براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 2 شهريور 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مهدویه بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین هنگامیکه حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) به معراج عروج فرمودند، خداوند متعال ذوات مقدسه اهل بیت (علیهم السلام) از ابتدا تا حضرت بقیة الله الأعظم (أرواحنا فداه) را به آن حضرت معرفی فرمود. در میان ایشان وجود مبارکی بود که: كأَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ فِي وَسَطِهِم قیام نموده به نماز ایستاده و مانند ستاره اي می درخشید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در خصوص آن حضرت پرسید، و خداوند تبارک و تعالی فرمود: «هَذَا الْقَائِمُ يُحِلُّ حَلَالِي وَ يُحَرِّمُ حَرَامِي وَ يَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِي يَا مُحَمَّدُ أَحْبِبْهُ فَإِنِّي أُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ يُحِبُّه»؛ او وجود مبارک قائم (حضرت بقیة الله الأعظم أرواحنا فداه) است که حرام مرا حرام بدارد و حلالم را حلال شمارد و از دشمنانم انتقام کشد. اي محمّد! او را دوست بدار که من او را دوست دارم و دوستداران او را دوست دارم. عوالم العلوم و المعارف والأحوال-الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام، النصوص، ص ۴۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۹ سوره مبارکه نساء ۹وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً ترجمه ـ ۹کسانى که اگر فرزندان ناتوانى از خود به یادگار بگذارند از آینده آنان مى ترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهیزند، و سخنى استوار بگویند. تفسیر قرآن براى برانگیختن عواطف مردم در برابر وضع یتیمان، اشاره به حقیقتى مى کند که گاهى مردم از آن غافل مى شوند، و آن این که: شما با یتیمان مردم همانگونه رفتار کنید که دوست مى دارید با یتیمان شما در آینده رفتار نمایند. منظره کودکان بى پناه، و اطفال بى سرپرست خود را که تحت سرپرستى انسانى سنگدل و خائن قرار گرفته که نه به احساسات آنها پاسخ مثبت مى دهد، و نه در اموال آنها رعایت عدالت مى کند، در نظر بگیرید، این منظره دردناک چه اندازه شما را ناراحت مى کند؟ و چقدر به آینده فرزندان خود علاقه مندید؟ همان اندازه نسبت به فرزندان و یتیمان دیگران علاقه مند باشید، و از ناراحتى آنها ناراحت شوید. بنابراین، مفهوم آیه چنین است: «آنها که از وضع آینده فرزندان خود مى ترسند، باید از خیانت درباره یتیمان و آزار آنها بترسند» (وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ). اصولاً مسائل اجتماعى همواره به شکل یک سنت از امروز به فردا، و از فردا به آینده دور سرایت مى کند، آنها که سنت ظالمانه اى در اجتماع مى گذارند و مثلاً رسم «آزار یتیمان» را در جامعه رواج مى دهند، در حقیقت خود عاملى هستند که در آینده با فرزندانشان نیز چنین شود. بنابراین، نه تنها به فرزندان دیگران ستم مى کنند، بلکه راه ستمگرى به فرزندان خود را نیز هموار مى سازند. در پایان آیه مى فرماید: «اکنون که چنین است، باید سرپرستان ایتام، از مخالفت با احکام خدا بپرهیزند و با یتیمان، با زبان ملایم و عباراتى سرشار از عواطف انسانى سخن بگویند» (فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً). تا ناراحتى درونى و زخم هاى قلب آنها به این وسیله التیام یابد. این دستور عالى اسلامى که در جمله فوق بیان شد، اشاره به یک نکته روانى در مورد پرورش یتیمان مى کند که درخور نهایت دقت است و آن این که: نیازمندى کودک یتیم، منحصر به خوراک و پوشاک نیست، بلکه پاسخ گفتن به عواطف و احساسات قلبى او مهمتر است و در ساختمان وجود آینده او فوق العاده مؤثر مى باشد; زیرا طفل یتیم بسان دیگران، انسان است، و باید از نظر نیازهاى عاطفى نیز تغذیه شود، باید از محبت ها و نوازش هاى یک کودک که در دامان پدر و مادر است، بهره مند گردد. او مانند یک بچه گوسفند نیست که صبح همراه گله به چراگاه رود و غروب برگردد، بلکه باید علاوه بر مراقبت هاى جسمى از نظر تمایلات روانى نیز اشباع شود، و گر نه کودکى سنگدل، شکست خورده، فاقد شخصیت و خطرناک به عمل خواهد آمد. یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند: روزى امام ششم(علیه السلام) فرمود: «هر کس ظلمى به کسى کند خداوند فردى را مسلط مى کند که نسبت به او و بر فرزندان او همان ظلم و ستم را انجام دهد». من در دل، با خود گفتم عجبا پدر ظالم است، ولى فرزند باید نتیجه ظلم او را ببیند! قبل از این که من سخن خود را بیان کنم، امام(علیه السلام) فرمودند: «قرآن مى گوید: وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ» همان سؤال که براى راوى حدیث پیدا شده، براى بسیارى پیدا مى شود که چگونه خداوند مجازات عمل کسى را بر دیگرى روا مى دارد، و اصولاً کودکان شخص ستمگر چه گناهى کرده اند که گرفتار ستم شوند؟! پاسخ این سؤال را از توضیحى که در بالا بیان کردیم مى توان دریافت، و آن این که: کارهائى که افراد در اجتماع مرتکب مى شوند، تدریجاً شکل یک سنت به خود مى گیرد، و به نسل هاى آینده منتقل مى شود. بنابراین، آنها که اساس ظلم و ستم بر ایتام را در اجتماع مى گذارند، بالاخره، روزى این بدعت غلط، دامان فرزندان خود آنها را نیز خواهد گرفت، و در حقیقت این موضوع یکى از آثار وضعى و تکوینى اعمال آنها است و اگر به خداوند نسبت داده مى شود، به خاطر آن است که تمام آثار تکوینى و خواص علت و معلول به او منسوب است، و به هیچ وجه ظلم و ستمى از ناحیه خداوند بر کسى نخواهد شد. خلاصه هنگامى که پاى ظلم و ستم در اجتماع باز شد، پاى «ظالم» و فرزندان او را هم خواهد گرفت.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۹ سوره مبارکه نساء ,
فرزندان ,
ناتوان ,
یادگار ,
ترس ,
آینده ,
ستم ,
یتیمان ,
یتیم ,
مخالفت ,
خدا ,
پرهیز ,
سخن ,
استوار ,
قیام ,
ستاره ,
نماز ,
قائم ,
حرام ,
حلال ,
دشمنان ,
انتقام ,
دوستدار ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 2 شهريور 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین
اسامی القاب مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
المحتجب «و ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ» {هیچ بشری را نرسد که خدا، جز به وحى يا از پشت حجاب، با او سخن گوید؛ يا رسولى مىفرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد وحى مىكند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است} (سوره مبارکه شوری آیه ۵۱) از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) «المُحتَجِب» است؛ آن وجود مقدسی که در پس پرده و حجاب قرار داشته و در نهان و پوشیده می باشند. «محتجب» یکی از أسماء حسنای الهی است ؛ چنانکه در ادعیه مأثوره وارد شده است: سبْحَانَ مَنْ هُوَ مُحْتَجِبٌ لَا يُرَى سُبْحَانَ مِنْ اسْتَتَرَ بِالضِّيَاءِ فَلَا شَيْءٌ يُدْرِكُه (۱) منزه است خدایی که محتجب است و دیده نمی شود و نیز حضرت صادق الائمه (علیه السلام) در یکی از خطب شریفشان فرمودند: الحمد لله ... المحتجب بالنور دون خلقه (۲) : حمد و سپاس مخصوص خدایی است که.. به واسطه نور، از خلقش در حجاب و پرده قرار دارد. این اسم از اسماء حسنای الهی، در وجود حضرت غیب هو، بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) به ظهور اکمل رسیده است؛ چنانکه در فرازهای زیارات مخصوصه آن حضرت وارد شده است: يا مُحْتَجِباً عَنْ كُلِّ عَيْنٍ: اى آنكه از چشمها پنهانى (۳) الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْینِ الظّالِمِینَ : آن امامی که از چشم ظالمان در پرده و حجاب قرار گرفته است (۴) در تبیین نام «محتجب» از اسماء الله الحسني، از حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مروی است که فرمودند: إنَّ الْحِجَابَ عَلَی الْخَلْقِ لِکَثْرَهًْ ذُنُوبِهِمْ فَأَمَّا هُوَ فَلَا تَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَهًْ فِی آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَار (۵) حجاب و پرده بر خلق به جهت بسیاری گناهان ایشان است؛ در حالی که هیچ شئ پوشیده ای از حضرت حق، در ساعتهای شب و روز، پوشیده و پنهان نمیباشد. منابع (۱).الدعوات (للراوندي) / سلوة الحزين ؛ النص ؛ ص۹۲ [تسبيح حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام در روز هشتم ماه] ؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ؛ ج۱ ؛ ص۲۶۶ (۲). إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ؛ ج۱ ؛ ص۱۴۶ ؛ الوافي ؛ ج۲۱ ؛ ص۳۹۱ (۳). صحیفه مهدیه ص ۲۸۳ (۴). مفاتیح الجنان [زیارت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در اشاره به فرزندشان حضرت حجة إبن الحسن المهدي (أرواحنافداه)] (۵).بحارالأنوار، ج۳، ص۳۷ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۸ سوره مبارکه نساء ۸وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً ترجمه ۸ ـ و اگر به هنگام تقسیم (ارث)، خویشاوندان (و طبقه اى که ارث نمى برند،) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگوئید! تفسیر این آیه مسلماً بعد از قانون تقسیم ارث نازل شده; زیرا مى فرماید: «هر گاه در مجلس تقسیم ارث، خویشاوندان، یتیمان و مستمندان حاضر شدند، چیزى از آن به آنها بدهید» (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ). بنابراین، محتواى آیه یک حکم اخلاقى و استحبابى درباره طبقاتى است که با وجود طبقات نزدیک تر، از ارث بردن محرومند. آیه مى گوید: اگر در مجلس تقسیم ارث، جمعى از خویشاوندان درجه دو یا سه و همچنین بعضى از یتیمان و مستمندان حضور داشته باشند، چیزى از مال به آنها بدهید، و به این ترتیب جلو تحریک حس حسادت و کینه توزى آنها را ـ که ممکن است بر اثر محروم بودن از ارث، شعلهور گردد ـ بگیرید و پیوند خویشاوندى انسانى خود را به این وسیله محکم کنید. گرچه کلمه «یَتامى» و «مساکین» به طور مطلق ذکر شده، ولى ظاهراً منظور از آن ایتام و نیازمندان فامیل است; زیرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزدیک تر، طبقات دورتر، از ارث بردن محرومند. بنابراین، اگر آنها در چنان جلسه اى حاضر باشند، سزاوار است هدیه مناسبى (که تعیین مقدار آن فقط بستگى به اراده وارثان دارد و از مال وارثان کبیر خواهد بود) به آنها داده شود. جمعى از مفسران احتمال داده اند: منظور از ایتام و مساکین در آیه هر گونه یتیم و نیازمندى است، خواه از خویشاوندان میت باشد، یا غیر آنها، ولى این احتمال بعید به نظر مى رسد; زیرا افراد بیگانه معمولاً راهى در این جلسات فامیلى ندارند. بعضى از مفسران نیز معتقدند: آیه، یک حکم وجوبى را بیان مى کند، نه استحبابى، ولى آن نیز بعید است; زیرا اگر آنها حق واجبى داشتند، لازم بود مقدار و حدود آن تعیین گردد، در حالى که به اختیار وارثان حقیقى واگذار شده است. در پایان آیه دستور مى دهد: «با این دسته از محرومان، با زبان خوب و طرز شایسته صحبت کنید» (وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً). یعنى علاوه بر جنبه کمک مادى از سرمایه هاى اخلاقى خود نیز براى جلب محبت آنها استفاده کنید، تا هیچگونه ناراحتى در دل آنها باقى نماند، و این دستور نشانه دیگرى بر استحبابى بودن حکم فوق است. از آنچه گفتیم، این مطلب نیز روشن شد که هیچ دلیلى ندارد بگوئیم: حکم آیه فوق به وسیله آیاتى که سهام ارث را تعیین مى کند، نسخ شده است; زیرا هیچ گونه تضادى میان آن آیات و این آیه نیست. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۸ سوره مبارکه نساء ,
تقسیم ارث ,
تقسیم ,
ارث ,
یتیمان ,
یتیم ,
مستمندان ,
مستمند ,
اموال ,
شایسته ,
سخن ,
قانون ,
خویشاوندان ,
اخلاقی ,
حکم ,
مال ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
المحتجب ,
وحی ,
محتجب ,
گناهان ,
پنهان ,
پوشیده ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 شهريور 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حق کسی که بر تو احسان نموده اما حق کسی که تو را کمک نموده است به خاطر دوستی یا ملک یا قرابت و... بر تو آن است که بدانی او از مالش گذشته و با صرف مال تو را؛ از ذلت بندگی و بردگی دیگران و وحشت آن نجات داده است و مزه آزادی و آسایش را به تو چشانیده است و تو را از اسارت دیگران رهانیده؛و زنجیرهای بردگی را از تو باز نموده و بوی خوش عزت و آزادی را به مشام تو رسانیده است. او تو را از زندان قهر و جبر بیرون آورده و عُسر حَرج و سختی را از تو دور نموده و با خوشی و خوشرویی و زبان انصاف با تو سخن گفته و تمام دنیا را (به جهت احسانی که نموده است) به تو بخشیده است و تو را فارغ البال ساخته که به عبادت پروردگارت پردازی و در این راستا ضرر مالی را تقبل و تحمل نموده است. بدان که او نزدیکترین مخلوق خداوند است نسبت به تو بعد از پدر و مادر و برادر و خواهرت و سزاوارتر از دیگران است که در مواقع لزوم به کمک او بشتابی و به خاطر خدا و احسانی که برای تو نموده است یاریش نمایی و خودت را هیچ وقت در اموری که مورد نیاز اوست مقدم ننمایی. منبع: رساله حقوق امام سجاد(ع) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۷ سوره مبارکه نساء ۷لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الأَقْرَبُونَ مِمّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصیباً مَفْرُوضاً ترجمه ۷ ـ براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جاى مى گذارند، سهمى است; و براى زنان نیز، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان مى گذارند، سهمى; خواه آن مال، کم باشد یا زیاد; این سهمى است تعیین شده و پرداختنى. شان نزول در عصر جاهلیت عرب، رسم چنین بود که تنها مردان را وارث مى شناختند و معتقد بودند: آن کس که قدرت حمل سلاح و جنگ و دفاع از حریم زندگى و احیاناً غارتگرى ندارد، ارث به او نمى رسد. به همین دلیل، زنان و کودکان را از ارث محروم مى ساختند، و ثروت میت را در میان مردان دورتر قسمت مى کردند. تا این که یکى از انصار به نام «اوس بن ثابت» از دنیا رفت، دختران و پسران خردسالى را بر جاى گذارد، عموزاده هاى او به نام «خالد» و «عرفطه» اموال او را میان خود تقسیم کردند، و به همسر و فرزندان خردسال او چیزى ندادند. همسر او به پیامبر(صلى الله علیه وآله) شکایت کرد، و تا آن زمان حکمى در زمینه ارث بستگان در اسلام نازل نشده بود، آیه فوق نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن دو نفر را خواست و به آنها دستور داد: در اموال مزبور، هیچ گونه دخالت نکنند و آن را براى بازماندگان درجه اول، یعنى فرزندان و همچنین همسر او بگذارند، تا طرز تقسیم آن در میان آنها در پرتو آیات بعد روشن گردد. تفسیر این آیه در حقیقت گام دیگرى براى مبارزه با عادات و رسوم غلطى است، که در آن زنان و کودکان را از حق مسلّم خود محروم مى ساخت، و بنابراین مکمل بحث هائى است که در آیات سابق گذشت; زیرا اعراب با رسم غلط و ظالمانه اى که داشتند زنان و فرزندان خردسال را از حق ارث محروم مى ساختند. آیه روى این قانون غلط خط بطلان کشیده، مى فرماید:: «براى مردان سهمى است از اموالى که پدر و مادر و نزدیکان به جاى مى گذارند و براى زنان هم سهمى از آنچه پدر و مادر و نزدیکان بر جاى مى گذارند، خواه کم باشد یا زیاد» (لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ). بنابراین، هیچ کدام حق ندارند سهم دیگرى را غصب کنند. سپس در پایان آیه، براى تأکید مطلب مى فرماید: «این سهمى است تعیین شده و لازم الاداء» تا هیچ گونه تردید در این بحث باقى نماند (نَصیباً مَفْرُوضاً). ضمناً همان طور که مى بینیم، آیه فوق یک حکم عمومى براى همه موارد ذکر مى کند، بر این اساس، آنهائى که فکر مى کنند پیامبران اگر ثروتى داشته باشند، به عنوان ارث به بستگان آنها نمى رسد، بر خلاف آیه فوق است (البته منظور اموال شخصى پیغمبر است و گر نه اموال بیت المال که متعلق به مسلمین است، طبق قانون بیت المال در موارد خود مى بایست صرف گردد). همچنین از عموم آیه فوق، و آیات دیگرى که بعداً درباره ارث مى خوانیم، روشن مى شود که: قائل شدن به تعصیب یعنى «اختصاص دادن قسمتى از مال به مردانى که از طرف پدر با میت ارتباط دارند در پاره اى از موارد» ـ همان طور که دانشمندان اهل تسنن قائل هستند ـ نیز بر خلاف تعلیمات قرآن است; زیرا لازمه آن محروم ساختن زنان از ارث در بعضى از موارد است و این یک نوع تبعیض جاهلى است که اسلام با آیه فوق و مانند آن، آن را نفى کرده است (دقت کنید!). منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۷ سوره مبارکه نساء ,
مردان ,
پدر و مادر ,
پدر ,
مادر ,
خویشاوندان ,
سهم ,
زنان ,
مال ,
کم ,
زیاد ,
پرداختن ,
عصر جاهلیت ,
عصر ,
جاهلیت ,
وارث ,
قدرت ,
حمل سلاح ,
سلاح ,
جنگ ,
دفاع ,
حریم ,
زندگی ,
ارث ,
کودکان ,
محروم ,
ثروت ,
میت ,
انصار ,
دختران ,
پسران ,
خردسال ,
پیامبر(صلى الله علیه وآله) ,
شکایت ,
همسر ,
بستگان ,
اسلام ,
نازل ,
آیه ,
دستور ,
دخالت ,
بازماندگان ,
درجه اول ,
فرزندان ,
تقسیم ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 شهريور 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۵ تا ۶ سوره مبارکه نساء ۵وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً ۶وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى بِاللّهِ حَسیباً ترجمه ۵ ـ اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید; و از آن، به آنها روزى دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگوئید! ۶ ـ و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمائید! اگر در آنها رشد (کافى) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آن که بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف نخورید! هر کس که بى نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى کند; و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتى که مى کشد،) از آن بخورد. و هنگامى که اموالشان را به آنها باز مى گردانید، شاهد بگیرید! (اگر چه) خداوند براى محاسبه کافى است. تفسیر دنبال بحثى که در آیات پیش درباره یتیمان گذشت، آیات فوق آن را تکمیل مى کند. نخست مى فرماید: «اموال و ثروت هاى خود را به دست افراد سفیه نسپارید» (وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ) و بگذارید در مسائل اقتصادى رشد پیدا کنند تا اموال شما در معرض مخاطره و تلف قرار نگیرد. «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: «سَفَه» (بر وزن هدف) در اصل، یک نوع کم وزنى و سبکى بدن است، به طورى که به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و به همین جهت به افسار که ناموزون است و دائماً در حال حرکت است، «سفیه» گفته مى شود، سپس به همین تناسب در افرادى که رشد فکرى ندارند، به کار رفته است، خواه سبکى عقل آنها در امور مادى باشد یا در امور معنوى. ولى روشن است: منظور از سفاهت در آیه فوق، عدم رشد کافى در خصوص امور مالى است، به طورى که شخص نتواند سرپرستى اموال خود را بر عهده گیرد، و در مبادلات مالى منافع خود را تأمین نماید، و به اصطلاح، کلاه سرش برود، شاهد این سخن در آیه دوم است، که مى گوید: فَاِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا اِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ: «اگر آنها را رشید یافتید اموالشان را به دستشان بسپارید». بنابراین، آیه فوق با این که درباره یتیمان بحث مى کند، یک حکم کلى و عمومى براى همه موارد در بر دارد، که انسان نباید در هیچ حال و در هیچ مورد، اموالى که تحت سرپرستى او است و یا زندگى او به نوعى به آن بستگى دارد به دست افراد کم عقل و غیر رشید بسپارد، و در این موضوع فرقى در میان اموال شخصى و اموال عمومى (اموال حکومت اسلامى) نیست. گواه بر این موضوع علاوه بر وسعت مفهوم آیه، و مخصوصاً کلمه «سفیه» روایاتى است که از پیشوایان اسلام در این زمینه نقل شده است. مثلاً: در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: شخصى به نام ابراهیم بن عبد الحمید مى گوید: از امام(علیه السلام) تفسیر آیه «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمْ» را پرسیدم فرمود: «شراب خواران سفیهند و نباید اموالتان را به آنها بسپارید»! 1 در روایت دیگرى نیز از انتخاب «شارب الخمر» به عنوان امین امور مالى نهى شده است، خلاصه، شرابخوار در روایات کراراً به سفاهت توصیف شده این تعبیر شاید به خاطر آن باشد که شخص شرابخوار، هم سرمایه مادى خود را از دست مى دهد، و هم سرمایه معنوى را، چه سفاهتى از این بالاتر که انسان پول بدهد، عقل و هوش خود را نیز بدهد و دیوانگى خریدارى کند؟ قواى مختلف بدنى را نیز بر سر این کار بگذارد و زیان هاى اجتماعى فراوانى به بار آورد؟! در روایت دیگرى تمام افرادى که به جهتى از جهات قابل اعتماد نیستند «سفیه» نامیده شده اند، و از سپردن اموال (شخصى و عمومى) به آنها نهى شده است: «یونس بن یعقوب» مى گوید: از امام جعفر صادق(علیه السلام) تفسیر آیه «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمْ» را پرسیدم، فرمود: مَنْ لا تَثِقُ بِهِ: «سفیه کسى است که مورد اعتماد نباشد»
از این روایات برمى آید که «سفیه» معنى وسیعى دارد و از سپردن اموال عمومى و خصوصى به آنها نهى شده است، منتها این نهى در بعضى از موارد به عنوان تحریم است و در پاره اى از موارد که درجه سفاهت شدید نیست، به معنى کراهت است. در اینجا یک سؤال پیش مى آید و آن این که: اگر آیه در مورد اموال یتیمان است، چرا أَمْوالَکُمْ: «ثروت هاى شما» گفته شده، نه أَمْوالَهُمْ: «ثروت هاى آنها»؟ ممکن است نکته این تعبیر بیان این مسأله مهم اجتماعى و اقتصادى باشد، که اسلام همه افراد جامعه را یکى مى داند، به طوریکه مصلحت و منفعت یک فرد نمى تواند از منافع دیگر آن جدا باشد. همچنین زیان یک فرد عین زیان یک جامعه است. بنابراین، به خاطر همین موضوع به جاى «ضمیر غائب»، «ضمیر مخاطب» قرار داده شده، یعنى این اموال در حقیقت فقط متعلق به ایتام نیست، بلکه به شما هم مربوط است، و اگر زیانى به آن متوجه شود به طور غیر مستقیم متوجه شما شده است، لذا در نگهدارى آن باید مراقبت کامل داشته باشید. درباره این تعبیر، تفسیر دیگرى نیز هست و آن این که: مقصود از «أَمْوالَکُمْ» اموال خود سرپرستان است نه اموال یتیمان، یعنى اگر شما مى خواهید به افراد یتیم که هنوز رشد کافى نیافته اند کمک کنید، لازم نیست تحت تأثیر عواطف حساب نشده، اموالى به دست آنها بسپارید و آنها را به کارهایى بگمارید که از آنها ساخته نیست، بلکه به جاى این کار غیر عاقلانه، بهتر است غذا، لباس و مسکن آنها را تأمین کنید، تا بالغ و رشید شوند. در واقع این یک درس بزرگ اجتماعى است که قرآن به ما مى دهد که افراد «قاصر و ناتوان» را به خاطر کمک به شخص آنها به کارهائى که قدرت انجام آن را ندارند نگماریم; زیرا اگر این کار منفعت جزئى براى آنها داشته باشد ممکن است زیان هاى کلى براى اجتماع به بار آورد. بلکه باید از طریق کمک هاى بلاعوض و کارهاى سبک و کوچک آنها را اداره کرد. از اینجا روشن مى شود این که: بعضى از کوته فکران افراد ضعیف و ناتوان را به پست هاى تبلیغى و مذهبى براى کمک و ارفاق به آنها انتخاب مى کنند، یکى از زیان بارترین و نابخردانه ترین کارهاست. در جمله بعد، قرآن تعبیر جالبى درباره اموال و ثروت ها کرده، مى فرماید: «این سرمایه هاى شما که قوام زندگانى و اجتماع شما به آن است و بدون آن نمى توانید کمر راست کنید» به دست سفیهان و اسراف کاران نسپارید (الَّتی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیاماً). از این تعبیر به خوبى اهمیتى را که اسلام براى مسائل مالى و اقتصادى قائل است روشن مى شود، و به عکس آنچه در «انجیل» کنونى مى خوانیم که: «شخص پولدار هرگز وارد ملکوت آسمان ها نمى شود اسلام مى گوید: ملتى که فقیر باشد هرگز نمى تواند کمر راست کند و عجب این است که: آنها با آن تعلیمات غلط به کجا رسیده اند، و ما با این تعلیمات عالى در چه مرحله اى سیر مى کنیم؟ در حقیقت آنها از آن خرافات فاصله گرفته اند و به جائى رسیده اند و ما هم از این تعلیمات عالى دور مانده ایم و چنین سرگردان شده ایم! در پایان آیه دو دستور مهم درباره یتیمان مى دهد: نخست این که: «خوراک و پوشاک آنها را از طریق اموالشان تأمین کنید» (وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ). تا با آبرومندى بزرگ شوند و به حد بلوغ برسند. جالب این که در این آیه تعبیر به «فِیْها» (در اموالشان) شده است، نه «مِنْها» (از اموالشان)، مفهوم این تعبیر این است که: «زندگى یتیمان را از درآمد اموال و سرمایه هاى آنها تأمین نمائید; زیرا اگر گفته بود زندگى آنها را از سرمایه هایشان تأمین کنید»، مفهومش این بود که: از اصل سرمایه تدریجاً برداشته شود، و طبعاً هنگامى که به بلوغ مى رسیدند، شاید قسمت مهم سرمایه خود را از دست داده بودند، ولى قرآن با عوض کردن تعبیر، به سرپرستان توصیه کرده کوشش کنند براى اموال یتیمان، منافع و درآمدى حد اقل به اندازه نیازمندى هاى آنها درست کنند، تا سرمایه اصلى آنها حفظ گردد. دیگر این که آیه مى گوید: «با یتیمان به طور شایسته سخن گوئید» (وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً). یعنى با عبارات و سخنان دلنشین و شایسته، هم کمبود روانى آنها را برطرف سازید و هم به «رشد عقلى» آنها کمک کنید، تا به موقع بلوغ از رشد عقلى کافى برخوردار باشند، و به این ترتیب، برنامه سازندگى شخصیت آنها نیز جزء وظائف سرپرستان خواهد بود. پس از آن در آیه بعد، دستور دیگرى درباره یتیمان و سرنوشت اموال آنها داده، مى فرماید: «یتیمان را بیازمائید تا هنگامى که به حد بلوغ برسند» (وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ). «اگر در این موقع در آنها رشد کافى براى اداره اموال خود یافتید، ثروت آنها را به آنها بازگردانید» (فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ). سپس بار دیگر به سرپرستان تأکید مى کند: «به هیچ عنوانى اموال یتیمان را حیف و میل نکنید، و پیش از آن که بزرگ شوند سرمایه آنها را از بین نبرید» (وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا). و دیگر این که: سرپرستان ایتام اگر متمکن و ثروتمندند نباید به هیچ عنوانى از اموال ایتام استفاده کنند و اگر فقیر و نادار باشند، تنها مى توانند (در برابر زحماتى که به خاطر حفظ اموال یتیم متحمل مى شوند) با رعایت عدالت و انصاف، حق الزحمه خود را از اموال آنها بردارند، لذا مى فرماید: «هر کس که بى نیاز است از برداشت حق الزحمه خوددارى کند و آن کس که نیازمند است به طور شایسته از آن بخورد» (وَ مَنْ کانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ). در این زمینه، روایاتى نیز وارد شده و مضمون آیه را چنان که گفته شد، توضیح داده است، از جمله در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: فَذلِکَ رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ عَنِ الْمَعِیْشَةِ فَلا بَأْسَ أَنْ یَأْکُلَ بِالْمَعْرُوفِ اِذا کانَ یُصْلِحُ لَهُمْ فَاِنْ کانَ الْمالُ قَلِیْلاً فَلا یَأْکُلْ مِنْهُ شَیْئاً : «منظور کسى است که سرپرستى مال یتیم، او را از رسیدگى به زندگى خویش باز داشته، در این صورت مى تواند به اندازه مناسب و شایسته از مال یتیم استفاده کند، و این در صورتى است که به صلاح یتیم باشد، اما اگر ثروت یتیم کم باشد (و طبعاً سرپرستى آن، نیز وقت زیادى را اشغال نمى کند) در این صورت چیزى از مال یتیم برندارد» آن گاه به آخرین حکم درباره اولیاء ایتام، اشاره کرده، مى فرماید: «هنگامى که مى خواهید اموال آنها را به دست آنها بسپارید گواه بگیرید» (فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ) تا جاى اتهام و نزاع و گفتگو باقى نماند. و در پایان آیه توجه مى دهد: بدانید که حساب کننده واقعى خدا است و مهم تر از هر چیز این است که حساب شما نزد او روشن باشد، او است که اگر خیانتى از شما سرزند و بر گواهان مخفى ماند به حساب آن رسیدگى خواهد کرد، مى فرماید: «خداوند براى محاسبه کافى است» (وَ کَفى بِاللّهِ حَسیباً).
