شود و معلوم مى شود: منظور از آن این است که خداوند همسر او را از جنس او (جنس بشر) آفرید. در آیه 21 سوره «روم» مى خوانیم: وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها: «از نشانه هاى قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما آفرید تا به وسیله آنها آرامش بیابید». و در آیه 72 سوره «نحل» مى فرماید: وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً: «خداوند همسران شما را از جنس شما قرار داد». روشن است که در این آیات مى خوانیم: «همسران شما را از شما قرار داد» معنى آن این است که از جنس شما قرار داد، نه از اعضاى بدن شما. و طبق روایتى که از امام باقر(علیه السلام) در تفسیر «عیاشى» نقل شده، خلقت حوا از یکى از دنده هاى آدم، شدیداً تکذیب شده و تصریح گردیده که حوا از باقى مانده خاک آدم آفریده شده است سپس در جمله بعد مى فرماید: «خداوند از آدم و همسرش، مردان و زنان فراوانى به وجود آورد» (وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً). از این تعبیر استفاده مى شود: تکثیر نسل فرزندان آدم تنها از طریق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود ثالثى در آن دخالت نداشته است.

سپس به خاطر اهمیتى که تقوا در ساختن زیر بناى یک جامعه سالم دارد، مجدداً در ذیل آیه، مردم را به پرهیزکارى و تقوا دعوت مى کند، منتهى در اینجا جمله اى به آن اضافه کرده، مى فرماید: «از خدائى بپرهیزید که در نظر شما عظمت دارد و به هنگامى که مى خواهید چیزى از دیگرى طلب کنید نام او را مى برید» (وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ) آن گاه مى افزاید: «از خویشاوندان خود (و قطع پیوند آنها) بپرهیزید» (وَ الأَرْحامَ). قابل ذکر است که کلمه «وَ الأَرْحامَ» عطف بر «اللّه» است، و لذا در قرائت معروف، منصوب خوانده شده است، بنابراین معنى آن چنین مى شود: «وَ اتَّقُوا الأَرْحامَ». به هر حال، ذکر این موضوع در اینجا: اوّلاً ـ نشانه اهمیت فوق العاده اى است که قرآن براى صله رحم قائل شده، تا آنجا که نام ارحام بعد از نام خدا آمده است. و ثانیاً ـ اشاره به مطلبى است که در آغاز آیه ذکر شده و آن این که شما همه از یک پدر و مادرید و در حقیقت تمام فرزندان آدم خویشاوندان یکدیگرند و این پیوند و ارتباط ایجاب مى کند که شما نسبت به همه انسان ها از هر نژاد و هر قبیله اى همانند بستگان فامیلى خود محبت بورزید. و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند همواره مراقب شما است» (إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً). تمام اعمال و نیات شما را مى بیند و مى داند و در ضمن، نگهبان شما در برابر حوادث است. «رَقیب» در اصل، به کسى مى گویند که از محل مرتفعى به اوضاع نظارت کند، و سپس، به معنى حافظ و نگهبان چیزى آمده است; زیرا نگهبانى از لوازم نظارت است. بلندى محل رقیب، ممکن است از نظر ظاهرى بوده باشد که بر مکان مرتفعى قرار گیرد و نظارت کند و ممکن است از نظر معنوى بوده باشد. ضمناً تعبیر به فعل ماضى «کانَ» در جمله فوق براى تأکید است.
در آیه فوق خواندیم: وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیْراً وَ نِساءً: «خداوند از آدم و همسرش مردان و زنان فراوانى به وجود آورد». لازمه این سخن، آن است که فرزندان آدم (برادر و خواهر) با هم ازدواج کرده باشند; زیرا اگر آنها با نژاد دیگرى ازدواج کرده باشند «مِنْهُما» (از آن دو) صادق نخواهد بود. این موضوع در احادیث متعددى نیز وارد شده است و زیاد هم جاى تعجب نیست; چه این که طبق استدلالى که در بعضى از احادیث از ائمه اهل بیت(علیهم السلام)نقل شده این ازدواج ها مباح بوده; زیرا هنوز حکم تحریم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود بدیهى است ممنوعیت یک کار، بسته به این است که از طرف خداوند تحریم شده باشد، چه مانعى دارد که ضرورت ها و مصالحى ایجاب کند که در پاره اى از زمان ها مطلبى جائز باشد و بعداً تحریم گردد. ولى در احادیث دیگرى تصریح شده که: فرزندان آدم هرگز با هم ازدواج نکرده اند و شدیداً به کسانى که معتقد به ازدواج آنها با یکدیگرند حمله شده است و اگر بنا باشد که در احادیث متعارض آنچه موافق ظاهر قرآن است ترجیح دهیم، باید احادیث دسته اول را انتخاب نمود; زیرا موافق ظاهر آیه فوق است. در اینجا احتمال دیگرى نیز هست که گفته شود: فرزندان آدم با بازماندگان انسان هاى پیشین ازدواج کرده اند; زیرا طبق روایاتى آدم، اولین انسان روى زمین نبوده ، مطالعات علمى امروز نیز نشان مى دهد که: نوع انسان احتمالاً از چند میلیون سال قبل در کره زمین زندگى مى کرده، در حالى که از تاریخ پیدایش آدم(علیه السلام) تا کنون زمان زیادى نمى گذرد. بنابراین، باید قبول کنیم قبل از آدم انسان هاى دیگرى در زمین مى زیسته اند که به هنگام پیدایش آدم(علیه السلام)، در حال انقراض بوده اند. چه مانعى دارد که فرزندان آدم با باقى مانده یکى از نسل هاى پیشین ازدواج کرده باشند؟! ولى همان طور که گفتیم این احتمال با ظاهر آیه فوق چندان سازگار نیست. این بحث احتیاج به گفتگوى بیشترى دارد که از حوصله یک بحث تفسیرى خارج است.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۱ سوره مبارکه نساء , خداوند , بخشنده , بخشایشگر , مردم , مخالفت , پروردگار , پرهیز , انسان , آفریدن , همسر , خلق , مردان , زنان , خویشاوندان , رابطه , خداوند , مراقب , مقدمه , مدینه , حکومت اسلامی , پیامبر(صلى الله علیه وآله) , جامعه سالم انسانى , قوانین , سالم , سوره , سوره نساء , بت پرست , آلودی , دوران جاهلیت , جاهلیت , مغز , روح , جامعه , فرسوده , انفاق , پاداش , پاداش , فهم , درک , زندگی , فردی , اجتماعی , الهام , عفت , اموال , عمومی , یتیمان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2978
:: باردید دیروز : 2713
:: بازدید هفته : 5804
:: بازدید ماه : 22595
:: بازدید سال : 70268
:: بازدید کلی : 70268

RSS

Powered By
loxblog.Com