۱-از تعبیر به «حتّى» استفاده مى شود که باید آزمایش یتیمان، پیش از رسیدن به حد بلوغ و به صورت مکرر و مستمر انجام شود، تا هنگامى که در آستانه بلوغ قرار گرفتند، وضع آنها کاملاً از نظر رشد عقلى براى اداره امور مالى خود روشن گردد. ضمناً چنین استفاده مى شود: منظور از آزمایش، پرورش تدریجى یتیمان است، یعنى نگذارید آنها به حد بلوغ برسند، و سپس اقدام به سپردن اموالشان به آنها بکنید، بلکه آنها را قبل از بلوغ با برنامه هاى عملى، براى زندگى مستقل آماده کنید. و اما این که: چگونه باید یتیمان آزمایش شوند، راه آن این است که مقدارى مال در اختیار آنها گذارده شود، تا به خرید و فروش و تجارت بپردازند، اما اعمال آنها با نظارت «ولىّ» به طورى که استقلال عمل را از آنها سلب نکند، انجام شود. هنگامى که معلوم شد از عهده این کار برمى آیند و در معامله گول نمى خورند، باید اموالشان را به دستشان سپرد، و گر نه با تربیت و پرورش هاى مستمر باید آنها را چنان آماده کرد که بتوانند در آینده، زمام زندگى خود را به دست گیرند. 2 ـ تعبیر به «اِذا بَلَغُوا النِّکاحَ» اشاره به این است که: آنها به سر حدى برسند که قدرت بر ازدواج داشته باشند، و روشن است کسى که قدرت بر ازدواج دارد، قدرت بر تشکیل خانواده خواهد داشت، و چنان کسى بدون سرمایه نمى تواند به اهداف خود برسد. بنابراین، آغاز زندگى زناشوئى با آغاز زندگى اقتصادى مستقل همراه است، و به عبارت دیگر، ثروت آنها موقعى به دست شان داده مى شود که هم به بلوغ جسمى برسند و نیاز آنها به مال شدید شود، و هم بلوغ فکرى پیدا کنند و توانائى براى حفظ مال داشته باشند. ۳-تعبیر به «آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» اشاره به این است که رشد آنها کاملاً مسلّم شود; زیرا «آنَسْتُمْ» از ماده «ایناس» به معنى مشاهده و رؤیت مى باشد، و این ماده از ماده «انسان» که یکى از معانى آن مردمک چشم است گرفته شده (در حقیقت ما هنگام رؤیت و مشاهده از «انسان»، یعنى مردمک چشم خود مدد مى گیریم و به همین جهت از مشاهده کردن به «ایناس» تعبیر شده است). منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۵ تا ۶ سوره مبارکه نساء ,
اموال ,
خداوند ,
وسیله ,
قوام ,
زندگی ,
سفیهان ,
سفیه ,
روزی ,
لباس ,
پوشاندن ,
سخن شایسته ,
سخن ,
شایسته ,
یتیمان ,
بلوغ ,
آزمایش ,
رشد ,
بزرگ ,
اسراف ,
بی نیاز ,
برداشت ,
حق الزحمه ,
خودداری ,
نیازمند ,
زحمت ,
خوردن ,
شاهد ,
محاسبه ,
کافی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 شهريور 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
عاشورا حسینیه يا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إنِّي أتَقَرَّبُ إلى اللّه و إلى رسولِهِ و إلى أميرالمُؤمنينَ و إلى فاطمةَ و إلى الحسنِ و إليك بموالاتِكَ و بِالبَرَاءَةِ مِمَّن أسَّسَ أساسَ ذلك و بَنَى عليه بُنيَانَهُ و جَرَى في ظُلَمِهِ و جَورِهِ عليكم و على أشياعكم بَرِئتُ إلى اللّه و إليكم منهم. (۱) «إذا خَرجَ القائمُ قَتَلَ ذَراريَّ قَتَلَةِ الحسينِ بفِعالِ آبائِهم ... [لأنّ] ذَرَارِيُّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ يَرْضَوْنَ بِأَفْعَال آبَائِهِمْ وَ يَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِيَ شَيْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِيَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِي الْمَغْرِبِ لَكَانَ الرَّاضِي عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِيكَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا يَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِم». (۲) «و لَو قُتِلَ أهلُ الأرضِ به ما كان سَرَفاً». (۳) یاحسین
(۱) فرازی از زیارت عاشورای معروفه (۲) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۱، ص ۲۷۳ (۳) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۴۴، ص ۲۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
در روز عاشورا امورات دنیایی را ترک کنید... امام رضا علیه السلام فرمود:
هرکس روز عاشورای امام حسین علیه السلام، دنبال کسب و کار نرود، خداوند متعال خواسته ها و حوائج دنیا و آخرت او را برآورده می نماید و هرکس عاشوراء روز مصیبت و حزن و گریه اش باشد، خداوند عزوجل روز قیامت را روز شادی و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانش به دیدار ما اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام روشن خواهد شد. أمالی صدوق ص ۱۲۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اشعاری از علّامه طباطبائی قدّس الله نفسه الزکیة گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم با همین قافله ام راه فنا می پویم دستِ همّت ز سراب دو جهان می شویم شورِ یعقوب کُنان، یوسف خود می جویم که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم گفت هرچند عطش کنده بن و بنیادم زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم فاش می گویم و از گفتۀ خود دلشادم: بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم من به میدان بلا روز ازل بودم طاق کشتۀ یارم و با هستی او بسته وثاق من دل رفته کجا، وَ کجا دشت عراق! طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم لوحۀ سینه من گر شکند سُمّ ستور ور سَرم سیر کند شهر به شهر از ره دور باک نبود که مرا نیست به جز شوق حضور سایه طوبی و غلمان و قصور و قدِ حور به هوای سر کوی تو برفت از یادم تا در این بزم بتابید مه طلعت یار من خورم خون دل و یار کند تیر نثار پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم تشنۀ وصل وی ام آتش دل کارم ساخت شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت از چه از کوی تواَم دست قضا دور انداخت کوکب بخت مرا هیچ منجّم نشناخت یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر آیه ۴ سوره مبارکه نساء ۴وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْء مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنیئاً مَریئاً ترجمه ۴ـ و مهر زنان را به عنوان یک بدهى (یاعطیه،) به آنان بپردازید! (ولى) اگر آنها چیزى از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید! تفسیر به دنبال بحثى که در آیه گذشته درباره انتخاب همسر بود، در این آیه، اشاره به یکى از حقوق مسلّم زنان مى کند، و تأکید مى نماید: «مهر زنان را به طور کامل همانند یک عطیه (الهى) بپردازید» (وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً). «صَدُقاتِهِنَّ» جمع «صِداق» به معنى مهر است. «نِحْلَة» در لغت به معنى بخشش و عطیه آمده است، «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: به عقیده من، این کلمه از ریشه «نَحْل» (به معنى زنبور عسل) آمده است; زیرا بخشش و عطیه، شباهتى به کار زنبوران عسل در دادن عسل دارد. بنابراین، تفسیر آیه چنین خواهد شد: «مهر را که یک عطیه الهى است و خدا به خاطر این که زن حقوق بیشترى در اجتماع داشته باشد، و ضعف نسبى جسمى او از این راه جبران گردد به او عطا کرده به طور کامل ادا کنید». آن گاه، در ذیل آیه براى احترام گذاردن به احساسات طرفین و محکم شدن پیوندهاى قلبى و جلب عواطف مى فرماید: «اگر زنان با رضایت کامل خواستند مقدارى از مهر خود را ببخشند، آن را بخورید که براى شما حلال و گوارا است» (فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْء مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنیئاً مَریئاً). تا در محیط زندگى زناشوئى تنها قانون و مقررات خشک حکومت نکند، بلکه به موازات آن عاطفه و محبت نیز حکم فرما باشد. در عصر جاهلیت نظر به این که براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالباً مهر را که حق مسلّم زن بود، در اختیار اولیاى آنها قرار مى دادند، و آن را ملک مسلّم آنها مى دانستند. گاهى نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگرى قرار مى دادند به این گونه که مثلا برادرى، خواهر خود را به ازدواج دیگرى در مى آورد که او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وى درآورد، و مهر این دو زن همین بود. اسلام بر این رسوم ظالمانه خط بطلان کشیده، و مهر را به عنوان یک حق مسلّم به زن اختصاص داده، و در آیات قرآن کراراً مردان را به رعایت کامل این حق توصیه کرده است. در اسلام براى مهر، مقدار معینى تعیین نشده است، و بسته به توافق دو همسر است، اگر چه در روایات فراوانى تأکید شده که مهر را سنگین قرار ندهند، ولى این یک حکم الزامى نیست، بلکه مستحب است. اکنون این سؤال پیش مى آید: مرد و زن هر دو از ازدواج و زناشوئى به طور یکسان بهره مى گیرند، و پیوند زناشوئى پیوندى است بر اساس منافع متقابل طرفین، با این حال، چه دلیلى دارد که مرد مبلغ کم یا زیادى به عنوان مهر به زن بپردازد؟ وانگهى آیا این موضوع به شخصیت زن لطمه نمى زند، و شکل خرید و فروش به ازدواج نمى دهد؟ روى همین جهات است که بعضى به شدت با مسأله مهر مخالفت مى کنند، مخصوصاً معمول نبودن مهر، در میان غربى ها براى غرب زده ها به این فکر دامن مى زند، در حالى که نه تنها حذف مهر، به شخصیت زن نمى افزاید، که وضع او را به مخاطره مى افکند. توضیح این که: درست است مرد و زن هر دو از زندگى زناشوئى به طور یکسان سود مى برند، ولى نمى توان انکار کرد که در صورت جدائى زن و مرد زن متحمل خسارت بیشترى خواهد شد زیرا: اولاً ـ مرد طبق استعداد خاص بدنى، معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشترى دارد، و هر چند بعضى مى خواهند، به هنگام سخن گفتن این حقیقت روشن را انکار کنند، اما وضع زندگى اجتماعى بشر که با چشم مى بینیم حتى در جوامع اروپائى که زنان به اصطلاح از آزادى کامل برخوردارند، نشان مى دهد که ابتکار اعمال پر درآمد، بیشتر در دست مردان است. و ثانیاً، مردان براى انتخاب همسر مجدد، امکانات بیشترى دارند، ولى زنان بیوه مخصوصا با گذشت قسمتى از عمر آنها، و از دست رفتن سرمایه جوانى و زیبائى، امکاناتشان براى انتخاب همسر جدید کمتر است. با توجه به این جهات، روشن مى شود: امکانات و سرمایه اى را که زن با ازدواج از دست مى دهد، بیش از امکاناتى است که مرد از دست مى دهد، و در حقیقت مهر چیزى است به عنوان جبران خسارت براى زن، و وسیله اى براى تأمین زندگى آینده او. اضافه بر این، مسأله مهر معمولاً به شکل ترمزى در برابر تمایلات مرد نسبت به جدائى و طلاق محسوب مى شود. درست است که مهر از نظر قوانین اسلام با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمه مرد تعلق مى گیرد، و زن فوراً حق مطالبه آن را دارد، ولى چون معمولاً به صورت بدهى بر ذمه مرد مى ماند، هم اندوخته اى براى آینده زن محسوب مى شود، و هم پشتوانه اى براى حفظ حقوق او و از هم نپاشیدن پیمان زناشوئى (البته این موضوع استثنائاتى دارد، ولى آنچه گفتیم در غالب موارد صادق است). و اگر بعضى براى مهر تفسیر غلطى کرده اند و آن را یک نوع «بهاى زن» پنداشته اند ارتباطى به قوانین اسلام ندارد; زیرا در اسلام مهر به هیچ وجه جنبه بها و قیمت کالا ندارد، و بهترین دلیل آن همان صیغه عقد ازدواج است که در آن رسماً «مرد» و «زن» به عنوان دو رکن اساسى پیمان ازدواج به حساب آمده اند، و مهر چیز اضافى و در حاشیه قرار گرفته است. به همین دلیل اگر در صیغه عقد، اسمى از مهر نبرند، عقد باطل نیست، در حالى که اگر در خرید و فروش و معاملات، اسمى از قیمت برده نشود، مسلماً باطل خواهد بود، (البته باید توجه داشت اگر در عقد ازدواج نامى از مهر برده نشود، شوهر موظف است در صورت آمیزش جنسى، «مهر المثل» یعنى مهرى همانند زنانى که هم طراز او هستند بپردازد). از آنچه گفته شد نتیجه مى گیریم: مهر جنبه «جبران خسارت» و «پشتوانه براى احترام به حقوق زن» دارد، نه قیمت و بها و شاید تعبیر به «نِحْلَه» به معنى «عطیه» در آیه اشاره به همین باشد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۴ سوره مبارکه نساء ,
مهر زنان ,
بدهی ,
عطیه ,
رضایت ,
خاطر ,
حلال و گوارا ,
حلال ,
گوارا ,
انتهاب همسر ,
همسر ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 شهريور 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۳ سوره مبارکه نساء ۳وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى أَلاّ تَعُولُوا ترجمه ۳ـ و اگر مى ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر; و اگر مى ترسید عدالت را رعایت نکنید، یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید. این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى کند. شان نزول براى این آیه، شأن نزول خاصى نقل شده و آن این که: قبل از اسلام، معمول بود بسیارى از مردم حجاز، دختران یتیم را به عنوان تکفّل و سرپرستى به خانه خود مى بردند، و بعد با آنها ازدواج کرده، اموال آنها را هم تملک مى کردند، و چون همه کار، دست آنها بود، حتى مهریه آنها را کمتر از معمول قرار مى دادند، و هنگامى که کمترین ناراحتى از آنها پیدا مى کردند، به آسانى آنها را رها مى ساختند و حاضر نبودند حتى به شکل یک همسر معمولى با آنها رفتار نمایند آیه فوق در این زمینه نازل شد و به سرپرستان ایتام دستور داد در صورتى با دختران یتیم ازدواج کنند، که عدالت را به طور کامل درباره آنها رعایت نمایند، و در غیر این صورت از آنها چشم پوشى کرده و همسران خود را از زنان دیگر انتخاب نمایند. تفسیر به دنبال دستورى که در آیه سابق براى حفظ اموال یتیمان داده شد، در این آیه به یکى دیگر از حقوق آنها چنین اشاره مى شود و آن این که: «اگر مى ترسید به هنگام ازدواج با دختران یتیم رعایت حق و عدالت را درباره حقوق زوجیت و اموال آنان ننمائید، از ازدواج با آنها چشم بپوشید و با زنان پاک دیگر ازدواج کنید» (وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ). با توجه به آنچه گفته شد، تفسیر آیه کاملاً روشن است و پاسخ این سؤال که چرا آغاز آیه درباره یتیمان و پایان آن درباره ازدواج است ـ و این دو ظاهراً با هم سازگار نیست ـ روشن مى گردد. زیرا صدر و ذیل آیه هر دو درباره ازدواج است منتها در آغاز آیه مى گوید: اگر نمى توانید ازدواج با یتیمان را با اصول عدالت بیامیزید چه بهتر که از آن صرف نظر کنید، سپس به سراغ زنان غیر یتیم بروید. گر چه مفسران در این زمینه، سخن بسیار گفته اند، ولى آنچه از خود آیه به دست مى آید، همان است که در بالا اشاره شد، یعنى خطاب در آیه متوجه سرپرستان ایتام است که در آیه قبل، براى حفظ اموال یتیمان دستورهاى مختلفى به آنها داده شده بود، و در این آیه درباره ازدواج با آنها سخن مى گوید که مراعات عدالت درباره اموال آنها را باید همان گونه بنمائید که در مورد ازدواج با دختران یتیم، یعنى با نهایت دقت، رعایت مصلحت آنها را بکنید، در غیر این صورت، از ازدواج با آنها چشم بپوشید و زنان دیگرى را انتخاب کنید. از جمله شواهدى که تفسیر فوق را درباره آیه روشن مى سازد، آیه 127 از همین سوره است که در آن صریحاً مسأله رعایت عدالت درباره ازدواج با دختران یتیم ذکر کرده است و توضیح آن در ذیل همان آیه خواهد آمد. روایاتى که در ذیل آیه در کتب مختلف نقل شده نیز گواه این تفسیر است و اما روایتى که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل شده: که میان اول و آخر این آیه مقدار زیادى از قرآن بوده و حذف شده است به هیچ وجه از نظر سند اعتبار ندارد و این گونه احادیث که دلالت بر تحریف، یا اسقاط قسمت هائى از قرآن مى کند، یا از مجعولات دشمنان اسلام و منافقان براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن است. و یا بعضى از افراد چون نتوانسته اند ارتباط آغاز و انجام آیه را درک کنند، چنین پنداشته اند که در اینجا حذف یا اسقاطى در کار بوده و تدریجاً آن را به شکل روایتى جلوه داده اند. در حالى که دانستیم جمله هاى آیه کاملاً با یکدیگر ارتباط و پیوند دارد. آن گاه مى فرماید: «از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید» (مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ). «مَثْنى» در لغت به معنى «دو تا دو تا» و «ثُلاثَ» به معنى «سه تا سه تا» و «رُباع» به معنى «چهار تا چهار تا» مى باشد. از آنجا که روى سخن در آیه به همه مسلمانان است، معنى آیه چنین مى شود: شما براى دورى از ستم در حق دختران یتیم، مى توانید از ازدواج با آنها خوددارى کنید و با زنانى ازدواج نمائید که موقعیت اجتماعى و فامیلى آنها به شما اجازه ستم کردن را نمى دهد و مى توانید از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید. منتها چون مخاطب، همه مسلمانان بوده است، تعبیر به «دو تا دو تا» و مانند آن شده است. و گر نه جاى تردید نیست که حد اکثر تعدد زوجات (آن هم با فراهم شدن شرائط خاصش) بیش از چهار همسر نیست. ذکر این نکته نیز لازم است که «واو» در جمله بالا به معنى «أَوْ» (یا) مى باشد نه این که منظور این باشد که: شما مى توانید دو همسر به اضافه سه همسر به اضافه چهار همسر که مجموع آنها نُه نفر مى شود انتخاب کنید. زیرا اگر منظور این بود، باید صریحاً عدد نُه ذکر شود، نه به این صورت از هم گسسته و پیچیده. به علاوه این مسأله جزو ضروریات است، که در اسلام زائد بر چهار همسر مطلقاً ممنوع است. به هر حال آیه فوق دلیل صریحى است بر مسأله جواز تعدد زوجات، منتها با شرائطى که به زودى به آن اشاره خواهد شد. سپس بلافاصله مى گوید: این در صورت حفظ عدالت کامل است، «اما اگر نمیتوانید عدالت را رعایت کنید به همان یک همسر اکتفا نمائید» (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً) تا از ظلم و ستم بر دیگران بر کنار باشید. «و یا (به جاى انتخاب همسر دوم) از کنیزى که مال شما است استفاده کنید» (أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ). زیرا شرائط آنها سبک تر است، اگر چه آنها نیز باید از حقوق حقه خود برخوردار باشند. و در پایان مى فرماید: «این کار (انتخاب یک همسر و یا انتخاب کنیز) از ظلم و ستم و انحراف از عدالت، بهتر جلوگیرى مى کند» (ذلِکَ أَدْنى أَلاّ تَعُولُوا). درباره مسأله بردگى و نظر اسلام در این زمینه در آیات مناسب بحث کافى خواهیم کرد. اکنون پیش از آن که فلسفه حکم تعدد زوجات در اسلام را بدانیم، لازم است این موضوع بررسى شود که منظور از عدالت که جزو شرائط تعدد همسر ذکر شده، چیست؟ آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم خوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است؟ یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟ شک نیست «عدالت» در محبت هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه کسى مى تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل، رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه 129 همین سوره مى فرماید: وَ لَنْ تَسْتَطِیْعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ: «شما هر قدر کوشش کنید نمى توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید». بنابراین، محبت هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه هاى عملى نشود، ممنوع نیست، آنچه مرد موظف به آن است رعایت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است. از این بیان روشن مى شود: کسانى که خواسته اند از ضمیمه کردن آیه فوق «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً». و آیه «وَ لَنْ تَسْتَطِیْعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ با یکدیگر چنین نتیجه بگیرند که، تعدد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است; چرا که در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته، سخت در اشتباهند. زیرا همان طور که اشاره شد، عدالتى که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است، عدالت در تمایلات قلبى است، و این از شرائط تعدد زوجات نیست، آنچه از شرائط است، عدالت در جنبه هاى عملى است گواه این موضوع ذیل آیه 129 همین سوره مى باشد، آنجا که مى گوید: فَلاتَمِیْلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ: اکنون که نمى توانید مساوات کامل در محبت میان همسران خود رعایت کنید، لا اقل «تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنها نسازید، که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید». نتیجه این که: کسانى که قسمتى از این آیه را گرفته و قسمت دیگر را فراموش کرده اند، گرفتار چنان اشتباهى در مسأله تعدد زوجات شده اند، که براى هر محققى جاى تعجب است. از این گذشته از نظر فقه اسلامى و منابع مختلف آن در میان شیعه و اهل تسنن مسأله تعدد زوجات، با شرائط آن جاى گفتگو و چانه زدن نیست و از ضروریات فقه اسلام محسوب مى شود. آیه فوق، مسأله تعدد زوجات را (با شرائط سنگینى و در حدود معینى) مجاز شمرده است و در اینجا با ایرادها و حملات مخالفان آن رو به رو مى شویم، که با مطالعات زود گذر، و تحت احساسات حساب نشده به مخالفت با این قانون اسلامى برخاسته اند، مخصوصاً غربى ها در این زمینه به ما بیشتر ایراد مى کنند که اسلام به مردان اجازه داده براى خود «حرمسرا» بسازند و به طور نامحدود همسر بگیرند. در حالى که نه اسلام اجازه تشکیل حرمسرا به آن معنى که آنها مى پندارند داده، و نه تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نا محدود قرار داده است. توضیح این که: با مطالعه وضع محیط هاى مختلف قبل از اسلام، به این نتیجه مى رسیم که تعدد زوجات به طور نامحدود، امرى عادى بوده و حتى بعضى از مواقع بت پرستان به هنگام مسلمان شدن، بیش از ده زن و یا کمتر داشته اند. بنابراین، تعدد زوجات از پیشنهادها و ابتکارات اسلام نیست، بلکه اسلام آن را در چهارچوبه ضرورت هاى زندگى انسانى محدود ساخته و براى آن قیود و شرائط سنگینى قائل شده است. قوانین اسلام بر اساس نیازهاى واقعى بشر دور مى زند نه تبلیغات ظاهرى و احساسات رهبرى نشده، مسأله تعدد زوجات نیز از همین زاویه در اسلام مورد بررسى قرار گرفته; زیرا هیچ کس نمى تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى بیش از زنان در خطر نابودى قرار دارند، و در جنگ ها و حوادث دیگر قربانیان اصلى را آنها تشکیل مى دهند. و نیز نمى توان انکار کرد که عمر زندگى جنسى مردان، از زنان طولانى تر است; زیرا زنان در سنین معینى آمادگى جنسى خود را از دست مى دهند، در حالى که در مردان چنین نیست. و نیز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حمل، عملاً ممنوعیت جنسى دارند، در حالى که در مردان این ممنوعیت ها وجود ندارد. از همه گذشته، زنانى هستند که همسران خود را به علل گوناگونى از دست مى دهند و معمولاً نمى توانند به عنوان همسر اول، مورد توجه مردان قرار گیرند و اگر مسأله تعدد زوجات در کار نباشد آنها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند. همان طور که در مطبوعات مختلف، مى خوانیم: این دسته از زنان بیوه با محدود شدن مسأله تعدد زوجات از نابسامانى زندگى خود شکایت دارند و جلوگیرى از تعدد را یک نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقى مى کنند. با در نظر گرفتن این واقعیت ها در این گونه موارد، که تعادل میان مرد و زن به عللى به هم مى خورد، ناچاریم یکى از سه راه را انتخاب کنیم: 1 ـ مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافى تا پایان عمر، بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازهاى فطرى و خواسته هاى درونى خود را سرکوب کنند. 2 ـ مردان فقط داراى یک همسر قانونى باشند، ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده اند، به شکل معشوقه برقرار سازند. 3 ـ کسانى که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر «جسمى»، «مالى» و «اخلاقى» مشکلى براى آنها ایجاد نمى شود و قدرت بر اجراء عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند، به آنها اجازه داده شود بیش از یک همسر براى خود انتخاب کنند. مسلماً غیر از این سه راه، راه دیگرى وجود ندارد.
اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم باید با فطرت، غرائز و نیازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخیزیم و عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم. این مبارزه اى است که پیروزى در آن نیست و به فرض که این طرح عملى شود، جنبه هاى غیر انسانى آن بر هیچ کس مخفى نیست. به تعبیر دیگر، مسأله تعدد همسر در موارد ضرورت را نباید تنها از دریچه چشم همسر اول، مورد بررسى قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد، و آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى کنند، کسانى هستند که یک مسأله سه زاویه اى را تنها از یک زاویه نگاه مى کنند. زیرا مسأله تعدد همسر، هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع، در این باره قضاوت کنیم. و اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشاء را به رسمیت بشناسیم و تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى گیرند، نه تأمینى دارند و نه آینده اى، و شخصیت آنها در حقیقت لگدمال شده است و اینها امورى نیست که هیچ انسان عاقلى آن را تجویز کند. بنابراین، تنها راه سوم باقى مى ماند که هم به خواسته هاى فطرى و نیازهاى غریزى زنان پاسخ مثبت مى دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانى زندگى این دسته از زنان بر کنار است، و جامعه را از گرداب گناه بیرون مى برد. البته باید توجه داشت: جواز تعدد زوجات ـ با این که در بعضى از موارد یک ضرورت اجتماعى است، و از احکام مسلّم اسلام محسوب مى شود ـ اما تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است. زیرا زندگى در سابق شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد بر مى آمد، ولى در عصر و زمان ما باید کسانى که مى خواهند از این قانون استفاده کنند، مراقب عدالت همه جانبه باشند، و اگر قدرت بر این کار دارند چنین اقدامى بنمایند. اساساً اقدام به این کار نباید از روى هوا و هوس باشد. جالب توجه این که: همان کسانى که با تعدد همسر مخالفند (مانند غربى ها) در طول تاریخ خود، به حوادثى برخورده اند که نیازشان را به این مسأله کاملاً آشکار ساخته است. مثلاً بعد از جنگ جهانى دوم احتیاج و نیاز شدیدى در ممالک جنگ زده، و مخصوصا کشور آلمان، به این موضوع احساس شد و جمعى از متفکران آنها را وادار ساخت که براى چاره جوئى و حل مشکل در مسأله ممنوعیت تعدد همسر، تجدید نظر کنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه «الازهر» خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت کلیسا مجبور به متوقف ساختن این برنامه شدند، و نتیجه آن، همان فحشاء وحشتناک و بى بند و بارى جنسى وسیعى بود که سراسر کشورهاى جنگ زده را فرا گرفت. از همه اینها گذشته، تمایل پاره اى از مردان را به تعدد همسر نمى توان انکار کرد، این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد، قابل ملاحظه نیست، اما: گاه مى شود بر اثر عقیم بودن زن، و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقى مى کند. و یا گاهى، بر اثر تمایلات شدید جنسى و عدم توانائى همسر اول بر انجام این خواسته غریزى، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم مى بیند، حتى اگر از طریق مشروع انجام نشود، از طرق نامشروع، اقدام مى کند در این گونه موارد نیز نمى توان منطقى بودن خواسته مرد را انکار کرد. لذا حتى در کشورهائى که تعدد همسر قانوناً ممنوع است، عملاً در بسیارى از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج کامل دارد، و یک مرد در آن واحد با زنان متعددى ارتباط نامشروع دارد. مورخ مشهور فرانسوى «گوستاولوبون» قانون تعدد زوجات اسلام را که به صورت محدود و مشروط است، یکى از مزایاى این آئین مى شمارد و به هنگام مقایسه آن با روابط آزاد و نامشروع مردان، با چند زن، در اروپا چنین مى نویسد: «در غرب هم با وجود این که آب و هوا و وضع طبیعت هیچکدام ایجاب چنین رسمى (تعدد زوجات) نمى کند، با این حال وحدت همسر چیزى است که ما آن را فقط در کتاب هاى قانون مى بینیم! و الاّ گمان نمى کنم بشود انکار کرد که در معاشرت واقعى ما اثرى از این رسم نیست! راستى من متحیرم و نمى دانم تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چیز کم دارد؟ بلکه من مى گویم که اولى از هر حیث از دومى بهتر و شایسته تر است» البته نمى توان انکار کرد، بعضى از مسلمان نماها بدون رعایت روح اسلامى این قانون، از آن سوء استفاده کرده و براى خود حرم سراهاى ننگینى بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز کرده اند. ولى این عیب از قانون نیست و اعمال آنها را نباید به حساب دستورهاى اسلام گذاشت، کدام قانون خوبى است که افراد سودجو از آن، بهره بردارى نامشروع نکرده اند؟ در اینجا بعضى سؤال مى کنند ممکن است شرائط و کیفیاتى که در بالا گفته شد، براى زن یا زنانى نیز پیش آید، آیا در این صورت مى توان اجازه داد که دو شوهر یا بیشتر براى خود انتخاب کنند؟ جواب این سؤال چندان مشکل نیست. اولاً ـ (بر خلاف آنچه در میان عوام معروف است) میل جنسى در مردان به مراتب بیش از زنان است و از جمله ناراحتى هائى که در کتب علمى مربوط به مسائل جنسى درباره غالب زنان ذکر مى کنند، «سرد مزاجى» است، در حالى که در مردان، موضوع بر عکس است، و حتى در میان جانداران دیگر نیز همواره دیده مى شود که تظاهرات جنسى، معمولاً از جنس نر شروع مى شود. ثانیاً ـ تعدد همسر در مورد مردان هیچ گونه مشکل اجتماعى و حقوقى ایجاد نمى کند، در حالى که درباره زنان، اگر فرضاً دو همسر انتخاب کنند، مشکلات فراوانى به وجود خواهد آمد که ساده ترین آنها مسأله مجهول بودن نسب فرزند است که معلوم نیست، مربوط به کدام یک از دو همسر مى باشد، و مسلماً چنین فرزندى مورد حمایت هیچ یک از مردان قرار نخواهد گرفت. و حتى بعضى از دانشمندان معتقدند: فرزندى که پدر او مجهول باشد، کمتر مورد علاقه مادر قرار خواهد گرفت، و به این ترتیب چنین فرزندانى از نظر عاطفى در محرومیت مطلق قرار مى گیرند، و از نظر حقوقى نیز وضعشان کاملاً مبهم است. شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که: توسل به وسائل پیشگیرى از انعقاد نطفه به وسیله قرص یا مانند آن، هیچ گاه اطمینان بخش نیست و نمى تواند، دلیل قاطعى بر نیاوردن فرزند بوده باشد; زیرا بسیارند زنانى که از این وسائل استفاده کرده و یا در طرز استفاده، گرفتار اشتباه شده و فرزند پیدا کرده اند. بنابراین، هیچ زنى نمى تواند به اعتماد آن، تن به تعدد همسر بدهد. روى این جهات، تعدد همسر براى زنان، نمى تواند منطقى بوده باشد، در حالى که در مورد مردان، با توجه به شرائط آن، هم منطقى است و هم عملى است. از همه اینها گذشته، سخن از نظام اسلامى و دستورات حضرت حق است، هنگامى که خداوند نظام خاصى را به وسیله رسولش براى انسان ها ارائه داده، اصول و فروع این نظام با یکدیگر هماهنگى خاص خود را دارند، و هرگز نمى توان بخشى از آن را جدا نموده، دستور دیگرى جاى آن گذاشت. روشن است، نظام و سیستمى که اجزاء آن به وسیله سیستم دیگرى پیوند زده شود، چرخش و رشد لازم را نخواهد داشت. بنابراین، یا مى بایست مجموعه نظام الهى را مطالعه کرد، آن گاه در مورد نقص و عدم کاستى اش سخن گفت، و یا ایراد و اشکال روى یکى از بخش ها، سخن درستى نخواهد بود. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۳ سوره مبارکه نساء ,
ترس ,
دختران یتیم ,
دختر ,
دختران ,
یتیم ,
عدالت ,
ازدواج ,
چشم پوشی ,
زنان پاک ,
زنان ,
پاک ,
همسر ,
ظلم ,
ستم ,
ظلم و ستم ,
شان نزول ,
قبل از اسلام ,
اسلام ,
حجاز ,
مردم حجاز ,
تکفل ,
سرپرستی ,
اموال ,
تملک ,
ایتام ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 31 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۲ سوره مبارکه نساء ۲وَ آتُوا الْیَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبیراً ترجمه ۲ ـ و اموال یتیمان را (هنگامى که به حدّ رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن) نخورید، زیرا این گناه بزرگى است! شان نزول شخصى از قبیله «بنى غطفان» برادر ثروتمندى داشت که از دنیا رفت، و او به عنوان سرپرستى از یتیمان برادر، اموال او را به تصرف درآورد، هنگامى که برادرزاده به حد رشد رسید، از دادن حق او امتناع ورزید، موضوع را به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کردند، آیه نازل گردید، و مرد غاصب بر اثر شنیدن آن توبه کرد و اموال را به صاحبش بازگرداند و گفت: أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْحُوْبِ الْکَبِیْرِ: «به خدا پناه مى برم، از این که آلوده به گناه بزرگى شوم» تفسیر در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون پدرانى از دنیا مى روند و فرزندان صغیرى از آنها باقى مى مانند، منتها در جوامع نا سالم که گرفتار جنگ هاى داخلى هستند ـ مانند جامعه عرب در زمان جاهلیت ـ تعداد این گونه کودکان یتیم بسیار زیادتر است، که باید از طرف حکومت اسلامى و فرد، فرد مسلمانان، تحت حمایت قرار گیرند. در آیه فوق، سه دستور مهم درباره اموال یتیمان داده شده است: 1 ـ نخست، طبق یک دستور مى فرماید: «اموال یتیمان را (به هنگامى که رشد پیدا کنند) به آنها بدهید» (وَ آتُوا الْیَتامى أَمْوالَهُمْ). یعنى تصرف شما در این اموال تنها به عنوان امین و ناظر و وکیل است نه به عنوان یک مالک. 2 ـ دستور بعد براى جلوگیرى از حیف و میل هائى است، که گاهى سرپرست هاى یتیمان به بهانه این که تبدیل کردن مال به نفع یتیم است. یا تفاوتى با هم ندارد. و یا اگر بماند ضایع مى شود، اموال خوب و زبده یتیمان را برمى داشتند و اموال بد و نامرغوب خود را به جاى آن مى گذاشتند، قرآن مى فرماید: «و هیچ گاه اموال پاکیزه آنها را با اموال ناپاک و پست خود عوض نکنید» (وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیِّبِ). 3 ـ «و اموال آنها را با اموال خود نخورید» (وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِکُمْ) یعنى اموال یتیمان را با اموال خود مخلوط نکنید، به طورى که نتیجه اش تملک همه باشد، و یا این که اموال بد خود را با اموال خوب آنها مخلوط نسازید، که نتیجه اش پایمال شدن حق یتیمان باشد. در پایان آیه، براى تأکید و اثبات اهمیت موضوع، مى فرماید: «این گونه تعدى و تجاوز به اموال یتیمان گناه بزرگى است» (إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبیراً). «حُوبَة» در اصل به معنى احتیاج و نیازى است که انسان را به گناه مى کشاند، و از آنجا که تجاوزهاى سرپرستان به اموال یتیمان، غالباً بر اثر نیاز و یا به بهانه احتیاج صورت مى گیرد، در آیه فوق به جاى کلمه «اِثم» (گناه)، کلمه «حُوبْ» به کار رفته است، تا اشاره به این حقیقت بوده باشد. بررسى آیات مختلف قرآن، نشان مى دهد: اسلام اهمیت فوق العاده اى براى این موضوع قائل شده و با شدت تمام خیانت کنندگان در اموال یتیمان را به مجازات هاى شدید تهدید مى کند و با عباراتى محکم و قاطع سرپرستان را به مراقبت کامل از اموال یتیمان دعوت مى نماید، که شرح آن در همین سوره در چند آیه بعد و در ذیل آیات 152 سوره «انعام» و 34 سوره «اسراء» خواهد آمد. لحن شدید این آیات، به قدرى در قلوب مسلمانان مؤثر واقع شد، که حتى مى ترسیدند غذاى مشترکى براى خودشان و یتیمان درست کنند، به همین جهت غذاى آنها را از غذاى خود و فرزندان خویش جدا مى ساختند، و این امر موجب ناراحتى هر دو طرف مى شد لذا در آیه 220 سوره «بقره» به آنها دستور داده شد: اگر هدفشان از مخلوط ساختن اموال یا غذاى یتیمان با اموال یا غذاى خود، خیر خواهى و اصلاح بوده باشد مانعى ندارد. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۲ سوره مبارکه نسا ,
اموال یتیمان ,
اموال ,
یتیمان ,
حد رشد ,
رشد ,
اموال بد ,
اموال خوب ,
بد ,
خوب ,
مخلوط ,
گناه بزرگ ,
گناه ,
بزرگ ,
یتیم ,
قبیله ,
بنی غطفان ,
ثروتمند ,
سرپرست ,
برادرزاده ,
حق ,
امتناع ,
پیامبر(صلى الله علیه وآله) ,
غاصب ,
توبه ,
صاحب ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 30 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حسنیه إنْ تُنْكِرُونِي فَأَنَا ابْنُ حَيْدَرَه ضرْغَامُ آجَامٍ وَ لَيْثٌ قَسْوَرَه اگر مرا نمى شناسيد من پسر حيدر كرار هستم كه شير بيشه و شير ژيان و براى دشمنان نظير باد صرصر بود. إن تنكروني فأنا ابن الحسن سبط النبي المصطفى و المؤتمن اگر مرا نمى شناسيد من پسر حسن (علیه السلام) هستم كه او سبط پيامبر برگزيده و امين است. هذا حسين كالأسير المرتهن بين أناس لا سقوا صوب المزن اين حسين است كه نظير شخصى اسير در بين اين مردم مى باشد. خدا كند اين مردم از باران رحمت خدا سيراب نشوند. علَى الْأَعَادِي مِثْلُ رِيحٍ صَرْصَرَه أكِيلُكُمْ بِالسَّيْفِ كَيْلَ السَّنْدَرَهْ من بر عليه دشمنان نظير باد صرصرى هستم (كه آنان را نابود كند) من شما را مثل شير ژيان از دم شمشير مي گذرانم. بخشی از رجزهای حضرت قاسم بن الحسن السبط الأکبر السید الزکی (علیهما السلام) در کربلای معلی بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ٤٥، ص ٣٤ و ٤٢
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مقدمه این سوره در «مدینه» نازل شده، یعنى به هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست در کار تأسیس حکومت اسلامى و ایجاد یک جامعه سالم انسانى بود، به همین دلیل بسیارى از قوانینى که در سالم سازى جامعه مؤثر است، در این سوره آمده است. از طرفى چون افرادى که تار و پود این جامعه نو پا را تشکیل مى دادند، افراد بت پرست دیروز با آن همه آلودگى هاى دوران جاهلیت بوده اند، لذا باید قبل از هر چیز رسوبات گذشته از مغز و روح آنها بیرون رود و به جاى آن قوانین و برنامه هائى که براى نوسازى یک جامعه فرسوده لازم است، قرار گیرد. به طور کلى بحث هاى مختلفى که در این سوره مطرح شده، به چهارده بخش تقسیم مى شود: 1 ـ دعوت به ایمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت. 2 ـ قسمتى از سرگذشت پیشینیان براى آشنائى هر چه بیشتر به سرنوشت جامعه هاى نا سالم. 3 ـ حمایت از کسانى که نیازمند به کمک هستند، مانند یتیمان، و دستورهاى لازم براى نگاهدارى و مراقبت از حقوق آنها. 4 ـ قانون ارث بر اساس یک روش طبیعى و عادلانه در برابر شکل بسیار زننده اى که در آن زمان داشت و به بهانه هاى مختلفى افراد ضعیف را محروم مى ساختند. 5 ـ قوانین مربوط به ازدواج و برنامه هائى براى حفظ عفت عمومى. 6 ـ قوانین کلى براى حفظ اموال عمومى. 7 ـ کنترل و نگهدارى و بهسازى نخستین واحد اجتماع یعنى محیط خانواده. 8 ـ حقوق و وظائف متقابل افراد جامعه در برابر یکدیگر. 9 ـ معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بیدار باش به مسلمانان در برابر آنها. 10 ـ حکومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنین حکومتى. 11 ـ تشویق مسلمانان به مبارزه با دشمنان شناخته شده. 12 ـ معرفى دشمنانى که احیاناً فعالیت هاى زیر زمینى داشتند. 13 ـ اهمیت هجرت و لزوم آن به هنگام روبرو شدن با یک جامعه فاسد و غیر قابل نفوذ. 14 ـ مجدداً بحث هائى درباره ارث و لزوم تقسیم ثروت هاى متراکم شده در میان وارثان. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) طبق روایتى فرمود: «هر کس سوره نساء را بخواند گویا به اندازه هر مسلمانى که طبق مفاد این سوره ارث مى برد، در راه خدا انفاق کرده است و همچنین پاداش کسى را که برده اى را آزاد کرده به او مى دهند» بدیهى است در این روایت و در تمام روایات مشابه آن ، منظور تنها خواندن آیات نیست بلکه خواندن، مقدمه اى است براى فهم و درک، و نیز به نوبه خود مقدمه اى است براى پیاده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى، و مسلّم است که اگر مسلمانان از مفاد آیات این سوره در زندگى خود الهام بگیرند، همه این پاداش ها را علاوه بر نتائج دنیوى آن خواهند داشت. تمام آیات این سوره (به استثناى آیه 58 طبق نقل بعضى از مفسران) در «مدینه» نازل شده است و از نظر ترتیب نزول، بعد از سوره «ممتحنه» قرار دارد. زیرا مى دانیم ترتیب کنونى سوره هاى قرآن مطابق ترتیب نزول سوره ها نیست، یعنى بسیارى از سوره هائى که در «مکّه» نازل شده در آخر قرآن قرار دارد و بسیارى از سوره هائى که در «مدینه» نازل شده است در اوائل قرآن قرار گرفته. البته همان طور که در آغاز جلد اول گفتیم ، مدارکى در دست است که جمع آورى سوره هاى قرآن به شکل کنونى در زمان خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) واقع شده، بنابراین، به هنگام جمع آورى قرآن شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) به دلائل مختلفى از جمله اهمیت مطالب، و ترتیب طبیعى آنها، دستور داده است که سوره ها را بر طبق وضعى که الآن مى بینیم ترتیب دهند، که نخستین آنها سوره «حمد» و آخرین آنها سوره «الناس» است بدون این که کلمه و یا حتى حرفى از آیات و یا سوره ها کم و یا زیاد شود. نظر به این که بحث هاى فراوانى در مورد احکام و حقوق زنان در آن طرح شده، سوره «نساء» نامیده شده است. تفسیر آیه ۱ سوره مبارکه نساء ۱یا أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْس واحِدَة وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الأَرْحامَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً ترجمه خداوند بخشنده بخشایشگر ۱ ـ اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید; و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد; و از آن دو، مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت. و از خدائى که هنگامى که چیزى از یکدیگر مى خواهید، نام او را مى برید! و از (قطع رابطه با) خویشاوندان خود! بپرهیزید; زیرا خداوند، مراقب شماست. تفسیر روى سخن در نخستین آیه این سوره، به تمام افراد انسان است; زیرا محتویات این سوره در حقیقت همان مسائلى است که تمام افراد بشر در زندگى خود به آن نیازمند هستند. سپس دعوت به تقوى و پرهیزکارى، که ریشه اصلى برنامه هاى سالم سازى اجتماع مى باشد، اداى حقوق یکدیگر، تقسیم عادلانه ارث، حمایت از یتیمان و رعایت حقوق خانوادگى و مانند اینها همه از امورى است که بدون پشتوانه تقوا و پرهیزکارى به جائى نمى رسد، لذا این سوره را ـ که محتوى همه این مسائل است ـ با دعوت به تقوا آغاز مى کند، مى فرماید: «اى مردم! از پروردگارتان بپرهیزید!» (یا أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ). پس از آن براى معرفى خدائى که نظارت بر تمام اعمال انسان دارد به یکى از صفات او اشاره مى کند که ریشه وحدت اجتماعى بشر است، مى فرماید: «همان خدائى که همه شما را از یک انسان پدید آورد» (الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْس واحِدَة). بنابراین، امتیازات و افتخارات موهومى که هر دسته اى براى خود درست کرده اند از قبیل امتیازات نژادى، زبانى، منطقه اى، قبیله اى و مانند آن که امروز منشأ هزار گونه گرفتارى در جامعه هاست، همه نادرست و نباید در یک جامعه اسلامى وجود داشته باشد، چه این که همه، از یک اصل سرچشمه گرفته و فرزندان یک پدر و مادرند و در آفرینش از یک گوهرند. توجه به این که جامعه عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) یک جامعه به تمام معنى قبیله اى بود اهمیت این مبارزه را روشن تر مى سازد و نظیر این تعبیر، در موارد دیگرى از قرآن مجید نیز هست که در جاى خود به آن اشاره خواهد شد. اکنون ببینیم منظور از «نَفْس واحِدَة» کیست؟ آیا منظور از «نفس واحده» یک فرد شخصى است یا یک واحد نوعى (یعنى جنس مذکر)؟ شکى نیست که ظاهر این تعبیر همان واحد شخصى را مى رساند و اشاره به نخستین انسانى است که قرآن او را به نام آدم پدر انسان هاى امروز معرفى کرده و تعبیر «بنى آدم» که در آیات فراوانى از قرآن وارد شده، نیز اشاره به همین است و احتمال این که منظور وحدت نوعى بوده باشد از ظاهر آیه بسیار دور است. و در جمله بعد مى فرماید: «همسر او را از جنس او خلق کرد» (وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها). بعضى از مفسران از این تعبیر، چنین فهمیده اند که: همسر آدم، «حوّا» از بدن آدم آفریده شده، و پاره اى از روایات غیر معتبر را که مى گوید: «حوا از یکى از دنده هاى آدم آفریده شده شاهد بر آن گرفته اند. در فصل دوم از «سفر تکوین» تورات نیز به این معنى تصریح شده است ولى با توجه به سایر آیات قرآن هر گونه ابهامى از تفسیر این آیه برداشته مى شود و معلوم مى شود: منظور از آن این است که خداوند همسر او را از جنس او (جنس بشر) آفرید. در آیه 21 سوره «روم» مى خوانیم: وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها: «از نشانه هاى قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما آفرید تا به وسیله آنها آرامش بیابید». و در آیه 72 سوره «نحل» مى فرماید: وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً: «خداوند همسران شما را از جنس شما قرار داد». روشن است که در این آیات مى خوانیم: «همسران شما را از شما قرار داد» معنى آن این است که از جنس شما قرار داد، نه از اعضاى بدن شما. و طبق روایتى که از امام باقر(علیه السلام) در تفسیر «عیاشى» نقل شده، خلقت حوا از یکى از دنده هاى آدم، شدیداً تکذیب شده و تصریح گردیده که حوا از باقى مانده خاک آدم آفریده شده است سپس در جمله بعد مى فرماید: «خداوند از آدم و همسرش، مردان و زنان فراوانى به وجود آورد» (وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً). از این تعبیر استفاده مى شود: تکثیر نسل فرزندان آدم تنها از طریق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود ثالثى در آن دخالت نداشته است. سپس به خاطر اهمیتى که تقوا در ساختن زیر بناى یک جامعه سالم دارد، مجدداً در ذیل آیه، مردم را به پرهیزکارى و تقوا دعوت مى کند، منتهى در اینجا جمله اى به آن اضافه کرده، مى فرماید: «از خدائى بپرهیزید که در نظر شما عظمت دارد و به هنگامى که مى خواهید چیزى از دیگرى طلب کنید نام او را مى برید» (وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ) آن گاه مى افزاید: «از خویشاوندان خود (و قطع پیوند آنها) بپرهیزید» (وَ الأَرْحامَ). قابل ذکر است که کلمه «وَ الأَرْحامَ» عطف بر «اللّه» است، و لذا در قرائت معروف، منصوب خوانده شده است، بنابراین معنى آن چنین مى شود: «وَ اتَّقُوا الأَرْحامَ». به هر حال، ذکر این موضوع در اینجا: اوّلاً ـ نشانه اهمیت فوق العاده اى است که قرآن براى صله رحم قائل شده، تا آنجا که نام ارحام بعد از نام خدا آمده است. و ثانیاً ـ اشاره به مطلبى است که در آغاز آیه ذکر شده و آن این که شما همه از یک پدر و مادرید و در حقیقت تمام فرزندان آدم خویشاوندان یکدیگرند و این پیوند و ارتباط ایجاب مى کند که شما نسبت به همه انسان ها از هر نژاد و هر قبیله اى همانند بستگان فامیلى خود محبت بورزید. و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند همواره مراقب شما است» (إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً). تمام اعمال و نیات شما را مى بیند و مى داند و در ضمن، نگهبان شما در برابر حوادث است. «رَقیب» در اصل، به کسى مى گویند که از محل مرتفعى به اوضاع نظارت کند، و سپس، به معنى حافظ و نگهبان چیزى آمده است; زیرا نگهبانى از لوازم نظارت است. بلندى محل رقیب، ممکن است از نظر ظاهرى بوده باشد که بر مکان مرتفعى قرار گیرد و نظارت کند و ممکن است از نظر معنوى بوده باشد. ضمناً تعبیر به فعل ماضى «کانَ» در جمله فوق براى تأکید است. در آیه فوق خواندیم: وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیْراً وَ نِساءً: «خداوند از آدم و همسرش مردان و زنان فراوانى به وجود آورد». لازمه این سخن، آن است که فرزندان آدم (برادر و خواهر) با هم ازدواج کرده باشند; زیرا اگر آنها با نژاد دیگرى ازدواج کرده باشند «مِنْهُما» (از آن دو) صادق نخواهد بود. این موضوع در احادیث متعددى نیز وارد شده است و زیاد هم جاى تعجب نیست; چه این که طبق استدلالى که در بعضى از احادیث از ائمه اهل بیت(علیهم السلام)نقل شده این ازدواج ها مباح بوده; زیرا هنوز حکم تحریم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود بدیهى است ممنوعیت یک کار، بسته به این است که از طرف خداوند تحریم شده باشد، چه مانعى دارد که ضرورت ها و مصالحى ایجاب کند که در پاره اى از زمان ها مطلبى جائز باشد و بعداً تحریم گردد. ولى در احادیث دیگرى تصریح شده که: فرزندان آدم هرگز با هم ازدواج نکرده اند و شدیداً به کسانى که معتقد به ازدواج آنها با یکدیگرند حمله شده است و اگر بنا باشد که در احادیث متعارض آنچه موافق ظاهر قرآن است ترجیح دهیم، باید احادیث دسته اول را انتخاب نمود; زیرا موافق ظاهر آیه فوق است. در اینجا احتمال دیگرى نیز هست که گفته شود: فرزندان آدم با بازماندگان انسان هاى پیشین ازدواج کرده اند; زیرا طبق روایاتى آدم، اولین انسان روى زمین نبوده ، مطالعات علمى امروز نیز نشان مى دهد که: نوع انسان احتمالاً از چند میلیون سال قبل در کره زمین زندگى مى کرده، در حالى که از تاریخ پیدایش آدم(علیه السلام) تا کنون زمان زیادى نمى گذرد. بنابراین، باید قبول کنیم قبل از آدم انسان هاى دیگرى در زمین مى زیسته اند که به هنگام پیدایش آدم(علیه السلام)، در حال انقراض بوده اند. چه مانعى دارد که فرزندان آدم با باقى مانده یکى از نسل هاى پیشین ازدواج کرده باشند؟! ولى همان طور که گفتیم این احتمال با ظاهر آیه فوق چندان سازگار نیست. این بحث احتیاج به گفتگوى بیشترى دارد که از حوصله یک بحث تفسیرى خارج است. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱ سوره مبارکه نساء ,
خداوند ,
بخشنده ,
بخشایشگر ,
مردم ,
مخالفت ,
پروردگار ,
پرهیز ,
انسان ,
آفریدن ,
همسر ,
خلق ,
مردان ,
زنان ,
خویشاوندان ,
رابطه ,
خداوند ,
مراقب ,
مقدمه ,
مدینه ,
حکومت اسلامی ,
پیامبر(صلى الله علیه وآله) ,
جامعه سالم انسانى ,
قوانین ,
سالم ,
سوره ,
سوره نساء ,
بت پرست ,
آلودی ,
دوران جاهلیت ,
جاهلیت ,
مغز ,
روح ,
جامعه ,
فرسوده ,
انفاق ,
پاداش ,
پاداش ,
فهم ,
درک ,
زندگی ,
فردی ,
اجتماعی ,
الهام ,
عفت ,
اموال ,
عمومی ,
یتیمان ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 30 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۲۰۰ سوره مبارکه آل عمران ۲۰۰یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون ترجمه َ ۲۰۰ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! (در برابر مشکلات) استقامت کنید، و در برابر دشمنان (نیز،) پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید، و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!
تفسیر این آیه آخرین آیه سوره «آل عمران»، و محتوى یک برنامه جامع چهار ماده اى که ضامن سربلندى و پیروزى مسلمین است، مى باشد. 1 ـ نخست روى سخن را به همه مؤمنان کرده و به اولین ماده این برنامه اشاره مى کند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! در برابر حوادث ایستادگى کنید» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا ). صبر و استقامت در برابر مشکلات، هوس ها و حوادث، در حقیقت ریشه اصلى هر گونه پیروزى مادى و معنوى را تشکیل مى دهد، و هر چه درباره نقش و اهمیت آن در پیشرفت هاى فردى و اجتماعى گفته شود کم است، این همان چیزى است که على(علیه السلام) در کلمات قصارش آن را به منزله سر در برابر بدن معرفى کرده: «اِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاِیْمانِ کَالْرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ» خطاب «یا أَیُّها» در آیه مى رساند که این برنامه، همگانى و براى عموم مسلمانان است. 2 ـ در مرحله دوم قرآن به افراد با ایمان دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد، مى فرماید: «و در برابر دشمنان نیز استقامت به خرج دهید» ( وَ صابِرُوا ). «صابِرُوا» از «مُصابَرَه» (از باب مفاعله) به معنى صبر و استقامت در برابر صبر و استقامت دیگران است. بنابراین، قرآن نخست به افراد با ایمان دستور استقامت مى دهد (که هر گونه جهاد با نفس و مشکلات زندگى را شامل مى شود). و در مرحله دوم ، دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد، و این خود مى رساند که تا ملتى در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف درونى پیروز نشود، پیروزى او بر دشمن ممکن نیست و بیشتر شکست هاى ما در برابر دشمنان به خاطر شکست هائى است که در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف خود دامن گیر ما شده است. ضمناً از دستور «صابِرُوا» استفاده مى شود: هر قدر دشمن بر استقامت خود بیفزاید ما نیز باید بر پایدارى و استقامت خود بیفزائیم. 3 ـ در جمله بعد، به مسلمانان دستور آماده باش در برابر دشمن و مراقبت دائم از مرزها و سرحدّات کشورهاى اسلامى را مى دهد، مى فرماید: «از مرزهاى خود، مراقبت به عمل آورید» ( وَ رابِطُوا ). این دستور به خاطر آن است که مسلمانان هرگز گرفتار حملات غافلگیرانه دشمن نشوند، و نیز به آنها دستور آماده باش و مراقبت همیشگى در برابر حملات شیطان و هوس هاى سرکش مى دهد، تا غافلگیر نگردند. لذا در بعضى از روایات از على(علیه السلام) این جمله به مواظبت و انتظار نمازها یکى بعد از دیگرى تفسیر شده است زیرا کسى که با عبادت مستمر و پى در پى، دل و جان خود را بیدار مى دارد، همچون سربازى است که در برابر دشمن حالت آماده باش به خود گرفته است. جمله «رابِطُوا» از ماده «رِباط» گرفته شده، و آن در اصل به معنى بستن چیزى در مکانى است (مانند بستن اسب در یک محل) و به همین جهت به کاروانسرا «رباط» مى گویند و «ربط قلب» به معنى آرامش دل و سکون خاطر است، گویا به محلى بسته شده است و «مرابطه» به معنى مراقبت از مرزها آمده است; زیرا سربازان و مرکب ها و وسائل جنگى را در آن محل نگاهدارى مى کنند. خلاصه این که «مرابطه» معنى وسیعى دارد که هر گونه آمادگى براى دفاع از خود و جامعه اسلامى را شامل مى شود. در فقه اسلامى نیز در باب جهاد بحثى تحت عنوان «مرابطه» یعنى آمادگى براى حفظ مرزها در برابر هجوم احتمالى دشمن دیده مى شود که احکام خاصى براى آن بیان شده است. (براى کسب اطلاع بیشتر به کتب فقهى مراجعه شود). در بعضى از روایات به علماء و دانشمندان نیز «مرابط» گفته شده است، امام صادق(علیه السلام) طبق روایتى مى فرماید: عُلَماءُ شِیْعَتِنا مُرابِطُونَ فِى الثَّغْرِ الَّذِى یَلِى اِبْلِیْسَ وَ عَفارِیْتَهُ وَ یَمْنَعُونَهُ عَنِ الْخُرُوجِ عَنْ ضُعَفاءِ شِیْعَتِنا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ اِبْلِیْسُ : «دانشمندانِ پیروان ما همانند مرزدارانى هستند که در برابر لشکر ابلیس صف کشیده اند و از حمله آنها به افرادى که قدرت دفاع از خود ندارند جلوگیرى مى کنند» در ذیل این حدیث، مقام و موقعیت آنها، برتر و بالاتر از افسران و مرزدارانى که در برابر هجوم دشمنان اسلام پیکار مى کنند شمرده شده است و این به خاطر آن است که آنها نگهبانان عقائد و فرهنگ اسلامند در حالى که اینها حافظ مرزهاى جغرافیائى هستند. مسلماً ملتى که مرزهاى عقیده اى و فرهنگى او، مورد حملات دشمن قرار گیرد و نتواند به خوبى از آن دفاع کند در مدت کوتاهى از نظر سیاسى و نظامى نیز شکست خواهد خورد. 4 ـ بالاخره، آخرین دستور که همچون چترى بر همه دستورات سابق سایه مى افکند، دستور به پرهیزکارى است، مى فرماید: «تقواى الهى پیشه کنید» ( وَ اتَّقُوا اللّهَ ). «استقامت»، «مصابره» و «مرابطه»، باید آمیخته با تقوا و پرهیزکارى باشد و از هر گونه خودخواهى و ریاکارى و اغراض شخصى به دور گردد. در پایان آیه مى فرماید: «شما در سایه به کار بستن این چهار دستور، مى توانید رستگار شوید . ـ سؤال: گاهى سؤال مى شود: چرا در قرآن جمله هائى با کلمه «لعلّ» شروع شده است؟ مانند جمله لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: «شاید رستگار شوید». و لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونِ: «شاید پرهیزکار شوید». و لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ: «شاید مشمول رحمت شوید». در حالى که کلمه «لعلّ» نوعى تردید را مى رساند که از مقام خداوند داناى به همه چیز، دور است. این جمله اتفاقاً دست آویزى براى پاره اى از دشمنان اسلام شده و مى گویند: اسلام به کسى وعده نجات قطعى نمى دهد و وعده آن آمیخته با تردید است; زیرا بسیارى از این وعده ها با کلمه «لعل» شروع شده است. پاسخ: اتفاقاً این تعبیر یکى از نشانه هاى عظمت، واقع بینى و واقع گوئى قرآن مجید است; زیرا قرآن این کلمه را در جائى به کار مى برد که گرفتن نتیجه احتیاج به شرائطى دارد که به وسیله کلمه «لعل» اشاره اجمالى به آن شرائط شده است. مثلاً سکوت کردن به هنگام شنیدن آیات قرآن و گوش فرا دادن به مضمون آیات به تنهائى کافى نیست، که انسان مشمول رحمت الهى شود، بلکه علاوه بر آن، درک و فهم آیات و به کار بستن آنها نیز لازم است و لذا قرآن مى گوید: وَ اِذا قُرِءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ: «هنگامى که قرآن خوانده مى شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید شاید مشمول رحمت شوید» اگر قرآن مى گفت: حتماً مشمول رحمت خواهید بود، دور از واقع بینى بود; زیرا همان طور که گفتیم این موضوع شرائط دیگرى هم دارد ولى هنگامى که مى گوید: «شاید»، سهم سایر شرایط محفوظ مانده است، اما عدم توجه به این حقیقت، موجب خرده گیرى بر این آیات شده و حتى بعضى از دانشمندان ما نیز معتقد شده اند که «لعلّ» در این گونه موارد معنى «شاید» نمى دهد، در حالى که این سخن نیز یک نوع خلاف ظاهر و بدون دلیل است (دقت کنید). در آیه مورد بحث، با این که اشاره به چهار ماده مهم از عالى ترین دستورهاى اسلامى شده باز براى این که از بقیه برنامه هاى سازنده اسلامى غفلت نشود، کلمه «لعلّ» را به کار برده است. اگر مسلمانان امروز، آیه فوق را به عنوان یک شعار اسلامى در برنامه زندگى خود پیاده کنند بسیارى از مشکلاتى را که اکنون با آن مواجه هستند حل خواهند نمود، امروز ضرباتى بر پیکر اسلام و مسلمین بر اثر زیر پا گذاشتن و یا فراموش کردن همه یا بعضى از این دستورهاى چهارگانه وارد مى شود که بسیار دردناک است. اگر روح استقامت و پایمردى در مسلمانان زنده شود. اگر در برابر افزایش تلاش و کوشش دشمنان، مسلمانان تلاش و کوشش بیشترى از خود نشان دهند. و اگر طبق فرمان مرابطه، مراقبت کافى از مرزهاى جغرافیائى و فرهنگى و عقیده اى بنمایند و هماره در برابر نقشه هاى دشمنان، حالت آماده باش داشته باشند. علاوه بر همه اینها، با تقواى فردى و اجتماعى، گناه و فساد را از جامعه خود دور کنند، پیروزى آنها تضمین خواهد شد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۲۰۰ سوره مبارکه آل عمران ,
ایمان ,
مشکلات ,
استقامت ,
دشمنان ,
پایدار ,
مرز ,
مراقبت ,
مخالفت ,
فرمان ,
فرمان خدا ,
خدا ,
پرهیز ,
رستگار ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 30 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۹۹ سوره مبارکه آل عمران ۱۹۹ وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعینَ لِلّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَریعُ الْحِسابِ ترجمه ۱۹۹ ـ و از اهل کتاب کسانى هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گردیده، ایمان دارند; در برابر (فرمان) خدا خاضعند; و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمى فروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سریع الحساب است. (تمام اعمال نیک آنها را به سرعت حساب مى کند، و پاداش مى دهد). شان نزول این آیه به گفته بیشتر مفسران درباره مؤمنان اهل کتاب است، آنهائى که دست از تعصب هاى ناروا برداشتند و به صفوف مسلمانان پیوستند، که تعداد قابل ملاحظه اى از مسیحیان و یهود را تشکیل مى دادند. ولى به عقیده جمعى از مفسران، آیه در مورد نجاشى زمامدار رعیت پرور حبشه نازل گردید، اگر چه مفهوم آن یک مفهوم وسیع است. در سال نهم هجرى در ماه رجب «نجاشى» وفات یافت، خبر درگذشت او با یک الهام الهى در همان روز به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مسلمانان فرمود: یکى از برادران شما در خارج از سرزمین حجاز از دنیا رفته است، حاضر شوید تا به پاس خدماتى که در حق مسلمانان کرده است بر او نماز گذاریم. بعضى سؤال کردند او کیست؟ فرمود: نجاشى ; آن گاه به اتفاق مسلمانان به قبرستان بقیع آمد و از دور بر او نماز گذاشت و براى او طلب آمرزش کرد و به یاران خود دستور داد آنها نیز چنین کنند. بعضى از منافقان گفتند: محمّد(صلى الله علیه وآله) بر مرد کافرى که هرگز او را ندیده است نماز مى گذارد، و حال آن که آئین او را نپذیرفته است، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت از این روایات استفاده مى شود: نجاشى اسلام را به طور کامل پذیرفته بود، اگر چه به آن تظاهر نمى کرد.
تفسیر سابقاً گفتیم: قرآن در بحث هائى که پیرامون مذاهب دیگر مى کند، هیچ گاه همه را به یک چشم نمى نگرد و رنگ ضدیت با نژاد و جمعیتى به خود نمى گیرد، بلکه داورى او بر اساس برنامه هاى آنهاست، و لذا سهم اقلیت هاى با ایمان و درستکارى را که در میان یک اکثریت گمراه هستند، فراموش نمى کند. در اینجا نیز بعد از سرزنش بسیارى از اهل کتاب به خاطر کتمان آیات خداوند و طغیان و سرکشى آنها، که در آیات سابق به آن اشاره شد، سخن از اقلیتى به میان مى آورد که دعوت پیغمبر را اجابت کردند، و براى آنها پنج صفت ممتاز بیان مى کند، مى فرماید: 1 ـ «آنها کسانى هستند که از جان و دل به خدا ایمان مى آورند» ( وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ ). 2 ـ «آنها به قرآن و آنچه بر شما مسلمانان نازل شده است، ایمان مى آورند» ( وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ ). 3 ـ ایمان آنها به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در حقیقت از ایمان واقعى به کتاب آسمانى خودشان و بشاراتى که در آن آمده است سرچشمه مى گیرد بنابراین: «آنها به آنچه بر خودشان نازل شده نیز ایمان دارند» ( وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ ). 4 ـ «آنها در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند» ( خاشِعینَ لِلّهِ ). و همین خضوع آنهاست که انگیزه ایمان واقعى شده و میان آنها و تعصب هاى جاهلانه، جدائى افکنده است. 5 ـ «آنها هرگز آیات الهى را به بهاى ناچیز نمى فروشند» ( لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلیلاً ). آنها همانند بعضى از دانشمندان یهود که به خاطر حفظ موقعیت خود و ادامه حکومت بر آن جمعیت، و گرفتن رشوه ها، آیات خدا را تحریف مى کردند نیستند، بدیهى است نه تنها به بهاى نا چیز نمى فروشند، که به هیچ بهائى نخواهند فروخت، و اگر تنها اشاره به بهاى ناچیز شده، منظور این است که همانند آن دسته از دانشمندان دنیاپرست دون همت نیستند. به علاوه، اصولاً در برابر آیات خدا انسان هر چیز دریافت کند بى ارزش است. اینها با داشتن آن برنامه روشن و زنده و صفات عالى انسانى، «پاداش خود را در نزد پروردگار خواهند داشت» ( أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ). تعبیر به رَبِّهِمْ: «پروردگارشان» اشاره به نهایت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنها است، و نیز اشاره به این است که خداوند آنها را در مسیر هدایت پرورش مى دهد و یارى مى کند. در پایان آیه مى فرماید: «خداوند با سرعت حساب بندگان را رسیدگى مى کند» ( إِنَّ اللّهَ سَریعُ الْحِسابِ ). بنابراین، نه نیکوکاران براى دریافت پاداش خود گرفتار مشکلى مى شوند، و نه مجازات بدکاران به تأخیر مى افتد. این جمله، هم بشارتى است به نیکوکاران و هم تهدیدى است براى بدکاران. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۹۹ سوره مبارکه آل عمران ,
اهل کتاب ,
خدا ,
نازل ,
ایمان ,
فرمان ,
خاضع ,
بهای ناچیز ,
آیات خدا ,
پاداش ,
پروردگار ,
خداوند ,
سریع الحساب ,
اعمال ,
نیک ,
اعمال نیک ,
به سرعت ,
سرعت ,
حساب ,
مفسران ,
مومنان ,
تعصب ,
ناروا ,
مسلمانان ,
قابل ملاحظه ,
مسیحیان ,
یهود ,
عقیده ,
نجاشی ,
زمامدار ,
رعیت ,
حبشه ,
نماز ,
خدمات ,
برادارن ,
سرزمین حجاز ,
سرزمین ,
حجاز ,
قبرستان ,
بقیع ,
قبرستان بقیع ,
طلب آمرزش ,
آمرزش ,
منافقان ,
کافر ,
اسلام ,
پیامبر ,
حضرت محمد صلی الله علیه و آله ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 30 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مهدویه «أيْنَ جامِعُ الْكَلِمَةِ عَلَى التَّقْوىٰ؟!» کجاست گردآورنده سخن بر پایه تقوا (فرازی از دعای شریف ندبه) تقوا از ریشۀ (وقی) به معنای حفظ و صیانت است، و اسم فاعل آن «التّقی» بمعنای صاحب تقوا، از القاب مبارک حضرت بقیة الله الأعظم (أرواحنا له الفداء) می باشد. چنانچه در حدیث قدسی لوح محفوظ از وجود مبارک آن حضرت با القابی چون «إِمَامٌ تَقِي» یاد شده است. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۳۶، ص ۲۰۸ نیز در فرازی از دعای غیبت حضرت قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) به این لقب مبارک اشاره شده است: «فَإِنَّهُ الْهَادِي وَ الْمُهْتَدِي وَ الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ الطَّاهِرُ التَّقِيُّ»؛ او امام هدايت كننده و هدايت شونده، حضرت قائم، مهدی، پاك و باتقوا است. كمال الدين و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۳ لذا شیعیان حضرتشان، «متّقین» می باشند؛ چنانچه امام باقر (علیه السلام) در تفسیر آیه مبارکه «هُدًى لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» فرمودند: «فَالْآیَتَانِ لِشِیعَتِنَا هُمُ الْمُتَّقُون، الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ هُوَ قِيَامُ الْقَائِمِ»؛ شیعیان همان متقیانِ امام تقی هستند که به حضرت غیب یعنی وجود مبارک حضرت أباصالح المهدی (أرواحنا فداه) و قیام او ایمان دارند. بحارالأنوار، ج ۲۴، ص ۳۵۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۹۶ تا ۱۹۸ سوره مبارکه آل عمران ۱۹۶ لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ ۱۹۷ مَتاعٌ قَلیلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ ۱۹۸ لکِنِ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لِلاْ َبْرارِ ترجمه ۱۹۶ ـ رفت و آمد (پیروزمندانه) کافران در شهرها، تو را نفریبد! ۱۹۷ ـ این متاع ناچیزى است; و سپس جایگاهشان دوزخ است، و چه بد جایگاهى است! ۱۹۸ ـ ولى کسانى که (ایمان دارند، و) از پروردگارشان مى پرهیزند، براى آنها باغ هائى از بهشت است، که از زیر درختانش نهرها جارى است; همیشه در آن خواهند بود. این، (نخستین) پذیرائى است که از سوى خداوند به آنها مى رسد; و آنچه در نزد خداست، براى نیکان بهتر است! شان نزول بسیارى از مشرکان «مکّه» تجارت پیشه بودند، و از این راه ثروت قابل ملاحظه اى به دست آورده، در ناز و نعمت به سر مى بردند. و نیز یهودیان «مدینه» در تجارت مهارت داشتند، و از سفرهاى تجارى خود غالباً با دست پر باز مى گشتند، در حالى که مسلمانان در آن زمان به خاطر شرائط خاص زندگى و از جمله مسأله مهاجرت از «مکّه» به «مدینه» و محاصره اقتصادى از ناحیه دشمنان نیرومند، از نظر وضع مادى بسیار در زحمت بودند، و به عسرت زندگى مى کردند. مقایسه این دو حالت این سؤال را براى بعضى طرح کرده بود که: چرا افراد بى ایمان این چنین در ناز و نعمتند، اما افراد با ایمان در رنج و عذاب، و فقر و پریشانى زندگى مى کنند؟ آیات فوق نازل شد و به این سؤال پاسخ گفت.
تفسیر سؤالى که در شأن نزول بالا براى جمعى از مسلمانان عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله)، مطرح بود یک سؤال عمومى و همگانى براى بسیارى از مردم در هر عصر و زمان است، آنها غالباً زندگى مرفه و پر ناز و نعمت گردنکشان و طغیانگران و فراعنه و افراد بى بند و بار را، با زندگى پر مشقت جمعى از افراد با ایمان مقایسه مى کنند و مى گویند: چرا آنها با آن همه جنایت و آلودگى، زندگى مرفه اى دارند، و اما اینها با داشتن ایمان و تقوى در سختى به سر مى برند؟ و گاهى این موضوع در افراد سست ایمان ایجاد شک و تردید مى کند. این سؤال اگر به دقت بررسى شود و عوامل مطلب در دو طرف تجزیه و تحلیل گردد، پاسخ هاى روشنى دارد، که آیه فوق به بعضى از آنها اشاره کرده است و با دقت و مطالعه، به بعضى دیگر مى توانیم دست یابیم. آیه مى فرماید: «رفت و آمد پیروزمندانه کافران در شهرهاى مختلف هرگز تو را نفریبد» ( لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ ). گرچه مخاطب در آیه شخص پیامبر است ولى روشن است منظور عموم مسلمانان مى باشند. در آیه بعد مى فرماید: «این پیروزى ها و درآمدهاى مادى بى قید و شرط، پیروزى هاى زودگذر و اندک اند» ( مَتاعٌ قَلیلٌ ). سپس اضافه مى کند: به دنبال این پیروزى ها، عواقب شوم و مسئولیت هاى آن، دامان آنها را خواهد گرفت و جایگاهشان دوزخ است چه جایگاه بد و آرامگاه نامناسبى» ( ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ ). آیه فوق در حقیقت اشاره به دو نکته مى کند: نخست، این که بسیارى از پیروزى هاى طغیانگران و ستمکاران ابعاد محدودى دارد، همان طور که محرومیت ها و ناراحتى هاى بسیارى از افراد باایمان نیز، محدود است، نمونه زنده این موضوع را در وضع مسلمانان آغاز اسلام و دشمنان آنها مى توانیم مشاهده کنیم، حکومت اسلام چون در آن زمان به شکل نهالى نوخاسته بود، و از طرف دشمنان نیرومندى که همچون طوفان بر او مى تاختند تهدید مى شد، بسیار پر و بال بسته بود، به خصوص این که مهاجرت مسلمانان «مکّه» آنها را که در اقلیت بودند، به کلى از هستى ساقط کرده بود، و این وضع، مخصوص آنها نبود، بلکه تمام طرفداران یک انقلاب بنیادى و روحانى در یک جامعه فاسد، یک دوران محرومیت شدید در پیش خواهند داشت. ولى مى دانیم این وضع زیاد طولانى نشد، حکومت اسلام ریشه هاى محکمى پیدا کرد و شاخه هاى آن نیرومند و قوى شد، سیل ثروت به کشور اسلام سرازیر گردید و دشمنان سرسخت که در ناز و نعمت بودند به خاک سیاه نشستند، این همان چیزى است که با جمله «مَتاعٌ قَلِیْلٌ» در آیه به آن اشاره شده است. دیگر این که: موفقیت هاى مادى جمعى از افراد بى ایمان بر اثر این است که در جمع آورى ثروت هیچ گونه قید و شرطى براى خود قائل نیستند، و از هر طریقى خواه مشروع، یا نا مشروع، و حتى با مکیدن خون بینوایان براى خود ثروت اندوزى مى کنند، در حالى که مؤمنان براى رعایت اصول حق و عدالت، محدودیت هائى دارند و باید هم داشته باشند. بنابراین، نمى توان حال این دو را با هم مقایسه کرد، اینها احساس مسئولیت مى کنند، در حالى که آنها هیچگونه مسئولیتى براى خود احساس نمى کنند، و از آنجا که عالم، عالم اختیار و آزادى اراده است، خداوند هر دو دسته را آزاد گذاشته تا سرانجام، هر یک به نتیجه اعمال خود برسند. و این همان است که در آیه فوق به آن اشاره شده: «ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ»
سرانجام در سومین آیه مورد بحث، پایان کار پرهیزکاران چنین بیان مى گردد و مى فرماید: «ولى کسانى که تقواى الهى را پیشه کردند (و براى رسیدن به سرمایه هاى مادى موازین حق و عدالت را در نظر گرفتند، و یا به خاطر ایمان به خدا از وطن هاى خود آواره شدند و در محاصره اجتماعى و اقتصادى قرار گرفتند) در برابر این مشکلات، خداوند باغ هائى از بهشت در اختیار آنان مى گذارد که نهرهاى آب از زیر درختان آن جارى است و جاودانه در آن مى مانند» ( لکِنِ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها ). پس از آن مى افزاید: «باغ هاى بهشت با آن همه مواهب مادى، نخستین وسیله پذیرایى از پرهیزکاران مى باشد» ( نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللّهِ ). «نُزُل» در لغت، به معناى چیزى است که براى پذیرائى میهمان آماده مى شود و بعضى گفته اند: نخستین چیزى که به وسیله آن از مهمان پذیرائى مى شود ـ همانند شربت یا میوه اى است که در آغاز ورود براى میهمان مى آورند ـ . و اما پذیرائى مهم تر و عالى تر همان نعمت هاى روحانى و معنوى است که در پایان آیه به آن اشاره شده، مى فرماید: آنچه در نزد خداست براى نیکان بهتر است» ( وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لِلاْ َبْرارِ ). یکى دیگر از علل پیشرفت بعضى از افراد بى ایمان، و عقب ماندگى جمعى از مؤمنان این است که: دسته اول در عین نداشتن ایمان گاهى نقاط قوتى دارند که در پرتو آن پیروزى هاى چشمگیرى به دست مى آورند، و دسته دوم، در عین داشتن ایمان نقاط ضعفى دارند که همان موجب عقب افتادگى آنان مى شود. مثلاً: افرادى را مى شناسیم که در عین بیگانگى از خدا در کارهاى زندگى جدى، مصمم، داراى پشتکار، استقامت، هماهنگى با یکدیگر و آگاهى از وضع زمان هستند. این افراد، در زندگى مادى مسلماً پیروزى هائى به دست مى آورند، و در حقیقت یک سلسله از برنامه هاى اصیل دینى را بدون استناد به دین پیاده مى کنند. در مقابل افرادى هستند که پایبند به عقائد مذهبى هستند، ولى بسیارى از دستورات عملى را فراموش کرده اند آنها افرادى بى حال، کم شهامت، فاقد استقامت، پشتکار و کاملاً پراکنده و از هم جدا مى باشند، مسلماً آنها در زندگى مواجه با شکست هاى پى در پى مى شوند. ولى این شکست ها نه به خاطر ایمان است، که به خاطر نقاط ضعفى است که دارند، آنها گاهى چنین تصور مى کنند: تنها با خواندن نماز و گرفتن روزه باید در همه کارها پیروز شوند در حالى که دین یک سلسله برنامه هاى عملى براى پیشرفت در زندگى آورده که فراموش کردن آنها با شکست و ناکامى همراه است. خلاصه هر یک از این دو دسته، داراى نقاط ضعف و قوتى هستند، که هر کدام از اینها آثارى دارد منتهى هنگام محاسبه، گاهى این آثار با یکدیگر اشتباه مى شوند. مثلاً: فرد بى ایمانى داراى جدیت و پشتکار است، چون بى ایمان است آرامش دل و جان و هدف عالى انسانى و عواطف پاک مردمى ندارد، اما چون جدى و با استقامت است در زندگى مادى پیش مى رود. در اینجا بعضى سؤال مى کنند: چرا این فرد بى ایمان در زندگى پیروز شده؟ مثل این که خیال مى کنند عامل پیروزى چیز دیگرى بوده است. این موضوع، هم درباره یک فرد صادق است، و هم مى توان آن را در سطح یک کشور نیز پیاده کرد. ضمناً عوامل سه گانه اى (محدودیت پیروزى ها، عدم رعایت قید و شرط در جمع ثروت، جدیت و پشتکار، هماهنگى و...) که براى پیروزى افراد بى ایمان و شکست بعضى از افراد با ایمان گفته شد، همه در یک جا صدق نمى کند بلکه هر کدام مخصوص به موردى است. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۹۶ تا ۱۹۸ سوره مبارکه آل عمران ,
رفت و آمد ,
پیروزمندانه ,
کافران ,
شهر ,
فریب ,
متاع ,
ناچیز ,
جایگاه ,
دوزخ ,
بد ,
ایمان ,
پروردگار ,
پرهیز ,
باغ ,
بهشت ,
درختان ,
نهر ,
جاری ,
همیشه ,
خدا ,
نیکان ,
مشرکان ,
مکه ,
مدینه ,
ثروت ,
تجارت ,
یهودیان ,
مهارت ,
سفر تجاری ,
سفر ,
تجاری ,
محاصره ,
اقتصادی ,
محاصره اقتصادی ,
ئشمنان ,
نیرومند ,
وضع مادی ,
مادی ,
زحمت ,
عسرت ,
زندگی ,
ناز و نعمت ,
بی ایمان ,
با ایمان ,
رنج ,
عذاب ,
فقر ,
پریشانی ,
شیعیان ,
تقوا ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 29 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۹۵ سوره مبارکه آل عمران ۱۹۵ فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِل مِنْکُمْ مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی سَبیلی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لاَ ُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لاَُدْخِلَنَّهُمْ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب ترجمه ِ ۱۹۵ ـ خداوند درخواست آنها را پذیرفت; (و فرمود:) من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد; شما هم نوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه هاى خود بیرون رانده شدند، و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را مى بخشم; و آنها را در باغ هاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد مى کنم. این پاداشى است از طرف خداوند; و بهترین پاداش ها نزد پروردگار است. شان نزول آیات پیشین سخن درباره صاحبان عقل و خرد بود، و در این آیه، نتیجه اعمال آنها را مورد توجه قرار مى دهد، شروع آیه با «فاء تفریع» روشن ترین دلیل این پیوند است. با این حال، شأن نزول هائى براى آیه در روایات و کلمات مفسران آمده است که البته منافاتى با پیوستگى آیه با آیات قبل ندارد. از جمله نقل شده است: «ام سلمه» (یکى از همسران رسول خدا) خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: در قرآن از جهاد، هجرت و فداکارى مردان، فراوان بحث شده، آیا زنان هم در این قسمت سهمى دارند؟ آیه فوق نازل شد و به این سؤال پاسخ گفت و نیز نقل شده: على(علیه السلام) هنگامى که با «فَواطم» (فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر پیامبر و فاطمه دختر زبیر) از «مکّه» به «مدینه» هجرت کرد، و «ام ایمن» یکى دیگر از زنان با ایمان در بین راه نیز به آنها پیوست، آیه فوق نازل گردید همان طور که اشاره کردیم وجود این شأن نزول ها براى آیه فوق، منافاتى با پیوستگى آن با آیات قبل ندارد همان طور که بین این دو شأن نزول نیز منافاتى نیست.
تفسیر در پنج آیه گذشته، فشرده اى از ایمان، برنامه هاى عملى و درخواست هاى صاحبان فکر و خرد و نیایش هاى آنها بیان شد، به دنبال آن در این آیه مى فرماید: «پروردگارشان، بلافاصله درخواست آنها را پذیرفت» ( فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ ). تعبیر به رَبُّهُمْ: «پروردگارشان» حکایت از نهایت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنان دارد. آن گاه براى این که اشتباه نشود و ارتباط پیروزى و نجات آدمى با اعمال و کردار او قطع نگردد، بلافاصله مى فرماید: «من هرگز عمل هیچ عمل کننده اى از شما را ضایع نمى کنم» ( أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِل مِنْکُمْ ). در این جمله هم اشاره به اصل عمل شده و هم اشاره به عامل و کننده کار، تا معلوم شود محور اصلى پذیرش و استجابت دعا، اعمال صالح ناشى از ایمان است و درخواست هائى فوراً به اجابت مى رسد که بدرقه آن عمل صالح بوده باشد. سپس براى این که تصور نشود این وعده الهى اختصاص به دسته معینى دارد، صریحاً مى فرماید: «این عمل کننده خواه مرد باشد یا زن تفاوتى نمى کند» ( مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى ). زیرا همه شما در آفرینش به یکدیگر بستگى دارید «بعضى از شما از بعض دیگر تولد یافته اید» زنان از مردان و مردان از زنان ( بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض ). جمله «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض» ممکن است اشاره به این باشد که: شما همه پیروان یک آئین و طرفدار یک حقیقت هستید و با یکدگر همکارى دارید، بنابراین، دلیلى ندارد که خداوند، در میان شما تبعیض قائل شود. پس از آن نتیجه گیرى مى شود که: «بنابراین، تمام کسانى که در راه خدا هجرت کرده اند، از خانه و وطن خود بیرون رانده شده اند، در راه خدا آزار دیده اند و جهاد کرده و کشته داده اند، نخستین احسانى که از طرف خداوند در حق آنان خواهد شد این است که خداوند، قسم یاد کرده گناهان آنها را خواهد بخشید و تحمل این شدائد و رنج ها را کفاره گناهانشان قرار مى دهد تا به کلى از گناه پاک شوند» ( فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی سَبیلی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لاَ ُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ ). سپس مى فرماید: علاوه بر این که گناهان آنها را مى بخشم به طور مسلّم «آنها را در بهشتى جاى مى دهم که از زیر درختان آن، نهرها در جریان است و مملوّ از انواع نعمت ها است» ( وَ لاَُدْخِلَنَّهُمْ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ ). «این پاداشى است که به پاس فداکارى آنها از ناحیه خداوند، به آنها داده مى شود و بهترین پاداش ها و اجرها در نزد پروردگار است» ( ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ ). اشاره به این که پاداش هاى الهى براى مردم این جهان، به طور کامل قابل توصیف نیست همین اندازه باید بدانند که از هر پاداشى بالاتر است. از آیه فوق، به خوبى استفاده مى شود: نخست باید در پرتو اعمال صالح از گناهان پاک شد، سپس وارد بساط قرب پروردگار و بهشت و نعمت هاى او گردید; زیرا در آغاز مى فرماید: «لاَ ُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ» سپس «وَ لاَُدْخِلَنَّهُمْ جَنّات...» ، به عبارت دیگر، بهشت جاى پاکان است و تا کسى پاک نشود در آن راه نخواهد یافت. آیه فوق، همانند آیات بسیار دیگر از قرآن مجید، زن و مرد را در پیشگاه خدا و در وصول به مقامات معنوى در شرائط مشابه، یکسان مى شمارد و هرگز اختلاف جنسیت و تفاوت ساختمان جسمانى و به دنبال آن پاره اى از تفاوت ها در مسئولیت هاى اجتماعى را دلیل بر تفاوت میان این دو، از نظر به دست آوردن تکامل انسانى نمى شمارد، بلکه هر دو را از این نظر کاملاً در یک سطح قرار مى دهد، لذا آنها را با هم ذکر کرده است. این موضوع درست به آن میماند که از نظر انضباط ادارى یک نفر را به عنوان رئیس، انتخاب مى کنند و دیگرى را به عنوان معاون و یا عضو، رئیس باید توانائى بیشتر و یا تجربه و اطلاعات وسیع ترى در کار خود داشته باشد، ولى این تفاوت، و سلسله مراتب هرگز دلیل بر این نیست که شخصیت انسانى و ارزش وجودى رئیس از معاون یا کارمندانش بیشتر است. قرآن مجید با صراحت مى گوید: وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیْها بِغَیْرِ حِساب: «هر کس از مرد و زن عمل شایسته انجام دهد و ایمان داشته باشد داخل بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزى داده مى شود (و از مواهب روحانى و جسمانى آن جهان برخوردار مى گردد). و در آیه دیگر مى خوانیم: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ: «هر کس از مرد و زن، عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد به او حیات و زندگى پاکیزه اى مى بخشیم و پاداش آنها را طبق بهترین عمل آنها خواهیم داد» این آیات، و آیات دیگر در عصر و زمانى نازل گردید که بسیارى از ملل دنیا در انسان بودن جنس زن، تردید داشتند و آن را یک موجود نفرین شده، و سرچشمه گناه، انحراف و مرگ مى دانستند!. بسیارى از ملل پیشین، حتى معتقد بودند: عبادات زن در پیشگاه خدا مقبول نیست. بسیارى از یونانى ها زن را یک موجود پلید و از عمل شیطان مى دانستند. رومى ها و بعضى از یونانى ها معتقد بودند: اصولاً زن داراى روح انسانى نیست و بنابراین روح انسانى منحصراً در اختیار مردان است. جالب این که تا همین اواخر علماى مسیحى در اسپانیا در این باره بحث مى کردند که آیا زن مثل مرد، روح انسانى دارد و روح او بعد از مرگ جاودان خواهد ماند یا نه؟ و پس از مباحثاتى به اینجا رسیدند که چون روح زن برزخى است میان روح انسان و حیوان، جاویدان نیست به جز روح مریم! 3 از اینجا روشن مى شود این که: پاره اى از افراد بى اطلاع، گاهى اسلام را متهم مى کنند که اسلام دین مردها است نه زن ها، چه اندازه از حقیقت دورند، به طور کلى اگر در پاره اى از قوانین اسلام، به خاطر تفاوت هاى جسمى و عاطفى که میان زن و مرد وجود دارد تفاوت هائى از نظر مسئولیت هاى اجتماعى دیده مى شود، به هیچ وجه به ارزش معنوى زن لطمه نمى زند، و از این لحاظ، زن و مرد با یکدیگر تفاوتى ندارند و درهاى سعادت به طور یکسان به روى هر دو باز است، چنان که در آیه مورد بحث خواندیم: بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض: «همه از یک جنس و یک جامعه هستید». منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۹۵ سوره مبارکه آل عمران ,
خداوند ,
درخواست ,
عمل ,
عمل کننده ,
زن ,
مرد ,
ضایع ,
جنس ,
در راه خدا ,
راه خدا ,
خانه ,
آزار ,
جنگ ,
کشته ,
کشته شدن ,
یقین ,
گناهان ,
بخشش ,
باغ هاى بهشتى ,
باغ بهشتى ,
باغ ,
بهشتی ,
بهشت ,
درختان ,
نهر ,
پاداش ,
پروردگار ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 28 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
محرّم ـآغاز ایّام حسینی اوّلین روز از ماه حزن و اندوه آل محمّد علیهم السلام است که همه ی انبیاء و ملائکه و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام محزون اند. باید گفت : ماه حزن و اندوه تمام عالم است، چرا که همه ساله از اوّل محرّم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره سیّد الشهداء علیه السلام را از عرش خدا رو به زمین می آویزند و حزن و اندوه عالم را فرا می گیرد. (۱) همچنین آغاز مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله علیه السلام است، که مردم را به امور اعتقادی خویش آشنا می کند، و دستورات دین خود را از حسینیه ها و تکایا و مساجد به خانه های فکر و دل خود به ارمغان می برند. شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام و اشک بر سیّد الشهداء علیه السلام، از وظایف ما در زمان غیبت امام زمان علیه السلام است. منبع : ۱. خصائص الزینبیه : ص ۴۹ (۱۳۱)، خصیصه نوزدهم.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مرحوم میرزا جوادآقای ملکی تبریزی رضوان الله تعالی علیه درباره مراقبات ماه محرم مینویسد : «سزاوار است حال دوستان آل محمد - که رحمت خدا بر آنان باد - به حکم دوستى و وفا و ایمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول کریم، در #دهه_اول_محرم تغییر کرده و در دل و سیماى خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهاى بزرگ و دردناک را آشکار کنند. باید مقدارى از لذائذ زندگى را که از خوردن و نوشیدن و حتى خوابیدن و گفتن به دست مىآید ترک کرده و مانند کسى باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است. نباید احترام خود و نزدیکانشان باشد و لازم است که خدا و پیامبر و امامش - رحمت خداوند بر آنان باد - را بیش از خود، فرزندان و نزدیکانش دوست داشته باشد. بنابراین دوستانش باید کارهایى را که مناسب این مصیبت بزرگ است، به خاطر مواسات با آن حضرت در این مصیبت ، انجام دهند؛ به گونهاى که گویا این مصیبت بر خود، عزیزان و فرزندان یا خویشان آنان وارده شده است. زیرا امام به فرموده جدش(ص) سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان است و به این جهت که او این مصیبتها را پذیرفت و وجود شریف خود را فداى پیروان خود کرد تا آنها را از عذاب دردناک رهایى بخشد.» . منبع : کتاب المراقبات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۹۰ تا ۱۹۴ سوره مبارکه آل عمران ۱۹۰ إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآَیات لاِ ُولِی الأَلْبابِ ۱۹۱ الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ ۱۹۲ رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصار ۱۹۳رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلاْ ِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الأَبْرارِ ۱۹۴ رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ ترجمه ۱۹۰ ـ مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه هاى (روشنى) براى خردمندان است. ۱۹۱ ـ همان ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد مى کنند; و در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین مى اندیشند; (و مى گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار. ۱۹۲ ـ پروردگارا! هر که را تو (به خاطر اعمالش) به آتش افکنى، او را خوار و رسوا ساخته اى; و براى افراد ستمگر هیچ یاورى نیست! ۱۹۳ ـ پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت مى کرد که: «به پروردگار خود، ایمان بیاورید»! و ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدى هاى ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران! ۱۹۴ ـ پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچ گاه از وعده خود، تخلف نمى کنى. تفسیر آیات قرآن تنها براى خواندن نیست، بلکه براى فهم و درک مردم نازل شده و تلاوت و خواندن آیات، مقدمه اى است، براى اندیشیدن، لذا در آیه فوق نخست اشاره به عظمت آفرینش آسمان و زمین کرده، مى فرماید: «در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز، نشانه هاى روشنى براى صاحبان خرد و اندیشمندان است» ( إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآَیات لاِ ُولِی الأَلْبابِ ) و به این ترتیب، مردم را به اندیشه در این آفرینش بزرگ، جلب و جذب مى کند، تا هر کس به اندازه پیمانه استعداد و تفکرش از این اقیانوس بى کران سهمى ببرد و از سرچشمه صاف اسرار آفرینش، سیراب گردد. به راستى، جهان آفرینش، و نقش هاى بدیع و طرح هاى زیبا و دل انگیز آن و نظامات خیره کننده اى که بر آنها حکومت مى کند کتاب فوق العاده بزرگى است که هر حرف و کلمه آن دلیل بسیار روشن، بر وجود و یکتائى آفریدگار جهان است نقشه دلربا و شگفت انگیزى که، در گوشه و کنار این جهان و در پهنه هستى به چشم مى خورد، آن چنان قلوب صاحبان خرد را به خود جذب مى کند، که در جمیع حالات خود، چه ایستاده و چه نشسته و چه در حالى که در بستر آرمیده، و به پهلو خوابیده اند، به یاد پدید آورنده این نظام و اسرار شگرف آن مى باشند، لذا در آیه بعد مى فرماید: «خردمندان آنها هستند که در حال قیام و قعود و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، خدا را یاد مى کنند و در اسرار خلقت آسمان ها و زمین مى اندیشند» ( الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ). یعنى همیشه و در همه حال، غرق این تفکر حیات بخشند. در این آیه، نخست اشاره به «ذکر» و سپس اشاره به «فکر» شده است، یعنى تنها یادآورى خدا کافى نیست، آن گاه این یادآورى ثمرات ارزنده اى خواهد داشت که آمیخته با تفکر باشد، همان طور که تفکر در خلقت آسمان و زمین اگر آمیخته، با یاد خدا نباشد، نیز به جائى نمى رسد. چه بسیارند دانشمندانى که در مطالعات فلکى خود و تفکر مربوط به خلقت کرات آسمانى، این نظام شگفت انگیز را مى بینند اما چون بیاد خدا نیستند، و عینک توحید بر چشم ندارند و از زاویه شناسائى مبدأ هستى به آنها نگاه نمى کنند، از آن نتیجه لازم تربیتى و انسانى را نمى گیرند. همانند کسى که غذائى مى خورد که تنها جسم او را قوى مى کند، و در تقویت اندیشه و فکر و روح او اثرى ندارد. تفکر و اندیشه، در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین به انسان آگاهى خاصى مى دهد، و نخستین اثر آن توجه به بیهوده نبودن خلقت است; زیرا جائى که انسان در هر موجود کوچکى، از این جهان بزرگ، هدفى مى بیند، آیا مى تواند باور کند مجموعه جهان، بى هدف باشد. در ساختمان مخصوص اعضاى پیکر یک گیاه، هدف هاى روشنى مى بینیم، قلب انسان، حفره ها و دریچه هاى آن هر کدام برنامه و هدفى دارند، ساختمان طبقات چشم هر کدام به خاطر منظورى است، حتى مژه ها و ناخن ها هر یک، نقشى معین بر عهده دارند. آیا ممکن است ذرات یک موجود، هر کدام داراى هدف خاصى باشد، اما مجموعه آن، مطلقاً هدفى نداشته باشد؟! لذا خردمندان، با توجه به این حقیقت، همواره این زمزمه را سر مى دهند: «خداوندا! این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدى» ( رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً ). بار الها! این جهان بى نهایت بزرگ، و این نظام شگفت انگیز، همه روى حکمت، مصلحت و هدف صحیح آفریده شده اند، همگى نشانه وحدانیت تو است و تو از کردار عبث و بیهوده منزهى! صاحبان عقل و خرد، پس از اعتراف به وجود هدف در آفرینش، بلافاصله به یاد آفرینش خود مى افتند و مى فهمند انسان که میوه این جهان هستى است، بیهوده آفریده نشده و هدفى جز تربیت و پرورش و تکامل وى در کار نبوده او تنها براى زندگى زودگذر و کم ارزش این جهان آفریده نشده است، بلکه سراى دیگر در پیش دارد که در آنجا پاداش و کیفر اعمال در برابر او قرار مى گیرد، و در این موقع است که متوجه مسئولیت هاى خود مى شوند، و از خدا تقاضاى توفیق انجام آنها را مى طلبند، تا از کیفر او در امان باشند و لذا مى گویند: خداوندا! «تو پاک و منزهى، ما را از عذاب آتش نگاهدار» ( سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ) اولوا الالباب با مطالعه و دقت در نظام جهان آفرینش با همان حال و هوا چنین ادامه مى دهند: «بار الها! هر که را تو (بر اثر اعمالش) به دوزخ افکنى، او را خوار و رسوا ساخته اى، و این گونه افراد ستمگر، یاورى ندارند» ( رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصار ). از این جمله استفاده مى شود، خردمندان بیش از آنچه از آتش دوزخ مى ترسند، از رسوائى وحشت دارند، و همین است حال افراد با شخصیت، آنها حاضرند همه گونه رنج و ناراحتى را تحمل کنند، اما حیثیت و آبروى آنها محفوظ بماند. بنابراین، دردناک ترین عذاب رستاخیز، براى این دسته، همان رسوائى در پیشگاه خدا، و بندگان خدا است. نکته نهفته در جمله «ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصار» این است که: خردمندان، پس از آشنائى با اهداف تربیتى انسان، به این حقیقت مى رسند که تنها وسیله پیروزى و نجات انسان، اعمال و کردار اوست، و بنابراین، افراد ستمگر نمى توانند یاورى داشته باشند; زیرا یاور اصلى که همان عمل پاک است را از دست داده اند. و تکیه روى کلمه ظلم یا به خاطر اهمیت این گناه از میان گناهان است و یا به خاطر آن است که تمام گناهان بازگشت به ظلم و ستم بر خویشتن مى کند. البته این آیه، منافاتى با مسأله «شفاعت» (به معنى صحیح) ندارد; زیرا همان طور که در بحث شفاعت گفتیم، شفاعت ، نیاز به آمادگى خاصى در شفاعت شونده دارد، و این آمادگى، در پرتو پاره اى از اعمال نیک پیدا مى شود. صاحبان عقل و خرد، پس از دریافت هدف آفرینش، به این نکته نیز متوجه مى شوند که این راه پر فراز و نشیب را هرگز نمى توانند بدون رهبران الهى بپیمایند. به همین دلیل، همواره مترصد شنیدن صداى منادیان ایمان و راستین هستند که به محض شنیدن نخستین نداى آنها، به سرعت به سوى آنها بشتابند، و پس از کنجکاوى و بررسى لازم، دعوت آنها را پاسخ گویند، و با تمام وجود خود، ایمان آورند. و در چنین حالى است که به پیشگاه پروردگار خود، عرض مى کنند: «بار الها! ما صداى، منادى توحید را شنیدیم که ما را به سوى ایمان دعوت مى کرد، که به پروردگار خود ایمان آورید و ما به دنبال آن ایمان آوردیم» ( رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلاْ ِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا ). بار الها! اکنون که چنین است و ما با تمام وجود خود، ایمان آورده ایم، اما از آنجا که در معرض وزش طوفان هاى شدید غرائز گوناگون قرار داریم، گاهى لغزش هائى از ما سر مى زند و مرتکب گناهانى مى شویم، «خداوندا! ما را ببخش! گناهان ما را بیامرز! لغزش هاى ما را پوشیده دار و ما را با نیکان و در راه و رسم آنان، بمیران!» ( رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الأَبْرارِ ). آنها آن چنان به اجتماع انسانى پیوسته اند و از تکروى و فردپرستى، بیزارند که از خدا مى خواهند نه تنها حیات و زندگى آنها با نیکان و پاکان باشد، که مرگ آنها، اعم از مرگ طبیعى یا شهادت در راه خدا، در جمع نیکان و با راه و رسم آنها صورت گیرد، که مردن در میان جمع بدان، مرگى مضاعف است. در اینجا سؤالى پیش مى آید که با تقاضاى آمرزش گناهان، پوشیدن سیئات و بخشش آنها چه معنى دارد؟. با توجه به سایر آیات قرآن پاسخ این سؤال روشن مى شود; زیرا از آیه 31 سوره «نساء»: اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرُ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ: «اگر از گناهان کبیره دورى کنید ما سیئات شما را مى پوشانیم و از بین مى بریم» چنین استفاده مى شود که سیئات به گناهان صغیره گفته مى شود. بنابراین، خردمندان نخست از خدا تقاضاى عفو از لغزش هاى بزرگ مى کنند و به دنبال آن تقاضاى از بین رفتن آثار گناهان صغیره دارند.
آنها در آخرین مرحله و پس از پیمودن راه توحید و ایمان به رستاخیز و اجابت دعوت پیامبران و انجام وظائف و مسئولیت هاى خویش از خداى خود تقاضا مى کنند و مى گویند اکنون که ما به پیمان خویش وفا کردیم «بار الها! آنچه را به وسیله پیامبران وعده و مژده دادى به ما مرحمت کن، و ما را در روز رستاخیز رسوا مگردان; زیرا تو هرگز از آنچه وعده مى دهى تخلف نمى کنى» ( رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ ). تکیه کردن روى عنوان «رسوا نشدن» بار دیگر این حقیقت را تأکید مى کند که آنها به خاطر اهمیتى که براى شخصیت خویش قائلند، رسوائى را از دردناکترین مجازات ها مى دانند و لذا انگشت روى آن مى گذارند. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: «هر کسى را که کار مهمى پیش آید پنج بار بگوید: «رَبَّنا» خداوند او را از آنچه مى ترسد رهائى مى بخشد و به آنچه امید دارد نائل مى گرداند. عرض کردند: چگونه پنج بار «رَبَّنا» بگوید؟ فرمود: این آیات را که مشتمل بر پنج «رَبَّنا» است بخواند و به دنبال آن اجابت پروردگار است; زیرا مى فرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ...» نا گفته پیداست تأثیر واقعى و عمیق این آیات، در صورتى است که زبان انسان هماهنگ با دل و عمل انسان باشد. مضمون آیات که طرز تفکر خردمندان و عشق و علاقه آنها را به خدا و توجه آنها را به مسئولیت ها و انجام اعمال نیک مى رساند، در جان آنها جایگزین شود. و همان حال خضوع و خشوع را پیدا کنند که خردمندان با ایمان، به هنگام مناجات با خداى خود، پیدا مى کردند. تمام آیات قرآن داراى اهمیت است; زیرا همگى کلام خداست، و براى تربیت و نجات بشریت نازل شده است، ولى در میان آنها بعضى درخشندگى خاصى دارد، از جمله پنج آیه فوق، از فرازهاى تکان دهنده قرآن است، که مجموعه اى از معارف دینى آمیخته با لحن لطیف مناجات و نیایش، در شکل یک نغمه آسمانى مى باشد، و لذا در احادیث و روایات، اهمیت خاصى به این آیات داده شده است. «عطاء بن ابى ریاح» مى گوید: روزى نزد «عایشه» رفتم، از او پرسیدم: شگفت انگیزترین چیزى که در عمرت از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، دیدى چه بود؟ گفت: کار پیامبر همه اش شگفت انگیز بود. ولى از همه عجیب تر این که: شبى از شب ها که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در منزل من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود، از جا برخاست، لباس پوشید، وضو گرفت و به نماز ایستاد. و آن قدر در حال نماز و در جذبه خاص الهى اشک ریخت، که جلو لباسش از اشک چشمش تر شد، سپس سر به سجده نهاد، و چندان گریست که زمین از اشک چشمش تر شد. و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود. هنگامى که «بلال» او را به نماز صبح خواند، پیامبر را گریان دید. عرض کرد: چرا چنین گریانید؟ شما که مشمول لطف خدا هستید؟ فرمود: أَ فَلا أَکُونُ لِلّهِ عَبْداً شَکُوراً: «آیا نباید بنده شکرگزار خدا باشم»؟ چرا نگریم؟ خداوند در شبى که گذشت، آیات تکان دهنده اى بر من نازل کرده است. و سپس شروع به خواندن پنج آیه فوق کرد. و در پایان فرمود: وَیْلٌ لِمَنْ قَرَأَها وَ لَمْ یَتَفَکَّرْ فِیْها: «واى به حال آن کس که آنها را بخواند و در آنها نیندیشد» جمله اخیر که افراد را با تأکید فراوان به تفکر ـ هنگام تلاوت این آیات ـ امر مى کند، در روایات متعددى با عبارات گوناگون نقل شده است. در روایتى از على(علیه السلام) نقل شده که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) هر گاه، براى نماز شب برمى خاست، نخست مسواک مى کرد، و سپس نظرى باسمان مى افکند، و این آیات را زمزمه مى نمود در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز دستور داده شده هر کس براى نماز شب برمى خیزد این آیات را تلاوت کند «نوف بکّالى»، که از یاران خاص على(علیه السلام) بود، مى گوید: «شبى در خدمتش بودم، هنوز چشم مرا خواب نگرفته بود، دیدم امام(علیه السلام) برخاست، و شروع به خواندن این آیات کرده. سپس مرا صدا زده، گفت: اى نوف! خوابى، یا بیدار؟ عرض کردم: بیدارم، و صحنه آسمان را تماشا مى کنم. فرمود: خوشا آنان که آلودگى هاى زمین را نپذیرفتند و به این راه آسمان، پیش رفتند (از چهار دیوار عالم ماده بیرون پریدند و روح بلند آنها ملکوت آسمان ها را سیر مى کند)» منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۹۰ تا ۱۹۴ سوره مبارکه آل عمران ,
آفرینش ,
آسمان ,
شب و روز ,
خردمندان ,
خدا ,
ایستاده ,
نشسته ,
پهلو ,
اسرار ,
اندیشه ,
عذاب ,
آتش ,
پروردگارا ,
خوار ,
رسوا ,
ستمگر ,
یاور ,
منادى ,
ایمان ,
دعوت ,
پروردگار ,
گناهان ,
بخشش ,
بدی ,
پوشاندن ,
نیکان ,
مردن ,
پیامبر ,
وعده ,
روز رستاخیز ,
رستاخیز ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 28 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
آیات ۱۸۸ تا ۱۸۹ سوره مبارکه آل عمران ۱۸۸ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَة مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ ۱۸۹ وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ ترجمه ۱۸۸ ـ گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال مى شوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکى) که انجام نداده اند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهى) برکنارند! (بلکه) براى آنها، عذاب دردناکى است! ۱۸۹ ـ و حکومت آسمان ها و زمین، از آن خداست; و خدا بر همه چیز تواناست. شان نزول محدثان و مفسران شأن نزول هاى متعددى براى آیه فوق نقل کرده اند، از جمله این که: جمعى از یهود به هنگامى که آیات کتب آسمانى خویش را تحریف و کتمان مى کردند و به گمان خود، از این رهگذر نتیجه مى گرفتند، از این عمل خود بسیار شاد و مسرور بودند، و در عین حال دوست مى داشتند: مردم آنها را عالم و دانشمند و حامى دین و وظیفه شناس بدانند، آیه فوق نازل شد، و به پندار غلط آنها پاسخ گفت بعضى دیگر گفته اند: آیه، درباره منافقان است، هنگامى که یکى از جنگ هاى اسلامى پیش مى آمد، آنها با انواع بهانه ها، از شرکت در میدان جنگ خوددارى مى کردند، به هنگامى که جنگجویان، از جهاد برمى گشتند، قسم یاد مى کردند، که اگر عذر نمى داشتند، هرگز جهاد را ترک نمى گفتند، و با این حال، انتظار داشتند که در برابر «کار ناکرده» مانند مجاهدان فداکار، مورد تحسین قرار گیرند!. آیه نازل شد و به این توقع نابه جا پاسخ گفت. تفسیر افراد زشتکار دو دسته اند: دسته اى به راستى از عمل خود شرمنده اند، و روى طغیان غرائز، مرتکب زشتى ها و گناهان مى شوند، نجات این دسته، بسیار آسان است; زیرا همیشه بعد از انجام گناه پشیمان شده، مورد سرزنش وجدان بیدارشان قرار مى گیرند. ولى دسته دیگرى هستند، که نه تنها احساس شرمندگى نمى کنند، بلکه به قدرى مغرور و از خود راضى هستند، که از اعمال زشت و ننگینشان خوشحالند و حتى به آن مباهات مى کنند، و از آن بالاتر، مایل هستند مردم، آنها را نسبت باعمال نیکى که هرگز انجام نداده اند، مدح و تمجید، کنند. آیه فوق مى فرماید: «گمان مبرید این گونه اشخاص که از اعمال زشت خود خوشحالند، و دوست مى دارند، در برابر آنچه انجام نداده اند، از آنها تقدیر و ستایش شود، از عذاب پروردگار به دورند، و نجات خواهند یافت» ( لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَة مِنَ الْعَذابِ ). بلکه نجات براى کسانى است، که حداقل از کار بد خود شرمنده اند و از این که کار نیکى نکرده اند، پشیمانند. در پایان آیه مى فرماید: نه تنها این گونه اشخاص از خود راضى و مغرور اهل نجات نیستند، بلکه «عذاب دردناکى در انتظار آنها است» ( وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ ). از این آیه ممکن است، استفاده شود که فرح و سرور در برابر کار نیکى که انسان توفیق انجام آن را یافته (اگر به صورت معتدل باشد، و مایه غرور و خودپسندى نگردد) نکوهیده نیست. و همچنین علاقه به تشویق و تقدیر، در برابر کارهاى نیکى که انجام شده، آن هم اگر در حدّ اعتدال باشد و انگیزه اعمال او نباشد، مذموم نخواهد بود; زیرا اینها غریزى انسان است. اما با این حال، دوستان خدا و افرادى که در سطوح عالى ایمان قرار دارند، حتى از چنان سرور و چنین تقدیرى خود را به دور مى دارند. آنها همواره، اعمال خود را ناچیز و کمتر از میزان لازم مى بینند، و خود را مقصر در برابر عظمت پروردگار، احساس مى کنند. ضمناً تصور نشود، آیه فوق مخصوص به منافقانى است که در صدر اسلام بوده اند، و یا مانند آنها، بلکه، همه افرادى که، در عصر و زمان ما، در شرائط مختلف اجتماعى قرار دارند و از اعمال زشت خود شادند، و یا مردم را تحریک مى کنند که آنها را، با قلم، یا سخن، در برابر اعمالى که انجام نداده اند، تقدیر کنند، همگى مشمول این آیه اند. این چنین افراد، نه تنها عذاب دردناک جهان دیگر، در انتظارشان است، که در زندگى این جهان نیز، گرفتار خشم مردم، و جدائى از خلق خدا، و انواع نابسامانى ها، خواهند شد. در آیه بعد، که بشارتى است براى مؤمنان و تهدیدى است براى کافران، مى فرماید: «خداوند، مالک آسمان ها و زمین است، و او بر همه چیز قادر است» ( وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ ). یعنى دلیلى ندارد که مؤمنان براى پیشرفت خود از راه هاى انحرافى وارد شوند، و به کارى که انجام نداده اند تشویق گردند، آنها مى توانند در پرتو قدرت خداوند آسمان و زمین، با استفاده کردن از طرق مشروع و صحیح به پیشروى خود ادامه دهند. و نیز افراد بدکار و منافق که مى خواهند با استفاده از این طرق انحرافى به جائى برسند، تصور نکنند، که از مجازات پروردگارى که بر تمام هستى حکومت مى کند، نجات خواهند یافت. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
آیات ۱۸۸ تا ۱۸۹ سوره مبارکه آل عمران ,
اعمال ,
زشت ,
اعمال زشت ,
خوشحال ,
کار نیک ,
ستایش ,
عذاب الهی ,
عذاب دردناک ,
عذاب ,
دردناک ,
حکومت ,
آسمان ,
زمین ,
خدا ,
توانا ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 27 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۸۷ سوره مبارکه آل عمران ۱۸۷وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ ترجمه ۱۸۷ ـ و (به خاطر بیاورید) هنگامى را که خدا، از کسانى که کتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتماً آن را براى مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولى آنها، آن را پشت سر افکندند; و به بهاى کمى فروختند; و چه بد متاعى مى خرند؟! تفسیر به دنبال ذکر پاره اى از خلافکارى هاى اهل کتاب، این آیه، به یکى دیگر از اعمال زشت آنها که مکتوم ساختن حقایق بوده اشاره مى کند، مى فرماید: «به یاد آرید زمانى را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آیات کتاب را براى مردم آشکار سازید، و هرگز آن را کتمان نکنید» ( وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ ). جالب توجه این که: جمله «لَتُبَیِّنُنَّهُ» با این که با لام قسم و نون تأکید ثقیله همراه است و نهایت تأکید را مى رساند، باز با جمله «وَ لا تَکْتُمُونَهُ» بدرقه شده است که آن هم دستور به عدم کتمان مى دهد. از مجموع این تعبیرات بر مى آید که خداوند به وسیله پیامبران پیشین، مؤکدترین پیمان را از آنها براى بیان حقایق گرفته بوده، اما با این همه، در این پیمان محکم الهى خیانت کردند و حقایق کتب آسمانى را کتمان نمودند، لذا مى فرماید: «آنها کتاب خدا را پشت سر انداختند» ( فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ ). این جمله کنایه جالبى است از عمل نکردن و به دست فراموشى سپردن; زیرا انسان هر برنامه اى را که مى خواهد ملاک عمل قرار دهد، پیش روى خود مى گذارد و پى در پى به آن نگاه مى کند، ولى هر گاه نخواهد به آن عمل کند، و به کلى به دست فراموشى بسپارد، آن را از پیش رو برداشته پشت سر مى افکند. در جمله بعد، اشاره به دنیاپرستى شدید و انحطاط فکرى آنها مى کند و مى فرماید: «آنها با این کار تنها بهاى ناچیزى به دست آوردند و چه بد متاعى خریدند» ( وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ ). اگر آنها در برابر این خیانت بزرگ (کتمان حقایق)، ثروت عظیمى گرفته بودند جاى این بود که گفته شود، عظمت آن مال و ثروت، چشم و گوش آنها را کور و کر ساخته، ولى تعجب در این است که همه اینها را به متاع قلیلى فروختند (البته منظور از این جمله، کار دانشمندان دون همت آنها است). آیه فوق، گرچه درباره دانشمندان اهل کتاب (یهود و نصارى) وارد شده ولى در حقیقت اخطارى به تمام دانشمندان و علماى مذهبى است که آنها موظفند در تبیین و روشن ساختن فرمان هاى الهى و معارف دینى بکوشند، و خداوند از همه آنها پیمان مؤکدى در این زمینه گرفته است. توجه به ماده «تبیین»، که در آیه فوق به کار رفته، نشان مى دهد: منظور تنها تلاوت آیات خدا و یا نشر کتب آسمانى نیست، بلکه منظور این است، حقایق آنها را عریان و آشکار در اختیار مردم بگذارند، تا به روشنى همه توده ها از آن آگاه گردند، و به روح و جان آنها برسند، و آنها که در تبیین، توضیح، تفسیر و روشن ساختن مسلمانان کوتاهى کنند، مشمول همان سرنوشتى هستند که خداوند در این آیه و مانند آن براى علماى یهود بیان کرده است. از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده: مَنْ کَتَمَ عِلْماً عَنْ أَهْلِهِ أُلْجِمَ یَوْمَ الْقِیامَةِ بِلِجام مِنْ نار: «هر کس که علم و دانشى را از آنها که اهل آن هستند (و نیاز به آن دارند) کتمان کند خداوند در روز رستاخیز، دهنه اى از آتش به دهان او مى زند» «حسن بن عمار» مى گوید: روزى نزد «زهرى» رفتم ـ بعد از آن که نقل حدیث را براى مردم ترک گفته بود ـ و به او گفتم: احادیثى که شنیده اى براى من بازگو، به من گفت: مگر تو نمى دانى که من دیگر براى کسى حدیث نقل نمى کنم! گفتم: به هر حال، یا تو براى من حدیث بگو یا من براى تو حدیث نقل مى کنم، گفت: تو حدیث بگو! گفتم: از على(علیه السلام) نقل شده که مى فرمود: ما أَخَذَ اللّهُ عَلى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ یَتَعَلَّمُوا حَتّى أَخَذَ عَلى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ یُعَلِّمُوا: «خداوند از افراد نادان پیمان نگرفته که دنبال علم و دانش بروند، مگر این که قبل از آن از علماء و دانشمندان پیمان گرفته است که به آنها علم بیاموزند»! 2 هنگامى که این حدیث تکان دهنده را براى او خواندم، سکوت خود را شکست و گفت: اکنون بشنو تا براى تو بگویم و در همان مجلس، چهل حدیث براى من روایت کرد! 3 براى اطلاع بیشتر از خیانت دانشمندان اهل کتاب، به آیات 79 و 174 سوره «بقره» و آیات 71 تا 77 سوره «آل عمران» مراجعه شود. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۸۷ سوره مبارکه آل عمران ,
به خاطر بیاورید ,
خدا ,
کتاب آسمانی ,
پیمان ,
آشکار ,
کتمان ,
بها ,
متاع ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 24 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
موارد مرتبط
تفسیر آیه ۱۶۸ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آل عمران
تفسیر آیات 172 تا 175 سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۷۶ تا ۱۷۷ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیه ۱۷۸ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیه ۱۷۹ سوره مبارکه بقره ...
تفسیر آیه ۱۸۰ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۸۱ تا ۱۸۲ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۸۳ تا ۱۸۴ سوره آل عمران ...
تفسیر آیه 185 سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیه 186 سوره مبارکه آل عمران ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت امام حسین(علیه السلام)
امام خامنه ای: امام حسن و امام حسین را گفتهاند: «سیّدی شباب اهل الجنّة». با اینکه اینها همیشه جوان نبودند و این دو بزرگوار به سنین پیری و کهولت هم رسیدهاند، اما «سیّدی شباب» به آنها گفتهاند؛ یعنی جوانی اینها باید به عنوان یک الگو همیشه در مقابل چشم جوانهای دنیا باشد. جوانی خود پیغمبر و جوانی امیرالمؤمنین هم همینجور است.۱۳۸۳/۰۵/۱۷
امام خامنه ای:
تلاش اهل بیت(علیهم السلام) برای زنده نگهداشتن راه حسینبنعلی(علیه السلام) مسألهی شهید و ایثارگری، کهنهشدنی نیست؛ این، موتور حرکت جامعه است؛ بعضیها از این نکته غفلت میکنند. این که میبینید بعضی با سخن، قلم و حرکات خود، نگاهی به ایثار و شهادت میاندازند که آن نگاه منفی و ناسپاسانه است، بر اثر غفلت آنهاست؛ نمیفهمند پاسداری از حرمت شهیدان و ایثارگران چقدر برای یک جامعه و ملت و کشور دارای اهمیت است. شما ببینید خون مطهر حسینبنعلی (علیهالسلام) در کربلا در غربت بر زمین ریخته شد؛ اما بزرگترین مسؤولیتی که بر عهدهی امام سجاد (علیهالصلاةوالسلام) و زینب کبری (سلاماللَّهعلیها) قرار گرفت، از همان لحظهی اول این بود که این پیام را روی دست بگیرند و به سرتاسر دنیای اسلام آن را، به شکلهای گوناگون، منتقل کنند. این حرکت برای احیاء دین حقیقی و دین حسینبنعلی و آن هدفی که امام حسین برای آن شهید شد، یک امر ضروری و لازم بود. ۱۳۸۳/۰۴/۱۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
سلام بر سفیر عشق مسلم بن عقیل ... | تفسیر آیات 168 الی 186 سوره مبارکه آل عمران ... | دعا ... | انتخاب شخصیتی مردمی از تبار سیادت و علم ... | نباید بگذارید یک چنین اتفاقی بیفتد ... | به یاد شهدا ...
http://meysammotiee.ir/post/1017
https://www.mashreghnews.ir/news/417989
یکی از شهیدان حزب الله لبنان لحظاتی پیش از شهادت، با خون خود نوشت سقطنا شهداء ولن نرکع.. انظروا دمائنا وتابعوا الطریق در خون خود غلتیدیم و هیچ گاه تسلیم نخواهیم شد.. به خون ما بنگرید و راهمان را ادامه دهید.
پیوندها:
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
اهمیت ,
پاسداری ,
حرمت ,
شهیدان ,
ایثارگران ,
الگوی جوانان ,
الگو ,
جوانان ,
زینب کبری (سلاماللَّهعلیها) ,
امام سجاد (علیهالصلاةوالسلام) ,
ظهور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
تفسیر قرآن کریم ,
سوره مبارکه آل عمران ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 21 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام) : هر کس در قبال خوبی مردم تشکر نکند ، از خداوند هم تشکر نکرده است. عیون الاخبارالرضا"ع" جلد۲ صفحه۴۲ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسن مجتبی علیه السلام: کسی که مرتب در رفت و آمد به مسجد باشد، به یکی از هشت نیکی می رسد ۱-اعتقادات محکم، ۲-برادری مفیدِ ۳-دانشی همه جانبه، ۴-رحمت الهی، ۵-گفتاری که او را به هدایت می رساند یا ۶- او را از کار زشتی باز می دارد و ۷- ترک گناه از روی شرم حیا یا از خوف و ۸-خشیت خداوند تبارک و تعالی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسن مجتبی(ع) فرمود: ای فرزند آدم! ۱-نسبت به محرمات الهی عفیف و پاک دامن باش تا عابد و بنده خدا باشی. ۲-راضی باش بر آنچه خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدر نموده است، تا همیشه غنی و بی نیاز باشی. ۳-نسبت به همسایگان، دوستان و هم نشینان خود نیکی و احسان نما تا مسلمان محسوب شوی. ۴-با افراد [مختلف] آن چنان برخورد کن که انتظار داری دیگران همان گونه با تو برخورد کنند الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مؤمن بخاطر وظیفه سعی میکند استعداد های خود را خوب بشناسد و برای شکوفا کردن آن برنامه ریزی کند تا در نهایت توان، در مسیر بندگی خداوند تلاش و کوشش نماید،اما تکیه او هرگز بر خود نیست، تکیه او بر پروردگار متعال است،از این رو مؤمن هرگز در بن بست قرار نمیگیرد و نا امید نمی شود و خداوند آنچه صلاح اوست برایش آشکار میسازد. اساس رها شدن از ناامیدی ها، توجه کامل به خداست. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تمام تلاش انسان موحد ایجاد زمینه توجه بیشتر به خداوند و پرهیز از موانع توجه به اوست و سکوت از بهترین ابزار در این زمینه است. سکوت شعار و علامت کسانی است که نسبت به حقائق عالم آگاهی بررسی دارند. سکوت کلید هر گونه آسایش دنیوی و اخروی است، موجب رضایت و خشنودی خداوند متعال می شود، حساب انسان را در روز رستاخیز سبک و آسان کرده و انسان را از خطا و لغزش و اشتباه مصون می گرداند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم امام حسن مجتبی علیه السلام: هلاکت و نابودی دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: ۱-تکبر، ۲-حرص و ۳-حسد. تکبر سبب نابودی دین و ایمان شخص است و به وسیله تکبر شیطان با آن همه عبادت، ملعون گردید. حرص و طمع، دشمن شخصیت انسان است، همان طوری که حضرت آدم(ع) به وسیله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلاف ها و زشتی هاست و به همان جهت، قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
در نگاه انسان موحد، یکی از راه های احترام به خداوند احترام به آفریده های اوست. بر اساس این نگاه آبروی انسان ها برگرفته از احترام الهی، محترم و محفوظ است چه مسلمان معتقد باشند و چه نباشند، اگرچه مسلمان معتقد با امثال خود دلبستگی و همبستگی بیشتری دارد ولی این به معنای بی احترامی به دیگران نیست. در نگرش دینی هر که به دنبال آبروریزی دیگران نباشد خداوند لغزش هایش را می بخشد. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم امام حسن(ع) می فرماید: «إنّ الْحِلْمَ زینَهٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّهٌ، والْعَجَله سَفَهٌ؛ شکیبایی زینت شخص، وفای به عهد علامت جوان مردی، و عجله و شتاب زدگی [در کارها بدون اندیشه] دلیل بی خردی می باشد
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق عليه السّلام فرمود: دوست داشتن برادران دينى رشته اى است از علاقمندى شخص به دين خود. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم امام باقر عليه السّلام فرمود: خداى عزّ و جلّ ميفرمايد: بجلال و جمال و بهاء و والائى و برترى ام سوگند بنده اى كه خواسته مرا بر خواسته خويش مقدم بدارد بپاداش، 1.دلش را بى نياز سازم 2.و تمام همتش را در كار آخرت اش قرار دهم 3.و نگهدار دارائى او باشم 4.و آسمانها و زمين را ضامن روزىاش گردانم 5.و خودم در تجارت هر تاجرى بنفع او پشتيبانى خواهم كرد. (خصال شیخ صدوق)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس، چيزى را كه مورد رضاى خداى عزّ و جلّ است آرزو كند از دنيا بيرون نرود تا به آرزويش برسد. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق عليه السّلام فرمود: از امير المؤمنين پرسيدند دانشمندتر از همه كيست؟ فرمود: كسى كه دانش مردم را بر دانش خويش بيفزايد. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: بخدائى كه جانم بدست او است بهتر از پيوستگى هر چيزى بچيز ديگر پيوند بردبارى است بدانش. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ابو حمزه نقل مىكند كه امام سجاد (علیه السلام) فرمود: زبان فرزند آدم هر روز بر اعضاى بدنش متوجّه مىشود و مىگويد: حال شما چطور است؟ آنها مىگويند: اگر تو ما را ترك كنى حالمان خوب است و او را سوگند مىدهند و مىگويند: همانا ما به وسيله تو به ثواب يا عقاب مىرسيم. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) فرمود: حواريون به عيسى بن مريم گفتند: اى آموزگار نيكى ها به ما ياد بده كه ۱-سختترين چيزها چيست؟ گفت: سختترين چيزها خشم خداوند است. ۲-.گفتند: با چه چيزى از خشم خداوند مىتوان دورى كرد؟ فرمود: به اينكه شما به كسى خشم نگيريد. ۳-.گفتند: سرچشمه خشم چيست؟ فرمود: تكبر و خود بزرگ بينى و كوچك شمردن مردم. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) فرمود: شرافت مؤمن در نماز شب او، و عزّت او در پرهيز از آزار مردم است. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم امام صادق (علیه السلام) پيامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به جبرئيل فرمود: مرا موعظه كن! او گفت: اى محمد! ۱.هر چه خواهى زنده بمان كه بالاخره خواهى مرد ۲.و هر چه را كه خواهى دوست بدار كه از آن جدا خواهى شد ۳.و هر چه خواهى انجام بده كه آن را ملاقات خواهى كرد، ۴.شرافت مؤمن در نماز شب او و عزّتش در پرهيز كردن از عرض مردم است. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند بندگان را با چيزى سختتر از دادن پول امتحان نكرد. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم مفضل بن عمر مىگويد: از امام صادق (علیه السلام) پرسيده شد: كمترين حق مؤمن بر برادرش چيست؟ فرمود: خودش را در چيزى كه برادرش به آن محتاجتر از اوست، مقدم نكند. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم امام صادق (علیه السلام) فرمود: با مواسات با برادران خود، خويشتن را به خدا نزديك كنيد. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرض كرد كه چه چيزى ايمان را در بنده پا برجا و ثابت مى كند؟ فرمود: ۱.چيزى كه او را در ايمان ثابت مىكند، ورع و پرهيزگارى، ۲.و چيزى كه او را از ايمان بيرون مىكند طمع است. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام كاظم (علیه السلام) فرمود: تند راه رفتن وقار مؤمن را از بين مى برد. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر كس كه در برابر ستمى كه به او مىشود خشمگين نشود، شكر نعمت نكرده است. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام باقر (علیه السلام) فرمود: شهادت در راه خدا كفاره هر گناهى است مگر وام، كه كفاره ندارد، مگر ادا شود و يا رفيقش آن را بپردازد و يا صاحب حق آن را ببخشد. (خصال شیخ صدوق) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) از پدرانش نقل مىكند كه پيامبر خدا فرمود: خداوند به من و امت من هديه اى داده است كه به هيچ يك از امتها آن را نداده و اين كرامتى از جانب خداوند بر من است. گفتند: اى پيامبر خدا! آن هديه چيست؟ فرمود: ۱.افطار كردن ۲.قصر (باصطلاح شکسته) خواندن نماز در سفر است، هر كس اين كار را نكند هديه خدا را رد كرده است. (خصال شیخ صدوق) منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
خوبی ,
مردم ,
تشکر ,
خداوند ,
مسجد ,
رفت و آمد ,
نیکی ,
هشت ,
اعتقادات ,
مواسات ,
برادری ,
مفید ,
محکم ,
دانش ,
رحمت الهی ,
هدایت ,
گفتار ,
زشتی ,
ترک گناه ,
شرم ,
حیا ,
خوف ,
خشیت ,
عفیف ,
عابد ,
بنده خدا ,
غنی ,
بی نیاز ,
همسایگان ,
دوستان ,
احسان ,
مومن ,
وظیفه ,
استعداد ,
تلاش ,
سکوت ,
رستاخیز ,
هلاکت ,
نابودی ,
دین ,
ایمان ,
تکبر ,
حرص ,
حسد ,
موحد ,
احترام ,
مسلمان ,
معتقد ,
لغزش ,
عجله ,
برادران دینی ,
سوگند ,
تجارت ,
تاجر ,
دنیا ,
آرزو ,
,
ظهوز ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 18 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۸۶ سوره مبارکه آل عمران ۱۸۶ لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ ترجمه ۱۸۶ ـ به یقین (همه شما) در اموال و جان هاى خود، آزمایش مى شوید! و از کسانى که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانى) داده شده (یهود)، و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید! و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایسته تر است; زیرا) این از کارهاى محکم و قابل اطمینان است. شان نزول هنگامى که مسلمانان، از «مکّه» به «مدینه» مهاجرت نمودند و از خانه و زندگى خود دور شدند، مشرکان دست تجاوز به اموال آنها دراز کرده، آنها را به تصرف خود در آوردند و به هر کس دست مى یافتند، از اذیت و آزار زبانى و بدنى فروگذار نمى کردند. و به هنگامى که به «مدینه» آمدند، در آنجا گرفتار بدگوئى و آزار یهودیان «مدینه» شدند، مخصوصاً یکى از آنان به نام «کعب بن اشرف» شاعرى بد زبان و کینه توز بود، که پیوسته پیامبر و مسلمانان را به وسیله اشعار خود، هجو مى کرد و مشرکان را بر ضد آنها تشویق مى نمود، حتى زنان و دختران مسلمان را موضوع غزلسرائى و عشقبازى خود قرار مى داد. خلاصه کار وقاحت را به جائى رسانید که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ناچار دستور قتل او را صادر کرد و به دست مسلمانان کشته شد. آیه فوق طبق روایاتى که از مفسران نقل شده، اشاره به این موضوعات مى کند و مسلمانان را به ادامه مقاومت تشویق مى نماید. تفسیر با توجه به آنچه در شأن نزول آمد، مسلمانان به هنگام مهاجرت به «مدینه» سخت از سوى دشمنان تحت فشار، و مورد انواع آزارها قرار مى گرفتند، آیه فوق آنها را دعوت به استقامت مى کند و از آینده درخشانى که در انتظار آنها است، اجمالاً خبر مى دهد. نخست مى فرماید: «شما در جان و مالتان، مورد آزمایش قرار خواهید گرفت» ( لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ). اصولاً این جهان صحنه آزمایش است، که به ناگزیر باید خود را آماده مقابله با حوادث و رویدادهاى سخت و ناگوار کنید، و این در حقیقت هشدار و آماده باشى است به همه مسلمانان که گمان نکنند، حوادث سخت زندگى آنها، پایان یافته و یا مثلاً با کشته شدن «کعب بن اشرف » ، شاعر بد زبان پرخاشگر و آشوب طلب، دیگر ناراحتى و زخم زبان از دشمن نخواهند دید. به همین جهت، در جمله بعد مى فرماید: «به طور مسلّم در آینده از اهل کتاب (یهود و نصارى) و مشرکان سخنان ناراحت کننده فراوانى خواهید شنید» ( وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً ). مسأله شنیدن سخنان ناسزا از دشمن با این که جزء آزمایش هائى است که در آغاز آیه آمده، ولى به خصوص در اینجا به آن تصریح شده، و این به خاطر اهمیت فوق العاده اى است که این موضوع، در روح انسان هاى حساس و با شرف دارد، چه این که طبق جمله مشهور: «زخم هاى شمشیر التیام پذیرند اما زخم زبان التیام نمى یابد»! سپس قرآن به وظیفه اى که مسلمانان در برابر این گونه حوادث سخت و دردناک دارند، اشاره کرده، مى فرماید: «اگر استقامت به خرج دهید، شکیبا باشید، و تقوا و پرهیزکارى پیشه کنید، (از کارهائى است که نتیجه آن روشن است و لذا) هر انسان عاقلى باید تصمیم انجام آن را بگیرد» ( وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ ). «عزم» در لغت، به معنى «تصمیم محکم» است و گاهى به هر چیز محکم نیز گفته مى شود، بنابراین «مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ» به معنى کارهاى شایسته اى است که انسان باید روى آن تصمیم بگیرد یا به معنى هر گونه کار محکم و قابل اطمینانى است. تقارن «صبر» و «تقوا» در آیه، گویا اشاره به این است که: بعضى افراد در عین استقامت و شکیبائى، زبان به ناشکرى و شکایت باز مى کنند، ولى مؤمنان واقعى صبر و استقامت را همواره با تقوا مى آمیزند، و از ناشکرى و شکایت دورند.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۸۶ سوره مبارکه آل عمران ,
یقین ,
اموال ,
جان ,
آزمایش ,
کتاب آسمانی ,
یهود ,
مشرکان ,
سخنان ,
سخنان آزار دهنده ,
آزار دهنده ,
استقامت ,
تقوا ,
شایسته ,
محکم ,
قابل اطمینان ,
ظهور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 18 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۸۵ سوره مبارکه آل عمران ۱۸۵ کُلُّ نَفْس ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ ترجمه ۱۸۵ـ هر کسى مرگ را مى چشد; و شما پاداش خود را به طور کامل در روز قیامت خواهید گرفت; آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، به بهشت وارد شوند نجات یافته و رستگار شده اند و زندگى دنیا، چیزى جز سرمایه فریب نیست!
تفسیر به دنبال بحث درباره لجاجت مخالفان و افراد بى ایمان، این آیه، اشاره به قانون عمومى مرگ و سرنوشت مردم در رستاخیز مى کند، تا هم دلدارى براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان باشد، و هم هشدارى به مخالفان گناهکار!. این آیه نخست اشاره به قانونى مى کند که حاکم بر تمام موجودات زنده جهان است، مى فرماید: «تمام زندگان خواه و ناخواه روزى مرگ را خواهند چشید» ( کُلُّ نَفْس ذائِقَةُ الْمَوْتِ ). گرچه بسیارى از مردم مایلند، فناپذیر بودن خود را فراموش کنند، ولى این واقعیتى است، که اگر ما آن را فراموش کنیم، هرگز ما را فراموش نخواهد کرد، حیات و زندگى این جهان، بالاخره پایانى دارد، روزى مى رسد که مرگ به سراغ هر کس خواهد آمد و ناچار است از این جهان رخت بربندد. منظور از «نَفْس» در آیه، مجموعه جسم و جان است، اگر چه گاهى نفس در قرآن، تنها به روح نیز اطلاق مى شود، و تعبیر به «چشیدن» اشاره به احساس کامل است; زیرا گاه مى شود انسان غذائى را با چشم مى بیند و یا با دست لمس مى کند، ولى هیچکدام از اینها احساس کامل نیست، مگر زمانى که به وسیله ذائقه خود آن را بچشد. گویا در سازمان خلقت بالاخره مرگ نیز یک نوع غذا براى آدمى و موجودات زنده است. پس از آن مى گوید: بعد از زندگى این جهان، مرحله پاداش و کیفر اعمال شروع مى شود، در اینجا عمل است بدون جزا و آنجا جزا است بدون عمل، مى فرماید: «و شما پاداش خود را به طور کامل در روز قیامت دریافت خواهید کرد» ( وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ). جمله «تُوَفَّونَ» که به معنى پرداخت کامل است، نشان مى دهد: اجر و پاداش انسان به طور کامل در روز قیامت پرداخت مى گردد، بنابراین مانعى ندارد که در عالم برزخ (جهانى که واسطه میان دنیا و آخرت است) قسمتى از نتائج اعمال خود و پاداش و کیفر را ببیند، زیرا این پاداش و کیفر برزخى کامل نیست. آن گاه اضافه مى کند: «کسانى که از تحت تأثیر جاذبه آتش دوزخ دور شوند و داخل در بهشت گردند، نجات یافته، و محبوب و مطلوب خود را پیدا کرده اند» ( فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ ). کلمه «زُحْزِحَ» در اصل به معنى این است که انسان خود را از تحت تأثیر جاذبه و کشش چیزى تدریجاً خارج و دور سازد و «فازَ» در اصل به معنى نجات از هلاکت و رسیدن به محبوب است. گویا دوزخ با تمام قدرتش انسان ها را به سوى خود جذب مى کند، و راستى چنین است، عواملى که انسان را به سوى آن مى کشاند، جاذبه عجیبى دارند. آیا هوس هاى زودگذر، لذات جنسى نامشروع، مقام ها و ثروت هاى غیر مباح، براى هر انسانى جاذبه ندارد؟! ضمناً از این تعبیر، استفاده مى شود: اگر مردم نکوشند و خود را از تحت جاذبه این عوامل فریبنده، دور ندارند، تدریجاً به سوى آن جذب خواهند شد. اما آنها که با تربیت، تمرین و آموزش و پرورش خود را تدریجاً کنترل مى نمایند و به مقام نفس مطمئنه (روح آرام شده) مى رسند نجات یافتگان واقعى محسوب مى شوند، و احساس امنیت و آرامش مى کنند. و در آخرین جمله، بحث گذشته را تکمیل مى کند و مى فرماید: «زندگى دنیا تنها یک تمتع و بهره بردارى غرورآمیز است» ( وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ ). این زندگى و عوامل سرگرم کننده آن، از دور فریبندگى خاصى دارد، اما به هنگام ى که انسان به آن نائل مى گردد، و از نزدیک آن را لمس مى کند، معمولاً چیزى تو خالى بنظر مى رسد، و معنى «متاع غرور» نیز چیزى جز این نیست. به علاوه لذات مادى از دور، خالص به نظر مى رسند، اما به هنگامى که انسان به آن نزدیک مى شود، مى بیند آلوده با انواع ناراحتى هاست و این یکى دیگر از فریبندگى هاى جهان ماده است. همچنین، انسان غالباً به فناپذیرى آنها توجه ندارد اما به زودى متوجه مى شود چقدر آنها سریع الزوال و فناپذیرند. البته این تعبیرات در قرآن و اخبار، مکرر آمده است و هدف همه آنها یک چیز است و آن این که انسان، جهان ماده و لذات آن را، هدف نهائى خود قرار ندهد که نتیجه اش غرق شدن در انواع جنایات و دور شدن از حقیقت و تکامل انسانى است، ولى استفاده از جهان ماده و مواهب آن به عنوان یک وسیله براى نیل به تکامل انسانى، نه تنها نکوهیده نیست، که لازم و ضرورى مى باشد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۸۵ سوره مبارکه آل عمران ,
مرگ ,
چشیدن ,
پاداش ,
روز قیامت ,
آتش ,
دوزخ ,
بهشت ,
نجات یافته ,
رستگار ,
زندگى دنیا ,
سرمایه ,
فریب ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 18 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
اباعبدالله «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» {جن و انس را جز براى عبادت خود نيافريدهام} (سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۶) طبق کلام نورانی حضرت امیر عالَم علی (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام) از قدیم (ازل) مکنّی به «اباعبدالله» شده اند: يا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ! أُسْوَةٌ أَنْتَ قُدُما یا اباعبدالله! تو اسوه و مقتدای (جاویدان) عباد از قدیم می باشی. كامل الزيارات، النص، ص ۷۲ کنیه «اباعبدالله» اشاره به قائمه و ریشه و اساس عبودیت دارد و این حقیقت در وجود مقدس حضرت امام حسین (علیه السلام) تعریف می شود؛ بدین معنا که حمل معرفت کربلای حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) کمال عبودیت است و وجود مقدس آن حضرت أس و اساسِ عبودیت در عالَم می باشند و جز از طریق معرفت به کربلای ایشان نمی توان به عبودیت رسید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۸۳ تا ۱۸۴ سوره آل عمران ۱۸۳ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُول حَتّى یَأْتِیَنا بِقُرْبان تَأْکُلُهُ النّارُ قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ۱۸۴ فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ جاؤُ بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنیر ترجمه ِ ۱۸۳ ـ (اینها) همان کسانى (هستند) که گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبرى ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد) یک قربانى بیاورد، که آتش (صاعقه آسمانى) آن را بخورد»! بگو: «پیامبرانى پیش از من، براى شما آمدند; و دلایل روشن، و آنچه را گفتید آوردند; پس چرا آنها را به قتل رساندید اگر راست مى گوئید»؟! ۱۸۴ ـ پس اگر تو را تکذیب کنند، (چیز تازه اى نیست;) رسولان پیش از تو (نیز) تکذیب شدند; (پیامبرانى) که دلایل آشکار، و نوشته هاى متین و محکم، و کتاب روشنى بخش آورده بودند. شان نزول جمعى از بزرگان یهود به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفتند: تو ادعا مى کنى خداوند تو را به سوى ما فرستاده و کتابى هم بر تو نازل کرده است، در حالى که خداوند در تورات از ما پیمان گرفته است به کسى که ادعاى نبوت کند، ایمان نیاوریم، مگر این که براى ما حیوانى را قربانى کند و آتش (صاعقه اى) از آسمان بیاید و آن را بسوزاند، اگر تو نیز چنین کنى ما به تو ایمان خواهیم آورد. آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. تفسیر یهود، براى این که از قبول اسلام، سر باز زند، بهانه هاى عجیبى مى آورد، از جمله همان است که در آیه فوق، به آن اشاره شده، آنها مى گفتند: «اینها همان کسانى هستند که مى گفتند: خداوند از ما پیمان گرفته به هیچ پیامبرى ایمان نیاوریم، تا براى ما قربانى بیاورد که آتش، آن را بخورد» ( الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُول حَتّى یَأْتِیَنا بِقُرْبان تَأْکُلُهُ النّارُ ). مفسران گفته اند: یهود ادعا مى کرد پیامبران الهى براى اثبات حقانیت خود باید حتماً داراى این معجزه مخصوص باشند، حیوانى را قربانى کنند و به وسیله صاعقه آسمانى در برابر مردم سوخته شود. اگر به راستى یهود، این کار را به عنوان یک معجزه مى خواستند، نه لجاجت و بهانه جوئى، مطلبى بود، ولى تاریخ گذشته آنها و همچنین برخوردهاى مختلفى که با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) داشتند، این حقیقت را به خوبى اثبات مى کرد که منظور آنها هرگز، تحقیق حق نبود، بلکه آنها هر روز براى فرار از پذیرش اسلام، در برابر فشار محیط و استدلالات روشن قرآن، پیشنهاد جدیدى مى کردند و اگر هم انجام مى شد باز ایمان نمى آوردند، به دلیل این که آنها در کتاب هاى خود تمام نشانه هاى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را خوانده بودند و با این حال از قبول حق، سرباز مى زدند. قرآن به پیامبر مى فرماید: در پاسخ این بهانه جوئى ها به آنها «بگو: گروهى از پیامبران بنى اسرائیل پیش از من آمدند و نشانه هاى روشنى با خود آوردند و حتى چنین قربانى براى شما آوردند، اگر راست مى گوئید چرا به آنها ایمان نیاوردید و چرا آنها را کشتید» ( قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ). اشاره به زکریا و یحیى و جمع دیگرى از پیامبران بنى اسرائیل است که به دست خود آنان به قتل رسیدند. بعضى از مفسران اخیر (مانند نویسنده تفسیر «المنار» ) احتمال دیگرى درباره مسأله قربانى داده است که خلاصه آن این است: منظور آنها این نبوده که حیوانى ذبح شود و آتشى به طرز اعجازآمیز از آسمان فرود آید و آن را بسوزاند، بلکه منظور این بوده که در دستورات مذهبى آنها یک نوع قربانى به نام قربانى سوختنى بوده، حیوانى را سر مى بریدند و با مراسم مخصوصى آن را آتش مى زدند، که شرح این مراسم در فصل اول سفر لاویان از تورات آمده است. آنها مدعى بودند: خدا با ما عهد کرده این دستور «قربانى سوختنى» در هر آئین آسمانى خواهد بود، و چون در آئین اسلام نیست ما به تو ایمان نمى آوریم! 1 ولى این احتمال در تفسیر آیه، بسیار بعید است; زیرا: اولاً ـ این جمله در آیه فوق عطف بر «بیّنات» شده که گواهى مى دهد منظور از آن یک کار اعجازآمیز است که با این تفسیر تطبیق نمى کند. ثانیاً ـ کشتن یک حیوان و سپس سوزاندن آن یک عمل خرافى است و نمى تواند جزء دستورات آسمانى انبیاء باشد. در آیه بعد، خداوند پیامبر خود را دلدارى مى دهد که: «اگر این جمعیت سخنان تو را نپذیرند نگران نباش، زیرا این موضوع سابقه بسیار دارد، پیامبرانى پیش از تو آمدند و آنها را تکذیب کردند» ( فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ ). «در حالى که آن پیامبران هم نشانه هاى روشن و معجزات آشکار با خود داشتند» ( جاؤُ بِالْبَیِّناتِ ). «و هم کتب محکم و عالى» ( وَ الزُّبُرِ ). «و هم کتاب هاى روشنى بخش» ( وَ الْکِتابِ الْمُنیرِ ). باید توجه داشت: «زبر» جمع «زبور» به معنى کتابى است که با استحکام نوشته شده است; زیرا این ماده در اصل به معناى نوشتن است، اما نه هر گونه نوشتن، بلکه نوشتنى که با استحکام توأم باشد. و اما تفاوت «الزُّبُر» و «الْکِتابِ الْمُنِیْر» با این که هر دو از جنس کتاب مى باشد ممکن است از این جهت باشد که اولى اشاره به کتب پیامبران قبل از موسى(علیه السلام) است، و دومى به تورات و انجیل ; زیرا قرآن در سوره «مائده» آیات 44 و 46 از آنها به عنوان «نور» یاد کرده است: إِنّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیها هُدىً وَ نُورٌ: «ما تورات را نازل کردیم، در حالى که در آن، هدایت و نور بود». وَ آتَیْناهُ الإِنْجیلَ فیهِ هُدىً وَ نُورٌ : «و انجیل را به او دادیم که در آن هدایت و نور بود». بعضى از مفسران احتمال داده اند: «زبور» ، تنها به آن قسمت از کتب آسمانى گفته مى شود که محتوى پند، اندرز و نصیحت است (همان طور که زبورِ منسوب به داود(علیه السلام) که اکنون در دست است سراسر پند و اندرز مى باشد). ولى کتاب آسمانى یا کتاب منیر به آن قسمت گفته مى شود که داراى احکام و قوانین و دستورات فردى و اجتماعى مى باشد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۸۳ تا ۱۸۴ سوره آل عمران ,
اباعبدالله ,
خداوند ,
پیمان ,
پیامبر ,
ایمان ,
معجزه ,
قربانى ,
آتش ,
صاعقه آسمانی ,
پیامبران ,
دلایل روشن ,
قتل ,
تکذیب ,
رسولان ,
دلایل آشکار ,
متین ,
محکم ,
کتاب روشنى بخش ,
ظهور ,
یا زهراء سلام اله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 17 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۸۱ تا ۱۸۲ سوره مبارکه آل عمران ۱۸۱ لَقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ فَقیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ سَنَکْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ ۱۸۲ ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّم لِلْعَبیدِ ترجمه ۱۸۱ـ خداوند، سخن آنها را که گفتند: «خدا فقیر است و ما بى نیازیم»، شنید! به زودى آنچه را گفتند، خواهیم نوشت; و (همچنین) به ناحق کشتن پیامبران را (مى نویسیم); و به آنها مى گوئیم: «بچشید عذاب سوزان را (در برابر کارهایتان!)». ۱۸۲ ـ این به خاطر چیزى است که دست هاى شما از پیش فرستاده (و نتیجه کار شماست) و به خاطر آن است که خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمى کند. شان نزول در شأن نزول این آیه، که درباره توبیخ و سرزنش یهود نازل شده است، «ابن عباس» مى گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) نامه اى به یهود «بنى قینقاع» نوشت و در طى آن، آنها را به انجام نماز، پرداخت زکات، و دادن قرض به خدا دعوت نمود. منظور از قرض، انفاق در راه خدا است که براى تحریک حداکثر عواطف مردم از آن چنین تعبیر شده است. فرستاده پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خانه اى که مرکز تدریس مذهبى یهودیان بود و «بیت المدارس» نام داشت وارد شد، و نامه را به دست «فنحاص» دانشمند بزرگ یهود داد. او پس از مطالعه نامه، با لحن استهزا آمیزى گفت: اگر سخنان شما راست باشد، باید گفت: خدا فقیر است و ما غنى و بى نیاز! زیرا اگر او فقیر نبود، از ما قرض نمى خواست! (اشاره به آیه «مَنْ ذَا الَّذِى یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً» ) به علاوه محمّد(صلى الله علیه وآله) معتقد است، خدا شما را از رباخوارى نهى کرده، در حالى که خود او در برابر انفاق ها به شما وعده ربا و فزونى مى دهد! (اشاره به آیه «یُرْبِى الصَّدَقاتِ» ) ولى بعداً «فنحاص» انکار کرد که چنین سخنانى را گفته باشد. در این موقع آیات فوق نازل گشت. تفسیر روى سخن این آیات با یهود است که خود را غنى و بى نیاز و خدا را فقیر و نیازمند مى شمردند، در آیه نخست مى فرماید: «خداوند سخن کفر آمیز آنان (یهود) که گفتند: خداوند فقیر است و ما غنى هستیم را شنید» ( لَقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ فَقیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ ). آنها حتى اگر در برابر مردم آن را انکار کنند، در پیشگاه خدا که همه سخنان را مى شنود قابل انکار نیست. او حتى امواج صوتى فوق العاده ضعیف یا بسیار نیرومندى که گوش هاى آدمى از درک آن عاجز است را مى شنود. بنابراین، انکار آنها بیهوده است سپس مى افزاید: نه تنها سخنان آنها را مى شنویم «بلکه همه آنها را مى نویسیم» ( سَنَکْتُبُ ما قالُوا ). بدیهى است منظور از نوشتن، همانند نوشتن ما در صفحه کاغذ نیست، بلکه منظور نگاهدارى آثار عمل است که طبق قانون بقاى «انرژى ـ ماده» همواره در جهان باقى خواهد ماند، و حتى کتابت و نوشتن فرشتگان خداوند نیز نوعى نگاهدارى عمل است که از هر کتابتى بالاتر مى باشد. سپس اضافه مى کند: نه تنها این سخن کفر آمیز آنها را مى نویسیم، «پیامبرانى را هم که به نا حق کشتند ثبت مى کنیم» ( وَ قَتْلَهُمُ الأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقّ ). یعنى مبارزه جمعیت یهود و صف بندى آنها در برابر پیامبران، تازه نیست این نخستین بار نیست که یهود، پیامبرى را استهزا مى کنند. آنها در طول تاریخ خود از این نوع جنایات فراوان دارند، جمعیتى که جرئت و جسارت را به جائى برساند که جمعى از پیامبران خدا را به قتل برساند، چه جاى تعجب که چنین سخنان کفرآمیزى را بر زبان جارى نکند؟! ممکن است گفته شود: کشتن پیامبران، مربوط به یهودیان عصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نبود ـ ولى همان طور که سابقاً هم گفته ایم ـ این نسبت به خاطر آن است که آنها به اعمال نیاکان خود راضى بودند، و به همین جهت، در مسئولیت آن، سهیم و شریک بوده اند. اما ثبت و حفظ اعمال آنها بى جهت نیست، براى این است که روز رستاخیز آن را در برابر آنها قرار دهیم و «بگوئیم: اکنون نتیجه اعمال خود را به صورت عذاب سوزان بچشید» ( وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ پس از آن، در آیه بعد مى فرماید: «این عذاب دردناک (که هم اکنون، تلخى آن را مى چشید)، نتیجه اعمال خود شما است، این شما بودید که به خود ستم کردید، خدا هرگز به بندگان ستم نخواهد کرد» ( ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّم لِلْعَبیدِ ). اصولاً اگر امثال شما جنایتکاران، مجازات اعمال خود را نبینند و در ردیف نیکوکاران قرار گیرند، این نهایت ظلم است و اگر خدا، چنین نکند ظلاّم: «بسیار ظلم کننده» خواهد بود. در «نهج البلاغه» از على(علیه السلام) نقل شده که فرمود: وَ أَیْمُ اللّهِ ما کانَ قَوْمٌ قَطُّ فِی غَضِّ نِعْمَة مِنْ عَیْش فَزالَ عَنْهُمْ إِلاّ بِذُنُوب اجْتَرَحُوها لاِ َنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّم لِلْعَبِیدِ: «به خدا سوگند، هیچ جمعیتى غرق نعمت نشدند سپس آن نعمت از آنها سلب نگردید، مگر به خاطر گناهانى که مرتکب شده بودند» سپس امام(علیه السلام) به همین جمله استناد کرده: لاِ َنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّم لِلْعَبِیدِ: «زیرا خداوند به بندگان خود ستم نمى کند و از افراد شایسته سلب نعمت نمى نماید»! این آیه از جمله آیاتى است که، از یک سو ، مذهب جبریون را نفى مى کند و از سوى دیگر ، اصل عدالت را، در مورد افعال خداوند تعمیم مى دهد. توضیح این که: آیه فوق تصریح مى کند، هر گونه کیفر و پاداش از طرف خداوند به خاطر اعمالى است که مردم با اراده خودشان آن را انجام داده اند: ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیْکُمْ: «این به خاطر کارهائى است که دست هاى شما آن را از پیش فرستاده است» از سوى دیگر، آیه فوق با صراحت مى گوید: «خداوند هیچ گاه ظلم نمى کند و قانون پاداش او بر محور عدالت مطلق دور مى زند» این همان چیزى است که «عدلیه» (قائلین به عدل، یعنى «شیعه» و جمعى از اهل تسنن که «معتزله» نام دارند) به آن معتقد هستند. اما در برابر آنها، جمعى از اهل تسنن که «اشاعره» نامیده مى شوند، عقیده شگفت انگیزى دارند. آنها مى گویند: «اصولاً ظلم درباره خدا تصور نمى شود، و هر کار که او انجام دهد عین عدالت است، حتى اگر تمام صالحان را به دوزخ و تمام ستمگران را به بهشت ببرد ظلمى نکرده است و هیچ کس نمى تواند، چون و چرا کند»! آیه فوق، این گونه عقائد را به کلى طرد مى کند و مى گوید: اگر خداوند، افراد را بدون انجام کار خلاف، مجازات کند، «ظالم» بلکه «ظلاّم» خواهد بود. واژه «ظلاّم» ، صیغه مبالغه و به معنى بسیار ظلم کننده است، انتخاب این کلمه در اینجا با آن که خداوند کمترین ظلمى روا نمى دارد، شاید به خاطر این باشد که اگر او مردم را مجبور به کفر و گناه کند و انگیزه هاى کارهاى زشت را در آنان بیافریند و سپس آنها را به جرم اعمالى که جبراً انجام داده اند کیفر دهد، ظلم کوچکى انجام نداده، بلکه «ظلاّم» خواهد بود!
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۸۱ تا ۱۸۲ سوره مبارکه آل عمران ,
خداوند ,
سخن ,
خدا ,
فقیر ,
بی نیاز ,
به زودی ,
نا حق ,
کشتن ,
پیامبران ,
چشیدن ,
عذاب ,
سوزان ,
نتیجه ,
بندگان ,
ستم ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 17 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۸۰ سوره مبارکه آل عمران ۱۸۰ وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لِلّهِ میراثُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ ترجمه ۱۸۰ـ کسانى که بخل مىورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمى کنند، گمان نکنند این کار به سود آنهاست; بلکه براى آنها شرّ است; به زودى در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقى به گردنشان مى افکنند. و میراث آسمان ها و زمین، از آن خداست; و خداوند، از آنچه انجام مى دهید، آگاه است.
تفسیر آیه فوق، سرنوشت بخیلان در روز رستاخیز را توضیح مى دهد، همان ها که در جمع آورى و حفظ ثروت مى کوشند و از انفاق کردن در راه بندگان خدا، خوددارى مى کنند. گرچه در آیه، نامى از زکات و حقوق واجب مالى برده نشده، ولى در روایات اهل بیت(علیهم السلام ) و همچنین در گفتار مفسران، آیه به مانعان زکات تخصیص داده شده است و تشدیدهائى که در آیه به چشم مى خورد نیز دلیل بر این است که منظور انفاق مستحبى نیست. مى فرماید: «افرادى که بخل مىورزند و از آنچه خداوند از فضل خود به آنها داده در راه او نمى دهند، تصور نکنند به سود آنها است» ( وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ ). «بلکه (بر خلاف تصور آنها) این کار به زیان آنها تمام مى شود» ( بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ ). سپس سرنوشت آنها در رستاخیز را چنین توصیف مى کند: «به زودى اموالى را که در مورد آن بخل ورزیدند، همانند طوقى در گردنشان افکنده مى شود» ( سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ ). از این جمله استفاده مى شود: اموالى که حقوق واجب آن، پرداخته نشده، و اجتماع، از آن بهره اى نگرفته است و تنها در مسیر هوس هاى فردى و گاهى مصارف جنون آمیز به کار گرفته شده، و یا بى دلیل روى هم انباشته گردیده و هیچ کس از آن استفاده نکرده، همانند سایر اعمال زشت انسان، در روز رستاخیز طبق قانون «تجسم اعمال»، تجسم مى یابد، و به صورت وسیله عذاب دردناکى در خواهد آمد. تجسم این گونه اموال به طوقى که بر گردن مى افتد، اشاره به این حقیقت است که انسان تمام سنگینى مسئولیت آنها را تحمل خواهد کرد، بدون این که از آثار آنها بهره مند گردد، اموال سرشارى که به طور جنون آمیز جمع آورى و نگهدارى گردد و در خدمت اجتماع نباشد، جز زنجیر و زندان، براى صاحب آن چیزى نیست; زیرا مى دانیم بهره گیرى شخصى از مال و ثروت، حدود معینى دارد و از آن که بگذرد، جز یک نوع اسارت و سنگینى بیهوده نتیجه اى نخواهد داشت، مگر این که از برکات معنوى آن برخوردار و در مسیر کارهاى مثبت قرار گیرد. این گونه اموال نه تنها در قیامت طوق سنگینى بر گردن صاحبانش خواهد بود، که در این دنیا نیز چنین است، منتها در رستاخیز آشکارا و در اینجا به صورت مخفى ترى مى باشد، چه جنون و حماقتى از این بالاتر که انسان مسئولیت هاى فراوان تحصیل ثروت را به اضافه مسئولیت ها و زحمات فراوان که براى حفظ و محاسبه و نگاهدارى و دفاع از آن لازم است بر دوش کشد، در حالى که هیچگونه از آن، منتفع نگردد، آیا طوق اسارت چیزى جز این است؟! در تفسیر «عیاشى» از امام باقر(علیه السلام) روایت شده: «هر کس زکات مال خود را نپردازد خدا آن مال را به طوق هائى از آتش مبدل مى کند، سپس به او گفته مى شود: همان طور که در دنیا به هیچ قیمت، این اموال را از خود دور نمى کردى اکنون آنها را بردار و به گردن خود بیفکن»! 2 قابل توجه این که: در آیه، از مال، تعبیر به «ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ» شده که مفهوم آن این است: مالک حقیقى اموال و منابع در آمد، خدا است، و آنچه به هر کس داده شده از فضل و کرم او است. بنابراین، جاى این نیست که کسى از انفاق در راه مالک حقیقى، بخل بورزد! بعضى از مفسران، معتقدند: مفهوم این جمله عمومیت دارد و همه مواهب الهى، حتى علم و دانش را شامل مى شود، ولى این احتمال با ظاهر تعبیرات آیه تطبیق نمى کند. آن گاه آیه به یک نکته دیگر اشاره مى کند، مى گوید: این اموال، چه در راه خدا و بندگان او انفاق شود یا نشود، بالاخره از صاحبان آن جدا خواهد شد، «و میراث آسمان ها و زمین از آن خدا است» ( وَ لِلّهِ میراثُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ). اکنون که چنین است چه بهتر که پیش از جدا شدن از آنها، از برکات معنوى آن بهره مند گردند، نه از حسرت و مسئولیت آن. و در پایان مى فرماید: «خدا از اعمال شما آگاه است» ( وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ ). بنابراین، اگر بخل بورزید مى داند و اگر در راه کمک به جامعه انسانى از آن استفاده کنید آن را نیز مى داند و به هر کس پاداش مناسبى خواهد داد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۸۰ سوره مبارکه آل عمران ,
بخل ,
خدا ,
فضل ,
انفاق ,
گمان ,
سود ,
کار ,
شر ,
به زودی ,
قیامت ,
طوق ,
گردن ,
میراث ,
آسمانها ,
زمین ,
آگاه ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 16 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۷۹ سوره مبارکه بقره
۱۷۹ ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ ترجمه ۱۷۹ ـ چنین نبود که خداوند، مؤمنان را به همان گونه که شما هستید واگذارد; مگر آن که ناپاک را از پاک جدا سازد. و (نیز) چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب آگاه سازد (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید;) ولى خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمى گزیند; پس به خدا و رسولان او ایمان بیاورید! و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگى براى شماست.
تفسیر قبل از حادثه احد موضوع «منافقان» ، در میان مسلمانان، زیاد مطرح نبود به همین دلیل آنها بیشتر، «کفار» را دشمن خود مى دانستند، اما بعد از شکست احد و تضعیف موقتى مسلمانان راستین و آماده شدن زمینه براى فعالیت منافقان، فهمیدند دشمنانى خطرناک تر دارند که باید کاملاً مراقب آنها باشند و آنها منافقانند و این، یکى از مهمترین نتائج حادثه احد بود. آیه فوق، آخرین آیه اى است که در اینجا از حادثه احد بحث مى کند، این حقیقت را به صورت یک قانون کلى بیان نموده، مى فرماید: «چنین چیزى ممکن نیست که خداوند مؤمنان را به همان شکل که شما هستید بگذارد و آنها را تصفیه نکند و «طیب» (و پاک) را از «خبیث» (و نا پاک) متمایز نسازد» ( ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ ). این یک حکم عمومى و همگانى است و یک سنت جاودانى پروردگار محسوب مى شود که هر کس ادعاى ایمان کند و در میان صفوف مسلمین براى خود جائى باز کند به حال خود رها نمى شود، بلکه با آزمایش هاى پى در پى خداوند، بالاخره اسرار درون او فاش مى گردد. در اینجا ممکن بود سؤالى مطرح شود (و طبق پاره اى از روایات چنین سؤالى در میان مسلمانان نیز مطرح بود) و آن این که: خدا از اسرار درون همه کس آگاه است، چه مانعى دارد که مردم را از وضع آنها آگاه کند و از طریق علم غیب، مؤمن از منافق شناخته شود؟ قسمت دوم آیه، به این سؤال پاسخ مى گوید که: «هیچ گاه خداوند اسرار پنهانى و علم غیب را در اختیار شما نخواهد گذارد» ( وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ ). زیرا آگاهى بر اسرار نهانى ـ به عکس آنچه بسیارى خیال مى کنند ـ مشکلى را براى مردم، حل نمى کند، بلکه در بسیارى از موارد باعث هرج و مرج و از هم پاشیدن پیوندهاى اجتماعى، خاموش شدن شعله هاى امید و از بین رفتن تلاش و کوشش در میان توده مردم مى گردد. و از همه مهمتر این که باید ارزش اشخاص از طریق اعمال آنها روشن گردد، نه از راه دیگر و مسأله آزمایش و امتحان پروردگار نیز، چیزى جز این نیست، بنابراین راه شناسائى افراد، تنها اعمال آنها است سپس پیامبران خدا را، از این حکم استثناء کرده و مى فرماید: «خداوند هر زمان بخواهد از میان پیامبرانش، کسانى را انتخاب مى کند و گوشه اى از «علم غیب» بى پایان خود و اسرار درون مردم را که شناخت آن براى تکمیل رهبرى آنها لازم است در اختیار آنان قرار مى دهد» ( وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ ). ولى در هر حال، قانون کلى و عمومى و جاودانى براى شناخت اشخاص، اعمال آنها است. از این جمله استفاده مى شود: پیامبران ذاتاً عالم به غیب نیستند و نیز استفاده مى شود: آنها بر اثر تعلیم الهى قسمتى از اسرار غیب را مى دانند، بنابراین افرادى هستند که از غیب آگاه مى شوند و همچنین مقدار آگاهى آنها بسته به مشیت خداوند است. نا گفته پیدا است: منظور از مشیت ، و خواست خدا در این آیه، همانند آیات دیگر، همان «اراده آمیخته با حکمت» است، یعنى: خدا هر کس را شایسته ببیند و حکمتش اقتضا کند، از اسرار غیب آگاه مى سازد. در پایان آیه، خاطر نشان مى سازد، اکنون که میدان زندگى، میدان آزمایش و جداسازى پاک از نا پاک و مؤمن از منافق است، پس شما براى این که از این بوته آزمایش، خوب به در آئید «به خدا و پیامبران او ایمان آورید» ( فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ ). اما تنها به ایمان آوردن اکتفا نمى کند، بلکه مى فرماید: «اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، اجر و پاداش بزرگ در انتظار شما است» ( وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ ). این نکته، در آیه قابل توجه است که از مؤمن، تعبیر به «طَیِّب» (پاکیزه) شده است و مى دانیم پاکیزه، چیزى است که بر همان آفرینش نخست باقى بماند، و اشیاء خارجى و بیگانه، آن را «خبیث و ناپاک» نسازد، آب پاکیزه، جامه پاکیزه و مانند آن، چیزى است که عوامل آلوده خارجى به آن نرسیده باشد و از این استفاده مى شود که ایمان داشتن، فطرت و آفرینش نخستین انسان است. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۷۹ سوره مبارکه بقره ,
خداوند ,
مومنان ,
پاک ,
ناپاک ,
جداسازی ,
اسرار غیب ,
اسرار ,
غیب ,
منافقان ,
شناسایی ,
رسولان ,
گزینش ,
خدا ,
ایمان ,
تقوا ,
پاداش بزرگ ,
پاداش ,
بزرگ ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 16 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۷۸ سوره مبارکه آل عمران ۱۷۸ وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لاِ َنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ ترجمه ۱۷۸ ـ آنها که کافر شدند، (و راه طغیان پیش گرفتند،) تصور نکنند اگر به آنان مهلت مى دهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مى دهیم فقط براى این که بر گناهان خود بیفزایند; و براى آنها، عذاب خوار کننده اى (آماده شده) است! تفسیر این آیه نیز در حقیقت بحث هاى مربوط به حادثه احد و حوادث بعد از آن را تکمیل مى کند; زیرا یک جا روى سخن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود و یک جا به مؤمنان و در این جا روى سخن به مشرکان است و به دنبال تسلیت و دلدارى به پیامبر(صلى الله علیه وآله)نسبت به تلاش و کوشش بى حساب دشمنان حق در آیات گذشته، خداوند در این آیه روى سخن را متوجه آنها کرده و درباره سرنوشت شومى که در پیش دارند، سخن مى گوید، مى فرماید: «آنهائى که کافر شدند، گمان نکنند مهلتى که به ایشان مى دهیم براى آنها خوب است» ( وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لاِ َنْفُسِهِمْ ) و به دنبال آن مى فرمایید: «بلکه مهلت مى دهیم تا به گناه و طغیان خود بیفزایند» ( إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً ). و در پایان آیه به سرنوشت آنها اشاره کرده، مى فرماید: «و براى آنها عذاب خوار کننده است» ( وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ ). آیه فوق به آنها اخطار مى کند: هرگز نباید امکاناتى را که خدا در اختیارشان گذاشته و پیروزى هائى که گهگاه نصیبشان مى شود و آزادى عملى که دارند دلیل بر این بگیرند که افراد صالح و درستکارى هستند و یا نشانه اى از خشنودى خدا نسبت به خودشان بدانند. توضیح این که: از آیات قرآن مجید استفاده مى شود: خداوند افراد گنهکار را در صورتى که زیاد آلوده گناه نشده باشند به وسیله زنگ هاى بیدار باش و عکس العمل هاى اعمالشان، و یا گاهى به وسیله مجازات هاى متناسب با اعمالى که از آنها سرزده است، بیدار مى سازد و به راه حق باز مى گرداند. اینها کسانى هستند که هنوز شایستگى هدایت را دارند و مشمول لطف خداوند مى باشند و در حقیقت مجازات و ناراحتى هاى آنها، نعمتى براى آنها محسوب مى شود. چنان که در قرآن مى خوانیم: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ: «در خشکى ها و دریاها، فساد و تباهى بر اثر اعمال مردم، ظاهر شد تا خداوند نتیجه قسمتى از اعمال آنها را به آنها بچشاند، شاید برگردند» ولى آنها که در گناه و عصیان، غرق شوند و طغیان و نافرمانى را به مرحله نهائى برسانند، خداوند آنها را بحال خود وامى گذارد و به اصطلاح به آنها میدان مى دهد تا پشتشان از بار گناه سنگین شود و استحقاق حداکثر مجازات را پیدا کنند. اینها کسانى هستند که تمام پل ها را پشت سر خود ویران کرده اند، راهى براى بازگشت نگذاشته اند، پرده حیا و شرم را دریده، لیاقت و شایستگى هدایت الهى را کاملاً از دست داده اند. در خطبه اى که بانوى شجاع اسلام زینب کبرى (علیها السلام) در شام در برابر حکومت خودکامه جبار، ایراد کرد، استدلال به این آیه را در برابر یزید طغیانگر که از مصادیق روشن گنهکار غیر قابل بازگشت بود، مى خوانیم، آنجا که مى فرماید: «تو امروز شادى مى کنى و چنین مى پندارى که چون فراخناى جهان را بر ما تنگ کرده اى و کرانه هاى آسمان را بر ما بسته اى و ما را همچون اسیران از این دیار به آن دیار مى برى، نشانه قدرت تو است، و یا در پیشگاه خدا قدرت و منزلتى دارى و ما را در درگاه او راهى نیست! اشتباه مى کنى، این فرصت و آزادى را خداوند به خاطر این به تو داده تا پشتت از بار گناه، سنگین گردد و عذاب دردناک در انتظار تو است... به خدا سوگند، اگر مسیر حوادث زندگى، مرا همچون زن اسیر، در پاى تخت تو آورد، تصور نکنى که در نظر من کمترین شخصیت و ارزشى دارى، من تو را کوچک و پست و درخور هر گونه تحقیر و ملامت و توبیخ مى شمرم... هر کار از دستت ساخته است انجام ده، به خدا سوگند هرگز نور ما را خاموش نتوانى ساخت و وحى جاودانه و آئین حق ما را محو نتوانى نمود، تو نابود مى شوى و این اختر تابناک همچنان خواهد درخشید» آیه فوق، ضمناً به این سؤال که در ذهن بسیارى وجود دارد، پاسخ مى گوید که چرا جمعى از ستمگران و افراد گنهکار و آلوده این همه غرق نعمتند و مجازات نمى بینند؟ قرآن مى گوید: اینها افراد غیر قابل اصلاحى هستند که طبق سنت آفرینش و اصل آزادى اراده و اختیار به حال خود واگذار شده اند، تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداکثر مجازات شوند. به علاوه، از بعضى از آیات قرآن، استفاده مى شود: خداوند گاهى به این گونه افراد، نعمت فراوانى مى دهد و هنگامى که غرق لذت پیروزى و سرور شدند ناگهان همه چیز را از آنان مى گیرد، تا حداکثر شکنجه را در همین زندگى دنیا ببینند; زیرا جدا شدن از چنین زندگى مرفهى، بسیار ناراحت کننده است، چنان که مى خوانیم: فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْء حَتّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ: «هنگامى که پندهائى را که به آنها داده شده بود، فراموش کردند درهاى هر خیرى را به روى آنان گشودیم تا شاد شوند، ناگهان هر آنچه داده بودیم از آنها بازگرفتیم، لذا فوق العاده ناراحت و غمگین شدند» در حقیقت این گونه اشخاص، به کسانى مى مانند که از درختى، ظالمانه بالا مى روند، که هر قدر بالاتر روند خوشحال تر مى شوند، تا آن هنگام که بر فراز بلندترین شاخه درخت مى رسند، ناگهان طوفانى مىوزد و از آن بالا چنان سقوط مى کنند که تمام استخوان هایشان در هم مى شکند. از آنچه در تفسیر آیه گفتیم، روشن مى شود: «لام» در «لِیَزْدادُوا اِثْماً» «لام عاقبت» است نه «لام غایت». توضیح این که: «لام» در لغت عرب گاهى در موردى به کار مى رود که محبوب و مطلوب انسان است مانند: لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ: «قرآن را براى این به سوى تو فرستادیم که مردم را از تاریکى به روشنائى دعوت کنى» بدیهى است هدایت مردم مطلوب و محبوب خدا است. ولى گاهى «لام» در جائى به کار مى رود که هدف شخص و محبوب او نیست، اما نتیجه عمل او است مانند: لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوّاً وَ حَزَناً: «فرعونیان موسى را از آب گرفتند، تا سرانجام، دشمن آنها گردد» مسلماً آنها براى این هدف او را از آب نگرفتند، اما این موضوع نتیجه کارشان بود. این دو تعبیر مختلف نه تنها در ادبیات عرب، بلکه در ادبیات سایر زبان ها نیز دیده مى شود و از اینجا پاسخ سؤال دیگرى روشن مى گردد که: چرا خداوند فرموده: لِیَزْدادُوا اِثْماً: «ما مى خواهیم گناهان آنها زیاد گردد»؟ زیرا این اشکال در صورتى است که «لامِ علت» و هدف باشد، نه «لامِ عاقبت» و نتیجه، بنابراین معنى آیه چنین مى شود: «ما به آنها مهلت مى دهیم که سرانجام و عاقبت آنها این است که پشتشان از بار گناه، سنگین مى گردد». پس آیه فوق، نه تنها دلیل بر جبر نیست، بلکه دلیل بر آزادى اراده است.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۷۸ سوره مبارکه آل عمران ,
کافر ,
طغیان ,
تصور ,
مهلت ,
سود ,
گناهان ,
عذاب ,
خوار کننده ,
عذاب خوار کننده ,
آماده ,
ظهور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 16 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شهادت میثم بن یحیی التمار میثم بن یحیی التمار حوارّی امیرالمومنین (علیه السلام) و مفسر القرآن
۲۲ ذی الحجّه در این روز در سال ۶۰ هـ میثم تمّار به دلیل وفاداری به امام حسین علیه السلام به دست ابن زیاد به دار آویخته شد و به شهادت رسید. تاریخ شهادت میثم ۱۹ ذی الحجّه و روز عاشورا نیز نقل شده است. ابو مسلم میثم تمّار بن یحیی التمار عجمی، چون خرما فروش بود ملقب به «تمّار» شد. از یاران و صحابی با وفا و دوستان و شیعیان خاص حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بود، صاحب علم منایا و بلایا بود، و دارای علم تفسیر، و ایمانی کامل بود. او زاهد و عابد بود، و شب ها به قیام و روزها را به روزه می گذراند. دارای بیانی فصیح بود و نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله مقامی جلیل داشت. جناب ميثم بن يحيى التمار (رحمة الله علیه)دومین مفسر تاریخ اسلام و حامل علم القرآن، است. میثم التمار، صحابی مقرّب امیرالمومنین (علیه السلام)، مفسری است که علم تفسیر و تأویل حضرت قرآن را مستقیما از حضرت لسان الله، مولا علی(علیه السلام) آموخته است. نظرة فی حیاته میثم، غلام زنی از قبیله بنی اسد بود که امیرالمومنین علی (علیه السلام) ایشان را خرید و آزاد کرد. هنگامی که حضرت، کشته و به دار آویخته شدن را برای او پیش گویی کردند ، میثم به خداوند سوگند یاد کرد که هیچ گاه از مولای خود امیرالمومنین( علیه السلام) برائت نخواهد جست. در این هنگام حضرت به وی بشارت دادند که:« يا ميثم إذا تكون معي في درجتي». ارشاد شیخ مفید، ج۱ ، ص۳۲۳ معجم رجال الحديث، ج ۱۹، ص۱۰۰؛ رجال کشی، ص۸۳ فضائل و کراماته ميثم بن يحيى التمار، از حواریون حضرت امیر المومنین علی(علیه السلام) بود. در عداد بزرگان و اصفیاء اصحاب امیرالمومنین در شرطة الخمیس، از ابواب امام حسن مجتبی و از اصحاب حضرت سید الشهداء(علیهم السلام) به شمار می رود. شیخ مفید از وی به عنوان یکی از ارکان اربعه و ارکان تابعین نام می برد، یعنی کسانی که جزء سابقینِ مقرّبینِ مولا امیرالمومنین(علیه السلام) محسوب می شوند.
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
امیرالمومنین (علیه السلام) ,
شهادت میثم تمار ,
میثم تمار ,
شهادت ,
شهید ,
ذی الحجه ,
کربلا ,
محرم ,
عاشورا ,
امام حسین علیه السلام ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 15 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۷۶ تا ۱۷۷ سوره مبارکه آل عمران ۱۷۶ وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً یُریدُ اللّهُ أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِی الآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ ۱۷۷ إِنَّ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ ترجمه ۱۷۶ ـ کسانى که در راه کفر، شتاب مى کنند، تو را غمگین نسازند! به یقین، آنها هرگز زیانى به خداوند نمى رسانند. (به علاوه) خدا مى خواهد (آنها را به حال خودشان واگذارد; و در نتیجه،) بهره اى براى آنها در آخرت قرار ندهد. و براى آنها مجازات بزرگى است! ۱۷۷ ـ (آرى،) کسانى که ایمان را دادند و کفر را خریدارى کردند، هرگز به خدا زیانى نمى رسانند; و براى آنها، مجازات دردناکى است! تفسیر در نخستین آیه مورد بحث، روى سخن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که به دنبال حادثه دردناک احد، خداوند او را تسلیت مى گوید، مى فرماید: «اى پیامبر! از این که مى بینى جمعى در راه کفر بر یکدیگر پیشى مى گیرند، و گویا با هم مسابقه گذاشته اند، هیچ گاه غمگین مباش»! ( وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ ). «زیرا آنها هرگز هیچگونه زیانى به خداوند نمى رسانند» ( إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً ). بلکه خودشان در این راه زیان مى بینند، اصولاً نفع و ضرر، و سود و زیان براى موجوداتى است که وجودشان از خودشان نیست، اما خداوند ازلى و ابدى که از هر جهت بى نیاز است و وجودش نا محدود، کفر و ایمان مردم و کوشش ها و تلاش هاى آنها در این راه چه اثرى براى خداوند مى تواند داشته باشد؟ آنها هستند که در پناه ایمان، تکامل مى یابند و به خاطر کفر، تنزل و سقوط مى کنند. به علاوه خلافکارى هاى آنها فراموش نخواهد شد و به نتیجه اعمال خود خواهند رسید. و اگر مى بینى آنها به اراده خود راه کفر را در پیش مى گیرند «خدا مى خواهد (آنها را در این راه، آزاد بگذارد و چنان به سرعت راه کفر را بپویند) که کمترین بهره اى در آخرت نداشته باشند، بلکه عذاب عظیم در انتظار آنها باشد» ( یُریدُ اللّهُ أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِی الآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ ). در حقیقت آیه مى گوید: اگر آنها در راه کفر بر یکدیگر پیشى میگیرند، نه به خاطر این است که خدا نمى تواند جلو آنها را بگیرد، بلکه خدا آزادى عمل به آنها داده تا هر چه مى توانند انجام دهند و نتیجه اش محرومیت کامل آنها از مواهب جهان دیگر است، بنابراین، آیه نه تنها دلالت بر جبر ندارد، بلکه یکى از دلائل آزادى اراده است. و در آیه بعد، مطلب را به طور وسیع تر، عنوان کرده، مى فرماید: نه تنها افرادى که به سرعت در راه کفر، پیش مى روند چنین هستند، «بلکه تمام کسانى که به نوعى راه کفر را پیش گرفته اند و ایمان را داده و در مقابل آن، کفر خریدارى نموده اند، هرگز به خدا زیان نمى رسانند» و زیان آن، دامنگیر خودشان مى شود ( إِنَّ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً ). و در پایان آیه مى فرماید: «و براى آنها عذاب دردناکى است» ( وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ ). این تفاوت در تعبیر که در اینجا «عذاب الیم» و در آیه قبل «عذاب عظیم» ذکر شده، به خاطر آن است که آنها در مسیر کفر با سرعت بیشترى پیش مى رفتند.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر قرآن کریم ,
تفسیر آیات ۱۷۶ تا ۱۷۷ سوره مبارکه آل عمران ,
کفر ,
شتاب ,
غمگین ,
یقین ,
زیان ,
خداوند ,
آخرت ,
مجازات ,
ایمان ,
خریداری ,
دردناک ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 15 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۷۲ تا ۱۷۵ سوره مبارکه آل عمران
۱۷۲ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِلّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظیمٌ ۱۷۳ الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ ۱۷۴ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْل عَظیم ۱۷۵ إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ ترجمه ۱۷۲ ـ آنها که دعوت خدا و پیامبر را، پس از آن همه جراحاتى که به ایشان رسید، اجابت کردند; براى کسانى از آنها، که نیکى کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگى است. ۱۷۳ ـ اینها کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم (لشکر دشمن) براى (حمله به) شما اجتماع کرده اند; از آنها بترسید»! اما این سخن، بر ایمانشان افزود; و گفتند: «خدا ما را کافى است; و او بهترین حامى ماست». ۱۷۴ ـ به همین جهت، آنها (از این میدان) با نعمت و فضل پروردگار، بازگشتند; در حالى که هیچ ناراحتى به آنان نرسید; و از رضاى خدا، پیروى کردند; و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است. ۱۷۵ـ این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بى اساس) مى ترساند، از آنها نترسید! و از من بترسید اگر ایمان دارید! شان نزول گفتیم پایان جنگ احد ، لشگر فاتح «ابو سفیان» ، پس از پیروزى به سرعت راه «مکّه» را پیش گرفتند، هنگامى که به سرزمین «روحاء» رسیدند از کار خود سخت پشیمان شدند، تصمیم به مراجعت به «مدینه» و نابود کردن باقیمانده مسلمانان گرفتند. این خبر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، فوراً دستور داد: لشکر احد ، خود را براى شرکت در جنگ دیگرى آماده کند، مخصوصاً فرمان داد: مجروحان جنگ احد به صفوف لشکر بپیوندند. یکى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: من از جمله مجروحان بودم، ولى زخم هاى برادرم از من سخت تر و شدیدتر بود، تصمیم گرفتیم هر طور که هست خود را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) برسانیم، چون حال من از برادرم کمى بهتر بود هر کجا برادرم بازمى ماند او را به دوش مى کشیدم، با زحمت، خود را به لشکر رسانیدیم. و به این ترتیب، پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ارتش اسلام در محلى به نام «حمراءُ الاسد» که از آنجا تا «مدینه» هشت میل فاصله بود، رسیدند و اردو زدند. این خبر به لشکر قریش رسید و مخصوصاً از این مقاومت عجیب و شرکت مجروحان در میدان نبرد وحشت کردند، و شاید فکر مى کردند ارتش تازه نفسى نیز از «مدینه» به آنها پیوسته است. در این موقع، جریانى پیش آمد که روحیه آنها را ضعیف تر ساخت و مقاومت آنها را درهم کوبید، و آن این که: یکى از مشرکان به نام «معبد الخزاعى» از «مدینه» به سوى «مکّه» مى رفت، مشاهده وضع پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یارانش او را به سختى تکان داد، عواطف انسانى او تحریک شد و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفت: مشاهده وضع شما براى ما بسیار ناگوار است، اگر استراحت مى کردید براى ما بهتر بود، این سخن را گفت و از آنجا گذشت و در سرزمین «روحاء» به لشکر «ابو سفیان» رسید. «ابو سفیان» از او درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) سؤال کرد، او در جواب گفت: محمّد(صلى الله علیه وآله) را دیدم با لشکرى انبوه که تا کنون همانند آن را ندیده بودم، در تعقیب شما هستند و به سرعت پیش مى آیند!. «ابو سفیان» با نگرانى و اضطراب گفت: چه مى گوئى؟ ما آنها را کشتیم و مجروح ساختیم و پراکنده نمودیم. «معبد الخزاعى» گفت: من نمى دانم شما چه کردید؟ همین مى دانم که لشکرى عظیم و انبوه، هم اکنون در تعقیب شما است!. «ابو سفیان» و یاران او تصمیم قطعى گرفتند به سرعت، عقب نشینى کرده، به «مکّه» باز گردند و براى این که مسلمانان آنها را تعقیب نکنند، و آنها فرصت کافى براى عقب نشینى داشته باشند از جمعى از قبیله «عبد القیس» که از آنجا مى گذشتند و قصد رفتن به «مدینه» براى خرید گندم داشتند خواهش کردند: به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان این خبر را برسانند: «ابو سفیان» و بت پرستان قریش با لشکر انبوهى به سرعت به سوى «مدینه» مى آیند تا بقیه یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از پاى در آورند. هنگامى که این خبر، به پیامبر و مسلمانان رسید، گفتند: حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیْلُ: «خدا ما را کافى است و او بهترین مدافع ما است». اما هر چه انتظار کشیدند خبرى از لشکر دشمن نشد، لذا پس از سه روز توقف، به «مدینه» بازگشتند، آیات فوق، اشاره به این ماجرا مى کند. تفسیر حال که روشن شد آیات مورد بحث، در چه موردى نازل شده، به تفسیر آیات باز مى گردیم. در نخستین آیه مى گوید: «آنها که دعوت خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را اجابت نمودند و پس از آن همه جراحات، به سمت میدان نبرد حرکت کردند، براى آنها که نیکى کردند و تقوا پیشه گرفتند پاداش بزرگى است» ( الَّذینَ اسْتَجابُوا لِلّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظیمٌ ). براى آنها که بعد از آن همه جراحاتى که در روز احد پیدا نمودند، آماده شرکت در جنگ دیگرى با دشمن شدند و برنامه نیکى و تقوا پیش گرفتند، یعنى با نیت پاک و اخلاص کامل در میدان جنگ شرکت کردند، پاداش بزرگى خواهد بود. از این که در آیه فوق پاداش عظیم را اختصاص به جمعى داده است، معلوم مى شود در میان آنها افرادى یافت مى شدند که خلوص کامل نداشتند، و نیز ممکن است تعبیر مِنْهُمْ: «بعضى از ایشان» اشاره به این باشد که بعضى از جنگجویان احد، به بهانه اى از شرکت در این میدان، خوددارى کرده بودند. آن گاه قرآن در آیه بعد، یکى از نشانه هاى زنده پایمردى و استقامت آنها را به این صورت بیان مى کند: «اینها کسانى بودند که مردم به آنها گفتند: مردم براى حمله به شما آماده شده اند، از آنها بترسید، اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را کافى است و او بهترین حامى ما است» ( الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ). اینها همان کسانى بودند که جمعى از مردم، یعنى کاروان «عبد القیس» ـ و به روایتى «نعیم بن مسعود» ـ 1 به آنها گفتند: لشکر دشمن، اجتماع کرده و آماده حمله اند، از آنها بترسید اما آنها نه تنها نترسیدند، بلکه به عکس بر ایمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را کافى است و او بهترین حامى است. و به دنبال این استقامت و ایمان و پایمردى آشکار، قرآن، نتیجه عمل آنها را بیان کرده و مى گوید: «آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند» (فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل). چه نعمت و فضلى از این بالاتر که بدون وارد شدن، در یک برخورد خطرناک با دشمن، دشمن از آنها گریخت و سالم و بدون درد سر به «مدینه» مراجعت نمودند. ممکن است فرق میان «نعمت» و «فضل» از این نظر باشد، که نعمت، پاداشى است به اندازه استحقاق، و فضل، اضافه بر استحقاق است. سپس به عنوان تأکید مى فرماید: «آنها در این جریان، کوچک ترین ناراحتى ندیدند» (لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ). علاوه بر این «خشنودى خدا را به دست آوردند و از فرمان او متابعت کردند» (وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ). «و خداوند، فضل و انعام بزرگى دارد که در انتظار مؤمنان واقعى و مجاهدان راستین است» (وَ اللّهُ ذُو فَضْل عَظیم). آیه بعد، دنباله آیاتى است که درباره غزوه «حمراء الاسد» نازل گردیده، مى فرماید: «این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بى اساس) مى ترساند، از آنها نترسید و تنها از من بترسید، اگر ایمان دارید» (إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ). «ذلِکُم» اشاره به کسانى است که مسلمانان را از قدرت لشکر قریش مى ترسانیدند تا روحیه آنها را تضعیف کنند. بنابراین، معنى آیه چنین است: عمل «نعیم بن مسعود» و یا کاروان «عبد القیس» فقط یک عمل شیطانى است که بر دوستان شیطان تأثیر مى گذارد، یعنى این گونه وسوسه ها تنها در کسانى اثر مى گذارد که از اولیاء و دوستان شیطان باشند و اما افراد با ایمان و ثابت قدم، هیچ گاه تحت تأثیر این وسوسه ها واقع نمى شوند، بر این اساس شما که از پیروان شیطان نیستید، نباید از این وسوسه ها متزلزل شوید. تعبیر از «نعیم بن مسعود» و یا کاروان «عبد القیس» به شیطان ، یا به خاطر این است که عمل آنها به راستى عمل شیطانى بود، و با الهام او صورت گرفت; زیرا در قرآن و اخبار، معمولاً هر عمل زشت و خلافى، عمل شیطانى نامیده شده، چون با وسوسه هاى شیطان انجام مى گیرد. و یا منظور از شیطان، خود این اشخاص مى باشند و این از مواردى است که شیطان بر مصداق انسانى آن، گفته شده; زیرا شیطان معنى وسیعى دارد و همه اغواگران را اعم از انسان و غیر انسان شامل مى شود، چنان که در سوره «انعام» آیه 112 مى خوانیم: وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیّ عَدُوّاً شَیاطینَ الإِنْسِ وَ الْجِنِّ: «این چنین براى هر پیامبرى دشمنانى از شیاطین انسانى و جنّ قرار دادیم». و در پایان آیه مى فرماید: «اگر ایمان دارید، از من و مخالفت فرمان من بترسید» (وَ خافُونِ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِیْنَ) . یعنى ایمان با ترس از غیر خدا سازگار نیست. همان طور که در جاى دیگر مى خوانیم: فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً: «کسى که به پروردگار خود ایمان بیاورد از هیچ نقصان و طغیانى ترس نخواهد داشت» بنابراین، اگر در قلبى ترس از غیر خدا پیدا شود، نشانه عدم تکامل ایمان و نفوذ وسوسه هاى شیطانى است; زیرا مى دانیم در عالم بیکران هستى تنها پناهگاه، خدا است و مؤثر بالذات فقط او است و دیگران در برابر قدرت او قدرتى ندارند. اصولاً مؤمنان اگر ولىّ خود را که خدا است با ولى مشرکان و منافقان که شیطان است مقایسه کنند، مى دانند که آنها در برابر خداوند هیچگونه قدرتى ندارند. و به همین دلیل، نباید از آنها، کمترین وحشتى داشته باشند، نتیجه این سخن آن است که: هر کجا ایمان نفوذ کرد شهامت و شجاعت نیز به همراه آن نفوذ خواهد کرد. مقایسه روحیه مسلمانان در میدان جنگ «بدر» با روحیه آنها در حادثه «حمراء الاسد» که شرح آن گذشت، اعجاب انسان را برمى انگیزد که چگونه یک جمعیت شکست خورده فاقد روحیه عالى و نفرات کافى با آن همه مجروح در مدتى به این کوتاهى، که شاید به یک شبانه روز کامل نمى رسید، چنین آمادگى پیدا کردند و با عزمى راسخ و روحیه اى بسیار خوب، آماده تعقیب دشمن شدند تا آنجا که قرآن درباره آنها مى فرماید: هنگامى که خبر اجتماع دشمن براى حمله، به آنها رسید آنها نه تنها نهراسیدند بلکه ایمانشان و به دنبال آن استقامتشان افزوده شد. و این خاصیت ایمان به هدف است که هر قدر انسان مشکلات و مصائب را بیشتر و نزدیک تر ببیند، پایمردى و استقامت او بیشتر مى شود و در حقیقت تمام نیروهاى معنوى و مادى او براى مقابله با خطر، بسیج مى گردد. این دگرگونى عجیب در این فاصله کوتاه، انسان را به سرعت و عمق تأثیر تربیتى آیات قرآن و بیانات گیرا و مؤثر پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) آشنا مى سازد که این خود در سر حد یک اعجاز است.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۷۲ تا ۱۷۵ سوره مبارکه آل عمران ,
دعوت ,
خدا ,
پیامبر ,
جراحات ,
اجابت ,
نیکى ,
تقوا ,
پاداش ,
بزرگ ,
لشکر ,
دشمن ,
حمله ,
اجتماع ,
حامى ,
میدان ,
نعمت ,
فضل پروردگار ,
ناراحتى ,
رضاى خدا ,
پیروى ,
فضل و بخشش ,
شیطان ,
ترساندن ,
ظهور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 14 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آل عمران ۱۶۹ وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ۱۷۰ فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ۱۷۱ یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل وَ أَنَّ اللّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنینَ ترجمه ۱۶۹ ـ (اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. ۱۷۰ ـ آنها به خاطر نعمت هاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند; و به خاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده اند (مجاهدان و شهیدان آینده) خوشوقتند; که نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت. ۱۷۱ـ و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نیز) مسرورند; و (مى بینند که) خداوند، پاداش مؤمنان را ضایع نمى کند; (نه پاداش شهیدان، و نه پاداش مجاهدانى که شهید نشدند). شان نزول بعضى از مفسران معتقدند: آیات فوق درباره شهداى احد نازل شده و بعضى دیگر درباره شهداى بدر مى دانند، ولى حق این است که پیوند این آیات با آیات گذشته نشان مى دهد، بعد از حادثه احد نازل شده است. اما مضمون و محتواى آیات تعمیم دارد، و همه شهدا، حتى شهداى بدر را که چهارده نفر بودند شامل مى شود، لذا در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: آیات درباره شهداى احد و بدر هر دو نازل شده است ابن مسعود از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: خداوند به ارواح شهیدان احد خطاب کرد و از آنها پرسید: چه آرزوئى دارید؟ آنها گفتند: پروردگارا! ما بالاتر از این چه آرزوئى مى توانیم داشته باشیم، که غرق نعمت هاى جاویدان توایم و در سایه عرش تو مسکن داریم، تنها تقاضاى ما این است که بار دیگر بجهان برگردیم و مجدداً در راه تو شهید شویم، خداوند فرمود: فرمان تخلف ناپذیر من این است: «کسى دوباره به دنیا باز نگردد، عرض کردند». حالا که چنین است تقاضاى ما این است که سلام ما را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) برسانى و به بازماندگانمان، حال ما را بگوئى و از وضع ما به آنها بشارت دهى که هیچگونه نگران نباشند، در این هنگام آیات فوق نازل شد. تفسیر چنین بنظر مى رسد: بعد از حادثه احد جمعى از افراد سست ایمان مى نشستند و بر دوستان و بستگان خود که در احد شهید شده بودند، تأسف مى خوردند که: چرا آنها مردند و نابود شدند؟ مخصوصاً هنگامى که به نعمتى مى رسیدند و جاى آنها را خالى میدیدند بیشتر ناراحت مى شدند، با خود مى گفتند: ما این چنین در ناز و نعمتیم اما برادران و فرزندان ما در قبرها خوابیده اند و دستشان از همه جا کوتاه است! این گونه افکار و این گونه سخنان، علاوه بر این که نادرست بود و با واقعیت تطبیق نمى کرد، در تضعیف روحیه بازماندگان بى اثر نبود. آیات فوق، خط بطلان بر این گونه افکار کشیده، مقام شامخ و بلند شهیدان را یاد کرده، مى گوید: «اى پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدند مرده اند»! ( وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتاً ). در اینجا روى سخن فقط به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، تا دیگران حساب خود را بکنند، و مى افزاید: «بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند» ( بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ). منظور از حیات و زندگى در اینجا همان حیات و زندگى برزخى است که ارواح در عالم پس از مرگ دارند، نه زندگى جسمانى و مادى، گرچه زندگى برزخى، اختصاصى به شهیدان ندارد، بسیارى دیگر از مردم نیز داراى حیات برزخى هستند ولى از آنجا که حیات شهیدان یک حیات فوق العاده عالى و آمیخته با انواع نعمت هاى معنوى است ـ به علاوه موضوع سخن، در آیه آنها هستند ـ تنها از آنها نام برده شده است. آنها به قدرى غرق مواهب حیات معنوى هستند که گویا زندگى سایر برزخیان در مقابل آنها چیزى نیست. در آیه بعد، به گوشه اى از مزایا و برکات فراوان زندگى برزخى شهیدان اشاره کرده و مى فرماید: «آنها به خاطر نعمت هاى فراوانى که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند» ( فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ). «خوشحالى دیگر آنها به خاطر برادران مجاهد آنها است که در میدان جنگ شربت شهادت ننوشیده اند و به آنها ملحق نشده اند; زیرا مقامات و پاداش هاى آنها را در آن جهان به خوبى مى بینند و از این رو مستبشر، و شاد مى شوند» ( وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ ) و به دنبال آن مى فرماید: «شهیدان احساس مى کنند که برادران مجاهد آنها، پس از مرگ، هیچگونه اندوهى نسبت به آنچه در دنیا گذارده اند ندارند و نه هیچگونه ترسى از روز رستاخیز، و حوادث وحشتناک آن» ( أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ). این جمله، تفسیر دیگرى هم ممکن است داشته باشد و آن این که شهیدان علاوه بر این که با مشاهده مقامات برادران مجاهدى که به آنها ملحق نشده اند خوشحال مى شوند، خودشان هم هیچگونه ترسى از آینده و غمى از گذشته ندارند. آیه بعد، در حقیقت تأکید و توضیح بیشترى درباره بشارت هائى است که شهیدان بعد از کشته شدن دریافت مى کنند «آنها از دو جهت خوشحال و مسرور مى شوند: نخست از این جهت که نعمت هاى خداوند را دریافت مى دارند، نه تنها نعمت هاى او، بلکه فضل او که همان افزایش و تکرار نعمت است نیز شامل حال آنها مى شود» ( یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل ). دیگر این که: «آنها مى بینند خدا پاداش مؤمنان را ضایع نمى کند» ( وَ أَنَّ اللّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنینَ ) نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدان راستینى که شربت شهادت ننوشیدند. در حقیقت آنچه را قبلاً شنیده بودند در آنجا آشکار مى بینند.
از جمله آیات قرآن که با صراحت، دلالت بر بقاى روح دارد، آیات فوق است که درباره حیات شهیدان بعد از مرگ مى باشد، و این که بعضى احتمال داده اند: مراد از حیات، معنى مجازى آن است و منظور باقى ماندن آثار زحمات و نام و نشان آنها است، بسیار از معنى آیه دور است و با هیچ یک از جمله هاى آیات فوق، اعم از دریافت روزى و سرور آنها از جهات مختلف، سازگار نمى باشد. به علاوه آیات فوق، دلیل روشنى بر مسأله برزخ و نعمت هاى برزخى است که شرح آن در ذیل آیه شریفه: «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» به خواست خدا خواهد آمد درباره اهمیت مقام شهیدان، سخن بسیار گفته شده و هر قوم و ملتى براى شهداى خود احترام خاصى قائل است ولى بدون اغراق، آن احترامى که اسلام براى شهداى راه خدا قائل شده است بى نظیر است، روایت زیر، نمونه روشنى از احترامى است که اسلام براى شهداء قائل شده و در پرتو همین تعلیمات بود که یک جمعیت محدود عقب افتاده، آن چنان قدرت و نیرو گرفتند که بزرگ ترین امپراطورى هاى جهان را به زانو در آوردند. امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) از امیر مؤمنان على(علیه السلام) چنین نقل مى کند: هنگامى که حضرت، مشغول خطبه بود و مردم را تشویق به جهاد مى کرد، جوانى برخاست و عرض کرد: «اى امیر مؤمنان! فضیلت جنگجویان در راه خدا را براى من تشریح کن»!. امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: من بر مرکب پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و پشت سر آن حضرت سوار بودم و از غزوه «ذاتُ السَّلاسِل» برمى گشتیم همین سؤالى را که تو از من نمودى، من از پیامبر(صلى الله علیه وآله) کردم. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: هنگامى که جنگجویان، تصمیم بر شرکت در میدان جهاد مى گیرند خداوند آزادى از آتش دوزخ را براى آنها مقرر مى دارد. هنگامى که سلاح بر مى دارند و آماده میدان مى شوند فرشتگان به وجود آنها افتخار مى کنند. هنگامى که همسر و فرزند و بستگان آنها با آنها خداحافظى مى کنند، از گناهان خود خارج مى شوند... از این موقع آنها هیچ کارى نمى کنند مگر این که پاداش آن، مضاعف مى گردد و در برابر هر روز، پاداش عبادت هزار عابد براى آنها نوشته مى شود... هنگامى که با دشمنان رو به رو مى شوند، مردم جهان، نمى توانند میزان ثواب آنها را درک کنند. هنگامى که گام به میدان براى نبرد بگذارند و نیزه ها و تیرها رد و بدل شود، و جنگ تن بتن شروع گردد، فرشتگان با پر و بال خود اطراف آنها را مى گیرند و از خدا تقاضا مى کنند در میدان، ثابت قدم باشند، در این هنگام منادى صدا مى زند: اَلْجَنَّةُ تَحْتَ ظِلالِ السُّیُوفِ: «بهشت در سایه شمشیرها است». در این هنگام ضربات دشمن بر پیکر شهید، ساده تر و گواراتر از نوشیدن آب خنک در روز گرم تابستان است. هنگامى که شهید از مرکب فرو مى غلطد، هنوز به زمین نرسیده، حوریان بهشتى به استقبال او مى شتابند و نعمت هاى بزرگ معنوى و مادى که خدا براى او فراهم ساخته است، براى او شرح مى دهند. و هنگامى که شهید به روى زمین قرار میگیرد، زمین مى گوید: آفرین بر روح پاکیزه اى که از بدن پاکیزه پرواز مى کند، بشارت باد بر تو، اِنَّ لَکَ ما لا عَیْنٌ رَأَتْوَ لا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لا خَطَرَ عَلى قَلْبِ بَشَر: «نعمت هائى در انتظار تو است که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و بر قلب هیچ انسانى خطور نکرده است». و خداوند مى فرماید: «من سرپرست بازماندگان اویم، هر کس آنها را خشنود کند مرا خشنود کرده و هر کس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است...»
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آل عمران ,
پیامبر ,
در راه خدا ,
کشته ,
مردگان ,
زنده ,
پروردگار ,
روزی ,
نعمت ,
فراوانی ,
خداوند ,
بخشیده ,
خوشحال ,
مجاهدان ,
شهیدان ,
خوشوقت ,
ترس ,
غم ,
خدا ,
فضل ,
مسرور ,
پاداش ,
مومنان ,
ضایع ,
شهید ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 14 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مؤمن حقیقی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام لا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ وَ أَنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل هیچ بنده ای مزۀ ایمان را نمی چشد مگر آنکه یقین داشته باشد که آنچه به او می رسد امکان نداشت که نرسد؛ و آنچه از دست می دهد امکان نداشت که به او برسد؛ و اینکه ضررزننده و نفع رساننده تنها خداوند عزّوجلّ است. کافی ج ۱ ص ۵۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
دو صفت نگران کننده حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَصْلَتَيْنِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ يُنْسِي الْآخِرَة بیشترین نگرانی من برای شما دو چیز است: پیروی از تمایلات و طولانی بودن آرزو؛ پیروی از تمایلات از راه حق جلوگیری می کند، و طولانی بودن آرزو آخرت را از یاد می برد. «الخصال» ج ۱ ص ۵۱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام علی (علیه السلام) : اگر درهای آسمانها و زمین بر بنده ای بسته شود ، چنین بنده ای اگر بر اساس تقوی پیش رود ، حتما خداوند راه نجاتی برایش فراهم خواهد کرد. نهج البلاغه "علی علیه السلام"
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۶۸ سوره مبارکه آل عمران ۱۶۸ الَّذینَ قالُوا لاِ ِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ترجمه ۱۶۸ ـ (منافقان) آنها هستند که به برادران خود ـ در حالى که از حمایت آنها دست کشیده بودند ـ گفتند: «اگر آنها از ما پیروى مى کردند، کشته نمى شدند»! بگو، «مگر شما مى توانید مرگ افراد را پیش بینى کنید؟! پس مرگ را از خودتان دور سازید اگر راست مى گوئید»!. تفسیر منافقان علاوه بر این که خودشان از جنگ احد کناره گیرى کردند، سعى در تضعیف روحیه دیگران نیز نمودند. به هنگام بازگشت مجاهدان، زبان به سرزنش آنها گشودند و گفتند: اگر آنها از فرمان ما پیروى کرده بودند کشته نمى دادند. قرآن در آیه فوق، به گفتار بى اساس آنها پاسخ مى دهد و مى گوید: «آنها که از جنگ کناره گیرى کردند و به برادران خود گفتند: اگر از ما اطاعت کرده بودند هیچ گاه کشته نمى شدند، به آنها بگو: اگر قادر به پیش بینى حوادث آینده هستید مرگ را از خودتان دور سازید اگر راست مى گوئید» ( الَّذینَ قالُوا لاِ ِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ). یعنى; در حقیقت شما با این ادعا، خود را عالم به غیب و با خبر از حوادث آینده میدانید کسى که چنین است باید علل و عوامل مرگ خود را بتواند پیش بینى کرده و خنثى سازد آیا شما چنین قدرتى دارید؟ وانگهى، اگر شما در میدان جهاد و در راه سربلندى و افتخار کشته نشوید، آیا عمر جاویدان خواهید داشت؟ آیا مى توانید مرگ را براى همیشه از خود دور سازید؟ بنابراین، شما که نمى توانید قانون مسلّم مرگ را از میان ببرید، پس چرا در میان بستر با ذلت بمیرید؟ چرا با افتخار در میدان جهاد در برابر دشمن شربت شهادت ننوشید؟! در آیه فوق، نکته دیگرى وجود دارد که باید به آن توجه کرد: و آن این که: از مؤمنان تعبیر به «برادر» شده در حالى که هرگز مؤمنان برادر منافقان نیستند، این یک نوع سرزنش به آنها است که شما مؤمنان را برادر خود مى دانستید، چرا در این لحظات حساس، دست از حمایت آنها برداشتید و لذا بلافاصله بعد از تعبیر «اِخْوانِهِمْ» جمله «قَعَدُوا» یعنى از جنگ بازنشستند، ذکر شده، آیا انسان ادعاى برادرى مى کند؟ و بلافاصله از حمایت برادر خود باز مى نشیند؟!
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۶۸ سوره مبارکه آل عمران ,
منافقان ,
برادران ,
حمایت ,
پیروى ,
کشته ,
مرگ ,
پیش بینی ,
دور ,
راست ,
ظهور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
جنگ احد ,
روحیه ,
مجاهدان ,
سرزنش ,
فرمان ,
قرآن ,
پاسخ ,
اطاعت ,
خنثی ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 13 مرداد 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۵۶ تا ۱۵۸ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۵۹ تا۱۶۰ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیه ۱۶۱ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۶۲ تا ۱۶۳ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آل عمران ...
آیه ۱۶۵ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷ سوره مبارکه آل عمران ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ویژه نامه عید سعید غدیرخم ... | برطرف کردن گرفتارى مومن ... | هر جا کار را منوط به غرب کردید ناموفق بود هر جا بدون اعتماد به غرب بود پیش رفتید ... | استکبار یعنی ... | ایستادگی ... | به یاد شهدا ...
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
برطرف کردن گرفتارى مومن امام حسین علیه السلام فرمودند: مَنْ نَفّسَ کرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرّجَ اللّهُ عَنْهُ کرَبَ الدّنیا وَ الاخِرَةِ.
هر که گرفتارى مومنى را برطرف کند، خداوند گرفتاری هاى دنیا و آخرتش را برطرف مى کند. بحار الانوار: ج ۷۵، ص ۱۲۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیوندها:
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):خشم مومن
الْمُؤْمِنُ إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ مومن هرگاه خشمگین شود،خشمش او را از مسیر حق منحرف نمی سازد(بحارالانوار، ج75، ص352)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
انتخابات ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
عید سعید غدیر خم ,
برطرف کردن گرفتارى مومن ,
امام حسین علیه السلام ,
تفسیر قرآن کریم ,
غرب ,
اعتماد ,
موفق ,
ناموفق ,
استکبار ,
یاد شهداء ,
شهید مدافع حرم ,
شهدای مدافع حرم ,
دفاع مقدس ,
شهید ,
شهداء ,
شهیدان ,
سوره مبارکه آل عمران ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 7 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب:
در این دولت معلوم شد اعتماد به غرب جواب نمیدهد رهبر انقلاب، صبح امروز در آخرین دیدار دولت دوازدهم: دیگران باید از تجربههای شما استفاده کنند. یک تجربه را من به خصوص یادداشت کردهام. حرفی است که من مکرر با شما و مردم تکرار کردم حالا هم همان حرف را تکرار میکنم. این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب. آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب:
غربیها به ما کمک نمیکنند. هرجا بتوانند ضربه میزنند. جایی که ضربه نمیزنند آنجایی است که امکانش را ندارند. هرجا امکان داشتند ضربه زدند. این تجربه بسیار مهمی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول و منوط کرد. چون قطعاً شکست میخورد، قطعاً ضربه میخورد. شماها هم هرجایی که کارهایتان را منوط کردید به غرب ناموفق ماندید، هرجایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد علم کردید و حرکت کردید، موفق شدید. اینجور است دیگر. نگاه کنید کارکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم اینجوری است. هرجا شما موضوعات را به توافق با غرب و با مذاکره با غرب و با آمریکا و اینها موکول کردید، آنجا ماندید، نتوانستید پیش بروید. چون آنها کمک نمیکنند دیگر، دشمناند دیگر. هرجا شما از آنها قطع نظر کردید، خودتان راه افتادید از شیوههای مختلف هزار تا راه وجود دارد اینجور نیست که یک راه. نه راههای مختلف وجود دارد. انسانها فکر کنند راههای گوناگونی برای زندگی شخصی و اجتماعی و مدیریتی پیدا خواهند کرد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷ سوره مبارکه آل عمران ۱۶۶ وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنینَ ۱۶۷ وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ نافَقُوا وَ قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاْ یمانِ یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ ترجمه ۱۶۶ ـ و آنچه در روزى که دو دسته (مؤمنان و کافران) با هم رو به رو شدند به شما رسید، به فرمان خدا بود; تا آن که مؤمنان را مشخص کند. ۱۶۷ ـ و نیز براى این بود که منافقان شناخته شوند; آنهایى که به ایشان گفته شد: «بیائید در راه خدا نبرد کنید! یا (حداقل) از حریم خود، دفاع نمائید»! گفتند: «اگر مى دانستیم جنگى روى خواهد شد، از شما پیروى مى کردیم. (اما مى دانیم جنگى نمى شود)» آنها در آن هنگام، به کفر نزدیک تر بودند تا به ایمان; به زبان خود چیزى مى گویند که در دل هایشان نیست! و خداوند به آنچه کتمان مى کنند، آگاه تر است. تفسیر آیه مورد بحث، این نکته را تذکر مى دهد، هر مصیبتى (مانند مصیبت احد) که پیش مى آید، علاوه بر این که بدون علت نیست، وسیله آزمایشى است براى جدا شدن صفوف مجاهدان راستین از منافقان و یا افراد سست ایمان. لذا در قسمت اول آیه، مى فرماید: «و آنچه در روزى که دو دسته (مؤمنان و کافران) با هم رو به رو شدند به شما رسید، به فرمان خدا بود» ( وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ ). آرى، آنچه در روز احد آن روز که جمعیت مسلمانان با بت پرستان بهم درآویختند بر شما وارد شد به فرمان خدا بود و طبق خواست و اراده او صورت گرفت. زیرا هر حادثه اى طبق قانون عمومى آفرینش علت و سبب مخصوصى دارد و اساساً عالم روى یک سلسله علل و اسباب پى ریزى شده است و این یک اصل ثابت و همیشگى است. روى این اصل، هر لشگرى که در میدان جنگ سستى کند و به مال و ثروت و غنیمت دل ببندد و دستور فرمانده دلسوز خود را فراموش نماید محکوم به شکست خواهد بود. بنابراین، منظور از اِذْنِ اللّهُ: «فرمان خدا» همان اراده و مشیت او است که به صورت قانون علیت در عالم هستى منعکس شده است. و در پایان آیه مى فرماید: «و براى این که مؤمنان را مشخص کند» ( وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنینَ ). آرى، یکى دیگر از آثار این جنگ، این بود که صفوف مؤمنان و منافقان از هم مشخص شود و افراد با ایمان، از سست ایمان شناخته گردند. گاه، در آیه بعد، به اثر دیگرى اشاره کرده، مى فرماید: «و تا کسانى که نفاق ورزیدند شناخته شوند» ( وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ نافَقُوا ). به طور کلى در حادثه احد ، سه گروه مشخص در میان مسلمانان پیدا شدند: گروه اول، افراد معدودى بودند که تا آخرین لحظات، پایدارى نمودند و در برابر انبوه دشمنان، تا آخرین نفس ایستادگى به خرج دادند: بعضى شربت شهادت نوشیدند. و بعضى جراحات سنگین برداشتند. گروه دیگر، تزلزل و اضطراب در دل هاى آنها پدید آمد و نتوانستند تا آخرین لحظه، استقامت کنند و راه فرار را پیش گرفتند. گروه سوم، منافقان بودند که در اثناء راه، به بهانه هائى که اشاره خواهد شد از شرکت در جنگ، خوددارى کرده، به «مدینه» بازگشتند، که آنها «عبداللّه بن ابى سلول» و سیصد نفر از یارانش بودند. اگر حادثه سخت احد نبود، هیچ گاه صفوف به این روشنى مشخص نمى شد و افراد هر کدام با صفات ویژه خود در صف معینى قرار نمى گرفتند و هر کس ممکن بود، هنگام ادعا، خود را بهترین فرد با ایمان بداند. در حقیقت در آیه، اشاره به دو چیز شده: نخست، علت فاعلى شکست احد. و دیگر، علت غائى و نتیجه نهائى آن. تذکر این نکته نیز لازم است که در آیه فوق مى فرماید: وَ لِیَعْلَمَ الَّذِیْنَ نافَقُوا: «تا کسانى که نفاق ورزیدند شناخته شوند» و نمى فرماید: لِیَعْلَمَ الْمُنافِقِیْنَ: «تا منافقان شناخته شوند». و به عبارت دیگر، نفاق به صورت «فعل» ذکر شده نه به صورت «وصف» ، این تعبیر گویا بدان جهت است که نفاق، هنوز در همه آنان به صورت صفت ثابتى در نیامده بود، لذا در تاریخ اسلام مى خوانیم بعضى از آنان، بعدها موفق به توبه شدند و به صف مؤمنان پیوستند. سپس قرآن گفتگوئى که میان بعضى از مسلمانان و منافقین، قبل از جنگ رد و بدل شده، به این صورت بیان مى کند که: بعضى از مسلمانان ـ طبق نقل «ابن عباس» ، «عبداللّه بن عمرو بن حرّام انصارى» بوده است ـ هنگامى که دید «عبداللّه بن ابى سلول» با یارانش خود را از لشگر اسلام کنار کشیده و تصمیم بازگشت به «مدینه» دارند به آنها گفت: چرا باز مى گردید؟ بیائید یا به خاطر خدا و در راه او پیکار کنید و یا لا اقل در برابر خطرى که وطن و خویشان شما را تهدید مى کند دفاع نمائید. مى فرماید: «به ایشان گفته شد بیایند در راه خدا نبرد کنند یا ـ حداقل ـ از حریم خود دفاع نمائید» ( وَ قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا ). ولى آنها به یک بهانه واهى دست زده، «گفتند: ما اگر مى دانستیم جنگ مى شود بى گمان از شما پیروى مى کردیم» ( قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ ). و بنا به تفسیر دیگر، منافقان گفتند: اگر ما این را، «جنگ» مى دانستیم با شما همکارى مى کردیم، یعنى به نظر ما این جنگ نیست بلکه یک نوع انتحار و خودکشى است; زیرا با عدم توازنى که میان لشگر اسلام و کفار دیده مى شود، جنگ کردن با آنها عاقلانه نیست. به خصوص این که لشکرگاه اسلام در نقطه نامناسبى قرار گرفته است. به هر ترتیب، اینها بهانه اى بیش نبود، هم وقوع جنگ حتمى بود و هم مسلمانان در آغاز پیروز شدند و اگر شکستى دامنگیرشان شد، بر اثر اشتباهات و خلافکارى هاى خودشان بود، خداوند مى گوید: آنها دروغ مى گفتند: «آنها در آن روز به کفر نزدیک تر از ایمان بودند» ( هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاْ یمانِ ). در ضمن از این جمله استفاده مى شود که کفر و ایمان داراى درجاتى است که بعقیده و طرز عمل انسان بستگى دارد. لذا مى افزاید: «آنها به زبان چیزى مى گویند که در دل ندارند» ( یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ ). آنها به خاطر لجاجت روى پیشنهاد خود، دائر به جنگ کردن در خود «مدینه» ، یا ترس از ضربات دشمن و یا بى علاقگى به اسلام از شرکت در میدان، خوددارى کردند. «ولى خداوند به آنچه منافقان کتمان مى کنند آگاه تر است» ( وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ ). هم در این جهان پرده از چهره آنان برداشته و قیافه آنها را به مسلمانان نشان مى دهد و هم در آخرت به حساب آنها رسیدگى خواهد کرد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷ سوره مبارکه آل عمران ,
اعتماد ,
دولت ,
غرب ,
دسته ,
مؤمنان ,
کافران ,
فرمان خدا ,
منافقان ,
در راه خدا ,
نبرد ,
حریم ,
دفاع ,
جنگ ,
پیروی ,
کفر ,
ایمان ,
زبان ,
دل ,
خداونئ ,
کتمان ,
آگاه ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
آزمایش ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 7 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
لو أنَّ السَمواتِ وَالأرضَ وُضِعَت فی کفّة میزانٍ وَ وُضِعَ ایمانُ عَلیٍّ فی کفَّةِ میزانٍ لَرُجِّحَ ایمانُ عَلِیٍّ عَلَی السّموات وَالأرض. پیامبر اسلام(ص): اگر آسمانها و زمین را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان علی(ع) را در کفه دیگر، ایمان علی(ع) بر آسمانها و زمین برتری خواهد یافت. کفایةالطالب، گنجی شافعی، ص ٧٧.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
آیه ۱۶۵ سوره مبارکه آل عمران ۱۶۵ أَ وَ لَمّا أَصابَتْکُمْ مُصیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها قُلْتُمْ أَنّى هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ ترجمه ۱۶۵ ـ آیا هنگامى که مصیبتى (در میدان جنگ احد) به شما رسید، در حالى که دو برابر آن را (در میدان جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بودید، گفتید: «این (مصیبت) از کجاست»؟! بگو: «از ناحیه خود شماست (که در میدان جنگ احد، با دستور پیامبر مخالفت کردید) خداوند بر هر چیزى قادر است. تفسیر این آیه بررسى دیگرى روى حادثه احد است، توضیح این که: جمعى از مسلمانان از نتائج دردناک جنگ، غمگین و نگران بودند و این مطلب را مکرر بر زبان مى آوردند خداوند در آیه فوق، سه نکته را به آنها گوشزد مى کند: شما نباید از نتیجه یک جنگ نگران باشید، بلکه همه برخوردهاى خود را با دشمن روى هم محاسبه کنید، «آیا هنگامى که در یک میدان، مصیبتى به شما رسید، در حالى که در میدان دیگر (میدان جنگ بدر) دو برابر آن را به دشمن وارد ساخته بودید، مى گوئید که این مصیبت از کجا است»؟ ( أَ وَ لَمّا أَصابَتْکُمْ مُصیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها قُلْتُمْ أَنّى هذا ). زیرا آنها در احد هفتاد نفر از شما را شهید کردند، در حالى که هیچ اسیر نگرفتند، ولى شما در بدر هفتاد نفر از آنها را به قتل رسانیدید و هفتاد نفر را اسیر کردید. جمله قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها: «دو برابر آن بر دشمن ضربه زدید» در حکم جوابى است که بر سؤال، مقدم شده است. لذا مى فرماید: «اى پیامبر! به آنها بگو: این مصیبت از وجود خود شما سرچشمه گرفته و عوامل شکست را باید در خودتان جستجو کنید» ( قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ ). شما بودید که با مخالفت فرمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) سنگر حساس «کوه عینین» را رها ساختید و شما بودید که جنگ را به پایان نرسانیده و سرنوشت آن را یکسره نکرده، به جمع آورى غنائم پرداختید و نیز شما بودید که به هنگام حمله مجدد دشمن میدان را رها ساخته و از جنگ فرار کردید، همین گناهان و سستى هاى شما بود که باعث آن شکست و آن همه کشته گردید. و سرانجام مى فرماید: شما نباید از آینده، نگران باشید; «زیرا خداوند بر همه چیز قادر و توانا است» ( إِنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ ). و اگر نقاط ضعف خود را جبران کنید، مشمول حمایت او خواهید شد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
,
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
آیه ۱۶۵ سوره مبارکه آل عمران ,
مصیبت ,
میدان جنگ ,
جنگ احد ,
جنگ بدر ,
دشمن ,
دستور ,
پیامبر ,
خداوند ,
قادر ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 7 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت امام هادی (علیه السلام): کسی که در معاشرت با برادران دینی خود، تواضع کند، به راستی چنین کسی، نزد خدا از صدّیقین و از شیعیان علی بن ابی طالب(ع) خواهد بود. احتجاج، ج1، ص 460
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آل عمران ۱۶۴ لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلال مُبین ترجمه ۱۶۴ـ خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت; که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد; و البته پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند. تفسیر در این آیه، سخن از بزرگ ترین نعمت الهى یعنى نعمت «بعثت پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) » به میان آمده است و در حقیقت، پاسخى است به سؤالاتى که در ذهن بعضى از تازه مسلمانان، بعد از جنگ احد خطور مى کرد، که: چرا ما این همه گرفتار مشکلات و مصائب شویم؟ قرآن به آنها مى گوید: «خداوند بر مؤمنان منت گذارد (نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها پیامبرى بر انگیخت» ( لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً ). بنابراین، اگر در این راه، متحمل خسارت هائى شده اید، فراموش نکنید که خداوند، بزرگ ترین نعمت را در اختیار شما گذاشته، پیامبرى مبعوث کرده که شما را تربیت مى کند، و از گمراهى هاى آشکار بازمى دارد. هر اندازه براى حفظ این نعمت بزرگ، تلاش کنید و هر بهائى بپردازید باز هم ناچیز است. جالب توجه این که: ذکر این نعمت با جمله: لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِیْنَ: «خداوند بر مؤمنان منت گذارد» شروع شده است که شاید در بدو نظر تصور شود نا زیبا است. ولى هنگامى که به ریشه اصلى لغت «منّت» باز مى گردیم مطلب کاملاً روشن مى شود. توضیح این که: همان طور که «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: این کلمه در اصل از «مَنّ» به معنى سنگ هائى است که با آن وزن مى کنند، به همین دلیل هر نعمت سنگین و گران بهائى را «منّت» مى گویند، که اگر جنبه عملى داشته باشد یعنى کسى عملاً نعمت بزرگى به دیگرى بدهد کاملاً زیبا و ارزنده است. و اما اگر کسى کار کوچک خود را با سخن، بزرگ کند و به رخ افراد بکشد، کارى است بسیار زشت. بنابراین، منّتى که نکوهیده است به معنى بزرگ شمردن نعمت ها در گفتار است، اما منّتى که زیبنده است همان بخشیدن نعمت هاى بزرگ است. خداوند در آیه فوق مى فرماید: پروردگار بر مؤمنان منت گذارد یعنى نعمت بزرگى عملاً در اختیار آنها نهاد. اما این که چرا تنها نام مؤمنان برده شده ـ در حالى که بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى هدایت عموم بشر است ـ به خاطر این است که از نظر نتیجه و تأثیر، تنها مؤمنان هستند که از این نعمت بزرگ استفاده مى کنند و آن را عملاً به خود اختصاص مى دهند. پس از آن مى فرماید: یکى از مزایاى این پیامبر(صلى الله علیه وآله) این است که: «او از جنس خود آنها و از نوع بشر است» ( مِنْ أَنْفُسِهِمْ ). نه از جنس فرشتگان و مانند آنها، تا احتیاجات و نیازمندى هاى بشر را دقیقاً درک کنند و دردها و مشکلات و مصائب و مسائل زندگى آنها را لمس نماید و با توجه به آن به تربیت آنها اقدام کند. به علاوه مهمترین قسمت برنامه تربیتى انبیاء، تبلیغات عملى آنها است به این معنى که اعمال آنها بهترین سرمشق و وسیله تربیت است; زیرا با «زبان عمل»، بهتر از هر زبانى مى توان تبلیغ کرد و این در صورتى امکان پذیر است که تبلیغ کننده از جنس تبلیغ شونده باشد، با همان خصائص جسمى و با همان غرائز و ساختمان روحى. اگر پیامبران مثلاً از جنس فرشتگان بودند، این سؤال براى مردم باقى مى ماند که اگر آنها گناه نمى کنند آیا به خاطر این نیست که شهوت و غضب و نیازها و غرائز گوناگون بشرى ندارند؟ به این ترتیب، برنامه تبلیغات عملى آنها تعطیل مى شد، لذا پیامبران از جنس بشر انتخاب شدند با همان نیازها و غرائز تا بتوانند سرمشقى براى همگان باشند. سپس مى گوید: این پیامبر(صلى الله علیه وآله) سه برنامه مهم را درباره آنها اجرا مى کند: «آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد» ( یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ ). بنابراین، وظیفه نخست، خواندن آیات پروردگار بر آنها و آشنا ساختن گوش ها و افکار با این آیات است. و دیگر تعلیم، یعنى وارد ساختن این حقایق در درون جان آنها و به دنبال آن، تزکیه نفوس و تربیت ملکات اخلاقى و انسانى. از آنجا که هدف اصلى و نهائى تربیت است، در آیه، قبل از تعلیم ذکر شده، در حالى که از نظر تربیت طبیعى، تعلیم بر تربیت مقدم است. جمعیتى که از حقایق انسانى به کلى دورند، به آسانى تحت تربیت قرار نمى گیرند بلکه باید مدتى گوش هاى آنها را با سخنان الهى آشنا ساخت و وحشتى را که قبلاً از آن داشتند از آنها دور کرد، سپس وارد مرحله تعلیم اصولى شد و به دنبال آن محصول تربیتى آن را گرفت. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که منظور از تزکیه ، پاک ساختن آنها از پلیدى هاى شرک، عقائد باطل، خرافى و خوهاى زشت حیوانى بوده; زیرا مادام که نهاد آدمى از این آلودگى ها پاک نشود، ممکن نیست آماده تعلیم کتاب الهى و حکمت و دانش واقعى شود، همان طور که اگر لوحى را از نقوش زشت، پاک نکنى هرگز آماده پذیرش نقوش زیبا نخواهد شد و به همین جهت تزکیه در آیه فوق بر تعلیم کتاب و حکمت یعنى معارف بلند و عالى اسلامى، مقدم شده است. اهمیت یک نعمت بزرگ آن گاه روشن مى شود که زمان برخوردارى از آن را با زمان هاى قبل مقایسه کنیم و فاصله آن دو را بیابیم، قرآن در جمله فوق مى گوید: «هر چند درست است که آنها پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند» ( وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلال مُبین ). یعنى نگاهى به دوران قبل از اسلام بکنید و ببینید در چه حال و روزى بودید و از کجا به کجا رسیدید. جالب توجه این که: قرآن از وضع دوران جاهلیت به ضَلال مُبِیْن: «گمراهى آشکار» تعبیر کرده است; زیرا: ضلال و گمراهى انواع و اقسامى دارد، بعضى از وسائل گمراهى طورى است که انسان به آسانى نمى تواند باطل بودن آنها را بفهمد و گاهى چنان است که هر کس مختصر عقل و شعورى داشته باشد، فورى پى به آن مى برد. مردم دنیا به ویژه مردم جزیرة العرب در زمان بعثت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در ضلالت و گمراهى روشنى بودند، سیه روزى و بدبختى، جهل و نادانى، و آلودگى هاى گوناگون معنوى در آن عصر، تمام نقاط جهان را فرا گرفته بود، و این وضع نا بسامان بر کسى پوشیده نبود.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آل عمران ,
حضرت امام هادی علیه السلام ,
معاشرت ,
برادران دینی ,
تواضع ,
صدیقین ,
شیعیان ,
علی بن ابی طالب علیه السلام ,
خداوند ,
مومنان ,
نعمت ,
پیامبر ,
پاک ,
کتاب ,
حکمت ,
گمراهی ,
آشکار ,
ظهور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 5 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
يا أَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ. امام هادی علیه السلام فرمودند: ولايت ما براى شيعيان مان حافظ و نگهدارنده اى است كه اگر در قعر درياهاى عميق فرو روند و يا در دشت بى آب و علف و بيابانهاى خطرناك بين جانوران درنده و گرگهاى وحشى و دشمنان آدمى و پرى قرار بگيرند هر آينه از خوف و خطر آنها ايمن مى باشند، پس به خدا اعتماد كن و ولايت و سرسپردگی خود را به ائمّه طاهرين "علیهم السلام" خالص گردان. شیخ طوسی-الأمالي ۲۷۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۶۲ تا ۱۶۳ سوره مبارکه آل عمران ۱۶۲ أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَط مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ ۱۶۳هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ ترجمه ۱۶۲ـ آیا کسى که از رضاى خدا پیروى کرده، همانند کسى است که به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جایگاه او جهنم، و پایان کار او بسیار بد است. ۱۶۳ ـ هر یک از آنان، درجه و مقامى در پیشگاه خدا دارند; و خداوند به آنچه انجام مى دهند، بیناست. تفسیر در آیات گذشته از جوانب مختلف درباره جنگ «احد» و نتائج آن بحث شد، اکنون نوبت منافقان و مؤمنان سست ایمانى است که به پیروى از آنها در میدان جنگ، حضور نیافتند; زیرا در روایات مى خوانیم: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمان حرکت به سوى «احد» را صادر کرد، جمعى از منافقان به بهانه این که یقین به وقوع جنگ ندارند از حضور در میدان، خوددارى کردند و بعضى از مسلمانان ضعیف الایمان نیز به آنها ملحق شدند، آیه مورد بحث، سرنوشت آنها را تشریح مى کند و مى گوید: «آیا کسانى که فرمان خدا را اطاعت کردند و از خشنودى او پیروى نمودند، همانند کسانى هستند که به سوى خشم خدا بازگشتند و جایگاه آنها جهنم و بازگشت و پایان کار آنها، زشت و ناراحت کننده است» ( أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَط مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ سپس مى فرماید: «هر یک از آنها براى خود درجه و موقعیتى در پیشگاه خدا دارند» ( هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ ). اشاره به این که نه تنها منافقان تن پرور و مجاهدان با هم فرق دارند، بلکه هر یک از کسانى که در این دو صف قرار دارند به تفاوت درجه فداکارى و جانبازى و یا نفاق و دشمنى با حق در پیشگاه خدا درجه خاصى خواهند داشت که از صفر شروع مى شود و تا ما فوق آنچه تصور شود ادامه مى یابد. جالب توجه این که: در روایتى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که فرمود: هر درجه اى به اندازه فاصله میان آسمان و زمین است و در حدیث دیگرى وارد شده: بهشتیان، کسانى را که در درجات علیین (بالا) قرار دارند آن چنان مى بینند که ستاره اى در آسمان دیده مى شود اما باید توجه داشت که «درجه» معمولاً به پله هائى گفته مى شود که انسان به وسیله آنها به نقطه مرتفعى صعود مى کند و اما پله هائى که از آن براى پائین رفتن به نقطه گودى استفاده مى شود «دَرْک» (بر وزن مرگ) مى گویند و لذا درباره پیامبران در سوره «بقره» آیه 253 مى خوانیم: «وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجات» و درباره منافقان در سوره «نساء» آیه 145 مى خوانیم: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النّارِ» . ولى در آیه مورد بحث، چون سخن از هر دو طایفه در میان بوده، جانب طایفه مؤمنان، گرفته شده و تعبیر به درجه شده است (این طرز بیان را در اصطلاح ادبى تغلیب مى گویند). و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند نسبت به اعمال همه آنها بینا است» ( وَ اللّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ ). و به خوبى مى داند هر کسى طبق نیت، ایمان و عمل خود، شایسته کدامین درجه است. در قرآن مجید، بسیارى از حقایق مربوط به معارف دینى و اخلاقى و اجتماعى در قالب سؤال، طرح و طرفین مسأله در اختیار شنونده گذارده مى شود تا او با فکر خود یکى را انتخاب کند. این روش که باید آن را روش غیر مستقیم نامید، اثر فوق العاده اى در تأثیر برنامه هاى تربیتى دارد; زیرا انسان، معمولاً به افکار و برداشت هاى خود از مسائل مختلف، بیش از هر چیز اهمیت مى دهد. هنگامى که مسأله به صورت یک مطلب قطعى و جزمى طرح شود، گاهى در مقابل آن، مقاومت بخرج مى دهد و همچون یک فکر بیگانه به آن مى نگرد، ولى هنگامى که به صورت سؤال طرح شود و پاسخ را از درون وجدان و قلب خود بشنود آن را فکر و تشخیص خود مى داند و به عنوان «یک فکر و طرح آشنا» به آن مى نگرد. لذا در مقابل آن مقاومت بخرج نمى دهد، این طرز تعلیم مخصوصاً در برابر افراد لجوج و همچنین در برابر کودکان مؤثر است. در قرآن از این روش استفاده فراوان شده که به چند نمونه از آن در اینجا اشاره مى کنیم: 1 ـ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لایَعْلَمُونَ: «آیا دانایان با نادانان مساویند»؟ 1 2 ـ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمى وَ الْبَصیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ: «بگو: آیا نابینا با شخص بینا مساوى است آیا فکر نمى کنید»؟ 2 3 ـ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمى وَ الْبَصیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورِ: «بگو: آیا شخص بینا با شخص نابینا مساوى است آیا تاریکى با روشنائى یکسان است»؟
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۶۲ تا ۱۶۳ سوره مبارکه آل عمران ,
ولايت ,
شيعيان ,
حافظ ,
نگهدارنده ,
قعر درياهاى عميق ,
دشت بى آب و علف ,
بيابانهاى خطرناك ,
بیابان ,
خطرناک ,
جانوران درنده ,
گرگهاى وحشى ,
دشمنان ,
آدمی ,
پری ,
خوف ,
خطر ,
ایمن ,
خدا ,
اعتماد ,
سرسپردگی ,
ائمّه طاهرين علیهم السلام ,
خالص ,
رضاى خدا ,
خشم ,
غضب ,
جایگاه ,
جهنم ,
پایان کار ,
بسیار بد ,
درجه ,
مقام ,
پیشگاه خدا ,
خداوند ,
بینا ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 5 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرمومنان امام علی(علیه السلام): هرگاه خداوند نعمت زیادی به کسی بدهد، وظیفهی او در برآوردن نیازهای مردم نیز سنگین میشود. پس هر کسی که بار نیازهای مردم را به دوش نکشد و از آنچه خداوند به او داده، مردم را بهرهمند نکند، بیتردید نعمت خداوند را در معرض نابودی قرار داده است. مستدرک ج ۲۳، ص ۲۵۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر آیه ۱۶۱ سوره مبارکه آل عمران ۱۶۱ وَ ما کانَ لِنَبِیّ أَنْ یَغُلَّ وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثُمَّ تُوَفّى کُلُّ نَفْس ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ ترجمه ۱۶۱ ـ ممکن نیست هیچ پیامبرى خیانت کند، و هر کس خیانت کند، روز رستاخیز، آنچه را در آن خیانت کرده، با خود (به صحنه محشر) مى آورد; سپس به هر کس، آنچه را فراهم کرده (و انجام داده) است به طور کامل داده مى شود; و به آنها ستم نخواهد شد.
تفسیر با توجه به این که آیه فوق به دنبال آیات «احد» نازل شده و با توجه به روایتى که جمعى از مفسران صدر اول، نقل کرده اند، این آیه به عذر تراشى هاى بى اساس بعضى از جنگجویان «احد» پاسخ مى گوید. توضیح این که: هنگامى که بعضى از تیراندازان احد مى خواستند سنگر حساس خود را براى جمع آورى غنیمت تخلیه کنند، امیر آنان، دستور داد، از جاى خود حرکت نکنید، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شما را از غنیمت محروم نخواهد کرد. ولى آن دنیاپرستان براى پنهان ساختن چهره واقعى خود، گفتند: ما مى ترسیم پیغمبر در تقسیم غنائم ما را از نظر دور دارد، و لذا باید براى خود دست و پا کنیم، این را گفتند، و سنگرها را تخلیه کرده و به جمع آورى غنائم پرداختند، و آن حوادث دردناک پیش آمد. قرآن در پاسخ آنها مى گوید: آیا شما چنین پنداشتید که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) به شما خیانت خواهد کرد، «در حالى که در شأن هیچ پیغمبرى نیست که خیانت کند» ( وَ ما کانَ لِنَبِیّ أَنْ یَغُلَّ ) خداوند در این آیه ساحت مقدس پیامبران را به طور کلى از خیانت منزه داشته، مى گوید: اساساً چنین چیزى شایسته مقام نبوت نیست، یعنى خیانت با نبوت سازگار نمى باشد، اگر پیامبرى خائن باشد دیگر نمى توان در اداى رسالت الهى و تبلیغ احکام به او اطمینان کرد. نا گفته پیداست، آیه هر گونه خیانت را، اعم از خیانت در تقسیم غنائم، یا حفظ امانت مردم، و یا در گرفتن وحى و رسانیدن آن به بندگان خدا، از پیامبران نفى مى کند. عجیب است از کسى که پیامبر را امین وحى خدا مى داند، چگونه احتمال مى دهد که: مثلاً پیامبر، خداى نکرده در غنایم جنگى حکم ناروائى دهد، و او را از حق خود محروم سازد. روشن است: خیانت براى هیچ کس مجاز نیست، خواه پیامبر باشد یا غیر پیامبر، ولى از آنجا که گفتگوىِ عذرتراشانِ جنگِ «احد» ، درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود آیه نیز نخست، سخن از پیامبران مى گوید و سپس اضافه مى نماید: «هر کس خیانت کند، روز رستاخیز آنچه را در آن خیانت کرده، به عنوان مدرک جنایت بر دوش خویش حمل مى کند و یا همراه خود به صحنه محشر مى آورد» ( وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ ) و به این ترتیب، در برابر همگان رسوا مى شود. بعضى از مفسران گفته اند: منظور از حمل کردن بر دوش، یا همراه خود آوردن این نیست که عین چیزى را که در آن خیانت کرده بر دوش کشد، بلکه منظور، حمل مسئولیت آنها است. ولى با توجه به مسأله تجسم اعمال آدمى در قیامت، هیچ لزومى ندارد آیه را چنین تفسیر کنیم، بلکه همان طور که ظاهر آیه فوق گواهى مى دهد، عین چیزهائى که در آن خیانت شده، به عنوان سند جنایت بر دوش خیانت کنندگان و یا به همراه آنها خواهد بود. «سپس به هر کس آنچه انجام داده و به دست آورده، داده مى شود و مورد ستم قرار نمى گیرد» ( ثُمَّ تُوَفّى کُلُّ نَفْس ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ ). یعنى مردم اعمال خود را عینا در آنجا خواهند یافت و به همین دلیل، ظلم و ستمى درباره هیچ کس نمى شود; چرا که به هر کس آن مى رسد که خود، تحصیل کرده است، خوب باشد یا بد. آیه فوق و احادیثى که در نکوهش خیانت از پیامبر(صلى الله علیه وآله) صادر شده بود اثر عجیبى در تربیت مسلمانان گذاشت و آنچنان پرورش یافتند که غالباً کمترین خیانت ـ مخصوصاً در غنائم جنگى و اموال عمومى ـ از آنها سر نمى زد و چنان بود که غنائم گران بها و در عین حال کم حجم را که خیانت در آن، چندان مشکل نبود کاملاً دست نخورده به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یا زمامدارانى که بعد از آن حضرت روى کار آمدند، مى آوردند، به طورى که مایه اعجاب هر بیننده اى بود، اینها همان عرب وحشى و غارتگر زمان جاهلیت بودند که در پرتو تعلیمات اسلام به این درجه از تربیت انسانى رسیده بودند. گویا صحنه قیامت را در برابر چشم خود مى دیدند در حالى که مردم خیانتگر اموالى را که در آن خیانت کرده اند در برابر چشم همگان بر دوش مى کشند و همین ایمان به آنها هشدار مى داد که از فکر خیانت نیز، صرف نظر کنند. «طبرى» در تاریخ خود، نقل مى کند: هنگامى که مسلمانان وارد «مدائن» شدند، و به جمع آورى غنائم پرداختند یکى از مسلمانان، غنیمت بسیار گران قیمتى نزد مسئول جمع غنائم آورد، آنها از مشاهده آن تعجب کرده، گفتند: ما هرگز چیزى این چنین گران بها ندیدیم، سپس از وى پرسیدند: آیا چیزى از آن برگرفته اى؟ گفت: به خدا قسم اگر به خاطر «اللّه» نبود، هرگز آن را نزد شما نمى آوردم، آنها فهمیدند که این مرد، شخصیت معنوى خاصى دارد. از او خواستند که خود را معرفى کند، او در پاسخ گفت: نه، به خدا سوگند هرگز خود را معرفى نمى کنم که مرا ستایش کنید و براى دیگرى نمى گویم که مرا تمجید کند، ولى خدا را شکر مى کنم و به پاداش او راضیم.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۶۱ سوره مبارکه آل عمران ,
امیرمومنان امام علی علیه السلام ,
خداوند ,
نعمت ,
وظیفه ,
برآوردن نیازهای مردم ,
سنگین ,
نیازهای مردم ,
نابودی ,
پیامبر ,
خیانت ,
روز رستاخیز ,
محشر ,
ستم ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 4 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از آیت الله بهجت پرسیدند لطفاً دستورات عملی بدهید تا عمل نمایم و به لطف الهی به درجات عالیه نائل شوم؟ جواب دادند : «ألا أخبرکم بدائکم ودوائکم، داؤُکم الذنوب ودواؤُکم الإستغفار؛ آیا شما را از درد و درمانتان آگاه نسازم!! درد شما گناهان و درمانتان #استغفار است»، کلمه «أستغفراللّه» را تا میتوانید از روی اعتقاد کامل، صمیمانه، با التزام به لوازم حقیقیه معلومهاش، تکرار نمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۱۵۶ تا ۱۵۸ سوره مبارکه آل عمران ۱۵۶ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لاِ ِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزّىً لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللّهُ ذلِکَ حَسْرَةً فی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ یُحْیی وَ یُمیتُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ ۱۵۷ وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ ۱۵۸ وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لاَ ِلَى اللّهِ تُحْشَرُونَ ترجمه ۱۵۶ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! همانند کافران نباشید که چون برادرانشان به مسافرتى مى روند (و از دنیا مى روند)، یا در جنگ شرکت مى کنند، مى گویند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمى مردند و کشته نمى شدند»! (شما از این گونه سخنان نگوئید) تا خدا این حسرت را بر دل آنها (کافران) بگذارد. خداوند، زنده مى کند و مى میراند; (و زندگى و مرگ به دست اوست;) و خدا به آنچه انجام مى دهید، بیناست. ۱۵۷ ـ اگر هم در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، (زیان نکرده اید; زیرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها (در طول عمر خود) جمع آورى مى کنند، بهتر است. ۱۵۸ـ اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوى خدا محشور مى شوید. تفسیر حادثه احد از دو نظر براى مسلمانان فوق العاده اهمیت داشت: نخست این که: آئینه تمام نمائى بود که مى توانست چهره واقعى مسلمانان آن زمان را منعکس سازد، و آنها را وادار به اصلاح وضع خود و بر طرف ساختن نقاط ضعف بنماید و به همین جهت قرآن به طور فوق العاده روى آن تکیه کرده، و در آیات بسیارى که در گذشته خواندیم و در آینده نیز خواهیم خواند، از آن استفاده تربیتى مى کند. از سوى دیگر، این حادثه زمینه را براى سمپاشى دشمنان و منافقان آماده ساخت و به همین دلیل، آیات زیادى براى خنثى کردن این سمپاشى ها نازل گردید که آیات فوق از آنها است. این آیات به منظور در هم کوبیدن فعالیت هاى تخریبى منافقان و هشدار به مسلمانان، نخست خطاب به افراد با ایمان مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! شما همانند کسانى که کافر شده اند نباشید که چون برادرانشان به مسافرتى مى روند و یا در صف مجاهدان قرار مى گیرند و کشته مى شوند مى گویند: افسوس اگر نزد ما بودند نمى مردند و کشته نمى شدند» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لاِ ِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزّىً لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا ). گرچه آنها این سخنان را در لباس دلسوزى ایراد مى کنند، اما نظرى جز مسموم ساختن روحیه شما ندارند و نباید شما تحت تأثیر این سخنان مسموم قرار گیرید و چنین جمله هائى بر زبان آرید. اگر شما مؤمنان تحت تأثیر سخنان گمراه کننده آنان قرار گیرید، و همان حرف ها را تکرار کنید، طبعاً روحیه شما ضعیف گشته و از رفتن به میدان جهاد و سفر در راه خدا خوددارى خواهید کرد، و آنها به هدف خود نائل مى شوند، ولى شما این کار را نکنید و با روحیه قوى به میدان جهاد بروید، «تا این حسرت بر دل منافقان براى همیشه بماند» ( لِیَجْعَلَ اللّهُ ذلِکَ حَسْرَةً فی قُلُوبِهِمْ ). سپس قرآن به سمپاشى آنها سه پاسخ منطقى مى دهد: نخست این که: مرگ و حیات در هر حال به دست خدا است، مى فرماید: «خداوند زنده مى کند و مى میراند، و نسبت به آنچه انجام مى دهید بینا است» ( وَ اللّهُ یُحْیی وَ یُمیتُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ ). مسافرت و یا حضور در میدان جنگ نمى تواند مسیر قطعى آن را تغییر دهد و خدا از همه اعمال بندگان با خبر است. دیگر این که: «تازه اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید (و به گمان منافقان مرگ زودرس دامن شما را بگیرد چیزى از دست نداده اید) آمرزش و رحمت پروردگار از تمام اموالى که شما یا منافقان با ادامه حیات براى خود جمع آورى مى کنند بالاتر است» ( وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ ). اصولاً نباید این دو را با هم مقایسه کرد ولى در برابر افکار پستى که چند روز زندگى و ثروت اندوزى را بر افتخار جهاد و شهادت مقدم مى داشتند راهى جز این نیست که گفته شود: آنچه را شما از طریق شهادت یا مردن در راه خدا به دست مى آورید بهتر است از آنچه کافران از راه زندگى نکبت بار و آمیخته با شهوات و دنیاپرستى خویش جمع آورى مى کنند. سوم این که: از همه گذشته، مرگ به معنى فنا و نابودى نیست که این قدر از آن وحشت دارید بلکه دریچه اى است به سوى زندگانى دیگرى در سطحى بسیار وسیع تر و آمیخته با ابدیت، لذا مى فرماید: «و اگر بمیرید و یا کشته شوید به سوى خدا بازمى گردید» ( وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لاَ ِلَى اللّهِ تُحْشَرُونَ ). قابل توجه این که: در آیات فوق مردن در مسافرت در ردیف شهادت در راه خدا ذکر شده است; زیرا منظور از آن مسافرت هائى بوده که در راه خدا و براى خدا انجام مى دادند، مانند سفر به سوى میدان جنگ و یا سفرهاى تبلیغى و مانند آن و چون مسافرت در آن زمان آمیخته با مشکلات و خطرات و بیمارى هاى فراوان بوده، لذا مرگ و میر در آن گاهى کمتر از مرگ و میر در میدان جنگ نبود. و اما این که بعضى از مفسران احتمال داده اند: منظور از مسافرت در اینجا مسافرت هاى تجارتى است، از معنى آیه بسیار دور است; زیرا کافران هرگز از چنین چیزى تأسف نمى خوردند بلکه این خود راه جمع آورى اموال بود. به علاوه این موضوع تأثیرى در تضعیف روحیه مسلمانان بعد از جنگ احد نداشت و نیز عدم هماهنگى مسلمانان با کفار در این مورد حسرتى براى آنها ایجاد نمى کرد، بنابراین ظاهراً منظور، مردن در اثناء سفر به سوى میدان جهاد و یا سایر برنامه هاى اسلامى بوده است.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۵۶ تا ۱۵۸ سوره مبارکه آل عمران ,
استغفار ,
ایمان ,
کافران ,
برادران ,
مسافرت ,
دنیا ,
جنگ ,
کشته ,
سخنان ,
حسرت ,
زنده ,
مردن ,
مرگ ,
زندگی ,
بینا ,
در راه خدا ,
زیان ,
آمرزش ,
رحمت خدا ,
خدا ,
طول عمر ,
محشور ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 1 مرداد 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات 134 تا 136 سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۳۷ تا ۱۳۸ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۳۹ تا ۱۴۳سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۴۴ تا ۱۴۵ سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات 146 تا 148 سوره مبارکه آل عمران ...
تفسیر آیات ۱۴۹ تا ۱۵۱ سوره مبارکه آل عمران
تفسیر آیات ۱۵۲ تا ۱۵۴ سوره مبارکه آل عمران
تفسیر آیه ۱۵۵ سوره مبارکه آل عمران
*****
تفسیر آیات 134 تا 155 سوره مبارکه آل عمران ... | ترس از خدا ... | کل منطقه اسلامی؛ میدان سربرافراشتن مقاومت در ... | ایمان اسلامی ملت ما ... | یکسانی ظالم و سکوتکننده مقابل ظلم ... | به یاد شهدا ...
امام خامنه ای:
یکسانی ظالم و سکوتکننده مقابل ظلم، نزد خداوند
امام حسین باید این حرکت را انجام میداد، تا نشان بدهد که دستور کار، در یک چنین شرایطی، برای مسلمان چیست. نسخه را به همهی مسلمانهای قرنهای بعدی نشان داد. یک نسخهای نوشت؛ منتها نسخهی حسینبنعلی، نسخهی لفاظی و حرافی و «دستور بده، خودت بنشین» نبود؛ نسخهی عملی بود. او خودش حرکت کرد و نشان داد که راه این است. ایشان از قول پیغمبر نقل میکند که آن وقتی که شما دیدید که اسلام کنار گذاشته شد؛ ظالمین بر مردم حکومت میکنند؛ دین خدا را تغییر میدهند؛ با فسق و فجور با مردم رفتار میکنند؛ آن کسی که در مقابل این وضع، نایستد و قیام نکند، «کان حقّا علی اللَّه ان یدخله مدخله»؛ خدای متعال با این آدم ساکت و بیتفاوت هم مثل همان کسی که «مستحلّ حرمات اللَّه»(بحارالأنوار) است، رفتار خواهد کرد. این نسخه است. قیام امام حسین این است. 1387/10/19
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات 134 تا 155 سوره مبارکه آل عمران ,
ترس از خدا ,
منطقه اسلامی ,
میدان ,
سربرافراشتن ,
مقاومت ,
ایمان اسلامی ,
ملت ما ,
ظالم ,
سکوت ,
ظلم ,
به یاد شهدا ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 31 تير 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۵۵ سوره مبارکه آل عمران ۱۵۵ إِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلیمٌ ترجمه ۱۵۵ ـ کسانى از شما که در روز رو به رو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد) فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت; و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. تفسیر این آیه، باز ناظر به حوادث جنگ احد است و حقیقت دیگرى را براى مسلمانان بازگو مى کند و آن این که: لغزش هائى که بر اثر وسوسه هاى شیطانى به انسان دست مى دهد و او را به گناهانى مى کشاند، نتیجه زمینه هاى نا مناسب روحى است که بر اثر گناهان پیشین در انسان فراهم شده و راه را براى گناهان دیگر هموار ساخته است و گرنه وسوسه هاى شیطانى در دل هاى پاک که آثار گناهان سابق در آن نیست اثرى نمى گذارد، لذا مى فرماید: «کسانى که در روز رو به رو شدن دو جمعیت با یکدیگر فرار کردند شیطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى که مرتکب شده بودند به لغزش انداخت، خداوند آنها را بخشید، خداوند آمرزنده و حلیم است» ( إِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلیمٌ ). آرى، قرآن مى گوید: آنهائى که در میدان احد فرار کردند شیطان آنان را به سبب پاره اى از اعمالشان به لغزش انداخت، اما خدا آنها را بخشید. و به این ترتیب، به آنها مى آموزد که براى کسب پیروزى در آینده باید بکوشند نخست خود را تربیت کنند و دل را از گناه بشویند. ممکن است منظور از گناهى که سابقاً مرتکب شده اند، همان گناه دنیاپرستى، جمع آورى غنائم و مخالفت فرمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) در بحبوحه جنگ بوده باشد. یا گناهان دیگرى که قبل از حادثه احد مرتکب شده بودند و نیروى ایمان را در آنها تضعیف کرده بود. مفسر بزرگ مرحوم «طبرسى» در ذیل این آیه، از «ابوالقاسم بلخى» نقل مى کند که در روز احد همه مهاجرین و انصار جز 13 نفر (که با پیامبر 14 نفر مى شدند) فرار کردند، از این 13 نفر 8 نفر از انصار و 5 نفر از مهاجرین بودند که در شخص این افراد اختلاف شده به جز على (علیه السلام) و طلحه که همه بالاتفاق گفته اند، آنها فرار نکردند. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۵۵ سوره مبارکه آل عمران ,
جمعیت ,
جنگ احد ,
شیطان ,
گناه ,
گناهان ,
لغزش ,
خداوند ,
بخشش ,
آمرزش ,
آمرزنده ,
بردبار ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 31 تير 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
گوشه ای از مبارزات مرحوم حاج شیخ احمد کافی با رژیم منحوس پهلوی حجه الاسلام شیخ احمد کافی به علت یورش عمال رژیم به مردم و واقعهی ۱۹ دیماه ۵۶ در آن شهر، وی سلسله سخنرانیهای خود را در آنجا بهعنوان اعتراض قطع و از ادامهی آنها خودداری کرد. مراسم چهلم آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی را بطور مفصل و مجلل در مهدیهی تهران برگزار نمود که موجب خشم و کینهی شدید رژیم نسبت به وی شده بود. در ۲۸ اردیبهشت ماه ۵۷ مردم سیرجان پس از سخنرانی کافی در آن شهر تظاهرات خیابان ضدحکومتی شدیدی برپا کردند و با نیروهای امنیتی و پلیس درگیر شدند. در تیرماه ۵۷-در معیت حاج عموی خود به حج عمره مشرف و نیز به زیارت قبر منور حضرت زینب(س) در سوریه نائل آمد. در این سفر همچنین با امام موسی صدر در شهر صور لبنان ملاقات داشت. پس از اتمام سفر حج و سوریه و ورود به تهران، به دستور و امر حضرت امام از مراسم جشن سالانهی نیمهی شعبان در مهدیهی تهران خودداری نمود؛ در ۲۹ تیر ماه ۵۷ با فشار و تهدید ساواک مجبور به مسافرت به مشهد شد. در ۳۰ تیر ماه ۵۷- رژیم یک تصادف و سانحهی ساختگی برای قتل وی که از قبل برنامهریزی کرده بود به اجرا گذارد. در روز جمعه ۳۰ تیر ماه ۱۳۵۷ مطابق با روز نیمه شعبان، کافی این واعظ مخلص بینظیر بر اثر این تصادف ساختگی نزدیک پاسگاه ژاندارمری چناران بین راه قوچان و مشهد در سن ۴۲ سالگی به شهادت رسید. رضوان الله تعالی علیه منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
شیخ احمد کافی ,
شهادت ,
مبارزه ,
رژیم منحوس پهلوی ,
احمد کافی ,
حج ,
سوریه ,
تهران ,
نیمه شعبان ,
سیرجان ,
حاج آقا مصطفی خمینی ,
مهدیه تهران ,
حضرت زینب سلام الله علیها ,
امام موسی صدر ,
لبنان ,
واعظ ,
مخلص ,
تصادف ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 31 تير 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قربانی ولایت حضرت علی الكبير (علیه السلام) مؤذن «حج أکبر» «و أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ» ( سوره توبه، آیه ۳) قصد زیارت کعبه، حج «بیت الله» است، اما قصد زیارت کربلا، حج «الله جلّ جلاله» است که حضرت السلطان علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودند : «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) بِشَطِّ الْفُرَاتِ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ». كامل الزيارات، النص، ص ۱۴۷ فضیلت قصد زیارت کربلا بر قصد زیارت کعبه، همچنین شرافت و تقدّم أرض کربلا بر مکه در روایات بسیاری تاکید شده، لذا حجّ أکبر، «زیارة الحسین (علیه السلام)» است . مختصر البصائر، ص ۴۴۶ خصائص الحسینیه، ص ۳۲۷ حضرت شهزاده علی الکبیر (علیه السلام) مؤذن و مبلّغ خلق به سوی حجّ أکبر بود تا جمیع خلق با لبیک گفتن به داعی الله الأکبر یعنی حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) ، به سوی بطن و حقیقت حجّ أکبر رجعت نمایند که «تمام الحجّ، لقاء الإمام» است. همچنین یکی از اسامی یوم الحج الأکبر، «یوم النحر» است :سأَلْتُهُ عَنِ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ، فَقَالَ: يَوْمُ النَّحْرِ. الأصول الستة عشر، ص ٢۵۵ تشریع یوم النحر مربوط به آیه مبارکه «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» (سوره صافات، آیه ١٠٧) است، امر الهی بر جناب ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام) مبنی بر ذبح فرزندش اسماعیل در سرزمین منا. عيون أخبار الرضا(عليه السلام)، ج۱، ص ۲۰۹ آنجا که جناب ابراهیم در یوم النحر در عوض ذبح عزیزترین فرزندش، مأذون به ذبح گوسفندی شد و به سبب إقامه عزای حسینی، منادیِ خلق به سوی حج بیت الله شد، مولانا علی الکبیر (سلام الله علیه) در یوم الحج الأکبر «همه هستی خویش» را فدای «إقامه ولایت حسینی» کرد. یوم النحر، یوم الحج الأکبر است و مؤذن کربلا حضرت علی الکبیر (علیه السلام) منادی به سوی نحر (یعنی حَلّت بفناء الحسین شدن جمیع خلق) است و خود نخستین کسی است که قضای نحب کرده و همه هستی خویش را فدای إقامه ولایت حسینی نمود . چنانکه حضرت ولی الله الأعظم (أرواحنا له الفداء) خطاب به عمویشان فرمودند: « السَّلامُ عَلَیکَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ ». [شَرحِ سِرّ] منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
زیارت کعبه ,
حج بیت الله ,
حج ,
قصد زیارت کربلا ,
زیارت ,
کربلا ,
حج الله جلّ جلاله ,
کعبه ,
شرافت ,
مکه ,
فضیلت ,
ظهور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
|
آمار مطالب
:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0
آمار کاربران
:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0
کاربران آنلاین
آمار بازدید
:: بازدید امروز : 814
:: باردید دیروز : 2713
:: بازدید هفته : 3640
:: بازدید ماه : 20431
:: بازدید سال : 68104
:: بازدید کلی : 68104
|